-
حرية الوصول المقاله
1 - مطالعه شهر در جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک با تاکید بر نظریه گاتمن و کاکس
حسن کامران دستجردی مرجان بدیعی ازنداهی یاشار ذکی سید عباس احمدی نرجس سادات حسینی نصرابادی«شهرها» نه تنها بستر شکل گیری نهادهای سیاسی و مدنی، و بخش جدایی ناپذیر فرآیند نوسازی و توسعه اجتماعی-اقتصادی هستند، بلکه کانون اصلی رویدادها، کنش و واکنش ها، و انواع مناسبات و روابط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و کالبدی نیز می باشند. شهر به عنوان یک پدیده مدرن، معر أکثر«شهرها» نه تنها بستر شکل گیری نهادهای سیاسی و مدنی، و بخش جدایی ناپذیر فرآیند نوسازی و توسعه اجتماعی-اقتصادی هستند، بلکه کانون اصلی رویدادها، کنش و واکنش ها، و انواع مناسبات و روابط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و کالبدی نیز می باشند. شهر به عنوان یک پدیده مدرن، معرف جایگاه و نقش ملت ها در روند توسعه تعاملات و مناسبات مذکور است. امروزه با طرح الگوهای جدید و راهبردهای کارساز برای سازماندهی فضای شهری و افزایش نقش سیاسی و استراتژیک شهرها، شهرها به کانون مطالعات در جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک تبدیل شده اند. دراین راستا، جغرافیدانان سیاسی، بیش از هر چیز بر بعد سیاسی فضای-شهری، شهروندان، حکومت محلی، اقتصادشهری، وکلانشهرها/جهان شهرها تمرکز یافته اند. اما اینکه چگونه پدیده شهر از نگاه جغرافی دانان سیاسی و ژئوپلیتیسین ها مورد مطالعه قرار می گیرد، پرسشی است که مقاله حاضر همراه با تحلیل نظریه ها و دیدگاه های دو تن از برجسته ترین جغرافی دانان سیاسی به آن می پردازد. نتایج این تحقیق با روش توصیفی_تحلیلی نشان می دهد، پدیده شهر بصورت چندبعدی در قالب مباحث نظری و کاربردی از سوی جغرافی دانان سیاسی و ژئوپلیتیسین ها با تاکید بر عناصر محوری سه گانه فضا، سیاست و قدرت مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد. بعنوان نمونه، ژان گاتمن با ارائه نظریه مگالوپلیس ها، براین باور است که رشد مگالوپولیس ها منجر به ایجاد یک نظم سیاسی جدید بر اساس جامعۀ شهرهای جهانی خواهد شد. همچنین، کوین کاکس به بررسی رابطه «جغرافیا و سیاست شهری»؛ می پردازد. و ضمن تمرکز بر مناقشات موقعیتی و سیستم های سیاسی براین باور است که تحلیل گران مدرن مناقشات، نسبت به روابط فضایی– فاصله طبیعی، مجاورت، توزیع و پرسش های نظری و تجربی مربوط به مقیاس جغرافیایی– بی توجه بوده اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - تحليل ژئوپليتيك امنيت زيست محيطي پديدة ريزگردها مطالعه موردي: جنوب غرب آسيا
عطاءالله عبدی حسن کامران دستجردی کیومرث یزدان پناه درو فرزاد جوکارچکیده جنوب غربی آسیا طی سالهای اخیر شاهد تحولات گسترده ای در میان کشورهای واقع در آن بوده است. این تحولات که در طیفی از رویدادهای سیاسی، امنیتی، ژئوپلیتیکی، اجتماعی وجود دارد. این میان یکی از مهم ترین وقایع این منطقه پدیده گرد و غبار است که طی چند سال اخیر زندگی مردم د أکثرچکیده جنوب غربی آسیا طی سالهای اخیر شاهد تحولات گسترده ای در میان کشورهای واقع در آن بوده است. این تحولات که در طیفی از رویدادهای سیاسی، امنیتی، ژئوپلیتیکی، اجتماعی وجود دارد. این میان یکی از مهم ترین وقایع این منطقه پدیده گرد و غبار است که طی چند سال اخیر زندگی مردم در کشورهایی مانند عراق، ایران، عربستان و کویت را تحت تأثیر خود قرار داده است. از جمله ویژگی های این پدیده طبیعی ماهیت فرامرزی آن است و این ويژگی به آن ماهیتی ژئوپلیتیک بخشیده است. بنابراین هر گونه اقدامی در این رابطه منوط به همکاری چند جانبه میان کشورهای درگیر این مسئله شده است. همچنین اتکاء برخی کشورها ( دست بالا را در منابع آب و سرچشمه های آن دارند ) به نظریاتِ دارای اشکال و گاهاً عرفی شدهِ مرتبط با نحوه دسترسی به منابع ( آب ) و مدیریت آن بر ابهام قضیه افزوده است. ولی مشکل دیگر آن است که کشورهای درگیر در این مسئله از نظر سیاسی که خود تحت تأثیر تعارضات ایدئولوژیک، مذهبی، سیاسی و اجتماعی هستند، دارای روابط بعضاً متشنجی هستند، از این رو مقاله حاضر در پی بررسی این مسئله است که پدیده طبیعی گرد و غبار به عنوان مسئله ای ژئوپلیتیک چه پیامدهایی برای روابط میان کشورهای منطقه برجای خواهد گذاشت. این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات از نوع مطالعات کتابخانه ای است. نتایج حاصل از بررسی ها نشانگر آن است که با وجود مشکلات داخلی و مسائلی که در خصوص روابط میان کشورهای منطقه وجود دارد، فشار افکار عمومی و به خطر افتادن کیفیت زندگی در میان مردمان متأثر از این مسئله آنها را به سوی همکاری دو یا چند جانبه دستکم در این موضوع مشخص سوق خواهد داد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - تحلیل عوامل تاثیرگذار بر عدم همگرایی شیعیان در جنوب غرب آسیا
هادی علی پور سید عباس احمدی ریباز قربانی نژادتشیع از مذاهب اصلی دین اسلام به شمار می رود؛ کمتر رویدادی را می توان در جنوب غرب آسیا مورد مطالعه قرار داد که یک سر آن به شیعیان مربوط نشود.گاه شیعیان خود عامل و کارگزار رویدادها هستند و گاه موضوع حوادث و کنشهای سیاسی-اجتماعی قرار می گیرند.شیعیان در عصر حاضر علی رغم تشا أکثرتشیع از مذاهب اصلی دین اسلام به شمار می رود؛ کمتر رویدادی را می توان در جنوب غرب آسیا مورد مطالعه قرار داد که یک سر آن به شیعیان مربوط نشود.گاه شیعیان خود عامل و کارگزار رویدادها هستند و گاه موضوع حوادث و کنشهای سیاسی-اجتماعی قرار می گیرند.شیعیان در عصر حاضر علی رغم تشابهات مذهبی و فرهنگی و داشتن منافع مشترک از مولفه هایی رنج می برند که به عنوان یک معضل، روند عدم همگرایی را در جوامع شیعی تشدید کرده و از انسجام باز می دارد.از این رو با توجه به اهمیت موضوع، نگارنده در این مقاله با بهره گیری از روش تحلیلی،استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی با فرض : " مولفه های سیاسی- امنیتی و فرهنگی – اجتماعی منطقه می تواند بر عدم همگرایی شیعیان تاثیر گذار باشد " درصدد تحلیل عوامل تاثیرگذار بر عدم همگرایی شیعیان در منطقه جنوب غرب آسیا بر آمده است. یافته های میدانی پژوهش حاکی از آن است اتخاذ سیاست شیعه هراسی توسط قدرت های منطقه ای،سلفی گری و فرقه گرایی،اقدامات و سیاست های قدرت های منطقه ای،نابرابری های اقتصادی و اجتماعی،پراکندگی جغرافیایی،اختلافات سرزمینی،تعارضات مذهبی و ایدئولوژیک، و حمایت جریان شیعه افراطی از اقدامات تفرقه افکنانه از مهمترین عوامل عدم همگرایی شیعیان در منطقه جنوب غرب آسیا می باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - تحلیل ژئوپولیتیکی چشم انداز آمایش سرزمین در کشور افغانستان و ارائه مدل راهبردی
عتیق الله قمری کیومرث یزدان پناه درو زهرا پیشگاهی فرد حسین حاتمی نژاددر ساختار اقتصاد سیاسی جهان برخی کشورها توسعه یافته و برخی در حال توسعه می باشند. برخی از کشورها نیز به دلیل شکنندگی ژئوپولیتیکی و تهدیدات و بحران های داخلی و محیط خارجی نه تنها توسعه نیافته اند بلکه در مسیر توسعه نیز در حال حرکت نیستند. افغانستان نیز در حال حاضر جزء کش أکثردر ساختار اقتصاد سیاسی جهان برخی کشورها توسعه یافته و برخی در حال توسعه می باشند. برخی از کشورها نیز به دلیل شکنندگی ژئوپولیتیکی و تهدیدات و بحران های داخلی و محیط خارجی نه تنها توسعه نیافته اند بلکه در مسیر توسعه نیز در حال حرکت نیستند. افغانستان نیز در حال حاضر جزء کشورهای بحرانی و توسعه نیافته جهان محسوب می گردد که هیچ چشم انداز مشخصی برای حرکت در جهت توسعه ندارد؛ نه در سطح نظریه پایه توسعه، نه راهبردهای مشخص و منسجم توسعه و نه هیچگونه سند عملیاتی با ضمانت اجرا. این مشکلات افغانستان ریشه در مسائل جغرافیایی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی داخلی و خارجیدارد. بنابراین برنامه ریزی جهت توسعه سرزمینی این کشور نیز در گرو حل و چاره اندیشی مسائل مذکور است. برنامه-ریزی راهبردی با چهارچوب و ملاحظات سیاسی و امنیتی می تواند سبب کاهش تهدیدات امنیتی و چالش های سیاسی و در نتیجه توسعه سرزمینی گردد. بنابراین در این مقاله سعی شده است تا عوامل داخلی و خارجی اثرگذار بر آمایش سرزمینی در کشور افغانستان از منظر ژئوپولیتیکی مورد تحلیل قرار گیرد. در این راستا دو سوال قابل طرح است که: 1) قوت ها، ضعف ها، فرصت ها، تهدیدهای ژیوپولیتیکی کشور افغانستان در راستای آمایش سرزمینی این کشور کدامند؟ 2) براساس عوامل ژیوپولیتیک داخلی و خارجی چگونه می توان چشم انداز آمایش سرزمین در کشور افغانستان را ترسیم نمود؟ این مقاله به شیوهای توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است و داده های مورد نیاز نیز به شیوۀ کتابخانه ای، اسنادی و بهره گیری از پایگاهها و سایتهای معتبر اینترنتی گردآوری شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - تبیین تقابل ایران و آمریکا در ژئوپلیتیک منطقه خزر
رسول افضلی حسن کامران دستجردی محمدحسین دشتیمنطقه دریای خزر از نظر ژئوپلیتیک انرژی، خطوط انتقال انرژی و امنیت آن از جایگاه بالایی در مناسبات منطقه ای و بین المللی برخوردار است و پس از فروپاشی شوروی و افزایش کشورهای ساحلی خزر از دو به پنج کشور بر پیچیدگی های تعیین رژیم حقوقی دریای خزر نیز افزوده شد. بنابراین کشور أکثرمنطقه دریای خزر از نظر ژئوپلیتیک انرژی، خطوط انتقال انرژی و امنیت آن از جایگاه بالایی در مناسبات منطقه ای و بین المللی برخوردار است و پس از فروپاشی شوروی و افزایش کشورهای ساحلی خزر از دو به پنج کشور بر پیچیدگی های تعیین رژیم حقوقی دریای خزر نیز افزوده شد. بنابراین کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای برای کسب منافع سیاسی و اقتصادی و بیشینه سازی قدرت خود در نظام بین الملل به رقابت بیشتر در این منطقه روی آورده اند که رویارویی ایران و آمریکا از مهم ترین کشمکش های این منطقه می-باشد. در این نوشتار تلاش شده است تا با بهره گیری از روش توصیفی ـ تحلیلی و بر مبنای رویکردهای نظری ژئوپلیتیک انرژی و رئالیسم تهاجمی به تبیین تقابل ایران و آمریکا در ژئوپلیتیک منطقه خزر پرداخته شود. در این راستا یافته ها حاکی از آن است که، سیاست خارجی و منافع متضاد دو کشور؛ تلاش آمریکا برای حذف موقعیت ژئوپلیتیک ایران از جریان انتقال انرژی خزر؛ تأثیر آمریکا بر مجادلات تعیین رژیم حقوقی دریای خزر از طریق نظامی و امنیتی شدن این دریا و تهدید منافع و امنیت ملی ایران؛ از مهم ترین دلایل تقابل ایران و آمریکا در منطقه خزر هستند. در نهایت، جمهوری-اسلامی ایران می تواند با درک صحیح از موقعیت ژئوپلیتیک کشور در سیاست خارجی و دیپلماسی فعال و هوشمندانه به منافع اساسی خود در رژیم حقوقی دریای خزر دست یابد، به عنوان حلقه ارتباطی تولیدکنندگان و مصرف کنندگان انرژی قرار گیرد و علاوه بر توسعه اقتصادی، اقتصاد بین الملل را به امنیت ملی خود گره بزند و تهدیدات را به حداقل برساند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - بازتعریفی از ژئوپلیتیک شیعه (با تأکید بر راه پیمایی اربعین)
حمید رضا محمدی ندیمه سلیم نژاد ابراهیم احمدیمذهب در سیاست و پیوند با قدرت در زمرهی مطالعات ژئوپلیتیک به طور عام و ژئوپلیتیک فرهنگی (ژئوکالچر)، به طور خاص قابل بحث و بررسی است. در این مفهوم، ژئوپلیتیک شیعه به معنای قدرت و شدت تاثیرگذاری جامعه شیعه بر تحولات و سیاستهای منطقهای و بینالمللی است. مفروضه اصلی پژوه أکثرمذهب در سیاست و پیوند با قدرت در زمرهی مطالعات ژئوپلیتیک به طور عام و ژئوپلیتیک فرهنگی (ژئوکالچر)، به طور خاص قابل بحث و بررسی است. در این مفهوم، ژئوپلیتیک شیعه به معنای قدرت و شدت تاثیرگذاری جامعه شیعه بر تحولات و سیاستهای منطقهای و بینالمللی است. مفروضه اصلی پژوهش در پیپاسخ به این سوال است که راهپیمایی اربعین به عنوان یکی آموزها و عناصر نمادین مذهب شیعه، از چه جایگاهی در وزن ژئوپلیتیکی و منابع قدرتی شیعیان برخوردار است؟ عواملی چند نظیر: موقعیت برتر شیعیان در منطقه، تسلط حداکثری شیعیان بر منابع انرژی خاورمیانه، قابلیت تهدید رژیم صهیونیستی، قدرت منطقهای ایران، ماهیت مردمسالاری دولتهای شیعی و اجمالاً حوادث منطقه، طی این چهار دهه (از انقلاب ایران)، زمینهی تثبیت قدرت شیعیان در منطقه را فراهم آوردند. هرچند بنیانهای قدرتی این ژئوپلیتیک، همواره باعث تصویرسازی هراس از شیعه از جانب دول غربی- عربی، در منطقه بوده و هست؛ ولی واقعیات موجود گویای قدرت ژئوپلیتیکی شیعیاناند. پژوهش حاضر، به دنبال بازتعریفی از ژئوپلیتیک شیعه هست. مفروضه این است؛ هنگامی درک درستی از ژئوپلیتیک شیعه میسر میشود، که شناخت درستی از ریشه و سرچشمهی واقعی قدرت شیعه حصول شود. در اینجا، افکار و عقاید و به تعبیری ایدئولوژی شیعی (عاشورا، غدیر، مهدویت و ولایت فقیه و...) همان زیربنا و قدرت واقعی شیعه است. به تعبیری، در واقع قدرت حقیقی شیعه ناشی از این ارزشها و باورهاست. یکی از این ارزشها، که امروزه، تبدیل به نمایش ایمان، اتحاد و اقتدار شیعان در منطقه و جهان شده، راهپیمایی عظیم اربعین است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - تبيين تنش هاي سياسي - اجتماعي ناشي از آب در خراسان جنوبي مورد: منطقه اسفدن و افين
سید عباس احمدی اسدالله رمضانیآب يکي از زيرساختهاي اصلي توسعه در بخش هاي مختلف اقتصادي اجتماعي کشورها محسوب مي شود. روند افزايش جمعيت و نياز به آب براي تامين غذاي بشر، محدوديت ذاتي منابع آب به خصوص در مناطق خشک و نيمه خشک، بهره برداري بي رويه از منابع آبي و فقدان مديريت صحيح سبب شده است کمبود آب به أکثرآب يکي از زيرساختهاي اصلي توسعه در بخش هاي مختلف اقتصادي اجتماعي کشورها محسوب مي شود. روند افزايش جمعيت و نياز به آب براي تامين غذاي بشر، محدوديت ذاتي منابع آب به خصوص در مناطق خشک و نيمه خشک، بهره برداري بي رويه از منابع آبي و فقدان مديريت صحيح سبب شده است کمبود آب به تدريج بحران ها و چالش هاي مختلفي را بوجود آورد. به عنوان نمونه در سال هاي اخير تنش بر سر آب رودخانه افين در منطقه قاينات خراسان جنوبي افزايش پيدا کرده است که در اين تحقيق بررسي می شود. اين تحقيق از نوع مطالعات موردي است که اطلاعات و داده هاي آن علاوه بر منابع کتابخانه اي و الکترونيکي، از طريق اسناد و مدارک مرتبط، مصاحبه با کارشناسان، مسئولين و نيز افراد بومي به دست آمده است. نتايج حاصله نشان مي دهد افزايش سطح زير کشت باغات در منطقه و افزايش جمعيت از يک طرف، و کاهش منابع آبي به دليل خشکسالي هاي اخير و استفاده هاي نادرست و بي رويه از سوي ديگر، باعث کاهش سهم هر فرد از آب هاي قابل مصرف و افزايش تقاضا براي آب و بروز اختلافات در منطقه شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - تأثیر ایدئولوژی سیاسی بر ارتقاء سطح فضای جغرافیایی مطالعه موردی: استان قم
حسن کامران دستجردی سید عباس احمدی حسین بقایی نیا زهرا انصاریتقسیمات کشوری از مصادیق بارز نقشآفرینی دولتها در مدیریت فضای سرزمینی است که در بسیاری رشتههای علمی به خصوص در جغرافیای سیاسی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. دولتها با انجام تقسیمات کشوری و قلمروسازی هدفمند در حوزه سرزمینی خود، اهداف خاصی را دنبال کرده و بر اساس قواعد أکثرتقسیمات کشوری از مصادیق بارز نقشآفرینی دولتها در مدیریت فضای سرزمینی است که در بسیاری رشتههای علمی به خصوص در جغرافیای سیاسی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. دولتها با انجام تقسیمات کشوری و قلمروسازی هدفمند در حوزه سرزمینی خود، اهداف خاصی را دنبال کرده و بر اساس قواعد و مقررات مشخصی، مدیریت موردنظر خویش را در فضای سرزمینی اعمال میکنند. در فرایند تغییر سطح واحدهای سیاسی ـ اداری عوامل متعددی نقشآفرینی میکنند که از جمله مهمترین آنها میتوان به جمعیت، وسعت، فرهنگ و قومیت، قدمت، امنیت، دسترسی و ... اشاره کرد. درعینحال در مواردی مشاهده میشود که وجود یک سری ملاحظات سیاسی و ژئوپلیتیک و یا ویژگیهای دینی و مذهبی، معیارهای مذکور را در حاشیه قرار داده و خود به تنهایی نقش اصلی را در ارتقاء سطح تقسیمات کشوری ایفا مینماید. یکی از این موارد در ایران تبدیل شهرستان قم به استان قم است که در این مقاله چرایی و چگونگی آن و نیز عوامل تأثیرگذار در آن مورد بررسی و مطالعه قرار میگیرد. این تحقیق با روش توصیفی ـ تحلیلی انجامشده و اطلاعات و دادههای موردنیاز آن از طریق منابع کتابخانهای، الکترونیک و مراجعه به اسناد و مدارک مربوطه گردآوری شده است. نتیجه تحقیق نشان داد که در ارتقای سطح سیاسی شهرستان قم و شکلگیری استان قم، عامل سیاسی ـ مذهبی نقش اصلی را ایفا کرده و نسبت به دیگر عوامل تأثیر بیشتری داشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - تبیین فلسفی- مفهومی ژئوپلیتیک شهری (مقاله پژوهشی)
آرش قربانی سپهر محسن جان پرورتحولات صورت گرفته در عرصه های مختلف زمینه ساز شکلدهی به مباحث جدید در عرصه مطالعه در حوزه شهرها به عنوان پدیده های فضایی- جغرافیایی میباشند. اگر چه شهرها در گذشته نیز از اهمیت و جایگاه برجسته برخوردار بوده اند، اما تغییرات صورت گرفته پیرامون قدرت و سطوح قدرت، افزایش نق أکثرتحولات صورت گرفته در عرصه های مختلف زمینه ساز شکلدهی به مباحث جدید در عرصه مطالعه در حوزه شهرها به عنوان پدیده های فضایی- جغرافیایی میباشند. اگر چه شهرها در گذشته نیز از اهمیت و جایگاه برجسته برخوردار بوده اند، اما تغییرات صورت گرفته پیرامون قدرت و سطوح قدرت، افزایش نقش آفرینی بازیگران فروملی زمینه ساز شکل دهی به مباحث ژئوپلیتیک در زمینه شهرها را فراهم آورده است. هدف نوشتار حاضر، شناخت و درک تاریخچه کلی، ماهیت فلسفی، چرایی، تعاریف موجود در زمینه ژئوپلیتیک شهری به عنوان یک بحث جدید و رو به گسترش می باشد. از این رو در این نوشتار جهت تحلیل اطلاعات بیان شده، از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شده است. با بررسی تاریخچه شکل گیری مفهوم ژئوپلیتیک شهری و تعاریف موجود از آن مشخص شد آنطور که بایسته و شایسته است مفهوم و ماهیت ژئوپلیتیک شهری به خوبی مشخص نشده است. بدین ترتیب نگارندگان ماهیت فلسفی ژئوپلیتیک شهری را منابع جغرافیایی قدرت با تأکید بر شهر، فضای شهرها و حوزه نفوذ آنها و مناسبات شکل گرفته از آن در سطوح (محلی، ملی، منطقه ای، جهانی) می دانند. نتایج بررسی کلی مفهوم سازی های صورت گرفته از ژئوپلیتیک شهری در کارهای مورد بررسی نشان دهنده آن است که آن گونه که بایسته و شایسته است مفهوم سازی درستی از ژئوپلیتیک شهری صورت نگرفته است. بر این مبنا، می توان ژئوپلیتیک شهری را در قالب چهار بعد (مکانی، بازیگران، کارکردی و گفتمان) در نظر گرفت و تعریف کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - تعاملات ژئوپلتیک جمهوری اسلامی ایران با آسیای مرکزی و تاثیر آن بر امنیت ملی کشور
محمد اخباری تهمینه دانیالی نظامعلی صالحیتحولات سال 1991 میلادی در اتحاد جماهیر شوروی سابق که منجر به استقلال جمهوریهای آسیای مرکزی(CSI) گردید ، برای جمهوری اسلامی ایران از اهمیت ویژهای برخوردار است . زیرا بستر مناسبی برای نزدیکی بیشتر در راستای تعاملات ژئوپلتیکی ایران و آسیای مرکزی فراهم آمده است . بحث رژیم أکثرتحولات سال 1991 میلادی در اتحاد جماهیر شوروی سابق که منجر به استقلال جمهوریهای آسیای مرکزی(CSI) گردید ، برای جمهوری اسلامی ایران از اهمیت ویژهای برخوردار است . زیرا بستر مناسبی برای نزدیکی بیشتر در راستای تعاملات ژئوپلتیکی ایران و آسیای مرکزی فراهم آمده است . بحث رژیم حقوقی دریای خزر و تاثیرات این دریا در زندگی انسانهای ساکن در پنج جمهوری حاشیه خزر نیز از تعاملات ژئوپلتیکی معنا و مفهوم خاصی پیدا میکند و لازم است که ج.ا.ا با سایر کشورهای ساحلی به نتیجه قابل قبولی دست یابد . ج.ا.ا با وضعیت خاص خود به دلیل دارا بودن نقش بارز ژئواکونومیکی ، ژئوکالچر و سایر مولفههای موجود میتواند در زمینه صدور انرژی نفت و گاز منطقه از طریق مسیر ایران و در تعاملات فرهنگی منطقه نقش مهمی ایفا نماید و از آثار و تبعات منفی ناشی از حضور کشورهای فرا منطقهای به ویژه غرب در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز بکاهد و همچنین در زمینه جلوگیری از قاچاق کالا و مواد مخدر و نیز استرداد مجرمین همکاری نماید و خلاصه ، احترام متقابل به ارزشهای ملی و میهنی ، مسافرت مقامات این کشورها به یکدیگر ، تقویت نمایندگیهای سیاسی و توجه ویژه به امر صادرات و واردات کالا و خدمات در راستای منافع ملی ما خواهد بود . تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - جایگاه استراتژیک سوریه در تقابل روسیه با آمریکا (نوع مقاله : پژوهشی)
حمید درج علی باقری دولت آبادیسوریه یکی از کشورهایی است که از اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاصی در سیاست خاورمیانه ای روسیه برخوردار است. امروزه با شکل گیری بحران سیاسی در سوریه، این کشور عرصه اختلافات و رقابت های ژئوپلیتیک دو کشور آمریکا و روسیه گشته و هر یک بر اساس اهداف و منافع خود به ایفای نقش أکثرسوریه یکی از کشورهایی است که از اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاصی در سیاست خاورمیانه ای روسیه برخوردار است. امروزه با شکل گیری بحران سیاسی در سوریه، این کشور عرصه اختلافات و رقابت های ژئوپلیتیک دو کشور آمریکا و روسیه گشته و هر یک بر اساس اهداف و منافع خود به ایفای نقش در این بحران می پردازند. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که دلایل اهمیت استراتژیک سوریه در تقابل روسیه با آمریکا چیست؟ و چرا روسیه این گونه از بشار اسد حمایت می کند؟ فرضیه اصلی پژوهش این است که در رقابت های آمریکا و روسیه، سوریه آخرین برگ برنده مسکو برای حفظ قدرت منطقه ای خود و باقی ماندن در جرگه قدرت های بزرگ است؛ لذا شکست و سرنگونی اسد، افول قدرت در مسکو را به نمایش می گذارد. یافته های پژوهش نشان می دهد؛ با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک سوریه در منطقه و اهمیت استراتژیک این کشور در معادلات بین المللی، مسکو در تلاش است تا ضمن حفظ نظام سیاسی سوریه با بهره مندی از ابزارهای مختلف(سیاسی، نظامی،...)، بیشترین نقش را در آینده سوریه ایفاء کند؛ تا بتواند ساختار و نظم کلی در منطقه را حفظ و مانع از گسترش دخالت و نفوذ غرب به ویژه آمریکا در منطقه شود. مقاله پیش رو با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و در چارچوب نظریه رئالیسم تهاجمی شکل می گیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - سير تحول مفهومي «شب» در شعر فارسی؛ از نماد عرفاني تا استعارة سیاسی (به عنوان نمادی بومی)
مريم فيلهكش سحر جوانمرد مهدی نجفزادهدر اين نوشتار، تغييرات زباني در بافتار اجتماعي و بر اساس عنصر زمان تجزيه و تحليل می شود. تحول در نقش کلمات از جمله تغييرات زباني است كه دلايل آن را بايد در تغييرات ساخت اجتماعي جست وجو كرد. «شب» از جمله مفاهیمی است که تحول بنيادين معناي آن در ادبيات را ميتوان به مثابه أکثردر اين نوشتار، تغييرات زباني در بافتار اجتماعي و بر اساس عنصر زمان تجزيه و تحليل می شود. تحول در نقش کلمات از جمله تغييرات زباني است كه دلايل آن را بايد در تغييرات ساخت اجتماعي جست وجو كرد. «شب» از جمله مفاهیمی است که تحول بنيادين معناي آن در ادبيات را ميتوان به مثابه نشانههايی از تغييرات سترگ اجتماعي ايران به حساب آورد. از رهگذر به كارگيري روش تحليل درزماني و همزماني، نويسندگان مقالۀ حاضر اين تغييرات را پيجويي كردهاند. به گمان نويسندگان، چهار مرحله از تحول در واژۀ شب در شعر فارسي قابل بازيابي است. به نحوي كه در اشعار كلاسيك بيشتر واژۀ شب در نماد طبيعت و به منزلۀ نشانهاي حماسي جلوهگر شده است. با تحول بنيادين در بافتار اجتماعي به ويژه در ايران ميانه، شب به مفهوم نمادين از عرفان به كار رفته شد. سپس در مسير تاريخي جامعۀ ايران و با تحول بافتار در طي دورۀ مشروطه و بروز انديشۀ نوگرايي، موضعي نمايهاي اتخاذ كرده و به معناي گردش روزگار تلقي شده است. و سرانجام در مرحلۀ چهارم با افزايش سلطۀ سياسي با تحول به نشانهاي شمايلي، استعارهاي از استبداد سياسي در دورۀ جديد قلمداد شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - جریانشناسی ادبیات داستانی مهاجرت ایرانی
حسین قربان پور آرانی رضا شجريدر دهههای اخیر، روند مهاجرت ایرانیان و به ویژه نویسندگان و نشر آثار مهاجران شکل ویژه ای یافته است. حضورِ نویسندگان و شعرا در خارج از کشور و تولید متن ادبی، گرایشها، جریانها و رویکردهای ادبی خاصی را در بیرون از مرزهای کشور پدید آورده است. آثارِ ادبی برونمرزی با عنايت أکثردر دهههای اخیر، روند مهاجرت ایرانیان و به ویژه نویسندگان و نشر آثار مهاجران شکل ویژه ای یافته است. حضورِ نویسندگان و شعرا در خارج از کشور و تولید متن ادبی، گرایشها، جریانها و رویکردهای ادبی خاصی را در بیرون از مرزهای کشور پدید آورده است. آثارِ ادبی برونمرزی با عنايت به شاخصهها و ویژگیهايي که برخی از منتقدان برشمردهاند، تعابير متفاوتي دارد. مسئله نویسنده و چگونگیِ رفتن یا زمان بودن او در خارج از کشور و محتوای اثر او از دلالت های مهمی تلقی می شود تا کاری ذیلِ عنوان خاصی تعریف و طبقه بندی گردد. همچنین داستان نویسی برنمرزی در جریانهای مشخصی قابل دستهبندی است. در مقاله حاضر داستاننویسی مهاجرت ایرانی، در قالب جریانهای عمده سیاستمحور، هویتمحور و داستاننویسی زنان تحلیل شده است. داستان نویسی سیاسی در دهه 60 و تا اواسط دهه 70 پربسامدترین جریان است. این جریان زیر سایه گروهها و فعالیتهای سیاسی پدید میآید و به مسئله انقلاب و مسائل پیرامون آن توجه میکند. از نیمه دهه 70 به بعد جریان هویتاندیش غلبه مییابد. در این جریان مضامینی نظیر تفاوتهای سرزمین مادری و سرزمین دیگری و نحوه مواجهه مهاجران با دنیای جدید در قالب روایتهای هویتاندیش برجسته میشود. نویسندگان زن نیز در مهاجرت بسیار بودهاند و در حوزه داستان، با نگاهی زنانه به روایت زندگی زنان مهاجر و مسائل آنها پرداختهاند. در داستاننویسی زنان نحوه مواجهه زن با دنیای جدید و نیز مسائل آنها در جامعه ایران از موضوعات عمده روایتهاست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - انديشه سياسي رضا داوري اردكاني
سيدرضا شاكريجستجوي انديشه سياسي در تفكر رضا داوري اردكاني، دغدغه اين نوشتار است. بر اين اساس مقاله ميكوشد در يك پس زمينه تاريخي يعني از طريق بازنمايي بستر و شرايط تاريخي در قالبي نظري، به قوام يافتن انديشه فلسفي داوري در دو بخش مربوط سياست بپردازد. دو محور اساسي در كليت جريان اندي أکثرجستجوي انديشه سياسي در تفكر رضا داوري اردكاني، دغدغه اين نوشتار است. بر اين اساس مقاله ميكوشد در يك پس زمينه تاريخي يعني از طريق بازنمايي بستر و شرايط تاريخي در قالبي نظري، به قوام يافتن انديشه فلسفي داوري در دو بخش مربوط سياست بپردازد. دو محور اساسي در كليت جريان انديشه سياسي داوري بچشم ميخورد؛ يكي تأمل و كند كاو در دستگاه فلسفه سياسي فارابي مؤسس فلسفه اسلامي و دوم بازخواني و نقد داوري از مباني تجدد است. نتيجه آنكه انديشه سياسي داوري به ضرورت فلسفي است و در حوزه سياست متأثر از زمانهاي است كه افكار و آراي او در آن شكل يافته است و به همين دليل در بخشهايي متضمن نظريه سياسي است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - شكلگيري همكاري بينالمللي در مواجهه با تروريسم: فرصتها، چالشها و راهكارها
رضا سيمبردر اين نوشتار بر ايدة همكاري جهاني براي مواجهه با پديده تروريسم بينالمللي تأكيد و ناكامي در نيل به اجماع در تعريف تروريسم از موانع عمده براي تعامل با اين پديده در سطح بينالمللي محسوب ميشود. اين مقاله دربارة نقش موثرتر سازمان ملل متحد و حقوق بينالملل براي مواجهه با ت أکثردر اين نوشتار بر ايدة همكاري جهاني براي مواجهه با پديده تروريسم بينالمللي تأكيد و ناكامي در نيل به اجماع در تعريف تروريسم از موانع عمده براي تعامل با اين پديده در سطح بينالمللي محسوب ميشود. اين مقاله دربارة نقش موثرتر سازمان ملل متحد و حقوق بينالملل براي مواجهه با تروريسم بحث ميكند سازمان ملل متحد بايد با فقر، حاكميتهاي كارآمد وتوسعه نيافتگي به مبارزه بپردازد چه اين موضوعات با پديده تروريسم مرتبط يا نامرتبط باشند. هدف سازمان ملل در مقابله با تروريسم بايد اين باشد كه تا حد ممكن اقدام به ارتكاب اعمال تروريستي را براي افراد بيشتري نامطلوب جلوه دهد تا انگيزه هر چه كمتري براي ارتكاب چنين اعمالي وجود داشته باشد. به عبارت ديگر سؤال اصلي مقاله اين است كه راهكارهاي اصلي جامعه جهاني براي مقابله با تروريسم بينالملل چيست؟ ايده مقاله حاضر اين است كه دو راهكار حقوقي و سياسي ميتوانند تكميل كننده يكديگر باشند و راه را براي همكاريهاي بينالمللي هرچه بيشتري بگشايند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - پيوند عرفان و سياست از منظر عزيزالدين نسفي
داود فيرحي مهدي فدائي مهربانيدر بررسي آراء عزيز نسفي يكي از مهمترين موارد بررسي وجوه سياسي در انديشه عرفاني وي است. اين مقاله به بررسي آراء شيخ عزيز نسفي (تولد احتمالي در 596 هـ .ق) يكي از عرفا و فلاسفة قرن هفتم هجري ميپردازد كه بسيار بر فكر فلسفي ايران مؤثر بود و به ويژه در تلفيق عرفان و فلسفه أکثردر بررسي آراء عزيز نسفي يكي از مهمترين موارد بررسي وجوه سياسي در انديشه عرفاني وي است. اين مقاله به بررسي آراء شيخ عزيز نسفي (تولد احتمالي در 596 هـ .ق) يكي از عرفا و فلاسفة قرن هفتم هجري ميپردازد كه بسيار بر فكر فلسفي ايران مؤثر بود و به ويژه در تلفيق عرفان و فلسفه در ايران كوشيد. اين مقاله نشان ميدهد كه چگونه در ايران تفكر عزيز نسفي منجر به تأسيس انديشة سياسي بر مبناي انديشة عرفاني شد. چنين مينمايد كه اين جريان در ايران تداوم يافت و به جرياني مسلط تبديل شد. انديشة سياسي نسفي را ميتوان انديشة سياسي عرفاني ناميد و بدين ترتيب مقاله حاضر به بررسي وجوه تأثيرپذيري انديشة سياسي ايراني از آراء عرفاني نسفي پيرامون امر سياست ميپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - بررسی آراء فلسفیـ سیاسی عادل ضاهر
فریبرز محرمخانیعادل ضاهر یکی از متفکران برجستة عرب و از نامهاي ناآشنا در ايران است. او مانند سایر فیلسوفان مدرن عقل را بر هر منبع دیگری مقدم میانگارد ضاهر با تقسیم عقل به دو بخش نظری و عملی کار آن را علاوه بر تعیین ابزار، تعیین غایات نیز ميداند. به عبارت دیگر وی هم به عقلانیت معطوف أکثرعادل ضاهر یکی از متفکران برجستة عرب و از نامهاي ناآشنا در ايران است. او مانند سایر فیلسوفان مدرن عقل را بر هر منبع دیگری مقدم میانگارد ضاهر با تقسیم عقل به دو بخش نظری و عملی کار آن را علاوه بر تعیین ابزار، تعیین غایات نیز ميداند. به عبارت دیگر وی هم به عقلانیت معطوف به هدف و هم به عقلانیت معطوف به ارزش اعتقاد دارد. از ویژگیهای مهم این اندیشمند آن است که وی تفکر فلسفی را جدا از اجتماع انسانی و به عنوان یک حرفه تلقی نمیکند. بلکه برای آن رسالت نقد و تغییر حیات جمعی قائل است. او معتقد است اگر هسته اصلی دین بهدرستی درک شود، صحّت عقیده کسانی که به رابطة ضروری و منطقی میان دین و حیات دنیا باور دارند مشخص ميگردد. در این مقاله بر اساس روش متاتئوری چارچوبهای اصلی تفکر این نویسنده لبنانی مورد بررسی قرار گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - ابعاد سیاسی جهانی شدن و قومیت در ایران (بر اساس مطالعة میدانی دانشجویان منتخب از چهار قوم ایرانی کرد، بلوچ، عرب و آذری)
علی امیدی فاطمه رضایییکی از ویژگیهای دنیای امروز، پدیدة جهانی شدن است. از سوی دیگر، قومیت نیز تحت شرایطی یکی از علل تنشهای سیاسی عصر حاضر محسوب میشود. در ارتباط با تأثیر پدیده جهانی شدن بر مسئله قومیت، نظریات مختلفی ارائه شده است. برخی بر این باورند که با توجه به رشد روزافزون این پدیده، أکثریکی از ویژگیهای دنیای امروز، پدیدة جهانی شدن است. از سوی دیگر، قومیت نیز تحت شرایطی یکی از علل تنشهای سیاسی عصر حاضر محسوب میشود. در ارتباط با تأثیر پدیده جهانی شدن بر مسئله قومیت، نظریات مختلفی ارائه شده است. برخی بر این باورند که با توجه به رشد روزافزون این پدیده، هویتهای خُرد قومی ناگزیر در فرهنگ مسلط ملی و این فرهنگ نیز به نوبة خود در فرهنگ مسلط جهانی استحاله خواهند يافت. اما گروهی دیگر معتقدند که جهانی شدن موجبات رشد خودآگاهی قومی را فراهم آورده و منجر به سیاسی شدن این موضوع میشود. جمعبندی دیدگاههای مختلف گواه بر این است که هویت قومی یک برساختة اجتماعی است که سیاسی شدن آن بستگی به عوامل داخلی و بینالمللی دارد و وضعیت آن، از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. در این مقاله با استفاده از پرسشنامه و مطالعة میدانی، ابعاد سیاسی و اجتماعی چهار قوم ایرانی کرد، بلوچ، آذری و عرب مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجة کلی حاصل از مطالعة میدانی حاضر که صرفاً دیدگاه دانشجویان منتخب اقوام مزبور را نشان میدهد، این است که جهانی شدن در ابعاد فرهنگی تا حدودی سبب به حاشیه راندن تعصبات و شاخصههای فرهنگی، غیر از زبان، در ميان اقوام مورد بررسی گردیده است؛ اما از جهت سیاسی منجر به افزایش آگاهی و افزايش مطالبات آنها از دولت مرکزی شده و از این رو، توجه مقتضی دولت جهت مدیریت این مطالبات را لازم ميسازد. در اين جهت، اشاعة دموکراتیزاسیون، فرصت برابر برای مشارکت سیاسی و اقتصادی، کاهش شکاف مرکز-پیرامون از طریق بودجهریزی منصفانه و جهاد ملی برای محرومیتزدایی و اشتغالزایی از جمله راهکارهای مناسب محسوب میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - بحران دولت- ملت و آيندة احتمالي آن
ایوب امیرکواسمیتحولات موجود حاکی از آن است که دولت- ملت توجیهپذیری عملکرد خود را از دست ميدهد؛ زيرا چنانچه وظايف اساسي اين قبيل دولتها، حفظ ايدئولوژي، اقتصاد، فرهنگ و... در سطح ملي باشد؛ امروزه، چنين كاركردهايي با فرايند بحران مواجه شده است و دولتهاي ملي نميتوانند سياستهاي دلخو أکثرتحولات موجود حاکی از آن است که دولت- ملت توجیهپذیری عملکرد خود را از دست ميدهد؛ زيرا چنانچه وظايف اساسي اين قبيل دولتها، حفظ ايدئولوژي، اقتصاد، فرهنگ و... در سطح ملي باشد؛ امروزه، چنين كاركردهايي با فرايند بحران مواجه شده است و دولتهاي ملي نميتوانند سياستهاي دلخواه خود را در عرصههاي ملي كاملاً اعمال نمايند. با اين وجود در رويكرد كاركردگرايي، ماندگاري نهادها، منوط به كاركرد آنها است. بنابراين، پس از اين، بقاء نهاد دولت- ملت، نامفهوم خواهد شد. هدف اساسي اين مقاله، بيان آيندة احتمالي دولتهاي ملي و جانشين آنها است. نگارنده براي تبيين اين موضوع از روش استدلالي بهره ميگيرد. نتايج اين مقاله شامل دو نکتۀ مهم است: تكوين دولتهاي ايالتي و شكلگيري نظام سياسي جهاني بر مبناي دموكراسي. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - سیاست جهانیشده؛ ساختیابی مجدد سامان سیاسی در منظومة دولت بینالمللی شده
رضا رحمتي علي کريمي ملهدولت شکل گرفته در فضای مسلط نظام وستفالیایی، که در آن دولت قدرت فائقه داشت، در مواجهه با جهانیشدن و همچنین در قالب برداشت نظریة پست مدرنیسم دچار تحول و در برخی موارد از جمله گزاره های شهروندی و حقوق بین الملل مجبور به واگذاری قدرت خود شده است. جهانیشدن فرایندی است که أکثردولت شکل گرفته در فضای مسلط نظام وستفالیایی، که در آن دولت قدرت فائقه داشت، در مواجهه با جهانیشدن و همچنین در قالب برداشت نظریة پست مدرنیسم دچار تحول و در برخی موارد از جمله گزاره های شهروندی و حقوق بین الملل مجبور به واگذاری قدرت خود شده است. جهانیشدن فرایندی است که سیاست را جهانی کرده و به شبکه ای شدن در دهکده ای جهانی و شکلگیری حوزة عمومی جدیدی انجامیده است که شهروندان آن فارغ از دخالت قدرتی که انحصار مشروع کاربرد زور را داشته باشد با هم در تعامل هستند. نظریة پستمدرنیسم نیز که به دولت به عنوان یکی از بازیگران حوزة تعریف شدة روابط بین الملل می نگرد و تلاش دارد از خرده نظام های فراموش شده اعادة وجود کند، به صورتبندی متفاوتی از عناصر شاکلة دولت جدید رهنمون میشود. این دولت جدید را ميتوان به دلیل پذیرش هنجارهای نهادینهزدایی شدة نظام بین الملل و ساختارزدایی شدن نظام متصلب وستفالیایی، دولت بین المللی شده نام نهاد. لذا فرضیة این پژوهش این است که نظریة پستمدرنیسم در روابط بینالملل و فرایند جهانی شدن در عرصة نظری، به شکل گیری گفتمان جدیدی در حوزة تکوین و قوام دولت بین المللی شده منجر گردیده است. در همین راستا سه خط بارز تغییر، شامل دولت غیر ملی شده، دولت غیردولتی شده و رژیم های سیاسی- اقتصادی نهادینه شده، شاخصهای تحول گفتمان دولت را از قالب وستفالیایی به دولت بین المللی شده، نشان میدهند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
21 - نظريه سازهانگاري متعارف و پژوهش در روابط بينالملل و استلزامات پژوهشی
حميرا مشیرزادهظهور و گسترش سازهانگاري(1) (constructivism) به عنوان يكي از چارچوبهاي مهم مفهومي و نظري در روابط بينالملل در دو دهه اخير با افزايش علاقه به تحقيقات تجربي در اين چارچوب همراه بوده است. پژوهش در چارچوب اين رويكرد استلزامات خاصي دارد كه متأسفانه در بسياري از تحقيقات و پ أکثرظهور و گسترش سازهانگاري(1) (constructivism) به عنوان يكي از چارچوبهاي مهم مفهومي و نظري در روابط بينالملل در دو دهه اخير با افزايش علاقه به تحقيقات تجربي در اين چارچوب همراه بوده است. پژوهش در چارچوب اين رويكرد استلزامات خاصي دارد كه متأسفانه در بسياري از تحقيقات و پژوهشهاي جاري، بهويژه در پاياننامهها و رسالههاي دانشجويي، كمتر رعايت ميشود. به علاوه بسياري از دانشپژوهان جوان روابط بينالملل كه علاقه نظري به سازهانگاري دارند در اينكه چه دامنهاي از موضوعات را ميتوانند از اين منظر مورد تحقيق تجربي قرار دهند به ترديد دچار ميشوند. هدف اين مقاله آن است كه نشان دهد پژوهش سازهانگارانة متعارف چه استلزاماتي دارد و چه حوزههاي موضوعياي را ميتواند شامل شود. روش گردآوری دادهها در اين مقاله كتابخانهاي و با اتكا به متون نظري و فرا نظري و نيز تحقيقات تجربي پیشین بوده است و نشان ميدهد كه چگونه سازهانگاري ميتواند پايه نظري پژوهش تقريباً در همه حوزههاي موضوعي در روابط بينالملل باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
22 - سنجش الگوی نظری هابرماس بر اساس نسبت اخلاق و جمهوریت در اندیشة سیاسی کانت
ایرج رنجبر عباس منوچهریهابرماس برای تبیین نسبت اخلاق و سیاست، اندیشة سیاسی را به طورکلی به دو دورة کلاسیک و مدرن تقسیم می کند. از نظر وی، در دورة کلاسیک، اخلاق و سیاست در ارتباط با یکدیگر بوده اند؛ اما، در ابتدای دورة مدرن با حدوث دو تحول روش شناسانه و موضوعی، «فلسفة سیاسیِ» کلاسیک جای خود ر أکثرهابرماس برای تبیین نسبت اخلاق و سیاست، اندیشة سیاسی را به طورکلی به دو دورة کلاسیک و مدرن تقسیم می کند. از نظر وی، در دورة کلاسیک، اخلاق و سیاست در ارتباط با یکدیگر بوده اند؛ اما، در ابتدای دورة مدرن با حدوث دو تحول روش شناسانه و موضوعی، «فلسفة سیاسیِ» کلاسیک جای خود را به علم یا «فلسفة اجتماعی» داد و این سرآغاز جدایی روزافزون اخلاق از سیاست شد. بدین سان، سیاست از نهادی که زمینه ساز تحقق سعادت شهروندان است، به نهادِ مدیریت و تکنیکِ کنترل روابط اجتماعی و غرایز انسانی مُبدل می شود. هابرماس صیرورت مذکور را به آراء کانت هم تعمیم می دهد. مقالة حاضر، در صدد است تا با توجه به شناسه ها و مختصات اندیشة سیاسی کانت، نشان دهد که داعیة مزبور به کانت قابل تعمیم نیست؛ چرا که در اندیشة سیاسی کانت نیز همانند اندیشة سیاسی کلاسیک، سیاست بسترساز تحقق مفاهیم اخلاقی است، با این تفاوت که در اندیشة کانت مفهوم «سعادت» جای خود را به مفهوم «خودآیینی» و «کمال» می دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
23 - کثرتگرایی سیاسی: میان نظریه و واقعیت
محسن عباسزاده فرزاد سوریاز بنیادی ترین پرسش های پیش ِ روی سیاست پژوهان، موضوع قدرت، الگوهای توزیع آن، کیفیت رابطۀ حکومت با شهروندان و گروهها و میزان تأثیرگذاری آنها بر فرایند تصمیمگیری سیاسی است. هدف کثرت گرایی در مقام رویکردی نظری به سیاست نیز تبیین و ارزیابی این مسایل بود. از اینرو سیاست ر أکثراز بنیادی ترین پرسش های پیش ِ روی سیاست پژوهان، موضوع قدرت، الگوهای توزیع آن، کیفیت رابطۀ حکومت با شهروندان و گروهها و میزان تأثیرگذاری آنها بر فرایند تصمیمگیری سیاسی است. هدف کثرت گرایی در مقام رویکردی نظری به سیاست نیز تبیین و ارزیابی این مسایل بود. از اینرو سیاست را عرصۀ رقابت گروههای مختلفی تعریف می کرد که به دلیل دسترسی شان به منابع متفاوت، هیچ یک قادر به تسلط کامل بر سایرین نبوده، تصمیمات سیاسی نیز حاصل توازن نیروها و فرایندی گشوده تلقی میگشت. این مقاله پس از تبیین این رویکرد در پیوند با اندیشۀ دموکراسی و مقایسۀ برداشت های متقدم و متأخر از آن، به بررسی دلا لت های عینی آن در نظم سیاسی میپردازد تا صحت تحلیل های آن را در عمل ارزیابی کند. بنابراین در پاسخ به این پرسش که آیا واقعیت سیاسی موجود، مؤیّد مفروضات تئوریک رویکرد کثرت گراست، موضعی بینابینی (بسته به نوع برداشت از کثرت گرایی) اتخاذ می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
24 - جنگ ایران و عراق از منظر تحلیل گفتمان
حیدر شهریاریانقلاب اسلامی که گفتمان جدیدی را در عرصۀ سیاسی-اجتماعی ایران ایجاد کرده، حامل گفتمان جدیدی نیز در سیاست خارجی بود که مفاهیمی همچون استکبارستیزی، جهاد، حکومت مستضعفین و... را در برداشت. اما چند صباحی از آغاز این مهم نگذشته بود که با جنگی ویرانگر و با تحمیل آسیب ها و خسار أکثرانقلاب اسلامی که گفتمان جدیدی را در عرصۀ سیاسی-اجتماعی ایران ایجاد کرده، حامل گفتمان جدیدی نیز در سیاست خارجی بود که مفاهیمی همچون استکبارستیزی، جهاد، حکومت مستضعفین و... را در برداشت. اما چند صباحی از آغاز این مهم نگذشته بود که با جنگی ویرانگر و با تحمیل آسیب ها و خسارات فراوان اقتصادی و اجتماعی از سوی رژیم بعثی عراق مواجه گشت که تحلیل، تبیین و تفسیر این مهم از منظر نظریه ها و رهیافت های گوناگون می تواند زوایای مختلف رخداد آن را نشان دهد. در این راستا سؤال مطرحشده در نوشتار حاضر آن است که عوامل وقوع جنگ ایران و عراق از منظر تحلیل گفتمان چیست؟ فرضیۀ پیش روی بدین صورت است که فضا و بستر تخاصم و تقابل میان گفتمان اسلام گرایی در سیاست خارجی ایران و گفتمان ژئوپلتیک در سیاست خارجی عراق از یکسوی و نیز تصور و تفسّر حاکمان عراق از گفتمان اسلام گرایی و شرایط زیست آن از سوی دیگر، موجب وقوع چنین رخدادی شد. یافته های مقاله که در چارچوب روش اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفته، نشان می دهد که ضدیت، خصومت و غیریت سازی گفتمان ژئوپلتیک عراق (با دال-های مقابله با صدور انقلاب، پان عربیسم و امنیت) نسبت به گفتمان اسلام گرایی ارزش محور انقلاب اسلامی (با دال های صدور انقلاب، مبارزه با استکبار و منافع ملی) به وضوح قابل مشاهده بوده و نیز آنکه آنچه عراق را به آغازگر جنگ مبدل ساخت، تصور مقامات آن کشور از شرایط بی ثبات سیاسی ایران در آن زمان و تضاد گفتمان مقابل با گفتمان خود بود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
25 - زبان و سياست؛ ابعاد عملی و راهبردي زبان در رهبري امام خميني(ره) در فرایند انقلاب اسلامی
سید رضا شاكريانقلاب اسلامی در ایران با یک رهبری مذهبی تأثیرگذار به پیروزی رسید. با توجه به اینکه رهبری انقلاب در تبعید به سر میبرد و از همۀ امکانات رسانه ای و ارتباطی با مردم محروم بود، پیوند محکمی میان رهبری انقلاب و مردم برقرار شد. این مسئله در این مقاله، مبنای بررسی نسبت زبان و أکثرانقلاب اسلامی در ایران با یک رهبری مذهبی تأثیرگذار به پیروزی رسید. با توجه به اینکه رهبری انقلاب در تبعید به سر میبرد و از همۀ امکانات رسانه ای و ارتباطی با مردم محروم بود، پیوند محکمی میان رهبری انقلاب و مردم برقرار شد. این مسئله در این مقاله، مبنای بررسی نسبت زبان و سیاست و کوشش برای تبیین جنبههای عملی و راهبردی زبان در رهبری امام در دورۀ انقلاب قرار گرفته است. در مطالعات نسبت زبان و سیاست، دو رویکرد کلی سیاست چونان امری به معرفت و نظر و سیاست به مثابه قدرت و قلمرو عمل جمعی و در جهت حفظ یا تغییر وضع موجود حاکم است. در این مقاله بر اساس رویکرد دوم و با استفاده از نظریههایی که در آن بر قابلیتها و کارکردهای عملی، رسانه ای، شبکه ای و بسیج کننده زبان تأکید داشتهاند، ابعاد و کارکردهای اثربخش و عملی زبان در اندیشۀ امام خمینی(ره) بررسی شده است. یافتههای این بررسی نشان میدهد که امام(ره) با داشتن تحصیلات تخصصی در سه حوزۀ عرفان، اخلاق و فقه و با توجه به طبقه بندی خاص خود از علوم اسلامی، بر عمل گرایی به عنوان مشترک این سه حوزه تأکید کرده و زبان را در راستای عمل سیاسی و انقلابی در این سه حوزه به کار میگیرد. بسیج گری، انتقادگری و مخالفت با وضع موجود و دعوت و برانگیختن مردم به تأسیس حکومت جدید، از ابعاد کارکردی زبان در رهبری امام است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
26 - اخلاق و سیاست در اندیشۀ سیاسی مکتب فرانکفورت
ایرج رنجبر سمیرا غلامیبر اساس چارچوب نظری هابرماس از «نسبت اخلاق و سیاست» در سیر تاریخ اندیشة سیاسی غرب، اخلاق و سیاست در دورۀ کلاسیک و در سنت ارسطویی حول مفهوم «سعادت» با هم عجین می شوند، زیرا اخلاق سعادت را تعریف میکند و سیاست در خدمت تحقق مفهوم سعادت قرار می گیرد. حال آنکه در اندیشة سیاس أکثربر اساس چارچوب نظری هابرماس از «نسبت اخلاق و سیاست» در سیر تاریخ اندیشة سیاسی غرب، اخلاق و سیاست در دورۀ کلاسیک و در سنت ارسطویی حول مفهوم «سعادت» با هم عجین می شوند، زیرا اخلاق سعادت را تعریف میکند و سیاست در خدمت تحقق مفهوم سعادت قرار می گیرد. حال آنکه در اندیشة سیاسیِ مدرن و در سنتِ هابزی، اخلاق و سیاست از هم جدا می شوند، زیرا سیاست هدف خود را نه سعادتمندکردن و بافضیلت نمودن شهروندان، بلکه کنترل و مدیریت غرایز انسانی برای ایجاد «امنیت» و تحقق «رفاه» تعریف می-کند. با این توصیف و طبق چارچوب نظری هابرماس، مقالۀ حاضر بر این نظر است که در اندیشة متفکران مکتب فرانکفورت، اخلاق و سیاست همانند سنت کلاسیک حول مفهومی اخلاقی به هم پیوند می خورند، با این تفاوت که حلقۀ اتصال اخلاق و سیاست در مکتب یادشده، نه مفهوم «سعادت» بلکه مفهوم «رهایی» است؛ مفهومی که منطبق بر «اخلاق فضیلت» است. با این توضیح که هر یک از متفکران این مکتب، راه تحقق «رهایی» را در مکانیزمی خاص خود تعریف میکنند. هورکهایمر «خرد عینی»، آدورنو «زیبایی»، مارکوزه «بازسازی عقلانی جامعه» و هابرماس «گفت وگو» را راه رسیدن به رهایی می دانند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
27 - نسبت میان حقیقت و سیاست: خوانشی نئوپراگماتیستی
مسعود اخوان کاظمی محمد کریم محمدیحقيقت پراگماتيكي در انديشه «ريچارد رورتي»، بديلي است براي جست وجوي حقيقت به اسلوبي كه سنت فكري و فلسفي غرب تاكنون بدان پرداخته است. در بررسي مفهوم حقيقت، رويكرد عملگرایانه رورتي به تقابل با دو روايت مطرح در انديشه فلسفي غرب برمیخیزد: از یکسو با روايت افلاطوني - دکارتی أکثرحقيقت پراگماتيكي در انديشه «ريچارد رورتي»، بديلي است براي جست وجوي حقيقت به اسلوبي كه سنت فكري و فلسفي غرب تاكنون بدان پرداخته است. در بررسي مفهوم حقيقت، رويكرد عملگرایانه رورتي به تقابل با دو روايت مطرح در انديشه فلسفي غرب برمیخیزد: از یکسو با روايت افلاطوني - دکارتی، كه در آن حقيقت به مثابه امري متافيزيكال تعبير میشود و از سوي ديگر با روايت فراتجدد كه معتقد به شالوده شكني حقيقت است و حكم به نسبي بودن آن میکند. نویسندگان در پاسخ به این پرسش که: نسبت برقرارشده میان حقیقت و سیاست، چه پیامدهایی در حوزۀ اندیشه سیاسی رورتی دارد، به صورتبندی این فرضیه پرداختهاند که «نسبت برقرارشده میان حقیقت و سیاست در اندیشه رورتی، منجر به ابداع سیاست متکی به امید اجتماعی بر مبنای تز اولویت دمکراسی بر فلسفه شده است». بر این اساس تلاش شده است با واکاوی الگوي حقيقت پراگماتیکیای كه رورتي پيش مینهد، نشان داده شود که این الگو، ادامه همان مفهوم حقيقت در سنت پراگماتيستي «ويليام جيمز» و «جان ديويي» در قالب چرخش زباني است. همچنين شاخصه آن تأکید بر همبستگي است در مقابل آنچه رورتي خواست عينيت مینامد. این روایت در عين حال كه قادر است بدون داشتن هرگونه ادعای عینیت از درافتادن در دام نسبیگرایی بپرهیزد، مفهومی را مدنظر دارد که به شیوهای عملی در راه برآورده ساختن مقاصد و حل معضلات سیاسی، مفید فایده واقع شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
28 - از سیاستشناسی تا سیاستورزی: هستیشناسی نسبت سیاست و امر سیاسی
فرامرز تقیلوسیاست به مثابه «فلسفه» در فهم سنتی و به مثابه «علم» در معنای مدرن آن، امکان کسب معرفت عینی از امر سیاسی را به عنوان موضوع مطالعه خود مفروض داشته است. با این حال در دوران معاصر، اندیشهورزی تأملی درباره نسبت نظریه و عمل در قلمرو سیاست، به این نتیجه رهنمون شده است که اندی أکثرسیاست به مثابه «فلسفه» در فهم سنتی و به مثابه «علم» در معنای مدرن آن، امکان کسب معرفت عینی از امر سیاسی را به عنوان موضوع مطالعه خود مفروض داشته است. با این حال در دوران معاصر، اندیشهورزی تأملی درباره نسبت نظریه و عمل در قلمرو سیاست، به این نتیجه رهنمون شده است که اندیشیدن دربارۀ امور سیاسی با عمل کردن به صورت سیاسی یعنی با عمل معطوف به قدرت همراه است. بر این اساس پرسش اصلی مقاله این است که فهم ما از رابطۀ سیاست و امر سیاسی با نظر به نسبت امر هستیشناختی و امر سیاسی چگونه متحول شده است؟ فرضیه این است که در تحلیل هستیشناسی سیاسی، سیاست و امر سیاسی درگیر رابطهای متقابل هستند که بر اساس آن، سیاستشناسی و سیاستورزی به مثابه دو روی سکه متجلی میشوند. این رابطه از دو جهت بررسی شده است: اول از روزنه نگاه به امر سیاسی از چشمانداز سنتی و مدرن به مثابه قلمروی خاص از موجودیت یا هستنده و دوم از جهت نگاه به امر سیاسی از چشمانداز هستیشناسی بنیادین در قالب اندیشۀ انتقادی معاصر که از پدیدارشناسی وجودی تا پساساختارگرایی نمود یافته است. در بررسی امر سیاسی به مثابه هستنده، مسائل مربوط به تفاوتهای امر سیاسی با سایر امور اجتماعی اهمیت می یابد. در مقابل، امر سیاسی در وجه هستیشناختی بنیادین آن، ناظر بر مسائلی اساسی درباره چگونگی تکوین زندگی سیاسی از رهگذر تحول در نظر و عمل است. بدین ترتیب ضمن تمرکز بر تحلیل هستیشناسی سیاسی به روشی تأملی یا انعکاسی که روشی ناظر بر تحلیل مسائل نظریهها در سطح درجه دوم یا سطح فرانظری به مثابه یک چارچوب تحلیلی است، تأثیر تحول در فهم رابطۀ علم سیاست و امر سیاسی بر نحوۀ تحول سوژگی ما از حیث چگونگی بازنمایی امر سیاسی بررسی می شود. «خود»اندیشی انتقادی به مثابه محصول کاربست روش تأملی در تحلیل هستیشناسی سیاسی، بر ماهیت متحول فهم رابطۀ خود/ دیگری به مثابه دلالتگر امر سیاسی آگاهی انتقادی مییابد و ضمن بازشناسی وجه سلبی سلطه و تخاصم در آن، درصدد جست وجوی امکانهای جدیدی از هستی سیاسی به صورت ایجابی است که دلالت بر هم فهمی، رهایی و مصالحه داشته باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
29 - اخلاق و سیاست در اندیشه سیاسی «ابوعلی احمد بن مسکویه رازی»
ایرج رنجبر سمیرا غلامیبررسی نسبت اخلاق و سیاست در اندیشۀ مسکویه رازی، مسئله این مقاله را تشکیل می دهد. برای پیش داوری نکردن درباره تقدم و تأخر میان اخلاق و سیاست و تبعیت یکی از دیگری، نسبت آنها برحسب نقاط تقاطع و تلاقیِ مفهومی به عنوان دوایری متداخل بررسی شده است. تبیین نظری چنین نسبتی ملهم أکثربررسی نسبت اخلاق و سیاست در اندیشۀ مسکویه رازی، مسئله این مقاله را تشکیل می دهد. برای پیش داوری نکردن درباره تقدم و تأخر میان اخلاق و سیاست و تبعیت یکی از دیگری، نسبت آنها برحسب نقاط تقاطع و تلاقیِ مفهومی به عنوان دوایری متداخل بررسی شده است. تبیین نظری چنین نسبتی ملهم از الگوی «یورگن هابرماس» در راستای بررسی نسبت اخلاق و سیاست در تاریخ اندیشۀ سیاسی غرب است. بر اساس این نظریه «همبستگی» اخلاق و سیاست بر محور نقاط تلاقیِ مفهومی قابل توضیح است، چنان که پایان یافتن چنین نقاطی به منزلۀ آغاز «گسست» این دو عرصه محسوب می شود. با ابتنا بر این نظریه، مقالۀ حاضر درصدد برآمد تا به تحلیل و پردازش این مسئله بپردازد که محور تلاقی و نقاط تقاطع اخلاق و سیاست در اندیشۀ سیاسی مسکویه رازی چگونه قابل تببین است. با کاربست روش تحلیل کیفی در سطوح تبیین و تفسیر اطلاعات و متون موجود در این باره، تحقیق حاضر به این نتیجه منتج شد که در اندیشۀ سیاسی مسکویه، اخلاق و سیاست بر مدار «به زیستی و سعادت» با هم تلاقی می کنند و حصول سعادت در این جهان از مجرای زندگی در مدینه ا ی با کاربست بهترین شیوه های ممکنِ اعمال اقتدار ممکن می گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
30 - بررسی اندیشه سیاسی «حافظ» در چارچوب نظریّه «اسپریگنز»
علی باقری دولت آبادی سیّد شاهرخ موسویانشاعران ایرانی از دیرباز از ارکان اصلی و واسطهای میان مردم و دستگاه حاکمیّت بوده اند و به خاطر ارتباط مستقیم با حاکمیّت، نحوه معاش و گذران زندگی آنها همیشه از این ارتباط تأثیر پذیرفته است. حافظ به عنوان یکی از چهرههای شاخص ادبیّات ایران، نه تنها از این قاعده مستثنی نی أکثرشاعران ایرانی از دیرباز از ارکان اصلی و واسطهای میان مردم و دستگاه حاکمیّت بوده اند و به خاطر ارتباط مستقیم با حاکمیّت، نحوه معاش و گذران زندگی آنها همیشه از این ارتباط تأثیر پذیرفته است. حافظ به عنوان یکی از چهرههای شاخص ادبیّات ایران، نه تنها از این قاعده مستثنی نیست، بلکه زندگی او عجیب با تحولات زمانه و جابه جایی حاکمان گره خورده است. پرسش اصلی پژوهش این است که این تحولات چه تأثیری بر اندیشه سیاسی حافظ گذاشتند و حافظ راه رهایی از مشکلات زمانه را در چه میدید؟ برای پاسخ به پرسش یادشده با به کارگیری نظریّه «اسپریگنز» (مشکلشناسی، علتشناسی، جامعه آرمانی، راه حل) و روش توصیفی - تحلیلی، ویژگی های اندیشه سیاسی حافظ توضیح داده شده است. طبق چارچوب نظری، یافتههای پژوهش نشان میدهد که حافظ مشکل سیاسی جامعه خود را در قتل، زندان، تکفیر، تهمت، فساد، ناامنی و بی ثباتی میدید. او در مقام علت یابی تزویر و ریا، سوء استفاده از مقام و موقعیت و ظلم را عامل بسترساز بروز اعتراضات در جامعه میدانست. همچنین جامعه آرمانی حافظ در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، ویژگیهایی همچون پرهیز از بدگویی، ریا، انجام کار بد و تأکید بر ساده زیستی و قناعت، بی اعتنایی به حسودان و دل نبستن به دنیا و قدرت داشت. از نگاه حافظ، راه حل فائق آمدن بر این مشکلات در اصلاح گری، پرهیز از ظلم، تسامح و مدارا، عبرت گرفتن از تاریخ و پندپذیری بود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
31 - تحلیل و بررسی اندیشۀ حکومت اسلامی در «کشف اسرار»
امیرحسین حاتمییکی از مهم ترین مسائل مورد مناقشه درباره اندیشه و فکر سیاسی بنیان گذار جمهوری اسلامی، تفاوت فکر سیاسی وی در دهه های 20 و 30 با دهه 40 به بعد است. به ویژه آنجا که به نظر می رسد در کتاب «کشف اسرار» به نوعی نظارت فقیه بر ساختار سیاسی باور دارد و در کتاب «ولایت فقیه»، لزوم أکثریکی از مهم ترین مسائل مورد مناقشه درباره اندیشه و فکر سیاسی بنیان گذار جمهوری اسلامی، تفاوت فکر سیاسی وی در دهه های 20 و 30 با دهه 40 به بعد است. به ویژه آنجا که به نظر می رسد در کتاب «کشف اسرار» به نوعی نظارت فقیه بر ساختار سیاسی باور دارد و در کتاب «ولایت فقیه»، لزوم حکومت اسلامی به زعامت فقیه را اثبات می نماید. بر این مبنا، پرسش مهمی مطرح می-شود. آیا در کتاب «کشف اسرار» نباید به دنبال اندیشه حکومت اسلامی به آن معنا که در کتاب «ولایت فقیه» تبیین شده، باشیم؟ بسیاری از پژوهشگران از منظرهای مختلفی به این پرسش پاسخ مثبت داده اند. اما یافته های پژوهش حاضر که عمدتاً مبتنی بر بررسی زمینه های نظری است، نشان می دهد که در واقع تحول اساسی در فکر سیاسی آیت الله خمینی رخ نداده و اندیشه حکومت اسلامی را که در کتاب «ولایت فقیه» توضیح داده شده، می توان در کتاب «کشف اسرار» نیز جست وجو نمود؛ البته نه بدان صراحت. این عدم صراحت نیز عمدتاً به دلایل تاریخی، سیاسی و مذهبی بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
32 - نقش نظریۀ اعتباریات «علامه طباطبایی» در تحقق حکمت سیاسی- اجتماعی متعالیه
حسن اورعی طاهره کمالی زاده مریم صانع پوربا وجود استقبال عالمان و متفکران جهان اسلام و تألیف شروح و تفاسیر متعدد، بسیاری از کارکردهای نظام حکمت صدرایی هنوز مورد توجه کافی واقع نشده است. ابعاد سیاسی- اجتماعی حکمت متعالیه، مهمترین زوایای مغفول ماندۀ این مکتب است. سید محمدحسین طباطبایی، یکی از بزرگترین پیروان م أکثربا وجود استقبال عالمان و متفکران جهان اسلام و تألیف شروح و تفاسیر متعدد، بسیاری از کارکردهای نظام حکمت صدرایی هنوز مورد توجه کافی واقع نشده است. ابعاد سیاسی- اجتماعی حکمت متعالیه، مهمترین زوایای مغفول ماندۀ این مکتب است. سید محمدحسین طباطبایی، یکی از بزرگترین پیروان مکتب صدرایی است که با طرح نظریۀ اعتباریات، امتداد حکمت متعالیه در مسیر اجتماعی- سیاسی را رقم زد. این نوشتار با بررسی نظریۀ ادراکات اعتباری به نقش آن در تبیین حکمت سیاسی- اجتماعی در چارچوب فلسفۀ صدرایی پرداخته است. ادراکات اعتباری، واسطه های بین نیازهای انسان و افعال او جهت رفع آن نیازهاست و بر این اساس نظریۀ اعتباریات را می توان حلقۀ وصل حکمت نظری و حکمت عملی دانست. طبق این نظریه، جامعه یک واقعیت تقلیل ناپذیر به افراد و منوط به تحقق یک جمع انسانی است که تأثیر و تأثر متقابل داشته، تحقق این جمع تابع اصل استخدام است. اصل استخدام متقابل نیازمند تعامل و تفاهم دوطرفه و بهتبع نیازمند خلق زبان و در ادامه اعتبار ساختارهای اجتماعی، عدالت، قدرت و درنهایت سیاست است. سپس نظامات اجتماعی بر اساس احکام و اوامر عقلی برخاسته از فطرت در راستای صلاح و تکامل فرد و جامعه سامان می یابد. اصالت جامعه از منظر علامه و سریان اعتباریات پیش از اجتماع در اعتباریات پسینی، تبیین دقیقتری از حرکت استکمالی عالم از کثرت به وحدت و جهتدهی افراد به سوی کمال در بستر حکمت سیاسی- اجتماعی متعالیه و در چارچوب شریعت ارائه می دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
33 - نقش اساطیر در شکلگیری هستیشناسی نظم کیهانی در «نامه تنسر»
علی جهانگیری گارینه کشیشیان حسن آبنیکی علی مرتضویاننظم و عدالت از مهم ترین مفاهیم اندیشه ای است که ریشه در جهان بینی و ایدئولوژی هر کشور و ملّت دارد. بر همین اساس اندیشۀ تنسر، موبد زرتشتی زمان ساسانیان، متأثر از دین زرتشت و دیدگاه اساطیری وی به کیهان است. از منظر وی، اساطیر، دیدگاه انسان دین دار را به خود و طبیعت جهت می أکثرنظم و عدالت از مهم ترین مفاهیم اندیشه ای است که ریشه در جهان بینی و ایدئولوژی هر کشور و ملّت دارد. بر همین اساس اندیشۀ تنسر، موبد زرتشتی زمان ساسانیان، متأثر از دین زرتشت و دیدگاه اساطیری وی به کیهان است. از منظر وی، اساطیر، دیدگاه انسان دین دار را به خود و طبیعت جهت می دهند و نظم می بخشند. نظمی کیهانی که در آن همه چیز غایتمند است و هر کسی به وظیفۀ خاص خود تحت نظر اهورامزدا در نبرد خیر و شر فعالیّت می کند. آیینه این دیدگاه خیمه ای و قائم محور در زمین، سیستم رئیس محوری می شود که در آن شاه آرمانی، دین رسمیِ همه گیر و سلسله مراتب اجتماعی، بر اساس قانون اَزلی به نام اَشه، نظم را می سازند و عدالت را برقرار می کنند. عدالتی که از فرد به اجتماع منتقل می شود و همه جزئیات آن دقیقاً منطبق بر دین و نظم کیهانی است. ﻧﺎﻣﻪ ﺗﻨﺴﺮ از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺘﻮن ﮐﻼﺳﯿﮑﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در آن ﺧﻄﻮط ﮐﻠّﯽ اﻧﺪﯾﺸﻪ ﺳﯿﺎﺳﯽ اﯾﺮان ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺗﺮﺳـﯿﻢ ﺷﺪه اﺳﺖ. اﻧﺪﯾﺸﻪ ﺳﯿﺎﺳﯽ منعکس شده در اﯾﻦ ﻣﺘﻦ، ﺑﺎزﺗﺎب دﻫﻨﺪۀ ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎي ﻣﺤﯿﻂ ﺳﯿﺎﺳﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ دوران اﺳﺖ و ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه در ﻓﻀﺎي ﻓﮑﺮي ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺣﺎﮐﻢ ﯾﻌﻨﯽ ﺟﻬﺎن بینی زرتشتی، نظریه-پردازیﮐـﺮده است. روﺷﻰ ﻛـﻪ در این مقاله با استناد بر «نامه تنسر» از آن اﺳـﺘﻔـﺎده ﺷﺪه، روش هرمنوتیک ترکیبی متن- زمینه محورِ اسکینر اﺳـﺖ. در این نوشته تلاش شد تا با بهره گیری از روش هرمنوتیک اسکینری، نقش اساطیر در شکل گیری نظم کیهانی در نامه تنسر بازنمایی شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
34 - سیاست اخلاقی از نظریه تا عمل: درباره امکان تأسیس سیاست اخلاقی با تکیه بر فلسفه «لویناس» و تجربه «مصدّق»
حسین مصباحیاناین نوشته درصدد پرتوافکندن بر این پرسش است که سیاست اخلاقی چیست و در اندیشه سیاسی و اخلاقی روزگار ما، چه جایگاهی دارد؟ نوشته بحث کرده است که جدایی بین دوحوزه سیاست و اخلاق که عمدتاً ماکیاوللی آن را مطرح کرده است، هرچند میتواند و باید دستاوردی مثبت برای هر دوحوزه تلقی أکثراین نوشته درصدد پرتوافکندن بر این پرسش است که سیاست اخلاقی چیست و در اندیشه سیاسی و اخلاقی روزگار ما، چه جایگاهی دارد؟ نوشته بحث کرده است که جدایی بین دوحوزه سیاست و اخلاق که عمدتاً ماکیاوللی آن را مطرح کرده است، هرچند میتواند و باید دستاوردی مثبت برای هر دوحوزه تلقی شود، شکل ساده، کلاسیک و مطلق این جدایی در اندیشه سیاسی و اخلاقی معاصر ما قابل دفاع نیست. به همین دلیل، این مقاله با مبنا قرار دادن آموزه های یکی از مهم ترین فیلسوفان اخلاق، «امانوئل لویناس»، تلاش کرده است تا به تقویت نظریه ای که «سیاست اخلاقی» نام گرفته است، یاری رساند و با تعریف اخلاق به عنوان فلسفه اول و سیاست به عنوان ابزاری برای حمل تعلق اخلاقی تیمارداری، راهی برای پیوند بین اخلاق به مثابه فرجام شناسی صلح و سیاست به عنوان کارگزار عملی آن بیابد. از آنجا که نظریه سیاست اخلاقی در پی مسئله شناسی جدایی مدرن و آمیختگی پیش مدرن سیاست و اخلاق صورت بندی شده است و قرار است واجد کارکردی عملی باشد، نوشته در قسمت دوم خود به منظور فراهم آوردن نمونه ای عینی و عملی از به کار گرفته شدن «سیاست اخلاقی»، به واکاوی اهم جهتگیری های سیاسی دکتر «محمد مصدق» در دو حوزه داخلی و خارجی، با محوریت تقدم جنبه اخلاقی نهضت ملی شدن صنعت نفت بر جنبه اقتصادی آن پرداخته است تا نشان دهد که اهداف سیاست اخلاقی در تجربه مصدق قابل پیگیری است و چون چنین است، میتوان به توسعه چنین سیاستی امیدوار بود و بدان اندیشید. برکشیدن تلقی دکتر محمد مصدّق از «رابطه اخلاق و سیاست» در این نوشته، از خلال نامه ها، خاطرات، نطقها و رسالههای او صورت گرفته است؛ تلقیای که پایگاه و منبع عملکردهای سیاسی او بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
35 - پیوند زیستسیاست با گفتمانهای جهانی: لیبرالیسم، توتالیتاریسم، امنیت
فاتح مرادی عباسعلی رهبرتفسیری از لیبرالیسم، توتالیتاریسم و امنیت به¬مثابه گفتمان زیستسیاسی، هدف این مقاله است. هدف گفتمان، تولید سوژة مورد نظر است که در معیارها و الگوهای روزمره مشاهده و قابل کنترل باشد. مسئلة اصلی متن حاضر، آشکارسازی چگونگی پیوند گفتمانهای موجود و پیوند آن با زیستسیاست و أکثرتفسیری از لیبرالیسم، توتالیتاریسم و امنیت به¬مثابه گفتمان زیستسیاسی، هدف این مقاله است. هدف گفتمان، تولید سوژة مورد نظر است که در معیارها و الگوهای روزمره مشاهده و قابل کنترل باشد. مسئلة اصلی متن حاضر، آشکارسازی چگونگی پیوند گفتمانهای موجود و پیوند آن با زیستسیاست و سیاست بدن است. چگونگی تلاقی این گفتمانها با سیاست بدن آنچنان گسترش یافته است که شامل بخش زیادی از نظریهها و متون مختلف در قرن بیستم می¬شود. کاوش در این اندیشهها نشان میدهد که گرایشها و اقدامات یکسانساز بدن و جمعیت، دغدغة اصلی بسیاری از گفتمانهای یک سدة اخیر است. الگوهای بدن اقتصادی یا بدن تولیدگر ثروت، بدن غیر یا دیگری و امنیت از دل این گفتمانها برآمده¬ است. تقریباً همة پژوهشهای مشابه که در این زمینه به نگارش درآمدهاند، متأثر از اندیشة میشل فوکو است و در متن حاضر نیز از همین روند و از روش تبارشناسی تبعیت کردهایم. از این¬رو فرضیة پژوهش این است که اشکال نظامهای توتالیتاریسم، لیبرالیسم/ نئولیبرالیسم و امنیت، شکل تکامل¬یافتة زیستسیاستاند و ابتدا در فرم زیستسیاست به عرصه پا نهادهاند. در مجموع میتوان گفت که نظامهای بررسی¬شده به¬مثابه گفتمان و در اشکال زیستسیاسی تبلور یافتهاند تا به سوژة مورد نظر در سطحی جهانی و محلی دست یابند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
36 - اندیشۀ «هانا آرنت» و امکان تحول در روابط بینالملل
حميرا مشیرزاده آریا مکنتجریان اصلی در روابط بین الملل و به طور خاص واقع گرایی، خشونت را از اجزای اصلی و جدایی ناپذیر روابط بین الملل می داند. گونه های مختلف واقع گرایی، سرشت انسان و نظام بین الملل را ذاتاً خشونت آمیز تلقی می کنند. نظریۀ قدرت سیاسی «هانا آرنت» به عنوان یک کنش جمعی و غیرخشونت آم أکثرجریان اصلی در روابط بین الملل و به طور خاص واقع گرایی، خشونت را از اجزای اصلی و جدایی ناپذیر روابط بین الملل می داند. گونه های مختلف واقع گرایی، سرشت انسان و نظام بین الملل را ذاتاً خشونت آمیز تلقی می کنند. نظریۀ قدرت سیاسی «هانا آرنت» به عنوان یک کنش جمعی و غیرخشونت آمیز، این فرض بنیادین را به چالش می کشد و چشم اندازی نوین به آنچه جوهر سیاست است ارائه می کند. در تفکر آرنت، مفهوم «وضعیت انسان» متضمن نفی هرگونه ذاتپنداری یا جوهرگرایی درباره انسان است و فضای نظری جدیدی برای فهمی نوین از روابط بین الملل می گشاید که در آن، انسان ها به کارگزاران اصلی سیاسی تبدیل می شوند. برخلاف جریان اصلی روابط بین الملل و واقع گرایی به طور خاص از نظر آرنت، افراد و نه دولت ها می توانند بازیکنان اصلی در روابط بین الملل باشند (هرچند او وضعیت موجود بین المللی را چنین نمی بیند و نگاهی واقعگرایانه به آن دارد). در این مقاله، ما با به هم پیوستن ابعاد مختلف اندیشه سیاسی آرنت می کوشیم تا نشان دهیم که چه حوزه هایی از نظریه سیاسی آرنت با روابط بین الملل ارتباط پیدا می کند و بینش او (به ویژه زمانی که در پیوند با بینش هایی از سایر متفکران قرار گیرد)، چه زمینه ای برای طرح تغییرات ممکن در عرصۀ سیاست جهانی می تواند ارائه کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
37 - سیاست پسامدرنی؛ دموکراسی مجادلهای «ویلیام کونولی»
فرامرز میرزازاده احمدبیگلوپسامدرنیسم با بنفکنی همه بنیانها و روایتهای کلان، شرایطی را بهوجود آورده است که در آن کثرتگرایی و تعدد، مبنای اتخاذ سیاستهاست. در حالی که عدهای از اندیشمندان از امتناع شکلگیری سیاست در فضای پسامدرنی صحبت کرده و فقدان مبنا را برای پایهگذاری نظریۀ سیاسی نامناسب أکثرپسامدرنیسم با بنفکنی همه بنیانها و روایتهای کلان، شرایطی را بهوجود آورده است که در آن کثرتگرایی و تعدد، مبنای اتخاذ سیاستهاست. در حالی که عدهای از اندیشمندان از امتناع شکلگیری سیاست در فضای پسامدرنی صحبت کرده و فقدان مبنا را برای پایهگذاری نظریۀ سیاسی نامناسب دانستهاند، عدهای دیگر درصدد بودهاند تا سیاست متناسب با این فضا را هم از لحاظ نظری و هم از جنبۀ عملی بنیان نهند. از جمله این افراد، «ویلیام کونولی» است که با ابداع مفاهیمی چون کثرتگرایی چندبعدی، سیاست مبتنی بر هستیشناسی، سیاست برآمدن، تفاهم انتقادی و احترام مجادلهای، سیاست در شرایط پسامدرن را تبیین نموده و متناسب با تعدد، تکثر، پراکندگی و تفاوت هویتها، راهکار عملی پیش نهاده است. دموکراسی مجادلهای، که البته بانیان و طرفداران دیگری چون شانتال موفه، دیوید اوون و جیمز تولی را نیز همراه خود دارد، راهکاری است که به عنوان راهکار عملی بدیل به جای دموکراسی رأیزنانه پیشنهاد شده و امکان زندگی سیاسی شمولگرا، اقتضایی و مسئولیتپذیری را همراه با منازعۀ احترامانگیز هویتهای جدید، شگفتانگیز، پیشبینی ناپذیر، متفاوت و حتی متناقض مورد توجه قرار داده است. عدم قطعیت، پیشبینیناپذیری، کنار هم نهادن عقاید الهی و الحادی در شرایط تکثر هویتهای جنسیتی، زبانی، نژادی و فرهنگی از مؤلفههایی است که کونولی در سیاست پسامدرنی مورد توجه و تبیین قرار داده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
38 - الهیات لیبرالدموکراسی و علم سیاست جدید: تأملی در کوششهای الهیاتی- سیاسی «ماکیاولی»، «هابز» و «اسپینوزا» به عنوان پیشگامان علم سیاست جدید
شروین مقیمی زنجانیفلسفه مدرن به یک معنای بسیار مهم، خصم فلسفۀ قدمایی بود و برای پیروزی در این نبرد میبایست دایرۀ عمل خود را از حدود «شناخت» امر خوب و امر بد، به سطح وسیعتر «چگونگی رسیدن به» امر خوب و پرهیز از امر بد، بسط میداد. فلسفۀ مدرن و به تبع آن، فلسفۀ سیاسی مدرن لاجرم میبایست ز أکثرفلسفه مدرن به یک معنای بسیار مهم، خصم فلسفۀ قدمایی بود و برای پیروزی در این نبرد میبایست دایرۀ عمل خود را از حدود «شناخت» امر خوب و امر بد، به سطح وسیعتر «چگونگی رسیدن به» امر خوب و پرهیز از امر بد، بسط میداد. فلسفۀ مدرن و به تبع آن، فلسفۀ سیاسی مدرن لاجرم میبایست زمینه را برای یقینیّاتی جدید فراهم میآورد و این کوشش برای غلبه بر الهیات-سیاسیِ وحیانیِ پیش از او، به عنوان جدیترین چالش بر سر راه تجدّد، امری ضروری محسوب میشد. بدین ترتیب فلسفه سیاسی جدید، وظیفۀ طراحی و تدوین این الهیات جدید را که متضمن موضوعات جدیدی برای یقین انسانها بود، موضوعاتی که قرار بود جای موضوعات قدیمی را در ساحت عقل سلیم بگیرد، بر عهده گرفت. ما در این مقاله برآنیم تا تأملات سه تن از مهم ترین فیلسوفان سیاسی مدرن اولیه را از منظر کوشششان برای تدوین الهیات مورد بحث، از نظر بگذرانیم. به زعم ما هر یک از این سه، وجهی از این الهیات را بسط دادند که در نهایت به پشتوانهای اقناعی برای رژیمهای لیبرالدموکراتیک تبدیل شد. «ماکیاولی» بر ضعیفشدن انسان به واسطه تبعیت از اخلاق مسیحی و تن دردادن به اصل رستگاری نفس به عنوان وهمی که راه را بر رستگاری میهن بسته است، تأکید نمود. «هابز» بر بلایایی مثل جنگ و کشتار و ناامنی از یکسو و واماندن از رفاه و برآوردن امیال طبیعی بدن که رفته رفته قرار بود ذیل مفهوم خوشی، جای سعادت را در معنای قدمایی آن بگیرد، متمرکز شد. و در نهایت «اسپینوزا» در رساله الهیاتی- سیاسی که میتوان از آن با عنوان انجیل لیبرال-دموکراسی سخن گفت، بر ردّ مداخلۀ الهیات وحیانی در امر سیاست و تأکید بر حق طبیعی انسانی به مثابه یک ضرورت طبیعی تأکید نمود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
39 - قدرت از دیدگاه نوجهادگرایان نحوه حضور نئورادیکالیسم سلفی در عرصه بینالملل
طیبه محمدی کیاحضور جهادگرایی نو در عرصۀ سیاست جهانی، تجربهای تازه را در دسترس دانشمندان سیاست نهاد. این حضور به مثابه امکانی گشوده و پویا، خود را به جهان بیرون عرضه میدارد و میکوشد تا پیامی دیرینه را در قالبی نامأنوس و بسیار نوآمد در هیئت خشونت و ترور عرضه نماید. حضور جهادگرایی نو أکثرحضور جهادگرایی نو در عرصۀ سیاست جهانی، تجربهای تازه را در دسترس دانشمندان سیاست نهاد. این حضور به مثابه امکانی گشوده و پویا، خود را به جهان بیرون عرضه میدارد و میکوشد تا پیامی دیرینه را در قالبی نامأنوس و بسیار نوآمد در هیئت خشونت و ترور عرضه نماید. حضور جهادگرایی نو را نمیتوان فارغ از مفهوم قدرت نزد ایشان فهم نمود و این فهم را باید ضمن توجه به کنش جهادی از یکسوی و التفات به ذهنیت و فهم ایشان از موقعیت از سوی دیگر تحصیل نمود. نوشتار در بخش هایی چند سامان یافته است. پس از طرح مسئله، به نوجهادگرایی به مثابه چهرۀ قدرت حاشیهای میپردازد و این جریان را در عرصۀ سیاست جهانی میکاود. در ادامه بخش امر سیاسی و نوجهادگرایی به مراد اینان از سیاست و توضیح قدرت در گفتمان نوجهادگرایی به مثابه گفتمان رقیب و نیز تشریح معنای ویژه قدرت نزد ایشان اختصاص دارد. مطالعۀ سوژه گفتمانی: کنش انتحاری به مثابه نماد سوژه گفتمانی در گفتمان نوجهادگرایی، بخش پسین نوشتار است که نحوۀ اعمال قدرت خوشهای را در گسترۀ بینالملل از سوی باورمندان به سلفیسم جهادی توضیح میدهد. نوشتار با جمع بندی به پایان میرسد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
40 - مناسبات دین و سیاست در فهم هرمنوتیکی نصر حامد ابوزید
علیاکبر اسدی کویجی عباسعلی رهبردکتر «نصر حامد ابوزید» از نواندیشان دینی است که در زمینه مسائل علوم قرآنی و سیاسی، دیدگاه های گاه متفاوت و چالش برانگیزی از آرای پیشینیان عرضه کرده است. این پژوهش در تلاش است تا در قالب تفسیر تاریخی و انتقادی اسکینر با بررسی زمینههای ایدئولوژیکی و عملی و ترفندهای زبانی أکثردکتر «نصر حامد ابوزید» از نواندیشان دینی است که در زمینه مسائل علوم قرآنی و سیاسی، دیدگاه های گاه متفاوت و چالش برانگیزی از آرای پیشینیان عرضه کرده است. این پژوهش در تلاش است تا در قالب تفسیر تاریخی و انتقادی اسکینر با بررسی زمینههای ایدئولوژیکی و عملی و ترفندهای زبانی مورد استعمال، به فهم اندیشۀ سیاسی و کشف کنش زبانی قصدمند نصر حامد ابوزید در طرح تفکیک نسبت و تعامل دین و سیاست بپردازد. آنچه برای نویسنده به عنوان یافته تحقیق مورد توجه قرار گرفت این بود که ابوزید با نقد اسلام سیاسی و گفتمان دینی سنتی جهت خروج مصر از مشکلات مترتب و نوسازی اجتماعی، تأسیس جامعهای دموکراتیک را مدنظر داشت و آن را مترتب بر نوسازی دینی میدانست. از این رو در راستای مقابله با بنیانهای اندیشهای تأسیس و تقویت حکومت استبدادی (در مصر) به جدایی دین از سیاست رسید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
41 - بررسی رابطه سیاست و سعادت در اندیشه ارسطو و ابن مسکویه
علی محمد ساجدی هاجر دارایی تباررابطه "سیاست" و "سعادت" از جمله مسائلی است که از دیر باز کانون توجه متفکران اخلاق اجتماعی قرار گرفته است. بررسی و مقایسه آراء دو متفکر بزرگ در این زمینه- یکی از یونان باستان و دیگری از حکمای اسلامی حائز اهمیت است. پژوهش حاضر کوشیده است به روش تحلیلی - تطبیقی به تبیین چگ أکثررابطه "سیاست" و "سعادت" از جمله مسائلی است که از دیر باز کانون توجه متفکران اخلاق اجتماعی قرار گرفته است. بررسی و مقایسه آراء دو متفکر بزرگ در این زمینه- یکی از یونان باستان و دیگری از حکمای اسلامی حائز اهمیت است. پژوهش حاضر کوشیده است به روش تحلیلی - تطبیقی به تبیین چگونگی رابطه این دو موضوع و وجوه اشتراک و افتراق آراء ایشان در این زمینه بپردازد. هم ارسطو و هم ابن مسکویه، غایت سیاست و جامعه سیاسی را دستیابی به سعادت میدانند و مولفههای دستیابی به جامعه مطلوب سیاسی را همان عناصر وصول به سعادت مطرح می کنند. با توجه به تأثیر آراء ارسطو بر اندیشه های ابن مسکویه، تفاوت در جهان بینی این دو متفکر، تفاوت در برخی مباحث را موجب شده است. ارسطو معیار مطلوب بودن جامعه سیاسی و وصول به سعادت را زندگی بر طبق فضیلت می داند. اما با توجه به جهان بینی توحیدی ابن مسکویه، او شریعت را عنصر لاینفک سیاست می داند و بهترین نوع سیاست را سیاست الهی معرفی میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
42 - گونهشناسی سیاستگذاریهای مرتبط با کودک در ایران
مریم شعباندر پژوهش حاضر، به دنبال «گونهشناسی سیاستگذاریهای مرتبط با کودک در ایران» بودیم. در این راستا، بعد از تعریف مفاهیم حساس پژوهش با رویه اکتشافی سیاستگذاریها شناسایی شدند، سپس با روش تحلیل محتوای کیفی به گونهشناسی آنها پرداختیم. یافتهها و نتایج نشان میدهند که سیاستگذ أکثردر پژوهش حاضر، به دنبال «گونهشناسی سیاستگذاریهای مرتبط با کودک در ایران» بودیم. در این راستا، بعد از تعریف مفاهیم حساس پژوهش با رویه اکتشافی سیاستگذاریها شناسایی شدند، سپس با روش تحلیل محتوای کیفی به گونهشناسی آنها پرداختیم. یافتهها و نتایج نشان میدهند که سیاستگذاریهای مرتبط با کودک در ایران را میتوان در سه مرحله گونهشناسی تدقیق نمود که به ترتیب، سیاستگذاریهای داخلی شامل چهار مورد: 1ـ سیاستگذاریهای حاکمیتی؛ 2ـ سیاستگذاریهای دولتی؛ 3ـ سیاستگذاریهای دیوانسالارانه (نهادهای بوروکراتیک)؛ 4ـ جامعه مدنی (سمنها (NGO) و خیریهها) هستند. سیاستگذاریهای خارجی نیز شامل دو مورد: 1ـ سیاستگذاریهای جامعه جهانی؛ 2ـ سیاستگذاریهای جهان اسلام میباشند. در نتیجه باید گفت که سیاستگذاریهای مرتبط با کودک در ایران، بسیار وسیع و گسترده هستند که مجموعه وسیعی از ابعاد زندگی کودکان را مورد توجه و حمایت قرار میدهند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
43 - فلسفه و شريعت در رساله الهياتيـسياسي اسپينوزا در ميانه ابن رشدگرايي و نص¬گرايي
رضا نجف¬زادهبا در نظر گرفتن سرشت چندفرهنگي تکوين سيستمهاي فکري، ميتوان گفت باروخ بنديکت اسپينوزا نگاه خود به مسئلة امکان يا امتناع توفيق بين فلسفه و شريعت را در امتداد سنتِ ابنرشدگرايان لاتين و يهود صورتبندي کرده است. بخش عمدهيي از رسالة الهياتي ـ سياسي مصروف پاسخ دادن به اين مس أکثربا در نظر گرفتن سرشت چندفرهنگي تکوين سيستمهاي فکري، ميتوان گفت باروخ بنديکت اسپينوزا نگاه خود به مسئلة امکان يا امتناع توفيق بين فلسفه و شريعت را در امتداد سنتِ ابنرشدگرايان لاتين و يهود صورتبندي کرده است. بخش عمدهيي از رسالة الهياتي ـ سياسي مصروف پاسخ دادن به اين مسئله شده است. فکر فلسفي اسپينوزا از چندين سنت فلسفي و سياسي تأثير گرفته است. وي که از متفکران طبيعي-مسلک دوران رنسانس الهام گرفته است، به سنت جمهوري خواهي راديکال تعلق دارد و در تکوين ميراث روشنگري راديکال سهمي عمده داشته است. در پيوند با اين جريانها، وي در عين حال از سنت اصلاحات ديني پروتستان نيز متأثر بوده و سابقة تربيت يهودي دارد. اسپينوزا با مسئلة بزرگ امکان يا امتناع جمع بين الهيات و فلسفه، يا ديانت و عقلانيت درگير است. مواجهه فيلسوف روشنگري راديکال با نص مقدس، در پرتو امکانهاي ميراث فکر عقلاني يهودي و اسلامي صورت گرفته است. وي براي پاسخ به آن مسئلة بزرگ، آشکارا با جريانهاي عقلگرا و نصگراي تاريخ ديانت يهود رويارو ميشود. به اعتبار سهم عظيم تفکر عقلي اسلامي در برآمدنِ فلسفة يهودي قرون ميانه، تأملات اسپينوزا او را به ميدانِ فکر عقلي اسلامي نيز ميکشاند. در مقايسه با نصگرايان و عقلگرايانِ مسلمان و يهودي قرون ميانه، وي راه ميانه را برگزيده و در بخشهاي الهياتي رسالة الهياتي ـ سياسي در دفاع از اين حکم احتجاج ميکند كه: نه فلسفه خادم شريعت و نه شريعت خادم فلسفه است. برپاية اين رأي اسپينوزايي، ميتوان اين دو فرضية مکمل را مطرح کرد: 1) امتناع جمع بين فلسفه و شريعت در رسالة الهياتي ـ سياسي لزوماً به معني تمهيد مباني عُرفي براي حوزة عمومي نيست. 2) رسالة الهياتي ـ سياسي از رهگذرِ هرمنوتيکِ تاريخي نص، نظريه يي ايمان گرايانه تمهيد ميکند که حوزة فراخِ زندگي در وضعيت مدرن را از ستروني و سردي بي معنايي رهايي ميبخشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
44 - جايگاه نبي در مدينه سينوي
محمد اکوان فاطمه محمدابنسينا بعنوان فيلسوف الهي، بحث از سياسيات را در خلال مباحث الهيات آورده و بظاهر در دستگاه فکري خود، اثر مستقل سياسي ننگاشته و آن را يکسره در حكمت عملي داخل نموده است. وي مصداق «حاکم افضل» را نبي و قوانين (نواميس) را وحي و سنت دانسته است و از آنجا که قبل از وي، فارابي أکثرابنسينا بعنوان فيلسوف الهي، بحث از سياسيات را در خلال مباحث الهيات آورده و بظاهر در دستگاه فکري خود، اثر مستقل سياسي ننگاشته و آن را يکسره در حكمت عملي داخل نموده است. وي مصداق «حاکم افضل» را نبي و قوانين (نواميس) را وحي و سنت دانسته است و از آنجا که قبل از وي، فارابي در «سياست مدينه» بنايي کامل نهاده، نيازي به ارائه توضيح بيشتر در زمينههاي تأسيس شده نميبيند و باجمال به آن پرداخته و وارد جزئيات نگرديده است، اما در بخش مربوط به چگونگي انتصاب يا انتخاب حاکم و نيز تدوين قوانين (نواميس الهي) براي مدينه فاضله بتفصيل سخن گفته است. در واقع آن سياست نبويي را که فارابي پي افکنده بود، ابنسينا تکميل نمود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
45 - دين و سياست در حكمت صدرايي
مهدي نجفي افرا روح الله مداميشريعت و سياست و رابطة آن دو از مسائل مهم در انديشة صدرالمتألهين است. مسئلة سياست كه يكي از عرصههاي مهم زندگي انسان است، از نگاه او مغفول نمانده است. ملاصدرا در آثار خود، اجتماعي بودن انسان را مورد تأكيد قرار داده و زندگي فردي را حتي اگر همراه با شريعت باشد، كافي نميدان أکثرشريعت و سياست و رابطة آن دو از مسائل مهم در انديشة صدرالمتألهين است. مسئلة سياست كه يكي از عرصههاي مهم زندگي انسان است، از نگاه او مغفول نمانده است. ملاصدرا در آثار خود، اجتماعي بودن انسان را مورد تأكيد قرار داده و زندگي فردي را حتي اگر همراه با شريعت باشد، كافي نميداند. در نگاه وي، سير تكاملي آدمي با زندگي اجتماعي امكانپذير بوده وجامعهيي كه بخواهد زمينة رشد و تكامل انسان را فراهم كند، بايد مبتني برشريعت اسلامي باشد. هرچند سياست، در چهار محور مبدأ، غايت، فعل و انفعال با دين تفاوت دارد، لكن سياست، كاملاً مستهلك در شريعت و شريعت باطن و حقيقت سياست است. ملاصدرا رابطه ميان دين وسياست را رابطة معقول با محسوس يا باطن با ظاهر ميداند؛ همانگونه كه شناخت طبيعت بدون ماوراء طبيعت شناختي ناكافي است، سياست بدون دين، موجب فرو غلطيدن انسان در ظواهر و غفلت از حقايق متعالي ميشود و صدمات جبرانناپذيري براي زندگي انسان بدنبال خواهد داشت. تبيين درست انديشة ملاصدرا بهترين سد در برابر سكولاريسم است كه بر جدايي دين از سياست تأكيد دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
46 - سرمقاله
آیتالله سیدمحمد خامنهایهمچنانكه آيين مقدس اسلام و ديگر اديان الهي برنامة سياست و تربيت اجتماع را از راه فرهنگسازي و افزايش آگاهي آنها به حقايقي از جهان آفرينش و نيز حقوقي كه انسان از خداوند دريافت داشته، آغاز كردند، دشمنان جوامع انساني نيز براي دورسازي مردم از حقوق حقة خود و به سلطه و بردگي أکثرهمچنانكه آيين مقدس اسلام و ديگر اديان الهي برنامة سياست و تربيت اجتماع را از راه فرهنگسازي و افزايش آگاهي آنها به حقايقي از جهان آفرينش و نيز حقوقي كه انسان از خداوند دريافت داشته، آغاز كردند، دشمنان جوامع انساني نيز براي دورسازي مردم از حقوق حقة خود و به سلطه و بردگي گرفتن پنهان آنها، فرهنگ و عقايد غلط و گمراه كننده را ـبا ساختن فلسفههاي دروغين و بيبنياد، و گسترش افكار مادي و ترغيب جوانان به لذات شهواني و لودگي و پوچي، به خورد مردم دادند كه مصداقي از همان مقابلة بناي قديم شر در برابر خير و اهريمن در برابر يزدان و ظلمت در برابر نور بود و البته براي رسيدن به اهداف خود،، از همة راههاي ممكن با فرهنگ اصيل دين و حكمت و سنن و افكار مفيد براي جامعه به جنگ پرداختند و سعي در ويرانسازي كانونهاي معرفتساز و فرهنگي اسلامي نمودند. بعد از وقوع انقلاب اسلامي نيز كه نظام اسلامي انقلابي ايران پرچم هدايت بشري اسلام را ـكه قرنها در غبار فراموشي پنهان شده بود ـ برپا كرد، مبارزه براي سقوط يا دستكم تحريف آن از سوي دشمنان آغاز شد و از هيچ اقدامي در اينباره كوتاهي نكردند. امروز نيز پس از گذشت چهار دهه پس از مقاومت مردم انقلابي ايران در برابر نقشهها و فتنههاي رنگانگ دشمن، كه بايد اركان فرهنگسازي انقلابي و اسلامي هر روز پررنگتر و شديدتر شود، وقايع و اخباري ديده و شنيده ميشود كه هزاران فرسنگ از اين اميد و آرزو دورتر است، و خطر براندازي نظام انساني اسلامي ايران را اعلام ميكند. شگفتي اينجاست كه مسئولين دولتي اين نظام كه براي حفظ نظام اسلامي بر روي كار آمده و ناز بر گردون ميفروشند، در اقدامات خود از جمله در رفتار با نهادهاي خدمتگزار فرهنگي غيردولتي راهي را ميروند كه ممكن است به همان خواسته دشمنان برسد و نهادهاي فرهنگي و بنيان حكمت و فرهنگ ملت را به نابودي بكشاند، و اين ساز ناهماهنگ با مصلحت نظام اسلامي و روح قانون اساسي را ببهانههاي واهي اقتصادي و مالي و بقولي جلوگيري از رانت سياسي! (نامي كه بيشرمانه به بنيادهاي شبه خيرية فرهنگي و علمي دادهاند) مينوازند. بنياد حكمت اسلامي صدرا از جمله كمك بگيراني از بودجه كشور بوده است كه با بودجهيي ناچيز و نزديك به هيچ، از يكطرف منشأ اجراي طرحهاي علمي كمنظير و ابتكاري بوده و يكي از عوامل توسعه و ترويج دانش فلسفه و حكمت شناخته شده است و چندين انجمن و مؤسسة فلسفي را ايجاد و اداره كرده و بيش از دو دهه كار درخشان در چارچوب تخصصي را پشت سر گذاشته و از اين راه چندين خلاء فرهنگي و فلسفي كشور را ـ كه از عهدة تشكيلات دولتي بر نميآيد ـ پر كرده است. اينگونه مؤسسات مورد بيمهري دولت، در بيشتر موارد جور دولت را نيز ميكشند، و با فداكاريهاي مسئولين آن مؤسسات (كه حتي گاهي بدون دريافت حقوق و مزاياست) بسياري از نقايص و خلاءهاي علمي و فرهنگي را پر ميكنند. قطع كمكهاي دولتي به اين مؤسسات و بنيادهاي علمي را اگر در كنار بذل و بخششهاي (دستگاه) بودجه به بنگاههاي ورزشي بويژه فوتبال و مسخرهگيهايي بنام هنر و سينما و رسانههاي غيرمتعهد قرار دهيم و رابطه بودجه با اين دو جبههرا مقايسه نمائيم، هنجار غلط تبعيض را كه قانون اساسي آنرا بشدت رفع و رد نموده در برابر خود مييابيم. بودجهنويسي آينة تمام نماي ادارة كشور و اراده و نيّت دولت ميباشد؛ خوب است كه عزيزان مسئول مالي كشور متوجه مخاطرات اينگونه اقدامات نسنجيده باشند تا در معرض تهمت هماهنگي با دشمنان خارجي براي مقابله با نظام انقلابي اسلامي ايران قرار نگيرند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
47 - سياست و سلوك حاكم در آيين سياسي شيخاشراق
نوشین نظیری خامنه سید عباس ذهبی بابک عباسی احمد بهشتی«سلوك» در آيين سياسي اشراقي سهروردي، واژهيي كليدي است. سلوك با خودشناسي در مرحلة فردي آغاز ميگردد و شخص را تا مرحلة اجتماعي و سياسي و حكومت بر يك جامعه پيش ميبرد. حاكم مورد نظر سهروردي، حكيمي است كه از رهگذر اين خودشناسي، پاي در عوالم برتر، از جمله عالم مثال ميگذارد كه أکثر«سلوك» در آيين سياسي اشراقي سهروردي، واژهيي كليدي است. سلوك با خودشناسي در مرحلة فردي آغاز ميگردد و شخص را تا مرحلة اجتماعي و سياسي و حكومت بر يك جامعه پيش ميبرد. حاكم مورد نظر سهروردي، حكيمي است كه از رهگذر اين خودشناسي، پاي در عوالم برتر، از جمله عالم مثال ميگذارد كه اولين عالم برتر بعد از عالم اجسام در انديشة شيخاشراق است و با سير در اين عالم، واسطة بين عالم انسانها و عالم خدا و فرشتگان ميگردد. او با خودشناسي، سير و سلوك در عالم مثال و اطاعت پروردگار به مرحلة قطب، امام و رياست عالم ميرسد. سهروردي با قائل شدن به مرتبۀ قطب براي حاكم و نيز كسي كه قادر است با عالم مثال مرتبط باشد و واسطة انسانها و خداوند قرار گيرد، سياست و حكومت و حاكميت آرماني و مدينة آرماني را با انديشة نويني مورد بررسي قرار داده است. عقيدة سهروردي در حكمت عملي و بويژه سياست، مطابق و همرديف با حكمت نظري او دربارة قواعدي چون تشكيك، امكان اشرف، قهر و محبت و ذومراتب بودن عالم است و همانطور كه عالم مثال ـ كه ابداع سهروردي است ـ واسطة عالم ماده و عالم انوار قاهره است، حاكم حكيم مرتبط با عالم مثال نيز واسطة انسانها و خداوند و نيز فرشتگان است. حكومت حاكمي با ويژگيهاي مورد نظر شيخاشراق، ايدئاليستي و دست نيافتني يا مختص برخي انسانها نيست بلكه وجود حاكمي با ويژگيهاي مورد نظر او امري شدني و واقعيتپذير است. توجه چنين حاكمي، هم بر سعادت دنيوي مردم است و هم سعادت اخروي. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
48 - سرمقاله
آیتالله سیدمحمد خامنهایجامعهشناسان بپيروي از حكما، جامعه و اجتماعات بشري را به فرد تشبيه نمودهاند كه نكتهيي مهم و قابل تأمل دارد، باين صورت كه همچنان كه افراد را ميتوان به دو دستة كلي: عاقل ـ يعني پيرو عقل و فطرت ـ و سبكسر ـ يعني دنبالرو ميل و هوسهاي كودكانه ـ تقسيم نمود كه فرد عاقل سرماية أکثرجامعهشناسان بپيروي از حكما، جامعه و اجتماعات بشري را به فرد تشبيه نمودهاند كه نكتهيي مهم و قابل تأمل دارد، باين صورت كه همچنان كه افراد را ميتوان به دو دستة كلي: عاقل ـ يعني پيرو عقل و فطرت ـ و سبكسر ـ يعني دنبالرو ميل و هوسهاي كودكانه ـ تقسيم نمود كه فرد عاقل سرماية عمر خود را صرف بدستآوردن خوشبختي درازمدت زندگي خود ميكند، و بالعكس، فرد سبكسر و هوسباز و بازيگوش، عمر گرانبها را به هيچ و پوچ از دست ميدهد، جوامع را نيز ـ كه درواقع پيكرهيي داراي روح و حيات و محتاج سعادت است ـ ميتوان به دو دسته» كلي تقسيم نمود. اول، جامعهيي داراي فرهنگ عالي، كه همان عقل آن بحساب ميآيد و تمام رفتارها و انتخابهاي او بر اساس «عقلانيت» و خير واقعي و بدور از بازيچههاي زندگي است. دوم، جامعهيي كه بر اثر نقصان عقلانيت و فرهنگ كودكانه و نازل، بدنبال بازي و لهو و هوسهاي زودگذر ميباشد. نمونة اين نوع دوم، بخش عمدهيي از جوامع كنوني دنياست كه دست تربيت صهيونيستي، آنها را از فطرت و عقلانيت دور كرده و نياز روحي آنان را بجاي معنويت و علم و آگاهي با اموري مادي و سستبنياد و زودگذر برخوردار ميسازد، كه يكي سينماي مبتذل و ديگري تماشاي مسابقات فوتبال بيثمر است كه علاوه بر بيهودگي و ايجاد هيجانهاي مخرب، هنجارشكني و فسادپروري و حوادثي ضد فرهنگ ببار ميآورد. متأسفانه، اين برنامة غلط كه نسخهپيچي از غرب نيمهوحشي است، در كشور انقلابي و اسلامي ايران و در ميان ملتي كه هزاران سال حكيمپرور و تمدنساز بوده، از طرف برخي مسئولين دولتي و رسانة ملي و با بودجة دولتي برپا و اجرا يا ترويج ميشود، و هزينههايي ميلياردي و از كيسة خالي ملت، به چيزي بنام فوتبال حرفهيي كه نتوانسته هنوز در جهان جايگاه مناسبي داشته باشد، مصروف ميگردد؛ از جمله ـ بنا بر آنچه در رسانه آمده ـ در كشوري كه شعار آن «ما ميتوانيم» است، مبالغي ميلياردي1 به مربي بيگانه و بسا بيمايهيي ميپردازند بدون آنكه اين هزينة سنگين مربي و سفرهاي پرهزينة تيمها، اندكي به آبرو يا وجهة تاريخي ملت در دنيا كمك كند. در جامعهيي كه مؤسسات فرهنگي، فلسفي و تربيتي آزاد آن، از فقر مالي و بياعتنايي دولت و مسئولين، يا تعطيل شده يا روبه تعطيلي است و صدها استاد و انديشمند وارسته كه خادمان فرهنگ و دانش و آبروي كشور و نگهبانان عقلانيت و كمال جامعه هستند، در تنگناي مالي و محروم از بسياري از مزاياي زندگي عادي ميباشند، صرف اين چنين تبذيرهاي نامشروع و تبعيضهاي ناروا، پديدهيي ناهنجار و غيرعقلاني و حيرتآور است. مشاهدة اينگونه حقايق و مشاهدات هر روزه، قلب هزاران دانشمند حوزوي و دانشگاهي را به درد ميآورد و براي عمري كه صرف اعتلاي فرهنگ و دانش و تربيت جامعه و سوق آنان به دانش و عقلانيت نموده به تأمل واميدارد و «ياري اندر كس نميبينند! ياران را چه شد؟» 1. طبق اظهار مسئولين مربوطه، سالي يك ميليون و دويست هزار دلار آمريكا؛ ضربدر دوازده هزار تومان يا بيشتر! تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
49 - تمهیدات و مختصات سیاست جنایی متعالیه
محمد میرزایی ایمان امینیسیاست جنایی به تدبیر علمی و تدبّر عملی دربارة پدیدة مجرمانه میپردازد و از لحاظ اینکه با پدیدة مجرمانه مرتبط است، از هنجارها و ارزشهای موجود در جامعه متأثر شده و بايد بر اساس آن ارزشها و باورها سامان یابد. در جامعه یا نظامی که ایدئولوژی و ارزشهای غالب آن دینی است نمیتوان أکثرسیاست جنایی به تدبیر علمی و تدبّر عملی دربارة پدیدة مجرمانه میپردازد و از لحاظ اینکه با پدیدة مجرمانه مرتبط است، از هنجارها و ارزشهای موجود در جامعه متأثر شده و بايد بر اساس آن ارزشها و باورها سامان یابد. در جامعه یا نظامی که ایدئولوژی و ارزشهای غالب آن دینی است نمیتوان از سیاستهای وارداتی یا ترجمانی که ریشه در اصول مورد پذيرش مبدأ صدور آن دارد، کارآیی لازم را انتظار داشت. بهمين دليل پایه ریزی الگویی از سیاست جنایی که با اصول و ارزشهای پذیرفته شده در جامعة هدف متناسب باشد، امری مهم تلقی میشود. سیاست جنایی متعالیه الگویی است که ابتنای نظری آن برگرفته از حکمت متعالیه صدرالمتألهین است. اين الگو علاوه بر جامعیت در تأمین مصالح مادی و دنیوی، بر خلاف سیاستهای جنایی متعارف، دارای ابعاد متافیزیکی و معنوی و مطابق با باورهای دینی و آموزه های اسلامی و مشترکات فطری و انسانی است که هدف غایی آن، نورانیت انسان و جامعه و در نهایت، تأمین سعادت انسان و رساندن وی به قرب الهی است. مقالة حاضر بمثابه يك پيشگفتار، درصدد تبیین مختصات و مؤلفه های این الگو با نگاهی به قوانین موجود کشور برآمده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
50 - سلبریتیزه شدن سیاست: نیروهای شکلدهنده و شاخصها
احمد نقیب زاده محمد تقی شریعتی شیریچند دهه از ورود سلبریتیها به ساحت سیاست میگذرد؛ ورودی که تحولات متعددی را، چه خوب و چه بد، بر این حوزه تحمیل کرده است. فزونی گرفتن شخص گرایی، پوپولیسم و نمایشی شدن سیاست تنها گوشهای از پیامدهای این حضور سلبریتیها در سیاست هستند. باوجود این این پدیده، خواسته یا ناخ أکثرچند دهه از ورود سلبریتیها به ساحت سیاست میگذرد؛ ورودی که تحولات متعددی را، چه خوب و چه بد، بر این حوزه تحمیل کرده است. فزونی گرفتن شخص گرایی، پوپولیسم و نمایشی شدن سیاست تنها گوشهای از پیامدهای این حضور سلبریتیها در سیاست هستند. باوجود این این پدیده، خواسته یا ناخواسته و به هر علّت، از مباحث جدی دانشگاهی کنار گذاشتهشده و یا بهطورکلی نادیده گرفته شده است و ازاینرو خلأ نظری درباره آن به شدّت احساس میشود. هرچند برخی متفکران از مفهوم جدیدی ذیل عنوان سلبریتیزهشدن جامعه صحبت میکنند، این مفهوم بیشتردر سطح جامعهشناسی باقیمانده است و پایش به علم سیاست کشیده نشده است. اینجاست که پژوهش پیش رو برای پر کردن این فقدان نظری در حوزۀ سیاست و هموارسازی راه پژوهشهای بعدی پیرامون چنین پدیدۀ شایعی در سیاست روز، میکوشد تا نیروهای شکلدهنده به سلبریتیزهشدن سیاست را شناسایی کند و شاخصهای آن را نشان دهد. برای نیل به این هدف و با بهرهگیری از نظریه سلبریتیزهشدن جامعه، نویسندگان این فرضیه را مطرح میکنند که نیروهای شکلدهنده به سلبریتیزهشدن مشتمل بر حکمرانی شبکهای، رسانهای شدن و ریاستی شدن سیاستند که به شاخصهای زیر منتهی میشوند: سیاستگرمی، غیررسمی شدن سیاست، زوال احزاب سیاسی و ظهور شهروندان جدید یا روزمره سازان. روش جمعآوری اطلاعات نیزاسنادی و کتابخانهای و روش داوری دادهها مبتنی بر رجوع به منابع دسته اول و تحلیل آنها جهت فراهم آوردنِ مستندهای موردنیاز برای آزمودن فرضیّه است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
51 - واکاوی تداوم عناصر اندرزنامه نویسی سیاسی باستان در دوره قاجار
سودابه دستی ترک سهیلا ترابی فارسانی ناصر جدیدیاندرزنامههای سیاسی اگرچه آثاری هستند که در زمینه سیاست و تأملات سیاسی در ایران و اسلام و با هدف توصیه رفتار مناسب در زندگی سیاسی و تأثیرگزاری بر رفتار سیاسی صاحبان قدرت به رشته تحریر درآمده است، اما این اندرزنامه ها به مباحث اخلاقی و اجتماعی نیز می پردازد. محور مباحث ا أکثراندرزنامههای سیاسی اگرچه آثاری هستند که در زمینه سیاست و تأملات سیاسی در ایران و اسلام و با هدف توصیه رفتار مناسب در زندگی سیاسی و تأثیرگزاری بر رفتار سیاسی صاحبان قدرت به رشته تحریر درآمده است، اما این اندرزنامه ها به مباحث اخلاقی و اجتماعی نیز می پردازد. محور مباحث اندرزنامهنویسان سیاسی، ارائه چارچوب قدرت حاکم، حفظ و اصلاح آن است. اندرزنامه ها به تفاسیر و توجیهات خود مبتنى بر اصولى چون توأمان بودن دین و سیاست، عدالت، اخلاق و دین، تجربیات پیشینیان و پند و حکمت قرار پرداخته اند. هدف اندرزنامهها ارائه چگونگی رفتار مناسب در «کسب قدرت» و «حفظ قدرت» است. اندرزنامههای سیاسی به چگونگی کارکرد نظام سیاسی و تأثیر عوامل موجود در تولید و توزیع قدرت سیاسی میپردازند. یافته های این مطالعه نشان داد هدف عمدة اندرزنامه های دوران قاجار یافتن راه حل هایی عملی است برای خارج کردن کشور و رعیت از وضعیتی که عموماً آن را اسفناک ارزیابی می کنند. از این منظر اندرزنامه های عصر قاجار تفاوت های زیادی با نوشته های پیشینیان دارند. از دلایلی که باعث شده رسائل عصر قاجار در زمره اندرزنامه نویسی جای داده شوند آن است که مخاطب بسیاری از آنها، همچون متون پیشینیان، اول شخص کشور است. مهمترین وجوه عنصر تداوم در سیاست نامه های قاجار مباحثی چون عدالت، تمرکز بر قدرت پادشاه، قانون، رابطه شاه و رعیت (مردم) و پیوند دین و سیاست می باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
52 - جوانان و تجربۀ گریز در فضاهای شهری
فردین علیخواهطی سالهای اخیر، جامعهشناسان و انسانشناسان شهری به موضوع جوانان و استفاده آنان از فضاهای عمومی شهری اقبال بیشتری نشان دادهاند. در این خصوص از طرفی شاهد تحقیقاتی هستیم که با رویکردهای جرمشناسانه با فضای شهری مواجه شدهاند و در کنار آن، رویکردهایی که با تکیه بر مفا أکثرطی سالهای اخیر، جامعهشناسان و انسانشناسان شهری به موضوع جوانان و استفاده آنان از فضاهای عمومی شهری اقبال بیشتری نشان دادهاند. در این خصوص از طرفی شاهد تحقیقاتی هستیم که با رویکردهای جرمشناسانه با فضای شهری مواجه شدهاند و در کنار آن، رویکردهایی که با تکیه بر مفاهیمی همچون به حاشیه راندن، طرد و محرومسازی گروههای اجتماعی از فضاهای عمومی شهری، تحقیقات خود را سامان دادهاند. در این تحقیقات به موضوعاتی همچون طرد و در مقابل مقاومت جوانان پرداخته میشود و این پرسش مطرح است که جوانان با اتخاذ استراتژیهایی همچون شخصیسازی مکان و قلمروسازی در قلب فضاهای عمومی، چگونه تلاش میکنند تا امضای خود را بر فضا ثبت کنند. مطالعۀ حاضر با تکیه بر مردم نگاری شهری در پیاده راه برادران مظفر شمالی شهر تهران انجام شده است. هدف اصلی پژوهش آن است تا لایههای مختلف استراتژی محرومسازی و به حاشیه راندن توسط نهادهای رسمی و اجتماع محلی که برخی از محققان شهری از آن با عنوان «پالایش مکان» یاد میکنند، شناسایی شده، همچنین استراتژیهای مختلف جوانان حاضر در این میدان (پیاده راه) برای کنار آمدن، خنثی کردن و مقاومت در برابر طرد نشان داده شود. یافتهها نشان میدهد که این پیاده راه برای جوانان، محل گریز از نگاه خیره نهادهای رسمی به شمار میرود. همچنین به کارگیری استراتژی طرد و دوری جستن از استراتژی دربرگیری که نهادهای رسمی و اجتماع محلی اعمال میکنند، موفق نبوده و موجب شکلگیری سویههای مقاومت در بین جوانان گشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
53 - نقش تفسیر در تعامل بین سیاست¬ومیراث فرهنگی¬درجهت توسعه گردشگری فرهنگی جمهوری اسلامی ایران
محمدرضا صالحی پور اکبر پورفرج سید مجتبی محمود زاده احمد گل محمدیتوسعه گردشگری فرهنگی به تعامل مؤلفههای بسیاری بستگی دارد. سیاست اجزاء و فرایند گردشگری فرهنگی را تحت تأثیر خود قرار میدهد و میراث فرهنگی منبع سازنده گردشگری فرهنگی است و بنابراین این دو به تعامل بالایی برای موفقیت گردشگری فرهنگی نیاز دارند. دراینمیان تفسیر یک میانجی أکثرتوسعه گردشگری فرهنگی به تعامل مؤلفههای بسیاری بستگی دارد. سیاست اجزاء و فرایند گردشگری فرهنگی را تحت تأثیر خود قرار میدهد و میراث فرهنگی منبع سازنده گردشگری فرهنگی است و بنابراین این دو به تعامل بالایی برای موفقیت گردشگری فرهنگی نیاز دارند. دراینمیان تفسیر یک میانجی تعاملساز بین سیاست و میراث فرهنگی است که درجهت این تعامل میتواند نقشهای مختلفی ایفا کند. ازاینمنظر این مقاله درنظر داشته تا به بررسی نقشهای تفسیر بهعنوان عاملی تعاملساز بین سیاست و میراث فرهنگی بپردازد و جایگاه این نقشها را در این تعاملسازی مشخص نماید تا درنهایت گردشگری فرهنگی کشور بتواند از آن منتفع شود. بهاینمنظور و برای تعیین این نقشهای بالقوه با استفاده از ادبیات مرتبط و همچنین نظرات خبرگان واجد شرایط، نقشهای مذکور شامل تداعیبخشی به هویت مکانی سایتهای تاریخی، عبرتگرفتن از آثار و تاریخ گذشتگان، تغییر نظر سیاستمداران نسبت به میراث فرهنگی، تقویت هویت ملی، حفاظت از روح و کالبد مکانهای تاریخی، نزدیکتر کردن ذینفعان مکانهای تاریخی به یکدیگر، مقابله با نژادپرستی و قومپرستی، ازبین بردن کجفهمیها و بدفهمیهای تاریخی، نزدیکتر شدن فرهنگهای مختلف به یکدیگر و تقویت فهم متقابل بین سیاستمداران و مردم، استخراج شدند. سپس در بخش میدانی تحقیق، با استفاده از روش دلفی فازی، اجماع نظرات خبرگان در مورد اولویت نقشهای مذکور مشخص شد. نتایج این تحقیق نشان داد که بیشترین اجماع خبرگان درخصوص نقشهای بالقوه تفسیر در تعامل بین سیاست و میراث فرهنگی، در زمینه تداعیبخشی به هویت مکانی سایتهای تاریخی، تقویت هویت ملی و حفاظت از روح و کالبد مکانهای تاریخی نمود یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
54 - ژئوپلیتیک انرژی ایران و رویکرد اتحادیه اروپا
سیدشمسالدین صادقیاز آنجا که روند رو به افزایش وابستگی به واردات نفت و گاز، وجه اشتراک تمامی اعضای اتحادیه اروپا است، امنیت عرضه انرژی از مباحث محوری این اتحادیه تلقی شده؛ چراکه درصورت اطمینان از سلامت و کارایی وضعیت بازار انرژی است که این کشورها قادر خواهند بود تا همچنان رشد شتابان مص أکثراز آنجا که روند رو به افزایش وابستگی به واردات نفت و گاز، وجه اشتراک تمامی اعضای اتحادیه اروپا است، امنیت عرضه انرژی از مباحث محوری این اتحادیه تلقی شده؛ چراکه درصورت اطمینان از سلامت و کارایی وضعیت بازار انرژی است که این کشورها قادر خواهند بود تا همچنان رشد شتابان مصرف انرژی را تداوم بخشند. با توجه به این مطلب که روند رو به افزایش مصرف انرژی با تأکید بر گاز، پرسشهای فراوانی را درخصوص وضعیت آینده امنیت انرژی، برای اعضای این اتحادیه فراهم آورده است، این پژوهش تلاش میکند تا ابتدا بر روند رو به تزاید تقاضای مصرف گاز و خطرات ناشی از وابستگی اعضای این اتحادیه به شرکت گازپروم روسیه و تکرار تجربه اکراین و بحران بینالمللی گاز در سالهای 2006 و 2009 تمرکز کند، سپس به تحلیل ابعاد ژئوپلیتیکی و بینالمللیِ امنیت انرژیِ آینده اتحادیه اروپا و برنامههای راهبرد اقدام انرژی اعضای این اتحادیه بهعنوان راهکاری جهت مقابله با چالشهای مذکور بپردازد. سپس به موقعیت ژئواکونومیک ایران بهعنوان بدیلی مناسب جهت تأمین امنیت انرژی اروپا میپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
55 - نقش ناتو در گسترش جامعه امن اروپای غربی
آرمین امینی الهام حسینخانیجامعه امن اروپای غربی، آشکارترین و مهمترین جامعه امن در جهان معاصر است. این جامعه امن دارای سه نهاد اصلی است که عبارتند از؛ پیمان آتلانتیک شمالی، اتحادیه اروپا و سازمان امنیت و همکاری اروپا. همه جوامع امن، خود را چنان تعریف میکنند که میان «خود» و «دگری»، غیریت ایجاد ن أکثرجامعه امن اروپای غربی، آشکارترین و مهمترین جامعه امن در جهان معاصر است. این جامعه امن دارای سه نهاد اصلی است که عبارتند از؛ پیمان آتلانتیک شمالی، اتحادیه اروپا و سازمان امنیت و همکاری اروپا. همه جوامع امن، خود را چنان تعریف میکنند که میان «خود» و «دگری»، غیریت ایجاد نمایند که این امر نظریات جامعه امن را به نظریات سازهانگاری پیوند میدهد. به همینسان، جامعه امن اروپای غربی نیز همچون هر جامعه امن دیگر، هنجارها، هویتها و منافع خاص خود را تعریف کرده است. در کنار این، برخی از جوامع امن تلاش میکنند تا مرزهای خود را در ورای منطقه اعضای اصلی خویش گسترش دهند و برای این امر نهادهای ویژهای را نیز تأسیس میکنند. در جامعه امن اروپای غربی، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، طلایهدار گسترش است. این مقاله تلاش میکند با روش تاریخی و توصیفی به این پرسش پاسخ دهد که جامعه امن اروپای غربی از طریق نهاد ناتو چگونه گسترش یافته است؟ تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
56 - امکانسنجی شکلگیری ائتلاف نظامی عربی در منطقهی خلیجفارس با تأکید بر زمینههای ژئوپلیتیکی مؤثر
رضا رحیمی کیومرث یزدان پناهدر سالهای منتهی به سال 2020 میلادی، منطقهی ژئوپلیتیکی جنوب غرب آسیا، متأثر از برخی عوامل ژئوپلیتیکی مثل تلاش برخی کشورهای عربی برای شکلدهی به یک ائتلاف نظامی عربی، آبستن تحولات فراوانی شد، که زمینههای تنش و درگیری را در منطقه افزایش داد. ائتلاف نظامی عربی مورداشاره أکثردر سالهای منتهی به سال 2020 میلادی، منطقهی ژئوپلیتیکی جنوب غرب آسیا، متأثر از برخی عوامل ژئوپلیتیکی مثل تلاش برخی کشورهای عربی برای شکلدهی به یک ائتلاف نظامی عربی، آبستن تحولات فراوانی شد، که زمینههای تنش و درگیری را در منطقه افزایش داد. ائتلاف نظامی عربی مورداشاره که متأثر از زمینههای ژئوپلیتیکی در منطقه طرحریزی و دنبال میشود، برای بسیاری این سؤال را به وجود آورده است که آیا میتوان در آیندهی نزدیک انتظار تحقق چنین ائتلافی را داشت؟ پژوهش حاضر که برمبنای نظریهی نوواقعگرایی، به شناسایی و تحلیل عوامل ژئوپلیتیکی مؤثر بر این ائتلاف نظامی پرداخته، با بهرهگیری از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع و نظر کارشناسان در پی امکانسنجی شکلگیری این ائتلاف نظامی برآمده است. براساس نتایج مطالعهی پیشرو و متأثر از برخی عوامل مختلکننده که قدرت اثرگذاری بیشتری دارند، احتمال شکلگیری این ائتلاف، ضعیف ارزیابی میشود. در این شرایط بایسته است کشورهای منطقه ضمن تلاش برای کاهش زمینههای تنش، فصل جدیدی از همکاریهای نظامی و امنیتی را باهدف پایان دادن به دوران جنگ و ناامنی در پیش بگیرند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
57 - گروه ویژه اقدام مالی (FATF) در اقتصاد جهانی و سیاست بینالملل: تحلیل الگوی رفتاری گروه ویژه در قبال ایران
رحیم بایزیدیگروه ویژه اقدام مالی (FATF)، یکی از نهادهای مهم مالی جهان است که در ابتدا با هدف مبارزه با پولشویی از طریق تنظیم استانداردهای مالی و قانونگذارانه تأسیس شد و بعدها اهدافی همچون مبارزه با جرایم سازمانیافتۀ فراملی، مقابله با تأمین مالی تروریسم و اشاعۀ تسلیحات کشتار جمعی أکثرگروه ویژه اقدام مالی (FATF)، یکی از نهادهای مهم مالی جهان است که در ابتدا با هدف مبارزه با پولشویی از طریق تنظیم استانداردهای مالی و قانونگذارانه تأسیس شد و بعدها اهدافی همچون مبارزه با جرایم سازمانیافتۀ فراملی، مقابله با تأمین مالی تروریسم و اشاعۀ تسلیحات کشتار جمعی نیز به منظومه مأموریتهای این نهاد افزوده شد. بنمایۀ فعالیتهای گروه ویژه را چهل توصیۀ اصلی این نهاد تشکیل میدهد که متون تفسیری آنها نیز ضمیمۀ این توصیهها شده است. مبنای مشروعیت توصیههای گروه ویژه را برخی کنوانسیونها و قطعنامههای سازمان ملل تشکیل میدهد. این نهاد بهخصوص پس از بروز حملات تروریستی یازده سپتامبر، قدرت بیشتری پیدا کرد تا جایی که از آن بهعنوان یکی از مهمترین رژیمهای بینالمللی در حوزۀ مالی و بانکی یاد میشود. پرسش اساسی که در این زمینه مطرح میشود، جایگاه گروه ویژه اقدام مالی در نظام اقتصاد جهانی و سیاست بینالملل و همچنین الگوی رفتاری آن در قبال ایران است. در پاسخ به این پرسش، این فرضیه طرح گردیده که گروه ویژه اقدام مالی بخشی از رژیم بانکی و مالی بینالمللی است که با ارجاع به کنوانسیونهای بینالمللی و قطعنامههای سازمان ملل، ضمن کسب مشروعیت؛ حوزۀ اقتدار، اختیارات و اثرگذاری فراحاکمیتی خود را در عرصههای اقتصاد جهانی و سیاست بینالملل گسترش داده است. برای پرداختن به این مسئله، ابتدا به اسناد مهم بینالمللی در زمینۀ مبارزه با پولشویی که زمینهساز تشکیل گروه ویژه اقدام مالی بودهاند، اشاره شده است. در ادامه بررسی روندپژوهانهای از تحول تاریخی گروه ویژه انجام شده تا با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی به جایگاه گروه ویژه اقدام مالی در اقتصاد جهانی و سیاست بینالملل پرداخته شود. درنهایت نیز تحلیل جامعی از الگوی رفتاری گروه ویژه اقدام مالی در مواجهه با ایران در طول دو دهۀ اخیر بهعنوان مطالعۀ موردی ارائه شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
58 - استراتژی سیاسی و نظامی ناتو در چشمانداز 2030 و پیامدهای جهانی
رحیم بایزیدی عسگر صفریماهیت پویای ساختار و توزیع جهانی قدرت، محیط بینالمللی را به عرصه تحولات پرشتاب سیاسی، نظامی و امنیتی تبدیل کرده است. تأسیس ناتو، نتیجة یکی از همین تحولات، یعنی گسترش سریع توان نظامی و ژئوپلیتیک شوروی بود. این سازمان در طول حیات خود با چالشهای گستردهای مواجه بوده است أکثرماهیت پویای ساختار و توزیع جهانی قدرت، محیط بینالمللی را به عرصه تحولات پرشتاب سیاسی، نظامی و امنیتی تبدیل کرده است. تأسیس ناتو، نتیجة یکی از همین تحولات، یعنی گسترش سریع توان نظامی و ژئوپلیتیک شوروی بود. این سازمان در طول حیات خود با چالشهای گستردهای مواجه بوده است که یکی از مهمترین آنها فروپاشی شوروی و از بین رفتن فلسفه تأسیسی آن بود؛ اما ناتو در فضای پساجنگ سردی روابط بینالملل با اتکا بر مفاهیم استراتژیک خود و با استفاده از درگیری روسیه در دوران گذار و همچنین برجستهسازی تهدیدات نوظهور همچون تروریسم، نهتنها به حیات خود تداوم بخشید، بلکه تعداد اعضای آن از 16 کشور (قبل از فروپاشی شوروی) به 30 کشور (2020) افزایش پیدا کرد. با وجود سطح بالای سازگاری ناتو با تحولات بینالمللی، توزیع جهانی قدرت بهسرعت در حال تغییر است؛ بهنحویکه چالشهای بنیادی و اساسی را پیش روی این نهاد قرار داده است. بر این اساس، پژوهش حاضر در پی پاسخ به سه مسئله اساسی شامل چیستی چالشها و تهدیدات پیش روی ناتو در ارزیابی محیط سیاسی و امنیتی بینالمللی، استراتژی مواجهة ناتو با این تهدیدات و پیامدهای آن بوده است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی ضمن استخراج نظام تهدیدهای پیش روی ناتو از طریق مطالعه اسنادی، به برخی از مهمترین محورهای استراتژی ناتو تا سال 2030 پرداخته و در پایان پیامدهای جهانی استراتژی جدید ناتو را در حوزههای مورد بحث تحلیل کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
59 - سنجش ارتباط بین دیپلماسی ورزشی و پرستیژ بینالمللی کشورها؛ مطالعه موردی میزبانی قطر برای جام جهانی فوتبال 2022
حسین پلونده فرزاد رستمیورزش مدرن به طرز چشمگیری بینالمللی شده و استفاده استراتژیک، آگاهانه و هدفدار از ورزش توسط کشورها برای ایجاد تعامل، اطلاعرسانی و ایجاد نمایهای مثبت و افزایش اعتبار بینالمللی جهت افزایش کنشگری و پیگیری اهداف سیاست خارجی را میتوان به دیپلماسی ورزشی ربط داد. ورزش بهع أکثرورزش مدرن به طرز چشمگیری بینالمللی شده و استفاده استراتژیک، آگاهانه و هدفدار از ورزش توسط کشورها برای ایجاد تعامل، اطلاعرسانی و ایجاد نمایهای مثبت و افزایش اعتبار بینالمللی جهت افزایش کنشگری و پیگیری اهداف سیاست خارجی را میتوان به دیپلماسی ورزشی ربط داد. ورزش بهعنوان یکی از ابزارهای موجود در دیپلماسی و سیاست دارای نقشی مثبت است و دیپلماسی ورزشی به ابزاری برای دولتها تبدیل شده تا با استفاده از آن، جایگاه و اعتبار خود را بهبود بخشند؛ بنابراین مهم است به این موضوع پرداخته شود که علاوه بر قدرتهای نظامی یا سیاسی، راههای دیگر و کمهزینهتری نیز وجود دارد که کشورها بتوانند به اهداف خود برسند. قطر یکی از این کشورهاست که با وجود موقعیت جغرافیایی خاص آن، در حال استفاده از این نوع دیپلماسی برای رسیدن به اهداف منطقهای و بینالمللی خود است. در همین چارچوب، پرسش اصلی مقاله پیش رو اینگونه بیان شد که دیپلماسی ورزشی چگونه بر پرستیژ بینالمللی قطر تأثیرگذار است و با استفاده از روش تحلیلی توصیفی این فرضیه به دست آمد که قطر توانسته از طریق دیپلماسی ورزشی و در ذیل آن گرفتن حق میزبانی جام جهانی فوتبال در سال 2022، با چهار مؤلفة تبدیل شدن به یک بازیگر مهم منطقهای، فرصت مهم دیپلماسی عمومی و قدرت نرم، مشارکت در مورد صلح و امنیت و جذب افکار عمومی، نقشی جدی برای خود پیدا کند و در نهایت پرستیژ و اعتبار بینالمللی خود را افزایش دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
60 - ماکیاولی و نسبت او با فلسفه سیاسی جدید
معصومه حاجتی محمد اکوان امیر محبیانبا تفکر ماکیاولی ،دریچه ای تازه از سیاست به روی جهان گشوده می شود.و سنگ بنای آن جهان، استقلال و انسانمداری است.ماکیاولی نخستین متفکر سیاسی است که یا تعیین مفهوم سیاست به منزله عملکرد استراتژی قدرت ،راه را برای نظریه سیاسی مدرن میگشاید. دو کتاب اصلی ماکیاولی شهریار و گف أکثربا تفکر ماکیاولی ،دریچه ای تازه از سیاست به روی جهان گشوده می شود.و سنگ بنای آن جهان، استقلال و انسانمداری است.ماکیاولی نخستین متفکر سیاسی است که یا تعیین مفهوم سیاست به منزله عملکرد استراتژی قدرت ،راه را برای نظریه سیاسی مدرن میگشاید. دو کتاب اصلی ماکیاولی شهریار و گفتارها می باشد.بررسی کتاب شهریار ماکیاولی سیاست را با دو مفهوم قدرت و قانون مشخص می کند.به همین دلیل او سیاستمداران را به ارتشی قوی و قانونی مدون توصیه می کند.ارتش قوی برای حفاظت از تمامیت ارضی و دفاع از مرزهای یک کشور و قانون مدون برای نگاه داشتن مردم و ایالتها در زیر یک پرچم واحد می باشد.او برای قانون مدون ابتدا مطالعه تاریخ و سپس استنتاجات صحیح ازحوادث را برای مورخان و سیاستمداران سفارش می کند.چون هر که تاریخ بداند مسلط بر اوضاع و احوال مردمان است.چراکه حوادث تاریخی معمولا تکرار شدنی هستندکتاب دیگر ماکیاولی یعنی گفتارها به منزله دستورالعملی مدون درخصوص شهریار یا رئیس جمهور می باشد. این مقاله در پنج فصل و نتیجه گیری به تاثیر نظریات ماکیاولی در سلوک سیاسی بعد از خود پرداخته است. تفاصيل المقالة