-
دسترسی آزاد مقاله
1 - نظرية شعور و جاودانگي هستي در انديشة عرفاني مولوي
حسين نوينمولوي بر اساس دريافتهاي شهودي خود و با تأسي از آيات قرآني و دانش ديني خود، كليّة ذرّات عالم را با شعور، زنده و فعّال ميشمارد كه در يك هماهنگي كامل و ذاتي، با شعور حاكم بر هستي در ارتباط است. اين ارتباط زماني كامل ميشود كه اجزاء هستي؛ از جمله انسان، از بعد مادّي چکیده کاملمولوي بر اساس دريافتهاي شهودي خود و با تأسي از آيات قرآني و دانش ديني خود، كليّة ذرّات عالم را با شعور، زنده و فعّال ميشمارد كه در يك هماهنگي كامل و ذاتي، با شعور حاكم بر هستي در ارتباط است. اين ارتباط زماني كامل ميشود كه اجزاء هستي؛ از جمله انسان، از بعد مادّي خود دور شده، بر بعد معنوي و روحي خود بيفزايد. اين همان قانون آنتروپي (كهولت مادّي) و نگانتروپي (افزايش حيات معنوي) در فيزيك است. مولوي مانند انيشتين به دو نوع نور حسي و تقديري معتقد است و مرگ انسان را نيز تبدّل بعد مادي به نور تقديري و جاودانگي برميشمارد. در نظر مولوي بهرهمندي انسان از نور تقديري و ازلي و ارتباط با كليت حاكم بر جهان هستي و دستيابي به جاودانگي نوراني، در ساية كسب قابليّت حسّي يا شعور باطني و شهود ميسر است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - ارتباطات حكمرانان در دو دوره اسطورهاي و پهلواني شاهنامه فردوسي
سيدمحمد دادگران مريم صادقي گیوی خديجه ططريارتباطات را ميتوان عمل انتقال مفاهيم يا انتقال معاني و تبادل پيامها برشمرد. آنچه ارتباطات انساني را از ارتباط ديگر موجودات زنده متمايز و مشخص ميسازد، بهكارگرفتن اصول و معيارهايي براي ارتباط بهتر و موفقتر و توانايي انسان در خلق و استفاده از نمادها است. اين مقاله در چکیده کاملارتباطات را ميتوان عمل انتقال مفاهيم يا انتقال معاني و تبادل پيامها برشمرد. آنچه ارتباطات انساني را از ارتباط ديگر موجودات زنده متمايز و مشخص ميسازد، بهكارگرفتن اصول و معيارهايي براي ارتباط بهتر و موفقتر و توانايي انسان در خلق و استفاده از نمادها است. اين مقاله در تبيين سير ارتباطات انساني در شاهنامه فردوسي تا پايان دوره پهلواني است. ارتباطات انساني در شاهنامه بر سه نوع: ارتباطات حكمرانان، پهلوانان و مردم قابل تقسيمبندي است كه در اين مقاله فقط به ارتباط حكمرانان ميپردازيم. ارتباطات حكمرانان در شاهنامه را ميتوان در پنج بخش قرار داد كه عبارتند از: ارتباط حكمرانان باخود و ديگران، ارتباط حكمرانان با خدا، ارتباط حكمرانان با طبيعت، ارتباط حكمرانان با ماورا طبيعت و ارتباط حكمرانان با موجودات ماورايي. مهمترين اهداف ارتباطي كه دراين مقاله مورد بحث قرار گرفته، عبارت است از: انواع ارتباطات حكمرانان، اهداف ارتباطي آنان و نتايج ارتباط آنان. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - كاركردهاي معرفتي ـ روانشناختي شعر حافظ برای انسان معاصر
جليل مسعوديفردانسان معاصر با پدیده جهانی شدن و فرصت ها و تهدیدهای ناشی از آن مواجه است. در کنار دستاوردهاي تمدن غرب مانند: حقوق بشر، دموکراسی و توسعه ، خارهای اضطراب، افسردگی و پوچی نیز روییده اند. با معنا زیستن و خشنود زیستن از نیازهای اساسی انسان امروز است که از آن دور افتاده است. چکیده کاملانسان معاصر با پدیده جهانی شدن و فرصت ها و تهدیدهای ناشی از آن مواجه است. در کنار دستاوردهاي تمدن غرب مانند: حقوق بشر، دموکراسی و توسعه ، خارهای اضطراب، افسردگی و پوچی نیز روییده اند. با معنا زیستن و خشنود زیستن از نیازهای اساسی انسان امروز است که از آن دور افتاده است. آیا ادبیات و فرهنگ ایرانی ميتواند به این نیازها پاسخ دهد؟ این مقاله درپی آن است که با بازخوانی شعر حافظ، برای مشکلات معرفتی و روانی انسان امروز راهحلهایی بیابد. شعر حافظ چون جویباری است که می توان در آن آلودگیهای زندگی مدرن را از خود دور ساخت و مثل بوستانی است که به انسان امروز آرامش و خوشی می بخشد. در پرتو شعر حافظ میتوان با معنا زیستن و خشنود زیستن را تمرین کرد. حافظ با خدا باوری و تکیه بر عنایت او و زیبا دیدن جهان به زندگی انسان معنا میبخشد و با پیامهاي روانشناختی ـ اجتماعی خود به آدمی آرامش و دوستی و مدارا؛ ترک ریا و تنبلی و یاس میآموزد. روش تحقیق این مقاله توصیفی و بر پایه منابع کتابخانه ای است . نويسنده پس از استخراج مواد لازم از دیوان حافظ به بررسی و تحلیل آنها پرداخته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - اندیشۀ «هانا آرنت» و امکان تحول در روابط بینالملل
حميرا مشیرزاده آریا مکنتجریان اصلی در روابط بین الملل و به طور خاص واقع گرایی، خشونت را از اجزای اصلی و جدایی ناپذیر روابط بین الملل می داند. گونه های مختلف واقع گرایی، سرشت انسان و نظام بین الملل را ذاتاً خشونت آمیز تلقی می کنند. نظریۀ قدرت سیاسی «هانا آرنت» به عنوان یک کنش جمعی و غیرخشونت آم چکیده کاملجریان اصلی در روابط بین الملل و به طور خاص واقع گرایی، خشونت را از اجزای اصلی و جدایی ناپذیر روابط بین الملل می داند. گونه های مختلف واقع گرایی، سرشت انسان و نظام بین الملل را ذاتاً خشونت آمیز تلقی می کنند. نظریۀ قدرت سیاسی «هانا آرنت» به عنوان یک کنش جمعی و غیرخشونت آمیز، این فرض بنیادین را به چالش می کشد و چشم اندازی نوین به آنچه جوهر سیاست است ارائه می کند. در تفکر آرنت، مفهوم «وضعیت انسان» متضمن نفی هرگونه ذاتپنداری یا جوهرگرایی درباره انسان است و فضای نظری جدیدی برای فهمی نوین از روابط بین الملل می گشاید که در آن، انسان ها به کارگزاران اصلی سیاسی تبدیل می شوند. برخلاف جریان اصلی روابط بین الملل و واقع گرایی به طور خاص از نظر آرنت، افراد و نه دولت ها می توانند بازیکنان اصلی در روابط بین الملل باشند (هرچند او وضعیت موجود بین المللی را چنین نمی بیند و نگاهی واقعگرایانه به آن دارد). در این مقاله، ما با به هم پیوستن ابعاد مختلف اندیشه سیاسی آرنت می کوشیم تا نشان دهیم که چه حوزه هایی از نظریه سیاسی آرنت با روابط بین الملل ارتباط پیدا می کند و بینش او (به ویژه زمانی که در پیوند با بینش هایی از سایر متفکران قرار گیرد)، چه زمینه ای برای طرح تغییرات ممکن در عرصۀ سیاست جهانی می تواند ارائه کند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - «نظریه فضیلتِ آدامز و استدلال اخلاقی از طریق بهترین تبیین از ارزش های عینی اخلاقی بر وجود خدا»
امیرعباس علیزمانی کاظم راغبیدر قرون اخیر، انتقادات گسترده ی فلسفی که با پیشرفت های چشمگیر علمی همراه شده است، اتقان براهین سنتی اثبات وجود خدا را متزلزل نموده و زیر سوال برده است. از این رو خداباوران برای اثبات معقولیّت دیدگاه خود، به حوزه ها و عرصه های نوینی همچون اخلاق روی آوردند. یکی از استدلال چکیده کاملدر قرون اخیر، انتقادات گسترده ی فلسفی که با پیشرفت های چشمگیر علمی همراه شده است، اتقان براهین سنتی اثبات وجود خدا را متزلزل نموده و زیر سوال برده است. از این رو خداباوران برای اثبات معقولیّت دیدگاه خود، به حوزه ها و عرصه های نوینی همچون اخلاق روی آوردند. یکی از استدلال های اخلاقی معاصر بر وجود خدا، استدلال اخلاقی رابرت مری هیو آدامز است. آدامز با ابداع نظریه ی فضیلت، تبیینی نوین از ارزش های اخلاقی ارائه می دهد که هم قابلیّت توجیه عینیّت ارزش های اخلاقی، به عنوان مؤلفه ی مهم معناداری اخلاق را دارد و هم صدق خداباوری را به عنوان بخشی مهم از آن تبیین، معرفی می کند. در این مقاله به توضیح و تبیین این نظریه پرداخته ایم و به تقریر استدلال بر آمده از این نظریه، که قرائن و دلایلی بر وجود خدا فراهم می آورد می پردازیم و سپس نقدهای وارد شده بر آن را مورد بررسی قرار خواهیم داد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - اخلاق تربیت در سبک زندگی اسلامی
سیدعلی موسویموضوع اصلی موردتوجه در اين مقاله،اخلاق تربیت در سبک زندگی اسلامی است. اهميت فراوان سبک زندگی در حيات اجتماعی، فرهنگی و سياسی، و پيامدهای اساسی و مهم ناشی از آن موجب توجه و پرداختن انديشمندان حوزههای مختلف به آن شده و بر همين اساس، علمای حوزههای مختلف از جمله جامعهشنا چکیده کاملموضوع اصلی موردتوجه در اين مقاله،اخلاق تربیت در سبک زندگی اسلامی است. اهميت فراوان سبک زندگی در حيات اجتماعی، فرهنگی و سياسی، و پيامدهای اساسی و مهم ناشی از آن موجب توجه و پرداختن انديشمندان حوزههای مختلف به آن شده و بر همين اساس، علمای حوزههای مختلف از جمله جامعهشناسی، روانشناسی، مطالعات فرهنگی، انسانشناسی، پزشکی و دینپژوهان و .... هر يک به فراخور، بخشی از اين پديده را موردمطالعه قرار دادهاند. در دنيای مدرن در کنار شناسهها و تحولات آن نظير گسترش و پيشرفت وسايل فناوری و ارتباطی ،اسلام باتربیت انسانها و با ارائه سبک زندگی خاص باعث رشد و شکوفایی و به کمال رسیدن بشر میگردد. در این نوشتار به مفهوم و اهداف تربیت در سبک زندگی اسلامی،تربیت الگویی و اجتماعی در سبک زندگی اجتماعی،اصل مسئولیتپذیری و جایگزینی ارزشهای الهی در سبک زندگی اسلامی همچنین نقش معنویت در تربیت تحصیلکردهها و نقش حکومتها در شکلگیری سبک زندگی خواهیم پرداخت. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - تبیین و نقد مفهوم حق در اندیشه مدرن با تکیه بر آراء حکمت متعالیه
محمد مهدی گرجیان عربی رضا آذریانمفهوم حق یکی از پرکاربردترین واژههایی است که در دانشهای مختلفی همچون فلسفه، کلام، فقه، حقوق، سیاست، عرفان و اخلاق از آن استفاده میشود. این مفهوم را میتوان از دو منظر اصلی مورد بررسی قرار داد. جنبه نخست، بعد واقعی و توصیفی مفهوم حق است که در علوم حقیقی از آن بحث میش چکیده کاملمفهوم حق یکی از پرکاربردترین واژههایی است که در دانشهای مختلفی همچون فلسفه، کلام، فقه، حقوق، سیاست، عرفان و اخلاق از آن استفاده میشود. این مفهوم را میتوان از دو منظر اصلی مورد بررسی قرار داد. جنبه نخست، بعد واقعی و توصیفی مفهوم حق است که در علوم حقیقی از آن بحث میشود و جنبه دوم، بعد اعتباری و هنجاری آن است که در علوم انسانی و اجتماعی کاربرد ویژهای دارد. هرچند تفکیک میان «حق بودن» و «حق داشتن» و تمایز میان دو کاربرد وصفی و اسمی مفهوم حق، مرز میان حقیقت و اعتبار را میان دانشهای حقیقی و علوم اعتباری روشن میسازد، اما انحصار بحث حق در معنای مدرن آن(حق داشتن) در دانش فلسفه حق مدرن، به عنوان یکی از فلسفههای مضاف، موجب توجه انحصاری نگاه فلسفی مدرن و غفلت از اندیشه حکمت متعالیه و نگرش ناب اعتقادی اسلامی بر این بحث خواهد شد. ما ضمن بررسی فلسفه حق در معنای مدرن، نخست چیستی مفهوم حق در اندیشه حکمت متعالیه به مثابه نگرش عمیق اعتقادی، در دو عرصه حقیقی و اعتباری آن را واکاوی نموده، سپس به نقد مفهوم حق در اندیشه مدرن میپردازیم. ضمنا روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی و توصیفی است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - بررسی مقایسه ای تأثیر باورهای مذهبی بر سلامت اجتماعی نخبگان و غیرنخبگان (موارد مطالعاتی: اعضای هیئت علمی دانشگاه و شهروندان تهرانی)
سارا حاجی مظفری نیره پیراهری شیده پرنیاننوشتار حاضر به بررسی تحلیلی و مقایسه ای بین باورهای مذهبی و سطح سلامت اجتماعی در دو جامعه نخبگان و غیرنخبگان پرداخته است. چارچوب نظری پژوهش برمبنای نظریه های کییز، و دیدگاه نظریه پردازان کارکردگرا می باشد. در پژوهش حاضر از روش پیمایش استفاده شد و جامعه های آماری آن را ا چکیده کاملنوشتار حاضر به بررسی تحلیلی و مقایسه ای بین باورهای مذهبی و سطح سلامت اجتماعی در دو جامعه نخبگان و غیرنخبگان پرداخته است. چارچوب نظری پژوهش برمبنای نظریه های کییز، و دیدگاه نظریه پردازان کارکردگرا می باشد. در پژوهش حاضر از روش پیمایش استفاده شد و جامعه های آماری آن را اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و شهروندان فاقد تحصیلات آکادمیک شهر تهران تشکیل دادند. حجم نمونه آماری جامعه نخبگان 265 نفر و جامعه غیرنخبگان 385 نفر برحسب فرمول کوکران برآورد گردید. تحلیل داده ها با نرم افزار spss انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین باورهای مذهبی و سلامت اجتماعی در جامعه نخبگان و غیرنخبگان رابطۀ مستقیم معنی دار وجود دارد. از میان ابعاد باورهای مذهبی، بعد عمل به وظایف با هیچیک از ابعاد سلامت اجتماعی بجز پیوستگی اجتماعی رابطۀ معنی دار ندارد. همچنین رابطه بعد اعتقادی و عاطفیِ مذهب با سلامت اجتماعی جامعه نخبگان بیشتر از جامعه غیرنخبگان است. از طرفی متغیرهای زمینه ای سن، درآمد، تحصیلات با سلامت اجتماعی رابطه معنی دار دارد. همچنین متغیرهای عواطف مذهبی، تحصیلات، عمل به وظایف مذهبی و سن به ترتیب 7/21 درصد از تغییرات سلامت اجتماعی را تبیین می کنند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
9 - طراحي بستة آموزشي مبتني بر ذهن آگاهي و اثر بخشي بهزيستي روان شناختي و حرمت خود در نوجوانان افغانستاني مقيم ايران
جواد اژه ای پروین محمدی مسعود غلامعلی لواسانی منصوره حاج حسینیپژوهش حاضر با هدف «طراحي بسته آموزشي مبتني بر ذهن آگاهي و اثر بخشي آن بر بهزيستي روان شناختي و حرمت خود در نوجوانان افغانستاني مقيم ايران» انجام شد. «جامعة آماري» شامل تمامي دانش آموزان دختر و پسر مهاجر افغانستاني بود که در مقطع متوسطه رشته رياضي وتجربي وعلوم انساني دبي چکیده کاملپژوهش حاضر با هدف «طراحي بسته آموزشي مبتني بر ذهن آگاهي و اثر بخشي آن بر بهزيستي روان شناختي و حرمت خود در نوجوانان افغانستاني مقيم ايران» انجام شد. «جامعة آماري» شامل تمامي دانش آموزان دختر و پسر مهاجر افغانستاني بود که در مقطع متوسطه رشته رياضي وتجربي وعلوم انساني دبيرستان هاي شهر تهران در سال تحصيلي 1397-1396 مشغول به تحصيل بودند. جمع آوري اطلاعات به روش آميخته و در دو مرحلة کيفي و کمي صورت گرفت. براي جمع آوري داده ها مقياس بهزيستي روانشناختي ريف (1989) و مقياس حرمت خود (روزنبرگ، 1965): مورد استفاده قرار گرفت. نتايج تحليل کواريانس نشان داد؛ مؤلفه هاي بهزيستي روانشناختي و حرمت خود دانش آموزان مهاجري که در جلسات آموزش ذهن آگاهي شرکت کردند، افزايش محسوسي نسبت به گروهي که در جلسات شرکت نکردند، داشتند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
10 - نگين درخشان اسلام در اشبيليه؛ تحليل تاريخي فصوصالحكم ابنعربي
مسعود احمدي افزاديابنعربي يكي از شخصيتهاي مهم عرفان نظري در جهان اسلام است. او بواسطه استفاده از مرده ريگ عرفاي بزرگ اسلامي و بويژه ايراني از يكسو و نيز برخورداري از ميراث فكري متفكران مسلمان در غرب سرحدات اسلامي و بويژه اشبيليه يا همان سويل، جايگاه منحصر به فردي در ميان عارفان مصنف مسل چکیده کاملابنعربي يكي از شخصيتهاي مهم عرفان نظري در جهان اسلام است. او بواسطه استفاده از مرده ريگ عرفاي بزرگ اسلامي و بويژه ايراني از يكسو و نيز برخورداري از ميراث فكري متفكران مسلمان در غرب سرحدات اسلامي و بويژه اشبيليه يا همان سويل، جايگاه منحصر به فردي در ميان عارفان مصنف مسلمان دارد. منزلگاه فرهنگي اندلس بعنوان خط تقارن فكري عرفان اسلامي با عرفان مسيحي و بخصوص با عرفان يهودي برآمده از پس قرنها در اين نقطه از زمان و مكان و تأثيرگذاري ابنعربي بر اين جريانها ضرورت شناخت مستمر او را با قلمهاي مختلف بيشتر نشان ميدهد و در اين ميان او را بايد با فصوص الحكم در ترازوي شناخت قرار داد؛ چرا كه اين اثر بزرگ ابنعربي محصول جدي جريان تاريخي عرفان اسلامي و اندلس است. شارحان زيادي فصوص الحكم را شرح كردهاند كه همه لزوماً دست ارادت به مصنف ندادهاند بلكه آراء او را در شرحهايشان نقد نيز كردهاند لكن همه او را به بزرگي فكر در اين اثر ستودهاند. نوشتار حاضر نگاهي تحليلي به شخصيت محييالدين مياندازد و فصوص الحكم را در ترازوي نگاه مصنف و شارحان آن مورد بررسي شناختي شكلي و محتوايي قرار ميدهد تا از زواياي اين شناخت، جستارهاي بعدي را بصورت تطبيقي در محيط بينالادياني اندلس بهتر بتوان انجام داد و انديشههاي اين بزرگمرد مكتب اندلس را در نقطه تقارن فرهنگها بهتر درك كرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
11 - قاعده «الحق ماهيته إنيته» در سنت اسلامي و فلسفه يوناني
هدي حبيبيمنش شمسالله سراجمسئله عينيت وجود و ماهيت در واجب تعالي که در آثار فلاسفه مسلمان با تعبير «الحق ماهيته إنيته» بيان شده و بعنوان يک قاعده فلسفي به آن پرداخته ميشود، مسئلهيي است که بزرگان حکمت اسلامي تفاسير و نتايج متفاوتي از آن ارائه دادهاند. بيشک آراء فلاسفه يونان و تعاليم دين اسلام چکیده کاملمسئله عينيت وجود و ماهيت در واجب تعالي که در آثار فلاسفه مسلمان با تعبير «الحق ماهيته إنيته» بيان شده و بعنوان يک قاعده فلسفي به آن پرداخته ميشود، مسئلهيي است که بزرگان حکمت اسلامي تفاسير و نتايج متفاوتي از آن ارائه دادهاند. بيشک آراء فلاسفه يونان و تعاليم دين اسلام در شکلگيري اين قاعده نزد حکماي مسلمان نقش بسزايي داشته است. نوشتار حاضر در پي ريشهيابي تحليلي اين قاعده است و بنظر ميرسد تحليل مفهومي هريک از اصطلاحات بکار رفته در اين قاعده، ياريرسان محقق در نتيجهگيري بهتر و عميقتر باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
12 - فارابي و نظريه تمايز وجود از ماهيت
قاسم پورحسنيکي از ابداعات فارابي و فلسفه اسلامي، طرح نظريه تمايز وجود از ماهيت است. اين ديدگاه تنها در پرتو فهم معناي حقيقت وجود ميسر گرديد. فيلسوفان اسلامي و بطور خاص فارابي و ابنسينا، بواسطه گسست معرفتي از سنت يوناني، کوشيدند تا وجود را متفاوت از ارسطو فهم نموده و پرسش از هستي چکیده کامليکي از ابداعات فارابي و فلسفه اسلامي، طرح نظريه تمايز وجود از ماهيت است. اين ديدگاه تنها در پرتو فهم معناي حقيقت وجود ميسر گرديد. فيلسوفان اسلامي و بطور خاص فارابي و ابنسينا، بواسطه گسست معرفتي از سنت يوناني، کوشيدند تا وجود را متفاوت از ارسطو فهم نموده و پرسش از هستي را به سؤال از چيستي شيء فرو نکاهند. فارابي علاوه بر تمايز منطقي و مفهومي، توانست تمايز وجودي را در فلسفه عرضه و تدوين نمايد. ابنسينا آن را چنان بسط داد که برخي معتقدند اين نظريه، دستاورد فلسفي ابنسيناست. چگونگي ارتباط وجود و ماهيت پس از مسئله بداهت و اصالت وجود، يکي از مهمترين مباحث فلسفه اسلامي تلقي ميشود. فيلسوفان مسلمان در همان آغاز، تحتتأثير تقسيم وجود به واجب و ممکن، کوشيدند تا تفاوت بنيادين دو قسم را با تبيين نسبت وجود و ماهيت شرح دهند. دو گزاره «إن الواجب ماهيته انيته» و «کل ممکن زوج ترکيبي له ماهيه و وجود»، اساس دو نوع تلقي درباره وجود و تبيين رابطه وجود با ماهيت را شکل داد. نظريه ترکيبي بودن موجودات ماهوي از دو حيث وجود و ماهيت، زائد يا عرضي بودن وجود بر ماهيت و تمايز وجود و ماهيت در موجودات، ديدگاههايي هستند که در فلسفه اسلامي با فارابي آغاز گرديد و بتدريج به مهمترين مباحث در باب وجود تبديل شد. همچنين بحثي را که فارابي درباره تشخص ماهيات و ملاک تشخص ارائه داد و بعدها همه فيلسوفان اسلامي آن را پذيرفته و مورد تأکيد قرار دادند، تحتتأثير همين موضوع رخ داد. در اين نوشتار ابتدا تلاش خواهيم کرد تا فهم صحيحي از نظريه تمايز بکمک تبيين شالودههاي اساسي آن بدست دهيم و سپس نتايج معرفتي و فلسفي آن را بيان کرده و اهميت نظريه را در فلسفه اسلامي مورد توجه قرار دهيم. لازمه چنين تبييني، بررسي تفصيلي آراء فارابي درباره وجود، معناي وجود و نسبت وجود و ماهيت است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
13 - خداوند از منظر الهيات پويشي و ملاصدرا
حامد ناجي اصفهانيگفتار حاضر از آنرو كه به بررسي تطبيقي دو جريان فکري نظر دارد، در دو بخش سامان يافته است: الف) الهيات پويشي: اين جريان فکري که در قرن بيستم ظهور يافت، يکي از فرايندهاي تکاملي انديشة خردورزان حوزۀ دين است. اينان با توجه به تمام مناقشات موجود در قرون وسطي و دينگريزي مدرن چکیده کاملگفتار حاضر از آنرو كه به بررسي تطبيقي دو جريان فکري نظر دارد، در دو بخش سامان يافته است: الف) الهيات پويشي: اين جريان فکري که در قرن بيستم ظهور يافت، يکي از فرايندهاي تکاملي انديشة خردورزان حوزۀ دين است. اينان با توجه به تمام مناقشات موجود در قرون وسطي و دينگريزي مدرنيته، در پي عرضه نويني از الهيات دينيند که در طي آن مفاهيم گوناگوني ـ همچون خداوند، سرمديت خداوند، قدرت وي، چگونگي شرور در عالم، جهان هستي، چگونگي ارتباط خداوند با جهان هستي، تعامل تغيير در جهان با خداوند ـ را مورد بازکاوي قرار ميدهند. اين طرح نو که توسط آلفرد نورث وايتهد بنا نهاده شد و بوسيلة چارلز هارت شورن و ديويد راي گريفين تفصيل يافت، اکنون بعنوان يکي از مکاتب رايج الهياتي و ديني در محافل غربي مورد گفتگوست. اين ديدگاه از دو سو قابل توجه است: 1. قرائتي نو از الهيات ديني که همگامي آن با متون مقدس مورد بحث است. 2. ارائة طرحي نو از هستي شناسي و چگونگي تعامل خداوند با جهان. ب) حکمت متعاليه صدرايي: حکمت متعاليه که نخستين بار بنيانهاي فلسفي آن توسط صدرالدين محمد شيرازي پي نهاده شد، در سه مرحله تکامل يافت: 1) مرحله سينوي در فهم وجود؛ 2) تشکيک وجود؛ 3) وحدت شخصي وجود. اگرچه ملاصدرا در طي کتاب بزرگ خود يعني الاسفارالاربعة به تمايز اين سه مرحله اشارتي نکرده است، ولي تحول آراء وي در طي رساله هاي گوناگونش بيانگر اين سير تکاملي ميباشد. وي با کشف اصالت وجود، در پي آن برآمد که فهم وجود را از مرحله مفهوم به مصداق تعميم دهد و سرانجام مجبور گرديد طرح وارۀ نويني را در نسبت خداوند با جهان هستي عرضه دارد که همين مهم عملاً در سه مرحله براساس سير فکري وي، قابل بازشناسي است. اين نگرشِ نوين به مفهومِ وجود، عملاً بيشتر مفاهيم الهيات ديني را درنورديد و وي را بر آن داشت که قرائتي نو از الهيات ديني عرضه دارد. نگارندۀ بر اين باور است که نظام تشکيکي وي برخلاف نظام وحدت شخصي او كه در حال تطور بوده، نظامي نسبتاً کامل است و نکتة درخور توجه در اين مقام، همگامي نسبي بنيان وحدت تشکيکي وجود با الهيات پويشي مسيحي است و البته چنانکه بيان خواهد گرديد، نظام صدرايي در فهم آموزه هاي ديني و تطبيقي از الهيات پويشي کارآمدتر بوده و بسيار دقيقتر ميباشد. از اينرو نوشتار حاضر، افزون بر طرح بحث الهيات پويشي و دستاوردهاي جديد آن در مفاهيم ديني، به مقايسه آن با دستگاه حکمت تشکيکي ملاصدرا پرداخته و وجوه قوّت و ضعف آن را مورد بررسي قرار خواهد داد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
14 - ملارجبعلی و ملاصدرا در مواجهه با اثولوجیا
علی کرباسیزاده اصفهانی فریده کوهرنگ بهشتیاثولوجیا اثر فلوطین که سالها به اشتباه به ارسطو نسبت داده میشد، همة فیلسوفان جهان اسلام از جمله ملارجبعلی تبریزی و صدرالمتألهین شیرازی را تحتتأثیر قرار داده است؛ هرچند این دو حکیم در یک زمان میزیستهاند و متعلق به مکتب اصفهان بوده و مسائل یکسانی برای آنها مطرح بوده و ه چکیده کاملاثولوجیا اثر فلوطین که سالها به اشتباه به ارسطو نسبت داده میشد، همة فیلسوفان جهان اسلام از جمله ملارجبعلی تبریزی و صدرالمتألهین شیرازی را تحتتأثیر قرار داده است؛ هرچند این دو حکیم در یک زمان میزیستهاند و متعلق به مکتب اصفهان بوده و مسائل یکسانی برای آنها مطرح بوده و هر دو در تأیید برخی از اقوال خود به اثولوجیا استناد کردهاند، اما در تاریخ فلسفه دو جریان کاملاً متفاوت را هدایت کرده و در مقابل هم قرار گرفتهاند؛ چرا که ملارجبعلی بشدت دغدغههای کلامی داشته و پذیرش اشتراک معنوی وجود بین واجب و ممکن و انتساب صفات به ذات باریتعالی را به دور از تنزیه و منافی آیات و روایات میدانسته، برخلاف ملاصدرا که او نیز با دغدغههای کلامی و عرفانی، با طرح تشکیک وجود، این مسائل را حل شده میپنداشته است. اما نكتة قابل توجه این است که چگونه دو فیلسوفی که در مسائل مختلف آراء متضادی دارند از یک کتاب واحد بهره برده و از آن نقلقول کردهاند! اگرچه تأثیر اثولوجیا در مبانی فکری و عقیدتی این دو حکیم انکارناپذیر است، اما در اینجا بنظر میرسد چون این کتاب را از آنِ ارسطو و ارسطو را حکیمی الهی میدانستهاند، سعی داشتند عبارات این کتاب را در تأیید آراء خود بیان کنند تا اعتبار اقوالشان را فزونی بخشند و بنابرین هریک از منظر خود به این کتاب نگریسته و مضامین آن را درک کرده است و هر کجا آن را سازگار با مبانی خود دیده، پذیرفته و در تأیید عقایدش آورده است و هر کجا آن را ناسازگار با مبانی خود یافته، بیاعتنا از آن گذشته و یا سعی در توجیه آن داشته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
15 - تحليل و بررسي تطبيقي سيلان هراکليتوس، ثبات پارمنيدس و مثل افلاطون
رضا باذلی مهدی منفردوجودشناسي و مسئله هستي اصيل و غيراصيل از يونان باستان تاکنون همواره مورد بحث و بررسي فلاسفه بوده است. در ميان فلاسفه يونان، هراکليتوس، پارمنيدس و افلاطون بجهت نظريات خاصشان از اهميت خاصي برخوردارند. هراکليتوس معتقد به سيلان و تغيير دائم اشياء بود و منکر ثبات در هستي، ام چکیده کاملوجودشناسي و مسئله هستي اصيل و غيراصيل از يونان باستان تاکنون همواره مورد بحث و بررسي فلاسفه بوده است. در ميان فلاسفه يونان، هراکليتوس، پارمنيدس و افلاطون بجهت نظريات خاصشان از اهميت خاصي برخوردارند. هراکليتوس معتقد به سيلان و تغيير دائم اشياء بود و منکر ثبات در هستي، اما پارمنيدس برخلاف او، منکر تغيير و معتقد به ثبات و تغييرناپذيري هستي بود. اين دو نظريه متضاد در نظريه مُثُل افلاطون تبلور و ظهور پيدا کرد و او با بهره مندي از آن دو نظريه و بکارگيري سيلان دائم هراکليتوس در جهان محسوسات و ثبات هستي پارمنيدس در عالم مُثُل، نظريه اختصاصي خود را سامان داد. نوشتار حاضر مسئله وجود را از منظر اين سه فيلسوف، مورد بررسي تطبيقي قرار داده تا هم سويي افلاطون با دو فيلسوف سلف خود را روشن و تبيين سازد. با تطبيق وجودشناسي اين سه فيلسوف يوناني، روشن شد که ميتوان نظريه ثبات پارمنيدس (راه حقيقت) و نظريه وحدت هراکليتوس را با عالم مُثُل افلاطون تطبيق داد و نظريه سيلان هراکليتوس و راه گمان پارمنيدس با جهان محسوسات افلاطون، هم سويي و قرابت دارند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
16 - تبيين و بررسي انتقادي رويکرد ملامحمد نعيم طالقاني به نظريه وحدت شخصي وجود
سيدشهريار کمالي سبزوارياز ديدگاه ملامحمد نعيم طالقاني، نظريه وحدت شخصي وجود يا مستلزم عينيت محض واجبتعالي با اشياء است و يا مستلزم ممکنالوجود بودن واجبتعالي است و بتبع اين دو استلزام، اشکالات و مفاسد فراواني بر اين نظريه وارد ميشود که آن را نظريهيي غيرمعقول و غير قابلقبول ميسازد. ما در ن چکیده کاملاز ديدگاه ملامحمد نعيم طالقاني، نظريه وحدت شخصي وجود يا مستلزم عينيت محض واجبتعالي با اشياء است و يا مستلزم ممکنالوجود بودن واجبتعالي است و بتبع اين دو استلزام، اشکالات و مفاسد فراواني بر اين نظريه وارد ميشود که آن را نظريهيي غيرمعقول و غير قابلقبول ميسازد. ما در نوشتار حاضر پس از تحليل ديدگاه ايشان در باب اين نظريه، با استفاده از مفاهيمي مانند وجود رابط معلول و کثرت و تمايز احاطي، به تبيين نظريه وحدت شخصي وجود ميپردازيم و نشان خواهيم داد که هيچکدام از اشکالات مذکور، بر اين نظريه وارد نيست و ايشان در تبيين و تحقيق مرام عرفا در اينباب مصاب نميباشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
17 - پيشينه ارسطويي و سينوي مبادي الهيات تمثيلي توماس آکويناس
محمدمهدي گرجيان مجتبي افشارپورنظريه الهيات تمثيلي قديس توماس آکويناس بخصوص با تأکيدي که بر متن کتاب مقدس دارد، از تأثيرگذارترين و پردامنهدارترين نظريات در باب شناخت خدا و تحليل اسماء و صفات باريتعالي است. تلاش اصلي آکويناس در اين بخش مشترکِ هر دو اثر سترگ وي، يعني جامع الهيات و جامع در رد گمراهان، چکیده کاملنظريه الهيات تمثيلي قديس توماس آکويناس بخصوص با تأکيدي که بر متن کتاب مقدس دارد، از تأثيرگذارترين و پردامنهدارترين نظريات در باب شناخت خدا و تحليل اسماء و صفات باريتعالي است. تلاش اصلي آکويناس در اين بخش مشترکِ هر دو اثر سترگ وي، يعني جامع الهيات و جامع در رد گمراهان، بر اين است که بتوان صفات کمالي مخلوقات و از جمله انسان بعنوان کاملترين آنها را بر خداوند نيز حمل کرد ـ البته به روش حمل تمثيلي در مقابل حمل اشتراک معني و حمل اشتراک لفظ ـ و بدينصورت به شناختي از اسماء و صفات حق رسيد تا در الهيات سلبي قرون وسطي متوقف نشد و البته در دام تشبيه حق به خلق نيز نيفتاد. عنصر اساسي در الهيات تمثيلي آکويناس «قاعده کمالات علت و معلول» است. کمالات معلول از قبل بنحو برتر و عاليتر در علت محققند. در آثار آکويناس علاوه بر اين عنصر، دو مبدأ ديگر بنام «برهان درجات کمال» و «اصل تقدم علت بر معلول» نيز بچشم ميخورد. وي اصرار دارد که اين هر سه را به ارسطو و ابنرشد اسناد دهد تا بدينوسيله حمل تمثيلي خود را ريشهدار در حکمت ارسطويي معرفي نمايد. اما حقيقت اين است که ارسطو به هيچکدام از اين مواردي که آکويناس ادعا ميکند، تصريحي نداشته است، بلکه فوق تام بودن و خير محض بودن خداوند بدين معني که آن کمالِ محض، مفيد کمالات ساير اشياء است، از دستاوردها و نوآوريهاي ابنسينا در مباحث الهيات است. سخنان ابنرشد نيز در اين زمينه در حقيقت شرح نظريات ابنسيناست هر چند که ابنرشد آنها را در شرح عبارات ارسطو نگاشته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
18 - رويکردهاي کلامي، فلسفي و عرفاني به حديث عماء
مهدي زمانيدر حديث مشهوري از پيامبراكرم(ص) نقل شده که پروردگار پيش از آفرينش خلق در «عماء» بود. سند و محتواي اين حديث مورد اظهار نظرهاي گوناگون و متعارضي قرار گرفته است و متکلمان، عارفان، حکيمان و مفسران مسلمان براساس مباني خويش به آن توجه نموده و در نظام فکري خويش از آن بهره برده چکیده کاملدر حديث مشهوري از پيامبراكرم(ص) نقل شده که پروردگار پيش از آفرينش خلق در «عماء» بود. سند و محتواي اين حديث مورد اظهار نظرهاي گوناگون و متعارضي قرار گرفته است و متکلمان، عارفان، حکيمان و مفسران مسلمان براساس مباني خويش به آن توجه نموده و در نظام فکري خويش از آن بهره بردهاند. متکلمان براساس ديدگاههاي تنزيهي و تشبيهي خود به تأويل حديث پرداخته و آن را مورد پذيرش يا رد قراردادهاند. برخي از عارفان مسلمان «عماء» را اشاره به مرتبه احديت و ديگران آن را حاکي از مرتبه واحديت دانستهاند. آنان عماء را با «نَفَس رحماني»، «حق مخلوق به»، «خيال مطلق» و «جوهر عالم» تطبيق نموده و براي آن جايگاهي رفيع درنظر گرفتهاند. ملاصدرا در حکمت متعاليه خويش عماء را با «وجود منبسط»، «أحديهالجمع» و «حقيقةالحقايق» تطبيق نموده و با تأويل حديث به اخذ نتايجي در باب احاطه وجود الهي بر همه مکانها و زمانها ميپردازد و تلاش ميکند تا ميان تشبيه و تنزيه جمع کند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
19 - حکمت متعالیه سینوی؛ گذار ابن سینا از مشاء به متعالیه
مصطفی مؤمنیهر چند ابنسینا را فیلسوفی مشائی و «رئیس فلاسفه مشائی» در عالم اسلامی شناسانده اند ولی آیا چنین خوانشی از تفکر وی مقرون به صواب تام است؟ صحیح است که آثار مفصل وی بر طریقه مشائی نگاشته شده است، ولی آیا نمیتوان در همان آثار نشانه هایی از عبور و گذار شیخ از تفکر مشائی محض چکیده کاملهر چند ابنسینا را فیلسوفی مشائی و «رئیس فلاسفه مشائی» در عالم اسلامی شناسانده اند ولی آیا چنین خوانشی از تفکر وی مقرون به صواب تام است؟ صحیح است که آثار مفصل وی بر طریقه مشائی نگاشته شده است، ولی آیا نمیتوان در همان آثار نشانه هایی از عبور و گذار شیخ از تفکر مشائی محض نمایان ساخت؟ ابنسینا نه فیلسوفی مشائی باقی مانده و نه بر سیره مشائین تا به آخر حیات خویش مشی نموده است. وی با بیان اصطلاح «حکمت متعالیه» و ارجاع طالبان درک حقایق برای فهم دقیق حقایق به آن، هویت خویش را سامانی تام بخشید که این حکمت در تفکر صدرایی به اوج خود رسید. نگارنده در پی تبیین دیدگاه «تعالی تفکر سینوی» است که در آن به ردیابی و ریشهیابی مبانی حکمت متعالیه ملاصدرا در تفکر ابن سینا پرداخته ميشود و این اصول را در آثار و عبارات شیخ نمایان میسازد؛ هرچند مشغلة سیاسی و عمر کوتاه شيخ، مجال برهم نهشتی نو از این اصول را به وی نداد، ولی زمینه را برای تحقق چنین نظامی در تفکر پسینیان خود هموار ساخت. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
20 - تبیين و بررسی سیر تطور و تحول موضوع مابعدالطبیعه نزد سوآرز
اصغر فتحی عمادآبادی علی کرباسیزاده اصفهانیفرانسيسکو سوآرز (1617ـ1548م.) آخرین فیلسوف بزرگ مدرسی در عصر تجدید حیات فرهنگی غرب بشمار میرود که در برخی مباحث فلسفی و مابعدالطبیعی، افقهای نوینی پیش روی معاصران خود گشوده است. او با اینکه پیرو سنت ارسطویی ـ توماسی بود، موضوع مابعدالطبیعه را نیازمند اصلاحاتی بنیادین می چکیده کاملفرانسيسکو سوآرز (1617ـ1548م.) آخرین فیلسوف بزرگ مدرسی در عصر تجدید حیات فرهنگی غرب بشمار میرود که در برخی مباحث فلسفی و مابعدالطبیعی، افقهای نوینی پیش روی معاصران خود گشوده است. او با اینکه پیرو سنت ارسطویی ـ توماسی بود، موضوع مابعدالطبیعه را نیازمند اصلاحاتی بنیادین میدانست. ارسطو از یکسو بر وحدت موضوع علم تأکید داشت و از دیگرسو بگونهیی سخن گفته که گویا چندین موضوع برای مابعدالطبیعه قائل است. تلاش بسياري از سوی فیلسوفان پس از ارسطو ـ از سنتهای یونانی و اسکندرانی گرفته تا فلسفههای اسلامی و مسیحی، بویژه و در رأس آنان، ابنسینا ـ برای رفع این ناسازگاریها انجام شده است. سوآرز در کتاب مباحث مابعدالطبیعی، با بررسی آراء گوناگونی که تا زمان وی در اینباره مطرح شده، دیدگاه جدیدی ارائه کرد و «موجود بما هو موجود واقعی» را موضوع مابعدالطبیعه دانست. او برای تبیین دقیق نظر خویش به توضیح اصطلاحاتی مانند «وجود واقعی» در برابر وجود بالفعل و «وجود ذهنی» در برابر وجود صوری پرداخت و وجود واقعی را «مفهوم ذهنی عام از وجود بمعنای اسمی» دانست. در این مقاله برآنیم تا با بررسی معنای دقیق «وجود واقعی» از منظر سوآرز، جایگاه او را در سنت و تاریخ فلسفه در باب موضوع مابعدالطبیعه بررسی و ارزیابی کنیم. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
21 - فارابی و پرسش از حقیقت ادراک؛ بازخواني انتقادي ديدگاه ملاصدرا
قاسم پورحسن درزی علی پیرییکی از مهمترین و دقیقترین مسائل در فلسفة معرفتی فارابی، پرسش از ادراک و نسبت آن با نفس، عقل و ارتقاء وجودی است. فارابی در گسستی آشکار از ارسطو، نظریۀ منفعل بودن نفس در ادارک را بچالش کشیده و نفس را خالق ادراک دانسته است و بدین ترتیب بنیاد نظریۀ فعال بودن نفس را پیریزی ک چکیده کاملیکی از مهمترین و دقیقترین مسائل در فلسفة معرفتی فارابی، پرسش از ادراک و نسبت آن با نفس، عقل و ارتقاء وجودی است. فارابی در گسستی آشکار از ارسطو، نظریۀ منفعل بودن نفس در ادارک را بچالش کشیده و نفس را خالق ادراک دانسته است و بدین ترتیب بنیاد نظریۀ فعال بودن نفس را پیریزی کرده است. این دیدگاه در ادامه سنت فلسفی اسلامی بر آراء تمامی فیلسوفان، از ابنسینا تا علامه طباطبایی، تأثيرگذار بوده است. فارابي ادراک را با ظهور و حضور كه عمدتاً در فلسفۀ سهروردي و ملاصدرا مورد بحث است، پیوند داده و از منظر هستیشناسی ادراک دفاع کرده است. خلاقیت نفس در ادراک، مراتبی دانستن ادراک و معرفت، التفات به حیث ظهوری و وجودی معرفت، تفطن به دِهشی بودن معرفت در کنار اهمیت دادن بنیادین به ادراک حسی، نقد معرفتهای غیریقینی و طرح دیدگاهی بنیادین در باب معرفت یقینی، و بالاخره فرایندی تلقی کردن ادراک، از ابتکارات فلسفی فارابی محسوب میشود. در نوشتار حاضر بنحو تطبيقي كوشش خواهیم كرد مسئله ادراک و سرشت آن در انديشه فارابي را با نگاهي به آراء ساير فيلسوفان مسلمان بررسی کرده و اهمیت منظر فارابی در باب ادراک را بتصویر بکشیم. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
22 - علم تفصيلي پيشين و قاعده «بسيطالحقيقه»
روحالله سوريمهمترين ساحت علم الهي، علم پيشين (علم ذات به غير در رتبة ذات) است. برخي معتقدند اگر اين علم، تفصيلي و عين ذات باشد، بساطت ذات الهي مخدوش ميشود. اما صدرالمتألهين بر اساس قاعدة «بسيط الحقيقه» ايندو را جمعپذير ميداند، زيرا تفصيل و تمايز معلوم، غير از تفصيل خود علم است. ن چکیده کاملمهمترين ساحت علم الهي، علم پيشين (علم ذات به غير در رتبة ذات) است. برخي معتقدند اگر اين علم، تفصيلي و عين ذات باشد، بساطت ذات الهي مخدوش ميشود. اما صدرالمتألهين بر اساس قاعدة «بسيط الحقيقه» ايندو را جمعپذير ميداند، زيرا تفصيل و تمايز معلوم، غير از تفصيل خود علم است. نظام وجود تشكيك طولي (علّي) دارد و معلول وجود ضعيفشده علت است. بنابرين، مرتبة بالا (علت) وجود مرتبة پايين (معلول) را بگونهيي برتر (بدون نواقص آن) در خود دارد. واجبالوجود، برترين و بسيطترين مرتبة نظام وجود است، پس وجود برتر همة اشيائست و علم حضوري او به خويش، علم تفصيلي به اشياء، پيش از آفرينش آنهاست؛ بگونهيي كه خود علم بسيط است اما كشفي تفصيلي از اشياء دارد. از سوي ديگر، ذات واجب فاقد حدود و نواقص است. از اينرو برخي معتقدند تقرير ملاصدرا نيز مفيد علم پيشين اجمالي است. بر اساس مباني حكمت متعاليه ميتوان چنين پاسخ داد: حقيقت وجود (وجود برتر اشياء) مانند خطي است كه اجزاء آن تحقق بالفعل ندارند. حدودِ حقيقت وجود، خارج را پر نكردهاند اما حقيقتاً بر آن صادقند، بنابرين فاني و مضمحل در متن وجودند. پس علم وجود برتر به خويش، كاشف از حدود فاني در اوست، بگونهيي كه سبب بروز كثرت در ذات نميگردد. معناي «علم اجمالي (بسيط) در عين كشف تفصيلي» همين است. بنابرين، تحقق حدود اشياء در ساحت ربوبي مانند تحقق اضمحلالي اجزاء خط است، يعني حدود و كثرت زاييده از آن، نفسالامر دارد اما وجود خارجي ندارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
23 - نظم هستي و بايستي؛ كتاب تكوين و كتاب تدوين
سيدمصطفي محقق دامادمباحث پيرامون نظم در حكمت اسلامي ذيل دو عنوان و اصطلاح بارز مطرح شدهاند: «كتاب تكوين» و «كتاب تشريع/تدوين». كتاب تكوين، نظم قهري و اجباري حاكم بر عالم را تبيين و توصيف ميكند و كتاب تدوين، سلسله قوانيني را شامل ميشود كه براي نظم بخشيدن به سير كمال انسان ترسيم شدهاند. چکیده کاملمباحث پيرامون نظم در حكمت اسلامي ذيل دو عنوان و اصطلاح بارز مطرح شدهاند: «كتاب تكوين» و «كتاب تشريع/تدوين». كتاب تكوين، نظم قهري و اجباري حاكم بر عالم را تبيين و توصيف ميكند و كتاب تدوين، سلسله قوانيني را شامل ميشود كه براي نظم بخشيدن به سير كمال انسان ترسيم شدهاند. ويژگي عمده كتاب تدوين اينست كه بر اساس مريد و مختار بودن انسان ترسيم شده است و بنابرين مجموعهيي از قوانين و دستورالعملهاي پيشنهاديست نه اجباري. در حكمت متعاليه ايندو نظام منطبق بر يكديگر دانسته شدهاند. ملاصدرا خود از ايندو به «امر تكويني» و «امر تشريعي» تعبير كرده است. براساس اين ديدگاه ملاصدرا ميتوان گفت نظم مدنظر وي، حتي در مورد قوانين بشري و اجتماعي، نه از سنخ امور اعتباري بلكه امري واقعي و عيني است. در حكمت متعاليه، بتبعيت از آموزههاي ديني، راه درست كمال انساني نيز راهي ترسيم شده و مشخص دانسته شده است كه همانا تبعيت از اصول حاكم بر هستي يا بتعبير علامه طباطبايي، تبعيت از فطرت است. اين راه و نظام در تمام زمانها و مكانها بين افراد و جوامع مشترك است تا امكان سعادتمندي براي همگان فراهم گردد و زندگي اجتماعي ميسر باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
24 - رابطة وجود با ماهيت در حكمت متعاليه
مقصود محمدينوع رابطة وجود با ماهيت در حكمت متعاليه در مباحث اصالت وجود و اعتباري بودن ماهيت مطرح شده است. ملاصدرا در اينباره با دو زبان يا با دو شيوه بيان مطلب كرده است. او از يكسو ميگويد وجود بالأصاله و بالذات تحقق دارد و ماهيت بالعرض و بواسطه وجود تحقق پيدا ميكند و با وجود متحد چکیده کاملنوع رابطة وجود با ماهيت در حكمت متعاليه در مباحث اصالت وجود و اعتباري بودن ماهيت مطرح شده است. ملاصدرا در اينباره با دو زبان يا با دو شيوه بيان مطلب كرده است. او از يكسو ميگويد وجود بالأصاله و بالذات تحقق دارد و ماهيت بالعرض و بواسطه وجود تحقق پيدا ميكند و با وجود متحد است، اما از سوي ديگر معتقد است تنها «وجود» تحقق عيني دارد و ماهيت هرگز پا به عرصه وجود نميگذارد و فقط يك امر اعتباري محض است كه عقل از وجود انتزاع ميكند. اين دو تعبير ـظاهراًـ متباين، موجب سر در گمي پژوهشگران گرديده است. از اينروي برخي او را به تناقضگويي متهم كرده و برخي ديگر كوشش نمودهاند تا اين تعارض را بگونهيي توجيه كنند. با مراجعه به مجموعه آثار ملاصدرا روشن ميگردد كه در اين دو تعبير هيچگونه تعارضي وجود ندارد؛ جايي كه ملاصدرا ميگويد وجود بالذات و ماهيت بالعرض تحقق دارند منظورش ماهيت موجود است و آنجا كه موجوديت و تحقق ماهيت را نفي ميكند مراد ماهيت جدا از وجود است. ما در اين مقاله كوشش كرده ايم با استناد به آثار خود ملاصدرا اين مطلب را مدلّل كنيم. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
25 - تحليل و ارزيابي مباني و براهين تشكيك خاصي وجود
عصمت همتي علي اله بداشتيتشكيك خاصي حقيقت وجود، يكي از پايههاي مهم حكمت متعاليه است كه صدرالمتألهين بعد از مبرهن ساختن آن، تبيين و اثبات مسائلي چون وحدت وجود در عين كثرت، حركت جوهري، برهان صديقين و مسائل فرعي ديگري را بر آن مبتني ساخته است. منطقيين و حكماي پيشين تشكيك مفهومي وجود را پذيرفته بو چکیده کاملتشكيك خاصي حقيقت وجود، يكي از پايههاي مهم حكمت متعاليه است كه صدرالمتألهين بعد از مبرهن ساختن آن، تبيين و اثبات مسائلي چون وحدت وجود در عين كثرت، حركت جوهري، برهان صديقين و مسائل فرعي ديگري را بر آن مبتني ساخته است. منطقيين و حكماي پيشين تشكيك مفهومي وجود را پذيرفته بودند؛ به اين معنا كه مفهوم وجود بر مصاديق غير يكسان حمل ميشود و مصاديق وجود به تقدم و تأخر، شدت و ضعف، بيشي و كمي، اولويت و عدم اولويت، با هم اختلاف دارند. آنچه ملاصدرا اثبات كرد اين بود كه حقيقت وجود ـبوحدته و بالذات ـ منشأ كلية آثار، از جمله اين اختلافات تشكيكي است. بر اين مبنا، وجود، حقيقتي ذومرتبه است كه يك مرتبة آن واجبالوجود و بقية مراتب ـ از صادر اول تا هيولي ـ افراد و مراتب همان حقيقتند. در اين نوشتار، سابقة تاريخي بحث تشكيك نزد ابنسينا و شيخ اشراق و بررسي اجمالي براهين هريك، داوري ملاصدرا بين طرفين، پايهها و مباني بحث تشكيك ـيعني اشتراك معنوي و اصالت وجود ـ و براهين ملاصدرا در اثبات تشكيك مورد بررسي قرار گرفته و با دفاع عقلي و تحليلي از موضع حكمت متعاليه سعي شده برخي انتقادات به مباني و استدلالهاي ملاصدرا پاسخ داده شود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
26 - «وحدت وجود»، «وحدت شهود» و سخنگفتن از خداوند
قاسم كاكايي طيبه معصومييكي از مهمترين مباحث در فلسفه، كلام و عرفان اسلامي، بحث سخنگفتن از خداست. در اين رابطه، «وحدت وجود» و «وحدت شهود» بعنوان دو نگرش به نحوة ارتباط بندة سالك عارف با خداوند و سخنگفتن از وي مطرح گشتهاند. هر يك از ايندو ديدگاه نمايندگاني در سنت عرفان اسلامي داشته و هر كدام چکیده کامليكي از مهمترين مباحث در فلسفه، كلام و عرفان اسلامي، بحث سخنگفتن از خداست. در اين رابطه، «وحدت وجود» و «وحدت شهود» بعنوان دو نگرش به نحوة ارتباط بندة سالك عارف با خداوند و سخنگفتن از وي مطرح گشتهاند. هر يك از ايندو ديدگاه نمايندگاني در سنت عرفان اسلامي داشته و هر كدام معتقدات خاصي در باب وحدت عارفانه دارند. در اين نوشتار، ابتدا با طرح نظرية وحدت وجود (بر پاية آراء ابن عربي) و سپس وحدت شهود (بر اساس ديدگاه علاءالدوله سمناني)، اختلاف آنها در باب وحدت مورد بحث قرار گرفته و سپس مفهوم «خداي متشخص» بعنوان يكي از استلزامات و معتقدات نظرية وحدت شهود، در مقابل خداي مطلق وحدت وجود، بررسي خواهد شد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
27 - زمينهها و علل طرح نظريات فلسفي ناسازگار در آثار ملاصدرا
سعيد انواريملاصدرا دربارة برخي از مباحث فلسفي در آثار مختلف خويش نظريات متفاوتي بيان كرده است كه در يك نظام فلسفي واحد قابل جمع با يكديگر نيستند. در اين مقاله با طرح اينگونه مباحث، علت متفاوت بودن نظريات ملاصدرا در موارد ذيل بررسي خواهد شد: موضوع حركت جوهري؛ حركت توسطيّه؛ عامل ايج چکیده کاململاصدرا دربارة برخي از مباحث فلسفي در آثار مختلف خويش نظريات متفاوتي بيان كرده است كه در يك نظام فلسفي واحد قابل جمع با يكديگر نيستند. در اين مقاله با طرح اينگونه مباحث، علت متفاوت بودن نظريات ملاصدرا در موارد ذيل بررسي خواهد شد: موضوع حركت جوهري؛ حركت توسطيّه؛ عامل ايجاد زمان؛ ماهيت علم؛ علم الهي به جزئيات؛ فاعليت الهي؛ رابطة علت و معلول؛ ملاك نيازمندي ممكن به واجب؛ معاني ماهيت؛ نحوة اتصاف ماهيت به وجود؛ وحدت وجود؛ تجرد و حدوث نفس. با بررسي اين موارد مشخص ميشود كه طرح نظريات مختلف در آثار ملاصدرا ناشي از يكي از عوامل زير است: 1. تغيير ديدگاه ملاصدرا در طول زمان (وي نخست به اصالت ماهيت و سپس به اصالت وجود و تشكيك وجود قائل شده است و در نهايت به نظرية وحدت شخصي وجود دست يافته است)؛ 2. رعايت جنبة تعليمي در بيان مطالب؛ 3. طرح نظريات بر اساس مباني مختلف (مبناي قوم، مبناي وحدت تشكيكي وجود و مبناي وحدت شخصي وجود)؛ 4. تلاش براي نگارش يك دورة مدون از مباحث فلسفي. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
28 - معناشناسي عنوان «واجب الوجود بالذات»
سيد محمد انتظامعنوان تركيبي «واجب الوجود بالذات» مهمترين عنوانيست كه فيلسوفان مسلمان از فارابي تا عصر حاضر در خداشناسي فلسفي بكار گرفتهاند و با محوريت آن از وجود، صفات و فعل خدا سخن گفتهاند. در اين مقاله تلاش شده است با نگاهي به منابع فلسفي و كلامي، نكات مهم و مطرح شده دربارة اين عن چکیده کاملعنوان تركيبي «واجب الوجود بالذات» مهمترين عنوانيست كه فيلسوفان مسلمان از فارابي تا عصر حاضر در خداشناسي فلسفي بكار گرفتهاند و با محوريت آن از وجود، صفات و فعل خدا سخن گفتهاند. در اين مقاله تلاش شده است با نگاهي به منابع فلسفي و كلامي، نكات مهم و مطرح شده دربارة اين عنوان تركيبي تحليل و بررسي شود تا ضمن آشنايي با لغزشهايي از قبيل «خلط مفهوم و مصداق» و «خلط معقول دوم فلسفي با معقول اول» كه بدين واسطه رخ داده است، بمعناي دقيق و قابل دفاع اين عنوان دست يابيم. در وهلة نخست، بداهت، اشتراك معنوي و معقول دوم بودن دو تكواژة اين عنوان تركيبي ـكه عبارتند از «وجود» و «وجوب»ـ به اثبات رسيده است و اهميت آن را در معناشناسي عنوان واجب الوجود بالذات نشان دادهايم و پس از آن، مهمترين تعريفهاي ارائه شده براي عنوان مذكور را تحليل و بررسي كردهايم؛ از اين تعريفها (شش تعريف) دو تعريف نخست و چهارم را نقد كرده و به منشأ لغزشهايي كه در اين تعريفها رخ داده، اشاره كردهايم و ضمن تأييد تعريفهاي دوم، سوم و پنجم، در نهايت در ساحت مفهومي، بپيروي از فارابي، ابنسينا و ملاصدرا، تعريف واجب الوجود بالذات به «حقيقتي كه عين وجود است» را بعنوان بهترين تعريف برگزيدهايم و به اين ترتيب، از ساحت «مفهوم» به سـاحت «وجـود» عبـور كـرده و تفسيـري بـا رويكـرد وجودشناسانه از آن ارائه كردهايم. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
29 - تبيين و بررسي برهان علامه طباطبايي در ارجاع نظريه «تشكيك در وجود» به نظرية «وحدت شخصي وجود»
حسين کلباسی اشتری مهدي ساعتچينظرية وحدت شخصي وجود، اساس هستيشناسي عرفاني است، از اينرو گروهي از محققين اهل عرفان در مقام تبيين و دفاع از عقيدة خويش به اثبات برهانيِ اين نظريه اقدام نمودهاند. حكيم و عارف معاصر، علامه طباطبايي نيز در آثار خود به اقامة براهيني در اثبات اين مدعا پرداخته است. ازجملة چکیده کاملنظرية وحدت شخصي وجود، اساس هستيشناسي عرفاني است، از اينرو گروهي از محققين اهل عرفان در مقام تبيين و دفاع از عقيدة خويش به اثبات برهانيِ اين نظريه اقدام نمودهاند. حكيم و عارف معاصر، علامه طباطبايي نيز در آثار خود به اقامة براهيني در اثبات اين مدعا پرداخته است. ازجملة اين براهين، برهاني است كه در آن از طريق واكاويِ برهان حكماي متألّه مبني بر وحدت سنخي وجود و تشكيكي بودنِ آن، مدعاي عرفا مبني بر وحدت شخصي وجود به اثبات رسيده است. اين برهان از حيث روش استدلال و همچنين پرداختن به فروع و نتايجِ گوناگون مطلب، بويژه روشن ساختن نسبت ميان نظرية عارف و نظرية حكيم، بديع و قابل توجه است. مقالة حاضر پس از تقرير هر يك از دو نظريه، به تبيين و تحليل برهان مذكور پرداخته و برخي از نتايج متفرع بر آن را مورد بررسي قرار ميدهد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
30 - بررسي و نقد ديدگاه فياض لاهيجي درباره وحدت وجود عرفاني
محمود صیدی هادی هاشمیوحدت وجود يكي از مهمترين مسائل عرفان نظري است كه عرفا تلاش بسياري براي تبيين آن با توجه به مباني عرفاني نمودهاند. با وجود اين، مسئله اساسي تبيين برهاني اين نظريه عرفاني است. فياض لاهيجي، يكي از برجستهترين متكلمان و فلاسفه شيعي، نخست اشكالاتي را با توجه به مباني فلسفه چکیده کاملوحدت وجود يكي از مهمترين مسائل عرفان نظري است كه عرفا تلاش بسياري براي تبيين آن با توجه به مباني عرفاني نمودهاند. با وجود اين، مسئله اساسي تبيين برهاني اين نظريه عرفاني است. فياض لاهيجي، يكي از برجستهترين متكلمان و فلاسفه شيعي، نخست اشكالاتي را با توجه به مباني فلسفه مشائي بر نظريه وحدت وجود وارد كرده، سپس آن را همان وحدت تشكيكي وجود در حكمت متعاليه دانسته و در نهايت به نقد فلسفي ـ كلامي نظريه محقق دواني در اينباره پرداخته است. پژوهش حاضر نشان ميدهد كه انتقادات لاهيجي به ديدگاه وحدت وجود ناشي از غفلت وي نسبت به مباني عرفاني بوده و تشكيك وجود با وحدت آن در نظر عارفان متفاوت است، بنابرين نميتوان وحدت وجود را همان تشكيك وجود دانست. نظريه دواني نيز ناشي از مغالطه اشتراك اسم ميان اصطلاحات عرفاني با فلسفي و كلامي است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
31 - مقايسة ديدگاه ابن سينا و ملاصدرا پيرامون رابطة نفس و بدن و سنجش كارآمدي مباني هريك در نيل به مطلوب
فروغ السادات رحيم پوريكي از موارد اختلاف نظر ميان ابنسينا و ملاصدرا در بحث انسانشناسي، نوع نگرش هريك به رابطه ميان نفس و بدن است كه اين اختلاف، از مباني نظام فلسفي ايشان ناشي ميشود. رابطة نفس و بدن در نگاه ملاصدرا، رابطهيي ذاتي و وجودي است و قول به عليّت (مادي) بدن عنصري براي مرتبة طبي چکیده کامليكي از موارد اختلاف نظر ميان ابنسينا و ملاصدرا در بحث انسانشناسي، نوع نگرش هريك به رابطه ميان نفس و بدن است كه اين اختلاف، از مباني نظام فلسفي ايشان ناشي ميشود. رابطة نفس و بدن در نگاه ملاصدرا، رابطهيي ذاتي و وجودي است و قول به عليّت (مادي) بدن عنصري براي مرتبة طبيعي نفس، ناشي از همين موضعگيري است، در حاليكه مطابق مباني ابنسينا، نفس صرفاً در كسب كمالات وجودي و نه در اصل وجود، نيازمند بدن است و عليّت ذاتي ميان اين دو برقرار نيست. مسئلة ديگر اينست كه شيخالرئيس، تركيب نفس و بدن را اتحادي ميداند و صدرالمتألهين در اتحادي بودن تركيب با او هم رأي است اما معتقد است كه تنها با قبول برخي مباني حكمت متعاليه ميتوان اتحادي بودن تركيب مذكور را موجه كرد. مسئلة مهم بعدي اينست كه اگر نفس و بدن، رابطة وجودي دارند نه رابطة عارضي و اضافي، آيا تعلق نفس به بدن قطع شدني است؟ و اگر ذو مراتب بودن نفس مسجّل و مسلّم است، آيا نبايد بدن را نيز ذومراتب دانست تا همراهي با نفس در مراتب مختلف براي آن امكانپذير باشد؟ بسبب تفاوت مبنا، پاسخ شيخ الرئيس و ملاصدرا به اين قبيل پرسشهاي زيربنايي، تفاوتهايي دارد و اين مقاله قصد دارد به جستجو و تحليل آنها و سنجش كارآمدي مباني ايشان در نيل به مطلوب بپردازد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
32 - تبيين ديدگاه عبدالرزاق لاهيجي دربارة عالم مُثل معلّقه و نقد آن
زکریا بهارنژاداعتقاد يا عدم اعتقاد به عالم مُثل معلّقه از جمله مسائل فلسفي است كه بر نوع نگرش فيلسوف و روش وي در پژوهش فلسفي تأثيرگذار است، بنابرين لازم است با رويكردي جديد و با بهرهگيري از منابع اصلي، بيشتر دربارة آن تحقيق و بررسي شود. در همين راستا، مقالة حاضر تلاش ميكند نخست، تصو چکیده کاملاعتقاد يا عدم اعتقاد به عالم مُثل معلّقه از جمله مسائل فلسفي است كه بر نوع نگرش فيلسوف و روش وي در پژوهش فلسفي تأثيرگذار است، بنابرين لازم است با رويكردي جديد و با بهرهگيري از منابع اصلي، بيشتر دربارة آن تحقيق و بررسي شود. در همين راستا، مقالة حاضر تلاش ميكند نخست، تصويري واضح و روشن از «عالم مُثل معلقة و تفاوت آن با «مُثل افلاطوني» نزد سهروردي ارائه دهد، سپس به تبيين ديدگاه حكيم عبدالرزاق لاهيجي و نقدهاي وي بر عالم مُثل معلّقه شيخ اشراق ميپردازيم و در مرحلة سوم به نقدهاي لاهيجي پاسخ ميدهيم. نويسنده مدعي نيست كه در اين موضوع سخن آخر را گفته ولي ميتواند ادعا كند كه در مورد ديدگاه حكيم لاهيجي دربارة نظرية مُثل معلّقه و نقد آن، پژوهش شايستهيي صورت نگرفته است. هرچند حكيم متأله ملاهادي سبزواري، پيش از اين در كتاب اسرار الحكم به نقدهاي لاهيجي پاسخ داده، ليكن پاسخهاي وي جامع و فراگير نيست؛ افزون بر اينكه مغلق و فهم آن دشوار است. اميد است با اين تلاش، راه پژوهش در اين حوزه گشوده شود و كاستيهاي احتمالي تحقيق حاضر در پژوهشهاي آينده مرتفع گردد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
33 - بررسي انتقادي اشكالات مطرح شده به برهان حكيم قمشهاي دربارة اثبات وجوب وجود خداوند
رضا حصاری سید مجتبی میردامادی ابوالفضل رضاییبراي اثبات وحدت شخصي وجود، براهين مختلف و گوناگوني اقامه شده است. بيشتر اين براهين كه توسط عارفاني همانند داود قيصري، حمزه فناري و ابنتركه بيان شدهاند، با اشكالاتي مانند خلط ميان مفهوم و مصداق مواجه است. در اين ميان حكيم محمدرضا قمشهاي در حاشية خويش بر كتاب تمهيد الق چکیده کاملبراي اثبات وحدت شخصي وجود، براهين مختلف و گوناگوني اقامه شده است. بيشتر اين براهين كه توسط عارفاني همانند داود قيصري، حمزه فناري و ابنتركه بيان شدهاند، با اشكالاتي مانند خلط ميان مفهوم و مصداق مواجه است. در اين ميان حكيم محمدرضا قمشهاي در حاشية خويش بر كتاب تمهيد القواعد و ذيل مبحث براهين اثبات وحدت شخصي وجود، برهاني ارائه كرده كه اثبات ضرورت ازلي خداوند را بهمراه دارد. در عين حال، چهار اشكال به اين برهان وارد شده است. اشكال نخست در مورد معناي طبيعت اطلاقي وجود است كه بصورت مبهم بيان شده است. اشكال دوم دربارة خلط ميان مفهوم و مصداق است. بخش نخست اشكال سوم، به تماميت اين برهان بر مفروض بودن تحقق اصل طبيعت باز ميگردد و بخش دوم اشكال، سازگاري تحقق اصل طبيعتِ وجود با وجودهاي مقيد را هدف قرار داده است. اشكال چهارم، به نبود نوآوري و ابتكار در ارائة اين برهان پرداخته است. مقالة حاضر با روش تحليلي ـ تطبيقي، هر يك از اين اشكالات را بررسي نموده و به سه اشكال نخست پاسخ داده است. از اين جهت، برهان حكيم قمشهاي تمام و صحيح تلقي ميشود كه در اين نوشتار بتفصيل تبيين شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
34 - خوانشي تحليلي از ديدگاه ملاصدرا و متأخرين پيرامون معناياسمي و حرفي وجود (تأملاتي در مباحث زباني حكمت متعاليه)
روحاللّه دارائيملاصدرا در آراء خود به مباحث زباني توجه داشته و دربارة معناي اسمي و حرفي سخن گفته است. مفسرين، آراء وي در اينباره را خالي از تهافت ندانستهاند تا جايي كه بخشي از آراء او را بر ديگري ترجيح داده و ادق از ديگري دانستهاند. اين نوشتار با طرح و مقايسة آراء ملاصدرا در باب معن چکیده کاململاصدرا در آراء خود به مباحث زباني توجه داشته و دربارة معناي اسمي و حرفي سخن گفته است. مفسرين، آراء وي در اينباره را خالي از تهافت ندانستهاند تا جايي كه بخشي از آراء او را بر ديگري ترجيح داده و ادق از ديگري دانستهاند. اين نوشتار با طرح و مقايسة آراء ملاصدرا در باب معناي اسمي و حرفيِ وجود، چارچوبي براي طرح مباحث هستيشناسي، معرفتشناسي و زبانشناسي ارائه داده و با بهرهگيري از مباحث زبانيِ علمِ اصولِ فقه، رويكردي تحليلي ـ زباني را براي برونرفت از اين تهافت ارائه كرده است. ملاصدرا بر اين باور است كه از يكسو ميتوان از طريق اشتراك معنويِ معناي حرفي وجود (است) به اشتراك معنويِ معناي اسمي وجود (هست)، استدلال كرد و از سوي ديگر، اختلاف بين وجود رابط و محمولي، نوعي است. اين ديدگاه ملاصدرا محل نزاع و تفسيرهاي متفاوتي واقع شده و پرسشهايي را پيش روي صاحبنظران قرار داده است؛ از جمله اينكه آيا اين دو ديدگاه همخواني دارند؟ آيا اين نظريه با تشكيك وجود و اشتراك معنوي وجود، سازگار است؟ آيا وجود رابط و محمولي از يك سنخند؟ آيا دو تقسيمبندي وجود در حكمت متعاليه، يعني تقسيم سه شقي وجود به رابط، رابطي و نفسي و تقسيم دو شقي وجود به رابط و مستقل با يكديگر در تضادند؟ آيا دو تقسيم يادشده، با آراء ملاصدرا در حوزة معناي اسمي و حرفي سازوارند؟ پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
35 - «من» و معيار تشخيص آن از «غير» از منظر سهروردي، ملاصدرا، دكارت
سکینه غریبی سهراب حقیقت منصور ایمانپورپژوهش حاضر به بيان هويت و مصداق «من» و نيز ملاك تشخيص «منِ حقيقي» از غير، از ديدگاه سهروردي، ملاصدرا و دكارت پرداخته است. از نظر اين سه فيلسوف، «من» هويت ظاهر و خودپيدايي است كه انسان با علم حضوري بدان خودآگاهي مييابد. مصداق منِ حقيقي نزد سهروردي نور مجرد است كه با ظه چکیده کاملپژوهش حاضر به بيان هويت و مصداق «من» و نيز ملاك تشخيص «منِ حقيقي» از غير، از ديدگاه سهروردي، ملاصدرا و دكارت پرداخته است. از نظر اين سه فيلسوف، «من» هويت ظاهر و خودپيدايي است كه انسان با علم حضوري بدان خودآگاهي مييابد. مصداق منِ حقيقي نزد سهروردي نور مجرد است كه با ظهور دائمي ذات، از خودآگاهي مستمر برخوردار ميباشد. در فلسفة ملاصدرا، مصداق آن مرتبهيي از وجود است كه در بستر حركت جوهري دائماً متطور بوده و مملكتي ذومراتب است كه هويتي ثابت ندارد، و نزد دكارت بُعد مجردي است كه بنحو دائمي در حال انديشيدن است. بنابرين، در واقع هر سه فيلسوف «من» حقيقي را منِ مدرك، عالم و انديشنده ميدانند. ملاك تمييز منِ حقيقي نيز نزد آنها يكي است، زيرا سهروردي و ملاصدرا علم مستمر و عدم غفلت از خود را كه در واقع همان خودآگاهي است، ملاك تمييز منِ حقيقي ميدانند، اما ملاك دكارت وضوح و تمايز است كه بنظر ميرسد همان أمري است كه سهروردي و ملاصدرا آن را علم حضوري مستمر يا خودآگاهي مينامند. در نتيجه، ميتوان گفت كه ملاك تمايز «من حقيقي» از نظر هر سه فيلسوف يكسان است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
36 - بررسي انتقادات حكيم خواجويي دربارة نظرية وحدت وجود عرفاني
محمود صیدی محمدجواد پاشایی«وحدت وجود» بعنوان اساس و بنيان عرفان نظري، در طول تاريخ تفكر اسلامي همواره محل بحثهاي فراواني ميان انديشمندان بوده است. ملااسماعيل خواجويي، از متفكران و متكلمان عصر صفويه و دوران بعد از ملاصدراست كه به نقادي اين نظريه پرداخته و آن را از جهات گوناگون بچالش كشيده است. خو چکیده کامل«وحدت وجود» بعنوان اساس و بنيان عرفان نظري، در طول تاريخ تفكر اسلامي همواره محل بحثهاي فراواني ميان انديشمندان بوده است. ملااسماعيل خواجويي، از متفكران و متكلمان عصر صفويه و دوران بعد از ملاصدراست كه به نقادي اين نظريه پرداخته و آن را از جهات گوناگون بچالش كشيده است. خواجويي براساس تباين وجودي واجبالوجود با موجودات ممكن، وجود مطلقنبودن واجبالوجود، اقامه نشدن استدلال عقلاني در اثبات وحدت وجود و نارسايي استدلالهاي برخي از عارفان و متصوفان در اثبات وحدت وجود، اين نظريه را نامقبول و نادرست ميداند. اما در پژوهش حاضر بيان شده كه انتقادات خواجويي ناشي از مغالطه و خلط ميان معاني مختلف اصطلاحات علوم فلسفه و كلام با عرفان نظري است؛ هر چند كه در برخي موارد ـ مانند اقامهنشدن استدلال عقلاني از سوي عارفان در اثبات وحدت وجود— انتقاد او صحيح بنظر ميرسد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
37 - بررسي و نقد ديدگاه حائري يزدي دربارة كاربرد معناي صدرايي «امكان» در تبيين برهان صديقين سينوي
حمید رضا خادمی«برهان صديقين»، برهاني است كه در آن بدون نياز به واسطه، ذات واجبالوجود اثبات ميشود. اين عنوان را نخستينبار ابنسينا براي تقرير جديدِ برهاني كه پيشتر فارابي اقامه كرده بود، برگزيد. برهان صديقين بهترين و موجزترين برهان فلسفي و عقلي براي اثبات وجود خداست. در اين برهان از چکیده کامل«برهان صديقين»، برهاني است كه در آن بدون نياز به واسطه، ذات واجبالوجود اثبات ميشود. اين عنوان را نخستينبار ابنسينا براي تقرير جديدِ برهاني كه پيشتر فارابي اقامه كرده بود، برگزيد. برهان صديقين بهترين و موجزترين برهان فلسفي و عقلي براي اثبات وجود خداست. در اين برهان از خود «وجود» به «واجبالوجود» استدلال ميشود، بگونهيي كه هيچيك از افعال الهي ـ از قبيل حركت، حدوث و ... ـ حد وسط قرار نميگيرند. حائري يزدي براساس تبيين معناي «امكان» در فلسفه» مشاء و حكمت متعاليه، براي رفع اشكالات مطرح شده دربارة اين برهان تلاش نموده و با توجه به تحليل دقيق معناي امكان، معتقد است از طريق آن ميتوان واجبالوجود را اثبات كرد؛ بهمين دليل تمسك به محالبودن دور و تسلسل ضرورتي ندارد. مقاله» حاضر با روش تحليلي ـ تطبيقي و با توجه به معيارهاي معتبر نزد ملاصدرا در صدق برهان صديقين، به تحليل و بررسي تقرير حائري يزدي پرداخته و نشان داده كه ديدگاه او خالي از اشكال نيست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
38 - بررسي نقش آموزههاي قرآنكريم در ساحت خداشناسي فلسفي
علیرضا اسعدیبرخي مخالفان فلسفه و بسياري از خاورشناسان چنين ميپندارند كه فلسفة اسلامي تكرار سخنان و نظريات فلاسفة يونان است و نه تنها از تعاليم اسلامي بكلي دور است، بلكه گاهي در تضاد و تعارض با تعاليم قرآني است. هدف اين نوشتار آنست تا با تبيين حد و حدود نقش و تأثيرگذاري قرآنكريم چکیده کاملبرخي مخالفان فلسفه و بسياري از خاورشناسان چنين ميپندارند كه فلسفة اسلامي تكرار سخنان و نظريات فلاسفة يونان است و نه تنها از تعاليم اسلامي بكلي دور است، بلكه گاهي در تضاد و تعارض با تعاليم قرآني است. هدف اين نوشتار آنست تا با تبيين حد و حدود نقش و تأثيرگذاري قرآنكريم بر يك بحث عقلي و فلسفي، و نيز بررسي آثار فلاسفة مسلمان، نشان دهد كه آنها بمنظور بسط و تكامل مباحث فلسفي ـو بطورخاص، خداشناسي فلسفيـ از تعاليم قرآني بهره بردهاند و گسترش كمّي و كيفي مسائل، استدلالها، نظريهها و قواعد فلسفي در اين حوزه وامدار تعاليم قرآني است. اين تأثير و بهرهگيري بميزاني است كه به تحول محتوايي و ساختاري فلسفة يونان منتهي شده و رويكرد و نگرش كلي فلسفة اسلامي را از فلسفة يوناني متمايز ساخته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
39 - «ديگري» و «تفرد» در فلسفة ملاصدرا
زهرا کریمی مجید ضیایی قهنویه علیرضا حسن پورمسئلة «ديگري» در فلسفة غرب نخستينبار توسط ايمانوئل لويناس و بعنوان موضوع و كليدواژة اصلي فلسفة او مطرح شد. كاركرد اين مسئله در توجيه بسياري از اصول اخلاقي انكارناپذير است و بنظر ميرسد عمدة مشكلات و معضلات كنوني در روابط اجتماعي و بينالمللي با نظر عميق در اين مسئله قاب چکیده کاملمسئلة «ديگري» در فلسفة غرب نخستينبار توسط ايمانوئل لويناس و بعنوان موضوع و كليدواژة اصلي فلسفة او مطرح شد. كاركرد اين مسئله در توجيه بسياري از اصول اخلاقي انكارناپذير است و بنظر ميرسد عمدة مشكلات و معضلات كنوني در روابط اجتماعي و بينالمللي با نظر عميق در اين مسئله قابل حل باشد. بنظر ميرسد گرچه اين بحث، در دوران معاصر شكل گرفته اما بسياري از آراء و انديشههاي فلسفي متقدم توان پاسخگويي به مسائل در اينباره را دارند كه ازجمله ميتوان به نظام فلسفي ملاصدرا اشاره كرد كه متشكل از مباني و اصولي است كه بر پايه» تفكر وجودشناسانة او بنا شده است. بكارگيري مباني حكمت متعاليه در متن زندگي بعنوان روشي براي زيستن، دستكم حامل تغييراتي در نگرش، براي ما خواهد بود. بعنوان مثال از كنار هم قراردادن چند اصل فلسفي همچون اصالت و تشكيك وجود در كنار نظريه» مظهريت موجودات، به تعريفي جديد از اصل «تفرد» دست خواهيم يافت. همچنين با مقايسه» اصل «فرديت» با اصل «وحدت وجود» صدرايي ميتوان به نتايچ قابل توجهي در اين بحث دست يافت پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
40 - مقاله علمی- پژوهشی ارائه راهبردآموزش فرهنگی-تربیتی در تعلیم و تربیت توحیدی
حمیدرضا حاجی باباییدر تعلیم و تربیت توحیدی ، انسان موجودی است دارای اختیار، که مستعد دریافت بینش عمیق(بصیرت)، هدایت و تقویت گرایش ها و شکوفا سازی استعدادهای فطری به صورت هماهنگ می باشد و تاکید پیامبر اکرم(ص) بر تکمیل مکارم اخلاق: (( انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق))(مجلسی، ج 68، ص 382)، بیا چکیده کاملدر تعلیم و تربیت توحیدی ، انسان موجودی است دارای اختیار، که مستعد دریافت بینش عمیق(بصیرت)، هدایت و تقویت گرایش ها و شکوفا سازی استعدادهای فطری به صورت هماهنگ می باشد و تاکید پیامبر اکرم(ص) بر تکمیل مکارم اخلاق: (( انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق))(مجلسی، ج 68، ص 382)، بیانگر رسیدن انسان به قله رفیع معرفت و کمال از طریق رشد همه جانبه استعداد ها است که مهمترین هدف خلقت و رسالت است. با استناد بر این مبانی، جریان تعلیم و تربیت متناسب با ویژگی های جسمی، ذهنی و اجتماعی متعلمان هدایت و راهبری می شود. در این حالت بر اثر کیفی شدن آموزش و عمقی شدن یادگیری، محتوای تئوریک دروس، روح معنوی و پرورشی پیدا می کنند و ضمن پرورش ذهن متعلم ، نگرش او را به جهان هستی ارتقا می دهد . بدین منظور طرح راهبردی آموزش دروس مبتنی بر رویکرد فرهنگی ـ تربیتی با تكيه بر مكتب انسان ساز اسلام و معارف غني فرهنگی آن، ضمن ارتقای نقش تربیتی معلّم، ميان علم و دين، تعلیم و تربيت وجهان بینی پیوند ایجاد می کند، در نتیجه متعلمان در ارتباطي تنگاتنگ ، محتوای دروس را متناسب با فرهنگ ديني خود و در مسیر جهان بینی توحیدی دريافت می نمایند. بدین منظور با سامان دهی و اثربخشی پيام های تربيتی مستتر در متن دروس، به وسیله ی معلّم ، زمينه و بستر مناسبی جهت تربيت پذيری، مطابق با فرهنگ ناب اسلامی ـ ايرانی فراهم می آید، کریمه ی قرآنی معلم بشریت را الگوی بینش و گرایش انسان ها معرفی می نماید، ((لَقَدْ كاَنَ لَكمُْ فِي رسولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة)) ( احزاب 33، 21) و تربیت توحیدی را تاثیر گذار در شناخت حق و باطل و دارای نورانیت و درک عمیق و بصیرت بخش می داند، ((يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانا...))(انفال8،29) و دو هدف اساسی انبیا را ((تزکیه)) و ((تعلیم)) معرفی می نماید، ((...وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَة...))(آل عمران3،164)، که این دو هدف در هدف بالاتری با یکدیگر منطبق می گردند،(( قُلْ إِنَّ صَلَاتىِ وَ نُسُكِى وَ محَْيَاىَ وَ مَمَاتىِ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين))(انعام10، 162)، که همه چیز در جهت جهان بینی توحیدی با تکیه بر تربیت ربوبی قرار می گیرد. در چنین فرهنگی هر بینشی(بصیرت) علم است، اما هر علمی بینش نیست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
41 - بررسی عوامل موثر بر اثربخشی امضا الکترونیک در رونق فضای کسب و کار بین بنگاهی(مطالعه موردی:صنعت نفت)
عصمت مسعودیدر پژوهشحاضر درپژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر بر اثر بخشی امضای دیجیتالی در رونق فضای کسب وکار بین بنگاهی در صنعت نفت پرداخته شد. نوع تحقيق برمبناي هدف كاربردي است و از روش توصيفي زمينه يابي استفاده شده است كه ديدگاه كارشناسان صنعت نفت را نسبت به تاثير بكارگيري امضا ی چکیده کاملدر پژوهشحاضر درپژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر بر اثر بخشی امضای دیجیتالی در رونق فضای کسب وکار بین بنگاهی در صنعت نفت پرداخته شد. نوع تحقيق برمبناي هدف كاربردي است و از روش توصيفي زمينه يابي استفاده شده است كه ديدگاه كارشناسان صنعت نفت را نسبت به تاثير بكارگيري امضا ی دیجیتالی در رونق فضاي كسب و كار بين بنگاهي تجزیه وتحلیل شد. در این تحقیق، برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نمونه ها، از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، از نرم افزار spss استفاده گردیده است. برای انتخاب آزمون فرضیه ها با توجه به غير نرمال بودن داده ها از آزمونهای نا پارامتریک استفاده شد و برای انجام آزمون تفاوت میانگین بین تحصیلات و بکارگیری امضا الکترونیک با توجه به اینکه سطح تحصیلات به صورت طبقه بندی بود و بالاتر از دو طبقه بود از ازمون تحلیل واریانس یک راه استفاده شد و برای مقایسه میانگین ها با یکدیگر و مشخص کردن سطح معناداری تفاوتها از آزمون توکی استفاده شد و برای بررسی سابقه شغلی افراد با توجه به اینکه افراد از نظر سوابق کاری در دو طبقه قرارگرفته اند از آزمون T گروههای مستقل استفاده شده است.در نهایت نتیجه نهایی آزمون فرضیه ها نشان داد تاثير بکارگیری امضاء الکترونیک در رونق کسب و کار دو بنگاه با توجه بر تمام متغیر ها ( به جزء تصديق هويت و انكار ناپذيري در فرایند واحدهای کسب و کار) تاثیر زیادی داشته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
42 - هستیشناسی ارواح معانی قرآن کریم در دیدگاه ملاصدرا و تأثیر آن در مبحث کیفیت وضع الفاظ
مریم کاشفی عطیه زندیهقاعدة «وضع الفاظ برای ارواح معانی در قرآن کریم» در آثار ملاصدرا ارتباطي تنگاتنگ با فلسفة او دارد و بهمين دليل با مبنا قراردادن هستی شناسی صدرایی میتوان به مصداق وجودی معانی الفاظ و درنتیجه کیفیت معرفت به آنها دست یافت. به اعتقاد ملاصدرا عالم، قرآن و وجود مقدس نبوی(ص چکیده کاملقاعدة «وضع الفاظ برای ارواح معانی در قرآن کریم» در آثار ملاصدرا ارتباطي تنگاتنگ با فلسفة او دارد و بهمين دليل با مبنا قراردادن هستی شناسی صدرایی میتوان به مصداق وجودی معانی الفاظ و درنتیجه کیفیت معرفت به آنها دست یافت. به اعتقاد ملاصدرا عالم، قرآن و وجود مقدس نبوی(ص) سه وجهه از هستیند که در مقام «وجود منبسط»، «کلام مستقیم الهی» و «حقیقت محمدیه» به وجودی واحد و بسیط موجودند و در مرتبة ملکوت اسفل متفرق شده و در قالب عالم مثال جزئیه، قرآن لفظی و وجود پیامبر اکرم(ص) تمثيل مييابند و آنگاه به عالم ماده نزول پیدا میکنند. از نظر ملاصدرا، هر مرتبة نازله، مثال مرتبة مافوق است و الفاظ نیز از اين قاعده مستثني نيستند. راه دستیابی از طریق الفاظ به مراتب مافوق کلام الهی، استفاده از قاعدة وضع الفاظ برای ارواح معانی (معانی مطلق و عام) است. تعریف صدرالمتألهين از ارواح معانی، با تعریف او از کلی طبیعی و مثل افلاطونی مطابقت دارد. اطلاق و عمومیت ارواح معانی در مطابقت با کلی طبیعی، ناشی از خست ماهیت و در مطابقت با کلی افلاطونی، ناشی از سعة وجودی است. با تطبیق میان ارواح معانی و کلی طبیعی میتوان نتیجه گرفت كه وضع الفاظ، بشری بوده و ملاک وضع الفاظ، حقیقت است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
43 - ناموس طبيعت بمثابه راهكار سعادت بشر
آیتالله سیدمحمد خامنهایجهان آفرينش و طبيعت براساس قواعد و قوانين (نواميس يا سنن الهي) خلق شده و نظام خلقت بر آنها استوار است. مشيت و تقدير الهي بر اين قرار گرفته كه تمام اجزاء و اعضاي جهان هستي، با يكديگر و با مجموعة جهان خلقت، در ارتباطي و تعاملي دوسويه باشند. انسان نيز بعنوان عضوي از اين جه چکیده کاملجهان آفرينش و طبيعت براساس قواعد و قوانين (نواميس يا سنن الهي) خلق شده و نظام خلقت بر آنها استوار است. مشيت و تقدير الهي بر اين قرار گرفته كه تمام اجزاء و اعضاي جهان هستي، با يكديگر و با مجموعة جهان خلقت، در ارتباطي و تعاملي دوسويه باشند. انسان نيز بعنوان عضوي از اين جهان، هم ميتواند بر آن اثر بگذارد و هم ميتواند از آن تأثير بپذيرد. اين تأثير و تأثر بر اساس قانون (ناموس) و قاعده» اصلي اين جهان، يعني تساوق «وجود» و «خير» مقدر شده است؛ آنجا كه خير هست، وجود نيز هست (و برعكس) و آنجا كه خير نباشد، «شر»، يعنيلاوجود و عدم است (و برعكس.) يگانه راه رسيدن انسان به سعادت حقيقي، هماهنگي و همراهي با نظام طبيعت و قواعد حاكم بر آن است؛ سنت الهي يا قانون و ناموس طبيعت بگونهيي است كه انحراف از آن، شر، بلا، ضرر، آفت، بيماري و ... را در پي خواهد داشت. جهان (انسان كبير) در برابر اعمال خوب و بد انسان (عالم صغير) واكنش نشان ميدهد؛ «گناه» كه همان تمرد از فرامين الهي يا انحراف از قواعد تكوين و طبيعت است، موجب شقاوت و بدبختي انسان خواهد بود و عذاب و كيفر الهي را در پي خواهد داشت. در اينجاست كه اسماء و صفات جلاليّه» خداوند، ظهور و تجلي مييابد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
44 - مبانی شعورمندی هستی در حکمت متعالیه و آثار آن در توسعة پایدار محیطزیست
لیلا نیکویی نژاد احمد شهگلیبحران محیطزیست در دو قرن اخیر از مهمترین مسائلی بوده که گریبانگیر جامعۀ بشری شده و خطر تخریب و سلب حیات انسانی را بدنبال داشته است. بنابرین انسان باید در پی راهی باشد که رفتارهای نادرست و گاه غیراخلاقی در این زمینه را کنترل کند. ملاصدرا معتقد است طبیعت، اشیاء و جمادات چکیده کاملبحران محیطزیست در دو قرن اخیر از مهمترین مسائلی بوده که گریبانگیر جامعۀ بشری شده و خطر تخریب و سلب حیات انسانی را بدنبال داشته است. بنابرین انسان باید در پی راهی باشد که رفتارهای نادرست و گاه غیراخلاقی در این زمینه را کنترل کند. ملاصدرا معتقد است طبیعت، اشیاء و جمادات نیز از علم و شعور برخوردارند، بنابرین رویکرد حکمت متعالیه به طبیعت، رویکردی قدسی است. بهمین دلیل، در این جستار، با محور قرار دادن منابع دست اول ملاصدرا، بکمک تحلیل و تبیین عقلانی، سعی کردهایم باورهای اخلاقی را برای رسیدن به توسعة پایدار در زمینة محیطزیست تقویت کرده و مبنای فلسفیـالهی آنها را برجسته نماییم. در پایان پژوهش این نتیجه حاصل شد که بازخوانی و کنکاش در منابع و معارف پر نغز حکمت متعالیه که تفسیر فلسفی جامعی با پشتوانة آیات و روایات، ارائه میکند، از این ظرفیت برخوردار است که بتوان بر اساس اصولی همچون اصالت وجود، تشکیک وجود، سنخیت علت و معلول و مظهریت طبیعت برای سایر عوالم برتر از خود، حرمت و کرامت ازدسترفتة طبیعت را که بر مبنای نگاه مقدسمآبانة ادیان و مکاتب فلسفی اتخاذ شده از آنها بدست آمده بود، به آن برگرداند و از نابودی طبیعت و بتبع آن حیات بشری، جلوگیری کرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
45 - ماهیت و قلمرو مسئولیت انسان از دیدگاه سارتر و رویکرد اسلامی عمل
سعید آزادمنشهدف پژوهش حاضر تحلیل تطبیقی ماهیت و قلمرو مسئولیت آدمی از دیدگاه سارتر و رویکرد اسلامی عمل است. جهت نیل به هدف مذکور، روش تحلیل مفهومی و تحلیل تطبیقی به کار گرفتهشده است. با این توضیح که نخست با بهکارگیری روش تحلیل مفهومی، ماهیت مسئولیت انسان با در نظر گرفتن چیستی انس چکیده کاملهدف پژوهش حاضر تحلیل تطبیقی ماهیت و قلمرو مسئولیت آدمی از دیدگاه سارتر و رویکرد اسلامی عمل است. جهت نیل به هدف مذکور، روش تحلیل مفهومی و تحلیل تطبیقی به کار گرفتهشده است. با این توضیح که نخست با بهکارگیری روش تحلیل مفهومی، ماهیت مسئولیت انسان با در نظر گرفتن چیستی انسان و آزادی و انتخاب وی در هر دو دیدگاه مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت شباهتها و تفاوتهای این دو دیدگاه بهصورت تطبیقی تحلیل شد. این تطبیق از چهار منظرِ خاستگاه مسئولیت و معیار مسئولیت (ماهیت مسئولیت)، مسئولیت مطلق /مقید و مسئولیت فردی/اجتماعی (قلمرو مسئولیت) صورت گرفته است. باوجوداین که مسئولیت انسان در برابر اعمال خویش در هر دو دیدگاه مهم تلقی شده و مورد تأکید است، ماهیت و قلمرو آن در این دو دیدگاه تفاوتهایی دارد. نخست این که باوجود شباهت اولیه دو دیدگاه در خاستگاه مسئولیت، با نظر به مفهوم وانهادگی/ نهادگی از یکدیگر متمایز میشوند. دوم این که این دو دیدگاه با توجه به دو جنبهی عینی/ذهنی و مطلق/ نسبی در معیار مسئولیت ماهیتی متفاوت پیدا میکنند. مطلق/ مقید بودن قلمرو مسئولیت بهعنوان سومین مؤلفه، این دو دیدگاه را تا حدی به هم نزدیک کرده است و در نهایت مسئولیت فردی/اجتماعی در قبال اعمال از منظری دیگر به بررسی تطبیقی قلمرو مسئولیت آدمی در این دو دیدگاه پرداخته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
46 - «مواد ثلاث» بر مبنای سه رویکرد فلسفی صدرالمتألهین
علی باباییاندیشۀ صدرالمتألهین در سیر تکامل خود، سه رویکرد را شاهد بوده است؛ نگرش اصالت ماهوی، نگرش اصالت وجودی با نگاه وحدت تشکیکی و نگرش اصالت وجودی با نگاه وحدت شخصی. مبحث «مواد ثلاث» بتبع این سه رویکرد فلسفی صدرایی، دچار تحول اساسی شده¬ است. در مرتبه¬یی متناسب با رویکرد اول، چکیده کاملاندیشۀ صدرالمتألهین در سیر تکامل خود، سه رویکرد را شاهد بوده است؛ نگرش اصالت ماهوی، نگرش اصالت وجودی با نگاه وحدت تشکیکی و نگرش اصالت وجودی با نگاه وحدت شخصی. مبحث «مواد ثلاث» بتبع این سه رویکرد فلسفی صدرایی، دچار تحول اساسی شده¬ است. در مرتبه¬یی متناسب با رویکرد اول، مقسَم، ماهیت است و به «وجوب، امکان و امتناع» تقسیم میشود. مراد از امکان در این مرتبه، امکان ماهوی است. در رویکرد دوم، مواد سه¬گانۀ مرسوم، به وجوب و امکان ارتقا می¬یابند. مراد از امکان در این مرتبه، امکان فقری و وجودی است. در رویکرد سوم، این سه ماده، به دوگانۀ «حق و باطل» تحول پیدا میکنند. تعبیر «حق» در این مبحث، با سه معنای دیگر از «حق» که در رویکرد سوم مطرح شده است ـیعنی تقدم بالحق، وجود حق و وحدت حقهـ اشتراک معنوی و اتحاد مصداقـی، و با حـق مطـرح در امالقضایا، رابطـۀ «مَثَل و ممثـل¬له» دارد؛ یعنـی امالقضایا مَثل حـقتعالی در میـان قضایاست. از حقتعالی به احقالوجودات و از اصل عدم تناقض، به احق¬الاقاویل و احقالاوایل تعبیر میشود. همۀ «حق»های یاد شده، بر اساس مبانی رویکرد فلسفی سوم صدرالمتألهین، قابل طرحند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
47 - اختیار از دیدگاه ملاصدرا و کانت
بتول یارعلی محسن فهیم مجتبی جعفری اشکاوندیبحث اختیار در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب از مباحث بنیادین فلسفه اخلاق و انسان شناسی است چرا که بدون در نظر داشتن اختیار بعنوان یک وجه تمایز اصلی انسان از سایر موجودات، آن دسته از افعال انسانی که در حیطه روابط او با دیگر انسانها تحقق می یابد را نمی توان فعل اخلاقی یا غیر ا چکیده کاملبحث اختیار در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب از مباحث بنیادین فلسفه اخلاق و انسان شناسی است چرا که بدون در نظر داشتن اختیار بعنوان یک وجه تمایز اصلی انسان از سایر موجودات، آن دسته از افعال انسانی که در حیطه روابط او با دیگر انسانها تحقق می یابد را نمی توان فعل اخلاقی یا غیر اخلاقی تلقی نمود. براین اساس مطالعه تطبیقی این موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کانت ذات معقول را دارای اختیار می داند. کانت ارادۀ انسان را اراده ای وابسته ولی ارادۀ خداوند را اراده ای مستقل می داند و برای پاسخ به شبهات مربوط به اختیار، حیطۀ عقل عملی را کارساز دانسته و عقل نظری را در این زمینه ناتوان می داند. ملاصدرا نیز انسان را مختار دانسته و اختیار او را در جهت حرکت نفس از مرتبه جسمانی به مرتبه تخلق به اخلاق و به مقصد رسیدن در اعلی مرتبه انسانی یعنی تجرد می داند. نتایج تحقیق نشان می دهند که اختیار همانگونه که در فلسفه اخلاق کانت مهمترین جایگاه در انجام تکالیف انسانی دارند و در آن نتایج کار مطرح نیستند، همین موضوع در فلسفه اخلاق ملاصدرا قابل گفتگو و تطبیق است زیرا ملاصدرا اختیار را برای کسب فضایل عقلانی در انسان مطرح می کند و بنابراین در آن اموری نظیر پیامدها و سودانگاری مطرح نیست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
48 - احوال و مسائل وجودی انسان در منطق الطّیرعطّار
علیاکبر یوسفی ناصر محسنی نیا رضا سمیع زاده مهدی فیاضاحوال وجودی از برساختههای فیلسوفان اگزیستانسیالیسم است؛ امّا دیگر مکاتب فکری نیز بدون اینکه نامی از احوال وجودی ذکر نمایند بدان پرداختهاند. یکی از این مکاتب عرفان اسلامی است که اندیشه ورزی دربارة انسان و حالات وجودی انسان، یکی از اصلیترین شاخصههای آن محسوب میگردد. چکیده کاملاحوال وجودی از برساختههای فیلسوفان اگزیستانسیالیسم است؛ امّا دیگر مکاتب فکری نیز بدون اینکه نامی از احوال وجودی ذکر نمایند بدان پرداختهاند. یکی از این مکاتب عرفان اسلامی است که اندیشه ورزی دربارة انسان و حالات وجودی انسان، یکی از اصلیترین شاخصههای آن محسوب میگردد. حالات و مسائل وجودی انسان نظیرشادی، غم، تنهایی، ایمان، امید ،مرگ و... موضوع بسیاری از متون عرفان اسلامی بوده است. اینگونه مسائل و موضوعات، از مسائل و موضوعات مهم بشری هستندو هر انسانی در هر مکان و زمانی به آنها میاندیشد و با آن ها درگیراست. شناخت انسان و احوال وی ازجمله مهمترین مباحث مطرحشده در آثار عرفای مسلمان است. در آثار ادبیات عرفانی هم به مقام و ویژگیها و احوال انسان بهعنوان اشرف مخلوقات توجّه ویژه شده است. یکی از مهمترین آثار ادبیات عرفانی فارسی، منطق الطّیر عطّار است. در سراسر این منظومه به ویژگیها و احوال وجودی انسان اشارههای دقیقی شده است که استخراج و تبیین آن باعث شناخت هر چه بیشتر اندیشههای عطّار و عرفان اسلامی میگردد. در این جستار با روش توصیفی و تحلیلی بعد از بررسی مسائل وجودی انسان از منظر وجودگرایان و عطّار، به این نتیجه رسیدیم که علیرغم تشابه نظرات عطّار با وجودگرایان دربارة انسان و احوال وجودی او، ازآنجاییکه عطّار با بینش توحیدی و عرفانی به انسان و مسائل انسانی مینگرد بین اندیشههای وی و وجودگرایان تفاوتهایی دیده میشود. در اندیشۀ عطّار نوع احوال وجودی آدمی نتیجۀ ارتباط او باخدای خویش است نه صرف تجربههایی که در طول زندگی خود به دست میآورد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
49 - دوگانۀ خودآیینی و اصالت در تربیت، انسان خودآیین یا مسئول؟!
جلال کریمیان نرگس سجادیه خسرو باقری مهدی منتظرقائمخودآیینی بهعنوان آرمانی شناختهشده در تعلیموتربیت مورد تفاسیر گوناگون قرار گرفته است. در تعریفی کلی خودآیینی به معنای پیروی فرد از قانونگذاری خویشتن است. کانت بهعنوان بنیانگذار این مفهوم در فلسفۀ مدرن، خودآیینی را وصف ارادۀ آزاد انسان میداند و آن را شرط وضع قانونم چکیده کاملخودآیینی بهعنوان آرمانی شناختهشده در تعلیموتربیت مورد تفاسیر گوناگون قرار گرفته است. در تعریفی کلی خودآیینی به معنای پیروی فرد از قانونگذاری خویشتن است. کانت بهعنوان بنیانگذار این مفهوم در فلسفۀ مدرن، خودآیینی را وصف ارادۀ آزاد انسان میداند و آن را شرط وضع قانونمطلق اخلاقی در نظر میگیرد. این اصطلاح پیوند مستحکمی با عقلانیت مدرن دارد. در مقابلِ خودآیینی، اصالت مفهومی است که ضمن قبول آزادی انسان بهعنوان غایت تربیت، تحقق آزادی در فرآیند تربیت و رشد انسان را در مرکز توجه قرار می¬دهد. در دوران معاصر تعاریف مختلفی از خودآیینی در تربیت ارائه شده که در آن سعی شده است پیوند میان عقلانیت و اصالت به نحوی تبیین گردد با این وجود عمق فلسفی مفهوم اصالت در این تعاریف کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این زمینه تببین هایدگر از اصالت یا همان خودینگی می¬تواند تعمیقبخش ایده¬آل خودآیینی در تربیت باشد. هایدگر در اگزیستانسیالیسم هستیشناسانهاش، اصالت را توانایی انسان برای هستیاندیشی و تفکر معنوی و بهچنگ آوردن بودنِ خود در هستی بهعنوان یک کل معنادار تفسیر می¬کند و خود بودن انسان را در ارتباط دائم او با حقیقت میداند. در این بستر، اصالت، گشوده بودن رو به هستی و طلب حقیقت در زیست انسانی است. اصالت حاصل سیری از ناخودینگیِ شیوه زیستنِ تحمیل شده به انسان بهسوی پروامندی و فراچنگ آوردن هستی بهسوی مرگ است. پای گذاشتن در این مسیر منوط به پذیرفتن دعوت وجدان آدمی بهسوی قبول مسئولیت هستیشناسانۀ خویش است. بدینترتیب اصالت درهمتنیده با ذات حقیقتجوی انسان است و بهعنوان هدفی غایی میتواند تکمیلکنندۀ تعاریف موجود از خودآیینی باشد. نتیجه آنکه مرجعیت اصالت در تربیت، مسئولیت¬پذیری را بهعنوان هدف و روش محوری در کردوکارهای تربیتی برمی¬کشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
50 - اندیشههای ایرانی در عرفان ابن عربی
اردلان زمانی محمد محمد رضاییاین پژوهش بر آن است تا ارتباط اندیشههای باستانی سرزمین ایران را با عرفان مسلمانان نشان دهد و از بررسی ارتباط این ایدهها با سایر مکاتب سخنی نمیرود. روش این بررسی توصیفی ـ تحلیلی و موضوعمحور است و چندان از ارتباط تاریخی این اندیشهها سخنی گفته نمی شود. همچنین برای دو چکیده کاملاین پژوهش بر آن است تا ارتباط اندیشههای باستانی سرزمین ایران را با عرفان مسلمانان نشان دهد و از بررسی ارتباط این ایدهها با سایر مکاتب سخنی نمیرود. روش این بررسی توصیفی ـ تحلیلی و موضوعمحور است و چندان از ارتباط تاریخی این اندیشهها سخنی گفته نمی شود. همچنین برای دوری از پراکندگی بحث و پرهیز از بررسی تاریخی چرخش ایدههای عارفانه میان اهل عرفان در اینجا تنها ابنعربی بهعنوان نقطهای از عرفان نظری در میان مسلمانان گزیده شده است که ایدههای عرفانی در آن به نحوی ساختارمند در کنار هم قرار می گیرند. واژه نظری اشاره به نظری بودن این ایدهها دارد و عرفان عملی را از قلم میاندازد. در این نوشته چند انگاره کلان عرفانی که مبانی اصلی عرفان مسلمانان هستند از جمله اسماء و صفات، اعیان ثابته و عالم خیال، انسان کامل و هسته اصلی این انگارهها یعنی وحدت وجود مورد واکاوی قرار میگیرد و پیش از آن آنچه که گمان میشود که قرین این ایدهها در فرزانش ایرانی است یعنی سخن از امشاسپندان،زروان، فروهرها و انسان نخستین بررسی خواهد شد. نتیجهای که از این نوشته گرفته میشود این است که ارکان اصلی عرفان مسلمانان کم و بیش تفصیلی بر انگارههای فرزانش ایرانی است. پرونده مقاله