-
حرية الوصول المقاله
1 - ارائه مدل جبران خدمات جامع کارکنان دانشگر در بنگاههای کوچک و متوسط
حدیثه خرمیپژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای جبران خدمات جامع کارکنان دانشی بنگاههای کوچک و متوسط انجام گرفته است. جبران خدمات جامع در این تحقیق بر اساس رویکرد سرمایه انسانی و سنتز ادبیات تحقیق در چهار بعد پرداخت، مزایا، محیط کاری و توسعه تبیین شد. پژوهش حاضر با رویکرد آمیخته انج أکثرپژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای جبران خدمات جامع کارکنان دانشی بنگاههای کوچک و متوسط انجام گرفته است. جبران خدمات جامع در این تحقیق بر اساس رویکرد سرمایه انسانی و سنتز ادبیات تحقیق در چهار بعد پرداخت، مزایا، محیط کاری و توسعه تبیین شد. پژوهش حاضر با رویکرد آمیخته انجام گرفته است؛ در مرحله کیفی از روش مصاحبهپژوهی برای توسعه مدل و در مرحله کمی از رویکرد معادلات ساختاری برای ارزیابی تایید مدل استفاده شد. تحلیل دادهها در بخش مصاحبه کیفی با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا و در بخش کمی با بهرهگیری از تکنیک تحلیل عاملی تاییدی انجام شد. یافتههای تحقیق نشان داد که ابعاد پرداخت، توسعه و بالندگی، محیط کاری و مزایا به ترتیب بیشترین میزان اهمیت در مدل را دارند. بر مبنای یافتههای تحقیق پیشنهادات پژوهشی و کاربردی متناسب با فضای کسب وکارهای کوچک و متوسط ارائه شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - معاملات مبتنی بر ویندوز و رشد بازار: مطالعه موردی بورس اوراق بهادار تهران
عبدالحسین طالبی نجف آبادیتوسعۀ بازار مالی کشور با عنایت به تحولات جهانی، بخصوص در بازارهای مالی ضرورتی انکارناپذیر به شمار میرود. ساماندهی و توسعۀ بازار سرمایه ایران درگرو توجه به تنظیم ساختار بازار مالی متناسب با ویژگیهای کالن اقتصادی و مختصات خرد خانوارها و بنگاههای فعال در اقتصاد کشور اس أکثرتوسعۀ بازار مالی کشور با عنایت به تحولات جهانی، بخصوص در بازارهای مالی ضرورتی انکارناپذیر به شمار میرود. ساماندهی و توسعۀ بازار سرمایه ایران درگرو توجه به تنظیم ساختار بازار مالی متناسب با ویژگیهای کالن اقتصادی و مختصات خرد خانوارها و بنگاههای فعال در اقتصاد کشور است. هدف این پژوهش بررسی درنهایت راهکار و روشی برای توسعه و پیشرفت بازارهای مالی درحالتوسعه ارائه میدهیم. بر این اساس در این پژوهش به بررسی تأثیر پیشرفتهای تکنولوژی بر روی توسعه بازارهای مالی در 62 شرکت پذیرفته شده و فعال در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی بین سالهای 1389تا 1394 پرداخته شده است. ادبیات و پیشنه تحقیق از طریق مطالعات کتابخانهای گردآوری گردیده و دادههای لازم نیز از سایتهای کدال، www.rdis.ir،www.tse.ir،www.tse.tmc.com ونیز نرمافزارهای رهآورد نوین و دادهپرداز بر حسب مورد جمعآوری و جهت تجزیهوتحلیل از نرمافزار آماری 9,EWiews stata14 بر حسب مورد استفاده گردیده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیهها نشان میدهد که بین استقرار سیستم پم با بازده کل بازار، بازده نهائی فردی سهامداران، بازده سهام شرکتهای کوچکتر، حجم معاملات و عدم تقارن اطلاعاتی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - بررسی رفتار زمینشیمیایی عناصر اصلی و کمیاب خاکی در گارنتهای پگماتیتهای دره ولی (شمال شرق بروجرد، پهنه سنندج- سیرجان)
سمیه رحمانی جوانمرد زهرا طهماسبی زینک دینک احمد احمدی خلجیپگماتیتهای منطقه دره ولی در شمال شرق بروجرد و در پهنه ساختاری سنندج- سیرجان واقع شدهاند. این پگماتیتها بهصورت دایکهایی با روند شمالغرب- جنوبشرق، واحدهای گرانودیوریتی منطقه مورد مطالعه را قطع کردهاند. این سنگها از نظر کانیشناسی شامل کانیهای کوارتز، فلدسپار أکثرپگماتیتهای منطقه دره ولی در شمال شرق بروجرد و در پهنه ساختاری سنندج- سیرجان واقع شدهاند. این پگماتیتها بهصورت دایکهایی با روند شمالغرب- جنوبشرق، واحدهای گرانودیوریتی منطقه مورد مطالعه را قطع کردهاند. این سنگها از نظر کانیشناسی شامل کانیهای کوارتز، فلدسپارهای آلکالن (ارتوکلاز و میکروکلین)، پلاژیوکلاز، مسکوویت، گارنت (آلماندین- اسپسارتین)، آندالوزیت، تورمالین و آپاتیت هستند. الگوهای REE بهنجارشده نسبت به كندريت در پگماتیتهای دره ولی، بیانگر غنیشدگی اندک LREE نسبت به HREE )04/4-76/1(LaN/YbN=، الگوی نسبتاً مسطح HREE و بیهنجاری منفی شدید Eu (54/0-20/0 (Eu/Eu*= است. بررسی شيمي عناصر اصلي گارنتهاي درون اين پگماتيتها بيانگر منطقهبندی ترکیبی با افزایش FeO و کاهش MnO از مرکز به حاشیه است. مقادیر بسيار بالاي منگنزwt.%) 18/13-27/10 (MnO= و مقدار کم کلسيمwt.%) 29/0-15/0(CaO= گارنتهاي موجود در پگماتيت دره ولی، مشابه گارنتهاي ماگمايي درون مذابهاي پگماتيتي است. ترکیب بلورهای گارنت بر روی نمودار MnO+CaO در مقابل FeO+MgO (برحسب درصد وزنی)، بیانگر تبلور آنها در بخش حاشیهای رگه پگماتیتی و از مذابهای کمتر تفریقیافته است. نتایج LA-ICP-MS حاکی از غنیشدگی گارنتهای مورد مطالعه از عناصر کمیاب خاکی سنگین (HREE)، تهیشدگی از عناصر کمیاب خاکی سبک (LREE) و بیهنجاری منفی شدید Euدر مرکز )41/0-0(Eu/Eu*= و مثبتEu )22/3-0(Eu/Eu*= در حاشیهها است. عناصر Y، HREE، Ti، Zr، Nb، Ta، Hf، U و Mn از مرکز به سمت حاشیه کاهش نشان میدهند. این تغییرات از مرکز به حاشیه، به افزایش فاز سیال و اکتیویته H2O در ماگما و افزایش تفریق ماگمایی نسبت داده شده است. الگوی REE و بیهنجاریهای Eu در گارنتهای دارای منطقهبندی، بیانگر تبلور آنها در شرایط احیایی تا اکسیدان است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - تاثیر اکوسیستم کارآفرینی بر فعالیت کارآفرینانه؛ تحلیلی بر مبنای داده¬های GEM
حسین ترابی مسعود خیراندیش محسن محمدی خیارهمحققان زیادی اهمیت اکوسیستم کارآفرینی در بهبود فعالیتهای کارآفرینانه را گوشزد کردهاند؛ باوجوداین، مطالعاتی که بهصورت کمی به تحلیل ارتباط متقابل بین اکوسیستم کارآفرینی و تأثیر آن بر افزایش فعالیتهای کارآفرینانه در مراحل مختلف کارآفرینی پرداخته باشند بسیار محدود است. أکثرمحققان زیادی اهمیت اکوسیستم کارآفرینی در بهبود فعالیتهای کارآفرینانه را گوشزد کردهاند؛ باوجوداین، مطالعاتی که بهصورت کمی به تحلیل ارتباط متقابل بین اکوسیستم کارآفرینی و تأثیر آن بر افزایش فعالیتهای کارآفرینانه در مراحل مختلف کارآفرینی پرداخته باشند بسیار محدود است. لذا، هدف مطالعه حاضر، پر کردن شکاف موجود در ادبیات کارآفرینی و نیز بررسی تأثیر این دو متغیر در مراحل مختلف توسعهیافتگی کشورها است. در این راستا، با استفاده از دادههای 107 کشور عضو دیدهبان جهانی کارآفرینی (GEM) برای سال های 2017- 2008 و از طریق الگوی اقتصادسنجی گشتاورهای تعمیم یافته (GMM)، رابطه بین اجزاء اکوسیستم کارآفرینانه و میزان فعالیت های کارآفرینانه انجام شده است. نتایج این مقاله نشان داد كه تأثیر محیط مالی بر مراحل کارآفرینی در کشورهای منبع محور منفی و معنادار بوده است. بااینحال، تأثیر آموزش کارآفرینی در سطوح پایه، پویایی بازار داخلی، منزلت اجتماعی کارآفرینان (فرهنگ کارآفرینی) و رشد تولید ناخالص داخلی بر روند رشد کارآفرینی در کشورهای منبع محور تأثیر مثبت و معنادار داشته است. همچنین نتایج بیانگر آن است که عوامل اکوسیستم مانند سیاست ها و برنامههای دولت، مالیات و بروکراسی، آموزش کارآفرینی در سطح پایه و دانشگاهی، انتقال تحقیقوتوسعه، زیرساختها، پویایی بازار و محیط کسبوکار مناسب بر روند ترویج و رشد فعالیتهای کارآفرینانه در مراحل مختلف کارآفرینی در کشورهای کارایی و نوآوری محور تأثیر مثبت و معنادار داشته است. درمجموع نتایج این مطالعه نشان می دهد که در یک اکوسیستم کارآفرینانه با ویژگی موانع ورود به بازار کم، سیاستهای حمایتی دولتها برای کارآفرینان، تحصیلات پایهای و دانشگاهی در زمینه کارآفرینی، زیرساختهای بازرگانی و قانونی توسعه یافته، وجود فرهنگ هنجاری حمایت کننده کارآفرینی و محیط کسبوکار مناسب، فعالیتهای کارآفرینانه افزایش مییابد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - پيشنمونگی در ساختگذرای افعال فارسی
فائقه شاهحسینیمقاله حاضر به مطالعه «پیشنمونة ساخت گذرا در افعال فارسي» ميپردازد. تاکنون «گذرايي» از جنبههاي مختلفي بررسي شده و يکي از موضوعهاي مطرح در مطالعات دستوريان و زبانشناسان بوده است. هرچند در زبان فارسي اين ساخت از ديدگاههاي مختلفي ارزيابي شده، تاکنون مطالعات محدودي در أکثرمقاله حاضر به مطالعه «پیشنمونة ساخت گذرا در افعال فارسي» ميپردازد. تاکنون «گذرايي» از جنبههاي مختلفي بررسي شده و يکي از موضوعهاي مطرح در مطالعات دستوريان و زبانشناسان بوده است. هرچند در زبان فارسي اين ساخت از ديدگاههاي مختلفي ارزيابي شده، تاکنون مطالعات محدودي در اين زمينه از منظر شناختي انجام شده است. هدف عمدة تحقيق حاضر دستيابي به تعريفي جامع و مانع براي ساخت گذرا بر حسب شناخت فارسي زبانها است. به اين منظور، نويسنده با در نظر گرفتن هفت ملاک اصلی و یک ملاک فرعی به معرفی پيشنمونه این ساخت پرداخته است. طبق نتايج تحقيق حاضر، ساخت گذرا را نميتوان به لحاظ صورت يا نقش به تنهايي مطالعه کرد، بلکه براي تشخيص اين ساخت، به طور همزمان به صورت و نقش وابستهايم و در تعریف این ساخت باید پیوستاری برای آن در نظر بگیریم. به عبارتی میتوان افعال را در پیوستاری از گذرایی توصیف کرد و آنها را به سه گروه افعال گذرای پیشنمونهای، افعال گذرای غیرپیشنمونهای و افعال ناگذرا تقسیم کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - جايگاه شعر نزد افلاطون و ارسطو
ذوالفقار علامیيكي از مباحث مورد توجه و حائز اهميت در تاریخ نقد ادبي در يونان باستان، موضوع حملات افلاطون به شعر و در مقابل دفاعيات ارسطو از آن است. با اینکه نظريات آنها بر فرضیات مشترک استوار بود و هر دو هنر را صورتي از تقليد ميدانستند، اما درباره ارزش شعر و هنر و مفهوم تقليد، همدا أکثريكي از مباحث مورد توجه و حائز اهميت در تاریخ نقد ادبي در يونان باستان، موضوع حملات افلاطون به شعر و در مقابل دفاعيات ارسطو از آن است. با اینکه نظريات آنها بر فرضیات مشترک استوار بود و هر دو هنر را صورتي از تقليد ميدانستند، اما درباره ارزش شعر و هنر و مفهوم تقليد، همداستان نبودند. از سوی دیگر برخورداری این دو فیلسوف از دستگاه فلسفی خاص و از نبوغ و عظمتی که قرنهای متمادی بر حکمت، فلسفه و نقد ادبی سایهگستر و تأثیرگذار بوده، سبب شده است تا افکار و اندیشههای آنان همچنان جای تأمل و بررسی داشته باشد. از اين رو در اين مقاله مباني فكري و نظام انديشگي آنان در اين رد و قبول و حمله و دفاع، بررسي و اختلاف آراء آنها تبيين شده و سپس تفاوت ديدگاه اين دو درباره شعر مورد ارزيابي و سنجش قرار گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - واكاوي جنبههاي دراماتيك داستان رستم و سهراب شاهنامه بر پاية درامشناسي ارسطو
داود حاتمياز ميان داستانهاي دورههاي سهگانه اساطيري، پهلواني و تاريخيِ شاهنامه فردوسي، داستانهاي دوره پهلواني زمينههايي استوارتر و جذابتر براي پژوهش دارند. جدا شدن كاركرد پهلواني از خويشكاري شخص اسطوره- شاه- پهلوان در داستانهاي اين دوره و تجلّي آن در خويشكاري شخص جداگانهاي أکثراز ميان داستانهاي دورههاي سهگانه اساطيري، پهلواني و تاريخيِ شاهنامه فردوسي، داستانهاي دوره پهلواني زمينههايي استوارتر و جذابتر براي پژوهش دارند. جدا شدن كاركرد پهلواني از خويشكاري شخص اسطوره- شاه- پهلوان در داستانهاي اين دوره و تجلّي آن در خويشكاري شخص جداگانهاي به نام پهلوان، با كنشها و احساسهايي به طور فزاينده از نوع رفتارها و عواطف انسان معمولي از يك سو، و گرايش فردوسي به كاوش و گُزارد انگيزههاي دروني پهلوانان در برابر رويدادهاي حماسي از سوي ديگر، بُعد شخصيت (قهرمان) پردازي را ژرفتر كرده و ساختار را از سطح روايت حماسي صرف به سطح ساختار درامي و تجسّم عملي تحول بخشيده كه جلوه آن در برخي از داستانهاي پهلواني بارزتر است. بررسي جنبههاي دراماتيك داستانهاي پهلواني، افزوده بر شناسايي قابليتهاي نمايش، به تشخيص روشمندانه و درستتر هويّت نوعي آنها نيز كمك بسياري ميكند. مقاله حاضر، با گزينش يكي از معروفترين داستانهاي پهلواني شاهنامه، داستان رستم و سهراب و با تأكيد مقدماتي بر اصالت روايت ايراني آن در قياس با روايتهاي غيرايراني و همچنين درنگي بر نام نوعي، به واكاوي جنبههاي دراماتيك آن بر پايه پوئتيكاي ارسطو، به منزله كهنترين و – در عين حال- معتبرترين رساله در شناخت ساز وكار درام درآثار منظوم و غيرمنظورم كلاسيك، ميپردازد و نتايج كار خود را برميشمارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - درآمدی به شعرشناسی نقشگرا (رویکردی زبان شناختی)
علیرضا خانجان زهرا میرزامقاله حاضر با تأکید بر ضرورت تغییر مبنای منطقی تعریف ماهیّت شعر از منطق دو ارزشی ارسطویی به منطق نسبیگرای فازی، ابتدا سه جریان فکری متمایز در حوزۀ شعرشناسی را مرور ميكند. آن گاه با پذیرش دیدگاهی که ادبیّات و به طور مشخّص شعر را تافتۀ جدا بافتهای از دیگر کنشهای ارتبا أکثرمقاله حاضر با تأکید بر ضرورت تغییر مبنای منطقی تعریف ماهیّت شعر از منطق دو ارزشی ارسطویی به منطق نسبیگرای فازی، ابتدا سه جریان فکری متمایز در حوزۀ شعرشناسی را مرور ميكند. آن گاه با پذیرش دیدگاهی که ادبیّات و به طور مشخّص شعر را تافتۀ جدا بافتهای از دیگر کنشهای ارتباطی نمیداند و تحلیل زبان شعر را در چارچوب یک نظریّۀ عامّ زبانی امکانپذیر ميداند، تلاش ميكند تا بر مبنای نظریّۀ سیستمی ـ نقشگرای هلیدی (1985، 1994) و ملاحظۀ الگوی پیشنهادی مهاجر و نبوی (1376) تحلیلی نقشگرا از گفتمان شعری و پارامترهای زبانی و فرازبانی مؤثّر در تحقّق ارتباط شعری به دست دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - دوستي در فلسفه سياسي
عباس منوچهریيكي از مفاهيم محوري در فلسفه اخلاق ارسطو، دوستي است. اين مفهوم پس از وي در سير تاريخ انديشه به حاشيه رفت، اما در عصر حاضر مجدداً مورد توجه جدي قرار گرفته است. در اين نوشتار ضمن بررسي مفهوم دوستي در سير انديشه، نسبت آن با فلسفه سياسي معاصر مورد بررسي قرار گرفته است.يكي از مفاهيم محوري در فلسفه اخلاق ارسطو، دوستي است. اين مفهوم پس از وي در سير تاريخ انديشه به حاشيه رفت، اما در عصر حاضر مجدداً مورد توجه جدي قرار گرفته است. در اين نوشتار ضمن بررسي مفهوم دوستي در سير انديشه، نسبت آن با فلسفه سياسي معاصر مورد بررسي قرار گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - پولیساندیشی و شرایط امکان زایش فلسفه سیاسی یونانی
شروین مقیمی زنجانیآنچه در فهم زایش اندیشۀ سیاسی یونانی و بسط و شکوفایی آن در سدۀ چهارم پیش از میلاد ضروری است، تأمل در مقولۀ «پولیس» و جایگاه آن در حیات انضمامی یونانیان باستان است. ما کوشش افلاطون و ارسطو را به عنوان نمونههای اصلی فلسفه سیاسی کلاسیک، در دل بحث از پولیس و مناسبات مرتبط أکثرآنچه در فهم زایش اندیشۀ سیاسی یونانی و بسط و شکوفایی آن در سدۀ چهارم پیش از میلاد ضروری است، تأمل در مقولۀ «پولیس» و جایگاه آن در حیات انضمامی یونانیان باستان است. ما کوشش افلاطون و ارسطو را به عنوان نمونههای اصلی فلسفه سیاسی کلاسیک، در دل بحث از پولیس و مناسبات مرتبط با آن مورد ملاحظه قرار خواهیم داد و درصدد برخواهیم آمد تا استدلالی به سود این مدعا اقامه کنیم که فلسفۀ سیاسی افلاطون و ارسطو هر چند اختلافاتی از حیث برخی مفردات در اندیشۀ سیاسی با یکدیگر دارند - اختلافاتی که به تمایزهای مهم میان متافیزیک افلاطونی و ارسطویی بازمیگردد - در تحلیل نهایی در ذیل اصل محوریِ پولیساندیشی قابل بررسی محسوب میشود. به عبارت دیگر تأمل در این وجه از اندیشه سیاسی یونانی که به نوعی نظر کردنِ در آن از منظری کلیتر است، پرتویی بر آن میافکند که گاه در شرح و تفصیلهای جزیی و خط به خط از دست میرود. شاید بتوان از این عبارت استفاده کرد که جمع رأی بین دو حکیم یونانی بیشتر از آنکه از حیث مابعدالطبیعی موضوعیت داشته باشد، از منظر مفردات اندیشۀ سیاسی یونانی قابل طرح است. ما در این مقاله با بسط این مطالعه به آثار فیلسوفان دوره موسوم به یونانیمآبی، تلاش خواهیم کرد تا نشان دهیم که پولیساندیشی به عنوان الگوی مسلط بر تأمل در باب «امر سیاسی» حتی با از میان رفتن زمینه و بستر عینی زایش اولیه آن در پولیسهای یونانی، به حیات خود در جهان ذهنی فیلسوفان یونانی ادامه داده و مبنای تأمل آنها در باب سیاست است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - امکانسنجی انطباق ویژگیهای دولت مطلوب «هگل» با آموزههای دولتهای توتالیتر نوین
محمد عابدی اردکانی سید علی اصغر باقری نژاددر قرن بیستم، دولت هایی شکل گرفتند که با صفت «توتالیتر» شناخته می-شوند. آنها گروه گسترده ای اعم از محافظه کاران و راست گرایان تندمزاج فاشیست و چپ گرایان رادیکال کمونیست را در برمی گیرند. ماهیت و سبک رفتاری این دولت ها در آموزه ها یا خط مشی های آنها تجلی می یابد که کم و أکثردر قرن بیستم، دولت هایی شکل گرفتند که با صفت «توتالیتر» شناخته می-شوند. آنها گروه گسترده ای اعم از محافظه کاران و راست گرایان تندمزاج فاشیست و چپ گرایان رادیکال کمونیست را در برمی گیرند. ماهیت و سبک رفتاری این دولت ها در آموزه ها یا خط مشی های آنها تجلی می یابد که کم و بیش ریشه در گذشته دارد. از این رو برخی از متفکران از جمله کارل پوپر و شوپنهاور مدعی اند که یکی از فیلسوفانی که ردپای اندیشۀ او را می توان در این آموزه ها به خوبی مشاهده کرد، هگل است. اکنون هدف اصلی این مقاله آن است که با انطباق مهم ترین ویژگی های نظریۀ دولت هگل با آموزه های دولت های توتالیتاریستی قرن بیستم، عمدتاً از جناح و نوع نازی یا فاشیستی آن در آلمان و ایتالیای بین دو جنگ جهانی، میزان صحت این ادعا روشن و آشکار شود. به همین دلیل، پرسش اصلی پژوهش حاضر نیز چنین است: «آیا هگل دربارۀ دولت مورد نظر خود به گونه ا ی نظریه پردازی کرده و به مضامینی اشاره نموده است که با آموزههای حکومت های توتالیتر قرن بیستمی انطباق دارد؟». یافته های پژوهش نشان می دهد که هر چند در لابه لای افکار و اندیشه های هگل درباره دولت و ویژگی های آن و هدف و غایتی که دولت به دنبال آن است، مضامینی یافت میشود که مورد کج فهمی یا سوءاستفاده دولت های توتالیتر قرن بیستم واقع شده، در مجموع با آموزه های این دولت ها به کلی متفاوت است و البته با موازین و قواعد دموکراسی یا لیبرالیسم نیز همسویی کامل ندارد. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی با رویکرد اسنادی- تاریخی است و جمع آوری داد ه های مناسب برای تحلیل نیز به شیوۀ کتابخانه ای انجام شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - پیوند زیستسیاست با گفتمانهای جهانی: لیبرالیسم، توتالیتاریسم، امنیت
فاتح مرادی عباسعلی رهبرتفسیری از لیبرالیسم، توتالیتاریسم و امنیت به¬مثابه گفتمان زیستسیاسی، هدف این مقاله است. هدف گفتمان، تولید سوژة مورد نظر است که در معیارها و الگوهای روزمره مشاهده و قابل کنترل باشد. مسئلة اصلی متن حاضر، آشکارسازی چگونگی پیوند گفتمانهای موجود و پیوند آن با زیستسیاست و أکثرتفسیری از لیبرالیسم، توتالیتاریسم و امنیت به¬مثابه گفتمان زیستسیاسی، هدف این مقاله است. هدف گفتمان، تولید سوژة مورد نظر است که در معیارها و الگوهای روزمره مشاهده و قابل کنترل باشد. مسئلة اصلی متن حاضر، آشکارسازی چگونگی پیوند گفتمانهای موجود و پیوند آن با زیستسیاست و سیاست بدن است. چگونگی تلاقی این گفتمانها با سیاست بدن آنچنان گسترش یافته است که شامل بخش زیادی از نظریهها و متون مختلف در قرن بیستم می¬شود. کاوش در این اندیشهها نشان میدهد که گرایشها و اقدامات یکسانساز بدن و جمعیت، دغدغة اصلی بسیاری از گفتمانهای یک سدة اخیر است. الگوهای بدن اقتصادی یا بدن تولیدگر ثروت، بدن غیر یا دیگری و امنیت از دل این گفتمانها برآمده¬ است. تقریباً همة پژوهشهای مشابه که در این زمینه به نگارش درآمدهاند، متأثر از اندیشة میشل فوکو است و در متن حاضر نیز از همین روند و از روش تبارشناسی تبعیت کردهایم. از این¬رو فرضیة پژوهش این است که اشکال نظامهای توتالیتاریسم، لیبرالیسم/ نئولیبرالیسم و امنیت، شکل تکامل¬یافتة زیستسیاستاند و ابتدا در فرم زیستسیاست به عرصه پا نهادهاند. در مجموع میتوان گفت که نظامهای بررسی¬شده به¬مثابه گفتمان و در اشکال زیستسیاسی تبلور یافتهاند تا به سوژة مورد نظر در سطحی جهانی و محلی دست یابند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - Theory and Experiment of Parasitic Element Effects on Spherical Probe-Fed Antenna
Javad Soleiman Meiguni Manouchehr Kamyab Ahmad HosseinbeigTheory and experiment of a spherical probe-fed conformal antenna with a parasitic element mounted on a spherical multilayer structure are presented in this paper. Rigorous mathematical Method of Moments (MoMs) for analyzing various radiating spherical structures is pres أکثرTheory and experiment of a spherical probe-fed conformal antenna with a parasitic element mounted on a spherical multilayer structure are presented in this paper. Rigorous mathematical Method of Moments (MoMs) for analyzing various radiating spherical structures is presented in this paper by using Dyadic Green's Functions (DGFs) in conjunction with Mixed Potential Integral Equation (MPIE) formulation. Linear Rao-Wilton-Glisson (RWG) triangular basis functions are applied in MPIE formulation. Current distributions on coaxial probe and conformal radiating elements are computed by using spatial domain Dyadic Green's Function (DGF) and its asymptotic approximation. A prototype of such an antenna is fabricated and tested. The effect of the parasitic element on the input impedance and radiation patterns of the antenna is investigated. It is shown that the antenna characteristics are improved significantly with the presence of the conducting parasitic element. Good agreement is achieved between the results obtained from the proposed methods and the measurement results. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - بررسی رابطه سیاست و سعادت در اندیشه ارسطو و ابن مسکویه
علی محمد ساجدی هاجر دارایی تباررابطه "سیاست" و "سعادت" از جمله مسائلی است که از دیر باز کانون توجه متفکران اخلاق اجتماعی قرار گرفته است. بررسی و مقایسه آراء دو متفکر بزرگ در این زمینه- یکی از یونان باستان و دیگری از حکمای اسلامی حائز اهمیت است. پژوهش حاضر کوشیده است به روش تحلیلی - تطبیقی به تبیین چگ أکثررابطه "سیاست" و "سعادت" از جمله مسائلی است که از دیر باز کانون توجه متفکران اخلاق اجتماعی قرار گرفته است. بررسی و مقایسه آراء دو متفکر بزرگ در این زمینه- یکی از یونان باستان و دیگری از حکمای اسلامی حائز اهمیت است. پژوهش حاضر کوشیده است به روش تحلیلی - تطبیقی به تبیین چگونگی رابطه این دو موضوع و وجوه اشتراک و افتراق آراء ایشان در این زمینه بپردازد. هم ارسطو و هم ابن مسکویه، غایت سیاست و جامعه سیاسی را دستیابی به سعادت میدانند و مولفههای دستیابی به جامعه مطلوب سیاسی را همان عناصر وصول به سعادت مطرح می کنند. با توجه به تأثیر آراء ارسطو بر اندیشه های ابن مسکویه، تفاوت در جهان بینی این دو متفکر، تفاوت در برخی مباحث را موجب شده است. ارسطو معیار مطلوب بودن جامعه سیاسی و وصول به سعادت را زندگی بر طبق فضیلت می داند. اما با توجه به جهان بینی توحیدی ابن مسکویه، او شریعت را عنصر لاینفک سیاست می داند و بهترین نوع سیاست را سیاست الهی معرفی میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - تاثیر نمونه¬سازی بر موفقیت محصول جدید با نقش تعدیل¬گر دخالت مشتری و سرعت انتشار اطلاعات (مورد مطالعه: شرکت های مستقر در پارک علم و فناوری خراسان رضوی)
مرتضی رجوعی سید مرتضی غیور باغبانی احسان سبحانیموفقیت محصول جدید به عنوان برترین عامل برای موفقیت شرکت ها و حتی بقای آن ها محسوب می شود. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر نمونه سازی و دخالت مشتری بر موفقیت محصول جدید در شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری استان خراسان رضوی است. این پژوهش از نوع هدف کاربردی بو أکثرموفقیت محصول جدید به عنوان برترین عامل برای موفقیت شرکت ها و حتی بقای آن ها محسوب می شود. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر نمونه سازی و دخالت مشتری بر موفقیت محصول جدید در شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری استان خراسان رضوی است. این پژوهش از نوع هدف کاربردی بوده و روش پژوهش، توصیفی- همبستگی است که در آن جامعه آماری 250 نفر از مدیران شرکت های مستقر در پارک علم و فناوری خراسان رضوی در نظر گرفته شده و طبق فرمول مورگان نمونه پژوهش 150 نفر است. به منظور جمع آوری داده ها از یک پرسشنامه محقق ساز 33 سوالی استفاده شده است. روایی پرسشنامه به روش روایی سازه از طریق تحلیل عاملی تاییدی و پايايي آن از طریق آلفاي كرونباخ> 7/0 سنجیده شد. آزمون فرضیه های تحقیق با روش رگرسیون خطی و نرم افزار لیزرل انجام شد. نتایج بدست آمده نشان داد که نمونه سازی تاثیر مثبت و معناداری بر موفقیت محصول جدید دارد و همچنین نقش تعدیل گر دخالت مشتری در رابطه نمونه سازی بر موفقیت محصول جدید مورد تأیید قرار گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - بررسي توان جذب فناوري در اقتصاد ايران
بهزاد سلمانی فیروز فلاحی پرویز محمدزاده اکبر انرجاني خسروشاهيامروزه اين طور بيان ميشود كه صرفاً تكيه بر سرمايه فيزيكي و نيروي كار به عنوان منابع اصلي رشد اقتصادي، باعث ميشود كشور در روند توسعه پايدار نسبت به ساير كشورها عقبتر حركت كند. بهبود بهرهوری از طریق پیشرفتهای فناوری تنها راهی است که تضمین تداوم رشد اقتصادی را به دنبا أکثرامروزه اين طور بيان ميشود كه صرفاً تكيه بر سرمايه فيزيكي و نيروي كار به عنوان منابع اصلي رشد اقتصادي، باعث ميشود كشور در روند توسعه پايدار نسبت به ساير كشورها عقبتر حركت كند. بهبود بهرهوری از طریق پیشرفتهای فناوری تنها راهی است که تضمین تداوم رشد اقتصادی را به دنبال دارد. بنابراين، مطالعه بالقوه اقتصاد از نوآوريهاي فناورانه و ظرفيت جذب فناوري به منظور تخصيص منابع كمياب مؤثر و مهم است. در اين راستا هدف اصلی این مطالعه بررسی توانایی جذب فناوری خارجی در اقتصاد ایران میباشد. برای این منظور، فرضیه قدرت جذب فناوری تیکسیرا و فورتونا (2010) با دادههای آماری ایران در طی دوره 1347 تا 1390 آزمون شد. بر اساس این نظریه، وجود سرمایه انسانی مناسب باعث میشود تا فناوری ناشی از سرمایهگذاری مستقیم خارجی، واردات کالاهای سرمایهای و قراردادهای همکاری بین کشورها بیشتر و بهتر جذب اقتصاد شود. ضمناً هرچه بخش تحقیق و توسعه قویتر باشد، این جذب بیشتر خواهد بود. نتایج حاصل از تخمین مدل به روش همجمعی جوهانسن و جوسیلیوس حاکی از مثبت و معنیدار بودن امکان جذب فناوریهای خارجی به واسطه وجود سرمایه انسانی مناسب در ایران میباشد. در حالی که امکان جذب فناوری از کانال تحقیق و توسعه معنادار نبوده و تأثير معناداری بر سطح فناوری در ایران نمیتواند داشته باشد. در مجموع اقتصاد ایران به طور عمده توانایی جذب فناوری از طرف سه مؤلفه مهم جذب را دارا میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - بررسي نقش تحقيق و توسعه بر بهرهوري بخش صنعت اقتصاد ايران
ابولفضل شاه آبادی امید رحمانیمطالعه به ارزيابي نظري و تحليلي نقش انباشت سرمايه تحقيق و توسعه داخلي، سرمايه انساني و همچنين نقش انباشت سرمايه تحقيق و توسعه خارجي (از طريق انتقال فناوري متبلور در واردات كالاهاي واسطه اي- سرمايه اي) بر رشد بهرهوري كل عوامل توليد بخش صنعت اقتصاد ايران پرداخته است. از أکثرمطالعه به ارزيابي نظري و تحليلي نقش انباشت سرمايه تحقيق و توسعه داخلي، سرمايه انساني و همچنين نقش انباشت سرمايه تحقيق و توسعه خارجي (از طريق انتقال فناوري متبلور در واردات كالاهاي واسطه اي- سرمايه اي) بر رشد بهرهوري كل عوامل توليد بخش صنعت اقتصاد ايران پرداخته است. از آنجاكه، فعاليتهاي تحقيق و توسعه بخش صنعت اقتصاد ايران نسبت به كشورهاي توسعه يافته ناچيز ميباشد، بنابراين اقتصاد ایران مشابه سایر کشورهای درحال توسعه مي تواند به نقش انباشت تحقيق و توسعه خارجي و سرريزهاي آن بر رشد بهرهوري كل عوامل توليد اين بخش اميدوار بود. زيرا جذب سرريزهاي تحقيق و توسعه خارجي در کنار توسعه فعاليتهاي تحقيق و توسعه داخلي، زمينه مساعدتري را براي ارتقاء بهرهوري کل عوامل توليد فراهم مي آورد. بنابراين در اين مطالعه به بررسي و تجزیه و تحلیل اثر مستقيم انباشت سرمايه تحقيق و توسعه داخلي و خارجي (فناوري متبلور در واردات كالاهاي واسطه اي- سرمايه اي) و سرمايه انساني بر رشد بهرهوري كل عوامل توليد بخش صنعت ايران طي دوره 1385-1338 پرداخته شده است. نتايج تجزیه و تحليلها بيانگر آن است كه، سرمايه انساني و انباشت سرمايه تحقيق و توسعه خارجي، به ترتيب، داراي بيشترين تأثير مثبت بر رشد بهرهوري كل عوامل توليد بخش صنعت ميباشند. در حاليکه از لحاظ مباني نظري انباشت سرمايه تحقيق و توسعه داخلي نيز، نقش تعيين کنندهاي بر رشد بهرهوري كل عوامل توليد دارد. اما، به دليل سرمايهگذاري اندک و ناچيز بودجههاي تحقيقاتي داخلي و فقدان تقاضا محور بودن فعاليتهاي تحقيقاتي، تاثيرگذاري انباشت تحقيق و توسعه داخلي در مقايسه با انباشت تحقيق و توسعه خارجي، بر رشد بهرهوري كل عوامل توليد بخش صنعت ايران کم رنگتر ميباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - تحليل تأثير تكنولوژي در كارايي صنايع با رهیافت تحلیل پوششی داده ها
عزت الله عباسیان محمدرضا دهقان پور بابک ده موبدروند روزافزون رقابت، ارتقای فني و تكنيكي اقتصاد را به امري اجتناب ناپذير تبديل نموده و بهبود كيفيت و كاهش هزينه را به عنوان شرط بقا در بازار معرفي نموده است. آنچه موجب اين وضعيت ميگردد و آنرا سهولت ميبخشد تحولات فني، بالا بردن كارايي و بهرهوري است. از سویی در نظريهه أکثرروند روزافزون رقابت، ارتقای فني و تكنيكي اقتصاد را به امري اجتناب ناپذير تبديل نموده و بهبود كيفيت و كاهش هزينه را به عنوان شرط بقا در بازار معرفي نموده است. آنچه موجب اين وضعيت ميگردد و آنرا سهولت ميبخشد تحولات فني، بالا بردن كارايي و بهرهوري است. از سویی در نظريههاي مربوط به رشد اقتصادي، تكنولوژي جايگاه ويژهاي دارد و به سطوح مختلفي با ويژگيها و تأثیرات متفاوتي تقسیم میشود. يكي از اين تأثيرات تفاوت كارايي در بين سطوح مختلف تكنولوژي است كه این مقاله در نظر دارد تا کارایی صنایع با فناوری متفاوت را مورد مقايسه قرار دهد. بدين منظور از دادههاي مربوط به بنگاههای صنعتي با 10 نفر کارکن و بیشتر در ایران كه توسط سرشماري مركز آمار ايران جمعآوري گرديده است، استفاده ميشود. در این مطالعه کارایی صنایع با تکنولوژی مختلف (صنايع با فناوري برتر، متوسط و پايين) با استفاده از روش ناپارامتریک تحليل پوششی دادهها (DEA) مورد سنجش قرار گرفته است. از آنجا كه صنایع با تکنولوژیهای مختلف از توابع تولید متفاوتی برخوردارند، به منظور تخمين توابع توليد اين صنايع با استفاده از روش اقتصادسنجي پانل ديتا، توابع توليد برآورد ميگردند. نتایج نشان ميدهد كه كارایی مدیریتی در صنایع با فناوری ساده نسبت به ساير صنايع در سطح نازلتري قرار دارد و سطح كارايي فني در صنايع با فناوري برتر در مقايسه با ساير سطوح تكنولوژي پايينتر ميباشد. اين در حالي است كه صنايع با سطح تكنولوژي متوسط بر اساس كارايي فني، تكنولوژيكي، مديريتي و همچنين صرفههاي ناشي از مقياس از سطح مناسبي برخوردار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - Approaches for Technology Assessment and Selection for Developing Countries- A ToT Model
Nawar Khan M AkhtarTransfer of technology plays a pivotal role in the industrialization of developing countries. The challenge faced by these countries is the non-avail of Transfer of Technology (ToT) model that can depict the technology transfer process by involving the internal and exte أکثرTransfer of technology plays a pivotal role in the industrialization of developing countries. The challenge faced by these countries is the non-avail of Transfer of Technology (ToT) model that can depict the technology transfer process by involving the internal and external factors. As the technology assessment and selection is the main process in ToT, so this paper focuses on this area and propose two approaches for development of a ToT model. Also existing analytical approaches to technology evaluation and selection, such as engineering-economic analysis, cost benefit analysis and optimization techniques have limited applicability due to imprecise and non-quantifiable evaluation of variable and factors. This paper proposes approaches to assess technology on both quantitative and qualitative bases simultaneously, involving all internal and external factors (forces) that affect the entire ToT process. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - ارزیابی تغییرات بهره وری کل عوامل تولید برنج در ایران، تحلیلی تجربی بر پایه شاخص¬ فارپریمونت
حشمت اله قلی زاده شهریار نصابیان( نویسنده مسئول مقاله) رضا مقدسی علیرضا امینیبرنج از گروه محصولات غلات اساسی است که نقش ویژه ای در تغذیه مردم در جامعه دارد. هدف از این مقاله ارزیابی تغییرات بهره وری کل عوامل تولید برنج در ایران با تحلیل تجربی بر پایه شاخص فارپریمونت است. لذا برای این کار با استفاده از داده های طرح آمارگیری نمونه ای در وزارت أکثربرنج از گروه محصولات غلات اساسی است که نقش ویژه ای در تغذیه مردم در جامعه دارد. هدف از این مقاله ارزیابی تغییرات بهره وری کل عوامل تولید برنج در ایران با تحلیل تجربی بر پایه شاخص فارپریمونت است. لذا برای این کار با استفاده از داده های طرح آمارگیری نمونه ای در وزارت جهاد کشاورزی در یک دوره 30 ساله زمانی از 1395-1366و با بهره گیری از روش ناپارامتری و تحلیل تجربی بر پایه شاخص فارپریمونت است.برای محاسبه تغییرات و رشد بهره وری از شاخص مذکور و بکارگیری از نرم افزار DPIN مورد استفاده قرار گرفته است. که نتایج محاسبات نشان می دهد که متوسط تغییرات بهره وری کل تولید برنج ایران در دوره مذکور برای شاخص فارپریمونت دارای (10 درصد افزایش) است. با بررسی های به عمل آمده از تجزیه و تحلیل داده های مذکور و متوسط افزایش تغییرات بهره وری کل در این شاخص، ناشی از افزایش تغییرات تکنولوژیکی بوده است. پس با بکارگیری از تکنولوژی جدید در تمام مراحل کاشت، داشت، برداشت محصول برنج و همچنین در مصرف بهینه نهاده های کشاورزی برای افزایش تولید برنج ، در جهت ارتقای بهره وری این محصول استراتژیک تلاش نمود. همچنین تا دستیابی به یک بهره وری پایدار در کشور و با کاهش واردات این محصول و کاهش خروج ارز از کشور به عنوان سیاست کار اجرایی توصیه می گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
21 - آمونيوس هرمياس و تأثير تاريخي انديشه وي
مريم سالمفيلسوفان نوافلاطوني علاوه بر آنکه به نظام فلسفي و الهياتي افلاطون علاقمند بودند و آثار او را شرح ميكردند، ارسطو را نيز مدنظر داشته و فلسفه و الهيات او را در کنار منطق و اخلاق مورد بررسي قرار ميدادند. اين امر سبب شد سنتي در ميان برخي از آنها در جهت هماهنگي و تطبيق آراء ا أکثرفيلسوفان نوافلاطوني علاوه بر آنکه به نظام فلسفي و الهياتي افلاطون علاقمند بودند و آثار او را شرح ميكردند، ارسطو را نيز مدنظر داشته و فلسفه و الهيات او را در کنار منطق و اخلاق مورد بررسي قرار ميدادند. اين امر سبب شد سنتي در ميان برخي از آنها در جهت هماهنگي و تطبيق آراء ارسطو بر افلاطون و نشان دادن عدم وجود ناسازگاري دروني و بيروني در اين دو فيلسوف شکل گيرد. يکي از افراد شاخص در اين حوزه، آمونيوس فرزند هرمياس بود که با وجود ناشناخته بودن، توانست تأثير فراواني در مکاتب فلسفي بعد از خود بگذارد. اين تأثير ابتدا در بين فلاسفه اسلامي بخصوص فارابي و پس از آن در بين الهيدانان مسيحي کاملاً مشهود است. در نوشتار حاضر تلاش ميشود تا اين شخصيت و برخي آراء او باجمال معرفي گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
22 - پيدايي مفهوم «ردائت» در تاريخ اخلاق فلسفي در عالم اسلام با تأكيد بر انديشه خواجه نصير الدين طوسي
حسين اترک محسن جاهدقاعده حد وسط ارسطو، در خوانشي شايع بمعناي پرهيز از افراط و تفريط ـ که در نگاه بدوي تا حدي مفهومي کمي است ـ در نظر گرفته شده است. اين خوانش با نقدهايي از سوي صاحبنظران حوزه اخلاق مواجه شده است. متفکران مسلمان نيز در نقد و بررسي و احياناً تقويت آن گامهايي برداشتهاند. مه أکثرقاعده حد وسط ارسطو، در خوانشي شايع بمعناي پرهيز از افراط و تفريط ـ که در نگاه بدوي تا حدي مفهومي کمي است ـ در نظر گرفته شده است. اين خوانش با نقدهايي از سوي صاحبنظران حوزه اخلاق مواجه شده است. متفکران مسلمان نيز در نقد و بررسي و احياناً تقويت آن گامهايي برداشتهاند. مهمترين گام در ترميم اين قاعده، واردکردن مفهوم «ردائت» به اخلاق فلسفي در جهان اسلام است. اين مفهوم در کنار کميت به کيفيت توجه کرده و نقصهاي قاعده حدوسط ارسطو را ترميم ميکند. نکته جالب توجه اين است که خوانش دقيق متون ارسطو نيز مؤيد حضور عنصر ردائت در نظام اخلاقي وي است. اين مفهوم را اولين بار خواجه طوسي در بخشهايي از اخلاق ناصري طرح کرد و سپس قاضي عضدالدين ايجي آن را در جاي منطقيتري از مباحث اخلاقي قرار داد و از آن پس، بسياري از اخلاقيون مسلمان آن را پذيرفته و در آثار خود درج نمودند. نوشتار حاضر، پيدايي و سير تاريخي اين مفهوم و نيز اهميت آن را طرح و بررسي خواهد کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
23 - نسبت ابنسينا و فلسفه مشاء (معنا شناخت تاريخي اصطلاح مشائي)
سيد محمدعلي ديباجياصطلاح مشائي بطور مطلق در ادبيات فلسفي معاصر دربارة شيوه فلسفي ارسطو، پيروان او، ابنسينا و شماري از فيلسوفان مسلمان بکار ميرود. از طرف ديگر، ابنسينا که خود رئيس حکماي مشاء در ميان مسلمانان محسوب ميشود، در يکي از آثارش انتقادات شديدي بر مشائيان وارد کرده و آنها را تخطئ أکثراصطلاح مشائي بطور مطلق در ادبيات فلسفي معاصر دربارة شيوه فلسفي ارسطو، پيروان او، ابنسينا و شماري از فيلسوفان مسلمان بکار ميرود. از طرف ديگر، ابنسينا که خود رئيس حکماي مشاء در ميان مسلمانان محسوب ميشود، در يکي از آثارش انتقادات شديدي بر مشائيان وارد کرده و آنها را تخطئه نموده است. اکنون سؤالاتي که در اينباره پيش ميآيد عبارتند از: آيا ابنسينا ارسطو را نقد کرده يا انتقادات وي متوجه پيروان اوست؟ اگر انتقادات او از مشائيان به ارسطو مربوط نيست، آيا پيروان يوناني، اسکندراني، رومي و مشائيان بغداد در دوره اسلامي را به يک اندازه شامل ميشود؟ و بالأخره اين فرض هم قابل بررسي است که آيا ميتوان نقدهاي او از مشائيان را دليل عدول وي از فلسفه مشائي به حکمت مشرقي دانست؟ در نوشتار حاضر ضمن مرور تاريخي و معناشناختي بر کلمه «مشاء» اين مطالب مورد بحث قرار گرفته که ميتوان سه دسته از مشائيان (اصحاب لوکئوم، دوره مياني قرن سوم تا ششم ميلادي و اصحاب بيتالحکمه) را در تاريخ فلسفه شناسايي کرد که انتقادهاي ابنسينا متوجه هر سه گروه بويژه سومين آنهاست؛ بعلاوه بنظر ابنسينا ميتوان از فلسفه مشائي چنان روايتي داشت که نقصها و کژيهاي آن رفع گرديده و بصورت اصلاح شده مورد قبول بلکه مورد توجه و تأکيد واقع شود و اين ميتواند تمهيدي بر حکمت مشرقي او باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
24 - بررسي تاريخي سرآغازهاي ظهور مسئله روش در فلسفه غرب و انعکاس آن در روششناسي دکارت و اسپينوزا
حسين صابري ورزنهنوشتار حاضر به علل و پيشينة ظهور مسئلة روش و اهميت يافتن آن در قرن هفدهم و بخصوص نزد دکارت و اسپينوزا پرداخته شده است. هجمههايي که در قرون وسطي از جهات مختلف بر تفکر ارسطويي وارد آمد (از جمله بواسطة بحث کليات، ظهور دوبارة شکاکيت پوروني، کاربردگرايي در علوم و پيشرفت علو أکثرنوشتار حاضر به علل و پيشينة ظهور مسئلة روش و اهميت يافتن آن در قرن هفدهم و بخصوص نزد دکارت و اسپينوزا پرداخته شده است. هجمههايي که در قرون وسطي از جهات مختلف بر تفکر ارسطويي وارد آمد (از جمله بواسطة بحث کليات، ظهور دوبارة شکاکيت پوروني، کاربردگرايي در علوم و پيشرفت علوم دقيقه)، باعث شد تا مرجعيتهاي فکري پيشين متزلزل شوند و صحبت از معيار حقيقت و روش تفکر صحيح مطرح گردد. کساني چون ککلنيوس، زابارلّا و اوستاکيوس درصدد اصلاح منطق ارسطويي برآمدند و صحبت از روشهاي تحليل و ترکيب، فرايندهاي تعريفي و انسجام و پيوستگي مطالب به ميان آوردند. دکارت و اسپينوزا در ادامة همين سنت و البته با تأثير از ارسطو ستيزان، روش هندسي را در اشکال تحليلي و ترکيبي آن در پيش گرفتند و سعي نمودند از اين طريق، ضامن صدقي براي گفتههاي خود تأمين کنند و عقيم بودن قياس اقتراني ارسطويي را به تفکر روشمند زاينده مبدّل سازند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
25 - آموزه¬هاي علم اخلاق از منظر ارسطو و ابنمسکويه رازي
عليمحمد ساجدي هاجر داراييتبارمکاتب مختلف اخلاقي، آموزه هاي متفاوتي براي علم اخلاق معرفي کرده اند. آموزه هاي علم اخلاق شامل مقدمات، معيارها و مصاديق فعل اخلاقي ميشود. نوعاً، اختلافات ميان مکاتب اخلاقي در زمينه آموزه ها، ريشه در مباني فکري و فلسفي فيلسوفان اخلاق دارد. مکاتب اخلاقي ارسطو و ابنمسکويه أکثرمکاتب مختلف اخلاقي، آموزه هاي متفاوتي براي علم اخلاق معرفي کرده اند. آموزه هاي علم اخلاق شامل مقدمات، معيارها و مصاديق فعل اخلاقي ميشود. نوعاً، اختلافات ميان مکاتب اخلاقي در زمينه آموزه ها، ريشه در مباني فکري و فلسفي فيلسوفان اخلاق دارد. مکاتب اخلاقي ارسطو و ابنمسکويه هردو فضيلت گراست. ابنمسکويه مهمترين مقدمات عمل اخلاقي را خودشناسي و تعليم و تربيت ميداند. هر دو متفکر، با مباني اراده، عقل، اعتدال و شرع به تبيين معيار هاي فعل اخلاقي و با مؤلفه هاي فضيلت، لذت، دوستي و... به تحليل مصاديق عمل اخلاقي ميپردازند. ليکن، نظر به جهانبيني متفاوت اين دو فيلسوف، نگرش آنان در خصوص هريک از عناصر و مصاديق اخلاقي نيز متفاوت خواهد شد. زيرا ابنمسکويه برخلاف ارسطو، براي شريعت اسلام در آراء اخلاقي خود جايگاه مهمي قائل است و نيز با انديشه جهانبيني توحيدي قادر است که مدل موفقتري از آموزه هاي علم اخلاق ارائه دهد. وي تحتتأثير آموزه هاي ديني، نقش تعليم و تربيت ديني را در رشد و پرورش اخلاقي، مؤثر و کارآمد ميداند. نوشتار حاضر با مقايسه آراء اين دو فيلسوف در پي واكاوي آموزه هاي علم اخلاق ميباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
26 - قاعده «الحق ماهيته إنيته» در سنت اسلامي و فلسفه يوناني
هدي حبيبيمنش شمسالله سراجمسئله عينيت وجود و ماهيت در واجب تعالي که در آثار فلاسفه مسلمان با تعبير «الحق ماهيته إنيته» بيان شده و بعنوان يک قاعده فلسفي به آن پرداخته ميشود، مسئلهيي است که بزرگان حکمت اسلامي تفاسير و نتايج متفاوتي از آن ارائه دادهاند. بيشک آراء فلاسفه يونان و تعاليم دين اسلام أکثرمسئله عينيت وجود و ماهيت در واجب تعالي که در آثار فلاسفه مسلمان با تعبير «الحق ماهيته إنيته» بيان شده و بعنوان يک قاعده فلسفي به آن پرداخته ميشود، مسئلهيي است که بزرگان حکمت اسلامي تفاسير و نتايج متفاوتي از آن ارائه دادهاند. بيشک آراء فلاسفه يونان و تعاليم دين اسلام در شکلگيري اين قاعده نزد حکماي مسلمان نقش بسزايي داشته است. نوشتار حاضر در پي ريشهيابي تحليلي اين قاعده است و بنظر ميرسد تحليل مفهومي هريک از اصطلاحات بکار رفته در اين قاعده، ياريرسان محقق در نتيجهگيري بهتر و عميقتر باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
27 - فرهنگ و فلسفه ايراني بنا بر خوانش ائودوکسوس کنيدوسي
دکتر حسین کلباسی اشتری محمدصادق رضاييشايد امروزه کسي در تأثير فکر و فرهنگ ايراني بر انديشه يوناني ترديد نداشته باشد؛ چرا که در اين زمينه بغير از شواهد و قراين تاريخي متعددي که وجود دارد، پژوهشهاي گستردهيي نيز در خلال دو قرن اخير صورت پذيرفته است. از سنگنبشتهها و اشياء بدست آمده در کاوشهاي باستانشناسان أکثرشايد امروزه کسي در تأثير فکر و فرهنگ ايراني بر انديشه يوناني ترديد نداشته باشد؛ چرا که در اين زمينه بغير از شواهد و قراين تاريخي متعددي که وجود دارد، پژوهشهاي گستردهيي نيز در خلال دو قرن اخير صورت پذيرفته است. از سنگنبشتهها و اشياء بدست آمده در کاوشهاي باستانشناسان گرفته تا گزارشها و تأليفات کهن يونانيان و ايرانيان، همگي بر اين تأثير و تبادل فرهنگي صحّه ميگذارند؛ اما در عين حال باسخ به پرسشهايي نظير نحوه تأثير يا اقتباس ـ و بويژه واسطه يا واسطههاي دخيل در اين فرايند ـ همچنان باقي مانده است. روشن است که در پژوهشهاي تاريخي، دسترسي به تمامي جزئيات ناممکن يا بسيار دشوار است و مثلاً اظهارنظر در خصوص نسبت فلسفه فيثاغوري با حکمت خسرواني و نحوه تعامل حکماي فُرس با فيلسوفان متقدم يونان ـ بويژه در مفردات و زمينههاي خاص ـ چندان آسان نمينمايد. اما با اينحال، اندک قراين موجود نيز راهگشاست، بويژه آنکه اين قراين از صحت و اعتبار لازم نيز برخوردار باشند. «ائودوکسوس اهل کنيدوس» از معدود چهرههاي ممتاز قرن چهارم قبل از ميلاد است که از يکسو با سنت حکمت پيشاسقراطي آشنايي کافي داشته و از سوي ديگر بلحاظ حضور در آکادمي افلاطون و معاصرت و معاشرت با ارسطو، با خطوط تفکر کلاسيک پس از سقراط و افلاطون نيز تلاقي پيدا کرده است. اگرچه شهرت ائودوکسوس ـ شايد بدليل تحصيل در مکتب فيثاغوري ـ بيشتر در دانش رياضي و نجوم نمود يافته است، اما در نوشتار حاضر نشان داده خواهد شد که نه تنها علايق فلسفي و جهانشناسانه وي اندک نبوده، بلکه وي در مقام گزارشگر اصلي عناصر فکر و فرهنگ ايراني براي اصحاب آکادمي و بمثابه پل ارتباطي ميان اين دو حوزه تمدني عمل کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
28 - مقايسه تطبيقي مفهوم کون وفساد نزد ارسطو و ابنسينا
اصغر سليمينوهرساله کون و فساد از گروه رسالههاي مربوط به طبيعت است که ارسطو آن را در حدود سالهاي 347 تا 335 قبل از ميلاد تأليف کرده است. اين رساله مشتمل بر دو کتاب ميباشد: در کتاب اول ارسطو کون و فساد را خصوصيت اساسي اجسام تحتالقمر معرفي کرده است. استحاله، نمو و ذبول، مماسه، فعل و أکثررساله کون و فساد از گروه رسالههاي مربوط به طبيعت است که ارسطو آن را در حدود سالهاي 347 تا 335 قبل از ميلاد تأليف کرده است. اين رساله مشتمل بر دو کتاب ميباشد: در کتاب اول ارسطو کون و فساد را خصوصيت اساسي اجسام تحتالقمر معرفي کرده است. استحاله، نمو و ذبول، مماسه، فعل و انفعال و اختلاط، از ديگر خصوصيات اجسام تحتالقمر هستند که کاملاً از نگاه ارسطو از يکديگر متمايز ميباشند. ارسطو کون و فساد مطلق را رد ميکند و نظريه امپدوکلس که کون و فساد را با استحاله يکي گرفته است نيز مورد انتقاد قرار ميدهد. کتاب دوم عمدتاً به بررسي عميق چهار عنصر اوليه (آب، خاک، هوا و آتش)، ماهيت آنها و نحوه تبدل متقابل آنها اختصاص دارد. ارسطو معتقد است که عناصر نخستين بصورت مستدير از يکديگر بوجود ميآيند و هيچکدام بر ديگري مقدم نيست. ابنسينا موجودات عالم را به چهار دسته عقول يا ملائکه، نفوس ملکي و اجرام فلکي، و اجسام عالم کون و فساد تقسيم کرده است. او امتياز وجودي بين مجردات و موجوداتي که توأم با مادهاند و در حال کون و فسادند را با امتياز نجومي بين افلاک و عالم تحتالقمر منطبق ساخته که در اين موضوع از ارسطو پيروي کرده است. در نوشتار حاضر موضوع کون و فساد در اجسام از نگاه ارسطو و ابنسينا مورد تحليل قرار ميگيرد و ميزان تأثيرپذيري ابنسينا از ارسطو و نيز ابداعت شيخالرئيس در اين زمينه مورد بررسي قرار ميگيرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
29 - علمالنفس از منظر ابنسينا و ابنمسكويه
سيداحمد حسيني مريم گماريمهمترين مبناي فلسفه اخلاق ابنمسکويه را نفسشناسي او تشکيل ميدهد. ابنمسکويه در بحثهاي خود در ارتباط با اخلاق، درصدد شناساندن ويژگي منحصر بفرد انسان است. او اثبات ميکند که در انسان چيزي وجود دارد برتر از بدن جسماني و آن نفس است. انسان بکمک نفس ناطقة خود ميتواند به حيات أکثرمهمترين مبناي فلسفه اخلاق ابنمسکويه را نفسشناسي او تشکيل ميدهد. ابنمسکويه در بحثهاي خود در ارتباط با اخلاق، درصدد شناساندن ويژگي منحصر بفرد انسان است. او اثبات ميکند که در انسان چيزي وجود دارد برتر از بدن جسماني و آن نفس است. انسان بکمک نفس ناطقة خود ميتواند به حيات متعالي ـ آنگونه که شايستة مقام انسانيت است ـ دست يابد. ابنمسکويه براي ارائه ديدگاه خود مبني بر چگونگي دستيابي انسان به سعادت، نخست نفس مجرد انساني را اثبات ميکند و سپس به بيان ويژگيهاي منحصر بفرد نفس انساني ميپردازد. اما از آنجا که تطبيق و مقايسه به شناخت بهتر نظريات فلسفي کمک ميکند، براي شناخت هرچه بهتر نظريات ابنمسکويه، انديشههاي او را در مقايسه با نفسشناسي ابنسينا قرار دادهايم. در نوشتار حاضر نفس از نظر ابنمسکويه و ابنسينا بررسي ميشود و در ذيل آن به چيستي نفس، وجود، حدوث، ارتباط آن با بدن، قواي نفس و بقاي آن اشاره ميگردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
30 - الگوي علم شناسي ارسطويي
مهدي ناظمي اردکاني حامد مصطفويفردتمايز بر اساس موضوع، كهنترين شيوه تمايز علوم بوده، تا آنجا كه برخي آن را تنها شيوه دانستهاند؛ چنانكه تفتازاني و لاهيجي معتقدند كه متکلمان اتفاق دارند براينكه تمايز علوم، بحسب ذات به تمايز موضوعات است. از اينرو مشهور تمايز علوم را به تمايز موضوعات (ولو به حيثيات) ميدان أکثرتمايز بر اساس موضوع، كهنترين شيوه تمايز علوم بوده، تا آنجا كه برخي آن را تنها شيوه دانستهاند؛ چنانكه تفتازاني و لاهيجي معتقدند كه متکلمان اتفاق دارند براينكه تمايز علوم، بحسب ذات به تمايز موضوعات است. از اينرو مشهور تمايز علوم را به تمايز موضوعات (ولو به حيثيات) ميدانند و غرض از اخذ حيثيات نيز، حيثيت استعداد موضوع براي ورود محمول بر آن است. البته حکما با بيان دقيقتري گفته اند: در علوم حقيقي و برهاني، آنچه وحدت يک علم را حفظ مينمايد، عبارت است از موضوع و علامه طباطبايي با صراحت اذعان ميكند كه معيار تمايز در علوم حقيقي و برهاني براساس موضوع و در علوم اعتباري براساس هدف و غايت است. در مقابل، بعقيدة منتقدان الگوي «تمايز موضوعي علوم»، سير و تتبع در علوم نشان ميدهد كه علوم عبارتند از: قضايايي اندك كه به مرور زمان تكميل شدهاند و ازاينرو موضوع در نزد مؤسس و مدون علم مشخص نبوده است تا چه رسد كه دربارة احوال آن بحث كند و حتي بر فرض پذيرش الگوي علم شناسي ارسطويي، بايد گفت كه بسياري از مشاجرات در باب تمايز علوم از باب خلط بين علوم حقيقي و اعتباري و سرايت احكام علوم حقيقي به علوم اعتباري است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
31 - اعتدال طلايي ارسطو در تحليل ابونصر فارابي
زهره توازيانياز مجموع نظرياتي که در علم اخلاق مطرح شدهاند، نظريه اعتدال ارسطويي بيشترين اقبال را در ميان متفکران مسلمان و از جمله فارابي که مؤسس فلسفه اسلامي محسوب ميشود، داشته است. مسئله اين است که آيا فارابي در طراحي نظام اخلاقي خويش به صرف تقليد و بيان و شرح و بسط نظر ارسطو بسن أکثراز مجموع نظرياتي که در علم اخلاق مطرح شدهاند، نظريه اعتدال ارسطويي بيشترين اقبال را در ميان متفکران مسلمان و از جمله فارابي که مؤسس فلسفه اسلامي محسوب ميشود، داشته است. مسئله اين است که آيا فارابي در طراحي نظام اخلاقي خويش به صرف تقليد و بيان و شرح و بسط نظر ارسطو بسنده کرده يا اينکه او نيز خود در زمينه اخلاق صاحب رأي و نظر مستقل بوده است؟ نوشتار حاضر پي آن است تا با ارائه گزارشي مستند از آراء فارابي در حوزه اخلاق نشان دهد که با وجود تأثير انکارناپذير ارسطو بر انديشه او در شکلگيري بعضي از عناصر فکري فارابي در حوزه اخلاق از جمله غايت نهايي دانستن سعادت و تمسک به نظريه حدوسط در فضايل و طرح فضايل چهارگانه مورد عنايت ارسطو، اما او در همة اين مسائل نيز به شرح و بسط اکتفا ننموده و نظريات خاص خود را ارائه نموده است. فارابي بطور مشخص سعادت را از حد يک مفهوم صرف اخلاقي با کاربردي فردي، به حوزه اجتماع و مدينه کشانده و آن را اساس نظامهاي سياسي مبتني بر فضيلت قلمداد نموده است و شاخصهاي کاملاً ديني را در اين حوزه وارد نموده و بخوبي از تبيين آن برآمده است؛ هر چند که انديشه وي در اين زمينه نيز خالي از نقد نميباشد. اما آنچه فارابي را در حوزه اخلاق در جرگه ارسطوئيان قرار ميدهد، مسئله طرح حدوسط در تعيين فضايل اخلاقي و بعنوان يک ضابطه در اين تعيين است که نوشتار حاضر با تکيه بر اين مسئله ميخواهد نشان دهد که چگونه فارابي نظام اخلاقي خويش را با عناصر برگرفته از سنت ارسطويي سامان داده است و نتايج اين تلاشها در حد مقدور در اين مقاله به تصوير کشيده شده است که حاصل آن اثبات ادعاي مذکور ميباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
32 - بررسي تفسير هايدگر از ديالكتيك افلاطون در «درسگفتار سوفسطايي افلاطون»
صديقه موسيزاده نعلبنداصطلاح ديالکتيک داراي ريشة يوناني است و از قدمتي تقريباً به اندازة خود فلسفه برخوردار است. اين واژه در طول تاريخ نزد اکثر فلاسفه مطرح بوده و بموازات تفاوت ديدگاههاي آنها، از لحاظ معنايي دچار تحول گرديده است. نوشتار حاضر درصدد است تفسير هايدگر از معناي آن نزد افلاطون را أکثراصطلاح ديالکتيک داراي ريشة يوناني است و از قدمتي تقريباً به اندازة خود فلسفه برخوردار است. اين واژه در طول تاريخ نزد اکثر فلاسفه مطرح بوده و بموازات تفاوت ديدگاههاي آنها، از لحاظ معنايي دچار تحول گرديده است. نوشتار حاضر درصدد است تفسير هايدگر از معناي آن نزد افلاطون را گزارش نمايد و به بررسي و ارزيابي تفسير او بپردازد. نوع تفسير هايدگر از ديالکتيک افلاطون متفاوت از تفسيرهاي متداولي است که نزد اکثر مفسران بچشم ميخورد. وي در ضمن تفسير فلاسفه پيش از خود، از درِ گفتگو با آنها درمي آيد و بر اين عقيده است که در اين گفتگو جانب انصاف را نگه داشته و در عين اينکه از طريق شيوة نگارش و چيدمان بخصوص مطالب به آنها تازگي و جذابيت ميبخشد، در عين حال به متن مورد تفسير نيز وفادار است. در حقيقت هايدگر در ضمن تفسير و گفتگو با فلاسفه (بخصوص افلاطون و ارسطو) درصدد است از آنها آشنايي زدايي کرده و تصويري نو و بي بديل ترسيم نمايد. در نوشتار حاضر ميزان وفاداري هايدگر به انديشة فيلسوف مورد تفسيرش (در اينجا افلاطون) ارزيابي شده و ضمن تماشاي ديالکتيک افلاطون در پرتو انديشة هايدگر به بررسي و بازبيني اين نگرش خاص هايدگر پرداخته ميشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
33 - موضع سهروردی در باب منطق؛ دگردیسی بنیادین از سنت ارسطویی
مصطفی عابدی جیغه مرتضی شجاریدر اندیشۀ سهروردی منطق برخلاف سنت ارسطویی طریقیت خود را نسبت به شناخت از دست میدهد و جایگاه منطق به بعد از تحقق حکمت موکول میشود. سنت ارسطویی، تمام دانش آدمی را بجز مبادی شناخت به حیطۀ شناخت حصولی وارد ساخته و معرفت را امری نظری تلقی میکند؛ اما شیخاشراق با حضوری دانستن أکثردر اندیشۀ سهروردی منطق برخلاف سنت ارسطویی طریقیت خود را نسبت به شناخت از دست میدهد و جایگاه منطق به بعد از تحقق حکمت موکول میشود. سنت ارسطویی، تمام دانش آدمی را بجز مبادی شناخت به حیطۀ شناخت حصولی وارد ساخته و معرفت را امری نظری تلقی میکند؛ اما شیخاشراق با حضوری دانستن شناخت، آن را از حیطۀ تفکر مفهومی و حصولی بیرون میکشد و شناخت را در گام نخست پیشانظری تصور مینماید. سهروردی حکمت را نخست از طریق شهود بدست میآورد و سپس برای آن برهان اقامه مینماید. وی با چرخشی بنیادین تفکر مفهومی را بر پایۀ تفکر حضوری استوار میسازد و ساحت حضور را معیار ساحت حصول قرار میدهد و با این تلقی، برخلاف جهت اندیشه ارسطویی قدم برمیدارد و تلقی ارسطویی را مبنی بر اینکه تفکر حصولی معیار هرگونه اندیشه يی است نقض مینماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
34 - تحلیل انتقادی اندیشههای هانری کربن دربارة تطبیق فلسفة سهروردی با فلسفة یونان
حسن سیدعرب سیّد علی علم الهدی علیرضا پارسا مرضیه اخلاقیهانری کربن، مفسر غربی فلسفة اشراق سهروردی است. اندیشة او در تفسیر این فلسفه مبتنی بر تأویل، پدیدارشناسی، نظریة فراتاریخ و فلسفة تطبیقی است. نوشتار حاضر نخستین نوشتاری است که به این موضوع پرداخته و هدف آن بررسی انتقادی اندیشههای كربن دربارة تطبیق فلسفة سهروردی با فلسفة أکثرهانری کربن، مفسر غربی فلسفة اشراق سهروردی است. اندیشة او در تفسیر این فلسفه مبتنی بر تأویل، پدیدارشناسی، نظریة فراتاریخ و فلسفة تطبیقی است. نوشتار حاضر نخستین نوشتاری است که به این موضوع پرداخته و هدف آن بررسی انتقادی اندیشههای كربن دربارة تطبیق فلسفة سهروردی با فلسفة افلاطون، ارسطو و نوافلاطونیان است. این مقاله به نوآوریهای سهروردی پرداخته است تا بدينوسيله وجه تمایز اندیشة او از آن فیلسوفان بيان گردد. در نتیجهگیری نیز پس از جمعبندی مطالب، نقدی کلی به روششناسی کربن و کاستیهای آن مطرح شده است. فلسفة تطبیقی ـ که گاه فلسفة بینافرهنگی نیز نامیده میشودـ رشتهيی از مطالعات فلسفی است که در خلال آن فیلسوفان با نظر به مبانی اندیشة فلاسفه از جریانهای فرهنگی، زبانی و فلسفی متفاوت، به مسائل فلسفی میپردازند و اختلاف و اشتراک آراء آنان را مطالعه میکنند. بعقيدة کربن، فلسفة تطبیقی راهگشای درک صحیح تفکر در تاریخ فلسفه است و او بر این مبنا فلسفة اشراق را با افلاطون و ارسطو تطبیق داده است. بنظر وی این فلسفه برگرفته از دیدگاههای افلاطون است. این وجه نظر مسبوق به اصالت فلسفه در یونان نزد اوست. کربن سهروردی را افلاطون جهان اسلام دانسته است. دیدگاه کربن نوآوریهای سهروردی و تفاوت اندیشة او با افلاطون و نیز انتقاد وی به ارسطو را نادیده میگیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
35 - رابطۀ «ضعف ¬اراده» با اخلاقی¬ زیستن از ديدگاه ارسطو؛ با نگاهی به نظر سقراط دربارۀ ضعف ¬اراده و نقد ارسطو بر آن
سیمین خیرآبادی علی اکبر عبدل آبادیمفهوم «ضعف اراده» یکی از مفاهیم بنیادین در اخلاق شناسی ارسطوست و فهم آن کاملاً متوقف بر فهم معنا و کاربرد آن در آراء اوست. در این نوشتار، با روشی توصیفی ـ تحلیلی کوشیده ایم تا پس از اشاره به ریشۀ لغوی اصطلاح ضعف اراده در زبان یونانی، ابتدا نظر سقراط دربارۀ ضعف اراده أکثرمفهوم «ضعف اراده» یکی از مفاهیم بنیادین در اخلاق شناسی ارسطوست و فهم آن کاملاً متوقف بر فهم معنا و کاربرد آن در آراء اوست. در این نوشتار، با روشی توصیفی ـ تحلیلی کوشیده ایم تا پس از اشاره به ریشۀ لغوی اصطلاح ضعف اراده در زبان یونانی، ابتدا نظر سقراط دربارۀ ضعف اراده و نقد ارسطو بر آن را بیان کنیم و سپس با توجه به برخي از مصادیق مفهوم ضعف اراده در کتاب اخلاق نیکوماخوسی ارسطو، نشان دهیم که چرا انسان گاهی بر خلاف معرفت اخلاقیش عمل ميكند. در ادامه، با بیان تحلیل ارسطو از پدیدۀ ضعف اراده بعنوان یکی از موانع اخلاقی زیستن، توضيح داده ميشود که گاهی ضعف در فرایند «ارادهورزی» با عقلانیت تضاد مییابد و سبب ميشود که انسان با علم به اینکه يك عمل بلحاظ اخلاقي درست یا نادرست است، تحت سیطرۀ امیال نابجایش آن عمل اخلاقاً نادرست را انجام دهد یا آن عمل اخلاقاً درست را انجام ندهد. از نظر ارسطو، شرط عقلانی بودن التزام اخلاقی اینست که انسان از «حکمت عملی» بهره مند باشد و اگر عقل در مقام عمل، هدایت دیگر قوای انسان را بر عهده گیرد، انسان قطعاً عمل درست را اراده و انتخاب خواهد کرد و آن را انجام خواهد داد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
36 - تطور نظريه مقولات از ارسطو تا ابن سينا
رضا رسولي شربيانينگاه ارسطو به مقولات، صرفاً نگاهي زبان شناختي نيست، تقسيم چهارگانه وي از موجودات و ذکر ويژگيهاي وجود داشتن در موضوع و گفته شدن به موضوع در کنار هم حاکي از نگاه هستي شناسانه وي به مقولات ميباشد. مقولات نزد ارسطو دريچههاي ارتباطي عين و ذهن هستند. وي در همبستگي انديشه با أکثرنگاه ارسطو به مقولات، صرفاً نگاهي زبان شناختي نيست، تقسيم چهارگانه وي از موجودات و ذکر ويژگيهاي وجود داشتن در موضوع و گفته شدن به موضوع در کنار هم حاکي از نگاه هستي شناسانه وي به مقولات ميباشد. مقولات نزد ارسطو دريچههاي ارتباطي عين و ذهن هستند. وي در همبستگي انديشه با واقعيت، مسئله مقولات را مطرح ميکند. بنابرين قواعد منطق ارسطو علاوه بر اينکه تحليل شکلهاي انديشيدن است، هدف آن شناخت واقعيت است؛ آنگونه که در ذهن انسان بازتاب دارد. طرح مقولات در آثار منطقي ارسطو دريچه يي براي ورود ذات گرايي در منطق و تسلط متافيزيک ارسطويي بر منطق وي ميباشد؛ امري که منطق ارسطو را در ارائه و تحليل بسياري از قضايا و قياسات ناتوان و جنبه معنايي اين منطق را در مقايسه با جنبه صوري آن پررنگتر مينمايد. نظريه مقولات تا پيش از ابن سينا همچنان در کتب منطقي حضور داشته است. وي در موارد مختلفي از کتاب مقولات شفا به اين نکته که جاي بحث از مقولات در منطق نيست، اشاره کرده و در منطق اشارات آن را کنار ميگذارد. برخلاف ارسطو، بيتوجهي ابن سينا به مقولات ميتواند بيانگر صوري سازي منطق و عدول از ذاتگرايي و معنا گرايي ارسطو تلقي شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
37 - ابن سينا و مسئله جاودانگي نفس
قاسم پورحسنبرخلاف تصوير رايج، ابنسينا نه پيرو محض ارسطوست و نه صرفاً شارح آراء وي. ابنسينا فيلسوفي مستقل، برجسته و مسلمان ايراني است. وي در پرتو نقدها به فلسفه يونان و ارسطو، درصدد شكلدهي گسست معرفتي بنيادين و طرحريزي شالودههاي حكمت مشرقي است. يكي از موضوعات متنازع فيه، مسئله أکثربرخلاف تصوير رايج، ابنسينا نه پيرو محض ارسطوست و نه صرفاً شارح آراء وي. ابنسينا فيلسوفي مستقل، برجسته و مسلمان ايراني است. وي در پرتو نقدها به فلسفه يونان و ارسطو، درصدد شكلدهي گسست معرفتي بنيادين و طرحريزي شالودههاي حكمت مشرقي است. يكي از موضوعات متنازع فيه، مسئله نفس، جوهريت، تجرد و جاودانگي آن است. ابنسينا آراء ارسطو در اين سه موضوع را نابسنده دانسته كه دچار كاستيها، اشتباهات و خلطهاست. وي ميكوشد تا با نقد ديدگاه ارسطو، طرحي جديد از مسئله نفس بدست دهد. ابنسينا با نقد تعريف ارسطو از نفس آغاز كرده، با جرح و رد براهين بقا پيش رفته و سرانجام نظريهيي بديع در موضوع جاودانگي نفس تدوين نموده است. اين نظريه پشتوانهيي بنام «اجل البراهين» ابنسينايي دارد. هدف اصلي نوشتار حاضر، بررسي آراء ارسطو، ايرادات ابنسينا بر آنها و نشان دادن ساحتهاي ابتكاري ابنسينا در مسئله نفس ميباشد. نگارنده نشان ميدهد كه دستاورد ابنسينا، راهي جديد در مسئله نفس و بدن را گشوده و تلقي استمرار آراء ارسطو در ميان فيلسوفان اسلامي، تلقي نادرست است. ابنسينا را بايد آغازگر بحثهاي بنيادين در موضوع نفس و جاودانگي آن قلمداد كرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
38 - انسانمداري از منظر سوفيستها و فلاسفه بزرگ يونان؛ بررسي وجوه اشتراک و افتراق ديدگاهها
حسن بلخاري قهي مينا محمدي وکيلسوفيستها را ميتوان از نخستين متفکران باستان دانست که موضوع اصلي انديشه را معطوف به مسئلة انسان ميدانستند. ايشان براي نخستين بار جهت پژوهش فلسفي را از «فوسيس» به «نوموس» تغيير دادند. تقريباً همزمان و اندکي پس از ظهور سوفيستها، سقراط، افلاطون و همچنين ارسطو نيز با وجود مخ أکثرسوفيستها را ميتوان از نخستين متفکران باستان دانست که موضوع اصلي انديشه را معطوف به مسئلة انسان ميدانستند. ايشان براي نخستين بار جهت پژوهش فلسفي را از «فوسيس» به «نوموس» تغيير دادند. تقريباً همزمان و اندکي پس از ظهور سوفيستها، سقراط، افلاطون و همچنين ارسطو نيز با وجود مخالفتها و تعارضات بنيادين با ايشان، انسان را نخستين خواست نظرية فلسفي برشمردند. اين امر اصليترين وجه اشتراک دو ديدگاه سوفيستي و فلاسفة کهن را نشان ميدهد. از سوي ديگر، ميان سقراط و سوفيستها از لحاظ شيوة ديالکتيک و بحث نيز نوعي قرابت صوري وجود دارد. اما از آنجا که سقراط معرفت را داراي معيار ثابت و فارغ از تأثيرات و متغيرات حسي قلمداد ميکند، ازاينرو «انسان معيار همه چيز است» پروتاگوراس از آنجا که نظر به انسان فردي دارد و حقيقت را نسبي تلقي ميکند، مورد انتقاد و اعتراض سقراط قرار ميگيرد. بدينترتيب مطالعة تطبيقي آراء سوفيستي و اهالي فلسفه نشان ميدهد که موضوع و روش، نزد دو گروه يکسان، اما غايت انديشه متفاوت بوده است. اين غايت نزد سوفيستها آموزش يا «پايديا» بود، در حالي که فلاسفه غايت عمل را در شناخت حقيقت ميجستند. نوشتار حاضر با هدف کشف وجوه اشتراک و افتراق دو ديدگاه، در گام نخست به تدقيق آراء شاخص آن خواهد پرداخت و سپس روشن ميکند که برخي نتايج فکري بدست آمده توسط سوفيستها، با وجود بدنامي تاريخي ايشان، تأثيراتي پاينده تا فلسفة معاصر غربي داشته است. بعبارت ديگر، اينان با تغيير جهت فلسفه به مسئلة انسان بنوعي مباني فلسفة نوين غرب را پي افکندند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
39 - مسئله دوگانگي روح و بدن در هومر، افلاطون و ارسطو
یاشار جیرانیاين مقاله به بررسي مسئله روح (پسوخه) و بدن در آراء هومر، افلاطون و ارسطو ميپردازد. مدعاي اصلي نوشتار حاضر از اين قرار است که نظريات متضاد افلاطون و ارسطو در باب هستيشناسي روح و بدن، درنهايت در تعبير دوگانه از هستيشناسي روح در دوران اسطورهيي بخصوص هومر ـ ريشه دارد. به أکثراين مقاله به بررسي مسئله روح (پسوخه) و بدن در آراء هومر، افلاطون و ارسطو ميپردازد. مدعاي اصلي نوشتار حاضر از اين قرار است که نظريات متضاد افلاطون و ارسطو در باب هستيشناسي روح و بدن، درنهايت در تعبير دوگانه از هستيشناسي روح در دوران اسطورهيي بخصوص هومر ـ ريشه دارد. به اين معنا که تضاد دوران فلسفي ميان افلاطون و ارسطو بر سر هستيشناسي روح و بدن، در تعبير دوگانه و متضاد هومر از مفهوم روح ريشه دارد. بعلاوه، اين مقاله سعي دارد با اثبات چنين نظري، قدمي بسيار کوچک در راستاي فهم نسبت ميراث اسطورهيي يونان باستان با دوران فلسفه انساني آن ـ بخصوص افلاطون و ارسطو ـ بردارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
40 - نسبت ميان فلسفه افلاطون و ارسطو در مکتب اسکندراني (آمونيوسي)
روح الله فدائی احمد عسگریاز قرن اول قبل از ميلاد مکتب افلاطوني همواره با فلسفه مشاء مواجهه داشته است. در اين ميان، جرياني که ايده تلفيق اين دو مکتب را داشت در آمونيوس ساکاس به اوج رسيد. اين ايده در فرفوريوس محقق شد و از آن پس فلاسفه افلاطوني به جمع ميان افلاطون و ارسطو اهتمام ويژه ورزيدند. لي أکثراز قرن اول قبل از ميلاد مکتب افلاطوني همواره با فلسفه مشاء مواجهه داشته است. در اين ميان، جرياني که ايده تلفيق اين دو مکتب را داشت در آمونيوس ساکاس به اوج رسيد. اين ايده در فرفوريوس محقق شد و از آن پس فلاسفه افلاطوني به جمع ميان افلاطون و ارسطو اهتمام ويژه ورزيدند. ليكن سوريانوس و برقلس، از اين جريان فاصله گرفتند و در مواضعي مهم ارسطو را نقد کرده و فکر او را در مقابل رأي افلاطون تلقي نمودند. بعقيدة برقلس، ارسطو عالم مثل را انکار کرده و از فهم عليت فاعلي الهي عاجز مانده و از اينرو فاعليت او را در عليت غايي منحصر نموده است. علاوه برآن، عقل را به مقام مبدأ اول و واحد علي الاطلاق ارتقا داده كه اين خود خطايي خطير و انحرافي بزرگ بود. در مقابل بواسطه تلاشهاي آمونيوس هرميايي و شاگردان وي، مکتب فلسفي اسکندريه شکل گرفت که طرح جمع افلاطون و ارسطو را بشکل نظاممند پي گرفت و به اوج خود رساند. سيمپليکيوس بعنوان يکي از برجستهترين فيلسوفان اين حوزه، متأثر از تعاليم آمونيوس هرميايي، آنچه را برقلس موارد اختلاف افلاطون و ارسطو ميدانست، بنحوي تحليل و تفسير نمود که به مواضع اشتراک و اتفاق بدل شود. وي اين کار را نه به اقتضاي ذوق و بموجب تفنن فکري، بلکه بواسطه الزامات فلسفي پيش رو انجام داد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
41 - کارکرد معرفتی محاکات از دیدگاه توماس آکوئینی
افرا خاکزاد هادی ربیعی محمد اکوانتوماس آکوئینی که در بسیاری از دیدگاههای خود از فلسفة ارسطو الهام گرفته است، همچون ارسطو هنر را نوعی محاکات قلمداد میکند، اما مفهوم محاکات نزد او مفهومی صرفاً ارسطویی نیست بلکه تحت تأثیر دیدگاههای متفکرانی همچون آگوستین و دیونوسیوس مجعول نیز بوده است. او محاکات را در با أکثرتوماس آکوئینی که در بسیاری از دیدگاههای خود از فلسفة ارسطو الهام گرفته است، همچون ارسطو هنر را نوعی محاکات قلمداد میکند، اما مفهوم محاکات نزد او مفهومی صرفاً ارسطویی نیست بلکه تحت تأثیر دیدگاههای متفکرانی همچون آگوستین و دیونوسیوس مجعول نیز بوده است. او محاکات را در بافت مباحث الهیات مسیحی و مباحث مربوط به زبان استعاری متون مقدس بکار برده است. بهمین دلیل، مفهوم محاکات نزد آکوئینی، بلحاظ کارکرد معرفتی با یک دوراهی مواجه است. از سویی، محاکات میتواند سبب ایجاد قبض و بسط در مخاطب شود و چه بسا با تأثیرگذاری بر خیال وی، او را از مسیر عقلانیت منحرف سازد. اما از سوی دیگر، بنظر میرسد زبان کتاب مقدس، که برای هدایت مخاطبان به مسیر تعقل و دینداری نگاشته شده، با زبان آثار هنری مشترک است و در متن مقدس نیز انواع مختلف محاکات بکار رفته است؛ حتی فراتر از این، تبیین رابطۀ جهان هستی با خداوند بر پایۀ مفهوم محاکات صورت میگیرد. در مقالۀ حاضر تلاش میشود با تحلیل آراء آکوئینی و اشارات او به فیلسوفانی همچون ارسطو، آگوستین و دیونوسیوس مجعول، تبیین روشنی از مفهوم محاکات و کارکرد معرفتی محاکات هنری نزد وی ارائه شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
42 - نگاهی تاریخی به کاربرد عبارت «مدنی بالطبع» در سدههای میانة جهان اسلام
سجاد هجری آذرتاش آذرنوش«مدنیت» انسان از موضوعاتی است که از روزگار کهن تاکنون، فیلسوفان به تحقیق دربارة آن پرداختهاند و این موضوع، مبنای برخی دانشهای حکمت عملی و بویژه از مبادی فلسفة علوم اجتماعی است. اگر چه ضرورت «حیات اجتماعی» یا مدنیت برای همة انسانها کمابیش آشکار است اما یونانیان این پد أکثر«مدنیت» انسان از موضوعاتی است که از روزگار کهن تاکنون، فیلسوفان به تحقیق دربارة آن پرداختهاند و این موضوع، مبنای برخی دانشهای حکمت عملی و بویژه از مبادی فلسفة علوم اجتماعی است. اگر چه ضرورت «حیات اجتماعی» یا مدنیت برای همة انسانها کمابیش آشکار است اما یونانیان این پدیدار را موشکافانه در کتابهای فلسفی بررسی میكردند و آنچه از گذشته تا امروز در جهان اسلام با عنوان مدنیبالطبع بودن انسان میشناسیم، ریشه در یونان و عصر ترجمه دارد. این تعبیر با ترجمة اسحاق بن حنین از اخلاق نیکوماخوس ارسطو، در سدة سوم قمری در جهان اسلام پدید آمد و با تهذیب الأخلاق مسکویه رازی زمینة گسترش آن فراهم شد. اگر چه بیشتر مترجمان اخلاق ارسطو به فارسی و عربی، این ترکیب را بکار نبردهاند، اما امروزه نیز همچنان بر سر زبانهاست. آموزة مدنیت انسان، در جهان اسلام مبنای برهان حکیمانی همچون ابنسینا بر اثبات نبوت قرار گرفته و فخررازی پای آن را ـ که بعدها به نام طریقةالحکماء مشهور شده ـ به کتابهای کلامی گشوده است. این مقاله میکوشد با بررسی میراث مکتوب فارسی و عربی در دسترس، خط سیر آمیزة مدنیبالطبع که بمثابه اصطلاح و قالبی در جهان اسلام درآمده و تا امروز نیز بکار میرود، را در سدههای میانه تبیین نماید و جای خالی بررسی تاریخی آن را در پژوهشهای کنونی، از وجوهی پر کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
43 - چالشهای دو ژانر تراژدی و کمدی از نظر ابنسینا در مواجهه با بوطیقای ارسطو
فریده دلیری اسماعیل بنی اردلان امیر مازیارنگرة شعری ارسطو با این درونمایه وارد گسترة اندیشة ایرانی شد که ژانرهای تراژدی و کمدی بدنبال تقلید و محاکات فضیلتها و رذیلتها هستند. رسالة فن شعر ارسطو برغم نقشی که در شکلگیری تئاتر غربی داشته، تأثیری در جهان شعر پارسی نداشت. اینکه تئاتر از دل هستیشناسی یونانی برآمده، ی أکثرنگرة شعری ارسطو با این درونمایه وارد گسترة اندیشة ایرانی شد که ژانرهای تراژدی و کمدی بدنبال تقلید و محاکات فضیلتها و رذیلتها هستند. رسالة فن شعر ارسطو برغم نقشی که در شکلگیری تئاتر غربی داشته، تأثیری در جهان شعر پارسی نداشت. اینکه تئاتر از دل هستیشناسی یونانی برآمده، یادآور نیازی است که نمایش ایرانی به بوطیقایی برآمده از فرهنگ ایرانی دارد. این کتاب بعنوان یک رساله مرجع، بارها ترجمه شده یا از آن اقتباس شده است؛ یکی از برجستهترین این اقتباسها، فن شعر ابنسیناست. با اینکه فن شعر ابنسینا گزارشی از بوطیقای ارسطوست ولی نویسنده تنها به تلخیص بوطیقا بسنده نکرده است. شاخصة بنیادی کار ابنسینا پرداختن به گوهر شعر، محاکات یا همان تخیل است. فن شعر او دارای ویژگیها، نکات و دیدگاههایی نوین است. پژوهش حاضر در تلاش است رویکرد ابنسینا به بوطیقای ارسطو را بررسی کند و در این راه، فن شعر او را بر پایة ژانرهای اصلی رسالة بوطیقای ارسطو بازخوانی میکند. گذرگاه رسیدن به این آرمان، با رویکردی تحلیلیـتوصیفی و روش گردآوری دادهها بصورت کتابخانهیی، اینست که با بررسی نظریات این دو متفکر، به قصد ابنسینا در نگارش بوطیقای شعر ایرانی دست یابیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
44 - مطالعة تطبیقی فن شعر ارسطو و ابنسینا در باب چگونگی شعر
فریده دلیری اسماعیل بنی اردلان امیر مازیارچیستی و تعریف شعر همواره مورد توجه متفکران ادبی حوزة فلسفه بوده است. فن شعر ارسطو یکی از برجستهترین یادگاران نقد محتوایی و ساختاری شعر است. ارسطو در بستر فرهنگ یونانی، تراژدی را تقلید و گونهیی نمایشی میداند که تماشای آن به کاتارسیس میانجامد. در سنت اسلامی، آشنایی با أکثرچیستی و تعریف شعر همواره مورد توجه متفکران ادبی حوزة فلسفه بوده است. فن شعر ارسطو یکی از برجستهترین یادگاران نقد محتوایی و ساختاری شعر است. ارسطو در بستر فرهنگ یونانی، تراژدی را تقلید و گونهیی نمایشی میداند که تماشای آن به کاتارسیس میانجامد. در سنت اسلامی، آشنایی با بوطیقا (فن شعر ارسطو) از قرن سوم و چهارم هجری و بواسطة ترجمه و تلخیصهایی که از آن صورت گرفت، آغاز شد. در همین قرن، فارابی و سپس ابنسینا در حیطة شعر و بمنظور مطالعه دیدگاههای ارسطو، به تفسیر و تحلیل فن شعر ارسطو پرداختند. مهمترین شرح و تلخیص این رساله توسط ابنسینا و با تأثیرپذیری از فارابی صورت گرفته است. در رسالة ابنسینا مراد از شعر با حوزة شعر متعارف تفاوت دارد. گوهر شعر، محاکات است و در آن حضور کارآمد عنصر خیال دیده میشود. این پژوهش تلاش میکند ضمن مقایسة ماهیت شعر در فن شعر شفای ابنسینا و بوطیقای ارسطو، نشان دهد که ابنسینا چه دیدگاهی دربارة شعر داشته و در این رساله چه تعریفی از شعر و اجزاء آن ارائه داده و تا چه اندازه به نگرة ارسطو در اینباره نزدیک شده است. در این راستا، مقاله حاضر با رویکردی تحلیلیـتوصیفی و تطبیق، سامان یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
45 - تقدم سوفیا بر فرونسیس و اهمیت آن در فلسفۀ اخلاق ارسطو
علی ناظمی اردکانی رضا داوری اردکانی مالک حسینینسبت میان فرونسیس (phronesis) یا حکمت عملی و سوفیا (sophia) یا حکمت نظری، و در سطحی دیگر، نسبت بین فضایل اخلاقی و فضایل عقلی، یکی از موضوعات مهم در فلسفۀ اخلاق ارسطوست. اهمیت موضوع نه تنها به این دلیل است که در صورت تقدم و برتری فرونسیس بر سوفیا، بین آموزه های ارسطو در أکثرنسبت میان فرونسیس (phronesis) یا حکمت عملی و سوفیا (sophia) یا حکمت نظری، و در سطحی دیگر، نسبت بین فضایل اخلاقی و فضایل عقلی، یکی از موضوعات مهم در فلسفۀ اخلاق ارسطوست. اهمیت موضوع نه تنها به این دلیل است که در صورت تقدم و برتری فرونسیس بر سوفیا، بین آموزه های ارسطو در متافیزیک و اخلاق نیکوماخوس تعارض پیدا ميشود، بلکه بنظر میرسد تقدم فرونسیس بر سوفیا درنهایت به نوعی عدول از فلسفة اولی و بتبع آن، آدمی را شریفترین موضوعات پنداشتن، می انجامد. البته ارسطو خود با چنین موضعی مخالف است. مسئلۀ اصلی در این مقاله اینست که آيا در فلسفة ارسطو تقدم با سوفیاست یا فرونسیس و اینکه اهمیت تقدم یکی بر دیگری چیست و چه پیامدهایی دارد؟ در این مقاله استدلال ميشود که گرچه نزد ارسطو فرونسیس از جایگاهي ممتاز برخوردار است اما درنهایت سوفیا تقدمی مبنایی دارد. از طرفی، در اندیشة ارسطویی، ائودایمونیا (eudaimonia) یا نیکبختی، جز از طریق بهره مندی از فرونسیس توأم با سوفیا ممکن نیست. پس ميتوان گفت برای شناخت غایت فلسفه، باید در مفاهیم سوفیا و فرونسیس و نسبت آنها با یکدیگر و دیگر فضایل تأمل کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
46 - سالبة به انتفاء موضوع؛ بررسي ديدگاه خواجه نصير
سيدمحمود يوسفثانيديدگاه ارسطو دربارة تهي بودن يا نبودن حدود قضايا به دو گونه تفسير شده است. مطابق يك تفسير، حدود قضايا هميشه واجد فرد يا افراد موجودند و تهي نميباشند. بنابرين، در قضاياي سالبه نيز مجموعة افراد موضوع هيچگاه مجموعهيي تهي نيست. از اين جهت بين قضية سالبه و موجبه در مورد لزو أکثرديدگاه ارسطو دربارة تهي بودن يا نبودن حدود قضايا به دو گونه تفسير شده است. مطابق يك تفسير، حدود قضايا هميشه واجد فرد يا افراد موجودند و تهي نميباشند. بنابرين، در قضاياي سالبه نيز مجموعة افراد موضوع هيچگاه مجموعهيي تهي نيست. از اين جهت بين قضية سالبه و موجبه در مورد لزوم وجود افراد براي موضوع تفاوتي وجود ندارد. بنا به تفسير ديگر، در هرقضيهيي، سالبه باشد يا موجبه، نخست اجزاي قضيه بايد مورد تصور قرار بگيرند و بوجود ذهني موجود شوند، آنگاه اگر قضيه موجبه بود علاوه بر اين تصور ذهني، بايد فرد موجود يا مفروض الوجودي هم داشته باشد كه بتواند مورد يك حكم ايجابي واقع شود. ولي اگر قضيه سالبه بود جز همان وجود ذهني قضيه كه براي انعقاد حكم لازم است، نياز ديگري به فرد موجود يا مفروض الوجودي كه وصف محمول را بپذيرد نيست و از اين جهت ميان قضية سالبه و موجبه تفاوت هست. خواجه نصير در تفسير خود از قضية سالبه به هر دو وجه توجه كرده و هر يك از دو تفسير را به وجهي درست دانسته است. تفسير نخست با توجه به قضايايي كه در علوم مورد استفاده قرار ميگيرند و پيوسته ناظر به حقايق خارجي هستند، تفسيري درست تلقي ميشود و تفسير دوم بلحاظ مطلق قضية سالبه و اينكه امر معدوم از آن جهت كه معدوم است متصف به وصفي، از جمله وصف محمول، نيست، درست ميباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
47 - نوآوريهاي منطقي فارابي و نقش او در اشاعه و تحول منطق ارسطويي در جهان اسلام
اکبر فایدئی سيد احمد حسينيابونصر فارابي با ايضاح مفاهيم غامض منطق ارسطويي در شرح و تفسير استادانة خود بر تمام ابواب كتاب ارغنون ارسطو، و همچنين با نوآوريهاي بيبديل خود در علم منطق بويژه تقسيم معارف به دو دستة «تصور و تصديق»، سبب اشاعه و گسترش ميراث منطقي يونان و سپس تحوّل آن در جهان اسلام شد. أکثرابونصر فارابي با ايضاح مفاهيم غامض منطق ارسطويي در شرح و تفسير استادانة خود بر تمام ابواب كتاب ارغنون ارسطو، و همچنين با نوآوريهاي بيبديل خود در علم منطق بويژه تقسيم معارف به دو دستة «تصور و تصديق»، سبب اشاعه و گسترش ميراث منطقي يونان و سپس تحوّل آن در جهان اسلام شد. نوشتار حاضر به ذكر و بررسي برخي از افكار منطقي فارابي ميپردازد؛ از جمله، تقسيم معارف به تصور و تصديق، نظر فارابي درباره» كلي و جزئي و منشأ معرفت انسان، تقسيم مفاهيم كلي به معقول اول و معقول ثاني، تلفيق نظريه» حملپذيري ارسطو با كليات خمس فرفوريوس، ذاتگرايي در تعريف، مغايرت سلب جهت با سالبه» موجهه، نظرية خاص فارابي در امكان استقبالي، استقرا و تمثيل، و نوآوري وي در باب مغالطه و بسط و تبيين مواضع مغالطه. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
48 - مقايسه آراء فارابي و ابن سينا با ارسطو دربارة جوهريت نفس بمنظور فهم نظر آنها در مورد تجرد و جاودانگي نفس
قاسم پورحسن حسين قلي زاده قپچاقارسطو نفس را بالضروره جوهر ميداند و جوهر اصليترين مفهوم هستيشناسي در انديشة اوست. از اينرو شناخت آراء وي دربارة جوهر، براي رسيدن به رأي او در مورد تجرد يا عدم تجرد نفس نقش مهمي دارد. ارسطو در سنت فلسفة اسلامي، بويژه حكمت مشاء، بسيار مورد توجه بوده و متفكران اسلامي بنحو أکثرارسطو نفس را بالضروره جوهر ميداند و جوهر اصليترين مفهوم هستيشناسي در انديشة اوست. از اينرو شناخت آراء وي دربارة جوهر، براي رسيدن به رأي او در مورد تجرد يا عدم تجرد نفس نقش مهمي دارد. ارسطو در سنت فلسفة اسلامي، بويژه حكمت مشاء، بسيار مورد توجه بوده و متفكران اسلامي بنحوي از انحا با نظريات وي نسبت مستقيم يا نزديك دارند. فارابي و ابن سينا معاني مختلف جوهر و كليت تقسيم آن به محسوس و نامحسوس كه از جانب ارسطو صورت گرفته را ميپذيرند اما اختلاف مبنايي آنها با ارسطو به نتايجي منجر شده كه در نوع خود قابل توجه و ارزشمند است. بررسي اين تفاوت، با رويكرد دريافت نظر قطعي آنها در مورد تجرد نفس و جاودانگي آن، هدف اصلي اين پژوهش است. بدين منظور، دو راه در پيش گرفتهايم؛ نخست به بررسي واژه يا واژههايي پرداختهايم كه ارسطو براي بيان معناي جوهر بكار گرفته است. راه دوم، رجوع به آثار مختلفي است كه ارسطو مفهوم جوهر را در آنها مورد بحث قرار داده است. سپس اين ديدگاهها با آراء فارابي و ابن سينا مقايسه شدهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
49 - بررسي ادراك حسي از ديدگاه ارسطو و ملاصدرا
محمدحسين مختاريمسئلة «ادراك» همواره يكي از مباحث مهم فلسفي از روزگار باستان تا به امروز بوده است. فيلسوفان يونان باستان بويژه افلاطون و ارسطو، بطور مبسوطي دربارة ادراك ـ ابزار و شرايط آنـ سخن گفتهاند. در اين ميان، ارسطو با تدوين دو رساله دربارة نفس و حاس و محسوس به تبيين ادراك ظ أکثرمسئلة «ادراك» همواره يكي از مباحث مهم فلسفي از روزگار باستان تا به امروز بوده است. فيلسوفان يونان باستان بويژه افلاطون و ارسطو، بطور مبسوطي دربارة ادراك ـ ابزار و شرايط آنـ سخن گفتهاند. در اين ميان، ارسطو با تدوين دو رساله دربارة نفس و حاس و محسوس به تبيين ادراك ظاهري و باطني نفس پرداخته است. در ميان قواي ادراكي حيوان و انسان، ادراك حسي از جايگاه ويژهيي برخوردار است زيرا نخستين مواجهة ما با عالم خارج بوسيلة اين حواس صورت ميگيرد. ارسطو براي تبيين ادراك حسي از قواي ظاهري نفس (لامسه، باصره، ذائقه، سامعه و شامه) و معرفتبخش بودن دادههاي آنها سخن ميگويد. وي معتقد است ادراك حسي بايد با عقل درهمتنيده شود تا براي ما معرفتبخش باشد. فيلسوفان مسلمان نيز به بحث از ادراك حسي پرداختهاند و عمدة مباحث آنها همان نظرياتي است كه ارسطو بيان كرده است. ملاصدرا با مطرحكردن انشائيبودن صور توسط نفس، از ديدگاه ارسطويي فاصله گرفت و توانست طرحي نو را در علمالنفس فلسفي دراندازد. در اين مقاله به بررسي و مقايسة رويكرد ارسطو و ملاصدرا به مسئلة ادراك حسي ميپردازيم. بدين منظور، ابتدا از تعريف نفس و قواي آن بحث ميكنيم و سپس قواي ظاهري را از ديدگاه هر دو فيلسوف مورد بررسي قرار خواهيم داد. در پايان نيز به بحث مهم معرفتبخشي ادراك حسي ميپردازيم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
50 - نقش دانش بومی در توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما با رویکرد مدیریت جامع نوآوری در استان کرمان
ندا بنی اسدی داود ثمری سیدجمال فرج اله حسینی مریم امیدی نجف آبادیصنایع تبدیلی و تکمیلی در کشاورزی یکی از ارکان مهم افزایش درآمد کشاورزان می باشد. عدم توجه به مدیریت نوآوری یکی از عوامل مهمی است، که صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در حد مطلوب نتوانسته راه به بازارهای جهانی پیدا کند، دانش بومی یکی از ابزارهای توسعه پایدار روستاها محسوب أکثرصنایع تبدیلی و تکمیلی در کشاورزی یکی از ارکان مهم افزایش درآمد کشاورزان می باشد. عدم توجه به مدیریت نوآوری یکی از عوامل مهمی است، که صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در حد مطلوب نتوانسته راه به بازارهای جهانی پیدا کند، دانش بومی یکی از ابزارهای توسعه پایدار روستاها محسوب می شود این موضوع به طور مستقیم با ایجاد زمینه های کار و اشتغال، مانع مهاجرت روستاها به شهرها باشد دانش بومی به عنوان دانش پذیرفته شده در علم مدیریت می تواند به عنوان یک مداخله گر در مدیریت نوآوری در توسعه فراوری محصولات کشاورزی نقش بسزایی داشته باشد. مقاله حاضر به منظور ارایه"تحلیلی برنقش دانش بومی در مدیریت جامع نوآوری برای توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما استان کرمان" تدوین شده است تا از این ره آورد بتواند با بهبود صنایع تبدیلی و تکمیلی شرایط اشتغال و بهبود درآمد در باغداران را فراهم آورد. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، پیمایشی است. جامعه اماری ان شامل ۲۰۰ نفر از کشاورزان استان کرمان می باشد که در زمینه بازاریابی، بسته-بندی و فراوری محصولات خرما مشغول به کارهستند،حجم نمونه براساس فرمول کوکران ۱۵۵نفرمحاسبه گردید که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. به منظور پاسخگویی به مسئله تحقیق، پرسشنامه ای به عنوان ابزار اصلی تحقیق طراحی شد و برای تحلیل نتایج تحقیق از نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که رابطه مثبت و معنادار بین متغیر دانش بومی و مدیریت جامع نوآوری در توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما و هر یک از ابعاد استراتژیک نوآوری و مدیریت تکنولوژی فرهنگ نوآوری و ساختار سازمانی می باشد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
51 - اندازه گیری و تحلیل بهره وری کل عوامل توليد با استفاده از روش شاخص ترنكوئيست (مطالعه موردي: صنايع توليد منسوجات ايران)
مسعود تمسكي بيدگلي مسعود باباخاني سید محمد سید حسینی کاظم نقندریانتجربه کشورهاي توسعه یافته نشان مي دهد كه پویایی و رشد بخش صنعت، نقش بسزایی در رشد و توسعه بخشهاي دیگر و در نتیجه رشد اقتصادي در سطح کلان ایفا می کند. لذا در اکثر مطالعات مربوط به رشد اقتصادي، بخش صنعت و بخصوص بهره وري در اين بخش از بیشترین توجه در نزد محققان برخوردار اس أکثرتجربه کشورهاي توسعه یافته نشان مي دهد كه پویایی و رشد بخش صنعت، نقش بسزایی در رشد و توسعه بخشهاي دیگر و در نتیجه رشد اقتصادي در سطح کلان ایفا می کند. لذا در اکثر مطالعات مربوط به رشد اقتصادي، بخش صنعت و بخصوص بهره وري در اين بخش از بیشترین توجه در نزد محققان برخوردار است. از طرف ديگر، بهره گیري مطلوب و بهینه از منابع و امکانات موجود به عنوان شاخص مهمي در درجه توسعه یافتگی کشورها تلقي مي شود؛ بگونه اي كه توسعه همه جانبه بدون بهره وري و استفاده بهینه از عوامل تولید امکان پذیر نیست. در اين ميان صنايع نساجي كشور كه با مشكلات ساختاري متعددي از منظر نيروي انساني، تكنولوژي و ... روبرو مي باشند، كمتر مورد توجه قرار گرفته اند. هدف اصلي اين مقاله اندازه گيري بهره وري و بررسي عوامل موثر بر رشد آن در صنايع توليد منسوجات ايران در دوره 86-1373 مي باشد. بدين منظور ابتدا شاخص هاي بهره وري جزئي عوامل توليد و سپس شاخص بهره وري كل عوامل ( TFP) اين رشته فعاليت صنعتي از طريق روش ديويژيا و شاخص ترنكويست محاسبه شده و سپس با استفاده از ادبيات موجود و ميزان دسترسي به داده ها، تاثير عوامل مختلف دروني و بيروني بر روي رشد TFP اين صنعت تجزيه و تحليل مي گردد. تخمين اقتصاد سنجي عوامل موثر بر بهره وري كل عوامل صنايع توليد منسوجات نشان مي دهد كه متغيرهايي همچون ارزش توليدات، وابستگي به مواد اوليه خارجي، ارزش صادرات، دستمزد سرانه، اندازه بنگاه، تخصص گرايي بنگاه و هزينه هاي مصرفي دولت، بيشترين تاثير را در تغييرات بهره وري كل عوامل اين صنعت داشته اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
52 - ميز كار متناسب مهمترین عامل آنتروپومتري در اجرای سیستم مدیریت کیفیت با رویکرد مدلسازی ساختاری
مرضیه باباییان پور محمد مهدی مصطفوی دهزویی حسين بحرينيبا استفاده از اصول آنتروپومتري در طراحي، اين امكان وجود دارد كه افراد گوناگون با ابعاد بدني متفاوت، آسايش و راحتي جسماني خود را هنگام كار در ايستگاه كار بازيابند. بدون در نظر گرفتن اين اصول در طراحي ایستگاههای كار، فرد ممكن است هنگام انجام وظيفه، وضعيت بدني نامناسب داش أکثربا استفاده از اصول آنتروپومتري در طراحي، اين امكان وجود دارد كه افراد گوناگون با ابعاد بدني متفاوت، آسايش و راحتي جسماني خود را هنگام كار در ايستگاه كار بازيابند. بدون در نظر گرفتن اين اصول در طراحي ایستگاههای كار، فرد ممكن است هنگام انجام وظيفه، وضعيت بدني نامناسب داشته باشد، كه میتواند به خستگي، كاهش بهرهوري و گاهي آسیبهای بدني منجر شود. در اين تحقيق سعی شـده اسـت با توجه به الزامات سیستم مدیریت کیفیت به ارائه یک مدل ساختاری در زمینه تأثیرگذاری جنبه های مختـلف عوامل آنتروپومتري شـامل مناسب بودن لوازم كار، فضا براي پاها، موقعيت صفحه نمايش دستگاه، مناسب بودن ميز كار و مناسب بودن صندلي بر نظام کیفیت و بهره وری پرداخته شود. به اين ترتيب 100 نفر از مهندسان و سركارگران كارخانجات واگن سازي شهرستان زرند به سوالات پرسشنامه هاي براي سنجش ميزان آنتروپومتري و اجراي سيستم مديريت كيفيت جامع پاسخ دادند و سپس با استفاده از استفاده از الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و ضرایب β استاندارد شده در مدل نهايي با توجه به میزان این ضرایب از بزرگ به کوچک اولویت بندی عوامل اثرگذار مشخص گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد ضمن این که اثر كلي آنتروپومتري بر سيستم مديريت كيفيت 662/0 ميباشد، از بین عوامل تأثیرگذار آنتروپومتري، مناسب بودن ميز كار، بیشترین تأثیر را بر اجرای سیستم مدیریت کیفیت جامع دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
53 - الگوي ساختاري اثر مؤلفههاي مديريت کيفيت جامع بر عملکرد شغلي کارکنان ستادي با نقش تعديل کننده عوامل سازماني در دانشگاههاي فرهنگيان
اکبر کشاورزیهدف ازپژوهش حاضر بررسي الگوي ساختاري اثر مؤلفههاي مديريت کيفيت جامع بر عملکرد شغلي کارکنان ستادي با نقش تعديل کننده عوامل سازماني در دانشگاههاي فرهنگيان بود.روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل کارمندان ستادی32 دانشگاه در سال 1395و به تعداد 2553 نفر بود. حجم نم أکثرهدف ازپژوهش حاضر بررسي الگوي ساختاري اثر مؤلفههاي مديريت کيفيت جامع بر عملکرد شغلي کارکنان ستادي با نقش تعديل کننده عوامل سازماني در دانشگاههاي فرهنگيان بود.روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل کارمندان ستادی32 دانشگاه در سال 1395و به تعداد 2553 نفر بود. حجم نمونه بر اساس جدول كرجسي و مورگان 335 نفر و روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامههاي مدیریت کیفیت فراگیر موسسه کیفیت فدرال آمریکا، عملکرد شغلي پاترسون (2000)، فرهنگ سازماني دنيسون و اسپريترز( 1991) و حمايت سازماني اينرنبرگر و همكاران ( 1986) استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها بر اساس آلفای کرونباخ به ترتيب 97/0 -92/0 – 95 /0 و 74/0 برآورد گردید. دادهها با نرم افزار PLS وspss23 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد مؤلفههاي تمرکز بر مشتری، توانمندسازی کارکنان و کار تیمی، تجزیه و تحلیل کیفیت؛ تضمین کیفیت و بهبود کیفیت با نقش تعدیل گر فرهنگ سازمانی با عملکرد شغلی رابطه دارد (01/0 > P ). هم چنین بین مؤلفههاي حمایت و رهبری مدیریت عالی، برنامه ریزی استراتژیک، تمرکز بر مشتری؛ تضمین کیفیت و بهبود کیفیت با نقش تعدیل گرحمایت سازمانی با عملکرد شغلی رابطه دارد ( 01/0P>). پیشنهاد می شود در دانشگاه فرهنگیان از مدیریت کیفیت جامع برای بهبود عملکرد شغلی کارکنان استفاده شود و در این میان متغیرهای فرهنگ سازمانی و حمایت سازمانی نقش اساسی دارند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
54 - ارزيابي احتمالاتي قابليت تبادل کلي شبکههاي انتقال در حضور مزرعههاي بادي
مريم رمضاني محمودرضا حقیفام حسین سیفی محسن پارسامقدماخيراً توليد برق از باد بهعنوان يک منبع انرژي تجديدپذير در بسياري از کشورها مورد توجه قرار گرفته است. با روند رو به افزايش نفوذ مزرعههای بادي در سيستمهاي قدرت، اصلاح روشهاي موجود ارزيابي و مديريت اين سيستمها امري اجتنابناپذير است. بررسي قابليت تبادل شبکه انتقال أکثراخيراً توليد برق از باد بهعنوان يک منبع انرژي تجديدپذير در بسياري از کشورها مورد توجه قرار گرفته است. با روند رو به افزايش نفوذ مزرعههای بادي در سيستمهاي قدرت، اصلاح روشهاي موجود ارزيابي و مديريت اين سيستمها امري اجتنابناپذير است. بررسي قابليت تبادل شبکه انتقال يکي از مطالعات مهم در سيستمهاي قدرت تجديدساختار يافته است که بهمنظور ارزيابي حد تبادل توان ميان نواحي سيستم از طريق شبکه و مديريت تبادلات آتي انجام ميشود. در اين مقاله چگونگی ارزيابي احتمالاتي قابليت تبادل در سيستمهاي قدرت چندناحيهاي برخوردار از مزرعههاي بادي مطرح ميشود. ابتدا روش کلی ارزیابی با استفاده از شبيهسازي مونتکارلو، با لحاظ تغییرات بار شبکه و توان خروجي مزرعه بادي مطرح میگردد. در هر تکرار شبيهسازي، قابلیت تبادل با استفاده از برنامهريزي رياضي مبتني بر پخش بار بهينه محاسبه ميشود. سپس تغییرات احتمالاتی قابلیت تبادل برای یک سطح بار ثابت مورد بررسی قرار گرفته و استفاده از تحليل ريسک بهعنوان ابزار تصميمگيري و سنجش پيشنهاد میشود. در ادامه تغییرات توأم باد و بار برای ارزیابی قابلیت تبادل لحاظشده و کاربرد روش دستهبندي اطلاعات در کاهش واریانس شبيهسازي مونتکارلو مطرح ميشود. کارايي روشهاي پيشنهادي با استفاده از شبکه آزمون 24 باسه IEEE - RTS مورد بحث قرار ميگيرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
55 - راه حلهای برخط بهینه مجانبی برای شبکههای مخابراتی جاذب انرژی
محمود محصل فقهی علیاعظم عباسفرجذب انرژی یک راه حل نوین برای محدودیت همیشگی شبکههای بیسیم که همان محدودیت انرژی است، میباشد. گرههای جاذب انرژی با دسترسی به منابع نامحدود انرژی، برای افزایش طول عمر شبکههای مخابراتی بیسیم به کار گرفته میشوند. در این قالب، اخیراً جذب انرژی به عنوان یک روش نویدده أکثرجذب انرژی یک راه حل نوین برای محدودیت همیشگی شبکههای بیسیم که همان محدودیت انرژی است، میباشد. گرههای جاذب انرژی با دسترسی به منابع نامحدود انرژی، برای افزایش طول عمر شبکههای مخابراتی بیسیم به کار گرفته میشوند. در این قالب، اخیراً جذب انرژی به عنوان یک روش نویددهنده برای مخابرات سبز ظهور کرده است. در این مقاله، تخصیص برخط منابع که به طور مجانبی بهینه میباشد برای دسته وسیعی از توابع فایده در شبکههای مخابراتی EH ارائه شده است. نشان داده شده که جواب با در نظر گرفتن الگوی متوسط تولید EH و مستقل از دینامیک تصادفی آن حاصل میشود. جواب به دست آمده نه دارای پیچیدگی راه حلهای برخط همچون برنامهریزی پویا است و نه از دانش غیر علّی در مورد الگوی EH بهره میبرد. علاوه بر این چندین مثال عملی برای توابع فایده و هزینه به کار رفته در سامانههای مخابراتی در نظر گرفته شده و نتیجه کلی به دست آمده برای آنها ارائه خواهد شد. همچنین با شبیهسازیهای عددی به بررسی و راستیآزمایی نتایج تحلیلی خواهیم پرداخت. نتایج شبیهسازی دستاوردهای تحلیلی ارائهشده در این مقاله را تأیید کرده و میزان دقت منحنیهای تحلیلی مجانبی را برای بازههای ارسال به کار رفته در عمل نشان میدهند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
56 - طراحی و آنالیز یک کنترلکننده مقاوم و سریع جدید مد لغزشی با سطح لغزش چندشیب، برای اینورترهای نوع NPC سهسطحی تکفاز تحت بارهای مختلف و کاهش THD خروجی
بابک خواجه شلالی غضنفر شاهقلیاندر این مقاله ساختار کنترلی با عملکردی مقاوم در حضور عدم قطعیتهای پارامتری سیستم جهت بهبود مشخصات اینورتر سینوسی خالص در تمامی شرایط عملکردی و بارگذاری ارائه شده است. کنترلکننده رفتار سریع و دقیق مبدل در شرایط مختلف بارگذاری جهت افزایش کیفیت ولتاژ و کاهش هارمونیکهای خ أکثردر این مقاله ساختار کنترلی با عملکردی مقاوم در حضور عدم قطعیتهای پارامتری سیستم جهت بهبود مشخصات اینورتر سینوسی خالص در تمامی شرایط عملکردی و بارگذاری ارائه شده است. کنترلکننده رفتار سریع و دقیق مبدل در شرایط مختلف بارگذاری جهت افزایش کیفیت ولتاژ و کاهش هارمونیکهای خروجی را تضمین میکند. این کنترلکننده با یک عملکرد لغزشی و با بهرهگیری از ولتاژ خروجی و جریان خازن در فرایند کنترل، علاوه بر ایجاد یک تعقیب دقیق ولتاژ خروجی از مرجع، توانایی دفع اغتشاشات پریودیک ناشی از بارگذاری را به طور مطلوب دارد. همچنین حالتهای خطا را در سریعترین زمان ممکن به سمت صفر برده و حالتهای گذرای بسیار مطلوبی را در لحظات بروز خطا که همان لحظات اسپایکهای شدید و دامنههای بزرگ جریان در خروجی میباشد را به همراه دارد. از دیگر ویژگیهای کنترلکننده ارائهشده افزایش وسعت ناحیه پایداری تحت محدوده وسیعی از بارگذاری در شرایط مختلف میباشد. درستی عملکرد کنترلکننده پیشنهادی بر روی یک اینورتر سهسطحی NPC تکفاز که دارای حساسیت بالایی در امر کنترل به منظور افزایش کیفیت، کاهش هارمونیک و THD موج خروجی میباشد با یک کنترلکننده مد لغزشی تک شیب با همان مشخصات بارگذاری و مرجع مقایسه شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
57 - ارزیابی کارایی یک سیستم رادیو- بر- تار مبتنی بر WCDMA با اثر نزدیک- دور: سناریوی فراسو
غلامرضا باقرسلیمیدر این پژوهش، اثر یک زیرسیستم رادیو- بر- تار (RoF) بر کارایی کاستی کل (TD) بخش فراسوی دستیابی چندگانه با تقسیم کد پهنباند (WCDMA) در حضور اثر نزدیک- دور ارزیابی میشود. تخمین کانال به کمک پایلوت برای از بین بردن آثار غیر خطی زیرسیستم نوری در شرایط متفاوت کانال، بازهها أکثردر این پژوهش، اثر یک زیرسیستم رادیو- بر- تار (RoF) بر کارایی کاستی کل (TD) بخش فراسوی دستیابی چندگانه با تقسیم کد پهنباند (WCDMA) در حضور اثر نزدیک- دور ارزیابی میشود. تخمین کانال به کمک پایلوت برای از بین بردن آثار غیر خطی زیرسیستم نوری در شرایط متفاوت کانال، بازههای تخمین و ضرایب نزدیک- دور (NFF) در این پژوهش در نظر گرفته شده است. نتایج بیانگر این هستند که روش همسانسازی پیشنهادشده، قادر به جبرانسازی آثار توأم غیر خطینگی زیرسیستم نوری و اثر نزدیک- دور، صرف نظر از ضریب گسترش، اعوجاج سیگنال بزرگ، بازه تخمین و تعداد کاربرها میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
58 - دو روش کلیدزنی جدید به منظور کنترل سرعت موتور القایی در اینورتر یازدهسطحی دیود- کلمپ
محمدصادق عرفی یگانه نوید غفارزاده محمد سرویبا بهرهگیری از روشهای کلیدزنی رایج در صنعت، این مقاله دو روش کلیدزنی جدید چندحامله (بر مبنای موج حامل) را برای بهبود مشخصههای ولتاژ خروجی در یک اینورتر یازدهسطحی دیود- کلمپ ارائه داده است. هارمونیکهای زوج و مؤلفه DC در روشهای پیشنهادی COOD و VFCBOD، با اعمال شیفت أکثربا بهرهگیری از روشهای کلیدزنی رایج در صنعت، این مقاله دو روش کلیدزنی جدید چندحامله (بر مبنای موج حامل) را برای بهبود مشخصههای ولتاژ خروجی در یک اینورتر یازدهسطحی دیود- کلمپ ارائه داده است. هارمونیکهای زوج و مؤلفه DC در روشهای پیشنهادی COOD و VFCBOD، با اعمال شیفت فازی در موج حامل، حذف گردیدهاند و در نتیجه مقدار اعوجاج هارمونیکی کل و ریپل گشتاور کاهش یافته است. با استفاده از دو روش پیشنهادی، تعداد متوسط کلیدزنیها در یک دوره تناوب به طور برابر بین کلیدها توزیع میگردد و طول عمر کلیدها افزایش مییابد. در این مقاله یک اینورتر پل کامل به هر فاز اینورتر یازدهسطحی دیود- کلمپ برای ایجاد تغییر در پلاریته ولتاژ سری گردیده است تا بتوان الگوهای کلیدزنی بیشتری را برای تولید سطوح معین ولتاژ به کار گرفت. سپس با تعیین صحیح الگوی کلیدزنیها میتوان اینورتر را در صورت خرابی کلیدها با الگوی کلیدزنی جایگزینی راهاندازی کرد و قابلیت اطمینان را افزایش داد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
59 - طراحی کنترلکننده و تحلیل پایداری مجانبی مبدل باک با ساختار کنترلی آبشاری و استفاده از نظریه آشفتگی منفرد
سجاد آذراستمال محمد هجریاین مقاله، اثبات نظری پایداری مجانبی حلقه بسته مبدل باک DC-DC را بر مبنای نظریه آشفتگی منفرد ارائه میدهد. به دلیل ماهیت ساختار دو مقیاس زمانی با دینامیکهای تند و کند در این مبدل، برای کنترل آن از ساختار کنترلی آبشاری استفاده شده است. این کنترلکننده دارای دو حلقه کنت أکثراین مقاله، اثبات نظری پایداری مجانبی حلقه بسته مبدل باک DC-DC را بر مبنای نظریه آشفتگی منفرد ارائه میدهد. به دلیل ماهیت ساختار دو مقیاس زمانی با دینامیکهای تند و کند در این مبدل، برای کنترل آن از ساختار کنترلی آبشاری استفاده شده است. این کنترلکننده دارای دو حلقه کنترلی میباشد: یک حلقه بیرونی برای کنترل ولتاژ خروجی بر مبنای کنترل تناسبی- انتگرالی و یک حلقه درونی برای کنترل جریان سلف بر مبنای کنترل مد لغزشی. کنترلکنندههای مربوط به هر کدام از حلقهها بر مبنای نظریه آشفتگی طوری طراحی میشوند که محدودیتهای در نظر گرفته شده برای مبدل را برآورده کرده و پایداری مجانبی حلقه بسته را در گستره وسیعی از شرایط اولیه مبدل، تضمین کنند. جهت اعتبارسنجی، روش پیشنهادی برای یک مبدل باک نوعی در محیط Matlab-Simulink شبیهسازی شده است. نتایج شبیهسازی نشان میدهد که با انتخاب مناسب ضرایب کنترلکننده PI حلقه بیرونی، مطلوبات مسئله برآورده شده و سیستم پایدار مجانبی میشود. همچنین مقاومت سیستم در برابر نامعینی بار و اغتشاشات ورودی و نیز نحوه ردیابی مرجع ولتاژ مورد ارزیابی قرار گرفته و ساختار پیشنهادی با ساختار PI-PI مقایسه شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
60 - چرایی عدم سلطۀ فلسفۀ سیاسی ارسطویی بر مدار تفکر در جهان زیست اسلامی، سده میانه
محمد عثمانی روحالله اسلامیتدوین تمدن اسلامی در قرن دوم هجری با انتقال علوم مختلف از یونان به تمدن ایرانی و از آنجا به جهان اسلام همراه بود. این تمدن در فرآیند برسازی ساختارهای عینی، چونان حکومت، پشتوانه¬های ذهنی خود را از یونان و فلسفه افلاطونی و ارسطویی برگرفت. در این مسیر به دلیل ویژگی¬های فره أکثرتدوین تمدن اسلامی در قرن دوم هجری با انتقال علوم مختلف از یونان به تمدن ایرانی و از آنجا به جهان اسلام همراه بود. این تمدن در فرآیند برسازی ساختارهای عینی، چونان حکومت، پشتوانه¬های ذهنی خود را از یونان و فلسفه افلاطونی و ارسطویی برگرفت. در این مسیر به دلیل ویژگی¬های فرهنگ عربی و عناصر دینی آن و نیز تجربه ایران¬شهری که در حال انتقال به جهان زیست اسلامی بود، فلسفه افلاطونی و افلاطون¬گرایی با اتکا به امر متافیزیکی مورد توجه قرار گرفت؛ در حالی که فلسفه ارسطویی که به واقعیت¬گرایی نزدیک است، در عرصه حکومت¬¬اندیشی مورد اغفال قرار گرفت. بدین معنا که دشواره¬های امر سیاسی در برسازی حکومت¬اندیشی جهان زیست اسلامی از مدار فلسفه ارسطویی اندیشیده نشد؛ بلکه از زاویه فلسفه سیاسی افلاطونی مورد تأمل واقع شد. از این چشم¬انداز، سؤال مطرح این است که چرا فلسفه سیاسی ارسطویی در این فرآیند مورد بی¬توجهی قرار گرفت؟ در صورت توجه به فلسفه سیاسی ارسطویی، ساخت¬های عینی برساخته تمدن اسلامی چگونه سازمان¬دهی میشدند؟ فرضیۀ¬ مطرح در این مقاله این است که در تمدن اسلامی، ساخت¬ها و سازههایی ذهنی و عینی وجود داشت که باعث به حاشیه رفتن فلسفه سیاسی ارسطویی شد. سازه¬های فکری چونان دوگانگی ذهنی همراه با سلطه انگاره¬های دینی باعث تجلی ساخت¬هایی متأثر از این تصور در عرصه سیاسی شد. اندیشه دینی و انگاره¬های اسطوره¬ای، عامل بنیادین گرایش به افلاطون¬گرایی برای اندیشیدن امر سیاسی و ساختار حکومتی بود. البته تجربه حکومت¬اندیشی در جهان زیست ایرانی دوره ساسانی که نوافلاطون¬گرایی، پشتوانه فکری حل دشواره¬های سیاسی قرار گرفته بود نیز به¬مثابه یک الگو در اندیشیدن دشوارههای اجتماعی مورد اقبال مسلمانان قرار گرفت. اما در مقابل فلسفه ارسطویی چون مبتنی بر واقعیت¬های اجتماعی و رویکرد عقلانی استوار بود، در این فرآیند به حاشیه رفت. بدین منظور ما با رهیافت روش تفسیری ویتگنشتاین به تحلیل موضوع می¬پردازیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
61 - مفهوم اتوس در نظریة تراژدی ارسطو و بازتاب تاریخی آن
محمد هاشمی امیر مازیاراز دیدگاه ارسطو شخصیت آرمانی تراژدی باید از نظر اخلاقی خوب باشد؛ یعنی باید طی کنش انتخابگرانة آگاهانه، قاعدة حدوسط اخلاقی را رعایت کرده باشد. این پژوهش، بمنظور تشریح اتوس، به طرح این پرسش پرداخته است که در پیوند میان کنش و شخصیت از نظر ارسطو، انتخاب آگاهانة اخلاقی، خیر أکثراز دیدگاه ارسطو شخصیت آرمانی تراژدی باید از نظر اخلاقی خوب باشد؛ یعنی باید طی کنش انتخابگرانة آگاهانه، قاعدة حدوسط اخلاقی را رعایت کرده باشد. این پژوهش، بمنظور تشریح اتوس، به طرح این پرسش پرداخته است که در پیوند میان کنش و شخصیت از نظر ارسطو، انتخاب آگاهانة اخلاقی، خیرهای بیرونی و شباهت میان شخصیت و مخاطب چه جایگاهی دارد و بازتاب تاریخی این پیوند، بر چه مبنایی قابل بررسی است؟ هدف مقاله آنست که با تکیه بر نسبت میان کنش و شخصیت اخلاقی در فن شعر و بخشهای مرتبط رساله های دیگر ارسطو، نسبت میان نظریة تراژدی و فلسفة اخلاق وی را بررسي نمايد و بازتاب تاریخی این پیوند را بیابد. این پژوهش نشان میدهد که کنش و شخصیت تراژدی در پیوند با یکدیگر، محاکاتی از ذات و ماهیت اخلاقی جهان ارائه میدهند. بازتاب تاریخی دیدگاه اخلاقی ارسطو دربارة تراژدی در نظریه های مربوط به اصالت اخلاق و نسبت هنر و اخلاق قابل تحقيق است. این پژوهش، کیفی است و با روش توصیفی ـ تحلیلی داده های کتابخانه يی خود را بررسی کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
62 - «طبيعت» از منظر فيلسوفان يوناني و حکيمان مسلمان
داود محمدیانیتردیدی نیست که «طبیعت» بعنوان محل پیدایش و رشد موجودات طبیعی و قوانین جاری در آن، همواره مورد توجه دانشمندان و فیلسوفان بوده است. دانشمندان علوم تجربی بیش از هر چیز، در پی شناخت موجودات طبیعی و قوانین موجود در طبيعت بوده و فیلسوفان بیشتر به شناخت خود طبیعت و ساختار آن پ أکثرتردیدی نیست که «طبیعت» بعنوان محل پیدایش و رشد موجودات طبیعی و قوانین جاری در آن، همواره مورد توجه دانشمندان و فیلسوفان بوده است. دانشمندان علوم تجربی بیش از هر چیز، در پی شناخت موجودات طبیعی و قوانین موجود در طبيعت بوده و فیلسوفان بیشتر به شناخت خود طبیعت و ساختار آن پرداخته و درصدد پاسخ به این پرسش بودهاند که طبیعت به چه معناست؟ ساختار آن چیست؟ چه ارتباطی بین موجودات و طبیعت میتواند وجود داشته باشد؟ آیا طبیعت منشأ اولیه پیدایش موجودات در جهان است؟ یا اینکه طبیعت بعنوان ماده و صورت، بستری برای پیدایش گونههای مختلف موجودات است؟ فیلسوفان یونانی و پس از آنها حکیمان مسلمان، پاسخهايي متفاوت به این پرسشها دادهاند. در اندیشة یونانیان باستان، «فوزیس» یا طبیعت بمعنای روییدن و زندگی کردن و حیات بود. اين معنا که محور اصلی اندیشة پیشسقراطیان را شکل داده بود، در فلسفة رواقی به معنای «محتوای جهان» و «موجد اشیاء» تغییر یافت و نزد افلاطون بعنوان منشأ پیدایش همه چیز بکار رفت. او واژة تخنه (هنر) و آرخه (اصل) را برای توضیح پیدایش جهان بکار برده و خلقت جهان را ابداع هنری دانسته است. ارسطو نیز که جهان را مترادف با کل طبیعت میدانست، معتقد بود طبیعت مبدأ حرکت و دگرگونی در اشیاء است. اما اندیشمندان مسلمان آرائي متفاوت دربارة طبیعت ارائه کردهاند. اخوان الصفا طبیعت را پنجمین مرتبه از مراتب هستی و جنبة «فعال» جهان، و ماده را جنبة «منفعل» آن، تلقي كردهاند. ابنسینا طبیعت و همه فعل و انفعالات آن را فعل خداوند دانسته و معتقد بود طبیعت با ترکیب ماده و صورت، موجب پیدایش جوهر جسمانی میشود. سهروردی بر خلاف مشائین که صورت نوعیه را طبیعت اشیاء میدانستند، با نفی صورت نوعیه، طبیعت نوری را جایگزین آن کرد و ملاصدرا عالم طبیعت را عین تجدد و دگرگونی دانسته و طبیعت جوهر را دارای حرکت و سیلان دائمی معرفی نمود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
63 - تحلیل دروننگری به مفهوم مدیریت کیفیت فراگیر نرم با تأکید بر مضامین کهنالگوها
حمزه امین طهماسبی سیّد سینا معصومیکیفیت نمایانگر یک فلسفه، ترکیبی از روشها و شیوهها و همچنین تعهد به تعالی است و بهعنوان یک محرک مهم مزیت رقابتی پایدار، مورد توجه در تحقیقات نظری بوده است. در طی زمان مفهوم کیفیت دچار تکامل شده و اکنون زمان مناسبی برای تأمل در فلسفه کیفیت است. مفاهیم مدیریت کیفیت امرو أکثرکیفیت نمایانگر یک فلسفه، ترکیبی از روشها و شیوهها و همچنین تعهد به تعالی است و بهعنوان یک محرک مهم مزیت رقابتی پایدار، مورد توجه در تحقیقات نظری بوده است. در طی زمان مفهوم کیفیت دچار تکامل شده و اکنون زمان مناسبی برای تأمل در فلسفه کیفیت است. مفاهیم مدیریت کیفیت امروزی همان یافتههای انسان در طول تاریخ است که در مسیر رشد و بهبود تجربه شده و به خاطره سپرده شده است؛ لذا استفاده از کهنالگوها میتواند منجر به درک بهتر دادههای بیواسطه، حاصل از تجربه روانی شود و فهم بهتر جریانهای نرم و سخت مدیریت کیفیت ممکن شود. جهت تجزیهوتحلیل کهنالگوهای مرتبط با این دو رویکرد مسلط از روش کیفی دروننگری استفاده شد. از اینرو با دوازده تن از خبرگان دانشگاهی درخصوص مفهوم مدیریت کیفیت نرم مصاحبه به عمل آمد و در نهایت مدلی بومی برای مدیریت کیفیت نرم ارائه شد. جهت سنجش مدل، از روش کمی تحلیل مسیر استفاده شده و مطابق با مؤلفههای استخراجی پرسشنامهای تدوین گردید و در اختیار مدیران 64 واحد اقتصادی فعال در استان گیلان قرار گرفت. مؤلفههای استخراجی از منابع کتابخانهای مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت و سه متغیر «هنجاری» (بیانگر تعبیرها، تفسیرها و سیستمهای معانی مشترک در میان گروهها) «رابطهای» (توصیفکننده روابط انسانی در داخل و خارج سازمان) و «ساختاری» (تعیینکننده الگوها در داخل سازمان) تبیین شد. طبق نظر خبرگان روابط علی- معلولی میان متغیرها تعریف شد و مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این مطالعه رهنمودهای مدیریتی و راهبردهای عملیاتی را منطبق با ابعاد تحلیلشده مدیریت کیفیت نرم در اختیار قرار میدهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
64 - تبیین ماهیت عمل تربیتی از منظر الگوی هدف ـ وسیله
محمد رضا مدنی فر خسرو باقریقرار دادن عمل تربیتی ذیل الگوی هدف ـ وسیله، امری مورد بحث و مناقشهآمیز است. مخالفتها با پذیرش این الگو متکی بر دلایل متفاوتی است که از جمله میتوان به تعارض آن با عاملیت متربی یا نادیده انگاشتن وجه اخلاقی در تربیت اشاره کرد. در مقابل، مستثنا کردن عمل تربیتی از این الگو أکثرقرار دادن عمل تربیتی ذیل الگوی هدف ـ وسیله، امری مورد بحث و مناقشهآمیز است. مخالفتها با پذیرش این الگو متکی بر دلایل متفاوتی است که از جمله میتوان به تعارض آن با عاملیت متربی یا نادیده انگاشتن وجه اخلاقی در تربیت اشاره کرد. در مقابل، مستثنا کردن عمل تربیتی از این الگو نیز بهنوبه خود با مشکلات و چالش هایی مواجه است. این مقاله در راستای انتخاب موضعی مناسب در این بین، ابتدا بر اساس مفهوم اسلامی عمل، تفکیک ارسطویی عمل به دو نوع عمل ابداعی و عمل اقدامی را مورد نقد قرار میدهد. بر مبنای این نقد، دوگانگی مورد اشاره از عمل نزد ارسطو نفی شده و شکل موسّعی از الگوی هدف- وسیله که همه اعمال آدمی را شامل میشود، معرفی میگردد. بر همین مبنا، عمل تربیتی ابتدا به شکل یک تعامل یعنی ترکیبی از دو عمل تربیت نمودن و تربیت یافتن که به ترتیب از سوی مربی و متربی محقق میشود، تبیین گشته و نسبت هر یک از این اعمال با الگوی پیشنهادی تحلیل میگردد. در نهایت نشان داده میشود که الگوی پیشنهادی چگونه میتواند از ضعف ها و نواقصی که در دو تبیین سنتی از ماهیت عمل وجود دارد مصون بماند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
65 - حلّ پارادوکسهای زنون با نظریة «جمع تحلیلی خطی» و سنجش تطور پاسخها
رضا شاکری علی عابدی شاهرودیزنون بپیروی از استادش پارمنیدس، مسئلة حرکت را بچالش کشیده و در ضمن چهار استدلال، ايرادات خود را كه در واقع پارادوكسهاي اين نظريه بود، سامان داد. این پارادوکسها که انکار یک مسئلة بدیهی (یعنی حرکت) بشمار میرفت با واکنشهایی مواجه شدند. در این نوشتار نخست به دو مورد از پارا أکثرزنون بپیروی از استادش پارمنیدس، مسئلة حرکت را بچالش کشیده و در ضمن چهار استدلال، ايرادات خود را كه در واقع پارادوكسهاي اين نظريه بود، سامان داد. این پارادوکسها که انکار یک مسئلة بدیهی (یعنی حرکت) بشمار میرفت با واکنشهایی مواجه شدند. در این نوشتار نخست به دو مورد از پارادوکسهای زنون اشاره میشود، سپس پاسخهای برخی اندیشمندان از ادوار مختلف نقل میگردد. این پاسخها عبارتند از: پاسخ ارسطو که موقعیت بالفعل و بالقوة حرکت را از هم تفکیک نمود و پاسخ ریاضی که به مفهوم «اندازههای بینهایت کوچک» متوسل گردید. کانت نیز در آنتینومیها به این مشکل اشاره کرده است. در ادامه نظریة «جمع تحلیلی خطی» تبيين ميشود. این نظریه از دو مؤلفه تشکیل شده است؛ 1) فاصلة بین دو نقطة انتقال، تا بینهایت قابل تقسیم است اما همواره قدر مطلق فاصلة پسین کوچکتر از قدر مطلق فاصلة پیشین است. 2) از آنجا که نامتناهی بودن تقسیم، تحلیلی است نه ترکیبی، حدّ جمع این فاصلهها نیز مساوی با فاصلة آغازین خواهد بود. براساس این نظریه، از آنرو که حرکت، تهی از راستا و حدود پیوسته نیست، در هر لحظه، انتگرال حدی مسافت پیموده میشود و حدود تحلیلی و متوالی و غیرمتناهی مسافت، استیفا میگردند. سنجش اين پاسخها نیز بخش دیگری از این نوشتار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
66 - فیلانثروپیا در یونان باستان و رابطة آن با پایدیا
مجید ملایوسفی مریم صمدیهنوشتار حاضر از طريق بررسي متون برجاي مانده از عصر كلاسيك يونان باستان، به بررسی ارتباط میان فیلانثروپیا (انسان دوستی) و پایدیا (تعلیم و تربیت) در اين دوره ميپردازد. اصطلاح فیلانثروپیا نخستینبار در نمایشنامه پرومتئوس در بند، نوشتة آیسخولوس بکار رفته و بعدها در برخي از آ أکثرنوشتار حاضر از طريق بررسي متون برجاي مانده از عصر كلاسيك يونان باستان، به بررسی ارتباط میان فیلانثروپیا (انسان دوستی) و پایدیا (تعلیم و تربیت) در اين دوره ميپردازد. اصطلاح فیلانثروپیا نخستینبار در نمایشنامه پرومتئوس در بند، نوشتة آیسخولوس بکار رفته و بعدها در برخي از آثار ادبی و فلسفی دورة کلاسیک یونان باستان استفاده شده است. در این نمایشنامه، انسان دوستی به پرومتئوس نسبت داده شده، چراکه او آتش را از زئوس دزدیده تا به انسان بدهد و آنها را از نابودی رها سازد. در کمدی صلح اریستوفان نیز ايزد هرمس با صفت انسان دوست معرفی شده زيرا دستیابی به صلح را برای انسانها ممكن میسازد. در سخنرانی ایسوکراتس، اصطلاح انسان دوست بر رهبران سیاسی و انسانهایی اطلاق میشود که از بالاترین فضایل برخوردارند و نعمتهایی همچون معرفت را با دیگران به اشتراک میگذارند. افزون بر این، افلاطون نیز در کتاب چهارم قوانین، کرونوس را فردي انسان دوست معرفی میکند، بدين دليل که در شیوة حکومت سعی میکند فرهنگ و تمدن را در میان انسانها برقرار سازد. در رسالة اوتیفرون نیز، سقراط خود را از آن جهت که دانسته های خویش را با انسانهای دیگر بهاشتراک میگذارد، انسان دوست دانسته است. همانگونه كه ارسطو اذعان کرده، فیلانثروپیا امری ذاتی و فطری تلقی میشود، اما با اینحال از طریق پایدیاست که شکل فضیلتمندانه بخود میگیرد. در مقابل، موجوداتی که به فیلانثروپوس متصف شده اند، موجوداتی هستند که در راستاي شکلدادن به پایدیا و توسعة آن در جامعة خویش، تلاش میکنند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
67 - ادبیات فراتر از جهانِ صفر و یک؛ بررسی ادبیات از دیدگاه منطق فازی
زهره کافی امیرحسین مدنیدانستن این موضوع که ادبیات دارای سرشتی فازی است و نه ارسطویی، کمک میکند تا مخاطبان و تحلیلگران در مواجهه با متون، نگاه بازتری داشته باشند. ادبیات مانند هر دانش و هنر دیگری، قابلیت ارزیابی دارد و با توجه به منطق حاکم بر آن میتوان دربارة ادبی بودن یا نبودن یک متن داوری أکثردانستن این موضوع که ادبیات دارای سرشتی فازی است و نه ارسطویی، کمک میکند تا مخاطبان و تحلیلگران در مواجهه با متون، نگاه بازتری داشته باشند. ادبیات مانند هر دانش و هنر دیگری، قابلیت ارزیابی دارد و با توجه به منطق حاکم بر آن میتوان دربارة ادبی بودن یا نبودن یک متن داوری کرد. ازاینرو، در این پژوهش ابتدا مفاهیمی چون: ادبیات، ادبیات عرفانی، منطق ارسطویی و منطق فازی تبیین شدهاند و سپس رابطة ادبیات با منطق ارسطویی و فازی بررسی شده است. در این سنجش، با روش تحلیلی، چهار عنصر اصلیِ ادبی بودن یک متن (عاطفه، تخیل، چندمعنایی و فرم) در نموداری فازی همراه با شواهد مثالی از ادبیات فارسی تحلیل شدهاند. در هر چهار مورد، نتیجة حاصلشده نشان میدهد که یک متن میتواند با دربرداشتن درجهای از هر یک از این چهار عنصر، در دایرة ادبیات قرار بگیرد و متناسب با درجة برخورداری از این عناصر، نسبت ادبی آن مشخص میگردد؛ در نتیجه لزومی ندارد که به شکل منطق دوارزشی و مطلقِ صفرویک در منطق ارسطویی، همة عناصر را در بالاترین درجة ممکن دارا باشد. به این ترتیب ثابت میشود که منطق حاکم بر ادبیات، منطق فازی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
68 - تحلیل نسبت «توخه» یا بخت با «تخنه» در اندیشه ارسطو و مقایسه آن با دیدگاه پلوتارک
مریم صمدیهارسطو در بیان نسبت میان «تخنه» و بخت، موضعی دوگانه دارد؛ از یکسو در اخلاق نیکوماخوسی تخنه و بخت را در یک معنا بکار برده که دارای موضوعی واحدند و در خطابه نیز بخت را سبب بدست آوردن تعداد محدودی از خیرها از طریق تخنه میداند. از سوی دیگر، در متافیزیک میان تخنه و تجربه، و أکثرارسطو در بیان نسبت میان «تخنه» و بخت، موضعی دوگانه دارد؛ از یکسو در اخلاق نیکوماخوسی تخنه و بخت را در یک معنا بکار برده که دارای موضوعی واحدند و در خطابه نیز بخت را سبب بدست آوردن تعداد محدودی از خیرها از طریق تخنه میداند. از سوی دیگر، در متافیزیک میان تخنه و تجربه، و بخت و بیتجربگی ارتباط برقرار نموده و تخنه و بخت را نقطه مقابل هم معرفی میکند؛ زیرا معتقد است تجربه، تخنه را بوجود میآورد و بیتجربگی انسان را در معرض بخت و اتفاق قرار میدهد. این در حالی است که بررسی اندیشه های ارسطو بیانگر این واقعیت است که تخنه نمیتواند ناشی از بخت باشد، زیرا تخنه متضمن شناخت علت است درحالیکه بخت در دیدگاه ارسطو، علتی بالعرض، نامعین و ناپایدار است. همچنین بررسی رابطة تخنه با «آلثیا» یا کشف و گشودگی، نشان میدهد که تخنه نمیتواند حاصل بخت باشد، چراکه از نظر ارسطو، تخنه ازجمله فضایل عقلانی است که سبب انکشاف حقیقت میشود و این انکشاف خود نتیجة دانش و آگاهی هنرمند از نتیجة کار خویش است. پلوتارک نیز همچون ارسطو بخت را بعنوان علت میپذیرد، اما برخلاف ارسطو، تخنه را امری میداند که با وجود آن، بخت معنای خود را از دست میدهد. او معتقد است تخنه حاصل خرد آدمی است و بهمین دلیل نمیتواند نتیجة بخت باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
69 - نسبتِ میان تناهی و نظرِ محض در خوانش هیدگر از ارسطو
مهرداد احمدی محمدرضا اسدیاز دیدگاه ارسطو فعالیت نظری و تئوریک، فعالیتی بیمیل و بیجهان است که از هر امر منفی و مقاومی پیشی میگیرد و درنتیجه بسبب طرد شدن تناهی، خطا به آن راه پیدا نميكند. همین معنا خودآیینی ویژه يي را برای تئوری بهارمغان میآورد، یعنی ناظر در نظر محض درمی یابد که در میانة فعالی أکثراز دیدگاه ارسطو فعالیت نظری و تئوریک، فعالیتی بیمیل و بیجهان است که از هر امر منفی و مقاومی پیشی میگیرد و درنتیجه بسبب طرد شدن تناهی، خطا به آن راه پیدا نميكند. همین معنا خودآیینی ویژه يي را برای تئوری بهارمغان میآورد، یعنی ناظر در نظر محض درمی یابد که در میانة فعالیت تئوریک، نه تنها هیچ انفعالی بر او اثر نمیگذارد بلکه حتی هیچ امکان خطایی در فعالیت نظری محض وجود ندارد. اما نکتۀ اساسی تمام این نتایج اینست که از نظر هیدگر، ارسطو بدون تحول در فهم وجود و گذار به ساحت پوئزیس (هنرورزی/ شعر)، نميتوانست چنین جایگاهی را برای انسان در مقام تئوری، فراهم نماید. از دیدگاه هیدگر، افق جوهرشناختی (اوسیالوژیک) وجود ناشی از تحولی است که در فهم یونانیان از وجود رخ داده و بتبع این تحول، تناهی ساختاری ظهور وجود و موضعِ متناهی ناظر در میان موجودات، امکان برآیش معرفت مطلق را دستکم برای یک موجود، یعنی ثئوس یا موجود الوهی، فراهم کرده است. بهمين دليل مقاله حاضر میکوشد نشان دهد که چگونه بواسطة جوهرشناسی ارسطو، دانایی بمثابه نظر کردن، به میل شایستة هر انسانی بدل شده و امکانی برای گذار از تناهیِ ذاتی نظر ظهور ميكند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
70 - ريشههاي افلاطوني و ارسطويي مفهوم زمان در فلسفة اسلامي
سید محمد موسوی بایگی محمد امین افضل زاده«زمان» از مهمترین ویژگیهای عالم ماده است که شناخت حقیقت آن همواره مورد توجه فلاسفه بوده است. سادگی ظاهری فهم زمان و مشکل بودن تبیین آن، موجب اختلاف بين فلاسفه در تعریف آن شده است. فلاسفۀ اسلامی نیز در اینباره اختلافنظر دارند که ریشۀ این اختلاف، به تعاریف متفاوت افلاطون أکثر«زمان» از مهمترین ویژگیهای عالم ماده است که شناخت حقیقت آن همواره مورد توجه فلاسفه بوده است. سادگی ظاهری فهم زمان و مشکل بودن تبیین آن، موجب اختلاف بين فلاسفه در تعریف آن شده است. فلاسفۀ اسلامی نیز در اینباره اختلافنظر دارند که ریشۀ این اختلاف، به تعاریف متفاوت افلاطون و ارسطو از زمان برمیگردد. افلاطون زمان را جوهری قائم به نفس و ذاتاً مستقل تعریف کرده که صورت تفصیلی عالم مُثل است. از نظر ارسطو نيز زمان، عدد حرکت از جنبه تقدّم و تأخری است که با هم جمع نمیشوند. فلاسفة اسلامی با حکم به تباین این دو تعریف، معمولاً متمایل به یکی از ایندو تعریف بوده و سعی کردهاند به تشکیکهای دیدگاه مختار خود پاسخ دهند و اتقان تعریف مقابل را نفی نمایند. فیلسوفانی مانند ابنرشد، ابنسینا و سهروردی به تعریف ارسطو و در مقابل، زکریای رازی و فخر رازی به تعریف افلاطون از زمان گرایش داشتهاند. اما تلاش برای متقابل نشان دادن تعاریف افلاطونی و ارسطویی از زمان موجّه نیست، زیرا از نظر هر دو فیلسوف، اگرچه زمان متفاوت از حرکت است، اما وجود آنها از هم جداييناپذير است، بطوریکه فهم هر یک وابسته به فهم دیگری است. بر همين اساس، هدف نوشتار حاضر اينست که اولاً، با تبیین نظر افلاطون روشن سازد که نظر وی با نظر ارسطو در تقابل نیست و ثانیاً، تأثیر دیدگاه آنها میان فلاسفۀ مسلمان را نشان دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
71 - تبیین دگردیسی تاریخی آموزۀ دوستی و محبتِ افلاطونی ـ ارسطویی در اندیشۀ فارابی و طوسی (در عرصۀ روابط انسانی)
فرشته ابوالحسنی نیارکیپرسش محوری جستار حاضر، توصیف و تحلیل تطور تاریخی آموزۀ دوستی (محبت) افلاطونیـارسطویی در آیینۀ اندیشۀ فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی است. روش تحقیق، مطالعۀ تاریخی است که علاوه بر توصیف، به چرایی این تطور نیز میپردازد. بحث دوستی در اندیشۀ ارسطو در کتاب اخلاق نیکوماخوسی أکثرپرسش محوری جستار حاضر، توصیف و تحلیل تطور تاریخی آموزۀ دوستی (محبت) افلاطونیـارسطویی در آیینۀ اندیشۀ فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی است. روش تحقیق، مطالعۀ تاریخی است که علاوه بر توصیف، به چرایی این تطور نیز میپردازد. بحث دوستی در اندیشۀ ارسطو در کتاب اخلاق نیکوماخوسی مطرح شده و رگههایی از آموزه¬های افلاطونی در آن قابل مشاهده است. این بحث در فلسفۀ دورۀ اسلامی از جهاتی دچار دگردیسی شد، ازجمله از حیث تنوع محبوب (و بالاترین محبوب)، از حیث دامنه، یعنی فردگرایانه یا جامعهگرایانه بودن، و از حیث خودخواهی یا دیگرخواهی. از حیث تنوع محبوب، از دوستیِ بافضیلت به محبت نسبت به حکیم (خدا) رسیده است، از حیث دامنه، شاهد تغییر گفتمان از دوستی سیاسی ـ اجتماعی، به محبت بمثابه نوعی خصلت درونی هستیم که آثار فردی و اجتماعی دارد، و از خودخواهی و دیگرخواهی گذر کرده و مطابق با قاعدۀ سنخیت، به محبت ازـاویی (خدایی) رسیده است. تأثیرپذیری از آراء متفکرانی همچون فلوطین و همچنین نقش دین، فرهنگ، عرفان و واسطههایی چون آراء ابن¬سینا، آثار ابن¬مسکویه و شیخ اشراق در تبیین این دگردیسی اهمیت دارد. مبانی خاص فلسفی و کلامی فارابی و طوسی و همچنین برخی آراء اخلاقی ایشان، مهمترین عامل برای تفسیر چرایی این دگردیسی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
72 - ارزیابی دیدگاه مارتا نوسباوم در باب غیر نسبی بودن فضایل در رویکرد ارسطویی
محمد سعید عبداللهی محمدعلی عبداللهیچیستی، نقش و نحوه اکتساب فضایل در اندیشه ارسطو جایگاهی مهم دارد. او تلاش میکند بشکلی ساختارمند به غایت و هدف آدمی از فراچنگ آوردن فضایل دست یابد. مارتا نوسباوم، ارسطوشناس معاصر، بر این باور است که برخی از فیلسوفان معاصر گرچه خود را ارسطویی میدانند اما در نقطهیی محوری ب أکثرچیستی، نقش و نحوه اکتساب فضایل در اندیشه ارسطو جایگاهی مهم دارد. او تلاش میکند بشکلی ساختارمند به غایت و هدف آدمی از فراچنگ آوردن فضایل دست یابد. مارتا نوسباوم، ارسطوشناس معاصر، بر این باور است که برخی از فیلسوفان معاصر گرچه خود را ارسطویی میدانند اما در نقطهیی محوری با او اختلافی چشمگیر دارند. اشتباه آنها رویکرد نسبیگرایانه به فضایل ارسطویی است. این رویکرد آشکارا با دیگر آراء ارسطو ناسازگاری دارد. ارسطو مدافع توصیفی عینی و یگانه از خیر بشر یا سعادت انسان بود. اخلاق فضیلت ارسطو این توان را دارد که بسیاری از آنچه نسبیگرایان بدنبال آن هستند را برآورده سازد و در همان حال، ادعای عینیت نیز داشته باشد؛ به این بیان که نسبی بودن بر اساس یک زمینه خاص، بمعنای نسبیگرایی نیست، همانگونه در دیگر علوم مانند پزشکی و دریانوردی، به زمینهیی خاص توجه میشود و این بمعنای نسبیگرایی نیست. به باور نوسباوم، فضایل ارسطویی بهتر از فضیلتهای مدنظر نسبیگرایان میتواند فضیلت را توضیح دهد، البته زمانی که ویژگیهای زمینهیی بدقت بررسی شده و به ویژگیهای مشترک و غیرمشترک توجه شود تا بهترین انتخاب صورت گیرد. در این مقاله پس از بیان دیدگاه نوسباوم در باب فضایل ارسطویی، به بررسی سه اشکال به نظریۀ او پرداخته و در نهایت روشن خواهیم ساخت که چگونه فضایل در اندیشه ارسطو غیرنسبیند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
73 - نقش شخصیت اخلاقی در مسئولیت از منظر ارسطو و آکوئیناس
رحیم نوبهار منصوره قنبریان بانوئینظریۀ مسئولیت اخلاقی ارسطو بعنوان پیشگام نظریۀ اخلاق فضیلت، بدلیل توجه ویژه به منشهای اخلاقی، نگاهی نوین به مسئولیت دارد. آکوئیناس که از پیروان ارسطوست، با تأکید بر شخصیت و تمرکز بر اعمال عمدی کامل انسانی و نقش عنصر تأمل پیشینی دربارۀ عمل، خوانشی نو از مسئولیت اخلاقی ار أکثرنظریۀ مسئولیت اخلاقی ارسطو بعنوان پیشگام نظریۀ اخلاق فضیلت، بدلیل توجه ویژه به منشهای اخلاقی، نگاهی نوین به مسئولیت دارد. آکوئیناس که از پیروان ارسطوست، با تأکید بر شخصیت و تمرکز بر اعمال عمدی کامل انسانی و نقش عنصر تأمل پیشینی دربارۀ عمل، خوانشی نو از مسئولیت اخلاقی ارائه داده است. در نگاه ایندو فیلسوف، فاعل اخلاقی، فاعلی است که دارای فضیلت و رذیلت شخصیت و توانایی انجام عمل عمدی کامل باشد؛ از اینرو، کودکان و حیوانات، چون فاقد چنین ظرفیتها و شخصیت اخلاقییی هستند، موضوع ارزیابیهای اخلاقی قرار نمیگیرند. بهاعتقاد ارسطو و آکوئیناس، قلمرو فاعلان اخلاقی افزون بر فاعلان شرور و فضیلتمند، شامل فاعلان خویشتندار و غیرخویشتندار نیز میشود. مقالۀ حاضر با رویکرد توصیفیـتحلیلی، به این مسئله میپردازد که از منظر ارسطو و آکوئیناس، عمل فاعل اخلاقی در چه صورتی موضوع ارزیابیهای اخلاقی قرار میگیرد؟ بر اساس یافتههای این مقاله، اعمالی که موضوع مسئولیت اخلاقی هستند، باید از روی عمد و در بستر شخصیت اخلاقی فاعل بعنوان محرکی غیرتصادفی برای عمل، انجام شوند، حتی اگر ناشی از تأمل و تصمیم نباشند، زیرا اعمال ناگهانی نیز بنوعی ناشی از منشها هستند و مصداق بارز اعمالی هستند که موضوع ارزیابیهای اخلاقی قرار میگیرند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
74 - نقد و تحلیل مبانی فلسفی روش معناشناسی ایزوتسو
نجمه رهنما فلاورجانی محمدرضا حاجی اسماعیلی مهدی مطیعیکی از پژوهش¬های پردامنه در سال¬های اخیر در میان تحقیقات معناشناسی، پژوهش¬های معناشناسانه بر اساس روش ایزوتسو بوده است، و تعداد پرشماری از مقالات بر اساس این متد چاپ شده است. امّا کمتر پژوهشی با هدف ریشه شناسی این روش مورد توجه قرار گرفته است. و بیشتر پژوهش¬های انجام شد أکثریکی از پژوهش¬های پردامنه در سال¬های اخیر در میان تحقیقات معناشناسی، پژوهش¬های معناشناسانه بر اساس روش ایزوتسو بوده است، و تعداد پرشماری از مقالات بر اساس این متد چاپ شده است. امّا کمتر پژوهشی با هدف ریشه شناسی این روش مورد توجه قرار گرفته است. و بیشتر پژوهش¬های انجام شده در این زمینه نیز تنها به پیشنه معناشناسانه این روش بسنده نموده است از این رو این پرسشی بدون پاسخ باقی مانده است که این روش معناشناسی بر اساس کدام نظریه فلسفی بنا نهاده شده است؟ آیا دیدگاهی مدرن است یا پست مدرن؟ در این میان اهمیت پاسخ به این پرسش در آن است که مشخص می¬سازد پارادایم ایزتسو در طراحی این مدل چه چیزی بوده است و آیا این نگاه با آنچه خود قرآن در صدد بیان آن است مطابقت دارد یا این نظریه صرفا راهی برای پاسخگوئی معیارهای فلسفه غرب در برداشت از متون مقدسی مانند قرآن است. در این زمینه پژوهی¬ که بتوان به طور مستقیم به پاسخ پرسش مذکور پرداخته باشد نمی¬توان به دست آورد از این رو نوشتار مذکور متکفل پاسخ به این پرسش برآمده است. و نتیجه گرفته است روش ایزوتسو نه نگاهی صرفا مدرن و نه نگاهی مطلقا پست مدرن است. بلکه نگاهی التقاطی از هر دو فلسفه است که در هستی شناسی نگاه نسبی گرایانه پست مدرن را پذیرفته است و در روش شناسی از ساختارگرائی و کاربردگرائی فلسفه مدرن بهره گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
75 - ریشههای ارسطویی حدوث جسمانی نفس نزد ملاصدرا
حمیده انصاری حسن فتحی مرتضی شجاریفلاسفه دربارۀ چیستی و حقیقت نفس، آراء متعددی مبتنی بر دوگانهانگاری (تجرد نفس مبتنی بر قدم، حدوث پیش از بدن یا همراه با آن) یا وحدتانگاری (حدوث جسمانی نفس) ارائه کردهاند. ملاصدرا نفس را حادث جسمانی میداند. اصول حکمت متعالیه، همچون حرکت جوهری و اصالت و تشکیک وجود، به أکثرفلاسفه دربارۀ چیستی و حقیقت نفس، آراء متعددی مبتنی بر دوگانهانگاری (تجرد نفس مبتنی بر قدم، حدوث پیش از بدن یا همراه با آن) یا وحدتانگاری (حدوث جسمانی نفس) ارائه کردهاند. ملاصدرا نفس را حادث جسمانی میداند. اصول حکمت متعالیه، همچون حرکت جوهری و اصالت و تشکیک وجود، به انضمام نظریۀ حدوث جسمانی نفس، قدرت و امکان اثبات معاد جسمانی را یافتهاند. ارسطو نیز حدوث نفس را جسمانی دانسته است. اما اینکه ملاصدرا در این بحث تا چه اندازه متأثر از آراء ارسطوست، تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف این نوشتار آنست که ریشههای ارسطویی بحث حدوث جسمانی نفس نزد ملاصدرا را تبیین کند و برای رسیدن به مقصود از روش تحلیل و مقایسه دیدگاهها بهره میبرد. دستاورد مقالۀ حاضر اینست که ملاصدرا در تعریف نفس به «صورت جسم طبیعی آلی» و بتبع این تعریف، جوهر صوری بودن نفس، کمال اول بودن نفس برای بدن، ترکیب اتحادی نفس و بدن و وحدت قوای نفس که همگی دال بر حدوث جسمانی نفسند، متأثر از ارسطوست. اما دیدگاه ارسطو بدلیل التباس در بعضی از اقوالش و نداشتن موضعی درباب اصالت وجود یا ماهیت و عدم تصریح به حرکت در جوهر و تشکیک وجود، دارای ابهام است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
76 - تحلیل خوانش پروکلوس از علمالنفس ارسطو بر پایۀ رسالۀ دربارۀ نفس و اثولوجیا
حسین کلباسی اشتری هاجر نیلی احمدآبادیآگاهی از نفس و چیستی آن، در مباحث فلسفی جایگاهی ویژه داشته و دارد. این موقعیت بنوعی در علوم تجربی نیز منعکس شده است. ارسطو و پروکلوس، دو نماینده از بزرگترین و تأثیرگذارترین مکاتب فلسفی باستان، یعنی فلسفۀ مشاء و مکتب نوافلاطونی، به این حوزه توجهی خاص داشته و بخشی از نوشت أکثرآگاهی از نفس و چیستی آن، در مباحث فلسفی جایگاهی ویژه داشته و دارد. این موقعیت بنوعی در علوم تجربی نیز منعکس شده است. ارسطو و پروکلوس، دو نماینده از بزرگترین و تأثیرگذارترین مکاتب فلسفی باستان، یعنی فلسفۀ مشاء و مکتب نوافلاطونی، به این حوزه توجهی خاص داشته و بخشی از نوشتههای اصلی خود را به آن اختصاص دادهاند. نوشتار حاضر با تمرکز بر دو منبع اصلی علمالنفس نزد ایندو فیلسوف، بر آنست تا ضمن شناسایی نقاط اشتراک و افتراق دیدگاه آنها، سیر تحول و تطور تعریف و چیستی نفس را مطالعه کند. ارسطو ضمن بیان دو تعریف طبیعی و مابعدالطبیعی، در تعریف طبیعی، نفس را مرتبط با بدن دانسته و معتقد است نفس ضرورتاً جوهر و صورت جسم طبیعی است که حیات بالقوه دارد. او همچنین نفس را کمال اول برای جسم طبیعی میداند که دارای حیات بالقوه است. اما در تعریف مابعدالطبیعی، آن را مستقل از بدن قلمداد میکند و نفس را اصل حیات موجود زنده مینامد. پروکلوس با بیان تعاریف طبیعی، مابعدالطبیعی و توصیفی از نفس، در تعریف طبیعی و مابعدالطبیعی خود، راهی نزدیک به ارسطو پی گرفته است. وی در تعریف طبیعی خود، نفس را کمال بدن و درواقع، صورت و کمال طبیعی جسم آلی ذیحیات بالقوه معرفی میکند. اما در تعریف توصیفی، مسیری متفاوت از ارسطو را برگزیده است. وی حقیقت نفس را امری خودساختهشده، خودجاندارشده، خودمتشکل و خودمتحقق میداند و معتقد است نفس، اصل حیات، علت ابدان، علت وجود اجسام و حفظ آنها و بعبارتی، پدیدآورندۀ یکتایی و پیوستگی آنهاست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
77 - مؤلفههای تراژدی ارسطویی در شاهنامۀ فردوسی
شيرين قادري میرجلال الدین کزازی خلیل بیگزاده<p>تراژدی به عنوان نوعی ادب نمایشی، یکی از مهم‌ترین اجزای اندیشۀ ارسطو در فلسفۀ هنر و در کتاب فن شعر اوست. تراژدی از نظر ارسطو، به عنوان نخستین کسی که به تبیین و تشریح اجزای تشکیل دهندۀ آن پرداخت، دارای مؤلفه‌های متعددی است که به فهم هرچه بهتر تراژدی کمک می&zw أکثر<p>تراژدی به عنوان نوعی ادب نمایشی، یکی از مهم‌ترین اجزای اندیشۀ ارسطو در فلسفۀ هنر و در کتاب فن شعر اوست. تراژدی از نظر ارسطو، به عنوان نخستین کسی که به تبیین و تشریح اجزای تشکیل دهندۀ آن پرداخت، دارای مؤلفه‌های متعددی است که به فهم هرچه بهتر تراژدی کمک می‌نماید و دارای ویژگی‌هایی است که با ایجاد تعادل و توازن روحی در بیننده، آن را در جایگاهی برتر از حماسه قرار می‌دهد. شاهنامۀ فردوسی، دارای داستان‌هایی است که می‌توان آن‌ها را با مؤلفه‌های تراژدی ارسطویی سنجید و به زوایای پنهان آن پی برد. این پژوهش با هدف تبیین مؤلفه‌های تراژدی ارسطویی در شاهنامه، با روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است و نشان داده است، بسیاری از این اجزاء در شاهنامه وجود دارد که همسو با نظرات ارسطو در بوطیقاست، هرچند برخی تفاوت‌های جزئی دیده می‌شود که ریشه در اختلافات اساسی همچون، تفاوت در نوع ادبی و تفاوت‌های فرهنگی، اقلیمی، مذهبی و ... دارد.</p> تفاصيل المقالة