• فهرس المقالات وحدت

      • حرية الوصول المقاله

        1 - تبيين الزامات سیاسی- عقلانی وحدت ملی در انديشۀ امام خميني(ره)
        محمدحسین جمشیدی
        در اندیشه و نگرش امام خميني كه نشأت‌گرفته از آيين حنيف و توحيدي اسلام است، مؤمنين هم امتي واحده محسوب مي‌شوند و هم بر مبنای اقتضائات با توجه به سرنوشت مشترك خویش در چارچوب مرزهای اعتباری جغرافیایی (ملی) برای تحقق این سرنوشت مشترک، به جهت‌گيري اعتقادی، سیاسی و عملی واحدی أکثر
        در اندیشه و نگرش امام خميني كه نشأت‌گرفته از آيين حنيف و توحيدي اسلام است، مؤمنين هم امتي واحده محسوب مي‌شوند و هم بر مبنای اقتضائات با توجه به سرنوشت مشترك خویش در چارچوب مرزهای اعتباری جغرافیایی (ملی) برای تحقق این سرنوشت مشترک، به جهت‌گيري اعتقادی، سیاسی و عملی واحدی نیاز دارند. با وجود چنین جهت گیری است که آنان با اعتصام به حبل‌الله مي‌توانند به مقام خلافت‌ الهي در زمين نائل شوند. بر این مبنا ما در اين نوشتار در پي بررسي این مسئله هستیم که نگرش امام خمینی(ره) به وحدت ملی از چه بنیادهای سیاسی - عقلانی برخوردار است. با بررسی تحلیلی اندیشه‌های امام خمینی(ره) درمی‌یابیم که مسئلۀ وحدت و انسجام ملي نیز چونان سایر گونه‌های وحدت و همبستگی بر مبناي الزامات سیاسی و اقتضائات محيطي، ضرورتي است كه هم مبتني بر شواهد و براهین عقلي است و هم مبتنی بر براهين شرعي است. در نتیجه امام خمینی نگاهی دو بعدی - عقلانی و وحیانی - به امر وحدت دارد. اما آنچه مورد بحث اين نوشتار است، دلايل و براهین سیاسی - عقلاني وحدت و انسجام ملی در انديشۀ بنيان‌گذار جمهوري اسلامي ايران است. در اين عرصۀ امام خميني(ره) بر بداهت عقلي وحدت، اقتضاي عقل سياسي، وجود دشمن مشترك، توسعۀ فرهنگي، سياسي و اجتماعي، اصل حفظ و تداوم انقلاب اسلامی و ارزش‌هايش و در نهايت طرح وحدت و انسجام ملي به مثابۀ يك راهبرد براي دست يافتن به آزادي، رهايي و پيروزي تأكيد دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - تبیین نسبت شکاف‌های اجتماعی و وحدت ملی در ایران
        علي‌اصغر  قاسمي سیانی
        حفظ و تقویت وحدت و همبستگی ملی، یکی از مهم‌ترین اولویت‌های تمام نظام‌های سیاسی است؛ زیرا افزایش ضریب همبستگی ملی باعث کاهش تهدیدهای داخلی و خارجی و مآلاً فراهم شدن زمینه‌های مناسب برای توسعه و پیشرفت کشور می‌شود. ایران از جمله کشورهایی است که با اتکا به پیشینۀ تاریخی و أکثر
        حفظ و تقویت وحدت و همبستگی ملی، یکی از مهم‌ترین اولویت‌های تمام نظام‌های سیاسی است؛ زیرا افزایش ضریب همبستگی ملی باعث کاهش تهدیدهای داخلی و خارجی و مآلاً فراهم شدن زمینه‌های مناسب برای توسعه و پیشرفت کشور می‌شود. ایران از جمله کشورهایی است که با اتکا به پیشینۀ تاریخی و تمدنی خود در طول قرن‌های متمادی توانسته است بر چالش‌های معطوف به واگرایی غلبه کند، به نحوی که علی رغم اشغال این کشور و نیز انتزاع بخش‌هایی از سرزمین پهناور آن، همواره در طول تاریخ به عنوان یک واحد سیاسی قدرتمند، مستقل و دارای حاکمیت فراگیر به حیات خود ادامه داده است. در چند دهه اخیر نیز وحدت و همبستگی ملی بیش از پیش در معرض چالش‌های داخلی و تهدیدهای خارجی قرار گرفته که از جمله مهم‌ترین چالش‌های داخلی فعال شدن برخی شکاف‌های اجتماعی در مقاطعی از زمان بوده است. این مقاله بدون انکار، نقش تهدیدهای خارجی در تضعیف وحدت ملی بر عوامل داخلی تمرکز کرده و می‌کوشد نسبت چهار شکاف اجتماعی عمده در ایران (شکاف نسلی، جنسیتی، قومی و مذهبی) را با ابعاد مختلف وحدت و همبستگی ملی (ابعاد دینی، سرزمینی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی) بررسی کند. روش مورد استفاده در این مقاله، روش تحلیل ثانویۀ یافته‌های پژوهشی و مقطع مورد بررسی دهۀ 1390- 1380 است. نتایج به دست آمده نشان می‌دهد بین دو سر طیف‌های معطوف به شکاف‌های اجتماعی دربارۀ ابعاد مختلف وحدت و همبستگی ملی اختلاف نظر جدی وجود ندارد و هم گرایی ملی در ایران از سطح مناسبی برخوردار است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - کارکردهای اجتماعی وحدت در اندیشه امام خمینی(ره) بر اساس رویکرد وحدت سیاسی
        سید ابوالحسن  نواب جواد  حقیر مددی
        امام خمینی یکی از شخصیت‌های برجسته و موثر جهان اسلام است که در قرن حاضر جهت ارتقای وضعیت موجود مسلمانان تاکید بسیاری به وحدت کرده است به نحوی که شاید بتوان گفت امر وحدت یکی از مهمترین اندیشه‌های سیاسی ایشان قبل از انقلاب و به ویژه بعد از انقلاب می‌باشد. از آنجا که وحدت أکثر
        امام خمینی یکی از شخصیت‌های برجسته و موثر جهان اسلام است که در قرن حاضر جهت ارتقای وضعیت موجود مسلمانان تاکید بسیاری به وحدت کرده است به نحوی که شاید بتوان گفت امر وحدت یکی از مهمترین اندیشه‌های سیاسی ایشان قبل از انقلاب و به ویژه بعد از انقلاب می‌باشد. از آنجا که وحدت در جهان معاصر اسلام به دو نوع وحدت تقریبی و وحدت سیاسی مطرح شده است لازم است که اندیشه‌های امام خمینی که داعیه دار امر وحدت میان مسلمانان است از این جهت بررسی شود. یکی از راه‌های بررسی این مقوله تطابق کارکردهای وحدت از منظر امام خمینی با این دو نوع اندیشه وحدتی می‌باشد. بر این اساس این مقاله قصد دارد با روش تحلیلی- توصیفی و با استناد به سخنان، نامه‌ها و پیام‌های ایشان این مقوله را بررسی کند. بررسی‌های این پژوهش نشان می‌دهد کارکردهای مطرح شده از منظر امام خمینی با اندیشه وحدت سیاسی مسلمانان تطابق بیشتری دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - تبیین رابطه وجودی خداوند با مخلوقات با بررسی و نقد ادله تشکیک در حکمت صدرایی
        احمد سعیدی یاسر  حسین‌پور مهدی  ایمانی مقدم
        صدرالمتألهین متناسب با نگاه اصالت وجودی خود، تشکیک در مراتب وجود را بنا نهاد و آن را تشکیک خاصی نامید، اما در این که منظور او از تشکیک در وجود چه بوده، تفاسیر مختلفی ارائه شده است. برخی وحدت تشکیکی وجود را یک آموزه متوسط از حکمت متعالیه برای نزدیک کردن ذهن متعلمان فلسفه أکثر
        صدرالمتألهین متناسب با نگاه اصالت وجودی خود، تشکیک در مراتب وجود را بنا نهاد و آن را تشکیک خاصی نامید، اما در این که منظور او از تشکیک در وجود چه بوده، تفاسیر مختلفی ارائه شده است. برخی وحدت تشکیکی وجود را یک آموزه متوسط از حکمت متعالیه برای نزدیک کردن ذهن متعلمان فلسفه به سوی رأی نهایی ملاصدرا(ره) یعنی وحدت شخصی وجود دانسته‌اند. برخی دیگر تشکیک وجود را نسخة فلسفی و تفسیر صحیح از وحدت شهود عارفان دانسته‌اند.اما برخی معتقدند که وحدت وجود عرفانی به معنای موجودیتِ همه موجودات به عین وجود واجب‌تعالی است و تشکیک صدرایی نیز دقیقا به همین معناست. بر این اساس، تشکیک بدان معناست که تنها یک وجودِ بسیط و اطلاقی محقق است و کثرات به‌رغم موجود بودن، وجودی غیر از آن وجود بسیط و مطلق و واحد ندارند. به عبارت دیگر، به اعتقاد طرفداران این تفسیر، صدرالمتألهین(ره) در صدد اثبات موجودیت همة وجودات به وجود خداوند، و یا به بیان دیگر، اثبات وجود بودن وجود خداوند برای همة موجودات بوده است.در این مقاله، تفسیر اخیر را دیدگاه نهایی ملاصدرا فرض کرده و با این اصل موضوع، برخی ادلة او را برای اثبات این تفسیر، تقریر و بررسی نموده‌ایم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - وحدت وجود عرفانی در سنجه فقه امامیه
        محمد رسول آهنگران مهدی   جلیلی خامنه
        یکی از اعتقادات شکل گرفته در میان عده‌ای از مسلمین ، نظریه وحدت وجود عرفانی است که محل اختلاف عرفا و برخی از فقها واقع شده است؛ از سویی توحید ناب و از سویی کفر و الحاد قلمداد گردیده است. بنابراین روشن ساختن جوانب مساله از طریق تتبع و تحلیل سخنان فقها و نیز کلمات عرفا در أکثر
        یکی از اعتقادات شکل گرفته در میان عده‌ای از مسلمین ، نظریه وحدت وجود عرفانی است که محل اختلاف عرفا و برخی از فقها واقع شده است؛ از سویی توحید ناب و از سویی کفر و الحاد قلمداد گردیده است. بنابراین روشن ساختن جوانب مساله از طریق تتبع و تحلیل سخنان فقها و نیز کلمات عرفا در این مساله جهت دستیابی به نظر صحیح امری لازم است. پس از بررسی و تامل در بیانات فقها و نیز سخنان عرفا در باب وحدت وجود مشخص گردید نزد فقها دو دیدگاه عمده در مساله وجود دارد که عبارتند از تکفیر مطلق و دیگر ، تفصیل در مساله که در نهایت می‌توان گفت که تکفیر قائلین به وحدت وجود ناظر به اعتقادات جاهلان صوفیه است که سخنانشان در فضای حلول و یا همه خدا انگاری موجودات است. و از جانب دیگر با توجه به عموماتی که اصل اولیه را اسلام افراد اقرار کننده به شهادتین می داند قائلین به وحدت وجود ، مسلمان و طاهرند و اساسا فقیه تا زمانی که موضوع شناسی مساله برای او واضح نشده است مجاز به تکفیر نخواهد بود. همچنین پیدایش فقهای عارف و عارفان فقیه و نوع نگاه آنان به مساله از باب خبره بسیار راهگشاست. در این مقاله از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و استفاده از داده‌های کتابخانه‌ای بهره برده شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - نسبت زيبايي و خير در هستي‌شناسي افلاطون
        حسين  غفاري بهناز  پروين
        بنابر تفاسير گوناگون، نسبت ميان خير و زيبايي در انديشه افلاطون در طيفي ميان تساوي و تغاير نوسان دارد و هرکدام از اين تفاسير سرنوشت متفاوتي را براي زيباشناسي و اخلاق افلاطوني و نسبت آنها با مابعدالطبيعه او رقم ميزند. بسياري از مفسران، حقيقت و خير در نظر افلاطون را يکي أکثر
        بنابر تفاسير گوناگون، نسبت ميان خير و زيبايي در انديشه افلاطون در طيفي ميان تساوي و تغاير نوسان دارد و هرکدام از اين تفاسير سرنوشت متفاوتي را براي زيباشناسي و اخلاق افلاطوني و نسبت آنها با مابعدالطبيعه او رقم ميزند. بسياري از مفسران، حقيقت و خير در نظر افلاطون را يکي ميدانند، در حالي که نسبت زيبايي و خير دقيقاً روشن نيست. با بررسي ويژگيهاي هريک از اين دو در محاورات مختلف و زمينه ها و دلايل توصيف اين رابطه از زبان خود افلاطون، ميتوان علاوه بر يافتن اين نسبت، حدود زيباشناسي افلاطوني را ترسيم نمود و به جايگاه زيبايي بمثابه حقيقت وجود در هستي‌شناسي افلاطون پي‌برد. در اين جستار براساس روش تجويزي افلاطون در نامه هفتم براي معرفت نسبت به هر موضوع، به رابطه زيبايي با مفاهيم مترادفش يعني لذت، هماهنگي، تناسب، نظم و وحدت ميپردازيم و ميکوشيم با پاسخگويي به دلايل مغايرت خير و زيبايي نشان دهيم که ساير تعاريف و معاني زيبايي به وحدت تأويل‌پذيرند و حقيقت زيبايي همان خير بمثابه وحدت است. در نتيجه، زيبايي علت وجود و غايت همه چيز است و بر اين اساس، اخلاق و زيباشناسي دو وجه هستي‌شناسي واحد افلاطون محسوب ميشوند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - لوگوس و حركت در فلسفه هراكليتوس
        سيدمحمدرضا  حسيني خامنه رضا  سلیمان حشمت
        هراكليتوس غالباً بعنوان فيلسوفي شناخته ميشود كه قائل به حركت و صيرورت در تمامي اشياء است. او قائل به نوعي نبرد و كشمكش ميان «اضداد» ميباشد كه مآلاً به وحدت ميان آنها مي‌انجامد. اما در مكتب او اصول ثابتي هست كه كمتر به آن توجه ميشود، مهمترين اين اصول، لوگوس است كه تعابير أکثر
        هراكليتوس غالباً بعنوان فيلسوفي شناخته ميشود كه قائل به حركت و صيرورت در تمامي اشياء است. او قائل به نوعي نبرد و كشمكش ميان «اضداد» ميباشد كه مآلاً به وحدت ميان آنها مي‌انجامد. اما در مكتب او اصول ثابتي هست كه كمتر به آن توجه ميشود، مهمترين اين اصول، لوگوس است كه تعابير ديگري ـ مانند آتش، خدا(تئوس) و غيره ـ نيز براي آن بكار ميرود. لوگوس بنظر هراكليتوس قانوني ثابت و الهي است كه ميان همه اشياء هماهنگي برقرار ميكند و بعقيده او «حكيم» كسي است كه كلام لوگوس را بشنود و مطابق آن رفتار كند. بر همين اساس است كه ميتوان گفت كه علاوه بر سيلان اشياء اين عالم، هراكليتوس در فلسفه خود به وحدت و ثبات نيز معتقد ميباشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        8 - نگين درخشان اسلام در اشبيليه؛ تحليل تاريخي فصوص‌الحكم ابن‌عربي
        مسعود  احمدي افزادي
        ابن‌عربي يكي از شخصيتهاي مهم عرفان نظري در جهان اسلام است. او بواسطه استفاده از مرده ريگ عرفاي بزرگ اسلامي و بويژه ايراني از يكسو و نيز برخورداري از ميراث فكري متفكران مسلمان در غرب سرحدات اسلامي و بويژه اشبيليه يا همان سويل، جايگاه منحصر به فردي در ميان عارفان مصنف مسل أکثر
        ابن‌عربي يكي از شخصيتهاي مهم عرفان نظري در جهان اسلام است. او بواسطه استفاده از مرده ريگ عرفاي بزرگ اسلامي و بويژه ايراني از يكسو و نيز برخورداري از ميراث فكري متفكران مسلمان در غرب سرحدات اسلامي و بويژه اشبيليه يا همان سويل، جايگاه منحصر به فردي در ميان عارفان مصنف مسلمان دارد. منزلگاه فرهنگي اندلس بعنوان خط تقارن فكري عرفان اسلامي با عرفان مسيحي و بخصوص با عرفان يهودي برآمده از پس قرنها در اين نقطه از زمان و مكان و تأثيرگذاري ابن‌عربي بر اين جريانها ضرورت شناخت مستمر او را با قلمهاي مختلف بيشتر نشان ميدهد و در اين ميان او را بايد با فصوص الحكم در ترازوي شناخت قرار داد؛ چرا كه اين اثر بزرگ ابن‌عربي محصول جدي جريان تاريخي عرفان اسلامي و اندلس است. شارحان زيادي فصوص الحكم را شرح كرده‌اند كه همه لزوماً دست ارادت به مصنف نداده‌اند بلكه آراء او را در شرحهايشان نقد نيز كرده‌اند لكن همه او را به بزرگي فكر در اين اثر ستوده‌اند. نوشتار حاضر نگاهي تحليلي به شخصيت محيي‌الدين مي‌اندازد و فصوص الحكم را در ترازوي نگاه مصنف و شارحان آن مورد بررسي شناختي شكلي و محتوايي قرار ميدهد تا از زواياي اين شناخت، جستارهاي بعدي را بصورت تطبيقي در محيط بين‌الادياني اندلس بهتر بتوان انجام داد و انديشه‌هاي اين بزرگمرد مكتب اندلس را در نقطه تقارن فرهنگها بهتر درك كرد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        9 - ارزيابي انتقادي خوانش هگل از بنياد آموزه‌هاي هراكليتوس
        داريوش  درويشي
        فلسفه‌ آلماني در آغاز دوران نو، نگاه خود را بيش از تمام ديگر سنتهاي فلسفي، بسمت يونانيان گرداند و نخستين بنيادها و جانمايه‌هاي خود را از فلسفه‌ يوناني به وام گرفت؛ اين سنت يوناني‌گرايي در فلسفه‌ آلماني، از سويي ژرفاي تازه‌‌يي به اين آموزه‌ها بخشيد و از سوي ديگر، به پاره أکثر
        فلسفه‌ آلماني در آغاز دوران نو، نگاه خود را بيش از تمام ديگر سنتهاي فلسفي، بسمت يونانيان گرداند و نخستين بنيادها و جانمايه‌هاي خود را از فلسفه‌ يوناني به وام گرفت؛ اين سنت يوناني‌گرايي در فلسفه‌ آلماني، از سويي ژرفاي تازه‌‌يي به اين آموزه‌ها بخشيد و از سوي ديگر، به پاره‌يي بدفهميها دربارة‌ فلسفه‌ يونان انجاميد. نوشتار حاضر، ميكوشد يكي از پرآوازه‌ترين اينگونه بدفهميها را صورتبندي نمايد. اين بدفهمي، به بنياد آموزه‌هاي هراكليتوس بازميگردد؛ فيلسوفان کهني همچون افلاطون و ارسطو كه كتاب هراكليتوس را در دست داشتند، آموزه‌ جنبش را بنياد آموزه‌هاي هراكليتوس ميدانستند. اين در حالي بود كه هگل، در اوج فلسفه‌ نوين آلماني، كوشيد فلسفه‌ خود را با آموزه‌هاي هراكليتوس هماهنگ سازد، اما از آنجا كه اين کار شدني نبود، آموزه‌هاي هراكليتوس را با مباني فلسفه‌ خويش همساز نمود. براي نمونه، وي بنياد فلسفه‌ هراكليتوس را، نه آموزه‌ «جنبش»، بلكه آموزه‌ «يگانگي هميستاران [= اضداد]» پنداشت. اين خوانش هگل، بزودي از سوي برخي پژوهشگران فلسفه‌ يونان پذيرفته شد و نوشتار حاضر ميكوشد نشان دهد كه بازگشتن به خوانش کهن از بنياد فلسفه‌ هراكليتوس، بسيار شايسته‌تر از پذيرفتن خوانش هگلي از چيستي اين بنياد است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        10 - خداوند از منظر الهيات پويشي و ملاصدرا
        حامد  ناجي اصفهاني
        گفتار حاضر از آنرو كه به بررسي تطبيقي دو جريان فکري نظر دارد، در دو بخش سامان يافته است: الف) الهيات پويشي: اين جريان فکري که در قرن بيستم ظهور يافت، يکي از فرايندهاي تکاملي انديشة خردورزان حوزۀ دين است. اينان با توجه به تمام مناقشات موجود در قرون وسطي و دين‌گريزي مدرن أکثر
        گفتار حاضر از آنرو كه به بررسي تطبيقي دو جريان فکري نظر دارد، در دو بخش سامان يافته است: الف) الهيات پويشي: اين جريان فکري که در قرن بيستم ظهور يافت، يکي از فرايندهاي تکاملي انديشة خردورزان حوزۀ دين است. اينان با توجه به تمام مناقشات موجود در قرون وسطي و دين‌گريزي مدرنيته، در پي عرضه نويني از الهيات دينيند که در طي آن مفاهيم گوناگوني ـ همچون خداوند، سرمديت خداوند، قدرت وي، چگونگي شرور در عالم، جهان هستي، چگونگي ارتباط خداوند با جهان هستي، تعامل تغيير در جهان با خداوند ـ را مورد بازکاوي قرار ميدهند. اين طرح نو که توسط آلفرد نورث وايتهد بنا نهاده شد و بوسيلة چارلز هارت شورن و ديويد راي گريفين تفصيل يافت، اکنون بعنوان يکي از مکاتب رايج الهياتي و ديني در محافل غربي مورد گفتگوست. اين ديدگاه از دو سو قابل توجه است: 1. قرائتي نو از الهيات ديني که همگامي آن با متون مقدس مورد بحث است. 2. ارائة طرحي نو از هستي شناسي و چگونگي تعامل خداوند با جهان. ب) حکمت متعاليه صدرايي: حکمت متعاليه که نخستين بار بنيانهاي فلسفي آن توسط صدرالدين محمد شيرازي پي نهاده شد، در سه مرحله تکامل يافت: 1) مرحله سينوي در فهم وجود؛ 2) تشکيک وجود؛ 3) وحدت شخصي وجود. اگرچه ملاصدرا در طي کتاب بزرگ خود يعني الاسفارالاربعة به تمايز اين سه مرحله اشارتي نکرده است، ولي تحول آراء وي در طي رساله هاي گوناگونش بيانگر اين سير تکاملي ميباشد. وي با کشف اصالت وجود، در پي آن برآمد که فهم وجود را از مرحله مفهوم به مصداق تعميم دهد و سرانجام مجبور گرديد طرح وارۀ نويني را در نسبت خداوند با جهان هستي عرضه دارد که همين مهم عملاً در سه مرحله براساس سير فکري وي، قابل بازشناسي است. اين نگرشِ نوين به مفهومِ وجود، عملاً بيشتر مفاهيم الهيات ديني را درنورديد و وي را بر آن داشت که قرائتي نو از الهيات ديني عرضه دارد. نگارندۀ بر اين باور است که نظام تشکيکي وي برخلاف نظام وحدت شخصي او كه در حال تطور بوده، نظامي نسبتاً کامل است و نکتة درخور توجه در اين مقام، همگامي نسبي بنيان وحدت تشکيکي وجود با الهيات پويشي مسيحي است و البته چنانکه بيان خواهد گرديد، نظام صدرايي در فهم آموزه هاي ديني و تطبيقي از الهيات پويشي کارآمدتر بوده و بسيار دقيقتر ميباشد. از اينرو نوشتار حاضر، افزون بر طرح بحث الهيات پويشي و دستاوردهاي جديد آن در مفاهيم ديني، به مقايسه آن با دستگاه حکمت تشکيکي ملاصدرا پرداخته و وجوه قوّت و ضعف آن را مورد بررسي قرار خواهد داد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        11 - وحدت يا كثرت نوع انساني نزد ابن‌سينا، شيخ‌اشراق و ملاصدرا
        عبداله  صلواتي
        وحدت يا کثرت نوعي انسان يکي از مسائلي بوده که غالباً در سنت فلسفة حاشيه و بعنوان پيش فرض مطرح بوده است و بيشينة فيلسوفان مسلمان، از وحدت نوعي انسان دفاع ميکرده‌اند. اما مخالفان وحدت نوعي، با صورتي برهاني به طرح کثرت نوعي انسان پرداختند. البته در آثار موافقان وحدت نوعي ا أکثر
        وحدت يا کثرت نوعي انسان يکي از مسائلي بوده که غالباً در سنت فلسفة حاشيه و بعنوان پيش فرض مطرح بوده است و بيشينة فيلسوفان مسلمان، از وحدت نوعي انسان دفاع ميکرده‌اند. اما مخالفان وحدت نوعي، با صورتي برهاني به طرح کثرت نوعي انسان پرداختند. البته در آثار موافقان وحدت نوعي از جمله ابن‌سينا شواهدي دال بر کثرت نوعي انسان يافت ميشود. در اين جستار منحني تطورات نابرابري و کثرت نوعي انسان با محوريت متفکران برجسته و مؤثري چون ابن‌سينا، سهروردي و ملاصدرا مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد. منحني کثرت نوعي در تفکر فلسفي و کلامي جهان اسلام، دستخوش نوساناتي بوده است، اما سير پيدايي آن را ميتوان چنين فهرست کرد: کثرت نوعي انسان در حد شواهد نزد ابن‌سينا، وحدت نوعي مشکک (انسانهاي نابرابرِ برابر) نزد سهروردي و سه مدلِ وحدت نوعي مشكَك وجودي صرف، وحدت نوعي مشکک ماهوي در پي وحدت نوعي مشكَك وجودي و کثرت نوعي مشکک ماهوي در پي وحدت نوعي مشكَك وجودي نزد ملاصدرا؛ با اين توضيح که هريک از مدلهاي سه گانة صدرايي به دو صورتِ پيشين و پسين مطرح ميباشد. کثرت نوعي صدرايي بدليل پشتيباني توسط مباني، تنوع مدلها و اشتمال آن بر کثرت نوعي پيشين و پسين، فضاي دگرديسي‌شده ‌يي از نابرابري انسانها را پديد آورد که نگارنده براي نشان دادن تفاوت جوهري آن با کثرت نوعي انساني پيش از ملاصدرا، از آن به زيست نوعهاي انساني ياد کرده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        12 - تبيين و بررسي انتقادي رويکرد ملامحمد نعيم طالقاني به نظريه وحدت شخصي وجود
        سيدشهريار  کمالي سبزواري
        از ديدگاه ملامحمد نعيم طالقاني، نظريه وحدت شخصي وجود يا مستلزم عينيت محض واجب‌تعالي با اشياء است و يا مستلزم ممکن‌الوجود بودن واجب‌تعالي است و بتبع اين دو استلزام، اشکالات و مفاسد فراواني بر اين نظريه وارد ميشود که آن را نظريه‌يي غيرمعقول و غير قابل‌قبول ميسازد. ما در ن أکثر
        از ديدگاه ملامحمد نعيم طالقاني، نظريه وحدت شخصي وجود يا مستلزم عينيت محض واجب‌تعالي با اشياء است و يا مستلزم ممکن‌الوجود بودن واجب‌تعالي است و بتبع اين دو استلزام، اشکالات و مفاسد فراواني بر اين نظريه وارد ميشود که آن را نظريه‌يي غيرمعقول و غير قابل‌قبول ميسازد. ما در نوشتار حاضر پس از تحليل ديدگاه ايشان در باب اين نظريه، با استفاده از مفاهيمي مانند وجود رابط معلول و کثرت و تمايز احاطي، به تبيين نظريه وحدت شخصي وجود ميپردازيم و نشان خواهيم داد که هيچکدام از اشکالات مذکور، بر اين نظريه وارد نيست و ايشان در تبيين و تحقيق مرام عرفا در اينباب مصاب نميباشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        13 - مسئلة توحيد ذاتي و ارتباط آن با كاشفيت وحدت مفهوم از وحدت مصداق
        سيدمجيد  ميردامادي
        در اين مقاله، ضمن اثبات حكايت و كاشفيت مفهوم واحد از مصداق واحد و ابطال جواز انتزاع مفهوم واحد از مصاديق كثير، شبهة ابن كمونه بر برهان توحيد رد و توحيد ذاتي حق تعالي تبيين ميشود. شبهة ابن كمونه بر مبناي اصالت و تباين وجودها و به مسلك اصالت ماهيت، وارد است و بر مبناي اصا أکثر
        در اين مقاله، ضمن اثبات حكايت و كاشفيت مفهوم واحد از مصداق واحد و ابطال جواز انتزاع مفهوم واحد از مصاديق كثير، شبهة ابن كمونه بر برهان توحيد رد و توحيد ذاتي حق تعالي تبيين ميشود. شبهة ابن كمونه بر مبناي اصالت و تباين وجودها و به مسلك اصالت ماهيت، وارد است و بر مبناي اصالت و تشكيك خاصي وجود، دفع ميشود. روش اين پژوهش، توصيفي‌ـ‌ تحليلي با رويكرد انتقادي است. مهمترين نتايجي كه اين تحقيق به آنها دست يافته عبارتند از: 1. مفهوم و مصداق ذاتاً واحد هستند 2. انتزاع مفهوم واحد از مصاديق كثير از حيث كثرت، ممتنع است 3. حقيقت مشترك، مبدأ انتزاع مفهوم واحد است 4. وحدت مفهوم از وحدت مصداق كاشفيت دارد 5. نسبت عنوان وجوب وجود به حقيقت وجود، نسبت ذاتي به صاحب ذاتي است و مفهوم وجوب وجود، از حاق وجود واجب، بدون حيثيت تقييدي و تعليلي، انتزاع ميشود 6. شبهة ابن كمونه بر برهان توحيد واجب الوجود بر مبناي امتناع انتزاع مفهوم واحد از مصاديق كثير دفع ميشود 7. در فرضي كه واجب الوجود، وجود صرف يا بسيط دانسته شود، شبهه طرح نميشود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        14 - عقل بسيط انساني در نگاه ملاصدرا
        فروغ السادات رحيم پور مريم  فخرالديني
        در اين نوشتار با بررسي معاني «عقل بسيط» در نگاه ملاصدرا، معناي خاص آن در رابطه با نفس انساني آشكار ميگردد. وحدت و بساطت از جمله ويژگيهاي عقل بسيط انساني نزد ملاصدرا است و حصول اجمالي صور معقول نزد عقل بسيط، وصف خاصي است كه آن را از ساير مراتب ادراكي متمايز ميسازد. عقل ب أکثر
        در اين نوشتار با بررسي معاني «عقل بسيط» در نگاه ملاصدرا، معناي خاص آن در رابطه با نفس انساني آشكار ميگردد. وحدت و بساطت از جمله ويژگيهاي عقل بسيط انساني نزد ملاصدرا است و حصول اجمالي صور معقول نزد عقل بسيط، وصف خاصي است كه آن را از ساير مراتب ادراكي متمايز ميسازد. عقل بسيط انساني، عنوانيست كه براي مرتبة «عقل مستفاد» وضع شده است تا اولاً ويژگيهاي خاص اين مرتبه يعني بساطت و وحدت را روشن سازد، ثانياً هماهنگي وجودي عقل مستفاد با «عقل فعال» را كه مبدا افاضة صور معقول است و عقل مستفاد با آن اتحاد پيدا ميكند، برجسته سازد. ملاصدرا از اصطلاح عقل بسيط در تبيين فرآيند نزول وحي نيز استفاده ميكند و نزول قرآن را حاصل اتحاد عقل بسيط نفس انساني با عقل فعال يا «روح القدس» ميداند. با اين اتحاد، «قلم الهي» يا همان عقل فعال، صور معقول را در لوح نفس ناطقة نبي نقش ميكند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        15 - رابطة ‌وجود با ماهيت در حكمت متعاليه
        مقصود  محمدي
        نوع رابطة وجود با ماهيت در حكمت متعاليه در مباحث اصالت وجود و اعتباري بودن ماهيت مطرح شده است. ملا‌صدرا در اينباره با دو زبان يا با دو شيوه بيان مطلب كرده است. او از يكسو ميگويد وجود بالأصاله و بالذات تحقق دارد و ماهيت بالعرض و بواسطه وجود تحقق پيدا ميكند و با وجود متحد أکثر
        نوع رابطة وجود با ماهيت در حكمت متعاليه در مباحث اصالت وجود و اعتباري بودن ماهيت مطرح شده است. ملا‌صدرا در اينباره با دو زبان يا با دو شيوه بيان مطلب كرده است. او از يكسو ميگويد وجود بالأصاله و بالذات تحقق دارد و ماهيت بالعرض و بواسطه وجود تحقق پيدا ميكند و با وجود متحد است، اما از سوي ديگر معتقد است تنها «وجود» تحقق عيني دارد و ماهيت هرگز پا به عرصه وجود نميگذارد و فقط يك امر اعتباري محض است كه عقل از وجود انتزاع ميكند. اين دو تعبير ـ‌ظاهراً‌ـ متباين، موجب سر در گمي پژوهشگران گرديده است. از اينروي برخي او را به تناقضگويي متهم كرده و برخي ديگر كوشش نموده‌اند تا اين تعارض را بگونه‌يي توجيه كنند. با مراجعه به مجموعه آثار ملا‌صدرا روشن ميگردد كه در اين دو تعبير هيچگونه تعارضي وجود ندارد؛ جايي كه ملا‌صدرا ميگويد وجود بالذات و ماهيت بالعرض تحقق دارند منظورش ماهيت موجود است و آنجا كه موجوديت و تحقق ماهيت را نفي ميكند مراد ماهيت جدا از وجود است. ما در اين مقاله كوشش كرده ايم با استناد به آثار خود ملا‌صدرا اين مطلب را مدلّل كنيم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        16 - «وحدت وجود»، «وحدت شهود» و سخن‌گفتن از خداوند
        قاسم كاكايي طيبه  معصومي
        يكي از مهمترين مباحث در فلسفه، كلام و عرفان اسلامي، بحث سخن‌گفتن از خداست. در اين رابطه، «وحدت وجود» و «وحدت شهود» بعنوان دو نگرش به نحوة ارتباط بندة سالك عارف با خداوند و سخن‌گفتن از وي مطرح گشته‌اند. هر يك از ايندو ديدگاه نمايندگاني در سنت عرفان اسلامي داشته و هر كدام أکثر
        يكي از مهمترين مباحث در فلسفه، كلام و عرفان اسلامي، بحث سخن‌گفتن از خداست. در اين رابطه، «وحدت وجود» و «وحدت شهود» بعنوان دو نگرش به نحوة ارتباط بندة سالك عارف با خداوند و سخن‌گفتن از وي مطرح گشته‌اند. هر يك از ايندو ديدگاه نمايندگاني در سنت عرفان اسلامي داشته و هر كدام معتقدات خاصي در باب وحدت عارفانه دارند. در اين نوشتار، ابتدا با طرح نظرية وحدت وجود (بر پاية آراء ابن عربي) و سپس وحدت شهود (بر اساس ديدگاه علاءالدوله سمناني)، اختلاف آنها در باب وحدت مورد بحث قرار گرفته و سپس مفهوم «خداي متشخص» بعنوان يكي از استلزامات و معتقدات نظرية وحدت شهود، در مقابل خداي مطلق وحدت وجود، بررسي خواهد شد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        17 - زمينه‌ها و علل طرح نظريات فلسفي ناسازگار در آثار ملاصدرا
        سعيد  انواري
        ملاصدرا دربارة برخي از مباحث فلسفي در آثار مختلف خويش نظريات متفاوتي بيان كرده است كه در يك نظام فلسفي واحد قابل جمع با يكديگر نيستند. در اين مقاله با طرح اينگونه مباحث، علت متفاوت بودن نظريات ملاصدرا در موارد ذيل بررسي خواهد شد: موضوع حركت جوهري؛ حركت توسطيّه؛ عامل ايج أکثر
        ملاصدرا دربارة برخي از مباحث فلسفي در آثار مختلف خويش نظريات متفاوتي بيان كرده است كه در يك نظام فلسفي واحد قابل جمع با يكديگر نيستند. در اين مقاله با طرح اينگونه مباحث، علت متفاوت بودن نظريات ملاصدرا در موارد ذيل بررسي خواهد شد: موضوع حركت جوهري؛ حركت توسطيّه؛ عامل ايجاد زمان؛ ماهيت علم؛ علم الهي به جزئيات؛ فاعليت الهي؛ رابطة علت و معلول؛ ملاك نيازمندي ممكن به واجب؛ معاني ماهيت؛ نحوة اتصاف ماهيت به وجود؛ وحدت وجود؛ تجرد و حدوث نفس. با بررسي اين موارد مشخص ميشود كه طرح نظريات مختلف در آثار ملاصدرا ناشي از يكي از عوامل زير است: 1. تغيير ديدگاه ملاصدرا در طول زمان (وي نخست به اصالت ماهيت و سپس به اصالت وجود و تشكيك وجود قائل شده است و در نهايت به نظرية وحدت شخصي وجود دست يافته است)؛ 2. رعايت جنبة تعليمي در بيان مطالب؛ 3. طرح نظريات بر اساس مباني مختلف (مبناي قوم، مبناي وحدت تشكيكي وجود و مبناي وحدت شخصي وجود)؛ 4. تلاش براي نگارش يك دورة مدون از مباحث فلسفي. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        18 - نقدي بر «نقش روش‌شناختي قاعدة الواحد»
        مهدي  عظيمي
        «نقش روش‌شناختي قاعدة الواحد» عنوان مقاله‌يي است كه نويسندة آن معتقد است «تبيينگري قاعدة الواحد محدود به پاره‌‌يي از مسائل الهيات بالمعني‌الاخص است» و در نتيجه، استناد به آن «در اثبات مسائل منطقي، طبيعي و پاره‌يي از مسائل الهيات بالمعني‌الاعم» ناروا است. من در اين نوشتا أکثر
        «نقش روش‌شناختي قاعدة الواحد» عنوان مقاله‌يي است كه نويسندة آن معتقد است «تبيينگري قاعدة الواحد محدود به پاره‌‌يي از مسائل الهيات بالمعني‌الاخص است» و در نتيجه، استناد به آن «در اثبات مسائل منطقي، طبيعي و پاره‌يي از مسائل الهيات بالمعني‌الاعم» ناروا است. من در اين نوشتار و در پاسخ به مقالة مذكور نشان خواهم داد كه: 1ـ اين نگره را پيشتر ملاصدراي شيرازي درافكنده و حكيم سبزواري آن را برسنجيده و وازده است. آن مقاله اگرچه به ديدگاه ملاصدرا و سنجش و وازَنِش سبزواري اشاره كرده، هيچ پاسخي بدان نداده است؛ 2ـ خاستگاه اين نگره غفلت از قيد وحدت حيثيّت است؛ 3ـ در سراسر مقالة مذكور واحد حقيقي با واحد حق بهم درآميخته‌اند؛ 4ـ در آن مقاله، اصل و عكس قاعده به هم درآميخته و مدعاي ناظر به اصل قاعده دامنگير عكس آن گشته است؛ 5ـ نويسندة مقالة مذكور، «امتناع انتزاع مفهوم واحد از مصاديق كثير» را يكي از نمونه‌هاي كاربرد نارواي قاعدة «الواحد» بشمار آورده است درحاليكه فيلسوفان در اين مسئله از قاعدة «الواحد» بهره نبرده‌اند. بنظر ميرسد خاستگاه اين خطا، عليت‌انگاري رابطة مفهوم و مصداق است كه حتي با فرض آن هم بهتر است گفته شود كه اين مسئله بر عكس قاعده استوار است، نه بر اصل آن؛ حال آنكه ادعاي مقاله ـ بفرض درستي ـ دربرگيرندة اصل قاعده است، نه عكس آن. فراتر از اين، مسئله» يادشده حتي بر عكس قاعده هم استوار نيست. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        19 - تبيين و بررسي برهان علامه طباطبايي در ارجاع نظريه «تشكيك در وجود» به نظرية «وحدت شخصي وجود»
        حسين  کلباسی اشتری مهدي  ساعتچي
        نظرية وحدت شخصي وجود، اساس هستي‌شناسي عرفاني است، از اينرو گروهي از محققين اهل عرفان در مقام تبيين و دفاع از عقيدة خويش به اثبات برهانيِ اين نظريه اقدام نموده‌اند. حكيم و عارف معاصر، علامه طباطبايي نيز در آثار خود به اقامة براهيني در اثبات اين مدعا پرداخته‌ است. ازجملة أکثر
        نظرية وحدت شخصي وجود، اساس هستي‌شناسي عرفاني است، از اينرو گروهي از محققين اهل عرفان در مقام تبيين و دفاع از عقيدة خويش به اثبات برهانيِ اين نظريه اقدام نموده‌اند. حكيم و عارف معاصر، علامه طباطبايي نيز در آثار خود به اقامة براهيني در اثبات اين مدعا پرداخته‌ است. ازجملة اين براهين، برهاني است كه در آن از طريق واكاويِ برهان حكماي متألّه مبني ‌بر وحدت سنخي وجود و تشكيكي بودنِ آن، مدعاي عرفا مبني ‌بر وحدت شخصي وجود به اثبات رسيده ‌است. اين برهان از حيث روش استدلال و همچنين پرداختن به فروع و نتايجِ گوناگون مطلب، بويژه روشن ساختن نسبت ميان نظرية عارف و نظرية حكيم، بديع و قابل توجه است. مقالة حاضر پس از تقرير هر يك از دو نظريه، به تبيين و تحليل برهان مذكور پرداخته و برخي از نتايج متفرع بر آن را مورد بررسي قرار ميدهد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        20 - مسئلة مطابقت در معرفت‌شناسي وجودي ملاصدرا
        شهناز  شايان‌فر
        ‌نظرية مطابقت در صدق، يكي از كهنترين و مهمترين نظريات در باب شناخت حقيقت است. فيلسوفان مسلمان تفسير واحدي از نظرية مذكور بدست داده‌ و تطابق ذهن و عين را صرفاً تطابقي ماهوي تلقي كرده‌اند. ملاصدرا نيز همگام با پيشينيان، در مبحث وجود ذهني و ديگر مباحث مرتبط با علم، از وحدت أکثر
        ‌نظرية مطابقت در صدق، يكي از كهنترين و مهمترين نظريات در باب شناخت حقيقت است. فيلسوفان مسلمان تفسير واحدي از نظرية مذكور بدست داده‌ و تطابق ذهن و عين را صرفاً تطابقي ماهوي تلقي كرده‌اند. ملاصدرا نيز همگام با پيشينيان، در مبحث وجود ذهني و ديگر مباحث مرتبط با علم، از وحدت ماهوي ذهن و عين سخن ميگويد. جستار حاضر در صدد پاسخ به اين پرسش است كه چگونه ميتوان بر اساس امكانات دروني فلسفة ملاصدرا از مطابقت وجودي ذهن و عين در فلسفة‌ او سخن گفت؟ نگارنده در اين پژوهش سعي كرده است با تبيين برخي امكانات دروني فلسفة ملاصدرا، از جمله نگرش وجودي او به علم، تفكيك ميان علم و صورت ذهني، وحدت تشكيكي وجود، كينونتهاي پيشين انسان و در پي آن دريافت حضوري از پديده‌ها، به تبيين مطابقت وجودي ذهن و عين بپردازد. نتيجة اين بررسيها نشان ميدهد كه تطابق ماهوي در پي تطابق وجودي مطرح ميشود. بديگر سخن، اگر تطابق ماهوي را بپذيريم بايد مقدم بر آن تطابق وجودي را بعنوان مقوم تطابق ماهوي پذيرفته باشيم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        21 - وحدت وجود از نگاه ملاصدرا
        سيدمرتضي  حسيني شاهرودي محمدعلي  وطن‌دوست
        ملاصدرا در سير انديشة فلسفي خود توانست با مباني و اصول فلسفي خود، از وحدت تشكيكي به وحدت شخصي وجود برسد. وي با تفسير عليت به تجلي، حقيقت وجود را منحصر در واجب تعالي دانست و غير او را تطورات و تجليات وجود واحد واجبي تلقي كرد. نگارنده در اين مقاله ميكوشد نظريه» نهايي ملاص أکثر
        ملاصدرا در سير انديشة فلسفي خود توانست با مباني و اصول فلسفي خود، از وحدت تشكيكي به وحدت شخصي وجود برسد. وي با تفسير عليت به تجلي، حقيقت وجود را منحصر در واجب تعالي دانست و غير او را تطورات و تجليات وجود واحد واجبي تلقي كرد. نگارنده در اين مقاله ميكوشد نظريه» نهايي ملاصدرا در باب وحدت وجود را بدست آورد و همانندي وحدت وجود در حكمت متعاليه با وحدت وجود عرفاني را نشان دهد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        22 - تبيين شطحيات عرفاني در حوزة معرفتشناسي حكمت متعاليه
        محمد  نجاتي
        ابهام و تناقض در بيان، از جمله مهمترين شاخصه‌هاي شطحيات عرفاني در حوزة معرفتشناسي است. از نظر ملاصدرا وضوح يا ابهام شهود عرفاني، ارتباط مستقيمي با ميزان اشتداد نفس و صفاي باطن عارف در فرايند وحدت عاقل و معقول و رياضتهاي شرعي دارد. بر اين اساس، وي بروز ابهام در شهود را م أکثر
        ابهام و تناقض در بيان، از جمله مهمترين شاخصه‌هاي شطحيات عرفاني در حوزة معرفتشناسي است. از نظر ملاصدرا وضوح يا ابهام شهود عرفاني، ارتباط مستقيمي با ميزان اشتداد نفس و صفاي باطن عارف در فرايند وحدت عاقل و معقول و رياضتهاي شرعي دارد. بر اين اساس، وي بروز ابهام در شهود را محصول عدم اشتداد نفس عارف و همچنين فقدان رياضتهاي شرعي ميداند كه منجر به دستكاري احتمالي و بروز خطا و انحراف در تصديق ميگردد. در مسئلة تناقض، صدرا بر اساس مباني هستي‌شناختي خويش، شطح را بدليل اشتمال بر دعوي حلول و اتحاد با ذات خداوند، مقوله‌يي متناقض ميداند كه مستلزم دوگانگي در اصل وجود خارجي است. او بدليل شاخصه‌هاي مذكور صراحتاً شطح را آفت دين و عقايد ديني عوام ميداند. با اين وجود، بر اساس مباني معرفتشناختي خويش، سعي ميكند عرفاي وحدت وجودي چون بايزيد و حلاج را از اين اتهام مبرا سازد. صدرالمتألهين بر اساس رابطة تشأن بين حق و خلق معتقد است تجربة اين عرفا از فنا بمعناي ترك التفات از خود و انانيت خويشتن و التفات كلي به ذات خداوند است و ايراد شطح احتمالي بدين علت است كه ايشان أعلي مراتب وحدت عاقل و معقول را تجربه كرده‌اند كه مستلزم وحدت عاقل و معقول بالذات و بالعرض بوده و نميتوان چنين تجربه‌يي را به اتحاد و حلولي متصف نمود كه ويژگي اساسي شطحيات صوفيان است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        23 - ملاصدرا؛ از تشكيك عامي تا توحيد خاصي
        عبدالعلي  شكر مرتضي  حامدي
        اصطلاح «تشكيك» نخستين‌بار در مباحث منطقي رايج شد و بدنبال آن در فلسفه نيز كساني همچون ابن‌سينا و سهرودي به استفاده و بحث از آن مبادرت كردند. از مجموع آثار ابن سينا برمي‌آيد كه وي فقط در محدودة تشكيك عامي گام ‌برداشته است. سهروردي نيز كه زمينة تشكيك خاصي را در انديشة ملا أکثر
        اصطلاح «تشكيك» نخستين‌بار در مباحث منطقي رايج شد و بدنبال آن در فلسفه نيز كساني همچون ابن‌سينا و سهرودي به استفاده و بحث از آن مبادرت كردند. از مجموع آثار ابن سينا برمي‌آيد كه وي فقط در محدودة تشكيك عامي گام ‌برداشته است. سهروردي نيز كه زمينة تشكيك خاصي را در انديشة ملاصدرا فراهم ساخت، بدليل اعتباري دانستن وجود، به تشكيك در ذات و ماهيت روي آورد؛ نظريه‌يي كه مورد پذيرش ملاصدرا و حكماي مشايي واقع نشد. اگر اصالت، وحدت و تشكيك وجود سه پاية‌ اصلي حكمت متعاليه باشد، تشكيك خاصي و خاص الخاصي، تكميل كنندة‌ آن و اوج حكمت متعاليه صدرايي خواهد بود. ملاصدرا ابتدا تشكيك خاصي را در ردّ تشكيك عامي و نظرية‌ تباين وجودات مطرح ساخت و آنگاه به تفسير نويني از آن در قياس با تشكيك خاصي اشراقي همت گماشت. وي ضمن عبور از اين نوع تشكيك و با الهام از انديشة عرفاني و آيات وحياني، به تشكيك خاص الخاصي نائل آمد تا بتواند با تمسك به آن، كثرت موجودات را توجيه نمايد و تفسير جديدي از توحيد ارائه دهد كه همسو با توحيد عرفاني باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        24 - تبيين عرفاني ملاصدرا از نظرية وحدت شخصي وجود
        منيره  سيدمظهري
        تلاش فكري عميق و توأم با شهود حكيم ملاصدرا در تحقيقات پيرامون حقيقت هستي، سرانجام او را به نظريه وحدت شخصي وجود رسانيد تا آنجا كه خود در برخي آثارش خصوصاً رساله عرفاني ايقاظ النائمين‌ ‌همعقيده با عرفا بصراحت بر لزوم باور به وحدت شخصي وجود اذعان نموده است. او در تبيين عر أکثر
        تلاش فكري عميق و توأم با شهود حكيم ملاصدرا در تحقيقات پيرامون حقيقت هستي، سرانجام او را به نظريه وحدت شخصي وجود رسانيد تا آنجا كه خود در برخي آثارش خصوصاً رساله عرفاني ايقاظ النائمين‌ ‌همعقيده با عرفا بصراحت بر لزوم باور به وحدت شخصي وجود اذعان نموده است. او در تبيين عرفاني اين نظريه در ساحت هستي‌شناسي، از رهگذر مباحثي همچون اصطلاح شناسي وجود، بيان رابطه ميان وجود و ماهيت، شرح اعتبارات ماهيات ـ هم از حيث تعين في نفسه و هم از حيث تنزل وجودي آنها‌ـ ابتدا نظريه وحدت تشكيكي وجود را طرح و نكات ظريفي را در مفاد اين نظريه بيان مينمايد و سپس از طريق برهان عدمي بودن ازلي و ابدي ممكنات، با بياني عرفاني به تبيين وحدت شخصي وجود نظر ميكند و در نهايت نتيجه ميگيرد كه وحدت و يگانگي موجودات در ذات وجودي خود، نه وحدت و اشتراك سنخي بلكه وحدت شخصي و سرياني است. از نظر او، وجود حقيقي مختص به وجود خداي تعالي است و ممكنات همگي ظهور، نمود و شئون اوصاف وجود حقند و نسبت به آن، وجود ظلي و قيام سايه‌وار دارند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        25 - بررسي و نقد ديدگاه فياض لاهيجي درباره وحدت وجود عرفاني
        محمود صیدی هادی هاشمی
        وحدت وجود يكي از مهمترين مسائل عرفان نظري است كه عرفا تلاش بسياري براي تبيين آن با توجه به مباني عرفاني نموده‌اند. با وجود اين، مسئله اساسي تبيين برهاني اين نظريه عرفاني است. فياض لاهيجي، يكي از برجسته‌ترين متكلمان و فلاسفه شيعي، نخست اشكالاتي را با توجه به مباني فلسفه أکثر
        وحدت وجود يكي از مهمترين مسائل عرفان نظري است كه عرفا تلاش بسياري براي تبيين آن با توجه به مباني عرفاني نموده‌اند. با وجود اين، مسئله اساسي تبيين برهاني اين نظريه عرفاني است. فياض لاهيجي، يكي از برجسته‌ترين متكلمان و فلاسفه شيعي، نخست اشكالاتي را با توجه به مباني فلسفه مشائي بر نظريه وحدت وجود وارد كرده، سپس آن را همان وحدت تشكيكي وجود در حكمت متعاليه دانسته و در نهايت به نقد فلسفي‌ ـ ‌كلامي نظريه محقق دواني در اينباره پرداخته است. پژوهش حاضر نشان ميدهد كه انتقادات لاهيجي به ديدگاه وحدت وجود ناشي از غفلت وي نسبت به مباني عرفاني بوده و تشكيك وجود با وحدت آن در نظر عارفان متفاوت است، بنابرين نميتوان وحدت وجود را همان تشكيك وجود دانست. نظريه دواني نيز ناشي از مغالطه اشتراك اسم ميان اصطلاحات عرفاني با فلسفي و كلامي است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        26 - تشكيك خاصي وجود از ديدگاه آقاعلي مدرس و تفاوت آن با ساير انواع تشكيك خاصي
        ‌‌سيد شهريار  كمالي سبزواري
        در حكمت متعاليه مناط تشكيك خاصي، بازگشت مابه الاشتراك به مابه الامتياز است. اين، يك ضابطه و معيار عام است بگونه‌يي كه بر اساس آن حداقل سه قسم تشكيك خاصي را ميتوان تعريف نمود. در قسم اول از انواع تشكيك خاصي، كثرت بر وحدت غلبه يافته است بگونه‌يي كه تمام موجودات و كثرات ه أکثر
        در حكمت متعاليه مناط تشكيك خاصي، بازگشت مابه الاشتراك به مابه الامتياز است. اين، يك ضابطه و معيار عام است بگونه‌يي كه بر اساس آن حداقل سه قسم تشكيك خاصي را ميتوان تعريف نمود. در قسم اول از انواع تشكيك خاصي، كثرت بر وحدت غلبه يافته است بگونه‌يي كه تمام موجودات و كثرات هستي صرفاً در سنخ وجود با يكديگر اشتراك دارند. در قسم ديگر غلبة وحدت بر كثرت حاكم است بگونه‌يي كه تمام كثرات عالم وجود، مراتب يك وجود واحد هستند. در اين بين، قسم سومي نيز مطرح است كه راه ميانه‌يي بين دو قسم ديگر را در پيش گرفته است. در اين قسم از تشكيك خاصي وجود كه از بيانات آقاعلي مدرس در كتاب بدايع الحكم‌ ‌قابل استنتاج است، غلبة وحدت بر كثرت در ميان كثرات امكاني حاكم است، زيرا تمامي آنها مراتب يك وجود واحد اطلاقي هستند در حاليكه ميان واجب تعالي و مجموع كثرات امكاني، غلبة كثرت بر وحدت حكمراني ميكند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        27 - رابطه وحدت تشكيكي وجود و نظريه انسان كامل از منظر استاد مطهري
        رضا  صفري كندسري
        مكاتب فلسفي و عرفاني بر اساس جهانبيني خاص خود، هر يك نظرياتي در باب انسان كامل ارائه كرده‌اند. عرفا بر اساس جهانبينيِ «وحدت شخصي وجود» معتقدند فقط حق وجود دارد و ماسواي حق، تجليات و شئونات حق هستند. از ديدگاه اين گروه، انسان كامل انساني است كه به كمال جلا و استجلا رسيده أکثر
        مكاتب فلسفي و عرفاني بر اساس جهانبيني خاص خود، هر يك نظرياتي در باب انسان كامل ارائه كرده‌اند. عرفا بر اساس جهانبينيِ «وحدت شخصي وجود» معتقدند فقط حق وجود دارد و ماسواي حق، تجليات و شئونات حق هستند. از ديدگاه اين گروه، انسان كامل انساني است كه به كمال جلا و استجلا رسيده باشد. در واقع چنين انساني مظهر كمالات (ظهورات) ذاتي و اسمائي حق ميشود نه اينكه در برابر حق وجود ديگري داشته باشد. استاد مطهري در نقد خويش بر نظريه انسان كامل مورد نظر عرفا، بر اساس نظريه وحدت تشكيكي وجود معتقد است انسان كامل انساني است كه ضمن متحقق ساختن همه اهداف و ارزشها در خودش بنحو اعتدال، هدف واحدي را نيز در نظر داشته باشد كه آن هدف همان قرب الهي است. بنا بر تشكيك وجود، اهداف كثير و هدف واحد، يكي هستند اما در مراتبشان با هم اختلاف دارند؛ در اهداف كثير نيز نيت و مرتبه نهايي، قرب الهي است. بعبارت ديگر، همچنانكه در حقيقت هستي، وحدت تشكيكي وجود حاكم است، به نظر استاد مطهري، كسي كه به هدف تشكيكي واصل شده باشد همان انسان كامل است. در اين مقاله روشن خواهد شد كه هيچكدام از نقدهاي مطهري بر عرفا وارد نيست و نصوص عرفا گوياي نادرستي نقدهاي وي است. بنابرين، عرفا تبيين كاملتري از انسان كامل دارند و انسان كامل با وحدت شخصي وجود سازگار است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        28 - علیت طبیعی، علیت متافیزیکی؛ اشتراک لفظی یا اشتراک معنوی (از نظر ملاصدرا)
        مریم حیدری حمید رضا آیت اللهی
        علیت یکی از مهمترین مسائل فلسفی است که در طول تاریخ سیر تحول معنایی گسترده‌یی را تجربه کرده است. این معنا گاهی در قالب تبیین تجربی و گاهی در قالب تبیین فلسفی دیده میشود. گستردگی این تحول، برخی متفکران را به این باور سوق داده که شکاف معنایی عمیقی میان علیت متافیزیکی و عل أکثر
        علیت یکی از مهمترین مسائل فلسفی است که در طول تاریخ سیر تحول معنایی گسترده‌یی را تجربه کرده است. این معنا گاهی در قالب تبیین تجربی و گاهی در قالب تبیین فلسفی دیده میشود. گستردگی این تحول، برخی متفکران را به این باور سوق داده که شکاف معنایی عمیقی میان علیت متافیزیکی و علیت طبیعی وجود دارد و رابطۀ میان آن دو تنها از نوع اشتراک لفظی است. گسترش این باور در میان برخی فلاسفه و دانشمندان سبب شده است هرگونه همسخنی و هم‌اندیشی میان آنها غیرممکن تلقی شود و در نتیجه، راه تمام مطالعات تطبیقی در این دو حوزه بطور کامل مسدود گردد. علیرغم اینکه حتی برخی از پیروان حکمت متعالیه نیز بر این باورند، اما مبانی فلسفی ملاصدرا هر گونه مرز و شکاف میان این دو حوزه را از میان برچیده و آنها را ذیل یک معنا قرار میدهد. بر این اساس، میتوان گفت علیت طبیعی صورت تنزّل یافتۀ علیت متافیزیکی است و از این رهگذر هم‌اندیشی و تعامل و تقرّب میان این دو حوزه، گریزناپذیر خواهد بود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        29 - نقد و بررسی ادلۀ ابتکاری حکیم سبزواری بر حرکت جوهری
        حسينعلي شيدان‌شيد محمدهادي  توكلي
        از میان ادلۀ گوناگونی که حکیم سبزواری در شرح منظومه برای اثبات نظریۀ حرکت جوهری پیش کشیده است، پنج دلیل در نگاه نخست، از ابتکارات او بشمار می آیند: استدلال از طریق حرکت کیفی تصورات در نفوس منطبع فلکی، استدلال از طریق تجدد امثال، استدلال از طریق حدوث یکپارچۀ عالَم، استدل أکثر
        از میان ادلۀ گوناگونی که حکیم سبزواری در شرح منظومه برای اثبات نظریۀ حرکت جوهری پیش کشیده است، پنج دلیل در نگاه نخست، از ابتکارات او بشمار می آیند: استدلال از طریق حرکت کیفی تصورات در نفوس منطبع فلکی، استدلال از طریق تجدد امثال، استدلال از طریق حدوث یکپارچۀ عالَم، استدلال از طریق غایتمند بودن طبیعت، و استدلال از طریق وحدت ظلی نفس. این مقاله به گزارش، تحلیل و نقد این ادله اختصاص دارد. بررسی نشان میدهد که چهار دلیل از این ادله را میتوان ابتکاری ایشان دانست. اهمیت فلسفی این دلایل چهارگانه بیشتر در نشان دادن جایگاه نظریۀ حرکت جوهری و تأثیر و تأثر آن نسبت به دیگر مسائل حکمت متعالیه و تفکرانگیزی در جوانب و ثمرات مختلف این نظریه، و نیز نشان دادن هماهنگی و همیاری بخشهای مختلف حکمت متعالیۀ صدرایی است. اما دلیلهای یادشده دلیلهای سبکباری که سرراست و با مقدماتی اندک این نظریه را به اثبات برسانند، نیستند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        30 - نقد و بررسي كاركردگرايي با نگاهي به علم النفس ملاصدرا
        رضا  صفري كندسري
        رابطة نفس و بدن يكي از مسائل و معضلات فلسفه است. نظرية دوگانه‌ ‌انگاري جوهري (دكارتي و افلاطوني) يكي از راه‌حلهاي اين معضل است. آنها معتقدند نفس و بدن دو جوهر و قلمرو متفاوت هستند و داراي ويژگيهاي خاص خود. فلاسفة ذهن معاصر براي برون‌رفت از مشكلات دوگانه‌انگاري جوهري، دي أکثر
        رابطة نفس و بدن يكي از مسائل و معضلات فلسفه است. نظرية دوگانه‌ ‌انگاري جوهري (دكارتي و افلاطوني) يكي از راه‌حلهاي اين معضل است. آنها معتقدند نفس و بدن دو جوهر و قلمرو متفاوت هستند و داراي ويژگيهاي خاص خود. فلاسفة ذهن معاصر براي برون‌رفت از مشكلات دوگانه‌انگاري جوهري، ديدگاه‌هايي اتخاذ كرده‌اند. نظريه‌هاي رفتارگرايي و اينهماني ذهن و بدن، نفس بعنوان جوهر را انكار كرده و بجاي لفظ «نفس»، ذهن و حالات ذهني را بكار ميگيرند و بترتيب معتقدند: حالات ذهني همان حالات رفتاري و مغزيند. اما حاميان كاركردگرايي با عنايت به مشكلات دوگانه‌انگاري و ديدگاه‌هاي رفتارگرايي و اينهماني ذهن و مغز، تفسيري بيطرفانه از ذهن (مجرد يا فيزيكي بودن ذهن) دارند و حالات ذهني را همان حالات كاركردي ميدانند كه بر اساس درونداد، برونداد و ساير حالات ذهني، نقشهاي كاركردي خاصي را ايفا ميكنند. حكما و متكلمان اسلامي نيز با معضل نفس و بدن و دوگانه انگاري جوهري (افلاطوني) مواجه بود‌ه‌اند. ابن‌سينا و سهروردي تقدم نفس بر بدن (نظرية افلاطون) را انكار نموده اما ذات نفس را مجرد و بدن را جسماني ميدانند. بيشتر متكلمان، نفس بعنوان جوهر مجرد و قائم بذات را رد نموده و نفس را جسم لطيف ميدانند. ملاصدرا همانند كاركردگرايان، به مشكلات جوهر مجرد دانستن يا جسماني بودن نفس واقف بوده و معتقد است: ذات نفس، مجرد صرف و مادي صرف نيست بلكه نفس در ابتدا جسماني است و سپس با حركت جوهري، مجرد ميگردد؛ نفس بر اساس وحدت حقة ظلّيه، جامع و برزخ جسمانيت و تجرد است و بر اساس حالات مراتبش، مادي و مجرد ميگردد. هرچند هم كاركردگرايان و هم ملاصدرا، مجرد و جسماني بودن محض ذهن (نفس از نگاه ملاصدرا) را انكار نموده‌اند اما ملاصدرا از آنجايي كه هستي را منحصر به طبيعت ندانسته، دقيقتر از كاركردگرايان ـ‌ كه نگاه فيزيكاليستي به ذهن دارندـ رابطة نفس و بدن را تبيين كرده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        31 - بررسي انتقادي اشكالات مطرح شده به برهان حكيم قمشه‌اي دربارة اثبات وجوب وجود خداوند
        رضا حصاری سید مجتبی میردامادی ابوالفضل رضایی
        براي اثبات وحدت شخصي وجود، براهين مختلف و گوناگوني اقامه شده است. بيشتر اين براهين كه توسط عارفاني همانند داود قيصري، حمزه فناري و ابن‌تركه بيان شده‌اند، با اشكالاتي مانند خلط ميان مفهوم و مصداق مواجه است. در اين ميان حكيم محمدرضا قمشه‌اي در حاشية خويش بر كتاب تمهيد الق أکثر
        براي اثبات وحدت شخصي وجود، براهين مختلف و گوناگوني اقامه شده است. بيشتر اين براهين كه توسط عارفاني همانند داود قيصري، حمزه فناري و ابن‌تركه بيان شده‌اند، با اشكالاتي مانند خلط ميان مفهوم و مصداق مواجه است. در اين ميان حكيم محمدرضا قمشه‌اي در حاشية خويش بر كتاب تمهيد القواعد‌ ‌و ذيل مبحث براهين اثبات وحدت شخصي وجود، برهاني ارائه كرده كه اثبات ضرورت ازلي خداوند را بهمراه دارد. در عين حال، چهار اشكال به اين برهان وارد شده است. اشكال نخست در مورد معناي طبيعت اطلاقي وجود است كه بصورت مبهم بيان شده است. اشكال دوم دربارة خلط ميان مفهوم و مصداق است. بخش نخست اشكال سوم، به تماميت اين برهان بر مفروض بودن تحقق اصل طبيعت باز ميگردد و بخش دوم اشكال، سازگاري تحقق اصل طبيعتِ وجود با وجودهاي مقيد را هدف قرار داده است. اشكال چهارم، به نبود نوآوري و ابتكار در ارائة اين برهان پرداخته است. مقالة حاضر با روش تحليلي ـ تطبيقي، هر يك از اين اشكالات را بررسي نموده و به سه اشكال نخست پاسخ داده است. از اين جهت، برهان حكيم قمشه‌اي تمام و صحيح تلقي ميشود كه در اين نوشتار بتفصيل تبيين شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        32 - تحليل انتقادي ديدگاه حكيم غروي اصفهاني دربارة مراتب تجليّات
        مصطفی  عزیزی علویجه
        يكي از ساحتهاي معرفتي حكيم غروي‌اصفهاني، ديدگاه عرفاني و شهودي او در دو عرصة عملي و نظري است. محقق‌اصفهاني بر پاية مباني حكمت متعاليه، ديدگاهي بديع در باب مراتب تعيّنات و تجليات حق‌تعالي مطرح نموده ‌است؛ او بجاي «وحدت شخصي وجود» بر «وحدت تشكيكي وجود»، بجاي «تجلي و ظهورا أکثر
        يكي از ساحتهاي معرفتي حكيم غروي‌اصفهاني، ديدگاه عرفاني و شهودي او در دو عرصة عملي و نظري است. محقق‌اصفهاني بر پاية مباني حكمت متعاليه، ديدگاهي بديع در باب مراتب تعيّنات و تجليات حق‌تعالي مطرح نموده ‌است؛ او بجاي «وحدت شخصي وجود» بر «وحدت تشكيكي وجود»، بجاي «تجلي و ظهورات» بر «وجود رابط و اضافة اشراقيه» و بجاي «اطلاق مقسمي» بر «بسيط‌‌الحقيقه و صرف‌الوجود» تأكيد دارد. حكيم‌اصفهاني براي حقيقت وجود سه اعتبار و تعيّن ترسيم ميكند: الف) مرتبة «بشرط لا» از قيود عدمي يا صرف‌الوجود، ب) مرتبة «لا بشرط» از حدود امكاني يا فيض مقدس، ج) مرتبة «بشرط شيء» يعني اثر فعل حق‌تعالي. اين تقسيمبندي با آنچه در عرفان نظري مطرح است، متفاوت ميباشد. در اين پژوهش، ابتدا مراتب تجليات از ديدگاه محقق‌اصفهاني تحليل ميشود و سپس مورد سنجش و ارزيابي قرار ميگيرد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        33 - نفس انسان، مَثَل اعلای خدا در حکمت متعالیه
        مجتبي  افشارپور محمدمهدي  گرجيان محسن قمی
        يكي از وجوهي كه در حكمت متعاليه براي شناخت خدا از طريق شناخت نفس مطرح شده، اينست كه نفس انسان مَثَل اعلاي خداوند است. بدين معنا كه خداوند نفس انسان را در ذات و صفات و افعال، مثال خويش خلق نموده تا معرفت نفس وسيلة صعود به معرفت خدا در اين ساحتهاي سه‌گانه باشد. البته بايد أکثر
        يكي از وجوهي كه در حكمت متعاليه براي شناخت خدا از طريق شناخت نفس مطرح شده، اينست كه نفس انسان مَثَل اعلاي خداوند است. بدين معنا كه خداوند نفس انسان را در ذات و صفات و افعال، مثال خويش خلق نموده تا معرفت نفس وسيلة صعود به معرفت خدا در اين ساحتهاي سه‌گانه باشد. البته بايد توجه داشت كه خداي متعال منزه از مِثل است، پس مراد از مَثَل چيزي غير از مِثل است. با دقت در آثار ملاصدرا، ميتوان گفت او بطور جدّ اين نظريه را دنبال كرده و در مسير برهاني كردن آن تلاشهاي مضاعف انجام داده است. اما وي اين نظريه را بصورت منسجم و مشخص در قالب يك كتاب يا يك فصل مطرح نكرده بلكه بمناسبتهايي در ابواب گوناگون و آثار مختلف، به ابعادي از اين نظريه پرداخته است، بهمين دليل ارائة اين نظريه و تقريرهاي آن بصورت منسجم ضروري است. اين نوشتار پس از توضيح اوليه نظرية مثل اعلاي صدرايي، بمنظور دستيابي به مهمترين وجوه مثاليت نفس انسان براي خداوند، مهمترين ابعاد مثاليت نفس و تحليلهاي آنها را مورد بررسي و تحليل قرارداده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        34 - تبيين انسان‌شناختي مرگ در دو نظام وحدت تشكيكي و وحدت شخصي وجود ملاصدرا
        عبداله صلواتی فاطمه کوکرم
        اين پژوهش، بر اساس دو نظام وحدت تشكيكي و وحدت شخصي ملاصدرا به بحث از مرگ پرداخته و نگارندگان درصددند با استفاده از مباني انسان‌شناختي به تبيين مرگ بپردازند؛ مهمترين اين مباني عبارتند از: چند ساحتي‌بودن انسان، اشتداد وجودي، حدوث جسماني نفس و بقاي روحاني آن، مسئله» نفس و أکثر
        اين پژوهش، بر اساس دو نظام وحدت تشكيكي و وحدت شخصي ملاصدرا به بحث از مرگ پرداخته و نگارندگان درصددند با استفاده از مباني انسان‌شناختي به تبيين مرگ بپردازند؛ مهمترين اين مباني عبارتند از: چند ساحتي‌بودن انسان، اشتداد وجودي، حدوث جسماني نفس و بقاي روحاني آن، مسئله» نفس و رابطه» آن با بدن، مقامات انساني و مظهر اسماء الهي بودن. ملاصدرا مرگ را به سه نوع طبيعي، اخترامي و ارادي تقسيم كرده است. بعقيده» او نفس در مرگ نقش اصلي و فعال دارد. پرسش‌ اساسي پژوهش حاضر اينست كه مباني انسان‌شناختي مرگ از ديدگاه ملاصدرا چيست؟ مرگ از نظر او، امري وجودي و بمعناي اِعراض ارادي يا اجباري يا تكويني نفس از عالم محسوسات است. مرگ در دو نظام فلسفي صدرالمتألهين، داراي دو چهره» متفاوت است؛ در نظام وحدت تشكيكي، قطع رابطه با بدن در پرتو اشتداد وجودي و در نظام وحدت شخصي، قطع رابطه از اسمي و پيوستن به اسمي ديگر در پرتو تجليات متنوع است. كليدواژگان:‌ ‌مرگ، حدوث جسماني و بقاي روحاني، وحدت تشكيكي، وحدت شخصي، ملاصدرا. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        35 - بررسي انتقادات حكيم خواجويي دربارة نظرية وحدت وجود عرفاني
        محمود صیدی محمدجواد پاشایی
        «وحدت وجود» بعنوان اساس و بنيان عرفان نظري، در طول تاريخ تفكر اسلامي همواره محل بحثهاي فراواني ميان انديشمندان بوده است. ملااسماعيل خواجويي، از متفكران و متكلمان عصر صفويه و دوران بعد از ملاصدراست كه به نقادي اين نظريه پرداخته و آن را از جهات گوناگون بچالش كشيده است. خو أکثر
        «وحدت وجود» بعنوان اساس و بنيان عرفان نظري، در طول تاريخ تفكر اسلامي همواره محل بحثهاي فراواني ميان انديشمندان بوده است. ملااسماعيل خواجويي، از متفكران و متكلمان عصر صفويه و دوران بعد از ملاصدراست كه به نقادي اين نظريه پرداخته و آن را از جهات گوناگون بچالش كشيده است. خواجويي براساس تباين وجودي واجب‌الوجود با موجودات ممكن، وجود مطلق‌نبودن واجب‌الوجود، اقامه نشدن استدلال عقلاني در اثبات وحدت وجود و نارسايي استدلالهاي برخي از عارفان و متصوفان در اثبات وحدت وجود، اين نظريه را نامقبول و نادرست ميداند. اما در پژوهش حاضر بيان شده كه انتقادات خواجويي ناشي از مغالطه و خلط ميان معاني مختلف اصطلاحات علوم فلسفه و كلام با عرفان نظري است؛ هر چند كه در برخي موارد ـ مانند اقامه‌‌نشدن استدلال عقلاني از سوي عارفان در اثبات وحدت وجود‌— انتقاد او صحيح بنظر ميرسد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        36 - «ديگري» و «تفرد» در فلسفة ملاصدرا
        زهرا کریمی مجید ضیایی قهنویه علیرضا حسن پور
        مسئلة «ديگري» در فلسفة غرب نخستين‌بار توسط ايمانوئل لويناس و بعنوان موضوع و كليدواژة اصلي فلسفة او مطرح شد. كاركرد اين مسئله در توجيه بسياري از اصول اخلاقي انكارناپذير است و بنظر ميرسد عمدة مشكلات و معضلات كنوني در روابط اجتماعي و بين‌المللي با نظر عميق در اين مسئله قاب أکثر
        مسئلة «ديگري» در فلسفة غرب نخستين‌بار توسط ايمانوئل لويناس و بعنوان موضوع و كليدواژة اصلي فلسفة او مطرح شد. كاركرد اين مسئله در توجيه بسياري از اصول اخلاقي انكارناپذير است و بنظر ميرسد عمدة مشكلات و معضلات كنوني در روابط اجتماعي و بين‌المللي با نظر عميق در اين مسئله قابل حل باشد. بنظر ميرسد گرچه اين بحث، در دوران معاصر شكل گرفته اما بسياري از آراء و انديشه‌هاي فلسفي متقدم توان پاسخگويي به مسائل در اينباره را دارند كه ازجمله ميتوان به نظام فلسفي ملاصدرا اشاره كرد كه متشكل از مباني و اصولي است كه بر پايه» تفكر وجودشناسانة او بنا شده است. بكارگيري مباني حكمت متعاليه در متن زندگي بعنوان روشي براي زيستن، دست‌كم حامل تغييراتي در نگرش، براي ما خواهد بود. بعنوان مثال از كنار هم قراردادن چند اصل فلسفي همچون اصالت و تشكيك وجود در كنار نظريه» مظهريت موجودات، به تعريفي جديد از اصل «تفرد» دست خواهيم يافت. همچنين با مقايسه» اصل «فرديت» با اصل «وحدت وجود» صدرايي ميتوان به نتايچ قابل توجهي در اين بحث دست يافت تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        37 - بررسي اشتراك نوعي تكاليف از منظر ديني و فلسفي (با رويكردي انسان‌شناسانه)
        علی‌اصغر  جعفری ولنی حبيبه  مولاپناه
        ‌در اين پژوهش مسئلة امكان تكليف يكسان از منظر دين و فلسفه، با توجه به مباني انسان‌شناسانه در منابع ديني و فلسفي مورد بحث قرار گرفته است. از آنجا كه مسئلة تكليف يكسان پيوندي با وحدت و كثرت نوعي انسان دارد، بررسي ديدگاه ديني و فلسفي در اينباب ميتواند راهگشا باشد. گرچه بزر أکثر
        ‌در اين پژوهش مسئلة امكان تكليف يكسان از منظر دين و فلسفه، با توجه به مباني انسان‌شناسانه در منابع ديني و فلسفي مورد بحث قرار گرفته است. از آنجا كه مسئلة تكليف يكسان پيوندي با وحدت و كثرت نوعي انسان دارد، بررسي ديدگاه ديني و فلسفي در اينباب ميتواند راهگشا باشد. گرچه بزرگان اديان و اكثر فلاسفه، طرفدار «وحدت نوعي» انسان هستند اما فلاسفة اصالت وجودي به «كثرت نوعي» معتقدند. از اينرو، اگرچه از نظر عملي، اديان و عموم فلاسفه به يكساني تكليف پايبند هستند، اما بلحاظ نظري ميتوان گفت كه لازمة كثرت نوعي انسان، ناهمانندي تكليف است. بنابرين بنظر ميرسد در برخي موارد ناسازگاريهايي رخ دهد، مانند تعارض ميان نظرية كثرت نوعي انسان در بيان ملاصدرا و التزام عملي وي به تكليف يكسان. البته براي رفع اين ناسازگاري ميتوان به جنبة ثبات انسان با وجود حركت جوهري و كثرت نوعي اشاره كرد. تعارض ديگر، ميان آياتِ دالّ بر تساوي ذاتي انسانها و آيات ِحاكي از تكليف در حد وسع است كه براي توجيه اين دوگانگي نيز، ميتوان به تفاوت ميان مرحلة جعل و مجعول تكاليف تمسك كرد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        38 - اصالت نظریه «نزول سوره‌ای» بررسی موردی سوره حج
        جواد سلمان زاده
        یکی از مسائل مطرح در علوم قرآن، چگونگی نزول سوره‌هاست. نظریه نزول سوره‌ای، یکی از دیدگاه‌های مهم در نزول تدریجی قرآن کریم است. این نظریه، دریچه‌ای نو را در تفسیر قرآن گشوده و زمینه فهم مفاهیم بیشتری را فراهم می‌سازد. این نوشتار با روش توصیفی - تحلیلی، مدارک و مستندات نق أکثر
        یکی از مسائل مطرح در علوم قرآن، چگونگی نزول سوره‌هاست. نظریه نزول سوره‌ای، یکی از دیدگاه‌های مهم در نزول تدریجی قرآن کریم است. این نظریه، دریچه‌ای نو را در تفسیر قرآن گشوده و زمینه فهم مفاهیم بیشتری را فراهم می‌سازد. این نوشتار با روش توصیفی - تحلیلی، مدارک و مستندات نقلی، عقلی و علمی این نظریه را گردآوری کرده و آن را تحلیل و ارزیابی می‌کند. این مستندات نشان می‌دهد که نظریه نزول سوره‌ای، دیدگاهی درست است. پس از اثبات اصالت این دیدگاه، کیفیت نزول سوره حج به عنوان سوره‌ای چالشی با حجم متوسّط، بررسی شده و با ردّ برخی نظرات، نزول یک‌باره این سوره اثبات می‌شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        39 - راهکار وحدت امّت همراه با ویژگی هدایت، در نگاه قرآن و سنّت
        حسین احسانی فر
        قرآن کریم، مسلمانان را به وحدت دعوت کرده است. پیامبر ص، پیش‌بینی کرده بودند که پس از ایشان، بین امّت، اختلاف‌هایی ایجاد شود. ازاین‌رو قرآن کریم و پیامبرص، راهکار حفظ وحدت و رهایی از اختلاف را بیان فرمودند. پیروی از کتاب و سنّت، تضمین‌کننده سعادت امّت بوده و همان‌گونه که أکثر
        قرآن کریم، مسلمانان را به وحدت دعوت کرده است. پیامبر ص، پیش‌بینی کرده بودند که پس از ایشان، بین امّت، اختلاف‌هایی ایجاد شود. ازاین‌رو قرآن کریم و پیامبرص، راهکار حفظ وحدت و رهایی از اختلاف را بیان فرمودند. پیروی از کتاب و سنّت، تضمین‌کننده سعادت امّت بوده و همان‌گونه که در گذشته می‌توانست نجات‌بخش از اختلافات باشد، امروزه نیز کارآیی دارد. تاکنون دربارۀ وحدت امّت اسلامی مباحث بسیاری مطرح شده است. ریشه‌های اختلاف، راهکارهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی رفع اختلاف، اشتراکات امّت اسلامی، وحدت در دفاع از مشترکات و موضوعاتی از این دست، شاکله نگاشته‌های پیشینی را می‌سازد. نگاشتۀ کنونی وحدت را به دو گونه «همراه با هدایت» و «بدون هدایت» تقسیم کرده است. آنگاه راهکار وحدت همراه با ویژگی هدایت را تبیین می‌کند. در این مقاله ابتدا پیش‌بینی قرآن کریم و پیامبرص درباره اختلاف میان امّت، مطرح شده، سپس انگیزه‌ها و ویژگی‌های اختلاف‌افکنان بر اساس نصوص، ذکر می‌شود. بخش سوم به تبیین چاره کتاب و سنّت برای رهایی از اختلاف، اختصاص دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        40 - بررسی استدلال‌ ابن‌سینا در الهیات شفا بر عرض بودن وحدت
        محمدهادی توکلی
        بر اساس گزارشهاي ارسطو، عده‌‌يي از فیلسوفان یونان باستان «واحد» را جوهری مستقل میپنداشتند که در نسبت با ساير جواهر، نقش علّی دارد. ارسطو با تبیین «محمول» بودن «واحد» و نیز بیان تالیهای فاسد مترتب بر نظریۀ یادشده، بر ابطال آن کوشیده است. ابن‌سینا نظریۀ جوهر بودن واحد و ن أکثر
        بر اساس گزارشهاي ارسطو، عده‌‌يي از فیلسوفان یونان باستان «واحد» را جوهری مستقل میپنداشتند که در نسبت با ساير جواهر، نقش علّی دارد. ارسطو با تبیین «محمول» بودن «واحد» و نیز بیان تالیهای فاسد مترتب بر نظریۀ یادشده، بر ابطال آن کوشیده است. ابن‌سینا نظریۀ جوهر بودن واحد و نقدهای ارسطو بر آن را در مباحث الهیات از کتاب الشفاء بتفصیل مورد بررسی قرار داده و برخلاف ارسطو، به صرف «محمول» دانستن «واحد» بسنده نکرده بلکه از طریق یک استدلال غامض و مفصل، سعی نموده عرضِ لازم بودن «وحدت» را بعنوان مبدأ اشتقاق «واحد» به‌اثبات برساند. استدلال ابن‌سینا از جهاتي متعدد نقدپذیر است که مهمترین انتقاد وارده بر آن خلط میان عروض مقولی و عروض تحلیلی است. وحدت صرفاً عرض تحلیلی است و استدلال ابن‌سینا نمیتواند عرض مقولی بودن وحدت را اثبات نماید. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        41 - خُرده‌استراتژی وحدت در اندیشه مقام معظّم رهبری
        عبّاسعلی  نظر نوکنده مرتضی خرمی
        دستیابی به اهداف کلی انقلاب و زمینه‌سازی برای تحقق تمدن نوین اسلامی، به تدوین استراتژی کلان نیاز دارد. اما برای رسیدن به آن اهداف کلان، تحقق برخی اهداف میانی - که با نوعی همگرایی، راه رسیدن به آن اهداف کلّی را هموار می‌سازند- اجتناب‌ناپذیر است. وحدت اسلامی و تقریب مذاهب أکثر
        دستیابی به اهداف کلی انقلاب و زمینه‌سازی برای تحقق تمدن نوین اسلامی، به تدوین استراتژی کلان نیاز دارد. اما برای رسیدن به آن اهداف کلان، تحقق برخی اهداف میانی - که با نوعی همگرایی، راه رسیدن به آن اهداف کلّی را هموار می‌سازند- اجتناب‌ناپذیر است. وحدت اسلامی و تقریب مذاهب یکی از این اهداف میانی است که دستیابی به آن، به تدوین خرده‌استراتژی دارد. مقاله حاضر که با هدف ارائه یک مدل مفهومی از خرده‌استراتژی وحدت و به روش تحلیلی - توصیفی نگاشته شده است، می‌کوشد ضمن نشان‌دادن اهمیت مقوله وحدت اسلامی و بیان مفهوم کاربردی آن، استراتژی دستیابی به آن را از منظر مقام معظم رهبری مورد بررسی و تحلیل آکادمیک قرار دهد. یافته‌های تحقیق که با تحلیل بیانات معظمٌ له به دست آمده است، نشان می‌دهد که رویکرد ایشان به مقوله وحدت، رویکرد فرآیندی و سیستمی بوده و وحدت یک ابزار یا تاکتیک موقت برای دستیابی به اهداف سیاسی و یک شعارِ فاقد پشتوانه علمی نیست؛ بلکه از نظر ایشان، وحدت یک خرده‌استراتژی است که می‌توان با بهره‌گیری از دانش مدیریت استراتژیک، چشم‌اندازی روشن برای آن ترسیم و با ارزیابی محیط داخلی و خارجی و در نظر گرفتن تهدیدها و فرصت‌های پیشِ روی امت اسلامی، اولویت های راهبردی دستیابی به آن را مشخص نمود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        42 - تأثیر خودشناسی بر ایجاد کیفیت زیستی در معماری مکان‌های مذهبی (نمونه موردی: مسجد جامع دزفول)
        احمد صراف زاده مینو قره‌بگلو محمدعلی کی‌نژاد
        یکی از جنبه های تعاملی انسان، ارتباط با خود است که دراین رابطه از یک طرف انسان به عنوان موجودی خودآگاه و در طرف دیگر، خود واقعی انسان قرار می‌گیرد. به نحوی که حواس مشترک، متأثر ازماهیت وجودی وی بوده و بر کیفیت زیستی تأثیر می‌گذارد. کیفیت زیستی در سطوح مختلف ایجاد شده أکثر
        یکی از جنبه های تعاملی انسان، ارتباط با خود است که دراین رابطه از یک طرف انسان به عنوان موجودی خودآگاه و در طرف دیگر، خود واقعی انسان قرار می‌گیرد. به نحوی که حواس مشترک، متأثر ازماهیت وجودی وی بوده و بر کیفیت زیستی تأثیر می‌گذارد. کیفیت زیستی در سطوح مختلف ایجاد شده و در تعامل با انسان، محیط را شکل می دهد. همچنین هدف پژوهش ارزیابی جنبه های زیستی مؤثر بر روابط درونی خودشناسی میان انسان و کالبد معماری می باشد. تحقیق حاضر تلفیقی از روش‌های کمی و کیفی است که در جنبه کیفی، با استفاده از توصیف، مشاهده و مطالعه کتابخانه‌ای و در جنبه کمی از داده‌های عددی و تحلیل به روش علمی کوداس استفاده می شود. یافته‌های تحقیق گویای شکل‌گیری رابطه ای درونی است که بر کیفیت محیط تأثیر گذاشته و متأثر از جنبه های خودشناسی انسان؛ سطوح کیفی مختلفی را ایجادمی کند. همچنین نتیجه‌این پژوهش نشان داد که طراحی هدفمند در جهت شکل دهی به کیفیت زیستی، به ترتیب متأثر از حواس مشترک ایمان، زمان، وحدت، حضور، مکان، امان و آگاهی می باشد. به طوری که در رابطه ای مستقیم میان مؤلفه های مستقل (کالبدی فضایی، جمعی رفتاری، ادراکی روانی) و مؤلفه‌های وابسطه (حواس مشترک) شکل گرفته و بستری برای دستیابی به زیستی مطلوب است. بنابراین می توان این موضوع را ناشی از رابطه درونی میان سه جنبه آگاهی بر خود، حواس مشترک و معماری در نظر گرفت که باتوجه به رابطه میان مؤلفه های مستقل و وابسطه در معماری شکل می گیرد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        43 - «مواد ثلاث» بر مبنای سه رویکرد فلسفی صدرالمتألهین
        علی بابایی
        اندیشۀ صدرالمتألهین در سیر تکامل خود، سه رویکرد را شاهد بوده است؛ نگرش اصالت ماهوی، نگرش اصالت وجودی با نگاه وحدت تشکیکی و نگرش اصالت وجودی با نگاه وحدت شخصی. مبحث «مواد ثلاث» بتبع این سه رویکرد فلسفی صدرایی، دچار تحول اساسی شده¬ است. در مرتبه¬‌یی متناسب با رویکرد اول، أکثر
        اندیشۀ صدرالمتألهین در سیر تکامل خود، سه رویکرد را شاهد بوده است؛ نگرش اصالت ماهوی، نگرش اصالت وجودی با نگاه وحدت تشکیکی و نگرش اصالت وجودی با نگاه وحدت شخصی. مبحث «مواد ثلاث» بتبع این سه رویکرد فلسفی صدرایی، دچار تحول اساسی شده¬ است. در مرتبه¬‌یی متناسب با رویکرد اول، مقسَم، ماهیت است و به «وجوب، امکان و امتناع» تقسیم میشود. مراد از امکان در این مرتبه، امکان ماهوی است. در رویکرد دوم، مواد سه¬گانۀ مرسوم، به وجوب و امکان ارتقا می¬یابند. مراد از امکان در این مرتبه، امکان فقری و وجودی است. در رویکرد سوم، این سه ماده، به دوگانۀ «حق و باطل» تحول پیدا میکنند. تعبیر «حق» در این مبحث، با سه معنای دیگر از «حق» که در رویکرد سوم مطرح شده است ـ‌یعنی تقدم بالحق، وجود حق و وحدت حقه‌ـ اشتراک معنوی و اتحاد مصداقـی، و با حـق مطـرح در ام‌القضایا، رابطـۀ «مَثَل و ممثـل¬له» دارد؛ یعنـی ام‌القضایا مَثل حـق‌تعالی در میـان قضایاست. از حق‌تعالی به احق‌الوجودات و از اصل عدم تناقض، به احق¬الاقاویل و احق‌الاوایل تعبیر میشود. همۀ «حق»های یاد شده، بر اساس مبانی رویکرد فلسفی سوم صدرالمتألهین، قابل طرحند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        44 - حمل حقیقت و رقیقت از دیدگاه ملاصدرا و برخی از معاصران
        هادی ایزانلو رامین گلمکانی رسول پاداش‌پور
        بحث حمل از مسائل مهم در فلسفه و منطق است. حمل بمعنای اتحاد میان موضوع و محمول است. از نظر ملاصدرا، ملاک اتحاد منحصر در وجود است؛ از همینرو، تلقی وی از دو حمل اولی ذاتی و شایع صناعی، با دیگران متفاوت است. این‌دو حمل در نظام حکمی ملاصدرا، برای بیان برخی مباحث وجودشناسی کا أکثر
        بحث حمل از مسائل مهم در فلسفه و منطق است. حمل بمعنای اتحاد میان موضوع و محمول است. از نظر ملاصدرا، ملاک اتحاد منحصر در وجود است؛ از همینرو، تلقی وی از دو حمل اولی ذاتی و شایع صناعی، با دیگران متفاوت است. این‌دو حمل در نظام حکمی ملاصدرا، برای بیان برخی مباحث وجودشناسی کارساز نبود و در تبیین رابطۀ بسیط حقیقی با ممکنات، ‌باید از حملی استفاده نمود که سازگاری تامّ با مبانی حکمت متعالیه داشته باشد. بنابرین، صدرالمتألهین نوع سومی از حمل، موسوم به حمل «حقیقت و رقیقت» را مطرح نمود. در این نوع حمل، «حقیقت»، اصل و منشأ پیدایش و ظهور همۀ اشیاء و مظاهر است و اشیاء، «رقیقه»‌های آن «حقیقت» بشمار میروند. در این مقاله به ویژگیهای حمل حقیقت و رقیقت که آن را از دیگر اقسام حمل متمایز میسازد، خواهیم پرداخت. در ضمن، درصدد پاسخگویی به برخی پرسشها هستیم: آیا میتوان حمل حقیقت و رقیقت را قسم سومی از حمل دانست یا خیر؟ چنانکه برخی آن را زیر مجموعۀ حمل شایع صناعی دانسته‌اند. آیا بنا بر وحدت شخصی وجود، این حمل در صفات فعلی خداوند جریان دارد یا خیر؟ چنانکه عده‌یی این حمل را در صفات فعلی حق نامعتبر دانسته‌اند و به قسمی چهارم از حمل، با عنوان حمل ظاهر بر مظهر، قائل شده‌اند. سرانجام، در این نوشتار با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی، با تبیین ویژگیهای حمل حقیقت و رقیقت، مشخص خواهیم کرد که این حمل، قسمی سوم از حمل است و در صفات فعلی حق‌تعالی نیز بنا بر وحدت شخصی وجود، جریان دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        45 - ریشه‌های ارسطویی حدوث جسمانی نفس نزد ملاصدرا
        حمیده  انصاری حسن  فتحی مرتضی شجاری
        فلاسفه دربارۀ چیستی و حقیقت نفس، آراء متعددی مبتنی بر دوگانه‌انگاری (تجرد نفس مبتنی بر قدم، حدوث پیش از بدن یا همراه با آن) یا وحدت‌انگاری (حدوث جسمانی نفس) ارائه کرده‌اند. ملاصدرا نفس را حادث جسمانی میداند. اصول حکمت متعالیه، همچون حرکت جوهری و اصالت و تشکیک وجود، به أکثر
        فلاسفه دربارۀ چیستی و حقیقت نفس، آراء متعددی مبتنی بر دوگانه‌انگاری (تجرد نفس مبتنی بر قدم، حدوث پیش از بدن یا همراه با آن) یا وحدت‌انگاری (حدوث جسمانی نفس) ارائه کرده‌اند. ملاصدرا نفس را حادث جسمانی میداند. اصول حکمت متعالیه، همچون حرکت جوهری و اصالت و تشکیک وجود، به انضمام نظریۀ حدوث جسمانی نفس، قدرت و امکان اثبات معاد جسمانی را یافته‌اند. ارسطو نیز حدوث نفس را جسمانی دانسته است. اما اینکه ملاصدرا در این بحث تا چه اندازه متأثر از آراء ارسطوست، تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف این نوشتار آنست که ریشه‌های ارسطویی بحث حدوث جسمانی نفس نزد ملاصدرا را تبیین کند و برای رسیدن به مقصود از روش تحلیل و مقایسه دیدگاهها بهره میبرد. دستاورد مقالۀ حاضر اینست که ملاصدرا در تعریف نفس به «صورت جسم طبیعی آلی» و بتبع این تعریف، جوهر صوری بودن نفس، کمال اول بودن نفس برای بدن، ترکیب اتحادی نفس و بدن و وحدت قوای نفس که همگی دال بر حدوث جسمانی نفسند، متأثر از ارسطوست. اما دیدگاه ارسطو بدلیل التباس در بعضی از اقوالش و نداشتن موضعی درباب اصالت وجود یا ماهیت و عدم تصریح به حرکت در جوهر و تشکیک وجود، دارای ابهام است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        46 - یکپارچگی عناصر شعر فارسی و تأثیر آن بر بالندگی این هنر
        محمد حسن  ارجمندی فر بیژن ظهیری ناو
        <p><!-- [if gte mso 9]><xml> <o:OfficeDocumentSettings> <o:TargetScreenSize>1024x768</o:TargetScreenSize> </o:OfficeDocumentSettings> </xml><![endif]--><!-- [if gte mso 9]><xml> <w:WordDocument> <w:View>Normal</w:View> <w:Zoom>0</w:Zoom> <w:TrackMoves أکثر
        <p><!-- [if gte mso 9]><xml> <o:OfficeDocumentSettings> <o:TargetScreenSize>1024x768</o:TargetScreenSize> </o:OfficeDocumentSettings> </xml><![endif]--><!-- [if gte mso 9]><xml> <w:WordDocument> <w:View>Normal</w:View> <w:Zoom>0</w:Zoom> <w:TrackMoves/> <w:TrackFormatting/> <w:PunctuationKerning/> <w:ValidateAgainstSchemas/> <w:SaveIfXMLInvalid>false</w:SaveIfXMLInvalid> <w:IgnoreMixedContent>false</w:IgnoreMixedContent> <w:AlwaysShowPlaceholderText>false</w:AlwaysShowPlaceholderText> <w:DoNotPromoteQF/> <w:LidThemeOther>EN-US</w:LidThemeOther> <w:LidThemeAsian>X-NONE</w:LidThemeAsian> <w:LidThemeComplexScript>AR-SA</w:LidThemeComplexScript> <w:Compatibility> <w:BreakWrappedTables/> <w:SnapToGridInCell/> <w:WrapTextWithPunct/> <w:UseAsianBreakRules/> <w:DontGrowAutofit/> <w:SplitPgBreakAndParaMark/> <w:DontVertAlignCellWithSp/> <w:DontBreakConstrainedForcedTables/> <w:DontVertAlignInTxbx/> <w:Word11KerningPairs/> <w:CachedColBalance/> </w:Compatibility> <m:mathPr> <m:mathFont m:val="Cambria Math"/> <m:brkBin m:val="before"/> <m:brkBinSub m:val="--"/> <m:smallFrac m:val="off"/> <m:dispDef/> <m:lMargin m:val="0"/> <m:rMargin m:val="0"/> <m:defJc m:val="centerGroup"/> <m:wrapIndent m:val="1440"/> <m:intLim m:val="subSup"/> <m:naryLim m:val="undOvr"/> </m:mathPr></w:WordDocument> </xml><![endif]--><!-- [if gte mso 9]><xml> <w:LatentStyles DefLockedState="false" DefUnhideWhenUsed="true" DefSemiHidden="true" DefQFormat="false" DefPriority="99" LatentStyleCount="267"> <w:LsdException Locked="false" Priority="0" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" QFormat="true" Name="Normal"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="9" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" QFormat="true" Name="heading 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="9" QFormat="true" Name="heading 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="9" QFormat="true" Name="heading 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="9" QFormat="true" Name="heading 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="9" QFormat="true" Name="heading 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="9" QFormat="true" Name="heading 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="9" QFormat="true" Name="heading 7"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="9" QFormat="true" Name="heading 8"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="9" QFormat="true" Name="heading 9"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" Name="toc 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" Name="toc 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" Name="toc 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" Name="toc 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" Name="toc 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" Name="toc 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" Name="toc 7"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" Name="toc 8"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" Name="toc 9"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="35" QFormat="true" Name="caption"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="10" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" QFormat="true" Name="Title"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="0" Name="Default Paragraph Font"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="11" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" QFormat="true" Name="Subtitle"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="22" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" QFormat="true" Name="Strong"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="20" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" QFormat="true" Name="Emphasis"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="59" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Table Grid"/> <w:LsdException Locked="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Placeholder Text"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="1" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" QFormat="true" Name="No Spacing"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="60" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light Shading"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="61" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light List"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="62" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light Grid"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="63" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Shading 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="64" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Shading 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="65" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium List 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="66" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium List 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="67" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="68" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="69" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="70" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Dark List"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="71" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful Shading"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="72" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful List"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="73" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful Grid"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="60" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light Shading Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="61" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light List Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="62" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light Grid Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="63" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Shading 1 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="64" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Shading 2 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="65" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium List 1 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Revision"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="34" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" QFormat="true" Name="List Paragraph"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="29" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" QFormat="true" Name="Quote"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="30" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" QFormat="true" Name="Intense Quote"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="66" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium List 2 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="67" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 1 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="68" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 2 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="69" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 3 Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="70" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Dark List Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="71" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful Shading Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="72" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful List Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="73" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful Grid Accent 1"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="60" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light Shading Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="61" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light List Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="62" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light Grid Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="63" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Shading 1 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="64" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Shading 2 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="65" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium List 1 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="66" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium List 2 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="67" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 1 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="68" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 2 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="69" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 3 Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="70" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Dark List Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="71" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful Shading Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="72" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful List Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="73" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful Grid Accent 2"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="60" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light Shading Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="61" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light List Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="62" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light Grid Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="63" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Shading 1 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="64" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Shading 2 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="65" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium List 1 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="66" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium List 2 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="67" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 1 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="68" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 2 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="69" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 3 Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="70" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Dark List Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="71" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful Shading Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="72" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful List Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="73" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful Grid Accent 3"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="60" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light Shading Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="61" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light List Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="62" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light Grid Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="63" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Shading 1 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="64" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Shading 2 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="65" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium List 1 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="66" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium List 2 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="67" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 1 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="68" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 2 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="69" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 3 Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="70" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Dark List Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="71" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful Shading Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="72" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful List Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="73" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful Grid Accent 4"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="60" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light Shading Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="61" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light List Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="62" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light Grid Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="63" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Shading 1 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="64" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Shading 2 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="65" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium List 1 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="66" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium List 2 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="67" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 1 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="68" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 2 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="69" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 3 Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="70" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Dark List Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="71" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful Shading Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="72" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful List Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="73" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful Grid Accent 5"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="60" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light Shading Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="61" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light List Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="62" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Light Grid Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="63" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Shading 1 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="64" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Shading 2 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="65" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium List 1 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="66" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium List 2 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="67" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 1 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="68" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 2 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="69" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium Grid 3 Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="70" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Dark List Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="71" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful Shading Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="72" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful List Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="73" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" Name="Colorful Grid Accent 6"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="19" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" QFormat="true" Name="Subtle Emphasis"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="21" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" QFormat="true" Name="Intense Emphasis"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="31" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" QFormat="true" Name="Subtle Reference"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="32" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" QFormat="true" Name="Intense Reference"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="33" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="false" QFormat="true" Name="Book Title"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="37" Name="Bibliography"/> <w:LsdException Locked="false" Priority="39" QFormat="true" Name="TOC Heading"/> </w:LatentStyles> </xml><![endif]--><!-- [if gte mso 10]> <style> /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin:0cm; mso-para-margin-bottom:.0001pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:10.0pt; font-family:"Times New Roman","serif";} </style> <![endif]--></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%; line-height: 97%; mso-pagination: none; direction: rtl; unicode-bidi: embed; margin: 0cm 25.25pt .0001pt 26.95pt;"><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Nazanin'; color: black; letter-spacing: -.1pt;">شعر نیز مانند هر ساختار دیگر از اجزا و عناصری تشکیل شده که بالندگی آن در گروه چینش ماهرانه و پیوند آگاهانة اجزای آن است. آنچه ما را بر آن می&zwnj;دارد تا شعری را خوب بدانیم، نتیجة فهم دانشورانه ادبی خردِ پنهان و آگاهی شاعری است که فن قرار دادنِ به جایِ واژگان در کنار هم را در خودآگاه خود پرورده و آنها را در قالب شعر با ناخودآگاه خود سروده است. در ادبیات فارسی، آنچه از دیرباز عامل برازندگی شعر شناخته و با عناوینی همچون </span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Zar'; color: black; letter-spacing: -.1pt;">&laquo;</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Nazanin'; color: black; letter-spacing: -.1pt;">محورعمودی</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Zar'; color: black; letter-spacing: -.1pt;">&raquo;</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Nazanin'; color: black; letter-spacing: -.1pt;">، </span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Zar'; color: black; letter-spacing: -.1pt;">&laquo;</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Nazanin'; color: black; letter-spacing: -.1pt;">وحدت ساختاری</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Zar'; color: black; letter-spacing: -.1pt;">&raquo;</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Nazanin'; color: black; letter-spacing: -.1pt;">، </span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Zar'; color: black; letter-spacing: -.1pt;">&laquo;</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Nazanin'; color: black; letter-spacing: -.1pt;">انسجام و هماهنگی اجزا شعر</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Zar'; color: black; letter-spacing: -.1pt;">&raquo;</span><span lang="AR-SA" style="font-family: 'B Nazanin'; color: black; letter-spacing: -.1pt;"> نام برده شده است، ناظر بر یکپارچگی هدفمند عناصر ساختاری شعر فارسی است. عناوینی کلی که روشی کاربردی برای رسیدن و رساندن شعر به یکپارچکی معرفی نکرده&zwnj; و به بیان این حقیقت -که برای برازندگی شعر، اجزای آن باید رابطة منسجمی با هم داشته باشند- بسنده کرده&zwnj;اند&zwnj;. این پژوهش، کوششی است برای ارائة شیوه&zwnj;نامه&zwnj;ای جدید با معرفی سنجه&zwnj;هایی برای شناسایی عواملی که عناصر شعر را به&shy;درستی در کنار هم قرار می&zwnj;دهند و پیوند شایسته&zwnj;ای بین این عناصر برقرار می&zwnj;کنند و در یک کلام موجب یکپارچگی عناصر شعر می&zwnj;شوند. در این شیوه&zwnj;نامه، هشت سنجه با عنوان&zwnj;های یکپارچگی: موسیقیایی، موضوعی، ضمیری، منطقی، واژگانی، زمانی، سبکی و روایی پیشنهاد داده شده و در پایان به این نتیجه رسیده است که رعایت یکپارچگی در شعر، موجب بالندگی و سزاواری این هنر می&zwnj;شود. </span></p> <p>&nbsp;</p> تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        47 - اندیشه‏‌های ایرانی در عرفان ابن ‏عربی
        اردلان  زمانی محمد محمد رضایی
        این‌ پژوهش بر آن است تا ارتباط اندیشه‏های باستانی سرزمین ایران را با عرفان مسلمانان نشان دهد و از بررسی ارتباط این ایده‏ها با سایر مکاتب سخنی نمی‌رود. روش این بررسی توصیفی ـ تحلیلی و موضوع‏محور است و چندان از ارتباط تاریخی این اندیشه‏ها سخنی گفته نمی شود. همچنین برای دو أکثر
        این‌ پژوهش بر آن است تا ارتباط اندیشه‏های باستانی سرزمین ایران را با عرفان مسلمانان نشان دهد و از بررسی ارتباط این ایده‏ها با سایر مکاتب سخنی نمی‌رود. روش این بررسی توصیفی ـ تحلیلی و موضوع‏محور است و چندان از ارتباط تاریخی این اندیشه‏ها سخنی گفته نمی شود. همچنین برای دوری از پراکندگی بحث و پرهیز از بررسی تاریخی چرخش ایده‏های عارفانه میان اهل عرفان در اینجا تنها ابن‏عربی به‏عنوان نقطه‏ای از عرفان نظری در میان مسلمانان گزیده شده است که ایده‏های عرفانی در آن به نحوی ساختارمند در کنار هم قرار می گیرند. واژه نظری اشاره به نظری بودن این ایده‏ها دارد و عرفان عملی را از قلم می‏اندازد. در این نوشته چند انگاره کلان عرفانی که مبانی اصلی عرفان مسلمانان هستند از جمله اسماء و صفات، اعیان ثابته و عالم خیال، انسان کامل و هسته اصلی این انگاره‏ها یعنی وحدت وجود مورد واکاوی قرار می‏گیرد و پیش از آن آنچه که گمان می‌شود که قرین این ایده‏‏ها در فرزانش ایرانی است یعنی سخن از امشاسپندان،زروان، فروهرها و انسان نخستین بررسی خواهد شد. نتیجه‏ای که از این نوشته گرفته می‏شود این است که ارکان اصلی عرفان مسلمانان کم و بیش تفصیلی بر انگاره‏های فرزانش ایرانی است. تفاصيل المقالة