علم تفصيلي پيشين و قاعده «بسيطالحقيقه»
محورهای موضوعی : مطالعات حوزه فلسفه و حکمت اسلامی
1 - دانشگاه باقرالعلوم(ع)
کلید واژه: علم پيشين تفصيلي اجمال و تفصيل علم اجمال و تفصيل معلوم وجود برتر حدّ وجودي,
چکیده مقاله :
مهمترين ساحت علم الهي، علم پيشين (علم ذات به غير در رتبة ذات) است. برخي معتقدند اگر اين علم، تفصيلي و عين ذات باشد، بساطت ذات الهي مخدوش ميشود. اما صدرالمتألهين بر اساس قاعدة «بسيط الحقيقه» ايندو را جمعپذير ميداند، زيرا تفصيل و تمايز معلوم، غير از تفصيل خود علم است. نظام وجود تشكيك طولي (علّي) دارد و معلول وجود ضعيفشده علت است. بنابرين، مرتبة بالا (علت) وجود مرتبة پايين (معلول) را بگونهيي برتر (بدون نواقص آن) در خود دارد. واجبالوجود، برترين و بسيطترين مرتبة نظام وجود است، پس وجود برتر همة اشيائست و علم حضوري او به خويش، علم تفصيلي به اشياء، پيش از آفرينش آنهاست؛ بگونهيي كه خود علم بسيط است اما كشفي تفصيلي از اشياء دارد. از سوي ديگر، ذات واجب فاقد حدود و نواقص است. از اينرو برخي معتقدند تقرير ملاصدرا نيز مفيد علم پيشين اجمالي است. بر اساس مباني حكمت متعاليه ميتوان چنين پاسخ داد: حقيقت وجود (وجود برتر اشياء) مانند خطي است كه اجزاء آن تحقق بالفعل ندارند. حدودِ حقيقت وجود، خارج را پر نكردهاند اما حقيقتاً بر آن صادقند، بنابرين فاني و مضمحل در متن وجودند. پس علم وجود برتر به خويش، كاشف از حدود فاني در اوست، بگونهيي كه سبب بروز كثرت در ذات نميگردد. معناي «علم اجمالي (بسيط) در عين كشف تفصيلي» همين است. بنابرين، تحقق حدود اشياء در ساحت ربوبي مانند تحقق اضمحلالي اجزاء خط است، يعني حدود و كثرت زاييده از آن، نفسالامر دارد اما وجود خارجي ندارد.
The most important realm of divine knowledge is the apriori knowledge (the knowledge of essence through the other at the level of essence). Some believe that if this knowledge is differentiated and is the same as essence, the simplicity of the divine essence will be altered. However, Mulla Sadra considers them to be consistent with each other based on the principle of “the truth in its simplicity contains all things”. He argues that the differentiatedness and distinction of the known are other than the differentiation of knowledge itself. The order of being enjoys vertical gradation (causal), and the effect is the weakened form of the cause. Therefore, the higher level (cause) contains the existence of the lower level (effect) in a superior from (without its defects). The Necessary Being enjoys the most supreme and simplest level of the order of being. Hence, He is the higher existence of all objects, and His presential knowledge of Himself is the same as the differentiated knowledge of objects before their creation. This type of knowledge is simple but provides a differentiated interpretation of objects. On the other hand, the essence of the Necessary lacks any limitation and defect. Thus some maintain that Mulla Sadra’s interpretation pertains to simple apriori knowledge. Based on the principles of the Transcendent Philosophy, it can be said that the truth of being (the supreme existence of objects) is like a line the components of which lack actual realization. The limits of the truth of being do not fill the outside but are, indeed, true about it. Therefore, they are mortal and annihilated in the context of existence. Thus the knowledge of the supreme existence of itself reveals its own limits so that it does not result in the rise of multiplicity in essence. The meaning of “simple knowledge indicating differentiated explanations” is nothing other than what was said above. Accordingly, the realization of the limits of objects in the divine realm is like the annihilating realization of the line’s components. In other words, limits and their resulting multiplicity enjoy truth but lacks external existence.
آملي، سيدحيدر، تفسير المحيط الأعظم و البحر الخضم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1422ق.#
آملي، سيدحيدر، جامعالاسرار و منبعالأنوار، تهران، علمي و فرهنگي، 1368.#
آملي، سيدحيدر، المقدمات من كتاب نصالنصوص، تهران، توس، 1367.#
ابن تركه، صائنالدين علي، شرح فصوصالحكم، قم، بيدار، 1378.#
ابنسينا، حسينبن عبدالله، الشفا (الالهيات)، قم، كتابخانه آيت الله مرعشي، 1404ق.#
ابنعربي، محيالدين، فصوصالحكم، تهران، الزهراء، 1370.#
افلوطين، اثولوجيا، قم، بيدار، 1413ق.#
بهمنيار، ابن مرزبان، التحصيل، تهران، دانشگاه تهران، 1375.#
جندي، مؤيدالدين، شرح فصوصالحكم، قم، بوستان كتاب، 1423ق.#
سهروردي، شهابالدين، مجموعه مصنفات شيخ اشراق، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، 1375.#
شريف، زهرا، «تبيين قاعدة بسيط الحقيقه و دو ساحت مختلف از آن در مكتب صدرايي»، پژوهشهاي فلسفي ـ كلامي، 3 :11و4، 1389.#
طباطبايي، سيدمحمدحسين، بدايةالحكمه، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، بيتا.#
طباطبايي، سيدمحمدحسين، نهايةالحكمه، قم، دفتر انتشارات اسلامي، بيتا.#
عبوديت، عبدالرسول، درآمدي به نظام حكمت متعاليه، تهران، سمت، 1385.#
فياضي، غلامرضا، هستي و چيستي در مكتب صدرايي، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387.#
كاشاني، عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفيه، بيروت: دارالكتب العلميه، 1426ق.#
كاشاني، عبدالرزاق، شرح منازل السائرين، قم، بيدار، 1385.#
مصباح يزدي، محمدتقي،آموزش فلسفه، تهران، امير كبير، 1383.#
ملاصدرا، الحكمةالمتعاليه في الأسفار الأربعه، ج1: تصحيح و تحقيق غلامرضا اعواني، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1383.#
ملاصدرا، الحكمةالمتعاليه في الأسفار الأربعه، ج2: تصحيح و تحقيق مقصود محمدي، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1383.#
ملاصدرا، الحكمةالمتعاليه في الأسفار الأربعه، ج3: تصحيح و تحقيق مقصود محمدي، تهران بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1383.#
ملاصدرا، الحكمةالمتعاليه في الأسفار الأربعه، ج6: تصحيح و تحقيق احمد احمدي، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدار، 1381.#
ملاصدرا، الحكمةالمتعاليه في الأسفار الأربعه، ج7: تصحيح و تحقيق مقصود محمدي، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1380.#
ملاصدرا، الشواهدالربوبيه في المناهج السلوكيه، تصحيح و تحقيق سيد مصطفي محقق داماد، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدار، 1382.#
ملاصدرا، القضاء و القدر، تصحيح و تحقيق مهدي دهباشي، درمجموعه رسائل فلسفي صدرالمتألهين، ج2، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1389.#
ملاصدرا، المبدا و المعاد، تصحيح و تحقيق محمدذبيحي و جعفر شاهنظري، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدار، 1381.#
ملاصدرا، المشاعر، تصحيح و تحقيق مقصود محمدي در مجموعه رسائل فلسفي صدرالمتألهين، ج4، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1391.#
ملاصدرا، المظاهر الالهيه في اسرار العلوم الكماليه، تصحيح و تحقيق سيدمحمد خامنهاي، تهران، بنياد حكمت صدرا، 1387.#
ملاصدرا، رسالة في اتحاد العاقل و المعقول، تصحيح و تحقيق بيوك عليزاده، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1387.#
ملاصدرا، مفاتيح الغيب، تصحيح و تحقيق نجفقلي حبيبي، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1386.#
يزدانپناه، يدالله، مباني و اصول عرفان نظري، قم: مؤسسه امام خميني، 1388.#