سرشت و جاودانگی نفس انسانی در نگرش دکارت
الموضوعات :آسیه بیستونی 1 , محمد اکوان 2 , مهدی نجفی افرا 3
1 - دانشجوی دکتری فلسفه، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایران
2 - دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایران
3 - استاد گروه فلسفه و حکمت اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: جاودانگی نفس, تجرد نفس, تمایز نفس و بدن, تصور واضح و متمایز, کوجیتو, دکارت,
ملخص المقالة :
«نفس» یکی از پرتکرارترین واژهها درآثار فلسفی دکارت و از مفاهیم بنیادی در ساختار فلسفی او شمرده میشود، بگونه¬یی که نمیتوان بدون در نظر گرفتن معنا و مفهوم نفس، به بنیاد ساختار فلسفی وی دست یافت. او نفس را جوهری غیرمادی میداند که بمعنای واقعی، متمایز از بدن است که میتواند بدون بدن وجود داشته باشد. دکارت نفس را جوهر ذاتاً مجرد از ماده، بسیط و تجزیهناپذیر میداند که پس از نابودی، یعنی تجزیهپذیری بدن بعد از مرگ، بحسب تجرد ذاتیش، به حیات خود ادامه میدهد و نوعی خاطره از اتحاد با بدنش دارد. او دلایلی بر سرشت غیرمادی نفس انسانی اقامه کرده که عبارتند از: امکان تردید در وجود اجسام، بینیازی تصور نفس از صفات جسمانی، قدرتمندی خداوند بر خلق دو عنصری که بطور واضح و متمایز جدا از هم ادراک میشوند، و یگانگی و تجزیهناپذیری نفس. بر این اساس، دکارت به سه جوهر خدا، نفس و جسم معتقد است و آنها را متمايز از يکديگر ميداند. مقصود او از تمايز بين جواهر، تمايز واقعي است. اما این تمایز برای وی مشکلساز شده و باید پاسخ دهد که دو جوهر واقعاً متمایز، چگونه میتوانند بر هم تأثیر بگذارند و با هم متحد شوند؟ او تلاش کرده با واسطه قرار دادن روح بخاری و «غدۀ صنوبری»، قوۀ تخیل یا قائل شدن به نوعی توازی میان آنها یا حتی اتحاد جوهری آنها، به این پرسش پاسخ دهد، اما هرچه پیش رفته، بیشتر با چالش روبرو شده است. او درباب جاودانگی نفس نیز دو موضع کاملاً متفاوت ابراز کرده است؛ در موضع نخست، جاودانگی نفس را از اصلیترین موضوعات فلسفۀ اولی میداند که باید با براهین عقلی و فـلسفی اثبات شود، اما در موضع دوم، فناناپذیری نفس را مقولهیی کاملاً ایمانی معرفی میکند که در چارچوب عقل طبیعی و بدون کمک گرفتن از ایمان، نمیتوان به جاودانگی نفس رسید. در این مورد نیز دکارت موفق عمل نکرده و نتوانسته ادعای خویش را اثبات نماید.
احمدي، بابک (1381) هایدگر و پرسش بنیادین، تهران: نشر مرکز.
اکبری، رضا (1382) جاودانگی، قم: بوستان کتاب.
بریه، امیل (1390) تاریخ فلسفه قرن هفدهم، ترجمۀ اسماعیل سعادت، تهران: هرمس.
پاپکین، ریچارد؛ استرول، آوروم (1373) کلیات فلسفه، ترجمۀ سیدجلالالدین مجتبوی، تهران: حکمت.
دکارت، رنه (1369) تأملات در فلسفه اولی، ترجمۀ احمد احمدی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
دکارت، رنه (1372) رساله گفتار در روش، ترجمۀ محمدعلی فروغی، بضمیمۀ سیر حکمت در اروپا، تهران: زوار.
دکارت، رنه (1376) انفعالات نفس، ترجمۀ منوچهر صانعي درهبيدي، تهران: الهدي.
دکارت، رنه (1384) اعتراضات و پاسخها، ترجمه و توضیح علی موساییافضلی، تهران: علمی و فرهنگی.
راسل، برتراند (1365) تاریخ فلسفه غرب، ترجمۀ نجف دریابندری، تهران: پرواز.
رحمانی، غلامرضا (1386) نظام فلسفی دکارت، قم: بوستان کتاب.
روژه، ورنو و دیگران (1372) پدیدارشناسی و فلسفههای هست بودن، ترجمۀ یحیی مهدوی، تهران: خوارزمی.
صانعی درهبیدی، منوچهر (1376) فلسفه دکارت، تهران: الهدی.
مجتهدی، کریم (1382) دکارت و فلسفه او، تهران: امیرکبیر.
Cottingham, J. (1989). Descartes. Oxford & New York, Basil Blackwell.
Descartes, R. (1991). The Philosophical Writings of Descartes, trans. by J. Cottingham, R. Stoothoff & D. Murdoch. 2 vols. Cambridge University Press.