-
دسترسی آزاد مقاله
1 - چهره پيامبر اعظم(ص) در مثنوي و مقايسه آن با ديدگاه ابن عربي
محمدحسين بياتمولانا از جمله شاعران فارسي زبان است كه در اثر ارزشمند خود، مثنوي، با نگاهي خاص، ابعاد وجودي پيامبر اعظم را به عنوان نمونهي عيني و راستين تربيتيافتهي تعاليم الهي تصوير كرده است. در اين مقاله سعي كردهايم نگاه خاص مولانا به پيامبر را بيان كرده و با ديدگاه ابن عربي مقا چکیده کاملمولانا از جمله شاعران فارسي زبان است كه در اثر ارزشمند خود، مثنوي، با نگاهي خاص، ابعاد وجودي پيامبر اعظم را به عنوان نمونهي عيني و راستين تربيتيافتهي تعاليم الهي تصوير كرده است. در اين مقاله سعي كردهايم نگاه خاص مولانا به پيامبر را بيان كرده و با ديدگاه ابن عربي مقايسه كنيم. يكي از نگاههاي مولوي در مثنوي مربوط به وصف حقيقت محمديه است. مولانا در اين خصوص، پيامبر والامقام را سرچشمهي همهي كمالات و عشق نسبت به آن وجود پاك و مقدس را منشأ همهي عشقها ميداند و مقام و كمالات ساير انبيا و اولياي الهي را شعاعي از نور و حقيقت محمدي ميخواند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - عقل سرخ و حق سبز انسانشناسی اشراقی و حق انسانی
عباس منوچهریمقوله «حقوق بشر» در بر دارنده دو مفهوم محوری «انسان» و «حق» و رابطه بین آنها است. منتهی، این رابطه، متضمن تأملات فلسفی و تئوریک بسیار است. با نگاهی انتقادی به فهم غالب از این رابطه، و مشخصاً به «فردگرائی تملیکی»، این مقاله به فهم متفاوتی از این رابطه میپردازد، و با است چکیده کاملمقوله «حقوق بشر» در بر دارنده دو مفهوم محوری «انسان» و «حق» و رابطه بین آنها است. منتهی، این رابطه، متضمن تأملات فلسفی و تئوریک بسیار است. با نگاهی انتقادی به فهم غالب از این رابطه، و مشخصاً به «فردگرائی تملیکی»، این مقاله به فهم متفاوتی از این رابطه میپردازد، و با استفاده از دو استعاره «عقل سرخ» و «حق سبز»، مبانی یک نظریه «حداکثری» از حقوق بشر را مطرح میکند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - بررسی آراء فلسفیـ سیاسی عادل ضاهر
فریبرز محرمخانیعادل ضاهر یکی از متفکران برجستة عرب و از نامهاي ناآشنا در ايران است. او مانند سایر فیلسوفان مدرن عقل را بر هر منبع دیگری مقدم میانگارد ضاهر با تقسیم عقل به دو بخش نظری و عملی کار آن را علاوه بر تعیین ابزار، تعیین غایات نیز ميداند. به عبارت دیگر وی هم به عقلانیت معطوف چکیده کاملعادل ضاهر یکی از متفکران برجستة عرب و از نامهاي ناآشنا در ايران است. او مانند سایر فیلسوفان مدرن عقل را بر هر منبع دیگری مقدم میانگارد ضاهر با تقسیم عقل به دو بخش نظری و عملی کار آن را علاوه بر تعیین ابزار، تعیین غایات نیز ميداند. به عبارت دیگر وی هم به عقلانیت معطوف به هدف و هم به عقلانیت معطوف به ارزش اعتقاد دارد. از ویژگیهای مهم این اندیشمند آن است که وی تفکر فلسفی را جدا از اجتماع انسانی و به عنوان یک حرفه تلقی نمیکند. بلکه برای آن رسالت نقد و تغییر حیات جمعی قائل است. او معتقد است اگر هسته اصلی دین بهدرستی درک شود، صحّت عقیده کسانی که به رابطة ضروری و منطقی میان دین و حیات دنیا باور دارند مشخص ميگردد. در این مقاله بر اساس روش متاتئوری چارچوبهای اصلی تفکر این نویسنده لبنانی مورد بررسی قرار گرفته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - رئالیسم اسلامی و درک روابط بین¬الملل مدرن
حسین سلیمیدر این نوشته تلاش شده تا به دو پرسش بنیادین دربارة نگرش اسلامی در روابط بینالملل پاسخ داده شود. نخست آنکه آیا از دید اسلام واقعیتی خارج از ذهن انسان وجود دارد و آیا می توان با عقل انسانی به فهم مقولات واقعی دست یافت؟ و دوم آنکه آیا روابط بین-الملل امری واقع و مستحدث اس چکیده کاملدر این نوشته تلاش شده تا به دو پرسش بنیادین دربارة نگرش اسلامی در روابط بینالملل پاسخ داده شود. نخست آنکه آیا از دید اسلام واقعیتی خارج از ذهن انسان وجود دارد و آیا می توان با عقل انسانی به فهم مقولات واقعی دست یافت؟ و دوم آنکه آیا روابط بین-الملل امری واقع و مستحدث است؟ در این صورت آیا شناخت عقلی از این مقوله می تواند مبنا و اساس فهم دینی از روابط بین الملل باشد؟ برای پاسخگویی به این پرسش در میان نحلههای مختلف اندیشۀ اسلامی و شیعی، از نگرش واقع گرایانۀ علامه طباطبایی و آیتالله مطهری استفاده کرده ایم که خودشان آن را رئالیسم خواندهاند. بدیهی است مفهوم رئالیسم در این نگرش با مفهوم رایج رئالیسم در نظریه های روابط بین الملل که اندیشمندانی چون مورگنتا و والتس آن را نمایندگی می کنند، متفاوت است. این مکتب فکری با گونه ای از نگرش فقهی عقل گرا همراه و هماهنگ است که برای فهم احکام فقهی نیز برای عقل حجیتی تام قائل است. بر این مبنا نشان داده شده است که در این نگرش نه تنها به وجود واقعیت و توانایی عقل برای درک آن اعتقاد دارند، بلکه درک عقلایی انسان از پدیده های مستحدث را مبنای اصلی شناخت دینی میدانند. در بخش پایانی این مقاله با مروری اجمالی بر بنیادهای روابط بین الملل مدرن نشان داده شده است که کلیت روابط بین الملل و بنیادهای آن مثل کشور- ملت ها، سازمانهای بین-المللی و اقتصاد بین الملل، اموری مستحدث اند که در دو قرن اخیر به وجود آمده و در زمان شارع وجود نداشتهاند و نگرش اسلامی منوط به فهم عقلایی و کارشناسی آنها در وضعیت نوین است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - تبيين الزامات سیاسی- عقلانی وحدت ملی در انديشۀ امام خميني(ره)
محمدحسین جمشیدیدر اندیشه و نگرش امام خميني كه نشأتگرفته از آيين حنيف و توحيدي اسلام است، مؤمنين هم امتي واحده محسوب ميشوند و هم بر مبنای اقتضائات با توجه به سرنوشت مشترك خویش در چارچوب مرزهای اعتباری جغرافیایی (ملی) برای تحقق این سرنوشت مشترک، به جهتگيري اعتقادی، سیاسی و عملی واحدی چکیده کاملدر اندیشه و نگرش امام خميني كه نشأتگرفته از آيين حنيف و توحيدي اسلام است، مؤمنين هم امتي واحده محسوب ميشوند و هم بر مبنای اقتضائات با توجه به سرنوشت مشترك خویش در چارچوب مرزهای اعتباری جغرافیایی (ملی) برای تحقق این سرنوشت مشترک، به جهتگيري اعتقادی، سیاسی و عملی واحدی نیاز دارند. با وجود چنین جهت گیری است که آنان با اعتصام به حبلالله ميتوانند به مقام خلافت الهي در زمين نائل شوند. بر این مبنا ما در اين نوشتار در پي بررسي این مسئله هستیم که نگرش امام خمینی(ره) به وحدت ملی از چه بنیادهای سیاسی - عقلانی برخوردار است. با بررسی تحلیلی اندیشههای امام خمینی(ره) درمییابیم که مسئلۀ وحدت و انسجام ملي نیز چونان سایر گونههای وحدت و همبستگی بر مبناي الزامات سیاسی و اقتضائات محيطي، ضرورتي است كه هم مبتني بر شواهد و براهین عقلي است و هم مبتنی بر براهين شرعي است. در نتیجه امام خمینی نگاهی دو بعدی - عقلانی و وحیانی - به امر وحدت دارد. اما آنچه مورد بحث اين نوشتار است، دلايل و براهین سیاسی - عقلاني وحدت و انسجام ملی در انديشۀ بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران است. در اين عرصۀ امام خميني(ره) بر بداهت عقلي وحدت، اقتضاي عقل سياسي، وجود دشمن مشترك، توسعۀ فرهنگي، سياسي و اجتماعي، اصل حفظ و تداوم انقلاب اسلامی و ارزشهايش و در نهايت طرح وحدت و انسجام ملي به مثابۀ يك راهبرد براي دست يافتن به آزادي، رهايي و پيروزي تأكيد دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - امتناع تفکر در فرهنگ دینی؛ نقد و نظری بر آرای «آرامش دوستدار»
سید محمد علی تقوی بائی فاطمه«آرامش دوستدار»، مشكل اصلي جامعه ايران را «ناپرسايي» توصیف میکند و علت آن را نیز فقط يك چيز میداند: «فرهنگ دینی». بدین ترتیب «ممتنع بودن اندیشیدن در فرهنگ دینی» تز کانونی در آرای اوست. او البته ادعا میکند که ناپرسایی و علت آن، یعنی حاکمیتِ فرهنگ دینی در ایران، محدود چکیده کامل«آرامش دوستدار»، مشكل اصلي جامعه ايران را «ناپرسايي» توصیف میکند و علت آن را نیز فقط يك چيز میداند: «فرهنگ دینی». بدین ترتیب «ممتنع بودن اندیشیدن در فرهنگ دینی» تز کانونی در آرای اوست. او البته ادعا میکند که ناپرسایی و علت آن، یعنی حاکمیتِ فرهنگ دینی در ایران، محدود به دورۀ حضور اسلام نمیشود، بلکه به ایران باستان بازمیگردد. این نظر جنجالی، او را به چهرهای نامآشنا در محیط روشن فکری ایران تبدیل کرده است. در این مقاله، به ارزیابی آرای وی با استفاده از اندیشههای ریچارد رورتی، فیلسوف پستمدرن آمریکایی پرداخته میشود که دو برداشت مضیق و موسع از عقلانیت را در برابر هم قرار می دهد و به نقد نگرش مضيق نسبت به عقلانیت میپردازد. پرسش اصلي اين مقاله آن است كه نظرهای دوستدار در قالب كدام برداشت از عقلانيت قرار ميگيرد. با بررسی آثار دوستدار به نظر می رسد كه درک او از عقلانیت در قالب برداشت مضیق از این مفهوم قرار می گیرد؛ نگرشی که هرچه را خارج از چارچوب آن قرار گیرد، بیرون از دایره عقلانیت تلقی می کند. کلانروایتِ دوستدار از تاریخِ فرهنگیِ ایران مبتنی بر تعمیمهای گسترده و فاقد معیاری است که ظرافتها و پیچ و خمهای این فرهنگ را نادیده میگیرد. او چون فرهنگ اسلامی و ایرانی را به زعم خود فاقد بنیادی ترین پرسشهای فلسفی میداند، انبوه پرسش های دیگری را که در قالب الگوی او نمیگنجند، به هیچ میانگارد. در حوزه سیاست، دوستدار نوعی از رابطه میان دین و دولت را که از دوران هخامنشیان بر ایران مسلط بوده است، مقوم حاکمیت فرهنگ دینی میداند و البته چنان سیطرهای برای این فرهنگ قائل است که گریز از آن و گذار به جامعهای توسعه یافته با معیارهای مورد پذیرش وی ناممکن مینماید. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - اضطراب و نقش آن در کنش سياسي (مطالعۀ موردي: دانشجويان پسر دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران)
Alia shraf Nazari حنيف عموزاده مهديرجياحساسات انساني، تمام ابعاد زندگي بشر را تحت تأثير خود قرار مي دهد و تصور بروز کنش سياسي کاملاً عقلاني از سوي شهروندان مورد تأمل و نقد قرار گرفته است. برخي از عوامل رواني مثل اضطراب، به عنوان يک متغير تأثيرگذار دروني در انسان، نه تنها زندگي روزمرۀ ما، بلکه حيات سياسي اکث چکیده کاملاحساسات انساني، تمام ابعاد زندگي بشر را تحت تأثير خود قرار مي دهد و تصور بروز کنش سياسي کاملاً عقلاني از سوي شهروندان مورد تأمل و نقد قرار گرفته است. برخي از عوامل رواني مثل اضطراب، به عنوان يک متغير تأثيرگذار دروني در انسان، نه تنها زندگي روزمرۀ ما، بلکه حيات سياسي اکثر شهروندان را تحت تأثير خود قرار مي د هد. در مقاله حاضر، اثر اضطراب به عنوان متغيري تأثيرگذار بر رفتار سياسي شهروندان مورد توجه قرار گرفته است. براي آزمون فرضيه، بر اساس قضيه حد مرکزي، نمونه اي 35 نفره از ميان دانشجويان پسر دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران در سال 1391 ه.ش مد نظر گرفته شده است. استدلال اصلي مقاله اين است که تأثيرگذاري اضطراب بر سطح رفتار سياسي، ماهيت دو سويه دارد: نخست، هر چه اضطراب افزايش يابد، سطح رفتار سياسي شهروندان نيز افزايش مي يابد؛ اما اگر ميزان اضطراب به درجه خطرناک و بيمارگونۀ خود نزديک شود و موجب تنش هاي اضطرابي- رواني شود، در آن صورت نه تنها رفتار سياسي افزايش نمي يابد، بلکه شهروندان براي کاهش دادن به ميزان اضطراب خود، سعي در استفاده از سازوکارهاي دفاعي ميکنند که اين مسئله به نحوي دو قطبي مي تواند از يکسو تشديد فعاليتهاي اجتماعي و از سوي ديگر، انزواي سياسي را براي آنها در پي داشته باشد. در پايان مقاله، مدلي ارائه شده که مي تواند چگونگي بازگشت تعادل به جامعه را نمايش دهد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - تحلیل و ارزیابی تنوع و تساهل در اندیشه سیاسی جان رالز
حميد نساج علی علی حسینی ابوالفضل باقری اژیهاین مقاله قصد بررسی این پرسش را دارد که چگونه میتوان چندفرهنگگرايي را پاس داشت و در عین حال از حقوق فردي افراد در برابر گروههاي فرهنگي و قومي اقليت دفاع كرد؟ در پاسخ به این پرسش، راه کار «جان رالز» را که در كتاب «ليبراليسم سياسي» مطرح کرده، با تأکید بر تفكيك عقلانيت چکیده کاملاین مقاله قصد بررسی این پرسش را دارد که چگونه میتوان چندفرهنگگرايي را پاس داشت و در عین حال از حقوق فردي افراد در برابر گروههاي فرهنگي و قومي اقليت دفاع كرد؟ در پاسخ به این پرسش، راه کار «جان رالز» را که در كتاب «ليبراليسم سياسي» مطرح کرده، با تأکید بر تفكيك عقلانيت از معقوليت بررسی می کنیم. اما در پایان مشخص میگردد که تعريف رالز از معقوليت به شدت مضيق و محدودکننده است و هر چند اساس تفكيك عقلانيت و معقوليت میتواند مبناي خوبي براي تساهل در جوامع چندفرهنگي باشد، این تعريف به شدت مخل اين هدف است. پژوهش پیش رو از رویکرد تفسیری، تحلیل مفهومی و ارزیابی انتقادی به مثابه رهیافت نظری بهره میبرد و بر اساس آن به مسئله تنوع فرهنگی به عنوان زمینه شکل گرفتن طرح موضوع و نیز نظریۀ عدالت رالز، به عنوان بستری که امر معقول و عقلانی در آن متولد میشود و میبالد، میپردازد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
9 - اخلاق و سیاست در اندیشه سیاسی «ابوعلی احمد بن مسکویه رازی»
ایرج رنجبر سمیرا غلامیبررسی نسبت اخلاق و سیاست در اندیشۀ مسکویه رازی، مسئله این مقاله را تشکیل می دهد. برای پیش داوری نکردن درباره تقدم و تأخر میان اخلاق و سیاست و تبعیت یکی از دیگری، نسبت آنها برحسب نقاط تقاطع و تلاقیِ مفهومی به عنوان دوایری متداخل بررسی شده است. تبیین نظری چنین نسبتی ملهم چکیده کاملبررسی نسبت اخلاق و سیاست در اندیشۀ مسکویه رازی، مسئله این مقاله را تشکیل می دهد. برای پیش داوری نکردن درباره تقدم و تأخر میان اخلاق و سیاست و تبعیت یکی از دیگری، نسبت آنها برحسب نقاط تقاطع و تلاقیِ مفهومی به عنوان دوایری متداخل بررسی شده است. تبیین نظری چنین نسبتی ملهم از الگوی «یورگن هابرماس» در راستای بررسی نسبت اخلاق و سیاست در تاریخ اندیشۀ سیاسی غرب است. بر اساس این نظریه «همبستگی» اخلاق و سیاست بر محور نقاط تلاقیِ مفهومی قابل توضیح است، چنان که پایان یافتن چنین نقاطی به منزلۀ آغاز «گسست» این دو عرصه محسوب می شود. با ابتنا بر این نظریه، مقالۀ حاضر درصدد برآمد تا به تحلیل و پردازش این مسئله بپردازد که محور تلاقی و نقاط تقاطع اخلاق و سیاست در اندیشۀ سیاسی مسکویه رازی چگونه قابل تببین است. با کاربست روش تحلیل کیفی در سطوح تبیین و تفسیر اطلاعات و متون موجود در این باره، تحقیق حاضر به این نتیجه منتج شد که در اندیشۀ سیاسی مسکویه، اخلاق و سیاست بر مدار «به زیستی و سعادت» با هم تلاقی می کنند و حصول سعادت در این جهان از مجرای زندگی در مدینه ا ی با کاربست بهترین شیوه های ممکنِ اعمال اقتدار ممکن می گردد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
10 - روانشناسی تودهها و بازاندیشی در دیدگاههای پساسیاسی: ابعاد فرانظری دیدگاه «الیاس کانتّی»
علياشرف نظري نگین نوریان دهکردیقرن بیست ویکم، خیزش امواج توده ای را در شکل های گوناگون به چشم دیده و شاهد رفتارهای گروهی ویرانگر بوده است که با سیمای انسان در قامت کنشگر عقلانی در تناقضی آشکار قرار دارد. انسانی که انتظار می رفت از تجربه های سهمگین توده ای در قرن بیستم درس آموخته باشد، امروز چنان در ن چکیده کاملقرن بیست ویکم، خیزش امواج توده ای را در شکل های گوناگون به چشم دیده و شاهد رفتارهای گروهی ویرانگر بوده است که با سیمای انسان در قامت کنشگر عقلانی در تناقضی آشکار قرار دارد. انسانی که انتظار می رفت از تجربه های سهمگین توده ای در قرن بیستم درس آموخته باشد، امروز چنان در نقش موجودی غیر عقلانی و فردیت زدایی شده ظاهر می شود که ما را به بازنگری در تأثیر گروه بر فرد و قدرت سهمگین جماعت و توده بر رفتار آدمی فرامی خواند. روان شناسی توده ای در بررسی رفتارهای مخرب انسان در گروه، بر اهمیت شور و احساسات تأکید می کند و در تلاش است تا به شناخت ماهیت توده ها و جماعت های انسانی و مکانیزم های مهار و کنترل قدرت آنها بپردازد. هدف این نوشتار آن است که با استفاده از دیدگاه های «الیاس کانتّی»، به مثابۀ تماشاگر ژرف بین روزگار فاشیسم، نازیسم و استالینیسم، بر خیزش توده ها در قرن حاضر پرتو بیفکند. پرسش اصلی آن است که دیدگاه های کانتی درباره قدرت توده ها در زمانۀ ما چه برای گفتن دارد؟ در پاسخ به این پرسش، با تحلیل محتوای کیفی مهم ترین آثار او در این باره نشان خواهیم داد که دیدگاه های کانتّی میتواند برای مواجهه با پدیده های توده ای، شناخت ماهیت توده ها و تحلیل قدرت و پویایی آنها و نیز شناخت مکانیزم های مهار قدرت توده و جریان های توده ای در قرن بیست ویکم به کار گرفته شود. با نگریستن از منظر روان شناسی توده ای کانتّی درمی یابیم که چگونه با فرسایش سازوکار های مهار توده ها، نه تنها امکان فوران جریان های توده ای از جهان ما رخت برنبسته است، بلکه قدرت توده ها به شکل تهدیدآمیزی، مهارناپذیرتر و افسارگسیخته تر از پیش رخ نشان می دهد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
11 - تحلیل استعارههای طرد زنان از عرصه سیاست در اندرزنامههای سده میانه
فاطمه ذوالفقاریان سید حسین اطهریعرصه سیاست از دیرباز عرصه ای مردانه تعریف شده است و زنان، جایگاه مشخص و برجسته ای در این حوزه نداشته اند. حتی در فلسفه غرب که نمودی از عقلگرایی و اندیشیدن شناخته میشود، زنان به عنوان جنس دوم شناخته شده، با فرض اینکه عقل خصلتی مردانه دارد، نادیده گرفته می شوند. در این چکیده کاملعرصه سیاست از دیرباز عرصه ای مردانه تعریف شده است و زنان، جایگاه مشخص و برجسته ای در این حوزه نداشته اند. حتی در فلسفه غرب که نمودی از عقلگرایی و اندیشیدن شناخته میشود، زنان به عنوان جنس دوم شناخته شده، با فرض اینکه عقل خصلتی مردانه دارد، نادیده گرفته می شوند. در این مقاله با توجه بهاینکه بررسی منزلت و جایگاه زنان در متون اندرزنامه ها در ادوار مختلف، یکی از راه هایی است که می تواند روشن کننده وضعیت و موقعیت زنان در دورههای تاریخی باشد، به تحلیل طرد یا قبول آنها از سوی دستگاه معرفتی پرداخته می شود. آنچه در اندرزنامهها به عنوان متون برجسته سیاسی در سده میانه به چشم میخورد، نمایشی از موجودی به نام زن است که هیچ جا حضور نداشته و به دلیل عدم حضور، قلم در دست مردان بوده است و سیمای او را به هر گونه ای که پسند ایشان بوده، ترسیم کرده اند. پرسشی کهاین نوشتار به دنبال پاسخ آن است این است که چه استعارههایی در اندرزنامهها و متون تاریخی سدههای میانه وجود دارد که طرد و به حاشیه راندن زنان را تقویت کرده است؟ این مقاله با چارچوب تئوریک تحلیل استعاری و طبقه بندی استعارهها در سه عنوان استعاره آفرینش، استعاره حکومت داری و استعاره فلسفی عقل مذکر به بررسی گزارههای متون سیاسی و ادب حکمرانی پرداخته است. این نوشتار مبتنی بر فرضیهای است که در آن زنان سال ها مطرود و محصور در زندگی خصوصی بودند و استعارههایی از این دست در حذف زنان از عرصه سیاسی، نقش ویژه و مؤثری داشته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
12 - بررسی معرفتشناسی عرفانی در آثار منظوم و منثور عبدالرحمن جامی
راحله میرآخورلی قدرت الله خیاطیان عظیم حمزئیاندر عرفان اسلامی، پارهای مباحث دربارة معرفت شناسی وجود دارد. وجه ممیزة عرفان اسلامی از سایر نحلههای عرفانی، جایگاه بلند و استوار معرفت در آن است. نورالدین عبدالرحمن جامی، ادیب و عارف قرن نهم هجری، نیز به مسئله معرفت و مباحث مرتبط با آن پرداخته است. سؤال اصلی این است که چکیده کاملدر عرفان اسلامی، پارهای مباحث دربارة معرفت شناسی وجود دارد. وجه ممیزة عرفان اسلامی از سایر نحلههای عرفانی، جایگاه بلند و استوار معرفت در آن است. نورالدین عبدالرحمن جامی، ادیب و عارف قرن نهم هجری، نیز به مسئله معرفت و مباحث مرتبط با آن پرداخته است. سؤال اصلی این است که جامی چه مسائلی را از این علم و در چه حدّ و حدودی بیان کرده است؟ این پژوهش به شیوة توصیفی ـ تحلیلی در آثار او صورت گرفته و نتایج بهدستآمده حاکی از آن است که معرفت، امری موهبتی از جانب خداست و مبنای سلوک و نتایج سلوک به شناخت حقّ وابسته است؛ به نحوی که واصل به معرفت حقیقی کسی است که به مرتبه فناء فی الله و بقاءبالله رسیده باشد. جامی دربارۀ درجات معرفت و جایگاه حسّ، عقل، قلب و کشف و شهود مباحثی مهم را در این باب بیان کرده است. از منظر او، مرتبه معرفت انسان تا به آنجاست که با تجلیّات حقّ میتواند بر احوال عین ثابته خود آگاهی یابد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
13 - بررسی حجیت مثبتات امارات و کاربرد آن در فقه و حقوق
سید ابوالقاسم نقیبی الهام مغزی نجف آبادیچکیده: یکی از مباحث بنیادی در علم اصول، بحث اعتبار مثبتات امارات است. امارات (ادلۀ اجتهادی) ازجمله ادلۀ استنباط احکام شرعیاند که مؤدای آنها، علاوه بر مدلول مطابقی، گاه دارای مثبتاتی نیز هستند. منظور از مثبتات در اصطلاح علم اصول، آثار شرعی مترتب بر لوازم، ملزومات و ملاز چکیده کاملچکیده: یکی از مباحث بنیادی در علم اصول، بحث اعتبار مثبتات امارات است. امارات (ادلۀ اجتهادی) ازجمله ادلۀ استنباط احکام شرعیاند که مؤدای آنها، علاوه بر مدلول مطابقی، گاه دارای مثبتاتی نیز هستند. منظور از مثبتات در اصطلاح علم اصول، آثار شرعی مترتب بر لوازم، ملزومات و ملازمات عقلی، عادی و اتفاقی مؤدای امارات و اصول عملیه میباشد. در مورد حجیت مثبتات امارات و علت آن، سه نظریه قابلذکر است: برخی، ماهیت و ذات اماره را در عالم ثبوت مقتضی حجیت مثبتات آن دانسته و قائل به حجیت مثبتات مطلق امارات شده اند. برخی دیگر اگرچه قائل به حجیت مثبتات مطلق امارات شده اند؛ اما دلیل این امر را مربوط به عالم اثبات و اطلاق دلیل حجیت اماره دانسته اند. برخی نیز در این زمینه قائل بهتفصیل شده و بین انواع امارات و انواع مثبتات آ نها تفکیک نموده اند. به نظر می رسد برای بررسی حجیت مثبتات امارات، باید دلیل حجیت اماره موردتوجه قرار گیرد، پس اگر دلیل حجیت اماره، تعبدی باشد مثبتات آن حجت نخواهد بود؛ اما اگر دلیل حجیت آن، بنای عقلا باشد(که غالباً اینگونه است) باید به محدودۀ بنای عقلا و مفاد دلیل امضای آن توجه نمود و چهبسا عقلا امری را اماره محسوب کنند، اما مثبتات آن را حجت ندانند، همانند اماره صحت، ید، فراش و اقرار. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
14 - تأثیر هوای نفس در فتنههای عصر امام علی(ع)
محمدعلی ریاحی سید رضا موسویهدف پژوهش حاضر، تبیین نقش مؤلفه های هوای نفس(بغی، عدوان، شهوت و طغیان)، در فتنه های عصر امام علی(ع) است. عصر امام علی(ع) شاهد مردماني بود كه بر اساس عقل سليم تصميم نمیگرفتند، بلکه بر اساس امیال و هواهای نفسانی عمل میکردند. تمایلات نفسانی به چهار صورت: «بغی، عدوان، شهو چکیده کاملهدف پژوهش حاضر، تبیین نقش مؤلفه های هوای نفس(بغی، عدوان، شهوت و طغیان)، در فتنه های عصر امام علی(ع) است. عصر امام علی(ع) شاهد مردماني بود كه بر اساس عقل سليم تصميم نمیگرفتند، بلکه بر اساس امیال و هواهای نفسانی عمل میکردند. تمایلات نفسانی به چهار صورت: «بغی، عدوان، شهوت و طغیان» در ايجاد فتنههای عهد امام علی(ع) نقش ایفاء نمودند. «بغی» و ظلمهای هواپرستانه ی اهل جمل، صفين و نهروان، سه فتنه ی پىدرپى را پدید آورد. دستهای از روی حسادت و گروهی به خاطر هلاكت نزدیکان خويش توسط امام علی(ع)، در جنگهاي بدر و احد و... به دشمنی با ایشان پرداختند تا «عدوان»، صورت دیگر هوای نفس نیز در قالب كينهها بروز پیدا نماید. «تمایلات شهوانی» نیز در شکلگیری فتنههای آن روزگار تأثیر بسزائی داشت، اشتیاق فتنهگران به مال و ثروت که ستون شهوات است، پایه ی اساسی فتنههای عصر حضرت(ع) بود. از سوی دیگر، نافرمانی از حجت و نماینده ی خداوند در میان بندگان مصداق «طغیان» است، که مردم پس از رحلت رسول خدا(ص) با گستاخى و وقاحت تمام، مرتکب آن گشتند و فتنهها خلق کردند. روش این تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی است. ابزار گردآوری اطلاعات، به صورت کتابخانهای با مراجعه به منابع اصلی و نیز نرمافزارهای موجود در قالب پروندههای علمی به صورت ثبت اطلاعات در فیشهای تحقیقی میباشد پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
15 - جایگاه مراقبه در اخلاق عقلی
محمد حسین مطیعی حمید رضانیا شیرازیمراقبه یا کنترل نفس جایگاه ویژهای در اخلاق اسلامی دارد، به طوری که تمام فعالیتهای اختیاری انسان درراستای کمال را، تحت اشراف خود قرار میدهد، که در صورت عدم این نظارت، هیچ فعلی به نتیجۀ مطلوب نخواهد رسید. در این مقاله، بحث مراقبه از میان رویکردهای چهارگانه در اخلاق چکیده کاملمراقبه یا کنترل نفس جایگاه ویژهای در اخلاق اسلامی دارد، به طوری که تمام فعالیتهای اختیاری انسان درراستای کمال را، تحت اشراف خود قرار میدهد، که در صورت عدم این نظارت، هیچ فعلی به نتیجۀ مطلوب نخواهد رسید. در این مقاله، بحث مراقبه از میان رویکردهای چهارگانه در اخلاق (عقلی، عرفانی، روایی و تلفیقی)، در اخلاق عقلی و استنباط آن ازآثار موجود این رویکرد مورد بررسی و تبيين قرارگرفته که مفروض اصلی دراین نوشتار است. در ابتدا پیشینه ی بحث در آثار اخلاق عقلی مورد جستجو قرار گرفته است، همچنین برخی از مبانی معرفت شناسی و انسان شناسی مراقبه در اخلاق عقلی بررسی شده و در ذیل هرکدام ارتباط آن مبنا با مراقبه مطرح شده است. در پایان بر اساس آثار و متون موجود از حکمای مؤلف در اخلاق عقلی "مراقبه" اینگونه استنباط شده است :« مواظبت رفتاری متعادل به دور از افراط و تفریط» به عبارت دیگر فضیلتی است که با عمل به آن، انسان از لغزیدن به رذائل دو طرف آن، کنترل میشود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
16 - جایگاه حکمت عملی با تاکید بر اخلاق درفلسفهی ابن سینا
محمد رضا اسدی غلامرضا بدرخانیابن سینا ، به تبع حکمای قبل از خود، حکمت را به نظری و عملی تقسیم کرده و حکمت عملی را جزو فلسفه دانسته و غایت آن را کمال انسان و سعادت دنیا و آخرت بر شمرده است. همچنین در تبیین عقل نظری و عملی، عقل نظری را مدرک کلیات؛چه کلیات مربوط به هست ها و چه بایدها، و عقل عملی را چکیده کاملابن سینا ، به تبع حکمای قبل از خود، حکمت را به نظری و عملی تقسیم کرده و حکمت عملی را جزو فلسفه دانسته و غایت آن را کمال انسان و سعادت دنیا و آخرت بر شمرده است. همچنین در تبیین عقل نظری و عملی، عقل نظری را مدرک کلیات؛چه کلیات مربوط به هست ها و چه بایدها، و عقل عملی را خادم عقل نظری و مدرک جزییات مربوط به اعمال و محرک، می داند. بنابراین حکمت عملی هم که علم به حقایق کلیهی مربوط به اعمال انسانی است، برگرفته از عقل نظری است که مبادی آن بدیهیات و ذائعات و تجربیات موثق بوده و در نتیجه قابل صدق و کذب هستند. ابن سینا در چند رسالهی مختصر به حکمت عملی پرداخته است که در مقایسه با آثار وی در زمینه حکمت نظری، قابل توجه نیست. ولی در عین حال با توجه به همین مباحث مختصر در کنار مبادی ای که وی برای حکمت عملی بیان کرد، می توان گفت که حکمت سینوی، این قابلیت را دارد که در حکمت عملی، مخصوصا اخلاق هم حرفی برای گفتن داشته باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
17 - اخلاق کانتی از منظراستاد شهید مطهری
مجید ابوالقاسم زادهکانت بر اساس فلسفه نقادی خود و با تکیه بر عقل عملی، به نظامی اخلاقی دست یازید که فلسفه اخلاق او را از جهاتی از دیگر فلسفههای اخلاق متمایز میگرداند. تکیه بر عقل عملی و نادیده گرفتن عقل نظری، وظیفهگرایی، صورتگرایی، اطلاقگرایی، تفکیک میان سعادت و کمال، تأکید بر حسن ف چکیده کاملکانت بر اساس فلسفه نقادی خود و با تکیه بر عقل عملی، به نظامی اخلاقی دست یازید که فلسفه اخلاق او را از جهاتی از دیگر فلسفههای اخلاق متمایز میگرداند. تکیه بر عقل عملی و نادیده گرفتن عقل نظری، وظیفهگرایی، صورتگرایی، اطلاقگرایی، تفکیک میان سعادت و کمال، تأکید بر حسن فاعلی، تقدم اخلاق بر دین، برخی از و یژگیهای اخلاق کانتی است. استاد شهید مطهری ضمن تبیین و تحلیل دقیق فلسفه اخلاق کانت، با استفاده از نظام اخلاقی اسلام، به بررسی و نقد آن پرداخته است. ما در این مقاله ابتدا مختصری از اصول و مسائل محوری فلسفه اخلاق کانت را تبیین کرده و سپس از منظر شهید مطهری آن را بررسی و نقد میکنیم. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
18 - تبیین اندیشه ناصرخسرو در حوزه عقل و خردگرایی و استنتاج آموزههای اخلاقی آن
سمیه کاظمی پریسا فرخی نژادنوشتار پیش رو با هدف بررسی اندیشه های ناصرخسرو در خصوص عقل و خردگرایی, مبانی فلسفی و اعتقادی و آموزه های اخلاقی آن به رشته تحریر درآمده است. در این مقاله از رویکرد کیفی و با بهرهگیری از روش تحلیل منطقی فرارونده در دو گام انجام شده است. در گام اول به تبیین ویژگیهای عق چکیده کاملنوشتار پیش رو با هدف بررسی اندیشه های ناصرخسرو در خصوص عقل و خردگرایی, مبانی فلسفی و اعتقادی و آموزه های اخلاقی آن به رشته تحریر درآمده است. در این مقاله از رویکرد کیفی و با بهرهگیری از روش تحلیل منطقی فرارونده در دو گام انجام شده است. در گام اول به تبیین ویژگیهای عقل و خردگرایی،و درگام دوم به تبیین شروط لازم برای تحقق ویژگیهای عقل و خردگرایی از دیدگاه ناصرخسرو، .ودر نهایت به استنتاج آموزه های اخلاقی منتج شده ازعقل و خردگرایی می پردازد. و تجزیه تحلیل اطلاعات با استفاده از نظام مقولهای (استقرایی) انجام شده است بدین صورت که بعد از کدگذاری ، بین آنها ارتباط مفهومی برقرار گردید که در نهایت به مفاهیم کلیدی و اساسی به عنوان مولفه های اساسی حاصل گردید. که یافتههای حاصل از مفاهیم عقل و خرد گرایی شامل: عقل کیمیای سعادت،عقل پادشاهی انسان در دو جهان،نخستین مبدع،عقل توانمند،عقل جاودان،عقل دانش پذیر،عقل کیمیای صلاح می باشد و مفاهیم حاصل ازشروط لازم برای تحقق عقل و خردگرایی شامل:داشتن عبودیت، ، داشتن عملکرد علمی ودینی، کسب نمودن معرفت باطنی و دینداری می باشد. که در نهایت, آموزه های اخلاقی عقل گرایی منتج شده شامل: رسیدن به معرفت الله ،تحقق سلوک اخلاقی، استدلال گرایی (سنجش صحت وسقم امور با معیار و دلایل منطقی و عقلانی) استقلال اندیشه و تقلیدگریزی، کسب معرفت ودانایی،مهار تمایلات نفسانی و عاقبتاندیشی می باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
19 - واکاوی تاثیر و نقش حسن و قبح عقلی در علم اخلاق
هرمز اسدی کوه بادتحسین و تقبیح عقلی، یکی از مباحث بنیادین اندیشه های بشری است که همواره از بدو شکل گیری تفکرات انسانی ، مدار گفتگو بوده است، نزاع میان سقراط و افلاطون با سوفسطائیان بر محور این امر بوده است که آیا اصول ثابت و مسلمی برای سنجش و معیار حقیقت وجود دارد یا خیر؟، در تفکر اسلام چکیده کاملتحسین و تقبیح عقلی، یکی از مباحث بنیادین اندیشه های بشری است که همواره از بدو شکل گیری تفکرات انسانی ، مدار گفتگو بوده است، نزاع میان سقراط و افلاطون با سوفسطائیان بر محور این امر بوده است که آیا اصول ثابت و مسلمی برای سنجش و معیار حقیقت وجود دارد یا خیر؟، در تفکر اسلامی نیز مبنای منازعه دو اندیشه اشعری و عدلیه،این امر بوده است. تا زمان ابن سینا همه ی اندیشمندان، قائل به ذاتی و عقلی بودن حسن و قبح بوده اند، ولی پس از آن برخی، رویکرد دیگری برگزیدند، گرچه خاستگاه این مباحث ،درعلم کلام در بحث از صفات حق تعالی بوده است و متکلمان هر دو نحله فکری در اثبات نظریه خوددراین باره استدلال می کردند، ولی نقش و تاثیر آن در علوم دیگری چون اخلاق، و فلسفه اخلاق، غیر قابل انکار است، اهمیت وضرورت این موضوع بدان جهت است که انکار حسن وقبح ذاتی افعال پایه های جاودان رابرای امور ارزشی واخلاقی منتفی نموده ونسبیت گرایی اخلاقی را در پی خواهد داشت؛ لذا این دوقضیه ام المسایل ومبدا المبادی همه ی احکام اخلاق انسانی است و علاوه براین، درپرتو این نظریه ،مسوولیت اخلاقی معنا پیدا می کند، از این رو این تحقیق به روش تحلیلی وتوصیفی این مهم را مورد بررسی قرار داده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
20 - رویکرد اخلاقی جبران خسارت معنوی ناشی از زوال عقل در فقه و حقوق موضوعه ایران
محمد فردوسی پور محمدرضا کاظمی گل وردی حسین احمریبسط و گسترش اصول اخلاقی یکی از ضرورت های جامعه بشری در طول تاریخ بوده است. همچنین مهمترین نکتهای که در بحث جبران خسارت معنوی باید به آن پرداخته شود تعریف ضرر و زیان معنوی است. فقها و حقوقدانان تلاش کردهاند تا تعریف منطقی از خسارت معنوی ارائه دهند. خسارت، منحصر به ضرر چکیده کاملبسط و گسترش اصول اخلاقی یکی از ضرورت های جامعه بشری در طول تاریخ بوده است. همچنین مهمترین نکتهای که در بحث جبران خسارت معنوی باید به آن پرداخته شود تعریف ضرر و زیان معنوی است. فقها و حقوقدانان تلاش کردهاند تا تعریف منطقی از خسارت معنوی ارائه دهند. خسارت، منحصر به ضرر مالی نبوده بلکه خسارت معنوی به مهمترین بعد از ابعاد وجود شخصیت انسان که همان بعد معنوی و روحانی آن میباشد لطمه وارد مینماید و آن را متضرر میکند. علی ایحال در علم حقوق، جبران خسارت مادی در دو نوع مثبت و منفی مؤکداً و مکرراً در فقه و قوانین کیفری ایران مورد توجه و بازنگری قرار گرفته است. اما مسأله ناشی از «خسارت معنوی» همچان جای بحث و تردید زیادی در جای جای قوانین حاضر و حتی فقه دارد. این مقاله درصدد است با روش توصیفی ـ تحلیلی و با در نظر گرفتن منابع فقهی و حقوقی به اهمیت عقل در قوانین مجازات اسلامی و آیین دادرسی کیفری و شیوه های جبران خسارت ناشی از نقصان و یا زوال آن بپردازد. در نهایت با هدف رفع ابهام از قونین و تاکید بر حقوق معنوی عقل و با بررسی و تحلیل مشروعیت «خسارت معنوی» و نحوه جبران آن با مطالعه قوانین لازم الاجرای فعلی به خصوص آیین دادرسی کیفری جدید و قانون مجازات اسلامی و همچنین مسئولیت مدنی و تطبیق آن با قواعد فقهی همچون قاعده لاضرر، نفی عسر و حرج، غرور و اتلاف و همچنین بررسی حکم عقل، به این نتیجه خواهیم رسید که خسارت معنوی قابل مطالبه است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
21 - تحلیلی بر معمّای عدد هفتاد و پنج گزاره اخلاقی در حدیث عقل و جهل
هادی وحدانی فر محمد داوودیحدیث عقل و جهل از جمله احادیث مهم اخلاقی و تربیتی است که به بيان لشکریان عقل و جهل تحت عنوان فضایل و رذایل پرداخته است؛ از این رو میتواند به عنوان سند و منشور اخلاق و تربیت امام صادق (علیه السلام) نام گذاری گردد؛ اما نكتة مهم حدیث اين است كه تعداد سربازان عقل و جهل كه چکیده کاملحدیث عقل و جهل از جمله احادیث مهم اخلاقی و تربیتی است که به بيان لشکریان عقل و جهل تحت عنوان فضایل و رذایل پرداخته است؛ از این رو میتواند به عنوان سند و منشور اخلاق و تربیت امام صادق (علیه السلام) نام گذاری گردد؛ اما نكتة مهم حدیث اين است كه تعداد سربازان عقل و جهل كه در متن روايت بیانشده بيش از عدد هفتادوپنج است كه در ابتداي روايت به آن تصریحشده است، چنانکه برخی نقلها، تعداد سربازان عقل و جهل را بالغبر 78، 80،81، 82 یا 83 ذکرنمودهاند. لذا در این خصوص دیدگاه شارحان بزرگ با یکدیگر مختلف بوده است. چنانکه میرداماد در میزان عدد 75دچار سهو شده و ملاصدرا شیرازی نیز اظهار ناتوانی بر فهم عدد 75 نموده است اما در مقابل برخی شارحان بزرگ حدیث از جمله؛ شیخ بهایی، فیض کاشانی، شریف شیرازی با استناد به برخی واژگان در متن روايت، قائل به ترادف معنایی بوده و علت آن را سهو راویان یا ناسخان یا معانی قریبه و خفیّه دانستهاند و برخی دیگر از جمله؛ ملاصالح مازندرانی، ملاخلیل قزوینی، علامه مجلسی به عدم ترادف معنایی قایل گشتند. مقاله حاضر ضمن بیان دیدگاههای مختلف شارحان و تجمیع منابع حدیثی به معرفی و تبیین گزارههای اخلاقی و نقد آنها پرداختهاست و معتقد است با توجه به اختلاف منابع و نُسخِ، گزارههای اخلاقی فراتر از توجیه ترادف معنایی است و در مازاد بر عدد 75 سرباز عقل و جهل سهو از ناحیه امام (علیه السلام) [به خاطر مقام عصمت]، ناسخان و راویان [به خاطر وثاقت و ضابط بودن] صورت نگرفتهاست لذا نظریه عدم ترادف معنایی قابل قبول است؛ زیرا روایت عقل و جهل در صدد بیان مفهوم عدد، بیان کثرت و امهّات گزارههای اخلاقی و تربیتی تحت دو عنوان کلی عقل و جهل و خیر و شر است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
22 - زلزله و برهان نظم
رضا باقیزاده هادی طبسییکی از براهین اثبات وجود خدا و برخی از صفات او برهان نظم است بر این برهان اشکالاتی وارد نمودهاند، از جمله این که وقوع زمینلرزه با برهان نظم توجیه عقلانی و علمی ندارد چون زمین لرزه سبب میشود نظم در عالم بهم خورده و ویرانی بوجود آید. این تحقیق در صدد توجیه علمی و عقلان چکیده کاملیکی از براهین اثبات وجود خدا و برخی از صفات او برهان نظم است بر این برهان اشکالاتی وارد نمودهاند، از جمله این که وقوع زمینلرزه با برهان نظم توجیه عقلانی و علمی ندارد چون زمین لرزه سبب میشود نظم در عالم بهم خورده و ویرانی بوجود آید. این تحقیق در صدد توجیه علمی و عقلانی سازگاری زمینلرزه و برهان نظم بوده و با روش توصیفی، تحلیلی و کتابخانهای ودر جمعآوری مطالب از روش فیشبرداری استفاده شده است و در آخر نتیجه گرفته شده که اولا قوام نظم به غایت داشتن فعل و یا به ارتباط و هماهنگی بین افعالی است که غایت و غرض واحدی را دنبال مینمایند، شروری مثل زلزله در قالب همان نظم عمل میکند بنابراین برهان نظم در صورتی آسیب میبیند که وجود غایت و هماهنگی انکار شود که در اینجا اینگونه نیست. ثانیا: زمینلرزه تصادفی نیست چون شکستگی و آزاد شدن انرژی در مکانهای خاص دارای نظم است. ثالثاً: رسالت برهان نظم این است که در آفرینش جهان تدبیر و برنامهریزی دخالت داشته است. زمینلرزه خارج از رسالت برهان نظم است. رابعاً: انسان در زمینلرزه نقش اساسی دارد. خامساً: جهان طبیعت که جهان ماده است آمیخته با تضاد و تزاحم است و زمینلرزه جزء اینهاست. در نتیجه زمینلرزه با برهان نظم ناسازگار نیست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
23 - تبارشناسی مکتب تفکیک در اندیشه غزالی
عزیز جوانپور هرویمساله بنیادینی که این مقاله بدان پرداخته است، تبیین رابطه عقل و وحی یا خرد و دین به عنوان دو منبع معرفت شناختی و دو مرجع هستی شناختی در دو دستگاه فکری است. یکی اندیشۀ امام محمدغزالی در قرن پنچم هجری و دیگری یکی از رویکردهای عقل ستیز در تفکر اسلامی-ایرانی در قرن پانزدهم چکیده کاملمساله بنیادینی که این مقاله بدان پرداخته است، تبیین رابطه عقل و وحی یا خرد و دین به عنوان دو منبع معرفت شناختی و دو مرجع هستی شناختی در دو دستگاه فکری است. یکی اندیشۀ امام محمدغزالی در قرن پنچم هجری و دیگری یکی از رویکردهای عقل ستیز در تفکر اسلامی-ایرانی در قرن پانزدهم هجری که به مکتب تفکیک مشهور است. غایت قصوای این جستار، آن است که جدال پایان ناپذیر معرفت عقلی و معرفت دینی را در این دو مکتب به روشی تطبیقی گزارش و تحلیل نموده از قِبَل آن به اثبات مفروضات خود دست یابد. ماحصل اجمالی این پژوهش عبارت است از این که اولا منازعات کلامی یا رهیافت های الهیاتی، در طول تاریخ، در خلاء و در عالم انتزاع شکل نگرفته بلکه تحت تاثیر جریان های فکری و غیر فکری، منازعات سیاسی و حتی گاه خصلت های شخصی و... بوده است و ثانیا این افکار و نظریات در برخی موارد محصور در حوزه های فکری و نظری نمانده، تاثیرات خواسته و ناخواستۀ فراوانی بر آنها مترتّب می شود که بسا موجبات نزاع های بی حاصلی را فراهم می آورد که حل یا رفع آنها از عهده متألهان و نظریه پردازان دینی خارج است. فی المثل در این مقاله نشان داده شده که شاید خرد ستیزی های غزالی یا عقل گریزی های تفکیکیان زمینه ساز ظهور مکاتب سخت کیشی شده است که در تاریخ اسلام به سلفیّه مشهور و معروفند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
24 - علم ارجمند از دیدگاه ملاصدرا
سیدمحمد موسوی مهدی خادمی علیرضا پارسا میثم اکبرزادههمواره فلاسفه بزرگی در جهت یافتن دانش برتر تلاش نموده اند. این تلاشها سبب ظهور اندیشه ها و مکتب هایی با هدف کمال و سعادت انسانی گشته است. در این مقاله تلاش شده است تا با تکیه به دیدگاه ملاصدرا به عنوان بنیان گذار حکمت متعالیه و نیز توجه ویژه وی به فلاسفه پیشین و دیدگا چکیده کاملهمواره فلاسفه بزرگی در جهت یافتن دانش برتر تلاش نموده اند. این تلاشها سبب ظهور اندیشه ها و مکتب هایی با هدف کمال و سعادت انسانی گشته است. در این مقاله تلاش شده است تا با تکیه به دیدگاه ملاصدرا به عنوان بنیان گذار حکمت متعالیه و نیز توجه ویژه وی به فلاسفه پیشین و دیدگاه های متنوع آنان، در نهایت، بابررسی ملاک های علم ارجمند از منظر هر کدام از گرایش های پیش از خود، و عنایت به محدودیت عقل گرایی محض فلاسفه، تقلیدی بودن کلام متکلمین، بدون برهان بودن عرفان ، محدودیت حس و تجربه دانشمندان علوم تجربی و ایرادات متعدد دیگری که بر هر یک از آن ها وارد است، نظر نهایی وی را مطرح نماید. ملاصدرا در نهایت معتقد است، دانشی می تواند برتر از دیگر دانش ها باشد که بتواند راه دل و کشف و شهود را با تعقل و استدلال ترکیب کرده و با تأیید وحی و سنت، فراروی بشر گذارد و این راه جز از طریق حکمت متعالیه میسر نیست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
25 - تبیین جایگاه خدا در انسان شناسی ملاصدرا
قربانعلی کریم زادۀ قراملکی محرم رحیمیخداوند و تصوری که در حکمت متعالیه از او وجود دارد، مهمترین نقش را در انسان شناسی ملاصدرا ایفا میکند. از نظر ملاصدرا تمامی کائنات جلوههای مختلف خداوند هستند و انسان، کاملترین جلوۀ اوست که در آیات قرآنی به خلیفۀ الهی و امانتدار خداوند توصیف شده است. مهمترین مبانی م چکیده کاملخداوند و تصوری که در حکمت متعالیه از او وجود دارد، مهمترین نقش را در انسان شناسی ملاصدرا ایفا میکند. از نظر ملاصدرا تمامی کائنات جلوههای مختلف خداوند هستند و انسان، کاملترین جلوۀ اوست که در آیات قرآنی به خلیفۀ الهی و امانتدار خداوند توصیف شده است. مهمترین مبانی ملاصدرا در انسانشناسی، اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود و حرکت جوهری است. وی نفس انسانی را در بستر حرکت جوهری دارای مراتب ماده، مثال و عقل دانسته و در نهایت به مقام فوق عقل دست مییابد. داشتن مراتب گوناگون، خدشه ای بر وحدت نفس وارد نمیسازد همانطور که خداوند هم دارای جلوههایی از عقل، مثال و ماده بوده؛ ولی این منافی با وحدت او نیست. وحدت خداوند، وحدت حقّه است و انسان نیز وحدتی ظل وحدت حقّۀ خداوند دارد. تناظر خداوند و انسان به این مسئله ختم نمیشود: در نگرش صدرایی همانطور که خداوند خالق و مبدع هستی است، انسان نیز بهعنوان خلیفه و جانشین وی دارای این ویژگی است؛ یعنی با قوۀ تخیل خود، وجودات ذهنی را در سرزمین خیال میآفریند، تفاوت تنها در این است که ابداع خداوند در قلمرو خارج است و ابداع تخیل در قلمرو ذهن. این مقاله به تبیین جایگاه خداوند در انسانشناسی ملاصدرا بر مبنای اصالت وجود وحرکت جوهری میپردازد. جایگاهی که ملاصدرا برای خداوند قائل است و تصویری که از او به عنوان مبدأ و غایت موجودات، ارائه میدهد، به خوبی میتواند، مبیّن جایگاه او در انسان شناسیاش باشد پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
26 - مقایسه تطبیقی آرای اعتقادی عمر خيام و ابوالعلاي معري
عزت ملاابراهیمی تغرید زعیمیانشاعران و نویسندگان در هر گوشهاي از جهان و در هر دورانی، پیوسته از آرا، افكار و اندیشههای یکدیگر تأثیر میپذیرند. این پژوهش که به روشی توصیفی – تحلیلی و برپایههای اصول مکتب آمریکایی تدوین شده، مقايسهاي تطبیقی میان مبانی فکری و زیرساختهای اعتقادی دو شاعر نامور ایرانی چکیده کاملشاعران و نویسندگان در هر گوشهاي از جهان و در هر دورانی، پیوسته از آرا، افكار و اندیشههای یکدیگر تأثیر میپذیرند. این پژوهش که به روشی توصیفی – تحلیلی و برپایههای اصول مکتب آمریکایی تدوین شده، مقايسهاي تطبیقی میان مبانی فکری و زیرساختهای اعتقادی دو شاعر نامور ایرانی و عرب است. نگارندگان در این مقاله نخست به بررسی اوضاع سياسي، اجتماعي و فكري اين دو اندیشمند برجسته پرداختهاند. چه اینها در شكلگيري شخصيت فردی و ادبی آن دو نقش به سزایی داشتند. تا بدانجا كه آرا و افكار دو شاعر متاثر از اوضاع و احوال زمانهشان بوده است. بيشك ميان اندیشههای آن دو تشابهاي نزديك وجود دارد، به طوري كه در بيشتر موارد شبح سخنان ابوالعلاء در آرای خيام جان ميگيرد. دو شاعر با وجود ديدگاههاي فلسفي مشابه غالباً همصدا، همسخن و همعقيده با یکدیگر بودهاند؛ البته گاهی نگرش آن دو با یکدیگر تفاوت داشته که بیان اين تشابهها و اختلافها از دستاوردهای اصلی این پژوهش است پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
27 - عقلگرایی اعتدالی در آراء شهید مرتضی مطهری
سید حمداله اکوانی قباد محمدی شیخی سید سعید میریاندیشه سیاسی و اجتماعی در ساحت معرفت شناسانه در عصری که به مدرنیته نامبردار شده همواره با پرسش از رابطه عقل و دین مواجه بوده است. در تعریف نسبت این دو بایکدیگر گروهی با نفی و طرد جایگاه عقل در نظام معرفتی و ساحت اجتماع و سیاست، شریعت را منزلتی برتر ارزانی داشته و برخی چکیده کاملاندیشه سیاسی و اجتماعی در ساحت معرفت شناسانه در عصری که به مدرنیته نامبردار شده همواره با پرسش از رابطه عقل و دین مواجه بوده است. در تعریف نسبت این دو بایکدیگر گروهی با نفی و طرد جایگاه عقل در نظام معرفتی و ساحت اجتماع و سیاست، شریعت را منزلتی برتر ارزانی داشته و برخی دیگر در توجیه و تبیین اندیشههای مدرن، عقل را منبع معرفتی برتر تلقی کردهاند. در میان اندیشمندان مسلمان شهید مرتضی مطهری در نوشتههای خود به این دغدغه معرفت شناسانه توجهی مداوم داشته است. آیت الله مطهری با تکیه بر نص و سنت(متن) به ترسیم رابطهای از عقل و دین میپردازد که میتوان از آن با عنوان عقل گرایی اعتدالی نام برد. در این مقاله با استفاده از رویکرد هرمنوتیک، آراء این فیلسوف مسلمان در مورد رابطه عقل و دین و صورتبندی استدلالات وی در باب نظام عقلانیت اعتدالی پرداخته میشود پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
28 - نقش قرآن بر علم کلام در روشگان
محمد حسن قدردان قراملکی علی قدردان قراملکیهر علمی دارای روش یا روش هایی است که به وسیله آن به اهداف خود می رسد، برخی از علوم تک روشی و برخی دیگر چند روشی اند. در باره تک یا چند روشی بودن علم کلام از سوی مذاهب مختلف کلامی دیدگاه های مختلفی ارایه شده است، مثلا اهل الحدیث روش نقلی و معتزله روش عقلی را برگزیدند. ام چکیده کاملهر علمی دارای روش یا روش هایی است که به وسیله آن به اهداف خود می رسد، برخی از علوم تک روشی و برخی دیگر چند روشی اند. در باره تک یا چند روشی بودن علم کلام از سوی مذاهب مختلف کلامی دیدگاه های مختلفی ارایه شده است، مثلا اهل الحدیث روش نقلی و معتزله روش عقلی را برگزیدند. اما رجوع به قرآن نشان می دهد که برای تبیین آموزه های دینی باید از روشگان مختلف استفاده کرد. نویسنده در این مقاله نشان خواهد داد که علم کلام باید باید از تمام روشگان ممکن مثل: نقلی شامل قرآن و روایات، عقلی شامل عقل و حتی اصول قطعی فلسفی، تجربی و حسی، شهودی استفاده کند، این ادعا بر خلاف ادعای برخی است که علم کلام را دارای روشگان مشخص مثل رویکرد اخباری یا تجربی می انگارند پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
29 - قاعده قبح اغراء به جهل و کاربست آن در علم کلام
مرتضی متقی نژاداغراء به جهل؛ یعنی حقیقتی را مخفی کردن و شخص را در جهل نگه داشتن، یا اظهار خلاف واقع کردن است. که این کار گاهی جایز و صحیح است مانند توریه کردن و گاهی غیرجایز و ناپسند مثل قراردادن معجزه در دست پیا مبر دروغین که این قسم بر خداوند قبیح و محال است؛ چه این که این کار، ظلم چکیده کاملاغراء به جهل؛ یعنی حقیقتی را مخفی کردن و شخص را در جهل نگه داشتن، یا اظهار خلاف واقع کردن است. که این کار گاهی جایز و صحیح است مانند توریه کردن و گاهی غیرجایز و ناپسند مثل قراردادن معجزه در دست پیا مبر دروغین که این قسم بر خداوند قبیح و محال است؛ چه این که این کار، ظلم، نقص و خلاف غرض به شمار می آید. قاعده قبح اغراء به جهل یکی از مهمترین قواعد به شمار می رود. تحقیق و پژوهش در گستره کاربرد این قاعده نشان خواهد داد که قاعده مذکور در اثبات مسایلی مانند وجوب لطف بر خداوند، لزوم تکلیف برای بشریت، ضرورت فرستادن پیامبران، ضرورت نصب امام، حتمیت عصمت پیامبر و امام، دلالت اعجاز بر راستگویی پیامبران و ... کارایی دارد. تحقیق حاضر با روش کتابخانه ای و رویکرد گزارشی – تحلیلی، به تفصیل کارکردهای مختلف این قاعده را در تراث مهم علم کلام مورد کنکاش و مداقه قرار داده، و روشن ساخته که این قاعده، در ابواب و مسایل مهم کلامی کارایی دارد . و در بخش پایانی مقاله مهم ترین ادله قبح اغراء به جهل برخداوند مانند قاعده سنخیت علت و معلول، قاعده حسن و قبح عقلی و قبیح و محال بودن نقض غرض مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
30 - الگوی مفهومی واقع نگری در اندیشه و رفتار سیاسی امام علی (ع)
عباسعلی رهبر محمود شریعتیرابطه دین و سیاست در اندیشه امام علی(ع) رکن وجودشناسانه و قوام بخش در مناسبات جامعه و حکومت بوده است. اما این چارچوب در تقارن با الگوی واقع نگری در دستگاه فکری امام، به عنوان مفهومی، اثربخش در ایجاد مشروعیت، مشارکت و پیش برندگی در نظام سیاسی قابل طرح، فهم و نشانه گذاری چکیده کاملرابطه دین و سیاست در اندیشه امام علی(ع) رکن وجودشناسانه و قوام بخش در مناسبات جامعه و حکومت بوده است. اما این چارچوب در تقارن با الگوی واقع نگری در دستگاه فکری امام، به عنوان مفهومی، اثربخش در ایجاد مشروعیت، مشارکت و پیش برندگی در نظام سیاسی قابل طرح، فهم و نشانه گذاری است. در پرتو این چارچوب، فرایند مفهوم سازی واقع نگری با تکیه بر عقلانیت در دو سطح اندیشه با تأکید بر مفاهیمی چون کرامت انسان، حق انتخاب آدمیان، اجرای عدالت و ضرورت حکومت؛ و در سطح رفتار با تأکید بر کنش سیاسی امام در تعیین خلیفه، پذیرش حکمیت و همزیستی با ادیان، صورتبندی خواهد شد. این نوشتار کوشش خواهد نمود با به کارگیری نظریه تفسیری اسکینر، به دو هدف مهم دست یابد: از سویی مفهوم واقع نگری در اندیشه و رفتار امام علی(ع) قابل فهم گردد و از سوی دیگر، اثربخشی واقع نگری در توازن بخشی و انسجام آفرینی نیروهای اجتماعی مورد سنجش قرار گیرد. بدیهی است دستیابی به این اهداف، مستلزم پیاده سازی گستره ای از مفاهیم و موضوعات خواهد بود. در نتیجه، برای فهمیدن چارچوب بحث طرح چند مسأله حائز اهمیت است. 1) پیوست واقع نگری به عقلانیت 2) نسبت سنجی واقع نگری با آرمانخواهی 3) مفهوم سازی واقع نگری 4) موقعیت سنجی شرایط محیطی و زمینه های اجتماعی جامعه هدف. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
31 - انسان شناسی از دیدگاه ابن سینا
معصومه الوندیان علی اله بداشتیتفکر انسان قدمتی به درازاي حیات بشر دارد. یکی از مسایل اصلی انسان از همان آغاز، پرسش از خود و شرایط پیرامونی بوده است. حکما و متکلمان دینی در دوره های گوناگون، از اقصی نقاط دنیا، در مورد ابعاد مختلف انسان، نظریه پردازی های بسیاری نموده اند. از این میان می توان ابن سینا چکیده کاملتفکر انسان قدمتی به درازاي حیات بشر دارد. یکی از مسایل اصلی انسان از همان آغاز، پرسش از خود و شرایط پیرامونی بوده است. حکما و متکلمان دینی در دوره های گوناگون، از اقصی نقاط دنیا، در مورد ابعاد مختلف انسان، نظریه پردازی های بسیاری نموده اند. از این میان می توان ابن سینا را نام برد که آرای فلسفی او تاثیر بسزایی در اندیشمندان دیگر داشته است. اين پژوهش با روش توصيفي- تحليلي، با مطالعه عمده مباحث شیخ الرئیس در علم-النفس، در کتب فلسفي اش همچون شفا، نجات و اشارات و تنبیهات در مراتب انسان شناسي، به تبيين و بررسي انديشه هاي او در باب انسان پرداخته و انسان شناسی را در دو مرتبه و دو مرحله بررسی می کند: مرحله اول، فلسفي و نظري محض است که در آن به انسان و ابعاد وجودي او، با دیدگاهی عقلي و فلسفي نگريسته می شود؛ مرحله دوم که نقطه اوج انسان-شناسي اوست، مرحله اشراقي و شهودي است. او در رسائل عرفاني خود همچون رساله حي ابن يقظان، رساله الطير و سلامان و ابسال، و در نمط هاي آخر اشارات و تنبيهات و خطوطی از کتاب مباحثات و کتاب شفا، با نگرشي اشراقي و عرفاني، به بحث از انسان پرداخته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
32 - عقلِ مطهَّر (منزلت عقل درتفکرشیعی و اعتزالی)
محمدجواد رودگر علی مردان خطیبیعقل در جهان بینی استاد شهید مطهری از منزلت ممتاز و موقعیت برتر درساحت دین شناسی و دینداری برخورداراست ، به گونه ائی که استاد شهید بر این باور بودند که در اسلام اصالت از آن عقل است. با عقل است که دین شناخته و شناسانده می شود. عقل در درک و درد دینی نقش متعالی دارد و راز چ چکیده کاملعقل در جهان بینی استاد شهید مطهری از منزلت ممتاز و موقعیت برتر درساحت دین شناسی و دینداری برخورداراست ، به گونه ائی که استاد شهید بر این باور بودند که در اسلام اصالت از آن عقل است. با عقل است که دین شناخته و شناسانده می شود. عقل در درک و درد دینی نقش متعالی دارد و راز چنین منزلت و کاربست عقل در ساحات و سطوح دین و دینداری همانا در عقلانیت اسلام و اسلام عقلانی است و اسلام شیعی درحقیقت اسلام عقل و عقلانیت بدون افراط و تفریط در همه حوزه های نظری و عملی است.اینک پرسش این است که در شعاع بینش و افق گرایش استاد شهید مطهری عقل از چه جایگاهی برخوردار بوده و ایشان موضع جریان های اسلامی(شیعی و اعتزالی) را در کاربست عقل چگونه بیان و تبیین کرده اند؟نوشتار حاضر پاسخ پرسش یاد شده پس از یک مقدمه با دو روش گزارشی و پژوهشی مورد کاوش و پردازش قرار داده و نگاه و نگره استاد شهید مطهری را در باب عقل شیعی توصیف و تفسیر کرده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
33 - تحلیل کیفیت حصول معرفت انسان از دیدگاه میرزا جواد تهرانی (ره)
علی اکبر حائری موحد یحیی کبیرمکتب تفکیک یک جریان فکری معاصر است که در این دیدگاه نفس در عرض بدن و همانند آن امر مادی قلمداد شده است. وراء عالم مادّه موجودی به نام عقل وجود دارد که مخلوق خداوند و واسطه فیض است. از تابش نور عقل به نفس معرفت حاصل میشود. ایشان برای حصول معرفت اقسام سهگانهی معرفت فطر چکیده کاملمکتب تفکیک یک جریان فکری معاصر است که در این دیدگاه نفس در عرض بدن و همانند آن امر مادی قلمداد شده است. وراء عالم مادّه موجودی به نام عقل وجود دارد که مخلوق خداوند و واسطه فیض است. از تابش نور عقل به نفس معرفت حاصل میشود. ایشان برای حصول معرفت اقسام سهگانهی معرفت فطری، معرفت تذکاری و معرفت اعطایی را با توجه به آیات و روایات ارائه داده است. وی طریق کسب معرفت را منحصراً در اطاعات محض و استغفار از معاصی میداند. این پژوهش با هدف آشنایی با ساختار فکری میرزا جواد تهرانی و نقدآن و در پی پاسخ به این مساله که وی چگونه حصول معرفت انسان را تقریر و تحلیل می نماید و با روش تحلیل محتوای منابع به صورت کتابخانه ای تنظیم شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
34 - جایگاه عقل وعشق از دیدگاه مولوی در مثنوی
زهرا باباپور محمدرضا صرفی عنایت الله شریف پورمولوی با اشعار شورانگیز خود ندای عاشقی سر داده است و پیشرو عشق در ادب فارسی است. عشق نیروی عظیمی است که در جان مولانا رسوخ میکند. عقل و عشق از مباحث بسیار مهم در مثنوی مولاناست. بررسی عقل و عشق در مثنوی مولوی در خور توجه است. حکیمان می گویند امتیاز انسان به عقل است ام چکیده کاملمولوی با اشعار شورانگیز خود ندای عاشقی سر داده است و پیشرو عشق در ادب فارسی است. عشق نیروی عظیمی است که در جان مولانا رسوخ میکند. عقل و عشق از مباحث بسیار مهم در مثنوی مولاناست. بررسی عقل و عشق در مثنوی مولوی در خور توجه است. حکیمان می گویند امتیاز انسان به عقل است اما عرفا امتیاز انسان را به عشق میدانند. در این مقاله کوشش میشود نظر مولوی دربارة عقل و عشق و رابطه آن دو بررسی شود. مولانا نه تنها عقل ستیز نیست، بلکه بهترین ستایش ها را از عقل به دست داده و مخالفت او با عقل فلسفی است. اما از آنجا که این نعمت الهی در دست عده ای عامل اختلاف بین مردم شده و به جای راهنمایی و هدایت آنها خود ابزار تباهی جامعه گردیده است، با آن به ستیز برخاسته و در واقع عقل ستیزی او نوعی واکنش اجتماعی و حاکی از یک نظام اندیشگی والاست که می خواهد عقل را از بند نفس خلاص کند در این مقاله، با تکیه بر مثنوی معنوی مولوی، جایگاه عقل و عشق به شیوۀ کتابخانهای مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
35 - سنجش نظر قاضی عبدالجبار معتزلی پیرامون رؤیت خداوند بر اساس قاعده نفی تشبیه
سیدرضا فاطمی عین الله خادمیامکان دیدن خداوند با جسم توسط انسان و یا عدم آن، همواره از مسائل پُر دغدغه ای میان متکلمان و همچنین فرقه های مختلف مسلمان بوده است که با توجه به آراء متضادشان می توان به این امر مهم پی برد. بعضی از فرق از جمله مشبّهه- با قبول رؤیت خداوند توسط انسانها، در نهایت به کج اند چکیده کاملامکان دیدن خداوند با جسم توسط انسان و یا عدم آن، همواره از مسائل پُر دغدغه ای میان متکلمان و همچنین فرقه های مختلف مسلمان بوده است که با توجه به آراء متضادشان می توان به این امر مهم پی برد. بعضی از فرق از جمله مشبّهه- با قبول رؤیت خداوند توسط انسانها، در نهایت به کج اندیشی - تصور جسمانی از خداوند - گرفتار شدند و بعضی از فرق دیگر از جمله مفوضّه گرفتار جبری گری شدند. قاضی عبدالجبار معتزلی در این زمینه، به ردّ قرائت های تشبیه گرایان - مشبّه مطلق و ظاهرگرایان – پرداخته و از میان قرائت های تنزیه گرایان – اهل تفویض و اهل تأویل- به شیوه اهل تأویل، همراه با اتخاذ شیوه عقل گرایانه معتزلیون؛ تقدّم عقل در کتاب، سنت، اجماع و عقل، معتقد بوده است. همچنین قاضی برخلاف عقیده اشاعره، معتقد است که رؤیت خداوند هم در دنیا و هم در آخرت ممکن نیست. قاضی همچنین با توجه به ارائه یک دلیل عقلی- مقابله- و شش دلیل نقلی- آیه 143 سوره اعراف، آیه 103 سوره انعام، آیات 22- 25 سوره قیامت، آیه 77 سوره توبه، آیه 26 سوره یونس – مفهوم نفی رؤیت خداوند را به اثبات رساند. به عقیده نگارندگان از جمله نقدهای وارد بر دیدگاه قاضی عبدالجبار آن است که ایشان به اقسام مختلف رؤیت، از جمله رؤیت شهودی یا قلبی توجه ننموده است، به همین جهت تحلیل ایشان پیرامون رؤیت، تحلیلی جامع نگر نیست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
36 - واکاوی تقابل عقل و عشق در غزلیّات اسیری لاهیجی
مریم پیراسته سمیرا رستمی محمد علی آتش سودایکی از ویژگیهای برجستهی اشعار عرفانی، بیان اندیشههای بلند عرفانی با بهرهگیری از عناصر متقابل عرفانی است. این متقابلگوییها عمدتاً برآمده از تجربیات و مکاشفات درونی شاعران عارف است که با درگذشتن از دنیای مادی و دریافت حقیقت به بیان آنها پرداختهاند. اسیری لاهیجی از چکیده کاملیکی از ویژگیهای برجستهی اشعار عرفانی، بیان اندیشههای بلند عرفانی با بهرهگیری از عناصر متقابل عرفانی است. این متقابلگوییها عمدتاً برآمده از تجربیات و مکاشفات درونی شاعران عارف است که با درگذشتن از دنیای مادی و دریافت حقیقت به بیان آنها پرداختهاند. اسیری لاهیجی از جمله شاعران عارف مسلک قرن نهم هجری است که عناصر متقابلی از این دست در اشعار او به خوب بازتاب یافته است؛ این سخن بدان معناست که وی تجربههای عرفانی خود در قالب مضامینی پارادوکسیکال برای مخاطب تعریف نموده و این مهم ریشه در مشرب فکری او دارد. در میان اشعار وی، غزلیات او دربرگیرندهی مضامین بلند عرفانی است که شاعر در آن با بیانی پارادوکسیکال، به شرح آنها پرداخته است. یکی از مهمترین و برجستهترین تقابلهای عرفانی در اشعار این شاعر، تقابل میان دو مفهوم عشق و عقل میباشد. تقابل میان عشق و عقل از دیرباز در آثار عرفانی بازتاب داشته و شاعران بسیاری از جمله اسیری لاهیجی عقل را در مقابل عشق، بیمقدار پنداشتهاند. مبتنی بر آنچه گفته شد، در پژوهش حاضر، جهت بررسی تقابل میان عشق و عقل، غزلیات اسیری لاهیجی مورد بررسی قرار گرفته و شکلهای گوناگون تقابل میان این دو مفهوم، از آن استخراج گردید. روش پژوهش حاضر مبتنی بر تحلیل محتواست و جمعآوری اطلاعات به روش کتابخانهای صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که اسیری لاهیجی دیدگاه مثبتی به عقل ندارد و در تقابل میان عقل و عشق، اصالت را را به عشق داده است. در واقع عقل مذموم در غزلیات این شاعر، عقل جزوی است و لاهیجی آن را در مقابل عشق، خوار و زبون میشمارد. به باور او سالک هنگامی میتواند به عشق حقیقی دست یابد که ترک عقل گفته باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
37 - رویکرد متکلمان اسلامی به عقل در نظریه های کلامی
هرمز اسدی کوه بادمتفکران اسلامی از بدو شکل گیری فرهنگ وتمدن اسلام در تفسیر متون اسلامی ونحوه ی استنباط و بهره گیری از آن متون مقدس درهستی شناسی و اصول عقیدتی وبکارگیری آنها در دستورالعمل وراه و روش مسلمانی (فقه) ،دیدگاههای گوناگونی ارایه داده ند، از این رو جهت گیری های مختلف، پدید آم چکیده کاملمتفکران اسلامی از بدو شکل گیری فرهنگ وتمدن اسلام در تفسیر متون اسلامی ونحوه ی استنباط و بهره گیری از آن متون مقدس درهستی شناسی و اصول عقیدتی وبکارگیری آنها در دستورالعمل وراه و روش مسلمانی (فقه) ،دیدگاههای گوناگونی ارایه داده ند، از این رو جهت گیری های مختلف، پدید آمده ومنشاء مکاتب گوناگون کلامی وفقهی شده است؛برخی به ظواهر متون بدون هر گونه تاویل وتفسیر عمل کرده و با هرگونه خرد ورزی ودخالت عقل در این عرصه مخالفت نمودند وگروهی دیگر، برای عقل اهمیت فراوانی قایل شده وآیات و روایات را ازاین رهگذر تاویل وتفسیر نمودند؛ که درنتیجه موجب پیدایش نحله های کلامی متعدد،چون؛عدلیه ، اشاعره و ماتریدیه وظاهریه و....شده است واز سوی دیگر همین طرز تفکر در عرصه فقه ومبانی استنباط موثر افتاده و مکاتب فقهی گوناگونی چون ، اصحاب رای ، حدیث،وظاهریه و.... را در اهل سنت و روشهای اصولی واخباری را در شیعه امامیه پدید آورده است،این پژوهش به روش تحلیلی وتوصیفی و با تطبیق آراء گوناگون متفکران این مکاتب به این نتیجه دست یافته است که گرچه همهی اندیشمندان اسلامی درتحقیقات و مطالعات کلامی وفقهی اهداف واصول مشترک داشته اند ، ولی رویکرد آنان به عقل درمواجهه با نصوص ،موجب تعدد روشها ونگرشها، در عرصه های نظری و عملی شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
38 - اقتضائات همنشيني «حكمت» و «كتاب» در قرآن در مسأله اثبات ولایت فقیه
غزاله رضایی مهدی ایمانی مقدمولايت به معناي حكومت فقيه، در فقه و در کلام به روش نقلی و عقلی مورد توجه است. مسئله اصلی نوشتار حاضر، استنادات قرآني دلایل عقلی مشروعیت ولایت فقیه با بررسي نحوي كاربرد «حکمت» و تطبيق آن با مسأله ولايت است. در قرآن، کتاب و حکمت همنشین، به معنای قرآن و ولایت علی بن ابی طا چکیده کاملولايت به معناي حكومت فقيه، در فقه و در کلام به روش نقلی و عقلی مورد توجه است. مسئله اصلی نوشتار حاضر، استنادات قرآني دلایل عقلی مشروعیت ولایت فقیه با بررسي نحوي كاربرد «حکمت» و تطبيق آن با مسأله ولايت است. در قرآن، کتاب و حکمت همنشین، به معنای قرآن و ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام است. اين حكمت را انبیا توسط وحی و امت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم توسط عقل و نقل دریافت ميكنند. بنابراين حجیت عقل برای مشروعیت ولایت بعد از معصوم نیز ادامه دارد. از سوی دیگر حکمت به معنای ولایت به دلیل همنشینی با کتاب به معنای قرآن، نمیتواند هر نوع حكمت و ولایتی باشد. زیرا قرآن ولایت مخالف و ضد خدا و خدايي خدا را نهی میکند. بنابراین ميتوان از همنشيني «حكمت» و «كتاب» در قرآن، حجيت ولايت حتي در زمان غيبت امام معصوم و براي ولایت ولي فقیه را استنتاج كرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
39 - مقایسه عقل و قلمرو آن از دیدگاه ملاصدرا (حکمت متعالیه) و میرزای اصفهانی(تفکیک)
شهاب الدین وحیدی مهرجردی محسن محسن مروی نام بغدادآبادیواژه عقل یکی از مفاهیمی است که تعاریف متعددی به خود دیده. برخی عقل را مساوق وجود انسانی دانسته و برخی آن را منشا گمراهی و سقوط از حیطه تعبد الهی دانسته. برخی آن را معادل فلسفه به کار برده و گروهی به لزوم تفکیک عقل و فلسفه حکم کرده اند. فلاسفه عقل را ارج نهاده و اهل حدی چکیده کاملواژه عقل یکی از مفاهیمی است که تعاریف متعددی به خود دیده. برخی عقل را مساوق وجود انسانی دانسته و برخی آن را منشا گمراهی و سقوط از حیطه تعبد الهی دانسته. برخی آن را معادل فلسفه به کار برده و گروهی به لزوم تفکیک عقل و فلسفه حکم کرده اند. فلاسفه عقل را ارج نهاده و اهل حدیث و اشاعره آن را طرد کرده اند ملاصدرا عقل را قوّه تحليل گر و از مراتب و شئونات نفس می داند و گستره ی آن را از عقل هيولاني تا عقل مستفاد می داند اما ميرزا عقل را مخلوق و افاضه از سوي خداوند می داند «ظاهرٌ بذاته و مظهِرٌ لغيره،». عقل از نگاه وی تنها حقيقتي روشنگر است و نه از مراتب نفس. پژوهش حاضر در پي مقايسه عقل و قلمرو آن در انديشه این دوعالم بزرگ اسلامي است که شباهت ها و تفاوت های ميان آن دو را تبین می کند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
40 - «فلسفه و کودک» و مهارت رفتار ارتباطی با پیروان سایر ادیان
مهدی گنجورکاربردی کردن فلسفه در زندگی روزمره، یکی از دغدغههای مهم فیلسوفان در عصر حاضر بشمار میرود و در اين راستا اقدامات گستردهيی در محافل آموزشی و پژوهشی در این زمینه صورت پذیرفته است.در این میان، تلاش واضعان «فلسفه و کودک» در راستای تلفیق و عجین ساختن فلسفه با جامعه، قابلم چکیده کاملکاربردی کردن فلسفه در زندگی روزمره، یکی از دغدغههای مهم فیلسوفان در عصر حاضر بشمار میرود و در اين راستا اقدامات گستردهيی در محافل آموزشی و پژوهشی در این زمینه صورت پذیرفته است.در این میان، تلاش واضعان «فلسفه و کودک» در راستای تلفیق و عجین ساختن فلسفه با جامعه، قابلملاحظه و تأمل است. هرچند «فلسفه و کودک» از ابتدا گرایشی بسوی اخلاق داشته، لیکن بنظر میرسد تأثیر این برنامه آموزشی ـ تربیتی در افزایش مهارتهای رفتاری و تعامل کودکان با همنوعان خود، برغم ضرورت و اهمیت فراوان، از دید پژوهشگران و اصحاب این فن، پوشیده و مغفول مانده است. از اینرو، نوشتار حاضر بر آن است تا ضمن تحلیل انتقادی هندسه معرفتی «فلسفه و کودک» به تبیین نقش و تأثیر این برنامه در تقویت مهارت ارتباطی آنان با غیرهمکیشان بپردازد. استنباط و ارائه مؤلفههای تأثیرگذار در مهارتافزایی کودکان بویژه در برخورد و تعامل با پیروان سایر ادیان، از مهمترین یافتههای این پژوهش محسوب میشود که باختصار عبارتند از: تأکید بر رعایت حقوق همنوعان و احترام به عقیده مخالف، ایجاد روحیه آزاداندیشی (آزادی فکر و بیان)، تقویت هوش عاطفی ـهیجانی (EQ) کودک؛ آموزش همزیستی مسالمتآمیز با دیگران، التزام کودکان به اخلاق باور (پرهیز از تعصب؛ تحکّم و تقلید بیجا). روش پژوهش در این نوشتار، شیوه تحلیل محتوا از نوع تحلیلیـ استنتاجی است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
41 - تربیت عقلانی در اندیشۀ فارابی
فریبا عادلزاده نایینی رضاعلی نوروزی جهانبخش رحمانیعقل در حکمت مشاء، از جمله در اندیشۀ فارابی از اهمیت و جایگاه ویژهیی برخوردار است؛ تا بدانجا که وي رسالهیی در باب عقل نگاشته است. فارابی خود نیز بعنوان مؤسس فلسفۀ اسلامی، جایگاهی بیبدیل در تاریخ فلسفه دارد؛ بنابرین تحقیق دربارۀ عقل در اندیشۀ فارابی اهمیتی دوچندان پیدا چکیده کاملعقل در حکمت مشاء، از جمله در اندیشۀ فارابی از اهمیت و جایگاه ویژهیی برخوردار است؛ تا بدانجا که وي رسالهیی در باب عقل نگاشته است. فارابی خود نیز بعنوان مؤسس فلسفۀ اسلامی، جایگاهی بیبدیل در تاریخ فلسفه دارد؛ بنابرین تحقیق دربارۀ عقل در اندیشۀ فارابی اهمیتی دوچندان پیدا میکند. پژوهش حاضر با هدف تبیین مفهوم تربیت عقلانی بر مبنای نظریۀ عقل در اندیشۀ فارابی و با روش توصیفیـتحلیلی فراهم آمده است. بدین منظور، ابتدا به بررسی مفهوم عقل در اندیشۀ فارابی پرداخته شده و سپس با توجه به این نظریه، مفهوم تربیت عقلانی تبیین شده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که از دیدگاه فارابی، تربیت در بُعد عقلانی، هم عقل نظری و هم عقل عملی را در بر میگیرد. هدف تربیت عقلانی اینست که آدمی در حیطۀ عقل نظری مراتب عقل ـ از عقل هیولانی تا رسیدن به عقل مستفادـ را در پرتو ارتباط با عقل فعّال طی کند و در حیطۀ عقل عملی، در پرتو معرفت عقلانی، از خردمندی به خردورزی برسد؛ بعبارتی، انسان به مرحلۀ فعلیّت تام و تجرّد محض دست یابد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
42 - عقلانیت لیبرالی و صورت¬بندی بحران¬های زیست¬محیطی (با تاکید بر سند ریو+٢٠)
عثمان هدایت اسرین فیضیاز دهه های آغازین سده بیستم، فشار توسعه صنعتی و کشاورزی، محیط زیست را به طور نمایانی تهدید می کرد، مباحث محیط زیستی همزمان و توامان با مباحث توسعه ای مورد بازاندیشی قرار گرفت. سابقه مباحث توسعه به عنوان یک موضوع مشخص به بعد از جنگ جهانی دوم بر میگردد و نظریات توسعه در چکیده کاملاز دهه های آغازین سده بیستم، فشار توسعه صنعتی و کشاورزی، محیط زیست را به طور نمایانی تهدید می کرد، مباحث محیط زیستی همزمان و توامان با مباحث توسعه ای مورد بازاندیشی قرار گرفت. سابقه مباحث توسعه به عنوان یک موضوع مشخص به بعد از جنگ جهانی دوم بر میگردد و نظریات توسعه در این دوره در قالب توسعه اقتصادی و نوسازی پدیدار شده است. این امر برگرفته از مدرنیته غربی و ایدئولوژی مسلط آن یعنی لیبرالیسم با طرح ادعای جهان شمولی ارزش هایشان، مستعد حرکت در مسیر یکسان سازی بشریت بر پایه ارزش های لیبرالی و حذف تنوع و تکثر موجود در جهان می شود. مفروضه ی بنیادین این پژوهش، حول این ایده می چرخد که با ظهور مدرنیته غربی و سرمایه-داری و ایدولوژی مسلط آن ها یعنی لیبرالیسم، تغییراتی هم در این مکتب و هم در مباحث توسعه ای روی داده است که زاده و برآمده ی عقلانیت لیبرالی نسبت به توسعه، محیط زیست می باشد. مفروضا چنین نشان دادیم که این امر با خودمروری و بازاندیشی خود لیبرالیسم متحقق شده است. با استفاده از تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه و نظریات توسعه ای در حوزه ی محیط زیست یعنی نظریات _ تردمیل تولید، تئوری متابولیک و نظریه تردمیل تخریب _ به خوانشی از توسعه پایدار و نمود آن یعنی سند ریو+٢٠ به عنوان دال شناوری که در آن گفتمان لیبرالیسم دچار بحران و وقفه گردیده است، پرداخته ایم. نتایج نشان می دهد که لیبرالیسم به عنوان عقلانیتی که در پی صورتبندی بحران های زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی در بُعد توسعه ی پایدار بوده است، به شکست انجامیده و این امر بحران زیست محیطی را سبب شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
43 - عينيت و واقع¬نمايي گزاره¬ها در فلسفه عملي کانت و ملاصدرا
حسين قاسميکانت فيلسوف مدرنيته بر اين باور است که ساماندهي زندگي اخلاقي انسان منوط بر آن است که نظام اخلاقي طراحي گردد که دستورات آن بر خرد عام و همگاني مبتني باشد تا از هرگونه شائبه غرايز و اميال شخصي که گريبانگير نظامهاي اخلاقي زمانه اوست، بدور باشد. تنها گزارهيي که از اين ويژگ چکیده کاملکانت فيلسوف مدرنيته بر اين باور است که ساماندهي زندگي اخلاقي انسان منوط بر آن است که نظام اخلاقي طراحي گردد که دستورات آن بر خرد عام و همگاني مبتني باشد تا از هرگونه شائبه غرايز و اميال شخصي که گريبانگير نظامهاي اخلاقي زمانه اوست، بدور باشد. تنها گزارهيي که از اين ويژگي برخوردار است، گزاره تنجيزي است. حال مسئله اين است که او عينيت و واقعنمايي اين گزاره را چگونه توجيه ميكند؟ در فلسفه اسلامي ملاصدرا چگونه به اين مسئله پاسخ داده شده است؟ کانت در نقد خرد عملي امر تنجيزي را برگرفته از قانون اخلاق ميداند و تلاش ميكند آن را با تکيه بر عقل عملي و فرضيه آزادي توجيه نمايد. گرچه مباحث کانت در فلسفه اخلاق بگونهيي پيش ميرود که نومنها و بخصوص آزادي اثبات ميگردد، اما او آنها را اصول موضوعه ميداند. اين بدانمعناست که واقعيت عقل عملي و آزادي فقط امکان عمليبودن تجربه اخلاقي و ديگر حوزه هاي عملي را توجيه ميكند. بعبارت ديگر، اذعان به واقعيت عقل و آزادي تنها براساس باور و ايمان است؛ در نتيجه گزاره هاي اخلاقي عقلاني هستند اما شناختني نيستند. در فلسفه متعاليه ملاصدرا گزاره هاي عملي در حوزه فردي و اجتماعي براساس عقل عملي و با توجه به ارتباط آن با عقل نظري شکل ميگيرند. بعلاوه، هر دو ساحت نظر و عمل از صُقع و باطن نفس نشئت يافته و با علم حضوري شناخته ميشوند. در نتيجه، تمام دريافتهاي نفساني و عقلاني با حقيقت خير و مراتب آن بعنوان امر وجودي مرتبطتند. بدين ترتيب عينيت و واقعيت اين گزاره ها نه براساس اصول موضوعه بلکه با تکيه به امکان شناخت حضوري از عالم نفس الامر توجيه ميگردند. در نوشتار حاضر تلاش ميگردد با روش تطبيقي و از طريق تحليل مباني فلسفي کانت و ملاصدرا واقعيت و عينيت گزاره ها در فلسفه عملي به بحث گذاشته شود تا از اين طريق، برجستگي مباني فلسفه متعاليه آشکار گردد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
44 - نوخوانش گفتمان علمي در دوره شکوفايي تمدن اسلامي (با تأکيد بر مقايسه روششناسي ابنسينا و ابوريحان بيروني)
محمد بيدهندي عليرضا آقاحسيني مسعود مطهرينسبنوخوانش گفتمان علمي و روششناسي حاکم بر تمدن اسلامي در دورههاي گذشته بويژه در قرون سوم و چهارم هجري و تبيين و تحليل آن ميتواند نقش بسزايي در ايجاد تمدن نوين اسلامي داشته باشد. هدف نوشتار حاضر تبيين و تحليل روششناسي علمي ابنسينا و ابوريحان بيروني جهت ترسيم گفتمان علمي چکیده کاملنوخوانش گفتمان علمي و روششناسي حاکم بر تمدن اسلامي در دورههاي گذشته بويژه در قرون سوم و چهارم هجري و تبيين و تحليل آن ميتواند نقش بسزايي در ايجاد تمدن نوين اسلامي داشته باشد. هدف نوشتار حاضر تبيين و تحليل روششناسي علمي ابنسينا و ابوريحان بيروني جهت ترسيم گفتمان علمي و روشي آن دوره تمدني است. مقايسه تطبيقي روششناسي اين دو انديشمند نشان ميدهد که ابنسينا به تأسي از منطق ارسطويي، سهم بيشتري براي قياس نسبت به استقراء قائل است، ولي ابوريحان بيشتر متمايل به روشهاي تجربي و استقرائي است و فعاليتهاي ميداني و حرفهيي بيشتري انجام داده و حتي ابنسينا را بجهت تأکيد بيش از حد بر روش تعقلي مورد انتقاد قرار ميدهد. تفاوت ديگر اين دو حکيم در آن است که بيروني بر مبناي يک ساختار فکري از پيش تعيينشده نميانديشد، اما ابنسينا در ابتدا تا حدي مدافع ساختار تفکر ارسطويي بوده است؛ اگر چه درنهايت در اشارات و تنبيهات و حکمت مشرقي از ارسطو فاصله ميگيرد. تفاوت ديگر اين است که در مورد ابنسينا گفته ميشود وي قائل به اين بوده که هر چه را شنيدي در محل امکان بگذار ولي در مورد بيروني گفته ميشود که وي معتقد بوده هر چه را شنيدي در بوته انکار بگذار تا مگر خلاف آن با دليل و برهان ثابت گردد (که اين قضاوت مورد نقد قرار گرفته است). پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
45 - کارکرد عقل در حوزه دين از منظر قاضي عبدالجبار معتزلي و ابوبکر باقلاني
فرزانه مصطفيپورمقاله پيشرو، با استفاده از روش توصيفي تحليلي به بررسي کارکرد عقل در حوزه دين در انديشه کلامي قاضي عبدالجبار معتزلي و قاضي ابوبکر باقلاني پرداخته است. در همين راستا، رويکرد عقلاني هر دو، در تفسير قرآن و کارکرد عقل در حصول احکام شرعي دين، مورد مقايسه و بررسي قرار گرفته ا چکیده کاملمقاله پيشرو، با استفاده از روش توصيفي تحليلي به بررسي کارکرد عقل در حوزه دين در انديشه کلامي قاضي عبدالجبار معتزلي و قاضي ابوبکر باقلاني پرداخته است. در همين راستا، رويکرد عقلاني هر دو، در تفسير قرآن و کارکرد عقل در حصول احکام شرعي دين، مورد مقايسه و بررسي قرار گرفته است. حاصل اين بررسي نشان ميدهد آنچه اين دو را از هم متمايز ميکند بيش از هرچيز، رويکرد آنها در مواجهه باعقل و چند و چون نسبت آن با وحي است. بنابر اين تحقيق، قاضي عبدالجبار به عقل و استدلالهاي عقلي اصالت داده، همواره در فهم کلامي خود از دين، عقل را بعنوان ابزار شناخت بکار گرفته و حتي گاه در موارد تعارض حکم عقل با ظاهر آيات و روايات بي محابا، اولويت نخست را به عقل داده و براحتي به تأويل يا نفي اعتبار گزارههاي مخالف عقل پرداخته است. ترجيح نقل بر عقل و اولويت نص نازل شده اعم از قرآن، سنت و عمل صحابه، مهمترين اصل معرفتشناختي باقلاني است. با اين حال نظام فکري باقلاني، در واقع آغاز ورود کلام اشاعره به مقدمات عقلي بود که قواعد عقلي را تابع عقايد ميدانست و معتقد بود که ايمان به مفاد و مضمون آنها واجب است. زيرا اين ادله، متوقف بر عقايد مزبور است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
46 - جوهر در سنت تجربهگرايي جديد
عليرضا جوانمردي اديب محمد اکوانرويکرد معرفتي تجربه گرايي در عصر جديد در برابر رويکرد عقلگرايي دکارت و پيروان وي ـ که قائل به وجود تصورات و اصول نهادي پيش از تجربه در نهاد انسان بودند ـ قرار گرفته است. متفکران اين رويکرد با انکار تصورات و اصول نهادي و نيز سرچشمه قراردادن تجربه حسي به بررسي مسائل متاف چکیده کاملرويکرد معرفتي تجربه گرايي در عصر جديد در برابر رويکرد عقلگرايي دکارت و پيروان وي ـ که قائل به وجود تصورات و اصول نهادي پيش از تجربه در نهاد انسان بودند ـ قرار گرفته است. متفکران اين رويکرد با انکار تصورات و اصول نهادي و نيز سرچشمه قراردادن تجربه حسي به بررسي مسائل متافيزيکي که نزد عقلگرايان مطرح بود پرداختهاند. حاصل اين بررسيها در اوج خود درباره جوهر چيزي جز انکار آن را بارمغان نداشته است. ازاينرو با توجه به سير تحول تجربه گرايي نزد پيشروان اين رويکرد و پيامدهاي منتهي به آن، در پاسخ به پرسش بنيادين اين مقاله که آيا با پذيرش قرائت خاص تجربه گراياني همچون لاک، برکلي و هيوم از روند کسب معرفت، امکاني براي پذيرش جوهر باقي ميماند يا خير؟ بايد گفت همانطوري که در سير بررسي جوهر در نزد اين متفکران مشاهده شد پذيرش جوهر با اتخاذ رويکرد تجربه گرايي سازگار نيست چرا که جوهر يک امر فرا تجربي است که تجربه حسي صرف نميتواند بدان دست يابد. آنچه از تجربه حسي در نهايت امر برمي آيد چيزي جز مجموعهيي از تأثرات نيست که آنهم نميتواند حکايت از هستي جوهر داشته باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
47 - سخن سردبیر
دکتر حسین کلباسی اشترینگراني فزاينده امروز جهان از موج رو به گسترش خشونت ناشي از افراطيگري و ناداني، امري بيسابقه يا دستكم كمسابقه در دوره معاصر و شايد در سراسر تاريخ بشر است. عموم مردم جهان امروزه از زمينهها و خاستگاههاي ظهور گروههاي تندرو با افكار خرافي و توهّمات ماليخوليايي آنها ميپر چکیده کاملنگراني فزاينده امروز جهان از موج رو به گسترش خشونت ناشي از افراطيگري و ناداني، امري بيسابقه يا دستكم كمسابقه در دوره معاصر و شايد در سراسر تاريخ بشر است. عموم مردم جهان امروزه از زمينهها و خاستگاههاي ظهور گروههاي تندرو با افكار خرافي و توهّمات ماليخوليايي آنها ميپرسند. براستي در دنيايي كه زير امواج رسانهها و وسايل ارتباط جمعي، هر لحظه صدها و بلكه هزاران خبر و مطلب را ميتوان دريافت كرد، كمتر نقطهيي را ميتوان نام برد كه از تحولات علمي، تكنيكي، فرهنگي و سياسي عالم بيخبر باشد. چگونه ميتوان باور كرد عدهيي شورشي تا دندان مسلّح و نقاب بر چهره، مثل آبخوردن آدم ميكُشند و نه تنها كشتن، بلكه مُثله ميكنند و اعمال وحشيانه و ضدانساني خود را نيز به تصوير ميكشند؟! اين هياكل ـ كه بسختي ميتوان نام آنها را انسان ناميد و بهتر است انساننما بخوانيمشان ـ در كدامين سرزمين و تحت چه نظام آموزشي و تربيتي و اخلاقي قرار داشته و دارند و با چه انگيزه يا انگيزههايي بيباكانه و سُبعانه به قتل انسانها كمر هّمت بستهاند؟ شگفتي ما وقتي دو چندان ميشود كه بشنويم و ببينيم جمعيت كثيري از اين گروههاي منحرف و منحط به كشورهاي باصطلاح توسعه يافته، با مدعاي مردمسالاري و حقوق بشر تعلق دارند و حتي از امكانات رفاهي و آموزشي خوبي نيز برخوردارند. حتي اگر فقر و محروميت و فشارهاي اجتماعي و اقتصادي نيز در گرايش و پيوستن اين افراد به گروههاي خشن و تندروي امروز مؤثر بوده باشد، باز بايد پرسيد چرا اروپا و آمريكا و كانادا و برخي ديگر كشورهاي صنعتي در اين موج ضدانساني پيشگام و جلودار هستند؟ به اين پديده منحوس و زشت، پديده حمايت پنهان و آشكار و رسمي و غيررسمي مدعيان حقوق بشر و دستگاهها و سازمانهاي عريض و طويل آنها را بايد افزود كه برغم برخي محكوميتهاي صوري و بيخاصيت، عملاً ميدان را براي جولان اين جنود جهل و بيخردي هموار و فراهم ميسازند. اگر امروز براي مثال در گوشهيي ـ ولو متروك ـ از آفريقا و آسيا و خاورميانه و در يك خودروي عادي، تعدادي سلاح و مهمّات را كشف كنند كه مبدأ و مقصد آن نيز بدرستي مشخص نيست، در عرض چند ثانيه يا چند دقيقه در صدر اخبار شبكههاي بزرگ و كوچك دنيا جار ميزنند كه تروريسم رو به گسترش است و احتمالاً گروههاي اسلامي درصدد اجراي نقشهيي عليه مراكز اقتصادي و امنيتي دنيا ـ و بويژه در قلمرو نظامهاي سرمايهداري ـ بودهاند!! اين در حالي است كه كشتي و هواپيما و كاميونهاي مملّو از سلاح و ماشينآلات جنگي رسماً از جانب آلسعود، رژيم صهيونيستي و برخي عمّال آنها در منطقه به مقصد همين گروههاي آدمكش و شيطانصفت رهسپار ميگردند و هيچ خبري از رسانهها منتشر نميشود و هيچ چشمي نظارهگر نيست و هيچ سازمان و نهاد حقوق بشري هم صدايش در نميآيد. براستي هيچ وجدان و سرشت و فطرتي نيست كه در عصر خاموشي وجدانها و تغافل سنگين بشر خوابزده زبان بگشايد و از اين ظلم و جفايي كه بر انسان امروز ميرود، سخني بگويد؟ آنهايي كه به كمترين بهانه، حلقوم خود را براي دفاع از حقوق بشر پاره ميكنند و از فلان حادثه ـ ولو كوچك ـ در گوشهيي و جزيرهيي در دنيا تأسف ميخورند و در حركات نمايشي خود به جمعآوري پول و اعانه به مقصد حقوق پايمال شده انسانها اقدام ميكنند، اكنون در مقابل كشتار جمعي بيگناهان و راه افتادن حمّام خون بدست كساني كه از جيب وهابيت و سلفيگري و صهيونيزم تغذيه ميشوند و روزانه دستمزد قتل و جنايت خود را ميگيرند، چه سخني دارند؟ اگر در گذشته جهان، صحنههايي مشابه آنچه امروز از قتل و جنايتهاي دستهجمعي ديده ميشود، اتفاق ميافتاد، همه را بحساب توحّش و بربريّت و بيخبري انسانها ميگذاشتند، اما در عصر علم و تكنيك و رسانه و فرهنگ، چه توجهيي براي بروز و اعمال اين همه رفتار غيرانساني وجود دارد؟ اما از آنسو، زمزمههايي نيز مُشعر بر وجود تعارض و تناقض در ذات و سرشت ليبراليسم و تفكر اخلاقي و سياسي عالم مدرن شنيده ميشود؛ تفكري كه در دويست سال اخير ميداندار شعار مردمسالاري و حاكميت مردم بر سرنوشت خويش بوده است. اگر تا حدود يك دهه قبل، وجود اين تعارض مورد ترديد و تشكيك بود، اما امروزه به باوري نسبتاً فراگير بدل شده است، هرچند در آغاز قرن گذشته، خبر اين شكاف در قالب روح نيستانگارانه اعلام شده بود. حكايت اين نيستانگاري دراز دامن است، ولي شگفت آنكه نخستين عرصه آن، اخلاق و هنجارهاي مرتبط با آن بوده و هست و اكنون هيچ كوششي براي توجيه و يا انكار آن صورت نميگيرد. اما وجه اين نيستانگاري بيارتباط با صورتي از عقلانيت مدرن و آنچه در فضاي دويست سال اخير از آن ياد ميشود، نيست. وقتي كانت درباره تواناييهايي عقل و ظرفيت و استعداد آن در سامان دادن به ساحتهاي مختلف بشر سخن ميگفت، سوداي «صلح پايدار» را نيز در سرداشت و آيندهيي عاري از خشونت و سرشار از صلح و امنيت را پيشبيني ميكرد، ليكن به فاصله اندكي از مرگ او، ناپلئون ـ يعني فرزند انقلاب فرانسه ـ طرح صلح كانتي را به چالش كشيد و از اروپامحوري سخن گفت. پس از او نيز هرچند دوره فتوحات امپراتوريمآب بسر آمد و كمتر كساني در احياي آن تلاش كردند، اما خوي تجاوز و سلطه و تغّلب در كالبد مكاتب رنگارنگ اخلاقي و سياسي مستقر شد و حتي ليبرال دموكراسي نيز نتوانست براي يك بازه زماني كوتاه، حقوق تمامي انسانها و تمامي فرهنگها را به رسميت بشناسد. ايراد اساسي در اين صُور گوناگون، تلقي ناقص، ابزارگرايانه و حتي تحريفشده از عقل و آثار و احكام آن است؛ عقلي كه در آغاز تجدّد متولد شد و به ميدان آمد، جز فهم و عمل در جهت تسخير و تصرف در طبيعت، كار ديگري را برعهده نداشت و ندارد. چنين عقلي در بروز و فعلّيت كاركرد جزئي خويش دستكم در دويست سال اخير توفيق كامل يافته است، اما در عين حال از ساحت يا ساحتهاي ديگري بريده و منقطع شده و در اين انقطاع، آفات و خسارتهايي را نيز به خود خريده است. عقلانيت ماقبل مدرن خود را بينياز و منقطع از ذروة عالم مثال و حقيقت مطلق و نامتناهي نميديد و نميدانست، در حالي كه اصل نخستين عقلانيت مُدرن، خودبنيادي و استغناء از غير خويش است و حتي طرح مسئلهيي به نام «ديگري» در گفتمان معاصر، بيشباهت با تقابل «يونانيان و بربرها» در سنت كلاسيك يوناني نيست. از منظر ديني و وحياني، عقل در آيينه وجود و جلوهيي از حقيقت منبسط است كه آدمي نيز بهرهيي از آن را در خود و با خود دارد و با توسل و تمسّك به آن، حقيقت تكوين راه مييابد. اما آنچه كه از غيبت عقلانيت كل و كلي در تفكر جديد بر جاي ماندهاست، ظهور و بسط انانّيت و طغيان است؛ چيزي كه در قرآن كريم مساوق و ملازم با استغناء و خودبنيادي خوانده شده است. اكنون جاي آن دارد كه ظرفيتها و محدوديتهاي عقلانيت جزئي مدرن به نقد و چالش كشيده شود و نسبت آن با طغيان و سركشي امروز كه به نامهاي گوناگون و در پوشش خرد و خردباوري عرضه ميشود، تحليل و ارزيابي گردد. يقيناً اهل فلسفه در اين نگاه تاريخي و انتقادي و گشايش راههاي جديد به عقلانيت و خردورزي حقيقي از ساير طبقات علما و دانشمندان، وظيفه سنگينتري بر دوش دارند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
48 - مقايسه دو سنخ خردورزي خودبنياد و وحي بنياد در مناظره ابوحاتم رازي و محمد بن زکرياي رازي
احد فرامرز قراملکي عباسعلي منصوريدر بررسي سير جريان عقلگرايي در جهان اسلام معمولاً به بررسي چالشهاي جريان عقلگرايي با گروههاي ظاهرگرا، متکلمان اشعري و صوفيه پرداخته ميشود و کمتر به بررسي و مقايسه جريانهاي مدافع عقل با يکديگر اقبال ميگردد. در ميان جريانهاي مدافع عقل، دو سنخ خردورزي خودبنياد و خردورزي چکیده کاملدر بررسي سير جريان عقلگرايي در جهان اسلام معمولاً به بررسي چالشهاي جريان عقلگرايي با گروههاي ظاهرگرا، متکلمان اشعري و صوفيه پرداخته ميشود و کمتر به بررسي و مقايسه جريانهاي مدافع عقل با يکديگر اقبال ميگردد. در ميان جريانهاي مدافع عقل، دو سنخ خردورزي خودبنياد و خردورزي وحيباور جايگاه مؤثرتري دارند. زيرا در گفتگوي اين دو سنخ از خردورزي است که نيازهاي متقابل عقل و دين به هم آشکار ميشود و گفتگوها از جدلهاي صنفي فاصله گرفته و به گفتگوي واقعي نزديکتر ميگردند. هدف اين نوشتار بررسي مواضع خلاف و وفاق خردورزي ابوحاتم رازي، احمدبنحمدان (ف.322 ﻫ .ق) و محمد بن زکرياي رازي (ف.313 ﻫ .ق) بعنوان نمايندگان خردورزي خودبنياد و خردورزي وحي بنياد در قرن سوم و چهارم هجري است. اين دوره اهميت زيادي در تاريخ تفکر اسلامي دارد، زيرا در اين دوره است که گفتمانها و مکاتب فکري شکل ميگيرد و نظريهها و مرزبنديها ظهور و نمود مييابد. فروکاستن اختلاف عقلگرايي ابوحاتم و محمدبن زکرياي رازي به اعتقاد يا عدم اعتقاد ايشان به ضرورت نبوت، يک مقايسه بسيار سطحي است که مؤلفهها و ماهيت عقلگرايي ايشان را بيان نميكند. نوشتار حاضر در پي اين است كه ريشههاي دورتر و اصلي اين اختلاف را واکاوي نمايد و تصويري از روش عقلگرايي و نظام معرفتي هريک ارائه دهد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
49 - سخن سردبیر
دکتر حسین کلباسی اشتریواژههاي «عقل» و «عقلانيت» امروزه در سطوح وسيعي بكار ميرود: از عرصه گفتگوهاي روزانه و عادي مردمان گرفته تا عرصه دانشهاي تجربي و انساني. كاربرد و استعمال اين واژگان با همه اختلاف در اطلاق و بويژه بلحاظ مرتبه و سطح كاربردشان، گويا معنا يا معاني مشتركي را به ذهن القاء ميكن چکیده کاملواژههاي «عقل» و «عقلانيت» امروزه در سطوح وسيعي بكار ميرود: از عرصه گفتگوهاي روزانه و عادي مردمان گرفته تا عرصه دانشهاي تجربي و انساني. كاربرد و استعمال اين واژگان با همه اختلاف در اطلاق و بويژه بلحاظ مرتبه و سطح كاربردشان، گويا معنا يا معاني مشتركي را به ذهن القاء ميكنند كه عبارتند از: نظم و سامان و دورانديشي و برنامهريزي و جهتدهي و مانند اينها. همه اين معاني به اعتباري درستند و گوينده و شنونده به خطا نميروند، ليكن وقتي از «عقل» در سنت يا سنتهاي فلسفي و حكمي سخن بميان ميآيد، اطلاق يا اطلاقات آن دقيق و حساس ميشود و اي بسا كاربرد آن در غير سياق و زمينه تاريخي، موجب اشتباه و سوءفهم گردد. از زمره خطاهايي كه در برخي نوشتهها يا محاورات ديده ميشود، كاربرد بالسويه عقل و عقلانيت در دو سنت فلسفي غرب و عالم اسلام است؛ براي نمونه، معناي عقل و مقام و آثار آن مثلاً نزد و دكارت و اسپينوزا از يكسو و ملاصدرا و حكيم سبزواري از سوي ديگر به يكسان اخذ شود و آنگاه وجوه اشتراك و تمايز آنها تقرير گردد. ممكن است كسي توفيق يابد و تمايزات تلقي اين فيلسوفان از عقل و آثار آن را معرفي كند، اما اغلب اين مقايسهها در سطح بنايي است نه مبنايي. براي روشنتر شدن مطلب، اجازه دهيد از خود اين فيلسوفان مدد بگيريم: وقتي راجر هربيكن و دكارت از «ارغنون جديد» و «عقل رياضي» سخن گفتند، در پي تعريف و تأسيس خرد و شعوري بودند كه راه بشر را براي تصرف در طبيعت هموار سازد و البته لازمه اين كار، تولد انساني بود كه عقل را براي گسترش تواناييها و تحقق ارادهها، البته مستقل از منابع ديگر، طلب كند. در اين راه بيكن از بُتهايي كه بزغم او دست و پاي بشر را بستهاند، سخن گفت و اميد داشت با گسست از شيوهها و دريافتهاي اسلاف خويش، عالم و آدم جديدي متولد شود. از وجوه اهميت دكارت، مسلماً تقرير شك دستوري و شيوه دستيابي به يقيين است، اما مهمتر از اينها معرفي آن «من» شناسندهيي است كه همه چيز قيام بر آن دارد و بمنزله كانوني است كه هويت و ارزش و اعتبار همه چيز را معين ميسازد. اين «من»، آنگونه كه در رساله گفتار در روش انعكاس يافته، همان عقلي است كه در علم فيزيك و رياضي، اشياء را طبقهبندي كرده و با مقياسهاي كمّي ميسنجد. بعداً در طرح دكارتي و كاملتر از آن در فلسفه اسپينوزا، حتي عواطف و اميال و احساسات نيز بايد به طرح رياضي و هندسي نزديك شوند. بدين ترتيب، فلسفه و مابعدالطبيعه آنان، متكّفل تبيين كاركرد چنين عقلي است؛ عقلي كه مسلماً در زمينه عقل كّل و نفس عالم افلاطوني جاي ندارد. قهراً چنين عقلي، اخلاق و سياست و معيشت متناسب با خود را توجيه و حمايت ميكند و قواعد و نظامات ويژه خويش را شكل ميدهد. در قرن هيجدهم و نوزدهم ميلادي، طرح اين عقل به كمال خود رسيد و در ادبيات هگلي، جلوگاه ايدة مطلق گرديد. همين عقل است كه حتي دين و خدا را برمبناي سوژه تفسير ميكند و مدعي است واقعيت آن چيزي است كه سوژه خود بنياد تصديق ميكند. اما در سنت ديني و حكمي عالم اسلام، عقل جلوهيي از وجود است و در مبدأ و غايت به هستي بحت و بسيط قيام دارد. اين نگاه وجودي به مشرب اصالة الوجود و حكمت متعاليه صدرايي اختصاص ندارد؛ شيخالرئيس هم وقتي در نمط سوم الاشارات و التنبيهات از مراتب نفس سخن ميگويد، غايت عقل را اتصال به عقل فعال ميداند و ارتقا و تصعيد از عقل هيولاني تا عقل بالمستفاد را به مراتب نور و تمثيل قرآني مندرج در «آيه نور» مرتبط ميسازد. فارابي نيز عقل و علم و وجود را از يك سنخ ميخواند و بر بساطت و مراتب وجودي آنها تأكيد دارد. اين نگاه كه عقل را در آيينه وجود ميبيند، كثرت آن را نيز عرضي و نه ذاتي ميخواند و تمامي مراتب و شئونات آن را به مبدأ واحدي منتسب ميسازد؛ در ساحت عملي نيز چنين عقلي از احكام و لوازم خاص خود برخوردار است. فيلسوفان هيچگاه از نتايج عملي احكام نظري غافل نبودهاند و شايد كمال نظامهاي فلسفي در اين بوده است كه در دو ساحت نظر و عمل توأمان توقف كنند. هنگامي كه در دوره جديد و معاصر، عقل و عقلانيت جديد عهدهدار تمشيت امور شد، پرسش از اخلاق و مبادي افعال جدّيتر شد. سؤال اين بود كه سوژه (عقل خودبنياد) چگونه ميتواند دست به تأسيس احكام و قواعد تنجيزي و مطلق بزند و چگونه ميتواند عهدهدار تعريف و تنظيم قواعد نامشروط اخلاقي شود؟ در برخي نوشتههاي معمولي تاريخ فلسفه آمده است كه كانت پس از فراغت از تصنيف نقد عقل محض (نقد اول)، در انديشه تصنيف نقد عقل عملي (نقد دوم) برآمد. قبول اين سخن متضمن آن است كه فيلسوف را متهم به تكلّف و تصنع كنيم و پرسش او را ناديده بگيريم. هنگامي كه كانت به بنيادهاي فلسفي علم جديد ميانديشيد، همزمان به تمايز احكام اخلاقي از ضرورت عملي و جبري پديدههاي طبيعي وقوف داشت و درگير بيان نسبت موجبيت و اراده آزاد بود. اهميت مؤسس فلسفه نقادي در هرچه كه باشد، در اين مطلب نيز نهفته است كه به استنطاق عقلي اهتمام ورزيد كه به هيچ مبدأ و منبعي جز خودش اميدوار نبود. بنظر ميرسيد كه حاصل كار او براي تماميت بناي شكوهمند مدرنيته كارآمد باشد، اما فيلسوف كونيگسبرگ هنوز در قيد حيات بود كه اقران و معاصران او به كاستي اين سامانه اخلاقي لب گشودند و آن را به صوري بودن متهم ساختند. شايد هيچيك از فيلسوفان عصر روشنگري و پس از آن انتظار نداشتند كه فردريك نيچه، در پايان قرن نوزدهم و آغاز قرن بيستم، سرنوشت و تقدير تمامي نظامات فلسفي پس از افلاطون و ارسطو را به متافيزيك و ويژگيهاي خودبنياد آن مرتبط سازد و آنها را به نسبيتانگاري متهم كند. اكنون بايد تأمل كرد كه چگونه ميتوان سرشت و تاريخ عقل جديد را با عقل مورد نظر حكماي مسلمان مقايسه نمود، بدون آنكه مباني و مبادي ايندو را در نظرآورد؟ اين سخن بمعناي همدلي مطلق با انظار حكماي مسلمان و نفي و طرد مطلق امتيازات فيلسوفان غربي در تبيين ماهيت عقل و كاركردهاي آن نيست، بلكه به اين معناست كه تمايز گفتمان وجودي از غير آن، در تمامي عرصههاي آگاهي و عمل، تأثير خود را آشكار ميسازد و در هر تبيين و تقريري خود را مستقر ميگرداند. بدينترتيب، برغم پيشينه بس دراز پرسش از ماهيت عقل، اكنون نيز جا دارد در آنجا كه از عقل و عقلانيت سخن بميان ميآيد ـ بويژه در آنجا كه از نهادها و سازوكارهاي اجتماعي سخن ميرود ـ از خود بپرسيم كه سخن از كدام عقل است و مهمتر اينكه بپرسيم آيا همچنان به تجويز عقل گسسته از مساحت وجود و خودبنياد و نسبيتانگار قائليم؟ و آيا وقت آن نيست به بازخواني و اقبال آن خردي كه در فطرت آدمي بمثابه حجت باطن تعبيه شده است، اهتمام ورزيم؟ پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
50 - بررسي و تحليل انتقادي آراء كانت در باب اعتبار امر تنجيزي براساس ديدگاه صدرالمتالهين
حسين قاسميبررسي و مطالعه گزاره هاي اخلاقي و ماهيت آنها از ديرباز مورد توجه فيلسوفان بوده است. اينکه مفاد اين گزاره ها از انعطاف پذيري کافي برخوردارند يا نه، از مسائل فلسفه اخلاق بشمار مي آيد. در مغرب زمين کانت، فيلسوف مدرنيته، معتقد است که گزاره هاي اخلاقي از ويژگي اطلاق و تنجّز چکیده کاملبررسي و مطالعه گزاره هاي اخلاقي و ماهيت آنها از ديرباز مورد توجه فيلسوفان بوده است. اينکه مفاد اين گزاره ها از انعطاف پذيري کافي برخوردارند يا نه، از مسائل فلسفه اخلاق بشمار مي آيد. در مغرب زمين کانت، فيلسوف مدرنيته، معتقد است که گزاره هاي اخلاقي از ويژگي اطلاق و تنجّز برخوردارند. بنظر او تعليق افعال اخلاقي به هر عاملي جز «قانون اخلاق» باعث ميگردد تا آنها را تابع اراده هاي شخصي گرداند. ادعاي او در اصرار بر اعتبار امر تنجيزي از آنجا ناشي ميشود که عقل عملي را از تمام عوامل تجربي مانند «لذت گرايي»، «احساس اخلاقي»، «اراده خدا» و «کمال عقلي» مبرّا ميداند؛ علاوه بر اينکه «غايت» و «خير» را در ذات انسان ميجويد. با اين نگرش است که قانون اخلاق و اصل عيني فعل، اساس امر تنجيزي معرفي ميشود و در نتيجه تمام اوامر تعليقي فاقد اعتبار ميگردند. در حوزه هاي ديگر فلسفي بخصوص فلسفه ملاصدرا تأکيد بر مطلق و تنجيزي بودن حکم اخلاقي مورد نقد جدّي قرار ميگيرد. ملاصدرا هم تفسير پيشيني کانت از عقل عملي و هم تفسير او از خير و غايت را مردود ميداند. او در کنار حقايق اخلاقي از تفاوتهاي فردي و اجتماعي سخن ميگويد و بر اين اساس کثرات زيادي را در ساحات نازله انسان ميپذيرد. اين کثرات همگي بر اعتباربخشي احکام جزئي و غيرضروري اثر ميگذارد و آراء مطلقانگارانة کانت را به چالش ميکشد. نوشتار حاضر درصدد است تا ديدگاه کانت را دربارة امر تنجيزي مورد تحليل قرار داده و سپس آن را از طريق آراء فلسفي ملاصدرا و بعضي از شارحان کانت مورد نقد قرار دهد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
51 - معنا و متعلق شهود عقلي در طرح اخلاق مشرقي ابنسينا
ميرسعيد موسويكريمي؛ علياكبر عبدلآبادي محمدهاني جعفرياننوشتار حاضر تعريفي از «شهود عقلي» بعنوان طرح معرفتشناسي اخلاقي ابنسينا در رسائل مشرقي ارائه ميدهد. به اين منظور، ابتدا معاني مختلف «شهود» مورد بررسي قرار ميگيرد و سپس، با تحليل نظام معرفتشناختي ابنسينا ذيل عناويني چون «بررسي مراحل کسب معرفت» و «بررسي مراتب گوناگون چکیده کاملنوشتار حاضر تعريفي از «شهود عقلي» بعنوان طرح معرفتشناسي اخلاقي ابنسينا در رسائل مشرقي ارائه ميدهد. به اين منظور، ابتدا معاني مختلف «شهود» مورد بررسي قرار ميگيرد و سپس، با تحليل نظام معرفتشناختي ابنسينا ذيل عناويني چون «بررسي مراحل کسب معرفت» و «بررسي مراتب گوناگون حدس» سعي ميشود تا بطور خاص مراد ابنسينا از شهود عقلي بيان گرديده و درنهايت با تطبيق تعريف وي از «شهود» با تعاريف موجود، تشابه و تفاوتهاي تعريف وي با ديگر انواع تعريفهاي موجود از «شهود» سنجيده شده و به تعريف جامع و مانع وي از شهود عقلي اشاره گردد. در قسمت دوم نيز با بررسي ويژگيهاي تعريف ابنسينا از شهود عقلي، متعلقات شهود عقلي، صفات خوب و بد اخلاقي نفس، قضاياي اخلاقي بديهي و کارهاي جزئي اخلاقي معرفي خواهند شد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
52 - تحليل، نقد و بررسي آراء ناظر به «اسلاميت» فلسفه اسلامي
منصور ايمانپوريکي از پرسشهايي که امروزه در باب فلسفة اسلامي مطرح ميشود، اين است که منظور از فلسفة اسلامي چيست؟ و چرا اين فلسفه، در مقام واقع، بعنوان و وصفِ «اسلامي» متّصف گشته است؟ در پاسخ به اين پرسش، آراء مختلف و متضادي بيان شده است: برخي اين فلسفه را اساساً همان فلسفة يوناني دانست چکیده کامليکي از پرسشهايي که امروزه در باب فلسفة اسلامي مطرح ميشود، اين است که منظور از فلسفة اسلامي چيست؟ و چرا اين فلسفه، در مقام واقع، بعنوان و وصفِ «اسلامي» متّصف گشته است؟ در پاسخ به اين پرسش، آراء مختلف و متضادي بيان شده است: برخي اين فلسفه را اساساً همان فلسفة يوناني دانسته و افزودن وصف عربي و اسلامي به آن را امري بيوجه دانستهاند. برخي ديگر، اين فلسفه را بجهت جانبداري از باورهاي اسلامي، به الهيات و کلام اسلامي تقليل و تحويل دادهاند. لکن محققان و صاحبنظران زيادي هم هستند که به واقعيت و تحقق اين فلسفه و اسلاميت آن معتقدند. اين محققان به دو دستة بزرگ تقسيم ميشوند: برخي عنوان «اسلامي» را امري صوري و ظاهري قلمداد کرده و رشد و گسترش اين فلسفه در سرزمين اسلامي و بدست فيلسوفان مسلمان و تحت لواي حکومت اسلامي را علل نامگذاري آن به «فلسفة اسلامي» دانستهاند. دستهيي ديگر، وصف مذکور را ناظر و معطوف به محتواي اين فلسفه دانسته و ديدگاههاي متفاوتي در اين زمينه ارائه کردهاند. برخي از اين بزرگان بر اين باورند که چون بعضي از مسائل اين فلسفه، مأخوذ از تعاليم اسلامي است و برخي از آن نيز در خدمت اثبات بعضي از تعاليم دين اسلام است، ازاينرو اين فلسفه به صفت اسلامي متصف گشته است. برخي ديگر از اين محقّقان، باور مستدّل فيلسوفان اين فلسفه به وجود باريتعالي و توحيد ربوبي و تشريعي را براي اسلامي (بمعناي عام) ناميدن اين فلسفه،کافي ميدانند و بعضي ديگر، اين فلسفه را همان فلسفة نبوي و مأخوذ از کتاب و سنّت معرفي ميکنند. نوشتار حاضر پس از تشريح و تحليل ديدگاههاي مذکور، به اين نتيجه ميرسد که فلسفة اسلامي، مولود تعامل زندۀ فلسفه و تفکر يوناني و ايراني و فرهنگ و تمدن اسلامي است و اين فلسفه با التزام به موضوع و چارچوب و روش فکر فلسفي، از جهات مختلف، متأثر از جهانبيني و تعاليم اسلامي است و هرگونه حصرگرايي در اين زمينه و تمرکز به برخي جهات، مستلزمِ افتادن در دام مغالطة کنه و وجه خواهد بود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
53 - کارکرد عقل در حوزه دين و اخلاق از منظر قاضي عبدالجبار معتزلي
فرزانه مصطفيپور حسين هوشنگي سيدعباس ذهبينوشتار حاضر به بررسي کارکرد عقل نظري و عملي در حوزه دين و اخلاق از منظر قاضي عبدالجبار معتزلي ميپردازد. بر اساس آنچه از انديشههاي عبدالجبار در زمينه تبيين گزارههاي اخلاقي برميآيد، ميتوان به سه رويکرد معرفتشناختي، انگيزشي و وجودشناختي قائل شد. در حوزه معرفتشناختي، س چکیده کاملنوشتار حاضر به بررسي کارکرد عقل نظري و عملي در حوزه دين و اخلاق از منظر قاضي عبدالجبار معتزلي ميپردازد. بر اساس آنچه از انديشههاي عبدالجبار در زمينه تبيين گزارههاي اخلاقي برميآيد، ميتوان به سه رويکرد معرفتشناختي، انگيزشي و وجودشناختي قائل شد. در حوزه معرفتشناختي، سه مقوله، شناخت ارزشهاي پايه، حسن و قبح افعال، کشف احکام اخلاقي مبتني بر گزارههاي پايه، در حوزه انگيزشي، دو گونه کاربرد عقل بعنوان منشأ الزامات اخلاقي و اساس مسئوليت انسان و در حوزه وجودشناختي، انتخاب ارادي و عقلاني بشر مورد بررسي قرار گرفته است. عقل در هرکدام از آنها، نقش و کارکرد اساسي و بنياديني داشته و برپايه استدلال عقلاني، احکام اخلاقي تبيين شده است. در زمينه کارکرد عقل در حوزه فهم دين نيز ابتدا صفات توحيد و عدل خداوند، بر مبناي استدلال عقلاني بررسي شده و سپس با تکيه بر اصول اعتقادي و محوريت عقل به تفسير آيات پرداخته و موارد معارض با عقل را با ذکر نمونههايي از آن تأويل نموده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
54 - عالم عقل و ماوراي عقل در انديشه عينالقضات
سيدمصطفي شهرآييني ناهيد نجفپورفلسفه در مقام دانشي که جلوة عقلانيت و انديشهورزي است، با آموختن روش صحيح بکارگيري تفکر به انسان ميتواند او را از عالم حسيات که عالم تاريکي و ناداني است، برهاند. عالم حسيات در انديشه عينالقضات دنياي انسانهايي است که به شکل و شمايل انسان اما از حقيقت انسانيت بيبهرهان چکیده کاملفلسفه در مقام دانشي که جلوة عقلانيت و انديشهورزي است، با آموختن روش صحيح بکارگيري تفکر به انسان ميتواند او را از عالم حسيات که عالم تاريکي و ناداني است، برهاند. عالم حسيات در انديشه عينالقضات دنياي انسانهايي است که به شکل و شمايل انسان اما از حقيقت انسانيت بيبهرهاند؛ زيرا ايشان غافلانند و بهدور از خرد و انديشه در عالم حيواني بسر ميبرند. به باور عينالقضات، انسان با بهرهمندي از عقلانيت ميتواند از وادي حس درگذرد و به عالم عقل و انديشه پاي بگذارد؛ به اين معنا که به آموختن علوم فلسفي و ديگر علوم سودمند بپردازد و صاحب خرد و عقلانيت گردد و با بهرهمندي هرچه بيشتر از عقلانيت، از وادي عقل هم پار را فراتر نهاده و به وادي ديگري قدم نهد که عينالقضات آن را «طور وراي عقل» مينامد. او رسيدن به اين مرتبه را از دو راه ممکن ميداند: الف) رياضت عقل، بدينمعني که انسان بايد با همتگماشتن به علوم نظري همچون فلسفه به رياضت عقل بپردازد؛ ب) تربيت اراده که آدمي بايد براي تربيت اراده به تصفيه باطن از اخلاق ناپسند بكوشد و با اهل ذوق همنشين گردد. در اين نوشتار ميکوشيم تا با نگاهي به سه وادي «حس، عقل و ماوراي عقل» از ديدگاه عينالقضات، به نقش فلسفه و خردورزي چونان راهي براي راهيابي انسان به طور وراي عقل و رسيدن به بصيرت و معرفت که موجب سعادت اخروي است، بپردازيم. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
55 - رابطه دين و اخلاق نزد معتزله
اعظم قاسميدر فرهنگ اسلامي، معتزله نخستين گروهي بودند که روش عقلي را بکار گرفتند و عقل را يگانه ابزار شناخت حقيقت و مستقل از دين دانستند تا جايي که با عنوان پيروان «شريعت عقل» از آنها ياد شده است. معتزله براي عقل، قداست قائل شدند و گفتند انسان وقتي عقلش کامل شود، حقايق اساسي را چکیده کاملدر فرهنگ اسلامي، معتزله نخستين گروهي بودند که روش عقلي را بکار گرفتند و عقل را يگانه ابزار شناخت حقيقت و مستقل از دين دانستند تا جايي که با عنوان پيروان «شريعت عقل» از آنها ياد شده است. معتزله براي عقل، قداست قائل شدند و گفتند انسان وقتي عقلش کامل شود، حقايق اساسي را درک ميکند و اين حقايق اساسي، معرفت خدا و معرفت خير و شر است. از جهت ديگر، آنها وحي را انکار نكردند وليكن معتقد بودند كه جايز نيست وحي مخالف عقول ما باشد و از آنجا که سابقه عقل در انسان از سابقه وحي بيشتر است، پس عقل نور است و بدون آن نميتوان هدايت شد. هدف از وحي، اين است که معرفت عقلي را بيفزايد و آن را دقيقتر کند. معتزله به اين نتيجهگيري رهنمون ميشود که عقل مقياس وحي است و اين از مهمترين مبادي نزد آنان است. بر اين اساس ميتوان گفت نزد معتزله، اخلاق، مبتني بر عقلي است که مقدم بر دين ميباشد. قاعده مشهور معتزله اين است: «الفکر قبل ورود السمع». معتزليان متکلمند و متکلم به انسان عاقل بعنوان شخص مکلّف در برابر خدا نگاه ميکند. آنان در خصوص نياز انسان به وحي در آغاز تکليف، عقل بشر را کافي ميدانند. نوشتار حاضر به تبيين رابطه دين و اخلاق نزد آنان ميپردازد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
56 - بررسی و تحلیل تطور معقولات فلسفی از فارابی تا ملاصدرا
سيد محمدعلي ديباجي زینب یوسفزادهمسئله مورد بررسی در این نوشتار، معرفتشناسی معقول ثانی (بنحو عام) و بیان کیفیت صدق معقول ثانیة فلسفی (بنحو خاص) است. این مطلب در سایه بررسی و تحلیل نحوة «عروض» و «اتصاف» معقول ثانی فلسفی نزد حکمای بزرگ ـ فارابی، ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا ـ مورد بحث واقع میشود. نتیجه چکیده کاملمسئله مورد بررسی در این نوشتار، معرفتشناسی معقول ثانی (بنحو عام) و بیان کیفیت صدق معقول ثانیة فلسفی (بنحو خاص) است. این مطلب در سایه بررسی و تحلیل نحوة «عروض» و «اتصاف» معقول ثانی فلسفی نزد حکمای بزرگ ـ فارابی، ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا ـ مورد بحث واقع میشود. نتیجه بررسی حاضر نشان میدهد که وجه اشتراک تمامی این اندیشمندان پیشگیری از خطای معرفتشناسی در سایه تبیین موقعیت وجودی محکی عنه معقولات ثانی فلسفی در خارج است؛ اما هرکدام با توجه به اصول و مبانی مکتب خود، مسیر متفاوتی را در رسیدن به مقصد پیمودهاند و در نهایت تحلیل هستیشناسی ملاصدرا از معقولات فلسفی، گامی بزرگ در جهت حضور این معقولات در خارج است که به دیدگاه اصالت وجود او منتهی میشود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
57 - قاضی کمال الدین حسین بن معین الدین میبدی (زندگی، شخصیت، دیدگاهها)
عليرضا جوانمردي اديب مقصود محمدیحسین بن معین الدین میبدی ملقب به «کمال الدین»، مشهور به «قاضی»، متخلص به «منطقی» از جمله بزرگ زادگان و شخصیتهای برجسته علمی، ادبی و حکمی ایران زمین است که در قریه «میبد» از توابع یزد در قرن نهم هجری پا به عرصه حیات نهاد. وی پس از فراگیری مقدمات مرسوم علوم معقول و منقو چکیده کاملحسین بن معین الدین میبدی ملقب به «کمال الدین»، مشهور به «قاضی»، متخلص به «منطقی» از جمله بزرگ زادگان و شخصیتهای برجسته علمی، ادبی و حکمی ایران زمین است که در قریه «میبد» از توابع یزد در قرن نهم هجری پا به عرصه حیات نهاد. وی پس از فراگیری مقدمات مرسوم علوم معقول و منقول زمان خود، در جوانی به شیراز رفت و در آنجا به شاگردی دوانی درآمد. میبدی حکیمی است مسلمان، بر مذهب شافعی که اهل تولّا است، اوج این تولّا نسبت به امیرالمؤمنین (ع) و خاندان عصمت و طهارت(ع) تا بدانجاست که برخی وی را از علمای تشیع دانسته اند. او در زمان حکمرانی سلطان یعقوب آق قویونلو، قاضی و متصدی موقوفات یزد و توابع آن گشت. مهمترین آثار معروف وی شرح هدایة الحکمة ابهری و شرح دیوان منسوب به امیرالمؤمنین(ع) و منشآت است. او در دوران شاه اسماعیل صفوی هنگامی که محمد کره (حاکم ابرقوه) یزد را تصرف مینمود به سمت وزارت او درآمد و در حدود سالهای 909 تا 911هـ .ق که شاه اسماعیل یزد را دوباره به تصرف خویش درمی آورد به دستور وی به قتل رسید. میبدی مسلک اشراقین و متصوفین (عرفا) را برتر از مسلک متکلمان و مشائین میدانست و طریقه اخیر را ـ که بر پایه دلیل و قیاس عقلی است ـ طریقه یی دارای شک و شبهه فراوان میخواند که قدم عقل در گذر از آنها خسته و درمانده میشود. اگرچه او بنیانگذار مکتب خاصی همچون ابن سینا و سهروردی و ابن عربی نبوده است، ولی با بیان نقد و بررسیهای دقیق و اظهار نظرهای خاص خود در موضوعات مورد بحث از منظر متکلمان و مشائین و اشراقین و عرفا در قالب آثار مستقل و غیرمستقل (شرح و حواشی) توانسته ـ بعنوان حلقه واسط ـ علاوه بر نقش بسزایی که در تطور حکمت اسلامی و نزدیک شدن مشارب مختلف فکری تا زمان خود داشته، الهام بخش صدرالمتألهین شیرازی در ظهور حکمت متعالیه نیز باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
58 - پيشينه¬هاي سهروردي در قول به اعتباريت وجود
محمود هدايت افزا زينب بوستانيسهروردي در آثار برجسته خويش، با صراحت تام، به «اعتباريت وجود» رأي داده است. او که بدرستي از آثار فارابي و ابن سينا، «عروض خارجي وجود بر ماهيت» را نتيجه گرفته بود، ضمن نقد برخي عبارات سينوي، دلايل متعددي بر ديدگاه خويش اقامه کرده است؛ اما برخي اساتيد معاصر در مقام تحليل چکیده کاملسهروردي در آثار برجسته خويش، با صراحت تام، به «اعتباريت وجود» رأي داده است. او که بدرستي از آثار فارابي و ابن سينا، «عروض خارجي وجود بر ماهيت» را نتيجه گرفته بود، ضمن نقد برخي عبارات سينوي، دلايل متعددي بر ديدگاه خويش اقامه کرده است؛ اما برخي اساتيد معاصر در مقام تحليل عملکرد سهروردي، از پيشينه هاي وي در قول به «اعتباريت وجود» غفلت ورزيده و او را نخستين قائل به «اعتباريت وجود» دانسته اند. در پژوهش پيشرو، پس از گزارش اجمالي از دعاوي فارابي و ابن سينا در باب رابطة وجود و ماهيت در اشياء امکاني، موضع نقادانه سهروردي در قبال آنان تشريح گرديده و آنگاه سه پيشينه براي باور وي به «اعتباريت وجود» بيان شده است. پيشينه هاي پنهان سهروردي در اين مسئله، برخي مطالب بهمنيار و عمر خيام است که بدون ذکر نامي از آن دو، در ضمن دلايل اعتباريت وجود گنجانده شده و پيشينة آشکار او، متني به نقل از ابن سهلان ساوي در المشارع و المطارحات است. از آنجا که بخش فلسفة کتاب حکيم ساوي در دسترس نيست، بنحو دقيق نميتوان در باب کم و کيف تأثرات سهروردي از متفکران مذکور قضاوت نمود؛ اما بنابر مستندات موجود، اقتباسهاي متعدد سهروردي از آثار بهمنيار در ابطال «عينيت خارجي وجود»، امري ترديدناپذير است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
59 - گذار از برهان آنسلم و دکارت به تقريري ديگر از برهان مفهومي بر وجود خدا
امير ديوانيبرهان مفهومي که در فلسفة غرب «برهان وجودي» خوانده ميشود، برهاني است که از يک مفهوم در موطن اذهان به مصداق خارجي آن مفهوم گذر ميكند. اين برهان فقط دربارة مفهومي است که به خداوند اختصاص دارد. فلاسفه اتفاقنظر دارند که گذر از مفهوم (صرف) به مصداق مجاز نيست؛ در عين حال مفهو چکیده کاملبرهان مفهومي که در فلسفة غرب «برهان وجودي» خوانده ميشود، برهاني است که از يک مفهوم در موطن اذهان به مصداق خارجي آن مفهوم گذر ميكند. اين برهان فقط دربارة مفهومي است که به خداوند اختصاص دارد. فلاسفه اتفاقنظر دارند که گذر از مفهوم (صرف) به مصداق مجاز نيست؛ در عين حال مفهوم نشاندهندة خداوند، بمانند وجود خدا که با هر موجودي متفاوت است و نظير ندارد، با مفهومهاي ديگر در گذر مذکور متفاوت است و نظير ندارد. آنسلم به يک شکل و دکارت بشکلي ديگر، برهان مفهومي را تقرير کردهاند. صرفنظر از درستي يا نادرستي نقدهاي وارد شده بر اين دو برهان، نوشتار حاضر مفهوم ديگري را براي تقرير اين برهان مطرح كرده است که اگر شرايط لازم و کافي را داشته باشد، سريعتر و آسانتر به مقصد ميرسد. اين مفهوم ويژگيهايي دارد که در ميان آنها ويژگي کاشفيت و حکايت از واقع از اهميت بسزايي برخوردار است. مفهوم ياد شده عبارت است از مفهوم وجود؛ مفهوم معقولي که در طبيعت عقل قرار دارد و از هر مصاحبت با چيستي و نيستي فاصله دارد. پس از تقرير اين برهان، با جستجو در مکتوبات فيلسوفان مسلمان، از جمله ملاصدرا به اين نتيجه رسيديم که عباراتي از ايشان را ميتوان بر اين مقصود شاهد آورد. اگر اين برهان به ثمر نشسته باشد، توانايي عام عقل را در شناخت خداوند و نيز صفات خداوند از يک طرف و امکان تقرير جديدي براي پاره يي از مقاصد عالمان حکمت و عرفان، از طرف ديگر را نشان ميدهد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
60 - گونه¬شناسي عقلانيت دو حکيم رازي؛ تلاقي «عقلگرايي خودبنياد» زکرياي رازي با «عقلانيت وحياني» ابوحاتم رازي
مهدی گنجورنسبت «خردورزي فلسفي» و «دينداري وحي باور» يا بتعبيري، گستره و کارکرد عقل در نسبت با وحي و سهم آن در هدايت و سعادت انسان، همواره يکي از مهمترين دغدغه هاي انديشمندان مسلمان بوده است. نوشتار حاضر با رويکردي مسئله محور و روش توصيفي ـ تحليلي، با بررسي دو سنخ متفاوت از انديشه چکیده کاملنسبت «خردورزي فلسفي» و «دينداري وحي باور» يا بتعبيري، گستره و کارکرد عقل در نسبت با وحي و سهم آن در هدايت و سعادت انسان، همواره يکي از مهمترين دغدغه هاي انديشمندان مسلمان بوده است. نوشتار حاضر با رويکردي مسئله محور و روش توصيفي ـ تحليلي، با بررسي دو سنخ متفاوت از انديشه ورزي فلسفي و ديني دو حکيم ايراني محمد بن زکرياي رازي(م.313هـ .ق) و ابوحاتم عبدالرحمن رازي(م.322 هـ .ق)، به تبيين نحوة تلاقي دو جريان فکر فلسفي و انديشه کلامي در قرن چهارم هجري پرداخته است. اهميت اين پژوهش از آنروست که در تناظر و گفتمان نزاع گونة اين دو سنخ از انديشه ورزي، رابطه بين عقل و وحي و نيازهاي متقابل فلسفه و دين به هم بهتر آشکار ميشود. گونه شناسي عقلانيت اين دو انديشمند و تبيين آراء و مواضع آنها در مسئله عقل و وحي، تساوي و عدمتساوي عقل در ميان انسانها و سهم خردورزي در سعادت شناسي اين دو حکيم رازي، از مهمترين مسائل و يافتههاي پژوهش حاضر محسوب ميشود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
61 - کانت و تاريخ فلسفه: چشماندازها و نکتهها
مسعود امیدپرسش از تاريخ فلسفه و ديدگاههاي فيلسوفان درخصوص آن، از آن جهت اهميت دارد که مهمترين منبع فلسفهورزي و دانش فلسفه، همانا تاريخ فلسفه است. جريان فلسفه جديد خواه در قالب عقلگرايي و خواه تجربهگرايي، عموماً بدون اظهار نياز به تاريخ فلسفه و موضوعيت دادن بدان و بدون منظري تا چکیده کاملپرسش از تاريخ فلسفه و ديدگاههاي فيلسوفان درخصوص آن، از آن جهت اهميت دارد که مهمترين منبع فلسفهورزي و دانش فلسفه، همانا تاريخ فلسفه است. جريان فلسفه جديد خواه در قالب عقلگرايي و خواه تجربهگرايي، عموماً بدون اظهار نياز به تاريخ فلسفه و موضوعيت دادن بدان و بدون منظري تاريخي در باب آن شکل گرفته است؛ مثلاً دکارت براي تدوين فلسفه خويش تنها به ظرفيتهاي خودِ انديشنده و جهان ممتد نگريست. تجربهگرايان نيز با دَلو تجربهگرايي از چشمه طبيعت آدمي و جهان کيفيات و کميات به استخراج معرفت پرداختند. اما نزد کانت، هر چند آغازگاه کتاب نقد عقل محض تمرکز بر امکانات شناختاري سوژه است، ولي پايان بخش آن، عنوان تاريخ عقل محض ميباشد. حتي مطلع و برخي مضامين تمهيدات وي مشتمل بر چشماندازها و نکتههايي در باب تاريخ فلسفه است. بنابرين ميتوان گفت که وي نيمنگاهي به جريان تاريخ فلسفه نيز داشته است و حتي تدوين و تثبيت فلسفه خود را وامدار فهم ماهيت و تاريخ متافيزيک و علوم و درسها و عبرتهاي آن ميدانسته است. کانت دريافت که بدون نگريستن به تاريخ متافيزيک و ديگر علوم فلسفي و تجربي، درک ماهيت فلسفه و نيز انکشاف و اکتشاف فلسفي مقدور نيست. ظهور نظريه سوژه و کشف ماهيت استعلايي آن بدون لحاظ تاريخ فلسفه و علوم و داشتن منظري تاريخي در باب معارفِ نظاممند آدمي، مقدور نبود. البته نزد کانت با تاريخ فلسفه فينفسه سروکار نداريم، بلکه با تاريخ فلسفهشناسي سروکار داريم. بعلاوه، در همين حد هم نسبت تاريخ فلسفهشناسي يا منظر تاريخي به تعريف و تحديد و تعيين سوژه، از نوع معرفتزاي تقويمي نيست، بلکه ميتواند از سنخ کارکردي تنظيمي باشد. تاريخ فلسفهشناسي ميتواند در حکم يک اصل راهنما براي فهم و کار فلسفي باشد؛ ميتواند نشانهها و ردپاي سوژه را نشان دهد ولي نميتواند فينفسه عهدهدار تعريف يا تکوين آن باشد. اين امر به اين مبنا برميگردد که سوژه کانتي داراي وجه تاريخي است، اما نه آنکه تاريخمند باشد. به بيان ديگر سوژه، تاريخشناس و منظردار و تاريخبند است، ولي نه تاريخمند. تاريخ فلسفه، شرط وقوعي سوژه است و نه شرط استعلايي آن. شرايط استعلايي سوژه، دروني است و در تعريف آن گنجانيده شده است و نه آنکه بيروني و تاريخي و عارض بر آن باشند. اين نوشتار متکفل پرسش از تأملات کانتي در باب تاريخ فلسفه است تا شايد از اين طريق اين وجه مهجور و مسکوت انديشه اين فيلسوف تا حدي مکشوف گردد. از اينرو اين نوشتار به مسائلي از قبيل معنا و تعريف تاريخ فلسفه، تاريخ فلسفهگرايي، پايان تاريخ فلسفه، تمايز و تشابه با تاريخ علم، تقسيمبندي تاريخ فلسفه، نسبت فلسفه و تاريخفلسفه، رابطه فلسفه تاريخ و تاريخ فلسفه و... از نظر وي ميپردازد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
62 - تأملي معناشناختي در توصيف خداوند به عقل بسيط در حکمت سينوي (با نگاهي به سه تفسير متفاوت از فخررازي، ميرداماد و ملاصدرا)
سیدمحمد انتظامابنسينا از خداوند به عقل بسيط تعبير کرده است. معناي مورد نظر او از عقل بسيط، از سوي فخررازي، ميرداماد و ملاصدرا به سهگونة متفاوت تفسير شده است. فخررازي عقل بسيط را از نظر ابنسينا ناظر به دفعي و غيرزماني بودن علم حصولي و تفصيلي خداوند به موجودات پيش از ايجاد آنها دانس چکیده کاملابنسينا از خداوند به عقل بسيط تعبير کرده است. معناي مورد نظر او از عقل بسيط، از سوي فخررازي، ميرداماد و ملاصدرا به سهگونة متفاوت تفسير شده است. فخررازي عقل بسيط را از نظر ابنسينا ناظر به دفعي و غيرزماني بودن علم حصولي و تفصيلي خداوند به موجودات پيش از ايجاد آنها دانسته است. ميرداماد معتقد است منظور ابنسينا از عقل بسيط، علم خداوند به موجودات در مرتبة ذات است که عين ذات ميباشد. او اين علم را در مقابل علم حضوري خداوند به موجودات خارجي دانسته و نسبت علم حصولي به ابنسينا را از لغزشهاي شيخاشراق ميداند. ملاصدرا بر اين باور است که منظور ابنسينا از عقل بسيط، علم اجمالي در مقابل علم تفصيلي حصولي است. در اين نوشتار هر يک از تفسيرهاي سهگانه همراه با مستنداتشان باختصار بررسي شده و در پايان، ترکيبي از تفسير ملاصدرا و فخررازي به اثبات رسيده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
63 - سرچشمههاي انديشه بهمن يا صادر اول شيخاشراق
ناديا مفتوني مرتضي درودي جوانآراء شيخاشراق را در انديشههاي ايران باستان ميتوان جست. يکي از اين آراء، اعتقاد به بهمن يا صادر اول است. نوشتار حاضر با روش تحليل محتوا، در پي احصاء و تحليل ميزان آثار مستقيم و غيرمستقيم بهمن که در باور مزديسنان برترين فروزة اهورامزدا بشمار ميرود، در آثار شيخاشراق است چکیده کاملآراء شيخاشراق را در انديشههاي ايران باستان ميتوان جست. يکي از اين آراء، اعتقاد به بهمن يا صادر اول است. نوشتار حاضر با روش تحليل محتوا، در پي احصاء و تحليل ميزان آثار مستقيم و غيرمستقيم بهمن که در باور مزديسنان برترين فروزة اهورامزدا بشمار ميرود، در آثار شيخاشراق است. پس از استقراء ويژگيهاي عمومي و اختصاصي بهمن با رجوع به منابع مزدايي همچون اوستا و بندهش، به جستجوي اين ويژگيها در آثار سهروردي پرداختيم. با کاوش در تمامي آثار شيخاشراق، همة مواردي را که ضمن آنها بصراحت از امشاسپند بهمن ياد شده و نيز تمامي مواردي که ويژگيهاي عمومي و اختصاصي آن را دربردارند، استخراج و شمارش کرديم و پس از محاسبة ميزان فراواني و بسامد ويژگيها و نشانههاي موجود، به تحليل محتوايي و مفهومي آنها پرداختيم. در اين پژوهش، نتايجي همچون مشخص شدن تعداد اشارات مستقيم به امشاسپند بهمن، ذکر بهمن بعنوان صادر اول يا عقل اول و سرسلسلة عقول طولي برخلاف ساير امشاسپندان با نظر به کارکرد ربالنوعي آنها، اجتماع قويترين نشانههاي حضور بهمن در متون فارسي و در ضمن يادکرد از قهرمانان اساطيري ايراني و موارد ديگر بدست آمد. در اين ميان، بيشترين بسامد در بين خصوصيات عمومي و اختصاصي بهمن يا صادر اول به ويژگي پيوند با ساير امشاسپندان مربوط است؛ زيرا همة نشانههاي امشاسپند بهمن از اين خصوصيت برخوردارند. نتيجه اين خصوصيت، همراهي همة نشانههاي امشاسپند با يكديگر و نيز سامانمندي در بين آنهاست كه اين يافته خود دليلي بر تأييد مسئله محوري اين تحقيق مبني بر توجه ويژه به معاني و كاركردهاي امشاسپندان بنظر ميرسد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
64 - مفهومشناسی و جایگاه «بهمن» در متون اوستایی و پهلوی بمثابه صادر اول در حکمت اشراقی
حسن بُلخاري قهي«اول ما خلق الله العقل» که در بسیاری متون اسلامی ذکر گردیده و توسط حکمای بزرگی چون شیخاشراق و ملاصدرا (در شرح اصول کافی) مورد استناد و تأکید قرار گرفته، روایت مشهوری در متن احادیث اسلامی است و از آن روشنتر، «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْعَقْلَ وَ هُوَ أَوَّلُ چکیده کامل«اول ما خلق الله العقل» که در بسیاری متون اسلامی ذکر گردیده و توسط حکمای بزرگی چون شیخاشراق و ملاصدرا (در شرح اصول کافی) مورد استناد و تأکید قرار گرفته، روایت مشهوری در متن احادیث اسلامی است و از آن روشنتر، «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْعَقْلَ وَ هُوَ أَوَّلُ خَلْقٍ مِنَ الرُّوحَانِيِّينَ». این معنا با رجوع و تطبیق با جایگاه عقل در حکمت یونانی که معادل وجود است، اهمیّت و جايگاه عظیمتری نیز مييابد. شیخاشراق بعنوان صدرالحکماء اشراقی چنانكه در رسالة فيحقيقةالعشق (ص268) تصريح كرده، به این روایت مشهور وقوف داشته است. حال پرسش مقاله حاضر اينست كه با توجه به اين تصريح و نيز نصِّ صریح شیخاشراق در حکمةالاشراق که خود را احیاگر حکمت ایران باستان نامیده (یا دستکم یکی از منابع اصلی حکمت خود را حکمت فهلویون دانسته) چگونه میتوان ردپای این بهره گرفتن از حکمت ایران باستان را در اندیشة او نشان داد؟ یکی از مهمترین حلقههای واسط میان حکمت او و حکمت ایرانیان، رجوع شیخ به جایگاه امشاسپندانی چون بهمن یا اردیبهشت در متون اوستایی و پهلوی و قرار دادن آنها بعنوان ارکان نظام نوری و وجودی در حکمت خویش است. در این میان، او بنا به قاعدة «الواحد لایصدر منه الا الواحد»، صادر اول از حضرت نورالانوار را نور اقرب و بنا به حکمت ایرانیان باستان، بهمن خوانده است. اما چه نسبتی میان بهمن و صادر اول وجود دارد؟ بویژه اگر این صادر در اندیشة اسلامی، عقل باشد. این نوشتار با رویکردی تاریخی و تحلیلی به فلسفة انتخاب بهمن بعنوان صادر اول در اندیشة شیخاشراق پرداخته و بویژه بهمن را بعنوان ایزدِ خرد و دانایی، معادل عقل در احادیث اسلامی (بعنوان صادر اول) دانسته است که البته خود نشان از بینش و شناخت عمیق شیخ از حکمت ایران باستان دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
65 - شناخت عقلي و شهودي انسان نسبت به احد و احد نسبت به خود و غيرخود در فلسفه افلوطين
اسدالله حيدرپور کيائيمقاله حاضر تحقيقي است در اينباره كه براساس ديدگاه افلوطين آيا انسان ميتواند شناخت برهاني و استدلالي از احد داشته باشد يا خير؟ و آيا ميتواند توصيف و بياني از او ارائه بدهد يا خير؟ همچنين آيا انسان قادر به شناخت شهودي و حضوري از احد هست يا خير؟ احد نسبت به خود از چه نوع ش چکیده کاملمقاله حاضر تحقيقي است در اينباره كه براساس ديدگاه افلوطين آيا انسان ميتواند شناخت برهاني و استدلالي از احد داشته باشد يا خير؟ و آيا ميتواند توصيف و بياني از او ارائه بدهد يا خير؟ همچنين آيا انسان قادر به شناخت شهودي و حضوري از احد هست يا خير؟ احد نسبت به خود از چه نوع شناختي برخوردار است، شناخت عقلي برهاني يا شناخت عقلي شهودي؟ افلوطين بر اين باور است که انسان قادر به تفکر نظري و شناخت عقلي استدلالي از احد نيست و بدينسبب نميتواند توصيف و بياني از او ارائه نمايد ولي انسان در يک شرايط خاص قادر به شهود احد و دريافت حضوري او خواهد بود و بنحوي اتحاد با احد پيدا خواهد کرد. تفکر و انديشه استدلالي که در ذات خود ملازم با کثرت است در احد ذاتاً بسيط و محض راه ندارد، ازاينرو او بنحو شهودي خودآگاه است و چون مبدأ همه چيز است و همه چيز در او حضور دارند، بنحوي که از خود آگاه است از غيرخود نيز آگاه است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
66 - ماهيت شهود عقلي در طرح اخلاق مشرقي ابن سينا
ميرسعيد موسويکريمي عليرضا صياد منصور محمدهانی جعفریانمشاء مورد بررسي اين مقاله، مشخص نمودن ماهيت رأي خاص بوعليسينا در معرفتشناسي اخلاقي آثار مشرقي تحت عنوان «شهود عقلي» است. در بررسي ماهيت شهود عقلي، اين نوع شهود برحسب مؤلفههاي تشکيلدهندۀ آن بررسي ميگردد؛ يعني در اينجا به مواردي توجه خواهد شد که ذيل عنوان «شهود عقلي»، چکیده کاملمشاء مورد بررسي اين مقاله، مشخص نمودن ماهيت رأي خاص بوعليسينا در معرفتشناسي اخلاقي آثار مشرقي تحت عنوان «شهود عقلي» است. در بررسي ماهيت شهود عقلي، اين نوع شهود برحسب مؤلفههاي تشکيلدهندۀ آن بررسي ميگردد؛ يعني در اينجا به مواردي توجه خواهد شد که ذيل عنوان «شهود عقلي»، بعنوان منابع کسب معرفت اخلاقي براي ابنسينا مطرح بوده و بنظر ميرسد که شهود عقلي از ترکيبي از آنها بوجود ميآيد. به اين منظور ابتدا به معرفي عناصر معرفتي موجود در شهود عقلي در رويکردي امروزين پرداخته و روشن ميکنيم که شهود عقلي از در کنار هم قرار گرفتن سه جزء معرفتي شهود، درونگرايي و عقل تشکيل شده است. در ادامه، نقش هرکدام از اين سه مؤلفه در کارکرد معرفتي شهود عقلي نزد ابنسينا مشخص ميگردد. سپس سعي ميشود تا با بيان نقش شهود در معرفتشناسي اخلاقي شهودگرايان معاصر، کارکرد خاص اين طرح معرفتي نزد معاصران بررسي گردد و با مقايسة نظريات ايشان با ابنسينا، بطور دقيقتر چيستي شهود نزد ابنسينا و نقش مؤلفههاي تشکيلدهندۀ آن روشن شود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
67 - انسانمداري از منظر سوفيستها و فلاسفه بزرگ يونان؛ بررسي وجوه اشتراک و افتراق ديدگاهها
حسن بلخاري قهي مينا محمدي وکيلسوفيستها را ميتوان از نخستين متفکران باستان دانست که موضوع اصلي انديشه را معطوف به مسئلة انسان ميدانستند. ايشان براي نخستين بار جهت پژوهش فلسفي را از «فوسيس» به «نوموس» تغيير دادند. تقريباً همزمان و اندکي پس از ظهور سوفيستها، سقراط، افلاطون و همچنين ارسطو نيز با وجود مخ چکیده کاملسوفيستها را ميتوان از نخستين متفکران باستان دانست که موضوع اصلي انديشه را معطوف به مسئلة انسان ميدانستند. ايشان براي نخستين بار جهت پژوهش فلسفي را از «فوسيس» به «نوموس» تغيير دادند. تقريباً همزمان و اندکي پس از ظهور سوفيستها، سقراط، افلاطون و همچنين ارسطو نيز با وجود مخالفتها و تعارضات بنيادين با ايشان، انسان را نخستين خواست نظرية فلسفي برشمردند. اين امر اصليترين وجه اشتراک دو ديدگاه سوفيستي و فلاسفة کهن را نشان ميدهد. از سوي ديگر، ميان سقراط و سوفيستها از لحاظ شيوة ديالکتيک و بحث نيز نوعي قرابت صوري وجود دارد. اما از آنجا که سقراط معرفت را داراي معيار ثابت و فارغ از تأثيرات و متغيرات حسي قلمداد ميکند، ازاينرو «انسان معيار همه چيز است» پروتاگوراس از آنجا که نظر به انسان فردي دارد و حقيقت را نسبي تلقي ميکند، مورد انتقاد و اعتراض سقراط قرار ميگيرد. بدينترتيب مطالعة تطبيقي آراء سوفيستي و اهالي فلسفه نشان ميدهد که موضوع و روش، نزد دو گروه يکسان، اما غايت انديشه متفاوت بوده است. اين غايت نزد سوفيستها آموزش يا «پايديا» بود، در حالي که فلاسفه غايت عمل را در شناخت حقيقت ميجستند. نوشتار حاضر با هدف کشف وجوه اشتراک و افتراق دو ديدگاه، در گام نخست به تدقيق آراء شاخص آن خواهد پرداخت و سپس روشن ميکند که برخي نتايج فکري بدست آمده توسط سوفيستها، با وجود بدنامي تاريخي ايشان، تأثيراتي پاينده تا فلسفة معاصر غربي داشته است. بعبارت ديگر، اينان با تغيير جهت فلسفه به مسئلة انسان بنوعي مباني فلسفة نوين غرب را پي افکندند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
68 - تبيين وجودشناختي رابطه خير با تقدير و سرنوشت در فلسفه افلوطين
سيد محمد نقيب محمد اكوان«خير» در فلسفۀ افلوطين نخستين اقنوم از اقنومهاي سه گانه است و از دو جهت خير است: يكي در قوس نزول بعنوان علت فاعلي و ديگري در قوس صعود بعنوان علت غايي همه موجودات. عقل، نخستين جلوۀ خير است که در عين حال هم تعقل است و هم وجود، هم جنبۀ هستيشناختي دارد و هم جنبۀ معرفت شنا چکیده کامل«خير» در فلسفۀ افلوطين نخستين اقنوم از اقنومهاي سه گانه است و از دو جهت خير است: يكي در قوس نزول بعنوان علت فاعلي و ديگري در قوس صعود بعنوان علت غايي همه موجودات. عقل، نخستين جلوۀ خير است که در عين حال هم تعقل است و هم وجود، هم جنبۀ هستيشناختي دارد و هم جنبۀ معرفت شناختي. عقل بر جهان هستي و همۀ مراتب آن نظارت دارد؛ يعني جهان، طبق مقدّرات و اندازهگيري و طرح و برنامه يي که عقل براي ادارۀ آن تنظيم و ترسيم کرده است، تدبير ميشود. سرنوشت انسان نيز از اين قاعده مستثني نيست اما انسان چون طبق مقدّرات عقل، از اختيار برخوردار است در نظام خلقت فقط موجودي انفعال پذير نيست بلکه با اختيار خود ميتواند ضمن ارتباط و اتحاد با خير، به سعادت ابدي نايل گردد. بنابرين، از نظر افلوطين همۀ جهان هستي از خير بعنوان فاعل و غايت آفرينش بهرهمند است. مسئله اصلي ما چگونگي ربط خير با تقدير و هدف نوشتار حاضر تبيين اين امر و نتيجه روشنگر اين است كه خير از مجراي عقل به تدبير عوالم معقول و محسوس ميپردازد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
69 - نزاع ابوبشر متی و ابوسعید سیرافی در بافت سخن و در بستر تاریخ
عاطفه رنجبر دارستانی مرتضی مزگی نژاد محمد فضل هاشمیبخش مهمی از مخالفتها با علوم یونانی در جهان اسلام به مخالفت با منطق مربوط ميشود. نزاع ابوبشر متی (ف. 328 قمری) و ابوسعید سیرافی (ف. 368 قمری) بر سر منطق، از جمله نمودهای نخستین این مخالفت تلقی میشود. تحقیقاتی که به این نزاع پرداختهاند، بیشتر بر تلاش سیرافی در نشان دادن چکیده کاملبخش مهمی از مخالفتها با علوم یونانی در جهان اسلام به مخالفت با منطق مربوط ميشود. نزاع ابوبشر متی (ف. 328 قمری) و ابوسعید سیرافی (ف. 368 قمری) بر سر منطق، از جمله نمودهای نخستین این مخالفت تلقی میشود. تحقیقاتی که به این نزاع پرداختهاند، بیشتر بر تلاش سیرافی در نشان دادن برتری «نحو» بر منطق متمرکزند و این امر، خود بخود، باعث شده تا نگاهی زبانشناختی بر این دعوا حاکم شود که بنوبة خود موجبات تقلیل تمام بحث به منازعات زبانی در تحقیقات مزبور را فراهم ساخته است. این در حالی است که در این نزاع جنبههای روششناختی و معرفتشناختی پررنگی نیز نهفته است که میتواند در تعیین درست بستر تاریخیيي که در آن شکل گرفته است، نقش بسزایی ایفا نماید. در مقالة پیشرو نه تنها به این رویکردهای روشی و معرفتی تقریباً فراموش شده، اشاره ميكنيم، بلکه محوریتشان را نیز با در بافت سخن قراردادن آنها نشان خواهیم داد و سپس به اتصال آن با بافت وسیعتر تاریخی ميپردازيم. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
70 - نقد معرفتشناسانه هیوم و کانت بر متافیزیک
حامد احتشامی سید محمد حکاکمتافیزیک یا مابعدالطبیعه واژه يی است که اولین بار بعنوان نام آن بخش از آثار ارسطو که در مجموعه آثار او پس از کتاب فیزیک قرار گرفته بود، بوسیلة گردآورندة آن آثار انتخاب شد، سپس عنوان همان علمی شد که ارسطو در آن بخش بدان پرداخته بود؛ علمی که دربارة، احکام موجود بما هو موج چکیده کاملمتافیزیک یا مابعدالطبیعه واژه يی است که اولین بار بعنوان نام آن بخش از آثار ارسطو که در مجموعه آثار او پس از کتاب فیزیک قرار گرفته بود، بوسیلة گردآورندة آن آثار انتخاب شد، سپس عنوان همان علمی شد که ارسطو در آن بخش بدان پرداخته بود؛ علمی که دربارة، احکام موجود بما هو موجود بحث میکند. از آنجا که این دانش دربارة مسائل اساسی بشری همچون خدا، نفس و اختیار بحث میکند، در تاریخ فلسفه همواره مصداق اصلی فلسفه بوده و فقط در دورة جدید است که معرفتشناسی اهمیتی بیشتر از آن پیدا کرده است؛ بعلاوه فیلسوفانی همچون دیوید هیوم و امانوئل کانت، اعتبار آن را انکار کردهاند. از نظر هیوم متافیزیک دانشی بیمعنی است، چون مفاهیم آن فاقد معنی هستند اما از دیدگاه کانت مفاهیم متافیزیک و بتبع آن، گزارههای آن، معنادار هستند ولی بحث دربارة آنها برای عقل نظری ناممکن است و حل مسائل متافیزیک را باید در حوزة عقل عملی یا اخلاق جست. در این مقاله به گزارش و سنجش نظر این دو فیلسوف پرداخته میشود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
71 - اهداف تربیت عقلانی در اندیشه لوگوس محور هراکلیت
مریم براتی رضاعلی نوروزیهدف پژوهش حاضر دستيابي به راهحلهای کاربردی برای حل مسئلة هنجارشکنی جامعه با بهرهگیری از غايتشناسي تربیت عقلانی هراکلیت، فیلسوف پیشاسقراطی یونانی است. این پژوهش از نوع کیفی است که از روش استنتاج عملی فرانکنا بهره برده است. در این راستا، ابتدا آثار بجامانده از هراکلیت چکیده کاملهدف پژوهش حاضر دستيابي به راهحلهای کاربردی برای حل مسئلة هنجارشکنی جامعه با بهرهگیری از غايتشناسي تربیت عقلانی هراکلیت، فیلسوف پیشاسقراطی یونانی است. این پژوهش از نوع کیفی است که از روش استنتاج عملی فرانکنا بهره برده است. در این راستا، ابتدا آثار بجامانده از هراکلیت بررسی شد و مباحث مرتبط با موضوع استخراج گردید. در مرحلة بعد، بمنظور دستيابي به هدف غایی و اهداف واسطهيي تربیت عقلانی، یک باید آغازین بعنوان مقدمة قیاسی اول در نظر گرفته شد و سپس مبتنی بر یک گزارة واقعنگر فلسفی بعنوان مقدمة دوم قیاس عملی، نتيجة قیاس عملی که همان غایت تربیت عقلانی با اندیشة لوگوسمحور هراکلیت است، استخراج گرديد. در انتها بر اساس این هدف غایی و مبناهای فلسفی دیگر، اهداف واسطهيي تربیت عقلانی هراکلیت استنتاج شد و مبتنی بر این یافتهها، راهکارهایی برای ایجاد فرهنگ هنجارپذیری در جامعة ایران مطرح گردید. نتایج پژوهش نشان میدهد که غایت تربیت عقلانی از دیدگاه هراکلیت، اتصال به لوگوس (عقل کلی) و شناخت آن است تا انسان بتواند قواعد و اصول عقل کلی را کشف كند و مطابق با آن حرکت نمايد و به کمال برسد. بر همین اساس میتوان گفت شناخت قوانین، نخستین هدف در راستاي حل مسئلة هنجارشکنی و سوق دادن بسمت جامعة آرمانی بر مبنای قوانین است. همچنین بر پاية اهداف واسطهيي تربیت عقلانی هراکلیت این نتیجه بدست میآید که برای ایجاد شناخت و عمل مطابق با هنجار، باید تربیت عقلانی در سه بُعد شناختی ـ شامل خودشناسی و درک و فهم اجتماعی ـ راهبردی ـ شامل مرجع مداری ـ و اخلاقی ـ شامل مبارزه با امیال و تخلق به اخلاق نیکو ـ حاصل شود تا بتوان بر مسئلة هنجارشکنی فائق آمد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
72 - ارزش فلسفۀ اولی از منظر کانت و علامه طباطبایی
آرمین منصوری عباس ایزدپناهمقالة حاضر درصدد بررسی ارزش علمی فلسفة اولی از دریچة معرفتشناسی کانت و علامه طباطبایی است. کانت بعنوان فیلسوفی که جهتگیریهایش متأثر از علوم دیگر بوده و بسبب شرایط زمانه، تحت تأثیر دو مکتب تجربهگرایی و عقلگرایی قرار داشته است، سعي ميكند اختلاف میان این دو مکتب را حل كن چکیده کاملمقالة حاضر درصدد بررسی ارزش علمی فلسفة اولی از دریچة معرفتشناسی کانت و علامه طباطبایی است. کانت بعنوان فیلسوفی که جهتگیریهایش متأثر از علوم دیگر بوده و بسبب شرایط زمانه، تحت تأثیر دو مکتب تجربهگرایی و عقلگرایی قرار داشته است، سعي ميكند اختلاف میان این دو مکتب را حل كند و با تکیه بر قضایای ترکیبی پیشینی به این اختلافات پاسخ میدهد و در نهایت با این مبنا که معرفت اولاً، از راه تجربة حسی حاصل میشود و ثانیاً، این معرفت فقط مختص پدیدارهاست، به این نتیجه میرسد که در عین اینکه متافیزیک نباید انکار شود، بلحاظ معرفتشناختی، امکان وجود گزارههای علمی فلسفة اولی وجود ندارد. اما علامه طباطبایی با این مبنا که غیر از معرفت حسی، معرفت عقلی محض نیز قابل اثبات است و معرفت علاوه بر پدیدار شامل ذات هم میشود، فلسفة اولی را چه بلحاظ روش برهانی آن و چه بلحاظ موضوع و مسائل آن، دارای ارزش معرفتی میداند و آن را در قلة تمام دانشهای بشری مینشاند و تمام گزارهها و دستاوردهای آن را صددرصد یقینی و علمی قلمداد میکند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
73 - پاسخ به يك اشكال ديرين در نحوة مواجهة ملاصدرا با ادلة سهروردي بر انكار وجود نفس پيش از بدن
علي شيرواني مجتبي افشارپوردربارة وجود پيشينِ نفس ـ وجود نفس پيش از تعلق به بدن؛ خواه اين وجود پيشين حادث باشد و خواه ازليـ ميان حكيمان اختلاف است. ملاصدرا هرچند، نفس با تعين خاص ـنفس بماهي نفسـ را برآمده از حركت جوهري جسم (جسمانية الحدوث) ميداند، وجود پيشين آن را نيز ميپذيرد ولي آن را وجود چکیده کاملدربارة وجود پيشينِ نفس ـ وجود نفس پيش از تعلق به بدن؛ خواه اين وجود پيشين حادث باشد و خواه ازليـ ميان حكيمان اختلاف است. ملاصدرا هرچند، نفس با تعين خاص ـنفس بماهي نفسـ را برآمده از حركت جوهري جسم (جسمانية الحدوث) ميداند، وجود پيشين آن را نيز ميپذيرد ولي آن را وجودي عقلي ميشمارد. وي در اين بحث، ادلة سهروردي براي نفي وجود پيشين نفس را بررسي، نقد و رد ميكند. بين شارحان كلام ملاصدرا همواره اين پرسش مطرح بوده كه چرا او ادلة سهروردي را بر نفي وجودِ پيشين نفس با تعين خاص خود حمل نكرده است تا با يكديگر همسخن شوند، با آنكه كلام و ادلة سهروردي زمينة چنين برداشتي را دارد؟ از اينرو، هم بعضي از مفسرانِ متقدم ملاصدرا و هم بعضي از معاصرين، بر او خرده گرفتهاند و اشكالهاي وي بر سخن سهروردي را نابجا دانستهاند. اين مقاله ضمن اشارة اجمالي به نكات بنيادين در ادلة سهروردي و نقدهاي ملاصدرا بر آن، نكتة اصلي رويگرداني او از حمل كلام سهروردي بر راي مختار خود را بيان ميكند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
74 - حريت انساني و عبوديت الهي در حكمت متعاليه
مهدي نجفي افراصدرالمتألهين ـ همانند ساير حكماي اسلاميـ انسان را در ميانة مبدا و معاد نگريسته است، از اينرو در نحوة پيدايش اوليه، در كيفيت سير وجودي و در بازگشت او بسوي مبدا المبادي سخنگفته است. وي با توجه به مباني خاص حكمي خود همچون اصالت، تشكيك، بساطت و حركت جوهري وجود، انسان ر چکیده کاملصدرالمتألهين ـ همانند ساير حكماي اسلاميـ انسان را در ميانة مبدا و معاد نگريسته است، از اينرو در نحوة پيدايش اوليه، در كيفيت سير وجودي و در بازگشت او بسوي مبدا المبادي سخنگفته است. وي با توجه به مباني خاص حكمي خود همچون اصالت، تشكيك، بساطت و حركت جوهري وجود، انسان را در گذرگاه هستي ديده است كه سير وي ـ بعنوان سالك طريق وجودـ از وجود، در وجود با وجود و بسوي وجود است. در اين نحو نگرش، حريت انساني بعنوان يك ملكة نفساني و فضيلت اخلاقي، معنايي وجودشناسانه دارد كه در پرتو حكمت نظري و عملي دستيافتني است. از منظر ملاصدرا اين مرتبه از وجود براي انساني متجلي ميشود كه توانسته باشد اولاً در بعد حكمت نظري، به شناخت صحيح نسبت به وجود و حقيقت وجودي خويش دست يافته باشد و نفس خود را مستعد دريافت و مشاهدة معارف حقه از مبادي عاليه گرداند؛ ثانياً در بعد حكمت عملي، با استيلاي قوة عاقله بر قوة شهويه و غضبيه، تعادل را در ارضاي خواهشهاي اين قوا ايجاد نمايد. حكيم الهي، همان مؤمن حقيقي است كه توانسته به غايت حكمت نظري يعني نور و غايت حكمت عملي يعني سعة صدر دست يابد. حريت كه بمعناي رهايي از قيود است، در معناي عالي خود ـيعني همان عبوديت الهي كه گرايش و توجه بسوي مطلق است ـ متجلي ميگردد، بگونهيي كه سالك از بند رقيت هر آنچه غير حق است، آزاد و خود را در حق فاني ميسازد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
75 - عقل بسيط انساني در نگاه ملاصدرا
فروغ السادات رحيم پور مريم فخرالدينيدر اين نوشتار با بررسي معاني «عقل بسيط» در نگاه ملاصدرا، معناي خاص آن در رابطه با نفس انساني آشكار ميگردد. وحدت و بساطت از جمله ويژگيهاي عقل بسيط انساني نزد ملاصدرا است و حصول اجمالي صور معقول نزد عقل بسيط، وصف خاصي است كه آن را از ساير مراتب ادراكي متمايز ميسازد. عقل ب چکیده کاملدر اين نوشتار با بررسي معاني «عقل بسيط» در نگاه ملاصدرا، معناي خاص آن در رابطه با نفس انساني آشكار ميگردد. وحدت و بساطت از جمله ويژگيهاي عقل بسيط انساني نزد ملاصدرا است و حصول اجمالي صور معقول نزد عقل بسيط، وصف خاصي است كه آن را از ساير مراتب ادراكي متمايز ميسازد. عقل بسيط انساني، عنوانيست كه براي مرتبة «عقل مستفاد» وضع شده است تا اولاً ويژگيهاي خاص اين مرتبه يعني بساطت و وحدت را روشن سازد، ثانياً هماهنگي وجودي عقل مستفاد با «عقل فعال» را كه مبدا افاضة صور معقول است و عقل مستفاد با آن اتحاد پيدا ميكند، برجسته سازد. ملاصدرا از اصطلاح عقل بسيط در تبيين فرآيند نزول وحي نيز استفاده ميكند و نزول قرآن را حاصل اتحاد عقل بسيط نفس انساني با عقل فعال يا «روح القدس» ميداند. با اين اتحاد، «قلم الهي» يا همان عقل فعال، صور معقول را در لوح نفس ناطقة نبي نقش ميكند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
76 - لوازم وجودشناختي، انسانشناختي و معرفتشناختي نظرية اتحاد عاقل و معقول
سيدمرتضي حسيني شاهرودي زهره سلحشور سفيدسنگيمسئلة اتحاد عاقل و معقول يكي از مباحث مهم در فلسفة اسلامي است. سابقة اين اصل در فلسفة اسلامي به ترجمة كتاب اثولوجيا بازميگردد و صدرالمتألهين آن را بمدد اصول فلسفي خود ـ همچون اصالت وجود، تشكيك وجود و حركت جوهري نفسـ تبيين كرده است. ملاصدرا حصول علم براي نفس را مانند چکیده کاملمسئلة اتحاد عاقل و معقول يكي از مباحث مهم در فلسفة اسلامي است. سابقة اين اصل در فلسفة اسلامي به ترجمة كتاب اثولوجيا بازميگردد و صدرالمتألهين آن را بمدد اصول فلسفي خود ـ همچون اصالت وجود، تشكيك وجود و حركت جوهري نفسـ تبيين كرده است. ملاصدرا حصول علم براي نفس را مانند پيدايش صورتهاي جسماني براي ماده ميداند؛ نفس با صور علمي خود متحد ميگردد، آنچنانكه ماده و صورت با يكديگر متحدند. او با اثبات اتحاد عاقل و معقول، نظرية جديدي در وجودشناسي، انسانشناسي و معرفتشناسي عرضه كرد و از اين رهگذر براي معضلات و پرسشهاي فراروي فيلسوفان مسلمان، پاسخهاي جديدي فراهم آورد. در پرتو اين اصل است كه وي تبيين فلسفي نويني از مسائلي چون استكمال و اشتداد وجودي نفس، تجسم اعمال، عقل بسيط، تجرد فوق عقلي نفس، اتحاد نفس با عقل فعال و مسائل مربوط به وجود ذهني ارائه ميدهد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
77 - عقلانيت ايمان در انديشة علامه طباطبايي
محمد پورعباس محمدحسين خوانينزادهايمان و چگونگي ارتباط آن با مسئلة عقلانيت، همواره بعنوان يكي از محوريترين مسائل در ميان فيلسوفان دين و پژوهشگران اين عرصه مطرح بوده، بگونهيي كه اين مسئله موجب شكلگيري مهمترين مكاتب فكري و نحلههاي كلامي در انديشة مغربزمين و در ميان متفكران مسلمان شده است. در اين پژوهش چکیده کاملايمان و چگونگي ارتباط آن با مسئلة عقلانيت، همواره بعنوان يكي از محوريترين مسائل در ميان فيلسوفان دين و پژوهشگران اين عرصه مطرح بوده، بگونهيي كه اين مسئله موجب شكلگيري مهمترين مكاتب فكري و نحلههاي كلامي در انديشة مغربزمين و در ميان متفكران مسلمان شده است. در اين پژوهش تلاش ميكنيم در پرتو انديشههاي علامه طباطبايي، با تحليل و فهم صحيح نسبت به حقيقت ايمان و بيان مؤلفهها و عناصر اصلي آن، جايگاه و نقش عقل در نظام اعتقادات ديني را تبيين نماييم. از آنجا كه علامه براي علم و معرفت در عرصة ايمان نقشي اساسي قائل شده و علم را مقدمة ايمان دانستهاند، در تبيين رابطة ميان عقل و ايمان، عقل را مقدم بر ايمان و ايمان را بخاطر برخورداري از جوهري معرفتي يكي از رهآوردهاي مهم عقل معرفي نموده است. در عين حال، وي با پرهيز از هر گونه افراط و تفريط در اين مسئله، ضمن اينكه براي عقل در عرصة ايمان و نظام اعتقادات ديني جايگاهي رفيع قائل شده و حتي حقانيت احكام قطعي عقل را مبناي حقانيت دين معرفي نموده است، از سويي با توجه به تأثيرگذاري ايمان در اراده و شعور انسان، معتقد است در پرتو حيات ايماني، دركي عميقتر و وسيعتر نسبت به حقايق ديني نصيب مؤمنين ميشود. لازم بذكر است كه ايشان نسبت به محدوديتهاي ادراكي عقل در برخي از حوزههاي معرفتي دين نيز بيتوجه نبوده و در آثار و نوشتههاي خود بويژه تفسير الميزان آنمحدوديتها را مورد توجه قرار داده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
78 - بررسي تأثير مباني نفسشناسي صدرالمتألهين بر وحيشناسي وي
فروغ السادات رحيم پور مجيد ياريانصدرالمتألهين شيرازي نظام حكمت متعاليه و بتبع آن، نفسشناسي خود را بر پاية مباني و اصولي استوار كرده كه پيش از او به آنها بعنوان مباني زيربنايي يك انديشة فلسفي كمتر توجه شده است. حركت جوهري نفس از ماده تا ملكوت، تشكيك وجود و ذومراتب بودن نفس، جايگاه عالم خيال و نيز اتحاد چکیده کاملصدرالمتألهين شيرازي نظام حكمت متعاليه و بتبع آن، نفسشناسي خود را بر پاية مباني و اصولي استوار كرده كه پيش از او به آنها بعنوان مباني زيربنايي يك انديشة فلسفي كمتر توجه شده است. حركت جوهري نفس از ماده تا ملكوت، تشكيك وجود و ذومراتب بودن نفس، جايگاه عالم خيال و نيز اتحاد نفس با عقل فعال از زمرة اين اصول اساسي در نفسشناسي صدرايي بشمار ميروند. در اين نوشتار، به بررسي جايگاه اصول و مباني علمالنفس ملاصدرا و تأثير بنيادين آن در شناخت وحي و تبيين فرايند آن پرداخته شده است. از جمله نتايج اين اصول و مباني ميتوان به كلامي بودن وحي، غيرشخصي بودن آن، خطاناپذيري، همراستايي وحي با عقل و انقطاعناپذيري آن اشاره نمود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
79 - تحول مسئلة «كلي و جزئي» در فلسفة اصالت وجودي ملاصدرا
محمد حسينزادهيكي از مباحث منطقي كه با پذيرش اصالت وجود دستخوش تحول جدي شد، مسئلة «كلي و جزئي» است. ملاصدرا در اين مسئله با بهرهگيري از اصالت وجود و فروع برآمده از آن، نظرية جمهور حكما را متحول كرده و آن را بگونهيي متناسب با مباني فلسفة اصالت وجودي خود بازسازي نمود. از نظر ملاصدرا چکیده کامليكي از مباحث منطقي كه با پذيرش اصالت وجود دستخوش تحول جدي شد، مسئلة «كلي و جزئي» است. ملاصدرا در اين مسئله با بهرهگيري از اصالت وجود و فروع برآمده از آن، نظرية جمهور حكما را متحول كرده و آن را بگونهيي متناسب با مباني فلسفة اصالت وجودي خود بازسازي نمود. از نظر ملاصدرا ملاك كليت، وجود عقلي و ملاك جزئيت، وجود خاص مادي و مثالي است. معلوم براي رسيدن به مرتبة كليت بايد از وجود خاص مادي و مثالي تجريد شود. اين تجريد، حقيقتي متفاوت با تجريد تقشيري جمهور حكما دارد و ميتوان از آن به «تجريد ارتقايي» تعبير كرد. بعقيدة ملاصدرا اشكال معروف «اجتماع كليت و جزئيت» با مباني جمهور حكما قابل رفع نيست اما با مباني اصالت وجودي او بسادگي برطرف ميشود. همچنين، به اعتقاد وي تعريف اشتراك، اضافة وجودي موجود عقلي به افراد است نه حضور بالقوة ماهيت در افراد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
80 - روح نظرية تذكر در نگاه ملاصدرا به تعقل
علي اصغر جعفري ولنيملاصدرا در تبيين ادراك، بويژه ادراك عقلي، از سويي با توجه به مباني فلسفهاش ـاز قبيل اصالت و تشكيك وجود، مساوقت وجود با علم و حركت جوهريـ ديدگاهي خاص و متفاوت با گذشتگان دارد و از سوي ديگر، نظرية قدم نفس افلاطون را بر اساس كينونت نفس در عالم مفارقات، همسو با ديدگاه خ چکیده کاململاصدرا در تبيين ادراك، بويژه ادراك عقلي، از سويي با توجه به مباني فلسفهاش ـاز قبيل اصالت و تشكيك وجود، مساوقت وجود با علم و حركت جوهريـ ديدگاهي خاص و متفاوت با گذشتگان دارد و از سوي ديگر، نظرية قدم نفس افلاطون را بر اساس كينونت نفس در عالم مفارقات، همسو با ديدگاه خود دربارة حدوث جسماني نفس تلقي ميكند؛ چراكه اين كينونت در عالم مفارقات و عقول مجرد بصورت جزئي و ناقص نبوده و نفس در قوس نزول با حركت جوهري جسم، حدوث جسماني مييابد و در قوس صعود دوباره به عالم عقول بازميگردد. اين سير وجودي همان سير معرفتي نيز هست. بهمين سبب، در ادراك عقلي نفس عالم عقل را مشاهده ميكند، همان عالمي كه در ابتداي قوس نزول در آن وجودي عقلي داشته است. با در نظر گرفتن درهمتنيدگي وجودشناسي و معرفتشناسي در فلسفة ملاصدرا، همانگونه كه سير نفس انسان در عوالم وجود سعة وجودي او را بدنبال دارد، رحلت از هر كدام از عوالم بسوي عالم ديگر، تكامل ادراكات از حسي و خيالي به عقلي را نيز در پي دارد. ملاصدرا دربارة ادراكات عقلي برخلاف ادراكات حسي و خيالي، قائل به افاضة مفاهيم عقلي از سوي عقول مفارق به نفس و مشاهدة از دور آنها توسط نفس است. بنابرين عليرغم اينكه ملاصدرا نظرية تذكر افلاطون را نپذيرفته، نگاه خاص او به ادراك عقلي ميتواند نوعي تذكر و يادآوري باشد؛ گرچه بر اساس تفاوت مباني افلاطون و ملاصدرا نميتوان اين دو را كاملاً منطبق بر يكديگر دانست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
81 - نقد و بررسي تطبيقي مسئلة «پيدايش نفس» در فلسفة ابنسينا و ملاصدرا
داود محمديانيدر حوزة علم النفس در فلسفه» اسلامي، دو نظريه پيرامون مسئلة حدوث و «پيدايش نفس» مطرح شده است؛ نظرية حدوث روحاني را ابنسينا مطرح كرده و ملاصدرا مبتكر نظرية حدوث جسماني نفس ميباشد. اما بر خلاف تصور ملاصدرا هيچگاه مقصود ابنسينا از تجرد نفس هنگام حدوث، تجرد كامل و در حدّ ع چکیده کاملدر حوزة علم النفس در فلسفه» اسلامي، دو نظريه پيرامون مسئلة حدوث و «پيدايش نفس» مطرح شده است؛ نظرية حدوث روحاني را ابنسينا مطرح كرده و ملاصدرا مبتكر نظرية حدوث جسماني نفس ميباشد. اما بر خلاف تصور ملاصدرا هيچگاه مقصود ابنسينا از تجرد نفس هنگام حدوث، تجرد كامل و در حدّ عقل بالفعل نبوده و بهمين دليل اشكالات ملاصدرا به ابنسينا وارد بنظر نميرسد و قابل جواب است؛ همانطور كه مقصود ملاصدرا از جسماني بودن حدوث نفس، جسم بودن يا از سنخ جسمانيات بودن نفس نيست بلكه مراد اينست كه نفس هنگام حدوث در حدّ عقل بالقوه و در نهايت مرتبه» جسمانيات و ابتداء مرتبة مجردات است. قرائن ديگري نيز وجود دارد كه سخن اين دو حكيم را به هم نزديك و قابل تطبيق ميسازد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
82 - بررسي رابطة عالم ذربا مُثل افلاطوني از منظر صدرالمتألهين
عليمحمد ساجديبنابر آية 172 سورة اعراف ـمعروف به آية ميثاقـ بشر قبل از حضور در عالم دنيا در موطني مجرد و بسيط و سراسر شهودي، شاهد حقايق نابي بوده است كه درپي اين شهود، اقرار به ربوبيت پروردگارخويش نموده است. ليكن پس از هبوط درعالم ناسوت و تعلق گرفتن به بدن وحجاب طبيعت، اين گوهر ن چکیده کاملبنابر آية 172 سورة اعراف ـمعروف به آية ميثاقـ بشر قبل از حضور در عالم دنيا در موطني مجرد و بسيط و سراسر شهودي، شاهد حقايق نابي بوده است كه درپي اين شهود، اقرار به ربوبيت پروردگارخويش نموده است. ليكن پس از هبوط درعالم ناسوت و تعلق گرفتن به بدن وحجاب طبيعت، اين گوهر ناب را به فراموشخانة عالم دنيا سپرده است. نمود اين مطلب را ميتوان در آثار افلاطون ـحكيم الهي يونانـ در بحث از «مُثل» و «نظرية تذكر» يافت. سئوالي كه در اينجا مطرح است اينست كه آيا ميتوان ميان موطن ميثاق (عالم ذر) و مُثل افلاطوني ـكه نقش مهمي در تبيين علم تفصيلي حق تعالي به ماسوي ايفا نموده استـ وجه ارتباطي يافت يا نه؟ تحقيق حاضر كه بشيوة توصيفي ـ تحليلي، ديدگاه ملاصدرا ـ بنيانگذار حكمت متعاليه ـ را مورد مداقه و واكاوي قرار داده، در پي يافتن پاسخ ايشان به سؤال فوق است. طبق نظر او، نحوة حضور انسان در آن موطن، حضور نفس (روح) قبل از تعلقش به بدن در عالم عقول يا عالم علم الهي بوده، كه از وحدت عقلي برخوردار و داراي همة كثرات نفوس جزئي بنحو اجمال و بسيط در اين مرتبه از هستي خود ميباشد. لذا بعقيدة ملاصدرا، عالم ذر، صقع ربوبي (عالم علم الهي) است و بر همين اساس نظرية تذكر را توجيه نموده و موطن ميثاق را همان مُثل افلاطوني ميداند. لازم به ذكر است كه ملاصدرا نظرية مُثل افلاطوني را ابتدا مبتني بر مباني فلسفي خود (بويژه سه اصل: اصالت، وحدت وتشكيك وجود) تبيين و استوار نموده، سپس آن را بعنوان مصداق عالم ذر با شرح و توضيحي كه در مقاله خواهد آمد، پذيرفته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
83 - واکاوی معناشناختی عقلنظری و عقلعملی از نظرگاه ملاصدرا
محمّد جواد ذریّه محمّد بیدهندی جعفر شانظریبا توجه به نظاموارگي تفكرصدرايي، بحث و بررسي معناشناختي عقل عملي و نظري، ذيل موضوع نفسشناسي مورد توجه ملاصدرا قرار گرفته است. در اين مقاله با رويآوردي توصيفيتحليلي، به تبيين آراي ملاصدرا در حوزه معناشناسي عقل عملي و عقل نظري و بررسي قلمرو معرفتي آنها پرداخته شده است چکیده کاملبا توجه به نظاموارگي تفكرصدرايي، بحث و بررسي معناشناختي عقل عملي و نظري، ذيل موضوع نفسشناسي مورد توجه ملاصدرا قرار گرفته است. در اين مقاله با رويآوردي توصيفيتحليلي، به تبيين آراي ملاصدرا در حوزه معناشناسي عقل عملي و عقل نظري و بررسي قلمرو معرفتي آنها پرداخته شده است. ملاصدرا عقل را از قواي نفس ناطقه دانسته و در بيان كاركرد آن، به دو قوّه عالمه و عامله اشاره كرده است. او معتقد است اين دو قوّه هر چند داراي كاركردهاي متفاوتي هستند اما بنحوي با يكديگر تلازم دارند؛ عقل نظري با توجه به نقش ادراكييي كه در فهم كليات دارد، در تأمين مفاهيم پايهيي اخلاق و علم اخلاق نقشآفريني ميكند و عقل عملي بواسطه اين مفاهيم پايه، به ادراك امور عملي جزئي ميپردازد. ملاصدرا با مدرِك دانستن عقل نظري در مفاهيم كلي، آن را منشأ شكلگيري دو حكمت نظري و عملي ميداند. در مورد عقل عملي نيز، نه بسان برخي از حكما عقل عملي را قوّهيي صرفاً عامله دانسته و نه مانند برخي ديگر، براي عقل عملي شأنيتي همطراز با عقل نظري قائل است بلكه براي عقل عملي به نوعي ادراك جزيي توام با استنباط معتقد است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
84 - منابع معرفت از نظر ملاصدرا
مهدي ذاكري حسين عمادزادهدر حكمت متعاليه ملاصدرا، منابع معتبر معرفت عبارتند از: حواس ظاهري، حواس باطني، عقل، شهود، گواهي و نقل از نظر ملاصدرا اولين منبع كسب معرفت، حواس ظاهري است و حس مشترك، مهمترين حس باطني انسان است. عقل كه وجه تمايز انسان از ديگر موجودات است، حدي دارد كه معرفت از آن حد تجاوز چکیده کاملدر حكمت متعاليه ملاصدرا، منابع معتبر معرفت عبارتند از: حواس ظاهري، حواس باطني، عقل، شهود، گواهي و نقل از نظر ملاصدرا اولين منبع كسب معرفت، حواس ظاهري است و حس مشترك، مهمترين حس باطني انسان است. عقل كه وجه تمايز انسان از ديگر موجودات است، حدي دارد كه معرفت از آن حد تجاوز نميكند. ملاصدرا عقل را به نظري و عملي تقسيم ميكند و درعين حال كه هر دو را منبع معرفت ميشمرد، تفاوت آنها را در متعلقشان ميداند. تنها، شهود است كه ميتواند به هر آنچه كه قابلشناسايي باشد، دست پيدا كند. گواهي، اگر متواتر و مربوط به امور محسوس باشد، بعنوان منبع معرفتي غيرمستقل، معتبر است و دليل نقلي، بخصوص در مباحث ديني، منبعي مستقل و خطاناپذير است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
85 - تأملي در عرفان فلسفي قونوي
غلامرضا حسينپورمفتاحالغيب صدرالدين قونوي، بعنوان اولين اثر در علم عرفان نظري، مباني عرفان نظري يا فلسفي را بنيان نهاد زيرا ابن عربي كه به پدر عرفان نظري اسلامي مشهور است، فرصت اين مهم را نيافت و لذا قونوي بود كه مبادرت به اين امر ورزيد. قونوي در كنار حكمت مشاء و حكمت اشراق، مكتبي ر چکیده کاملمفتاحالغيب صدرالدين قونوي، بعنوان اولين اثر در علم عرفان نظري، مباني عرفان نظري يا فلسفي را بنيان نهاد زيرا ابن عربي كه به پدر عرفان نظري اسلامي مشهور است، فرصت اين مهم را نيافت و لذا قونوي بود كه مبادرت به اين امر ورزيد. قونوي در كنار حكمت مشاء و حكمت اشراق، مكتبي را پايهگذاري كرد كه ميتوان آن را عرفان فلسفي خواند. وي با تمام بدبينيش به عقل نظري، اذعان ميكند كه كشف و ذوق با عقل نظري در همۀ مراحل موافق است زيرا تناقضي در حجت عقل نظري نميبيند اما ادراك اين حجت را از تصور بشري محجوب ميداند. تلاش قونوي آنست تا ميان قواعد كشفي عرفا و نظريات حكما، انسي حاصل كند. او در بسياري از مواضع خود، از اشارات ابن سينا و بويژه شرح خواجه نصيرالدين طوسي بر آن بهره ميبرد، بگونهيي كه ميتوان زبان فلسفي مورد استفادة قونوي را حكمت مشاء، خصوصاً اشارات ابن سينا قلمداد كرد كه در فلسفي كردن عرفان قونوي، سهم بسزايي دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
86 - نگرشي شناختي ـ وجودي در رشد و تربيت ارادي «شخصيت» بر مبناي انديشة ملاصدرا
طوبی لعل صاحبی محمد کاظم علمی سولا«من» يا «خود» در نظريه» صدرايي با خودآگاهي عجين است. پيدايش و ظهور «من» با آگاهي از خود آغاز شده و سپس با آگاهي نيز تكامل و رشد يافته و داراي مراتب گوناگون ميگردد. آنچه اين نوشتار بر اساس مباني فكري ملاصدرا درصدد بيان آن است، در نظر گرفتن رشد «من» يا «شخصيت» است. «شخصيت چکیده کامل«من» يا «خود» در نظريه» صدرايي با خودآگاهي عجين است. پيدايش و ظهور «من» با آگاهي از خود آغاز شده و سپس با آگاهي نيز تكامل و رشد يافته و داراي مراتب گوناگون ميگردد. آنچه اين نوشتار بر اساس مباني فكري ملاصدرا درصدد بيان آن است، در نظر گرفتن رشد «من» يا «شخصيت» است. «شخصيت» بمعناي اصطلاحي آن، كه در اثر تربيت و عوامل مؤثر ديگر ايجاد ميگردد، در حوزة «منِ» متعالي و رشديافته شكل ميگيرد، زيرا «من» از همان آغاز پيدايش، شخص و يك هويت وجودي خاص است، اما شخصيت كه بيشتر نمايانگر صفات و ويژگيهاي ارادي فرد است، در مراحلي از سير تكاملي و تربيت صحيح عقلاني آن بروز مييابد. جستار حاضر با بررسي تحليلي خاص، فرايند اين رشد صحيح را كه عمدتاً پس از بلوغ حاصل ميشود، واكاوي ميكند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
87 - بایدها و نبایدهای فلسفۀ اسلامی مبتنی بر اندیشۀ مقام معظم رهبری
محمد رحمانی گورجی فاطمه مسجدیاین پژوهش با الگو قرار دادن سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی به بررسی اندیشههای ایشان در فلسفۀ اسلامی و لوازم توسعه و تعمیق آن پرداخته و در تلاش است با استفاده از روش نظریهپردازی دادهبنیاد، الگوی توسعه و تعمیق فلسفۀ اسلامی را بر مبنای بیانات و دیدگاههای رهبر معظم انقلا چکیده کاملاین پژوهش با الگو قرار دادن سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی به بررسی اندیشههای ایشان در فلسفۀ اسلامی و لوازم توسعه و تعمیق آن پرداخته و در تلاش است با استفاده از روش نظریهپردازی دادهبنیاد، الگوی توسعه و تعمیق فلسفۀ اسلامی را بر مبنای بیانات و دیدگاههای رهبر معظم انقلاب تدوین و ارائه کند. در این پژوهش، بیانات، خطبهها، پیامها، احکام و فرمانها و مصاحبههای امام خامنهای طى سالهاى ۱۳۶۳ تا ۱۳۹۷ مورد مطالعه قرار گرفته و با استفاده از سه نوع کدگذاری باز، محوری و انتخابی در روش نظریهپردازی دادهبنیاد، ۱۱۱ کد/مفهوم، ۲۴ مقوله و چهار بُعد بدست آمده است. در بخش نتایج، ضمن ارائۀ الگوی پارادایمی حاکم بر مقولهها، با استفاده از یافتههای پژوهش به سؤالات اولیه نیز پاسخ داده شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
88 - بررسي ديدگاه دو شارح هداية الحكمۀ در باب صادر نخستين (ميبدي و ملاصدرا)
مقصود محمدي مهدي نجفي افراقاضي كمالالدين ميبدي و صدرالمتألهين شيرازي هر دو بر طبيعيات و الهيات هدايةالحكمه ابهري شرح نگاشتهاند و در اغلب موارد به نقد و نظر نسبت به ديدگاههاي موجود در باب مسائل مطرح شده پرداختهاند. از جملة اين مسائل، مسئلة صادر نخستين است كه ميبدي با تكيه بر «جهات اعتباريه ( چکیده کاملقاضي كمالالدين ميبدي و صدرالمتألهين شيرازي هر دو بر طبيعيات و الهيات هدايةالحكمه ابهري شرح نگاشتهاند و در اغلب موارد به نقد و نظر نسبت به ديدگاههاي موجود در باب مسائل مطرح شده پرداختهاند. از جملة اين مسائل، مسئلة صادر نخستين است كه ميبدي با تكيه بر «جهات اعتباريه (سلوب و اضافات) بعنوان منشأ صدور كثرات از واجب تعالي» و نيز «صدور افعال از نفس بدون واسطة بدن»، بر صادر نخستين بودن «عقل» اشكال نموده و معتقد است نفس نيز ميتواند بلاواسطه از مبدا اول صادر شود. ملاصدرا در ردّ مبادي استدلال ميبدي ميگويد: اوّلاً، «تحقق سلوب همچون تحقق اضافات در صدق قضاياي سالبه متأخر از تحقق واجب تعالي است» و ثانياً، «نفس تا زماني كه نفس است با قوه و ضعف همراه است و در افعال و تصرفات خويش نيازمند به بدن است». اين بيان ملاصدرا در باب عدم صلاحيت نفس براي صادر نخستين بودن، بيش از آنكه با رويكرد و مباني حكمت مشائي در باب نفس، يعني «روحانيةالحدوث و روحانيةالبقاء» بودن آن هماهنگ باشد، با رويكرد و مباني حكمت متعاليه، «جسمانية الحدوث و روحانيةالبقاء» بودن نفس، هماهنگ است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
89 - انواع عقل از ديدگاه ملاهادي سبزواري
سيدمحمد حسيني نيك سيد هاشم گلستاني فتحعلي اكبرياز عقل برداشتهاي متنوع و متكثري شده و بتناسب اين برداشتها، وظايف، اقسام و مراتب مختلفي براي آن در نظر گرفته شده است؛ از عقل فطري، نظري، عملي، عقل كل، عقل فعال و... گرفته تا مناط تكليف و حتي ذمّ و گريز از عقل توسط عرفا و صوفيه. در اين مقاله تلاش شده است با روش توصيفي—ت چکیده کاملاز عقل برداشتهاي متنوع و متكثري شده و بتناسب اين برداشتها، وظايف، اقسام و مراتب مختلفي براي آن در نظر گرفته شده است؛ از عقل فطري، نظري، عملي، عقل كل، عقل فعال و... گرفته تا مناط تكليف و حتي ذمّ و گريز از عقل توسط عرفا و صوفيه. در اين مقاله تلاش شده است با روش توصيفي—تحليلي و در ضمن يك تقسيمبندي جديد از حيث وجودشناختي و معرفتشناختي، انواع عقل از ديدگاه ملاهادي سبزواري بررسي شود. در هستيشناسي عقل، عقل را بعنوان مرتبهيي از وجود يا بمثابه يك موجود بررسي ميكنيم كه در قالب عقول كليه، عقول جزئيه و عقول دهگانه بحث ميشود و همچنين تبيين رابطه و تفاوت آنها اشاره ميشود. از ديدگاه معرفتشناختي، عقل بمثابه قوة ادراكي انسان مد نظر است. عقل مطبوع و مسموع، عقل نظري و عملي و مراتب آنها و نيز عقل بسيط و عقل تفصيلي در ضمن معرفتشناسي عقل مورد بررسي قرار ميگيرد. يافتههاي پژوهش بيانگر آنست كه در تبيين انواع عقل، گاهي مراد عقل انساني (مراتب نفوس ناطقه، عقل جزئي يا عقل معاش) است و گاهي عقول غير انساني (عقول كلية مفارقه)، و چون عقول صاعده و عقول نازله دو مرتبه از يك نوعند، در قوس صعود و نزول بهم ميپيوندند. همچنين روشن ميشود كه مراد از عقلي كه عرفا نكوهش ميكنند، عقل جزئي به كمال نرسيده و مشوش به اوهام است و اين عقل بالملكه و مطبوع است كه مناط تكليف قرار ميگيرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
90 - جايگاه وجودي ولي و امام در حكمت متعاليه (ديدگاه حكيم زنوزي)
عبدالرضا صفريمقالة حاضر درصدد است با بررسي مفهوم ولي و امام در ديدگاه حكيم زنوزي، نشان دهد كه ميتوان بنا بر قواعد فلسفة نظري حكمت متعاليه ـ همچون قاعدة الواحد، امكان اخس و بويژه امكان اشرفـ شأن ضروري وجود عقل را اثبات نمود. از آنجا كه «ولي» در برترين مرتبة عقل بالفعل و قوة تحريك ق چکیده کاملمقالة حاضر درصدد است با بررسي مفهوم ولي و امام در ديدگاه حكيم زنوزي، نشان دهد كه ميتوان بنا بر قواعد فلسفة نظري حكمت متعاليه ـ همچون قاعدة الواحد، امكان اخس و بويژه امكان اشرفـ شأن ضروري وجود عقل را اثبات نمود. از آنجا كه «ولي» در برترين مرتبة عقل بالفعل و قوة تحريك قرار دارد، بر مرتبة عقل اول بعنوان حق ثاني، اتم و اقرب جواهر نشئة ملكوت به حق تعالي منطبق ميشود، از اينرو اين مرتبه بر «ولي» صادق است. همچنين اين عقل كه درحكمت اشراقية متعاليه «عقل متكافئه» و «رب النوع» و در اين مقاله نمونة برتر «موجود مستكفي» شناخته ميشود، به اين سبب كه داراي جنبهيي از ربوبيت حق تعالي است، بر خلاف عقول مفارق، به تربيت و تدبير مادون خويش التفات دارد. نمونة اين عقل را ميتوان در انوار مدبرة انسانيه و نفوس عاليه، از جمله اوليا وحكماي متأله، مشاهده كرد. نويسنده با بررسي اين ويژگيها و مصاديق اينگونه از عقل، نتيجه ميگيرد كه بر اساس تحليل حكمي محتواي بعضي از روايات ميتوان زمينه را براي تطبيق اين ويژگيها بر اولياء آماده ساخت و بتعبير زنوزي، ركن ابيض عرش الهي وعقل كل را نمايندة اين مرتبه معرفي نمود. سرانجام، بنا بر اين باور كه عقل، اشرف و اقرب و محبوبترين جواهر ملكوتي است، ميتوان آن را روح دانست. به اين سبب، ولي، روح و عقل ناطقهيي است كه در معرض فرامين و ثواب و عقاب حق تعالي قرار ميگيرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
91 - «حكمت متعاليه» در انديشة صدرالمتألهين
محمدصادق عليپورشايد در طول تاريخ كمتر مكتب فلسفييي مانند حكمت متعاليه، كانون قضاوتهاي مختلف و گاه متقابل بوده باشد. گستره و نفوذ حكمت متعاليه، در كنار قوت و شمولش، باعث شده انديشمنداني با گرايشهاي فلسفي، عرفاني، كلامي و حتي قرآني، به آن رو كنند و از پنجرة ديد خود، آن را توصيف كرده، چکیده کاملشايد در طول تاريخ كمتر مكتب فلسفييي مانند حكمت متعاليه، كانون قضاوتهاي مختلف و گاه متقابل بوده باشد. گستره و نفوذ حكمت متعاليه، در كنار قوت و شمولش، باعث شده انديشمنداني با گرايشهاي فلسفي، عرفاني، كلامي و حتي قرآني، به آن رو كنند و از پنجرة ديد خود، آن را توصيف كرده، خواسته يا ناخواسته، بنفع خود مصادره و تفسير كنند. همين اختلافها موجب شده حقيقت و ماهيت آن دچار ابهام شود. معنا و حقيقت خود «حكمت» نزد صدرالمتألهين كه متصف به صفت «متعالي» شده است، يكي از اين موارد ابهام است. تلاش در راستاي رفع اين ابهام، ما را بر آن داشت كه با مراجعه به سخنان و كلمات خودِ صدرالمتألهين، حكمتش را توصيف كنيم. در اين راستا، پس از تعيين ماهيت حكمت و فلسفه، و بررسي تطبيقي تعريف حكمت مشهور با حكمت متعاليه و يافتن نقاط افتراق و اشتراك، مشخص شد اين حكمت نوع خاصي از حكمت است كه با منشئي نبوي و ديني، موهبتي است الهي كه تنها نصيب بندگان خاص او ميشود؛ حكمتي كه عرفان و برهان را در ساية قرآن به ساحل امن هماهنگي و تعاضد ميرساند. نيل به اين مقصود، با اين دو ميسر شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
92 - سرمقاله
آیتالله سیدمحمد خامنهایدر روز 22 بهمن ماه گذشته برگي از تاريخ ورق خورد و انقلاب پرشكوه و انساني و اسلامي ايران، به چهلسالگي گام نهاد و روز و روزگاري جديد را نويد داد. چهل سال ملت سرفراز و مؤمن ايران از جان و مال خود مايه گذاشت و بهترين جوانان و فرزندان عزيز خود را براي استقلال و آزادي انساني چکیده کاملدر روز 22 بهمن ماه گذشته برگي از تاريخ ورق خورد و انقلاب پرشكوه و انساني و اسلامي ايران، به چهلسالگي گام نهاد و روز و روزگاري جديد را نويد داد. چهل سال ملت سرفراز و مؤمن ايران از جان و مال خود مايه گذاشت و بهترين جوانان و فرزندان عزيز خود را براي استقلال و آزادي انساني خود به قربانگاه فرستاد تا مگر اين سرزمين بلا ديده و مصيبت كشيده روي امنيت و رفاه و عزت ببيند و برمسند قدرت و پيروزي حق بر باطل بنشيند اما ضعف بينش و بصيرت گروهي عوام يا هواپرست از يكسو و توطنه و دسيسهسازي دشمن كينهتوز خارجي از سوي ديگر، نگذاشت و سبب شد كه با انتخاب خود قدرت حكومت را بيشتر ادوار به دست افراد يا جريانهاي خائن و نادان بسپارد و سرنوشت خود و كشور را هرازچندگاه در دستان ناامن آنان قرار دهد و اينگونه بود كه چهل سال پياپي آسيبهاي فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و ... بر پيكر ملت وارد گرديد و هنوز هم ادامه دارد! اما در تجربه گزيده شدن از يك سوراخ و در چهلسالگي اين انقلاب بايد كه اين بيبصيرتها و كژتابيهاي برخي از افراد ناآگاه يا متعصب ملت به پايان برسد، كساني كه با رأي و انتخاب يا رسانههاي خود آب به آسياب دشمن ميريزند و بخطا و از روي لجاج با اصل اسلاميت نظام آتش به بخت خود و ديگران ميزنند و سرنوشت جان و مال و ناموس خود و ملت را با انتخاب خود چند سالي در اختيار افراد خائن يا ناتوان يا فريبخورده ميسپارند و پس از ظهور آثار بدخواهيهاي قدرتمداران و درك و دريافت زيانها و نابسامانيهاي سلطة ـ بظاهر قانوني ـ آنها، بر سر خود ميزنند و از سوء اقبال و بخت بد سخن ميگويند. بيشتر زبانهاي بزرگي كه به اين ملت خورده ثمرة خطاي ديد سياسي و عوامانه يا مغرضانة عدهيي و به روي كار آوردن نفوذي دشمنان با رأي گناه آلود خود بوده است. پس اولين گام در دورة دوم قوام اين نظام، توجه و افزودن بر بصيرت سياسي عامة مردم و گريز از سلطة نفوذي دشمن از طريق آراء عموم ملت است كه مجلس شوراي اسلامي و دولت را بر سركار ميآورد و خاك بر سر خود و ملت ميكند. اكنون مسلم شده است كه بيشتر زيانهاي سياسي و اجتماعي كه به اين ملت وارد شده بسبب نفوذ عدهيي احساسي بيمنطق و بيبصيرتي آنها در شناخت راه درست و سامانبخش و رفاه و عزت اسلام بوده است كه در بيفرهنگي و نبود حكمت و نداشتن عقلانيت و محاسبه صحيح و تشخيص دوست از دشمن و درست از اشتباه بوده است. يكي از تأسفهاي غمانگيزي كه قرآن براي دوزخيان بر شمرده آنستكه ميگويند ايكاش ما اهل تعقل يا شنودن سخنان رهبران خود بوديم و در آتش عقلگريزي خود نميسوختيم: «وقالوا لو كنّا نسمع اؤ نعقل ما كنّا في اصحاب السعير»(ملك/10) حاصل آنكه گرچه گام دوم اين انقلاب ابعادي گسترده دارد و بايد در زمينههاي ديگر اقتصادي و اجتماعي بنيانهاي ويرانگر انقلاب نابود شود و مسئولين مقصر مجازات گردند و بنيان نوي بر خرابه بنيادهاي پوسيده و خصمانة قديم بنا شود اما مهمترين آنها سعي در گسترش بصيرت مردم و ترويج عقلانيت و حكمت و منطق و بالا بردن سطح فرهنگ سياسي مردم است تا برگة رأي سرنوشتساز آنان را دزدان سياست از كفشان نربايند و سفاهت سياسي اين اقليت اكثرنما به رشد و شعور بدل گردد و بلطف هدايت و توفيق الهي در دوران جديد، حكومت در دست دلسوزاني امين قرار گيرد و اين ملت آسيبديده روي سامان ببيند. انشاالله. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
93 - بررسي تطبيقي ادله تجرد نفس در اثبات تجرد خيالي از ديدگاه محقق طوسي و ملاصدرا
احمد عابدی ارانی محمدرضا کریمی والا محسن پیرهادیيكي از دلايل اصلي براي اثبات بقاي نفس، تجرد نفس است. اما در اين ميان، حل معضل بقاي همة نفوس انساني، منوط به تحليل نحوة تجرد نفس و اثبات تجرد خيالي است. محقق طوسي درصدد اثبات تجرد نفس برآمده و اساساً تجرد را بعنوان دليلي براي اثبات بقاي نفس مطرح كرده است. گرچه وي اشاره چکیده کامليكي از دلايل اصلي براي اثبات بقاي نفس، تجرد نفس است. اما در اين ميان، حل معضل بقاي همة نفوس انساني، منوط به تحليل نحوة تجرد نفس و اثبات تجرد خيالي است. محقق طوسي درصدد اثبات تجرد نفس برآمده و اساساً تجرد را بعنوان دليلي براي اثبات بقاي نفس مطرح كرده است. گرچه وي اشارهيي به اثبات تجرد خيالي ندارد اما برخي از ادلة ارائهشده، قابليت اثبات تجرد خيالي را دارند. از سوي ديگر وي معتقد است نفوسي كه به مرتبة تجرد عقلي نائل آيند، از تجرد خيالي نيز بهرهمندند. در مقابل، ملاصدرا نيز براي حل مسئلة بقاي تمام نفوس، تجرد عقلي و خيالي را اثبات كرده و اساساً تلاش وي در اثبات تجرد خيالي، معطوف به اثبات بقاي تمام نفوس بوده است. در اين ميان، برخي از ادلهيي كه ملاصدرا مطرح كرده، با محقق طوسي اشتراك دارد. ملاصدرا دلالت برخي از اين ادله را بر تجرد خيالي تام ميداند و علاوه بر آن چند دليل مستقل در اثبات تجرد عقلي و خيالي نيز مطرح كرده است. بنابرين، ملاصدرا با اثبات اينكه قوة خيال از مراتب نفس و خود، امري مجرد است، توانسته بقاي نفوسي را نيز مستدل كند كه از مرتبة تجرد خيالي ارتقا نيافتهاند. در نوشتار پيش رو، روشن شده است ادلهيي كه محقق طوسي بيان كرده، قابليت اثبات تجرد خيالي را دارند و بر اين اساس ـچنانكه ملاصدرا تبيين كرده استـ بقاي همة نفوس انساني با اثبات تجرد خيالي نفس امكانپذير است. اين امر بر اساس مباني صدرايي بروشني منقح است اما پيش از صدرالمتألهين و در تحقيقات محقق طوسي، تجرد خيالي را ميتوان تنها در نفوسي پيگيري كرد كه به مرتبة تجرد عقلي رسيدهاند كه اين امر، توان حل بقاي تمام نفوس انساني را ندارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
94 - مسئلة جنسيت در رويكرد معرفتشناسانة ملاصدرا
مهناز مظفری فر علیرضا حسن پور مجید ضیائی قهنویهدر فلسفة اسلامي بطور عام و حكمت متعاليه بطور خاص، مسئلة جنسيت بصراحت مورد توجه قرار نگرفته است. اما بر اساس مباني فلسفة اسلامي و از لابلاي آثار فيلسوفان ميتوان به آراء ايشان در اينباره و تفسيرهاي گوناگوني از اين موضوع دست پيدا كرد. هدف اين مقاله، نشان دادن نسبت ميان عقل چکیده کاملدر فلسفة اسلامي بطور عام و حكمت متعاليه بطور خاص، مسئلة جنسيت بصراحت مورد توجه قرار نگرفته است. اما بر اساس مباني فلسفة اسلامي و از لابلاي آثار فيلسوفان ميتوان به آراء ايشان در اينباره و تفسيرهاي گوناگوني از اين موضوع دست پيدا كرد. هدف اين مقاله، نشان دادن نسبت ميان عقل و جنسيت بر اساس حكمت صدرايي است و اينكه آيا زن و مرد در ادراك عقلاني سهم يكساني دارند يا بين اين دو تفاوت وجود دارد؟ طبق نظر ملاصدرا بنياديترين ويژگي انسان، عقلانيت، بخصوص عقل نظري است و زن و مرد از حيث داشتن قوة تعقل يكسان هستند؛ بدين معنا كه بين زن و مرد ذاتاً و طبيعتاً در برخورداري از عقل تفاوتي وجود ندارد. ملاصدرا تصريح ميكندكه رسيدن به مرتبة تعقل ـ يعني از قوه به فعليت رساندن عقل ـ بطور اكتسابي بدست ميآيد و تفاوتي كه بين زن و مرد و حتي در ميان خود زنان و مردان در فرايند كسب معرفت مشاهده ميشود، امري عارضي و نتيجة غلبة شرايطي است كه شخص در آن قرار گرفته است. او در تقسيمبندي عقل و مراتب تعقل از ـ عقل هيولاني تا عقل مستفادـ اين امر را بخوبي نشان داده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
95 - بررسي ادراك حسي از ديدگاه ارسطو و ملاصدرا
محمدحسين مختاريمسئلة «ادراك» همواره يكي از مباحث مهم فلسفي از روزگار باستان تا به امروز بوده است. فيلسوفان يونان باستان بويژه افلاطون و ارسطو، بطور مبسوطي دربارة ادراك ـ ابزار و شرايط آنـ سخن گفتهاند. در اين ميان، ارسطو با تدوين دو رساله دربارة نفس و حاس و محسوس به تبيين ادراك ظ چکیده کاملمسئلة «ادراك» همواره يكي از مباحث مهم فلسفي از روزگار باستان تا به امروز بوده است. فيلسوفان يونان باستان بويژه افلاطون و ارسطو، بطور مبسوطي دربارة ادراك ـ ابزار و شرايط آنـ سخن گفتهاند. در اين ميان، ارسطو با تدوين دو رساله دربارة نفس و حاس و محسوس به تبيين ادراك ظاهري و باطني نفس پرداخته است. در ميان قواي ادراكي حيوان و انسان، ادراك حسي از جايگاه ويژهيي برخوردار است زيرا نخستين مواجهة ما با عالم خارج بوسيلة اين حواس صورت ميگيرد. ارسطو براي تبيين ادراك حسي از قواي ظاهري نفس (لامسه، باصره، ذائقه، سامعه و شامه) و معرفتبخش بودن دادههاي آنها سخن ميگويد. وي معتقد است ادراك حسي بايد با عقل درهمتنيده شود تا براي ما معرفتبخش باشد. فيلسوفان مسلمان نيز به بحث از ادراك حسي پرداختهاند و عمدة مباحث آنها همان نظرياتي است كه ارسطو بيان كرده است. ملاصدرا با مطرحكردن انشائيبودن صور توسط نفس، از ديدگاه ارسطويي فاصله گرفت و توانست طرحي نو را در علمالنفس فلسفي دراندازد. در اين مقاله به بررسي و مقايسة رويكرد ارسطو و ملاصدرا به مسئلة ادراك حسي ميپردازيم. بدين منظور، ابتدا از تعريف نفس و قواي آن بحث ميكنيم و سپس قواي ظاهري را از ديدگاه هر دو فيلسوف مورد بررسي قرار خواهيم داد. در پايان نيز به بحث مهم معرفتبخشي ادراك حسي ميپردازيم. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
96 - ارزش و كارآمدي علوم اكتسابي و غيراكتسابي از نگاه ابنعربي
فروغ السادات رحیم پور نیره اسماعیلیبحث پيرامون علم و معرفت، يكي از مسائل مهم و بنيادي در عرفان نظري است. ابنعربي علوم را بر اساس روش دريافت، به دو قسم اكتسابي و غيراكتسابي تقسيم ميكند. علوم اكتسابي همان علوم استدلالي هستند كه انسان بكمك تلاش عقلي به آن نايل ميشود. در مقابل، درك و دريافت علوم غيراكتسابي چکیده کاملبحث پيرامون علم و معرفت، يكي از مسائل مهم و بنيادي در عرفان نظري است. ابنعربي علوم را بر اساس روش دريافت، به دو قسم اكتسابي و غيراكتسابي تقسيم ميكند. علوم اكتسابي همان علوم استدلالي هستند كه انسان بكمك تلاش عقلي به آن نايل ميشود. در مقابل، درك و دريافت علوم غيراكتسابي نه تنها از توان عقل خارج است، بلكه نيازمند ابزار ديگري به نام قلب است كه شأن آن پذيرش افاضات و تجليات انوار الهي است. ابنعربي معتقد است علم اصيل و راستين علمي است كه خداوند بر قلب افاضه ميكند. چنين علمي بر خلاف علوم عقلي و اكتسابي مصون از خطا، شك و فراموشي است، زيرا انسان در اينباب صرفاً «پذيرندة» تجليات خداوند است و خود دخل و تصرفي در آنها ندارد. اين مقاله به تبيين كارآمدي علوم اكتسابي و غيراكتسابي از ديدگاه ابنعربي ميپردازد و ارزشمندي آنها را سنجيده، وجوه امتياز و نقاط قوت و ضعف هر يك نسبت به ديگري را روشن ميكند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
97 - جايگاه عقل در انديشة كلامي شيخ مفيد؛ با تأكيد بر بررسي و نقد ديدگاههاي موجود
نفيسه اهلسرمدياعتبار عقل و ادراكات عقلي در نظر شيخ مفيد، محرز است و جاي هيچگونه مناقشهيي ندارد. بحث در مورد حجيت يا عدمحجيت عقل استقلالي از ديدگاه اوست. عبارت وي مبني بر اينكه «عقل در دانش و نتايجش محتاج سمع است»، محل نزاع آراء شده است. شارحان از اينگونه عبارات شيخمفيد برداشتهاي م چکیده کاملاعتبار عقل و ادراكات عقلي در نظر شيخ مفيد، محرز است و جاي هيچگونه مناقشهيي ندارد. بحث در مورد حجيت يا عدمحجيت عقل استقلالي از ديدگاه اوست. عبارت وي مبني بر اينكه «عقل در دانش و نتايجش محتاج سمع است»، محل نزاع آراء شده است. شارحان از اينگونه عبارات شيخمفيد برداشتهاي مختلفي داشتهاند و ميتوان آنها را ذيل دو ديدگاه دستهبندي نمود كه ديدگاه دوم خود مشتمل بر دو رويكرد است. نكته قابل ذكر اينست كه هر دو ديدگاه با بخشي از عبارات شيخمفيد ناسازگار است. نگارنده پس از بررسي و نقد ديدگاههاي موجود، قائل به جدايي مقام نظر و عمل است. بدين معنا كه بنظر ميرسد هرچند شيخمفيد در مشي علمي خود معتقد به حجيت استقلالي عقل است، ولي در مقام نظر، اقوالش متفاوت است و نميتوان نظري بدون مناقشه را در آثار او در باب حجيت يا عدمحجيت عقل خودبنياد مشاهده كرد. عقل و مسائل پيراموني آن از جمله تعريف، كاركردها و حجيت عقل و همچنين رابطة عقل و وحي، از ديگر مباحث مطرح شده در اين نوشتار است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
98 - ارزيابي تفاسير رايج از نفسالامر و بيان چيستي آن براساس ديدگاه نهايي ملاصدرا
سیده زهرا موسوی بایگی سید محمد موسویيكي از مباحثي كه در دهههاي اخير در آثار علمي ـ فلسفي مطرح شده، معرفتشناسي و مسائل مرتبط با آن، از جمله مسئلة «معيار و مناط صدق گزارهها» است. متفكران مسلمان بر اين باورند كه معيار صدق گزارهها، مطابقت با نفسالأمر است اما در تفسير نفسالامر، ديدگاههاي متفاوتي ارائه چکیده کامليكي از مباحثي كه در دهههاي اخير در آثار علمي ـ فلسفي مطرح شده، معرفتشناسي و مسائل مرتبط با آن، از جمله مسئلة «معيار و مناط صدق گزارهها» است. متفكران مسلمان بر اين باورند كه معيار صدق گزارهها، مطابقت با نفسالأمر است اما در تفسير نفسالامر، ديدگاههاي متفاوتي ارائه دادهاند. اين پژوهش كه با روش كتابخانهيي به گردآوري دادهها و سپس توصيف و تحليل آنها پرداخته، ضمن ارزيابي سه ديدگاه مشهور درباره» حقيقت نفسالأمر انتقادات وارد بر آنها و نيز روشنگري در باب عدم تماميت آن تفاسير، درصدد اثبات اين نظريه است كه نفسالأمر عبارتست از «علم ذاتي تفصيلي خداوند». ديدگاه مختار نگارندگان هماهنگ با مباني انديشة صدرالمتألهين، و برگرفته از اصول عرفاني است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
99 - کارکرد عقل و برهان در اثبات اوصاف الهی از دیدگاه ملاصدرا
مژگان فتاحی علي ارشدرياحيملاصدرا در آثار خود، بكارگيري عقل و استدلال عقلي را براي اثبات و فهم اوصاف الهي بطور مستقل، كارآمد ميداند. با تبيين روش ملاصدرا در استفاده از «عقل» روشن ميگردد كه وي طرح مباحث را با محوريت «برهان» صورتبندي كرده و بحثهاي مفصل و منسجمي دربارة صفات الهي ارائه نموده، بگونه چکیده کاململاصدرا در آثار خود، بكارگيري عقل و استدلال عقلي را براي اثبات و فهم اوصاف الهي بطور مستقل، كارآمد ميداند. با تبيين روش ملاصدرا در استفاده از «عقل» روشن ميگردد كه وي طرح مباحث را با محوريت «برهان» صورتبندي كرده و بحثهاي مفصل و منسجمي دربارة صفات الهي ارائه نموده، بگونهيي كه اهم مباحث اوصاف الهي بشكل قابل توجهي تبيين و اثبات برهاني شده است. بر اساس تتبع حاضر، مهمترين برهانها و قواعد فلسفي در اين حوزه، كه ملاصدرا آنها را تبيين و اثبات نموده، عبارتند از: برهان وجودشناختي، قاعدة «بسيط الحقيقه كل الاشياء»، قاعدة «معطي شيء، فاقد شيء نيست»، قاعدة «واجب الوجود لذاته واجب من جميع جهاته» و برهان عنايت. بحثهاي مبسوط و مبتني بر براهين عقلي ملاصدرا دربارة اوصاف الهي، از يكسو حاكي از باور وي به صحت كاركرد استقلالي عقل در اين حوزه و از سوي ديگر تأييدكنندة توانمندي عقل در حوزة معرفتشناسي اوصاف الهي بنحو مستقل است. نتيجة حاصل از اين پژوهش، رهيافتي مبتني بر تفكيك دو كاركرد «استقلالي» و «ابزاري» عقل است كه در ساير پژوهشهاي مشابه، مورد توجه نبوده است. عدم تفكيك ميان دو كاركرد استقلالي و ابزاري عقل، زمينهساز نسبتدادن روش غيرعقلي و برهاني به حكمت متعاليه و حتي التقاطيبودن آن شده است. پژوهش پيشِرو، بعنوان يك بررسي موردي در حوزة اوصاف الهي، بيانگر بُعد عقلي، برهاني و فلسفي حكمت متعالية صدرايي است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
100 - بررسي انتقادات حكيم خواجويي دربارة نظرية وحدت وجود عرفاني
محمود صیدی محمدجواد پاشایی«وحدت وجود» بعنوان اساس و بنيان عرفان نظري، در طول تاريخ تفكر اسلامي همواره محل بحثهاي فراواني ميان انديشمندان بوده است. ملااسماعيل خواجويي، از متفكران و متكلمان عصر صفويه و دوران بعد از ملاصدراست كه به نقادي اين نظريه پرداخته و آن را از جهات گوناگون بچالش كشيده است. خو چکیده کامل«وحدت وجود» بعنوان اساس و بنيان عرفان نظري، در طول تاريخ تفكر اسلامي همواره محل بحثهاي فراواني ميان انديشمندان بوده است. ملااسماعيل خواجويي، از متفكران و متكلمان عصر صفويه و دوران بعد از ملاصدراست كه به نقادي اين نظريه پرداخته و آن را از جهات گوناگون بچالش كشيده است. خواجويي براساس تباين وجودي واجبالوجود با موجودات ممكن، وجود مطلقنبودن واجبالوجود، اقامه نشدن استدلال عقلاني در اثبات وحدت وجود و نارسايي استدلالهاي برخي از عارفان و متصوفان در اثبات وحدت وجود، اين نظريه را نامقبول و نادرست ميداند. اما در پژوهش حاضر بيان شده كه انتقادات خواجويي ناشي از مغالطه و خلط ميان معاني مختلف اصطلاحات علوم فلسفه و كلام با عرفان نظري است؛ هر چند كه در برخي موارد ـ مانند اقامهنشدن استدلال عقلاني از سوي عارفان در اثبات وحدت وجود— انتقاد او صحيح بنظر ميرسد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
101 - عقل مستمع (مظهر) و عقل منبع (مصدر) از ديدگاه استاد جواديآملي (با ملاحظاتي از استاد مصباحيزدي بر آن)
روح اله آدینه سیده رقیه موسویبحث از ادراك عقلي و نحوة تعقل، از مباحث مهم معرفتشناسي است. فلاسفة اسلامي ضمن تأكيد بر ارزش ادراك عقلي، در تبيين سازوكار تعقل رويكردهايي گوناگون داشتهاند. در اين ميان، ملاصدرا نيز در تبيين فرايند ادراك كلي، تعبيرات مختلفي دارد؛ او گاهي عقل را مظهر (مستمع) و گاهي مصدر چکیده کاملبحث از ادراك عقلي و نحوة تعقل، از مباحث مهم معرفتشناسي است. فلاسفة اسلامي ضمن تأكيد بر ارزش ادراك عقلي، در تبيين سازوكار تعقل رويكردهايي گوناگون داشتهاند. در اين ميان، ملاصدرا نيز در تبيين فرايند ادراك كلي، تعبيرات مختلفي دارد؛ او گاهي عقل را مظهر (مستمع) و گاهي مصدر (منبع) صور عقلي ميداند. از اينرو هر يك از پژوهشگران و شارحان حكمت صدرايي بنوعي، درصدد توجيه اختلاف تعابير صدرالمتألهين برآمدهاند. استاد جواديآملي در آثار خود، در مقام يك فيلسوف نوصدرايي مباحثي را مطرح ميكند كه ميتواند نگاهي نو به مسئلة فرايند ادراك عقلي باشد. پژوهش حاضـر با روش توصيفي ـ تحليلي نشان ميدهد كه استاد جواديآملي به دو نوع ادراك عقلي و لزوم تفكيك آنها تصريح نموده است؛ در يك نوع عقل، مستمع است و ادراك كلي حاصل شهود آگاهانه عقلي و انفعال نفس ميباشد و درك آن مختص به گروهي خاص است و در نوع ديگر، عقل، منبع است و ادراك كلي حاصل كاركرد ذهن و فعاليت نفس است و عموم مردم از اين ادراك عقلي بهرهمندند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
102 - ديدگاه ملاصدرا پيرامون توانمنديهاي ناشي از تجرد عقلي در انسان و عوامل و موانع آن
نجیمه منصوری فروغ السادات رحيم پور جعفر شانظریبعقيدة ملاصدرا نفس ميتواند به انواعي از تجرد دست يابد و همين امر سبب ايجاد ويژگيها و توانمنديهاي خاصي براي انسان ميشود. هدف نوشتار حاضر آنست كه تحليل ملاصدرا از چگونگي وصول نفس به مراتب تجرد عقلي، عوامل مؤثر، موانع وصول به آن و ويژگيهاي ايجاد شده بواسطة اين تجرد در حيات چکیده کاملبعقيدة ملاصدرا نفس ميتواند به انواعي از تجرد دست يابد و همين امر سبب ايجاد ويژگيها و توانمنديهاي خاصي براي انسان ميشود. هدف نوشتار حاضر آنست كه تحليل ملاصدرا از چگونگي وصول نفس به مراتب تجرد عقلي، عوامل مؤثر، موانع وصول به آن و ويژگيهاي ايجاد شده بواسطة اين تجرد در حيات دنيوي را بررسي نمايد. با رسيدن قوة عاقله به مرحلة بالملكه، نفس در مرز تجرد عقلي قرار ميگيرد و نهايت تجرد در مرحلة عقل مستفاد حاصل ميشود. تقويت عقل عملي، عشق و عبادت ازجمله عوامل مؤثر در وصول انسان به درجات تجرد عقلي است و موانعي نيز همچون پيروي از شهوات، انجام گناهان، تقليد و حبّ دنيا در اين مسير وجود دارد. تجرد عقلي در پايينترين مرتبه، نطق را در انسان پديد ميآورد و تشخيص خير و شر را براي او امكانپذير ميكند. با ارتقاي مرتبة تجرد، انسان ميتواند آگاهانه براي سلوكاليالله تلاش كند و از نتايج آن بهرهمند گردد. در مرتبة كمال عقل نظري و عملي، انسان به مقام خليفةاللهي ميرسد و در اعلي مرتبة تجرد عقلي شايسته مقام ولايت ميشود. با توجه به ديدگاه ملاصدرا دربارة چگونگي تجرد عقلي نفس، تبيين فلسفيِ برخي وظايف نبي مانند دريافت وحي و اطمينان به حقانيت آن، امكانپذير خواهد بود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
103 - تربيت كلگرا بر اساس مباني حكمت متعاليه
سوده یاوری طیبه ماهروزاده علی ستاری«تربيت كلگرا» يكي از رهيافتهاي تربيتي قرن بيستم در غرب است كه با كاستيهاي موجود در نظام تربيتي مدرن مقابله كرده است. با اندكي توجه ميتوان شباهتهايي بين تعليم و تربيت ديني و اسلامي با اين روش تربيتي يافت؛ تا آنجا كه ميتوان گفت تربيت كلگرا شيوة رايج تربيت در نظام آمو چکیده کامل«تربيت كلگرا» يكي از رهيافتهاي تربيتي قرن بيستم در غرب است كه با كاستيهاي موجود در نظام تربيتي مدرن مقابله كرده است. با اندكي توجه ميتوان شباهتهايي بين تعليم و تربيت ديني و اسلامي با اين روش تربيتي يافت؛ تا آنجا كه ميتوان گفت تربيت كلگرا شيوة رايج تربيت در نظام آموزش سنتي ما بوده است. اين پژوهش به طرح برخي از اصول تربيتي در حكمت متعاليه ميپردازد كه ذيل مفهوم «كلگرايي» قرار ميگيرند. برخي از اصول مطرح شده عبارتند از: لزوم جمع ميان ماده و معنا، تربيت بدن بهمراه روان و كلگرايي اخلاقي و معرفتي. همچنين در ذيل كلگرايي معرفتي به جايگاه ويژة عقل در معرفتشناسي پرداخته شده و اصول تربيتي متناسب با عقلانيت استخراج گرديده است كه از جمله آنها محاسبه و لزوم آموزش تعقل به متربي است. در انتها برخي از روشهاي اجرايي متناسب با اصول ياد شده، آمده است. اين تحقيق از روش كيفي تحليل محتوا و استنتاج فلسفي بهره برده است. به اين ترتيب كه با مراجعه به كتابهاي صدرالمتألهين در حكمت متعاليه و برخي از شارحان وي، به استخراج اصول تربيتي متناسب و در راستاي كلگرايي پرداخته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
104 - شناخت منابع کسب معرفت ؛ در تولید دانش اسلامی
مصطفی جعفرپیشه فرد محمد سعید جبل عاملیهمچنان که بشر از حسّ و تجربه شخصی تا حس و تجربه دیگر آدمیان به عنوان منبع دانش و معرفت بهره میگیرد و همچنانکه استدلال ها و دادههای عقلانی تمامی نوع بشر، منبعی برای دانش و معرفت تلقی میشود، به همین شکل دانشی را که رسولان آسمانی به بشر میآموزند. منبعی دیگر برای اندوخت چکیده کاملهمچنان که بشر از حسّ و تجربه شخصی تا حس و تجربه دیگر آدمیان به عنوان منبع دانش و معرفت بهره میگیرد و همچنانکه استدلال ها و دادههای عقلانی تمامی نوع بشر، منبعی برای دانش و معرفت تلقی میشود، به همین شکل دانشی را که رسولان آسمانی به بشر میآموزند. منبعی دیگر برای اندوختههای معرفتی و دانشی تلقی میشود و از جهت دستگاه عقلانیت و خردوری آدمی این منبع اگر بالاتر از سایر منابع نباشد حداقل در سطح سایرمنابع دانش قابل استناد و اعتماد است. در این مقاله با نگاهی نو به منابع کسب معرفت، فرآیند کسب، استخراج و استنباط دانش اسلامی از دو منبع کتاب و سنت، و بر اساس گزارههای معرفتی که در باره هستی و پدیده های خلقت، در این دو منبع منعکس است، بیان می شود. منظور از کتاب قرآن کریم و منظوراز سنت، سخن و رفتار و تأیید پیامبر اعظم و اهل بیت طاهرین میباشد. در این مقاله منظور از «دانش اسلامی» معرفت و علمی است که اوّلاً از دین اسلام، قرآن و سنت منشأ میگیرد و قابل إسناد و استناد به این دین است و ثانیاً مرتبط با گزارههای هستیشناسانه و واقعیتهای عالم هستی به طور عام و گسترده، اعم از عالم مادّی و غیر مادّی و اعم از علوم عقلی، تجربی، انسانی و غیرانسانی باشد، و اما گزارههای دستوری و توصیهای قرآن و سنت به طور مستقیم از این دایره بیرون خواهند بود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
105 - تحولات نظری در قوۀ وهمی در تطورات تاريخي فلسفۀ اسلامی
محمد علی اردستانیقوة وهمیه يكي از قواي اداركي جزئی باطنی نفس است که نقش بسزایی در شناختهای جزئی دارد بگونهيی که تنظيم و تعادل مناسبات زندگی بدون آن امکانپذیر نیست. فراروي ادراکات اين قوه به فراسوي معانی، آن را در رأس قوای جزئی باطنی قرار داده است. این نوشتار با روش توصیفیـتحل چکیده کاملقوة وهمیه يكي از قواي اداركي جزئی باطنی نفس است که نقش بسزایی در شناختهای جزئی دارد بگونهيی که تنظيم و تعادل مناسبات زندگی بدون آن امکانپذیر نیست. فراروي ادراکات اين قوه به فراسوي معانی، آن را در رأس قوای جزئی باطنی قرار داده است. این نوشتار با روش توصیفیـتحلیلی و سنجشی به بررسی تطور ديدگاههاي فيلسوفان اسلامی در اينباره پرداخته است. در این تطور، سه نظریۀ اساسی قابل شناسایی است. در نظریة فیلسوفان مشائی، هر نوع از ادراکات به مبدئی خاص اختصاص داده شده و از اینرو، قوة واهمه مستقل از دیگر قوا بشمار آمده و ادراکات در چهار نوع حسی، خیالی، وهمی و عقلی قرار داده شده است. صدرالمتألهین و علامهطباطبایی، هر یک بنوعی این نظریه را مورد نقد قرار دادهاند. در نظریة صدرالمتألهین قوة واهمه به ساحت قوۀ عاقله ارتقاء یافته و در مرتبة عقل متنزل نشانده شده و ادراکات در سه نوع حسی، خیالی و عقلی قرار داده شده است. در نظریة علامهطباطبایی، قوة وهمیه ساقط شده و ادراکات آن به حس مشترک ارجاع داده شده و با اسقاط احساس، ادراکات حسی و خیالی و وهمی، نوعی واحد بشمار آمده و ادراکات در دو نوع قرار داده شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
106 - حسن عدل؛ آموزهيي عقلي يا عُقلايي؟
محمد امامی حسین فرزانه«عدل، حَسَن است» و «ظلم، قبيح است» قواعد و گزارههايي پركاربرد در دانشهاي مختلفند. متكلمان ايندو گزاره را عقلي، ضروريِ اولي، بديهي، قطعي و بينياز از استدلال ميدانند اما برخي فيلسوفان با انكار بداهت و قطعيت، آنها را مشهوراتي صرف انگاشتهاند كه وراي تطابق آراء عُقلا، واقع چکیده کامل«عدل، حَسَن است» و «ظلم، قبيح است» قواعد و گزارههايي پركاربرد در دانشهاي مختلفند. متكلمان ايندو گزاره را عقلي، ضروريِ اولي، بديهي، قطعي و بينياز از استدلال ميدانند اما برخي فيلسوفان با انكار بداهت و قطعيت، آنها را مشهوراتي صرف انگاشتهاند كه وراي تطابق آراء عُقلا، واقعيت ديگري ندارند. در مورد اين دو گزاره يقينيانگاري بمعناي اعتقاد به صلاحيت استفاده از آنها در برهان و توليد نتايج علمي است و مشهورانگاري به كاركرد جدلي آنها اشاره دارد. برخي معتقدند مشهورانگاري در تفسير اينگونه قضايا، به فروريختن پشتوانة گزارههاي اخلاقي ميانجامد. مسئله اينجاست كه چرا در مورد ايندو گزارة بظاهر بديهي، چنين اختلاف نظر زيادي ايجاد شده است؟ يافتههاي اين پژوهش كه بشيوة توصيفي ـ تحليلي انجام پذيرفته، نشان ميدهد كه راهحل را بايد در تفكيك ميان «حُسن عقلي» و «حُسن عقلايي» جُست. دو قضية مذكور، هرگاه بعنوان قضاياي عقليِ شخصي لحاظ شوند، تصديقاتي ظني و تكويني هستند اما در مقام گزارههاي عُقلاييِ اجتماعي، بديهي و البته اعتباريند كه برخلاف نظر مشهور منطقدانان، بايد در زمرة يقينيات (نه مشهورات) قرار گيرند. علاوه بر اين، تعابيري نظير «لا عمدة لها الا الشهرة» كه توسط برخي صاحبنظران حكمت و منطق در مورد ايندو گزاره بكار رفته، بمعناي انكار واقعيت آنها نيست بلكه بمفهوم انكار بداهت و ضرورتشان در تحليلهاي عقلي ميباشد و بهمين دليل خللي در پشتوانه بودن آنها براي قضاياي اخلاقي ايجاد نميكند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
107 - تأثیر درمان عقلانی ـ عاطفی ـ رفتاری الیس بر ارتقاء سرمایۀ روان شناختی
نیلا علمی منشچکیده: امروزه سرمایة روان شناختی به جهت آموزش پذیری و تأثیر بر متغیرهای شغلی، یکی از انواع مهم سرمایه های نامشهود سازمانی تلقی می شود. پژوهش حاضر، به بررسي اثربخشي مدل مداخله ای الیس بر ارتقای سرمایۀ روان شناختیِ كارشناسان شاغل در مراكز صنعتي پرداخت. این پژوهش از نوع ن چکیده کاملچکیده: امروزه سرمایة روان شناختی به جهت آموزش پذیری و تأثیر بر متغیرهای شغلی، یکی از انواع مهم سرمایه های نامشهود سازمانی تلقی می شود. پژوهش حاضر، به بررسي اثربخشي مدل مداخله ای الیس بر ارتقای سرمایۀ روان شناختیِ كارشناسان شاغل در مراكز صنعتي پرداخت. این پژوهش از نوع نيمه تجربي با طرح پيش آزمون و پس آزمون است. جامعة آماري آن مشتمل بود بر كارشناسان شاغل در شركت ايران خودرو ديزل به تعداد 650 نفر که از بين آنها، 60 نفر به شيوه نمونه گيري تصادفي منظم انتخاب شدند و با گمارش تصادفي، در دو گروه 30 نفري جای داده شدند. ابزار سنجش، پرسشنامة سرمایة روان شناختی بود. ابتدا اين پرسشنامه به صورت پيش آزمون اجرا شد و سپس گروه آزمايش در 10 جلسة دو ساعته با روش عقلانی ـ عاطفـی ـ رفتاری الیس آموزش ديـدند. به منظور جمع آوری داده های پـس آزمون و پیگیری، هر دو گـروه در دو مـرحلة دیـگر، مجدداً به ایـن آزمون پـاسخ دادند. نتایج آزمون تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که نمره های مؤلفه های امید، خوش بینی، خودکارآمدی، و تاب آوری در گروه آزمایش در پس آزمون و پیگیری که تحت تأثیر مداخلة الیس بودند، بالاتر از گروه کنترل بود. نتايج آزمون هاي تک متغيري نشان داد که مؤلفه های امید، خوش بینی، خودکارآمدی و تاب آوری مطابق نتايج توصيفي معنادار است و نشان دهندۀ پایداری اثر مداخلۀ الیس در مرحلۀ پیگیری و افزایش اثرگذاری بر مؤلفۀ خوش بینی است. مدل مداخلاتي و روش الیس موجب ارتقای سطح سرمایۀ روان شناختیِ كارشناسان شاغل شد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
108 - مکتب افلاطونی میانه؛ معرفی و تحلیل آموزههای دینی و فلسفی
محبوبه هادینامکتب افلاطونی میانه (Middle platonism) از مهمترین مکاتب فلسفی ـ دینی در سدۀ اول پیشامسیحی است که با داعیۀ احياي مكتب افلاطوني اصيل، شالودهيي از بنیادیترین آموزههای معرفتی و فلسفی آن روزگار را در نظام فلسفی خود دارد؛ آموزههایي چون ذات باری واحد، خدای خالق، هبوط روح، م چکیده کاملمکتب افلاطونی میانه (Middle platonism) از مهمترین مکاتب فلسفی ـ دینی در سدۀ اول پیشامسیحی است که با داعیۀ احياي مكتب افلاطوني اصيل، شالودهيي از بنیادیترین آموزههای معرفتی و فلسفی آن روزگار را در نظام فلسفی خود دارد؛ آموزههایي چون ذات باری واحد، خدای خالق، هبوط روح، معرفت عقلانی و نجات و رستگاری. با تأمل در آثار افلاطونیان میانه میتوان دریافت که مبانی فلسفی این مكتب بیش از هر چیز بر تفسير مجدد برخي آموزههاي ديني ـ فلسفي مكاتب افلاطوني، رواقي، فيثاغورثي و گنوسی بنا شده است؛ چنانکه در آثار همة فیلسوفان این مکاتب، ردّپايی پررنگ از دغدغۀ تبیین مسئلة یگانگی و تعالی ذات باریتعالي، چگونگي خلق جهان و تبیین وجود شر در آن، ملاحظه میشود. بهمين دليل مبانی فلسفۀ افلاطونی میانی اساساً دینی است و موضوعاتی چون دوگانگی ذات الوهیت در دو مفهوم، خدای باری و فرازمند و صانع یا خالق جهان، دوگانگی خاستگاه روحانی و مادی انسان و هبوط روح، کیهانشناسی و ساختار مادی جهان و فرجام کار آن، فرجامشناسی با محوریت آموزۀ نجات و رستگاری انسان از طریق معرفت عقلانی، و در نهایت، مبحث اخلاقیات و تعریف چارچوبهای عملی آن برای رسیدن به کمال عقلانی که لازمۀ رستگاری است، شاکلۀ اصلی نظام و اندیشۀ فلسفی مكتب افلاطونی میانه را تشکيل داده است. نوشتار حاضر ميكوشد ضمن تبیین و تشریح آموزههای فلسفی افلاطونی میانه، با جُستاری تطبیقی، به تحلیل مبانی و چگونگی شکلگیری آنها در مقام یک مکتب فلسفی ـ دینی بپردازد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
109 - بررسی تطبیقی «نظریة فطرت» مطهری و «عقل عملی» کانت
امید ارجمند قاسم کاکاییاستاد مرتضي مطهری بعنوان یکی از اندیشمندان برجسته در حوزة فلسفة اسلامی، و ايمانوئل کانت از متفکران بزرگ فلسفة غرب، نظرياتي نوآورانه را از خود برجای گذاشتهاند. در نظام فکری استاد مطهری «نظرية فطرت»، از محوریترین و مهمترین مباحث است. او انسان را داراي سه مرتبة طبيعت، غري چکیده کاملاستاد مرتضي مطهری بعنوان یکی از اندیشمندان برجسته در حوزة فلسفة اسلامی، و ايمانوئل کانت از متفکران بزرگ فلسفة غرب، نظرياتي نوآورانه را از خود برجای گذاشتهاند. در نظام فکری استاد مطهری «نظرية فطرت»، از محوریترین و مهمترین مباحث است. او انسان را داراي سه مرتبة طبيعت، غريزه و فطرت دانسته و فطرت را نیز به دو بخش «فطرت شناخت» و «فطرت گرايش» تقسيم كرده است. عمده نوآوريهاي مطهري ـ بويژه در تبيين مباحثي همچون خدا، جاودانگي نفس و اخلاق ـ در مباحث مربوط به فطرتگرايش بيان شده است. از سوی دیگر، كانت در مقام فيلسوفي بزرگ و تأثیرگذار، مباحث مابعدالطبیعه ـ بويژه مسائلي همچون خدا، جاودانگي نفس و آزادي ـ را به بوتة نقد كشيده و حوزة اين مسائل را از عقل نظري به «عقل عملي» منتقل نموده است. نظریة فطرت مطهری و بطور خاص، بحث گرایشهاي فطری و مباحث مبتنی بر آن ـ همچون اثبات خدا، جاودانگی نفس و اخلاق با نظریة عقل عملی کانت، بويژه مبحث اصول موضوعة عقل عملی ـ یعنی آزادی، جاودانگی نفس و خدا کاملاً قابل مقايسه است. هدف از این تحقیق، مقايسة نظریة فطرت مطهری و نظریة عقل عملی کانت و بیان وجوه اشتراک آنها، یعنی شباهت کمال لایتناهی با خیر اعلی، شباهت روش اثبات جاودانگی، اثبات خدا و شباهت جایگاه فلسفة اخلاق از نظر مطهری و کانت ميباشد. در این راستا، با روش توصیفی ـ تحلیلي و تطبيقي بسراغ آثار این دو اندیشمند رفتهایم. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
110 - استدلال عقلی و پیش فرضهای معصومان(ع) درطریق هدایت
محمدجواد قره خانی اسماعیل دارابکلاهی سیداسماعیل سیدهاشمیتردیدی نیست که ائمه (ع) از انسانهای کامل بوده و هدایت سایر انسانها را به عهده داشته و دارند. هدایت انسانها توسط معصومین( ع)، نیازمند ابزاری مناسب همچون، استفاده از براهین و استدلالهای منطقی و عقلی دارد. در این پژوهش ضمن معرفی منابع معرفتی انسان(حس و عقل)، برخوردار چکیده کاملتردیدی نیست که ائمه (ع) از انسانهای کامل بوده و هدایت سایر انسانها را به عهده داشته و دارند. هدایت انسانها توسط معصومین( ع)، نیازمند ابزاری مناسب همچون، استفاده از براهین و استدلالهای منطقی و عقلی دارد. در این پژوهش ضمن معرفی منابع معرفتی انسان(حس و عقل)، برخورداری انسان از قوه عاقله و مفکره و نیز ناکافی بودن شناخت این قوه بدلیل محدودیت و وقوع خطاء در آن، مورد بررسی قرار گرفته است. براین اساس، معصوم(ع) ضمن قبول حجیت تفکر انسان، آن را کامل و بدون نقص ندانسته و از طرفی آن را بطور کامل غلط نمیپندارد و لذا معصوم (ع) از اقامه استدلال عقلی در جهت هدایت و القاء پیام خود به انسان استفاده نموده است. در نهایت با توجه به اینکه تحقق هدایت و کمال انسان بدون مساعدت هدایتگران الهی مقدور نیست.معصوم(ع) با توجه به این بستر، به حکم عقل، از برهان و استدلال در پیگیری اهداف هدایتی خود در مواجهه با انسان ، استفاده کرده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
111 - واکاوی مفهوم عقل نظری و عقل عملی مبتنی بر رویکرد اسلامی
نسیبه نیک پور نرگس کشتی آرای سید حسین واعظیعقل نظری و عقل عملی در بستر تاریخ در اسلام، از ارزش و اعتبار زیادی برخوردار است. با توجه به رویکرد اسلامی و واکاوی در اندیشه های فیلسوفان اسلامی این نتیجه حاصل می شود که هر یک از منظری خاص به این مقوله پرداخته اند. بنابر این تبیین آرای چند تن از این اندیشمندان اسلامی چکیده کاملعقل نظری و عقل عملی در بستر تاریخ در اسلام، از ارزش و اعتبار زیادی برخوردار است. با توجه به رویکرد اسلامی و واکاوی در اندیشه های فیلسوفان اسلامی این نتیجه حاصل می شود که هر یک از منظری خاص به این مقوله پرداخته اند. بنابر این تبیین آرای چند تن از این اندیشمندان اسلامی معاصر و غیر معاصر در مورد عقل نظری و عملی از اهمیّت ویژه ای برخوردار است. در این مقاله به روش تحلیلی توصیفی سعی شده است به طور اختصار به اندیشه های ایشان پرداخته شود. نتایج حاصل از این مقاله نشان می دهد که آنها از دو دیدگاه به عقل نظری و عملی نظر کرده اند و در این اتفاق نظر دارند که عقل نظری را در چهار مرتبۀ هیولایی، بالملکه، بالفعل، و بالمستفاد در نظر می گیرند. و ادراک کلیات را جزو کارکرد های آن می دانند و عقل عملی را به چهار مرتبه تجلیه، تخلیه، تحلیه، و فنا تقسیم می کنند و کارکرد اصلی آن را تشخیص خوب و بد اعمال و رسید به خلق نیکو می-دانند. اختلاف نظر آنها درنحوه ادراک مفاهیم به صورت کلّی و جزئی و و ارتباط میان عقل نظری و عملی می باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
112 - بررسی تطبیقی تفکر انتقادی در فلسفه اجتماعی هورکهایمر و «برنامه فلسفه برای کودکان»
معصومه رمضانی فینی خسرو باقری نوع پرست یحیی قائدیمقاله حاضر مطالعهای تطبیقی جهت بررسی نسبت میان مبانی، اهداف و روش تفکر انتقادی در فلسفه اجتماعی هورکهایمر و برنامه فلسفه برای کودکان و نقد دو رویکرد است. در این راستا 3 سؤال پژوهشی مطرح شده است که مقاله حاضر در صدد پاسخگویی به این سؤالها ناظر به تبیین مبانی، اهداف و ر چکیده کاملمقاله حاضر مطالعهای تطبیقی جهت بررسی نسبت میان مبانی، اهداف و روش تفکر انتقادی در فلسفه اجتماعی هورکهایمر و برنامه فلسفه برای کودکان و نقد دو رویکرد است. در این راستا 3 سؤال پژوهشی مطرح شده است که مقاله حاضر در صدد پاسخگویی به این سؤالها ناظر به تبیین مبانی، اهداف و روش و نسبت میان آنها میباشد. برای پاسخگویی به این سؤالها روش پژوهش تطبیقی مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج پژوهش بیانگر مشابهتها و همچنین تفاوتهایی در ابعاد مورد نظر است. بهعنوان مثال در حوزۀ مبانی، میتوان تأثیرپذیری از روش و منش سقراط و تأکید بر جایگاه اندیشهورزی در فلسفه بهجای موضوعات متافیزیکی را نام برد. در حوزۀ اهداف، پرورش عقلانی و ساختن زندگی بهتر موضوعی است که هر دو دیدگاه به آن توجه دارند با این تفاوت که معنای زندگی بهتر در نظر هورکهایمر فراهم ساختن شادکامی برای بیشترین افراد ممکن است، اما در فلسفه برای کودکان زندگی بهتر به معنای زندگی در جامعهای دموکراتیک با شهروندانی متفکر و مسئول است. همچنین تفاوتهایی مثل انطباق با شرایط اجتماعی و جایگاه دانش در نقد اجتماعی مطرح شده است. در باب روش، تفاوت عمدۀ دو دیدگاه در این است که برنامه فلسفه برای کودکان قائل به ارائه روشی مشخص برای پرورش تفکر انتقادی است، اما هورکهایمر تفکر انتقادی را فرایندی در جریان و مداوم میداند و از ارائۀ روشی مشخص اجتناب میکند و تنها به نقد منفی اشاره میکند. نتایج این مطالعۀ تطبیقی میتواند برای طراحان برنامههای درسی در سیستمهای آموزشی به منظور ارائۀ الگویی برای پرورش تفکر انتقادی بهکار رود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
113 - بررسی دیدگاه پل هرست در باب تربیت دینی بر مبنای تئوری تربیت فضیلتمحور افلاطون
مریم سلطاتی کوهانستانی عباس فنی اصلهرست متفکر تحلیلی معاصر، امکان تربیت دینی را به دلیل الزامآور بودن و در نتیجه سلب امکان زیست انتقادی و خلاقانه از متربی، بیمعنا و متناقض و مانعی برای رشد او میداند. به زعم هرست، غایت تربیت، آزاد ساختن ذهن متربی از هر آن چیزی است که ذهن را از کارکرد خاص آن -عقلانیت- ب چکیده کاملهرست متفکر تحلیلی معاصر، امکان تربیت دینی را به دلیل الزامآور بودن و در نتیجه سلب امکان زیست انتقادی و خلاقانه از متربی، بیمعنا و متناقض و مانعی برای رشد او میداند. به زعم هرست، غایت تربیت، آزاد ساختن ذهن متربی از هر آن چیزی است که ذهن را از کارکرد خاص آن -عقلانیت- به دور میدارد، یعنی رهایی اندیشه و فعل آدمی از خطا و اشتباه بدون هیچگونه الزام بیرونی. این همان تربیت آزاد در زبان هرست و تربیت فضیلتمحور در یونان باستان است که پیشینهی آن به افلاطون بازمیگردد. از آنجا که تربیت فضیلتمحور نوعی از عقلانیت را میطلبد، بین افلاطون و هرست تفاوتی نیست؛ اما افلاطون هرگز تربیت فضیلتمحور را هم عرض تربیت دینی قرار نداده است، بلکه همواره تربیت فضیلتمحور را فروتر از تربیت دینی شناسانده است، همعرضی آنها به حسب اعتبار آن دو است والا تقابل میان آنها، تقابل طولی است؛ زیرا مطابق مابعدالطبیعهی افلاطونی تربیت فضیلتمحور منهای دین، توقف سیر تکاملی متربی را به همراه خواهد داشت. از منظر افلاطون، زمانی که تعارض اصول تربیتی با یکدیگر روی میدهد، نوعی اصول تربیتی غیرتجربی و غیراستدلالی منبعث از معرفت شهودی ضروری است؛ اصولی که در نظریهی تربیتی هرست نفی شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
114 - خرد و خردورزی از منظر علوم اعصاب براساس دیدگاه آنتونیو داماسیو و بررسی دلالتهای آن برای تربیت عقلانی
آزاد محمدی خسرو باقری دکتر محمود تلخابی دکتر نرگس سجادیههدف اصلی این پژوهش بررسی خرد و خردورزی از دیدگاه آنتونیو داماسیو (با تأکید بر فرضیهٔ نشانگرهای جسمی) و بیان دلالتهای آن در تربیت عقلانی است. پرسش اساسی این است که آنچه داماسیو در قالب فرضیهٔ نشانگر جسمی دربارهٔ خردورزی میگوید، چه دلالتهایی برای تربیت عقلانی دارد؟ برا چکیده کاملهدف اصلی این پژوهش بررسی خرد و خردورزی از دیدگاه آنتونیو داماسیو (با تأکید بر فرضیهٔ نشانگرهای جسمی) و بیان دلالتهای آن در تربیت عقلانی است. پرسش اساسی این است که آنچه داماسیو در قالب فرضیهٔ نشانگر جسمی دربارهٔ خردورزی میگوید، چه دلالتهایی برای تربیت عقلانی دارد؟ برای پاسخ به این سؤال از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. دیدگاه زیستعصبشناسانهٔ داماسیو با تأکید بر نقش بدن و تنظیمات زیستشناختی (تعادل حیاتی، اصل ارزش، هیجانات و احساسات) رشدِ خرد را در بستر و بر محور هیجانات و احساسات میداند. داماسیو معتقد است درهمتنیدگی و انسجام میان شناخت و جنبههای عاطفی، ضرورتی است که طی تکامل ارگانیسم برای حفظ و مدیریت حیات به وجود آمده است؛ از اینرو کارکرد صحیح استدلال و خردورزی اساساً وابسته به کارکرد درست هیجانات و احساسات است. در این دیدگاه نقص خردورزی به جای اینکه شناختی باشد، به نقص در کارکرد هیجانات و احساسات مربوط است. بنابراین، چنانچه سیستم هیجانی دچار بدکارکردی شود، فرآیند تصمیمگیری و خردورزی نیز با نقصی بنیادین روبهرو خواهد شد. از جمله دلالتهای دیدگاه داماسیو برای تربیت عقلانی و پرورش خردورزی عبارتند از؛ (الف) به رسمیت شناختن نقش سازندهٔ عواطف در پرورش قوهٔ عقلانی و مهارت استدلال، (ب) بهرهگرفتن از ظرفیت استدلال برای اصلاح نقشِ هیجانات، (ج) درهمتنیدگی به جای تفکیک، مواد درسی بر مبنای ارتباط متقابل پرورش تفکر– پرورش هیجان/احساس. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
115 - روشهای تربیت عقلانی در رویکرد فیضمحور افلوطین
اکبر غلامی رضاعلی نوروزی محمدحسین حیدری مجتبی سپاهیهدف این پژوهش تحلیل مفهوم حیات عقلی در رویکرد فیضمحور افلوطین به منظور استنتاج روشهای تربیت عقلانی در پاسخ به چالش بازاری شدن دانش در تعلیموتربیت امروز بود. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کیفی به روش تحلیلی و قیاس عملی فرانکنا میباشد. استنتاج روشها در قالب قیاس عملی چکیده کاملهدف این پژوهش تحلیل مفهوم حیات عقلی در رویکرد فیضمحور افلوطین به منظور استنتاج روشهای تربیت عقلانی در پاسخ به چالش بازاری شدن دانش در تعلیموتربیت امروز بود. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کیفی به روش تحلیلی و قیاس عملی فرانکنا میباشد. استنتاج روشها در قالب قیاس عملی مرکب از مقدماتی هنجارین شامل اهداف واسطی و یا اصول تعلیموتربیت و مقدماتی واقعنگر روشی که بیانگر فنون و روشهای نیل به اهداف تعلیموتربیت صورت گرفت که منجر به توصیههای هنجاری روشی برای رسیدن به اهداف تعلیموتربیت و توصیههای عملی برای تربیت قوای شناختی و عملی گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که روشهای تربیت عقلانی مبتنی برتحول وجودی شامل: خیرخواهی، تعالی معرفتی نفس، کنشگری و روشهای مبتنی بر تحول معرفتی شامل: تأملات عقلانی، شهودی، بصیرت و درون بینی و روشهای مبتنی بر اعتدال و عقل عملی شامل: تمرین فرزانــگی و تهذیب نفس بودند. بنابراین دانش با محوریت عقلانیت حقیقی و با بکارگیری روشهای استخراج شده در اندیشه افلوطین ظرفیت مقاومت در مقابل پدیده تجاریسازی دانش در تعلیموتربیت امروز را دارد و به کارگیری این روشها میتواند در مقابله با مظاهر عقلانیت ابزاری هم چون ثروت اندیشی، صنعت فرهنگی، سطحی نگری، ظاهرگرایی و قدر ت زدگی موثر باشند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
116 - عقل و عقل گرایی در فلسفه و قرآن
نفیسه امیریتلقی عصر حاضر به عنوان عصر عقلگرایی، اهمیت پرداختن به مقولهی عقلانیت و لزوم توجه به آنرا به وضوح نمایان میسازد. با توجه به اهمیت و گسترش مطالعات میان رشتهای در حوزهی قرآن کریم، در این پژوهش با دو رویکرد فلسفی و قرآنی به تبیین عقل و عقلگرایی و بیان تفاوت این مقول چکیده کاملتلقی عصر حاضر به عنوان عصر عقلگرایی، اهمیت پرداختن به مقولهی عقلانیت و لزوم توجه به آنرا به وضوح نمایان میسازد. با توجه به اهمیت و گسترش مطالعات میان رشتهای در حوزهی قرآن کریم، در این پژوهش با دو رویکرد فلسفی و قرآنی به تبیین عقل و عقلگرایی و بیان تفاوت این مقوله از دیدگاه قرآن و فلسفه میپردازیم. با بررسی نظرات فلاسفه و نیز کاوش در آیات قرآن که ناظر به این مسأله است، میتوان دریافت که عقل فلسفی ابزاری برای معرفت است که کاربردش ادراک کلیات است؛ بر خلاف عقل قرآنی که به نحو کاربردی، سعی دارد از پدیدههای جزئی و ظاهری به اموری کلی و مهم منتقل شود و میان جزئیات و کلیات پیوند برقرار سازد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
117 - تحلیلی از معراج پیامبر گرامی اسلام (ص) بر اساس مبانی فلسفی ابنسینا و ملاصدرا
مریم صمدیه عبدالرزاق حسامي فراز نظر ابنسینا و ملاصدرا، معراج پیامبر(ص) واقعیت داشته و انکارکنندگان آن در زمرۀ کافران و گمراهشدگان از صراط مستقیم هستند. ابنسینا معتقد است معراج پیامبر(ص) جسمانی نبوده، چراکه جسم در یک لحظه نمیتواند مسافت بسیار زیاد را طی کند، بلکه عقلی و روحانی بوده است. ببیان دیگ چکیده کاملاز نظر ابنسینا و ملاصدرا، معراج پیامبر(ص) واقعیت داشته و انکارکنندگان آن در زمرۀ کافران و گمراهشدگان از صراط مستقیم هستند. ابنسینا معتقد است معراج پیامبر(ص) جسمانی نبوده، چراکه جسم در یک لحظه نمیتواند مسافت بسیار زیاد را طی کند، بلکه عقلی و روحانی بوده است. ببیان دیگر، چون مسیر عروج پیامبر(ص) عوالم مجرده بوده است، نمیتوان این سیر را سیری جسمانی دانست. اما ملاصدرا با صراحت از جسمانی بودن کیفیت حضور پیامبر در معراج سخن میگوید. او قائل به جسمانی بودن حضور پیامبر در سیر آسمانی و همچنین جسمانی بودن اموری است که برای ایشان در شب معراج رخ داده است؛ البته جسمانی بودن آنها متناسب با عوالمی است که حضرت در آنها سیر کرده اند. ملاصدرا برای انسان قائل به سه نوع جسم است: عقلی، مثالی و عنصری. او سیر زمینی را از سنخ جسم عنصری و سیر آسمانی را از سنخ جسم مثالی و همچنین جسم عقلی میداند و معتقد است حضرت، متناسب با عوالمی که سیر میکردند، لباس جسمانیت به تن مینمودند. در این مقاله، مسئلۀ کیفیت حضور پیامبر در شب معراج و امور اخروییی که برای ایشان در آن شب اتفاق افتاد، با روش توصیفیـتحلیلی و بر اساس دیدگاه ابنسینا و ملاصدرا بررسی و تحلیل میشود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
118 - عقلانیت لیبرالی و صورت¬بندی بحران¬های زیست¬محیطی (با تاکید بر سند ریو+٢٠)
عثمان هدایت اسرین فیضیاز دهه های آغازین سده بیستم، فشار توسعه صنعتی و کشاورزی، محیط زیست را به طور نمایانی تهدید می کرد، مباحث محیط زیستی همزمان و توامان با مباحث توسعه ای مورد بازاندیشی قرار گرفت. سابقه مباحث توسعه به عنوان یک موضوع مشخص به بعد از جنگ جهانی دوم بر میگردد و نظریات توسعه در چکیده کاملاز دهه های آغازین سده بیستم، فشار توسعه صنعتی و کشاورزی، محیط زیست را به طور نمایانی تهدید می کرد، مباحث محیط زیستی همزمان و توامان با مباحث توسعه ای مورد بازاندیشی قرار گرفت. سابقه مباحث توسعه به عنوان یک موضوع مشخص به بعد از جنگ جهانی دوم بر میگردد و نظریات توسعه در این دوره در قالب توسعه اقتصادی و نوسازی پدیدار شده است. این امر برگرفته از مدرنیته غربی و ایدئولوژی مسلط آن یعنی لیبرالیسم با طرح ادعای جهان شمولی ارزش هایشان، مستعد حرکت در مسیر یکسان سازی بشریت بر پایه ارزش های لیبرالی و حذف تنوع و تکثر موجود در جهان می شود. مفروضه ی بنیادین این پژوهش، حول این ایده می چرخد که با ظهور مدرنیته غربی و سرمایه داری و گفتمان مسلط آن ها یعنی لیبرالیسم، تغییراتی هم در این مکتب و هم در مباحث توسعه ای روی داده است که زاده و برآمده ی عقلانیت لیبرالی نسبت به توسعه و محیط زیست می باشد. مفروضاً چنین نشان دادیم که این امر با بازاندیشی خود لیبرالیسم متحقق شده است. با استفاده از تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه و نظریات توسعه ای در حوزه ی محیط زیست یعنی نظریات _ تردمیل تولید، تئوری متابولیک و نظریه تردمیل تخریب _ به خوانشی از توسعه پایدار و نمود آن یعنی سند ریو+٢٠ به عنوان دال شناوری که در آن گفتمان لیبرالیسم دچار بحران و وقفه گردیده است، پرداخته ایم. نتایج نشان می دهد که لیبرالیسم به عنوان عقلانیتی که در پی صورتبندی بحران های زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی در بُعد توسعه ی پایدار بوده است، به شکست انجامیده و این امر بحران زیست محیطی را سبب شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
119 - رهایی از نمودهای بتان نادانی؛ مؤلفههای جزمیت فکری و راهکارهای مقابله با آن در اندیشۀ ملاصدرا
هاشم قربانی روح اله آدینهنادانی و جزمیت فکری همواره در دوره¬های تاریخیِ حوزه¬های معرفتی، حضور داشته و با تقابل با دانایی، چهرۀ خود را نشان داده است. نادانی با گسست از الزامات دانایی حاصل میشود. گسترۀ نادانی در فرهنگ روابط اجتماعی، جایگاه مرجعیت علمی و بستر معرفتی را تهدید میکند. ملاصدرا با طرح چکیده کاملنادانی و جزمیت فکری همواره در دوره¬های تاریخیِ حوزه¬های معرفتی، حضور داشته و با تقابل با دانایی، چهرۀ خود را نشان داده است. نادانی با گسست از الزامات دانایی حاصل میشود. گسترۀ نادانی در فرهنگ روابط اجتماعی، جایگاه مرجعیت علمی و بستر معرفتی را تهدید میکند. ملاصدرا با طرح شکستن بتان نادانی، از نمودهای عینی این بتان در جامعه مینویسد. او معتقد است ارتقای روابط اجتماعی نیازمند ساختن بسترهای دانایی است و در صورت بیتوجهی، غلبه¬یی از ناکارآمدیِ معرفتی پدید می¬آید. ملاصدرا با تحلیل معناشناسی نادانی، از پرنمودترین نشانههای آن، یعنی تحجر، میگوید: هنجارهای اخلاقی و الزامات معرفتی در تحجرِ ناشی از نادانی، کمرنگ میشوند. نقد نادانی و سرزنشگری نادانان در تصویرسازی ملاصدرا، در چهار مؤلفۀ 1) عدم راستیآزمایی برداشتهای ذهنی با مقام واقع، 2) فقدان برگرفتِ وجوه مقایسه¬یی بویژه با ابعاد کاربستی آن ـ نظیر ارزیابی غیرمنصفانهـ ، 3) جمود فکری و 4) رقابت معیوب اجتماعی تبلور یافته است. رقابت معیوب اجتماعی به کیفیت بهره¬وری نادرست اشاره دارد. ملاصدرا در نقد فرهنگ زمان خویش، از ظهور نادانی در چهرۀ دانایی بعنوان یکی از آفتهای مهم معرفتی نام برده است. او در تمامی نقادیهایش از این فرایند متحجرانه، ضعف علم حقیقی در جامعه، گسترش بیخردی اجتماعی، تباهی عدالت اجتماعی و سست شدن بنیادهای معرفتی جامعه را مهمترین پیامدهای آن معرفی میکند. ملاصدرا درمان نادانی را با توجه به طرح مشی زیست حکیمانه و توجه به الزامات آن، مطرح میکند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
120 - ویژگیهای عرفان در شعر امام خمینی (ره)
اقدس جهانگیری علی اکبر افراسیاب پور مریم بختیارهدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی مبانی عرفان و وجه تمایز آن در شعر امام خمینی(ره) بوده است. این تحقیق با استفاده از روش کتابخانهای با رویکرد توصیفی – تحلیلی انجام شده است. عرفان از نظر امام خمینی ابزاری برای رسیدن به مقصود اصلی، یعنی خشنودی خداوند و سعادت بشر است. از نظر چکیده کاملهدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی مبانی عرفان و وجه تمایز آن در شعر امام خمینی(ره) بوده است. این تحقیق با استفاده از روش کتابخانهای با رویکرد توصیفی – تحلیلی انجام شده است. عرفان از نظر امام خمینی ابزاری برای رسیدن به مقصود اصلی، یعنی خشنودی خداوند و سعادت بشر است. از نظر امام، موضوع علومی از قبیل عرفان که ذات حقتعالی است، جزئی است نه کلی؛ یعنی علومی از قبیل عرفان که از موضوعات جزئی و شخصی بحث میکنند، نمیتوانند مسائل را در صورتهای منطقی قضایای حقیقی طرحریزی کنند. موضوع علم عرفان، کلی است و در نتیجه از نوع قضایای حقیقی است، گواینکه طبیعت واجبالوجود در خارج از اذهان کلی، منحصربهفرد، یکتا و بی همتاست. مبادی علم عرفان که با آن ارتباط حق به خلق و ارتباط خلق به حق، با یکی از دو صورتِ یافتن کمّل و عارفان ابرار روشن میشود، عبارت است از امهات و اصول حقایقی که لازمه وجود حقتعالی هستند و اسماء ذات نامیده میشوند. تفاوت منشأ و آبشخور بنیادین عرفان امام خمینی تا حدودی متفاوت از آبشخور صوفیان متقدم بهویژه تصوف ایرانی مکتب خراسان است. اهتمام امام به رعایت موازین شرع و مبادی قرآنی، پررنگترین بخش حیات اخلاقی عرفانی ایشان را تشکیل میدهد. او با تصوف منفی و مروج ترهب و انزواطلبی مخالف بود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
121 - تعارض عقل و نقل و روش حل آن در کلام تفکیکی و فلسفی شیعه
حمیدرضا شاکریناز جمله مسائل روش شناختی، بویژه در صورت تعدد منابع معرفت، مساله همسازی در نسبت بین داده ها، همچنین دادوستدها و روش حل تعارضات احتمالی است. فرض تعارض در یک نگاه کلان در دو سطح درون منبعی و بینامنبعی قابل طرح است. مقاله پیش رو بر آن است تا چگونگی تعارض دلیل عقلی و نقلی و چکیده کاملاز جمله مسائل روش شناختی، بویژه در صورت تعدد منابع معرفت، مساله همسازی در نسبت بین داده ها، همچنین دادوستدها و روش حل تعارضات احتمالی است. فرض تعارض در یک نگاه کلان در دو سطح درون منبعی و بینامنبعی قابل طرح است. مقاله پیش رو بر آن است تا چگونگی تعارض دلیل عقلی و نقلی و راه برون رفت از آن را از منظر دو روی آورد کلامی، یعنی کلام عقلی- فلسفی رایج و غالب در تاریخ تفکر کلامی شیعه و دیگری از نگاه کلام تفکیکی بررسی، مقایسه و ارزیابی کند. مقاله به لحاظ مقام گردآوری از روش کتابخانه ای و در مقام داوری از روش عقلی- تحلیلی بهره می گیرد. ماحصل تحقیق این است که کلام فلسفی و به تعبیری کلام عقلی اصطلاحی رایج هم در تعیین حوزه تعارض و هم در راه حل آن بنیاد قویم تری دارد و کلام تفکیکی حتی با تقریب به کلام عقلی اصطلاحی در برخی مواضع، از سختگی کافی برخوردار نبوده و نسبت به حل پاره ای فروض ناگویا است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
122 - مطالعه انتقادی نظریه¬های قانون طبیعیِ عقل¬گرایان غربی در دوره جدید
محمدحسین طالبیقانون طبیعی درمشهورترین تفسیرخود به معنای فرمان عقل درباره رفتارهای اختیاری بشربرای رسیدن به خوشبختی همیشگی است.پس ازسپری شدن دوره میانه وسپس عصرنوزایی، دوره جدیدتمدن غرب تاسه قرن، یعنی تا قرن بیستم میلادی و پیش از دوره پساتجدد ادامه داشت. مهمترین نماد دوره جدید تمدن غر چکیده کاملقانون طبیعی درمشهورترین تفسیرخود به معنای فرمان عقل درباره رفتارهای اختیاری بشربرای رسیدن به خوشبختی همیشگی است.پس ازسپری شدن دوره میانه وسپس عصرنوزایی، دوره جدیدتمدن غرب تاسه قرن، یعنی تا قرن بیستم میلادی و پیش از دوره پساتجدد ادامه داشت. مهمترین نماد دوره جدید تمدن غرب توجه به منزلت انسان و قرار دادن او در کانون اندیشه های علمی و فلسفی بود (اومانیسم). آموزه قانون طبیعی در دوره جدید دستخوش دو خوانش متضاد تجربه گرا و عقل گرا قرار گرفت. این مقاله درصدد مطالعه انتقادی آرای عقل گرایان دوره جدید و به ویژه در عصر روشنگری درباره آموزه قانون طبیعی است. پرسشی که این مقاله به آن پاسخ می دهد، عبارت است از: نظریه های عقل گرایانِ دوره جدید درباره قانون طبیعی چه کاستی هایی دارند؟ برای پاسخ دادن به این سوال افکار سه تن از دانشمندان عقل-گرای دوره جدید، یعنی منتسکیو، روسو و کانت که بیش از دیگر عقل گرایان در دوره جدید درباره قانون طبیعی نوشته اند، در سه گفتار جداگانه طرح و بررسی می شوند. منتسکیو قانون طبیعی را در چهار قانون خلاصه می کرد: میل به صلح، میل به تغذیه، میل جنسی و میل اجتماعی. مهمترین کاستی نظریه منتسکیو آن است که او قانون طبیعت را به جای قانون طبیعی بیان کرده است. روسو قانون طبیعی را منحصر به قوانین حاکم بر طبیعت مادی بشر می دانست. او عقل بشر را نادیده گرفت و رتبه انسان را به سطح یک حیوان تقلیل داد. کانت در تبیین و تعیین مصادیق قانون طبیعی ناکام ماند و فقط به ذکر برخی اوصاف کلی آن قانون بسنده کرد. روش پژوهش در این مقاله روش ترکیبی نقلی-عقلی-انتقادی است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
123 - الگوی پنجضلعی منابع شناسایی و ترتیب تفضیلی آنها در ساختار شناسایی صدرایی و کارتزینی
حسن رهبر کاظم موسی خانی اسحاق آسوده حمید اسکندریمعرفتشناسی که به امکان، چیستی، منابع و قلمرو شناخت میپردازد، یکی از مهمترین مبانی خود را بر شناخت منابع شناسایی انسان بنیان نهاده است. معرفتشناسان معاصر از پنج منبع معرفت بعنوان منابع شناخت انسان نام میبرند: ادراک حسی، عقل، دروننگری، گواهی و حافظه. در میان فیلسوفان ج چکیده کاملمعرفتشناسی که به امکان، چیستی، منابع و قلمرو شناخت میپردازد، یکی از مهمترین مبانی خود را بر شناخت منابع شناسایی انسان بنیان نهاده است. معرفتشناسان معاصر از پنج منبع معرفت بعنوان منابع شناخت انسان نام میبرند: ادراک حسی، عقل، دروننگری، گواهی و حافظه. در میان فیلسوفان جهان غرب و اسلام، دکارت در غرب و ملاصدرا در جهان اسلام، در مورد مسئلۀ شناخت، بویژه منابع آن، نظریهپردازی کردهاند که دیدگاهشان به الگوی پنجضلعییی که معرفتشناسان معاصر مطرح میکنند نزدیک و قابل تطبیق است. ملاصدرا و دکارت، آغاز معرفت را با حس و پایان آن را در عقل میبینند؛ با این تفاوت که عقل در حکمت متعالیه اگرچه اتمّ مراتب ادراک است، اما هنوز به پایان راه نرسیده و این دروننگری مبتنی بر شهود است که پایانبخش معرفت حقیقی است. در مکتب شناختی ملاصدرا و دکارت، ادراک حسی، عقل و دروننگری، تولیدکنندۀ معرفت، گواهی انتقالدهنده، منبع اجتماعی و عام معرفت، و حافظه، نگهدارنده و مخزن معرفت قلمداد میشود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
124 - اهداف تربیت عقلانی مبتنی بر مراحل تکوین آگاهی در پدیدارشناسی هگل
رضاعلی نوروزی فهیمه حاجیانیهدف اصلی این پژوهش تحلیل مفهوم عقل در رویکرد پدیدارشناسی هگل، به منظور استنتاج اهداف تربیت عقلانی از منظر وی میباشد. پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای کیفی و روش تحقیق بکار رفته، روش قیاس عملی فرانکنا است. در این پژوهش، عقل در سلسله مراتب پیشرفت و تکامل خود به ترتیب به «عق چکیده کاملهدف اصلی این پژوهش تحلیل مفهوم عقل در رویکرد پدیدارشناسی هگل، به منظور استنتاج اهداف تربیت عقلانی از منظر وی میباشد. پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای کیفی و روش تحقیق بکار رفته، روش قیاس عملی فرانکنا است. در این پژوهش، عقل در سلسله مراتب پیشرفت و تکامل خود به ترتیب به «عقل مشاهدهگر»، «عقل فعّال»، «عقل عملی» و «عقل مطلق» تقسیم گردید. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که اهداف تربیت عقلانی در مرحله «عقل مشاهدهگر» شامل استفاده از مقولات «کیفیت»، «کمیّت» و «اندازه» در مرحله «یقین حسی» و «ادراک حسی»؛ و استفاده از «بازتاب تأمّل» در مرحله «فاهمه»؛ و استفاده از «ایده امر نیک» در مرحله «خودآگاهی ذهنی» است. همچنین اهداف تربیت عقلانی در مرحله «عقل فعّال» شامل احترام به شخص چون غایت فینفسه و احترام به حقوق دیگران است. اهداف تربیت عقلانی در مرحله «عقل عملی» شامل استفاده از «قصد»، «نیت» و «غایت» خردمندانه به منظور دستیابی به «نقد آگاهی اخلاقیاتی» و ایجاد «نگرش اخلاقیاتی» در فرد است و اهداف تربیت عقلانی در مرحله «عقل مطلق» نیز شامل استفاده از هنرهای دینی به منظور شناخت «ذات مطلق» است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
125 - بررسی و نقد دیدگاه اولیور لیمن در باره تعارض وحی و فلسفه
علیرضا اسعدیمسئله رابطه وحی و فلسفه یکی از مشهورترین مباحث در تاریخ فکر بشر است. در تاریخ اندیشه اسلامی نیز این مبحث از آعاز مطرح شده است و حتی خاورشناسان و نویسندگان تاریخ فلسفه غرب نیز به مسئله تعارض عقل و وحی در اسلام اهتمام ورزیده اند. از جمله اولیور لیمن (1950م-) خاورشناس قرآن چکیده کاملمسئله رابطه وحی و فلسفه یکی از مشهورترین مباحث در تاریخ فکر بشر است. در تاریخ اندیشه اسلامی نیز این مبحث از آعاز مطرح شده است و حتی خاورشناسان و نویسندگان تاریخ فلسفه غرب نیز به مسئله تعارض عقل و وحی در اسلام اهتمام ورزیده اند. از جمله اولیور لیمن (1950م-) خاورشناس قرآن پژوه و مفسر غربی فلسفه اسلامی در برخی آثار خود رابطه قرآن و فلسفه را بررسی کرده است. او هر چند نسبت به تاثیر تعالیم قرآنی در فلسفه اسلامی دیدگاه معتدل تری نسبت به بسیاری از خاورشناسان دارد و نقش تعالیم قرآن کریم را در شکل گیری فلسفه اسلامی پذیرفته است اما در مسئله تعارض وحی قرآنی با فلسفه و راه حل فلاسفه اسلامی برای آن، اظهارات تامل برانگیزی را مطرح کرده است. این مقاله با روش توصیفی انتقادی دیدگاه او را در این زمینه بررسی و نقد می کند و ضمن تبیین دیدگاه وی نشان می دهد که اولا تعارض تنها بین فهم عقلی فلسفی و فهم قرآنی بشری واقع می شود و انگاره تعارض وحی و فلسفه در میان خاورشناسان ناشی از قیاس اسلام و قرآن با مسیحیت و کتاب مقدس است. ثانیا برخلاف گفته اولیور لیمن راه حل فلاسفه اسلامی و از جمله ابن رشد، مستلزم فرودست انگاری قرآن و وحی نیست و متهم ساختن فلاسفه مسلمان به اموری همچون انکار علم الهی به جزئیات و یا معاد جسمانی و پیروی از ارسطو در باب نفس، به دلیل برداشت نادرست از بیان آنها توسط مخالفان فلسفه در جهان اسلام و یا خاورشناسان است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
126 - تحلیل انتقادی مبانی و روش تفکیکیان معاصر در تفسیر قرآن
محمد عربصالحی فریده پیشواییجریان فکری «تفکیک» که از حیث زمانی به دو دوره متقدم و متاخر تقسیم می شود، ضمن نگاه سلبی به عقلِ فلسفی در فهم قرآن، صرفا تفسیر بر اساس سنتِ صحیح را می-پذیرد. معاصران این جریان نسبت به متقدمان، رویکرد متعادلتری درپیش گرفته، با تعریف خاصی از عقل، کارکردهایی برای آن در تفس چکیده کاملجریان فکری «تفکیک» که از حیث زمانی به دو دوره متقدم و متاخر تقسیم می شود، ضمن نگاه سلبی به عقلِ فلسفی در فهم قرآن، صرفا تفسیر بر اساس سنتِ صحیح را می-پذیرد. معاصران این جریان نسبت به متقدمان، رویکرد متعادلتری درپیش گرفته، با تعریف خاصی از عقل، کارکردهایی برای آن در تفسیر قائلند. مقاله حاضر به روش اسنادی در گردآوری اطلاعات و با رویکرد انتقادی، مبانی و روش تفسیری ایشان را با محوریت آثارشان به صورت مصداقی ارزیابی کرده و درصدد اثبات این فرضیه است که مبنا و روش تفسیری تفکیکیان معاصر باوجود امتیازاتی مانند اهتمام ویژه به فهم الهی قرآن یا به کارگیری عقل تحلیل گر، با کاستی ها وآسیب هایی مواجه است. مهمترین نقد، تقلیل معارف عمیق قرآنی به دلالت تطابقی و ظاهری، حجت دانستن ظهورات شخصی و مانع تراشی در معرفت-بخشی برخی آیات است. این جریان همچنان که مخالفان خود را متهم به تحمیل یافته های بشری در تفسیر قرآن می کند، خود نیز بدون ارائه نظام دقیق از رویکرد معرفت شناختی و الزامات منظومه فکری ش، با پیش فرض های تفکیکی در مبنا و روش تفسیری، فهم خود از قرآن را همان معنای مستفاد از عقل فطری می داند. این امر وزانت علمی این جریان را فروکاسته و آن را در جایگاهی فروتر از سایر رهیافت های تفسیری قرار می دهد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
127 - بررسي انتقادي رهيافت عقلگرايانه فخر رازي در خداشناسي
غلامحسين گراميراههاي نيل به خداشناسي به چهار رهيافت كلي عقلگرايي، نقلگرايي، تجربهگرايي و شهودگرايي قابل تقسيم است. فخر رازي از متفكران اشعري است که به رهيافت عقلگرايي در خداشناسي اعتقاد دارد و تنها راه معرفت الله را استدلال و برهان ميداند. بر همين اساس وي معتقد است شناختي كه ب چکیده کاملراههاي نيل به خداشناسي به چهار رهيافت كلي عقلگرايي، نقلگرايي، تجربهگرايي و شهودگرايي قابل تقسيم است. فخر رازي از متفكران اشعري است که به رهيافت عقلگرايي در خداشناسي اعتقاد دارد و تنها راه معرفت الله را استدلال و برهان ميداند. بر همين اساس وي معتقد است شناختي كه براي ما نسبت به خداوند متعال حاصل ميشود معرفتي كلي و نامتعين است. رهیافت عقل گرایانه فخررازی از سه جهت قابل نقد است. مهمترين اشکالی كه بر چنين رهيافتي وارد است حصر روششناختي و ناديده گرفتن علم حضوري و رهيافت شهودي به عنوان با ارزشترين مسير براي نيل به معرفت الله است. امتناع از پذيرش سرشت مشترك انسانها و به تبع آن نفي خداشناسي فطري مشكل ديگر رهيافت عقلگرايانه فخر رازي است. پذيرش امكان رؤيت خداوند توسط انسان و ارائه ادله متعدد قرآني براي اثبات آن از سوي فخر رازي كه در واقع موجب معرفتي شخصي ميگردد از چالشهاي مهم پيشروي وي است كه موجب تعارض دروني مواضع خداشناسانه اوست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
128 - کارکردهای عقل عملی و تبیین مبانی عمل اخلاقی از دیدگاه علامه طباطبایی
نسیبه نیک پور نرگس کشتی آرای سید حسین واعظیاین پژوهش با هدف بررسی کارکردهی عقل عملی از دیدگاه علامه طباطبائی و تدوین مبانی عمل اخلاقی بر اساس آن، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی از نوع تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. ایشان عقل نظری را دارای کارکرد ادراک حقیقی، تشخیص حق از باطل و کارکرد عقل عملی را ادراک اعتباری چکیده کاملاین پژوهش با هدف بررسی کارکردهی عقل عملی از دیدگاه علامه طباطبائی و تدوین مبانی عمل اخلاقی بر اساس آن، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی از نوع تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. ایشان عقل نظری را دارای کارکرد ادراک حقیقی، تشخیص حق از باطل و کارکرد عقل عملی را ادراک اعتباری و تشخیص خیر از شر می داند و احکام مربوط به اعما اختیاری را صادر می کند. یافته های پژوهش دلالت دارد بر اینکه عقل عملی دارای سه کارکرد ادراک (علم)، تشخیص باید و نباید، حکم به انجام عمل می باشد. در قسمت ادراک(علم)، عقل عملی با برخورداری از الهام الهی و ساخت ادراک اعتباری عمل می کند. در قسمت تشخیص باید و نباید برای رسیدن به حسن اخلاقی باید از فطرت سالم و قانون الهی که همانا دین قیّم است بهره گیرد و در کارکرد حکم به انجام عمل، عقل عملی به کمک قوه فعال و طی مراحل نیاز، ایجاد احساس درونی، ساخت ادارک اعتباری، دادن نسبت باید(ضرورت)،شوق، اراده، حکم به انجام عمل می دهد و در نهایت با انجام عمل به لذت برای انساان حاصل می شود. عملی اخلاقی است که در پی لذت اخروی باشد نه دنیوی. در پایان پس از گردآوری اطلاعات و بررسی آثار علامه طباطبائی به روش کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل به روش تحلیل محتوای قیاسی این نتیجه حاصل شد که علت اصلی انحراف عقل عملی پیروی از هوای نفس است و رمز رسیدن به اخلاق حسنه علم نافع و عمل صالح و برخورداری از تربیت صالح است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
129 - تأثیر آراء ابنسینا و فخر رازی بر نظریه ملاصدرا در مسئله تجرد نفس
داود محمدیانیموضوع تجرد نفس همواره یکی از مباحث مهم علم النفس در فلسفه اسلامی بوده و نظریات مختلفی در اینباره ارائه شده است. در این میان صدرالدین شیرازی بیشترین بحث را در این زمینه داشته و مدعی نوآوری در تجرد خیالی نفس است. نگارنده برآنست تا با بررسی آراء ابنسینا و فخر رازی، به نقد چکیده کاملموضوع تجرد نفس همواره یکی از مباحث مهم علم النفس در فلسفه اسلامی بوده و نظریات مختلفی در اینباره ارائه شده است. در این میان صدرالدین شیرازی بیشترین بحث را در این زمینه داشته و مدعی نوآوری در تجرد خیالی نفس است. نگارنده برآنست تا با بررسی آراء ابنسینا و فخر رازی، به نقد دیدگاه ملاصدرا بپردازد. اگرچه ملاصدرا مدعی است که پیش از او کسی این نظریه را ارائه نکرده، اما با مطالعۀ آثار ابنسینا و فخر رازی میتوان دریافت که این نظریه سابقهدارتر از آن چیزی است که ملاصدرا میگوید. کلام ابنسینا در اثبات تجرد نفس بسیار روشن است، اما در مسئله تجرد خیالی نفس با تردید همراه است. ابنسینا و ملاصدرا دو دلیل متفاوت برای اثبات غیرمادی بودن اقامه کردهاند، اما ملاصدرا افزون بر این، تجرد خیالی و فوق عقلی نفس را نیز اثبات کرده است. او برخی دلایل ابنسینا درباره غیرمادی بودن نفس را رد کرده است. مقاله حاضر به نقد این رویکرد و نگرش ملاصدرا میپردازد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
130 - پرسش از سازگاری برهان، عقل و شهود؛ تطور بنیانها
قاسم پورحسنشالودۀ فلسفۀ فارابی و ابنسینا بر محور عقل استوار است و هرچه از ایندو فیلسوف دور میشویم، شهود و کشف، جای عقل فلسفی را میگیرد. مهمترین ویژگی مکتب اصفهان را آمیزش دو رهیافت عقلی و عرفانی دانستهاند. مدعای این مکتب، تلفیق وجه حکمي و برهانی با آموزههای دینی و بطور خاص اندی چکیده کاملشالودۀ فلسفۀ فارابی و ابنسینا بر محور عقل استوار است و هرچه از ایندو فیلسوف دور میشویم، شهود و کشف، جای عقل فلسفی را میگیرد. مهمترین ویژگی مکتب اصفهان را آمیزش دو رهیافت عقلی و عرفانی دانستهاند. مدعای این مکتب، تلفیق وجه حکمي و برهانی با آموزههای دینی و بطور خاص اندیشههای قرآنيـروایی امامیه است. تمامي متفکران مکتب اصفهان به شرح و بسط جوامع حدیثی امامیه پرداخته یا تفسیری بر مبنای حکمت عقلی از قرآن نگاشتهاند. رویکرد تفسیر رمزی و تمثیلی گرچه از ابنسینا رواج پیدا کرد اما شرح بر احادیث و جوامع روایی از ویژگیهای منحصر بفرد مکتب اصفهان است. این مشی تاکنون ادامه پیدا کرده و فیلسوفان برجستۀ پساصدرایی نیز اهتمام به تفسیر آیات و شرح روایات را بخشی جداییناپذیر از سنت فلسفی تلقی کردهاند. شاید در این میان تنها علامه طباطبایی استثنا باشد که تمایز ایندو قلمرو را مورد توجه و تأکید قرار داده است. بههر روی، پرسش اساسی اینست که آیا مکتب اصفهان و در رأس آن، نظام فلسفی ملاصدرا، یک اندیشۀ فلسفی و برهانی است یا تابعی از اندیشۀ دینی بوده و مبنای برهان صرفاً برای دستیابی به تفکری از پیش صادق، بکار گرفته شده است؟ ملاصدرا و پیروانش به این معضل توجه داشته و بر سازگاری این دو شیوه تأکید نمودهاند. پرسشهاي مهم در این بحث عبارتند از: 1ـ آیا باید روش برهان عقلی و منهج کاملاً دینی را متمایز و متفاوت تلقی کرد؟ 2ـ در صورت تمایز، کدامیک تابع دیگری است؟ 3ـ آیا در فلسفۀ ملاصدرا برهان عقلی، اصل است یا دفاع از شریعت و اندیشههای وحیانی؟ 4ـ امور عقلی که قابل اثبات و رد هستند و آموزههای شریعت که ردناپذیر و انکارناشدنیاند، چگونه قابل جمع میباشند؟ در این نوشتار کوشش خواهیم کرد تا نشان دهیم تلاش ملاصدرا برای ایجاد این سازگاری، چندان قرین توفیق نبوده و مجبور شده یا دست از برهان عقلی بشوید یا دین را مورد تأویل عقلی قرار دهد تا سازگاری را امکانپذیر نماید. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
131 - مطالعة انتقادی نظریه¬های قانون طبیعیِ عقلگرایان دوره جدید با تأکید بر دیدگاههای منتسكيو، روسو و كانت
محمدحسین طالبیاز میان تفاسیر متنوع قانون طبیعی، پرطرفدارترین آنها عبارتست از اينكه «قانون طبیعی، فرمانهای عقل عملی دربارة رفتارهای اختیاری بشر در همة زمینها و زمانهاست که بشر با اطاعت از آنها به خوشبختی همیشگی دست می یابد». آموزة قانون طبیعی در دورة جدید دستخوش دو خوانش متضاد تجربه گ چکیده کاملاز میان تفاسیر متنوع قانون طبیعی، پرطرفدارترین آنها عبارتست از اينكه «قانون طبیعی، فرمانهای عقل عملی دربارة رفتارهای اختیاری بشر در همة زمینها و زمانهاست که بشر با اطاعت از آنها به خوشبختی همیشگی دست می یابد». آموزة قانون طبیعی در دورة جدید دستخوش دو خوانش متضاد تجربه گرا و عقلگرا قرار گرفت. مراد از «عقل» در اندیشة عقلگرایی دورة جدید، عقل حسابگر بود که عقلگرایان آن را ابزاری برای رسیدن به آرزوهای مادی و غیرمادی (اخلاقی) خویش میدانستند. سه فیلسوف عقلگرای عصر روشنگری که در آن زمان بیش از دیگران دربارة آموزة قانون طبیعی بحث و نظر داشتهاند، عبارتند از: منتسکیو، روسو و کانت. در این مقاله پس از بیان گزارشی مختصر از مباحث و نظريات آنها در مورد قانون طبیعی، به ارزیابی اين ديدگاهها بترتيب ذيل پرداخته شده است. در گفتار نخست، منتسکیو با طرح يك افسانة خودساخته معتقد است كه پیروی از میل طبیعی، بشر را به خوشبختی میرساند. این پیروی در نگاه او، مفاد قانون طبیعی است. مهمترین نقد بر نظریة قانون طبیعی منتسکیو آنست که او قانون طبیعی را با «قانون طبیعت» خلط کرده است. در گفتار دوم، روسو برخلاف منتسکیو، اعتقاد دارد كه قانون طبیعی مبتنی بر عقل نیست، بلکه در غرایز و احساسات بشر ریشه دارد. اشكال اساسي اين ديدگاه، نگرش مادی روسو به طبیعت بشر است و همين باعث شده که انسان در نظر او، در سطح یک حیوان فروكاسته شود. سرانجام، در گفتار سوم به بررسي انتقادی قانون طبیعی در اندیشة کانت پرداخته شده است. بنظر وي، قانون طبیعی با قانون طبیعت تفاوت دارد. كانت بر این باور است که ماهیت قانون طبیعی دو ویژگی دارد: جهانشمولی (کلیت) و درونی (باطنی) بودن. با اینهمه، او هیچیک از مصادیق قانون طبیعی را بیان نکرده و در ارائة تبييني كامل براي این آموزه موفق نبوده است. این ناکامی ريشه در نظام معرفتیِ فلسفة کانت دارد که بر مبناي آن، عقل عملی و فرامين آن (يا همان قانون طبيعي) را بايد غیرمستدل و غیرقابل اعتماد دانست. كانت معتقد است مباحث مربوط به امور غیرمادی و حتی جواهر مادی، مباحثی جدلی هستند، و نه برهانی. روش تحقیق در این نوشتار، همانند هر مطالعة انتقادی دیگر، روش ترکیبی نقلی ـ عقلی است. در این روش، ابتدا ديدگاههاي اين سه فیلسوف عقلگرای دورة جدید دربارة قانون طبیعی نقل شده و سپس بکمک برهان و استدلال عقلی، بررسي و ارزيابي شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
132 - نقد دیدگاه اليور لیمن درباره تعارض وحی و فلسفه
علیرضا اسعدیمسئلة رابطة وحی و فلسفه یا نزاع عقل و دین از مشهورترین مباحث چالشبرانگیز در تاریخ اندیشة اسلامی است که از صدر اسلام تاکنون در میان دانشمندان بزرگ اسلامی، اعم از شیعه و اهل سنت مطرح بوده و بتبع آن به حوزة مطالعات اسلامی خاورشناسان نیز راه یافته است. اليور لیمن (1950م) خ چکیده کاملمسئلة رابطة وحی و فلسفه یا نزاع عقل و دین از مشهورترین مباحث چالشبرانگیز در تاریخ اندیشة اسلامی است که از صدر اسلام تاکنون در میان دانشمندان بزرگ اسلامی، اعم از شیعه و اهل سنت مطرح بوده و بتبع آن به حوزة مطالعات اسلامی خاورشناسان نیز راه یافته است. اليور لیمن (1950م) خاورشناس، قرآن پژوه و مفسر غربی فلسفة اسلامی در برخی آثار خود رابطة قرآن و فلسفه را بررسی کرده است. او با اتخاذ موضعی معتدلتر نسبت به بسیاری از خاورشناسان، ضمن اذعان به سازگاری وحی و فلسفه با یکدیگر، نقش تعالیم قرآنکریم را در شکلگیری فلسفة اسلامی پذیرفته است اما در تحليل اصل تاریخی تعارض و ارزیابی راهحل فلاسفة اسلامی، نکاتي تأملبرانگیز مطرح کرده است. این مقاله با روش توصیفی ـ انتقادی، به تبیین و نقد دیدگاه او پرداخته و نشان میدهد: که اولاً، تعارض تنها بین فهم عقلی فلسفی و فهم قرآنی بشری واقع میشود و انگارة تعارض وحی و فلسفه در میان بسیاری از خاورشناسان ناشی از قیاس اسلام و قرآن با مسیحیت و کتاب مقدس است. ثانیاً، برخلاف گفتة اليور لیمن راهحل فلاسفة اسلامی و ازجمله ابنرشد، مستلزم فرودست انگاری قرآن و وحی نیست و متهم ساختن فلاسفة مسلمان به اموری همچون انکار علم الهی به جزئیات و یا معاد جسمانی و پیروی از ارسطو در باب نفس، بدلیل برداشت نادرست از بیان آنها توسط مخالفان فلسفه در جهان اسلام یا خاورشناسان است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
133 - جایگاه روش شهودی در فلسفۀ اسلامی
رسول نادریفلسفۀ اسلامی دانشی است که هویت اصلیش، استفاده از برهان و روش است، اما مراجعه به متون فلسفی در سنت اسلامی از کاربرد و اصالتدهی به روش شهودی نیز حکایت دارد. مراد از روش شهودی، انتفاع از شهود و مکاشفه و کشف عرفانی برای رسیدن به شناخت یقینی است. روش شهودی در هر سه مکتب اصل چکیده کاملفلسفۀ اسلامی دانشی است که هویت اصلیش، استفاده از برهان و روش است، اما مراجعه به متون فلسفی در سنت اسلامی از کاربرد و اصالتدهی به روش شهودی نیز حکایت دارد. مراد از روش شهودی، انتفاع از شهود و مکاشفه و کشف عرفانی برای رسیدن به شناخت یقینی است. روش شهودی در هر سه مکتب اصلی فلسفۀ اسلامی مورد توجه بوده، اما بهره¬وری از این روش، در حکمت متعالیه سامان یافته است. ملاصدرا در عین پایبندی بر روش عقلی، از روش شهودی نیز بهره¬های بسیار برده است. این کاربردها را میتوان در دو مقام: گردآوری و داوری، دستهبندی نمود. فلاسفۀ مسلمان در مقام گردآوری، از روش شهودی برای تبیین مسائل فلسفی جدید و نیز ارائۀ تصویری صحیح از برخی مسائل فلسفی استفاده کرده، و در مقام داوری، برای کشف حد وسط، کشف مغالطه و بازسازی برهان و اصلاح نتیجه و بعنوان مؤیدی بر استدلالهای عقلی، از شهود بهره گرفته¬اند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
134 - مسأله نبوّت از نگاه فارابی و ابن میمون
محمد علی اخویانمسئله «نبوت» از دیرباز کانون گفتگوهای فلاسفه بوده است. این پژوهش به روش کتابخانه ای به تحلیل حقیقت نبوت، بین دو فیلسوف که یکی از مکتب اسلام و دیگری از شریعت یهود است می پردازد. از نگاه هر دو فیلسوف، انسان برای رسیدن به کمال و سعادت حقیقی آفریده شده و تنها راهی که بواسطه چکیده کاملمسئله «نبوت» از دیرباز کانون گفتگوهای فلاسفه بوده است. این پژوهش به روش کتابخانه ای به تحلیل حقیقت نبوت، بین دو فیلسوف که یکی از مکتب اسلام و دیگری از شریعت یهود است می پردازد. از نگاه هر دو فیلسوف، انسان برای رسیدن به کمال و سعادت حقیقی آفریده شده و تنها راهی که بواسطه ی آن به سعادت حقیقی و پایدار میرسد، وجود و هدایت های نبی است و عمل به دستورات نبیّ، باعث رسیدن آنها به کمال و سعادت می شود. در این تحقیق ابتدا به صورت مستقل، نظریات هر دو فیلسوف را در ارتباط با نبوت بیان کردیم و در پایان تحقیق، مشخص کردیم که نظریات ایشان در ارتباط با حقیقت، ضرورت، صفات، مراتب انبیاء، وظایف و وحی نبیّ، یکسان می باشد، ولی در بخش های مربوط به تشخیص نبی از غیر نبی، شریعت الهی از غیر الهی، افضل انبیا و گونه های دریافت وحی دیدگاه شان از همدیگر متفاوت است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
135 - بررسی تأثیر ابعاد عدالت سازمانی بر رفتارهای مبتنی بر عقلانیت الهی (مورد پژوهش: شرکت توزیع برق شیراز)
سعید خواجه فرد سنجر سلاجقه یاسر سالاری مهدی محمدباقرینقش عقلانیت و احساس در شکل دهی به رفتار افراد ثابت شده است، اما نقش عدالت سازمانی در رفتار کارکنان سازمان نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر ابعاد عدالت سازمانی بر رفتارهای مبتنی بر عقلانیت الهی و احساس است. روش تحقیق از نظر هدف، كاربردي و ا چکیده کاملنقش عقلانیت و احساس در شکل دهی به رفتار افراد ثابت شده است، اما نقش عدالت سازمانی در رفتار کارکنان سازمان نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر ابعاد عدالت سازمانی بر رفتارهای مبتنی بر عقلانیت الهی و احساس است. روش تحقیق از نظر هدف، كاربردي و از نظر ماهیت و روش، توصیفی و همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش شامل 1477 نفر از کارکنان شرکت توزیع برق شیراز بوده که نمونه 313 نفری به روش تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-23 و PLS-3 و با روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج یافته ها نشان داد علیرغم تایید رابطه ابعاد عدالت سازمانی بر اغلب رفتارهای مبتنی بر عقلانیت الهی و احساس، تأثیر عدالت توزیعی بر رفتار متعالی و تأثیر عدالت اطلاعاتی بر رفتارهای ناپسند و پَست تایید نشد. همچنین با بررسی ضرائب مسیر، مشخص شد عدالت رویه ای در شکل گیری رفتارهای پَست و ناپسند بیشترین نقش منفی و عدالت مراوده ای در بروز رفتارهای پسندیده و متعالی بیشترین تاثیر مثبت را دارند. در نهایت با بررسی ضرائب تعیین، پیشنهاداتی با هدف اصلاح سیاستهای رویه ای و توزیعی و همچنین تقویت عدالت مراوده ای جهت افزایش رفتار متعالی در سازمان ارائه گردید. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
136 - روششناسی عقلانی مولانا در مثنوی در جهت اثبات اختیار بشری
ابوالفضل افشاری پور رضا حیدری رضا فهیمیمسألۀ جبر و اختیار یکی از نکات بسیار پیچیدۀ علم کلام در دین مبین اسلام است که با توجه به برداشتهای گوناگون فرق مختلف کلامی و نحلههای فکری و مذهبی از جمله عارفان از آیات قرآن کریم، احادیث نبوی و برداشتهای گوناگون و بعضاً متضاد و مخالفی را به دنبال داشته است؛ تا جایی چکیده کاملمسألۀ جبر و اختیار یکی از نکات بسیار پیچیدۀ علم کلام در دین مبین اسلام است که با توجه به برداشتهای گوناگون فرق مختلف کلامی و نحلههای فکری و مذهبی از جمله عارفان از آیات قرآن کریم، احادیث نبوی و برداشتهای گوناگون و بعضاً متضاد و مخالفی را به دنبال داشته است؛ تا جایی که هر یک از مشربهای فکری از جمله اشاعره و معتزله با توجه به زیرساختهای فکری و اندیشگانی خویش در جستوجوی مستمسکی برای اثبات عقایدشان بودهاند. در این میان عارفان مسلمان و از جمله مولانا جلالالدین در اثر سترگ خود مثنوی یکی از دلایل محکم و متقنی را که در جهت اثبات اختیار و ارادۀ بشر ذکر مینماید بهرهگیری از روش عقلانی و منطقی قدرت اندیشه و تفکر در جذب خواستهها و طلب کردن پدیدههاست که از آن با عنوان «قدر مشترک» یاد مینماید. مولانا به کمک روش شناسی عقلانی به دنبال اثبات مسألۀ اختیار و نفی جبر گرایی است و در پرتو اختیار و ارادۀ بشری قدرت اندیشه و فکر را به اثبات میرساند. یافتههای این پژوهش که به شیوۀ توصیفی - تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانهای و شیوۀ سندکاوی انجام شده است نشان میدهد که قدرت فکر و اندیشه در وجود انسان به عنوان نیرویی در جهت اثبات قدرت اختیار بشری در مشرب کلامی مولانا مورد توجه قرار گرفته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
137 - اختیار از دیدگاه ملاصدرا و کانت
بتول یارعلی محسن فهیم مجتبی جعفری اشکاوندیبحث اختیار در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب از مباحث بنیادین فلسفه اخلاق و انسان شناسی است چرا که بدون در نظر داشتن اختیار بعنوان یک وجه تمایز اصلی انسان از سایر موجودات، آن دسته از افعال انسانی که در حیطه روابط او با دیگر انسانها تحقق می یابد را نمی توان فعل اخلاقی یا غیر ا چکیده کاملبحث اختیار در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب از مباحث بنیادین فلسفه اخلاق و انسان شناسی است چرا که بدون در نظر داشتن اختیار بعنوان یک وجه تمایز اصلی انسان از سایر موجودات، آن دسته از افعال انسانی که در حیطه روابط او با دیگر انسانها تحقق می یابد را نمی توان فعل اخلاقی یا غیر اخلاقی تلقی نمود. براین اساس مطالعه تطبیقی این موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کانت ذات معقول را دارای اختیار می داند. کانت ارادۀ انسان را اراده ای وابسته ولی ارادۀ خداوند را اراده ای مستقل می داند و برای پاسخ به شبهات مربوط به اختیار، حیطۀ عقل عملی را کارساز دانسته و عقل نظری را در این زمینه ناتوان می داند. ملاصدرا نیز انسان را مختار دانسته و اختیار او را در جهت حرکت نفس از مرتبه جسمانی به مرتبه تخلق به اخلاق و به مقصد رسیدن در اعلی مرتبه انسانی یعنی تجرد می داند. نتایج تحقیق نشان می دهند که اختیار همانگونه که در فلسفه اخلاق کانت مهمترین جایگاه در انجام تکالیف انسانی دارند و در آن نتایج کار مطرح نیستند، همین موضوع در فلسفه اخلاق ملاصدرا قابل گفتگو و تطبیق است زیرا ملاصدرا اختیار را برای کسب فضایل عقلانی در انسان مطرح می کند و بنابراین در آن اموری نظیر پیامدها و سودانگاری مطرح نیست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
138 - بررسی و نقد دیدگاه شیخ انصاری و اخباریان در مسأله حجّیت قطع حاصل از مقدّمات عقلی (1)
سید علیرضا عسکری طباطبایی احمد براریانحجّیت دلیل عقلی در کشف احکام شرعی، یکی از جنجالیترین مباحث دانش اصول است که از عصر معصومان^ تا به امروز محلّ اختلافات جدّی بوده است. این نوشتار، مقالهای تقریری است که طی دو شماره به موضوع قطع حاصل از مقدّمات عقلی در کتاب رسائل میپردازد. در این شماره، محلّ اختلاف و تب چکیده کاملحجّیت دلیل عقلی در کشف احکام شرعی، یکی از جنجالیترین مباحث دانش اصول است که از عصر معصومان^ تا به امروز محلّ اختلافات جدّی بوده است. این نوشتار، مقالهای تقریری است که طی دو شماره به موضوع قطع حاصل از مقدّمات عقلی در کتاب رسائل میپردازد. در این شماره، محلّ اختلاف و تبعات آن در اصول و فقه بررسی شده و در شماره دوم به دلایل طرفین پرداخته میشود. بررسی محلّ اختلاف از آن روست که شیخ انصاری ادّعا کرده، اخباریان حجّیت دلیل عقلی قطعی را نپذیرفتهاند. در برابر، برخی معتقدند که اخباریان اساساً این دلایل را ظنّی میدانند نه قطعی. اهمّیت اثرات اختلاف نیز بدان جهت است که اوّلاً این اختلاف بر همه مباحث عقلی دانش اصول، اثرگذار است و ثانیاً برخی از عالمان، ثمرهداربودن این بحث را در فقه انکار کردهاند. در این نگاشته، با بررسی متون اخباریها این نتیجه حاصل شد که برداشت شیخ از ادّعای اخباریان با ظاهر کلام آنها ناسازگار است. نتیجه بحث اثرات اختلاف، بیثمر بودن این بحث در باب تعارض، امّا اثرگذاری آن بر برخی از مباحث دیگر دانش اصول است. ضمن اینکه مشخّص شد، طرح این بحث ضرورت دارد، اگرچه در دانش فقه کمثمر باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
139 - سرمقاله
آیتالله سیدمحمد خامنهایتمدن يكي از دستاوردهاي انسان در آغاز تاريخ است كه با هدايت اديان آسماني به آن دست يافت و بدان وسيله توانست بساط زندگي حيواني و بيمرز و بيمنطق را برچيده و به زندگي اجتماعي سالم و عقلاني و موافق مصلحت و خير بشر بدل نمايد و آزادي حيوانمنشانه را با قانون و سلب آزاديهاي غير چکیده کاملتمدن يكي از دستاوردهاي انسان در آغاز تاريخ است كه با هدايت اديان آسماني به آن دست يافت و بدان وسيله توانست بساط زندگي حيواني و بيمرز و بيمنطق را برچيده و به زندگي اجتماعي سالم و عقلاني و موافق مصلحت و خير بشر بدل نمايد و آزادي حيوانمنشانه را با قانون و سلب آزاديهاي غيرمنطقي و بيخردانه محدود نمايد؛ زيرا آزادي فردي مطلق بيقيد و شرط چيزي جز فساد و ناامني و تجاوز و بينظمي ببار نميآورد و با جامعهيي متمدن و امن و با آرامش، نميسازد. بشر در طول هزاران سال زندگي بتجربه دريافته است كه زندگي امن و آرام جز در سايه قانون و قراردادهاي اجتماعي محدودكننده امكانپذير نيست، و تمدن يكي از ثمرات قانون است، از اينرو گريز از قانون هم فرار از تمدن شمرده ميشود. در حدود قرن ششم پيش از مسيح، يكي از اشراف آتن (يونان) بنام «سولون» كه از توحش جامعه خود به امان آمده بود، براي يافتن راهحل رهايي جامعه جاهلي خود، به مصر و تمدنهاي امن آنروز رفت تا راه اصلاح و نجات جامعه را بياموزد؛ و گفتگوي او با يكي از كاهنان مصري معروف است. او سرانجام دريافت كه تمدن جز با قانون و عقلانيكردن جامعه و سلب برخي آزاديهاي زيانبخش و خرابگر، بدست نميآيد. با گذشت هزاران سال از عمر تمدن بشر در جوامع كهن شرق و غرب، امروز ديده ميشود كه در بخشي از اقاليم مغرب كه اروپا و آمريكا ناميده ميشوند، با وجود تظاهر به تمدن و ادعاي فرهنگ عالي، هنوز حال و هواي دوران توحش قومي و قبيلهيي باستاني خود را (كه نمونه آن عشق به سگ و سلاح و غارتگري و نگاه بردگي و فرودستي زن در جامعه است) بكنار نگذاشته و بدروغ، از آزادي زن دفاع ميكنند و با اهداف سياسي، بيبندوباري و قانونشكني و برهمزدن امنيت خانواده و زن را ترويج مينمايند. وقايعي كه در ماههاي گذشته در ايران روي داد و به حرمتشكني حجاب انساني و اسلامي از سوي زنان فريبخورده انجاميد، رابطه مستقيم با سياست براندازي نظام اسلامي و انقلابي ايران داشت و از فرهنگ يهودي صهيونيستي (رواج فساد در زنها و براندازي خانواده) مايه ميگرفت. دشمن بدنبال آنستكه با رواج فرهنگ جاهلي و ابتداييِ برهنگي زن و آزادي شهوتراني حيواني و دور از تمدن و قانون، ملت ايران را ـ كه از دوران باستان، متمدن و تمدنساز بوده ـ به دوران جاهليت نخستين بشر برگرداند و ببهانه دفاع از حقوق اجتماعي زن، او را به فساد و پستي بكشاند تا به هدف موهوم براندازي نظام انساني و اسلامي برسد. اين ملت، ملتي نيست كه پس از داشتن هزاران سال حكمت و تمدن سرفراز، با اين شيوههاي ابلهانة دشمنان سعادت ملت، دست از فرهنگ عالي و عقلاني و انساني خود بردارد و فرهنگ فرومايه و پست و دور از تمدن غربي را بپذيرد و بنيان رفيع و استوار نظام اسلامي ايران، بنايي نيست كه با اين بادها بلرزد كه گفتهاند: «برو اين دام بر مرغ دگر نه كه عنقا را بلند است آشيانه» پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
140 - سرمقاله
آیتالله سیدمحمد خامنهایمطالعه و پژوهش در تحولات و تغییرات اجتماعی و رفتارهای گروهی و جمعی افراد در یک جامعه نشان میدهد که همانگونه که انگیزهها و رفتارهای افراد بشر همه معلول برداشتها و اعتقادهای شخص آنهاست ـکه به آن جهانبینی یا فرهنگ نام میدهیمـ جوامع بشری هم مانند افراد و اشخاص، در رفتاره چکیده کاملمطالعه و پژوهش در تحولات و تغییرات اجتماعی و رفتارهای گروهی و جمعی افراد در یک جامعه نشان میدهد که همانگونه که انگیزهها و رفتارهای افراد بشر همه معلول برداشتها و اعتقادهای شخص آنهاست ـکه به آن جهانبینی یا فرهنگ نام میدهیمـ جوامع بشری هم مانند افراد و اشخاص، در رفتارهای اجتماعی و پدیدههای تاریخی که میآفرینند همواره تحت تأثیر فرهنگ، یعنی همان برداشتهای ذهنی خود از واقع خارج میباشند. هزاران سال تحمل استبداد شاهی در کشور ما، همه برخاسته از اعتقاد مردم به حقانیت استبداد شاهان و لزوم اطاعت و بردگی آنان بود، و بالعکس، اصل آزادگی و حُریّت انسان و این اعتقاد اسلامی که «لاتَکُن عبد غیرک...» یعنی «برده هیچکس مباش» و آموزههای مانند آن، سبب شد که ملت سرافراز ایران براهنمایی روحانیت شیعه، بنای کهنه شاهنشاهی و اصل بردگی مردم را براندازد و بجای آن اصل کرامت انسان و آزادی او و احترام به اراده و رأی و انتخاب را بگذارد و این نمونهیی از تأثیر تفکر و فرهنگ یک جامعه در تحولات و تغییرات اجتماعی و حتی تغییر مسیر تاریخ بود. متأسفانه، پس از انقلاب و برپایی نظام اسلامی، دولتها و مجلس شورای اسلامی انقلابی نه فقط در رشد و تکامل معرفت جامعه و بینش اجتماعی، یعنی فرهنگ مردم کاری چندان نکردند، بلکه روزبروز در سیر مصوّبات و اقدامات آنان، توجه و اهتمام به اهمیت تربیت مردم و کمک به شعور سیاسی و اجتماعی (فرهنگ) آنان کمتر شد و از آن چیزی جز یک نام در برنامههای سالانه و چندسالانه باقی نماند و مختصر عنایت دولتها و مجلس و بودجه اندکی که بعنوان فرهنگ مقرر میشد، عملاً به ورزش فوتبال و اموری کم ارزش دیگر رسید و حکمت و عقلانیت و معرفت اجتماعی محروم ماند. تمام تحولات سوء و زیانبار و پدیدههای براندازانۀ سالهای اخیر و رواج قانونشکنی و بیحجابی زنان که امروز عادی شده، همه ناشی از کمتوجهی اولیاء امور به لزوم رشد عقلانیت و فرهنگ انقلابی مردم بوده و نقش حساس و مهم فرهنگ و بینش اجتماعی در حفظ نظام اسلامی و پیشیگری از انحراف سیاسی مردم، فراموش شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
141 - معرّفی یکصد منبع برای پژوهش دربارۀ کتاب فصل الخطاب محدّث نوری
کاظم استادیکتاب «فَصلُ الخِطاب فی تَحریفِ کِتابِ رَبّ الاَرباب» اثر میرزا حسین نوری (م1320ق)، جنجالی¬ترین کتاب قرآنی دو قرن اخیر میباشد که در آن حدود هزار روایت مطرح نموده است. با توجّه به موقعیّت و شخصیّت محدّث نوری و تأثیرگذاری کتاب وی در مناقشات کلامی میان شیعه و اهل سنّت و چکیده کاملکتاب «فَصلُ الخِطاب فی تَحریفِ کِتابِ رَبّ الاَرباب» اثر میرزا حسین نوری (م1320ق)، جنجالی¬ترین کتاب قرآنی دو قرن اخیر میباشد که در آن حدود هزار روایت مطرح نموده است. با توجّه به موقعیّت و شخصیّت محدّث نوری و تأثیرگذاری کتاب وی در مناقشات کلامی میان شیعه و اهل سنّت و نیز اهمّیت فوق العادۀ مسأله، لازم مینمود تا مأخذشناسی جدید و بهروزی که در آن، مشخّصات غالب نوشتههای پیرامون کتاب فصل الخطاب وجود داشته باشد، در دسترس پژوهشگران قرار گیرد تا با توجّه به آن به پاسخگویی به شبهات و تحقیقات جدید در این زمینه بپردازند. در مقاله حاضر، مجموعهای با حدود یکصد عنوان از منابع پیرامون کتاب فصل الخطاب، با اطّلاعات شناسنامهای، معرّفی شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
142 - روش نظاممند خواجهنصیرالدین طوسی در مواجهه با منتقدان فلسفة اسلامی
حسام الدین مؤمنی شهرکیخواجهنصیرالدین طوسی را میتوان در شمار برترین مدافعان فلسفۀ اسلامی در دوران غربت تفکر و فلسفهورزی دانست. او با تلاشها و حمايتهاي علمي و فلسفي خود، مانع از خاموشی چراغ اين اندیشة اصيل شد. خواجهنصيرالدين براي دفاع از فلسفۀ اسلامي در برابر منتقدان آن، از روشي نظاممند به چکیده کاملخواجهنصیرالدین طوسی را میتوان در شمار برترین مدافعان فلسفۀ اسلامی در دوران غربت تفکر و فلسفهورزی دانست. او با تلاشها و حمايتهاي علمي و فلسفي خود، مانع از خاموشی چراغ اين اندیشة اصيل شد. خواجهنصيرالدين براي دفاع از فلسفۀ اسلامي در برابر منتقدان آن، از روشي نظاممند بهره برده كه موجب تحول بنیادین در روند فلسفه و کلام اسلامی شد. پژوهش حاضر با استفاده از راهبردهاي توصیفی، تحلیلی و استدلالی و روشهای اسنادی، تحلیل منطقی و قیاسی، بدنبال تبیین نظام علميـدفاعي خواجهنصير در مواجهه با منتقدان فلسفۀ اسلامی است. یافته¬های اين تحقیق نشان میدهند که شاخصههای روش نظاممند وی عبارتند از: تبيين عدم تعارض میان فلسفه و دین، گفتگو با ساير اندیشمندان، شرح فلسفة سینوی، نقد آراء مخالفـان و منتقـدان فلسفه، ترکیب فلسفة مشائـی و اشراقـی، نشاندادن کاربرد فلسفه با ارائة کلام فلسفی، رویکرد عقلی و بدون غرضورزي در شرح و نقد، و رعایت اخلاق در نقد. نتایج پژوهش حاکی از آنست که عقل فلسفی و رويكرد عقلانی خواجه، اساس و محور اصلي نظام علمیـدفاعی اوست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
143 - علتشناسی جرایم رباتها: با تأکید بر نظریه انتخاب عقلانی
محبوب افراسیاب کامران شیرزاددر دوران کنونی، هوش مصنوعی به عنوان یک پیشرفت فناورانه از اهمیت فزایندهای برخوردار شده است. کاربردهای مختلف هوش مصنوعی در قلمروهای متفاوت، در عین حال که منشأ خدمات برای بشر بوده، اما ظهور جرایم رباتها چالشهایی را برای انسانها به وجود آورده است. لذا، مسئله اصلی در ای چکیده کاملدر دوران کنونی، هوش مصنوعی به عنوان یک پیشرفت فناورانه از اهمیت فزایندهای برخوردار شده است. کاربردهای مختلف هوش مصنوعی در قلمروهای متفاوت، در عین حال که منشأ خدمات برای بشر بوده، اما ظهور جرایم رباتها چالشهایی را برای انسانها به وجود آورده است. لذا، مسئله اصلی در این حوزه، مداخله رباتها در رفتارهای مجرمانه است. در مورد جرایم نسل اول رباتها/ رباتهای غیرهوشمند باید گفت که رباتها نقشی در ارتکاب جرم ندارند و تنها ابزاری در دست برنامهنویس محسوب میشوند. با وجود این، نسل رباتهای هوشمند کنشگران اجتماعی فعال و عقلانی هستند که خارج از اراده برنامهنویس حرکت کرده و در پی تصمیمسازی اخلاقی برمیآیند. این پژوهش که درصدد تحلیل جرایم رباتها در پرتو نظریه انتخاب عقلانی است، به این نتیجه رسیده است که رباتهای هوشمند بهسان بزهکاران یقهسفید در زمره بزهکارانی هستند که بیشترین میزان توجه به تحلیلهای هزینه- فایده را دارند. در کنار آن، نسل اول رباتها فاقد هرگونه توانایی برای سنجش منافع و هزینههای جرم هستند پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
144 - سرمقاله
آیتالله سیدمحمد خامنهایحکومت مردمی، در اصطلاح، حکومتی است که براساس اراده و انتخاب افراد جامعه باشد و مدیران کشور، نمایندگی و نیابت مردم را داشته باشند. این شکل حکومت ـ که در اصل و تاریخ خود، آوردۀ اسلام و ادیان واقعی گذشته است و ریشه در کرامت ذاتی انسان دارد، که قرآن به آن اشاره کرده ـ بر اس چکیده کاملحکومت مردمی، در اصطلاح، حکومتی است که براساس اراده و انتخاب افراد جامعه باشد و مدیران کشور، نمایندگی و نیابت مردم را داشته باشند. این شکل حکومت ـ که در اصل و تاریخ خود، آوردۀ اسلام و ادیان واقعی گذشته است و ریشه در کرامت ذاتی انسان دارد، که قرآن به آن اشاره کرده ـ بر اساس کرامت انسان و آزادی و آزادگی ذاتی است که به انسان داده شده است، از اینروست که کسی حق ندارد اراده و قدرت خود را بر افراد دیگر تحمیل نماید. اما تحقیق نشان میدهد که این اصل، مطلق نیست و شرایطی دارد، یعنی همانگونه که معمولاً عقل و بلوغ را شرط میدانند و محجورین و افراد نابالغ یا سفیه، حق انتخاب ندارند، شروط ضروری دیگری هم هست که رعایت نکردن آنها سبب تسلط افراد قدرتطلب، بر حکومت، از راه فریبکاری و جلب آراء و ارادۀ مردم میگردد. چون دادن وکالت و نمایندگی در واقع بمعنای «واگذاری تمام سرنوشت و مصالح خود بمدت چهار سال به شخص وکیل یا وزیر است»، بنابرین لزوماً مشروط به آگاهی و بصیرت و شناخت رأیدهندگان میباشد و باید مردم از صلاحیت و صلاح نمایندۀ خود مطمئن و به صحت تشخیص و ممیزی دستگاههای نظارتی اعتماد داشته باشند و خادم و خائن را از هم تمییز دهند، وگرنه آینده و روزگار خود را تباه خواهند کرد. از سوی دیگر، آگاهی اکثریت افراد جامعه شاذ و نادر است؛ بایستی در کنار مردم، مشاوران و مرشدان آگاه یا نهادهایی هوشیار و دشمنشناس باشند که افرادی صالح را که نامزد انتخاب میشوند، بشناسند و از آنها حمایت، یا آنها را معرفی کنند. علاوه بر این، مرشدان صادق و آگاه، ضروری است که شورای نگهبان و دستگاههای نظارت کننده نیز، بسبب خطراتی که در اندک تسامح یا کلینگری وجود دارد، علاوه بر ظواهر اشخاص، به قرائنی که حاکی از نادرستی و انحرافات جزئی سیاسی آنها باشد نیز توجه کنند، زیرا برخلاف آنچه در امور عادی و معاشرت با مردم اصالةالصحة جاری است، در عرصۀ سیاست و گزینش افرادی برای ادارۀ کشور، اصل عقلایی و درست، اصالةالفساد است و این اصل ضامن سلامت و اعتبار حکومت و راحت مردم جامعه خواهد شد. امید است مسئولین و معتمدین مردم در شناخت بهتر مردم از نامزدهای انتخابات، کوتاهی ننمایند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
145 - گونهشناسی رفتار ائمه(ع) در اظهار ادله عقلی بر امامت خویش
قاسم ترخان کوثر سادات هاشمیآگاهی یافتن مردم از صداقت افرادی که مدعی منصب الهی هستند، متوقف بر اظهار دلایل عقلی و نقلی است. نبی اکرم(ص) درباره ائمه اثنی عشر(ع)، دلایل نقلی و عقلی متعددی بیان فرمود؛ به علاوه هر یک از ائمه(ع) نیز بر حقانیت امام بعدی دلایلی را اظهار داشتند. فارغ از استدلالهایی که دی چکیده کاملآگاهی یافتن مردم از صداقت افرادی که مدعی منصب الهی هستند، متوقف بر اظهار دلایل عقلی و نقلی است. نبی اکرم(ص) درباره ائمه اثنی عشر(ع)، دلایل نقلی و عقلی متعددی بیان فرمود؛ به علاوه هر یک از ائمه(ع) نیز بر حقانیت امام بعدی دلایلی را اظهار داشتند. فارغ از استدلالهایی که دیگر معصومان در این خصوص مطرح نمودند، هر امام گاهی به احادیث وارده از جانب پیامبر(ص) یا امام پیشین و گاهی به ادله عقلی استناد و خود را به عنوان امام و جانشین پیامبر(ص) معرفی کرده است. پژوهش حاضر که در جمعآوری مطالب از شیوه کتابخانهای و در حوزه اندیشهورزی از روش تحلیلی استفاده کرده، به دنبال شناخت این مطلب است که فرآیند رفتاری ائمه(ع) در استفاده از ادله عقلی بر اثبات حقانیت خود چگونه بوده است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که ائمه اطهار(ع) در اظهار ادله عقلی به مناسبات زمانی و سطح ادراکی مخاطبان فرآیند پنجگانه زیر را طی کرده است: اظهار شایستگی نسبت به خلافت، تلاش در حفظ ارزشها، معرفت افزایی، برتری علمی، اظهار افضلیت در برقراری حکومت توحیدی جهانی. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
146 - بررسی و نقد دیدگاه شیخ انصاری و اخباریان در مسأله حجّیت قطع حاصل از مقدّمات عقلی (2)
احمد براریاننوشتار کنونی، بخش دوم از مقالهای است که به موضوع قطع حاصل از مقدّمات عقلی در کتاب رسائل میپردازد. در شماره اوّل، محلّ اختلاف و تبعات آن در اصول و فقه بررسی شده و در این شماره، به دلایل دو گروه پرداخته میشود. بخش مهمّی از این دلایل، روایی است ولی در کتاب رسائل و نیز چکیده کاملنوشتار کنونی، بخش دوم از مقالهای است که به موضوع قطع حاصل از مقدّمات عقلی در کتاب رسائل میپردازد. در شماره اوّل، محلّ اختلاف و تبعات آن در اصول و فقه بررسی شده و در این شماره، به دلایل دو گروه پرداخته میشود. بخش مهمّی از این دلایل، روایی است ولی در کتاب رسائل و نیز پژوهشهای مرتبط، کمتر مورد توجّه قرارگرفته است. در کتاب رسائل نیز پاسخهای کاملی به استدلالهای اخباریان داده نشده است. ضمن این که امکان ارائه تبیینی بهتر از دلایل اخباریان و تقویت استدلالهای ایشان وجود دارد. پس از بررسی دلایل اخباریان، پاسخهای شیخ انصاری و بررسی استظهاری اخبار، این نتیجه به دست میآید که در مقام کشف احکام، اثبات منبع بودن عقل در عرض قرآن و حدیث با اشکالات مهمّی همچون تعارض با اخبار مواجه است. از این رو لازم است مطالب کتاب رسائل با ارائه پاسخهای مناسبتر و بررسی روایی جامعتر توسط اصولیان تکمیل شود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
147 - تبیین رابطهای خدا و جهان هستی از نظر میرزا جواد تهرانی(ره)
علی اکبر حائری موحد یحیی کبیر محمد سعیدی مهر عباس ذهبیهدف از پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش است که چه رابطهای بین خدا و جهان هستی از منظر میرزا جواد تهرانی وجود دارد؟ به همین منظور آثار مکتوب ایشان به روش تحلیل محتوای منابع به صورت کتابخانهای مورد بررسی قرار گرفت. حکما در پاسخ به این پرسش از پیشفرضهای عقلی چون؛ اصل علیت، ج چکیده کاملهدف از پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش است که چه رابطهای بین خدا و جهان هستی از منظر میرزا جواد تهرانی وجود دارد؟ به همین منظور آثار مکتوب ایشان به روش تحلیل محتوای منابع به صورت کتابخانهای مورد بررسی قرار گرفت. حکما در پاسخ به این پرسش از پیشفرضهای عقلی چون؛ اصل علیت، جعل، سنخیت، قاعده الواحد، فاعل بالتجلی،... بهره گرفته و با طرح جدایی بین اولین مخلوق از اولین صادر، رابطه را امری وجودی دانستهاند. میرزا جواد یکی از متفکران مکتب تفکیک ضمن عدم پذیرش اصول مذکور، ادعای حکما را خالی از اشکال نمیداند. وی بر این باورست که تعیین مصداق اولین مخلوق و بیان نوع رابطه از قلمرو دانش انسان خارج است لذا باید در این خصوص تابع متون شرع باشیم. بنابراین رابطه بین خدا و جهان هستی قطعاً برقرار است. هر چند که کیفیت آن بر ما مجهول میباشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
148 - جایگاه عقل عملی در استکمال عقل نظری از منظر ابنسینا و ملاصدرا
محمداسلم رئیسی مرتضی کشاورز محمدعلی اخگردر این تحقیق با بررسی آراء ابنسینا و ملاصدرا نقش عمل در استکمال عقل نظری در دو مکتب عمده فلسفه اسلامی یعنی حکمت مشاء و متعالیه توجه شده است. اهمیت این موضوع به سبب تبیین ارتباط میان علم و عمل در آراء این دو مکتب و سیر تکامل این بحث از فلسفه مشاء به حکمت متعالیه است. ای چکیده کاملدر این تحقیق با بررسی آراء ابنسینا و ملاصدرا نقش عمل در استکمال عقل نظری در دو مکتب عمده فلسفه اسلامی یعنی حکمت مشاء و متعالیه توجه شده است. اهمیت این موضوع به سبب تبیین ارتباط میان علم و عمل در آراء این دو مکتب و سیر تکامل این بحث از فلسفه مشاء به حکمت متعالیه است. این مهم ضمن مباحث مابعدالطبیعی و اخلاقی در ارتباط با شکاف نظر و عمل مطرح است. هدف تحقیق بررسی ارتباط عقل عملی - امور جزئی نظیر اخلاق و شریعت- و سعادت دنیوی انسان و همراستایی آن با کمال عقل نظری است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نزد ابنسینا استکمال قوه عقل انسانی از هیولانی تا مستفاد بواسطه عقل فعال است اما پس از آنکه عقل انسان فعلیت یافت، برای اتصال در شدت و مراتب والاتر نیاز به اعمالی دارد که بواسطه آن از امور مادی و جسمانی فارغ شده و قابل دریافت و اتحاد با صور کلی شود که استکمال عقل نظری است. این نظریه در آراء ملاصدرا، از این رو که نفس را جسمانیة الحدوث می داند، در مراتب عقل بالقوه تا مستفاد نیز ساری است یعنی رابطه ای دوسویه میان نظر و عمل در مراتب نفس در عالم جسمانی، مثالی و عقلانی هست. تبیین نظرات ابنسینا و ملاصدرا در حوزه فلسفه اسلامی نوع تکامل و رویکرد این نظریه را با وضوح بیشتری نمایان میکند که در این تحقیق بر اساس روش گفتگو میان آراء ایشان تحلیل می شود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
149 - عقل بین وجود و عدم با بدن در معاد و استدلال درباره آن از دیدگاه فخر رازی و صدرالمتألهین
عبدالرحمن صدیق محمد عزیز جوانپور هروی محمدعلی ربی پورهدف پژوهش حاضر، پی¬بردن به ماهیت عقل و سرنوشت و سرانجام آن در معاد و ارائه معانی و تفاسیر مختلف درباره اثبات بقای عقل است که از گذشته موضوع بحث بوده است. بر همین اساس، این پژوهش با بررسی آیات قرآن به¬خصوص آیات مربوط به آفرینش و سرنوشت قطعی انسان و بررسی اقوال علما و فلا چکیده کاملهدف پژوهش حاضر، پی¬بردن به ماهیت عقل و سرنوشت و سرانجام آن در معاد و ارائه معانی و تفاسیر مختلف درباره اثبات بقای عقل است که از گذشته موضوع بحث بوده است. بر همین اساس، این پژوهش با بررسی آیات قرآن به¬خصوص آیات مربوط به آفرینش و سرنوشت قطعی انسان و بررسی اقوال علما و فلاسفه به¬نگارش درآمده است. در جریان بررسی¬ منابع، حتمی بودن عقل در وجود انسان در زندگی دوم (روز قیامت) با دلایل عقلی و نقلی با استناد به آیات قرآن کریم و الهام از شرح فلاسفه و علما اثبات شد. از دلایل نقلی آیه27 سوره ص و از ادله عقلی قانع کننده این است که خداوند انسان و جهان را بیهود نیافریده و عقل و منطق نمی¬پذیرد که ظالم و مظلوم در داوری مساوی باشند، پس قیامت و حساب برای هر انسان مکلفی حتمی است؛ بدین-ترتیب ثابت می¬شود که عقل در روز رستاخیز همراه انسان است، چرا که عدم وجود آن تکلیف و حساب را از او ساقط می¬کند و با از دست دادن آن، انسانیت و هویت شخص از بین¬رفته که اگر اینگونه باشد، قیامت و حسابرسی نخواهد بود و این بر اساس فرموده حق¬تعالی و عقل و منطق غیرممکن است. این پاسخ بازدارنده به سخنان منکرانی است که می¬گویند معادی وجود ندارد و انسان با مرگ از بین می¬رود و دچار فنای ابدی می¬شود. پس بر اساس نتایج کلی، عقل و معاد وجود دارد و عقل با مرگ از بین نمی¬رود و معاد برای تحقق عدالت در پاداش نیکوکاران و عقوبت ستمکاران است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
150 - تبیین و ارزیابی مبانی فلسفی نظریه تربیتی رجیو امیلیا: نگاهی از منظر رویکرد اسلامی عمل
نرگس سادات سجادیه زهرا صابریپژوهش حاضر با هدف امکانسنجی بهره¬مندی از یکی از رویکردهای مطرح آموزشی پیش از دبستان در سطح جهان، با تبیین مبانی فلسفی نظریه تربیتی رجیو امیلیا و ارزیابی آن مبتنی بر رویکرد اسلامی عمل صورت گرفته است. در این راستا با بهرهگیری از روش تحلیل مفهومی، زبانی و تحلیل منطقی پس چکیده کاملپژوهش حاضر با هدف امکانسنجی بهره¬مندی از یکی از رویکردهای مطرح آموزشی پیش از دبستان در سطح جهان، با تبیین مبانی فلسفی نظریه تربیتی رجیو امیلیا و ارزیابی آن مبتنی بر رویکرد اسلامی عمل صورت گرفته است. در این راستا با بهرهگیری از روش تحلیل مفهومی، زبانی و تحلیل منطقی پسرونده، مؤلفه¬های اساسی مبانی فلسفی این رویکرد استنباط گردیده و سپس مبتنی بر رویکرد اسلامی عمل، مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است. حاصل این پژوهش استنباط دوازده مؤلفه فلسفی زیر¬ساز مبانی انسان¬شناختی، معرفت¬شناختی و ارزش¬شناختی؛ از جمله تأکید بر یکتایی و شایستگی کودک و ارزشمندی استقلال فکری و عملی او؛ اتخاذ رویکرد سازه¬گرایی اجتماعی به معرفت؛ محور قرار دادن ارزش عدالت و دموکراسی به عنوان روح حاکم بر دیدگاه رجیو امیلیا بود. نتایج ارزیابی حاکی است نظریه تربیتی رجیو امیلیا ضمن برخورداری از ویژگیهای منحصر به فرد و ابداعات آموزشی سودمند؛ نیازمند ملاحظه، بازنگری و تکمیل برخی وجوه چالشبرانگیز، پیش از هرگونه بهره¬گیری خواهد بود؛ از جمله نقدهای وارد شده به این دیدگاه می¬توان به این موارد اشاره کرد: تقلیل نگاه کل¬¬¬گرایانه و نادیده انگاشتن بعد معنوی کودک؛ تصویری شعاری و غیرواقعی از کودک و ابهام و سرگردانی در میانه واقع¬گرایی و سازه¬گرایی و خطر نسبی¬گرایی حاد در حوزه معرفت¬شناختی؛ و ناسازواری در توجه به ارزش¬های مطلق و مشروط در کنار ارزش¬های متغیر در عرصه ارزش¬شناختی. در این راستا و در نگاهی بازسازانه می¬توان به این موارد اندیشید: به ¬رسمیت¬ شناختن بعد معنوی به صورت عمومو¬خصوص منوجه با بعد بدنی، تعدیل نگاه به کودک، قرار دادن واقع¬گرایی در محور و سازه¬گرایی در حول آن، توجه به ارزشهای مطلق و مشروط و توجه متعادل به دموکراسی عقلانیت¬مدار و عادلانه. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
151 - بررسی تطبیقی عقلگرایی در اندیشه معتزله و نو معتزله
زینب شفوی عزیز جوان پور هروی توکل کوهی بیگلو<p>معتزله گروهی از متکلّمان اسلامی هستند که به اصالت عقل اعتقاد کامل داشته عقل نظری را بر آموزه‌های وحیانی حاکم می‌دانند. این اصل، تأثیراتی در کلیت نظام فکری و عقاید دینی آنان به همراه داشته و برداشتی ویژه از توحید و عدل الهی به دست داده است. جریان نو معتزله، چکیده کامل<p>معتزله گروهی از متکلّمان اسلامی هستند که به اصالت عقل اعتقاد کامل داشته عقل نظری را بر آموزه‌های وحیانی حاکم می‌دانند. این اصل، تأثیراتی در کلیت نظام فکری و عقاید دینی آنان به همراه داشته و برداشتی ویژه از توحید و عدل الهی به دست داده است. جریان نو معتزله، یکی از جریان‌های مهم کلامی در جهان اسلام است. این جریان، خاستگاه خود را در آرای معتزلیان قدیم می‌جوید و به دنبال تجدید بنای معرفتی اسلام است. این گروه عقل را قدسی دانسته و معتقدند عقل محدودیتی دارد و انسان برای درک حقایق عالم به وحی هم نیازمند است. این دو مکتب فکری دارای اشتراکات و افتراقات فکری متعدّدی هستند که این موضوع ضرورت تطبیق مفهوم عقل‌گرایی را توجیه می¬نماید؛ بنابراین این پژوهش در تلاش است با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به تطبیق رویکردهای فکری معتزله و نو معتزله پرداخته و تشابه و افتراقات فکری آن‌ها را نمایان سازد. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد معتزله و نو معتزله عموماً در فلسفه‌گرایی، اصول پنج‌گانه، توحید و عدل و وعد و وعید و منزله بین المنزلتین و امربه‌معروف و نهی از منکر، حادث بودن قرآن، حسن و قبح مشابهت‌هایی دارند ولی در مفاهیمی مانند نوع عقل‌گرایی، سازوکار عقل‌گرایی و برخی مبانی عقلی دارای تمایزاتی هستند.</p> پرونده مقاله