الگوی مفهومی تأویل هستیشناسانه مراکز نمادین تاریخی شهر اسلامی- ایرانی
الموضوعات : Islamic urbanism
سید مجتبی حسینی
1
,
محمود رضایی
2
,
علی رضا بندرآباد
3
1 - پژوهشگر دکتری، گروه شهرسازی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران، ايران
2 - دانشیار گروه معماري، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران، ايران
3 - دانشیار گروه شهرسازی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران، ايران
الکلمات المفتاحية:
ملخص المقالة :
شهرهای تاریخی به شکل عام و شهرهای اسلامی- ایرانی به شکل خاص همواره واجد مراکز نمادینی بوده که بر پایه ابعاد هستی شناسانه و مفاهیم بنیادین «وجود و موجود» برپا شده و موجودات را به گونه همبسته گردهم آورده و به یگانگی میکشاند. وجهی که در انگاره شهرسازی نوگرا، با تعریف عام از انسان و الزامات مادی او، نوعی از سازماندهی را در شهرها رقم زده که به پراکندگی بیش از حد انسان و فعالیت منجر شده و بیمعنایی آنها را باعث شده است. پرسش اين است كه با چه الگوی مفهومی میتوان این مکانها را تأویل کرد. هدف از پژوهش، دستیابی به الگویی برای فهمِ هستیشناسانه نمادین تاریخی شهر اسلامی-ایرانی است که بر پایهی پیوندی عمیق با امری واحد، آشکارشده و معنای خویش را بر پایهی هویت و حیات بازیابد. روش پژوهش، پدیدارشناسی هرمنوتیک بوده و در پارادايم تفهمي قرار میگیرد و از رویکردهای تاریخی- تفسیری و استدلال منطقی بهره میبرد. گردآوری اطلاعات بر پایه مرور سيستماتيك متون تاریخی و بررسی آراء علمی، عرفانی، فلسفی و فضایی- کالبدی استوار شده تا با تحلیل محتوا نظم خویش را بازیابد. یافتهها، تأویل هستیشناسه این مراکز را از طریق امتزاج جهانبینیهای «عقلی»، «نقلی» و «علمی» و در چارچوب سامانههای «وحدتگرا»، «پدیدارشناسی» و «ساختارگرایی» دنبال کرده و به مؤلفههای «زمان و زمینه»، «طرح (اثر)»، «طراح (پدیدآورنده)»، «مخاطب» و «ساختار و مراتب» راه مییابد. الگوی تأویل مکان (اثر) با میزان «کنشگری مخاطب» در طیفی از حالت «بودن تا شدن» او در مکان و «عاملیت طراح» در طیفی از «شمایلی تا نمادین» قابل خوانش است. وقتی موقعیت کنشگری بیشتر در حالت شدنی و عاملیت در حالت نمادین باشد، ادراک مکان به موقعیت «تهی از هر» (وحدتگرا) نزدیک میشود. در این کشاکش، امکان فهم زبان فرامکانی با ارجاع به مؤلفه ادراک معنایی بیشتر میشود.
