-
حرية الوصول المقاله
1 - چهره پيامبر اعظم(ص) در مثنوي و مقايسه آن با ديدگاه ابن عربي
محمدحسين بياتمولانا از جمله شاعران فارسي زبان است كه در اثر ارزشمند خود، مثنوي، با نگاهي خاص، ابعاد وجودي پيامبر اعظم را به عنوان نمونهي عيني و راستين تربيتيافتهي تعاليم الهي تصوير كرده است. در اين مقاله سعي كردهايم نگاه خاص مولانا به پيامبر را بيان كرده و با ديدگاه ابن عربي مقا أکثرمولانا از جمله شاعران فارسي زبان است كه در اثر ارزشمند خود، مثنوي، با نگاهي خاص، ابعاد وجودي پيامبر اعظم را به عنوان نمونهي عيني و راستين تربيتيافتهي تعاليم الهي تصوير كرده است. در اين مقاله سعي كردهايم نگاه خاص مولانا به پيامبر را بيان كرده و با ديدگاه ابن عربي مقايسه كنيم. يكي از نگاههاي مولوي در مثنوي مربوط به وصف حقيقت محمديه است. مولانا در اين خصوص، پيامبر والامقام را سرچشمهي همهي كمالات و عشق نسبت به آن وجود پاك و مقدس را منشأ همهي عشقها ميداند و مقام و كمالات ساير انبيا و اولياي الهي را شعاعي از نور و حقيقت محمدي ميخواند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - بازتاب شخصیت پیامبر(ص) در شعر معاصر فارسی
سعید بزرگ بیگدلی مریم صادقی گیویشخصيت والا و سيره انساني و نبوي پيامبر اكرم(ص) همواره از كانونهاي مضمونآفريني و تصويرسازي شاعران و نویسندگان در ادب فارسی بوده است. شاعران فارسی گوی پس از اسلام تاکنون به مناسبتهای گوناگون به تکریم آن حضرت پرداخته اند؛ به ویژه در ابتدای سخن خود پس از حمد و ستایش خال أکثرشخصيت والا و سيره انساني و نبوي پيامبر اكرم(ص) همواره از كانونهاي مضمونآفريني و تصويرسازي شاعران و نویسندگان در ادب فارسی بوده است. شاعران فارسی گوی پس از اسلام تاکنون به مناسبتهای گوناگون به تکریم آن حضرت پرداخته اند؛ به ویژه در ابتدای سخن خود پس از حمد و ستایش خالق هستی بخش، به بزرگداشت و مدح پیامبر، مقام نبوت و مخصوصاً خاتمیت و سرآمدی و محوریت وجود آن حضرت در کل کائنات توجه داشته اند و به تعبیر ابنعربی و عارفان پیرو او حقیقت محمدیه را مرکز و علت ايجاد هستی دانستهاند و عموم ادیبان ایران، حوادث زندگی و جلوه های مختلف شخصیت جامع پیامبر اعظم(ص) را در مقام انسان کامل و اسوه بشر در آثار خویش منعکس ساخته اند که در شعر سنتی فارسی نمودی چشمگیر دارد. در این مقاله ميزان توجه شاعران معاصر فارسی به شخصیت پیامبر اكرم(ص) بررسي ميشود. هدف این جستار بررسی کیفیت این بازتابها در مقایسه شعر سنتی و نو بوده است. بررسی ها نشان می دهد شاعران معاصر فارسی شخصیت پیامبر را در چهار بعد مدحی، حادثه ای، روایتی و تصویری در اشعارشان منعکس کرده اند. در اين مقاله همچنين اغلب شاعران برجسته كه در اين ابعاد، شعري سرودهاند، تحليل و ارزيابي شدهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - بنیادهای وجودشناختیِ برزخیت انسان بر اساس فلسفه و عرفان اسلامی
زهیر الجشی احمد سعیدی مهدی ایمانی مقدمحقیقت و شؤون انسان به عنوان تجلی اسم اعظم الاهی و جامع عوالم خلقی چیست؟ هستی شناسی عرفان اسلامی، بر وحدتِ شخصی وجود و کثرت ظهوراتِ وجود بنا شده است. تأثیر این نگاه بر انسانشناسی عرفانی چیست؟ بر اساس این نگاه، یک هستی مطلق وجود دارد که تجلیات بیشماری کرده و کمالات خود أکثرحقیقت و شؤون انسان به عنوان تجلی اسم اعظم الاهی و جامع عوالم خلقی چیست؟ هستی شناسی عرفان اسلامی، بر وحدتِ شخصی وجود و کثرت ظهوراتِ وجود بنا شده است. تأثیر این نگاه بر انسانشناسی عرفانی چیست؟ بر اساس این نگاه، یک هستی مطلق وجود دارد که تجلیات بیشماری کرده و کمالات خود را به تفصیل جلوه داده است. حقیقت انسانْ اولین تعین مطلق یا اولین ظهور حق تعالی است، ولی انسانِ (کامل) علاوه بر تعین اول، در سایر مراتب وجود نیز حضور دارد و به همین دلیل، برخلاف تعین اول و برخلاف سایر تعینهای کلی و جزئی، هم وحدت حق را جلوه میدهد و هم کمالاتِ بیشمار او را. انسان تنها ظهور حضرت حق است که همة اسماء و صفات و کمالات خداوند را در خود جمع کرده و به نحو یکسان (بدون غلبة یکی بر دیگری) اظهار میکند و به اصطلاح، برزخ میان حق و خلق یا برزخ میان وحدت و کثرت است. در این مقاله، مهمترین مبانی هستیشناختیِ عرفان اسلامی را که منجر به نوع خاصی از انسانشناسی شده و آثار وتبعات بسیار در مباحث کلامی دارد را بررسی کردهایم تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - مضامین قرانی ــ روایی درآثار بیدل دهلوی
فوزیه پارسا ملکمحمد فرخزاد عباسعلی وفاییاز زمان ظهور اسلام تا به حال همۀ شاعرانی که با سخنوری روح خود را پرورش داده اند؛ از ابتدا به آیات قرآنی و احادیث و روایات عنایت داشته اند و فکر و شعر خود را با این دو نعمت آمیخته اند. این اثرپذیری از قرآن و حدیث به نیمه های قرن سوم هجری قمری برمی گردد هر چند که در هر دو أکثراز زمان ظهور اسلام تا به حال همۀ شاعرانی که با سخنوری روح خود را پرورش داده اند؛ از ابتدا به آیات قرآنی و احادیث و روایات عنایت داشته اند و فکر و شعر خود را با این دو نعمت آمیخته اند. این اثرپذیری از قرآن و حدیث به نیمه های قرن سوم هجری قمری برمی گردد هر چند که در هر دوره ای تجلّی قرآن و حدیث در سروده های شاعران متفاوت می باشد. وجود شاعران باذوق و همچنین علاقۀ آنها به قرآن و حدیث خود بستر را برای استفادۀ بیشتر از این دو مهم فراهم آورد. یکی از سرایندگانی که با تأثیر از قرآن و حدیث سخن آرایی کرده، بیدل دهلوی است. بیدل توانسته با کاربرد هنرمندانۀ آیات قرآن، احادیث و روایات، براساس سه مرحله شریعت، طریقت و حقیقت، مسیر سیر و سلوک عرفانی را به نحو احسن ترسیم کند. در این مقاله، تأثیر کلام الهی بر اشعار بیدل بررسی شده است؛ در اشعار وی مضامین و آموزه های قرآنی به وفور یافت می شود. این اثرپذیری در قالب اثرپذیری واژگانی، گزاره ای، گزارشی، تلمیحی، تطبیقی و تصویری است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - شیوه های تأثیرپذیری از قرآن و حدیث در شعر وصال شیرازی
سید امیر جهادی حسینی حمیدرضا خوارزمی علیرضا خداونددوستمیرزا محمّد شفیع شیرازی متخلّص به وصال در سدۀ سیزدهم هجری، شاعری مسلمان و شیعه ای دلسوخته، از محبّان اهل بیت و از جملۀ شاعرانی است که در سرودن اشعار خود به آیات قرآن، روایات، احادیث و وقایع مذهبی نظر داشته و به گونهای استادانه با طبعی روان و زبانی گویا از دانستههای دی أکثرمیرزا محمّد شفیع شیرازی متخلّص به وصال در سدۀ سیزدهم هجری، شاعری مسلمان و شیعه ای دلسوخته، از محبّان اهل بیت و از جملۀ شاعرانی است که در سرودن اشعار خود به آیات قرآن، روایات، احادیث و وقایع مذهبی نظر داشته و به گونهای استادانه با طبعی روان و زبانی گویا از دانستههای دینی خود در شعرش استفاده کرده است. در این پژوهش سعی شده که گونههای تأثیرپذیری از قرآن و حدیث در دیوان وصال شیرازی نشان داده شود. از جمله وجوه اهمیّت این تحقیق این است که روشهای بازتاب احادیث و آیات قرآن را در دیوان وصال از میان انبوه اشعار مدحی و توصیفی برجستهسازی و طبقهبندی شده و مواردی از قبیل، بررسی اعلام مذهبی «انبیاء، ائمة اطهار، اولیا»، بررسی تلمیحات مذهبی، همچنین نشان دادن بازتاب باورهای مذهبی در دیوان و کاربرد آیات قرآنی و احادیث را شامل میشود و به تحلیل بسامدی آن ها میپردازد. بسامد تأثیرپذیری از قرآن و حدیث در دیوان وصال به لحاظ قالب شعری، در درجۀ نخست، به قصاید و سپس به مثنویهای او اختصاص یافته است و در غزلیات وصال علیرغم تعداد بالا، در این قالب، تأثیرپذیری کمتری مشاهده میشود؛ همچنین وصال در تأثیرپذیرفتن از قرآن و احادیث که هرگاه فرصتی مناسب دیده از این امر بهره برده و با شیوههای مختلف این کار را انجام داده است؛ ازجمله اصرار ویژهای به وامگیری از کلماتِ آیات قرآن، قرینه سازی با آیات و احادیث، و معطوف کردن ذهن مخاطب به آیات. روش مد نظر در این پژوهش، روش کتابخانهای و مبتنی بر تحلیل و توصیف محتوای کمّی و کیفی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - گونهشناسی دئیسم در قرن هفدهم و هجدهم با تکیه بر طبقهبندی ساموئل کلارک
محمد محمدینیا محمدعلی عبداللهی حسین صابریدئیسم به دیدگاهی فلسفی و الهیاتی دربارة خداوند، انسان و دین اطلاق ميشود. مقاله حاضر تلاشی است برای تحلیل مفهومی دئیسم در قرن هفدهم و هجدهم، از طریق ریشهشناسی و روش تحلیلی ـ توصیفی و قصد دارد با استفاده از طبقهبندی کلارک، تقسیمبندیيي کلی از دئیسم ارائه کند. تعریف دانش أکثردئیسم به دیدگاهی فلسفی و الهیاتی دربارة خداوند، انسان و دین اطلاق ميشود. مقاله حاضر تلاشی است برای تحلیل مفهومی دئیسم در قرن هفدهم و هجدهم، از طریق ریشهشناسی و روش تحلیلی ـ توصیفی و قصد دارد با استفاده از طبقهبندی کلارک، تقسیمبندیيي کلی از دئیسم ارائه کند. تعریف دانشنامهيی دئیسم دچار ایهام و ابهام است و رجوع به فرهنگنامههای ریشهشناختی نشان میدهد كه در تبدّل واژة دئوس به دئیسم، ظرائف ریشهشناختی این واژه چندان مورد توجه نبوده است. اما با گونهشناسی کلارک ميتوان تمایز دئیسم زمانة او از تئیسم و گونههای مختلف این تفکر را بهتر شناخت. طبقهبندی چهارگانة کلارکی، بمثابه نخستین گزارش جامع از دئسیم، مدعي است که قرابت و شباهت دئیسم به مسیحیت، از نوع اول تا نوع چهارم، بصورت پلکانی از حداقل به حداکثر میرود. دئیستهای نوعِ اول، منکر مشیت الهی هستند، در حالیکه به وحدت، خالقیت و علم خداوند اعتقاد دارند. دئیستهای نوع دوم، ضمن باور به گزارههای دئیسم نوع اول، قوانین فیزیکی را مشیت الهی میانگارند اما شمول مشیت بر قوانین اخلاقی را نفی میکنند. دئیستهای نوع سوم معتقدند مشیت تدبیری خداوند با کمالات اخلاقی او ارتباط دارد و خداوند با صفات عدالت، خیر و درستی بر این جهان حکم میراند. دئیسمِ نوع چهارم، علاوه بر آموزههای فوق، جاودانگی روح و ثواب و عقاب اخروی را نیز میپذیرد. به ادعای کلارک، تمامی انواع دئیسم مدرن در انکار وحی مسیحی مشتركند و يكي از تفاوتهای اساسی آنها با ادیان وحیانی، مفهومشناسی و اعتقاد به وحی الهی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - فارابی و پرسش از حقیقت ادراک؛ بازخواني انتقادي ديدگاه ملاصدرا
قاسم پورحسن درزی علی پیرییکی از مهمترین و دقیقترین مسائل در فلسفة معرفتی فارابی، پرسش از ادراک و نسبت آن با نفس، عقل و ارتقاء وجودی است. فارابی در گسستی آشکار از ارسطو، نظریۀ منفعل بودن نفس در ادارک را بچالش کشیده و نفس را خالق ادراک دانسته است و بدین ترتیب بنیاد نظریۀ فعال بودن نفس را پیریزی ک أکثریکی از مهمترین و دقیقترین مسائل در فلسفة معرفتی فارابی، پرسش از ادراک و نسبت آن با نفس، عقل و ارتقاء وجودی است. فارابی در گسستی آشکار از ارسطو، نظریۀ منفعل بودن نفس در ادارک را بچالش کشیده و نفس را خالق ادراک دانسته است و بدین ترتیب بنیاد نظریۀ فعال بودن نفس را پیریزی کرده است. این دیدگاه در ادامه سنت فلسفی اسلامی بر آراء تمامی فیلسوفان، از ابنسینا تا علامه طباطبایی، تأثيرگذار بوده است. فارابي ادراک را با ظهور و حضور كه عمدتاً در فلسفۀ سهروردي و ملاصدرا مورد بحث است، پیوند داده و از منظر هستیشناسی ادراک دفاع کرده است. خلاقیت نفس در ادراک، مراتبی دانستن ادراک و معرفت، التفات به حیث ظهوری و وجودی معرفت، تفطن به دِهشی بودن معرفت در کنار اهمیت دادن بنیادین به ادراک حسی، نقد معرفتهای غیریقینی و طرح دیدگاهی بنیادین در باب معرفت یقینی، و بالاخره فرایندی تلقی کردن ادراک، از ابتکارات فلسفی فارابی محسوب میشود. در نوشتار حاضر بنحو تطبيقي كوشش خواهیم كرد مسئله ادراک و سرشت آن در انديشه فارابي را با نگاهي به آراء ساير فيلسوفان مسلمان بررسی کرده و اهمیت منظر فارابی در باب ادراک را بتصویر بکشیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - اثبات تغيّر در عوالم فوق طبيعت بر اساس دو مبناي مختلف
سیده زهرا موسوی بایگی سید مرتضی حسینی شاهرودی عباس جوارشکیاندر جريان تعامل فلسفه با آموزههاي ديني، مسائل بسياري توليد شده است. ازجمله مباحث جديدي كه در چند دهة اخير مورد توجه بوده، مسئلة تكامل برزخي و اخروي نفوس است. از يكسو، بر اساس مباني و تصريحات جمهور فلاسفه و نيز ظاهر سخنان صدرالمتألهين، استكمال نفوس پس از مفارقت از بدن ع أکثردر جريان تعامل فلسفه با آموزههاي ديني، مسائل بسياري توليد شده است. ازجمله مباحث جديدي كه در چند دهة اخير مورد توجه بوده، مسئلة تكامل برزخي و اخروي نفوس است. از يكسو، بر اساس مباني و تصريحات جمهور فلاسفه و نيز ظاهر سخنان صدرالمتألهين، استكمال نفوس پس از مفارقت از بدن عنصري محال است. از سوي ديگر، ظاهر آيات و روايات بر استكمال نفوس در عوالم فوق طبيعت دلالت ميكند. اينگونه اختلافات، محققان و انديشمندان را به چارهانديشي واداشته است. مقالة حاضر كه به روش تحليلي ـ استدلالي نگاشته شده، ميكوشد بر اساس اصول رايج فلسفي و نيز با التفات به رويكرد عرفاني ملاصدرا، به اين پرسش كه «آيا نفس پس از مفارقت از بدن تغيّر و حركت ميپذيرد؟» از دو راه متفاوت پاسخ دهد. بررسيها در اين پژوهش نشان ميدهد كه بر اساس مباني حكما، تغيّر احوالِ نفوس پس از مرگ، امري مقبول و از باب ترتب صور بر يكديگر و اظهار ملكات و صور كسب شده در عالم طبيعت است. همچنين بر اساس خوانش عرفاني از حكمت متعاليه، تحولات عوالم فوق طبيعت، قطعي و از سنخ همين تحولات اينجهاني است، اما در اين ديدگاه تحول و حركت بمعناي رايج فلسفي نيست بلكه عبارتست از خروج از اجمال و كمون به تفصيل و ظهور. به اين ترتيب، در پژوهش حاضر هم با تحفظ بر اصول فلسفي و هم با ارائه تعريفي جديد از حركت، از ظواهر نقلي دال بر حركت، تبييني معقول ارائه شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - تبیین ادراک و تجلی معنا در فضاهای معماری، مبتنی بر غایتشناسی از دیدگاه کانت و کوماراسوامی
مهدی بنیاسدی باغمیرانی سید بهشید حسینی آزاده شاهچراغییکی از موضوعات تأمل برانگیز در تفکر مدرن غربی و سنتگرای شرقی، مسئله غایتشناسی در هنر است. غایت مندی در فضاهای معماری سنتی، به جهت تبیین ادراک و تجلی معنا، نیازمند واکاوی دقیق در حوزه غایتشناسی در هنرمدرن و هنر سنتی است. پژوهش حاضر با تأمل در مفهوم غایتشناسی در اندی أکثریکی از موضوعات تأمل برانگیز در تفکر مدرن غربی و سنتگرای شرقی، مسئله غایتشناسی در هنر است. غایت مندی در فضاهای معماری سنتی، به جهت تبیین ادراک و تجلی معنا، نیازمند واکاوی دقیق در حوزه غایتشناسی در هنرمدرن و هنر سنتی است. پژوهش حاضر با تأمل در مفهوم غایتشناسی در اندیشههای فلسفی کانت و کوماراسوامی، درصدد یافتن مدل مفهومی به جهت تبیین ادراک و تجلی معنا در فضاهای معماری است. فلذا تحقیق حاضر بینرشتهای و با رویکرد تحلیلی است، که در ابتدا آرای کانت و کوماراسوامی در باب غایتشناسی هنر مدرن و سنتی مورد واکاوی قرار گرفتهاست؛ سپس آرای این دو اندیشمند را، در قالب دو نوع غایت مندی ظاهری و باطنی در کنار هم قرار داده شده است، تا براساس آن به مدل مفهومی دست بیابیم؛ که امکان شرح نحوهی ادراک و تجلی معنا در هنر و معماری سنتی را فراهم سازد. با تکیهبر این مدل مفهومی، هدف این پژوهش، بررسی جایگاه غایت مندی در هنرمدرن غربی و هنر سنتی شرقی، به جهت تشریح نحوهی ادراک و تجلی معنا در فضاهایمعماری است. پرسش کلیدی این پژوهش این است که، مفهوم غایت به چه نحوی با مفاهیم ادراک و تجلی معنا در فضاهایمعماری ارتباط پیدا میکند؟ نتایج این پژوهش نشان میدهد که، در معماری سنتی، با تجلی معنا در طرح و رنگ، زمینه ادراک معنا در افراد فراهم میشود. بر این اساس غایت اصلی، اتحاد ادراک و تجلی معنا (صفات جمالی و جلالی) در فضاهای معماری است. با تجلی صفات جمالی متکثر با معنای واحد در فضای معماری، زمینه ادراک معانی و صفات جلالی که عامل خشیت در ناظر است، فراهم میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - مکان و مسکن در منظر اسلام
بهزاد وثیقمکان و جایگاه آن در هنر و معماری اسلامی همواره از سوی متفکرین فلسفه اسلامی و اسلام شناسان مورد بحث های مختلف قرار گرفته است نوع برداشتی که از هویت مکانی معرفی میگردد. در صورت بندی مکان و معماری مطلوب اسلامی موثر بوده و راه را برای شناخت، تحلیل و ارزشگذاری باز میگشاید. أکثرمکان و جایگاه آن در هنر و معماری اسلامی همواره از سوی متفکرین فلسفه اسلامی و اسلام شناسان مورد بحث های مختلف قرار گرفته است نوع برداشتی که از هویت مکانی معرفی میگردد. در صورت بندی مکان و معماری مطلوب اسلامی موثر بوده و راه را برای شناخت، تحلیل و ارزشگذاری باز میگشاید. از این رو در این مقاله با اتکا بر روش تحلیلی ـ توصیفی به بررسی مفهوم مکان و شاخصه هایی چون شخصیتف هویت و معنای مکانی و مقایسه آن با ساختههای معماری اسلامی، پرداخته شده تا به شاکله کلی ذهنی از مکان و مسکن اسلامی نزدیک شویم. میتوان دریافت که اسلام با قائل شدن به حفظ هویت برای تمامی مکانها، مکان را براساس میزان تجلیات الهی و کیفیات قدسی ارزش گذاری مینماید که با این شیوه اماکن دارای درجات مختلفی از هویت اسلامی خواهند گردید . نگارندگان براساس این نوشتار بر این عقیده اند که متون اسلامی به عنوان منبع سرشار آموزههایی جهت شکوفایی تمدن بشری، در زمینه معماری و بالاخص مسکن، دارای گزاره هایی کاربردی است. از این نمونه میتوان به ایجاد چشمانداز و هدف در زمینه مسکن به دو مفهوم خرد و کلان آن اشاره نمود. مفاهیمی مانند پرهیز از تکاثر، قداست بخشی به مکان بهره گیری از مفاهیمی چون عدالت و مساوات و مانند آن از این دسته معیارها محسوب میگردند تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - واکاوی مبانی حکمت صدرایی در سبک زندگی سیاسی امام خمینی (ره)
سید حامد عنوانی وحیده فخار نوغانی سید حسین سید موسوی سید مرتضی حسینی شاهردویسبک زندگی سیاسی، به شیوۀ خاص مواجهه با مهمترین وظایف ساحت زندگی سیاسی اطلاق میشود که در راستای نیل به اهداف سیاسی شکل میگیرد. با توجه به اهمیت نقش مبانی هستیشناختی در بینشهای سازندۀ سبک زندگی، تحلیل مبانی هستی¬شناسانه سبک زندگی سیاسی امام ـ بعنوان فردی صاحب سبک ـ ضرورت أکثرسبک زندگی سیاسی، به شیوۀ خاص مواجهه با مهمترین وظایف ساحت زندگی سیاسی اطلاق میشود که در راستای نیل به اهداف سیاسی شکل میگیرد. با توجه به اهمیت نقش مبانی هستیشناختی در بینشهای سازندۀ سبک زندگی، تحلیل مبانی هستی¬شناسانه سبک زندگی سیاسی امام ـ بعنوان فردی صاحب سبک ـ ضرورت مییابد. بدین منظور در این مقاله میکوشیم تأثیر مبانی حکمت متعالیه در محورهای اصالت وجود، خیریت وجود، وحدت وجود و کثرت در مظاهر آن، بساطت وجود و جایگاه انسان کامل در مراتب هستی را بر سبک زندگی سیاسی امام خمینی بررسی نماییم. بررسی و تحلیل آثار منتشرشده دربارۀ زندگی و شخصیت امام، به روش کتابخانهیی، نشان میدهد که التزام به مبانی حکمت صدرایی در شکلگیری و تثبیت سبک زندگی سیاسی ایشان نقشی بسیار چشمگیر داشته است. افزون بر این، با توجه به تشکیک در سه مرتبۀ «سبک زندگی سیاسی انسان کامل»، «سبک زندگی سیاسی رهبران الهی سبک¬پذیر از انسان کامل» و «سبک زندگی مردمی سبک¬پذیر از سبک زندگی سیاسی رهبران الهی»، امام در مقام شخصیتی تربیت¬یافته از حقیقت انسان کامل، با اصرار بر فراهم نمودن شرایط وصول مردم به سبک¬پذیری از انسان کامل، توانست توده¬های عظیمی از مردم را در راستای رسیدن به سبکی جدید از زندگی سیاسی متعالی، با خود همراه سازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - نقد آراء ابنعربی دربارۀ مفهوم تجلی بر مبنای قرآن و روایات شیعه
فرشته سمیعی امیر توحیدی محمد کاظم رضازاده جودی«تجلی» اصطلاح و مفهومی پر کاربرد در سنت اسلامی است که تفسیر آن تأثیری بسزا در مبانی اخلاقی، معرفتی و باورهای دینی دارد. سابقۀ کاربرد اصطلاح به قرآن کریم و برخی احادیث بازمیگردد و سپس، اندیشمندان مسلمان، تفسیرهایی متعدد از آن ارائه کردهاند. این اصطلاح پیش از ابنعربی، ب أکثر«تجلی» اصطلاح و مفهومی پر کاربرد در سنت اسلامی است که تفسیر آن تأثیری بسزا در مبانی اخلاقی، معرفتی و باورهای دینی دارد. سابقۀ کاربرد اصطلاح به قرآن کریم و برخی احادیث بازمیگردد و سپس، اندیشمندان مسلمان، تفسیرهایی متعدد از آن ارائه کردهاند. این اصطلاح پیش از ابنعربی، بیش از هر چیز، مفهومی سلوکی بود که چگونگی تقرب وجودیـمعرفتی سالک به حضرت حق، از طریق کنار رفتن حجابها و آشکار شدن افعال و صفات و ذات حقتعالی، را توضیح میداد، اما دیدگاههای ابنعربی درباب تجلی، با دیگران متفاوت بوده و تعابیر او در اینباره خاص خود اوست. پژوهش حاضر، با استفاده از روش توصیفیـتحلیلی، به بررسی مفهوم تجلی در آراء ابنعربی و مقایسۀ آن با آیات و روایات اسلامی میپردازد تا اشتراکات و افتراقات ایندو دیدگاه روشن گردد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که آراء ابنعربی در مباحثی مهم همچون تعریف تجلی، مثلیت، ذات یا عدم محض، قضاوت مطلق دربارۀ ذات خداوند، حدود محدود، تصورات انسان از خداوند، تجلی خداوند در روز قیامت و تجلی انکار، تفاوتها و تعارضهایی برجسته با آیات و روایات اسلامی در مورد مفهوم «تجلی»، دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - تبیین رابطهای خدا و جهان هستی از نظر میرزا جواد تهرانی(ره)
علی اکبر حائری موحد یحیی کبیر محمد سعیدی مهر عباس ذهبیهدف از پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش است که چه رابطهای بین خدا و جهان هستی از منظر میرزا جواد تهرانی وجود دارد؟ به همین منظور آثار مکتوب ایشان به روش تحلیل محتوای منابع به صورت کتابخانهای مورد بررسی قرار گرفت. حکما در پاسخ به این پرسش از پیشفرضهای عقلی چون؛ اصل علیت، ج أکثرهدف از پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش است که چه رابطهای بین خدا و جهان هستی از منظر میرزا جواد تهرانی وجود دارد؟ به همین منظور آثار مکتوب ایشان به روش تحلیل محتوای منابع به صورت کتابخانهای مورد بررسی قرار گرفت. حکما در پاسخ به این پرسش از پیشفرضهای عقلی چون؛ اصل علیت، جعل، سنخیت، قاعده الواحد، فاعل بالتجلی،... بهره گرفته و با طرح جدایی بین اولین مخلوق از اولین صادر، رابطه را امری وجودی دانستهاند. میرزا جواد یکی از متفکران مکتب تفکیک ضمن عدم پذیرش اصول مذکور، ادعای حکما را خالی از اشکال نمیداند. وی بر این باورست که تعیین مصداق اولین مخلوق و بیان نوع رابطه از قلمرو دانش انسان خارج است لذا باید در این خصوص تابع متون شرع باشیم. بنابراین رابطه بین خدا و جهان هستی قطعاً برقرار است. هر چند که کیفیت آن بر ما مجهول میباشد. تفاصيل المقالة