• فهرس المقالات بدن

      • حرية الوصول المقاله

        1 - پنج عامل بزرگ شخصیت و کمال گرایی مثبت و منفی به¬عنوان پیش‌بین‌های علائم اختلال بدشکلی بدن دختران نوجوان
        نیلوفر شهیدپور هاشمی فاطمه اژدری فرزاد  امیری
        پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه اختلال بدشکلی بدن با پنج عامل بزرگ شخصیت و کمال‌گرایی مثبت و منفی در دانشجویان دختر شهر شیراز انجام شد. مطالعه ی حاضر از نوع توصیفی-همبستگی و بر روی300 نفر از دانشجویان دختر 22-18سال شهر شیراز در دانشگاه فاطمیه و دانشگاه شیراز و به شیوه ی ن أکثر
        پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه اختلال بدشکلی بدن با پنج عامل بزرگ شخصیت و کمال‌گرایی مثبت و منفی در دانشجویان دختر شهر شیراز انجام شد. مطالعه ی حاضر از نوع توصیفی-همبستگی و بر روی300 نفر از دانشجویان دختر 22-18سال شهر شیراز در دانشگاه فاطمیه و دانشگاه شیراز و به شیوه ی نمونه گیری دسترس انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه های ترس از تصویر بدن لیتلتون (BICI, 2005 (، نئو فرم کوتاه پنج عامل بزرگ شخصیت(NEO-60) و پرسش نامه ی استاندارد کمال‌گرایی مثبت و منفی تری-شورت و پرسش نامه جمعیت شناختی بودند. داده ها توسط نرم افزار 21-spss مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. با توجه به نتایج تحلیل ضریب همبستگی پیرسون به دست آمده، نشان داد که بین متغیر های نوروز گرایی، توافق گرایی و برون گرایی با اختلال بدشکلی بدن همبستگی مثبت معنادار وجود دارد و بین متغیرهای وجدانی بودن و گشودگی با اختلال بدشکلی بدن همبستگی معناداری وجود ندارد. نتایج حاصل از یافته ها نشان داد از میان پنج عامل بزرگ شخصیت بین نوروز گرایی (بتا = 395/0) برون گرایی (بتا = 144/0) و توافق گرایی (89/0 = بتا) با اختلال بدشکلی بدن ارتباط مثبت معناداری وجود دارد. بین اختلال بدشکلی ‌بدن با کمال‌گرایی منفی رابطه‌ی معنادار دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که کمال‌گرایی منفی قوی ترین پیش بین برای اختلال بدشکلی بدن می باشد (477/ 0= بتا). علاوه بر این بین کمال‌گرایی مثبت با اختلال بدشکلی بدن رابطه غیرمستقیم وجود دارد (224/0 = بتا). بدین معنی که باافزایش مولفه ی کمال‌گرایی مثبت، اختلال بدشکلی بدن کاهش پیدا می کند. نتایج حاصل از یافته ها نشان داد از میان پنج عامل بزرگ شخصیت، سه عامل نوروز گرایی، برون-گرایی و توافق گرایی قوی ترین پیش بین ابتلا به اختلال بدشکلی بدن می باشد و همچنین کمال‌گرایی منفی می‌تواند موجب افزایش بروز اختلالات شود که این کمال‌گرایی منفی می‌تواند در ارتباط با متغیر صفات شخصیتی که از مولفه های مهم در پیش بینی اختلال بدشکلی بدن می باشد موجب‌ ایجاد و ‌‌تشدید اختلالات شود؛ درحالی صفات شخصیتی مطرح شده با کمال‌گرایی مثبت می‌تواند نتیجه ی عکس کمال‌گرایی منفی را بیان کند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - نفي خوشنامي و استقبال از بدنامي نزد اهل تصوف
        رضا  شجري
        گريز از نيكنامي و استقبال از بد نامي و رسوايي، يكي از ويژگي‌هاي مكتب رندي و عرفان عاشقانه است كه در گفتار عارفان و آثار شاعران و رفتار رندان و قلندران بدان توجه و توصيه شده است. جامه شهرت، بافته‌اي پرآفت است و رنگ عجب و ريا و كبر و كيا را بر قامت طاعات و عبادات مي‌پاشد أکثر
        گريز از نيكنامي و استقبال از بد نامي و رسوايي، يكي از ويژگي‌هاي مكتب رندي و عرفان عاشقانه است كه در گفتار عارفان و آثار شاعران و رفتار رندان و قلندران بدان توجه و توصيه شده است. جامه شهرت، بافته‌اي پرآفت است و رنگ عجب و ريا و كبر و كيا را بر قامت طاعات و عبادات مي‌پاشد و چهره اخلاص و يكرنگي را مي پوشاند؛ لذا مبارزه با اين صفت نفساني همواره يكي از دغدغه‌هاي عارفان شوريده و رندان وارسته و حقيقت‌جو بوده است و راه‌ها و رياضت‌ها و مجاهدت‌هاي گوناگوني براي شكستن شيشه نام و ننگ و غرور و شكوه مريدان خويش توصيه كرده‌اند. بيان اين راه‌ها و بررسي علل و علامات اين آفات در قالب حكايات و امثال و اشعار بزرگان و عارفان به ويژه عطار و مولانا و ابوسعيد ابوالخير زمينه‌هاي بحث اين مقاله را تشكيل مي‌دهند. بي شك كسي‌ مي‌تواند خويش را از چشم خلق بيفكند و مدح و ذمشان در نظرش يكسان باشد كه حق در نظرش بزرگ جلوه كند و جز به او نينديشد و جز براي او نگويد، نخواهد و نكند. تحصيل اين فضايل نيز آسان نيست و جان بر سر كسب آن مي‌سوزد؛ اما آنچه مي‌تواند نام و ننگ را به باد دهد، بادة عشق است، حاصل نوعي معرفت شهودي است كه عاشق را ناخوآگاه در كمند جذبه خويش گرفتار مي‌سازد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - بررسی نقش استعاره‌های مفهومی در تحول سبک‌های ادبی (با تکیه بر استعاره‌های حوزة بدن در اشعار فرخی سیستانی، انوری و حافظ)
        محمد  طاهری معصومه  ارچندانی
        استعارة مفهومی، شگرد ذهن برای مفهوم‌سازی امور انتزاعی است. ذهن به کمک این سازة بنیادین می‌کوشد برخی از امور ناملموس را برای خود ملموس سازد و با آن بیندیشد. از این‌رو انتظار می‌رود که با تغییر آن، شاهد تغییر در کلان‌سیستم‌های وابسته به اندیشه نیز باشیم. از جمله این کلان‌ أکثر
        استعارة مفهومی، شگرد ذهن برای مفهوم‌سازی امور انتزاعی است. ذهن به کمک این سازة بنیادین می‌کوشد برخی از امور ناملموس را برای خود ملموس سازد و با آن بیندیشد. از این‌رو انتظار می‌رود که با تغییر آن، شاهد تغییر در کلان‌سیستم‌های وابسته به اندیشه نیز باشیم. از جمله این کلان‌سیستم‌ها، سبک‌های ادبی‌اند که عوامل زیادی در تغییر آنها دخالت دارد. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی می‌کوشد به این سؤال پاسخ دهد که تغییر استعاره‌های مفهومی در زمان، چه تأثیری در تغییر سبک‌های ادبی دارد و برای پاسخ به آن، استعاره‌های مفهومی حوزة بدن را که شامل واژه‌های «دست، چشم، دل و سر» است، در منتخبی از اشعار فرخی سیستانی، انوری و حافظ ردیابی می‌کند و با تحلیل اطلاعات به‌دست‌آمده، به کمک نظریه های سبک‌شناسی شناختی و سبک‌شناسی درزمانی، نتیجه می‌گیرد که استعاره‌های مفهومی در طول زمان دچار تغییراتی معنی‌دار شده‌اند که همسو با تحولات سبک‌‌های ادبی و از متغیرهای اثرگذار بر تحول سبک‌ها بوده ‌است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - پیوند زیست‌سیاست با گفتمان‌های جهانی: لیبرالیسم، توتالیتاریسم، امنیت
        فاتح  مرادی عباسعلی رهبر
        تفسیری از لیبرالیسم، توتالیتاریسم و امنیت به¬مثابه گفتمان زیست‌سیاسی، هدف این مقاله است. هدف گفتمان، تولید سوژة مورد نظر است که در معیارها و الگوهای روزمره مشاهده و قابل کنترل باشد. مسئلة اصلی متن حاضر، آشکارسازی چگونگی پیوند گفتمان‌های موجود و پیوند آن با زیست‌سیاست و أکثر
        تفسیری از لیبرالیسم، توتالیتاریسم و امنیت به¬مثابه گفتمان زیست‌سیاسی، هدف این مقاله است. هدف گفتمان، تولید سوژة مورد نظر است که در معیارها و الگوهای روزمره مشاهده و قابل کنترل باشد. مسئلة اصلی متن حاضر، آشکارسازی چگونگی پیوند گفتمان‌های موجود و پیوند آن با زیست‌سیاست و سیاست ‌بدن است. چگونگی تلاقی این گفتمان‌ها با سیاست ‌بدن آنچنان گسترش یافته است که شامل بخش زیادی از نظریه‌ها و متون مختلف در قرن بیستم می¬شود. کاوش در این اندیشه‌ها نشان می‌دهد که گرایش‌ها و اقدامات یکسان‌ساز بدن و جمعیت، دغدغة اصلی بسیاری از گفتمان‌های یک سدة اخیر است. الگوهای بدن اقتصادی یا بدن تولیدگر ثروت، بدن غیر یا دیگری و امنیت از دل این گفتمان‌ها برآمده¬ است. تقریباً همة پژوهش‌های مشابه که در این زمینه به نگارش درآمده‌اند، متأثر از اندیشة میشل فوکو است و در متن حاضر نیز از همین روند و از روش تبارشناسی تبعیت کرده‌ایم. از این¬رو فرضیة پژوهش این است که اشکال نظام‌های توتالیتاریسم، لیبرالیسم/ نئولیبرالیسم و امنیت، شکل تکامل¬یافتة زیست‌سیاست‌اند و ابتدا در فرم زیست‌سیاست به عرصه پا نهاده‌اند. در مجموع می‌توان گفت که نظام‌های بررسی¬شده به¬مثابه گفتمان و در اشکال زیست‌سیاسی تبلور یافته‌اند تا به سوژة مورد نظر در سطحی جهانی و محلی دست یابند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - مفهوم، مبنا و موقعیت رفتار مجرمانه جرائم علیه اموال و مالکیت
        حسین خوانین زاده احمد  حاجی ده آبادی علی  مزیدی شرف آبادی
        اندیشمندان حقوقی در تحلیل عناصر سه‌گانه جرائم و به‌طور مشخص عنصر مادی جرم، « رفتار مجرمانه» را یکی از چند جزء رکن مادی برمی‌شمارند. مسائل، موضوعات و دریافت‌های مختلفی در این باره مطرح است . در خصوص رفتار مجرمانه در «جرائم علیه اموال و مالکیت» ابهامات و چالش‌های مطروح أکثر
        اندیشمندان حقوقی در تحلیل عناصر سه‌گانه جرائم و به‌طور مشخص عنصر مادی جرم، « رفتار مجرمانه» را یکی از چند جزء رکن مادی برمی‌شمارند. مسائل، موضوعات و دریافت‌های مختلفی در این باره مطرح است . در خصوص رفتار مجرمانه در «جرائم علیه اموال و مالکیت» ابهامات و چالش‌های مطروحه، هم از نقطه ‌نظر کمی و هم از لحاظ پیچیدگی‌های خاص حقوقی، برجسته‌تر هستند. از این رو در این نوشتار تلاش می‌شود تا با هدف تبیین و شناخت « مفهوم، مبنا و موقعیت جزء رفتار مجرمانه از عنصر مادی جرائم علیه اموال و مالکیت» ، به روش توصیفی تحلیلی و با بهره‌گیری از منابع کتابخانه‌ای و متون نوشتاری و نظرات و دیدگاه‌های مختلف مطرح‌شده، مسائل و موضوعات مدنظر در این باره مطرح و مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گیرند. در همین راستا این نوشتار در سه بخشِ«مفهوم شناسی»، «مبانی نظری» و«موقعیت» رفتار مجرمانه از عنصر مادی جرائم علیه اموال و مالکیت به رشته تحریر در آمده است. نتایج تحقیقات انجام شده در این خصوص گویای این است که اولاً در جرائم علیه اموال و مالکیت، مفهوم رفتار مجرمانه مثبت و منفی، توأمان در بردارنده معنای این جزء هستند. ثانیاً نظریه «فعل پایه » جرائم را با همه تفاوت و تنوعی که دارند واجد جزیی مشترک با عنوان «حرکت بدنی ارادی» می‌داند و جرائم علیه اموال و مالکیت نیز از این قاعده مستثنی نیستند، بااین‌حال وقوع غالب جرائم علیه اموال و مالکیت از طریق ترک فعل نیز قابل تحقق بوده و اگر به ديد عرفی به رابطه علیّت نگريسته شود، می‌توان تارک را در اغلب جرائم علیه اموال و مالکیت، مجرم به شمار آورد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - همسوئی فقه و اخلاق با فرض رعایت محدوده در تنبیه بدنی کودکان
        صادق  فانی ملکی احمد  میر خلیلی
        بنابر آنچه در منابع فقهی انعکاس یافته، اصل تنبیه بدنی کودکان مورد تجویز قرار گرفته و بر این اساس قانونگذار جمهوری اسلامی ایران در مادۀ 1179 قانون مدنی، انجام تنبیه بدنی از سوی پدر و مادر کودک را مورد پذیرش قرار داد، در حالی که در نگاه ابتدایی تصور می شود تنبیه بدنی آنهم أکثر
        بنابر آنچه در منابع فقهی انعکاس یافته، اصل تنبیه بدنی کودکان مورد تجویز قرار گرفته و بر این اساس قانونگذار جمهوری اسلامی ایران در مادۀ 1179 قانون مدنی، انجام تنبیه بدنی از سوی پدر و مادر کودک را مورد پذیرش قرار داد، در حالی که در نگاه ابتدایی تصور می شود تنبیه بدنی آنهم نسبت به کودک، رفتاری بر خلاف موازین اخلاقی بوده و این حکم فقهی در تقابل با اصول اخلاقی قرار دارد؛ هدف پژوهش حاضر تصحیح این نگاه ابتدایی بوده و در صدد است تا با اثبات اصل جواز تنیبه بدنی کودکان از دو منظر فقه و اخلاق و تعیین محدودۀ مجاز آن، عدم تقابل فقه و اخلاق را در این زمینه به اثبات برساند و برآیند آن این است که تنبیه بدنی در فقه از یک سو محدود به مقدار، نوع و شدت آن بوده و از سوی دیگر سن کودک، سمت و انگیزۀ تأدیب کننده نیز به عنوان مرزهای جواز مطرح است و با رعایت محدودیت های مزبور، نه آنکه حکم به جواز در فقه، مخالفتی با اصول اخلاق نداشته بلکه کاملا با آن همسوئی و هماهنگی دارد. مقاله به روش تحلیلی توصیفی به نگارش درآمده و سعی گردیده تا با استفاده از داده های کتابخانه ای و انجام بررسی های لازم در مورد آنها، امکان رسیدن به هدف توافق فقه و اخلاق در زمینۀ تنبیه بدنی کودکان فراهم گردد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - نقش روح بخاری در ارتباط نفس با بدن در علم النفس فلسفی ابن سینا
        علی  کریمیان صیقلانی هاجر  حسابی راد
        ابن سینا از جمله حکمای مسلمان است که به مسئله ارتباط بین نفس و بدن توجه خاص کرده است. از آنجا که وی قائل به روحانیة الحدوث بودن روح و نیز ثنویت نفس و بدن از ابتدای حدوث است، ناچار باید در موضوع ارتباط میان نفس و بدن، وجود واسطه ای را بپذیرد، چرا که نفسِ مجرد و روحانی نم أکثر
        ابن سینا از جمله حکمای مسلمان است که به مسئله ارتباط بین نفس و بدن توجه خاص کرده است. از آنجا که وی قائل به روحانیة الحدوث بودن روح و نیز ثنویت نفس و بدن از ابتدای حدوث است، ناچار باید در موضوع ارتباط میان نفس و بدن، وجود واسطه ای را بپذیرد، چرا که نفسِ مجرد و روحانی نمی‌تواند بدون واسطه، با بدن کثیف و عنصری مرتبط شود و از این رو لازم است جرمی لطیف که فوق بدن و دون نفس است در بین باشد. ابن سینا این واسطه را روح بخاری نامیده است. روح بخاری از بخش لطیف اخلاط و از بخارات بدن برخاسته است. بنابراين نسبت روح بخاري به بخش لطيف اخلاط مانند نسبت اعضاي بدن است به بخش متكاثف اخلاط. همانطور كه تركيب و امتزاج اخلاط، در هر كدام از اعضاي بدن، مزاجي متناسب با آن عضو خاص را پديد مي‌آورند بخارها و لطائف اخلاط نيز كه برآمده از اخلاط چهارگانه هستند، تركيب و امتزاج يافته ومزاجي متناسب با روح بخاري را پديد مي آورند. لذا تدبیر، اشتغال و علقه نفس به بدن و به هر عضو یا قوه یا آلات بدنی از این طریق خواهد بود. از منظر ابن سینا، نخستین عضوی که نفس به او تعلق می‌گیرد قلب است. قلب منبع و معدن تولد روح بخاری است. مقاله حاضر به روش تحلیل محتوایی، به معرفی دیدگاه ابن سینا دربارة روح بخاری، منشا و دلایل اثبات وجود، وظایف و نقش آن در ادراک حسی می‌پردازد تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        8 - تحولات تاريخي مسئله روح بخاري در حکمت صدرايي
        محمد  ميري
        نوشتار حاضر به بررسي تاريخي برخي پيشرفتها که توسط صدرالمتألهين در مبحث روح بخاري روي داده است ميپردازد. ملاصدرا روح بخاري را از جهت آنکه واسطه رسيدن تدبير نفس به بدن جسماني است گاهي به (عما) ـ که اصطلاحي عرفاني است ـ و گاهي به «جسم فلکي» و گاهي به «عرش» و يا «کرسي» تشبي أکثر
        نوشتار حاضر به بررسي تاريخي برخي پيشرفتها که توسط صدرالمتألهين در مبحث روح بخاري روي داده است ميپردازد. ملاصدرا روح بخاري را از جهت آنکه واسطه رسيدن تدبير نفس به بدن جسماني است گاهي به (عما) ـ که اصطلاحي عرفاني است ـ و گاهي به «جسم فلکي» و گاهي به «عرش» و يا «کرسي» تشبيه ميکند. زيرا همه موارد فوق، در ويژگي برزخ بودن و واسطه بودن ميان مراتب بالايي و پاييني خود، مشترک بوده و در رساندن فيض و تدبير از عوالم بالاتر به عالم مادون خود تأثيرگذارند. اين تشبيهات صدرالمتألهين را ميتوان در راستاي قاعده تطابق عالم کبير با عالم صغير نيز معنا کرد. برخي از اين تشبيهات و همچنين بهره گيري از قاعده تطابق دو عالم کبير و صغير در باب روح بخاري از سوي ملاصدرا در تاريخ فلسفه اسلامي بي سابقه بوده است. ديگر ابتکار تاريخي ملاصدرا، طرح تشکيک در وجود انسان ميباشد. درواقع او براساس نگاه تشکيکي که به وجود واحد انساني دارد، روح بخاري را واسطه ميان مرتبه مثالي و بدن جسماني دانسته و به اينصورت، جايگاه روح بخاري و مراتب مترتب برآن را در وجود تشکيکي انساني تبيين کرده است. او با اين نگاه، مسئله برقراري ارتباط ميان نفس مجرد و بدن جسماني را با استفاده از روح بخاري بگونه‌يي حل نموده که از اشکالي که بر مشائين وارد است مبرّا باشد. در نگاه صدرايي، روح بخاري، بدن اصلي نفس بوده و بدن جسماني، غلاف و پوسته روح بخاري بشمار ميرود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        9 - رابطه نفس و بدن از ديدگاه حكمت متعاليه و مكتب ابن‌عربي
        محمد  ميري
        نگاه فيلسوفانه حکمت متعاليه و نگاه عارفانه مکتب ابن‌عربي به مسئله چگونگي ارتباط نفس و بدن، تشابهات بسياري دارد. هر دو سنت، با در نظر گرفتن اعتبار و لحاظي خاص، به يگانگي نفس و بدن باور داشته و در عين حال، از لحاظي ديگر، ضمن پذيرش وجود فاصله فراوان ميان نفس ناطقه عقلي و ب أکثر
        نگاه فيلسوفانه حکمت متعاليه و نگاه عارفانه مکتب ابن‌عربي به مسئله چگونگي ارتباط نفس و بدن، تشابهات بسياري دارد. هر دو سنت، با در نظر گرفتن اعتبار و لحاظي خاص، به يگانگي نفس و بدن باور داشته و در عين حال، از لحاظي ديگر، ضمن پذيرش وجود فاصله فراوان ميان نفس ناطقه عقلي و بدن جسماني، بر ناکافي بودن روح بخاري براي برقراري ارتباط ميان نفس و بدن تأکيد داشته و وجود مرتبه و بدن مثالي را نيز که ميان روح بخاري و نفس ناطقه قرار ميگيرد، ضروري ميدانند. به اين ترتيب، نفس ناطقه عقلي براساس نظر هر دو طايفه، داراي سه بدن در طول هم ميباشد؛ يعني ابتدا به بدن مثالي تعلق گرفته و سپس به روح بخاري و در مرتبه سوم به بدن جسماني تعلق ميگيرد. بعبارت ديگر، نفس ناطقه با دو واسطه بدن مثالي و روح بخاري به تدبير بدن جسماني ميپردازد. همچنين حکمت متعاليه و مکتب ابن‌عربي، هر دو، با عنايت به قاعده «تطابق عالم کبير و عالم صغير» به تبيين جايگاه نفس ناطقه و بدن مثالي و روح بخاري و بدن جسماني، بعنوان مراتب عالم صغير و تطبيق هرکدام از آنها بر مراتب عالم کبير پرداخته‌اند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        10 - علم‌النفس از منظر ابن‌سينا و ابن‌مسكويه
        سيداحمد  حسيني مريم  گماري
        مهمترين مبناي فلسفه اخلاق ابن‌مسکويه را نفس‌شناسي او تشکيل ميدهد. ابن‌مسکويه در بحثهاي خود در ارتباط با اخلاق، درصدد شناساندن ويژگي منحصر بفرد انسان است. او اثبات ميکند که در انسان چيزي وجود دارد برتر از بدن جسماني و آن نفس است. انسان بکمک نفس ناطقة خود ميتواند به حيات أکثر
        مهمترين مبناي فلسفه اخلاق ابن‌مسکويه را نفس‌شناسي او تشکيل ميدهد. ابن‌مسکويه در بحثهاي خود در ارتباط با اخلاق، درصدد شناساندن ويژگي منحصر بفرد انسان است. او اثبات ميکند که در انسان چيزي وجود دارد برتر از بدن جسماني و آن نفس است. انسان بکمک نفس ناطقة خود ميتواند به حيات متعالي ـ آنگونه که شايستة مقام انسانيت است ـ دست يابد. ابن‌مسکويه براي ارائه ديدگاه خود مبني بر چگونگي دستيابي انسان به سعادت، نخست نفس مجرد انساني را اثبات ميکند و سپس به بيان ويژگيهاي منحصر بفرد نفس انساني ميپردازد. اما از آنجا که تطبيق و مقايسه به شناخت بهتر نظريات فلسفي کمک ميکند، براي شناخت هرچه بهتر نظريات ابن‌مسکويه، انديشه‌هاي او را در مقايسه با نفس‌شناسي ابن‌سينا قرار داده‌ايم. در نوشتار حاضر نفس از نظر ابن‌مسکويه و ابن‌‌سينا بررسي ميشود و در ذيل آن به چيستي نفس، وجود، حدوث، ارتباط آن با بدن، قواي نفس و بقاي آن اشاره ميگردد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        11 - براهين ابن سينا برادراک حضوري ذات در بوته نقد و ارزيابي
        سمیه اجلی سحر کاوندی
        بنا به عقيدة فلاسفة اسلامي، ادراک ذات توسط نفس، معرفتي حضوري است؛ بدينمعنا که آگاهي نفس به ذات خود از طريق اشياء بيروني يا اعضاي بدن و يا افعال نفس، آنچنانکه دکارت در کوگتيوي خود طرح ميکند، اتفاق نمي افتد، بلکه نفس، فارغ از افعال و احوالش و با غير فعال شدن بدن مادي همچن أکثر
        بنا به عقيدة فلاسفة اسلامي، ادراک ذات توسط نفس، معرفتي حضوري است؛ بدينمعنا که آگاهي نفس به ذات خود از طريق اشياء بيروني يا اعضاي بدن و يا افعال نفس، آنچنانکه دکارت در کوگتيوي خود طرح ميکند، اتفاق نمي افتد، بلکه نفس، فارغ از افعال و احوالش و با غير فعال شدن بدن مادي همچنان مدرک ذات خود است. فيلسوف بزرگ اسلامي، شيخ‌الرئيس، براهين مختلفي در اثبات اين ادعا مطرح کرده است که شناخته شده-ترين آنها برهان «هواي طلق» يا «انسان معلق» است. اما با ارزيابي اين براهين چنين بنظر ميرسد که آنها توان چنداني در اثبات مدعاي خود ندارند و در بهترين شرايط، تنها قادر به اثبات تفاوت علم نفس به خود با علم او به ساير اشياء هستند. بنابرين بنظر ميرسد يا بايد براي استقلال نفس در ادراک ذات بدنبال دلايل محکمتري بود و يا نفس را در علم به ذات خود، مستقل از بدن و بخصوص مغز ندانست. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        12 - عوامل تأثيرگذار بر نگرش حکيم زنوزي درباره معاد جسماني
        محمد مهدي  مشکاتي علي  مستاجران گورتاني
        تبيين فلسفي معاد جسماني از مهمترين مسائل فلسفه پس از صدرالمتألهين در ميان اهل تحقيق بشمار مي‌آيد. حکيم آقا علي مدرس زنوزي با توجه به ابهامات و سؤالات باقي مانده در اين موضوع و با توجه به ميراث فيلسوفان قبلي بويژه ملاصدرا در اين زمينه و با استفاده از مباني حکمت متعاليه، أکثر
        تبيين فلسفي معاد جسماني از مهمترين مسائل فلسفه پس از صدرالمتألهين در ميان اهل تحقيق بشمار مي‌آيد. حکيم آقا علي مدرس زنوزي با توجه به ابهامات و سؤالات باقي مانده در اين موضوع و با توجه به ميراث فيلسوفان قبلي بويژه ملاصدرا در اين زمينه و با استفاده از مباني حکمت متعاليه، مانند حرکت جوهري و تشکيک در وجود، بررسي دقيق و تحليلي نو نسبت به اين مسئله نموده است. ديدگاه حکيم زنوزي مبتني بر سه مقدمه است: اولاً، نفس پس از مرگ، آثار و صور نفساني را در ذرات و عناصر بدن به وديعه ميگذارد. ثانياً، اين ودايع، سبب حرکت جوهري و تغيير و تحوّل در ذات بدن ميشود. ثالثاً، پس از سپري شدن استکمال بدن به محوريت حرکت جوهري، بدن به نفس خود ملحق ميگردد به صورتي که هيچ نفس ديگري تناسب لازم براي اتحاد با بدن مذکور را نخواهد داشت. حکيم مؤسس به پشتوانة اصول فلسفي و تحليل و بررسي رواياتي از مجامع حديثي معتبر توانسته است تبيين جديد خود را به اثبات برساند. نوشتار حاضر، مباني فلسفي حکيم زنوزي را مانند اتحاد و علاقة نفس و بدن، ترکيب حقيقي و اتحادي و چگونگي باقي ماندن صورت در دو حالت را مورد بررسي قرار داده و در ادامه به چگونگي تثبيت نظريه خاص حکيم زنوزي به پشتوانة روايتي از امام صادق(ع) ميپردازد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        13 - حقيقت انسان و انسان حقيقي در انديشه ابوالحسن عامري و صدرالدين شيرازي
        حسن  رهبر
        بحث درباب وجود آدمي، حقيقت و مقام او در عالم تكوين، بعنوان يکي از مباحث مهم فلسفي همواره مورد نظر فيلسوفان بوده است. حكماي مسلمان نيز در مباحث خود به بحث دربارة انسان پرداخته‌اند. نکته مهم و اساسي در باب انسان‌شناسي، سخن از حقيقت انسان بعنوان موجودي متمايز و برگزيده در أکثر
        بحث درباب وجود آدمي، حقيقت و مقام او در عالم تكوين، بعنوان يکي از مباحث مهم فلسفي همواره مورد نظر فيلسوفان بوده است. حكماي مسلمان نيز در مباحث خود به بحث دربارة انسان پرداخته‌اند. نکته مهم و اساسي در باب انسان‌شناسي، سخن از حقيقت انسان بعنوان موجودي متمايز و برگزيده در ميان ساير موجودات است. ابوالحسن عامري نيشابوري، فيلسوف ايراني مسلمان، از جمله کساني است که دربارة حقيقت انسان مباحثي را در فلسفه‌ورزي خود مطرح كرده است که نويسندگان را برآن داشته، نظريات وي را با آراء صدرالمتألهين بعنوان فيلسوفي داراي نظريات نو در باب حقيقت انسان و بعنوان يک حكيم مرجع، به مقايسه و تحليل بگذارد و وجوه اختلاف و اشتراک آنها را نمايان سازد. در اين ميان، تلقي آن دو از انسان بعنوان مخلوق خداوند و مرکب از نفس و بدن و تلقي نفس بعنوان حقيقت انسان و درنتيجه، تقابل با ديدگاههاي ماده‌باورانه را ميتوان از نقاط اشتراک و تفاوت ديدگاه آنها پيرامون رابطه نفس و بدن و نحوة ارتباط آن دو را ميتوان از نقاط اختلاف آنها قلمداد کرد. ملاصدرا رابطه نفس و بدن را يک رابطه لزومي و وجودي ميداند و روح بخاري را واسطة ميان آن دو ميداند و با طرح نظرية جسمانية الحدوث، نظري جامعتر را ارئه ميدهد، درحالي که عامري رابطة نفس و بدن را رابطه‌يي عرضي قلمداد ميکند و تبيين روشني از توجيه اين رابطه ارئه نميدهد. همچنين آنها هردو عقل را از مراتب نفس و باعث تمايز انسان از ساير موجودات و ملاک در حقيقت انسانِ ميدانند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        14 - مسئله دوگانگي روح و بدن در هومر، افلاطون و ارسطو
        یاشار جیرانی
        اين مقاله به بررسي مسئله روح (پسوخه) و بدن در آراء هومر، افلاطون و ارسطو ميپردازد. مدعاي اصلي نوشتار حاضر از اين قرار است که نظريات متضاد افلاطون و ارسطو در باب هستي‌شناسي روح و بدن، درنهايت در تعبير دوگانه از هستي‌شناسي روح در دوران اسطوره‌يي بخصوص هومر ـ ريشه دارد. به أکثر
        اين مقاله به بررسي مسئله روح (پسوخه) و بدن در آراء هومر، افلاطون و ارسطو ميپردازد. مدعاي اصلي نوشتار حاضر از اين قرار است که نظريات متضاد افلاطون و ارسطو در باب هستي‌شناسي روح و بدن، درنهايت در تعبير دوگانه از هستي‌شناسي روح در دوران اسطوره‌يي بخصوص هومر ـ ريشه دارد. به اين معنا که تضاد دوران فلسفي ميان افلاطون و ارسطو بر سر هستي‌شناسي روح و بدن، در تعبير دوگانه و متضاد هومر از مفهوم روح ريشه دارد. بعلاوه، اين مقاله سعي دارد با اثبات چنين نظري، قدمي بسيار کوچک در راستاي فهم نسبت ميراث اسطوره‌يي يونان باستان با دوران فلسفه انساني آن ـ بخصوص افلاطون و ارسطو ـ بردارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        15 - پاسخ به يك اشكال ديرين در نحوة مواجهة ملاصدرا با ادلة سهروردي بر انكار وجود نفس پيش از بدن
        علي  شيرواني مجتبي  افشارپور
        دربارة وجود پيشينِ نفس ـ ‌‌وجود نفس پيش از تعلق به بدن‌؛ خواه اين وجود پيشين حادث باشد و خواه ازلي‌ـ ميان حكيمان اختلاف است. ملاصدرا هرچند، نفس با تعين خاص ـ‌نفس بماهي نفس‌ـ را برآمده از حركت جوهري جسم (جسمانية الحدوث) ميداند، وجود پيشين آن را نيز ميپذيرد ولي آن را وجود أکثر
        دربارة وجود پيشينِ نفس ـ ‌‌وجود نفس پيش از تعلق به بدن‌؛ خواه اين وجود پيشين حادث باشد و خواه ازلي‌ـ ميان حكيمان اختلاف است. ملاصدرا هرچند، نفس با تعين خاص ـ‌نفس بماهي نفس‌ـ را برآمده از حركت جوهري جسم (جسمانية الحدوث) ميداند، وجود پيشين آن را نيز ميپذيرد ولي آن را وجودي عقلي ميشمارد. وي در اين بحث، ادلة سهروردي براي نفي وجود پيشين نفس را بررسي، نقد و رد ميكند. بين شارحان كلام ملاصدرا همواره اين پرسش مطرح بوده كه چرا او ادلة سهروردي را بر نفي وجودِ پيشين نفس با تعين خاص خود حمل نكرده است تا با يكديگر همسخن شوند، با آنكه كلام و ادلة سهروردي زمينة چنين برداشتي را دارد؟ از اينرو، هم بعضي از مفسرانِ متقدم ملاصدرا و هم بعضي از معاصرين، بر او خرده گرفته‌اند و اشكالهاي وي بر سخن سهروردي را نابجا دانسته‌اند. اين مقاله ضمن اشارة اجمالي به نكات بنيادين در ادلة سهروردي و نقدهاي ملاصدرا بر آن، نكتة اصلي رويگرداني او از حمل كلام سهروردي بر راي مختار خود را بيان ميكند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        16 - تحليلي بر ديدگاه ابن‌سينا پيرامون ارتباط بدن، مرگ و حيات اخروي
        فروغ السادات رحيم پور زهرا  حيدري
        در مصاحبت بدن با نفس در حيات دنيوي شكي وجود ندارد اما همراهي بدن دنيوي با نفس در حيات اخروي، محل بحث و اختلاف است. مطابق مباني بوعلي سينا، بدن دنيوي نميتواند حيات اخروي داشته باشد اما برخي آثار ناشي از حيات دنيوي بدن، تا ابد با نفس باقي ميماند و بر حيات اخروي و ابدي انس أکثر
        در مصاحبت بدن با نفس در حيات دنيوي شكي وجود ندارد اما همراهي بدن دنيوي با نفس در حيات اخروي، محل بحث و اختلاف است. مطابق مباني بوعلي سينا، بدن دنيوي نميتواند حيات اخروي داشته باشد اما برخي آثار ناشي از حيات دنيوي بدن، تا ابد با نفس باقي ميماند و بر حيات اخروي و ابدي انسان تأثير ميگذارد. بدن در نظر ابن سينا، نقش اساسي در وقوع مرگ دارد چراكه تغيير و انحلال تركيب آن، عامل مفارقت نفس از بدن و در نتيجه خاتمه يافتن حيات دنيوي ميگردد. با شروع مرحلة اخروي حيات، اگرچه پيوند نفس با بدن مادي قطع ميشود اما آثار ناشي از برخي افعال و ملكات دنيويِ بدن زايل نميشود و بنحوي بر كيفيت سرنوشت نهايي انسان و زندگي ابدي او تأثير ميگذارد. تحقق اتصال تام به عقل فعال كه با رفع موانع و محدوديتهاي بدني صورت ميگيرد، ادراك حقيقي لذات معنوي و ادراك حقيقي ذات نفس، از جملة اين آثار است. ملكات ناشي از هيئات بدني كه در نفس رسوخ يافته‌اند، تا حيات بعدي باقي ميمانند و در فراهم كردن بستر سعادت و شقاوت نفس و تعيين كم و كيف ثواب و عقاب اخروي آن دخالت ميكنند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        17 - نقش مرتبة مثالي نفس در برقراري ارتباط ميان نفس و بدن در انديشة صدرالمتألهين
        محمد  ميري
        صدرالمتألهين، بر خلاف حكماي پيش از خود، فاصلة ميان نفس ناطقه عقلي و بدن جسماني را بيشتر از آن ميداند كه با روح بخاري بتنهايي پر شود. او علاوه بر روح بخاري، وجود مرتبة مثالي را نيز بعنوان حلقة واسط ميان مرتبة عقلي و مرتبة جسماني انسان ضروري ميشمارد. نگاه تشكيكي ملاصدرا ب أکثر
        صدرالمتألهين، بر خلاف حكماي پيش از خود، فاصلة ميان نفس ناطقه عقلي و بدن جسماني را بيشتر از آن ميداند كه با روح بخاري بتنهايي پر شود. او علاوه بر روح بخاري، وجود مرتبة مثالي را نيز بعنوان حلقة واسط ميان مرتبة عقلي و مرتبة جسماني انسان ضروري ميشمارد. نگاه تشكيكي ملاصدرا به وجود واحد انساني او را بر آن داشت تا اولاً انسان را داراي سه مرتبة عالي (مرتبة عقلي) سافل (مرتبة مادي) و متوسط (مرتبة مثالي) معرفي كرده و ثانياً مرتبة مثالي و خيالي انسان را حلقة وصل و ماية ارتباط ميان دو مرتبة بالا و پايين بداند. او در تبيين جايگاه مرتبة مثالي در وجود انساني، از قاعدة «تطابق عالم كبير و عالم صغير» نيز بهره برده و دو مرتبة عقلي و مثالي در عالم صغير انساني را نظير عرش و كرسي در عالم كبير دانسته است. صدرالمتألهين طبق اذعان خود وي در مبحث مرتبة مثالي انسان، بشدت متأثر از عارفان است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        18 - «پيله و پروانه» يا «مرغ و قفس»؟ ارزيابي تطبيقي ديدگاه ابن‌سينا و ملاصدرا در باب رابطه» نفس و بدن
        عبدالرزاق  حسامي‌فر
        مسئلة اصلي مقالة حاضر اينست كه نفس در انديشة ابن‌سينا و ملاصدرا چه نوع ماهيتي دارد و نسبت آن با بدن چگونه تبيين و توجيه ميشود؟ آيا اين دو فيلسوف ديدگاهي همسان درباب چيستي نفس و نسبت آن با بدن دارند يا ديدگاهشان متفاوت است؟ همچنين كداميك از آنها با طرز تفكر و شيوة نگرش ق أکثر
        مسئلة اصلي مقالة حاضر اينست كه نفس در انديشة ابن‌سينا و ملاصدرا چه نوع ماهيتي دارد و نسبت آن با بدن چگونه تبيين و توجيه ميشود؟ آيا اين دو فيلسوف ديدگاهي همسان درباب چيستي نفس و نسبت آن با بدن دارند يا ديدگاهشان متفاوت است؟ همچنين كداميك از آنها با طرز تفكر و شيوة نگرش قرآني‌ ـ اسلامي سازگاري و همداستاني بيشتري دارد؟ مدعاي مقالة حاضر اينست كه هرچند ابن‌سينا در توجيه تجرد نفس و بقاي روحاني آن براهين نيرومندي اقامه كرده است ولي بخش عمدة اين براهين، اگر نگوييم همة آنها، متأثر از شيوة نگرش افلاطوني ـ‌ ‌نوافلاطوني درباب چيستي نفس و رابطة نفس‌ـ بدن است؛ و اگرچه ابن‌سينا در اين باب ريزه‌كاريها و نوآوريهايي دارد، اما چارچوب كلي و استخوانبندي بحث او همان است كه در سنت افلاطوني ـ ‌نوافلاطوني ملاحظه ميشود. از سوي ديگر، ملاصدرا هرچند به براهين ابن‌سينا درباب تجرد و بقاي نفس توجه ويژه‌يي دارد و تقرير تازه‌يي از آنها بدست ميدهد ولي با اتكا به نگرة حركت جوهري و حدوث جسماني نفس و بقاي روحاني آن، ديدگاهي را عرضه ميكند كه تنها از شجرة طيبة حكمت متعاليه برمي‌آيد و ميبالد و نه تنها با ديدگاه عقلاني متعاليه، كه با ديدگاه اسلامي‌ ـ قرآني درباب طبيعت نفس و رابطة نفس و بدن هم سازگاري دارد. ديدگاه ابن‌سينا و ملاصدرا درباب رابطة نفس و بدن را ميتوان بترتيب چون رابطة «مرغ و قفس» و «پيله و پروانه» دانست. در نگاه ملاصدرا نفس هنگام حدوث در واپسين مرحلة تكامل صورتهاي مادي و نخستين مرحلة صورتهاي ادراكي قرار دارد و هستيش در اين هنگام واپسين پوستة جسماني و نخستين مغز روحاني بشمار ميرود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        19 - مقايسة ديدگاه ابن سينا و ملاصدرا پيرامون رابطة نفس و بدن و سنجش كارآمدي مباني هريك در نيل به مطلوب
        فروغ السادات رحيم پور
        ‌يكي از موارد اختلاف نظر ميان ابن‌سينا و ملاصدرا در بحث انسان‌شناسي، نوع نگرش هريك به رابطه ميان نفس و بدن است كه اين اختلاف‌، از مباني نظام فلسفي ايشان ناشي ميشود. رابطة نفس و بدن در نگاه ملاصدرا، رابطه‌يي ذاتي و وجودي است و قول به عليّت (مادي) بدن عنصري براي مرتبة طبي أکثر
        ‌يكي از موارد اختلاف نظر ميان ابن‌سينا و ملاصدرا در بحث انسان‌شناسي، نوع نگرش هريك به رابطه ميان نفس و بدن است كه اين اختلاف‌، از مباني نظام فلسفي ايشان ناشي ميشود. رابطة نفس و بدن در نگاه ملاصدرا، رابطه‌يي ذاتي و وجودي است و قول به عليّت (مادي) بدن عنصري براي مرتبة طبيعي نفس، ناشي از همين موضعگيري‌ است، در حاليكه مطابق مباني ابن‌سينا، نفس صرفاً در كسب كمالات وجودي و نه در اصل وجود، نيازمند بدن است و عليّت ذاتي ميان اين دو برقرار نيست. مسئلة ديگر اينست كه شيخ‌الرئيس، تركيب نفس و بدن را اتحادي ميداند و صدرالمتألهين در اتحادي بودن تركيب با او هم رأي است اما معتقد است كه تنها با قبول برخي مباني حكمت متعاليه ميتوان اتحادي بودن تركيب مذكور را موجه كرد. مسئلة مهم بعدي اينست كه اگر نفس و بدن، رابطة وجودي دارند نه رابطة عارضي و اضافي، آيا تعلق نفس به بدن قطع شدني است؟ و اگر ذو مراتب بودن نفس مسجّل و مسلّم است، آيا نبايد بدن را نيز ذومراتب دانست تا همراهي با نفس در مراتب مختلف براي آن امكانپذير باشد؟ بسبب تفاوت مبنا، پاسخ شيخ الرئيس و ملاصدرا به اين قبيل پرسشهاي زيربنايي، تفاوتهايي دارد و اين مقاله قصد دارد به جستجو و تحليل آنها و سنجش كارآمدي مباني ايشان در نيل به مطلوب بپردازد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        20 - الگوي مشترك براهين تجرد نفس با محوريت بدن در انديشة ابن‌سينا و ملاصدرا
        مجيد  ياريان فروغ السادات رحيم پور مهدی امام جمعه
        حكماي اسلامي همچون ابن‌سينا و ملاصدرا در مباحث انسان‌شناختي خود، به بيان ويژگيهاي نفس و از جمله اثبات تجرد آن پرداخته‌اند. با استقرا در آثار اين دو حكيم، ميتوان ملاحظه كرد كه براهين مثبِت تجرد نفس تماماً بر اساس نفي ويژگيهاي جسم و مادة بدني استوار شده‌اند؛ به‌اين‌معنا ك أکثر
        حكماي اسلامي همچون ابن‌سينا و ملاصدرا در مباحث انسان‌شناختي خود، به بيان ويژگيهاي نفس و از جمله اثبات تجرد آن پرداخته‌اند. با استقرا در آثار اين دو حكيم، ميتوان ملاحظه كرد كه براهين مثبِت تجرد نفس تماماً بر اساس نفي ويژگيهاي جسم و مادة بدني استوار شده‌اند؛ به‌اين‌معنا كه نفس، فاقد ويژگيهاي بدن و جسم است و از اينرو تجرد آن به اثبات ميرسد. بعنوان نمونه، مادة بدني داراي كميت، وضع، تغيير، انقسام‌پذيري و تناهي افعال است و ضعف، كهولت و خستگي عارض آن ميگردد و علم به بدن و افعال آن نيز حصولي و تابع وضع و محل است. اين دو فيلسوف با نفي و سلب اين خصايص از نفس، تجرد آن را به اثبات ميرسانند و بنابرين، شناخت نفس و اثبات تجرد آن جز با شناخت بدن و سلب ويژگيهاي بدني از آن امكانپذير نيست. در اين نوشتار، علاوه بر بازنويسي براهين اثبات تجرد نفس و تعيين جايگاه كليدي بدن در آن، الگويي كلي براي مجموع اين براهين طراحي و عرضه شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        21 - نقد و بررسي كاركردگرايي با نگاهي به علم النفس ملاصدرا
        رضا  صفري كندسري
        رابطة نفس و بدن يكي از مسائل و معضلات فلسفه است. نظرية دوگانه‌ ‌انگاري جوهري (دكارتي و افلاطوني) يكي از راه‌حلهاي اين معضل است. آنها معتقدند نفس و بدن دو جوهر و قلمرو متفاوت هستند و داراي ويژگيهاي خاص خود. فلاسفة ذهن معاصر براي برون‌رفت از مشكلات دوگانه‌انگاري جوهري، دي أکثر
        رابطة نفس و بدن يكي از مسائل و معضلات فلسفه است. نظرية دوگانه‌ ‌انگاري جوهري (دكارتي و افلاطوني) يكي از راه‌حلهاي اين معضل است. آنها معتقدند نفس و بدن دو جوهر و قلمرو متفاوت هستند و داراي ويژگيهاي خاص خود. فلاسفة ذهن معاصر براي برون‌رفت از مشكلات دوگانه‌انگاري جوهري، ديدگاه‌هايي اتخاذ كرده‌اند. نظريه‌هاي رفتارگرايي و اينهماني ذهن و بدن، نفس بعنوان جوهر را انكار كرده و بجاي لفظ «نفس»، ذهن و حالات ذهني را بكار ميگيرند و بترتيب معتقدند: حالات ذهني همان حالات رفتاري و مغزيند. اما حاميان كاركردگرايي با عنايت به مشكلات دوگانه‌انگاري و ديدگاه‌هاي رفتارگرايي و اينهماني ذهن و مغز، تفسيري بيطرفانه از ذهن (مجرد يا فيزيكي بودن ذهن) دارند و حالات ذهني را همان حالات كاركردي ميدانند كه بر اساس درونداد، برونداد و ساير حالات ذهني، نقشهاي كاركردي خاصي را ايفا ميكنند. حكما و متكلمان اسلامي نيز با معضل نفس و بدن و دوگانه انگاري جوهري (افلاطوني) مواجه بود‌ه‌اند. ابن‌سينا و سهروردي تقدم نفس بر بدن (نظرية افلاطون) را انكار نموده اما ذات نفس را مجرد و بدن را جسماني ميدانند. بيشتر متكلمان، نفس بعنوان جوهر مجرد و قائم بذات را رد نموده و نفس را جسم لطيف ميدانند. ملاصدرا همانند كاركردگرايان، به مشكلات جوهر مجرد دانستن يا جسماني بودن نفس واقف بوده و معتقد است: ذات نفس، مجرد صرف و مادي صرف نيست بلكه نفس در ابتدا جسماني است و سپس با حركت جوهري، مجرد ميگردد؛ نفس بر اساس وحدت حقة ظلّيه، جامع و برزخ جسمانيت و تجرد است و بر اساس حالات مراتبش، مادي و مجرد ميگردد. هرچند هم كاركردگرايان و هم ملاصدرا، مجرد و جسماني بودن محض ذهن (نفس از نگاه ملاصدرا) را انكار نموده‌اند اما ملاصدرا از آنجايي كه هستي را منحصر به طبيعت ندانسته، دقيقتر از كاركردگرايان ـ‌ كه نگاه فيزيكاليستي به ذهن دارندـ رابطة نفس و بدن را تبيين كرده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        22 - كاركردهاي وجودشناسانة بعد جسماني انسان از منظر ملاصدرا
        هادی جعفری علي  ارشدرياحي
        در انسان‌شناسي صدرايي بُعد جسماني انسان از زواياي مختلفي داراي اهميت است اما در اين نوشتار به يكي از ابعاد مهم آن، يعني «كاركردهاي وجودي» پرداخته شده است. ملاصدرا در آثارش بخشي مجزا را به كاركردهاي بعد جسماني انسان اختصاص نداده و حتي به آن تصريح نيز نكرده ولي ميتوان از أکثر
        در انسان‌شناسي صدرايي بُعد جسماني انسان از زواياي مختلفي داراي اهميت است اما در اين نوشتار به يكي از ابعاد مهم آن، يعني «كاركردهاي وجودي» پرداخته شده است. ملاصدرا در آثارش بخشي مجزا را به كاركردهاي بعد جسماني انسان اختصاص نداده و حتي به آن تصريح نيز نكرده ولي ميتوان از آراء او اين كاركردها را استخراج نمود. پس از فحص و جستجو در آثار صدرالمتألهين اين نتيجه بدست مي‌آيد كه بعد جسماني انسان نزد او كاركردهاي مهمي از منظر وجودشناختي دارد، ازجمله: تحصيل ايمان، ارتقا و تحول انسان، اختيار، انجام افعال متضاد، تحقق افعال نفساني و عقلاني، عمارت و آباداني دنيا، تحقق نظام احسن، هويت‌بخشي به نفس، تشكيل هويت انسان كامل و برخي از نقشهاي متناقض‌نما همچون مبدأ شرور و مبدأ رهايي از شرور و موارد ديگر. اين مقاله كه بر اساس روش كتابخانه‌يي و تحليل محتوا نگارش يافته، علاوه بر اثبات اهميت و ضرورت بعد جسماني انسان در جهان خلقت، نشان ميدهد كه نقش و كاركرد بعد جسماني انسان از منظر وجودي، داراي ابعادي گسترده‌ است و ساحتهايي مهم از عالم هستي را در بر ميگيرد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        23 - مقایسه رابطه نفس و بدن از دید رفتارگرایی فلسفی و ملاصدرا
        نعیمه نجمی نژاد مرتضی رضایی
        بحث از رابطة نفس و بدن همواره از مسائل چالش‌برانگيز بوده است. مهمترين مشكل در اين بحث، چگونگي رابطة نفس «بمثابه وجودي مجرد» با بدن «بمثابه وجودي مادي» است. بسياري از انديشمندان براي ‌پاسخ به اين مسئله، نظرياتي ارائه كرده‌اند. در پژوهش حاضر، با روش توصيفي ـ‌ تحليلي، به ب أکثر
        بحث از رابطة نفس و بدن همواره از مسائل چالش‌برانگيز بوده است. مهمترين مشكل در اين بحث، چگونگي رابطة نفس «بمثابه وجودي مجرد» با بدن «بمثابه وجودي مادي» است. بسياري از انديشمندان براي ‌پاسخ به اين مسئله، نظرياتي ارائه كرده‌اند. در پژوهش حاضر، با روش توصيفي ـ‌ تحليلي، به بررسي و مقايسة ديدگاه رفتارگرايي ـ ‌كه يكي از نظريات مهم در فلسفه» ذهن است‌‌ـ با ديدگاه ملاصدرا بعنوان برجسته‌ترين فيلسوف اسلامي، پرداخته شده است. نتيجه اينست كه هم رفتارگرايان و هم ملاصدرا در شمار يگانه‌انگاران نفس‌(ذهن) و بدن جاي دارند، با اين تفاوت كه از نظر رفتارگرايان، نفـس و حـالات نفـساني چيزي جز رفتـار بيرونـي انـسان نيست؛ در واقع، در اين رويكرد تجرد نفس و حالات غيرمادي آن انكار ميشود. اما ملاصدرا با استفاده از مباني خاص خود، از جمله حركت جوهري اشتدادي و جسمانيةالحدوث‌‌بودن نفس، رابطة نفس و بدن را از نوع تركيب اتحادي ميداند. در نگاه او، نفس در عين اينكه جوهري واحد است، بدليل اشتمال بر مراتب گوناگون، هم از مرتبة ماديت و جسمانيت و هم از مراتب تجرد ‌ـ اعم از تجرد مثالي و عقلي‌ ـ برخوردار است. بعبارت ديگر، يك حقيقت واحد متصل است كه در مراتب پايين، بدن و در مراتب بالا، نفس است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        24 - نقد و بررسی دلایل ابن‌سینا درباره مادی‌انگاری تجربه‌های ادراکی جزئی؛ با تأکید بر مسئله «شکاف تبیینی»
        احمد واعظی مهدی کریمی
        با تشكيك در مادي‌بودن ادراكات، براساس مسئلة شكاف تبييني، مبنايي عقلاني براي نقد ادله ابن‌سينا دربارة‌ امتناع تجـردِ ادراكات جزئي و اثبات امكان بلكه ضرورت تجرد انواع ادراك، فراهم مي‌آيد. تلقي مادي‌انگارانه در مورد ادراك ـ‌اعم از حسي و خيالي‌ـ از جمله ديدگاههاي ابن‌سينا أکثر
        با تشكيك در مادي‌بودن ادراكات، براساس مسئلة شكاف تبييني، مبنايي عقلاني براي نقد ادله ابن‌سينا دربارة‌ امتناع تجـردِ ادراكات جزئي و اثبات امكان بلكه ضرورت تجرد انواع ادراك، فراهم مي‌آيد. تلقي مادي‌انگارانه در مورد ادراك ـ‌اعم از حسي و خيالي‌ـ از جمله ديدگاههاي ابن‌سينا در هستي‌شناسي ادراك است. او با بيان ادله‌يي بر امتناع تجرد تجربه‌هاي جزئي ادراكي، تنها حالت ممكن در مورد اين تجربه‌ها را مادي بودن آنها ميداند. از سوي ديگر، فرض جهان ممكني كه در آن بتوان حالتي متافيزيكي ‌(مانند درد‌) را بدون وجود فرآيند عصبي تصور كرد، تمايز ميان حالت ذهني و فرآيند عصبي را ممكن ميسازد. اين شكاف تبييني ميان حالت ذهني و فرآيند عصبي، با نفي اينهماني ميان اين دو پديده، امكان تجرد و غيرمادي‌بودن ادراك را فراهم مي‌آورد. با عنايت به تمايز ميان دو حيث فيزيكي و متافيزيكي و ضرورت تجرد ادراك بدليل براهين متعدد فلسفي، مادي‌انگاري ادراك جزئي محل مناقشه بوده و ديدگاه ملاصدرا مبني بر تجرد ادراك حسي و خيالي (همانند ادراك عقلي)، تبيين جامعتري از ادراك و نفس ارائه ميدهد. محور اصلي اين مقاله، بررسي چيستي و هستي‌شناسي ادراكات جزئي است كه خود اين بحث ذيل مسئله» كلان رابطه» نفس و بدن در فرآيند ادراك قرار ميگيرد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        25 - اثربخشی روایت‌درمانی بر نگرانی از بدریختی بدن و خودکارآمدی ادراک‌شده دانش‌آموزان دختر مبتلا به چاقی و اضافه وزن
        ماهک  نقی‌زاده علمداری هادی اکبری نژاد
        هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روایت‌درمانی بر نگرانی از بدریختی بدن و خودکارآمدی ادراک‌شده دانش‌آموزان دختر مبتلا به چاقی و اضافه وزن بود. روش پژوهش، نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون و پیگری با گروه کنترل بود. جامعه آماری را دانش‌آموزان مبتلا دوره متوسطه دوم مدارس ش أکثر
        هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روایت‌درمانی بر نگرانی از بدریختی بدن و خودکارآمدی ادراک‌شده دانش‌آموزان دختر مبتلا به چاقی و اضافه وزن بود. روش پژوهش، نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون و پیگری با گروه کنترل بود. جامعه آماری را دانش‌آموزان مبتلا دوره متوسطه دوم مدارس شهرستان جلفا در سال‌تحصیلی 99- 1398 تشکیل دادند. 30 نفر، با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب، و به‌صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش درمان مختص خود را در 8 جلسه 5/1 ساعته دریافت کردند. ابزارهای اندازه‌گیری، سیاهه نگرانی از تصویر بدن و پرسشنامه خودکارآمدی شرر بودند. تجزیه و تحلیل یافته‌ها از طریق آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه‌گیری مکرر انجام گرفت. میانگین متغیرهای نگرانی از بدریختی بدن و خودکارآمدی ادراک‌شده گروه آزمایش در پیش‌آزمون به‌ترتیب (60/57) و (93/48)؛ و میانگین نگرانی از بدریختی بدن و خودکارآمدی ادراک‌شده گروه کنترل به‌ترتیب (40/61) و (20/49) بود. نتایج نشان داد که در پس‌آزمون، نمره نگرانی از بدریختی بدن گروه آزمایش (40/51) در مقایسه با گروه کنترل (40/64) کاهش یافته (001/0>P)، و نمره خودکارآمدی ادراک‌شده گروه آزمایش (33/56) نسبت به گروه کنترل (27/49) بیش‌تر شده است (001/0>P). همچنین نتایج نشان داد که در مرحله پیگیری، اثر روایت‌درمانی بر نگرانی از بدریختی بدن (47/51) و خودکارآمدی ادراک‌شده (47/56) ماندگار است (001/0>P). طبق نتایج به‌دست آمده می‌توان گفت، روایت‌درمانی می‌تواند به‌عنوان روشی موثر در کاهش نگرانی از بدریختی بدن و افزایش خودکارآمدی ادراک‌شده دانش‌آموزان دختر مبتلا به چاقی و اضافه وزن مورد استفاده قرار گیرد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        26 - کارت های هوشمند پلیمری
        سید حمید  سلیمی
        امروزه، اکثر افراد همیشه با خود چندین نوع کارت مختلف از جمله کارت های اعتباری، کارت های شناسایی، کارت های مخصوص پرداخت پول بلیت درسامانه حمل و نقل عمومی(مترو) و غیره به همراه دارند. اگرچه تاکنون تنها از انواع مختلف پلاستیک ها برای تولید بدنه کارت استفاده شده است، ولی فر أکثر
        امروزه، اکثر افراد همیشه با خود چندین نوع کارت مختلف از جمله کارت های اعتباری، کارت های شناسایی، کارت های مخصوص پرداخت پول بلیت درسامانه حمل و نقل عمومی(مترو) و غیره به همراه دارند. اگرچه تاکنون تنها از انواع مختلف پلاستیک ها برای تولید بدنه کارت استفاده شده است، ولی فرایندهای تولید بسیار متنوع است. عموما تصور می شود که تولید بدنه کارت، فرایندی غیرپیچیده با یک فناوری ساده است که اساساً شامل چسباندن چند تکه فویل پلاستیکی به یکدیگر است هرچند، این تصور اشتباه است و تولید کارت شامل مراحل پیچیده و نیازمند تسلط کامل بر فرایندهای شیمیایی به ویژه در زمینه مواد پلاستیکی و جوهر است. در این مقاله، پس از ذکر مقدمه تاریخی کوتاه در زمینه چگونگی اختراع و گسترش کارت های هوشمند، فرایندهای مختلف در زمینه تولید بدنه کارت به اختصار تشریح خواهد شد. افزون بر آن، فرایندهای مختلف چاپ بر روی بدنه کارت مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در این میان دو فرایند مهم تر یعنی چاپ افست و اسکرین با جزئیات بیشتری بررسی خواهد شد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        27 - ارزیابی روش‌های توافق کلید مبتنی بر ساختار Fuzzy Vault در شبکه‌های بی‌سیم روی بدن با استفاده از روش AHP فازی
        مرتضی ابراهیمی سیدحمیدرضا  احمدي مریم عباس‌نژاد آرا
        در سال‌های اخیر، استفاده از شبکه‌های حسگر بی‌سیم در حوزه‌هایی از کاربردهای پزشکی مطرح شده و به طور خاص در کاربردهایی که حسگرها روی بدن نصب می‌شوند، تحت عنوان شبکه‌های بی‌سیم روی بدن مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که حفظ حریم خصوصی و امنیت داده‌های پزشکی دارای اهمیت أکثر
        در سال‌های اخیر، استفاده از شبکه‌های حسگر بی‌سیم در حوزه‌هایی از کاربردهای پزشکی مطرح شده و به طور خاص در کاربردهایی که حسگرها روی بدن نصب می‌شوند، تحت عنوان شبکه‌های بی‌سیم روی بدن مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که حفظ حریم خصوصی و امنیت داده‌های پزشکی دارای اهمیت بسیاری است، برقراری امنیت داده در این حوزه به عنوان یک چالش مهم مد نظر قرار گرفته است. یکی از مشکلات برقراری امنیت در شبکه‌های بی‌سیم، توافق کلید بین گره‌ها است که تحقیقات بسیاری روی آن انجام شده است. در شبکه‌های بی‌سیم روی بدن، الگوریتم‌های متعددی بر پایه یک ساختار ریاضی به نام Fuzzy Vault ارائه شده است که از ویژگی‌های سیگنال‌های فیزیولوژیکی برای توافق کلید استفاده می‌کند. با توجه به محدودیت‌های موجود در این شبکه‌ها که ناشی از کوچکی سایز گره‌های شبکه حسگر و ویژگی‌های ارتباط بی‌سیم می‌باشد، انتخاب طرح امنیتی مناسب از اهمیت زیادی برخوردار است. این مقاله با استفاده از روش تحلیل سلسله‌مراتبی فازی به ارزیابی الگوریتم‌های توافق کلید مبتنی بر Fuzzy Vault و انتخاب بهترین الگوریتم از میان الگوریتم‌های ارائه‌شده می‌پردازد. برای ارزیابی، از میان الگوریتم‌های توافق کلید ارائه‌شده بر پایه ساختارFuzzy Vault، سه الگوریتم OPFKA، PSKA، و ECG-IJS که دارای اهمیت بیشتری هستند در نظر گرفته شده‌اند تا با استفاده از روش AHP فازی، بهترین الگوریتم با در نظرگرفتن معیار‌هایی که در انتخاب بهترین گزینه اهمیت زیادی دارند، برگزیده شود. در تعیین معیار‌ها باید ویژگی‌ها و محدودیت‌های شبکه‌های بی‌سیم روی بدن و همچنین نوع کاربرد و زمان مد نظر قرار گیرد. در نهایت، ارزیابی انجام‌شده نشان می‌دهد که الگوریتم توافق کلید موسوم به ECG-IJS نسبت به دو الگوریتم دیگر دارای اولویت بالاتری است و به عنوان طرح بهتر انتخاب می‌شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        28 - پیش بینی رضایت جنسی بر اساس تصویر بدنی و کمال‌گرایی در زنان باردار
        مرتضی عندلیب کورایم مریم مرسلی سعید محمودی نیا
        مقدمه: بارداری یک واقعه طبیعی در زندگی زن است که تغییرات جسمانی، روانی و رفتاری را در ابعاد مختلف در بر می‌گیرد. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت جنسی بر اساس تصویربدنی و کمال‌گرایی در زنان باردار انجام شد. روش‌شناسی: روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری أکثر
        مقدمه: بارداری یک واقعه طبیعی در زندگی زن است که تغییرات جسمانی، روانی و رفتاری را در ابعاد مختلف در بر می‌گیرد. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت جنسی بر اساس تصویربدنی و کمال‌گرایی در زنان باردار انجام شد. روش‌شناسی: روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل زنان باردار ساکن شهر تهران است. حجم نمونه براساس فرمول تاباچنیک و فیدل ۱۶۰ نفر تعیین و با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار این پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه های رضایت جنسی هادسون و همکاران (۱۹۸۱)، تصویر بدنی فیشر (۱۹۷۰) و کمال‌گرایی هویت و فلت (۱۹۹۱) می باشد. جهت تحلیل داده‌ها از نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ استفاده شد. یافته‌ها: نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون ساده و چندگانه نشان داد، رضایت جنسی زنان باردار بر اساس تصویر بدنی قابل پیش‌بینی است (بتا=۰۹۳/۰). به طوری که رابطه ی میان تصویر بدنی و رضایت جنسی مثبت است و از بین مولفه های تصویر بدنی، فقط بعد اندام های تحتانی با رضایت جنسی رابطه مثبت و معنادار دارد (۲۱۳/۰). رضایت جنسی زنان بر اساس کمال‌گرایی قابل پیش‌بینی است (بتا=۴۳۵/۰) و بین ابعاد جامعه مداری (بتا=۲۰۶/۰) و خودمداری کمال‌گرایی (بتا=۱۸۵/۰) با رضایت جنسی زنان باردار همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. رضایت جنسی زنان بر اساس تصویربدنی (بتا=۱۷۴/۰) و کمال‌گرایی (بتا=۴۸۱/۰) قابل پیش‌بینی است. نتیجه‌گیری: براساس یافته های می‌توان نتیجه گرفت برای افزایش رضایت جنسی زنان باردار، تصویر بدنی مثبت و بهبود کمال‌گرایی جامعه مدار و خودمدار نقش مثبتی دارند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        29 - اثبات تغيّر در عوالم فوق طبيعت بر اساس دو مبناي مختلف
        سیده زهرا موسوی بایگی سید مرتضی حسینی شاهرودی عباس جوارشکیان
        در جريان تعامل فلسفه با آموزه‌هاي ديني، مسائل بسياري توليد شده ‌است. ازجمله مباحث جديدي كه در چند دهة اخير مورد توجه بوده، مسئلة تكامل برزخي و اخروي نفوس است. از يكسو، بر اساس مباني و تصريحات جمهور فلاسفه و نيز ظاهر سخنان صدرالمتألهين، استكمال نفوس پس از مفارقت از بدن ع أکثر
        در جريان تعامل فلسفه با آموزه‌هاي ديني، مسائل بسياري توليد شده ‌است. ازجمله مباحث جديدي كه در چند دهة اخير مورد توجه بوده، مسئلة تكامل برزخي و اخروي نفوس است. از يكسو، بر اساس مباني و تصريحات جمهور فلاسفه و نيز ظاهر سخنان صدرالمتألهين، استكمال نفوس پس از مفارقت از بدن عنصري محال است. از سوي ديگر، ظاهر آيات و روايات بر استكمال نفوس در عوالم فوق طبيعت دلالت ميكند. اينگونه اختلافات، محققان و انديشمندان را به چاره‌انديشي واداشته است. مقالة حاضر كه به روش تحليلي ـ استدلالي نگاشته شده، ميكوشد بر اساس اصول رايج فلسفي و نيز با التفات به رويكرد عرفاني ملاصدرا، به اين پرسش كه «آيا نفس پس از مفارقت از بدن تغيّر و حركت ميپذيرد؟» از دو راه متفاوت پاسخ دهد. بررسيها در اين پژوهش نشان ميدهد كه بر اساس مباني حكما، تغيّر احوالِ نفوس پس از مرگ، امري مقبول و از باب ترتب صور بر يكديگر و اظهار ملكات و صور كسب شده در عالم طبيعت است. همچنين بر اساس خوانش عرفاني از حكمت متعاليه، تحولات عوالم فوق طبيعت، قطعي و از سنخ همين تحولات اينجهاني است، اما در اين ديدگاه تحول و حركت بمعناي رايج فلسفي نيست بلكه عبارتست از خروج از اجمال و كمون به تفصيل و ظهور. به اين ترتيب، در پژوهش حاضر هم با تحفظ بر اصول فلسفي و هم با ارائه تعريفي جديد از حركت، از ظواهر نقلي دال بر حركت، تبييني معقول ارائه شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        30 - اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اختلال پرخوری و نگرانی از تصویر بدنی در مبتلایان به اختلال پرخوری
        صدراله خسروی سحر اسمعیلی
        هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم اختلال پرخوری و نگرانی از تصویر بدنی در مبتلایان به اختلال پرخوری است. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بود بر کلیه مراجعانی ک أکثر
        هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم اختلال پرخوری و نگرانی از تصویر بدنی در مبتلایان به اختلال پرخوری است. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بود بر کلیه مراجعانی که از ماه آذر لغایت بهمن سال ۱۳۹6 به مراکز کاهش وزن شهر شیراز مراجعه کرده بودند. از بین مراجعانی که در آنها تشخیص اختلال پرخوری داده شد، با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند، ۳۰ نفر انتخاب‌ شدند که به پرسشنامة پرخوری (BES) و پرسشنامة نگرانی از تصویر بدنی (BICI) پاسخ دادند و به‌طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. سپس گروه آزمایش، 8 جلسة 90 دقیقه‌ای تحت درمان پذیرش و تعهد قرار گرفتند و سپس مجدداً از آنها آزمون به عمل آمد. داده‌ها با استفاده از روش مانووا و تحلیل کوواریانس تجزیه ‌و تحلیل شد. نتایج نشان دادند که در میزان پرخوری و نگرانی از تصویر بدنی، میان نمره های آنان در پیش‌آزمون و پس‌آزمون تفاوت معنا‌دار وجود دارد. این امر بیانگر اثربخش بودن گروه‌درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اختلال پرخوری و نگرانی از تصویر بدن است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        31 - حركت جوهري نفس و پيامدهاي آن در نفس‌شناسي صدرايي
        روح‌الله  سوری حامد کمیجانی
        نفس در بستر وجود سيال خود بترتيب داراي مراحل عنصري، طبيعي، معدني، نباتي، حيواني (تجرد مثالي) و نطقي (تجرد عقلاني) ميگردد؛ از اينرو تعلق نفس به بدن بخشي از هويت اوست و در نتيجه، نفس جوهري مادي ـ مجرد است. صدرالمتألهين با توجه به سيلان وجودي نفس، ويژگيهاي گوناگون آن را با أکثر
        نفس در بستر وجود سيال خود بترتيب داراي مراحل عنصري، طبيعي، معدني، نباتي، حيواني (تجرد مثالي) و نطقي (تجرد عقلاني) ميگردد؛ از اينرو تعلق نفس به بدن بخشي از هويت اوست و در نتيجه، نفس جوهري مادي ـ مجرد است. صدرالمتألهين با توجه به سيلان وجودي نفس، ويژگيهاي گوناگون آن را بازخواني كرده است. بر اين مبنا، قواي نفس مراتبي از حقيقت ممتد نفسند كه در پي يكديگر شكوفا ميشوند. همچنين مرگ طبيعي نتيجة اشتداد وجودي نفس و برداشتن علاقه او از بدن عنصري است. نفس در مراحلي از اين سيلان وجودي به تجرد دست مي‌يابد و بنابرين بقايش پس از مرگ ضروري ميشود. از آنجا كه اشتداد و در نتيجه دستيابي به تجرد، ذاتي نفس است، تناسخ و بازگشت دوباره او به بدنِ عنصري نارواست. از اينرو نفس پس از مرگ، با بدن مثالي‌يي كه بر پاية ملكات اخلاقيش انشاء ميكند، زندگي برزخي خود را آغاز كرده و صورت طبيعي‌يي كه در مادة بدن عنصري انشاء ميكند، راه تكامل برزخي را براي او باز ميگذارد. يكي از مهمترين پيامدهاي حركت جوهري نفس، راهيابي آن به عوالم ربوبي و فناي در توحيد افعالي، صفاتي و ذاتي است. جالب آنكه بر پاية حركت جوهري، اين دستاورد مهم حتي هنگام تعلق نفس به بدن عنصري نيز رواست و الزاماً محدود به رخداد مرگ طبيعي نيست. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        32 - بررسی رابطه بین شفقت به خود و مدیریت بدن در زنان
        سید مهدی حسینی فهیمه  مومن
        این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین شفقت به خود و مدیریت بدن در زنان انجام گرفت. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان شهر شیراز در سال1400- 1399 تشکیل دادند.که تعداد 300 نفر زن از بین جامعه آماری، براساس جدول مورگان به روش نمونه گیری دردس أکثر
        این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین شفقت به خود و مدیریت بدن در زنان انجام گرفت. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان شهر شیراز در سال1400- 1399 تشکیل دادند.که تعداد 300 نفر زن از بین جامعه آماری، براساس جدول مورگان به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه شفقت به خود (SCS - SF)؛ (Raes, Pommier, Neff & Van Gucht, 2011) و پرسش نامه آگاهی از بدن شیء انگاشته (مدیریت بدن و شرم از بدن)؛ Mcinley& Hyde, 1996)) به صورت آنلاین استفاده شد. داده ها نیز با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و به وسیله نرم افزار آماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های حاصل از تحلیل همبستگی پیرسون در بررسی رابطه ی معنادار بین شفقت به خود با تغییرات مدیریت بدن در زنان نشان داد که بین مؤلفه های مهربانی با خود، قضاوت نسبت به خود، اشتراکات انسانی، انزوا، ذهن آگاهی و همانندسازی افراطی با تغییرات مدیریت بدن رابطه منفی معناداری وجود دارد. نتایج پژوهش حاضر بر نقش و اهمیت شفقت به خود در مواجهه با رفتارهای مرتبط با مدیریت بدن تأکید می کند که پرورش یک ذهن شفقت ورز می تواند پیامدهای رفتاری منفی مرتبط با مدیریت غیرانطباقی بدن را کنترل نماید که می تواند تلویحات کاربردی فراوانی برای زنان داشته باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        33 - یادگیری بدنمند: نقد رویکرد عصب‌پژوهی فلسفی به شناخت و یادگیری
        بیژن  بابایی بختيار شعباني وركي طاهره  جاویدی کلاته جعفرآبادی علی مقیمی
        هدف اصلی این پژوهش، نقد منظر عصب‌پژوهی فلسفی چرچلند درباره یادگیری بدنمند رادیکال است. برای دستیابی به این هدف، نخست تحلیلی از مواضع فیزیکالیستی عصب‌پژوهی فلسفی و دشواری‌های آن ارائه شده است. سپس، رویکرد عصب‌پدیدارشناختیِ وارلا و ماتورانا به‌مثابه بدیل رویکرد رادیکال ب أکثر
        هدف اصلی این پژوهش، نقد منظر عصب‌پژوهی فلسفی چرچلند درباره یادگیری بدنمند رادیکال است. برای دستیابی به این هدف، نخست تحلیلی از مواضع فیزیکالیستی عصب‌پژوهی فلسفی و دشواری‌های آن ارائه شده است. سپس، رویکرد عصب‌پدیدارشناختیِ وارلا و ماتورانا به‌مثابه بدیل رویکرد رادیکال به یادگیری بدنمند مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. برای دستیابی به این هدف، با ابتنا به رویکرد عصب‌پدیدارشناسی، مواضع رویکرد فیزیولوژیکی عصب‌پژوهی فلسفی مورد نقد قرار گرفته است. در این بررسی نشان داده شده است که از منظر چرچلند مشاهده‌گر بیرونی با آگاهی از کارکرد و یا ارگانیزم مغز می‌تواند به همه دانشی که این ارگانیزم واجد آن است، دست یابد. در حالی که در رویکرد عصب پدیدار شناسی وارلا، یادگیریِ بدنمند صرفاً مبتنی بر آگاهی ما از مغز نیست. این دیدگاه به‌رغم پذیرش یادگیریِ بدنمند، فهم آن را در بافت بیولوژیکی، روان‌شناختی و فرهنگیِ ممکن تلقی می‌کند. بدین ترتیب به یادگیری به‌عنوان تجربه نوپدیدِ بدنمند، عجین شده در جهان، بسط یافته و فعال ارج می‌نهد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        34 - پدیدارشناسی بیماری؛ رویکردی در تعلیم و تربیت کودکان مبتلا به بیماری‌های مزمن
        زهرا عسگری محمد حسین حیدری رمضان برخورداری
        کودکان مبتلا به بیماری‌های مزمن نیازهای تربیتی ویژه‏ای دارند که امروزه بر اثر غلبه رویکردهای عینیت‌مدارِ طبیعت‌گرا و هنجارگرا مغفول مانده‏اند. از این ‌رو هدف اصلی این پژوهش، مطرح کردن پدیدارشناسی بیماری به ‌عنوان رویکردی بدیل در بهبود وضعیت تعلیم و تربیت کودکان مبتلا به أکثر
        کودکان مبتلا به بیماری‌های مزمن نیازهای تربیتی ویژه‏ای دارند که امروزه بر اثر غلبه رویکردهای عینیت‌مدارِ طبیعت‌گرا و هنجارگرا مغفول مانده‏اند. از این ‌رو هدف اصلی این پژوهش، مطرح کردن پدیدارشناسی بیماری به ‌عنوان رویکردی بدیل در بهبود وضعیت تعلیم و تربیت کودکان مبتلا به بیماری مزمن است. مطالعه حاضر بر بنیاد دو رویکرد روش‌شناختی پدیدارشناسی و استنتاجی انجام می‌گیرد؛ بدین ‌صورت که ابتدا چالش‌های تربیتی ویژه کودکان مبتلا به بیماری مزمن در مواجهه با خود، هستی و دیگران مورد پدیدارشناسی قرار گرفته و توصیف می‌شوند و در ادامه، با استخراج مضامین پدیدارشناختی روی‌آورندگی، زمانمندی و بدنمندی، پدیدارشناسی بیماری به‌ عنوان راهکاری برای فهم بهتر تعلیم و تربیت ویژه ‌این کودکان استنتاج می‌گردد. نتایج نشان می‌دهد پدیدارشناسی بیماری با سوژه بدنمند دانستن کودک بیمار، معنای بیماری را بازسازی کرده و فرصتی فراهم می‌کند تا بیماری مزمن از یک رنج همیشگی به بستر مناسبی برای پیشرفت و شکوفایی افراد تبدیل شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        35 - روایت پداگوژیکی هوشیاری بدنمند در عصر ‌‌پسافروکاست‌گرایی: گسست‌ناپذیری ذهن – بدن- جهان
        زینب مهدوی بختيار شعباني وركي طاهره  جاویدی کلاته جعفرآباد
        هدف اصلی این مقاله، روایت پداگوژیکی هوشیاری بدنمند از منظر عصب پدیدارشناسی است. بدین منظور، نخست؛ روایت پداگوژیکی مواضع فروکاست‌گرا نسبت به پدیدۀ هوشیاری، مورد تحلیل و نقد قرار گرفتند. مهم‌ترین این جریان‌ها، دوگانه‌انگاری و نظریۀ فیزیکالیسم حذف‌گرا هستند. دوگانه‌انگاری أکثر
        هدف اصلی این مقاله، روایت پداگوژیکی هوشیاری بدنمند از منظر عصب پدیدارشناسی است. بدین منظور، نخست؛ روایت پداگوژیکی مواضع فروکاست‌گرا نسبت به پدیدۀ هوشیاری، مورد تحلیل و نقد قرار گرفتند. مهم‌ترین این جریان‌ها، دوگانه‌انگاری و نظریۀ فیزیکالیسم حذف‌گرا هستند. دوگانه‌انگاری با طرح گسست ذهن و بدن، به بحث‌های چالش‌برانگیز شکاف تبیینی در دوره‌های بعد انجامیده است و نظریۀ حذف‌گرا، با حذف هوشیاری، حالات ذهنی و آگاهی را به فرآیندهای عصبی، منحصر کرده است. در برابر این دیدگاه‌ها، در رویکرد عصب پدیدارشناسی تصریح شده است که هوشیاری بدنمند با به ‌رسمیت ‌شناختن تجربه‌های اول شخص و جنبه‌های عاطفی-احساسی یادگیرندگان، برتر‌انگاری ذهن را اصلاح می‌کند، و با عبور از ساختارهای سنتی و جزمی، اشکال حذف هوشیاری و فروکاهش آن به مغز، از پیش ‌تعیین‌شدگی اخلاق و تغییرات اجتماعی موجود در سیستم عصبی از ابتدای تولد را آشکار می‌نماید. آنگاه با نظر به سه چرخه؛ تنظیم ارگانیسمی کل بدن یا سیستم عصبی خودگردان، پیوند حسی-حرکتی بین ارگانیسم و محیط و چرخۀ تعامل بین‌الاذهانی، استلزام‌های هوشیاری بدنمند برای پداگوژی را به ‌مثابۀ بدیل مطرح می‌کند. بنابراین، جریان پداگوژیکی، غیرخطی، نوخاسته و آشوب‌گونه است که در آن، مونولوگ (تجربه‌ها و برداشت‌های اول شخص و ‌‌گفت‌وگوهای درونی فرد با خود) در فرآیندی پویا و یکپارچه به دیالوگ تبدیل می‌شود. در چنین شرایطی، ‌نه‌ تنها ارتباط پداگوژیک از قاعده‌ای ایستا، خطی و از پیش‌ تعیین شده پیروی نمی‌کند بلکه از هر آنچه بر پیروی کورکورانه و تقلید پافشاری نماید، روی برمی‌تابد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        36 - سنجش حس تعلق مکانی و شناسایی مؤلفه‌هاي مؤثر بر آن در الگوهاي بدنه شهري «مطالعه موردي: ضلع غربی خیابان امام خمینی اردبیل»
        روح اله رحیمی سید محسن موسوی نسرین  محمدی ایرلو
        بدنه‌های شهری و ابعاد اجتماعی، فرهنگی آنها نقش مؤثری در ایجاد حس تعلق مکانی در شهروندان دارد. شناسایی الگوهای بدنه‌های شهری یکپارچه و هماهنگ بر ادراک مخاطبان در جهت ایجاد حیات اجتماعی، تعاملات اجتماعی و هویت مکانی مؤثر است. هدف پژوهش، بررسی تأثیر بدنه‌های شهری بر ایجاد أکثر
        بدنه‌های شهری و ابعاد اجتماعی، فرهنگی آنها نقش مؤثری در ایجاد حس تعلق مکانی در شهروندان دارد. شناسایی الگوهای بدنه‌های شهری یکپارچه و هماهنگ بر ادراک مخاطبان در جهت ایجاد حیات اجتماعی، تعاملات اجتماعی و هویت مکانی مؤثر است. هدف پژوهش، بررسی تأثیر بدنه‌های شهری بر ایجاد حس تعلق شهروندان و تعیین راهکارهای برای طراحی بدنه شهری مؤثر بر حس تعلق به مکان است. به همین جهت ضلع غربی خیابان امام خمینی اردبیل، اصلی ترین و قدیمی ترین خیابان این شهر مورد مطالعه قرار گرفته است. روش پژوهش از نوع کاربردی و توصیفی- پیمایشی بوده و به روش کمی انجام پذیرفته است. برای جمع‌آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه‌ای و روش‌های پیمایش میدانی، مشاهده و پرسش‌نامه استفاده ‌شده است. بر اساس یافته های پژوهش، میزان حس تعلق به مکان در شهروندان تحت تأثیر مؤلفه های اجتماعی- ادراکی بدنه شهری است؛ که می توان با هماهنگی مغازه‌ها، مبلمان مناسب، احیای بناهای تخریب‌شده، تناسب در رنگ، تناسب در خط آسمان، نماسازی مطلوب و پوشش گیاهی مناسباحساس رضایت‌مندی و حس تعلق به مکان در شهروندان را افزایش داد. نتیجه پژوهش در مطالعه موردی نشان می دهد که قدمت بالا، دسترسی مناسب و برگزاری آیین‌های ملی- مذهبی سبب ایجاد حس تعلق به مکان شده است. همچنین ساختارهای آشنا با فرهنگ و هویت شهروندان سبب ایجاد حس تعلق به مکان می شود. استفاده از جداره‌های شهری مرتبط با هویت و فرهنگ تاریخی و بومی برای آیین‌های ملی مذهبی می‌تواند مردم را به حضور در خیابان تشویق کند و سبب ایجاد خاطره و تصویر ذهنی برای آنها و به‌تبع آن باعث افزایش حس تعلق مکانی شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        37 - گزارش رویدادهای مرتبط با جراحات امام حسین علیه السلام در روز عاشورا
        سید حسن فاطمی موحد محمدحسین فیض اخلاقی
        شاید کمتر رویدادی را بتوان یافت که مانند «واقعه عاشورا» بر جریان تاریخِ پیش و پس از خود، اثری این‌چنین گذاشته باشد. در روز عاشورا، مصائبی به صورت مستقیم بر امام حسین علیه السلام وارد شد و مصیبت‌هایی نیز به اطرافیان ایشان رسید. نگاشته کنونی زخم‌هایی را که بر خود امام× وا أکثر
        شاید کمتر رویدادی را بتوان یافت که مانند «واقعه عاشورا» بر جریان تاریخِ پیش و پس از خود، اثری این‌چنین گذاشته باشد. در روز عاشورا، مصائبی به صورت مستقیم بر امام حسین علیه السلام وارد شد و مصیبت‌هایی نیز به اطرافیان ایشان رسید. نگاشته کنونی زخم‌هایی را که بر خود امام× وارد شد، از منابع متقدّم یا کتاب‌هایی که از آن منابع بهره گرفته‌اند، بررسی می‌کند. همچنین در این نوشتار، قاتل امام حسین علیه السلام و نیز حملاتی که پس از شهادت ایشان به آن بزرگوار شده به بحث گذاشته می‌شود. مناجات‌های حضرت اباعبدالله علیه السلام پس از هر جراحت نیز، نقل می‌گردد. گردآوری همه اقوال به صورت خلاصه و بررسی مختصر آن از ویژگی‌های این مقاله است. نوشتار حاضر، دستیابی به گزارش این رویدادها را آسان کرده و مستندات آن را به روشنی نقل می‌کند. این نگاشته در شش گفتار، به جراحات و صدمات رسیده به امام حسین علیه السلام، تعداد ضربات واردشده بر ایشان، مناجات‌های امام علیه السلام پس از جراحت، قاتلان آن حضرت، سارقان اموال ایشان و دواندن اسب بر بدن مطهّرشان، می‌پردازد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        38 - «مرگ» در اندیشۀ ابوالحسن عامری (با نگاهی به جایگاه تاریخی آن)
        عین‌الله  خادمی
        «مرگ» بعنوان یکی از قطعیترین وقایع و یقینیترین امور در زندگی انسان، همواره مورد توجه اندیشمندان مختلف بوده و بویژه فیلسوفان جدید در بحث معنای زندگی، بدان توجهي خاص نشان داده‌اند. ابوالحسن عامری ازجمله اندیشمندان در سنت اسلامی است که دیدگاهش دربارة مرگ از حيث تاریخی اهمی أکثر
        «مرگ» بعنوان یکی از قطعیترین وقایع و یقینیترین امور در زندگی انسان، همواره مورد توجه اندیشمندان مختلف بوده و بویژه فیلسوفان جدید در بحث معنای زندگی، بدان توجهي خاص نشان داده‌اند. ابوالحسن عامری ازجمله اندیشمندان در سنت اسلامی است که دیدگاهش دربارة مرگ از حيث تاریخی اهمیت بسیار دارد. توجه عمدة عامری دربارة مرگ به «روح حسی» معطوف است و مرگ را به زوال روح حسی از بدن تعریف میکند. او روح حسی را حلقة واسط میان نفس (بعنوان امر مجرد) و بدن (بعنوان امر مادی) میداند که هنگام مرگ بهمراه بدن زائل ميشود، اما نفس ناطقه از بین نميرود. ميتوان گفت او در مجموع رویکردي طبی به مسئلۀ مرگ داشته و در عین حال، از متون دینی نیز تأثیر پذیرفته است. عامری از حیث فلسفی و دینی، با دیدگاه معتزله دربارۀ مرگ مخالفت کرده و برای فهم عمیقتر مرگ، از تنظیر و واژة «نزع» بهره برده است. او دلایلی نیز برای نامیرایی نفس ارائه کرده و در کنار آن، از «رؤیت» و انواعی که برای آن قائل است، برای فهم عميقتر مرگ بهره میگیرد. عامري ترس از مرگ را یکی از موانع فهم عمیق مرگ دانسته و برای مواجهه دقيقتر با این مسئله، توجه به لذایذ در حد ضرورت، عنایت به عالم نورانی و تغییر نگرش نسبت به مرگ را ضروری میشمارد. عدم ورود به بحث انواع مرگ و بویژه مرگ ارادی را میتوان از نقاط ضعف بحث عامری دربارۀ مرگ دانست. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        39 - LSBB مبدل سطح ولتاژ مبتنی بر اریب سازی بدنه
        رضا درویش خلیل آبادی امیر باوفای طوسی
        امروزه، طراحان سیستم‌های مدرن دیجیتال و آنالوگ به‌منظور افزایش کارایی سیستم از چندین سطح ولتاژ در یک مدار استفاده می‌کنند. برای تبدیل سطوح ولتاژ در مدارهای با کارایی بالا، استفاده از مدارهای مبدل سطح ولتاژ با سرعت بالا و مصرف کم ضروری است. در این مقاله، یک مدار مبدل سطح أکثر
        امروزه، طراحان سیستم‌های مدرن دیجیتال و آنالوگ به‌منظور افزایش کارایی سیستم از چندین سطح ولتاژ در یک مدار استفاده می‌کنند. برای تبدیل سطوح ولتاژ در مدارهای با کارایی بالا، استفاده از مدارهای مبدل سطح ولتاژ با سرعت بالا و مصرف کم ضروری است. در این مقاله، یک مدار مبدل سطح ولتاژ با کارایی بالا با نام LSBB ارائه می‌گردد که از سه بخش اریب‌سازی بدنه، مدار آینه جریان و مدار بالاکشنده و پایین‌کشنده تشکیل شده است. ایده اصلی این طراحی، استفاده از مدار اریب‌ساز برای وابسته‌کردن پایه بدنه ترانزیستورهای طبقات ورودی به ولتاژ VDDL است. این وابستگی منجر به تغییرات ولتاژ آستانه و در نتیجه تغییر تأخیر و توان مصرفی در راستای افزایش کارایی مدار می‌گردد. پیاده‌سازی در فناوری 180 نانومتر TSMC و شبیه‌سازی با مقدار VDDL برابر با 4/0 ولت، VDDH معادل 8/1 ولت و فرکانس ورودی 1 مگاهرتز حاکی از عملکرد صحیح و با کارایی بالای مدار پیشنهادی دارد. مقادیر تأخیر 9/21 نانوثانیه، توان مصرفی 129 نانووات و حاصل‌ضرب توان- تأخیر برابر با 2825 نانووات در نانوثانیه، مؤید کارایی بالای مدار پیشنهادی است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        40 - نگاهی مروری به جایگاه درس تربیت‌بدنی در برنامه آموزشی مدارس ایران
        عبدالحسین  پیشگو زهرا سامانپور صدیقه مرادی حسین آباد
        پرورش مهارت‌ها، دانش‌ها و ارزش‌های مطلوب بر اساس اهداف تدوین‌شده در نظام تعلیم و تربیت از طریق آموزش دروس مختلف به دانش‌آموزان دنبال می‌شود. هدف از پژوهش حاضر، نگاهی مروری به جایگاه بر درس تربیت‌بدنی در برنامه آموزشی مدارس ایران است. داده‌های تحقیق از طریق بررسی کتابخان أکثر
        پرورش مهارت‌ها، دانش‌ها و ارزش‌های مطلوب بر اساس اهداف تدوین‌شده در نظام تعلیم و تربیت از طریق آموزش دروس مختلف به دانش‌آموزان دنبال می‌شود. هدف از پژوهش حاضر، نگاهی مروری به جایگاه بر درس تربیت‌بدنی در برنامه آموزشی مدارس ایران است. داده‌های تحقیق از طریق بررسی کتابخانه‌ای، جست‌وجوی رایانه‌ای شبکه اینترنت و پرسشنامه جمع‌آوری شد و از طریق آمار توصیفی مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که افزایش دانش مربوط به‌سلامتی و ایمنی در فعالیت جسمانی و همچنین یادگیری مهارت‌های بنیادی به‌عنوان مهم‌ترین هدف و بازی‌های پرورشی به‌عنوان مهم‌ترین محتوای درس در تربیت‌بدنی دوره ابتدایی در برنامه آموزشی مدارس ایران به شمار می‌رود. زمان درس تربیت‌بدنی دوره ابتدایی در ایران 120 دقیقه در هفته معادل 6 درصد از کل برنامه درسی دوره ابتدایی است ازجمله فوق‌برنامه درسی، برنامه‌های ورزشی، نظام آموزش و عوامل اجرایی برنامه درسی در مدارس می‌باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        41 - مقایسۀ دیدگاه صدرالمتألهین و ادوارد جاناتان لو درباب کیفیت ارتباط نفس با بدن
        پروین نیک سرشت قاسم کاکایی محمدباقر عباسی
        <p>یکی از این پرسشهای اساسی در انسان&zwnj;شناسی فلسفی، چگونگی ارتباط نفس با بدن، بعنوان دو جوهر مجزای از یکدیگر است. این پرسش هم در فلسفۀ اسلامی و هم در فلسفۀ ذهن مورد بررسی قرار گرفته است. در سنت فلسفۀ اسلامی، صدرالمتألهین با طرح اصل جسمانیة&zwnj;الحدوث و روحانیة&zwnj; أکثر
        <p>یکی از این پرسشهای اساسی در انسان&zwnj;شناسی فلسفی، چگونگی ارتباط نفس با بدن، بعنوان دو جوهر مجزای از یکدیگر است. این پرسش هم در فلسفۀ اسلامی و هم در فلسفۀ ذهن مورد بررسی قرار گرفته است. در سنت فلسفۀ اسلامی، صدرالمتألهین با طرح اصل جسمانیة&zwnj;الحدوث و روحانیة&zwnj;البقاء بودن نفس، درصدد برآمد تا پاسخی قاطع برای این معضل فراهم آورد. از سوی دیگر، ادوارد جاناتان لو، یکی از صاحبنظران برجسته در حوزۀ فلسفۀ ذهن، نیز با نفی تجرد محض نفس، کوشیده این چالش را حل کند. این پژوهش بدنبال اینست که آراء این&zwnj;دو فیلسوف را بررسی و ارزیابی نماید تا روشن شود که آیا توانسته&zwnj;اند این معضل را برای همیشه حل کنند یا خیر. مقالۀ حاضر، با مطالعه و تأمل در منابع مربوطه، بروش توصیفی&zwnj;ـ&zwnj;تحلیلی انجام شده است. اگرچه ابتدا بنظر میرسد هر یک از این&zwnj;دو فیلسوف، با پاسخهایی شبیه به هم، تا حدی توانسته&zwnj;اند بر این مشکل فائق آیند، اما دقت نظر در دیدگاه آنها نشان میدهد که پاسخهای هر یک، با اشکالاتی همراه است که باید به آنها پاسخ داده شود.</p> تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        42 - نقش واسطه¬ای شفقت به خود در رابطه خودپنداره و تصویر بدنی با اضطراب اجتماعی دانشجویان دختر دانشگاه صنعتی اصفهان
        بهنوش هارونی حسن خوش اخلاق
        اختلال اضطراب اجتماعی به ترس آشکار و پیوسته از موقعیت‌های اجتماعی یا عملکردی اشاره دارد. خودپنداره و تصویر بدنی در تبیین اضطراب اجتماعی نقش قابل ملاحظه‌ای می‌تواند داشته باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای شفقت به خود در رابطه خودپنداره و تصویر بدنی با اضطر أکثر
        اختلال اضطراب اجتماعی به ترس آشکار و پیوسته از موقعیت‌های اجتماعی یا عملکردی اشاره دارد. خودپنداره و تصویر بدنی در تبیین اضطراب اجتماعی نقش قابل ملاحظه‌ای می‌تواند داشته باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای شفقت به خود در رابطه خودپنداره و تصویر بدنی با اضطراب اجتماعی دانشجویان دختر دانشگاه صنعتی اصفهان بود. مطالعه ی حاضر از نوع طرح‌های همبستگی بود و از روش معادلات ساختاری مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شد. از جامعه دانشجویان دختر دانشگاه صنعتی اصفهان با روش نمونه‌گیری تصادفی، نمونه‌ای با حجم 300 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس شفقت خود نف، مقیاس خودپنداره بک و همکاران (1990)، پرسشنامه نگرانی از تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی کونور و همکاران (2000) استفاده شد. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزارهای spss نسخه 25 و AMOS نسخه 22 تحلیل شد. یافته ها نشان داد، شفقت به خود به میزان 3/22 درصد از مسیر بین خودپنداره و اضطراب اجتماعی می‌کاهد. همچنین نتایج بیانگر آن بود که شفقت به خود در رابطه خودپنداره و اضطراب اجتماعی نقش واسطه ای جزئی دارد (05/0>p). شفقت به خود در رابطه تصویر بدنی و اضطراب اجتماعی دانشجویان دختر نقش واسطه ای جزئی دارد(05/0>p). خودپنداره بر روی اضطراب اجتماعی دانشجویان تاثیر منفی دارد(05/0>p). تصویر بدنی بر روی اضطراب اجتماعی دانشجویان دختر اثر مستقیم دارد(05/0>p). یافته های پژوهش، نشانگر اهمیت خودپنداره و تصویر بدنی در تبیین اضطراب اجتماعی بود و شفقت به خود، بین خودپنداره و تصویر بدنی با اضطراب اجتماعی نقش میانجی دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        43 - کلان‌الگوهای حکمرانی در ایران معاصر؛ عبور از حکمرانی پادشاهی به نوآیین حکمرانی بر پایه فنون رؤیت‌پذیری و کنترلی (از عباس‌میرزا تا امیرکبیر)
        هادی کشاورز
        ترسیم وضعیت الگوی حکمرانی و نسبت آن با زیست در ایرانِ قبل از جنگ¬های ایران و روس و مسیر بعد از آن، از دو کلان الگوی حکمرانی و از دو عقلانیت که در شیوه¬، گستره و ابژه اعمال قدرت متفاوتند، حکایت دارد. برای تبیین این دو الگو، تلاش شده است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیل أکثر
        ترسیم وضعیت الگوی حکمرانی و نسبت آن با زیست در ایرانِ قبل از جنگ¬های ایران و روس و مسیر بعد از آن، از دو کلان الگوی حکمرانی و از دو عقلانیت که در شیوه¬، گستره و ابژه اعمال قدرت متفاوتند، حکایت دارد. برای تبیین این دو الگو، تلاش شده است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و به کمک اسناد، فرآیند حکمرانی را از زاویه پرسش «چگونه حکومت کردن» در چارچوب حکومت¬مندی فوکو بررسی و نسبت زیست و سیاست و شکل¬گیری عقلانیت جدید حکمرانی در ایران را دنبال کنیم. بر این اساس این پژوهش بر مبنای پرسشِ «تکوین و استقرار سازوکارها و فنون جدید حکمرانی در ایران پس از جنگ¬های ایران و روسیه، چگونه و در چه فرایندی صورت گرفت و چه تأثیری بر نسبت زیست و سیاست و شکل¬گیری صورت¬بندی نوآیین حکمرانی در ایران داشته است؟» در پی اثبات این است که «با آگاهی از ناتوانی حکمرانی مبتنی بر آیین پادشاهی، اصلاح¬گران با ایجاد فنون و نهادهای جدید، به مرور جامعه را در معرض دید قدرت قرار داده، با کنترل و هدایت جمعیت، نوآیین حکمرانی را بنا نهادند». بر این اساس در یک کلیت، از جنگ¬های ایران و روس، دو استراتژی در ادارۀ قلمرو قابل شناسایی است؛ استراتژی سنت قدمایی پادشاهی بر پایۀ تکلیف‌گرایی الهی- سیاسی و استراتژی نوآیین حکمرانی بر پایۀ فنون جدید که هر کدام با توجه به شیوۀ اعمال قدرت، گسترۀ اعمال قدرت و ابژۀ کنترل دو صورت¬بندی متفاوت از پیوند زیست و سیاست را برجای گذاشته¬اند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        44 - مقایسه تصویر بدن، نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی در افراد مبتلا به ملال جنسی و افراد بهنجار
        سیده مهسا موسوی سیف اله آقاجانی سحر عسگری قلعه بین
        مقدمه: افراد دچار ملال جنسیتی آشکارا از ناراحتی مداوم به دلیل عدم تناسب نقش جنسیتی و احساسات فعلی، علاقه وافر و مداوم به همانندسازی با جنس مخالف بدون بهره بردن از مزایای فرهنگی و اجتماعی خاص آن جنس رنج می برند. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه تصویر بدن، نشخوار فکری و اضطرا أکثر
        مقدمه: افراد دچار ملال جنسیتی آشکارا از ناراحتی مداوم به دلیل عدم تناسب نقش جنسیتی و احساسات فعلی، علاقه وافر و مداوم به همانندسازی با جنس مخالف بدون بهره بردن از مزایای فرهنگی و اجتماعی خاص آن جنس رنج می برند. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه تصویر بدن، نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی در افراد مبتلابه ملال جنسیتی و افراد بهنجار انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی و علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد دارای اختلال ملال جنسیتی و عضو ترنس-سکشوال انجمن حمایت از بیماران ملال جنسیتی استان تهران بود. تمامی افراد بهنجار ساکن استان تهران نیز جامعه افراد عادی این پژوهش بودند. تعداد 50 نفر از افراد مبتلا و 50 نفر از افراد عادی به شیوة در دسترس انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه‌های نگرانی از تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005)، نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو (1991) و اضطراب اجتماعی کانور (2000) استفاده شد. داده‌های جمع‌آوری‌شده با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS24 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه در نگرانی از تصویر بدنی (46/90=F و 01/0>P)، نشخوار فکری (01/115=F و 01/0>P) و اضطراب اجتماعی (95/87=F و 01/0>P) وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که افراد مبتلا به ملال جنسیتی نسبت به افراد غیرمبتلا تصویر بدنی کمتر و نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی بالاتری دارند. تغییر باورهای فرهنگی و افزایش پذیرش اجتماعی می‌تواند نقش مهمی در بهبود تصویر بدن، نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی داشته باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        45 - رابطه بین تصویر بدنی با عملکرد جنسی و سازگاری زناشویی با نقش واسطه‌ای سلامت روان
        بیتا نصرالهی سمیرا  قدیمی
        <p>این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین تصویر بدنی با عملکرد جنسی و سازگاری زناشویی با نقش واسطه&zwnj;ای سلامت روان در زنان متأهل انجام گرفت. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازلحاظ جمع&zwnj;آوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی می&zwnj;باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان متأهل أکثر
        <p>این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین تصویر بدنی با عملکرد جنسی و سازگاری زناشویی با نقش واسطه&zwnj;ای سلامت روان در زنان متأهل انجام گرفت. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازلحاظ جمع&zwnj;آوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی می&zwnj;باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان متأهل شهر تهران در سال 1401 تشکیل دادند. از بین جامعه آماری 406 نفر به&zwnj;صورت نمونه&zwnj;گیری در دسترس انتخاب و موردمطالعه قرار گرفتند. برای جمع&zwnj;آوری داده&zwnj;ها از پرسشنامه&zwnj;های تصویر بدنی برون و همکاران (MBSRQ)، عملکرد جنسی زنان روزن و همکاران (FSFI)، سلامت روان گلدنبرگ (ghq-28) و پرسش&zwnj;نامه سازگاری زناشویی گراهام بی اسپانیر (DAS) استفاده شد. بعد از جمع&zwnj;آوری و استخراج داده&zwnj;ها، برای آزمون فرضیه&zwnj;های پژوهش حاضر از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد، در این پژوهش از نسخه&zwnj;ی 25 نرم&zwnj;افزار AMOS و از نسخه 24 نرم&zwnj;افزار SPSS استفاده شده است. نتایج نشان داد که تصویر بدنی به&zwnj;صورت مثبت و معنادار بر عملکرد جنسی (05/0&gt;P،31/0=&beta;) و همچنین بر سازگاری زناشویی (01/0&gt;P،117/0=&beta;) اثر مستقیم دارد. سلامت روان به&zwnj;صورت منفی و معنادار بر عملکرد جنسی (01/0&gt;P،370/0-=&beta;) و همچنین بر سازگاری زناشویی (01/0&gt;P،548/0-=&beta;) اثر مستقیم دارد. سلامت روان به&zwnj;صورت مثبت و معنادار اثر غیرمستقیم تصویر بدنی بر عملکرد جنسی (01/0&gt;P،111/0=&beta;) و همچنین اثر غیرمستقیم تصویر بدنی بر سازگاری زناشویی (01/0&gt;P،164/0=&beta;) را میانجیگری می&zwnj;کند. به&zwnj;طورکلی نتایج نشان داد تصویر بدنی هم به&zwnj;صورت مستقیم و هم با میانجیگری سلامت روان بر عملکرد جنسی و سازگاری زناشویی اثر دارد-با داده&zwnj;های گردآوری شده برازش دارد.</p> تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        46 - ریشه‌های ارسطویی حدوث جسمانی نفس نزد ملاصدرا
        حمیده  انصاری حسن  فتحی مرتضی شجاری
        فلاسفه دربارۀ چیستی و حقیقت نفس، آراء متعددی مبتنی بر دوگانه‌انگاری (تجرد نفس مبتنی بر قدم، حدوث پیش از بدن یا همراه با آن) یا وحدت‌انگاری (حدوث جسمانی نفس) ارائه کرده‌اند. ملاصدرا نفس را حادث جسمانی میداند. اصول حکمت متعالیه، همچون حرکت جوهری و اصالت و تشکیک وجود، به أکثر
        فلاسفه دربارۀ چیستی و حقیقت نفس، آراء متعددی مبتنی بر دوگانه‌انگاری (تجرد نفس مبتنی بر قدم، حدوث پیش از بدن یا همراه با آن) یا وحدت‌انگاری (حدوث جسمانی نفس) ارائه کرده‌اند. ملاصدرا نفس را حادث جسمانی میداند. اصول حکمت متعالیه، همچون حرکت جوهری و اصالت و تشکیک وجود، به انضمام نظریۀ حدوث جسمانی نفس، قدرت و امکان اثبات معاد جسمانی را یافته‌اند. ارسطو نیز حدوث نفس را جسمانی دانسته است. اما اینکه ملاصدرا در این بحث تا چه اندازه متأثر از آراء ارسطوست، تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف این نوشتار آنست که ریشه‌های ارسطویی بحث حدوث جسمانی نفس نزد ملاصدرا را تبیین کند و برای رسیدن به مقصود از روش تحلیل و مقایسه دیدگاهها بهره میبرد. دستاورد مقالۀ حاضر اینست که ملاصدرا در تعریف نفس به «صورت جسم طبیعی آلی» و بتبع این تعریف، جوهر صوری بودن نفس، کمال اول بودن نفس برای بدن، ترکیب اتحادی نفس و بدن و وحدت قوای نفس که همگی دال بر حدوث جسمانی نفسند، متأثر از ارسطوست. اما دیدگاه ارسطو بدلیل التباس در بعضی از اقوالش و نداشتن موضعی درباب اصالت وجود یا ماهیت و عدم تصریح به حرکت در جوهر و تشکیک وجود، دارای ابهام است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        47 - آشکارسازی و تحليل سیگنال‌های آکوستيک تغییردهنده‌های تپ زير بار ترانسفورماتورهای قدرت جهت تشخيص خطا
        عادل یونسی عباس  غایب لو حسن رضا میرزائی
        <p class="Abstract" dir="RTL" style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span lang="AR-SA" style="font-size: 14.0pt; line-height: 105%; font-family: 'B Nazanin'; font-weight: normal;">تغییردهنده&zwnj;های تپ قابل قطع زیر بار یکی از مهم&zwnj;ترین ت أکثر
        <p class="Abstract" dir="RTL" style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span lang="AR-SA" style="font-size: 14.0pt; line-height: 105%; font-family: 'B Nazanin'; font-weight: normal;">تغییردهنده&zwnj;های تپ قابل قطع زیر بار یکی از مهم&zwnj;ترین تجهیزات ترانسفورماتورهای قدرت محسوب می&zwnj;شوند. این تجهیزات به&zwnj;دلیل داشتن حرکت&zwnj;های مکانیکی شدید و ایجاد قوس الکتریکی با انرژی بالا، دارای نرخ خرابی بالایی نسبت به دیگر تجهیزات داخلی ترانسفورماتور هستند. ارزیابی برخط و دقیق صحت عملکرد عادی تغییردهنده&zwnj;های تپ توسط روش&zwnj;هایی که در عملکرد عادی ترانسفورماتور خللی ایجاد نکنند، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در این مقاله، روند تشخیص عیوب تغییردهنده&zwnj;های تپ با استفاده از ویژگی&zwnj;های استخراج&zwnj;شده از سیگنال&zwnj;های آکوستیک مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این سیگنال&zwnj;ها توسط یک سنسور شتاب&zwnj;سنج از مخزن یک ترانسفورماتور قدرت و در حین تغییر تپ به&zwnj;صورت عملی آشکارسازی شده&zwnj;اند. در این مقاله علاوه بر بررسی ویژگی&zwnj;های معمول، دو ویژگی جدید شاخص زمان و شاخص فرکانس معرفی شده است. نهایتاً جهت انتخاب ویژگی&zwnj;های مناسب جهت تشخیص عیوب و ارائه روشی کارآمد جهت دسته&zwnj;بندی آنها، برخی از داده&zwnj;های عملی موجود با توجه به نتایج ارائه&zwnj;شده در مراجع به&zwnj;صورت تصادفی معیوب شده و توسط روش ماشین بردار پشتیبان، داده&zwnj;های سالم و معیوب به&zwnj;طور موفقیت&zwnj;آمیزی طبقه&zwnj;بندی شده&zwnj;اند.</span></p> تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        48 - عقل بین وجود و عدم با بدن در معاد و استدلال درباره آن از دیدگاه فخر رازی و صدرالمتألهین
        عبدالرحمن   صدیق محمد عزیز  جوانپور هروی محمدعلی ربی پور
        هدف پژوهش حاضر، پی¬بردن به ماهیت عقل و سرنوشت و سرانجام آن در معاد و ارائه معانی و تفاسیر مختلف درباره اثبات بقای عقل است که از گذشته موضوع بحث بوده است. بر همین اساس، این پژوهش با بررسی آیات قرآن به¬خصوص آیات مربوط به آفرینش و سرنوشت قطعی انسان و بررسی اقوال علما و فلا أکثر
        هدف پژوهش حاضر، پی¬بردن به ماهیت عقل و سرنوشت و سرانجام آن در معاد و ارائه معانی و تفاسیر مختلف درباره اثبات بقای عقل است که از گذشته موضوع بحث بوده است. بر همین اساس، این پژوهش با بررسی آیات قرآن به¬خصوص آیات مربوط به آفرینش و سرنوشت قطعی انسان و بررسی اقوال علما و فلاسفه به¬نگارش درآمده است. در جریان بررسی¬ منابع، حتمی بودن عقل در وجود انسان در زندگی دوم (روز قیامت) با دلایل عقلی و نقلی با استناد به آیات قرآن کریم و الهام از شرح فلاسفه و علما اثبات شد. از دلایل نقلی آیه27 سوره ص و از ادله عقلی قانع کننده این است که خداوند انسان و جهان را بیهود نیافریده و عقل و منطق نمی¬پذیرد که ظالم و مظلوم در داوری مساوی باشند، پس قیامت و حساب برای هر انسان مکلفی حتمی است؛ بدین-ترتیب ثابت می¬شود که عقل در روز رستاخیز همراه انسان است، چرا که عدم وجود آن تکلیف و حساب را از او ساقط می¬کند و با از دست دادن آن، انسانیت و هویت شخص از بین¬رفته که اگر اینگونه باشد، قیامت و حسابرسی نخواهد بود و این بر اساس فرموده حق¬تعالی و عقل و منطق غیرممکن است. این پاسخ بازدارنده به سخنان منکرانی است که می¬گویند معادی وجود ندارد و انسان با مرگ از بین می¬رود و دچار فنای ابدی می¬شود. پس بر اساس نتایج کلی، عقل و معاد وجود دارد و عقل با مرگ از بین نمی¬رود و معاد برای تحقق عدالت در پاداش نیکوکاران و عقوبت ستمکاران است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        49 - سرشت و جاودانگی نفس انسانی در نگرش دکارت
        آسیه  بیستونی محمد  اکوان مهدی نجفی افرا
        <p>&laquo;نفس&raquo; یکی از پرتکرارترین واژه&zwnj;ها درآثار فلسفی دکارت و از مفاهیم بنیادی در ساختار فلسفی او شمرده میشود، بگونه&not;یی که نمیتوان بدون در نظر گرفتن معنا و مفهوم نفس، به بنیاد ساختار فلسفی وی دست یافت. او نفس را جوهری غیرمادی میداند که بمعنای واقعی، متما أکثر
        <p>&laquo;نفس&raquo; یکی از پرتکرارترین واژه&zwnj;ها درآثار فلسفی دکارت و از مفاهیم بنیادی در ساختار فلسفی او شمرده میشود، بگونه&not;یی که نمیتوان بدون در نظر گرفتن معنا و مفهوم نفس، به بنیاد ساختار فلسفی وی دست یافت. او نفس را جوهری غیرمادی میداند که بمعنای واقعی، متمایز از بدن است که میتواند&zwnj; بدون&zwnj; بدن وجود داشته باشد. دکارت نفس را جوهر ذاتاً مجرد از ماده، بسیط و تجزیه&zwnj;ناپذیر میداند که پس از نابودی، یعنی تجزیه&zwnj;پذیری بدن بعد از مرگ، بحسب تجرد ذاتیش، به حیات خود ادامه میدهد و نوعی خاطره از اتحاد با بدنش دارد. او دلایلی بر سرشت غیرمادی نفس انسانی اقامه کرده که عبارتند از: امکان تردید در وجود اجسام، بینیازی تصور نفس از صفات جسمانی، قدرتمندی خداوند بر خلق دو عنصری که بطور واضح و متمایز جدا از هم ادراک میشوند، و یگانگی و تجزیه&zwnj;ناپذیری نفس. بر این اساس، دکارت به سه جوهر خدا، نفس&zwnj; و جسم&zwnj; معتقد&zwnj; است و آنها را متمايز از يکديگر ميداند. مقصود او از تمايز&zwnj; بين&zwnj; جواهر، تمايز واقعي است. اما این تمایز برای وی مشکل&zwnj;ساز شده و باید پاسخ دهد که دو جوهر واقعاً متمایز، چگونه میتوانند بر هم تأثیر بگذارند و با هم متحد شوند؟ او تلاش کرده با واسطه قرار دادن روح بخاری و &laquo;غدۀ صنوبری&raquo;، قوۀ تخیل یا قائل شدن به نوعی توازی میان آنها یا حتی اتحاد جوهری آنها، به این پرسش پاسخ دهد، اما هرچه پیش رفته، بیشتر با چالش روبرو شده است. او درباب جاودانگی&zwnj; نفس نیز&zwnj; دو موضع کاملاً متفاوت ابراز کرده است؛ در موضع نخست، جاودانگی نفس را&zwnj; از&zwnj; اصلیترین موضوعات فلسفۀ اولی میداند که باید با براهین عقلی و فـلسفی اثبات شود، اما در موضع دوم، فناناپذیری نفس را مقوله&zwnj;یی کاملاً ایمانی معرفی میکند که در چارچوب عقل طبیعی و بدون کمک گرفتن از ایمان، نمیتوان به جاودانگی &zwnj;&zwnj;نفس&zwnj; رسید. در این مورد نیز دکارت موفق عمل نکرده و نتوانسته ادعای خویش را اثبات نماید.</p> تفاصيل المقالة