شیوه های تأثیرپذیری از قرآن و حدیث در شعر وصال شیرازی
الموضوعات :سید امیر جهادی حسینی 1 , حمیدرضا خوارزمی 2 , علیرضا خداونددوست 3
1 - دانشگاه شهید باهنر کرمان
2 - دانشگاه شهید باهنر کرمان
3 - دانشگاه شهید باهنر کرمان
الکلمات المفتاحية: وصال شیرازی, قرآن, حدیث, تجلّی قرآن و حدیث, تلمیحات مذهبی,
ملخص المقالة :
میرزا محمّد شفیع شیرازی متخلّص به وصال در سدۀ سیزدهم هجری، شاعری مسلمان و شیعه ای دلسوخته، از محبّان اهل بیت و از جملۀ شاعرانی است که در سرودن اشعار خود به آیات قرآن، روایات، احادیث و وقایع مذهبی نظر داشته و به گونهای استادانه با طبعی روان و زبانی گویا از دانستههای دینی خود در شعرش استفاده کرده است. در این پژوهش سعی شده که گونههای تأثیرپذیری از قرآن و حدیث در دیوان وصال شیرازی نشان داده شود. از جمله وجوه اهمیّت این تحقیق این است که روشهای بازتاب احادیث و آیات قرآن را در دیوان وصال از میان انبوه اشعار مدحی و توصیفی برجستهسازی و طبقهبندی شده و مواردی از قبیل، بررسی اعلام مذهبی «انبیاء، ائمة اطهار، اولیا»، بررسی تلمیحات مذهبی، همچنین نشان دادن بازتاب باورهای مذهبی در دیوان و کاربرد آیات قرآنی و احادیث را شامل میشود و به تحلیل بسامدی آن ها میپردازد. بسامد تأثیرپذیری از قرآن و حدیث در دیوان وصال به لحاظ قالب شعری، در درجۀ نخست، به قصاید و سپس به مثنویهای او اختصاص یافته است و در غزلیات وصال علیرغم تعداد بالا، در این قالب، تأثیرپذیری کمتری مشاهده میشود؛ همچنین وصال در تأثیرپذیرفتن از قرآن و احادیث که هرگاه فرصتی مناسب دیده از این امر بهره برده و با شیوههای مختلف این کار را انجام داده است؛ ازجمله اصرار ویژهای به وامگیری از کلماتِ آیات قرآن، قرینه سازی با آیات و احادیث، و معطوف کردن ذهن مخاطب به آیات. روش مد نظر در این پژوهش، روش کتابخانهای و مبتنی بر تحلیل و توصیف محتوای کمّی و کیفی است.
1. قرآن کریم
2. احمدی، مهدی و موسوی علیرضا. (1394). «بررسی جایگاه اهل بیت (ع) در شعر وصال شیرازی». مجلۀ علمی-پژوهشی زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد فسا، س6، ش2 (پیاپی 13). پاییز.
3. آقا جمال خوانسارى، محمّد بن حسين. (1366). شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم. تهران: دانشگاه تهران.
4. حلبی، علی اصغر. (1398). تأثیر قرآن و حدیث در ادبیات فارسی. تهران: اساطیر.
5. راستگو، سید محمّد. (1393). تجلّی قرآن و حدیث در شعر فارسی. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
6. راشد محصّل، محمّدرضا. (1389). پرتوهایی از قرآن و حدیث در ادب فارسی. مشهد: آستان قدس رضوی.
7. شمس العلماء گرکانی. (1377). ابدع البدایع. به اهتمام حسین جعفری و با مقدمۀ دکتر جلیل تجلیل. تبریز: احرار.
8. قیس رازی، شمسالدّین محمّد. (1388). المعجم فی معاییر اشعار العجم. تهران: علم.
9. مجلسی، محمّد باقر. (1343). بحار الأنوار (ط_ بیروت). بیروت: دار إحیا التراث العربی.
10. محمّد ابن علی، ابن بابویه (شیخ صدوق). (366 هـ.ق). عیون اخبار الرضا. (ترجمۀ محمّد تقی آقا نجفی اصفهانی). (1297 هـ.ق). تهران: انتشارات علمیۀ اسلامیه.
11. معصوم شیرازی، محمّد. (1345). طرایق الحقایق. تهران: کتابخانه سنائی.
12. نهج الفصاحه. مجموعه کلام گهربار حضرت محمّد (ص). امید امیدی. نرم افزار.
13. وصال شیرازی، محمّد شفیع. (1378). دیوان کامل وصال شیرازی (2 جلدی). شیراز: نوید شیراز.
14. نصر بن مزاحم. (1382). وقعة الصفّین. تحقیق و شرح عبدالسلام محمّد هارون. قاهره: المؤسسة العربیة الحدیثة.
15. همایی، جلالالدّین. (1374). فنون بلاغت و صناعات ادبی. تهران: نشر هما.
سال چهارم ، شماره 3 ، پیاپی 12 پاییز 1400
ISSN : 2645-6478
شیوههای تأثیرپذیری از قرآن و حدیث در شعر وصال شیرازی
دکتر سید امیر جهادی 1 دکتر حمیدرضا خوارزمی2 علیرضا خداوند دوست3
تاریخ دریافت :16/01/1400 تاریخ پذیرش نهایی : 23/05/1400
(از ص 4 تا ص 24 )
نوع مقاله : پژوهشی
چکیده
میرزا محمّد شفیع شیرازی متخلّص به وصال در سدۀ سیزدهم هجری، شاعری مسلمان و شیعهای دلسوخته، از محبّان اهل بیت و از جملۀ شاعرانی است که در سرودن اشعار خود به آیات قرآن، روایات، احادیث و وقایع مذهبی نظر داشته و به گونهای استادانه با طبعی روان و زبانی گویا از دانستههای دینی خود در شعرش استفاده کرده است. در این پژوهش سعی شده که گونههای تأثیرپذیری از قرآن و حدیث در دیوان وصال شیرازی نشان داده شود. از جمله وجوه اهمیّت این تحقیق این است که روشهای بازتاب احادیث و آیات قرآن را در دیوان وصال از میان انبوه اشعار مدحی و توصیفی برجستهسازی و طبقهبندی شده و مواردی از قبیل، بررسی اعلام مذهبی «انبیاء، ائمة اطهار، اولیا»، بررسی تلمیحات مذهبی، همچنین نشان دادن بازتاب باورهای مذهبی در دیوان و کاربرد آیات قرآنی و احادیث را شامل میشود و به تحلیل بسامدی آنها میپردازد. بسامد تأثیرپذیری از قرآن و حدیث در دیوان وصال به لحاظ قالب شعری، در درجۀ نخست، به قصاید و سپس به مثنویهای او اختصاص یافته است و در غزلیات وصال علیرغم تعداد بالا، در این قالب، تأثیرپذیری کمتری مشاهده میشود؛ همچنین وصال در تأثیرپذیرفتن از قرآن و احادیث که هرگاه فرصتی مناسب دیده از این امر بهره برده و با شیوههای مختلف این کار را انجام داده است؛ ازجمله اصرار ویژهای به وامگیری از کلماتِ آیات قرآن، قرینهسازی با آیات و احادیث، و معطوف کردن ذهن مخاطب به آیات. روش مد نظر در این پژوهش، روش کتابخانهای و مبتنی بر تحلیل و توصیف محتوای کمّی و کیفی است.
واژههای کلیدی: وصال شیرازی، قرآن، حدیث، تجلّی قرآن و حدیث، تلمیحات مذهبی.
1-مقدمه
1- 1- شرح و بیان مسئله
با گسترش شعر فارسی و تحوّلاتی که در گذر زمان پدید آمده و پیوندهای فرهنگ ایرانی با فرهنگ اسلامی استوارتر شده و زمینهای به وجود آمده است، تا سخنورانی که علاوه بر طبع توانای شاعری، در قرآن و معارف اسلامی نیز دستی داشتهاند؛ جلوههایی از قرآن و احادیث در آثارشان، روز به روز بیشتر تجلّی پیدا کند.
از بیشترین تأثیراتی که دین اسلام در فرهنگ ایرانی داشته، در زمینۀ هنر این مرزوبوم است، که یکی از آنها وارد کردن مضامین مذهبی، دینی، عرفانی، فقهی، آیات و روایات به شعر و ادب ایرانی است؛ به گونهایکه بزرگترین شاعران ایرانی از سدههای نخستین به عربیدانی و حفظداشتن آیات و احادیث و استفاده از آنها در اشعارشان مفاخره میکردند. وصال شیرازی از شاعران مسلمان شیعه مذهب است که به مقدار زیادی، آیات و احادیث و باورهای دینی در اشعارش تجلّی پیدا کرده است و مانند بسیاری از شاعران پیشین از این امر بیبهره نمانده و به گونهای استادانه از دانستههای دینی خود در شعرش استفاده کرده است. «با مطالعۀ دیوان وصال شیرازی مشاهده میکنیم او از جملۀ این شاعران نامدار است که اشعار زیبایی در مدح و منقبت و رثای اهل بیت (ع) سروده و واقعۀ عاشورا را در اشعارش به تصویر کشیده است. بی شک نام این شاعر بر تارک ادبیات متعهد می درخشد، زیرا با اشعار دلنشین خود با صراحت و شجاعت، اهل بیت (ع) را مدح و رثا کرده است و وقایع تاریخی را با استفاده از ابیاتی دقیق و لحنی صریح بیان می کند...» (احمدی و موسوی، 1394: 12).
وی در قصیده پیرو سنایی و خاقانی و در غزل اغلب از شیوۀ سرآمدان غزلسرا یعنی سعدی و حافظ پیروی میکرده است. (ن.ک: وصال شیرازی، 1378: مقدّمه/ هجده). در این تحقیق سعی شده به واکاوی و جداسازی ابیاتی که شاعر آموزههای دینی را در اشعارش دخیل داشته، پرداخته شود.
1- 2- پیشینۀ پژوهش
در زمینۀ موضوع پژوهش فعلی، تا کنون هیچ تحقیق مستقل و کاملی انجام نشده است و در این پژوهش برای نخستین بار با تحلیل کیفی و کمی، روشهای استفادۀ شاعر از آیهها و احادیث، نشان داده خواهد شد؛ ضمن اینکه برای رعایت حجم مقاله، از هر نمونه یک یا دو مورد به عنوان شاهد مثال ذکر خواهد شد. در باب تاثیرپذیری از قرآن و حدیث در کلام سایر گویندگان، پژوهشهای متعددی صورت گرفته است که ذیلاً مواردی نقل میگردد:
-حسینی در پایاننامۀ تأثیر قرآن و حدیث بر دیوان شعر فیض کاشانی (جلّد اوّل)» سعی کرده است، تأثیر قرآن کریم و روایات را بر اشعار دیوان شعر فیض کاشانی، مورد بررسی قرار دهد و از انواع شیوهها و گونههای اثرپذیری مانند: اثرپذیری واژگانی، گزارهای، گزارشی، تلمیحی، تأویلی و تطبیقی سخن رفته است.
-نعمتی کرکرق در پایاننامۀ بررسی شیوههای تأثیرپذیری از آیات و احادیث در آثار عطّار با تکیه بر دیوان، با اشاره به زندگی عطّار و آبشخورهای فکری او، به ویژه قرآن و حدیث، ابیاتی از آثار شاعر به خصوص دیوان شعرش که متحلّی به آیهای از قرآن یا حدیث است، استخراج کرده و سپس شیوهها و گونههای اثرپذیری از قرآن و حدیث را نشان داده است.
-کاظم خانلو در پایاننامۀ تأثیر قرآن و حدیث در دیوان لامع قزوینی به تأثیر قرآن و حدیث در شعر او پرداخته است
-یزدانی در مقالۀ «بررسی تأثیر قرآن و حدیث، بر اشعار شاهنامۀ فردوسی» که در سال 1397 اوّلین همایش بین المللی زبان و ادبیّات فارسی ارائه شده است به بررسی آیات، روایات و برخی شواهد عربی که در شاهنامۀ فردوسی به کار رفته، پرداخته است.
-روش پژوهش: محمد راستگو، شیوهها و گونههای اثرپذیری از قرآن و حدیث را به گونهای نو و گسترده با نامهایی چون اثرپذیری واژگانی،گزارهای، گزارشی، تفسیری، ساختاری و… در کتابی به نام تجلّی قرآن و حدیث نگاشته است؛ این کتاب در این پژوهش مبنای کار ما قرار گرفته است. برای این مهم ابتدا دیوان وصال شیرازی با دقّت بررسی و مطالعه، سپس ابیات مورد استفاده در تحقیق استخراج شده است؛ بعد شواهد مستخرج شده طبق طبقهبندی کتاب مذکور ذیل هر کدام از عنوانها نوشته و آیات و روایات و در کنار آن رخدادهای مذهبی و... نیز با ذکر منبع در ذیل چند بیت آوردهایم، سپس ابیاتی به عنوان شاهد مثال نیز افزوده شده است.
2-بحث و بررسی
2-1-مختصری در باب احوال و آثار وصال شیرازی
میرزا محمّد شفیع شیرازی (۱۱۹۷-۱۲۶۲ه.ق/ ۱۷۸۳-۱۸۴۶ م)، مشهور به میرزا کوچک و متخلّص به وصال و کنیهاش ابومحمّد و ابواحمد و داماد رحمتعلیشاهشیرازی است. وصال از شعرا، ادیبان و خوشنویسان معروف شیرازی در سدۀ سیزدهم هجری بود. وصال فرزند میرزا اسماعیل و او فرزند محمّد شفیع بود که «بنا بر نوشتۀ دیوان بیگی این دو اسم تا شش پشت ایشان جاری است و جدّ اعلای او در زمان سلاطین صفویه عامل گرمسیرات فارس بوده و میرزا اسماعیل خان نام داشته است و میرزا محمّد شفیع در خدمت نادرشاه افشار شغل دبیری داشته و مورد احترام کامل بوده است» (وصال شیرازی، 1378: هفت).
او در ابتدا برای خود تخلّص مهجور را برگزیده بوده است، ولی پس از تکمیل معلومات ادبیّه و عربی و حکمت و دیگر علوم زمان نزد حکما و دانشمندان عصر، متمایل به عرفان میگردد، ابتدا از مجالست چند تن ار عرفای دوران بهرهمند میشود تا «سرانجام دست ارادت به حضرت شیخ الواصلین و اوحدالموحدین، حاج میرزا ابوالقاسم شیرازی متخلّص به سکوت میدهد» (معصوم شیرازی، 1345: 3/365). و تا آخر عمر مبارک مراد، دست از دامن این عارف بزرگ بر نمیدارد و اوست که تخلّص «وصال» را به جای «مهجور» برای وی بر میگزیند.
با وجود آنکه سلاطین و فرمانروایان راغب بودند وصال را در کنف حمایت خود درآورند اما وصال کمتر گرد اینگونه مجالستها میگشت و از راه کتابت قرآن مجید نیاز مادّی خود را برطرف میکرد. وی به فرزندان خود میگفت: شعر نیکو صنعت است ولی شاعری حرفۀ زشتی است، زیرا آن دریایی از دانش و فنّی از حکمت است و این نوعی گدایی. وصال دو روز ایّام هفته را صرف تدریس به عموم میکرد. در سن شصت و چهار سالگی چشمش به آب مروارید مبتلا شد و یکسال نابینا بود. پس از آن طبیبی از کرمانشاه چشمش را میل زد و چشمش معالجه شد. وصال چنان به مطالعه عشق داشت که بعد از معالجۀ چشم فوراً مطالعه را از سرگرفت و همین امر باعث شد مجدداً نابینا گردد. در «رجب ۱۲۶۲ ه.ق» درگذشت و در بقعۀ شاهچراغ در شیراز، در جوار مدفن مرشد خود میرزای سکوت مدفون شد.
آثار وصال
الف) آثار منظوم: علاوه بر دیوان اشعار، وصال به صورت جداگانه آثاری چون قطعه و رباعی و مادّه تاریخ و... دارد. هریک به نوبۀ خود بسیار روان و ارزشمند میباشند؛ «در دیوان قدیم «چاپ سنگی» وصال، از رباعیات وی اثری نیست و آنچه در این دیوان آورده شده از روی نسخۀ خطی کتاب بزم وصال و صبح وصال فراهم آمده است» (وصالشیرازی، 1378: مقدّمه/ بیست و یک).
ب) آثار منثور: وصال جز دیوان شعر و آثار منظوم او تألیفات دیگری نیز به نثر یا نثر ونظم توأم، دارد.«کتابی در حکمت و کلام به نثر و نظم، کتابی در شرح گفتار فارابی در علم موسیقی، شرحی در مورد عروض و قوانین آن، رساله در تفسیر احادیث قدسیه . کتاب صبح وصال به شیوۀ گلستان شیخ سعدی علیه الرحمه نوشته شده و شرح منتخبی ازمقالات زمخشری که جز دیوان اشعار بقیّه تا کنون چاپ نشدهاند» (نورانی وصال، 1368: 3).
2-2-بحثی در خصوص شیوههای تأثیرپذیری در بدیع کهن
شیوههای اثرپذیری از قرآن و حدیث در بلاغت کهن به اختصار در موارد ذیل بیان میشود. مقولۀ حاضر از این جهت بیان می شود که مقالۀ کنونی از الگوی نوین بررسی، منطبق بر اثر راستگو بهره برده است و از این رهگذر میتوان مقایسهای را در این خصوص شاهد بود :
1-اشاره: در لغت به معنای فهماندن با دست، چشم، ابرو و... است و در اصطلاح ادیبان عبارت است از این که «گوینده یا نویسنده در الفاظ اندک معانی بسیار ایراد کند و کلام او حاکی از کنایه و رمز باشد و با وجود اختصار، برای شنونده چیزهای زیادی را بیان نماید» (حلبی، 1398: 50).
2-اقتباس: معنای لغوی اقتباس پرتوی نور و فروغ گرفتن است که پارهای از آتش بگیرند و آتش دیگر با آن روشن کنند و به این مناسبت است که دانش را چراغ روشن دانستهاند. «اقتباس در اصطلاح اهل ادب آن است که حدیث یا آیتی از کلام اللّه یا بیت معروفی را بگیرند» (همایی، 1374: 383)، البته گرکانی شروطی مانند عدم نقل و روایت و ضرورت جایگاه حکمت و موعظه و اخلاق را سبب حسن موقع دانشته است (ن.ک. گرکانی، 1377 :74). قرار گرفتن علم و هنر و ادب آموختن از دیگری را اقتباس گفتهاند. «اقتباس در فنّ بدیع عبارت از آوردن آیهای از قرآن مجید یا حدیثی از رسول اکرم (یا معصومان دیگر) یا بیت معروفی است، به نحوی که معلوم باشد قصد اقتباس است نه سرقت و انتحال...» (حلبی، 1398: 68 و69). یکی از گونههای اقتباس درج است که «گوینده در مقام تبلیغ و وعظ از آیات و احادیث بهره می برد و آن را به صورت نقد یا غیر آن رعایت میکنند» (راشد محصل، 1389: 30).
3-تضمین: راستگو در کتاب تجلّی قرآن و حدیث در شعر فارسی، اقتباس و تضمین را یکی دانسته و آن را تأثیرپذیری گذارهای نامیده است که میگوید: گوینده هرگاه عبارتی قرآنی یا حدیثی را با همان الفاظ عربی بدون هیچ تغییر و یا اندکی تغییر هنگامی که در تنگنای وزن و قافیه قرار گرفته و از آن راه گریزی ندارد در سخن خود جای دهد. تضمین به معنی گنجانیدن است که «در علم بدیع عبارت از این است که شاعر آیتی از قرآن یا حدیثی از معصوم یا مصراعی یا بیتی یا دوبیتی از شعر (یا نوشته) شاعران و نویسندگان پیشین یا معاصر را در سرودۀ خود میآورد، و اگر آن سخن مشهور نباشد، نام او را در سخن خود ذکر میکند...» (حلبی، 1398: 60).
4-تلمیح: تلمیح در لغت به گوشۀ چشم نگریستن و یا اشاره کردن است و در فن بدیع، این است که نویسنده یا شاعر برای اثبات سخن خود به آیهای، روایت و حدیثی (یا قصّهای، مثلی یا شعری) مشهور و معروف اشاره کند، و یا اینکه گوینده «از اصطللاحات علوم استفاده کند، بیآنکه صریحاً متذکر استفادۀ خود باشد مانند این ابیات از فردوسی بزرگ:
بیارای جام و بپیمای جام |
| ز تیمار گیتی مَبر هیچ نام |
که تلمیح دارد به آیۀ کریمۀ «أَينَمَا تَكُونُوا يدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيّدَةٍ» (همان: 55).
5-تمثیل (ارسال مثل): هرگاه عبارتی مشهور یا پندگونه و حکمت آمیز که تَمثّل بدان درست باشد و سخنور به کار گیرد و سخن خویش را استواری و کلام را زینت بخشد، ارسال مثال گویند. «در اصطلاح ادیبان عبارت از تشبیه چیزی به چیزی یا شخصی به شخصی است تا از آن فایدهیی معنوی حاصل شود» (همان: 73).
6-حل یا تحلیل: معنای لغوی حل، گشودن و از هم باز کردن است. ولی ادیبان به گرفتن حدیثی از احادیث، شعری از اشعار، مثلی از امثال و آیهای از آیات در گفتار و نوشتار گویند. «با خارج ساختن عبارتی از وزن یا صورت اصلیاش به طور کامل یا ناقص مانند: (مثنوی، 1/ 4، نیکلسن)
جسم خاک از عشق بر افلاک شد |
| کوه در رقص آمد و چالاک شد |
که در آن آیه را برای وزن شعر حل کرده و در آن تغییراتی داده است، چه در اصل «فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا» (اعراف، 7/ آیۀ142) بوده» (حلبی، 1398: 63).
7-التفات: به معنای روی کردن است امّا در علم بدیع، سخنی را به روش(تکلم، خطاب و غیبت) گفتن و سپس روی به طریق دیگر آوردن گفتهاند. و عالمان بدیع آن را دو قسم میدانند: قسم اول: «این است که در سخن از غیبت به خطاب یا بلعکس از خطاب به غیبت منتقل شوند» (حلبی، 1398: 53).
8-تجاهل العارف: یعنی اینکه دانا خود را نادان وانمود کند؛ به عنوان مثال شخصی موضوعی را میداند ولی رفتاری بروز میدهد که گوید آن را نمیداند. به تعبیر ادیبان «سوق دادن کلامی معلوم بر مساقی جز خودش برای خاطر نکتهیی (جرجانی، تعریفات، 46). چنانکه سعدی در ابیات زیر گوید:
آینه در پیش آفتاب نهادست |
| بر در آن خیمه، یا شعاع جبین است» |
9-محاضره: بحثی را گویند که محاضر، خطیب یا شاعر و... در انجمن یا مجلسی از مردم القا میکنند، حاضران نیز هر مطلبی راجع به آن مبحث در ذهن دارند، در پاسخ میگویند. به عبارت دیگر «محاضره عبارت از گفتاری است که با همنشین و هم مجلس خود بگویی از آیه یا حدیث یا شعر یا نادره یا مثلی سایر؛ و حاضر جوابی عبارت از این است که شخص آنچه دربارۀ سخن همنشین یا هممجلس خود در تأیید یا در نقض گفتار او میداند بگوید، چنانکه او را مُفحَم یا مجاب سازد، و اثر گفتار او را تأکید کند، و یا اگر مخالف است، گفتار او را بیاثر، و خنثی سازد» (همان: 94).
10-ایهام: ایهام در لغت به معنی «به گمان افکندن» است. و در اصطلاح ادیبان اینست که لفظی را یاد کنند که نزدیک و دور باشد و چون کسی آن را بشنود معنی نزدیک را بفهمد ولی مقصود گوینده معنی دور باشد. «در قرآن مجید بیشتر آیات متشابه از این جنس است. مانند این که میگوید «يدُاللَّهِ فَوْقَ أَيدِيهِمْ» (فتح، 48/ آیۀ 10) دست خدا بر فراز دستهای آنهاست که معنی نزدیک «یَد» دست و معنی دور آن «قدرت» و «تسلُّط» است» (همان: 96).
11-تهکُّم: تهکّم را یکی از شاخصترین وجه صنایع ادبی دانستهاند. «تهکم نوعی از هزل است، فرق میان آن دو اینست که ظاهر تهکّم جدّ و باطن آن استهزاء است، و هزل عکس آنست یعنی ظاهر آن چنانکه گفتیم یاوهگویی است ولی باطن آن جد است» (حلبی، 1398: 98).
شاعران فارسیگوی یکی از جنبههای هنری کار خود را در استفاده از قرآن و احادیث قرار دادهاند و مهارت شاعرانۀ خود را با استفاده از این مقولهها به معرض نمایش قرار دادهاند. بهرههایی که ناشی از استفادۀ سطحی از این الگوها باشد بس ناخوش و نا پسند و نامطبوع است و استفادهای که از مهارت شاعرانۀ والایی خیزد، خوشایند، پسندیده، جمیل، جذاب و مطلوب باشد. در ادامه در اینجا تلاش میشود تا شیوهها و شگردهای خاصّ وصال شیرازی را در استفادۀ بلاغی و هنری از آیات و احادیث دستهبندی نماییم.
2-3- اثرپذیریها
به جهت کوتاهی حجم نوشتار برای هر مورد شواهد معدودی ذکر شده است.
2-3-1- اثرپذیری واژگانی
در اثرپذیری واژگانی شاعر در پارهای از واژهها و ترکیبها، وامدار قرآن و احادیث است؛ یعنی شاعر، «واژهها و ترکیبهایی را در شعر خویش میآورد که ریشۀ قرآنی و حدیثی دارند و مستقیم یا غیرمستقیم توسط خود شاعر یا دیگران به زبان و ادب فارسی راه یافتهاند، و اگر قرآن و حدیث نمیبود، زبان و ادب ما نیز از آن واژهها و ترکیبها، یا به طور کلّی و یا با معنی ویژۀ اسلامی آنها بیبهره میبود» (راستگو، 1393: 15).
این اثرپذیری به سه شیوۀ وام گیری، ترجمه و برآیندسازی انجام میگیرد:
الف. وام گیری
در این شیوه، ترکیبات قرآنی و احادیث ساختار عربی خود را حفظ کرده، و بدون دگرگونی یا اندک تغییرات لفظی یا معنوی، بدون آسیب رسیدن به ساختار عربی آن به زبان و ادب فارسی راه یافته است. مانند:
به موجودات چون دادت شرف زین خاکدان بگذر |
| نشاید خاکبازی کرد، با تشریف کرّمنا1 چو طفلان در گل و لای طبیعت چندش آلایی؟ |
«وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا» (الإسراء: ۷۰).
ب. ترجمه
این مورد از تأثیرپذیری در زیر مجموعۀ تأثیرپذیری واژگانی قرار دارد، به همین مناسبت در این شیوه، شاعر از واژۀ پارسی شدۀ ترکیبات قرآنی و حدیثی بهره میبرد و ترجمۀ کامل آیه و حدیث در این دسته مستثنی است. مانند:
بهشتی خوش و نغز و آراسته |
| ز میوه در او، آنچه دل خواسته |
«وَفَوَاكِهَ مِمَّا یشْتَهُونَ» (المرسلات: 42).«وَأَمْدَدْنَاهُمْ بِفَاكِهَةٍ وَلَحْمٍ مِمَّا یشْتَهُونَ» (الطور: 22).
ج. برآیندسازی
در این شیوه، واژه یا ترکیب دقیقاً به آن صورتی که در آیه یا حدیث آمده است نیست و «بر پایۀ مضمون آیهای یا حدیثی ساخته میشود؛ به دیگر سخن، چنین واژه یا ترکیبی برآیند و فرآوردهای است از آیه یا حدیث» (راستگو، 1393: 18). برآیندهای ذکر شده بعضاً، ساخته و پرداختۀ ذوق و قریحۀ وصال است و در این شیوه وصال از ماحصل شعرای پیشین بهره برده است:
آن حوریان که طوبی طبع من |
| پرورده زیر سایه مر ایشان را |
2-3-2- اثرپذیری گزارهای
در اینجا گزاره به معنای عبارت و جمله، خواه جملۀ کامل و خواه جملۀ ناقص به کار میرود. این نوع اثرپذیری خود به دو گونۀ اقتباس و حل بخشپذیر است:
الف) اقتباس و تضمین
در کتابهای بلاغی، اقتباس و تضمین دو نوع از تأثیر پذیری شناخته میشده است که از یکدیگر جدا بوده ولی ارتباطهایی که از برخی جهات این دو نوع تأثیر پذیری داشتهاند، آنها را به هم نزدیک کرده است.
معنای لغوی اقتباس پرتوی نور و فروغ گرفتن است که پارهای از آتش بگیرند و آتش دیگر با آن روشن کنند و گرفتن علم و هنر و ادب آموختن از دیگری را اقتباس میگفتهاند. دیگر، گفته شده که تضمین «در علم بدیع عبارت است از اینکه سخن و آیه و یا حدیث و یا مصراع و بیتی و یا عبارتی از شعر یا نوشتۀ دیگری در بین نوشته خود بیاورد و در صورتیکه مشهور نباشد نام گویندۀ آن را نیز ذکر کند» (حلبی، 1357: 50).
در تقسیمبندیهای جدید اقتباس و تضمین یکی به حساب آمده و این تعریف از آن برمیآید که عبارت قرآنی با همان ساختار عربی که دارد، بدون هیچگونه تغییر یا اندکی تغییر در سخن خود جای میدهیم. «این گونه بهرهگیری از قرآن و حدیث با قصد و غرضهای گوناگونی انجام میپذیرد: تبرک و تیمّن، تبیین و توضیح، تعلیل و توجیه، تشبیه و تمثیل، تحذیر و تحریض، تزیین و تجمیل، استشهاد و استناد، نکته پردازی، فضل فروشی، هنر نمایی و... و پیداست که چه بسا پارهای از اینها یکجا و با هم نیز زمینه ساز اقتباس میتوانند باشند» (راستگو، 1393: 30). مانند:
مایده غیبی که میجست آن تویی |
| ربّنا اَنزل علینا مائده |
«قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَینَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ» (المائده: 114).
لیس علیکم جناح، خوان و قدح نوش |
| رغم حریفی که گفت باده جناح است |
«وَلَیسَ عَلَیكُمْ جُنَاحٌ فِیمَا أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَلَكِنْ مَا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا» (ألاحزاب: 5).
معنای لغوی حل، گشودن است و در بلاغت کهن حل را عکس عقد دانستهاند و این یعنی «سخن منظوم را تبدیل به نثر کردن؛ اگر وجه اقتباس برای ترجمه و شرح و تفسیر باشد بسیار مستحسن و در جزو صنایع و محاسن بدیعی است و گرنه آن را نوعی از دستبردهای ادبی میتوان شمرد» (همایی، 1374: 372).
گاهی شاعر در استفاده از آیات و احادیث در شعرش به جهت وزن و قافیه به شدّت در تنگنا قرار میگیرد و گاهی هم میل و اشتیاقش از سوی دیگر او را بر میانگیزاند تا برای زینت بخشیدن به سخن خویش با آیات و احادیث، بیش از پیش در آنها دخل و تصرف کند؛ چه بسا ساختار اصلی آن را از هم بپاشاند. «دستکاری در حد از هم پاشاندن ساخت و بافت آیه و حدیث در زبان ادب حلّ و تحلیل خوانده میشود» (راستگو، 1393: 34). مانند:
مگر خطاب تبّت یدا چو بولهبم |
| که از دو داغ دو دستم لهب فزاید و تب |
«تَبَّتْ یدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ/ سَیصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ» (المسد: 1و3).
2-3-3- اثرپذیری گزارشی
این اثرپذیری در واقع تأثیری است که شاعر از یک متن از آیه یا حدیث میگیرد و مانند تأثیرپذیری واژگانی منحصر به واژهای خاص نمیشود. در این نوع تفسیری یا تاویلی که از ایه یا حدیث داریم، نمودار میسازیم. گاهی شاعر مضمونی از آیه یا حدیث را ترجمه و به زبان فارسی آن را گزارش و گاهی نقل قول، و نام گوینده را ذکر میکند و گاهی از زبان خود میگوید.
ترجمه در شعر این است که شاعر بیتی را که از زبان دیگر است، به نظم در آورد. «بهترین ترجمه آنست که لفظ بلیغ باشد و معنا را به تمامی منتقل کند؛ در واقع اگر مطلبی از زبانی به زبان دیگری برگردانده شود، ترجمه صورت گرفته است که این کار هنری هم در نثر و هم در نظم رواج دارد» (همایی، 1387: 373). ترجمه به دو صورت تحت الفظ و یا به صورت آزاد، ترجمۀ آیه و حدیث باز آورده میشود:
که اول رفیق است، آنگاه طریق |
| چنین گفت آن بر خلایق شفیق |
«إِلتَمِسُوا الْجار، قِبل شَرى الدّار، وَ الرَّفیق، قَبْلَ الطَّریق» (نهج الفصاحة: 246).
هرگز کسی به عشق نبوده است کامران |
| کاین کار صبر خواهد و هست آدمی عجول |
«وَیدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَیرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا» ( (الإِسراء: 11).
ب) تفسیر
در این شیوه، مضمون آیه یا حدیث توسط سخنور به صورت مبسوط آورده میشود:
هوا نه سرد و نه گرم و زمین نه خشک و نه تر |
| بیار می که زین دو برون نیست وصف بهشت |
«مُتَّكِئِینَ فِیهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا یرَوْنَ فِیهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِیرًا» ( (الأنسان: 13).
2-3-4- اثر پذیری الهامی – بنیادی
در این تأثیرپذیری اصل و پایۀ سخن شاعر از آیه یا حدیثی الهام گرفته شده؛ و سرودهاش بر آن نکته بنا شده است و گوینده «سخنی میپردازد که آشنایان، آن را با آیه یا حدیثی در پیوند میبینند، پیوندی گاه تا آنجا نزدیک و آشکار که سخن را ترجمهای خیلی آزاد از آیه یا حدیث فرا مینماید، و گاه چنان دور و پنهان که پذیرش اثری را دشوار میسازد» (راستگو، 1393: 47). مانند:
وز جانبیش صاحب دیوان که کلک او |
| بر دفع دیو فتنه شهابیست شعلهور |
«وَلَقَدْ زَینَّا السَّمَاءَ الدُّنْیا بِمَصَابِیحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّیاطِینِ» (الملک: 5).
بار غم عشق را کوه به زنهار خواست |
| قوت ما تا به چند، طاقت ما تا کجاست |
«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَینَ أَنْ یحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا»(الأحزاب: 72).
2-3-5- اثرپذیری تلمیحی
تلمیح، مصدر باب تفعیل است از مجرّد «لمح» به معنی جستن برق است. «اگر شاعری، شعری بسازد که الفاظ اندک او بر معانی بسیار دلالت کند آن را تلمیح میخوانند و این صنعت پسندیدهتر از اطناب است» (قیس رازی، 1388: 377). در این شیوه از تأثیرپذیری گوینده سخن خود را بر پایۀ نکتهای قرآنی یا روایی بنا مینهد، امّا گوینده در سخن خود نشانه یا اشارهای قرار داده است. در این تأثیر پذیری گوینده «خوانندۀ اهل و آشنا را به آنچه خود بدان نظر داشته، راه مینماید، و چه بسا خوانندۀ ناآشنا را به کندوکاو و پرس و جو وا میدارد، و همین است تفاوت آشکار اثرپذیری تلمیحی با الهامی- بنیادی. این نشانه و اشاره بیشتر یاد کرد پارهای از واژههای ویژۀ آیه یا حدیث است» (راستگو، 1393: 34). مانند:
اگر از برای نانی اَرنی زند یکیشان |
| به خدا که برنگردد به هزار لن ترانی |
«وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِیقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیكَ قَالَ لَنْ تَرَانِی وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَیكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ» (الأعراف: 143).
2-3-6- اثر پذیری تأویلی
در این شیوه شاعر آیه و حدیث را با ذوق ورزی، نکتهیابی، پنهان پژوهی و موشکافی از لایههای برونی و دریافتهای همگانی، آنگونه که بخواهد دست مایۀ سرودۀ خویش میسازد و از لایههای پیدای سخن فراتر میرود و به عمق سخن راه مییابد و راز پنهانی از پیام را به تصویر میکشد.
«در این شیوۀ اثرپذیری، از این روی که شاعر از آیه یا حدیث معنایی نغز و نو به دست میدهد، ناگزیر این اثرپذیری بر خلاف دیگر اثرپذیریها که گاه پنهانند و گاه آشکار، همواره آشکار خواهد بود» (راستگو 1393: 55). مانند:
چو پادشه چو شبان است و خلق چون گلهاش |
| به چنگ گرگ کجا گلّه را گذاشت شبان |
«كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ» (همۀ شما شبانید و همتان دربارۀ رعیت خویش مسئولید) (بحار الأنوار «ط – بیروت»: 72/38).
آن طعامی که گواراتر آنان، آن است |
| که فقیری نتواند شد از آن دست آلای |
«شَرُّ الطَّعامِ طَعامُ الوَليمَةِ؛ يُدعى إلَيها الشَّبعانُ و يُحبَسُ عنهُ الجائِع» (بدترین غذاها، غذاى ولیمه است كه سیر را بدان خوانند و گرسنه را از آن باز دارند) (نهجالفصاحة: 537).
2-3-7- اثر پذیری تطبیقی
تطبیق دادن آیه یا حدیث بر موردی خاص که به ظاهر چندان با هم پیوندی ندارند، توسط گوینده، بدون نقد و رد کردن معنی اصلی و ظاهری، گویند. میتوان گفت: «در این شیوه معمولاً به معنی اصلی و اوّلی آیه یا حدیث نظری نیست، و همین است مهمترین تفاوت تأویل با تطبیق، یعنی تأویل، یا گونهای چارهجویی است برای بدست آوردن معنایی خرد پسند و دلچسب از آیه یا حدیثی که پذیرش معنی ظاهری آن دور و دشوار میباشد و یا گونهای ژرف کاوی است برای راهیابی به لایههای درونی آیه یا حدیث» (راستگو، 1393: 60). مانند:
غافل از اینکه بر او جیفه حلال است امروز |
| هرکه در پارس وطن دارد و مدحت خوان است |
«کُلُّ شَیءٍ اضطُرَّ إلَیهِ ابنُ آدَمَ فقد أحَلَّهُ اللّه لَهُ» (هر چیزى كه آدمى به آن مضطرّ شود، خداوند آن را براى او حلال كرده است) (بحار الأنوار«ط – بیروت»: 59/82).
2-3-8- اثرپذیری تصویری
به وام گرفتن تصویر از قرآن و حدیث توسط شاعر را اثرپذیری تصویری گویند. «مراد از تصویر نقش آفرینیها، سیماسازیها، نگاره پردازیها و چهرهبخشیهای شاعرانهای است که سخنور با خامۀ خیال بر صفحۀ سخن مینگارد و میپردازد و حاصل آن همان است که در زبان ادب تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه، تجسیم، تشخیص و به طور کلّی صور خیال (ایماژ) خوانده میشود» (راستگو، 1393: 61). در این نوع تأثیر پذیری معمولاً حسن تعلیل نیز دیده میشود:
کو خضر تا بر سر آب بقا رهبر شود |
| ور نه خواهد کشت خلقی را فریب این سراب |
«اَلدُّنْيَا غُرُورٌ حَائِلٌ وَ سَرَابٌ زَائِلٌ» (دنیا فریبایی نابکار و سرابی ناپایدار است) (شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم: 2/121).
2-3-9- اثرپذیری شیوهای
در این گونه از اثرپذیری، سخنور با استفاده از شیوههای بیانی – بلاغی قرآن و حدیث و برگرفتن آن، سخن را براین مبنا پیریزی میکند. اینکه نام این نوع اثرپذیری شیوهایست بدین منظور است که سخن از سطح زبان به سطح ادب و هنر فراتر میرود و به گیرایی و اثر بخشی آن میافزاید؛ مانند همان شگردهایی که فنون بلاغت و نقد ادبی بررسی و بازنمایی میکنند.
این اثرپذیری بدین شیوه است که «نمونهای که ایهام گونهگون خوانی یا ایهام چند گونهخوانی نام گرفته است و به گمان ما میتواند از گونهگونخوانیهای قرآن مجید اثر پذیرفته باشد» (راستگو، 1393: 85). مشهود است که یکی از شیوههای بیانی قرآن اینچنین بوده که پارهای از واژهها و عبارات را به چند گونه میتوان خواند، بیآنکه به درستی و شیوایی آن آسیبی برسد؛ مانند حافظ که توانایی خواندن قرآن با چهارده روایت را داشته است و «باری به گمان ما خواجۀ شیراز ایهام گونهگون خوانی را از گونهگون خوانیهای قرآن آموخته و به شیوایی و زیبایی در سخن خویش باز آورده است» (راستگو، 1393: 86). مانند:
شهره بودند کسانی که به هرّونی تو |
| هر یکی سامریی گشته به اضلال عوام |
این بیت را میتوان با نسخه بدل «سامریی»، یعنی «ساحریی» نیز خواند، و بیت با هر دو قرائت معنی میدهد و زیباست.
2-3-10- رخدادهای مذهبی
رخدادهای مذهبی را در اشعار وصال به دو دسته میتوان تقسیم کرد: یکی رخدادهایی که در حدّ یک یا چند بیت در دیوان آورده شده است، که بیشتر میتوان گفت وصال به واقعهای اشاره کرده است، دیگر داستانهایی است که وصال به تصویر کشیده و مفصّلتر بدان پرداخته است.
الف)اشارات موردی
1-قرآن بر سر نیزه کردن
قرآن به نیزه کردنشان زرق بود و مكر |
| پیمان شکست صاحب تیغ و لوا چه شد |
«عمرو بن عاص گفت: قرآن ها را بر سر نیزهها مىافرازیم و مىگوییم: هر چه در این قرآنها است میان ما و شما داورى كند. اگر برخى از عراقیان، این را نپذیرند، برخى دیگر خواهند گفت: «آرى؛ رواست كه آن را بپذیریم» و بدین وسیله، میانشان گسستگى پدید خواهد آمد. معاویه گفت: آری، هر كه قرآن دارد، بر نیزه بیافرازد. سپاهیان شام، صد قرآن را در مقابل امام على (علیه السلام) که در قلب لشكر بود قرار دادند و در مقابل هر یک از جناحین دویست قرآن بر پا داشتند كه روى هم رفته به پانصد قرآن می رسید سپس شامیان یک صدا مىگفتند: كتاب خدا میان ما و شما داور است» (وقعة الصفّین: 433).
ب) اشارات مفصل
2-ماجرای قربانی کردن ابراهیم (ع) اسماعیل (ع) را
چه پرسی چه بود آن خیال خلیل |
| به ذبح گرانمایه پور جلیل |
در عیون أخبار الرضا علیه السلام «ترجمۀ آقا نجفى»: 1/152، آمده است:
امّا اسماعیل آن پسر بردبار و حلیم است كه حقتعالى مژده داد ابراهیم (ع) را بوجود او و چون باوان بلوغ رسیده و در جوانى و خوشروئى عدیل و نظیر نداشت ابراهیم باو گفت اى پسرك من پیوسته در خواب مىبینم كه ترا ذبح میكنم یعنى پیاپى در خواب، خطاب الهى بمن میرسد كه داغ فراق چون تو فرزندى بر دل بریان نهم و ترا بزخم بیدریغ قربانى كنم پس بنگر در این كار چه چیز مىبینى اسماعیل عرض كرد راضى هستم برضاى خدا اى پدر بزرگوار بكن آنچه مأمورى و بجاى او آنچه در خواب ترا نمودهاند و اسماعیل نگفت اى پدر مكن آنچه مىبینى چون اگر این طور گفته بود كشف از عدم رضاى او مىنمود زیرا كه پدر قتل پسر را نمىپسندد اى پدر زود باشد كه بیابى مرا در این امر اگر خداى من بخواهد از صبركنندگان بر ذبح یعنى اگر توفیق سبحانى قرین حال من باشد متحمل این بلیه عظیم شوم و اصلا جزع نكنم؛ چون كه ابراهیم (ع) بر ذبح او عزم نمود و مصمم شد و اسباب ذبح فراهم آورد حقتعالى فدا فرستاد از براى او بذبح عظیم و بزرگ جثه و آن بره بود، كبود رنگ و سفیدى میزد مثل رنگ نمك و فربهى و بزرگى او بر وجهى بود كه این قدر سایه او بزرگ بود كه علف میخورد در سایه خود و آب میخورد در سایه خود و نظر میكرد در سایه خود و راه میرفت در سایه خود بول میكرد در سایه خود پشكل میانداخت در سایه خود و پیش از آوردن آن چهل سال دو باغ بهشت چریده بود و از گوسفند ماده نزائیده بود بلكه حقتعالى بدون اسباب، بید قدرت ایجاد كرده بود تا این كه آن را فداى اسماعیل قرار دهد پس تا روز قیامت هر چه در منى فدا خواهد شد فداى اسماعیل است.
2-3-11- اثر پذیری چند سویه
شیوههای تأثیرپذیری از قرآن و حدیث که انواعی دارد؛ گاهی ممکن است چند نوع از این تأثیرپذیری در بیتی جمع شده باشد و قرارگیری این تأثیرپذیریها در کنار یکدیگر به اصطلاح «مانعة الجمع» نیست. مانند:
از صفات دوزخ خشمش یکی بئس المصیر |
| وز نعوط جنّت لطفش یکی نعم المآب |
تأثیر پذیری واژگانی
الف. وامگیری: کلمۀ «جنّت» و «المآب»: «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَالْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» (توصیف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده، «این است که» نهرهای آب از زیر درختانش جاری است) (الرعد: 35).
«وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» (و سرانجام نیک، نزد خداست) (آل عمران: 14).
ب. برآیند سازی: ترکیب «دوزخ خشم»: «تَكَادُ تَمَیزُ مِنَ الْغَیظِ كُلَّمَا أُلْقِی فِیهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یأْتِكُمْ نَذِیر» (الملک: 8).
جداول و نمودارهای آماری
ردیف | شیوههای تأثیرپذیری | بیت | درصد | |||
1 | واژگانی | وام گیری | 65 | 9 | 19 | |
ترجمه | 43 | 6 | ||||
برآیند سازی | 28 | 4 | ||||
2 | گزارهای | اقتباس- تضمین | 37 | 5 | 7 | |
حل | 17 | 2 | ||||
3 | گزارشی | ترجمه | 36 | 5 | 10 | |
تفسیر | 38 | 5 | ||||
4 | الهامی _ بنیادی | 38 | 5 | |||
5 | تلمیحی | بیت | 35 | 5 | ||
مورد | 17 | |||||
6 | تأویلی | 25 | 4 | |||
7 | تطبیقی | 58 | 8 | |||
8 | تصویری | بیت | 42 | 6 | ||
مورد | 10 | |||||
9 | ساختاری سبکی | بیت | 94 | 13 | ||
مورد | 12 | |||||
10 | شیوهای | 11 | 2 | |||
11 | چند سویه | 54 | 8 | |||
12 | رخدادهای مذهبی | اشارات موردی | بیت | 12 | 2 | |
مورد | 7 | |||||
تفصیل | بیت | 77 | 11 | |||
مورد | 7 | |||||
جمع | 100 |
-جدول شماره یک: تأثیرپذیری از قرآن و حدیث در دیوان وصال شیرازی به تفکیک
- نتیجهگیری
وصال شیرازی یک شاعر مسلمان شیعی شریعتمدار و متشرع است و با دقت در دیوان وی تسلطش را به امور و مفاهیم دین و شرع میتوان دید؛ تأثیرپذیری او از قرآن و حدیث در شعرش بعضاً افت و خیزهایی داشته، ولی هیچگاه ذهن و زبان شاعر از این امور خالی نبوده است. بسامد و اقسام هر نوع از تأثیرپذیری در شعر وصال بدین گونه است:
1-وصال در تأثیرپذیریهاییکه از آیات قرآن و احادیث داشته، از واژههای قرآنی بیشتری نبست به احادیث بهره برده است و این نسبت، به گونهای است که بهرهگیری وصال از احادیث را در تأثیرپذیری واژگانی، نسبت به تأثیرپذیری از آیات قرآن انگشتشمار کرده است.
2-در تأثیرپذیری از نوع ترجمه و برآیندسازی که انواع دیگر تأثیرپذیری واژگانی هستند، نیز همین نسبت قبل صدق میکند و این نسبت بهرهگیری به وامگرفتن از الفاظ قرآن محدود نشده است.
3-به طور کلّی حدود بیست درصد تأثیرپذیریها در دیوان وصال از نوع واژگانی هستند و درصد باقی مانده بین ده نوع دیگر تأثیرپذیری، تقسیم شده است.
4-در شعر وصال، تأثیرپذیری ساختاری_ سبکی پس از واژگانی در رتبۀ دوم قرار دارد. نکتۀ حائز اهمیّت این است که نوع این تأثیرپذیری، کمی از سایر متفاوت است؛ در اکثر اقسام تأثیرپذیریها، تأثیرپذیری در حد بیت است حال اینکه، تأثیرپذیری ساختاری- سبکی، شاعر در سرودن، آیات و احادیثی را سرمشق و نمونۀ کار خود قرار داده و مجموعه ابیاتی در رابطه با آن موضوع سروده است.
5-وصال در تضمین کردن و به کاربردن آیات و احادیث به صورت همان عبارت عربی چندان راغب نبوده است؛ بعضاً، چنین اقتباسهایی از او دیده میشود ولی در مقایسه با شعرایی که در سرودههایشان به قرآن و حدیث نظر داشتهاند، به نسبت ناچیز است؛ به خصوص اقتباس از نوع حل که آیه یا حدیث در بیت، تغییرات و جابه جاییهایی روی آن اعمال میگردد.
6-جامع تجلّیات آیات قرآن و احادیث که در بلاغت کهن مطرح است، همچنین تقسیمبندیهای جدیدی که از تأثیرپذیریها ارائه شده است، در دیوان وصال وجود دارد. در این بین تأثیرپذیری شیوهای «در بلاغت کهن وجود نداشته است»، در دیوان وصال تعداد انگشت شماری وجود دارد که کمترین نوع تأثیرپذیری است.
7-وصال، وقایع تاریخی که جنبۀ مذهبی دارند را هم به نظم کشیده است که در این پژوهش با نام رخداد مذهبی، بخشی به آن اختصاص داده شده است. وصال در اثنای سخن به این داستانها و وقایع اشاره میکند و گاهی داستان را هر کجا فرصتی مناسب ببیند به نظم میکشد. این سرودهها حدود ده درصدِ اشعار مورد نظر از دیوان وصال، در این پژوهش است.
منابع
قرآن کریم
احمدی، مهدی و موسوی علیرضا. (1394). «بررسی جایگاه اهل بیت (ع) در شعر وصال شیرازی». مجلۀ علمی-پژوهشی زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد فسا، س6، ش2 (پیاپی 13). پاییز.
آقا جمال خوانسارى، محمّد بن حسين. (1366). شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم. تهران: دانشگاه تهران.
حلبی، علی اصغر. (1398). تأثیر قرآن و حدیث در ادبیات فارسی. تهران: اساطیر.
راستگو، سید محمّد. (1393). تجلّی قرآن و حدیث در شعر فارسی. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
راشد محصّل، محمّدرضا. (1389). پرتوهایی از قرآن و حدیث در ادب فارسی. مشهد: آستان قدس رضوی.
شمس العلماء گرکانی. (1377). ابدع البدایع. به اهتمام حسین جعفری و با مقدمۀ دکتر جلیل تجلیل. تبریز: احرار.
قیس رازی، شمسالدّین محمّد. (1388). المعجم فی معاییر اشعار العجم. تهران: علم.
مجلسی، محمّد باقر. (1343). بحار الأنوار (ط_ بیروت). بیروت: دار إحیا التراث العربی.
محمّد ابن علی، ابن بابویه (شیخ صدوق). (366 هـ.ق). عیون اخبار الرضا. ترجمۀ محمّد تقی آقا نجفی اصفهانی. (1297 هـ.ق). تهران: انتشارات علمیۀ اسلامیه.
معصوم شیرازی، محمّد. (1345). طرایق الحقایق. تهران: کتابخانه سنائی.
نصر بن مزاحم. (1382). وقعة الصفّین. تحقیق و شرح عبدالسلام محمّد هارون. قاهره: المؤسسة العربیة الحدیثة.
وصال شیرازی، محمّد شفیع. (1378). دیوان کامل وصال شیرازی (2 جلدی). شیراز: نوید شیراز.
همایی، جلالالدّین. (1374). فنون بلاغت و صناعات ادبی. تهران: نشر هما.
Methods of being influenced by Quran and Hadith in Vesal Shirazi's poetry
Seyed amir jehadi4
Hamidreza kharazmi5
Alireza khodavand dost6
Abstract
Mirza Mohammad Shafi Shirazi alias Vesal in the thirteenth century AH, a Muslim poet and a devout Shiite, is one of the lovers of the Ahl al-Bayt and one of the poets who in composing his poems on the verses of the Qur'an, narrations, hadiths and religious events and masterfully He has used his religious knowledge in his poetry with a fluent and eloquent nature. In this research, an attempt has been made to show the types of influences from the Quran and Hadith in the Divan of Vesal Shirazi. One of the important aspects of this research is that the methods of reflecting the hadiths and verses of the Qur'an in Wisal Divan have been highlighted and classified among a multitude of praiseworthy and descriptive poems. It also includes showing the reflection of religious beliefs in the court and the application of Quranic verses and hadiths and analyzes their frequency. The frequency of being influenced by the Qur'an and Hadith in Vesal's Divan in terms of poetic format is firstly assigned to his poems and then to his Masnavi, and in Vesal's sonnets, despite the high number, less influence is observed in this format; Also, Vesal has been influenced by the Qur'an and hadiths, who has taken advantage of this whenever he has a suitable opportunity and has done so in various ways; These include a special insistence on borrowing the words of the verses of the Qur'an, comparing them with verses and hadiths, and turning the audience's mind to the verses. The method considered in this research is a library method based on analysis and description of quantitative and qualitative content.
Keywords: Vesal Shirazi, Quran, Hadith, Manifestation of Quran and Hadith, Religious allusions.
[1] .دانشیار بخش زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیّات و علوم انسانی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران. (نویسنده مسئول)//Email : jahadi@uk.ac.ir
[2] .دانشیار بخش زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیّات و علوم انسانی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران..//Email : hamidrezakharazmi@uk.ac.ir
[3] . دانش آموختۀ کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیّات و علوم انسانی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران.// Email : alirezakhodavanddoost@gmail.com
[4] . Associate Professor of Persian Language and Literature , Faculty of Literature and Humanities, Shahid Bahonar University of Kerman, Kerman, Iran . )ُCorresponding author(//Email : jahadi@uk.ac.ir
[5] . Associate Professor of Persian Language and Literature , Faculty of Literature and Humanities, Shahid Bahonar University of Kerman, Kerman, Iran . //Email: hamidrezakharazmi@uk.ac.ir
[6] . Graduate Student of Persian Language and Literature, Shahid Bahonar University of Kerman, Kerman, Iran. //Email : alirezakhodavanddoost@gmail.com