-
دسترسی آزاد مقاله
1 - تحلیل جنبههاي ادبي تاریخ بیهقی بر اساس نظریّة «والتر بنیامین»
مهدخت پورخالقی چترودی سمیّه عطاردی«والتر بنیامین»، فیلسوفی که نامش با «مکتب فرانکفورت» پیوند خورده است، یکی از اندیشمندانی است که برای زبان، ساحتی فراتر از ساحت کارکردی و ارتباطي آن قائل است و در تقابل با تلقّی تقلیلگرایی ـ که زبان را به ابزار ارتباط بیناذهنی کاهش میدهد - به نظریّه پردازی پرداخته است. چکیده کامل«والتر بنیامین»، فیلسوفی که نامش با «مکتب فرانکفورت» پیوند خورده است، یکی از اندیشمندانی است که برای زبان، ساحتی فراتر از ساحت کارکردی و ارتباطي آن قائل است و در تقابل با تلقّی تقلیلگرایی ـ که زبان را به ابزار ارتباط بیناذهنی کاهش میدهد - به نظریّه پردازی پرداخته است. به نظر بنيامين، زبان از کنش ارتباطی انسانی فراتر میرود و موقعیتی هستیشناسانه مییابد و اگر زبان را به منش ارتباطی و ابزاری آن تقلیل دهیم، تنها متنهای نوشته شده را خواهیم خواند و هرگز قادر به درک «نوشتههای بین سطرها» نخواهیم شد. او در تقابل با منش ارتباطی زبان، اصطلاح «منش بیانگری» زبان را به کار گرفت و بر این باور بود که نويسنده با ورود به ساحت بیانگری زبان، یک اثر ادبی خلق ميكند. تاریخ بیهقی به عنوان یک اثر هنری ناب، توانش بالایی برای نزدیک شدن به زباني که از منش ارتباطی زبان گذشته و برای بیان معانی پنهان در پس کلمات، به منش بیانگری زبان رو آورده، دارد. در این مقاله به طرح و بررسی این موضوع پرداخته و به اين نتيجه رسيدهايم كه بيهقي با توجه به منش بيانگري زبان، اثري ادبي خلق كرده و با استفاده از ابزارهاي برجسته سازي در حوزة واژگاني و معنايي زبان و به كارگيري جوهر شعر و نظم در زبان اثرش، توانسته به ميزاني از توانش ادبي برسد كه بتوان از آن تلقي شعري داشت . پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - سبكشناسي حكايات قديمي ايراني؛ بررسي عناصر سازنده محتوا و صورت در حكايات قديمي ايراني براساس دو قصه از جامعالحكايات
جمشيد مظاهري آرمان ماناسريانمردم ايران زمين، مردمي با فرهنگ و سنن ريشهدار و کهن هستند. آثار فرهنگ عوام ايرانيان، آثاري است غني و پربار که بازگو کننده بسياري از اعتقادات و باورهاي آنهاست. تاکنون از ديدگاههاي مختلفي به فرهنگ عوام نگريستهاند و آثار ادبي آن را از جنبههاي گوناگون مانند محتوا، ساختا چکیده کاملمردم ايران زمين، مردمي با فرهنگ و سنن ريشهدار و کهن هستند. آثار فرهنگ عوام ايرانيان، آثاري است غني و پربار که بازگو کننده بسياري از اعتقادات و باورهاي آنهاست. تاکنون از ديدگاههاي مختلفي به فرهنگ عوام نگريستهاند و آثار ادبي آن را از جنبههاي گوناگون مانند محتوا، ساختار، سبک، زبان و ... مورد بررسي قرار دادهاند. در نوشتار حاضر با تأکيد بر دو قصه از مجموعه جامع الحکايات، قصههاي شايع در ميان اهالي فرهنگ و گاه عموم مردم را با توجه به اصل "وحدت محتوا و صورت" بررسي کردهايم. اصليترين هدف ما در اين مقاله- که روش کار را از تحقيقاتي از اين دست متمايز ميکند- بررسي چگونگي ارتباط محتوا و صورت است؛ اينکه در طول داستان، محتوا و صورت چگونه يکديگر را تکميل ميکنند و چه فرايندي رخ ميدهد تا داستاني شکل بگيرد و چه عناصري در شکلگيري حکايت قديمي ايراني موثر است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - مولوی و میل به «جاودانگی» در مثنوی معنوی
منصور پیرانیمرگ و نیستی که به گونهای با مذهب و اندیشههای مذهبی پیوند دارد از مفاهیمی است که همواره انسان را در جوش و هیجان نگه داشته است. انسان از آغاز آفرينش همواره رؤياها و انديشههاي بزرگي را در درون خود پرورده، همين آرزوها و رؤياها سبب رشد و تعالي او گشته است، و آنجا كه رؤيا چکیده کاملمرگ و نیستی که به گونهای با مذهب و اندیشههای مذهبی پیوند دارد از مفاهیمی است که همواره انسان را در جوش و هیجان نگه داشته است. انسان از آغاز آفرينش همواره رؤياها و انديشههاي بزرگي را در درون خود پرورده، همين آرزوها و رؤياها سبب رشد و تعالي او گشته است، و آنجا كه رؤياها و آرزوهايش عملي نشده است، با پرداختن افسانهها و ساختن شخصيتهاي اسطورهاي، رؤياهاي خود را تحقق بخشيده است. يكي از اين رؤياهاي شگفت انسان ميل به «جاودانگي» يا آرزوي «بي مرگي» است كه هم در اساطير قومي و ملي بازتاب يافتهاست مانند افسانة گيل گمش، آشيل(آخيليوس) رويينْ تني اسفنديار؛ و هم در روايات ديني مثل اسطورة خضر منعكس شده است. اين انديشه و تخيّل همواره انسان را به جستجوي يافتن راهي براي تحقق آن كشانده است. آثار ماندگار تاريخ انديشة بشر، جست و جوها و يافتههاي او را به زبان هنر باز مينمايد. مثنوي مولوي يكي از اين نمونههاست. مولوي با الهام از قرآن و احاديث قدسي، بنياد هستي را بر عشق (حبّ) ميداند و به واسطة جوهر مشترك يعني روح الهي دميده در وجود انسان به نوعي تجانس ميان او و خدا باور دارد. او معتقد است انسان بهخاطر همين جوهر مشترك ميتواند وجود جسماني خود را نيز خاصيت روح ببخشد و به خداگونگي و جاودانگي برسد. در اين مقال «ميل به جاودانگي» در انديشة مولوي با توجه به منبع الهام مولوي و با استشهاد به پارهاي از حكايات و ابيات مثنوي و شواهدي از ديوان شمس به اجمال بررسي شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - نقد فلسفی جوهرگرایی فرهنگی در نظریۀ برخورد تمدنها
اصغر ميرفردي علیرضا سمیعی اصفهانی آرش موسویاین مقاله به نقد فلسفی نظریۀ برخورد تمدن ها پرداخته است، که نظریۀ مهمی در گفتمان حاضر در روابط بین الملل محسوب می شود. طبق نظریۀ «هانتینگتون»، جهان را می توان به تمدن های متمایز تقسیم کرد و ارزش های تمدنی، تعیین کنندۀ نوع برخورد کشورها با یکدیگر است. با انتخاب نقد فلسفی چکیده کاملاین مقاله به نقد فلسفی نظریۀ برخورد تمدن ها پرداخته است، که نظریۀ مهمی در گفتمان حاضر در روابط بین الملل محسوب می شود. طبق نظریۀ «هانتینگتون»، جهان را می توان به تمدن های متمایز تقسیم کرد و ارزش های تمدنی، تعیین کنندۀ نوع برخورد کشورها با یکدیگر است. با انتخاب نقد فلسفی به عنوان رویکرد نظری و روش شناختی، متن نظریۀ هانتینگتون تجزیه و تحلیل شد. در این نظریه، ایدئولوژی جوهرگرایی فرهنگی به دو شکل قرار دارد: اول، مجموعه ای از ارزش های بنیادی وجود دارد که به طور تغییرناپذیری با گذشت زمان نیز حائز اهمیّت باقی می ماند. دوم، بسیاری از افراد با پیشینۀ نژادی مشترک حتی در صورت مهاجرت، به این ارزش ها متوسل شده و در مواقع بحران، کشورهای خویشاوند و مهاجران با هم متحد می شوند. یافته ها نشان میدهد رهبران و سیاست هایشان بیش از باورهای فرهنگی نهان در تعاملات و تحولات سیاسی تعیین کننده هستند. زمانی که ارزش های فرهنگی، تعیین کنندۀ کنش های رهبران سیاسی تلقی شود، اهمیت رهبری و قدرت نظارتی ملت ها نادیده و کم اهمیت انگاشته می شود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - تبیین جایگاه خدا در انسان شناسی ملاصدرا
قربانعلی کریم زادۀ قراملکی محرم رحیمیخداوند و تصوری که در حکمت متعالیه از او وجود دارد، مهمترین نقش را در انسان شناسی ملاصدرا ایفا میکند. از نظر ملاصدرا تمامی کائنات جلوههای مختلف خداوند هستند و انسان، کاملترین جلوۀ اوست که در آیات قرآنی به خلیفۀ الهی و امانتدار خداوند توصیف شده است. مهمترین مبانی م چکیده کاملخداوند و تصوری که در حکمت متعالیه از او وجود دارد، مهمترین نقش را در انسان شناسی ملاصدرا ایفا میکند. از نظر ملاصدرا تمامی کائنات جلوههای مختلف خداوند هستند و انسان، کاملترین جلوۀ اوست که در آیات قرآنی به خلیفۀ الهی و امانتدار خداوند توصیف شده است. مهمترین مبانی ملاصدرا در انسانشناسی، اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود و حرکت جوهری است. وی نفس انسانی را در بستر حرکت جوهری دارای مراتب ماده، مثال و عقل دانسته و در نهایت به مقام فوق عقل دست مییابد. داشتن مراتب گوناگون، خدشه ای بر وحدت نفس وارد نمیسازد همانطور که خداوند هم دارای جلوههایی از عقل، مثال و ماده بوده؛ ولی این منافی با وحدت او نیست. وحدت خداوند، وحدت حقّه است و انسان نیز وحدتی ظل وحدت حقّۀ خداوند دارد. تناظر خداوند و انسان به این مسئله ختم نمیشود: در نگرش صدرایی همانطور که خداوند خالق و مبدع هستی است، انسان نیز بهعنوان خلیفه و جانشین وی دارای این ویژگی است؛ یعنی با قوۀ تخیل خود، وجودات ذهنی را در سرزمین خیال میآفریند، تفاوت تنها در این است که ابداع خداوند در قلمرو خارج است و ابداع تخیل در قلمرو ذهن. این مقاله به تبیین جایگاه خداوند در انسانشناسی ملاصدرا بر مبنای اصالت وجود وحرکت جوهری میپردازد. جایگاهی که ملاصدرا برای خداوند قائل است و تصویری که از او به عنوان مبدأ و غایت موجودات، ارائه میدهد، به خوبی میتواند، مبیّن جایگاه او در انسان شناسیاش باشد پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - جوهر در سنت تجربهگرايي جديد
عليرضا جوانمردي اديب محمد اکوانرويکرد معرفتي تجربه گرايي در عصر جديد در برابر رويکرد عقلگرايي دکارت و پيروان وي ـ که قائل به وجود تصورات و اصول نهادي پيش از تجربه در نهاد انسان بودند ـ قرار گرفته است. متفکران اين رويکرد با انکار تصورات و اصول نهادي و نيز سرچشمه قراردادن تجربه حسي به بررسي مسائل متاف چکیده کاملرويکرد معرفتي تجربه گرايي در عصر جديد در برابر رويکرد عقلگرايي دکارت و پيروان وي ـ که قائل به وجود تصورات و اصول نهادي پيش از تجربه در نهاد انسان بودند ـ قرار گرفته است. متفکران اين رويکرد با انکار تصورات و اصول نهادي و نيز سرچشمه قراردادن تجربه حسي به بررسي مسائل متافيزيکي که نزد عقلگرايان مطرح بود پرداختهاند. حاصل اين بررسيها در اوج خود درباره جوهر چيزي جز انکار آن را بارمغان نداشته است. ازاينرو با توجه به سير تحول تجربه گرايي نزد پيشروان اين رويکرد و پيامدهاي منتهي به آن، در پاسخ به پرسش بنيادين اين مقاله که آيا با پذيرش قرائت خاص تجربه گراياني همچون لاک، برکلي و هيوم از روند کسب معرفت، امکاني براي پذيرش جوهر باقي ميماند يا خير؟ بايد گفت همانطوري که در سير بررسي جوهر در نزد اين متفکران مشاهده شد پذيرش جوهر با اتخاذ رويکرد تجربه گرايي سازگار نيست چرا که جوهر يک امر فرا تجربي است که تجربه حسي صرف نميتواند بدان دست يابد. آنچه از تجربه حسي در نهايت امر برمي آيد چيزي جز مجموعهيي از تأثرات نيست که آنهم نميتواند حکايت از هستي جوهر داشته باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - تحولات تاريخي مسئله روح بخاري در حکمت صدرايي
محمد ميرينوشتار حاضر به بررسي تاريخي برخي پيشرفتها که توسط صدرالمتألهين در مبحث روح بخاري روي داده است ميپردازد. ملاصدرا روح بخاري را از جهت آنکه واسطه رسيدن تدبير نفس به بدن جسماني است گاهي به (عما) ـ که اصطلاحي عرفاني است ـ و گاهي به «جسم فلکي» و گاهي به «عرش» و يا «کرسي» تشبي چکیده کاملنوشتار حاضر به بررسي تاريخي برخي پيشرفتها که توسط صدرالمتألهين در مبحث روح بخاري روي داده است ميپردازد. ملاصدرا روح بخاري را از جهت آنکه واسطه رسيدن تدبير نفس به بدن جسماني است گاهي به (عما) ـ که اصطلاحي عرفاني است ـ و گاهي به «جسم فلکي» و گاهي به «عرش» و يا «کرسي» تشبيه ميکند. زيرا همه موارد فوق، در ويژگي برزخ بودن و واسطه بودن ميان مراتب بالايي و پاييني خود، مشترک بوده و در رساندن فيض و تدبير از عوالم بالاتر به عالم مادون خود تأثيرگذارند. اين تشبيهات صدرالمتألهين را ميتوان در راستاي قاعده تطابق عالم کبير با عالم صغير نيز معنا کرد. برخي از اين تشبيهات و همچنين بهره گيري از قاعده تطابق دو عالم کبير و صغير در باب روح بخاري از سوي ملاصدرا در تاريخ فلسفه اسلامي بي سابقه بوده است. ديگر ابتکار تاريخي ملاصدرا، طرح تشکيک در وجود انسان ميباشد. درواقع او براساس نگاه تشکيکي که به وجود واحد انساني دارد، روح بخاري را واسطه ميان مرتبه مثالي و بدن جسماني دانسته و به اينصورت، جايگاه روح بخاري و مراتب مترتب برآن را در وجود تشکيکي انساني تبيين کرده است. او با اين نگاه، مسئله برقراري ارتباط ميان نفس مجرد و بدن جسماني را با استفاده از روح بخاري بگونهيي حل نموده که از اشکالي که بر مشائين وارد است مبرّا باشد. در نگاه صدرايي، روح بخاري، بدن اصلي نفس بوده و بدن جسماني، غلاف و پوسته روح بخاري بشمار ميرود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - عوامل تأثيرگذار بر نگرش حکيم زنوزي درباره معاد جسماني
محمد مهدي مشکاتي علي مستاجران گورتانيتبيين فلسفي معاد جسماني از مهمترين مسائل فلسفه پس از صدرالمتألهين در ميان اهل تحقيق بشمار ميآيد. حکيم آقا علي مدرس زنوزي با توجه به ابهامات و سؤالات باقي مانده در اين موضوع و با توجه به ميراث فيلسوفان قبلي بويژه ملاصدرا در اين زمينه و با استفاده از مباني حکمت متعاليه، چکیده کاملتبيين فلسفي معاد جسماني از مهمترين مسائل فلسفه پس از صدرالمتألهين در ميان اهل تحقيق بشمار ميآيد. حکيم آقا علي مدرس زنوزي با توجه به ابهامات و سؤالات باقي مانده در اين موضوع و با توجه به ميراث فيلسوفان قبلي بويژه ملاصدرا در اين زمينه و با استفاده از مباني حکمت متعاليه، مانند حرکت جوهري و تشکيک در وجود، بررسي دقيق و تحليلي نو نسبت به اين مسئله نموده است. ديدگاه حکيم زنوزي مبتني بر سه مقدمه است: اولاً، نفس پس از مرگ، آثار و صور نفساني را در ذرات و عناصر بدن به وديعه ميگذارد. ثانياً، اين ودايع، سبب حرکت جوهري و تغيير و تحوّل در ذات بدن ميشود. ثالثاً، پس از سپري شدن استکمال بدن به محوريت حرکت جوهري، بدن به نفس خود ملحق ميگردد به صورتي که هيچ نفس ديگري تناسب لازم براي اتحاد با بدن مذکور را نخواهد داشت. حکيم مؤسس به پشتوانة اصول فلسفي و تحليل و بررسي رواياتي از مجامع حديثي معتبر توانسته است تبيين جديد خود را به اثبات برساند. نوشتار حاضر، مباني فلسفي حکيم زنوزي را مانند اتحاد و علاقة نفس و بدن، ترکيب حقيقي و اتحادي و چگونگي باقي ماندن صورت در دو حالت را مورد بررسي قرار داده و در ادامه به چگونگي تثبيت نظريه خاص حکيم زنوزي به پشتوانة روايتي از امام صادق(ع) ميپردازد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
9 - سير تطوّرات اصطلاح هيولاي اولي در آثار انديشمندان مسلمان
محمود هدايت افزا محمدجواد رضايي رهميدانيم اصطلاح «هيولاي اولي» در فلسفة مشّاء منبعث از آراء ارسطو در باب ماده و صورت يا قوه و فعل است. اگرچه اين عنوان با وصف «امري فاقد فعليت و صرف قابليت» در فلسفة اسلامي شهرت دارد، ليکن با تأمل در آثار انديشمندان مسلمان مشاهده ميشود که بدليل تلفيق برخي آراء فلسفي با اي چکیده کاملميدانيم اصطلاح «هيولاي اولي» در فلسفة مشّاء منبعث از آراء ارسطو در باب ماده و صورت يا قوه و فعل است. اگرچه اين عنوان با وصف «امري فاقد فعليت و صرف قابليت» در فلسفة اسلامي شهرت دارد، ليکن با تأمل در آثار انديشمندان مسلمان مشاهده ميشود که بدليل تلفيق برخي آراء فلسفي با ايدههاي عرفاني و تأثيرپذيري از معارف اسلامي، تطوّرات معنايي گوناگوني در اين اصطلاح رخ داده است؛ بطوري که در بعضي از مکاتب فکري، بنحو آگاهانه، بر امور بالفعل نيز اطلاق شده است. در نوشتار حاضر هشت معنا از «هيولاي اولي» احصاء گرديده که بترتيب زماني بدينقرارند: 1. امري فاقد هر نوع فعليت و صرف قابليت نزد مشّائيان که معادل مفهوم ارسطويي آن است. 2. مرتبه چهارم هستي در نزد اسماعيليه که متأخر از نفس و مقدّم بر طبيعت است. 3. صرف اتصال جوهري در برخي کلمات شيخاشراق که به همراه مقدار عرضي حقيقت جسم را تشکيل ميدهد. 4. ماده جميع عوالم امکاني و عبارت اخراي وجود منبسط در اصطلاح برخي عرفا 5. حيثيتي از حيثيات صورت در راستاي قول به ترکيب اتحادي ماده و صورت نزد ملاصدرا 6. معادل وجود امکاني يا وجهالرّب مخلوقات در اصطلاح شيخ احسائي 7. بسط مفهوم ارسطويي هيولاي اولي تحت عنوان ماهيت ظلمانيالذّات در مکتب تفکيک 8. اطلاق هيولاي عالم بر ماء بسيط به استناد نصوص ديني در مکتب تفکيک پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
10 - جوهريت نفس از ديدگاه ابنسينا و ملاصدرا
مليحه صابري نجفآبادييكي از موضوعات مهم در فلسفه اسلامي، اثبات جوهريت نفس است. ملاصدرا و ابنسينا با وجود اتفاق نظر در اصل جوهريت نفس در تفسير و تبيين آن اختلاف نظر اساسي دارند. اين اختلاف كه به مباحث مهمي مانند تبيين نفس، تغييرات آن و رابطه آن با قوا نيز کشيده شده است، مسئله اصلي نوشتار حا چکیده کامليكي از موضوعات مهم در فلسفه اسلامي، اثبات جوهريت نفس است. ملاصدرا و ابنسينا با وجود اتفاق نظر در اصل جوهريت نفس در تفسير و تبيين آن اختلاف نظر اساسي دارند. اين اختلاف كه به مباحث مهمي مانند تبيين نفس، تغييرات آن و رابطه آن با قوا نيز کشيده شده است، مسئله اصلي نوشتار حاضر است. براساس نظر ابنسينا موجودات ممکن مركب از دو جزء تحليلي ـ عقلي وجود و ماهيتند و مقسم مقولات نيز كه جوهر و عرض در ذيل آنها قرار ميگيرد، خود ماهيت است و تفاوت جوهر و عرض نيز به اين است كه وجود جوهر فينفسه و وجود عرض لغيره است. بر اين مبنا، نفس جوهر مجردي است كه افعال اختياري تدبيري و ادراك امور كلي را انجام ميدهد و داراي فروع يا قوايي است كه افعال خود را بواسطه آنها به انجام ميرساند. در اين رويكرد، اختلاف نفوس انسانها از عاليترين تا پايينترين مرتبه به اعراض است و در جوهر هيچ تحولي ايجاد نميشود. بعقيده ملاصدرا نيز عرض هيچگونه استقلالي در مقابل جوهر ندارد، از اينجهت، حقيقتي است وابسته كه داراي وجود تبعي و لغيري است، اما بنا به اصل اصالت وجود كه ملاك تشخص، وجود است، وجودي که مشخص معروض است، همان مصداق خود جوهر و مصداق همه اعراض است؛ يعني يک وجود واحد است که مصداق انسان با اعراض مختلف است. نفس جوهري است از سنخ وجود، داراي وجود لنفسه و ذومراتب كه اعراض آن از مراتب اين حقيقت محسوب ميشوند. قواي نفس شئون و مراتب نفسند و کمالاتي که نفس کسب ميکند مرهون اتحاد او با صور ادراکي است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
11 - خليل¬خان ثقفي (اعلم¬الدوله)؛ يک ترجمه فلسفي در باب زمان و مکان
رضا رنجبردکتر خليل خان ثقفي (اعلم الدوله)، پس از فارغ التحصيلي از دارالفنون و پيش از عزيمت به فرنگ، دو رساله در موضوع زمان و مكان ترجمه و تأليف كرده است: در رسالة اول ـ که در شمارة پيشين مجله معرفي و منتشر شد ـ او به بحث در باب ايدة مکان و زمان متناهي و نامتناهي پرداخته است. در چکیده کاملدکتر خليل خان ثقفي (اعلم الدوله)، پس از فارغ التحصيلي از دارالفنون و پيش از عزيمت به فرنگ، دو رساله در موضوع زمان و مكان ترجمه و تأليف كرده است: در رسالة اول ـ که در شمارة پيشين مجله معرفي و منتشر شد ـ او به بحث در باب ايدة مکان و زمان متناهي و نامتناهي پرداخته است. در رسالة دوم که براي اولين بار، در اين شماره معرفي و منتشر ميشود و شامل ترجمة بخش کوتاهي از يک کتاب مفصل فلسفي از ژول سيمون، فيلسوف قرن نوزدهم فرانسه است، مسئله جوهر بودن يا نبودنِ زمان و مکان مطرح شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
12 - زمان و مکان در نظر ميرزا خليل¬خان ثقفي (اعلم¬الدوله)؛ يک رساله فلسفي
رضا رنجبردکتر خليل خان ثقفي (اعلم الدوله)، پزشک، نويسنده و مترجم دورة قاجار و از نخستين دانش آموختگان طبّ جديد در ايران، پس از فارغ التحصيلي از دارالفنون و پيش از عزيمت به فرنگ، رسالهيي در موضوع زمان و مكان تأليف كرده است. در اين رساله که مطابق يادداشت ميرزا خليل خان تأليف و تر چکیده کاملدکتر خليل خان ثقفي (اعلم الدوله)، پزشک، نويسنده و مترجم دورة قاجار و از نخستين دانش آموختگان طبّ جديد در ايران، پس از فارغ التحصيلي از دارالفنون و پيش از عزيمت به فرنگ، رسالهيي در موضوع زمان و مكان تأليف كرده است. در اين رساله که مطابق يادداشت ميرزا خليل خان تأليف و ترجمه است، او به بحث در باب نحوة پديد آمدن ايدة فضا؛ تمايز ميان ايدة فضاي محيطي و فضاي نامتناهي؛ نحوة پديد آمدن ايدة فضاي نامتناهي؛ جوهر بودن فضا؛ نامتناهي بودن فضا از دو حيث وسعت و دوام؛ پديد آمدن ايدة زمان؛ مسند بودن زمان به فضا پرداخته و باجمال آراء فيلسوفاني چون ويکتور کوزن، جان استوارت ميل و اسپينوزا را طرح و نقد نموده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
13 - حکمت متعالیه سینوی؛ گذار ابن سینا از مشاء به متعالیه
مصطفی مؤمنیهر چند ابنسینا را فیلسوفی مشائی و «رئیس فلاسفه مشائی» در عالم اسلامی شناسانده اند ولی آیا چنین خوانشی از تفکر وی مقرون به صواب تام است؟ صحیح است که آثار مفصل وی بر طریقه مشائی نگاشته شده است، ولی آیا نمیتوان در همان آثار نشانه هایی از عبور و گذار شیخ از تفکر مشائی محض چکیده کاملهر چند ابنسینا را فیلسوفی مشائی و «رئیس فلاسفه مشائی» در عالم اسلامی شناسانده اند ولی آیا چنین خوانشی از تفکر وی مقرون به صواب تام است؟ صحیح است که آثار مفصل وی بر طریقه مشائی نگاشته شده است، ولی آیا نمیتوان در همان آثار نشانه هایی از عبور و گذار شیخ از تفکر مشائی محض نمایان ساخت؟ ابنسینا نه فیلسوفی مشائی باقی مانده و نه بر سیره مشائین تا به آخر حیات خویش مشی نموده است. وی با بیان اصطلاح «حکمت متعالیه» و ارجاع طالبان درک حقایق برای فهم دقیق حقایق به آن، هویت خویش را سامانی تام بخشید که این حکمت در تفکر صدرایی به اوج خود رسید. نگارنده در پی تبیین دیدگاه «تعالی تفکر سینوی» است که در آن به ردیابی و ریشهیابی مبانی حکمت متعالیه ملاصدرا در تفکر ابن سینا پرداخته ميشود و این اصول را در آثار و عبارات شیخ نمایان میسازد؛ هرچند مشغلة سیاسی و عمر کوتاه شيخ، مجال برهم نهشتی نو از این اصول را به وی نداد، ولی زمینه را برای تحقق چنین نظامی در تفکر پسینیان خود هموار ساخت. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
14 - اوسیای ارسطو و ترجمه آن به Substance
حمید خسروانی حمیدرضا محبوبی آرانی سید محمد علی حجتیارسطو بعنوان اولین کسی که باب مستقلی تحت عنوان «اوسیا» در فلسفه خود گشوده، در آثارش تعاریف مختلفی از این واژه ارائه داده است. به هر كدام از آثار ارسطو بويژه متافیزیک و رسالة مقولات که مينگريم شاهد معانی مختلفی از این واژه هستیم؛ گاهی معنای زیرینترین لایه ، گاهی معنای مو چکیده کاملارسطو بعنوان اولین کسی که باب مستقلی تحت عنوان «اوسیا» در فلسفه خود گشوده، در آثارش تعاریف مختلفی از این واژه ارائه داده است. به هر كدام از آثار ارسطو بويژه متافیزیک و رسالة مقولات که مينگريم شاهد معانی مختلفی از این واژه هستیم؛ گاهی معنای زیرینترین لایه ، گاهی معنای موجود و گاهی معنای ذات و ماهیت از آن اراده میگردد. در انتخاب معادل مناسب به زبانهای دیگر (لاتین، انگلیسی، عربی و فارسی) برای ترجمة ousia همیشه اختلاف بر روی این کلمه در میان آثار مترجمان، فیلسوفان بعدی و محققان متون فلسفی دیده میشود. این اختلاف از تشتت و ابهامی ناشی میگردد که بیشتر در کتاب متافیزیک وجود دارد، زیرا واژه یی که از نظر لفظی بمعنای being است در جاهای گوناگون، معانی مختلف دیگری نیز دارد. مقاله حاضر درصدد است ابتدا مشترک لفظی بودن این واژه را نشان دهد، سپس دلایل انتخاب substance بعنوان معادلی مناسب برای آن را بررسی نمايد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
15 - بررسی تقدم و تأخر بالتجوهر و سیر تاریخی آن در فلسفه اسلامی
سعید انواری خدیجه هاشمی عطارتقدم و تأخر بالتجوهر یا بالماهیه با نظریه اصالت ماهیت سازگار دانسته شده و کاربرد آن در نظام اصالت وجود، تنها به تقدم جنس و فصل بر نوع محدود گردیده است. این مقاله با تبیین معنای تجوهر و تفاوت آن با جوهر، به بررسی این اصطلاح در فلسفه اسلامی پرداخته و نحوه شکلگیری و کاربرد چکیده کاملتقدم و تأخر بالتجوهر یا بالماهیه با نظریه اصالت ماهیت سازگار دانسته شده و کاربرد آن در نظام اصالت وجود، تنها به تقدم جنس و فصل بر نوع محدود گردیده است. این مقاله با تبیین معنای تجوهر و تفاوت آن با جوهر، به بررسی این اصطلاح در فلسفه اسلامی پرداخته و نحوه شکلگیری و کاربردهای آن را مشخص نموده است. این اصطلاح نخستین بار در آثار شیخاشراق مطرح شده، سپس میرداماد مصادیق این نوع از تقدم را از تقدم بالطبع تفکیک کرده و آن را یکی از اقسام سهگانه تقدم ذاتی قرار داده است. این نوع از تقدم دارای کاربردهای زیادی در نظام اصالت ماهیت بوده که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: تقدم علل قوام عقلانی ماهیت (جنس و فصل) یا علل قوام خارجی آن (ماده و صورت) بر ماهیت، تقدم ماهیت بر لوازم ماهوی و وجودی آن و تقدم ماهیت بر وجود. پس از ملاصدرا و با غلبه تفکر اصالت وجود، مصادیق تقدم و تأخر بالتجوهر تقلیل یافته و به آنچه با نظام اصالت وجود سازگار باشد، منحصر گردیده است. در مقابل، سایر مصادیق تقدم و تأخر بالتجوهر، از مصادیق تقدم و تأخر بالحقيقه در نظر گرفته شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
16 - اوسیای ارسطو و ترجمة آن به «گوهر» و «عین»
حمید خسروانی حمیدرضا محبوبی آرانیاوسیای ارسطو در ورود به ایران باستان و جهان اسلام نيز بهمان سرنوشت خود در غرب دچار شد. همانگونه که در غرب از میان آنهمه معادل و حتی معادلهای درستتر، واژة substance در متون فلسفی تثبیت شد، در جهان اسلام نیز معادلی هم معنا با substance، یعنی جوهر که معرب گوهر است، مورد پذ چکیده کاملاوسیای ارسطو در ورود به ایران باستان و جهان اسلام نيز بهمان سرنوشت خود در غرب دچار شد. همانگونه که در غرب از میان آنهمه معادل و حتی معادلهای درستتر، واژة substance در متون فلسفی تثبیت شد، در جهان اسلام نیز معادلی هم معنا با substance، یعنی جوهر که معرب گوهر است، مورد پذيرش عموم واقع شد. در ترجمه های قبل و بعد از دوران ترجمه در دارالترجمة بغداد، واژه هایی همچون عین، إنیت، هویت، بودش و... نیز وجود داشت که تقریباً معنای حقیقی اوسیای مورد نظر ارسطو را میرساند؛ زیرا اوسیا از فعلto be اخذ شده و اساساً بمعنی موجود، عین یا being است، اما سرنوشت با جوهر و substance یار بود. قسمتی از برتري این نگاه جوهرنگرایانه (substantialism) ـچه در غرب و چه در شرقـ وابسته به ترجمه های اوليهيی بود که از آثار ارسطو انجام شده است. این مقاله ميكوشد ابتدا سرنوشت اوسیای ارسطو هنگام ورود به ایران و جهان اسلام را بررسی كند، آنگاه از ارتباط معانی معادلهای بکار برده شده در جهان اسلام با معانی معادلهای آنها در غرب، سخن بگويد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
17 - تبیین چندگانگی مقوله جوهر در آثار خواجه نصیرالدین طوسی
مهدی دشتبزرگی محمداسماعیل عبدالهی محمد کرمی نیاخواجه نصیرالدین طوسی در آثارش گاه دو رأی مختلف در مورد یک مسئلة علمی ارائه داده است، یکی بشیوۀ اهل کلام و دیگری بشیوۀ فلاسفه. در وهلۀ نخست ممکن است تصور شود که خواجه به ورطۀ تعارض فرو افتاده است اما تحلیل مباحث نشان میدهد که این تعارضها صوری هستند و در چارچوب نظام کلی ا چکیده کاملخواجه نصیرالدین طوسی در آثارش گاه دو رأی مختلف در مورد یک مسئلة علمی ارائه داده است، یکی بشیوۀ اهل کلام و دیگری بشیوۀ فلاسفه. در وهلۀ نخست ممکن است تصور شود که خواجه به ورطۀ تعارض فرو افتاده است اما تحلیل مباحث نشان میدهد که این تعارضها صوری هستند و در چارچوب نظام کلی اندیشۀ وی قابل تبیینند. یکی از این موارد متعارض دربارۀ مقولۀ جوهر است. خواجه در آثار منطقی خود جوهر را همانند حکمای مشاء، مقوله یا جنسالاجناس شمرده اما در تجرید الاعتقاد، جوهر را معقول ثانی دانسته است. مقالۀ پیشرو به تبیین این چندگانگی مقوله جوهر پرداخته، سپس در مقام داوری، احتمالات ممکن را مطرح کرده و از میان آنها، رأیی که بنظر میرسد با واقعیت مطابق است را بعنوان نظر مختار نویسندگان، معرفی مینماید. مقاله با استناد به عبارات خواجه نصیر و در نظر داشتن موقعیت اجتماعی و علمی دورۀ حیات وی که با هجمۀ گسترده متکلمان بر ضد فلاسفه مواجه بود، همچنین با توجه به شخصیت متعادل و حقمحور و دانشدوست خواجه، نشان میدهد که این تعارض بدوی است نه واقعی. این تحقیق بر اساس پژوهش در آثار خواجه نصیر و بروش کتابخانهیی صورت گرفته است؛ گرچه گاه بضرورت بحث، دیدگاههای شارحان وی نیز مد نظر بوده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
18 - مبانی انکار حرکت جوهری در اندیشه حکیم ملارجبعلی تبریزی
زینب آزادمقدم عباس جوارشکیان سیدمرتضی حسینی شاهرودیملارجبعلی تبریزی از حکمای مکتب اصفهان و معاصر ملاصدرای شیرازی است. افکار وی بعنوان مکتبی تقریباً در مقابل تفکر صدرایی، بخوبی روشنکنندة نقاط قوت و ضعف فلسفة اسلامی است. هدف پژوهش حاضر ریشهیابی اندیشة ملارجبعلی تبریزی دربارة حرکت جوهری است. از آنجا که وی به اصالت ماهیت چکیده کاململارجبعلی تبریزی از حکمای مکتب اصفهان و معاصر ملاصدرای شیرازی است. افکار وی بعنوان مکتبی تقریباً در مقابل تفکر صدرایی، بخوبی روشنکنندة نقاط قوت و ضعف فلسفة اسلامی است. هدف پژوهش حاضر ریشهیابی اندیشة ملارجبعلی تبریزی دربارة حرکت جوهری است. از آنجا که وی به اصالت ماهیت و انکار اصالت وجود گرايش دارد، حرکت را بصورت دفعی و کون و فساد میداند و حرکت تدریجی و جوهری را محال ميپندارد. علاوه بر مسئلة فقدان موضوع ثابت و عدم بقاي نوع در حرکت جوهری، پایبندي به برخی از مبانی فلسفی نیز موجب شده تا حرکت جوهری بعنوان اصلي فلسفی از نظر فيلسوفاني چون ملارجبعلي تبريزي پذيرفته نشود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
19 - تأثير نظرية «حركت جوهري» بر انديشة كلامي ملاصدرا
مهدي گنجور مجيد صادقي حسنآبادي محمد بيدهندي فروغ السادات رحيم پوريكي از مهمترين ابتكارات وجود شناختي ملاصدرا كه تأثير شگرفي بر انديشة فلسفي و كلامي او داشته است، نظرية حركت جوهري است. اكتشاف عظيم ملاصدرا در اين زمينه، اثبات ناآرامي و بيقراري در نهاد عالم و آدم و اثبات حركت و تحول دائمي در بنيان همة موجودات مادي است؛ انگارهيي كه عموم چکیده کامليكي از مهمترين ابتكارات وجود شناختي ملاصدرا كه تأثير شگرفي بر انديشة فلسفي و كلامي او داشته است، نظرية حركت جوهري است. اكتشاف عظيم ملاصدرا در اين زمينه، اثبات ناآرامي و بيقراري در نهاد عالم و آدم و اثبات حركت و تحول دائمي در بنيان همة موجودات مادي است؛ انگارهيي كه عموم حكماي پيشصدرايي آن را امري نامعقول و امكانناپذير ميدانستند. دامنة تأثيرگذاري اين نظريه بقدري وسيع است كه پس از چند قرن پژوهش، هنوز هم جاي واكاوي و تأمل در زواياي مختلف آن وجود دارد. اما آنچه تاكنون درباب دستاوردهاي حركت جوهري بيان شده، عموماً نتايج وجود شناختي و فلسفي بوده و كمتر به آثار و بركات اين اصل در ساحت كلامي ـ اعتقادي پرداخته شده است. بهمين دليل، نوشتار حاضر با رويكردي مسئله محور و با روش تحليلي و پژوهش كيفي، ضمن طرح دقيق مسئله و تقرير نظريه، با تأكيد بر ابتكاري بودن آن، به تحليل دادهها در راستاي بررسي تأثير اين انگاره بر انديشة كلامي ملاصدرا پرداخته است. بنابرين، يافتههاي اين پژوهش بر استنباط و تبيين مهمترين لوازم كلامي و اعتقادي حركت جوهري تمركز يافته است كه فهرستوار عبارتند از: خداشناسي و تبيين فقر دائمي مخلوقات به خدا، اثبات حدوث زماني عالم، تبيين عقلاني معاد جسماني، توجيه فلسفي آموزة تجسم اعمال، ابطال عقيدة تناسخ، نوآوري در تبيين ماهيت مرگ و تبيين عموميت حشر. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
20 - نسبت نظر و عمل با ملكات اخلاقي و تبدل ذاتي انسان در حكمت متعاليه
اسماعيل سعادتي خمسهدر حكمت متعاليه ميان حكمت نظري و حكمت عملي رابطة هستيشناختي دقيقي وجود دارد. ملاصدرا بر پاية اصالت و تشكيك وجود، حركت جوهري و حدوث جسماني و بقاء روحاني نفس به تبيين اين رابطه و تبدل نفساني ناشي از آن ميپردازد. تأثير و تأثر ميان افكار و اعمال و نيات و خلقيات فرد طي فراي چکیده کاملدر حكمت متعاليه ميان حكمت نظري و حكمت عملي رابطة هستيشناختي دقيقي وجود دارد. ملاصدرا بر پاية اصالت و تشكيك وجود، حركت جوهري و حدوث جسماني و بقاء روحاني نفس به تبيين اين رابطه و تبدل نفساني ناشي از آن ميپردازد. تأثير و تأثر ميان افكار و اعمال و نيات و خلقيات فرد طي فرايند حركت جوهري نفس صورت باطني و حقيقي انسان را شكل ميدهد؛ انسانها ابتداي آفرينش از نوع واحدند ولي در باطن و در آخرت بسبب غلبة ملكات مختلف نفساني تحت انواع مختلف ملكي، حيواني، سبعي و شيطاني قرار ميگيرند. تجسم صورت اخروي و بدن مثالي انسان نيز متناسب با ملكات نفساني و اخلاقي وي خواهد بود، زيرا در آخرت اجسام ساية ارواحند. اين همان مسخ باطن يا تجسد اخلاقِ اشاره شده در نصوص ديني است. در عين حال، حركت جوهري نفس ـ چه در مسير ملكي و چه در مسير حيواني، سبعي يا شيطانيـ از سنخ لبس بعد از لبس است، زيرا منشأ شقاوت باطني و اخروي نيز نوعي اشتداد در فعليت است. بنابرين، ميتوان نتيجه گرفت كه بر اساس مباني و اصول حكمت صدرايي مسخ باطني و اخروي انسان از سنخ انقلاب محال نيست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
21 - «پيله و پروانه» يا «مرغ و قفس»؟ ارزيابي تطبيقي ديدگاه ابنسينا و ملاصدرا در باب رابطه» نفس و بدن
عبدالرزاق حساميفرمسئلة اصلي مقالة حاضر اينست كه نفس در انديشة ابنسينا و ملاصدرا چه نوع ماهيتي دارد و نسبت آن با بدن چگونه تبيين و توجيه ميشود؟ آيا اين دو فيلسوف ديدگاهي همسان درباب چيستي نفس و نسبت آن با بدن دارند يا ديدگاهشان متفاوت است؟ همچنين كداميك از آنها با طرز تفكر و شيوة نگرش ق چکیده کاملمسئلة اصلي مقالة حاضر اينست كه نفس در انديشة ابنسينا و ملاصدرا چه نوع ماهيتي دارد و نسبت آن با بدن چگونه تبيين و توجيه ميشود؟ آيا اين دو فيلسوف ديدگاهي همسان درباب چيستي نفس و نسبت آن با بدن دارند يا ديدگاهشان متفاوت است؟ همچنين كداميك از آنها با طرز تفكر و شيوة نگرش قرآني ـ اسلامي سازگاري و همداستاني بيشتري دارد؟ مدعاي مقالة حاضر اينست كه هرچند ابنسينا در توجيه تجرد نفس و بقاي روحاني آن براهين نيرومندي اقامه كرده است ولي بخش عمدة اين براهين، اگر نگوييم همة آنها، متأثر از شيوة نگرش افلاطوني ـ نوافلاطوني درباب چيستي نفس و رابطة نفسـ بدن است؛ و اگرچه ابنسينا در اين باب ريزهكاريها و نوآوريهايي دارد، اما چارچوب كلي و استخوانبندي بحث او همان است كه در سنت افلاطوني ـ نوافلاطوني ملاحظه ميشود. از سوي ديگر، ملاصدرا هرچند به براهين ابنسينا درباب تجرد و بقاي نفس توجه ويژهيي دارد و تقرير تازهيي از آنها بدست ميدهد ولي با اتكا به نگرة حركت جوهري و حدوث جسماني نفس و بقاي روحاني آن، ديدگاهي را عرضه ميكند كه تنها از شجرة طيبة حكمت متعاليه برميآيد و ميبالد و نه تنها با ديدگاه عقلاني متعاليه، كه با ديدگاه اسلامي ـ قرآني درباب طبيعت نفس و رابطة نفس و بدن هم سازگاري دارد. ديدگاه ابنسينا و ملاصدرا درباب رابطة نفس و بدن را ميتوان بترتيب چون رابطة «مرغ و قفس» و «پيله و پروانه» دانست. در نگاه ملاصدرا نفس هنگام حدوث در واپسين مرحلة تكامل صورتهاي مادي و نخستين مرحلة صورتهاي ادراكي قرار دارد و هستيش در اين هنگام واپسين پوستة جسماني و نخستين مغز روحاني بشمار ميرود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
22 - بررسي آراء ميرزا ابوالحسن جلوه در نقد حركت جوهري ملاصدرا
بهزاد محمّدي مهدي دهباشيحركت جوهري كه برآمده از مباني فلسفي ويژة حكمت متعاليه است، يكي از اساسيترين نظريههاي بديع در تاريخ فلسفة اسلامي است كه توانسته بسياري از معضلات و ابهامات فلسفي را حل نمايد. اما حكيم ميرزا ابوالحسن جلوه انتقاداتي بر اين نظريه وارد كرده است كه مهمترين آنها عبارتند از: با چکیده کاملحركت جوهري كه برآمده از مباني فلسفي ويژة حكمت متعاليه است، يكي از اساسيترين نظريههاي بديع در تاريخ فلسفة اسلامي است كه توانسته بسياري از معضلات و ابهامات فلسفي را حل نمايد. اما حكيم ميرزا ابوالحسن جلوه انتقاداتي بر اين نظريه وارد كرده است كه مهمترين آنها عبارتند از: بازگشت همة تغيرها در جهان به حركت وضعي فلك، اعتقاد به كون و فساد آني حركات در جهان، نياز حركت جوهري به موضوع ثابت و انقلاب ماهيت در صورت پذيرش حركت جوهري. در اين مقاله اين انتقادات هم بلحاظ مبنايي و هم بلحاظ تبيين و استدلال مورد بحث و بررسي قرار گرفته است. يافتههاي مقاله نشان ميدهد كه حكيم جلوه با نگاه مشائي و غفلت از اصول اساسي فلسفة ملاصدرا، اين انتقادات را مطرح نموده است و همچون شيخالرئيس در همه» اشكالاتي كه بر حركت جوهري وارد كرده، بين احكام وجود و احكام ماهيت خلط نموده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
23 - مباني وجودشناختي انسانشناسي صدرالمتألهين
علي ارشدرياحي هادي جعفريدر اين مقاله تأثير مهمترين مباني فلسفي صدرالمتألهين در مباحث انسانشناسي او مورد بررسي قرار گرفته است. به اين منظور شش مبناي فلسفي كه ملاصدرا از آنها در مباحث انسانشناسي بهره برده است، مطرح شده و تقريباً بيست مسئله از مباحث انسانشناسي با استفاده از اين شش مبنا بيان ش چکیده کاملدر اين مقاله تأثير مهمترين مباني فلسفي صدرالمتألهين در مباحث انسانشناسي او مورد بررسي قرار گرفته است. به اين منظور شش مبناي فلسفي كه ملاصدرا از آنها در مباحث انسانشناسي بهره برده است، مطرح شده و تقريباً بيست مسئله از مباحث انسانشناسي با استفاده از اين شش مبنا بيان شده است. ابتدا هر يك از آن مباني به اختصار توضيح داده شده و نكات مهم دربارة هر يك از آنها بيان شده است. پس از آن، جايگاه و كاربرد آنها در مباحث انسانشناسي از ديدگاه صدرالمتألهين مورد بررسي قرار گرفته و اين نتيجه بدست آمده است كه صدرالمتألهين بسياري از مباحث انسانشناسي را براساس مباني وجودشناسي خود تحليل و تبيين فلسفي كرده و توانسته است ارتباط عميقي بين مباني خاص خود در وجودشناسي فلسفي و مباحث انسانشناسي برقرار كند (تا آنجا كه ميتوان ادعا كرد اساس مباني انسانشناسي ملاصدرا بر اصالت وجود استوار است) و بسياري از معضلات مباحث انسانشناسي را كه برخي از فلاسفه نتوانستهاند حل كنند يا بين آنها اختلاف وجود دارد، براساس اين ارتباط خاص برطرف نمايد و حتي ابعاد تازه و بديعي از مباحث انسانشناسي را نمايان سازد. از طرفي در اين مقاله با روشن شدن ارتباط مباحث انسانشناسي با وجودشناسي ملاصدرا، مدعاي وي (براساس مباني وجودشناسي) مبني بر اينكه انسان عصاره» وجود است نيز تبيين ميشود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
24 - مباني فلسفي تربيت انسان در حكمت متعاليه
سيدمهدي ميرهادي حسنعلي بختيار نصرآبادي، محمد نجفيدر اين مقاله و با استفاده از روش تحليل و استنتاج، تلاش شده تا طرحي از پيامدهاي ديدگاهِ فلسفي ملاصدرا در حوزة تربيت، ارائه گردد. چنين طرحي ميتواند چارچوب و چشم اندازي از تربيت ديني و الهي را در فضاي غبار آلود و بحرانزدة نظامهاي تربيتيِ سكولار، براي ما ترسيم نمايد. ارتز چکیده کاملدر اين مقاله و با استفاده از روش تحليل و استنتاج، تلاش شده تا طرحي از پيامدهاي ديدگاهِ فلسفي ملاصدرا در حوزة تربيت، ارائه گردد. چنين طرحي ميتواند چارچوب و چشم اندازي از تربيت ديني و الهي را در فضاي غبار آلود و بحرانزدة نظامهاي تربيتيِ سكولار، براي ما ترسيم نمايد. ارتزاق از سرچشمة وحي و روايات و تلفيق برهان با شهود در فلسفة صدرايي، جايگاهي ويژه به اين فلسفه بخشيده است. ابتكار ملاصدرا درطرح هويتِ تعلقي نفس، ضمن حل معماي ناگشودة ارتباط نفس با بدن، امكانِ تحولِ ذاتي نفس(در مقابل تحول در اعراضِ نفس) را اثبات، و ضرورتِ عقلي تربيت را تبيين مينمايد. در طرح انسانشناسي فلسفي ملاصدرا، نفس، هم براي حدوث و هم براي تحقق هويت خويش به بدن نياز دارد. بدن ميدانِ ظهور نفس، محل افعالِ آن، و تنها سرماية انسان براي خلق هويت خويش است. بدن، نقشي پيچيده و منحصر بفرد در فرآيند تربيتِ انسان، برعهده دارد. دستيـابي بـه تصـويـري روشن از چگونگيِ تبديلِ وجـودي مـادي(نـطـفـه)، بـه انسـاني مجـرد و ابـدي، رمـز گشـايي از نظـرية حـركـت جـوهري او و بيان حقيقتِ تربيت است. در نهايت، ملاصدرا با طرح نظرية جسمانيةالحدوث ـ روحانيةالبقا بودنِ نفس، نشان ميدهد كه دامنه و نهايت تربيتِ انسان از چشم اندازي بيكرانه، عميق و شگفتانگيز برخوردار است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
25 - مقايسة ديدگاه ابن سينا و ملاصدرا پيرامون رابطة نفس و بدن و سنجش كارآمدي مباني هريك در نيل به مطلوب
فروغ السادات رحيم پوريكي از موارد اختلاف نظر ميان ابنسينا و ملاصدرا در بحث انسانشناسي، نوع نگرش هريك به رابطه ميان نفس و بدن است كه اين اختلاف، از مباني نظام فلسفي ايشان ناشي ميشود. رابطة نفس و بدن در نگاه ملاصدرا، رابطهيي ذاتي و وجودي است و قول به عليّت (مادي) بدن عنصري براي مرتبة طبي چکیده کامليكي از موارد اختلاف نظر ميان ابنسينا و ملاصدرا در بحث انسانشناسي، نوع نگرش هريك به رابطه ميان نفس و بدن است كه اين اختلاف، از مباني نظام فلسفي ايشان ناشي ميشود. رابطة نفس و بدن در نگاه ملاصدرا، رابطهيي ذاتي و وجودي است و قول به عليّت (مادي) بدن عنصري براي مرتبة طبيعي نفس، ناشي از همين موضعگيري است، در حاليكه مطابق مباني ابنسينا، نفس صرفاً در كسب كمالات وجودي و نه در اصل وجود، نيازمند بدن است و عليّت ذاتي ميان اين دو برقرار نيست. مسئلة ديگر اينست كه شيخالرئيس، تركيب نفس و بدن را اتحادي ميداند و صدرالمتألهين در اتحادي بودن تركيب با او هم رأي است اما معتقد است كه تنها با قبول برخي مباني حكمت متعاليه ميتوان اتحادي بودن تركيب مذكور را موجه كرد. مسئلة مهم بعدي اينست كه اگر نفس و بدن، رابطة وجودي دارند نه رابطة عارضي و اضافي، آيا تعلق نفس به بدن قطع شدني است؟ و اگر ذو مراتب بودن نفس مسجّل و مسلّم است، آيا نبايد بدن را نيز ذومراتب دانست تا همراهي با نفس در مراتب مختلف براي آن امكانپذير باشد؟ بسبب تفاوت مبنا، پاسخ شيخ الرئيس و ملاصدرا به اين قبيل پرسشهاي زيربنايي، تفاوتهايي دارد و اين مقاله قصد دارد به جستجو و تحليل آنها و سنجش كارآمدي مباني ايشان در نيل به مطلوب بپردازد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
26 - مقايسه آراء فارابي و ابن سينا با ارسطو دربارة جوهريت نفس بمنظور فهم نظر آنها در مورد تجرد و جاودانگي نفس
قاسم پورحسن حسين قلي زاده قپچاقارسطو نفس را بالضروره جوهر ميداند و جوهر اصليترين مفهوم هستيشناسي در انديشة اوست. از اينرو شناخت آراء وي دربارة جوهر، براي رسيدن به رأي او در مورد تجرد يا عدم تجرد نفس نقش مهمي دارد. ارسطو در سنت فلسفة اسلامي، بويژه حكمت مشاء، بسيار مورد توجه بوده و متفكران اسلامي بنحو چکیده کاملارسطو نفس را بالضروره جوهر ميداند و جوهر اصليترين مفهوم هستيشناسي در انديشة اوست. از اينرو شناخت آراء وي دربارة جوهر، براي رسيدن به رأي او در مورد تجرد يا عدم تجرد نفس نقش مهمي دارد. ارسطو در سنت فلسفة اسلامي، بويژه حكمت مشاء، بسيار مورد توجه بوده و متفكران اسلامي بنحوي از انحا با نظريات وي نسبت مستقيم يا نزديك دارند. فارابي و ابن سينا معاني مختلف جوهر و كليت تقسيم آن به محسوس و نامحسوس كه از جانب ارسطو صورت گرفته را ميپذيرند اما اختلاف مبنايي آنها با ارسطو به نتايجي منجر شده كه در نوع خود قابل توجه و ارزشمند است. بررسي اين تفاوت، با رويكرد دريافت نظر قطعي آنها در مورد تجرد نفس و جاودانگي آن، هدف اصلي اين پژوهش است. بدين منظور، دو راه در پيش گرفتهايم؛ نخست به بررسي واژه يا واژههايي پرداختهايم كه ارسطو براي بيان معناي جوهر بكار گرفته است. راه دوم، رجوع به آثار مختلفي است كه ارسطو مفهوم جوهر را در آنها مورد بحث قرار داده است. سپس اين ديدگاهها با آراء فارابي و ابن سينا مقايسه شدهاند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
27 - نقد و بررسی ادلۀ ابتکاری حکیم سبزواری بر حرکت جوهری
حسينعلي شيدانشيد محمدهادي توكلياز میان ادلۀ گوناگونی که حکیم سبزواری در شرح منظومه برای اثبات نظریۀ حرکت جوهری پیش کشیده است، پنج دلیل در نگاه نخست، از ابتکارات او بشمار می آیند: استدلال از طریق حرکت کیفی تصورات در نفوس منطبع فلکی، استدلال از طریق تجدد امثال، استدلال از طریق حدوث یکپارچۀ عالَم، استدل چکیده کاملاز میان ادلۀ گوناگونی که حکیم سبزواری در شرح منظومه برای اثبات نظریۀ حرکت جوهری پیش کشیده است، پنج دلیل در نگاه نخست، از ابتکارات او بشمار می آیند: استدلال از طریق حرکت کیفی تصورات در نفوس منطبع فلکی، استدلال از طریق تجدد امثال، استدلال از طریق حدوث یکپارچۀ عالَم، استدلال از طریق غایتمند بودن طبیعت، و استدلال از طریق وحدت ظلی نفس. این مقاله به گزارش، تحلیل و نقد این ادله اختصاص دارد. بررسی نشان میدهد که چهار دلیل از این ادله را میتوان ابتکاری ایشان دانست. اهمیت فلسفی این دلایل چهارگانه بیشتر در نشان دادن جایگاه نظریۀ حرکت جوهری و تأثیر و تأثر آن نسبت به دیگر مسائل حکمت متعالیه و تفکرانگیزی در جوانب و ثمرات مختلف این نظریه، و نیز نشان دادن هماهنگی و همیاری بخشهای مختلف حکمت متعالیۀ صدرایی است. اما دلیلهای یادشده دلیلهای سبکباری که سرراست و با مقدماتی اندک این نظریه را به اثبات برسانند، نیستند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
28 - بررسی مقایسهیی دیدگاه ملاصدرا و ویلیام کرایگ درباره حدوث زمانی عالم
منيره سيدمظهري علیرضا اسماعیلیيكي از عميقترين مباحث هستيشناسي كه از ديرباز معركه آراء انديشمندان و فلاسفه بوده، مسئلة حدوث يا قدم عالم است. در سنت اسلامي، ملاصدرا كوشش نموده با طرح نظرية حركت جوهري، حدوث تجددي عالم ماده را بنحوي بتصوير بكشد كه ضمن برخورداري از انسجام، با هيچيك از آموزههاي ديني در چکیده کامليكي از عميقترين مباحث هستيشناسي كه از ديرباز معركه آراء انديشمندان و فلاسفه بوده، مسئلة حدوث يا قدم عالم است. در سنت اسلامي، ملاصدرا كوشش نموده با طرح نظرية حركت جوهري، حدوث تجددي عالم ماده را بنحوي بتصوير بكشد كه ضمن برخورداري از انسجام، با هيچيك از آموزههاي ديني در تعارض نباشد. بر اساس ديدگاه وي، تجدد عين هستي موجودات است و هر نوشدني، حدوثي مستقل است كه در بستر زمان، بيوقفه در ذات موجودات بوقوع ميپيوندد. سلسلة حوادث بدليل عدم انقطاع فيض، به نقطة معيني نميرسد؛ بدين ترتيب، همة اجزاء عالم، حادث زمانيند. در نتيجه عالم كه بعنوان يك كل اعتباري، وجودي جداگانه از حوادث ندارد نيز حادث زماني خواهد بود. ويليام كريگ، متفكر ديندار مسيحي، در فضاي فكري معاصر غرب، نيز برهان كيهانشناختي كلامي خود را بر مبناي رويكرد جديدي از حدوث زماني عالم ارائه كرده است. او معتقد است عالم با همة اجزائش، از جمله زمان، در لحظهيي خاص، با ارادة آزاد الهي، از عدم خلق شده و از آن پس، خداوند كه قبل از آغاز خلقت در موقعيتي فرازماني قرار داشت، بدليل نسبت واقعي خود با حوادث زماني، در معرض زمان قرار گرفته است. مسئلة اصلي پژوهش حاضر اينست كه كارآمدي تقرير ملاصدرا از حدوث زماني عالم را در مقايسه با تلقي جديد كريگ، نشان دهد. رهيافتهاي بدست آمده از مقايسة اين دو ديدگاه نشان ميدهد كه كوشش كريگ براي ارائة اين رويكرد جديد، گرچه در جاي خود درخور توجه است اما در مقايسه با ديدگاه ملاصدرا نهتنها داراي انسجام لازم نيست بلكه آشكارا با مبناييترين آموزههاي ديني ـ از جمله عدم اتصاف ذات خداوند به تغيير، ازليت خداوند، معيت قيومية خداوند با مخلوقات و دوام فيض ـ تعارض دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
29 - کاربرد مبانی و اصول نفسشناسی ملاصدرا در تعلیم و تربیت
مهدی رضاییمحور اساسي تعليم و تربيت و بطور خاص تعليم و تربيت اسلامي، نفس (روان) انسان است. در دانش تعليم و تربيت، بمنظور تربيت نفس و روان، مباني و اصولي حاكم است تا با بكارگيري آنها بتوان به اهداف از پيش تعيينشده دست يافت. با توجه به رويكرد ديني در اين پژوهش و نيز قابليتهاي حكمت چکیده کاملمحور اساسي تعليم و تربيت و بطور خاص تعليم و تربيت اسلامي، نفس (روان) انسان است. در دانش تعليم و تربيت، بمنظور تربيت نفس و روان، مباني و اصولي حاكم است تا با بكارگيري آنها بتوان به اهداف از پيش تعيينشده دست يافت. با توجه به رويكرد ديني در اين پژوهش و نيز قابليتهاي حكمت متعالية صدرايي در اين زمينه، به شناسايي و كاربرد مباني و اصول تعليم و تربيت نفس بر اساس انديشههاي فلسفي ملاصدرا پرداختهايم. برخي از مباني مطرحشده عبارتند از: جوهر مجرد بودن نفس، جسمانيةالحدوث و روحانيةالبقابودن نفس و حركت جوهري اشتدادي آن در مسير تكامل. همچنين در ذيل اين بحث، به اصول تربيتي استنتاج شده از مباني و اهداف پرداخته شده كه از آن جمله ميتوان به تدريج و تعالي مرتبتي، تحولگرايي و اصلاح و بازآفريني در فرايند تربيت نفس اشاره كرد. در اين نوشتار از روش آميختة توصيفي ـ تحليلي و استنتاجي، با بكارگيري منابع كتابخانهيي، در توصيف مفاهيم، تحليل و تبيين مسئله بهره جستهايم. بهاينترتيب، با مراجعه به كتابهاي ملاصدرا (بويژه جلد هشتم و نهم اسفار اربعه) و برخي شارحان آثار وي، به استخراج مباني و استنتاج اصول تربيتي در راستاي تربيت نفس (روان) پرداخته شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
30 - مقایسه رابطه نفس و بدن از دید رفتارگرایی فلسفی و ملاصدرا
نعیمه نجمی نژاد مرتضی رضاییبحث از رابطة نفس و بدن همواره از مسائل چالشبرانگيز بوده است. مهمترين مشكل در اين بحث، چگونگي رابطة نفس «بمثابه وجودي مجرد» با بدن «بمثابه وجودي مادي» است. بسياري از انديشمندان براي پاسخ به اين مسئله، نظرياتي ارائه كردهاند. در پژوهش حاضر، با روش توصيفي ـ تحليلي، به ب چکیده کاملبحث از رابطة نفس و بدن همواره از مسائل چالشبرانگيز بوده است. مهمترين مشكل در اين بحث، چگونگي رابطة نفس «بمثابه وجودي مجرد» با بدن «بمثابه وجودي مادي» است. بسياري از انديشمندان براي پاسخ به اين مسئله، نظرياتي ارائه كردهاند. در پژوهش حاضر، با روش توصيفي ـ تحليلي، به بررسي و مقايسة ديدگاه رفتارگرايي ـ كه يكي از نظريات مهم در فلسفه» ذهن استـ با ديدگاه ملاصدرا بعنوان برجستهترين فيلسوف اسلامي، پرداخته شده است. نتيجه اينست كه هم رفتارگرايان و هم ملاصدرا در شمار يگانهانگاران نفس(ذهن) و بدن جاي دارند، با اين تفاوت كه از نظر رفتارگرايان، نفـس و حـالات نفـساني چيزي جز رفتـار بيرونـي انـسان نيست؛ در واقع، در اين رويكرد تجرد نفس و حالات غيرمادي آن انكار ميشود. اما ملاصدرا با استفاده از مباني خاص خود، از جمله حركت جوهري اشتدادي و جسمانيةالحدوثبودن نفس، رابطة نفس و بدن را از نوع تركيب اتحادي ميداند. در نگاه او، نفس در عين اينكه جوهري واحد است، بدليل اشتمال بر مراتب گوناگون، هم از مرتبة ماديت و جسمانيت و هم از مراتب تجرد ـ اعم از تجرد مثالي و عقلي ـ برخوردار است. بعبارت ديگر، يك حقيقت واحد متصل است كه در مراتب پايين، بدن و در مراتب بالا، نفس است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
31 - چاپ خطوط و سطوح هادی روی زیرلایههای مختلف به روش چاپ جوهرافشاني
جواد نوری سیدمنصور بیدکی عباسعلی حیدریفناوری چاپ بهعنوان يكي از روشهاي بسيار مناسب براي افزودن خواص الكتريكي به اجزای سازنده منسوجات مطرح میباشد كه روش چاپ جوهرافشاني بهدليل مزيتهایي چون ارزاني، در دسترس بودن، انعطافپذير بودن و ... مورد توجه ويژه قرار گرفته است. هدف از تحقيق حاضر بهكارگيري روش نوين ا چکیده کاملفناوری چاپ بهعنوان يكي از روشهاي بسيار مناسب براي افزودن خواص الكتريكي به اجزای سازنده منسوجات مطرح میباشد كه روش چاپ جوهرافشاني بهدليل مزيتهایي چون ارزاني، در دسترس بودن، انعطافپذير بودن و ... مورد توجه ويژه قرار گرفته است. هدف از تحقيق حاضر بهكارگيري روش نوين استفاده از جوهرهاي واكنشدهنده با يكديگر پس از پاشيدهشدن بر سطح بستر براي تهيه المانهاي ساده مداري میباشد. در این روش، محلول رقیق نمک فلزی نقره و محلول یک ماده کاهنده كه بهطور متوالی بر روی یک زیرلایه چاپ میگردند، طی عمل اكسيداسيون و احيای شيميایی سبب کاهیدهشدن نیترات نقره شده و در این حالت نانوذرات فلز نقره ایجاد میشود و به اين ترتيب طرح ايجادشده هادی الکتریکی خواهد بود. بهترین ماده کاهنده برای چاپ جوهرافشان فلز نقره، آسکوربیک اسید در pH نرمال میباشد. با اين روش، خطوط و طرحهاي هادي بر سطح بسترهایی از جنس کاغذ، صفحات پلياستر و همچنين پارچه توليد شده و تأثير عوامل مختلف بر روي رسانايي بررسي شده و تلاش شده است تا به روشهای مختلف، هدايت الكتريكي این طرحها به حداكثر مقدار ممكن افزايش يابد. آزمونهاي انجامشده نشان از قابليت بالاي فناوری چاپ جوهرافشاني براي ايجاد طرحهایی از نانوذرات نقره با هدايت حداكثر s/m 105× 5 براي ساخت المانها و مدارهاي الكتريكي دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
32 - بررسی عملکرد جذب خط انتقال ریزموج چاپشده به روش جوهرافشانی در باند S
محمد مومنی نسب سیدمنصور بیدکی محسن هادی زاده مسعود موحدیفناوری چاپ جوهرافشان یکی از نویدبخشترین روشهای چاپ است که ساخت الگوهای رسانا را در یک مرحله و به طور مستقیم امکانپذیر کرده است. در این پژوهش با به کارگیری جوهرهای واکنشدهنده بر پایه آب و روش چاپ جوهرافشان، خط انتقال ریزموج بر روی زیرلایه راجرز C4003RO ساخته شد. ساخت چکیده کاملفناوری چاپ جوهرافشان یکی از نویدبخشترین روشهای چاپ است که ساخت الگوهای رسانا را در یک مرحله و به طور مستقیم امکانپذیر کرده است. در این پژوهش با به کارگیری جوهرهای واکنشدهنده بر پایه آب و روش چاپ جوهرافشان، خط انتقال ریزموج بر روی زیرلایه راجرز C4003RO ساخته شد. ساختار انتقال ریزموج ساختهشده شامل خط نقرهای چاپشده به روش جوهرافشان، لایه دیالکتریک و صفحه فلزی زمین است. میزان رسانایی خط چاپشده به روش چهار الکترود تماسی اندازهگیری شد. نرخ جذب امواج الکترومغناطیسی خط انتقال چاپشده با توجه به میزان رسانایی محاسبهشده، با نرمافزار شبیهساز ساختارهای فرکانس بالا، شبیهسازی گردید که همخوانی بسیار خوبی را با نرخ جذب اندازهگیری شده در گستره فرکانس GHz 4-2 (باند S) دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
33 - اسطورة هيولاي مشائي در چارچوب حكمت متعاليه
محمدرضا نورمحمدیتحليل فلسفي تغييرات اجسام طبيعي، فيلسوفان مشاء را به آموزة هيولي رسانيد. هيولي، جوهري ذاتاً فاقد فعليت است كه در فرايند تغيير ثابت باقي ميماند. فيلسوفان مشاء در بسياري از مباحث فلسفي، ازجمله تقسيم مشهور موجودات به مادي و مجرد، آموزة هيولي را بكار گرفتهاند. اما برغم تأك چکیده کاملتحليل فلسفي تغييرات اجسام طبيعي، فيلسوفان مشاء را به آموزة هيولي رسانيد. هيولي، جوهري ذاتاً فاقد فعليت است كه در فرايند تغيير ثابت باقي ميماند. فيلسوفان مشاء در بسياري از مباحث فلسفي، ازجمله تقسيم مشهور موجودات به مادي و مجرد، آموزة هيولي را بكار گرفتهاند. اما برغم تأكيد فيلسوفان مشائي بر اين آموزه، سهروردي وجود هيولاي مشائي را انكار كرد. در مورد صدرالمتألهين نيز گرچه خود در جايي بصراحت ابعاد و زواياي ديدگاهش دربارة هيولي را تشريح نكرده، اما با تتبع در آثار او و بويژه با توجه به مباني فلسفيش ميتوان استنباط كرد كه هيولاي مشائي در حكمت متعاليه پذيرفتني نيست؛ تا آنجا كه برخي فيلسوفان معاصر حتي مدعاي هيولاي مشائي را در چارچوب حكمت متعاليه خودمتناقض دانستهاند. در عين حال، واژگان هيولي و ماده همچنان در آثار صدرالمتألهين پركاربردند، چراكه فارغ از مواردي كه او درصدد شرح آراء گذشتگان است، خود او نيز به نوعي هيولي باور دارد كه بايد آن را «هيولاي تحليلي» ناميد. هيولاي تحليلي يك معقول ثاني فلسفي است كه از تحليل حركت جوهري انتزاع ميشود. اين هيولي با صورت، تركيب اتحادي دارد و بر اساس آن ميتوان موجودات را به ثابت و سيال تقسيم كرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
34 - حركت جوهري نفس و پيامدهاي آن در نفسشناسي صدرايي
روحالله سوری حامد کمیجانینفس در بستر وجود سيال خود بترتيب داراي مراحل عنصري، طبيعي، معدني، نباتي، حيواني (تجرد مثالي) و نطقي (تجرد عقلاني) ميگردد؛ از اينرو تعلق نفس به بدن بخشي از هويت اوست و در نتيجه، نفس جوهري مادي ـ مجرد است. صدرالمتألهين با توجه به سيلان وجودي نفس، ويژگيهاي گوناگون آن را با چکیده کاملنفس در بستر وجود سيال خود بترتيب داراي مراحل عنصري، طبيعي، معدني، نباتي، حيواني (تجرد مثالي) و نطقي (تجرد عقلاني) ميگردد؛ از اينرو تعلق نفس به بدن بخشي از هويت اوست و در نتيجه، نفس جوهري مادي ـ مجرد است. صدرالمتألهين با توجه به سيلان وجودي نفس، ويژگيهاي گوناگون آن را بازخواني كرده است. بر اين مبنا، قواي نفس مراتبي از حقيقت ممتد نفسند كه در پي يكديگر شكوفا ميشوند. همچنين مرگ طبيعي نتيجة اشتداد وجودي نفس و برداشتن علاقه او از بدن عنصري است. نفس در مراحلي از اين سيلان وجودي به تجرد دست مييابد و بنابرين بقايش پس از مرگ ضروري ميشود. از آنجا كه اشتداد و در نتيجه دستيابي به تجرد، ذاتي نفس است، تناسخ و بازگشت دوباره او به بدنِ عنصري نارواست. از اينرو نفس پس از مرگ، با بدن مثالييي كه بر پاية ملكات اخلاقيش انشاء ميكند، زندگي برزخي خود را آغاز كرده و صورت طبيعييي كه در مادة بدن عنصري انشاء ميكند، راه تكامل برزخي را براي او باز ميگذارد. يكي از مهمترين پيامدهاي حركت جوهري نفس، راهيابي آن به عوالم ربوبي و فناي در توحيد افعالي، صفاتي و ذاتي است. جالب آنكه بر پاية حركت جوهري، اين دستاورد مهم حتي هنگام تعلق نفس به بدن عنصري نيز رواست و الزاماً محدود به رخداد مرگ طبيعي نيست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
35 - راهکارهای ملاصدرا برای کاهش اضطراب مرگ و مبانی فلسفی آن
منوچهر شامی نژاد حسین اترک محسن جاهدپژوهش حاضر به بررسی راهکارهای ملاصدرا برای درمان اضطراب مرگ و مبانی فلسفی آن میپردازد. مقاله میکوشد بر اساس مبانی فلسفی ملاصدرا، از قبیل: اصالت وجود، اتحاد عاقل و معقول، حرکت جوهری، خداباوری، دینباوری و آخرتباوری، راهکارهایی فلسفی و وجودی برای کاهش اضطراب ناشی از مرگ چکیده کاملپژوهش حاضر به بررسی راهکارهای ملاصدرا برای درمان اضطراب مرگ و مبانی فلسفی آن میپردازد. مقاله میکوشد بر اساس مبانی فلسفی ملاصدرا، از قبیل: اصالت وجود، اتحاد عاقل و معقول، حرکت جوهری، خداباوری، دینباوری و آخرتباوری، راهکارهایی فلسفی و وجودی برای کاهش اضطراب ناشی از مرگاندیشی بشر امروزی بیابد. بر اساس فلسفۀ ملاصدرا، زندگی انسان معنادار و دارای غایت است و هستی بر اساس تجلی الهی ایجاد شده است. نفس انسان، گرچه جسمانیة الحدوث است، ولی بر اثر اتحاد با معقول و حرکت جوهری خود، ذاتش متحول میشود و با طی مراتب وجودی، به مراتبی بالاتر از درجات هستی نایل میگردد و این حرکت تکاملی وجودی تا رسیدن به سر منشأ هستی ادامه دارد و با مرگ از بین نمیرود. این حرکت تکاملی وجودی زندگی او را کاملاً معنادار میکند و از اضطرابش نسبت به مرگ میکاهد. ملاصدرا فیلسوفی وجودی است که رویکردی فراطبیعت گرایانه، خداباورانه و نگاهی فرایندی به مرگ دارد. واقعیت مرگ در فلسفۀ ملاصدرا بخشی از فرایند تکاملی وجودی انسان است. نگاه غایتگرایانه به جهان، نگاه عینالربطیِ هستی به خداوند، آخرتمحوری و حشر دوبارة انسان بعد از مرگ جسمانی، تحول وجودی و نگرش تکاملی به مرگ، ازجمله راهکارهایی است که میتوان از فلسفة ملاصدرا برای کاهش اضطراب مرگ استنباط کرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
36 - بررسی استدلال ابنسینا در الهیات شفا بر عرض بودن وحدت
محمدهادی توکلیبر اساس گزارشهاي ارسطو، عدهيي از فیلسوفان یونان باستان «واحد» را جوهری مستقل میپنداشتند که در نسبت با ساير جواهر، نقش علّی دارد. ارسطو با تبیین «محمول» بودن «واحد» و نیز بیان تالیهای فاسد مترتب بر نظریۀ یادشده، بر ابطال آن کوشیده است. ابنسینا نظریۀ جوهر بودن واحد و ن چکیده کاملبر اساس گزارشهاي ارسطو، عدهيي از فیلسوفان یونان باستان «واحد» را جوهری مستقل میپنداشتند که در نسبت با ساير جواهر، نقش علّی دارد. ارسطو با تبیین «محمول» بودن «واحد» و نیز بیان تالیهای فاسد مترتب بر نظریۀ یادشده، بر ابطال آن کوشیده است. ابنسینا نظریۀ جوهر بودن واحد و نقدهای ارسطو بر آن را در مباحث الهیات از کتاب الشفاء بتفصیل مورد بررسی قرار داده و برخلاف ارسطو، به صرف «محمول» دانستن «واحد» بسنده نکرده بلکه از طریق یک استدلال غامض و مفصل، سعی نموده عرضِ لازم بودن «وحدت» را بعنوان مبدأ اشتقاق «واحد» بهاثبات برساند. استدلال ابنسینا از جهاتي متعدد نقدپذیر است که مهمترین انتقاد وارده بر آن خلط میان عروض مقولی و عروض تحلیلی است. وحدت صرفاً عرض تحلیلی است و استدلال ابنسینا نمیتواند عرض مقولی بودن وحدت را اثبات نماید. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
37 - ملاصدرا و مسئلة زمان موهوم
هدی حبیبی منش شمس الله سراج مجید ضیائییکی از جدال¬برانگیزترین مسائل فلسفیـکلامی در تاریخ اندیشۀ اسلامی، تحلیل مسئلۀ حدوث و قدم عالم بوده است. اغلب متکلمان مسلمان قائل به حدوث زمانی عالم هستند و زمانِ پیش از عالم را «زمانِ موهوم» میدانند. ملاصدرا، در مقام بزرگترین فیلسوف حکمت متعالیه نیز در آثار خود بصورت چکیده کاملیکی از جدال¬برانگیزترین مسائل فلسفیـکلامی در تاریخ اندیشۀ اسلامی، تحلیل مسئلۀ حدوث و قدم عالم بوده است. اغلب متکلمان مسلمان قائل به حدوث زمانی عالم هستند و زمانِ پیش از عالم را «زمانِ موهوم» میدانند. ملاصدرا، در مقام بزرگترین فیلسوف حکمت متعالیه نیز در آثار خود بصورت پراکنده از زمان موهوم بحث کرده است. او در برابر این نظریه دو موضع متفاوت اتخاذ کرده، اما نظر خویش را بصراحت بیان نمیکند. پژوهش حاضر به شرح آراء ملاصدرا درباب نظریۀ زمان موهوم و تبیین دو موضعِ اتخاذشده از سوی وی در اینباره میپردازد، تا در نهایت به این پرسش پاسخ دهد که موضع نهایی ملاصدرا دربارۀ زمان موهوم چیست؟ برای تبیین موضع نهایی وی، به مباحث پراکنده¬یی که در آثارش بیان کرده، مراجعه نموده و پس از تحقیق و تبیین ارتباط بین مطالب و جمعبندی آنها، به تشریح دیدگاه نهایی او میپردازیم. اگرچه ملاصدرا در یک موضع سعی بر توجیه نظریۀ زمان موهوم بر اساس مبانی و اصول خویش نموده، اما با توجه به عبارات وی در نفی واسطۀ بین عالم هستی و واجب تعالی، و همچنین اثبات وجود زمان و رد دلایل منکران زمان، میتوان نتیجه گرفت که نظر نهایی او، نفی زمان موهوم است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
38 - دفاع صدرالمتألهین از دو چالش تناقضباورانه در حرکت جوهری
غلامعلی هاشمیفر مهدي عظيميهرچند اصل مسئلۀ حرکت نیز چالشهای متعددی را در تاریخ فلسفه رقم زده، اما حرکت جوهری بعنوان نقطۀ عطف حکمت متعالیه، آبستن مناقشات مضاعفی است که قابل پیگیری در مانیفست تناقضباوری است. یکی از این چالشها از دست رفتن اینهمانیِ موضوع در بستر حرکت و بتبع آن، تحقق حالتهای مرزی و چکیده کاملهرچند اصل مسئلۀ حرکت نیز چالشهای متعددی را در تاریخ فلسفه رقم زده، اما حرکت جوهری بعنوان نقطۀ عطف حکمت متعالیه، آبستن مناقشات مضاعفی است که قابل پیگیری در مانیفست تناقضباوری است. یکی از این چالشها از دست رفتن اینهمانیِ موضوع در بستر حرکت و بتبع آن، تحقق حالتهای مرزی و بوجود آمدن معمایی است که در ادبیات فلسفی به دشواره ابهام شهرت یافته است. این مناقشات، خود زایندۀ پارادوکسهایی هستند که تناقضباوران معاصر، آنها را شواهدی بر وجود تناقض در جهان خارج میدانند. نمود این چالشها و ارتباط آنها با حرکت جوهری، مسئلۀ نوشتار حاضر است. از آنجا که تغییر و تبدلِ صور نوعی در بستر حرکت جوهری نه دفعی بلکه از نوع تدریجی و اتصالی است، فقدان مرز در مراحل مختلف حرکت، زمینهساز صدق دو ماهیت مختلف در آنِ واحد، بر موضوع واحد میگردد که این خود، مستلزم تناقض است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل انتقادی نشان میدهد که صدرالمتألهین به هر دو چالش پاسخ داده است. او چالش اینهمانی را با ایدۀ «مادة مع صورة مّا» پاسخ داده و چالش ابهام را به قصور ادراک ما از تطابق ماهیت با همۀ انحاء هستی، ارجاع داده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
39 - تعالی و سعة وجودی انسان در نظام هستیشناسی ملاصدرا و هیدگر
فاطمه قدیمی پاینده منيره سيدمظهري زینب السادات میرشمسیهیدگر دربارة بسیاری از موضوعات مرتبط با طور خاص وجود آدمی، تفاسیري بدیع را در آثارش ارائه کرده است. اندیشههای او در مورد انسان، از برخی جهات با آراء ملاصدرا قابل مطالعة تطبیقی است. یکی از این جهات، باور هر دو فیلسوف به تعالی و سعة وجودی «انسان» است. بعقیدة هر دو انديشم چکیده کاملهیدگر دربارة بسیاری از موضوعات مرتبط با طور خاص وجود آدمی، تفاسیري بدیع را در آثارش ارائه کرده است. اندیشههای او در مورد انسان، از برخی جهات با آراء ملاصدرا قابل مطالعة تطبیقی است. یکی از این جهات، باور هر دو فیلسوف به تعالی و سعة وجودی «انسان» است. بعقیدة هر دو انديشمند، انسان جوهري محبوس در خود نیست؛ او که سرچشمة امکانات است و به امکانات خود نیز آگاهی دارد، توانايي «شدن» دارد و میتواند آنچه فعلاً نیست، باشد، از وضع موجود گذر کند و تعالی یابد. در عین حال که شباهت فوق ميان انديشة اين دو متفكر وجود دارد، اما باید این نکته را در نظر داشت که در نظام هستیشناسی ملاصدرا نفس انسان بدلیل تجرد ذاتیش، همواره دارای درک و فهمی از هویت تعلقی خویش نسبت به وجودی نامحدود و حقیقتی بینهایت است. نفس انسان که تمام حدود هستی را در خود جمع دارد، در سیر مراحل برونخویشی خود، ميكوشد كه با تقرب و تشبه به آن حقیقت بینهایت، وجود خویش را معنا بخشد. سیر تکاملی نفس پس از مرگ نیز برای رسیدن به مرتبة فوق عقلانی ادامه دارد. در مقابل، در نظام هستیشناسی هیدگر، حقیقت مبتنی بر «دازاین» است. حقیقی بودن دازاین بدین معناست که او تنها موجود در جهان است و بیآنکه تعلقی به قدرت مرموز و ماورایی داشته باشد، همواره از پیش، نسبت به همة آنچه جزئی از جهان اوست، آگاه است و پیوسته اشیاء را بدون هیچگونه حجابی، در آشکاری و گشودگی درمییابد. بهمين دليل دازاین در تعالی و استعلا، متكي به خود است؛ تعالی دازاین با انگیزة به فعلیت رساندن امکانات وجودیش، تا مواجهه با مرگ ادامه دارد و مرگ آخرین امکان وجودی دازاین است که با وقوعش به تمامیت خود میرسد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
40 - ریشههای ارسطویی حدوث جسمانی نفس نزد ملاصدرا
حمیده انصاری حسن فتحی مرتضی شجاریفلاسفه دربارۀ چیستی و حقیقت نفس، آراء متعددی مبتنی بر دوگانهانگاری (تجرد نفس مبتنی بر قدم، حدوث پیش از بدن یا همراه با آن) یا وحدتانگاری (حدوث جسمانی نفس) ارائه کردهاند. ملاصدرا نفس را حادث جسمانی میداند. اصول حکمت متعالیه، همچون حرکت جوهری و اصالت و تشکیک وجود، به چکیده کاملفلاسفه دربارۀ چیستی و حقیقت نفس، آراء متعددی مبتنی بر دوگانهانگاری (تجرد نفس مبتنی بر قدم، حدوث پیش از بدن یا همراه با آن) یا وحدتانگاری (حدوث جسمانی نفس) ارائه کردهاند. ملاصدرا نفس را حادث جسمانی میداند. اصول حکمت متعالیه، همچون حرکت جوهری و اصالت و تشکیک وجود، به انضمام نظریۀ حدوث جسمانی نفس، قدرت و امکان اثبات معاد جسمانی را یافتهاند. ارسطو نیز حدوث نفس را جسمانی دانسته است. اما اینکه ملاصدرا در این بحث تا چه اندازه متأثر از آراء ارسطوست، تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف این نوشتار آنست که ریشههای ارسطویی بحث حدوث جسمانی نفس نزد ملاصدرا را تبیین کند و برای رسیدن به مقصود از روش تحلیل و مقایسه دیدگاهها بهره میبرد. دستاورد مقالۀ حاضر اینست که ملاصدرا در تعریف نفس به «صورت جسم طبیعی آلی» و بتبع این تعریف، جوهر صوری بودن نفس، کمال اول بودن نفس برای بدن، ترکیب اتحادی نفس و بدن و وحدت قوای نفس که همگی دال بر حدوث جسمانی نفسند، متأثر از ارسطوست. اما دیدگاه ارسطو بدلیل التباس در بعضی از اقوالش و نداشتن موضعی درباب اصالت وجود یا ماهیت و عدم تصریح به حرکت در جوهر و تشکیک وجود، دارای ابهام است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
41 - هزارتوی عالم؛ واسازی تلقی نیکولاس کوزانوس از جوهر بر اساس دیدگاه مایستر اکهارت و ابن¬سینا
ابراهیم رنجبر محمدرضا اسدینیکولاس کوزانوس، متأله و فیلسوف آلمانی، تلاش کرده در آثار خود، در تلقیهای متافیزیکی روزگار خود بازنگری کند. او با طرح نظریه¬هایی بدیع دربارۀ خلقت، نسبت انسان با امر نامتناهی، حرکت، و شناخت، و همچنین با بازنگری در دیدگاههای رایج مذهبی در مورد آموزههایی مانند گناه آغازین چکیده کاملنیکولاس کوزانوس، متأله و فیلسوف آلمانی، تلاش کرده در آثار خود، در تلقیهای متافیزیکی روزگار خود بازنگری کند. او با طرح نظریه¬هایی بدیع دربارۀ خلقت، نسبت انسان با امر نامتناهی، حرکت، و شناخت، و همچنین با بازنگری در دیدگاههای رایج مذهبی در مورد آموزههایی مانند گناه آغازین و خلق از عدم، کوشید رهیافت فلسفی خود را بنحوی نظاممند مطرح کند. ما در این مقاله ابتدا میکوشیم دیدگاههای مهم او دربارۀ نسبت میان انسان و امر نامتناهی را بررسی کنیم و از رهگذر آن نشان دهیم که از این منظر، فقط یک جوهر در این عالم هست و هرچه جز اوست، عوارض ضروری او هستند. در ادامه، مفاهیم «تاـگشایی» و «تاـخوردگی» را مطرح میکنیم و با مقوله¬یی بنام حرکت جوهری، بقرائت خاص کوزانوس، آشنا میشویم. پس از طرح دیدگاههای وی، به واسازی زمینه¬های شکلگیری رویکرد او خواهیم پرداخت؛ بدینمنظور، تفسیر مایستر اکهارت از فرازهایی از کتاب مقدس و چند تلقی بنیادین متافیزیکی ابن¬سینا را مطرح میکنیم و به بررسی امکان نضج دیدگاههای کوزانوس در آنها میپردازیم و نشان میدهیم که رویکردهای بدیع ابن¬سینا و تفسیرهای نو مایستر اکهارت، زمینه¬ را برای طرح متافیزیکی نوین فراهم می-آورد که با متافیزیک سنتی فرق دارد و همین، منظرهایی جدید بروی پژوهشهای فلسفی میگشاید و پرتوی تازه بر تاریخ اندیشه می¬افکند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
42 - ریشه¬های تاریخی نظریة حرکت جوهری
منصور ايمانپوربدون شک، تفسیر واقعیت عالم طبیعت، یکی از مباحث اساسی فلسفة اولی محسوب میشود و از آغاز پیدایش فلسفه و عرفان، همیشه مورد بحث بوده ¬است. ملاصدرا بر اساس نظریة حرکت جوهری، کل عالم طبیعت را مساوی با حرکت و صیرورت دانسته و به حرکت ذاتی آن، بسمت عالم ثبات، رأی داده است. اکنون چکیده کاملبدون شک، تفسیر واقعیت عالم طبیعت، یکی از مباحث اساسی فلسفة اولی محسوب میشود و از آغاز پیدایش فلسفه و عرفان، همیشه مورد بحث بوده ¬است. ملاصدرا بر اساس نظریة حرکت جوهری، کل عالم طبیعت را مساوی با حرکت و صیرورت دانسته و به حرکت ذاتی آن، بسمت عالم ثبات، رأی داده است. اکنون پرسش اینست که آیا این نظریه، نظریهیی بکلی ابتکاری است، یا مسبوق به سوابق تاریخی است؟ نوشتار پیش رو، با رویکرد توصیفیـتحلیلی، نشان میدهد که این مسئله مسبوق به سابقه بوده و در یونان باستان، برخی فیلسوفان به حرکت تمام موجودات عالم طبیعت باور داشتهاند؛ در عالم اسلامی نیز برخی فیلسوفان، تنها به حرکت در حوزۀ اعراض اعتقاد داشته و با انواع مناقشات و استدلالها، به رد نظریۀ حرکت جوهری پرداختهاند، اما دستهیی دیگر، از منظری متفاوت به عالم نگریستهاند و با نگاه عرفانی و با استناد به تجارب شهودی، کل کائنات را متجدد دانستهاند. ملاصدرا بر پایۀ این زمینه و گنج آماده، و تأثیرپذیری از آن، حرکت جوهری را متناسب با فلسفۀ وجودی خود، مطرح و بازنگری کرده و با اثبات آن و مبنا قرار دادنش برای بسیاری از مسائل فلسفی، طرحی دیگر درانداخت و بر آن اساس، هستی را در نگاهی کلان، به دو بخش ثابت و متغیر تقسیم نمود و بدنبال آن، نتایجی را در امور عامه و خداشناسی استنتاج کرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
43 - تبیین شأن صدوری نفس در اثبات تجرد قوۀ خیال در حکمت متعالیه
رضا جمالی نژاد سید صدرالدین طاهری ابوالفضل محمودیدر حکمت متعالیه، خیال یکی از مراتب ادراک،و قوه ی خیال نیز یکی از اقسام حواس باطنی به شمار می رود.ملاصدرا براهین متعددی بر تجرّد این قوه اقامه نموده است.در مقاله ی حاضر ابتدا یکی از مهم ترین براهین تجرّد قوه ی خیال بررسی می شود و پس از آن سعی شده است که با توجّه به شأن ص چکیده کاملدر حکمت متعالیه، خیال یکی از مراتب ادراک،و قوه ی خیال نیز یکی از اقسام حواس باطنی به شمار می رود.ملاصدرا براهین متعددی بر تجرّد این قوه اقامه نموده است.در مقاله ی حاضر ابتدا یکی از مهم ترین براهین تجرّد قوه ی خیال بررسی می شود و پس از آن سعی شده است که با توجّه به شأن صدوری نفس نسبت به صورت های ادراکی، جوانب آن در مساله ی تجرّد قوّه ی خیال تبیین شود . در حکمت متعالیه، با نظر به شأن صدوری نفس نسبت قوّه ی خیال به صورتهای خیالی، نسبت قابلی و انفعالی نیست؛ بلکه نسبت فاعلی و صدوری می باشد، یعنی نفس، صورتهای خیالی را ابداع و انشاء می نماید. ادّعای مذکور مبتنی بر آن است که نفس در مسیر حرکت جوهری، فرآیند ادراک را اعم از ادراک حسّی، خیالی و عقلی طی نموده و در هر مرحله ای از ادراک، فاعل صورتهای حسّی، خیالی و عقلی باشد. نفس در آغاز پیدایش، فاقد تمام مراتب ادراک است؛ امّا در طی مسیر حرکت جوهری تدریجاً به مرحله ی ایجاد و انشاء صور میرسد. نظریه فوق دارای ابهاماتی می باشد، ابهاماتی که بر روی تجرد قوه ی خیال نیز تاثیر گذار می باشد و بدون رفع این ابهامات اثبات براهین تجرد قوه ی خیال خالی از ایراد و اشکال نیست. بیان این ابهامات زمانی می تواند مشخص و دقیق باشد که در راستای برهان تجرد قوه خیال ارائه گردد.تحقیق حاضر می تواند در راستای تبیین،ارزیابی و بررسی این ابهامات باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
44 - مقایسه دیدگاههای حرکت جوهری ملاصدرا و نظریه نسبیت انیشتین از نظر قوه و فعل و رویداد (زمان - مکان)
سید عبدالحسین تدین حسین سلیمانی املی عبدالله رجایی لیتکوهی اسماعیل واعظ جوادی آملی<p>مفهوم فضا و زمان به عنوان ابعاد عالم طبیعت درهمتنیده هستند بررسی هر یک وابسته به بررسی دیگری است تا فهم و درک بهتر و بیشتری از هر دو حاصل شود. برای تبیین بهتر و کاملتر بحث فضا و زمان، به نوعی به بحث حرکت نیازمندیم و البته این ارتباط دوسویه است و صحبت از حرکت بدون بیا چکیده کامل<p>مفهوم فضا و زمان به عنوان ابعاد عالم طبیعت درهمتنیده هستند بررسی هر یک وابسته به بررسی دیگری است تا فهم و درک بهتر و بیشتری از هر دو حاصل شود. برای تبیین بهتر و کاملتر بحث فضا و زمان، به نوعی به بحث حرکت نیازمندیم و البته این ارتباط دوسویه است و صحبت از حرکت بدون بیان بحث فضا و زمان امکانپذیر نیست. وجوه منشور فضا، زمان و حرکت، بدون تبیین دو شق دیگر فاقد اعتبار است هدف از تحقیق حاضر، مقایسه دیدگاه¬های حرکت جوهری ملاصدرا و نظریه نسبیت انیشتین از نظر قوه و فعل و رویداد(زمان - مکان) بوده و پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی میباشد. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه¬ای بوده که با مراجعه به کتابخانه های مربوط، فیش برداری از آثار ملاصدرا، مقالات و دیگر آثار مکتوب با موضوع تحقیق، صورت گرفته است. یافته¬ها حاکی از آن بوده که صدرالمتألهین معتقد شد که جوهر اشیاء در حرکت است و اگر جوهر اشیاء در حرکت نمی‌بود، در اعراض آنها حرکت واقع نمی‌شد. زیرا وجود جوهر و عرض در خارج از تصور ما، یکی است و حرکت تجدد وجود است. وجود بر دو نوع است: وجود ثابت و وجود سیال، وجود عالم طبیعت، سیال و متجدد است که تدریجاً موجود می‌شود و معدوم می‌گردد و در عین حال، وحدت و شخصیتیش محفوظ است. «اینشتین» نیز زمان را مقدار حرکت دانسته و حرکت را در همه عالم، عمومیت می‌دهد. و لهذا زمان و مکان را توأم می‌داند و برای سنجیدن هر چیزی، زمان را مانند بعد چهارمی بحساب می‌آورد.</p> پرونده مقاله