جايگاه وجودي ولي و امام در حكمت متعاليه (ديدگاه حكيم زنوزي)
محورهای موضوعی : پژوهش درباره فیلسوفان صدرایی و شارحان و منتقدان ملاصدرا
1 - دانشگاه پيام نور
کلید واژه: ولي امام عقل اول موجود مستكفي حكمت متعاليه حكيم زنوزي ,
چکیده مقاله :
مقالة حاضر درصدد است با بررسي مفهوم ولي و امام در ديدگاه حكيم زنوزي، نشان دهد كه ميتوان بنا بر قواعد فلسفة نظري حكمت متعاليه ـ همچون قاعدة الواحد، امكان اخس و بويژه امكان اشرفـ شأن ضروري وجود عقل را اثبات نمود. از آنجا كه «ولي» در برترين مرتبة عقل بالفعل و قوة تحريك قرار دارد، بر مرتبة عقل اول بعنوان حق ثاني، اتم و اقرب جواهر نشئة ملكوت به حق تعالي منطبق ميشود، از اينرو اين مرتبه بر «ولي» صادق است. همچنين اين عقل كه درحكمت اشراقية متعاليه «عقل متكافئه» و «رب النوع» و در اين مقاله نمونة برتر «موجود مستكفي» شناخته ميشود، به اين سبب كه داراي جنبهيي از ربوبيت حق تعالي است، بر خلاف عقول مفارق، به تربيت و تدبير مادون خويش التفات دارد. نمونة اين عقل را ميتوان در انوار مدبرة انسانيه و نفوس عاليه، از جمله اوليا وحكماي متأله، مشاهده كرد. نويسنده با بررسي اين ويژگيها و مصاديق اينگونه از عقل، نتيجه ميگيرد كه بر اساس تحليل حكمي محتواي بعضي از روايات ميتوان زمينه را براي تطبيق اين ويژگيها بر اولياء آماده ساخت و بتعبير زنوزي، ركن ابيض عرش الهي وعقل كل را نمايندة اين مرتبه معرفي نمود. سرانجام، بنا بر اين باور كه عقل، اشرف و اقرب و محبوبترين جواهر ملكوتي است، ميتوان آن را روح دانست. به اين سبب، ولي، روح و عقل ناطقهيي است كه در معرض فرامين و ثواب و عقاب حق تعالي قرار ميگيرد.
Through a study of the concept of the Guardian and Imam in the view of Hakim Zunuzi, the present paper is intended to demonstrate that it is possible to prove the necessity mode of the existence of the intellect based on some of the principles of the theoretical school of Transcendent Philosophy, including the principles of the One, inferior possibility and, particularly, nobler possibility. Since the “guardian” enjoys the highest level of actual intellect and the faculty of stimulation, he can be matched with the level of the First Intellect as the second truth and the most perfect and closest of the substances of the realm of dominion to Almighty Truth. This level is, thus, true for the “guardian”. Moreover, unlike separate intellects, the kind of intellect which is known as “correspondent intellect” and “archetype” in the transcendent Illuminationist philosophy and as a supreme example of mustakfi existent attends to the training and administration of its inferiors because it enjoys an aspect of the divinity of Almighty Truth. An example of this kind of intellect can be observed in the human administrative lights and supreme souls, such as favorites of God and theologian philosophers. Through a study of the features and examples of this kind of intellect, the author concludes that, based on the philosophical analysis of some traditions, one can prepare the context for the matching of such features to favorites of God and, in Zunuzi’s words, introduce the white pillar of the divine Celestial Throne and universal intellect as the representative of this level. Finally, given the belief that the intellect is the noblest and the most favorite of all divine substances and the closest of them to God, it can be considered to be the spirit. Therefore, the guardian is the spirit and the rational soul who is open to the orders, rewards, and punishments of Almighty Truth.
قرآن كريم
خطبة غدير (پيامبر)، ترجمة محمدباقر انصاري، قم، نويد ظهور، 1390.
آمدي، ابوالفتح، دُرر و غُرر، شرح جمالالدين محمد خوانساري، تهران، دانشگاه تهران، 1384.
آملي، سيدحيدر، جامع الاسرار و منبع الانوار (به انضمام رسالة نقد النقود في معرفة الوجود)، به اهتمام هانري كربن و عثمان اسماعيل، تهران، علمي و فرهنگي، 1368.
ابراهيمي ديناني، غلامحسين، قواعد كلي در فلسفه اسلامي، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1393.
ابن سينا، الهيات از كتاب شفا، ترجمة ابراهيم دادجو، تهران، اميركبير، 1395.
ابن عربي، محيالدين، فتوحات مكيه، تحقيق عثمان اسماعيل يحيي، قاهره، المكتبة العربية، 1392ق.
ابن عربي، محيالدين، فصوص الحكم، تعليقة ابوالعلاء عفيفي، تهران، الزهرا، 1370.
احسايي، محمد بن علي (ابن ابي جمهور)، عوالي اللئالي، قم، سيد الشهداء، 1403ق.
جامي، عبدالرحمن، نفحات الانس، تصحيح و مقدمة مهدي توحيديپور، تهران، نشر سعدي، 1366.
سبزواري، ملاهادي، شرح دعاي صباح، تحقيق نجفقلي حبيبي، تهران، دانشگاه تهران، 1375.
سهروردي، حكمت اشراق، ترجمة سيدجعفر سجادي، تهران، دانشگاه تهران، 1394.
سهروردي، عقل سرخ، تهران، مولي، 1369.
طبرسي، احمد بن علي، الاحتجاجات، تهران، نويد ظهور، 1393.
فيروزآبادي، مجدالدين، القاموس المحيط، مشهد، شيرازگان، 1380.
فيض كاشاني، ملامحسن، علم اليقين في اصول الدين، تحقيق محسن بيدارفر، قم، بيدار، 1377.
قيصري، داود، شرح فصوص الحكم، تصحيح حسن حسنزاده آملي، قم، بوستان كتاب، 1382.
كاشاني، عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفيه، تصحيح مجيد هاديزاده، تهران، حكمت، 1381.
كليني، محمد بن يعقوب، الاصول الكافي، ج1، تحقيق علي اكبر غفاري، تهران، دار الكتب الا؛سلامية، 1375.
لاهيجي، عبدالرزاق، گوهر مراد، تحقيق زينالعابدين قرباني، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1373.
مدرس زنوزي، آقاعلي، مجموعه مصنفات حكيم مؤسس، مقدمه و تنظيم محسن كديور، تهران، اطلاعات، 1378.
ملاصدرا، الحكمة المتعالية في الاسفار الاربعة، ج1، تصحيح و تحقيق غلامرضا اعواني، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1383.
ملاصدرا، الحكمة المتعالية في الاسفار الاربعة، ج2، تصحيح و تحقيق مقصود محمدي، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1383.
ملاصدرا، الحكمة المتعالية في الاسفار الاربعة، ج3، تصحيح و تحقيق مقصود محمدي، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1382.
ملاصدرا، الحكمة المتعالية في الاسفار الاربعة، ج6، تصحيح و تحقيق احمد احمدي، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1380.
ملاصدرا، الحكمة المتعالية في الاسفار الاربعة، ج7، تصحيح و تحقيق مقصود محمدي، تهران بنياد حكمت اسلامي صدرا 1380.
ملاصدرا، الحكمة المتعالية في الاسفار الاربعة، ج9، تصحيح و تحقيق رضا اكبريان، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1378.
ملاصدرا، المشاعر، تصحيح و تحقيق مقصود محمدي، در: مجموعه رسائل فلسفي. ج4، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1389.
ملاصدرا، المظاهر الالهيه في اسرار العلوم الكمالية، تصحيح و تحقيق سيدمحمد خامنهاي، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1389.
ملاصدرا، تفسير القرآن الكريم، ج1، تصحيح و تحقيق محمد خواجوي، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1389.
ملاصدرا، شرح الاصول الكافي، ج1، تصحيح و تحقيق رضا استادي، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1384.
ميرداماد، محمدباقر، القبسات، بهاهتمام مهدي محقق و توشيهيكو ايزوتسو، تهران، دانشگاه تهران، 1369.