-
حرية الوصول المقاله
1 - تأملّی در کاربرد اصطلاح "تشبیه و تنزیه" در متون ادبی ـ عرفانی فارسی
سيده مريم ابوالقاسمي«تشبيه و تنزيه» از جمله اصطلاحات عرفاني است كه در حوزه هايي مانند ادبيات، تفسیر، كلام و ملل و نحل نيز مورد توجه است. اين دو اصطلاح در نشانهشناسي زبان عرفاني از حيث ساختار در رديف «اصطلاحات زوجي» قرار مي گيرد. كاربرد اين دو تركيب در كنار هم بعد از ابن عربي رواج بيشتري أکثر«تشبيه و تنزيه» از جمله اصطلاحات عرفاني است كه در حوزه هايي مانند ادبيات، تفسیر، كلام و ملل و نحل نيز مورد توجه است. اين دو اصطلاح در نشانهشناسي زبان عرفاني از حيث ساختار در رديف «اصطلاحات زوجي» قرار مي گيرد. كاربرد اين دو تركيب در كنار هم بعد از ابن عربي رواج بيشتري داشت. وي با بيان نظريه خويش، اعتقاد به تشبيه و تنزيه را در مسيري تازه افكند كه بعدها بسياري از عرفا و ادباي انديشمند تحت تأثير نظريه و تفكّر او قرار گرفتند. در اين مقاله سابقه كاربرد اين دو اصطلاح در شعر و ادب فارسي و متون مختلف بررسي ميشود. بيان ارزش و اهميّت اين دو اصطلاح به عنوان يكي از موضوعات بحث انگيز در دوره هاي مختلف، بررسي سير تحولات معنايي و گستردگي قلمرو كاربرد اين دو واژه در متون گوناگون از اهداف ديگر اين مقاله است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - مباحث کلامی توحید در مثنویهای عطار
فریده محسنی هنجنی احمد خاتمیادبیات عرفانی همواره با رمز و راز همراه بوده است؛ درک مفاهیم، تعابیر، اصطلاحات و مضامین مندرج در شعر و نثر عرفانی از جمله اصطلاحات و مضامین کلامی که با نمادها و تمثیلهای خاص آمیخته شده، هیچ گاه به سادگی ممکن نبوده است. آثار ارکان ادب عرفانی در عین سادگی سؤالات عمیقی ر أکثرادبیات عرفانی همواره با رمز و راز همراه بوده است؛ درک مفاهیم، تعابیر، اصطلاحات و مضامین مندرج در شعر و نثر عرفانی از جمله اصطلاحات و مضامین کلامی که با نمادها و تمثیلهای خاص آمیخته شده، هیچ گاه به سادگی ممکن نبوده است. آثار ارکان ادب عرفانی در عین سادگی سؤالات عمیقی را در ذهن میآفریند که پاسخ به آنها نیاز به درک درست دیدگاههای عرفانی، مذهبی و کلامی مؤلفان دارد. عطار از جمله شعرای عارفی است که در تمامی آثار خود بسیاری از دیدگاههای اعتقادی و دینی خود را با ذوق عارفانه آمیخته است. این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی و با این فرض که اندیشههای عرفانی عطار آمیخته با اندیشههای کلامی اوست سعی دارد تأثیر مذاهب کلامی مختلف را بر مبانی فکری و عرفانی آثار عطار در بحث توحید بر پایه چهار مثنوی مشهور او بررسی کند. نتایج حاصل از این پژوهش حکایت از آن دارد که نفوذ مباحث کلامی درآثار بررسی شده به حدی است که بررسی آثارعطار بدون آگاهی از دیدگاههای کلامی او ناتمام خواهد بود؛ هرچند اصرار بر انتساب عطار به یکی از مذاهب کلامی نیزراه به جایی نمیبرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - الاهیّات سیاسی ماکیاولی؛ جستوجوی مبانی متافیزیکی اندیشۀ سیاسی ماکیاولی
مجتبی یاورهدف از این پژوهش یافتن مبادی و مفروضات متافیزیکی پیدا و پنهان در اندیشۀ سیاسی ماکیاولی است؛ مبادی که ریشه در سیاستاندیشی او و موقعیت ویژهاش در تاریخ اندیشۀ سیاسی غرب دارد. علیرغم آنچه بسیاری از محققان تاریخ اندیشه، اندیشۀ سیاسی ماکیاولی را قلمرو واقعگری ناب میدانند أکثرهدف از این پژوهش یافتن مبادی و مفروضات متافیزیکی پیدا و پنهان در اندیشۀ سیاسی ماکیاولی است؛ مبادی که ریشه در سیاستاندیشی او و موقعیت ویژهاش در تاریخ اندیشۀ سیاسی غرب دارد. علیرغم آنچه بسیاری از محققان تاریخ اندیشه، اندیشۀ سیاسی ماکیاولی را قلمرو واقعگری ناب میدانند و خود او را با عناوینی همچون بنیانگذار رئالیسم سیاسی، تا آستانۀ پوزیتیویست سیاسی (سرآغاز دوران جدید) فرا بردهاند، این نوشتار بر آن است که تأملات تجربی ماکیاولی پیرامون سیاست، متأثر از مقولاتی عمدتاً الاهیّاتی است که از اعصار گذشته بر جای مانده و رشتههای آن در اندیشۀ او نیز (همچون دیگر اومانیستهای رنسانس) دیده میشود. در این مقاله سعی شده است که ذیل سه محور، یعنی: اصل بنیادین، ربط میان فورتون و ویرتو، و منجیگرایی، ریشههای الاهیّاتی اندیشۀ سیاسی ماکیاولی آشکار شود و خوانشی الاهیّاتی از آن ارائه گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - روایت تئولوژیکال از امر سیاسی در اندیشۀ «کارل اشمیت»
سمیه حمیدیعصر مدرن اروپا را مقارن با رنسانس دانستهاند که از مفاهیم بنیادین آن، مسئلۀ جدایی دین از سیاست است. این گسست زمینه را برای ظهور اندیشۀ مدرنیسم با محور عقل خود بنیاد انسان و طرح سیاست زمینی مهیا ساخت که به زایش اندیشههایی مبتنی بر جدایی دین و سیاست انجامید. اما د أکثرعصر مدرن اروپا را مقارن با رنسانس دانستهاند که از مفاهیم بنیادین آن، مسئلۀ جدایی دین از سیاست است. این گسست زمینه را برای ظهور اندیشۀ مدرنیسم با محور عقل خود بنیاد انسان و طرح سیاست زمینی مهیا ساخت که به زایش اندیشههایی مبتنی بر جدایی دین و سیاست انجامید. اما در قرن بیستم شاهد بازگشت دین به عرصه سیاست و نظریه پردازی سیاسی در این زمینه هستیم. سرآغاز نظریه پردازی در باب الهیات سیاسی را می توان در آرای متفکر آلمانی «کارل اشمیت» مشاهده کرد. او با خوانش جدیدی از الهیات مسیحی، به طرد تز جدایی دین و سیاست پرداخت. مسئله نوشتار حاضر این است که اشمیت بر مبنای گزارههای الهیاتی چه خوانش جدیدی از امر سیاسی ارائه می دهد و چه فهم تازهای از دین و نسبت آن با امر سیاسی مطرح می کند؟ اشمیت، بنیاد حیات اجتماعی را دین دانسته و امر سیاسی را در پیوند با سیاست معنا می کند. از نگاه او، مفاهیم سیاسی صورت عرفی شده مفاهیم الهیاتی هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - قدرت و امر مشترک: تقدم قدرت بر حق در فلسفۀ سیاسی اسپینوزا
رضا نجفزادهدر منظومۀ نظری اسپینوزایی، بر پایۀ نظریۀ طبیعت، گونه ای نظریۀ حق و قانون نیز تدوین می شود که مبنایی برای عقل باوری و انسان باوریِ خاص این فلسفۀ سیاسی جمهوری خواهانه تمهید می کند. این فلسفۀ حق و قانون بر متافیزیکِ قدرت تکیه دارد و ناظر به «انبوه خلق» و «امر مشترک» است. ا أکثردر منظومۀ نظری اسپینوزایی، بر پایۀ نظریۀ طبیعت، گونه ای نظریۀ حق و قانون نیز تدوین می شود که مبنایی برای عقل باوری و انسان باوریِ خاص این فلسفۀ سیاسی جمهوری خواهانه تمهید می کند. این فلسفۀ حق و قانون بر متافیزیکِ قدرت تکیه دارد و ناظر به «انبوه خلق» و «امر مشترک» است. این فلسفۀ حق و قانون، یکی از وجوه منحصربه فردِ فلسفۀ عملی او است. نظریۀ حق «اسپینوزا» که در رسالۀ سیاسی او به روشنی تقریر شده، چنین است: هرچه قدرت افزایش یابد، حق هم افزایش می یابد و از آنجا که اجتماع یا امر مشترک موجدِ قدرتِ بیشتر است، موجد حق بیشتر هم است. این وجه منحصربه فرد فلسفۀ عملیِ اسپینوزا البته از جهاتی بر برخی جنبه های نظریه های قدیم حق و قانون تکیه دارد. به عبارتی نظریۀ حق و قانون اسپینوزایی، یکی از پیوندگاه های اسپینوزا با سنتهای قُدمایی است. نظریۀ اسپینوزایی حق و قانون بر «قدرت» تکیه دارد و ناظر به «انبوه خلق» و «امر مشترک» است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - «خود» و «دیگری» در اندیشه مهدی بازرگان
حمزه عالمی چراغعلی سیدعلیرضا حسینی بهشتیرابطه مطلوب «خود» و «دیگری» به معنای مواجهه بیناسوژگی، رویکردی انتقادی به مدرنیته است و به دفاع از انسان در مقابل سیطره عقل ابزاری مدرن میپردازد. این موضوع از سوی متفکران فلسفه وجودی ارائه شده و «مارتین بوبر»، صورت بندی نسبتاً روشنی از آن ارائه می کند. بررسی این موضوع أکثررابطه مطلوب «خود» و «دیگری» به معنای مواجهه بیناسوژگی، رویکردی انتقادی به مدرنیته است و به دفاع از انسان در مقابل سیطره عقل ابزاری مدرن میپردازد. این موضوع از سوی متفکران فلسفه وجودی ارائه شده و «مارتین بوبر»، صورت بندی نسبتاً روشنی از آن ارائه می کند. بررسی این موضوع در تفکرات نواندیشان دینی که نگاه انتقادی به مدرنیسم دارند، اهمیت دارد. «مهدی بازرگان» به عنوان یکی از نواندیشان دینی متقدم، در جهت مسئله اصلی اش که پیوند دین و مدرنیته است، بر اساس انسان شناسی دینی اش، سوژه ایرانی را با رویکردی معنوی برمی افرازد و به این ترتیب ارتباط مبنایی میان انسان دینی با مفاهیم مدرن برقرار می کند. این ارتباط در نوع مواجهه «خود» و «دیگری» در تفکر او نمود روشنی دارد. بازرگان، «انسان الهی- اجتماعی» را در کانون تفکر خود قرار می دهد و از این جهت مقوّمات مواجهه مطلوب «خود» و «دیگری» و همزمان پیوند مناسب تر انسان دینی با دنیای مدرن را فراهم می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - ایدة «کارل لُویت» دربارة مبانی الهیاتیِ اندیشة تاریخی- سیاسی «روشنگری» در بستر سنت ضدروشنگری آلمانی و منتقدان آن
بهنام جودی مجید توسلی رکن آبادی حسن آبنیکی علياشرف نظرياندیشة «روشنگری» از همان آغاز در سدة هجدهم به کانون تأمل و تفکر اروپایی تبدیل شد. واکنش ها به جریان روشنگری متفاوت بوده است. در نیمة نخست سدة بیستم در آلمان، گفتار ضدروشنگری به واسطة متفکرانی مانند هایدگر، اشمیت، آدورنو، هورکهایمر و کارل لُویت، انتقادهایی رادیکال علیه ا أکثراندیشة «روشنگری» از همان آغاز در سدة هجدهم به کانون تأمل و تفکر اروپایی تبدیل شد. واکنش ها به جریان روشنگری متفاوت بوده است. در نیمة نخست سدة بیستم در آلمان، گفتار ضدروشنگری به واسطة متفکرانی مانند هایدگر، اشمیت، آدورنو، هورکهایمر و کارل لُویت، انتقادهایی رادیکال علیه اندیشة روشنگری در حوزهای گوناگون فلسفی، سیاسی و تاریخی مطرح کرد. در این پژوهش، براساس رویکرد «زمینه–متن محور» اسکینر به بررسی ایدة کارل لویت دربارة اندیشة تاریخی-سیاسی روشنگری خواهیم پرداخت. پرسش این پژوهش این است که «ایدة کارل لُویت دربارة مبانی الهیاتی اندیشة تاریخی-سیاسی روشنگری در چه زمینه ای شکل گرفت و مدعا و نیّت مؤلف در طرح آن چیست؟». می توان گفت که ایدة لُویت در بستر سنت ضدروشنگری آلمان نیمة نخست سدة بیستم شکل گرفت. او فلسفة مدرن تاریخ و مفهوم پیشرفت را صورت سکولارشدة الهیات تاریخ و مفهوم مشیت می داند. لویت با این مدعا تلاش دارد تا اندیشة روشنگری را با طرح ریشه های الهیاتی برای آن، نامشروع و خطا معرفی کند. به نظر می رسد که تبعات پذیرش ایدة لویت می تواند مفروضات اندیشة تاریخی-سیاسی مدرن به ویژه دربارة مفهوم «پیشرفت» را با چالشی اساسی به عنوان سکولارشدة مفاهیم الهیاتی مواجه کند. به این معنا که اندیشة مدرن توان طرح خود به عنوان اندیشه ای مستقل را ندارد. درمقابل، سانتو ماتزرینو، هانا آرنت و هانس بلومنبرگ، مبانی نظری و روش لُویت را مورد نقدهای اساسی قرار داده و آن را با تردیدهایی جدی مواجه کرده اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - عقل و عرف و بازاندیشی سیاسی در مکتب شیعی بغداد
َعلی دست باز کمال پولادی تولاپینظرورزی سیاسی متکلمان و فقیهان عقل گرای شیعی مکتب بغداد، در مقایسه با مکتب مسلط پیشین، یعنی مکتب حدیث گرای قم، دچار تحول و دگرگونی شد. پرسش از چند و چون این تحول، با این فرضیه پاسخ داده شد که این عالمان، بنابر اقتضای عقل کلامی و اصولی- فقهی شیعی در پیوند با عرف متشرعه، أکثرنظرورزی سیاسی متکلمان و فقیهان عقل گرای شیعی مکتب بغداد، در مقایسه با مکتب مسلط پیشین، یعنی مکتب حدیث گرای قم، دچار تحول و دگرگونی شد. پرسش از چند و چون این تحول، با این فرضیه پاسخ داده شد که این عالمان، بنابر اقتضای عقل کلامی و اصولی- فقهی شیعی در پیوند با عرف متشرعه، از رویکرد فقدان مشروعیت مطلق حکومت مستقر به رهیافت مشروعیت نسبی حکومت موجود گذر کردند. روش پژوهش حاضر، بر پایه تفسیر متن و تحلیل تاریخی و از نوع تحلیل کیفی استوار است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که اصحاب مکتب بغداد با عقل کلامی خویش، در بادی امر به دو مقولۀ «تأسیس حکومت» و «نهاد امامت» رسیدند که به تناسب، ضرورت ها و شرایط مربوطه را با استدلال عقلانی شرح و بسط دادند. آنگاه بر اساس عقل اصولی-فقهی و در پیوند با عرف متشرعۀ زمانه خود، حکم به مشروعیت نسبی حکومت های عرفی موجود دادند که با نشانه ها و دلالت های جواز همکاری ها و پذیرش مناصب حکومتی، قابل درک و دریافت است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - الهیات لیبرالدموکراسی و علم سیاست جدید: تأملی در کوششهای الهیاتی- سیاسی «ماکیاولی»، «هابز» و «اسپینوزا» به عنوان پیشگامان علم سیاست جدید
شروین مقیمی زنجانیفلسفه مدرن به یک معنای بسیار مهم، خصم فلسفۀ قدمایی بود و برای پیروزی در این نبرد میبایست دایرۀ عمل خود را از حدود «شناخت» امر خوب و امر بد، به سطح وسیعتر «چگونگی رسیدن به» امر خوب و پرهیز از امر بد، بسط میداد. فلسفۀ مدرن و به تبع آن، فلسفۀ سیاسی مدرن لاجرم میبایست ز أکثرفلسفه مدرن به یک معنای بسیار مهم، خصم فلسفۀ قدمایی بود و برای پیروزی در این نبرد میبایست دایرۀ عمل خود را از حدود «شناخت» امر خوب و امر بد، به سطح وسیعتر «چگونگی رسیدن به» امر خوب و پرهیز از امر بد، بسط میداد. فلسفۀ مدرن و به تبع آن، فلسفۀ سیاسی مدرن لاجرم میبایست زمینه را برای یقینیّاتی جدید فراهم میآورد و این کوشش برای غلبه بر الهیات-سیاسیِ وحیانیِ پیش از او، به عنوان جدیترین چالش بر سر راه تجدّد، امری ضروری محسوب میشد. بدین ترتیب فلسفه سیاسی جدید، وظیفۀ طراحی و تدوین این الهیات جدید را که متضمن موضوعات جدیدی برای یقین انسانها بود، موضوعاتی که قرار بود جای موضوعات قدیمی را در ساحت عقل سلیم بگیرد، بر عهده گرفت. ما در این مقاله برآنیم تا تأملات سه تن از مهم ترین فیلسوفان سیاسی مدرن اولیه را از منظر کوشششان برای تدوین الهیات مورد بحث، از نظر بگذرانیم. به زعم ما هر یک از این سه، وجهی از این الهیات را بسط دادند که در نهایت به پشتوانهای اقناعی برای رژیمهای لیبرالدموکراتیک تبدیل شد. «ماکیاولی» بر ضعیفشدن انسان به واسطه تبعیت از اخلاق مسیحی و تن دردادن به اصل رستگاری نفس به عنوان وهمی که راه را بر رستگاری میهن بسته است، تأکید نمود. «هابز» بر بلایایی مثل جنگ و کشتار و ناامنی از یکسو و واماندن از رفاه و برآوردن امیال طبیعی بدن که رفته رفته قرار بود ذیل مفهوم خوشی، جای سعادت را در معنای قدمایی آن بگیرد، متمرکز شد. و در نهایت «اسپینوزا» در رساله الهیاتی- سیاسی که میتوان از آن با عنوان انجیل لیبرال-دموکراسی سخن گفت، بر ردّ مداخلۀ الهیات وحیانی در امر سیاست و تأکید بر حق طبیعی انسانی به مثابه یک ضرورت طبیعی تأکید نمود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - مفهوم کاتهخون و بنیاد اندیشۀ سیاسی مدرن (مباحثهای الهیاتی- سیاسی میان هابز، اشمیت و آگامبن)
مصطفی انصافی شجاع احمدونددر قرن بیستم با انتشار آثار ماکس وبر، اشمیت، لوویت، ووگلین و بلومنبرگ، علاقه وافری برای کاوش در ریشههای الهیاتی مدرنیته و اندیشۀ سیاسی مدرن به وجود آمده بود و در همین راستا بسیاری از متون برجسته دوران اوان مدرنیته، موضوع تفسیر مجدد قرار گرفت. در این مقاله تلاش میشود أکثردر قرن بیستم با انتشار آثار ماکس وبر، اشمیت، لوویت، ووگلین و بلومنبرگ، علاقه وافری برای کاوش در ریشههای الهیاتی مدرنیته و اندیشۀ سیاسی مدرن به وجود آمده بود و در همین راستا بسیاری از متون برجسته دوران اوان مدرنیته، موضوع تفسیر مجدد قرار گرفت. در این مقاله تلاش میشود تا ذیل پرداختن به بنیانهای الهیاتی فیگور «کاتهخون»، که برای نخستین بار در دومین نامه پولس به مسیحیان تسالونیکی از آن نام برده شده بود، اهمیت این مفهوم در تاریخ اندیشۀ سیاسی آشکار گردد. مفروض اصلی مقاله این است که اندیشۀ سیاسی مدرن همواره ریشه در الهیات مسیحی داشته و با سکولارسازی ایدههای الهیاتی در تلاش برای ایجاد مشروعیت برای خود بوده است. در این میان تحت تأثیر کارل اشمیت و قرائت خاص و اقتدارگرایانه وی از مفهوم کاتهخون، اغلب الهیات سیاسی را به معنای انسداد پروژۀ رهاییبخشی میدانند؛ اما آگامبن با اتکا به قرائت والتر بنیامین از الهیات سیاسی، با تفسیر مفهوم کاتهخون ذیل مفهوم رستگاری، خوانشی رهاییبخش و رادیکال از این مفهوم ارائه میدهد که مسیر را برای صورتبندی دموکراتیک از الهیات سیاسی فراهم میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - مبانی کلامی نظریهی ولایت فقیه
علی شمسبر اساس ادلهی کلامی، منشأ حاکميت و ولايت، خداوند متعال است، اوست که خالق، مالک، وليّ و ربّ مطلق در عالم است. بر همين اساس هر گونه حاکميت و ولايت از جانب غير خدا باطل، ظلم و تجاوز به حقوق ديگران است، مگر اين که در طول حاکميت خداوند و با اذن او باشد. بعثت انبيا و حفظ خطّ أکثربر اساس ادلهی کلامی، منشأ حاکميت و ولايت، خداوند متعال است، اوست که خالق، مالک، وليّ و ربّ مطلق در عالم است. بر همين اساس هر گونه حاکميت و ولايت از جانب غير خدا باطل، ظلم و تجاوز به حقوق ديگران است، مگر اين که در طول حاکميت خداوند و با اذن او باشد. بعثت انبيا و حفظ خطّ نبوّت به وسیلهی امامان معصوم، اين ولایت را متجلّي ساخته است. در عصر غيبت، اين حكمت و لطفْ پابرجاست؛ چرا كه لطف از صفات الهي است و صفات خداوند در طول زمان و در آبستن حوادث، دست خوشِ تغيير و تحوّل نخواهد شد. بنابراين اِعمال اين لطف از سوي خداوند، در زمان غيبت نیز، همانند زمان حضور معصومين لازم و ضروري است؛ و اين جاست كه ضرورت وجود فقها به عنوان نزديكترين افراد به ويژگيهاي معصومين، و امينترين افراد در جهت به دست گرفتن عنانِ اسبِ سركشِ قدرتْ، براي حفظ خطّ امامت، شريعت و رهبريِ مردم احساس مي شود و اين نيز لطفي است كه از جانب خداوند ضروري به نظر میرسد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - نوآوری¬های ملا مهدی نراقی در باب علم الهی
محمد رضا ضمیری مرتضی ضمیریبی شک مساله ی علم الهی یکی از مهم ترین و پیچیده ترین مباحث در علم کلام و فلسفه ی اسلامی است. متکلمان و فلاسفه اسلامی در ابعاد مختلف علم الهی از جمله چگونگی اثبات و کیفیت آن، تقریرها و استدلال های مختلفی بیان نموده اند و ملامهدی نراقی در این دو بخش نظرات بدیعی را ارائه ن أکثربی شک مساله ی علم الهی یکی از مهم ترین و پیچیده ترین مباحث در علم کلام و فلسفه ی اسلامی است. متکلمان و فلاسفه اسلامی در ابعاد مختلف علم الهی از جمله چگونگی اثبات و کیفیت آن، تقریرها و استدلال های مختلفی بیان نموده اند و ملامهدی نراقی در این دو بخش نظرات بدیعی را ارائه نموده که تا پیش از او مطرح نبوده است. سوال اصلی در این مقاله آن است که اندیشه های نوین ملامهدی نراقی در استدلال بر اصل علم الهی و کیفیت آن چیست؟ پس از بحث و بررسی آثار مختلف نراقی از جمله اثر جامع الافکار و ناقد الانظار، با روش کتابخانه ای به نتایج زیر دست یافتیم: اول: صحیح ترین وجه در اثبات اصل علم الهی بر مبنای قاعده ی "کل مجرد عاقل لذاته" این است که هر موجود مجرد قائم بذاته، امکان ادراک و تعقل را داراست اما فعلیت تعقل در آن منوط به تحقق قوی ترین علاقه ی موجود بین عاقل و معقول است که آن هماناحضور ذات نزد ذات (علم حضوری) است. دوم: در بحث کیفیت علم الهی دیدگاه برتر آن است که مناط علم تفصیلی پروردگار به جمیع اشیاء چه قبل و چه بعد از ایجاد مشمولیت و معلولیت تمامی موجودات برای علة العلل و حضور و انکشاف تام آنها به مناط حضور ذات الهی نزد ذاتش می باشد که به مراتب حضور واجب نزد ذاتش از حضور خود اشیاء نزد واجب متعال أقوی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - سیر تطور اصول دین در مکاتب اهل سنت
ناصر فروهی سید احمد حسینی زهره فصل بهاربحث از اصول دین یکی از مسائل مهم در بین متفکران مسلمان است. این مفهوم با اهمیت در نزد مسلمانان تاریخ ویژه ای را طی کرده است. مفهوم اصول خمسه در کتاب و سنت و در زمان آغاز شکل گیری بحث های کلامی وجود نداشته است و بعدها و مخصوصا در اثر معتزله وارد مباحث کلامی شده است. در د أکثربحث از اصول دین یکی از مسائل مهم در بین متفکران مسلمان است. این مفهوم با اهمیت در نزد مسلمانان تاریخ ویژه ای را طی کرده است. مفهوم اصول خمسه در کتاب و سنت و در زمان آغاز شکل گیری بحث های کلامی وجود نداشته است و بعدها و مخصوصا در اثر معتزله وارد مباحث کلامی شده است. در دوره های نخست، اصطلاح اصول دین به معنای مطلق مباحث اعتقادی به کار می رفت و طیف وسیعی از مباحث اعتقادات را شامل می شد. بنابراین در این دوره و در میان گرایش های نخستین کلامی هنوز مفهوم اصول خمسه به عنوان یک مفهوم مشخص شکل نگرفته بود. در ادامه مفهوم اصول خمسه وارد قاموس معتزله شد و به تعداد خاصی از اعتقادات اطلاق گردید. معمولا در این دوره پنج مورد برای اصول نام برده می شد. بعدها این اصول در دیگر نحله-های کلامی هم از لحاظ تعداد و هم در موارد تغییراتی کرده است به طوری که گاهی هفت مورد و یا حتی پانزده مورد نیز برای این اصول برشمرده شده است. با وجود همه تاریخ غنی که این مفهوم نزد معتزله طی کرده است، اما نزد دیگر مکاتب کلامی که بیشتر ایمان گرا بوده اند مانند اشاعره یا ماتریدیه مفهوم اصول خمس وجود ندارد و آنها نیز مفهوم اصول دین را به معنای مطلق اعتقادات به کار می برند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - نقش قرآن بر علم کلام در روشگان
محمد حسن قدردان قراملکی علی قدردان قراملکیهر علمی دارای روش یا روش هایی است که به وسیله آن به اهداف خود می رسد، برخی از علوم تک روشی و برخی دیگر چند روشی اند. در باره تک یا چند روشی بودن علم کلام از سوی مذاهب مختلف کلامی دیدگاه های مختلفی ارایه شده است، مثلا اهل الحدیث روش نقلی و معتزله روش عقلی را برگزیدند. ام أکثرهر علمی دارای روش یا روش هایی است که به وسیله آن به اهداف خود می رسد، برخی از علوم تک روشی و برخی دیگر چند روشی اند. در باره تک یا چند روشی بودن علم کلام از سوی مذاهب مختلف کلامی دیدگاه های مختلفی ارایه شده است، مثلا اهل الحدیث روش نقلی و معتزله روش عقلی را برگزیدند. اما رجوع به قرآن نشان می دهد که برای تبیین آموزه های دینی باید از روشگان مختلف استفاده کرد. نویسنده در این مقاله نشان خواهد داد که علم کلام باید باید از تمام روشگان ممکن مثل: نقلی شامل قرآن و روایات، عقلی شامل عقل و حتی اصول قطعی فلسفی، تجربی و حسی، شهودی استفاده کند، این ادعا بر خلاف ادعای برخی است که علم کلام را دارای روشگان مشخص مثل رویکرد اخباری یا تجربی می انگارند تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - مقدمه و تحقیق رساله تعریف علم کلام محقق دوانی
حسین محمد خانیرساله تعریف علم کلام محقق دوانی شرحی است بر بحث تعریف علم کلام در شرح مواقف .میر سید شریف در شرح تعریف علم کلام ، پنج مطلب ارائه می دهد .دوانی علاوه بر شرح آنها ، به نقد نیز می پردازد . وی همچنین برخی اشکالات وارد شده را پاسخ می دهد که از جمله آنها اشکالات علاء الدین طو أکثررساله تعریف علم کلام محقق دوانی شرحی است بر بحث تعریف علم کلام در شرح مواقف .میر سید شریف در شرح تعریف علم کلام ، پنج مطلب ارائه می دهد .دوانی علاوه بر شرح آنها ، به نقد نیز می پردازد . وی همچنین برخی اشکالات وارد شده را پاسخ می دهد که از جمله آنها اشکالات علاء الدین طوسی است . به اعتقاد دوانی مقصود از قدرت تامه علم به عقایدی است که با آنها بتوان به ارائه دلایل و دفع شبهات پرداخت به عبارت دیگر متکلم کسی است که تصدیق به همه عقائد همراه با آمادگی برای استنباط بقیه وجوه استدلال و راههای دفع شبهات بر حسب حاجت برایش حاصل شده باشد. محقق دوانی در ادامه رساله، تعریف تفتازانی در المقاصد را می آورد و به نقد و بررسی آن می پردازد. رساله بر اساس نسخه های معتبر تصحیح شد و دو نسخه معاصر دوانی مورد توجه قرار گرفت که تاریخ کتابت یکی از آنها به زمان حیات ایشان باز می گردد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - نقد تقدیرگرایی در الهیات رهایی بخش اقبال لاهوری
عزیزالله سالاریعلامه محمد اقبال لاهوري (1938 – 1877 م)، از فيلسوفان، شاعران و احياگران بزرگ جهان اسلام بوده كه با سرودههاي روشنگرانه و نيز گفتارها و نوشتارهاي پرمايهاش، طرح فلسفه و نظامي فكري به نام «حكمت خودي» را درانداخت. وي با نفی از حكمتهاي بيفروغ غرب مدرن ، در پي نگاه واقعيت أکثرعلامه محمد اقبال لاهوري (1938 – 1877 م)، از فيلسوفان، شاعران و احياگران بزرگ جهان اسلام بوده كه با سرودههاي روشنگرانه و نيز گفتارها و نوشتارهاي پرمايهاش، طرح فلسفه و نظامي فكري به نام «حكمت خودي» را درانداخت. وي با نفی از حكمتهاي بيفروغ غرب مدرن ، در پي نگاه واقعيتمدار، ژرف و ديدهورانة شرقي و قرآني است كه آميزهاي از خداباوري، فطرت، عشق، عرفان، خردورزي، خودآگاهي، حماسه، غيرت، ايثار، تپش، انتخابگري، آفرينشگري و ... است . دیدگاهی كه مجموعاً الهيات رهايي بخش او را شكل ميدهند. او با درك و دريافت دقيق و سنجيده از قرآن و سنت و با سرمشق گرفتن از فيلسوف مجاهد شرق، سيّد جمالالدين اسدآبادي، تقدير و مشيت الهي را – كه از ديرباز بهانهاي براي ركود و سازش و واپسگرايي بود – از تفسيرهاي جبرباورانه و اشعريگرا رها كرد و عملاً تفسيري شيعي و برآمده از مکتب اهل بیت(ع) را كه به وفق انتخابگري، آزادي و سرنوشتسازي است، بهرخ كشيد. از اينرو، روح شرقي را برتن بيجان خفتگان دميد، تا بندگي قدرتهاي استعماري برهند و به اتحاد و اقتدار و آفرينشگري و پويايي و طرح و تحقق آرزوها دستيابند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - بررسی تطبیقی تخطئه و تصویب با رویکردکلامی
مسیح محمودی سوق هرمز اسدی کوه باد سیامک بهارلوییتخطئه و تصویب، دو نگرش موجود و پرسابقه میان متکلمان مسلمان و فقیهان فریقین است. خاستگاه تصویب در میان اهل سنت و تخطئه نیز ریشه و مبنایی شیعی دارد. از آن جا که دو طایفه شیعه و اهل سنت در مسئله خلافت و جانشینی پیامبر دچار تعارض و اختلاف بوده اند، مسائلی از این دست نیز به أکثرتخطئه و تصویب، دو نگرش موجود و پرسابقه میان متکلمان مسلمان و فقیهان فریقین است. خاستگاه تصویب در میان اهل سنت و تخطئه نیز ریشه و مبنایی شیعی دارد. از آن جا که دو طایفه شیعه و اهل سنت در مسئله خلافت و جانشینی پیامبر دچار تعارض و اختلاف بوده اند، مسائلی از این دست نیز به تقابل بیشتر دیدگاه های آن ها انجامیده است. مطالعات موجود میان حوزویان و پژوهشگران دانشگاه ها در این زمینه غالباً رنگ و بوی توصیف و تبیین صِرف دارد. نگاه عمیق و دقیق به هر دو مساله تصویب و تخطئه برای شناسایی چالش های کلامی وکارکردی این نظریات دلیل اصلی پژوهش بوده است. در این تحقیق علاوه بر توصیف و تبیین هر دو مقوله، اشکالات کلامی این دیدگاه ها با بررسی جامعیت یا نقص دین در نگاه تصویب و نیز مشکل تکفیر و نسبت آن با تخطئه مورد بررسی قرار گرفته است. در کنار تعارض و تنافی دو دیدگاه، همسانی و وحدت محتوایی دو نظریه و نیز برخی ابعاد مثبت و سازنده فکر تصویب نیز از دیگر یافتههای محقق بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - تحلیل نظریۀ صورت ملکوتی در تجسم اعمال
غلامعلی سنجری محمود مهرآوراندربارۀ چگونگی کیفر اخروی و حقیقت اعمال دنیوی همواره بین اندیشمندان علم کلام بحث و اختلاف نظر، بوده است. برخی بر این باورند که رابطه اعمال و جزای اخروی قراردادی است و خداوند به ازاء اعمال، در آخرت بهشت و یا جهنم را آفریده است؛ این گروه را منکران تجسم اعمال مینامند. گروه أکثردربارۀ چگونگی کیفر اخروی و حقیقت اعمال دنیوی همواره بین اندیشمندان علم کلام بحث و اختلاف نظر، بوده است. برخی بر این باورند که رابطه اعمال و جزای اخروی قراردادی است و خداوند به ازاء اعمال، در آخرت بهشت و یا جهنم را آفریده است؛ این گروه را منکران تجسم اعمال مینامند. گروهی دیگر معتقدند که اعمال انسان در قیامت مجسم میشود. طرفداران این نظریه قائل به «تجسم اعمال» هستند که آنها را میتوان به دو گروه تقسیم کرد: یکی قائلان به «صورت مَلَکوتی» و گروه دیگر قائلان به «انشاء نفس». در این مقاله نظریه موافقان تجسم اعمال به معنی صورت ملکوتی و مبانی و ادله آنها را بررسی و تحلیل میکنیم. نتیجه تحقیق نشان میدهد که ادله عقلی ایشان از قوت کافی برای این نظریه برخوردار نیست و اگر برخی آیات قرآن و صراحت برخی روایات و شهود برخی از اهل دل نبود، اثبات این نظریه به مشکل برمیخورد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - پیراروششناسی علم کلام
حمیدرضا شاکرینروششناسی علوم و مباحث تطبیقی انتقادی در این حوزه در دوره معاصر اهمیت بسیاری یافته است. از این جمله است مطالعات پیرامونی ناظر به منطق یا روش علم کلام اسلامی. مقاله حاضر بر آن است تا با نگاهی از بیرون ویژگیهای آن را، که به تعبیری از سنخ فلسفه مضاف، یعنی فلسفه روش علم کلا أکثرروششناسی علوم و مباحث تطبیقی انتقادی در این حوزه در دوره معاصر اهمیت بسیاری یافته است. از این جمله است مطالعات پیرامونی ناظر به منطق یا روش علم کلام اسلامی. مقاله حاضر بر آن است تا با نگاهی از بیرون ویژگیهای آن را، که به تعبیری از سنخ فلسفه مضاف، یعنی فلسفه روش علم کلام است، مورد بررسی قرار دهد. چنین تحقیقاتی در فراهم آوردن چارچوب نظری و نظریه مبنا و پشتیبان برای روش علم لازم بوده، در اصلاح، ارتقا، تشخیص نیازها و اقتضائات و تحقیقات پسین آن نقش آفرین است. از مهمترین ثمراتی که در گام نخست اینگونه بررسیها به دست می آید نظام مسائل این حوزه، ضرورت و اهمیت و نسبت و مناسبات آن با دیگر حوزه های معرفتی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - رویکرد اعتقادی دایرهالمعارفنویسی در ایران پس از انقلاب در مواجهه با اسلامپژوهی غربیان (بررسی تطبیقی مقالات کلام شیعه، اعلام امامیه و مباحث ایرانی در دایرهالمعارفهای ایرانی و غربی)
سیّد احمد حسین زاده فرشته سپهر زهره میرحسینی بهرام پروین گنابادیملاکهای صرفاً علمي در مطالعات اسلامی غربیان در قالب تألیف دایرهالمعارف وجود نداشته است. اهداف مطالعاتی پسااستعماری غربیان، روششناسی و پرداخت نامتعادل اعتقادات مذهبی اسلام قرینه ایاست بر این مدعا. پس از انقلاب اسلامی تولید دایرهالمعارف در حوزه اسلام با هدف جبران کاس أکثرملاکهای صرفاً علمي در مطالعات اسلامی غربیان در قالب تألیف دایرهالمعارف وجود نداشته است. اهداف مطالعاتی پسااستعماری غربیان، روششناسی و پرداخت نامتعادل اعتقادات مذهبی اسلام قرینه ایاست بر این مدعا. پس از انقلاب اسلامی تولید دایرهالمعارف در حوزه اسلام با هدف جبران کاستیهای پژوهشهای غربیان با اتخاذ روش مطالعه هنجاری و رهیافت تدافعی و ردیّهای، آرمانهای هویّتجویانه شیعی و ایرانی را دنبال میکند؛ بهطوریکه تعیین نوع، حجم و استنادات مدخلها در دانشنامههای ایرانی اغلب براساس معیارهایی جبرانی و فراتر از ملاکهای صرف دانشنامهنگارانه صورتگرفته و مولفههایی مثل جامعیّت و انگیزههای اعتقادی در این زمینه دخیل بودهاست. با بررسی بعملآمده توزیع ارجاعات، تنوع منابع و کمیّت مدخلهای کلامی در دایرهالمعارف اسلام لیدن (به عنوان نمونه غربی) در قیاس با دانشنامه جهان اسلام (به عنوان نمونه ایرانی) از لحاظ میزان توجه به میراث فکری و فرهنگی شیعه (خاص کلام شیعه و اعلام امامیه) به طرز معناداری متفاوت است. به این صورت که در دایرهالمعارف اسلام مدخلهای کلامی محدود به 404 مورد است در حالیکه در دانشنامه جهان اسلام تعداد آنها 749 مورد و بطور مستقل و مبسوط به مدخلهای کلامی شیعه و مباحث ایرانی پرداختهشده است. در مقالات کلامی دایرهالمعارف اسلام به هیچ یک از منابع شیعی ارجاع دادهنشده و همه ارجاعات به منابع سنّی است در حالیکه توزیع مذهبی منابع در دانشنامه جهان اسلام دچار این نقیضه نیست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
21 - الهیات اعطائی(2)؛ دلالتهای قاعده اعطاء در صفات و افعال واجب
حسن محمدی احمدآبادی سعید متقیفرقاعده «معطیالشیئ» یکی از قواعد پرکاربرد در الهیات اسلامی است. این قاعده به دو شیوه در براهین اثبات صفات واجب به کار رفته است. در یک کاربرد در راستای اثبات مطلق صفات کمالیه و در کاربردی دیگر در جهت اثبات تک تک صفات کمالیه از جمله تمام اقسام علم واجب از جمله اثبات علم ح أکثرقاعده «معطیالشیئ» یکی از قواعد پرکاربرد در الهیات اسلامی است. این قاعده به دو شیوه در براهین اثبات صفات واجب به کار رفته است. در یک کاربرد در راستای اثبات مطلق صفات کمالیه و در کاربردی دیگر در جهت اثبات تک تک صفات کمالیه از جمله تمام اقسام علم واجب از جمله اثبات علم حضوری ذاتی، علم به غیر پیش از ایجاد، علم به غیر پس از ایجاد، علم فعلی و علم حضوری به غیر بهره بردهاند. همچنانکه در اثبات صفات و ذاتی بودن صفاتی همچون قدرت، حیات، اراده، وجوب، خیریت، حقیت، بساطت، غناء و مالکیت به کار رفته است. این قاعده در اثبات گزارههای اساسی مرتبط با حوزه افعال الهی مانند قاعده الواحد، وجود منبسط، عوالم وجود، ابداع عالم و اتقان صنع نیز نقش آفرین است. نوشتار حاضر با اثبات نفوذ این قاعده در عمق مهمترین مسائل الهیات اسلامی، توصیف الهیات اسلامی به «الهیات اعطائی» را امری توجیهپذیر میداند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
22 - فلسفه و شريعت در رساله الهياتيـسياسي اسپينوزا در ميانه ابن رشدگرايي و نص¬گرايي
رضا نجف¬زادهبا در نظر گرفتن سرشت چندفرهنگي تکوين سيستمهاي فکري، ميتوان گفت باروخ بنديکت اسپينوزا نگاه خود به مسئلة امکان يا امتناع توفيق بين فلسفه و شريعت را در امتداد سنتِ ابنرشدگرايان لاتين و يهود صورتبندي کرده است. بخش عمدهيي از رسالة الهياتي ـ سياسي مصروف پاسخ دادن به اين مس أکثربا در نظر گرفتن سرشت چندفرهنگي تکوين سيستمهاي فکري، ميتوان گفت باروخ بنديکت اسپينوزا نگاه خود به مسئلة امکان يا امتناع توفيق بين فلسفه و شريعت را در امتداد سنتِ ابنرشدگرايان لاتين و يهود صورتبندي کرده است. بخش عمدهيي از رسالة الهياتي ـ سياسي مصروف پاسخ دادن به اين مسئله شده است. فکر فلسفي اسپينوزا از چندين سنت فلسفي و سياسي تأثير گرفته است. وي که از متفکران طبيعي-مسلک دوران رنسانس الهام گرفته است، به سنت جمهوري خواهي راديکال تعلق دارد و در تکوين ميراث روشنگري راديکال سهمي عمده داشته است. در پيوند با اين جريانها، وي در عين حال از سنت اصلاحات ديني پروتستان نيز متأثر بوده و سابقة تربيت يهودي دارد. اسپينوزا با مسئلة بزرگ امکان يا امتناع جمع بين الهيات و فلسفه، يا ديانت و عقلانيت درگير است. مواجهه فيلسوف روشنگري راديکال با نص مقدس، در پرتو امکانهاي ميراث فکر عقلاني يهودي و اسلامي صورت گرفته است. وي براي پاسخ به آن مسئلة بزرگ، آشکارا با جريانهاي عقلگرا و نصگراي تاريخ ديانت يهود رويارو ميشود. به اعتبار سهم عظيم تفکر عقلي اسلامي در برآمدنِ فلسفة يهودي قرون ميانه، تأملات اسپينوزا او را به ميدانِ فکر عقلي اسلامي نيز ميکشاند. در مقايسه با نصگرايان و عقلگرايانِ مسلمان و يهودي قرون ميانه، وي راه ميانه را برگزيده و در بخشهاي الهياتي رسالة الهياتي ـ سياسي در دفاع از اين حکم احتجاج ميکند كه: نه فلسفه خادم شريعت و نه شريعت خادم فلسفه است. برپاية اين رأي اسپينوزايي، ميتوان اين دو فرضية مکمل را مطرح کرد: 1) امتناع جمع بين فلسفه و شريعت در رسالة الهياتي ـ سياسي لزوماً به معني تمهيد مباني عُرفي براي حوزة عمومي نيست. 2) رسالة الهياتي ـ سياسي از رهگذرِ هرمنوتيکِ تاريخي نص، نظريه يي ايمان گرايانه تمهيد ميکند که حوزة فراخِ زندگي در وضعيت مدرن را از ستروني و سردي بي معنايي رهايي ميبخشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
23 - فيلوپونوس و تطور انديشه فلسفي وي
فرهاد اسدی مریم سالم سید محمد اسماعیل سید هاشمیفيلوپونوس، فيلسوف نوافلاطوني ـ اسکندراني دورة متأخر، در اکثر علوم عصر خود به حدي متبحر شده بود که برخي به او لقب علاّمه دادند. ولي اين تنها خصوصيت بارز اين متفکر مدرسة اسکندريه نيست. انديشة فيلوپونوس در طول عمر آکادميک خود، دچار نوسانات شگرفي گرديد که برخي شجاعت او را د أکثرفيلوپونوس، فيلسوف نوافلاطوني ـ اسکندراني دورة متأخر، در اکثر علوم عصر خود به حدي متبحر شده بود که برخي به او لقب علاّمه دادند. ولي اين تنها خصوصيت بارز اين متفکر مدرسة اسکندريه نيست. انديشة فيلوپونوس در طول عمر آکادميک خود، دچار نوسانات شگرفي گرديد که برخي شجاعت او را در نقد و ردّ آراء پيشينيان در حدّ يک قهرمان ستودهاند و وي را راهگشاي تفکر نقّادانه دانستهاند و برخي هم وي را بزدل و طمّاع دانستهاند که براي نجات جان خويش و اغراض مادي، در مقابل فشار حکومت مسيحي ـ رومي تسليم شد و از دستاوردهاي فلسفي خويش دست شست. در نوشتار حاضر تلاش شده تا حدي، پرده از چهرة رازآلود اين فيلسوف، با استناد به آثار ارزشمند پژوهشگران معاصر، کنار زده شود و در جهت تعميق فهم درست از سير تطور انديشة فلسفي در تاريخ فلسفه گامي، هرچند کوچک، برداشته شود. از جمله مواردي که اين نوشتار مورد توجه قرار ميدهد، چگونگي تعامل مدرسة اسکندريه با حکومت مقتدر مسيحي است، بنحوي که در دورة مورد نظر، زمينة رشد و نموّ فيلسوفان و شارحان مروّج انديشة ارسطويي از جمله فيلسوف مورد نظر ما فراهم گرديد. ولي شايد مهمترين دستاورد اين نوشتار بررسي رويکرد نقّادانة فيلوپونوس نسبت به آراء ارسطو و اسلاف وي و مقايسة تطبيقي مهمترين آراء فلسفي فيلوپونوس در دو دوره از فعاليت آکادميک وي باشد؛ آراء متضاد و گاه متناقضي که در جاي خود محل بروز مناقشات قابلتوجهي گرديد و آثار خاص خود را بر سير تحول انديشة فلسفي جوامع مختلف از جمله فلسفة اسلامي بر جاي گذاشت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
24 - پيشينه ارسطويي و سينوي مبادي الهيات تمثيلي توماس آکويناس
محمدمهدي گرجيان مجتبي افشارپورنظريه الهيات تمثيلي قديس توماس آکويناس بخصوص با تأکيدي که بر متن کتاب مقدس دارد، از تأثيرگذارترين و پردامنهدارترين نظريات در باب شناخت خدا و تحليل اسماء و صفات باريتعالي است. تلاش اصلي آکويناس در اين بخش مشترکِ هر دو اثر سترگ وي، يعني جامع الهيات و جامع در رد گمراهان، أکثرنظريه الهيات تمثيلي قديس توماس آکويناس بخصوص با تأکيدي که بر متن کتاب مقدس دارد، از تأثيرگذارترين و پردامنهدارترين نظريات در باب شناخت خدا و تحليل اسماء و صفات باريتعالي است. تلاش اصلي آکويناس در اين بخش مشترکِ هر دو اثر سترگ وي، يعني جامع الهيات و جامع در رد گمراهان، بر اين است که بتوان صفات کمالي مخلوقات و از جمله انسان بعنوان کاملترين آنها را بر خداوند نيز حمل کرد ـ البته به روش حمل تمثيلي در مقابل حمل اشتراک معني و حمل اشتراک لفظ ـ و بدينصورت به شناختي از اسماء و صفات حق رسيد تا در الهيات سلبي قرون وسطي متوقف نشد و البته در دام تشبيه حق به خلق نيز نيفتاد. عنصر اساسي در الهيات تمثيلي آکويناس «قاعده کمالات علت و معلول» است. کمالات معلول از قبل بنحو برتر و عاليتر در علت محققند. در آثار آکويناس علاوه بر اين عنصر، دو مبدأ ديگر بنام «برهان درجات کمال» و «اصل تقدم علت بر معلول» نيز بچشم ميخورد. وي اصرار دارد که اين هر سه را به ارسطو و ابنرشد اسناد دهد تا بدينوسيله حمل تمثيلي خود را ريشهدار در حکمت ارسطويي معرفي نمايد. اما حقيقت اين است که ارسطو به هيچکدام از اين مواردي که آکويناس ادعا ميکند، تصريحي نداشته است، بلکه فوق تام بودن و خير محض بودن خداوند بدين معني که آن کمالِ محض، مفيد کمالات ساير اشياء است، از دستاوردها و نوآوريهاي ابنسينا در مباحث الهيات است. سخنان ابنرشد نيز در اين زمينه در حقيقت شرح نظريات ابنسيناست هر چند که ابنرشد آنها را در شرح عبارات ارسطو نگاشته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
25 - بررسي و نقد تنسيق استاد فياضي از برهان صديقين علامه طباطبايي
علي شيروانيبرهان صديقين نام گونهيي از برهان است كه در آن حدّ وسط، موجود مطلق يا اصل واقعيت است. علامه طباطبايي تقريري خاص از اين برهان دارند كه بگونههاي متفاوتي تنسيق شده است. در اين مقاله تنسيق استاد فياضي از برهان صديقينِ علامه طباطبايي تبيين و سپس نقد و بررسي و نشان داده ميشو أکثربرهان صديقين نام گونهيي از برهان است كه در آن حدّ وسط، موجود مطلق يا اصل واقعيت است. علامه طباطبايي تقريري خاص از اين برهان دارند كه بگونههاي متفاوتي تنسيق شده است. در اين مقاله تنسيق استاد فياضي از برهان صديقينِ علامه طباطبايي تبيين و سپس نقد و بررسي و نشان داده ميشود كه اين تنسيق اولاً برخلاف ظاهر عبارات علامه است و ثانياً فينفسه ناتمام است و نميتوان آن را تقريري موفق از برهان صديقين بشمار آورد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
26 - الهيات تنزيهي از ديدگاه قاضي سعيد قمي
انشاءالله رحمتيبا بررسي ريشهها و تاريخ الهيات تنزيهي در عالم اسلام، ميتوان سابقة اين بحث را به حكمت اسماعيليه باز برد و به همين دليل، لازم است نگاهي به ديدگاه حكيمان اسماعيليه در اين زمينه بيندازيم. در ميان حكيمان شيعة دوازده امامي، قاضي سعيد قمي و استاد او ملا رجبعلي تبريزي را ميتوا أکثربا بررسي ريشهها و تاريخ الهيات تنزيهي در عالم اسلام، ميتوان سابقة اين بحث را به حكمت اسماعيليه باز برد و به همين دليل، لازم است نگاهي به ديدگاه حكيمان اسماعيليه در اين زمينه بيندازيم. در ميان حكيمان شيعة دوازده امامي، قاضي سعيد قمي و استاد او ملا رجبعلي تبريزي را ميتوان نظريهپردازان اين نوع الهيات دانست. ديدگاه آنها به يك معنا احياء مكتب نوافلاطوني ـ بويژه تفسير پروكلسي اين مكتب ـ است. قاضي سعيد قمي هر چند معتقد به الهيات تنزيهي است، ولي نميتوان او را قائل به لاادريگري يا مذهب تعطيل دانست. در اين نوشتار، بحث و برهانهاي وي براي اثبات الهيات تنزيهي بشرح آمده است و در عين حال نشان داده ميشود كه او چگونه برمبناي نظريهيي كه ميتوان از آن به الهيات ناظر به تجليّات تعبير كرد، راهي براي خروج از بنبست لاادريگري و مذهب تعطيل پيدا ميكند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
27 - مابعدالطبيعه (متافيزيك) چيست؟
رضا داوري اردكانيكتاب مابعدالطبيعه ارسطو شايد بنياديترين اثر فلسفي بشمار ميرود. اهميت اين اثر بحدي است كه اكنون دو هزار سال است اين نام بر فلسفه اولي و الهيات اطلاق ميشود. دستكم هزار و پانصدسال است كه مراد از لفظ متافيزيك يا مابعدالطبيعه علمي شمرده ميشود كه از مبادي و علتهاي نخستين و أکثركتاب مابعدالطبيعه ارسطو شايد بنياديترين اثر فلسفي بشمار ميرود. اهميت اين اثر بحدي است كه اكنون دو هزار سال است اين نام بر فلسفه اولي و الهيات اطلاق ميشود. دستكم هزار و پانصدسال است كه مراد از لفظ متافيزيك يا مابعدالطبيعه علمي شمرده ميشود كه از مبادي و علتهاي نخستين و موضوعهاي علوم جزئي بحث ميكند. مابعدالطبيعه كه ابتدا نامش فلسفه اولي و علم كلي بود، دو بخش داشته است؛ يكي بحث از مطلق وجود و اعراض ذاتي آن و ديگري مباحث الهيات. بر همين اساس، فيلسوفان جهان اسلام فلسفه اولي يا علم كلي را الهيات ناميدند و آن را به دو بخش تقسيم كردند؛ امور عامه يا الهيات بمعنيالاعم كه در آن از وجود و مبادي و علل و اعراض آن بحث ميشود و الهيات خاص يا الهيات بمعنيالأخص كه مسائلش توحيد و صفات و اسماء و افعال باريتعالي است. در سنت اسلامي فيلسوفان دستكم در مبادي و حتي در بسياري از مسائل اساسي با هم توافق داشتند اما در فلسفه جديد غرب مسائل مابعدالطبيعه صورت تازه پيدا كرده و حوزههاي گوناگون فلسفه بوجود آمده است. فيلسوفان دوره جديد از دكارت تا كنون وصف و تعريفي از مابعدالطبيعه پيش آوردهاند كه در ظاهر با بيان ارسطو يكي نيست. آنها بجاي تعريف و وصف مابعدالطبيعه، فلسفة خود را وصف و تعريف كردهاند. نوشتار پيشرو درصدد است با تحليل تطور تاريخي موضوع اين علم، چيستي مابعدالطبيعه را تبيين نمايد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
28 - بررسي نقش آموزههاي قرآنكريم در ساحت خداشناسي فلسفي
علیرضا اسعدیبرخي مخالفان فلسفه و بسياري از خاورشناسان چنين ميپندارند كه فلسفة اسلامي تكرار سخنان و نظريات فلاسفة يونان است و نه تنها از تعاليم اسلامي بكلي دور است، بلكه گاهي در تضاد و تعارض با تعاليم قرآني است. هدف اين نوشتار آنست تا با تبيين حد و حدود نقش و تأثيرگذاري قرآنكريم أکثربرخي مخالفان فلسفه و بسياري از خاورشناسان چنين ميپندارند كه فلسفة اسلامي تكرار سخنان و نظريات فلاسفة يونان است و نه تنها از تعاليم اسلامي بكلي دور است، بلكه گاهي در تضاد و تعارض با تعاليم قرآني است. هدف اين نوشتار آنست تا با تبيين حد و حدود نقش و تأثيرگذاري قرآنكريم بر يك بحث عقلي و فلسفي، و نيز بررسي آثار فلاسفة مسلمان، نشان دهد كه آنها بمنظور بسط و تكامل مباحث فلسفي ـو بطورخاص، خداشناسي فلسفيـ از تعاليم قرآني بهره بردهاند و گسترش كمّي و كيفي مسائل، استدلالها، نظريهها و قواعد فلسفي در اين حوزه وامدار تعاليم قرآني است. اين تأثير و بهرهگيري بميزاني است كه به تحول محتوايي و ساختاري فلسفة يونان منتهي شده و رويكرد و نگرش كلي فلسفة اسلامي را از فلسفة يوناني متمايز ساخته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
29 - علم الهی به جزئیات از دیدگاه ابنسینا و توماس آکوئینی
محمد محمودی حسین کلباسی اشتریاین پرسش که «آیا خدا به جزئیات علم دارد؟» یکی از پرسشهای بنیادین در حوزۀ خداشناسی فلسفی است. برخی بدون توجه به واژة «خدا» که در تصور آن اختلافنظر وجود دارد، درصدد اثبات یا انکار علم الهی به جزئیات برآمدهاند. در سنت فلسفی یی که سخن از آن با افلاطون و ارسطو آغاز میشود و أکثراین پرسش که «آیا خدا به جزئیات علم دارد؟» یکی از پرسشهای بنیادین در حوزۀ خداشناسی فلسفی است. برخی بدون توجه به واژة «خدا» که در تصور آن اختلافنظر وجود دارد، درصدد اثبات یا انکار علم الهی به جزئیات برآمدهاند. در سنت فلسفی یی که سخن از آن با افلاطون و ارسطو آغاز میشود و ابنسینا نیز در درون این سنت جای میگیرد، علم الهی به جزئیات انکار میگردد اما در چارچوب همین مکتب، توماس آکوئیناس در مقام يك متکلم، این علم را برای خدا اثبات میکند. از دیدگاه ابنسینا میان «ماهیت» و «وجود» بعنوان دو مرتبة مختلف از هستی، تفاوت بنیادین وجود دارد. واجبالوجود علت برای اعطاء وجود به ماهیات میباشد و به این دلیل نمیتواند ماهیات را در جزئیات آنها بشناسد، چرا که آنها مستقل از او، «وجود» ندارند؛ البته ابنسینا علم الهی به جزئیات را از طریق «وجودشان» انکار نكرده است. اما در تصور کلامی توماس از خدا، بمثابه خدای متشخص، انکار علم الهی به جزئیات، منجر به خلل در قدرت الهی میگردد. بعلاوه، در صورت انکار علم الهی به جزئیات، انسان که مخلوق خداست، در مرتبهيي بالاتر از خالق قرار میگیرد، زیرا میتواند جزئیات را بشناسد. آکوئیناس که در اینجا در قامت یک متکلم ظاهر شده، مرز میان فلسفه و الهیات را نادیده گرفته و در اعتراض به ابنسینا ميگويد کلیاتی مانند «حیوان» و «انسان» نمیتوانند ملاک تمایز یک جزئی مانند «سقراط»، از دیگران باشند. مقالۀ حاضر به تحلیل و تطبیق دیدگاه ایندو فیلسوف در مورد علم خدا به جزئیات میپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
30 - مطالعهای در باب مفاهیم و مضامین کلامی و الاهیاتی گنوسیسم در اسماعیلیه (با تاکید بر جایگاه امامت و ساحت تاویلی و باطنی کلام مقدس)
مریم ناصر ترک عزیز الله توکلی کافی آباد هادی حیدری نیاکیش گنوسی ترکیبی بود از تجلی نور الهی در انسان و بیرون آمدن او از جهان ظلمانی ماده. در گنوسیسم، معرفت، امری الهی و شهودی است که جز در پرتو حقیقت یگانه، پدیدار نمیگردد. تاثیر حکمت گنوسی در طول تاریخ، عمیق و گسترده بود. در بیشتر جریانهای نخست شیعه ما شاهد ظهور مفاهیم عم أکثرکیش گنوسی ترکیبی بود از تجلی نور الهی در انسان و بیرون آمدن او از جهان ظلمانی ماده. در گنوسیسم، معرفت، امری الهی و شهودی است که جز در پرتو حقیقت یگانه، پدیدار نمیگردد. تاثیر حکمت گنوسی در طول تاریخ، عمیق و گسترده بود. در بیشتر جریانهای نخست شیعه ما شاهد ظهور مفاهیم عمده گنوسیسیم مانند ثنویت، الهی دانستن بشر در مقام امام معصوم (ع) و وجه تاویلی و رمزی کتب مقدس هستیم. اسماعیلیه یکی از فرق مهم شیعیمذهب بود که بیشترین تأثیر را از حکمت گنوسی دریافت کرد. تأثیر گنوسیسم در اسماعیلیه عمدتاً در ساحت امامت و تاویل کلام مقدس نمود پیدا کرد. در واقع وجود همیشگی امام به عنوان تجلی و مظهر بلاواسطه فیض و رحمت و معرفت الهی از تاثیرات بلاواسطه گنوسیسم در مذهب اسماعیلیه است. در گنوسیسم برای فهم معرفت حقیقی و باطنی گنوسیسم، وجود یک منبع الهی لازم و ضروری است که در اسماعیلیه این منبع همان امام است. تاویل و شناخت امور ظاهر از باطن نیز از اصول اساسی مذهب گنوسیسم بود که بر اسماعیلیه تاثیر عمیق نهاد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
31 - تحليل و نقد نگرش تقلیل¬گرایانه به فلسفة اسلامی
زهرا مظاهری سیدمحمدکاظم علوییکی از مناقشههاي معاصر دربارة فلسفة اسلامی، مناقشه در اصالت آن، يعني پرسش از «امكان فلسفة اسلامي» است. این مسئلة هویتی، در تاریخ و آیندة فلسفه اسلامی تأثیري بسزا دارد. آراء منکران اصالت فلسفة اسلامی ـ اعم از مستشرقان، مورخان غربی، برخی از عرب زبانان و مخالفان هرگونه فل أکثریکی از مناقشههاي معاصر دربارة فلسفة اسلامی، مناقشه در اصالت آن، يعني پرسش از «امكان فلسفة اسلامي» است. این مسئلة هویتی، در تاریخ و آیندة فلسفه اسلامی تأثیري بسزا دارد. آراء منکران اصالت فلسفة اسلامی ـ اعم از مستشرقان، مورخان غربی، برخی از عرب زبانان و مخالفان هرگونه فلسفة دینی ـ را میتوان تقلیلگرایانه دانست. در این نظريات، فلسفة اسلامی به چند موضوع فروکاسته شده است: فلسفهيی تقليدگر از فلسفه یونان، کلام و الهیات اسلامی و فلسفة عربی. مستشرقان و مورخان مخالف، فلسفة یونانی را اصل و فلسفة اسلامی را فرع بر آن دانسته اند. برخی مخالفان با پافشاري بر عدم سازگاری دین و فلسفه، تلاش براي ایجاد فلسفة اسلامی را بیهوده دانسته و با اعتقاد به عدم امکان فلسفة دینی، ازجمله فلسفة اسلامی، قید اسلامی برای فلسفه ـبعنوان علم تعقلی ـ را جایز ندانسته و فلسفة اسلامی را همان کلام و الهیات پنداشته اند. مخالفان دیگر، ازجمله عرب زبانان، از بكارگيري تعبير فلسفة اسلامی امتناع ورزیده و با توجه به زبان متون فلسفی در سنت اسلامی، آن را فلسفة عربی نامیدهاند. آنها فلسفة عربی را مختص به نژاد عرب تلقي كرده و همان را محقق در تاریخ فلسفه دانستهاند. مقاله پيشرو به تحلیل و نقد مدعیات تقلیلگرایانه در باب فلسفة اسلامي پرداخته و تلاش ميكند اصالت آن را بعنوان واقعیتي تاریخی، اثبات و از ضرورت آن دفاع نمايد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
32 - بررسی مناسبات کلام امامیه و عرفان شیعی در قلمرو مبادی و مبانی
زهره برقعی عباس ایزدپناه مرضیه دست مرددر مناسبات دو علم در قلمرو مبادی و مبانی، هر دو علم به یکدیگر وابسته هستند. موضوع علم کلام امامیه هم توحید و نبوت و امامت است که پایه برای موضوع عرفان شیعی است که توحید و ولایت است. روش تحقیق در علم عرفان نظری هم شهود و تحلیل و برهان است. غایت عرفان و کلام وصول الی الله أکثردر مناسبات دو علم در قلمرو مبادی و مبانی، هر دو علم به یکدیگر وابسته هستند. موضوع علم کلام امامیه هم توحید و نبوت و امامت است که پایه برای موضوع عرفان شیعی است که توحید و ولایت است. روش تحقیق در علم عرفان نظری هم شهود و تحلیل و برهان است. غایت عرفان و کلام وصول الی الله است که به تعمیق نظر در غایت کلام هم میانجامد. مباحث معرفت شناسی و ضرورت شناخت حضرت حق از مبادی هر دو علم است. معرفت شهودی عرفانی مبنای معرفت غیبی اهل بیت (ع) و انبیای الهی و تزکیه نفس عرفانی مبنای عصمت انبیا و امامان است. دو علم کلام امامیه و عرفان شیعی، در حوزه مبادی و مبانی باید مورد سنجش مقایسه ای قرار گیرد تا نقاط اجتماع و افتراق تبیین شود، این امر تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته بر همین اساس نگارنده در این اثر با روشی توصیفی ـ تحلیلی به دنبال بررسی مناسبات کلام امامیه و عرفان شیعی در قلمرو مبادی و مبانی است و در نهایت بدین نتیجه رسیده است که در حوزه قلمرو مبانی و مبادی، هر دو مبتنی بر آیات و روایات بوده، هر دو تکیه بر روح توحیدی دارند، رهیافت موضوعی این دو در امور بسیاری مشترک است و... هرچند تفاوت هایی نیز در این زمینه مشاهده می شود که شامل رویکردی شهودی و تجربی در عرفان برخلاف کلام است، رسالت این دو علم در هدایت گری متفاوت است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
33 - خداشناسی و خداباوری در فلسفه و ادیان
محسن پسندهخدا آفریدگار جهان و کاملترین وجود، مفهوم محوری اغلب ادیان به ویژه ادیان ابراهیمی است. مفاهیم و تعاریف گوناگونی از خدا در ادیان و مذاهب و ذهن اشخاص وجود دارد. میان اعتقاد به خدا و دینداری رابطه ناگزیری برقرار نیست و برخی مردم که به دین معتقد نیستند، به خدا باور دارند. خ أکثرخدا آفریدگار جهان و کاملترین وجود، مفهوم محوری اغلب ادیان به ویژه ادیان ابراهیمی است. مفاهیم و تعاریف گوناگونی از خدا در ادیان و مذاهب و ذهن اشخاص وجود دارد. میان اعتقاد به خدا و دینداری رابطه ناگزیری برقرار نیست و برخی مردم که به دین معتقد نیستند، به خدا باور دارند. خدا در نظر شیعه، یگانه و سرمنشأ همه کمالات و علت هستیبخش همه موجودات است و ذاتی ازلی و ابدی دارد. هیچ موجودی شبیه او نیست. ذات او عین صفاتش است. واقعیتی بسیط و بیماهیت است. نه در دنیا و نه در آخرت قابل دیده شدن نیست و دارای علم و قدرت مطلق است، در همه جا حضور و ارتباطی تام با مخلوقاتش دارد. وجود خدا و برخی صفاتش با حس و عقل و فطرت اثباتپذیر است؛ ولی کُنه ذات نامحدودش با حس و عقل محدود قابل ادراک نیست. بعضی از فیلسوفان غربی و متألهان مسیحی اعتقاد دارند خدایی که در فلسفه اثبات می شود، مغایر با خدایی است که دین توصیفش می کند. برخی دیگر از اندیشمندان معتقدند خدای دین شایسته محبت و پرسش است، در حالی که خدای فلاسفه تنها یک واجب الوجود است که شوری در دل ها نمی افکند. مدعای دوگانگی خدای دین با خدای فلسفه از منظر قرآن و فلسفه اسلامی پذیرفتنی نیست؛ زیرا طبق قرآن، یکی از اوصاف منحصر در فرد الله تعالی، «شیء غیرمخلوق» است. واجب الوجود فلسفه تنها موجود بدون علت است. پس «شیء غیرمخلوق» وصف انحصاری الله قرآن و واجب فلسفه است. بنابراین مصداق الله و واجب الوجود یکی است. حقیقت مدعای دوم با تمرکز بر صفات ذاتی و فعلی خداوند است. اوصاف فعلی خداوند بیانگر روابط گوناگون خداوند با مخلوقات و انسان اند؛ اما صفات ذاتی چگونگی ذات الهی و کمالات او را توصیف می کنند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
34 - تفسیر محاورۀ قوانین از منظر لئو اشتراوس بر اساس رسالۀ تلخیص-النوامیس فارابی
حوا جامی سید محمد حکاک قزوینی علی نقی باقرشاهی شروین مقیمی زنجانیدر خوانش اشتراوس از محاورۀ قوانین، بار دیگر با رویکرد جامع او مواجه میشویم و برخلاف نگرش تاریخی، شاهد تغییر و تحولی اساسی و مغایر با تفسیر او از دیگر محاورات افلاطون، نیستیم. درواقع، اشتراوس معتقد است برای فهم واقعی محاورۀ قوانین باید بشیوۀ او و از رهگذر خوانش فارابی ـ أکثردر خوانش اشتراوس از محاورۀ قوانین، بار دیگر با رویکرد جامع او مواجه میشویم و برخلاف نگرش تاریخی، شاهد تغییر و تحولی اساسی و مغایر با تفسیر او از دیگر محاورات افلاطون، نیستیم. درواقع، اشتراوس معتقد است برای فهم واقعی محاورۀ قوانین باید بشیوۀ او و از رهگذر خوانش فارابی ـ در کتاب تلخیص¬النوامیس ـ از آن، پیش برویم و تنها در اینصورت است که میتوانیم به افقی ورای تفسیر تاریخی دست یابیم. در پژوهش پیش¬رو، هدف آنست که ضمن بحثی اجمالی از تفسیر تاریخی محاورۀ قوانین، تفسیر فارابی از آن، و همچنین نقد و نظر اشتراوس در اینباره، را بررسی کرده، و مهمترین شاخصههای تفسیر بدیع او از این اثر را تبیین نماییم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
35 - بررسی نظریه کسب اشعری و برخی از مباحث کلامی در دیوان خاقانی
شاهرخ حکمتابوالحسن علیبناسماعیل اشعری (260-330 ه) برای یافتن راه میانه یا جبر متوسط میان اندیشههای تفویض معتزلی و جبرگرایی اشعری، نظریه «کسب» را مطرح و اعلام کرد که خداوند خالق کردارهای ارادی انسان است و انسان کاسب این کردارهاست. وی کسب را اقتران قدرت خدا و انسان دانست و بر ا أکثرابوالحسن علیبناسماعیل اشعری (260-330 ه) برای یافتن راه میانه یا جبر متوسط میان اندیشههای تفویض معتزلی و جبرگرایی اشعری، نظریه «کسب» را مطرح و اعلام کرد که خداوند خالق کردارهای ارادی انسان است و انسان کاسب این کردارهاست. وی کسب را اقتران قدرت خدا و انسان دانست و بر این اعتقاد بود که فعل ارادی در پی این اقتران صورت میپذیرد. بر این اساس، انسان در وجود فعل ارادی خود تأثیر ندارد و تنها محل فعل خویش است. به همین سبب، جریان عادت الله موجب پدید آمدن قدرت و اختیار در انسان میشود و فعل ارادی وی انجام میپذیرد. بسیاری از علما، نظریه کسب را تعبیر دیگری از نظریه جبر و جبرگرایی دانستهاند. البته در جبرگرایی و کسب اشعری تطوری پیدا شد و برخی استادان کلام اشعری کوشیدند آن را به گونهای دیگر تعبیر کنند. خاقانی شروانی (520-595 ه) یکی از بزرگترین شاعران ایرانی و از گویندگان طراز اوّل زبان فارسی است که با وجود پیروی از مذهب تسنّن به معتقدات و مقدسات شیعه به دیده تکریم مینگرد. خاقانی در مذهب تعصب دارد ولی از قشری بودن اجتناب میکند؛ با این همه به مشرب کلامی اشعری به ویژه کسب اشعری تمایل دارد و در بسیاری از موارد به جبر متوسط روی خوش نشان میدهد. نتایج این پژوهش که به شیوهی کتابخانهای و مبتنی بر روش توصیفی ـ تحلیلی است نشان میدهد که خاقانی در عین پذیرش جبر در سرنوشت انسان، در مواردی از اختیار هم سخن میگوید و در عین مذهب کلامی، در سرایش برخی از اشعار، بیانگر نحوهای از افکار و تعالیم اندیشه اشعری با محوریّت نظریه کسب اشعری، میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
36 - تطوّرات برهان صدّیقین در کلام فلسفی اشعری
حمید عطائی نظریبرهان صدّیقین یکی از معروفترین و معتبرترین براهین اثبات وجود خدا در فلسفه و کلام اسلامی بهشمار میآید. با این وصف، سرگذشت و تطوّرات برهان مزبور در کلام اسلامی تاکنون مورد بررسی دقیق قرار نگرفته است. از جمله، تحوّلات برهان صدّیقین در کلام اشعری به عنوان یکی از چند مکتب أکثربرهان صدّیقین یکی از معروفترین و معتبرترین براهین اثبات وجود خدا در فلسفه و کلام اسلامی بهشمار میآید. با این وصف، سرگذشت و تطوّرات برهان مزبور در کلام اسلامی تاکنون مورد بررسی دقیق قرار نگرفته است. از جمله، تحوّلات برهان صدّیقین در کلام اشعری به عنوان یکی از چند مکتب کلامی برجسته در طول تاریخ کلام اسلامی شناسایی و تبیین نشده است. واکاوی و بازخوانی متون کلامی اشعری نمودار آن است که برهان صدّیقین از قرن ششم هجری به بعد با استقبال متکلّمان اشعری مواجه شده است و در پارهای از آثار متکلّمان متأخّر این مکتب به عنوان مهمترین استدلال بر وجود خداوند قلمداد گردیده است. افزون بر این، برخی از متکلّمان اشعری مثل فخر رازی و ایجی تقریرهایی تازه و ابتکاری از برهان صِدّیقین را ارائه نمودهاند و بدینترتیب در تقویت و ترویج و تکامل این برهان در کلام اسلامی مساهَمَت و مشارکت درخور توجّهی داشتهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
37 - گستره و مبانی فروتنی در عهد جدید
فاطمه حاجی اکبری حسین حیدریوجه مشترک و غایت قصوای ادیان ابراهیمی شکوفایی مکارم اخلاقی است از جمله مهمترین فضایل، کاستن از خودخواهیها و کبرورزی ها و تعمیق تواضع و فروتنی در برابر کائنات و خالق آن هاست. چنانکه یکی از ممیزات مسیحیان از نظر قرآن کریم، خاکساری و فروتنی آنان است. از دیدگاه مسیحیان، خص أکثروجه مشترک و غایت قصوای ادیان ابراهیمی شکوفایی مکارم اخلاقی است از جمله مهمترین فضایل، کاستن از خودخواهیها و کبرورزی ها و تعمیق تواضع و فروتنی در برابر کائنات و خالق آن هاست. چنانکه یکی از ممیزات مسیحیان از نظر قرآن کریم، خاکساری و فروتنی آنان است. از دیدگاه مسیحیان، خصلت فروتنی در قلب انسان، موجب و برآیند آرامش روحی عمیق و پایدار، عشق به خدا و مردم، شفقت برای همگان میشود، در حالی که غرور، جزو هفت گناهان کبیره و نقش بینظیری در زنجیره علّی گناهان دارد. بررسی تواضع در عهد جدید در این جستار نشان می دهد که رابطه دیالکتیکی عمیقی بین بنیادهای اعتقادی مسیحیان در زمینه های خداشناسی، هستی شناسی، مسیح شناسی و انسان شناسی با الگوهای رفتاری اخلاق مسیحی وجود دارد، این نوشتار با روش توصیفی و تحلیلی به گستره مصادیق و مبانی فروتنی در سه ساحت شناختی، احساسی و رفتاری در عهد جدید پرداخته و الگوی تواضع در زنجیره اخلاق مسیحی را باز بینی میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
38 - نمونه انگاری نفس انسانی با خداوند در اندیشه بوناونتوره و ملاصدرا
محمد شیروانی حبیب الله دانش شهرکی عباس ایزدپناهدر میان فیلسوفان غربی بونانتوره، در خداشناسی خود فراوان تاکید کرده که برای شناخت ذات و صفات خدا باید از شناخت انسان بهره گرفت. او برای تکمیل فلسفه خود و حل مشکل الهیات سلبی و تشبیهی معتقد است، که شناخت مخلوقات بهترین راه شناخت خدا است، چون همگی بازتاب فعل و اراده او هست أکثردر میان فیلسوفان غربی بونانتوره، در خداشناسی خود فراوان تاکید کرده که برای شناخت ذات و صفات خدا باید از شناخت انسان بهره گرفت. او برای تکمیل فلسفه خود و حل مشکل الهیات سلبی و تشبیهی معتقد است، که شناخت مخلوقات بهترین راه شناخت خدا است، چون همگی بازتاب فعل و اراده او هستند اما شناخت انسان که برترین مخلوق خداوند است بیشترین نقش را در مسیر شناخت خدا ایفا میکند و با شناخت بسیاری از صفات انسان می توان صفات خداوند را شناخت. او خداشناسی انفسی انسان برای خدا را در قالب معرفت در نفس و از نفس ارائه کرده. در این نوشتار به منظور یافتن وجوه اشتراک و افتراق جنبه عقلی و برهانی مثل اعلی بودن انسان، با روشی توصیفی ـ تحلیلی، پس از تبیین مثالیت نفس در اندیشه ملاصدرا و ارائه آن به صورتی سازمانیافته و بررسی اشکالات آن، به تبیین الهیات تمثیلی فرانسیسکنی به صورتی منسجم و توضیح شناخت خدا از طریق نفس در آثار او میپردازیم و در ادامه نظریه طریقیت نفس را با تأکید بر جنبههای هستیشناختی، معرفتشناختی و زبانشناختی به صورتی تطببیقی میان حکمت صدرائی و فلسفه اشراقی ایتالیایی بررسی میکنیم. و وجوه اشتراک و افتراق این نظریه در دو مکتب را بیان میکنیم که از جمله مهمترین آنها می توان به استفاده هر دو از قانون علیت و فروع آن و نیز ارائه راه حل میانه اشتراک لفظی و اشتراک معنوی به تواطی در خصوص صفات کمالی مشترک بین خلق و حق توسط هر دو فیلسوف اشاره کرد. تفاصيل المقالة