-
حرية الوصول المقاله
1 - نقد فلسفی جوهرگرایی فرهنگی در نظریۀ برخورد تمدنها
اصغر ميرفردي علیرضا سمیعی اصفهانی آرش موسویاین مقاله به نقد فلسفی نظریۀ برخورد تمدن ها پرداخته است، که نظریۀ مهمی در گفتمان حاضر در روابط بین الملل محسوب می شود. طبق نظریۀ «هانتینگتون»، جهان را می توان به تمدن های متمایز تقسیم کرد و ارزش های تمدنی، تعیین کنندۀ نوع برخورد کشورها با یکدیگر است. با انتخاب نقد فلسفی أکثراین مقاله به نقد فلسفی نظریۀ برخورد تمدن ها پرداخته است، که نظریۀ مهمی در گفتمان حاضر در روابط بین الملل محسوب می شود. طبق نظریۀ «هانتینگتون»، جهان را می توان به تمدن های متمایز تقسیم کرد و ارزش های تمدنی، تعیین کنندۀ نوع برخورد کشورها با یکدیگر است. با انتخاب نقد فلسفی به عنوان رویکرد نظری و روش شناختی، متن نظریۀ هانتینگتون تجزیه و تحلیل شد. در این نظریه، ایدئولوژی جوهرگرایی فرهنگی به دو شکل قرار دارد: اول، مجموعه ای از ارزش های بنیادی وجود دارد که به طور تغییرناپذیری با گذشت زمان نیز حائز اهمیّت باقی می ماند. دوم، بسیاری از افراد با پیشینۀ نژادی مشترک حتی در صورت مهاجرت، به این ارزش ها متوسل شده و در مواقع بحران، کشورهای خویشاوند و مهاجران با هم متحد می شوند. یافته ها نشان میدهد رهبران و سیاست هایشان بیش از باورهای فرهنگی نهان در تعاملات و تحولات سیاسی تعیین کننده هستند. زمانی که ارزش های فرهنگی، تعیین کنندۀ کنش های رهبران سیاسی تلقی شود، اهمیت رهبری و قدرت نظارتی ملت ها نادیده و کم اهمیت انگاشته می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - مقایسه تطبیقی آرای اعتقادی عمر خيام و ابوالعلاي معري
عزت ملاابراهیمی تغرید زعیمیانشاعران و نویسندگان در هر گوشهاي از جهان و در هر دورانی، پیوسته از آرا، افكار و اندیشههای یکدیگر تأثیر میپذیرند. این پژوهش که به روشی توصیفی – تحلیلی و برپایههای اصول مکتب آمریکایی تدوین شده، مقايسهاي تطبیقی میان مبانی فکری و زیرساختهای اعتقادی دو شاعر نامور ایرانی أکثرشاعران و نویسندگان در هر گوشهاي از جهان و در هر دورانی، پیوسته از آرا، افكار و اندیشههای یکدیگر تأثیر میپذیرند. این پژوهش که به روشی توصیفی – تحلیلی و برپایههای اصول مکتب آمریکایی تدوین شده، مقايسهاي تطبیقی میان مبانی فکری و زیرساختهای اعتقادی دو شاعر نامور ایرانی و عرب است. نگارندگان در این مقاله نخست به بررسی اوضاع سياسي، اجتماعي و فكري اين دو اندیشمند برجسته پرداختهاند. چه اینها در شكلگيري شخصيت فردی و ادبی آن دو نقش به سزایی داشتند. تا بدانجا كه آرا و افكار دو شاعر متاثر از اوضاع و احوال زمانهشان بوده است. بيشك ميان اندیشههای آن دو تشابهاي نزديك وجود دارد، به طوري كه در بيشتر موارد شبح سخنان ابوالعلاء در آرای خيام جان ميگيرد. دو شاعر با وجود ديدگاههاي فلسفي مشابه غالباً همصدا، همسخن و همعقيده با یکدیگر بودهاند؛ البته گاهی نگرش آن دو با یکدیگر تفاوت داشته که بیان اين تشابهها و اختلافها از دستاوردهای اصلی این پژوهش است تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - رهیافت «فلسفه و کودک» در حی بن یقظان ابن طفیل
ناديا مفتونيرهیافتهای فلسفه و کودک از آثار حکمای مسلمان قابل اخذ و تدوین است. یکی از این منابع رساله حی بن یقظان ابنطفیل است که بعنوان اولین رمان فلسفی شهرت دارد. حی بن یقظان، طفلی است که در جزیرهيي بدون سکنه، در آغوش طبیعت و در بین حیوانات بزرگ ميشود و یک غزال یا آهو برای او ما أکثررهیافتهای فلسفه و کودک از آثار حکمای مسلمان قابل اخذ و تدوین است. یکی از این منابع رساله حی بن یقظان ابنطفیل است که بعنوان اولین رمان فلسفی شهرت دارد. حی بن یقظان، طفلی است که در جزیرهيي بدون سکنه، در آغوش طبیعت و در بین حیوانات بزرگ ميشود و یک غزال یا آهو برای او مادری ميکند و متکفل رشد جسمی اوست. علاوه بر تکامل جسمی، فرایند اندیشهورزی حی در دامان مادر طبیعت تکامل ميیابد. این اندیشهورزی بدنبال بلوغ فکری و فلسفی، به نوعی بلوغ عرفانی نیز منتهی ميشود. در فراز پایانی داستان، حی با انسانهایی از جزیره دیگر آشنا ميشود و درمییابد آنچه از طریق تفکر در خویشتن و اندیشهورزی در طبیعت بدست آورده با معارف دین و تعالیم وحی در هماهنگی کامل است. این رهیافت را ميتوان بخشی از سلوک فکری فلسفی حی بشمار آورد. برخی رهیافتهای اندیشهورزی حی به ترتیب زمانی یعنی از خردسالی تا بزرگسالی عبارت است از دستاوردهایی در زمینه فناوری، علوم تجربی، رهیافت فلسفی، رهیافت عرفانی. سلوک فکری حی بن یقظان در الگوی اسفار اربعه قابل تحلیل است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - نگاهي انتقادي به محتواي فضاهاي مجازي در حلقه¬هاي کندوکاو فلسفي
مهرنوش هدايتي الهام صابريحلقه هاي کندوکاو فلسفي داراي رويکردي کاربردي، خردورزانه و فيلسوفانه در جهت پرورش نگاه انتقادي، خلاق و مراقبتي به موضوعات پيرامون است. از آنجا که در عصر جديد بخصوص در جوامع مدرن و شهري، بخش زيادي از شکلگيري باورها و تفکر و جهان بيني افراد در فضاهاي مجازي صورت ميگيرد، أکثرحلقه هاي کندوکاو فلسفي داراي رويکردي کاربردي، خردورزانه و فيلسوفانه در جهت پرورش نگاه انتقادي، خلاق و مراقبتي به موضوعات پيرامون است. از آنجا که در عصر جديد بخصوص در جوامع مدرن و شهري، بخش زيادي از شکلگيري باورها و تفکر و جهان بيني افراد در فضاهاي مجازي صورت ميگيرد، از اينرو پرورش نگاه انتقادي به محتواي اين فضا و نحوه مواجهه صحيح با خيل وسيع اطلاعات دنياي مجازي از دوران کودکي ضرورتي انکارناپذير است. اين پژوهش بر آن است تا با مشارکت کودکان در حلقه هاي کندوکاو فلسفي، توان مواجهه انتقادي، خلاق و مسئولانه آنان را با محتوا و اطلاعات موجود در فضاهاي مجازي بالا ببرد. تجزيه و تحليل دادهها با استفاده از روش تحليل کوواريانس و با اطمينان 99% بعد از دوازه جلسه حاکي از آن است که مشارکت دانشآموزان در حلقههاي کندوکاو فلسفي بر مهارت تفکر انتقادي آنان، شامل مهارت استدلال استقرائي، استدلال قياسي، تحليل مشاهدهيي پيامهاي رسانه يي، قدرت اعتمادپذيري، و قدرت فرضيه سازي در خصوص رسانه اينترنت تأثير ميگذارد (p≤0.01). براين اساس، جهت تعميق فهم اطلاعات در دنياي مجازي و کاهش آثار مخرب اين رسانه فراگير و ارزشمند، ميتوان از روش پيشنهادي برنامة آموزشي «فلسفه براي کودک» بهره گرفت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - تأثیر فلسفهورزی بر پرسشگری دانشآموزان و تبیین آن از منظر قرآن
رویا عبداله پورپژوهش حاضر تاثیر فلسفه ورزی بر پرسش گری دانش آموزان را از منظر قرآن با روش تحلیلی –اسنادی مورد مطالعه قرا داده است. یافته های پژوهش بیانگر این است که در قرآن پنج ویژگی را می توان برای پرسشگری در نظر گرفت. پرسش از چه کسی، (از دانایان ، اهل اندیشه، اهل نظر و صاحب نظران ) أکثرپژوهش حاضر تاثیر فلسفه ورزی بر پرسش گری دانش آموزان را از منظر قرآن با روش تحلیلی –اسنادی مورد مطالعه قرا داده است. یافته های پژوهش بیانگر این است که در قرآن پنج ویژگی را می توان برای پرسشگری در نظر گرفت. پرسش از چه کسی، (از دانایان ، اهل اندیشه، اهل نظر و صاحب نظران ) پرسش از چه چیزی (هرچیزی را می توان مورد پرسش قرار داد به ویژه انفاق، روزی حلال، کوه، هلال، قیامت، روح...) چگونگی پرسش( پرسش باید منطقی، درست، معقول، برای درک و شناخت باشد نه فضل فروشی) و درباره چه چیزی (چگونگی انفاق، چگونگی رسیدگی به یتیمان و بی سرپرستان، چگونگی بر پا شدن قیامت...) و در ارتباط با چه چیزی (خود، خدا، دیگران و طبیعت) صورت می گیرد. نتایج پژوهش براساس سند تحول آموزش و پروش و برنامه درسی ملی آنچه که در نظام آموزشی مورد تاکید قرارگرفته است پرسش گری و در ارتباط با چه چیزی (خود، خدا، دیگران و طبیعت) است و پرسش گری زمینه تفکر، رشد عقلانی. و بسترمعرفت را برای دانش آموزان را فراهم می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - بررسی بکارگیری مفاهیم فلسفی در داستانهای کودکان (مطالعة موردی مجموعه داستانهای ناکجا¬آباد برای کودکان)
زهرا ستارپناهی زینب برخورداریادبیات داستانی در میان انواع ادبی از جایگاهي ویژه برخوردار است و در میان انواع ادبیات داستانی ادبیات کودک بدليل نقش آن در رشد و پرورش پایه های تفکر، اهميتي بسيار دارد. شیخ اشراق، در مقام فیلسوف بزرگ ایرانی و مسلمان که پایهگذار مکتب فلسفی اشراق است، برای بیان اندیشه ه أکثرادبیات داستانی در میان انواع ادبی از جایگاهي ویژه برخوردار است و در میان انواع ادبیات داستانی ادبیات کودک بدليل نقش آن در رشد و پرورش پایه های تفکر، اهميتي بسيار دارد. شیخ اشراق، در مقام فیلسوف بزرگ ایرانی و مسلمان که پایهگذار مکتب فلسفی اشراق است، برای بیان اندیشه های فلسفی و عرفانی خود از ادبیات داستانی بهره گرفته است. ساده سازی و تبدیل این مفاهیم متناسب با بیان کودکان، راهی برای ورود و آشنایی با اندیشه های ناب این فیلسوف است. داشتن مفاهیم فلسفی قابل بحث و مفهوم برای کودکان، قابلیت چالش و گفتگوی جمعی، داشتن محتوای برانگیزاننده و داشتن شخصیتهایی مشابه کودکان که در تجربه زیسته کودک بتوانند شریک شوند، از ويژگيهای داستانهای مناسب برای طرح در «فلسفه و کودک» است. نشر ثالث در سال 2019ـ2018 و به سفارش سازمان یونسکو در ایران، شش جلد مجموعه داستانی با نام ناکجاآباد و با الهام از اندیشه های سهروردی منتشر کرده است. در پژوهش حاضر بصورت مورد کاوی، این -مجموعه داستانها، از جهت بکارگیری مفاهیم فلسفی در آنها بررسی شده است. چیستی مفاهیم فلسفی موجود در این داستانها و همچنین تحليل مؤلفه های کارآمدی داستانهای فکری در این مجموعه، نشان ميدهد که این داستانها برای مباحث فلسفی در حلقه های کندوکاو فکری قابل استفاده هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - مدرسهآگاهی، تجربه فلسفی کودکان در دوران همهگیری بیماری کرونا
زهرا فلاحانهدفاین نوشتار تشریح وضعیت آگاهي کودکان از فعالیت روزمرة مدرسه رفتن و تأثير تعطیلی مدارس بر این آگاهي و دریافتهای کودکان در دوران همهگیری بیماری کروناست. برای اغلب دانشآموزان، مدرسه رفتن فعالیتی روزمره و بیشتر مطابق نظر بزرگسالان بوده است. بسیاری از آنها حتی بدلیل مشك أکثرهدفاین نوشتار تشریح وضعیت آگاهي کودکان از فعالیت روزمرة مدرسه رفتن و تأثير تعطیلی مدارس بر این آگاهي و دریافتهای کودکان در دوران همهگیری بیماری کروناست. برای اغلب دانشآموزان، مدرسه رفتن فعالیتی روزمره و بیشتر مطابق نظر بزرگسالان بوده است. بسیاری از آنها حتی بدلیل مشكلات مدرسه رفتن رضایت چندانی نیز از این كار نداشتند. با گذشت نزدیک به یکسال از تعطیلی مدارس، اکنون كه کودکان زمان قابل توجهی را در منزل و تحت آموزش مجازی سپری کردهاند و تفاوتهای مدرسه رفتن و نرفتن را بخوبی دریافتهاند، ميتوان گفت صورتهايي از مدرسهآگاهي نزد آنها متفاوت از آنچه از قبل داشتهاند، شکل گرفته است. حضور در مدرسه بصورت انتخابي خودانگیخته در برابر مدرسه رفتن به اجبار بزرگسالان، علاقه به مراودات اجتماعی با همسالان حتی با وجود مخاطرات و قوانین اجتماعی، در مقابل ارتباط با اعضای خانواده و نزدیکان و آگاهي از تفاوتهای یادگیری متکی به خود در برابر یادگیری با کمک معلمان، مهمترين دستاوردهای شناختی ـ فلسفی کودکان در اين دوره بشمار ميرود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - فارابي و خوانشي فلسفي از الحروف
قاسم پورحسنتاکنون خوانشي فلسفي از کتاب الحروف صورت نگرفته است. برخلاف باور رايج، الحروف اثري صرفاً زبانشناسانه نيست بلکه حيثيت فلسفي آن از اهميت بنيادين برخوردار است. اين کتاب يکي از مهمترين آثار فلسفي فارابي محسوب ميشود. عمده تحقيقات صورت گرفته بر اين ديدگاه تأكيد دارند که الحرو أکثرتاکنون خوانشي فلسفي از کتاب الحروف صورت نگرفته است. برخلاف باور رايج، الحروف اثري صرفاً زبانشناسانه نيست بلکه حيثيت فلسفي آن از اهميت بنيادين برخوردار است. اين کتاب يکي از مهمترين آثار فلسفي فارابي محسوب ميشود. عمده تحقيقات صورت گرفته بر اين ديدگاه تأكيد دارند که الحروف تنها شرحي بر مابعدالطبيعه ارسطوست. همين امر سبب شده که ابتکارات و ابداعات فارابي در اين نوشته مورد غفلت قرار گيرد. الحروف تنها از حيث توجه به بنيانهاي زبانشناسي نيست که از اهميت برخوردار است بلکه برجسته بودن آن بسبب اهتمامهايي است که فارابي در نسبت زبان و فلسفه، پيوند شريعت و فلسفه، ربط وثيق زبان طبيعي و زبان فلسفي صورت ميدهد. الحروف سرشت نزاعهاي کلام و فلسفه و نحو و منطق که بمدت دويست سال در دنياي اسلام جريان داشت را عيان ميسازد. در اين نوشتار ميکوشيم تا دو مسئله بنيادين را بررسي و تحليل کرده و منظرها را مورد ارزيابي قرار دهيم: نخست جايگاه الحروف و اسباب نگارش آن را مورد توجه قرار داده و جايگاه فلسفي آن را تبيين خواهيم کرد. الحروف در وهله اول واکنشي به مخالفان فلسفه و جريان عقليگرايانه در فهم شريعت است. فارابي با زبانشناسي آغاز کرده و در پرتو آن انديشه منطقي و معرفتي را تبيين نموده و سرانجام به انديشه هستيشناسي ميرسد. او در الحروف تأكيد دارد که عدم التفات به بنيانهاي زباني چه آسيبهايي ميتواند در مباحث معرفتي و هستيشناسي ببار آورد و پژوهشهاي زباني چگونه ميتواند شالودههاي فلسفي را آشکار ساخته و عمق ببخشد. دوم ميکوشيم تا ضمن بررسي ساختار رساله، نظريه بنيادين فارابي يعني آموزه سازگاري را مورد توجه و تحليل قرار دهيم. با تحليل دو مکتب کوفه و بصره، مقدمات بحث را فراهم ساخته و سپس اصل نظريه سازگاري را مورد بازخواني قرار خواهيم داد. فارابي در الحروف در باب دوم در دو فصل از پيوند حکمت و شريعت (الصله بين الفلسفه و المله) نشان ميدهد که چارهيي جز دفاع از نظريه سازگاري نيست. دين غيرعقلاني، توهم است. فارابي بنيانهاي اساسي شريعت را بر عقل و برهان استوار ميسازد. نه ابوبشر و نه ابوسعيد اهميت ديدگاه جمع را درنيافته بودند. متي بن يونس تنها نماينده منطق و عقل نبود بلکه وي و همراهان و طرفدارانش، تنها بر عقل خودبنياد تکيه داشتند؛ ديدگاهي که فارابي نيز آن را نابسنده ميدانست. در مقابل، ابوسعيد نيز تنها نماينده نحو مکتب بغداد نبود بلکه او بهمراه تعداد زيادي که از رويکرد ديني صرف دفاع بعمل ميآوردند، مخالف نقش عقل در فهم و توجيه باورهاي ديني بودند. فارابي در الحروف ميکوشد با تحليل دو ديدگاه، نظريه سوم را طرح و تدوين نمايد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - بازخواني حکمت اشراق سهروردي در پرتو الگوي فلسفي پي يرآدو ؛ فلسفه بمثابه روش زندگي
اميرعباس عليزماني زهرا رستاخيز قصرالدشتيپي يرآدو (2010ـ1922.م) فيلسوف فرانسوي معاصر، با عرضه الگوي فلسفي ـ فلسفه بمثابة روش زندگي ـ که حاصل سالها پژوهش او در زمينة فلسفة باستان است، پويايي و حيات حقيقي فلسفه را در زندگي روزمرة فيلسوف نشان ميدهد. در اين پژوهش سعي بر آن است که با بکارگيري اين الگو به تحليل و با أکثرپي يرآدو (2010ـ1922.م) فيلسوف فرانسوي معاصر، با عرضه الگوي فلسفي ـ فلسفه بمثابة روش زندگي ـ که حاصل سالها پژوهش او در زمينة فلسفة باستان است، پويايي و حيات حقيقي فلسفه را در زندگي روزمرة فيلسوف نشان ميدهد. در اين پژوهش سعي بر آن است که با بکارگيري اين الگو به تحليل و بازخواني مکتب اشراق سهروردي بپردازيم. به اين منظور، علاوه بر معرفي الگوي فلسفي ـ فلسفه بمثابة روش زندگي ـ به توضيح مؤلفههاي مهم آن از جمله: گفتار فلسفي تمرينات معنوي و جايگاه آن در بررسي مکاتب فلسفي ارشاد معنوي ميپردازيم. پس از آشنايي با الگوي فلسفه بمثابة روش زندگي در بخش دوم نوشتار حاضر به تحليل و بازخواني حکمت اشراق در قالب اين الگوي فلسفي ميپردازيم. به اين منظور، ابتدا به طرح مسائل اساسي مکتب اشراق همچون نور و سلسله مراتب انوار، نفس و اهميت آن در مکتب اشراق، عالم مثال و ضرورت آن، معرفتشناسي و هستيشناسي در مکتب اشراق، خواهيم پرداخت. بيان مسائل و موضوعات بنيادين در مکتب اشراق سبب ميشود تا با توجه به اين الگوي فلسفي بتوانيم روش زندگي مکتب اشراق را مشخص کنيم و سپس عناصر و ويژگيهاي اين روش زندگي را با توجه به الگوي فلسفه بمثابة روش زندگي نشان ميدهيم. از آنجا که مکتب اشراق سهروردي پيوندي عميق با عرفان و سير و سلوک معنوي دارد، شناخت و درک آن فلسفي و نشان دادن انسجام ساختاري آن در بيان مسائل مختلف فلسفي با دشواري همراه است. الگوي فلسفه بمثابة روش زندگي با ارائة راهکارهايي محقق را قادر ميسازد تا درک يکپارچه و جامع خويش از مسائل و موضوعات مطرح شده در اين مکتب فلسفي ـ عرفاني را بخوبي و در ساية يافتن روش زندگي منتخب از سوي اين مکتب نشان دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - فارابي و نظريه تمايز وجود از ماهيت
قاسم پورحسنيکي از ابداعات فارابي و فلسفه اسلامي، طرح نظريه تمايز وجود از ماهيت است. اين ديدگاه تنها در پرتو فهم معناي حقيقت وجود ميسر گرديد. فيلسوفان اسلامي و بطور خاص فارابي و ابنسينا، بواسطه گسست معرفتي از سنت يوناني، کوشيدند تا وجود را متفاوت از ارسطو فهم نموده و پرسش از هستي أکثريکي از ابداعات فارابي و فلسفه اسلامي، طرح نظريه تمايز وجود از ماهيت است. اين ديدگاه تنها در پرتو فهم معناي حقيقت وجود ميسر گرديد. فيلسوفان اسلامي و بطور خاص فارابي و ابنسينا، بواسطه گسست معرفتي از سنت يوناني، کوشيدند تا وجود را متفاوت از ارسطو فهم نموده و پرسش از هستي را به سؤال از چيستي شيء فرو نکاهند. فارابي علاوه بر تمايز منطقي و مفهومي، توانست تمايز وجودي را در فلسفه عرضه و تدوين نمايد. ابنسينا آن را چنان بسط داد که برخي معتقدند اين نظريه، دستاورد فلسفي ابنسيناست. چگونگي ارتباط وجود و ماهيت پس از مسئله بداهت و اصالت وجود، يکي از مهمترين مباحث فلسفه اسلامي تلقي ميشود. فيلسوفان مسلمان در همان آغاز، تحتتأثير تقسيم وجود به واجب و ممکن، کوشيدند تا تفاوت بنيادين دو قسم را با تبيين نسبت وجود و ماهيت شرح دهند. دو گزاره «إن الواجب ماهيته انيته» و «کل ممکن زوج ترکيبي له ماهيه و وجود»، اساس دو نوع تلقي درباره وجود و تبيين رابطه وجود با ماهيت را شکل داد. نظريه ترکيبي بودن موجودات ماهوي از دو حيث وجود و ماهيت، زائد يا عرضي بودن وجود بر ماهيت و تمايز وجود و ماهيت در موجودات، ديدگاههايي هستند که در فلسفه اسلامي با فارابي آغاز گرديد و بتدريج به مهمترين مباحث در باب وجود تبديل شد. همچنين بحثي را که فارابي درباره تشخص ماهيات و ملاک تشخص ارائه داد و بعدها همه فيلسوفان اسلامي آن را پذيرفته و مورد تأکيد قرار دادند، تحتتأثير همين موضوع رخ داد. در اين نوشتار ابتدا تلاش خواهيم کرد تا فهم صحيحي از نظريه تمايز بکمک تبيين شالودههاي اساسي آن بدست دهيم و سپس نتايج معرفتي و فلسفي آن را بيان کرده و اهميت نظريه را در فلسفه اسلامي مورد توجه قرار دهيم. لازمه چنين تبييني، بررسي تفصيلي آراء فارابي درباره وجود، معناي وجود و نسبت وجود و ماهيت است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - بررسی و تحلیل تطور معقولات فلسفی از فارابی تا ملاصدرا
سيد محمدعلي ديباجي زینب یوسفزادهمسئله مورد بررسی در این نوشتار، معرفتشناسی معقول ثانی (بنحو عام) و بیان کیفیت صدق معقول ثانیة فلسفی (بنحو خاص) است. این مطلب در سایه بررسی و تحلیل نحوة «عروض» و «اتصاف» معقول ثانی فلسفی نزد حکمای بزرگ ـ فارابی، ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا ـ مورد بحث واقع میشود. نتیجه أکثرمسئله مورد بررسی در این نوشتار، معرفتشناسی معقول ثانی (بنحو عام) و بیان کیفیت صدق معقول ثانیة فلسفی (بنحو خاص) است. این مطلب در سایه بررسی و تحلیل نحوة «عروض» و «اتصاف» معقول ثانی فلسفی نزد حکمای بزرگ ـ فارابی، ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا ـ مورد بحث واقع میشود. نتیجه بررسی حاضر نشان میدهد که وجه اشتراک تمامی این اندیشمندان پیشگیری از خطای معرفتشناسی در سایه تبیین موقعیت وجودی محکی عنه معقولات ثانی فلسفی در خارج است؛ اما هرکدام با توجه به اصول و مبانی مکتب خود، مسیر متفاوتی را در رسیدن به مقصد پیمودهاند و در نهایت تحلیل هستیشناسی ملاصدرا از معقولات فلسفی، گامی بزرگ در جهت حضور این معقولات در خارج است که به دیدگاه اصالت وجود او منتهی میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - درآمدي بر فلسفه «تاريخ فلسفه»
مسعود امیدموضوعيت تاريخ فلسفه و پرسش از آن در عين حال که زمينههايش در گذشته وجود داشت، اما يكي از مسائل نوپديدي است كه در دو قرن اخير، ذهن و زبان فيلسوفان را بشدت بخود مشغول داشته است. اينکه معنا و ماهيت تاريخ فلسفه چيست؟ مقام ثبوت و اثبات آن کدام است؟ امري پايان يافته است يا در أکثرموضوعيت تاريخ فلسفه و پرسش از آن در عين حال که زمينههايش در گذشته وجود داشت، اما يكي از مسائل نوپديدي است كه در دو قرن اخير، ذهن و زبان فيلسوفان را بشدت بخود مشغول داشته است. اينکه معنا و ماهيت تاريخ فلسفه چيست؟ مقام ثبوت و اثبات آن کدام است؟ امري پايان يافته است يا در شرف شکلگيري و بسط است؟ نسبت ما با آن چيست و در قبال اين نسبت چه بايد باشد؟ تاريخ است يا فلسفه يا از سنخ فلسفي است؟ تفاوت آن با تاريخ علم و دين و هنر و... چيست؟ و... همه سؤالات برجسته در زمينه تاريخ فلسفه هستند. نوشتار حاضر بر آن است تا بدليل توجه به مسائل مربوط به تاريخ فلسفه (در ايران و جهان) و وسعت يافتن آنها، ضمن موضوعيت دادن بدان در قالب عنوان «فلسفه تاريخ فلسفه»، به مباحثي چند در باب آن بپردازد. در گذشته در عالم فلسفه، از فلسفه نظري تاريخ و فلسفه علم تاريخ سخن بميان آمده، اما بنظر ميرسد که امروز وقت آن است تا در باب «فلسفه تاريخ فلسفه» نيز سخن بگوييم، اساسيترين مباحثي که در اين نوشتار در باب فلسفه تاريخ فلسفه مطرح ميشود است عبارتند از: جايگاه آن در شاخههاي فلسفي و امکان و ضرورت و مطلوبيت آن، درنهايت بنظر ميرسد که ميتوان فلسفة «تاريخ فلسفه» را بعنوان زمينه مطالعاتي يا شاخه جديدي از فلسفههاي مضاف در نظر گرفت و حتي واحدي درسي دانشگاهي با اين عنوان تدارک ديد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - فارسی نویسی فیلسوفان مسلمان
علیرضا نجف زادهدر قرون اولیة تاریخ اسلام، در فلسفه و سایر علوم هیچ کتابی به زبان فارسی نوشته نشده است و تمامی دانشمندان مسلمان که اکثر آنها هم ایرانی بودهاند، آثار علمی خود را به زبان عربی نگاشتهاند. از قرن چهارم هجری به بعد، فلاسفة ایرانی در کنار تأليفات فراوانی که به زبان عربی دا أکثردر قرون اولیة تاریخ اسلام، در فلسفه و سایر علوم هیچ کتابی به زبان فارسی نوشته نشده است و تمامی دانشمندان مسلمان که اکثر آنها هم ایرانی بودهاند، آثار علمی خود را به زبان عربی نگاشتهاند. از قرن چهارم هجری به بعد، فلاسفة ایرانی در کنار تأليفات فراوانی که به زبان عربی داشتهاند، بتدریج آثار اندکی را به زبان فارسی خلق كردهاند که از آن جهت که جادة فارسینویسی را برای دانشمندان دورههای بعد هموار نموده است، بسیار ارزشمندند. آنها زمانی این کار را آغاز کردهاند که زبان فارسی پس از یک دورة فترت، آمادگی و گنجایش لازم برای ادای مفاهیم و معانی انتزاعی فلسفی را نداشته است. ابنسینا و شاگردان او، ناصرخسرو، سهروردی، باباافضل کاشانی، خواجه نصیرالدین طوسی، قطبالدین شیرازی و دیگران، در تدوین نگاشتههای فلسفی به زبان فارسی سهم بسزایی داشتهاند. تلاش آنها در معادلسازی اصطلاحات فلسفی به زبان فارسی، زمینه را در روزگار ما برای خلق آثار فلسفی پختهتر فراهم کرده است. این جستار به روش توصیفی ـ تحلیلی، علل زبانی و ادبی غلبة زبان عربی در نگاشتههای فلسفی را بررسی نموده و با معرفی مهمترین تأليفات فلسفی به زبان فارسی، نقش آنها را در توسعه و غنیسازی این زبان برای انتقال دانشهای فلسفی تبيين ساخته است. در پایان نيز به تأثير آثار ترجمه شده از متون فلسفة غرب بر پرباری گنجینة لغات فارسی و ضرورت نگارش فلسفه به زبان فارسی در عصر حاضر که عربیدانی در آن بشدت کاهش یافته است، ميپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - بررسی حضور مؤلفههاي فكري سنت افلاطوني ـ افلوطيني در انديشة خواجه نصيرالدين طوسی
سیدمرتضی هنرمندحکمت و فلسفه در ايران پس از اسلام و همچنين در ديگر نقاط جهان اسلام، از طريق نهضت ترجمه با حکمت يوناني پيوند خورده و به تعامل رسيده است. خواجه نصيرالدين طوسی از جمله انديشمندان برجسته در جهان اسلام است كه از طريق حكمت مشاء و آثار فارابي و ابنسينا، با فلسفة يونانی آشنا ش أکثرحکمت و فلسفه در ايران پس از اسلام و همچنين در ديگر نقاط جهان اسلام، از طريق نهضت ترجمه با حکمت يوناني پيوند خورده و به تعامل رسيده است. خواجه نصيرالدين طوسی از جمله انديشمندان برجسته در جهان اسلام است كه از طريق حكمت مشاء و آثار فارابي و ابنسينا، با فلسفة يونانی آشنا شده و با ابتكارات خود بر غنای آن افزوده است. حال پرسش اينجاست که کداميک از مؤلفه های فکری حکمت يونانی، بويژه سنت افلاطونی ـ افلوطينی، در انديشههای فلسفی و کلامی خواجه نصيرالدين طوسی حضور دارد؟ در اين پژوهش كه با روش توصيفی ـ تحليلی و با مراجعه به آثار خواجه نصير صورت گرفت، دريافتيم که اين حضور و مشابهت در قالب اشکال مختلفی بروز كرده است كه عبارتند از: 1) پذيرش کامل و بدون تغيير، گرچه همراه با جابجايي، ديدگاههاي يوناني؛ مانند اكثر مسائل منطق، مبحث مقولات دهگانه، علل اربعه و تقسيمات علوم؛ 2) تکميل، تغيير و افزودن براهيني بر اثبات ديدگاههاي پيشين؛ مانند مسئلة امتناع تسلسل، تجرد نفس، اثبات واجب، توحيد واجب، امتناع صدور كثير از واحد، اتحاد عاقل و معقول و جوهريت صور نوعيه؛ 3) تغيير محتوا و ماهيت ديدگاههاي يوناني در عين حفظ نام و عنوان قديمي آنها؛ مانند مثل افلاطونی. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - نقد و بررسي كاربردهاي نظرية «وجود رابط بودن معلول» در مسائل فلسفي
علي ارشدرياحي فتاح هنرجواز ديدگاه صدرالمتألهين وجود معلول عين ربط و تعلق به علت خويش است. اين ديدگاه تحول قابل توجهي در مسائل فلسفي ايجاد كرده است، چنانكه برخي از شارحان ملاصدرا از اين نظرية فلسفي در اثبات برخي مسائل فلسفي و حتي كلامي استفاده نمودهاند. در اين مقاله چهارده مورد از مسائلي كه بر أکثراز ديدگاه صدرالمتألهين وجود معلول عين ربط و تعلق به علت خويش است. اين ديدگاه تحول قابل توجهي در مسائل فلسفي ايجاد كرده است، چنانكه برخي از شارحان ملاصدرا از اين نظرية فلسفي در اثبات برخي مسائل فلسفي و حتي كلامي استفاده نمودهاند. در اين مقاله چهارده مورد از مسائلي كه بر پاية «عينالربط بودن معلول» اثبات شدهاند، جمع آوري و مورد نقد و بررسي قرار گرفتهاند. در نهايت روشن ميشود كه تأثير نظرية وجود رابط در ده مورد از آنها قابل پذيرش و در ساير موارد مردود است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - تبييني جديد از تقسيم معقولات مبتني بر حكمت متعاليه
سيداحمد غفاري قرهباغبررسي جايگاه مفاهيم و نحوة تعامل ذهن و عين از مباحث مهم در عرصة معرفتشناختي و هستيشناختي تلقي ميگردد. مبحث معقولات ـ اولي و ثانوي ـ و تمايز ميان آنها نيز در همين راستا قرار دارد. ديدگاه رايج دربارة تمايز و فرق معقول اول و ثاني به اين صورت است كه معقولات اولي ـ بخلا أکثربررسي جايگاه مفاهيم و نحوة تعامل ذهن و عين از مباحث مهم در عرصة معرفتشناختي و هستيشناختي تلقي ميگردد. مبحث معقولات ـ اولي و ثانوي ـ و تمايز ميان آنها نيز در همين راستا قرار دارد. ديدگاه رايج دربارة تمايز و فرق معقول اول و ثاني به اين صورت است كه معقولات اولي ـ بخلاف معقولات ثاني منطقي و فلسفي ـ مصداق خارجي دارند. مقالة حاضر معيار مصداقداري در خارج را براي تفرقه بين معقولات اولي و ثانيه ناكافي دانسته و در عوض، نقش نظرية اصالت وجود را مهم و تأثيرگذار ارزيابي مينمايد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - امكان ذاتي و امكان استعدادي از نظر ملاصدرا و علامه طباطبايي
محمد سعيدي مهر سيد شهريار كمالي سبزواريصدرالمتألهين در ابتدا امكان ذاتي و امكان استعدادي را مشترك لفظي ميداند ولي در نهايت قول به اشتراك معنوي آنها را پذيرفته و هردو را از سنخ معقولات ثانيه» فلسفي قلمداد ميكند كه به وجود منشأ انتزاعشان موجودند. او در مباحث قوه و فعل كتاب اسفار گامي جلوتر گذارده و امكان است أکثرصدرالمتألهين در ابتدا امكان ذاتي و امكان استعدادي را مشترك لفظي ميداند ولي در نهايت قول به اشتراك معنوي آنها را پذيرفته و هردو را از سنخ معقولات ثانيه» فلسفي قلمداد ميكند كه به وجود منشأ انتزاعشان موجودند. او در مباحث قوه و فعل كتاب اسفار گامي جلوتر گذارده و امكان استعدادي را از سنخ معقولات ثانيه» فلسفييي ميداند كه از وجود في غيره و ربط و نسبت خارجي انتزاع ميشود، اما پاسخ وي به شبهه» «اضافه» موجود به معدوم» نيز محل اشكال و تأمل است. علامه طباطبايي ضمن پذيرش وجود امكان استعدادي بنحو وجود في غيره و رابط و ارائه» تبيين صحيحي از چگونگي اين ربط و نسبت در خارج، پاسخ مناسبي براي شبهه» مذكور فراهم ميآورد و برهان بديع خود را در باب خروج از قوه به فعل ارائه ميكند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - بررسي و نقد تنسيق استاد فياضي از برهان صديقين علامه طباطبايي
علي شيروانيبرهان صديقين نام گونهيي از برهان است كه در آن حدّ وسط، موجود مطلق يا اصل واقعيت است. علامه طباطبايي تقريري خاص از اين برهان دارند كه بگونههاي متفاوتي تنسيق شده است. در اين مقاله تنسيق استاد فياضي از برهان صديقينِ علامه طباطبايي تبيين و سپس نقد و بررسي و نشان داده ميشو أکثربرهان صديقين نام گونهيي از برهان است كه در آن حدّ وسط، موجود مطلق يا اصل واقعيت است. علامه طباطبايي تقريري خاص از اين برهان دارند كه بگونههاي متفاوتي تنسيق شده است. در اين مقاله تنسيق استاد فياضي از برهان صديقينِ علامه طباطبايي تبيين و سپس نقد و بررسي و نشان داده ميشود كه اين تنسيق اولاً برخلاف ظاهر عبارات علامه است و ثانياً فينفسه ناتمام است و نميتوان آن را تقريري موفق از برهان صديقين بشمار آورد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - مقايسة ديدگاه علامه طباطبايي و ملاصدرا دربارة معاد جسماني
محسن ايزديدر سنت حكمي ـكلامي اسلامي، معاد جسماني يكي از غامضترين مسائل بوده است، بطوريكه فيلسوفان و متكلمان قبل از ملاصدرا يا از تبيين آن اظهار عجز ميكردند يا تبييني غيرمعقول يا غيرمشروع ارائه ميدادند. بعد از آنكه ملاصدرا دربارة معاد جسماني تبييني معقول و منطبق با شرع ارائه كر أکثردر سنت حكمي ـكلامي اسلامي، معاد جسماني يكي از غامضترين مسائل بوده است، بطوريكه فيلسوفان و متكلمان قبل از ملاصدرا يا از تبيين آن اظهار عجز ميكردند يا تبييني غيرمعقول يا غيرمشروع ارائه ميدادند. بعد از آنكه ملاصدرا دربارة معاد جسماني تبييني معقول و منطبق با شرع ارائه كرد بيشتر فيلسوفانِ متأخر، نظرية وي را پذيرفتند. گرچه برخي از صاحبنظران، كه تفسير او را منطبق با شرع نيافتند، با ديدگاه او مخالفت كردهاند. در اين ميان، علامه طباطبايي ـكه از پيروان حكمت متعاليه استـ دربارة كيفيت معاد جسماني با صراحت اظهار نظر نكرده است. بر همين اساس، عدهيي او را مخالف معاد جسماني صدرايي و عدهيي او را موافق آن ميدانند. بررسي هندسه معرفتي علامه طباطبائي گوياي اين حقيقت است كه وي معتقد به معاد جسماني مورد نظر ملاصدرا بوده است چراكه، اولاً مباني فلسفي، تفسيري و عرفاني علامه طباطبايي و ملاصدرا با هم منطبقند، ثانياً علامه مخالفتي با معاد جسماني مورد نظر ملاصدرا و موافقتي با معاد جسماني مورد نظر ديگران ابراز نكرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - اضلاع تربيت در هندسة صدرايي؛ با تأكيد بر چهارگانة مراحل، اهداف، اصول و روشها
محمدرضا شمشيريحكمت صدرايي، حاوي ديدگاهي نوين دربارة انسان و ابعاد وجودي اوست كه ميتواند مبناي تبيينهاي تربيتي مبتني بر رويكرد اسلامي باشد. بدينمنظور، اين جستار در صدد است با شيوة تحليلي ـ استنتاجي، ضمن تبيين ديدگاه صدرالمتألهين دربارة تربيت اخلاقي ـ همراه با توضيح و تبيين اجمالي أکثرحكمت صدرايي، حاوي ديدگاهي نوين دربارة انسان و ابعاد وجودي اوست كه ميتواند مبناي تبيينهاي تربيتي مبتني بر رويكرد اسلامي باشد. بدينمنظور، اين جستار در صدد است با شيوة تحليلي ـ استنتاجي، ضمن تبيين ديدگاه صدرالمتألهين دربارة تربيت اخلاقي ـ همراه با توضيح و تبيين اجمالي مقولههاي مطرح در اينباره، بر اساس نظريات او دربارة نفس، بعنوان مبناي تعليم وتربيت ـ به دلالتهاي تربيتي و نتايج بدست آمده با تأكيد بر چهار بخش مراحل، اهداف، اصول و روشهاي تعليم وتربيت بپردازد. در اينجا توجه به هدف غايي تربيت اخلاقي يعني مكاشفة حق و اهداف واسطهيي شامل تربيت انسان در مراحل نفس نباتي، حيواني و انساني، بررسي تلازم مباني فلسفي موجود در حكمت متعاليه با اصول تربيتي و نيز پرداختن به روشهاي تربيت اخلاقي شامل پرورش قواي حسي، تخيل و عقل اجتنابناپذير خواهد بود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
21 - تأملي در عرفان فلسفي قونوي
غلامرضا حسينپورمفتاحالغيب صدرالدين قونوي، بعنوان اولين اثر در علم عرفان نظري، مباني عرفان نظري يا فلسفي را بنيان نهاد زيرا ابن عربي كه به پدر عرفان نظري اسلامي مشهور است، فرصت اين مهم را نيافت و لذا قونوي بود كه مبادرت به اين امر ورزيد. قونوي در كنار حكمت مشاء و حكمت اشراق، مكتبي ر أکثرمفتاحالغيب صدرالدين قونوي، بعنوان اولين اثر در علم عرفان نظري، مباني عرفان نظري يا فلسفي را بنيان نهاد زيرا ابن عربي كه به پدر عرفان نظري اسلامي مشهور است، فرصت اين مهم را نيافت و لذا قونوي بود كه مبادرت به اين امر ورزيد. قونوي در كنار حكمت مشاء و حكمت اشراق، مكتبي را پايهگذاري كرد كه ميتوان آن را عرفان فلسفي خواند. وي با تمام بدبينيش به عقل نظري، اذعان ميكند كه كشف و ذوق با عقل نظري در همۀ مراحل موافق است زيرا تناقضي در حجت عقل نظري نميبيند اما ادراك اين حجت را از تصور بشري محجوب ميداند. تلاش قونوي آنست تا ميان قواعد كشفي عرفا و نظريات حكما، انسي حاصل كند. او در بسياري از مواضع خود، از اشارات ابن سينا و بويژه شرح خواجه نصيرالدين طوسي بر آن بهره ميبرد، بگونهيي كه ميتوان زبان فلسفي مورد استفادة قونوي را حكمت مشاء، خصوصاً اشارات ابن سينا قلمداد كرد كه در فلسفي كردن عرفان قونوي، سهم بسزايي دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
22 - بررسي ديدگاه قيصري در مورد حقيقت زمان عرفاني
حسن مرادی محمود صیدیقيصري يكي از بزرگترين شارحان مكتب ابنعربي است كه با استفاده از مباني عرفاني، نظرية خاصي در مورد زمان ابداع كرده است. ديدگاه او در اينباره چند بخش دارد: نقادي نظريات فلسفي، بويژه ديدگاه ارسطو و ابنسينا، تأويل عرفاني برخي از نظريات فلسفي، تبيين حقيقت زمان طبق مباني عرفا أکثرقيصري يكي از بزرگترين شارحان مكتب ابنعربي است كه با استفاده از مباني عرفاني، نظرية خاصي در مورد زمان ابداع كرده است. ديدگاه او در اينباره چند بخش دارد: نقادي نظريات فلسفي، بويژه ديدگاه ارسطو و ابنسينا، تأويل عرفاني برخي از نظريات فلسفي، تبيين حقيقت زمان طبق مباني عرفاني و تقسيمات آن. اما انتقادات قيصري بر ديدگاه ابنسينا و تأويل عرفاني وي از برخي نظريات فلسفي، با اشكالاتي مواجه است. مهمترين اشكال نظرية او، مستندات حديثي در مورد ظهور زمان، با استناد به اسم «الدهر» خداوند است، زيرا احاديث مورد استدلال قيصري، وثاقت لازم را نداشته و مدعاي او را نيز اثبات نميكنند. بدينلحاظ، ميتوان گفت زمان با نظر به اسم «المُقَدِّر» خداوند ظهور مينمايد و ظهور آن در مراتب مختلف، بوجود آورندة روز و شب الهي است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
23 - نقش تفكر فلسفي ملاصدرا در فهم متون ديني
سید حسین عظیمی دختهدف اين نوشتار، واكاوي انديشههاي فلسفي ملاصدرا و ترسيم شاخصههاي اساسي تفكر اين فيلسوف و متعاقب آن، نشاندادن تأثيرپذيري فهم وي از تفكر فلسفي در تفسير و برداشت از متون ديني است. اين جستار با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي، پارهيي از مشخصههاي فكريـ فلسفي ملاصدرا را د أکثرهدف اين نوشتار، واكاوي انديشههاي فلسفي ملاصدرا و ترسيم شاخصههاي اساسي تفكر اين فيلسوف و متعاقب آن، نشاندادن تأثيرپذيري فهم وي از تفكر فلسفي در تفسير و برداشت از متون ديني است. اين جستار با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي، پارهيي از مشخصههاي فكريـ فلسفي ملاصدرا را در محورهاي خداشناسي، جهانشناسي و انسانشناسي توصيف ميكند و ميكوشد تا بدينوسيله اصول هرمنوتيكي ملاصدرا در فهم متون ديني را به تصوير كشد. در ادامه، برخي از تفاسير و برداشتهاي وي از متون ديني بيان ميشود تا از اين طريق، نفوذ جريان فلسفي و اصول هرمنوتيكي ملاصدرا در فهم متن ديني بخوبي نشان داده شود. با توجه به نقش برجستهيي كه اين متفكر بزرگ در انديشه و حكمت شيعي دارد، تعمق در آثار و نظريات فلسفي و بررسي روشها و اصول تفسيري او، در حوزة مطالعات صدرايي ضروري محسوب ميشود. دستاوردهاي اين پژوهش نشان ميدهد كه تفكر فلسفي ملاصدرا بطوركلي و ديدگاههاي فلسفي خاص وي، همچنين اصول هرمنوتيكي او كه برخاسته از حكمت متعاليه است و نيز بهرهگيري از برخي مفاهيم خاص در تبيين موضوعات فلسفي، او را در ارائه و تحليل مقولات ديني متمايز كرده است. در پايان، به اين نتيجه ميرسيم كه بطوركلي بهرهگيري از مقولات و نظريات فلسفي و مابعدالطبيعي، با درنظر گرفتن آسيبهايي كه براي آنها ميتوان متصور شد، فهم متمايزي از متون ديني را پيشروي مينهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
24 - کاربرد مبانی و اصول نفسشناسی ملاصدرا در تعلیم و تربیت
مهدی رضاییمحور اساسي تعليم و تربيت و بطور خاص تعليم و تربيت اسلامي، نفس (روان) انسان است. در دانش تعليم و تربيت، بمنظور تربيت نفس و روان، مباني و اصولي حاكم است تا با بكارگيري آنها بتوان به اهداف از پيش تعيينشده دست يافت. با توجه به رويكرد ديني در اين پژوهش و نيز قابليتهاي حكمت أکثرمحور اساسي تعليم و تربيت و بطور خاص تعليم و تربيت اسلامي، نفس (روان) انسان است. در دانش تعليم و تربيت، بمنظور تربيت نفس و روان، مباني و اصولي حاكم است تا با بكارگيري آنها بتوان به اهداف از پيش تعيينشده دست يافت. با توجه به رويكرد ديني در اين پژوهش و نيز قابليتهاي حكمت متعالية صدرايي در اين زمينه، به شناسايي و كاربرد مباني و اصول تعليم و تربيت نفس بر اساس انديشههاي فلسفي ملاصدرا پرداختهايم. برخي از مباني مطرحشده عبارتند از: جوهر مجرد بودن نفس، جسمانيةالحدوث و روحانيةالبقابودن نفس و حركت جوهري اشتدادي آن در مسير تكامل. همچنين در ذيل اين بحث، به اصول تربيتي استنتاج شده از مباني و اهداف پرداخته شده كه از آن جمله ميتوان به تدريج و تعالي مرتبتي، تحولگرايي و اصلاح و بازآفريني در فرايند تربيت نفس اشاره كرد. در اين نوشتار از روش آميختة توصيفي ـ تحليلي و استنتاجي، با بكارگيري منابع كتابخانهيي، در توصيف مفاهيم، تحليل و تبيين مسئله بهره جستهايم. بهاينترتيب، با مراجعه به كتابهاي ملاصدرا (بويژه جلد هشتم و نهم اسفار اربعه) و برخي شارحان آثار وي، به استخراج مباني و استنتاج اصول تربيتي در راستاي تربيت نفس (روان) پرداخته شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
25 - کارکرد عقل و برهان در اثبات اوصاف الهی از دیدگاه ملاصدرا
مژگان فتاحی علي ارشدرياحيملاصدرا در آثار خود، بكارگيري عقل و استدلال عقلي را براي اثبات و فهم اوصاف الهي بطور مستقل، كارآمد ميداند. با تبيين روش ملاصدرا در استفاده از «عقل» روشن ميگردد كه وي طرح مباحث را با محوريت «برهان» صورتبندي كرده و بحثهاي مفصل و منسجمي دربارة صفات الهي ارائه نموده، بگونه أکثرملاصدرا در آثار خود، بكارگيري عقل و استدلال عقلي را براي اثبات و فهم اوصاف الهي بطور مستقل، كارآمد ميداند. با تبيين روش ملاصدرا در استفاده از «عقل» روشن ميگردد كه وي طرح مباحث را با محوريت «برهان» صورتبندي كرده و بحثهاي مفصل و منسجمي دربارة صفات الهي ارائه نموده، بگونهيي كه اهم مباحث اوصاف الهي بشكل قابل توجهي تبيين و اثبات برهاني شده است. بر اساس تتبع حاضر، مهمترين برهانها و قواعد فلسفي در اين حوزه، كه ملاصدرا آنها را تبيين و اثبات نموده، عبارتند از: برهان وجودشناختي، قاعدة «بسيط الحقيقه كل الاشياء»، قاعدة «معطي شيء، فاقد شيء نيست»، قاعدة «واجب الوجود لذاته واجب من جميع جهاته» و برهان عنايت. بحثهاي مبسوط و مبتني بر براهين عقلي ملاصدرا دربارة اوصاف الهي، از يكسو حاكي از باور وي به صحت كاركرد استقلالي عقل در اين حوزه و از سوي ديگر تأييدكنندة توانمندي عقل در حوزة معرفتشناسي اوصاف الهي بنحو مستقل است. نتيجة حاصل از اين پژوهش، رهيافتي مبتني بر تفكيك دو كاركرد «استقلالي» و «ابزاري» عقل است كه در ساير پژوهشهاي مشابه، مورد توجه نبوده است. عدم تفكيك ميان دو كاركرد استقلالي و ابزاري عقل، زمينهساز نسبتدادن روش غيرعقلي و برهاني به حكمت متعاليه و حتي التقاطيبودن آن شده است. پژوهش پيشِرو، بعنوان يك بررسي موردي در حوزة اوصاف الهي، بيانگر بُعد عقلي، برهاني و فلسفي حكمت متعالية صدرايي است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
26 - بررسي نقش آموزههاي قرآنكريم در ساحت خداشناسي فلسفي
علیرضا اسعدیبرخي مخالفان فلسفه و بسياري از خاورشناسان چنين ميپندارند كه فلسفة اسلامي تكرار سخنان و نظريات فلاسفة يونان است و نه تنها از تعاليم اسلامي بكلي دور است، بلكه گاهي در تضاد و تعارض با تعاليم قرآني است. هدف اين نوشتار آنست تا با تبيين حد و حدود نقش و تأثيرگذاري قرآنكريم أکثربرخي مخالفان فلسفه و بسياري از خاورشناسان چنين ميپندارند كه فلسفة اسلامي تكرار سخنان و نظريات فلاسفة يونان است و نه تنها از تعاليم اسلامي بكلي دور است، بلكه گاهي در تضاد و تعارض با تعاليم قرآني است. هدف اين نوشتار آنست تا با تبيين حد و حدود نقش و تأثيرگذاري قرآنكريم بر يك بحث عقلي و فلسفي، و نيز بررسي آثار فلاسفة مسلمان، نشان دهد كه آنها بمنظور بسط و تكامل مباحث فلسفي ـو بطورخاص، خداشناسي فلسفيـ از تعاليم قرآني بهره بردهاند و گسترش كمّي و كيفي مسائل، استدلالها، نظريهها و قواعد فلسفي در اين حوزه وامدار تعاليم قرآني است. اين تأثير و بهرهگيري بميزاني است كه به تحول محتوايي و ساختاري فلسفة يونان منتهي شده و رويكرد و نگرش كلي فلسفة اسلامي را از فلسفة يوناني متمايز ساخته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
27 - تبیین نقش مبانی فلسفی و مفروضات علوم بر متدولوژی و روشهای تولید دانش و حل مسائل در شاخههای مهندسی صنایع
علیرضا علی احمدیمبانی فلسفی هر دانش بطور متعارف متشکل از عناصر ارزش شناسی، معرفت شناسی، هستی شناسی، انسان شناسی و روش شناسی است که از آنها به عنوان اجزای پارادایم علمی یاد میشود. سیر فلسفه علم جدید در قرون اخیر از پارادایم اثبات گرایی به پارادایمهای تفسیرگرایی و انتقادی شیفت پیدا کرد أکثرمبانی فلسفی هر دانش بطور متعارف متشکل از عناصر ارزش شناسی، معرفت شناسی، هستی شناسی، انسان شناسی و روش شناسی است که از آنها به عنوان اجزای پارادایم علمی یاد میشود. سیر فلسفه علم جدید در قرون اخیر از پارادایم اثبات گرایی به پارادایمهای تفسیرگرایی و انتقادی شیفت پیدا کرده و در بستر پارادایم پست مدرن، سنت پراگماتیسم و تئوری پیچیدگی و.... شکل گرفته است. پارادایم شیفت از اثبات گرایی به تفسیرگرایی و.... نه تنها در حوزههای علوم انسانی و علوم اجتماعی نقش آفرینی نموده است بلکه حوزههای علوم پایه و مهندسی را نیز متأثر نموده است. ما در این مقاله مبانی پارادایمی پارهای از روشهای سیستمی متأثر از پارادایمهای فوق را بررسی و ارائه نمائیم و چگونگی تاثیرپذیری روش های تحلیل و سپس حل مساله را با توجه به تفاوت ها در مبانی، فلسفه و پارادایم ها آن ها بررسی می کنیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
28 - تربيت فلسفی کودک
حسين عطاييآنزمان که افلاطون در جمهور و نواميس، مباني جامعة آرماني را توصيف ميکرد، بر اين مسئله تأکيد داشت که تربيت افراد جامعه بايد از همان کودکي آغاز شود. توجه به کودکان از پيدايش فلسفه با آن همراه بود و تا دوران معاصر نيز ادامه داشته است. اين امتداد ما را به اين انديشه واميدار أکثرآنزمان که افلاطون در جمهور و نواميس، مباني جامعة آرماني را توصيف ميکرد، بر اين مسئله تأکيد داشت که تربيت افراد جامعه بايد از همان کودکي آغاز شود. توجه به کودکان از پيدايش فلسفه با آن همراه بود و تا دوران معاصر نيز ادامه داشته است. اين امتداد ما را به اين انديشه واميدارد که چرا تربيت کودک دغدغة فلاسفه بوده است؟ آيا بحث تربيت کودک پيرو فلسفة اخلاق است و همان اصول و فروعي که در تربيت يک فرد بالغ رعايت ميشود را بايد دربارة کودک نيز در نظر گرفت؟ يا تربيت کودک اصول و فروع ويژة خود را دارد؟ اين مقاله تلاش ميكند با تکيه بر انديشة اسلامي ـ ايراني نشان دهد كه ضرورت توجه فلسفي به تربيت کودکان چيست؟ آيا اساساً ما در کنار تربيت ديني به تربيت فلسفي نيز نياز داريم؟ ديگر اينكه، اصول تربيت فلسفي كدام است؟ اگر بخواهيم چشماندازي به والدين ارائه دهيم، چه اصول و جزئياتي خواهد داشت؟ طبيعي است که پيش از همة اينها بايد به خود مفهوم تربيت پرداخته شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
29 - علم الهی به جزئیات از دیدگاه ابنسینا و توماس آکوئینی
محمد محمودی حسین کلباسی اشتریاین پرسش که «آیا خدا به جزئیات علم دارد؟» یکی از پرسشهای بنیادین در حوزۀ خداشناسی فلسفی است. برخی بدون توجه به واژة «خدا» که در تصور آن اختلافنظر وجود دارد، درصدد اثبات یا انکار علم الهی به جزئیات برآمدهاند. در سنت فلسفی یی که سخن از آن با افلاطون و ارسطو آغاز میشود و أکثراین پرسش که «آیا خدا به جزئیات علم دارد؟» یکی از پرسشهای بنیادین در حوزۀ خداشناسی فلسفی است. برخی بدون توجه به واژة «خدا» که در تصور آن اختلافنظر وجود دارد، درصدد اثبات یا انکار علم الهی به جزئیات برآمدهاند. در سنت فلسفی یی که سخن از آن با افلاطون و ارسطو آغاز میشود و ابنسینا نیز در درون این سنت جای میگیرد، علم الهی به جزئیات انکار میگردد اما در چارچوب همین مکتب، توماس آکوئیناس در مقام يك متکلم، این علم را برای خدا اثبات میکند. از دیدگاه ابنسینا میان «ماهیت» و «وجود» بعنوان دو مرتبة مختلف از هستی، تفاوت بنیادین وجود دارد. واجبالوجود علت برای اعطاء وجود به ماهیات میباشد و به این دلیل نمیتواند ماهیات را در جزئیات آنها بشناسد، چرا که آنها مستقل از او، «وجود» ندارند؛ البته ابنسینا علم الهی به جزئیات را از طریق «وجودشان» انکار نكرده است. اما در تصور کلامی توماس از خدا، بمثابه خدای متشخص، انکار علم الهی به جزئیات، منجر به خلل در قدرت الهی میگردد. بعلاوه، در صورت انکار علم الهی به جزئیات، انسان که مخلوق خداست، در مرتبهيي بالاتر از خالق قرار میگیرد، زیرا میتواند جزئیات را بشناسد. آکوئیناس که در اینجا در قامت یک متکلم ظاهر شده، مرز میان فلسفه و الهیات را نادیده گرفته و در اعتراض به ابنسینا ميگويد کلیاتی مانند «حیوان» و «انسان» نمیتوانند ملاک تمایز یک جزئی مانند «سقراط»، از دیگران باشند. مقالۀ حاضر به تحلیل و تطبیق دیدگاه ایندو فیلسوف در مورد علم خدا به جزئیات میپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
30 - نگاهی به رویکرد تربیتی مونتهسوری از منظر عاملیت انسان
نرگس سجادیهرویکردهای تربیت در دوران کودکی، امروزه از تنوع زیادی برخوردار شدهاند. یکی از رویکردهای تربیتی مشهور در جهان و کشور ما، رویکرد تربیتی مونتهسوری است. هدف پژوهش حاضر، نقد و ارزیابی این رویکرد از منظر فلسفی است. در بخش نخست، تلاش شده تا مؤلفههای فلسفی پشتیبان این رویکرد أکثررویکردهای تربیت در دوران کودکی، امروزه از تنوع زیادی برخوردار شدهاند. یکی از رویکردهای تربیتی مشهور در جهان و کشور ما، رویکرد تربیتی مونتهسوری است. هدف پژوهش حاضر، نقد و ارزیابی این رویکرد از منظر فلسفی است. در بخش نخست، تلاش شده تا مؤلفههای فلسفی پشتیبان این رویکرد استنباط گردد. مؤلفههای فلسفی مقوم این رویکرد را میتوان در مواردی چون نگاه کلگرایانه به وجود کودک، انگاره فرد اجتماعی از کودک، توجه به امیال و گرایشهای کودک، اذعان به نیروی خودانگیخته کودک برای یادگیری، سهگانه آزادی- قانون- مسئولیت و تأکید بر مهارتآموزی و ابزارمحوری جستجو کرد. در بخش دوم، این مؤلفههای مقوم فلسفی از منظر رویکرد اسلامی عمل نگریسته شده و نقاط قوت و ضعف آن مورد ارزیابی قرار گرفته است. مواردی چون فربهسازی فردیت کودک، هدفانگاری ابزارها و کمرنگ شدن خیالورزی، مهارتگرایی بیپشتوانه و توقف در سازگاری اجتماعی و مغفول انگاشتن مشارکت و مداخله اجتماعی، مهمترین نقدهای وارد بر این دیدگاه است. از سوی دیگر، مواردی چون توجه متعادل به آزادی و مسئولیت و نیز تأکید بر محبت در تربیت کودک، از مهمترین نقاط قوت این رویکرد برشمرده شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
31 - بررسی نقش کودکان و صداهای آنان در بهبود و اصلاح برنامهها و سیاستهای آموزشی
امین ایزدپناههدف این مقاله بررسی نقش و ارزش صداهای کودکان در اصلاح روندهای جاری خرد و کلان نظام آموزش و پرورش است. این پژوهش از نظر روش شناسی نوعی کاوشگری فلسفی انتقادی است. از جمله اهداف این روش پژوهشی، فهم و بهبود عمل تربیتی و تدارک گزینه های بدیل است. سه پرسش اساسی این پژوهش عبار أکثرهدف این مقاله بررسی نقش و ارزش صداهای کودکان در اصلاح روندهای جاری خرد و کلان نظام آموزش و پرورش است. این پژوهش از نظر روش شناسی نوعی کاوشگری فلسفی انتقادی است. از جمله اهداف این روش پژوهشی، فهم و بهبود عمل تربیتی و تدارک گزینه های بدیل است. سه پرسش اساسی این پژوهش عبارتند از: 1. چرا صداهای کودکان به طور تاریخی اغلب نادیده انگاشته شده و جای چندانی در امور مرتبط با زندگی خود آنها نداشته است؟ 2. چرا صدای کودکان را در امور مرتبط با زندگی آنها، از جمله تعلیم و تربیت، باید شنید و مبنای عمل قرار داد؟ 3. چگونه می توان صدا(ها)ی کودکان را از حاشیه خارج کرد و آنها را در فرآیندهای خرد و کلان آموزشی، با هدف اصلاح این برنامه ها به مشارکت گرفت؟ بنابر یافته های اصلی این پژوهش، نفی کودکی و ارزش های آن، تلقی نقصان محور از کودک و دوران کودکی، و اختلالِ تعریف بزرگسالان از کودکی، از جمله دلایل این نادیدهگیری تاریخی صدای کودکان هستند. بازنگری انتقادی نظری در رویکردهای بزرگسال گرا به کودکی، ردّ انگاره جهانشمول از کودک و کودکی و پذیرش تکثر و تنوع شکل های کودکی و صداهای کودکان برحسب زیست جهان و اقلیم های فرهنگی متفاوت کودکان، در کنار درک برخورداری کودکان از حقوقی برابر با دیگر افراد جامعه زمینهساز ضرورت رجوع به صدای کودکان به شمار می روند. گفتگو با کودکان و پژوهش با کودکان، به عنوان دو راهبرد اساسی برای شنیدن و بازنمایی صدای کودکان در اصلاح برنامه ها و سیاست های آموزشی پیشنهاد شده اند. این دو راهبرد می توانند امکان دستیابی به دانشی بدیع و دسته اول از کودکان و امور مرتبط با زندگی را برای ما فراهم سازند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
32 - واکاوی کیفیت انتزاع مفاهیم فلسفی بر اساس مبانی حکمت متعالیه
مجتبی رحمانیان کوشککی محسن حیدری سيدمحمد موسويدیدگاه مشهور اینست که مفاهیم فلسفییی مانند وجود، وحدت، علیت و ضرورت، هیچگونه مابازائی در خارج ندارند و حتی بفرض اینکه این مفاهیم در خارج مابازاء داشته باشند نیز انسان توان درک آنها را ندارد، زیرا مواجهة انسانها با دنیای محسوسات از طریق حواس است و حواس نیز تنها توان درک أکثردیدگاه مشهور اینست که مفاهیم فلسفییی مانند وجود، وحدت، علیت و ضرورت، هیچگونه مابازائی در خارج ندارند و حتی بفرض اینکه این مفاهیم در خارج مابازاء داشته باشند نیز انسان توان درک آنها را ندارد، زیرا مواجهة انسانها با دنیای محسوسات از طریق حواس است و حواس نیز تنها توان درک کیفیات محسوس اشیاء را دارند و حتی قادر به درک تمام عوارض هم نیستند. با پذیرش ایندو مطلب، راه انتزاع مفاهیم فلسفی از واقعیات محسوس خارجی بطورکلی بسته بنظر میرسد. این پژوهش با روش توصیفیـتحلیلی، بر اساس برخی از مبانی حکمت متعالیه ـازجمله تقرر و ثبوت مفاهیم فلسفی در خارج، نحوۀ وجود نفس و کیفیت ادراک آنـ درصدد اثبات این مطلب است که مفاهیم فلسفی، مستقیم و بدون واسطه از خارج و از دل ادراکات حسی بدست می آیند. اگرچه این نظریه در آثار صدرالمتألهین وجود ندارد اما مبانی فلسفی وی، زمینه و بستر چنین تبیینی را بخوبی فراهم میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
33 - شخصيت و جايگاه علمي حکیم میرزا حسن کرمانشاهی در فلسفة معاصر ايران
عباسعلی منصوریحکیم میرزا حسن کرمانشاهی (ف. 1336ق) يكي از حکمای بزرگ مکتب تهران است که با وجود نقش و مقام والايي که در تاریخ فلسفة معاصر ایران دارد، گمنام بوده و جايگاهش در مجامع علمی مغفول مانده است. این پژوهش تلاش نموده كه با دقت و بكارگيري منابع مستند و موثق، این حکیم فاضل را به عل أکثرحکیم میرزا حسن کرمانشاهی (ف. 1336ق) يكي از حکمای بزرگ مکتب تهران است که با وجود نقش و مقام والايي که در تاریخ فلسفة معاصر ایران دارد، گمنام بوده و جايگاهش در مجامع علمی مغفول مانده است. این پژوهش تلاش نموده كه با دقت و بكارگيري منابع مستند و موثق، این حکیم فاضل را به علاقمندان تاريخ حكمت معاصر ايران، مجامع علمی فلسفه و علاقمندان به فلسفة اسلامی معرفی نمايد. از ويژگيها و اهداف اين نوشتار ميتوان به اين موارد اشاره كرد: 1) در عین حال که سعی وافري شده تا از ورود به مباحث حاشیهيي پرهیز شود، اما ميتوان اين مقاله را مفصلترين تحقيق دربارة شخصيت علمي حكيم ميرزا حسن كرمانشاهي دانست 2) شناخت و بررسی اساتید میرزا حسن كرمانشاهي و نوع ارتباط او با ايشان 3) فرضیة یادگیری فلسفه از طریق آموزش خودخوان فلسفه 4) اشاره به برخي شاگردان ميرزا حسن كرمانشاهي كه از ايشان در منابع، كمتر نامي به ميان آمده است 5) بحثي مفصل و تحلیلی دربارة مقام علمی میرزا حسن كرمانشاهي در پنج بخش: گسترة مهارتی و دانشی، عمق اندیشه و قدرت تحلیل، مشرب فلسفی، جایگاه عرفان در اندیشة و او، توانایی و مهارت در تدریس 6) جمعآوری حکایت نقل شده دربارة میرزا حسن کرمانشاهی. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
34 - واکاوی تاثیر ذهنیت فلسفی بر غوغاسالاری با توجه به نقش میانجی شجاعت اخلاقی حرفهای و توسعه مدل
حميد عرفانيان خان زاده اعظم بابكي راد محمد رافتي سيد وحيد شالباف يزديدر عصر حاضر مسائل عاطفي، جزء مسائل پر اهميت سازمان قرار گرفته، تا آنجا كه مديران موفق را مديراني ميدانند كه اين مهم را مورد توجه قرار ميدهند. سوءاستفاده عاطفی در محل کار بهعنوان غوغاسالاری شناخته شده و دامنهي گستردهاي در فضاي سازماني پيدا كرده است. تحقيقات نشان مي أکثردر عصر حاضر مسائل عاطفي، جزء مسائل پر اهميت سازمان قرار گرفته، تا آنجا كه مديران موفق را مديراني ميدانند كه اين مهم را مورد توجه قرار ميدهند. سوءاستفاده عاطفی در محل کار بهعنوان غوغاسالاری شناخته شده و دامنهي گستردهاي در فضاي سازماني پيدا كرده است. تحقيقات نشان ميدهد بخشي از اين رفتار متوجه ذهنيت افراد است. لذا هدف اين پژوهش بررسی تاثیر ذهنیت فلسفی بر غوغاسالاری است و بررسي اينكه آيا شجاعت اخلاقی حرفهای ميتواند رابطه را ميانجيگري كند؟ از جامعه آماری 134 نفري کارکنان شعب بانك تجارت مشهد با استفاده از فرمول کوکران نمونه 100 نفری انتخاب گرديد. و جهت تحلیل آماری از نرمافزار PLS استفاده شده است. روایی پرسشنامهها به روش روایی محتوا تایید و به كمك آلفای کرونباخ پايايي ابزار بررسي گرديد. ابزار تحقيق پرسشنامههای ذهنیت فلسفی(اسمیت ،2010) و غوغاسالاری(مرالالیچ و همکاران،2014) و شجاعت اخلاق حرفهای (سکرکا ،2009) ميباشد. نتایج تحقيق نشان ميدهد كه شجاعت اخلافی حرفهای کارکنان رابطه بین ذهنیت فلسفی و غوغاسالاری را میانجیگري ميكند. پس از توسعه مدل اوليه و بررسی تاثير دموگرافی (سن، جنسیت، تحصیلات و سابقه کاری) بر روابط متغيرهاي سهگانه تحقیق مشخص گرديد که جنسیت و سابقه کاری نیز بر غوغا سالاری و شجاعت اخلاق حرفهای نقش تعدیلکننده دارند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
35 - مواجهه فلسفه اسلامی با فلسفه غرب در دوره قاجار
طاهره کمالی زادهدورۀ قاجار از جهات مختلف، بویژه فرهنگی و علمی، در تاریخ معاصر ایران اهمیت دارد. از یکسو، در این دوره فلسفه و حکمت اسلامی در پایتخت جدید، با تأسیس مکتب فلسفی تهران رونق یافت و آغاز تحول فرهنگی و خردگرایی در این شهر، موجب رونق علمی و فرهنگی آن گردید. از سویی دیگر، دورۀ قا أکثردورۀ قاجار از جهات مختلف، بویژه فرهنگی و علمی، در تاریخ معاصر ایران اهمیت دارد. از یکسو، در این دوره فلسفه و حکمت اسلامی در پایتخت جدید، با تأسیس مکتب فلسفی تهران رونق یافت و آغاز تحول فرهنگی و خردگرایی در این شهر، موجب رونق علمی و فرهنگی آن گردید. از سویی دیگر، دورۀ قاجار سرآغاز ارتباط فرهنگی با اروپای مدرن و ورود فلسفۀ جدید غرب به ایران است. این فلسفه از طریق ترجمۀ متون آموزشی و متون سیاسی وارد ایران شد. اما نه برای اساتید و متعاطیان فلسفۀ اسلامی و نه برای روشنفکران، بعنوان مسئلهیی جدی مطرح نبود و مواجهۀ جدی فلسفی را در این دوره پدید نیاورد. این پژوهش به بررسی دو رویکرد غالب به فلسفۀ مدرن غرب در این دوره، یعنی رویکرد تجددگرایانه و ترقی و رویکرد کلامی، میپردازد. روش تحقیق، کتابخانهیی و سندپژوهی و توصیف و تحلیل دادههاست. مسئله پژوهش، مواجهۀ اساتید فلسفۀ اسلامی با فلسفۀ جدید غرب است و یافتههای مقاله از عدم توجه جدی به فلسفۀ مدرن غرب در حوزۀ سنتی فلسفۀ اسلامی و بویژه مکتب تهران، بیاعتنایی حکما و مدرسان و محققان فلسفۀ اسلامی در این دوره به فلسفۀ جدید غرب و عدم تعامل با آن حکایت دارند. در این پژوهش ضمن نقد این مواجهه و بررسی دلایل و علل مختلف فرهنگی، اجتماعی و معرفتی و... آن، گفتگو و تعامل با فلسفۀ جدید بجای طرد و بیتفاوتی، پیشنهاد شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
36 - روش نظاممند خواجهنصیرالدین طوسی در مواجهه با منتقدان فلسفة اسلامی
حسام الدین مؤمنی شهرکیخواجهنصیرالدین طوسی را میتوان در شمار برترین مدافعان فلسفۀ اسلامی در دوران غربت تفکر و فلسفهورزی دانست. او با تلاشها و حمايتهاي علمي و فلسفي خود، مانع از خاموشی چراغ اين اندیشة اصيل شد. خواجهنصيرالدين براي دفاع از فلسفۀ اسلامي در برابر منتقدان آن، از روشي نظاممند به أکثرخواجهنصیرالدین طوسی را میتوان در شمار برترین مدافعان فلسفۀ اسلامی در دوران غربت تفکر و فلسفهورزی دانست. او با تلاشها و حمايتهاي علمي و فلسفي خود، مانع از خاموشی چراغ اين اندیشة اصيل شد. خواجهنصيرالدين براي دفاع از فلسفۀ اسلامي در برابر منتقدان آن، از روشي نظاممند بهره برده كه موجب تحول بنیادین در روند فلسفه و کلام اسلامی شد. پژوهش حاضر با استفاده از راهبردهاي توصیفی، تحلیلی و استدلالی و روشهای اسنادی، تحلیل منطقی و قیاسی، بدنبال تبیین نظام علميـدفاعي خواجهنصير در مواجهه با منتقدان فلسفۀ اسلامی است. یافته¬های اين تحقیق نشان میدهند که شاخصههای روش نظاممند وی عبارتند از: تبيين عدم تعارض میان فلسفه و دین، گفتگو با ساير اندیشمندان، شرح فلسفة سینوی، نقد آراء مخالفـان و منتقـدان فلسفه، ترکیب فلسفة مشائـی و اشراقـی، نشاندادن کاربرد فلسفه با ارائة کلام فلسفی، رویکرد عقلی و بدون غرضورزي در شرح و نقد، و رعایت اخلاق در نقد. نتایج پژوهش حاکی از آنست که عقل فلسفی و رويكرد عقلانی خواجه، اساس و محور اصلي نظام علمیـدفاعی اوست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
37 - مواجهات انتقادی فلسفه سینوی و کلام اشعری در نفسشناسی و تأثیر آن در مسأله معاد
نرجس رودگر زهرا ضیائی فاطمه شریف فخرهدف از این پژوهش بررسی مواجهات انتقادی فلسفه سینوی و کلام اشعری در نفسشناسی و تأثیرآن در موضع¬گیری هر یک در مسأله معاد است. متکلمین اشاعره به منظور دفاع از آموزه معادجسمانی، با اتخاذ رویکرد جسمانیت نفس و تطابق آن با آموزه¬های وحیانی، معادشناسی کلامی خود را تأسیس نمودند أکثرهدف از این پژوهش بررسی مواجهات انتقادی فلسفه سینوی و کلام اشعری در نفسشناسی و تأثیرآن در موضع¬گیری هر یک در مسأله معاد است. متکلمین اشاعره به منظور دفاع از آموزه معادجسمانی، با اتخاذ رویکرد جسمانیت نفس و تطابق آن با آموزه¬های وحیانی، معادشناسی کلامی خود را تأسیس نمودند. دیدگاه اشاعره مورد نقد ابن سینا قرار گرفت. ابن سینا با تدوین ماهیت جدیدی از علم¬النفس در الهیات و طبیعیات، نتیجه نوینی در اثبات¬ناپذیری عقلی معادجسمانی و اثبات عقلی معادروحانی دست یافت. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی، افزون بر انعکاس دیدگاه¬های هر یک، به مواجهه انتقادی ابن سینا با اشاعره در نفسشناسی و معاد¬شناسی پرداخته است. ابن سینا با ایجاد رابطه منطقی میان دستاوردهای عقلی با ظواهر شرع مقدس، افق¬های جدیدی در فلسفه گشود. قبول فی¬الجمله معادجسمانی وارد در شرع و اثبات معاد روحانی محض از جمله این موارد است. اشاعره نیز با هدف هماهنگی میان مبانی کلامی و ظواهر شریعت، در مسیر مشابه با ابن سینا گام برداشتندکه به اثبات جسمانیت معاد منتهی گردید. درنهایت در اثر اصطکاکات نظری میان اشاعره و ابن سینا دیدگاههای مختلف آنان در مورد معاد شکل گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
38 - تبیین رویکرد معنوی والدورف به تربیت کودکان و نقد آن با تأکید بر آموزههای اسلامی
معصومه کیانیبرای این منظور بخش نخست مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، به شناسایی و شرح مؤلفههای رویکرد معنوی والدورف به تربیت کودکان و نیز با استفاده از روش تحلیل پسرونده، به بررسی مبانی فلسفی ناظر بر رویکرد معنوی والدورف به تربیت کودکان میپردازد. در بخش دوم نیز با استفاده أکثربرای این منظور بخش نخست مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، به شناسایی و شرح مؤلفههای رویکرد معنوی والدورف به تربیت کودکان و نیز با استفاده از روش تحلیل پسرونده، به بررسی مبانی فلسفی ناظر بر رویکرد معنوی والدورف به تربیت کودکان میپردازد. در بخش دوم نیز با استفاده از روش کاوشگری فلسفی انتقادی و با تأکید بر دیدگاه اسلامی به نقد رویکرد معنوی والدورف به تربیت کودکان اقدام میشود. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که رویکرد معنوی والدورف، در رابطه با مؤلفههای رویکرد معنوی خود به تربیت کودک اقدام میشود. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که رویکرد معنوی والدورف، در رابطه با مؤلفههای رویکرد معنوی خود به تربیت کودکان به مواردی از قبیل؛ توجه بر پرورش کلیت کودک، تقویت بُعد هنری او، پرورش ادراک معنوی وی، تأکید بر معناسازی و معنایابی در فرآیند یاددهی-یادگیری و آزادی متربی تمرکز دارد. این مؤلفهها و ویژگیها بر مبانی فلسفی و نظری مانند؛ وجود جهان معنوی فراتر از جهان مادی، وجود موجودات معنوی گوناگون، یکپارچگی عالم هستی به لحاظ معنوی، نگاه به کودک به عنوان موجودی معنوی، اعتقاد به تناسخهای مکرر انسان، تأکید بر حواس، عقل، الهام و شهود به عنوان منابع شناخت و تفکر شهودی، به عنوان تفکر خالص و ناب، تعامل بین عین و ذهن در نیل به معرفت و نیز تطابق «من» انسانی با «مسیح» به عنوان غایت زندگی بشر استوار است. همچنین، در نقد (بررسی تفاوتها و شباهتها) رویکرد معنوی والدورف براساس دیدگاه اسلامی روشن شد که دیدگاه مذکور به دلایلی نظیر تفاوت دیدگاه درباره امر متعالی، و اعتقاد به تناسخ، با دیدگاه اسلامی سازگاری ندارد. در عین حال، برخی دلالتهای تربیتی رویکرد مذکور نظیر نگاه به کودک به عنوان موجودی معنوی و تکریم او، توجه به پرورش کلیت وجود کودک و به ویژه بُعد روحانی او، تأکید بر تربیت هنری و نیز تربیت مبتنی بر مراحل رشد کودک با دیدگاه اسلامی سازگار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
39 - بازپژوهی مفاهیم اساسی اندیشهی دکارت و گادامر و استنتاج دلالتهای آن در تعلیم و تربیت
محمد حسن تاجداری محمد حسن میرزامحمدی مهدی سبحانی نژادهدف از این پژوهش نقد تطبیقی مفاهیم اساسی اندیشه¬ی دکارت و گادامر و استنتاج دلالت¬های آن در تعلیم و تربیت است. پژوهش دارای سه سوال است؛ مفاهیم اساسی در اندیشه دکارت و گادامر کدامند؟ هر کدام از دو متفکر، چه نقدی بر مفاهیم اساسی دیگری دارند؟ و اندیشه دکارت و هرمنوتیک گادام أکثرهدف از این پژوهش نقد تطبیقی مفاهیم اساسی اندیشه¬ی دکارت و گادامر و استنتاج دلالت¬های آن در تعلیم و تربیت است. پژوهش دارای سه سوال است؛ مفاهیم اساسی در اندیشه دکارت و گادامر کدامند؟ هر کدام از دو متفکر، چه نقدی بر مفاهیم اساسی دیگری دارند؟ و اندیشه دکارت و هرمنوتیک گادامر چه دلالت¬هایی برای تعلیم و تربیت دارد؟ که برای پاسخ به این سوالات از روش تحلیل مفهومی، نقد تطبیقی و استنتاج استفاده گردید و مشخص گردید که: روش، علم، جوهر، انسان، ایده و متافیزیک از مفاهیم اساسی اندیشه دکارت و روش، آگاهی، سنت، تجربه و فهم از مفاهیم اساسی در اندیشه گادامر می¬باشند. همچنین بیان شد شیوه دکارت بر مبانی عینیت¬گرایی و مفاهیم گادامر براساس هرمنوتیک فلسفی بوده است. لذا با توجه به اینکه از نظر دكارت، روش رياضيات روشى است كه تمامى مزايا و فوايد منطق، جبر و هندسه را دارا است و در عين حال، از معايب آن¬ها عارى است، این مولفه با مولفه¬های آگاهی و تجربه اندیشه گادامر نقد شد و از آن¬جا که گادامر بر پيش ساختارهاي فهم تاکید دارد و به اعتقاد او جستجوي فهم بدون پيش فرض بيهوده است، به نقد این مولفه گادامر با مولفه¬های انسان و متافیزیک اندیشه دکارت پرداخته شد و درنهایت نیز مولفه سنت گادامر را با مولفه¬های جوهرو ایده دکارت نقد گردید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
40 - تبیین و ارزیابی مبانی فلسفی نظریه تربیتی رجیو امیلیا: نگاهی از منظر رویکرد اسلامی عمل
نرگس سادات سجادیه زهرا صابریپژوهش حاضر با هدف امکانسنجی بهره¬مندی از یکی از رویکردهای مطرح آموزشی پیش از دبستان در سطح جهان، با تبیین مبانی فلسفی نظریه تربیتی رجیو امیلیا و ارزیابی آن مبتنی بر رویکرد اسلامی عمل صورت گرفته است. در این راستا با بهرهگیری از روش تحلیل مفهومی، زبانی و تحلیل منطقی پس أکثرپژوهش حاضر با هدف امکانسنجی بهره¬مندی از یکی از رویکردهای مطرح آموزشی پیش از دبستان در سطح جهان، با تبیین مبانی فلسفی نظریه تربیتی رجیو امیلیا و ارزیابی آن مبتنی بر رویکرد اسلامی عمل صورت گرفته است. در این راستا با بهرهگیری از روش تحلیل مفهومی، زبانی و تحلیل منطقی پسرونده، مؤلفه¬های اساسی مبانی فلسفی این رویکرد استنباط گردیده و سپس مبتنی بر رویکرد اسلامی عمل، مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است. حاصل این پژوهش استنباط دوازده مؤلفه فلسفی زیر¬ساز مبانی انسان¬شناختی، معرفت¬شناختی و ارزش¬شناختی؛ از جمله تأکید بر یکتایی و شایستگی کودک و ارزشمندی استقلال فکری و عملی او؛ اتخاذ رویکرد سازه¬گرایی اجتماعی به معرفت؛ محور قرار دادن ارزش عدالت و دموکراسی به عنوان روح حاکم بر دیدگاه رجیو امیلیا بود. نتایج ارزیابی حاکی است نظریه تربیتی رجیو امیلیا ضمن برخورداری از ویژگیهای منحصر به فرد و ابداعات آموزشی سودمند؛ نیازمند ملاحظه، بازنگری و تکمیل برخی وجوه چالشبرانگیز، پیش از هرگونه بهره¬گیری خواهد بود؛ از جمله نقدهای وارد شده به این دیدگاه می¬توان به این موارد اشاره کرد: تقلیل نگاه کل¬¬¬گرایانه و نادیده انگاشتن بعد معنوی کودک؛ تصویری شعاری و غیرواقعی از کودک و ابهام و سرگردانی در میانه واقع¬گرایی و سازه¬گرایی و خطر نسبی¬گرایی حاد در حوزه معرفت¬شناختی؛ و ناسازواری در توجه به ارزش¬های مطلق و مشروط در کنار ارزش¬های متغیر در عرصه ارزش¬شناختی. در این راستا و در نگاهی بازسازانه می¬توان به این موارد اندیشید: به ¬رسمیت¬ شناختن بعد معنوی به صورت عمومو¬خصوص منوجه با بعد بدنی، تعدیل نگاه به کودک، قرار دادن واقع¬گرایی در محور و سازه¬گرایی در حول آن، توجه به ارزشهای مطلق و مشروط و توجه متعادل به دموکراسی عقلانیت¬مدار و عادلانه. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
41 - اندیشه های فلسفی و تربیتی ملاصدرا و علامه طباطبایی به منظور ارائه الگوی تربیت اخلاقی
سید نورالدین حسینی علی اصغر ماشینچی مختار رنجبر<p>هدف از تحقیق حاضر مطالعه اندیشه های فلسفی و تربیتی ملاصدرا وعلامه طباطبایی به منظور ارائه الگوی تربیت اخلاقی است. این پژوهش از نظر اهداف،کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری اطلاعات از نوع تحلیل محتوا قیاسی است. حوزه پژوهش شامل کتب، مقالات و تحقیقاتی بوده که شامل 80 جلد کت أکثر<p>هدف از تحقیق حاضر مطالعه اندیشه های فلسفی و تربیتی ملاصدرا وعلامه طباطبایی به منظور ارائه الگوی تربیت اخلاقی است. این پژوهش از نظر اهداف،کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری اطلاعات از نوع تحلیل محتوا قیاسی است. حوزه پژوهش شامل کتب، مقالات و تحقیقاتی بوده که شامل 80 جلد کتاب و مقالات در این زمینه بود و با روش نمونه گیری به صورت هدفمند و ملاک محور و به شرط مرتبط بودن و بروز بودن که بیشترین ارتباط با موضوع را داشتند انتخاب شد. و به شیوه کدگذاری انجام شد. ابزار مورد استفاده به صورت ثبت اطلاعات و فیش برداری از منابع معتبر، مقالات و اسناد می باشد که به شیوه کتابخانه ای یا اسنادی انجام شد. روش تحلیل داده ها روش کدگذاری به شیوه (کدگذاری باز،کدگذاری محوری وکدگذاری انتخابی یاگزینشی) بود. یافته ها گویای آن بود که تحقیقات انجام شده قبلی توسط سایر محققان تاحدودی با نتایج بدست آمده در این تحقیق همخوانی داشته است و برخی از شاخص¬ها و مولفه بدست آمده در تحقیق حاضر بوسیله یافته¬های قبلی تایید می شود. پس از بررسی و مطالعات مبانی نظری و پیشینه تحقیقاتی و مستندات با مقالات و پژوهشگران 7 بعد، 28 مولفه و72 شاخص در قالب یافته¬های بخش شناسایی شد که شامل اندیشه فلسفي 4 مولفه و12 شاخص، اندیشه تربیتی 4 مولفه و10شاخص، اندیشه سیاسى4 مولفه و 9 شاخص، تربیت مطلوب 4 مولفه و 11 شاخص، توحید صفاتی 4 مولفه و 9 شاخص، سعادت 4 مولفه و 11 شاخص و حکمت متعالیه 4 مولفه و10 شاخص شناسایی شد.</p> تفاصيل المقالة