-
حرية الوصول المقاله
1 - سه نگاه به مرگ در ادبیات فارسی
مرتضي فلاحمرگ بزرگترین رویداد زندگی هر انسانی است و همیشه ذهن و اندیشة آدميان را به خود مشغول میدارد. در ادبیات مکتوب دینی و غیر دینی ایران قبل و بعد از اسلام، بیشترین جست و جوها و دل مشغولیهاي نویسندگان و شاعران و عالمان، در این خلاصه میشود تا راهی برای فرار از مرگ یا چیرگ أکثرمرگ بزرگترین رویداد زندگی هر انسانی است و همیشه ذهن و اندیشة آدميان را به خود مشغول میدارد. در ادبیات مکتوب دینی و غیر دینی ایران قبل و بعد از اسلام، بیشترین جست و جوها و دل مشغولیهاي نویسندگان و شاعران و عالمان، در این خلاصه میشود تا راهی برای فرار از مرگ یا چیرگی بر هول و هراس ناشی از آن بیابند. اگر از ادبیات باستانی ایران و نخستين اسطورهها و حماسههاي آن دوران بگذریم، در آثار ادبی منثور و منظوم فارسی بعد از اسلام، که نخستين آثارش از میانة قرن سوم بر جای مانده است، جا به جا، شاهد چنین دغدغة تاریخی هستیم. با کمی اغماض، تلاشهای شاعران و نویسندگان ایران بعد از اسلام برای غلبه بر مرگ يا كاهش دغدغة ناشی از آن را میتوان در سه شیوه یا در سه اندیشه منحصر و محدود کرد: نخست كساني که آن را ستودهاند و به گرمی از آن استقبال کردند. مولانا جلال الدین محمد بلخی، بزرگترین نماینده این گروه به شمار میآید. دوم، دستهای که با نفرت و کراهت به مرگ نگریستند و برای غلبه بر آن، به خوشباشي و اغتنام فرصت روی آورده، کوشیدهاند، با این کار، از هول و هراس ناشی از مرگ بكاهند. خیام را باید پیشرو و نماینده کامل این دسته به حساب آورد. سوم، گروهی که واقعگرايانه به آن نگريسته، مرگ و زندگی را چونان دو روی یک سکه دیده و كوشيدهاند، ضمن بهره بردن از نعمات این جهان و خدمت به جامعه انسانی، توشه و زادِ راه زندگی دو جهان را در دوره زندگانی خویش فراهم آورند. اینان نه زندگی را فدای مرگ کردند و نه مرگ را فدای زندگانی. سعدی شیرازی بزرگترین نماینده این دسته به حساب میآید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - تأثير مثنوی مولوي بر انديشه و آثار فوزي موستاري در باب انسان كامل
سداد ديزدارويجمقايسه ديدگاههاي شاعران و نويسندگان كشورهاي گوناگون در باره تحولات اساسي انديشه و هنر، يكي از مهمترين شاخههاي تحليل متون نظم و نثر و از مباحث عمده در نقد ادبي است؛ ادبيات تطبيقي تبادلات فكري، ادبي و فرهنگي دو يا چند ملت را به ما نشان ميدهد و روشن ميسازد كه فرهنگ ي أکثرمقايسه ديدگاههاي شاعران و نويسندگان كشورهاي گوناگون در باره تحولات اساسي انديشه و هنر، يكي از مهمترين شاخههاي تحليل متون نظم و نثر و از مباحث عمده در نقد ادبي است؛ ادبيات تطبيقي تبادلات فكري، ادبي و فرهنگي دو يا چند ملت را به ما نشان ميدهد و روشن ميسازد كه فرهنگ يا انديشه فرد يا ملت تا چه حد در اكناف جهان نفوذ و گسترش داشته يا وام ستاني كرده است؛ به هر روي اين شاخه از نقد ادبي از جمله مباحث مهم مطالعات «ميان فرهنگي» نيز به شمار ميرود و از اصليترين بنمايههاي آن ميتواند محسوب گردد. از ميان شاعران، متفكران و نويسندگان بوسني، فوزي موستاري جايگاه ويژهاي دارد و اثرپذيري وي از مولوي بسيار ژرف و همه جانبه است. در اين پژوهش با روش توصيفيـ تحليلي، منابع و مآخذ معتبر بررسي شده و با استقصايي جامع روشن شده است كه فوزي در مباني، زمينهها، شيوهها و شگردهاي پرداختن به مفهوم و ويژگيهاي «انسان كامل» عميقاً تحت تأثير مولوي است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - تحليل نگرش مولوي دربارة پيامبر اعظم(ص)
بخشعلی قنبریپيامبر اسلام(ص) نزد مولوي جايگاه ويژهاي دارد. او در مقايسه با ساير پيامبران بسان ميوهاي است كه درخت نبوت به بار آورده است. لذا به رغم آنكه در آخر همه آنها قرار گرفته بر همه آنها تقدم دارد. از نظر مولوي پيامبر با خود پيامهايي آورده است كه انسان تا زنده است محتاج آنها أکثرپيامبر اسلام(ص) نزد مولوي جايگاه ويژهاي دارد. او در مقايسه با ساير پيامبران بسان ميوهاي است كه درخت نبوت به بار آورده است. لذا به رغم آنكه در آخر همه آنها قرار گرفته بر همه آنها تقدم دارد. از نظر مولوي پيامبر با خود پيامهايي آورده است كه انسان تا زنده است محتاج آنها خواهد بود؛ زيرا پيامبر قفلهايي را گشوده است كه پيش از آن هيچ كسي نسبت به گشودن آنها اهتمام نكرده بود. البته بهرهمندي از آنها مشروط به آن است كه اولاً انسان احساس نياز كند، يعني از نيازهاي خود اعم از وجودي و روانشناختي آگاه شود تا اين آگاهي باعث حركت وي به سمت آموزههاي پيامبر گردد. ثانياً در زندگي خود در صدد عملي ساختن آنها باشد، ثالثاً بين حيات مطلوب معنوي و حيات نامطلوب مقايسه به عمل آورد تا قدر پيغام پيامبر را بداند. بيشك آگاهي از جايگاه عظيم پيامبر(ص) ميتواند شخص را در سير اين سلوك ياري نمايد؛ زيرا با عنايت به اين جايگاه و داشتههاي پيامبر ميتوان از آموزههايش بهرهمند شد. اخلاق، معرفت و عرفان قطعاً از جمله حوزههايياند كه انسان عصر جديد ميتواند از دستاوردهاي پيامبر بهره ببرد. وقتي اين مقولات با دقت مورد توجه قرار گيرد آنگاه ميتوان از خدمات و حسنات پيامبر سخن گفت و از دستاوردهايش بهرهمند شد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - پژوهشی در نواندیشیهای «سلطان ولد» در عرصۀ تأویل احادیث
داود واثقی خوندابیبینش تأویلی از ویژگیهای سبکی آثار بزرگان طریقۀ مولویه است که سلطان ولد نیز به عنوان یکی از اقطاب این فرقه از این اصل مستثنی نیست. وی که در وادی عرفان عملی به مراتب بالایی دست یافته و به باور خودش «مقام معشوقی» را در عرصۀ ولایت درک نموده است. در زمینۀ تأویل آیات قرآن و أکثربینش تأویلی از ویژگیهای سبکی آثار بزرگان طریقۀ مولویه است که سلطان ولد نیز به عنوان یکی از اقطاب این فرقه از این اصل مستثنی نیست. وی که در وادی عرفان عملی به مراتب بالایی دست یافته و به باور خودش «مقام معشوقی» را در عرصۀ ولایت درک نموده است. در زمینۀ تأویل آیات قرآن و احادیث معصومان(ع) نظریه های قابل توجهی دارد. نویسندگان در این جستار، گفتارهای سلطان ولد را درباره بطنگرایی بررسی می کنند و دیدگاه های او را درخصوص احادیث و روایات با دیگر عرفا مقایسه و در چهار بخش «تأویلهای مرتبط با انبیا و اولیا»، «تأویلهای مرتبط با سلوک عرفانی»، «تأویلهای مرتبط با ذکر خداوند» و «تأویلهای عرفانی دیگر از احادیث» نقد و تحلیل می نمایند. نتیجۀ این پژوهش آشکار می کند که در دیدگاه سلطان ولد، قرآن بطون مختلفی دارد و سراسر لغز و معماست که انسان کامل میتواند به کنه اسرار آن دست یابد و هفت بطن آن را درک کند .ولد خود را از آیات قرآن می شمارد و معتقد است کسی می تواند تأویلات او را درک کند که هم جنسش باشد و چون او پای به وادی فنا بگذارد و به مقام تمکین برسد. وی همچنین در عرصۀ تأویل احادیث نیز نظرهای بکری دارد و با تمسک به گفتار معصومان(ع) به تبیین و تشریح اصول عرفانی می پردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - تحلیل طرحوارههای حجمی در نمود آب و آتش در اشعار مولانا بر پایه زبانشناسی شناختی- فرهنگی
فریبا صادقی رویا صدیق ضیابری رضا خیرآبادیپژوهش حاضر قصد دارد با استفاده از نظریه زبان شناسی فرهنگی، در جهت آشنایی با نظام استعاری- فرهنگی زبان فارسی و همچنین الگوی تاریخی و اسطوره ای «آب و آتش»، به بررسی رابطه زبان و مفهوم سازی های فرهنگی در اشعار مولانا بپردازد. نمود آب و آتش در شش دفتر مثنوی معنوی و کلیات دی أکثرپژوهش حاضر قصد دارد با استفاده از نظریه زبان شناسی فرهنگی، در جهت آشنایی با نظام استعاری- فرهنگی زبان فارسی و همچنین الگوی تاریخی و اسطوره ای «آب و آتش»، به بررسی رابطه زبان و مفهوم سازی های فرهنگی در اشعار مولانا بپردازد. نمود آب و آتش در شش دفتر مثنوی معنوی و کلیات دیوان شمس مولانا چشمگیر است. مولانا در 1888 بیت از ابیات خود به عناصر اربعه اشاره داشته، در 524 بیت از آب و در 574 بیت از آتش بهره جسته است. آب و آتش به عنوان دو عنصر متضاد از عناصر اربعه، دو خصوصیت متمایز از هم در عالم طبیعت دارند. اما این دو عنصر در مفاهیم ادبی و کارکرد استعاری به-ویژه مضامین عرفانی وقتی در طول یک بیت قرار می گیرند، خاصیت فراطبیعی یافته، به نوعی تضاد دیرینه عقل و عشق را به تصویر می کشند. هدف این پژوهش، دستیابی به شناخت از طریق کاربرد طرح واره های حجمی دل، سر و چشم بوده است، تا با بررسی کارکرد این طرح واره ها، شناخت دقیق تری از شخصیت فردی و اجتماعی این شاعر حاصل گردد. از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش که می توان به آن اشاره داشت: 1. در ادبیات فارسی دل مظهر درک شهودی است و چشم نماینده حواس ظاهری بوده و پر کاربردترین ابزار برای درک واقعیت محسوب می شود. بسامد مظروف دل در اشعار مولانا نسبت به مظروف چشم به نوعی شخصیت شهودی مولانا را مطرح می کند. 2. سر در زبان فارسی ظرف مفاهیم مرتبط با اندیشه قرار گرفته است، اما در اشعار مولانا، سر ظرف واژگان مرتبط با عشق است. مفهوم عشق به عنوان مظروف سر در اشعار مولانا با واژگان متفاوتی بیان شده است که تحلیل آنها عشق پرشور و تاحدودی عشق رفاقتی را در نگاه احساسی مولانا نشان می دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - بنیاد اسطورهای استعارة مفهومی مرگ در مثنوی معنوی
علیرضا شعبانلودر عرفان اسلامی، مسیر عمدة رسیدن به شناخت حقیقت و اتصال به آن، مرگ است. مرگ، مرغ جان را از قفس تن میرهاند و به زندگی معنا میبخشد و مقصد و مقصودش را مشخص میکند؛ از این رو مرگ ثمره و میوة زندگی است. این تفکر در برخی از اساطیر نیز وجود دارد. مولوی از جمله عارفانی است که أکثردر عرفان اسلامی، مسیر عمدة رسیدن به شناخت حقیقت و اتصال به آن، مرگ است. مرگ، مرغ جان را از قفس تن میرهاند و به زندگی معنا میبخشد و مقصد و مقصودش را مشخص میکند؛ از این رو مرگ ثمره و میوة زندگی است. این تفکر در برخی از اساطیر نیز وجود دارد. مولوی از جمله عارفانی است که در تصویر سیمای مرگ، از اندیشههای اساطیری بهره برده است. در این مقاله با استفاده از روش و نظریة استعاره مفهومی، استعارههای حوزه مرگ را در مثنوی مولوی کاویدیم تا بدانیم چه نسبتی میان اندیشة مولوی دربارة مرگ با اندیشههای اسطورهای وجود دارد و نقش باورهای اساطیری در تعریف مسیر سلوک عرفانی چیست. دریافتیم که مولوی چون اغلب عرفا، مرگ (بهویژه مرگ بیمرگی) را در چارچوب «سفرِ بازگشت و بالارونده به سوی اصل/ حق/ حقیقت» شناخته و پرداخته است و از این رهگذر، راه سلوک عرفانی را بازنموده، و مرگ را روش شناخت حقیقت و نیل به عرفان معرفی کرده و نقش مهم آن را در فرایند دریافت معرفت الهی و سلوک عرفانی نشان داده است. مبنای این استعاره، اصل دوگانگی جان و تن در باور به ثنویت ایرانیان باستان است که در منطقة آسیای غربی و شمال آفریقا و جنوب اروپا گسترش یافته بود تا این که از خرقة «مُثُل» افلاطون سر برآورد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - بازشناخت احوال عرفانی و شیطانی به روایت «ترزا آویلایی» و «مولوی»
بخشعلی قنبریاز منظر نگرشهای معنوی، یکی از تقسیم بندیهای احوال درونی انسان، عرفانی و شیطانی است. شناخت این احوال به ویژه احوال عرفانی و شیطانی از مباحث مهم معرفت شناسی عرفانی بوده، خود عارفان هم به این امر تفطن داشته اند. «ترزا آویلایی» (1515- 1582 م.) و «مولوی» (604- 672 ق.) در آ أکثراز منظر نگرشهای معنوی، یکی از تقسیم بندیهای احوال درونی انسان، عرفانی و شیطانی است. شناخت این احوال به ویژه احوال عرفانی و شیطانی از مباحث مهم معرفت شناسی عرفانی بوده، خود عارفان هم به این امر تفطن داشته اند. «ترزا آویلایی» (1515- 1582 م.) و «مولوی» (604- 672 ق.) در آثارشان کم و بیش به این امر پرداخته اند. استخراج و مقایسۀ نظرهای این دو عارف می تواند در شناخت احوال حقیقی و کاذب عرفانی کمک شایانی کند. بررسی این مسئله نشان میدهد که هر دو عارف، منشأ اصلی احوال حقیقی عرفانی را خدا و منشأ احوال کاذب را شیطان و توهم آدمی می دانند و با عروض احوال عرفانی، تسلّیّاتی هم برای انسان ارزانی می شود که آنها هم به دو دسته عرفانی و شیطانی تقسیم می شوند. ظاهراً هم ترزا و هم مولوی، هر دو بر این نظرند که احوال اصیل ناظر به آینده، قابلیت تحقق دارند، اما احوال کاذب در حد اموری ذهنی یا بیانی باقی می مانند. سخنان ترزا در این زمینه دقیق تر و جزئی تر از مولوی است. هر دو عارف در مواردی برای تشخیص احوال حقیقی از احوال کاذب، آزمودن شخصی را پیشنهاد می کنند؛ يعني تا زماني كه خود شخص چنين احوالي را از سر نگذراند، نميتواند ساير موارد را تشخيص دهد. مولوی در این زمینه از تشخيص اصالت يك حال عرفاني از طريق حال عرفاني ديگر یاد می کند که با نظر ترزا شباهت دارد. به اعتقاد هر دو عارف، احوال حقیقی، انسان را از اسارت دنیا رها می سازد، در حالی که احوال کاذب، انسان را اسیر دنیا و خواهش های نفسانی میکند. بهره گیری از معیارهای آشکار نبودن القائات دروغين و شباهتشان به رؤيا، در دسترس بودن احوال کاذب و دور از دسترس بودن احوال عرفانی و امکان راستی آزمایی آنها در نماز و نیایش می تواند در تشخیص این احوال کمک کند. غيرمنتظره، انتساب ناپذیر بودن احوال ناب به خود و معطوف ساختن توجهات انسان به خدا، تقویت اخلاق و دین داری، از شاخصه های احوال عرفانی است. در بیان این شاخص ها، ترزا دقیق و جزئی نگر و مولانا اغلب کلی نگر است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - تحلیل محتوا و ساختار در تأویلهای مثنوی معنوی
مریم نافلی شهرستانی حسين آقاحسينيتأویل به معنی بازگرداندن چیزی به اصل آن است که درواقع پیشینة آن را باید در هرمنوتیک یونان جستوجو کرد. هرمنوتيک نظرية عمل فهم در جريان روابطش با تفسير متون است. عارفان به تأویل و باطن قرآن بسیار توجه داشتهاند. مولانا نیز در مثنوی از تأویل بهره برده است. او به تأویل بسی أکثرتأویل به معنی بازگرداندن چیزی به اصل آن است که درواقع پیشینة آن را باید در هرمنوتیک یونان جستوجو کرد. هرمنوتيک نظرية عمل فهم در جريان روابطش با تفسير متون است. عارفان به تأویل و باطن قرآن بسیار توجه داشتهاند. مولانا نیز در مثنوی از تأویل بهره برده است. او به تأویل بسیار گسترده مینگرد و تأویل را خاص قرآن نمیداند؛ به همین سبب از تأویل در موضوعات مختلفی بهره میبرد. روش پژوهش در این مقاله اسنادی- کتابخانهای و هدف آن تحلیل انواع تأویل در سه دفتر مثنوی از نظر محتوا و ساختار است. تأویلهای بهکاررفته در سه دفتر مثنوی براساس موضوع عبارتاند از: تأویل آیات قرآن و احادیث، تأویل داستانهای پیامبران، تأویل مباحث عرفانی، شرعی و فقهی، اخلاقی و فلسفی. با بررسی سه دفتر مثنوی معنوی 136 تأویل در این موضوعات استخراج شد که بیشتر آنها را تأویل آیات قرآن تشکیل میداد. مولوی از شگردهای مختلفی برای بیان تأویل بهره برده است؛ تأویل از زبان شخصیتهای داستان، تأویل در قالب تشبیه و استعاره، تأویل تمثیلی و تأویل سببی از آن جمله است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - جایگاه عقل وعشق از دیدگاه مولوی در مثنوی
زهرا باباپور محمدرضا صرفی عنایت الله شریف پورمولوی با اشعار شورانگیز خود ندای عاشقی سر داده است و پیشرو عشق در ادب فارسی است. عشق نیروی عظیمی است که در جان مولانا رسوخ میکند. عقل و عشق از مباحث بسیار مهم در مثنوی مولاناست. بررسی عقل و عشق در مثنوی مولوی در خور توجه است. حکیمان می گویند امتیاز انسان به عقل است ام أکثرمولوی با اشعار شورانگیز خود ندای عاشقی سر داده است و پیشرو عشق در ادب فارسی است. عشق نیروی عظیمی است که در جان مولانا رسوخ میکند. عقل و عشق از مباحث بسیار مهم در مثنوی مولاناست. بررسی عقل و عشق در مثنوی مولوی در خور توجه است. حکیمان می گویند امتیاز انسان به عقل است اما عرفا امتیاز انسان را به عشق میدانند. در این مقاله کوشش میشود نظر مولوی دربارة عقل و عشق و رابطه آن دو بررسی شود. مولانا نه تنها عقل ستیز نیست، بلکه بهترین ستایش ها را از عقل به دست داده و مخالفت او با عقل فلسفی است. اما از آنجا که این نعمت الهی در دست عده ای عامل اختلاف بین مردم شده و به جای راهنمایی و هدایت آنها خود ابزار تباهی جامعه گردیده است، با آن به ستیز برخاسته و در واقع عقل ستیزی او نوعی واکنش اجتماعی و حاکی از یک نظام اندیشگی والاست که می خواهد عقل را از بند نفس خلاص کند در این مقاله، با تکیه بر مثنوی معنوی مولوی، جایگاه عقل و عشق به شیوۀ کتابخانهای مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - نقش واسطه¬ای نشخوار خشم در رابطه بین ناگویی هیجان و مهارت¬های ارتباطی
مصطفی ملکی حسین محققی صفدر نبی زادههدف از اين مطالعه ارائۀ مدل مفهومی و آزمون آن برای مهارتهای ارتباطی بر اساس نشخوارخشم و ناگویی هیجانی بود. جامعۀ آماری در اين مطالعه شامل دانش آموزان شهر همدان در سال تحصیلی 1398- 1397 بود. از این دانش آموزان تعداد 270 نفر از طريق روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. أکثرهدف از اين مطالعه ارائۀ مدل مفهومی و آزمون آن برای مهارتهای ارتباطی بر اساس نشخوارخشم و ناگویی هیجانی بود. جامعۀ آماری در اين مطالعه شامل دانش آموزان شهر همدان در سال تحصیلی 1398- 1397 بود. از این دانش آموزان تعداد 270 نفر از طريق روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس ناگویی هیجانی، مقیاس مهارتهای ارتباطی و مقیاس نشخوار خشم بود. روابط متغیرها با استفاده از مدل معادلات ساختاری بررسی شد. یافتهها نشان داد متغیر ناگویی هیجانی، با نشخوار خشم و مهارتهای ارتباطی رابطه مستقیم دارد و با مهارتهای ارتباطی از طریق نشخوار خشم ارتباط غیرمستقیم نیز دارد. نشخوار خشم نیز به طور مستقیم با مهارتهای ارتباطی رابطه دارد. به طور کلی میتوان گفت مهارتهای ارتباطی تحت تاثیر هیجانات در روابط قرار دارد بدین ترتیب با نشخوار خشم و ناگویی هیجانی همبستگی منفی دارد و این متغیرها با تاثیر گذاشتن بر تعاملات بین فردی می توانند در کاهش میزان مهارتهای ارتباطی افراد نقش داشته باشند تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - نقش واسطه ای بازخورد خشم در رابطه بین ناگویی هیجان و مهارت های ارتباطی
مصطفی ملکی حسین محققی صفدر نبی زادههدف از اين مطالعه، ارائۀ مدل مفهومی و آزمون آن برای مهارتهای ارتباطی بر اساس بازخورد خشم و ناگویی هیجانی بود. جامعۀ آماری در اين مطالعه شامل دانش آموزان شهر همدان در سال تحصیلی 1398- 1397 بود. از این دانش آموزان تعداد 270 نفر از طريق روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند أکثرهدف از اين مطالعه، ارائۀ مدل مفهومی و آزمون آن برای مهارتهای ارتباطی بر اساس بازخورد خشم و ناگویی هیجانی بود. جامعۀ آماری در اين مطالعه شامل دانش آموزان شهر همدان در سال تحصیلی 1398- 1397 بود. از این دانش آموزان تعداد 270 نفر از طريق روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس ناگویی هیجانی، مقیاس مهارتهای ارتباطی و مقیاس بازخورد خشم بود. روابط متغیرها با استفاده از مدل معادلات ساختاری بررسی شد. یافتهها نشان داد متغیر ناگویی هیجانی، با بازخورد خشم و مهارتهای ارتباطی رابطة مستقیم دارد و با مهارتهای ارتباطی از طریق بازخورد خشم ارتباط غیرمستقیم نیز دارد. بازخورد خشم نیز به طور مستقیم با مهارتهای ارتباطی رابطه دارد. به طور کلی میتوان گفت مهارتهای ارتباطی تحت تأثیر هیجانات در روابط قرار دارد بدین ترتیب با بازخورد خشم و ناگویی هیجانی همبستگی منفی دارد و این متغیرها با تأثیر گذاشتن بر تعاملات بین فردی می توانند در کاهش میزان مهارتهای ارتباطی افراد نقش داشته باشند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - اسرار عرفانی و رموزات بیانی در مطلعیه مثنوی مولوی
فاضل عباس اده مهرداد آقائیمولانا در طلیعه مثنوی با نوای دلکش و ناله های خالصانه نی، عطش عرفانی جدایی روح معنوی را از اصل خود با زبان سوزناک نی شرحه شرحه بیان می کند. این -نامه عصاره ای از شش دفتر مثنوی معنوی و نیز براعت استهلالی بر تمامی اشعار این گنجینة ادبی و عرفانی است که از همان آغاز تصویری أکثرمولانا در طلیعه مثنوی با نوای دلکش و ناله های خالصانه نی، عطش عرفانی جدایی روح معنوی را از اصل خود با زبان سوزناک نی شرحه شرحه بیان می کند. این -نامه عصاره ای از شش دفتر مثنوی معنوی و نیز براعت استهلالی بر تمامی اشعار این گنجینة ادبی و عرفانی است که از همان آغاز تصویری از فراق و هجران ترسیم می کند. نکته ای که قابل تأمل است مفهوم واژ ه های «حکایت» و «شکایت» در بیت آغازین مثنوی است که شارحان متعددی اقدام به شرح آن نموده و هر کدام تفسیری خاص از آن داشته اند. این مقاله بر آن است با روش توصیفی- تحلیلی برخی از معانی مطرح شده توسط تعدادی از شارحان را مورد ارزیابی و نقد قرار داده و در اثبات معانی و مفهوم ادعایی، موضوع را در دو محور بافت عمودی نی نامه و بافت تناسبی و تناقضی واژه با منازل، وادی ها و مقامات عرفانی، مورد بحث و تحلیل قرار دهد. نتایج پژوهش حاکی از این است که مباحث عرفانی در هر اثر ادبی، از جمله مثنوی معنوی، آن چنان گسترده و پرمحتواست که هرکسی به قدر و توان دانش خود می تواند آن را درک کند. مفهوم «شکایت» در نی نامه شکایت اعتراض آمیز نیست که برخی از شارحان آن را بیان کرده اند، بلکه «نفیر» جدایی، «شرح درد اشتیاق» و «ناله» و مناجات عاشقانه ای است که مولوی در محور عمودی شعر آن را رمزگشایی کرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - نفس ناطقه بشري از ديدگاه مولوي
نفيسه هاشمي گلپايگانيحكماي مسلمان در بحث از نفس ناطقه، به مسائلي چون قديم يا حادث بودن، مجرد يا مادي بودن و بقا و عدم بقاي نفس پس از مرگ ميپردازند. مولوي بعنوان يك عارف برجسته كه در اين سنت ميانديشد، تلاش كرده به اين پرسشهاي فلسفي در باب نفس نيز پاسخ دهد، گرچه راهبرد او تمايزهايي با رويكرد أکثرحكماي مسلمان در بحث از نفس ناطقه، به مسائلي چون قديم يا حادث بودن، مجرد يا مادي بودن و بقا و عدم بقاي نفس پس از مرگ ميپردازند. مولوي بعنوان يك عارف برجسته كه در اين سنت ميانديشد، تلاش كرده به اين پرسشهاي فلسفي در باب نفس نيز پاسخ دهد، گرچه راهبرد او تمايزهايي با رويكرد و نگرش فلاسفه دارد. محوريترين مسئله نزد او، استكمال نفس از طريق سلوك و خروج از عالم ماده و اتحاد آن با ذات حق در مقام واحديت و ربوبيت است. از آنجا كه در وصول، معرفت محور و اصل است، مولوي همت خويش را صرف آن ميكند كه نفس را در پرتو علم شهودي معنا كند و تمايز اصناف بشر از يكديگر را تا سرحد تفاوت نوعي ميان آنها پيش ببرد. او به اتحاد نفس با ذات حق معتقد است و آثاري را در نتيجه اين اتحاد، متوجه نفس ميداند. راهبرد مولوي به اين مسئله، متفاوت از فلاسفه است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - اثربخشی درمان شناختی رفتاری متمرکز بر تروما بر بهبود نشخوار فکری کودکان مبتلا به سوء استفاده جنسی: پژوهش مورد منفرد با پیگیری یک و دو ساله
سپیده قاضی زاده علی مشهدی زهرا طبیبی عاطفه سلطانی فرمقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری متمرکز بر تروما بر بهبود نشخوار فکری کودکان مبتلا به سوء استفاده جنسی بود. روش پژوهش: این پژوهش شبه آزمایشی از نوع مورد منفرد A-B-Aبا طرح خط پایه چندگانه و با پیگیری یک و دو ساله بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان أکثرمقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری متمرکز بر تروما بر بهبود نشخوار فکری کودکان مبتلا به سوء استفاده جنسی بود. روش پژوهش: این پژوهش شبه آزمایشی از نوع مورد منفرد A-B-Aبا طرح خط پایه چندگانه و با پیگیری یک و دو ساله بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان مبتلا به سوءاستفاده جنسی 9 تا 12 سال مشهد بودند که به مراکز معاینات بالینی پزشکی قانونی در سال 1395 مراجعه کردند و بهصورت نمونهگیری هدفمند دو نفر انتخاب شدند. شرکتکنندگان پژوهش در موقعیتهای خط پایه، جلسات 4-8-12-16 مداخله و یک و دو سال بعد از مداخله، به پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان-فرم کودک (CERQ-K) پاسخ دادند. درمان بهصورت انفرادی در 16 جلسه اجرا شد. تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل دیداری نمودار، درصد بهبودی و درصد دادههای غیر همپوش (PND) انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد درمان شناختي رفتاري متمرکز بر تروما به طور معناداري منجر به بهبودی نشخوار فکری مراجعین، هم در پایان درمان و هم در پیگیری یک و دو ساله شده است. نتیجهگیری: بنابراین میتوان بیان کرد که این درمان در بهبود نشخوار فکری در کودکان مبتلا به سوء استفاده جنسی مؤثر است و به نظر می رسد میتوان از این درمان در جهت بهبود کودکان آسیب دیده از سوء استفاده جنسی استفاده کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - نقش و جایگاه زنبور در تصویر ساختهای مثنوی معنوی
روحالله كريمي نورالدین وند امیرحسین سعیدی پوردر جهانبینی شاعران عرفانگرا و اخلاقمدار، تصویر یکی از کارآمدترین راهبردها برای بیان مفاهیم متعالی عرفانی و اخلاقی محسوب میشود.مولانا، یکی از سرشناسترین چهرههای تصویرپرداز در قلمرو ادب عرفانی در خلال بیان داستانها و تعالیم عرفانی و پندآموز خود در مثنوی معنوی، با أکثردر جهانبینی شاعران عرفانگرا و اخلاقمدار، تصویر یکی از کارآمدترین راهبردها برای بیان مفاهیم متعالی عرفانی و اخلاقی محسوب میشود.مولانا، یکی از سرشناسترین چهرههای تصویرپرداز در قلمرو ادب عرفانی در خلال بیان داستانها و تعالیم عرفانی و پندآموز خود در مثنوی معنوی، با عملکرد هوشمندانه و هنری به کارگیری تصویر، به ملموس کردن مفاهیم برای مخاطبان خود پرداخته است. در میان اغلب سرودههای او و به طور خاص در مثنوی معنوی طبیعت و پدیدههای آن جایگاه ویژهای دارند. یکی از جانورانی که مولوی در مثنوی بهصورت ویژه از آن نام برده و به تصویرسازی و مضمونآفرینی پرداخته، زنبورعسل و وابستههای آن (شهد، عسل، موم و نیش) میباشد. مولوی با آگاهی از اهمیت این حشره در قرآن کریم و با تأکید بر برخی از مهمترین جنبههای زندگی آن، به برقراری پیوند میان این جانور و برخی از ابعاد زندگی انسانها پرداخته و از این حشره در ساخت تصویرهای حقیقی و مجازی مثنوی برای بیان مفاهیم عرفانی و اخلاقی بهره گرفته است. در این پژوهش کوشیده شده تا ضمن اشاره به تصویر ساختهای مولوی از زنبور در مثنوی، از طریق تحلیل صور خیال زنبور و بررسی آن ها در مثنوی به تحلیل معانی و مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی نهفته در ورای این تصاویر پرداخته و از طریق بررسی و بسط این تصاویر به شناخت و آگاهی نسبت به این جانور و تصویرهای آن در مثنوی دست یابند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - جایگاه علم، عمل و ایمان در مثنوی مولوی
زهرا باباپور محمدرضا صرفی عنایت الله شریف پورادبیّات عرفانی به خصوص مولوی روح و جاذبه ی خود را از ایمان و معرفت گرفته است. روح انسان گرایی ادبیّات همان روح ایمانی و عرفانی است. مثنوی مولوی این شاهکار ادبی مملو از روح ایمان و آگاهی است. محتوا و لبَ ادبیات عرفانی ما از ایمان و آگاهی نشأت می گیرد در این مقاله با عن أکثرادبیّات عرفانی به خصوص مولوی روح و جاذبه ی خود را از ایمان و معرفت گرفته است. روح انسان گرایی ادبیّات همان روح ایمانی و عرفانی است. مثنوی مولوی این شاهکار ادبی مملو از روح ایمان و آگاهی است. محتوا و لبَ ادبیات عرفانی ما از ایمان و آگاهی نشأت می گیرد در این مقاله با عنوان علم و ایمان در مثنوی مولوی، کوشش میشود که حقیقت علم و ایمان و رابطه آن ها را از نظر مولوی بسنجد و تبیین کند که علم و ایمان چگونه می تواند انسان را به حقیقت واحد برساند. مولوی چه نوع علمی را راهگشا میداند و در ارتباط علم و ایمان کدام یک را بر دیگری رجحان مینهد. مولانا همواره ارتباطی نزدیک بین علم و ایمان قرار داده و ایمان را نعمتی بزرگ میشمارد و نوری که بر بصیرت انسان میافزاید و انسان دانا درونش نوری برای هدایت اوست که با ایمان به خدا حقیقت را درمییابد. او معتقد است علم و ایمان باید نردبانی برای تعالی روحانی انسان باشد و انسان باید در کنار علم، درسهایی از معرفت و عشق الهی بخواند و در پی رستاخیزی باشد که او را به سوی ثبات اخلاقی و روحانی پیش ببرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - اسمهای خاص «باد» در مثنوی معنوی
فرشاد اسکندری شرفی حسین صحراگردمثنوی معنوی بهعنوان برجستهترین منظومۀ عرفانی ادب پارسی و یکی از آثار شاخص دورۀ سبک عراقی، واژگان عربی فراوان دارد. بسامد بالای لغات تازی در این اثر بهگونهای است که باید آن را از مختصات سبکی و مؤلفههای زبان شعری مولانا در مثنوی دانست. مولانا با شناختی که از ظرفیتها أکثرمثنوی معنوی بهعنوان برجستهترین منظومۀ عرفانی ادب پارسی و یکی از آثار شاخص دورۀ سبک عراقی، واژگان عربی فراوان دارد. بسامد بالای لغات تازی در این اثر بهگونهای است که باید آن را از مختصات سبکی و مؤلفههای زبان شعری مولانا در مثنوی دانست. مولانا با شناختی که از ظرفیتهای معنایی واژگان عربی دارد، از آنها برای خلق و بیان معانی عرفانی و اخلاقی متعدد بهرۀ بسیار جسته و بدین طریق کمبود واژههای فارسی در زمینۀ بیان اندیشههای گوناگون و والای خود را جبران نموده است. «باد»، یکی از واژههای مثنوی است که از رهگذر نگاه خاص مولانا به عناصر طبیعت و استفاده حداکثری از آنها در آفرینش معانی عرفانی و اخلاقی، بسامد بالایی پیدا کرده و اسامی خاص متعددی نیز برای آن به کار رفته است. این پژوهش که شیوهای توصیفی- تحلیلی دارد و با استفاده از منابع کتابخانهای صورت میگیرد، اسمهای خاص باد در دفترهای ششگانۀ مثنوی معنوی را کاویده است. دستاورد پژوهش نشانگر این است که مولانا در مثنوی، برای باد، 7 اسم خاص را استفاده کرده که همگی مأخوذ از زبان عربی است. این اسمها بر حسب فراوانی بیشتر، مشتمل بر صبا (18 بار)، صَرصَر (12 بار)، نسیم (8 بار)، سَموم (7 بار)، ریح (6 بار)، دَبور (5 بار) و شَمال (3 بار) است. هر کدام از این اسامی خاص باد در مثنوی، معانی ثانوی متعدد دارند که از میان آنها صبا با 13 و شمال با 2 معنای ثانوی، دارای بیشترین و کمترین نقشها و کارکردهای معنایی در مثنوی هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - بررسی خودشیفتگی و فرافکنی در حکایت نخچیران و شیر مثنوی معنوی
محمد کریمی بدریه قوامیواژۀ نارسیسم در معنی خودشیفتگی را اولین بار فروید به کار برد. البتّه دیگران، قبل از فروید، آن را در معنی خودپرستی و تحقیر کننده، برای توصیف نگرش روانی در روانشناسی بالینی مطرح کرده اند. این اختلال شخصیت در بسیاری از موارد منجر به فرافکنی می شود. فرافکنی یکی از مکانیسم أکثرواژۀ نارسیسم در معنی خودشیفتگی را اولین بار فروید به کار برد. البتّه دیگران، قبل از فروید، آن را در معنی خودپرستی و تحقیر کننده، برای توصیف نگرش روانی در روانشناسی بالینی مطرح کرده اند. این اختلال شخصیت در بسیاری از موارد منجر به فرافکنی می شود. فرافکنی یکی از مکانیسم های روان شناسی است که از طریق آن می توان به ضمیر و درون انسان ها پی برد و شناخت نسبی از شخصیت آن ها به دست آورد. مولانا جلال الدین محمد بلخی در آثار خود به ویژه در مثنوی معنوی به جنبۀ روان شناختی رفتار انسان توجّه کرده است. در این مقاله برآنیم، خودشیفتگی و فرافکنی را به عنوان یکی از مفاهیم نوین روانشناسی، در حکایت نخچیران و شیر مثنوی معنوی، با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. یافته ها نشان می دهد که مولانا، شخصیت خودشیفته را، مشکل کلّی بشریت می داند و میخواهد به شیوهای راهکاری برای آن بیابد. سراسر مثنوی مبارزه با خودشیفتگی و غرور است. در حکایت، شیر با خویشتن خود دیدار می کند و به حقیقت خود می رسد. درواقع، خرگوش شیر را نکشت، خشم و خود شیفتگی شیر و عدم توکّل او به خداوند، موجب غفلت و در نهایت هلاکش شد. مسالۀ دیدار در زبان مولانا، گاه با تعابیر و نشانه هایی همچون: آب، چشمه، جویبار، چهره، عکس خود را در آب دیدن و ... بیان می شود که افسانۀ نارسیس را در عالم اسطوره تداعی می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - مقایسه ساختاری حکایات مشترک حدیقه سنایی و مثنوی مولوی
سپیده پرتوی مهدی کارگرسنایی و مولوی دو تن از شاعران بزرگ ادب فارسی می باشند که آثار عرفانی سترگی در ادبیات فارسی پدید آورده اند. سنایی شاعر و عارف قرن ششم، بزرگ ترین قصیده سرای ادب فارسی می باشد که از پایه گذاران ادبیات منظوم عرفانی است و مولوی شاعر غزل سرای قرن هفتم می باشد که غزل عرفانی را أکثرسنایی و مولوی دو تن از شاعران بزرگ ادب فارسی می باشند که آثار عرفانی سترگی در ادبیات فارسی پدید آورده اند. سنایی شاعر و عارف قرن ششم، بزرگ ترین قصیده سرای ادب فارسی می باشد که از پایه گذاران ادبیات منظوم عرفانی است و مولوی شاعر غزل سرای قرن هفتم می باشد که غزل عرفانی را به اوج کمال رساند. در پژوهش حاضر با شیوه کتابخانه ای، از طریق مطالعه کتب، مقالات و پژوهش های مرتبط، با روش تحلیل متن و با رویکرد تطبیقی، به بررسی حکایات مشترک حدیقه سنایی و مثنوی مولوی پرداخته شده است تا حکایات با مضمون مشترک و ساختار متفاوت مورد مقایسه قرار گرفته و تفاوت ها برجسته سازی شود. بنابر مطالعات صورت گرفته، کاربرد شگردهای داستان پردازی در حکایات مولوی به صورت نمایان تری جلوه گر شده است، زیرا میزان استفاده او از عناصر روساختی داستان به ویژه زاویه دید، شخصیت و گفتگو بسیار بیشتر بوده و در مقابل، عنصر زمان و مکان دارای کمترین میزان می باشد، درحالیکه این دو عنصر در حدیقه به بالاترین حد خود رسیده است. از تصرفات اصلی مولوی در مآخذ، پویا کردن شخصیت های ایستا و نیز افزودن انواع گفتگو و اضافه کردن شخصیت های گوناگون می باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - عوامل اجتماعی مؤثر بر تحول شخصیت از دیدگاه مولانا در مثنوی
صمد عباسزاده گرجان محمد فرهمند ابراهیم دانش فرامرز جلالتاز آنجا که مثنوی مولوی اثری تربیتی - عرفانی است، شاعر سعی کرده است پندها و اندرزهای خود را در مورد مسائل اجتماعی در قالب داستان، حکایت و تمثیل بیان کند و همچنین افکار و عقاید عرفانی خود را بیان کند. بنابراین داستان ها، حکایت ها و تمثیل های مثنوی بسیار متنوع است. این تنو أکثراز آنجا که مثنوی مولوی اثری تربیتی - عرفانی است، شاعر سعی کرده است پندها و اندرزهای خود را در مورد مسائل اجتماعی در قالب داستان، حکایت و تمثیل بیان کند و همچنین افکار و عقاید عرفانی خود را بیان کند. بنابراین داستان ها، حکایت ها و تمثیل های مثنوی بسیار متنوع است. این تنوع، باعث تعدد و تنوع شخصیت ها در مثنوی می شود؛ آنچه اساس هر داستان است شخصیت های آن است که عامل یا روال وقایع هستند. در واقع، جهان داستانی مثنوی مملو از شخصیتهایی است که مولانا از طبقات و اقشار مختلف اجتماعی برمیگزیند و آنان را آگاهانه در راستای اندیشهها، دیدگاهها و اعتقادات حکمی، عرفانی و فلسفی خود قرار میدهد. مولانا هوشمندانه خصلتهای روانی ـ طبقاتی شخصیتهای جهان قصههایش را لحاظ میکند و شخصیتهای داستانی نیز متناسب با آن خصلتها و ویژگیها نقش خود را ایفا مینمایند. این مقاله به بررسی برخی از مهم ترین عوامل اجتماعی مؤثر در تحول و شخصیتپردازی مولانا و ویژگی های شخصیت ها در داستان های مثنوی می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که: مولانا در بسیاری از قصه های مثنوی با طرح حکایت ها و داستان هایی ساده و عموماً برگرفته از زندگی تودة مردم به رهیافت ها و استنتاج هایی تأمل برانگیز در کنش و واکنش شخصیت ها می رسد. ذهن تأویل گر و معناگرای مولانا همواره در پس اشیاء و شخصیت های داستان و امور مادی و محسوس کیفیتی معنوی را جستجو می کند تا خواننده و مخاطب خود را بر خوان معانی رنگینی بنشاند که شایستة اهل طریقت است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
21 - مقایسه نشخوار خشم و تعارض بین فردی در محیط کار بین کارکنان با و بدون نشانگان افسردگی
مهدی زهره وند زهرا رضایی پرویز صباحی<p>هدف پژوهش حاضر مقایسه مقایسه نشخوار خشم و تعارض بین فردی در محیط کار بین کارکنان با و بدون نشانگان افسردگی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی – مقایسه‌ای و از نظر هدف نیز کاربردی بود. جامعه مورد نظر کلیه کارکنان دانشگاه اراک، دانشگاه آزاد اسلامی واحد أکثر<p>هدف پژوهش حاضر مقایسه مقایسه نشخوار خشم و تعارض بین فردی در محیط کار بین کارکنان با و بدون نشانگان افسردگی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی – مقایسه‌ای و از نظر هدف نیز کاربردی بود. جامعه مورد نظر کلیه کارکنان دانشگاه اراک، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک و دانشگاه پیام نور اراک در سال 1400 بود که بر اساس روش نمونه گیری در دسترس 112 نفر انتخاب شدند و در دو گروه 56 نفری با و بدون نشانگان افسردگی جایگزاری شدند. داده‌ها از طریق تحلیل واریانس چند متغیره و با نرم افزار آماری spss-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین مولفه‌های پس فکرهای خشم، افکار انتقام، خاطره‌های خشم و تعارض با همکار بین دو گروه با و بدون نشانگان افسردگی تفاوت معناداری وجود دارد. به طوری که گروه با نشانگان افسردگی تمامی این مؤلفه‌ها نمرات بالاتری را نسبت به گروه بدون نشانگان افسردگی کسب کرده بودند. بین دو مؤلفه شناختن علت‌ها و تعارض با سرپرست تفاوت معناداری بین این دو گروه مشاهده نشد (05/0p<). می-توان گفت که با شناسایی عوامل تاثیرگذار بر افسردگی در محیط کار (مانند خشم و تعارضات موجود در محیط کار) می‌شود از افسردگی در کارکنان جلوگیری کرد.</p> تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
22 - روششناسی عقلانی مولانا در مثنوی در جهت اثبات اختیار بشری
ابوالفضل افشاری پور رضا حیدری رضا فهیمیمسألۀ جبر و اختیار یکی از نکات بسیار پیچیدۀ علم کلام در دین مبین اسلام است که با توجه به برداشتهای گوناگون فرق مختلف کلامی و نحلههای فکری و مذهبی از جمله عارفان از آیات قرآن کریم، احادیث نبوی و برداشتهای گوناگون و بعضاً متضاد و مخالفی را به دنبال داشته است؛ تا جایی أکثرمسألۀ جبر و اختیار یکی از نکات بسیار پیچیدۀ علم کلام در دین مبین اسلام است که با توجه به برداشتهای گوناگون فرق مختلف کلامی و نحلههای فکری و مذهبی از جمله عارفان از آیات قرآن کریم، احادیث نبوی و برداشتهای گوناگون و بعضاً متضاد و مخالفی را به دنبال داشته است؛ تا جایی که هر یک از مشربهای فکری از جمله اشاعره و معتزله با توجه به زیرساختهای فکری و اندیشگانی خویش در جستوجوی مستمسکی برای اثبات عقایدشان بودهاند. در این میان عارفان مسلمان و از جمله مولانا جلالالدین در اثر سترگ خود مثنوی یکی از دلایل محکم و متقنی را که در جهت اثبات اختیار و ارادۀ بشر ذکر مینماید بهرهگیری از روش عقلانی و منطقی قدرت اندیشه و تفکر در جذب خواستهها و طلب کردن پدیدههاست که از آن با عنوان «قدر مشترک» یاد مینماید. مولانا به کمک روش شناسی عقلانی به دنبال اثبات مسألۀ اختیار و نفی جبر گرایی است و در پرتو اختیار و ارادۀ بشری قدرت اندیشه و فکر را به اثبات میرساند. یافتههای این پژوهش که به شیوۀ توصیفی - تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانهای و شیوۀ سندکاوی انجام شده است نشان میدهد که قدرت فکر و اندیشه در وجود انسان به عنوان نیرویی در جهت اثبات قدرت اختیار بشری در مشرب کلامی مولانا مورد توجه قرار گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
23 - مقایسه تصویر بدن، نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی در افراد مبتلا به ملال جنسی و افراد بهنجار
سیده مهسا موسوی سیف اله آقاجانی سحر عسگری قلعه بینمقدمه: افراد دچار ملال جنسیتی آشکارا از ناراحتی مداوم به دلیل عدم تناسب نقش جنسیتی و احساسات فعلی، علاقه وافر و مداوم به همانندسازی با جنس مخالف بدون بهره بردن از مزایای فرهنگی و اجتماعی خاص آن جنس رنج می برند. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه تصویر بدن، نشخوار فکری و اضطرا أکثرمقدمه: افراد دچار ملال جنسیتی آشکارا از ناراحتی مداوم به دلیل عدم تناسب نقش جنسیتی و احساسات فعلی، علاقه وافر و مداوم به همانندسازی با جنس مخالف بدون بهره بردن از مزایای فرهنگی و اجتماعی خاص آن جنس رنج می برند. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه تصویر بدن، نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی در افراد مبتلابه ملال جنسیتی و افراد بهنجار انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی و علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد دارای اختلال ملال جنسیتی و عضو ترنس-سکشوال انجمن حمایت از بیماران ملال جنسیتی استان تهران بود. تمامی افراد بهنجار ساکن استان تهران نیز جامعه افراد عادی این پژوهش بودند. تعداد 50 نفر از افراد مبتلا و 50 نفر از افراد عادی به شیوة در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای نگرانی از تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005)، نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو (1991) و اضطراب اجتماعی کانور (2000) استفاده شد. دادههای جمعآوریشده با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS24 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه در نگرانی از تصویر بدنی (46/90=F و 01/0>P)، نشخوار فکری (01/115=F و 01/0>P) و اضطراب اجتماعی (95/87=F و 01/0>P) وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که افراد مبتلا به ملال جنسیتی نسبت به افراد غیرمبتلا تصویر بدنی کمتر و نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی بالاتری دارند. تغییر باورهای فرهنگی و افزایش پذیرش اجتماعی میتواند نقش مهمی در بهبود تصویر بدن، نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی داشته باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
24 - بررسی رابطه نشخوار فکری و استرس ادراکشده با رضایت از زندگی در زنان متأهل شهر شیراز
فاطمه دینکانی رضا چالمه فاطمه عبدالهی<p>هدف پژوهش حاضر باهدف تبیین رابطه‌ی نشخوار فکری و استرس ادراک‌شده با رضایت از زندگی در زنان متأهل شهر شیراز بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل تمام زنان شهر شیراز بود که با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس 210 نفر به‌ أکثر<p>هدف پژوهش حاضر باهدف تبیین رابطه‌ی نشخوار فکری و استرس ادراک‌شده با رضایت از زندگی در زنان متأهل شهر شیراز بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل تمام زنان شهر شیراز بود که با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس 210 نفر به‌عنوان حجم نمونه آماری انتخاب شد. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسش‌نامه نشخوار فکری هوکسما ومارو (1991)، پرسش‌نامه استرس ادارک شده کوهن و همکاران (1983) و پرسش‌نامه رضایت از زندگی داینر آمونز لارسن و گریفین (1985) استفاده شد. بر اساس یافته‌ها بین ابعاد نشخوار فکری دو مؤلفه‌ی در فکر فرورفتن و افسردگی با رضایت از زندگی رابطه منفی و معنی‌داری داشتند، اما بازتاب با رضایت از زندگی رابطه معنی‌داری نداشت. در نتیجه‌گیری می‌شود نهایت نمره کلی نشخوار فکری نیز با رضایت از زندگی رابطه منفی و معنی‌داری داشت و درنهایت استرس ادراک‌شده پیش‌بینی کننده معنی‌دار رضایت از زندگی نمی‌باشد.</p> تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
25 - بررسی تطبیقی آفت حرص و طمع در مثنوی های تعلیمی با رویکرد به مصیبتنامه عطار و مثنوی معنوی مولانا
مجتبی عارفخانی فرزاد عباسی محبوبه ضیاء خدادادیاندر تبیین مبانی ومفاهیم اخلاقی به ویژه رذایل اخلاقی بیشترین مقولههای کاربردی در بیان تعریف، سبب و علت و شیوههای درمانی آن است.آنچه که در بیان حرص وطمع در دیدگاه این دو عارف وشاعر به خوبی مشهود است بهره مندی، استناد وتوجه به مفاهیم قرآنی وروایات اسلامی در این زمینه أکثردر تبیین مبانی ومفاهیم اخلاقی به ویژه رذایل اخلاقی بیشترین مقولههای کاربردی در بیان تعریف، سبب و علت و شیوههای درمانی آن است.آنچه که در بیان حرص وطمع در دیدگاه این دو عارف وشاعر به خوبی مشهود است بهره مندی، استناد وتوجه به مفاهیم قرآنی وروایات اسلامی در این زمینه است، هر دو عارف حرص وطمع را در وجود انسان مانند دیگر غرایز نهادینه در سرشت وفطرت وی دانسته با این تفاوت که مولوی به دو حرص پسندیده و مذموم اشاره مینماید اما عطار تکیه بر مذموم بودن این خصلت دارد.نکوهش حرص وطمع وتوصیه به پرهیز ازآن با یاد مرگ ویاد خداوند ونیز داشتن قناعت در کلام هردوشاعر جاری است.نگاه متفاوت مولوی در باب حرص توجه به حرص پسندیده وبیان عواقب ناشی از آن است، مولوی توصیف بیشتری از حرص وطمع نسبت به عطار در مثنوی ارائه کرده که البته این را نمیتوان خرده ونقصانی بر مصیبت نامه که حجم کمتری نسبت به مثنوی دارد وارد نمود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
26 - بررسی تطبیقی هفت مرحله عرفانی در آثار مولوی و عطار
لیلا فرزانه حسینقلی صیادی سید محمود رضا غیبی<p>مراحل هفتگانه عرفانی یکی از موضوعات مهم و قابل‌تأمل در سيروسلوك عرفاني به‌حساب می آیند. بررسي و فهميدن معني و مفهوم آن‌ها، سالك و رهرو راه حق را كمك می کند تا كه اين راه را با آگاهي بيشتري طي نمايد. در این پژوهش سعی شده است با بررسی هفت مرحله عرفانی در أکثر<p>مراحل هفتگانه عرفانی یکی از موضوعات مهم و قابل‌تأمل در سيروسلوك عرفاني به‌حساب می آیند. بررسي و فهميدن معني و مفهوم آن‌ها، سالك و رهرو راه حق را كمك می کند تا كه اين راه را با آگاهي بيشتري طي نمايد. در این پژوهش سعی شده است با بررسی هفت مرحله عرفانی در آثارعطار و مولوی آشنایی مخاطبان را با مقامات عرفانی و طرز تلقی عرفا و صوفیان فراهم آورد. همچنین روشن کردن مفاهیم هر یک از این مقامات با توجه به نظر عطار و مولوي و بیان چگونگی کاربرد این مفاهیم در داستان‌های عرفانی و اخلاقی آن دو از دیگر اهداف این پژوهش است. نشان داد که در برخی موارد آراء عطار و مولوی متفاوت است . همچنین صوفیه و عرفا هر کدام نظرات مخالفی در خصوص سیر الی الله و لقاء الله دارند. آنچه در ابتدای پیدایش رسمی تصوف متأثر از غرب در ایران و حوزه تأثیر آیینی و زبانی آن به وجود آمد تا به مولوی و عطار رسید هرچند ظاهری زیبا و دگرگون بود و دائم با شریعت مداران در تضاد بود و ملغمه‌ای از انواع تفکرات از نوع نگرش فلاسفه یونانی و التقاطی از سایر افکار بود، جریان‌هایی به‌موازات هم و گاهی در تباین باهم را شکل داد.که در ادامه مسیر تصوف نقش بسزایی را ایفا نمود.</p> تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
27 - عالم نور و ظلمت در اندیشۀ مولانا و سهروردی
محمدتقی خمر بهروز رومیانی مصطفی سالاری<p>نوآوری¬ها و بدیع¬گویی¬های مولانا، شاعر و عارف بلندآوازۀ ایرانی، موجب برجستگی خاص وی در میان شاعران ایران گردیده است. نمادپردازی شهرها، در آثار وی، از زیباترین هنرنمایی¬های اوست. در یک تقسیم¬بندی کلی، می¬توان شهرهای نمادین مطرح شده در آثار مولا أکثر<p>نوآوری¬ها و بدیع¬گویی¬های مولانا، شاعر و عارف بلندآوازۀ ایرانی، موجب برجستگی خاص وی در میان شاعران ایران گردیده است. نمادپردازی شهرها، در آثار وی، از زیباترین هنرنمایی¬های اوست. در یک تقسیم¬بندی کلی، می¬توان شهرهای نمادین مطرح شده در آثار مولانا را به دو دستۀ "شهر نور" و "شهر ظلمت" دسته¬بندی کرد. در آثار سهروردی نیز می¬توان همین رویه را در قالب تمثیل¬ها و نمادهای اختصاصی سهروردی ملاحظه نمود. این پژوهش که بر مبنای نظریۀ ادبیات تطبیقی انجام گرفته است، نشان می¬دهد که دو اندیشمند برجستۀ ایرانی، ضمن بهره¬مندی از آبشخورهای ایرانی و اسلامی، بسترهای متفاوتی از منظر نمادپردازی به وجود آورده¬اند. ملک و ملکوت، دو بخش اصلی آفرینش محسوب می¬شود که یکی نمود عالم نور و دیگری نمود عالم ظلمت است. از نام¬های خاص، جهت معرفی این دو شهر استفاده شده است که عامل شکل¬گیری نمادپردازی شهر نور و ظلمت گشته است. رهایی سالک از عالم ظلمت و رسیدن به سرزمین نور، منوط به دست یافتن به عالم واسطه است. عالم واسطه، در عین حفظ کردن خصوصیات اساطیری خود؛ به ویژه پیوستگی با کوه؛ یعنی عام ترین نماد عالم واسطه در جهان، توانسته است با اعمال نمادین سلوک ارتباط برقرار کرده و به همسانی برسد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با تطبق نمادهای عالم نور در آثار مولانا و سهروردی، به صورت کتابخانه¬ای انجام شده است.</p> تفاصيل المقالة