-
حرية الوصول المقاله
1 - بررسی تطبیقی تعلیم و تربیت در آثار سعدی و اشعار تاگور
احمد حسنی رنجبر کاینا ابراهیمیبیگمان، ملل گوناگون تعلیم و تربیت خود را مرهون خردمندانشان هستند. برای شناخت آرای تربیتی در ایران و کشورهایی که از نظر این افکار، نزدیکی و مشابهتی با آن دارند، مطالعۀ اندیشههای سعدی و تاگور مناسب و مهم به نظر رسید. توجه به این پرسش بنیادین که «میان مضمونهای شعری سعدی أکثربیگمان، ملل گوناگون تعلیم و تربیت خود را مرهون خردمندانشان هستند. برای شناخت آرای تربیتی در ایران و کشورهایی که از نظر این افکار، نزدیکی و مشابهتی با آن دارند، مطالعۀ اندیشههای سعدی و تاگور مناسب و مهم به نظر رسید. توجه به این پرسش بنیادین که «میان مضمونهای شعری سعدی و تاگور چه تفاوتها یا شباهتهایی وجود دارد؟» موجب شکلگیری این تحقیق گشته است. بیشک تأثیر دلایل فرهنگی، اقلیمی، دانشی، سیاسی، اجتماعی و... در شکلگیری این افکار نقش پررنگی داشته است و عامل به وجود آمدن شباهتها و تفاوتهایی در موضوعات مبنایی است، مانند: توجه به ماهیت تربیت، ارزشمندی زندگی، مرگ، پیری، سخن و... . اما شاعران مورد نظر گاهی در هر موضوع، افکار خاص خود را دارند که کاملاً با دیگری متضاد یا مستقل است. مقالة حاضر به بررسی فراز و نشیبهای آرای تربیتی این شاعران و هم سویی یا استقلال هر یک میپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - تحلیل گفتمان انتقادی داستان «ماهی سیاه کوچولو» صمد بهرنگی
علیرضا مقدم محمدحسن کریمی رحمان صحراگرد شهرزاد شاهسنی«صمد بهرنگی»، منتقد نظام تعلیم و تربیت و ادبیات کودکان پیش از خود است و با بهره گیری از قابلیت های ادبیات کودکان سعی دارد تا از آن برای نیل به اهداف ایدئولوژیک خود استفاده کند. اين پژوهش تلاش مي كند تا نشان دهد كه چگونه ادبیات داستانی کودکان متأثر از گفتمان هاي موجود و أکثر«صمد بهرنگی»، منتقد نظام تعلیم و تربیت و ادبیات کودکان پیش از خود است و با بهره گیری از قابلیت های ادبیات کودکان سعی دارد تا از آن برای نیل به اهداف ایدئولوژیک خود استفاده کند. اين پژوهش تلاش مي كند تا نشان دهد كه چگونه ادبیات داستانی کودکان متأثر از گفتمان هاي موجود و ساختار اجتماعي مولد اين گفتمان ها، برداشتي متفاوت از تعلیم و تربیت ارائه مي كند و چگونه گفتمان ها در بازتاب مفاهیم تعلیم و تربیت نقش دارند. در این پژوهش سعی بر این است تا با رویکرد «نورمن فرکلاف»، داستان «ماهی سیاه کوچولو» صمد بهرنگی بررسی، تحلیل و تبیین گردد. هدف ما اين است كه با تحليل دقيق داستان «ماهی سیاه کوچولو» بهرنگی نشان دهيم که متن، معرف چه گفتمان يا گفتمان هايي است و اين متن، چه رابطه اي ميان تعلیم و تربیت و ابعاد اجتماعي و سياسي برقرار ميسازد. بافت موقعیتی، فرض وجود دیدگاه ایدئولوژیک بهرنگی را تقویت می کند. از ديدگاه تحليل گفتمان انتقادي، نتیجه این پژوهش این است که بهرنگی در این داستان، چهار گفتمان رایج معاصر خود یعنی استبداد، ملی، مذهبی و چپ مارکسیست را توصیف و نقد کرده است. گفتمان چهارم، گفتمان غالب و تعلق گفتمانی بهرنگی است. بهرنگی در اين اثر سعی دارد تا با انتخاب واژگان خاص، شخصیت ها، مکان ها و هم آیی و جنبه های استعاری، گفتمان خود را بر سایر گفتمان ها برتری بخشد. مضامین تعلیم و تربیت در این داستان اغلب متأثر از گفتمان چپ و دیگر گفتمان های تقابلگر رایج و در رویارویی با گفتمان نظام سلطه (گفتمان استبداد) شکل گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - بررسی تحلیلی مبانی ارزششناختی تعلیم و تربیت اسلامی ازمنظر استاد مطهری به منظور تدوین الگوی مدرسهی مطلوب
لیلا میرزائی سعید بهشتی محسن ایمانی نائینیاين پژوهش، با هدف معرّفي الگوي مدرسهي مطلوب براساس تحليل مباني ارزششناختی استادمطهري (ره) به نگارش درآمده است. نوع پژوهش، پژوهش تربيتي از نوع بنيادي-کاربردي و روش مورد استفاده، تحليلي-استنباطي بوده و با استفاده از روش کتابخانهاي (واقعي ومجازي) اطّلاعات جمعآوري و أکثراين پژوهش، با هدف معرّفي الگوي مدرسهي مطلوب براساس تحليل مباني ارزششناختی استادمطهري (ره) به نگارش درآمده است. نوع پژوهش، پژوهش تربيتي از نوع بنيادي-کاربردي و روش مورد استفاده، تحليلي-استنباطي بوده و با استفاده از روش کتابخانهاي (واقعي ومجازي) اطّلاعات جمعآوري و ابزار گردآوري اطّلاعات نيز فيشبرداري است. ابتدا مفهوم تعلیم و تربیت اسلامی، الگو، ارزششناختی و مدرسهی مطلوب تعریف و سپس مبانی ارزششناختی از منظر شهیدمطهری(ره) مورد بررسی قرار گرفته و استخراج شده است و در ادامه الگوی مدرسهی مطلوب با نگاه تحلیلی به مبانی ارزششناختی استاد، استنباط و ترسیم شده است. یافتههای پژوهش نشان داد که: از منظر استادمطهری، مدرسهی مطلوب، مدرسهای است که انسانیّت، پذیرش ارزشها درفضایی آکنده از آرامش، تکریم و احترام فراگیران، آموزش رفتاری توام با تدبر و تامّل در مقابل ارزشها، مادی نبودن صرف ارزشها، تدوین اهداف ارزشمند و پرجاذبه، توام بودن علم و عمل، اخلاقمحوری، پرورش انسانهای صاحبدرد دوری از حق، طالب کمال مطلق ، پرورش مصلحان اجتماعی عابد و عالمان مصلح اجتماعی، انسانهای آزاده، ، مسئولیّتپذیر، تقویت ارادهی دانشآموزان، عدالتمحوری، احقاقحق، تقویت عاطفهی بهجا و توجّه به برنامههای عبادی، تقويت و پرورش جنبههاي هنري و خلّاقيت و درس شرف و انسانيت و معنويت و تعادل در ارزشها از جمله آموزههای مدرسهی مطلوب میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - تبیین الگوی اسلامی-ایرانی تعلیم و تربیت با تکیه بر آرای تربیتی ملاصدرا
سمیه مرحبا نجمه وکیلی محسن ایمانیتعلیم و تربیت یکی از موضوعاتی است که از دیرباز در فلسفه های دینی و غیردینی به آن توجه ویژه ای شده است.بررسی الگوی اسلامی- ایرانی جهت پرورش انسان در علم تعلیم و تربیت، حائز اهمیت است. الگوی اسلامی- ایرانی یک الگوی نظری با کارکرد هنجاری است.این الگو می تواند به زبان ری أکثرتعلیم و تربیت یکی از موضوعاتی است که از دیرباز در فلسفه های دینی و غیردینی به آن توجه ویژه ای شده است.بررسی الگوی اسلامی- ایرانی جهت پرورش انسان در علم تعلیم و تربیت، حائز اهمیت است. الگوی اسلامی- ایرانی یک الگوی نظری با کارکرد هنجاری است.این الگو می تواند به زبان ریاضی یا منطقی ارائه شود و لازم است که در آن از روش های علم امروز برای توضیح امور پیچیده استفاده شود. نظریه ی اسلامی- ایرانی نظریه ای است که بر اساس مبانی بینشی اسلام و در چارچوب اخلاق و حقوق اسلامی و منطبق بر شرایط ایران است. بررسی اندیشههای ملاصدرا بیانگر آن است که در اندیشۀ ملاصدرا انسان، در مراتب وجود، حرکت و سیلان عمودی دارد. انسان شناسی صدرایی نقطه تلاقی انسان شناسی دینی، اخلاقی، فلسفی و عرفانی است، با توجه به مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی، مانند اصالت و تشکیک وجود، حرکت جوهری و غیره، جامعیت انسان را با توجه به درجات ونشئههای گوناگون، که از پست ترین مراتب، یعنی جمادی آغاز و به آخرین مرحله یعنی، تجرد و تعقل و ادراک عقلی میرسد. بنابراین، این شایستگی را دارد که به بالاترین درجه هستی برسد یا با فرصت سوزی به پست ترین مراتب هستی گرفتار شود تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - رویکردهای قرآنی احمد جام در تعلیم و تربیت با تأکید برکتاب مفتاحالنّجات
ریحانه صادقی عباس محمدیانپژوهش حاضر به بررسی رویکردهای قرآنی احمد جام نامقی(440-536) در تعلیم و تربیت با توجه به کتاب مفتاحالنّجات اختصاص دارد. این نوشتار با روش تحلیلی- توصیفی میکوشد با نگاهی تازه به معرفی جنبۀ دیگر این اثر کهن عرفانی بپردازد. کاربرد فراوان آیات قرآن در متن، حکایت از انس و پ أکثرپژوهش حاضر به بررسی رویکردهای قرآنی احمد جام نامقی(440-536) در تعلیم و تربیت با توجه به کتاب مفتاحالنّجات اختصاص دارد. این نوشتار با روش تحلیلی- توصیفی میکوشد با نگاهی تازه به معرفی جنبۀ دیگر این اثر کهن عرفانی بپردازد. کاربرد فراوان آیات قرآن در متن، حکایت از انس و پیوند ناگسستنی احمد جام به قرآن کریم و مفاهیم آن دارد. این مقاله بر آن است تا پس از ذکر آموزههای دینی و تعلیم و تربیتی مورد نظر احمد جام به بیان تعابیر و رویکردهای قرآنی شیخ در مورد نکات مربوط بپردازد. برآیند تحقیق نشان میدهد که نویسنده در این اثر بر آن است تا پندها و مواعظ تربیتی خود را با استناد به معارف و آموزههای قرآنی و دینی به طریقی سهل و ساده و به دور از اصطلاحات و تعابیر عرفانی، که برای گروهی خاص قابل درک است، به مخاطب القا کند، ضمن آنکه گاه به تفسیرهای خاصی از آیات میپردازد که حاوی تأملات خود اوست و بدین صورت اندیشههای خود را در لفاف همین آموزههای فرهنگی و تعالیم دینی به مخاطب القا میکند، چنانکه گاه گویی او را وادار به پذیرش سخن خود مینماید. از دیگر ویژگیهای این پژوهش توجه به نوع نگرش احمد جام در امر به معروف و نهی از منکر است. وی بر خلاف نگرشی که در برخی پژوهشها در امر به معروف و نهی از منکر سختگیر و ستیهنده معرفی شده، در این اثر با تکیه بر آیات توبه و بشارت، مخاطب را به بازگشت خالصانه به سوی خداوند ترغیب میکند. این در حالی است که بر مدعیان طریقت و بدعتگذاران در دین، به شدت میتازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - پرستش، تعلیم و تربیت و «فلسفه و کودک»
مسلم شجاعینیاز به پرستش و نیایش یکی از نیازهای اساسی است که در عمق روان بشر وجود دارد. انسان به اقتضای فطرت و سرشت خویش به خدا و پرستش او گرایش دارد. این گرایش پدیدهيی خارج از وجود انسان نیست، بلکه در عمق جان و ضمیر او ریشه دارد و اگر جز این بود، اساساً مفهوم خداپرستی تحقق نمییا أکثرنیاز به پرستش و نیایش یکی از نیازهای اساسی است که در عمق روان بشر وجود دارد. انسان به اقتضای فطرت و سرشت خویش به خدا و پرستش او گرایش دارد. این گرایش پدیدهيی خارج از وجود انسان نیست، بلکه در عمق جان و ضمیر او ریشه دارد و اگر جز این بود، اساساً مفهوم خداپرستی تحقق نمییافت. اسلام برای اینکه پیروانش را بسوی پرستش و اكمال در بعد روحی و معنوي حرکت دهد، دستوراتی را ارائه داده است. در تفكر اسلامي، انسان در مقام جانشين خدا، خلافت اللهي بر روي زمين عهدهدار امور است. براي كسب اين مقام، بايد از دوران خردسالي، زمينهسازيها و اقدامات لازم صورت گيرد تا كودك آمادگي پذيرش تكاليف الهي را در زمان بلوغ پيدا كند. بنابرین از همان دوران کودکی لازم است فلسفه نیایش و پرستش را به کودک تعلیم داد و او را در مسیر دستورات اسلام تربیت نمود. از اینرو نوشتار حاضر با هدف بررسی نیایش و پرستش، تعلیم و تربیت و «فلسفه و کودک» به روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی موضوع میپردازد و مباحثي چون: حقیقت پرستش و تأثیر آن بر انسان، آثار نيايش و پرستش در زندگی، انگیزة پرستش، ریشههای پرستش و فواید آن، محتواي پرستش، اهمیت تربیت و تفكر فلسفي برای كودكان و نقش تعلیم و تربیت فلسفی کودکان در توجه به نیایش و پرستش را بررسي مينمايد. نتیجه تحقیق نشان میدهد کودکان همانند هر انسانی، صاحب تفکر و اندیشهاند و علاوه بر این فطرتاً کنجکاو هستند. با جهت دادن به حس کنجکاوی کودکان میتوان آنان را اندیشمندانی خلاق بار آورد. این خلاقیت سبب رشد عقلانی کودک میشود و با این روش است که کودک، متفکر و منتقد بار میآید و سپس میآموزد با انتقاد از اندیشهيي، ذهن خود را بسمت اندیشهيي برتر که از خلاقیت کودک سرچشمه میگیرد، سوق دهد. اما عدم پرورش تفکر خلاقانه، تقلیدی بودن رفتار فرد را به همراه دارد که در اینصورت قدرت تفکر و انتقاد را از کودک سلب میكند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - واکاوی جایگاه فضای مجازی در تعلیم وتربیت؛ فرصتها و تهدیدها
کبری احمدوند زهرا تقیزاده قوام سمانه دستفروشان سهیلا غلامی هره دشتیجهان امروز در معرض تحولات فزایندهيی قرار دارد. فضای مجازی نقش عمدهيی در این تغییر و تحولات دارند و اصولاً هرتغییر و تحولی در عرصههای مختلف از جمله عرصههای آموزشی و فرهنگی، آثار و تبعات متناسب با اهداف و کارکردهای خود را بدنبال خواهد داشت و فضای مجازی از این امر مستث أکثرجهان امروز در معرض تحولات فزایندهيی قرار دارد. فضای مجازی نقش عمدهيی در این تغییر و تحولات دارند و اصولاً هرتغییر و تحولی در عرصههای مختلف از جمله عرصههای آموزشی و فرهنگی، آثار و تبعات متناسب با اهداف و کارکردهای خود را بدنبال خواهد داشت و فضای مجازی از این امر مستثنی نیست. فضای مجازی علاوه بر فرصتهایی که میتواند درپی داشته باشد، چالشهایی نیز بدنبال دارد. از آنجا که آموزش و پرورش بعنوان یکی از مؤثرترین متولیان امر تربیت و آموزش فرزندان از جایگاه و نقش برجستهيی برخوردار است و ورود فضای مجازی و استفاده از آن در امر آموزش ناگزیر است، پژوهش حاضر با هدف بررسی جایگاه فضای مجازی در تعلیم و تربیت و همچنین بررسی برخی فرصتها و تهدیدهای پیشرو به روش توصيفي و مطالعه اسنادي صورت گرفته است. فضای مجازی هم فرصت است و هم تهدید و چنانچه قبل از ورود این تکنولوژیها نحوة درست استفاده از آنها را یاد بگیریم، تبعات منفی آن نیز کمتر خواهد شد. در واقع، فضای مجازی بعنوان یک فرصت اسباب آموزش مجازی، کاهش هزینه، سرعت و یکسانسازی اطلاعات و استفاده از ديگر مزايايي از اين دست را فراهم ميآورد. از اینرو، در نوشتار حاضر سعی شده است به بررسی و تحلیل جایگاه فضای مجازی در نظام تعلیم و تربیت پرداخته شود و فرصتها و چالشهایی که در این ارتباط وجود دارد مورد تجزیه و تحلیل قرار گيرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - یادداشت
زهره حسینی خامنهای«قل اللهم مالِكِ المُلك تؤتي الملك مَن تَشاء و تنزع المُلك ممِنّ تشاءُ و تُعزُّ مَن تشاء وتُذِلّ من تشاء بيدكَ الخير انكَ علي كُلِّ شيءٍ قديرٌ» (آلعمران/ 26). مدتي است دنيا درگير ويروس جديدي شده كه ظهور اين مهمان ناخوانده، تأثير زيادي بر تمام جنبههاي زندگي شخصي و اجت أکثر«قل اللهم مالِكِ المُلك تؤتي الملك مَن تَشاء و تنزع المُلك ممِنّ تشاءُ و تُعزُّ مَن تشاء وتُذِلّ من تشاء بيدكَ الخير انكَ علي كُلِّ شيءٍ قديرٌ» (آلعمران/ 26). مدتي است دنيا درگير ويروس جديدي شده كه ظهور اين مهمان ناخوانده، تأثير زيادي بر تمام جنبههاي زندگي شخصي و اجتماعي بشر گذاشته است و نهادهادي اجتماعي، روابط فردي، نهادهاي اقتصادي، آموزشي، سياسي و... را تحتتأثير قرار داده است. از جملة اين نهادها، ميتوان به آموزش و پرورش اشاره كرد كه ابتلاي اين ويروس جهاني، شكلهاي جديدي از تعليم و تربيت، يادگيري و ياددهي و نتايج آن را بوجود آورده است. آنچه قابل انكار نيست تأثير حضور فيزيكي و رابطة رو در رو در تأثير بهينة آموزش است. انسان، موجودي اجتماعي است و اگر دانشآموزان با معلم همزيستي نداشته باشند و روابط اجتماعي را ياد نگيرند عواقب نامناسبي بدنبال خواهد داشت؛ چراكه حضور در محضر استاد، رابطهيي عاطفي و معنوي ايجاد ميكند كه هيچگاه ارتباطات مجازي قادر به توسعة آن نيستند. رشد علمي در تعامل استاد و مترّبي در كلاس، مُتقنتر است و تأثيرات تربيتي در جمع كلاس با حضور همشاگرديها و اساتيد، بصورت عيني قويتر خواهد بود و رشد خودباوري در محيطهاي واقعي تقويت خواهد شد. افزون بر اين، بسياري از آموزشهاي گروهي منسوخ شده و واحدهاي عملي دانشجويان و دانشآموزان غيرممكن ميگردد...؛ عدم حضور واقعي در كلاسهاي مجازي، رعايت اخلاقيات را هم ميتواند كمرنگ كند و تأثير بازدارندهيي در رشد اخلاق و قانونگرايي دانشپژوهان داشته باشد. عادت به پرسهزني مجازي در فضاي جديد و اتلاف انرژي و وقت در اين فضا، در صورت عدم مديريت بهينه، نقصان خردورزي را بدنبال خواهد داشت. روزمرگي باعث تنهايي شده و تنهايي مستمر بصورت عادت بشري نهادينه ميشود و اين تنهاييِ عاديشده، خودآگاهسازي فرد را از ميان خواهد برد. بياعتنايي به روابط واقعي و رودرو ـ مثل عيادت بيمار، صلة رحم، استقبال و مشايعت مسافر، تبريك و تسليت به ديگران و ... ـ به ارسال چند پيام فروكاسته شده، به مرور تأثيرات مثبت خود را از دست خواهد داد. اما سؤالي كه در اينجا مطرح ميشود اين است كه: اگر شرايط بيماري و همهگيري آن مدتها ادامه داشته باشد، چه راهكاري ميتواند براي اجراي بهتر تعليم و تربيت پيشنهاد شود؟ چگونه ميتوان مطمئن بود كه «خلاقيت» در مترّبيان كمتر نشود؟ رابطة معلم و شاگرد و حضور در كلاس درس چگونه تعريف خواهد شد؟ آيا تعليم و تربيت وابسته به زمان و مكان است يا وراي اينهاست؟ تأثير آموزش مجازي بر انواع سطوح تفكر دانشآموزان چگونه است؟ آيا ميتوان در اين آموزشها، تأثير حواس پنجگانه را پررنگتر كرد؟ آيا در سالهاي اخير در فيلمهاي سينمايي به اين رؤيا پرداخته نشده است؟ همة اينها سؤالاتي است كه ذهن انديشمندان حوزة تعليم و تربيت را به خود مشغول داشته است. استادي ميگفت: در فضاي مجازي حجم مطالب بيشتري را به دانشجويانم ارائه كردم! آيا ارتقاي حجم مطالب و محتوا ميتواند ساير نقايص كلاسهاي مجازي را پوشش دهد و توجيه بهتري براي وضعيت كنوني باشد؟ بيشك نظام تعليم و تربيت، بر اساس مباني روشن و محكم مكتب اسلام، شرايط و موقعيتهايي خاصي را مورد مُداقّه و توجه قرار داده است بنوعي كه ميتوان گفت تعليم و تربيت اسلامي، فرازمان و فرامكان به هدايت و رهنمود مترّبيان ميپردازد. مباني، اصول و اهداف در اين مكتب تربيتي، ثابت بوده، روشها متغيرند و بنا به شرايط جامعه، تسهيل ميگردند. بنابرين پيشنهاد ميشود: 1. زيرساختهاي روشهاي غيرحضوري را اصلاح، ترميم، فراهم و پيشبيني كنيم. 2. آموزشهاي لازم به اوليا، مربيان و دانشآموزان دربارة نحوة كاركرد در روش جديد و پيشگيري از آسيبهاي احتمالي ارائه شود. 3. نظارت و كنترل مرحله به مرحله بمنظور اطلاع از نقايص و محدوديتها اعمال گردد. 4. اوليا نسبت به عدم وابستگي صِرف فرزندان به فضاي مجازي آگاه باشند. 5. ارتباطات غيرحضوري مستمر ميان مربيان و متربيان تعريف و برقرار شود. 6. طرح تعليم و تربيت كرونايي (مديريت بحران همهگير) تدوين گردد. 7. همانطور كه ملت ايران توانسته است تاكنون از همة تهديدها، فرصت بسازد و همواره سختيهاي دنيا (الدنيا مدرسه) معلّم خلاّقي براي مردم ايران زمين بوده است، چه خوب است كه اين بار نيز از اين فرصت بظاهر تهديد، براي ارتقاي دانش و ادب بصورتي جديد نهايت استفاده را برده و طرحي نو دراندازيم؛ حتي اگر لشگر غمها به ما حمله كرده باشند كه آن را كه نوح كشتيبان است، چه غم از طوفان! ...؛ «ان مع العسر يسراً» (شرح/ 6). تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - مقاله علمی- پژوهشی ارائه راهبردآموزش فرهنگی-تربیتی در تعلیم و تربیت توحیدی
حمیدرضا حاجی باباییدر تعلیم و تربیت توحیدی ، انسان موجودی است دارای اختیار، که مستعد دریافت بینش عمیق(بصیرت)، هدایت و تقویت گرایش ها و شکوفا سازی استعدادهای فطری به صورت هماهنگ می باشد و تاکید پیامبر اکرم(ص) بر تکمیل مکارم اخلاق: (( انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق))(مجلسی، ج 68، ص 382)، بیا أکثردر تعلیم و تربیت توحیدی ، انسان موجودی است دارای اختیار، که مستعد دریافت بینش عمیق(بصیرت)، هدایت و تقویت گرایش ها و شکوفا سازی استعدادهای فطری به صورت هماهنگ می باشد و تاکید پیامبر اکرم(ص) بر تکمیل مکارم اخلاق: (( انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق))(مجلسی، ج 68، ص 382)، بیانگر رسیدن انسان به قله رفیع معرفت و کمال از طریق رشد همه جانبه استعداد ها است که مهمترین هدف خلقت و رسالت است. با استناد بر این مبانی، جریان تعلیم و تربیت متناسب با ویژگی های جسمی، ذهنی و اجتماعی متعلمان هدایت و راهبری می شود. در این حالت بر اثر کیفی شدن آموزش و عمقی شدن یادگیری، محتوای تئوریک دروس، روح معنوی و پرورشی پیدا می کنند و ضمن پرورش ذهن متعلم ، نگرش او را به جهان هستی ارتقا می دهد . بدین منظور طرح راهبردی آموزش دروس مبتنی بر رویکرد فرهنگی ـ تربیتی با تكيه بر مكتب انسان ساز اسلام و معارف غني فرهنگی آن، ضمن ارتقای نقش تربیتی معلّم، ميان علم و دين، تعلیم و تربيت وجهان بینی پیوند ایجاد می کند، در نتیجه متعلمان در ارتباطي تنگاتنگ ، محتوای دروس را متناسب با فرهنگ ديني خود و در مسیر جهان بینی توحیدی دريافت می نمایند. بدین منظور با سامان دهی و اثربخشی پيام های تربيتی مستتر در متن دروس، به وسیله ی معلّم ، زمينه و بستر مناسبی جهت تربيت پذيری، مطابق با فرهنگ ناب اسلامی ـ ايرانی فراهم می آید، کریمه ی قرآنی معلم بشریت را الگوی بینش و گرایش انسان ها معرفی می نماید، ((لَقَدْ كاَنَ لَكمُْ فِي رسولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة)) ( احزاب 33، 21) و تربیت توحیدی را تاثیر گذار در شناخت حق و باطل و دارای نورانیت و درک عمیق و بصیرت بخش می داند، ((يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانا...))(انفال8،29) و دو هدف اساسی انبیا را ((تزکیه)) و ((تعلیم)) معرفی می نماید، ((...وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَة...))(آل عمران3،164)، که این دو هدف در هدف بالاتری با یکدیگر منطبق می گردند،(( قُلْ إِنَّ صَلَاتىِ وَ نُسُكِى وَ محَْيَاىَ وَ مَمَاتىِ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين))(انعام10، 162)، که همه چیز در جهت جهان بینی توحیدی با تکیه بر تربیت ربوبی قرار می گیرد. در چنین فرهنگی هر بینشی(بصیرت) علم است، اما هر علمی بینش نیست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - فضای عمومی ماکسین گرین فراتر از حصارهای آموزش و پرورش استاندارد
افسانه عبدلی بختیار شعبانی ورکی طاهره جاویدی کلاته جعفرآبادی دکتر محمدرضا آهنچیانهدف اصلی این مقاله «بازنمایی دیدگاههای ماکسین گرین درباره فضای عمومی و دستاوردهای مهم آن برای بازاندیشی در رفتار تربیتی در مدارس» است؛ بنابراین نخست بر این نکته تأکید شده است که فضاهای عمومی، مکانهای مهمی برای بحث، تبادل آزادانهی افکار و اطلاعات، بدون هرگونه ترس و ت أکثرهدف اصلی این مقاله «بازنمایی دیدگاههای ماکسین گرین درباره فضای عمومی و دستاوردهای مهم آن برای بازاندیشی در رفتار تربیتی در مدارس» است؛ بنابراین نخست بر این نکته تأکید شده است که فضاهای عمومی، مکانهای مهمی برای بحث، تبادل آزادانهی افکار و اطلاعات، بدون هرگونه ترس و تهدید دربارهی طیف وسیعی از تناقضها، اختلافها و ابهامهای انسانی هستند که هر فرد در عین اینکه صداهای دیگران را میشنود، صدای خود را منعکس میکند. آنگاه، ضمن توصیف و نقد فضای تربیتی حاکم بر مدارس فعلی، با ابتنا به اندیشههای گرین تصریح شده است که «فضای عمومی میتواند بستر تازهای را برای فراتر رفتن از استانداردهای آموزشی فراهم کند و زمینهساز تحقق عاملیت، آزادی، دموکراسی و جهان مشترک در تربیت فراگیر باشد». تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - تبیین «استقلال اخلاقی» بهعنوان یک هدف تربیتی (با تأکید بر آرای کانت و پیترز)
طاهره بهمنی دکترمسعود صفایی مقدم دکتر محمد جعفر پاک سرشت دکترسید منصور مرعشیاستقلال اخلاقی، به معنای «خود قانون گذاری» و «اطاعت از قوانین خود» است. این مقاله به شیوه تحلیلی و استنتاجی در جستجوی پاسخ به این دو سؤال است که اولاً، تحقق «استقلال اخلاقی» مستلزم حضور و تمهید چه شرایطی است؟ ثانیاً، آیا استقلال اخلاقی شرایط لازم را برای آنکه یک «هدف ت أکثراستقلال اخلاقی، به معنای «خود قانون گذاری» و «اطاعت از قوانین خود» است. این مقاله به شیوه تحلیلی و استنتاجی در جستجوی پاسخ به این دو سؤال است که اولاً، تحقق «استقلال اخلاقی» مستلزم حضور و تمهید چه شرایطی است؟ ثانیاً، آیا استقلال اخلاقی شرایط لازم را برای آنکه یک «هدف تربیتی» به حساب آید، دارد؟ چارچوب تئوریک این پژوهش دیدگاه کانت و پیترز است که در پاسخ به سؤالات تحقیق مبنا قرار گرفته اند. در پاسخ به سؤال اولنظر کانت مبنا قرا گرفته و در پاسخ به سؤال دوم، به نظر پیترز استناد شده است. اعتقاد کانت به جایگاه اساسی عقل و اراده آزاد مبنایی برای اعتقاد او به استقلال اخلاقی است. از سوی دیگر، پیترز معتقد است که تحلیل مفهوم «تربیت» و مفهوم «فرد تربیتشده» شاخص ها و شرایط ضروری برای «استقلال اخلاقی» را در اختیار می نهد. از این رو نتیجه گرفته می شود که با به کارگیری روش تحلیل مفهومی و تحلیل مفهوم «تربیت» و «فرد تربیتشده» می توان نشان داد که استقلال اخلاقی یکی از اهداف اصلی تربیت است، زیرا واجد ارزش هایی است که در مفهوم «تربیت» و «فرد تربیتشده» مستتر می باشد. در این میان مشکلات و تعارضات مفهومی بین «استقلال» و «اقتدار تربیتی»، میان «عقل» و «عادت» و «اصالت انتخاب» و «محتوای آموزشی» به میان می آید که در ادامه مورد بحث قرار گرفته اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - صورت بندی فلسفه تعلیم و تربیت ضمنی در فرهنگ ایران باستان
دکتر سمانه خلیلی خسرو باقریهدف این مقاله استخراج فلسفه تعلیم و تربیت ایران بر مبنای ویژگیهای فرهنگی ایران باستان است. به این منظور، با در نظر داشتن تعریف تیلور از فرهنگ و تأکید بر چهار عنصر اثرساز شامل حکومت، شرایط اجتماعی، دین و آموزش و پرورش و با استفاده از روشهای تحقیق تاریخی، تحلیل استعلایی أکثرهدف این مقاله استخراج فلسفه تعلیم و تربیت ایران بر مبنای ویژگیهای فرهنگی ایران باستان است. به این منظور، با در نظر داشتن تعریف تیلور از فرهنگ و تأکید بر چهار عنصر اثرساز شامل حکومت، شرایط اجتماعی، دین و آموزش و پرورش و با استفاده از روشهای تحقیق تاریخی، تحلیل استعلایی و استنتاج به تحلیل و صورتبندی فلسفه تعلیم و تربیت ضمنی ایران باستان پرداخته شده است. یافتههای پژوهش شامل هدف غایی تربیت، مفهوم اساسی تربیت، مبانی فلسفی (انسانشناسی، معرفتشناسی و ارزششناسی) و اصول حاصل از آن میباشند. بررسییافتههای پژوهش نشان میدهد که هدف غایی تعلیم و تربیت«دستیابی به خیر» است و در این راستا به ابعاد مختلف وجود انسان توجه میشود و این نکته، بهویژه در وجه فردی، از نقاط مثبت فلسفه ضمنی تربیت ایران باستان است. در بخش مربوط به انسانشناسی، نگاه جبری به انسان و تواناییهایش، همچنین عدم تحرک اجتماعی و تعلق به طبقه اجتماعی خاص، قابل انتقاد است. در حیطه معرفتشناسی، وابستگی معرفت به طبقات اجتماعی، عدم توجه به ارزش فینفسه دانش و تسلط رویکردهای تقلیدی در برابر تعقلی از نقاط ضعف این فلسفه تربیتی است. در حیطه ارزششناسی نیز نقاط قوت و ضعفی وجود دارند. در بعد اجتماعی پایبندی به ارزشهای طبقاتی و عدم قدرت انتخاب در آنها نقطه منفی بهحساب میآید. اما در حیطه فردی و ارزشهای فردی، پایبندی افراد و نقش خانواده در انتقال ارزشها از نقاط مثبت بهشمار میرود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - بررسی تطبیقی زمینههای ادبی شکلگیری پایدیا در یونان باستان و آموزههای حکمی و تربیتی در ایران باستان: با تاکید بر حماسههای ایلیاد و اودیسه و شاهنامه
محمد حسن میرزا محمدی فریده داودی مقدمتحقیق حاضر با هدف بررسی و مقایسه زمینههای ادبی شکلگیری پایدیا در یونان باستان و آموزههای حکمی و تربیتی در ایران باستان، با تاکید بر حماسههای ایلیاد و اودیسه و شاهنامه و بهروش تحلیل (مفهومی، اسنادی، و تطبیقی) به انجام رسیده است. بر این اساس، ابتدا مفاهیم، پیشینه، أکثرتحقیق حاضر با هدف بررسی و مقایسه زمینههای ادبی شکلگیری پایدیا در یونان باستان و آموزههای حکمی و تربیتی در ایران باستان، با تاکید بر حماسههای ایلیاد و اودیسه و شاهنامه و بهروش تحلیل (مفهومی، اسنادی، و تطبیقی) به انجام رسیده است. بر این اساس، ابتدا مفاهیم، پیشینه، انواع و زمینههای شکلگیری پایدیا در یونان (ایلیاد و اودیسه) و آموزههای تربیتی در ایران (شاهنامه) در چهار بعد جسمانی، هنری، اخلاقی و عقلانی بررسی شد. سپس وجوه اشتراک و افتراق این زمینهها و آموزهها در این دو اثر حماسی استخراج و معرفی شدند. در وجوه اشتراک، در پایدیای یونانی و آموزههای حکمیو تربیتی ایران جنبههای حماسی بر دیگر ژانرهای ادبی غلبه دارد، هم چنین در هر دو فرهنگ، از بستر تمثیل برای آموزش بهره گرفته میشود. در بعد جسمانی، در ادبیات هر دو ملت، انسان متعالی در تن سالم و روح پاک جلوهگر است. در بعد اخلاقی، میتوان از آموزههای انسانی و نمونههای جوانمردی و اخلاق والا در خلال داستانها و اشعار حماسی هر دو ملت یاد کرد. در بعد عقلانی، متون ایران باستان به عقل و خرد اهمیت زیادی میدهند. در ادبیات یونان نیز به مقولۀ خردپروری و بیان عوارض آن پرداخته شده است. این خردورزی مناسب با بستر فرهنگی تربیتی دو ملت نمود مییابد، چنان که در شاهنامه بارزترین نشانههای خردمندی مختصر و پرمعنا گویی است. در پایدیای یونانی، جلوههای این خردورزی در مبانی حکمیآشکار میشود. همراهی عقل و صبر و مدارا کردن با مردم و کار ارزشمند و عدالت و تعادل در رفتار و زندگی به واسطۀ خردمندی از موارد مشترک در هر دو فرهنگ و مبانی تربیتی آنهاست. در وجوه افتراق، در ادبیات یونان مولفهها جزئیتر و کارکردیتر، و اسطورهها فردیتر هستند، در حالی که در ایران مباحث تعلیمی کلیترند و اسطورههای جمعی نمود بیشتری دارند. در بعد هنری، شاهد مفاهیم گستردهتری در ادبیات ایران نسبت به فرهنگ یونانی هستیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - تأملی بر مضامین انتقادی در باب تعلیم و تربیت هگلی با نظر به پدیدارشناسی روح
سعید آزادمنش خسرو باقری میثم سفید خوشهدف این پژوهش نقد و بررسی انتقادات مطرح شده دربارهی تعلیم و تربیت هگلی با تمرکز بر مفهوم تعلیم و تربیت در پدیدارشناسی هگل است. بدین منظور با استفاده از روش تحلیل مفهومی و با مبنا قرار دادن پدیدارشناسی هگل، انتقادات وارد بر تعلیم و تربیت هگلی داوری و ارزیابی شد. عناوین أکثرهدف این پژوهش نقد و بررسی انتقادات مطرح شده دربارهی تعلیم و تربیت هگلی با تمرکز بر مفهوم تعلیم و تربیت در پدیدارشناسی هگل است. بدین منظور با استفاده از روش تحلیل مفهومی و با مبنا قرار دادن پدیدارشناسی هگل، انتقادات وارد بر تعلیم و تربیت هگلی داوری و ارزیابی شد. عناوینی چون «تعلیم و تربیت هنجارین با تأکید بر دو قطب تدریس و یادگیری» و «نفی آزادی مطلق در تعلیم و تربیت» از جمله نقاط قوت مطرح شده است. تعلیم و تربیت در پدیدارشناسی هگل بر تعامل دو قطب تدریس و یادگیری به منظور نیل به اهداف مطلوب تربیتی استوار است. بدین جهت آزادی مطلق/ سلبی افراد با رعایت هنجارها و ارزش های تربیتی جای خود را به آزادی ایجابی میدهد. «تمامیتخواهی در تعلیم و تربیت» و «کژتابی در باب آزادی در تعلیم و تربیت دوران کودکی»، دو مورد از نقاط ضعفِ تعلیم و تربیت هگلی هستند که با نظر به پدیدارشناسی ارزیابی انتقادی شده اند. با این تفسیر که تمامیتخواهی در تعلیم و تربیت نه تنها به معنای نادیده گرفتن دیگری نیست بلکه خرد برای هگل با ایده دیگری در هم تنیده است و در تعامل با دیگری ها است که تشکل و تمامیت پیدا میکند. این در حالی است که مفهوم آزادی در دوران کودکی برای به رسمیت شناختن تمامیتِ خرد، نیازمند تفسیری بازسازانه در تعلیم و تربیت هگلی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - مقایسه نظریه روانشناختی بالبی با تعالیم اسلام در ارتباط با نقش مادر در تربیت کودک
نجمه بارباز اصفهانیوظیفه تربیتی فرزندان از لحاظ اولویت (کیفیت تاثیر) و الویت بر عهده مادران است.در تمام نظریه های رشد، مادر به عنوان فرد تاثیر گذار بر کودک نامبرده شده است. بر این اساس، در پژوهش حاضر به سوالاتی از قبیل اینکه در روانشناسی کیفیت تاثیر مادر بر فرزند چگونه بحث شده است؟قرآن و أکثروظیفه تربیتی فرزندان از لحاظ اولویت (کیفیت تاثیر) و الویت بر عهده مادران است.در تمام نظریه های رشد، مادر به عنوان فرد تاثیر گذار بر کودک نامبرده شده است. بر این اساس، در پژوهش حاضر به سوالاتی از قبیل اینکه در روانشناسی کیفیت تاثیر مادر بر فرزند چگونه بحث شده است؟قرآن و روایات تا چه اندازه نقش مادر را بر فرزند تببین نموده است و مشترکات و مفترقات اسلام و علم روانشناسی در رابطه با این موضوع چیست،پاسخ داده میشود لذا این نوشتار، در ابتدا نظر دانشمندان علوم تربیتی و روانشناسی را در ارتباط با تأثیر مادر در تربیت فرزند تبیین کرده و سپس به بررسی دیدگاه اسلام در این زمینه، می پردازد. اهم نتایج پژوهش این است . که روانشناسانی مثل بالبی به تأثیر نقش مادر به بعد از تولد نوزاد اهمیت داده اند درحالی که اسلام، آغاز تربیت را از زمان ازدواج و انتخاب همسر دانسته و تربیت را در زمان قبل از ازدواج و بارداری و پس از تولد فرزند به صورت جداگانه مورد بررسی قرار می دهد ر در هر دو نگرش ویژگیهای مادر در تكوین شخصیت فردی و اجتماعی کودک سهم بسزایی دارد. در دیدگاه اسلامی، این مولفه نیز می تواند فطرت انسان را تغییر دهد. پدر نیز علاوه بر نقش تربیتی خود، به عنوان عاملی اثرگذار بر سلامت روحی مادر و به تبع آن بر تربیت صحیح فرزندان مطرح می شود تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - فیلانثروپیا در یونان باستان و رابطة آن با پایدیا
مجید ملایوسفی مریم صمدیهنوشتار حاضر از طريق بررسي متون برجاي مانده از عصر كلاسيك يونان باستان، به بررسی ارتباط میان فیلانثروپیا (انسان دوستی) و پایدیا (تعلیم و تربیت) در اين دوره ميپردازد. اصطلاح فیلانثروپیا نخستینبار در نمایشنامه پرومتئوس در بند، نوشتة آیسخولوس بکار رفته و بعدها در برخي از آ أکثرنوشتار حاضر از طريق بررسي متون برجاي مانده از عصر كلاسيك يونان باستان، به بررسی ارتباط میان فیلانثروپیا (انسان دوستی) و پایدیا (تعلیم و تربیت) در اين دوره ميپردازد. اصطلاح فیلانثروپیا نخستینبار در نمایشنامه پرومتئوس در بند، نوشتة آیسخولوس بکار رفته و بعدها در برخي از آثار ادبی و فلسفی دورة کلاسیک یونان باستان استفاده شده است. در این نمایشنامه، انسان دوستی به پرومتئوس نسبت داده شده، چراکه او آتش را از زئوس دزدیده تا به انسان بدهد و آنها را از نابودی رها سازد. در کمدی صلح اریستوفان نیز ايزد هرمس با صفت انسان دوست معرفی شده زيرا دستیابی به صلح را برای انسانها ممكن میسازد. در سخنرانی ایسوکراتس، اصطلاح انسان دوست بر رهبران سیاسی و انسانهایی اطلاق میشود که از بالاترین فضایل برخوردارند و نعمتهایی همچون معرفت را با دیگران به اشتراک میگذارند. افزون بر این، افلاطون نیز در کتاب چهارم قوانین، کرونوس را فردي انسان دوست معرفی میکند، بدين دليل که در شیوة حکومت سعی میکند فرهنگ و تمدن را در میان انسانها برقرار سازد. در رسالة اوتیفرون نیز، سقراط خود را از آن جهت که دانسته های خویش را با انسانهای دیگر بهاشتراک میگذارد، انسان دوست دانسته است. همانگونه كه ارسطو اذعان کرده، فیلانثروپیا امری ذاتی و فطری تلقی میشود، اما با اینحال از طریق پایدیاست که شکل فضیلتمندانه بخود میگیرد. در مقابل، موجوداتی که به فیلانثروپوس متصف شده اند، موجوداتی هستند که در راستاي شکلدادن به پایدیا و توسعة آن در جامعة خویش، تلاش میکنند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - تبیین تفکر انتقادی در رویکرد برساختگرایی (تحلیل واسازانۀ قرآنی)
حیدر اسماعیل پورنظریههای تفکر انتقادی بطورکلی به دو دسته تقسیم میشوند: نظریههایی که معطوف به بیان ویژگیهای مثبت و منفی پدیدههای گوناگون، ازجمله انسان هستند و نظریۀ قرآنی که تفکر انتقادی را مبتنی بر اعتقاد به دامنۀ باز، خلاقانه و نامحدود دانش خداوند قلمداد میکند. با بچالش کشیدن مضام أکثرنظریههای تفکر انتقادی بطورکلی به دو دسته تقسیم میشوند: نظریههایی که معطوف به بیان ویژگیهای مثبت و منفی پدیدههای گوناگون، ازجمله انسان هستند و نظریۀ قرآنی که تفکر انتقادی را مبتنی بر اعتقاد به دامنۀ باز، خلاقانه و نامحدود دانش خداوند قلمداد میکند. با بچالش کشیدن مضامین مندرج در رویکرد بیان ابعاد مثبت و منفی، فضا برای به میدان آمدن دیدگاه معرفت متغیر و خلاقانه هموار میگردد؛ بدینصورت که تعلیم و تربیت بیش از پیش، ماهیتی دینی و بینهایت بخود میگیرد. در علم و دانش و بتبع آن، محتوای دروس مبتنی بر تفکر انتقادی، جنبۀ نامحدودنگرانه غالب است و تحت تأثیر دیگر ابعاد نظام فلسفی، یعنی ارزشها و معرفت، شکل میگیرد. فرایند باز و نامحدود بُعد تفکر انتقادی قرآنی، منجر به رجحان رویکردهای خلاقانه و استفادۀ مؤثر از آنها در امر آموزش میشود. پژوهش حاضر تلاش میکند تفکر انتقادی مبتنی بر رویکرد ابعاد برساختگرایی معرفت انتقادی باز و نامحدود قرآنی را تبیین نماید. واسازی بمعنی تحلیل و بازخوانی هر موضوعی بشیوۀ مرکززدایی از آن و یافتن ابعادی از موضوع است که اغلب از آن غفلت میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - آموزش هنر با رویکرد رهایی بخشی بر طبق آراء پائولو فریره
رقیه السادات وزیری بزرگسواد هنری فراتر از سواد کارکردی می تواند رسالتی رهایی بخش در حوزه هنر به عنوان یک معرفت بشری داشته باشد. پائولو فریره در حوزه آموزش، به ویژه آموزش انتقادی، به مبحث آزادی می پردازد. ورود این تفکر انتقادی به مبحث آموزش هنر، از شناخت و هوشیارسازی آغاز می شود و در ادامه با أکثرسواد هنری فراتر از سواد کارکردی می تواند رسالتی رهایی بخش در حوزه هنر به عنوان یک معرفت بشری داشته باشد. پائولو فریره در حوزه آموزش، به ویژه آموزش انتقادی، به مبحث آزادی می پردازد. ورود این تفکر انتقادی به مبحث آموزش هنر، از شناخت و هوشیارسازی آغاز می شود و در ادامه با رد آموزش بانکی به عنوان نمونه ای از شیوه آموزشی واسپاری، در جستجوی رهایی از آگاهی کاذب است. فراگیر، در فرآیند آموزش آزاد به عنوان سوژه، طی گفت و شنود در پی رسیدن به پراکسیس است. پراکسیس در جریان آموزش هنر تزریق ایدئولوژی را رد میکند و باسوادی را متضمن درک انتقادی واقعیت می داند. در این مقاله از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. کوشش شده با استفاده از این روش با مراجعه به آثار فریره و مطالعه آراء وی تجزیه و تحلیلی از دیدگاههای مطرح شده در حوزه آموزش انتقادی انجام شود. تفکر انتقادی پائولو فریره که پیش از این بیش تر در حوزه های علوم تربیتی به آن پرداخته شده بود، در این جا، در حوزه آموزش هنر مطرح می شود. امید است با مطرح کردن آراء فریره در خصوص تفکر انتقادی و رهایی از آموزش بانکی و آگاهی کاذب و تطابق این آراء با آموزش هنر بتوان رسالت رهایی بخش هنر را روشن ساخت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - مبانی نظری فلسفه برای کودکان در نظام تعلیم و تربیت
حمید خالق پناهدر نظر گرفتن درسی مانند فلسفه برای کودکان، پرورش خلاقیت، تعقل، درک اخلاقی، توانایی در مفهوم و رشد روابط را به دنبال دارد. البته نباید از یاد برد که در نظر گرفتن چنین برنامهای، این کودکان را به افراد جستوجوگر در زمینههای فلسفی، اخلاقی، اجتماعی و... تبدیل میکند و نظا أکثردر نظر گرفتن درسی مانند فلسفه برای کودکان، پرورش خلاقیت، تعقل، درک اخلاقی، توانایی در مفهوم و رشد روابط را به دنبال دارد. البته نباید از یاد برد که در نظر گرفتن چنین برنامهای، این کودکان را به افراد جستوجوگر در زمینههای فلسفی، اخلاقی، اجتماعی و... تبدیل میکند و نظام آموزشی را نیز متحول میسازد. تلاش تحقیق مبانی نظری فلسفه برای کودکان نیز آشنایی بیشتر شما با سودهای برنامه درسی فلسفه است اعتقاد به مغایرت اهداف برنامه آموزش فلسفه به کودکان با اهداف تعلیم و تربیت در اسلام یکی از مهمترین دلایل عدم اجرایی شدن این برنامه در نظام تعلیم و تربیت رسمی کشور ما به شمار میرود. با توجه به معنایی که در این برنامه برای فلسفه تعریفشده است میتوان دریافت که اساس آن پرورش قوهی عقل است که در متون دینی نیز بسیار بر اهمیت و تربیت آن تأکید شده است. زیرا تربیت عقل موجب تربیت انسانهای خردمند و صاحب اندیشهای خواهد شد که دستیابی به جامعه کمال مطلوب را ممکن و میسر میسازند. از طرفی هدف غایی تعلیم و تربیت دینی نیز رساندن انسان به کمال و قرب الهی است که تنها در صورت تربیت کردن عقل بهعنوان تکیهگاه ایمان قلبی محقق خواهد شد. با اندک تأملی میتوان دریافت که اهداف این دو دیدگاه تربیتی مغایر یکدیگر نبوده، باهم متناظرند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - بازپژوهی مفاهیم اساسی اندیشهی دکارت و گادامر و استنتاج دلالتهای آن در تعلیم و تربیت
محمد حسن تاجداری محمد حسن میرزامحمدی مهدی سبحانی نژادهدف از این پژوهش نقد تطبیقی مفاهیم اساسی اندیشه¬ی دکارت و گادامر و استنتاج دلالت¬های آن در تعلیم و تربیت است. پژوهش دارای سه سوال است؛ مفاهیم اساسی در اندیشه دکارت و گادامر کدامند؟ هر کدام از دو متفکر، چه نقدی بر مفاهیم اساسی دیگری دارند؟ و اندیشه دکارت و هرمنوتیک گادام أکثرهدف از این پژوهش نقد تطبیقی مفاهیم اساسی اندیشه¬ی دکارت و گادامر و استنتاج دلالت¬های آن در تعلیم و تربیت است. پژوهش دارای سه سوال است؛ مفاهیم اساسی در اندیشه دکارت و گادامر کدامند؟ هر کدام از دو متفکر، چه نقدی بر مفاهیم اساسی دیگری دارند؟ و اندیشه دکارت و هرمنوتیک گادامر چه دلالت¬هایی برای تعلیم و تربیت دارد؟ که برای پاسخ به این سوالات از روش تحلیل مفهومی، نقد تطبیقی و استنتاج استفاده گردید و مشخص گردید که: روش، علم، جوهر، انسان، ایده و متافیزیک از مفاهیم اساسی اندیشه دکارت و روش، آگاهی، سنت، تجربه و فهم از مفاهیم اساسی در اندیشه گادامر می¬باشند. همچنین بیان شد شیوه دکارت بر مبانی عینیت¬گرایی و مفاهیم گادامر براساس هرمنوتیک فلسفی بوده است. لذا با توجه به اینکه از نظر دكارت، روش رياضيات روشى است كه تمامى مزايا و فوايد منطق، جبر و هندسه را دارا است و در عين حال، از معايب آن¬ها عارى است، این مولفه با مولفه¬های آگاهی و تجربه اندیشه گادامر نقد شد و از آن¬جا که گادامر بر پيش ساختارهاي فهم تاکید دارد و به اعتقاد او جستجوي فهم بدون پيش فرض بيهوده است، به نقد این مولفه گادامر با مولفه¬های انسان و متافیزیک اندیشه دکارت پرداخته شد و درنهایت نیز مولفه سنت گادامر را با مولفه¬های جوهرو ایده دکارت نقد گردید. تفاصيل المقالة