• فهرس المقالات Democracy

      • حرية الوصول المقاله

        1 - انعطاف پذیری استبداد و اقتدارگرایی پس از انقلابهای عربی
        رضا التیامی نیا حسن  کامران دستجردی
        در دسامبر 2011، قیامهای مردمی، خاورمیانه و شمال آفریقا را درنوردید و جهان را شگفت زده کرد.این قیامها،اعتراضات زنجیره ای و بی سابقه ای در منطقه عرب نشین جهان از تونس،مصر و مراکش گرفته تا یمن و بحرین را در پی داشت و معترضان را به خیابان کشاند تا آزادی،عدالت، مردم سالاری،ح أکثر
        در دسامبر 2011، قیامهای مردمی، خاورمیانه و شمال آفریقا را درنوردید و جهان را شگفت زده کرد.این قیامها،اعتراضات زنجیره ای و بی سابقه ای در منطقه عرب نشین جهان از تونس،مصر و مراکش گرفته تا یمن و بحرین را در پی داشت و معترضان را به خیابان کشاند تا آزادی،عدالت، مردم سالاری،حقوق بشر و در یک کلام "تغییر" را مطالبه کنند. هدف پژوهش حاضر، ارائه درکی جامع از قیامهای عربی و توضیح قیام ناگهانی توده ای در خاورمیانه در سال 2011 و پس از آن می باشد. روش پژوهش با توجه به ماهیت تحقیق، توصیفی-تحلیلی می باشد و با استناد به منابع معتبر به دنبال پاسخ به این سوال است که چه علل و زمینه هایی منجر به شکست انقلاب های عربی و بازگشت بی ثباتی و تداوم استبداد به جهان عرب شد. یافته های پژوهش نشان می دهد مجموعه عوامل و متغیرهای داخلی و منطقه ای چون فقدان بسترهای فرهنگی لازم برای استقرار دموکراسی، عدم نهادسازی قضایی و سیاسی،ضعف تحول و نهادمندی اقتصادی و نظامی و دخالت قدرت های فرامنطقه ای همچون آمریکا و فقدان رهبری کاریزماتیک و توانمند و ضعف در گفتمان سازی و بسیج مردم و .........در شکست انقلاب مصر،لیبی و یمن،تونس و تداوم استبداد و نقصان دموکراسی نقش موثری داشته است نوشتار حاضر، با بهره گیری از نظریه جان فوران و گلدستون در صدد تبیین چرایی و چگونگی ظهور نتایج متفاوت در کشورهای عربی پس از قیامهای عربی سال 2010 تاکنون می باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - اسلام و دموكراسي در انديشه سياسي يوسف القرضاوي
        مرتضي بحراني
        اين مقاله در پي تبيين جايگاه دموكراسي در انديشه سياسي اسلام از نظر يوسف القرضاوي (از متفكران اسلامي ميانه‌رو عرب) است. از نظر او اسلام قرنها جلوتراز غرب، پديده دموكراسي و قواعد و معيارهاي آن را معين كرده اما تبيين جزئيات آن را به انديشمندان مسلمان واگذار كرده است. راهكا أکثر
        اين مقاله در پي تبيين جايگاه دموكراسي در انديشه سياسي اسلام از نظر يوسف القرضاوي (از متفكران اسلامي ميانه‌رو عرب) است. از نظر او اسلام قرنها جلوتراز غرب، پديده دموكراسي و قواعد و معيارهاي آن را معين كرده اما تبيين جزئيات آن را به انديشمندان مسلمان واگذار كرده است. راهكارهايي چون امر به معروف و نهي از منكر، شورا، بيعت و مشاركت زنان در عرصه‌هاي سياسي ـ اجتماعي از جملة اين قواعد هستند. البته پذيرش دموكراسي به معناي كنار نهادن حاكميت خداوند نيست زيرا اصل حاكميت مردم كه بنيان دموكراسي محسوب مي‌شود، با اصل حاكميت خدا در تضاد نيست بلكه حاكميت خدا با حاكميت فردي كه اساس استبداد است در تضاد است. هدف از دموكراسي كنار نهادن حاكميت طاغوت و ستمكاران است نه نفي حاكميت خدا و بنابر اين اجراي دموكراسي به منظور جلوگيري از استبداد و سلطه طاغوت گام نهادن در راستاي تحقق حاكميت خداوند است. از نظر وي استدلال به اينكه دموكراسي، حكومت اكثريت است و اكثريت هم در قرآن مذموم شمرده شده‌اند، استدلالي نابجاست كه بر پايه يك مغالطه استوار است. زيرا فرض بر آن است كه ما از دموكراسي در جامعه اسلامي سخن به ميان مي‌آوريم، جامعه‌اي كه اكثريت آن داراي عقل و انديشه‌اند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - پسا ماركسيسم و «پسا ماركسيسم»
        محمدرضا  تاجيك
        چرا امروز مي‌بايست، به بازانديشي پروژه سوسياليسم بينديشيم؟ ارنستو لاكلاو و شنتال موفه، در پاسخ به اين پرسش، تلاش دارند در تاريخ معاصر، نقشي فعال و آگاهانه و نه انفعالي و كوركورانه را در پيش گيرند هدف خود را انتزاعي روشن (به طور نسبي)، از كشمكش‌هايي كه در آن سهيم هستند أکثر
        چرا امروز مي‌بايست، به بازانديشي پروژه سوسياليسم بينديشيم؟ ارنستو لاكلاو و شنتال موفه، در پاسخ به اين پرسش، تلاش دارند در تاريخ معاصر، نقشي فعال و آگاهانه و نه انفعالي و كوركورانه را در پيش گيرند هدف خود را انتزاعي روشن (به طور نسبي)، از كشمكش‌هايي كه در آن سهيم هستند و فهم تغييراتي كه پيش چشمانشان رخ مي‌دهند، قرار داده و در واپسين تحليل، بدين نتيجه مي‌رسند كه لازم است با بهره بردن از روش واسازي دريدا، شالوده و ساخت ماركسيسم ارتدكسي را مورد چالش جدي قرار دهند. لاكلاو و موفه از يك سو، به چالشي بنيان كن عليه رويكرد‌هاي «تقليل‌گرا، جوهرگرا و جهان شمول» برخاستند و از سوي ديگر، به نقد آموزهاي مبتني بر برداشتي خاص از جامعه روي آوردند: آموزه‌هايي كه جامعه را از دريچه عناصر مستقلي و داراي هويتي خاص مورد تحليل و تعريف قرار مي‌دهند (جوهرگرايي عناصر) و بدين ترتيب، افقي فراسوي ماركسيسم ارتدوكسي، فراساختگرايي و هرمنوتيك گشودند. با اين هدف، اين دو متفكر نقطه عزيمت تئوريك خويش را بر شماري از جريان‌هاي نظري و فلسفي نظير: واسازي دريدا، تبارشناسي و ديرينه‌شناسي فوكو، روانكاوي لاكان، پديدارشناسي هوسرل و هايدگر، پراگماتيسم رورتي، زبانشناسي و نشانه‌شناسي مدرن (سوسور، بارتز و ...)، رهيافت فراتحليلي ويتگنشتاين و هژموني گرامشي بنا نهادند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - اينترنت و توسعه سياسي: حوزه عمومي در فضاي سايبرنتيك
        محمدقلي  ميناوند
        در طي آخرين دهه قرن بيستم، همراه با توسعه و تكامل فوق‌العاده سريع ارتباطات رايانه‌اي و گسترش روزافزون دسترسي مردم جوامع مختلف به اينترنت و شبكه‌هاي رايانه‌اي، كوشش‌هاي نظري بسياري صرف يافتن الگوهاي مناسب براي مطالعه اينترنت و ابعاد و تأثيرات سياسي و اجتماعي آن گرديد. در أکثر
        در طي آخرين دهه قرن بيستم، همراه با توسعه و تكامل فوق‌العاده سريع ارتباطات رايانه‌اي و گسترش روزافزون دسترسي مردم جوامع مختلف به اينترنت و شبكه‌هاي رايانه‌اي، كوشش‌هاي نظري بسياري صرف يافتن الگوهاي مناسب براي مطالعه اينترنت و ابعاد و تأثيرات سياسي و اجتماعي آن گرديد. در جريان اين تلاش‌ها مفهوم حوزه عمومي در چارچوب نظريات جامعه‌شناختي يورگن ‌هابرماس جايگاه برجسته‌اي يافته است. پژوهشگران در اين زمينه معمولاً درصدد پاسخگويي به اين سؤال بوده‌اند كه آيا ارتباطات رايانه‌اي در اينترنت مي‌تواند زمينه توسعه سياسي و تقويت دموكراسي را از طريق احياي حوزه عمومي فراهم سازد؟ پاسخ دادن به اين سؤ‌ال قبل از هر چيز نيازمند آن است كه بدانيم آيا اصولاً‌ ايده حوزه عمومي مدل نظري مناسبي براي پژوهش در اين زمينه است يا خير؟ كارهاي نظري و پژوهش‌هاي انجام شده طي سال‌هاي اخير كه به برخي از آن‌ها در اين مقاله اشاره شده است هر يك بعضي از ابعاد مفهوم حوزه عمومي را مورد توجه قرار داده و آن را در بررسي رابطه اينترنت با سياست و قدرت و تأثيرات متقابل آن‌ها به كار برده‌اند. از اين بررسي‌ها چنين برمي‌آيد كه مفهوم حوزه عمومي از نظر اكثر محققان الگوي نظري مناسبي است ولي به جز موارد معدودي، همه نويسندگان اين الگو را نيازمند جرح و تعديل و يا تطبيق با شرايط خاص ارتباطات رايانه‌اي و تحولات اخير در جوامع گوناگون مي‌دانند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - خاستگاه جنبش جوانان در ايران
        مسعود  غفاري
        اين مقاله به دنبال تبيين خاستگاه جنبش جوانان ايران در فاصله زماني 1380ـ1350 است. در اين سه دهه جنبش جوانان يكي از جنبش‌هاي اجتماعي مهم در عرصه سياسي كشور بوده است. براي تبيين خاستگاه اين جنبش دو متغير «شكاف نسلي» و «دموكراسي» بررسي شده و نتايج حاصل نشان مي‌دهد خاستگاه ج أکثر
        اين مقاله به دنبال تبيين خاستگاه جنبش جوانان ايران در فاصله زماني 1380ـ1350 است. در اين سه دهه جنبش جوانان يكي از جنبش‌هاي اجتماعي مهم در عرصه سياسي كشور بوده است. براي تبيين خاستگاه اين جنبش دو متغير «شكاف نسلي» و «دموكراسي» بررسي شده و نتايج حاصل نشان مي‌دهد خاستگاه جنبش جوانان در ايران تقابل دموكراسي و اقتدارگرايي بوده است نه شكاف نسلي. در تحليل‌هاي اين مقاله علاوه بر آمارهاي رسمي از نتايج برخي نظرسنجي‌ها نيز استفاده شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - آنتیگونه سوفوکلس و دموکراسی آتنی
        مصطفي  يونسي شروین  مقیمی زنجانی
        موضوع این مقاله یافتن نسبت دلالت‌های سیاسی تراژدی آنتیگونه با دموکراسی آتنی است. رهیافتی که در رسیدن به این مقصود مورد نظر است، رهیافت ساختاری است. یکی از مؤلفه‌های اصلی در رهیافت ساختاری، کشف تقابل‌های دوتایی در درون اثر است تا از این رهگذر به کشف تقابل‌ها در حیاتي سیا أکثر
        موضوع این مقاله یافتن نسبت دلالت‌های سیاسی تراژدی آنتیگونه با دموکراسی آتنی است. رهیافتی که در رسیدن به این مقصود مورد نظر است، رهیافت ساختاری است. یکی از مؤلفه‌های اصلی در رهیافت ساختاری، کشف تقابل‌های دوتایی در درون اثر است تا از این رهگذر به کشف تقابل‌ها در حیاتي سیاسی‌ـ اجتماعی رهنمون شویم که به یک معنا بستر خلق اثر را تشکیل می‌دهد. تقابلی که از حیث اندیشه سیاسی در محور تراژدی آنتیگونه برجسته می‌شود، و شبکه‌ای از تقابل‌ها، گرد آن شکل می‌گیرند، تقابل میان «خانواده» و ارزش‌های آن، و «سامان سیاسی» و مناسبات شهروندی است. کریستیان مایر، ژان پیر ورنان، چارلزسگال، و حتی مایکل زلناک همگی بر اهمیت اساسی این تقابل، در کانون تراژدی آنتیگونه، صحه نهاده‌اند. تقابل خانواده/پولیس از منظر اندیشه سیاسی واجد کمال اهمیت است، چرا که از حیث خاستگاه تاریخی بسط و تحول مقوله پولیس در یونان باستان، چنین تقابلی نشانگر گسست از جهان «موکینایی» و گذار به عصر مناسبات شهروندی است. همین تقابل است که زمینه را برای برخورد «قوانین نانوشته الهی» و «قوانین مدون انسانی» آماده می‌کند. تقابلی که شالوده اساسی این مقاله را تشکیل می‌دهد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - اثرگذاری تکنولوژی بر دموکراسی: دموکراسی تکنولوژیکی
        سیدهدایت  سجادی
        دو دیدگاه کلی در باب اثر گذاری تکنولوژی بر دموکراسی وجود دارد: دیدگاه نخست، تکنولوژی و یا مصادیقی از آن را برای دموکراسی تهدیدآمیز مي‌داند و دیدگاه دوم، آن را زمینه و بستر مناسب‌تری برای دموکراسی تلقی می‌کند. هدف از این نوشتار، بررسی پیامد‌های اثر تکنولوژی بر دموکراسی ا أکثر
        دو دیدگاه کلی در باب اثر گذاری تکنولوژی بر دموکراسی وجود دارد: دیدگاه نخست، تکنولوژی و یا مصادیقی از آن را برای دموکراسی تهدیدآمیز مي‌داند و دیدگاه دوم، آن را زمینه و بستر مناسب‌تری برای دموکراسی تلقی می‌کند. هدف از این نوشتار، بررسی پیامد‌های اثر تکنولوژی بر دموکراسی است. در اين نوشتار، اثرگذاری تکنولوژی‌‌، با نگرشی تکنولوژیستی و فرهنگی‌، بر چهار مؤلفه مقّوم مفهوم دموکراسی به مثابه روش حکومت يعني رویه تصمیم‌گیری، آدمیان به مثابه عناصر تصمیم‌گیرنده، جامعه دربردارنده افراد، و مفهوم تعیّن سرنوشت‌‌ بررسي شده و استدلال می‌شود که در عصر تکنولوژیکی نوین، تکنولوژی به بخش جدایی‌ناپذیری از قوام مفهوم دموکراسی بدل شده است؛ به گونه‌ای که طرح برساخته «دموکراسی تکنولوژیکی» را ایجاب می‌نماید. این مفهوم، پرسش از تهدیدآمیز يا سودمندبودن تکنولوژی برای دموکراسی را تحت الشعاع قرار می‌دهد؛ بر اين مبنا، طرح پرسش فوق هنگامی ارزشمند است که در جهت سازگار نمودن بيش‌تر تکنولوژی با دموکراسی باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        8 - جامعة هماهنگ و همگن چین؛ نگرشی تحلیلی انتقادی
        حسین  جمالی
        چین کنونی چنان در مسیر تحوّل و دگرگونی قرار دارد که توجّه ناظران و پژوهشگران بسیاری را به خود جلب کرده است. یکی از تحوّلات دهة اخیر چین، جهت گیری رهبران و نظام این کشور برای ساختن جامعة هماهنگ و همگن است؛ جامعه ای که دربردارندة انسجام و همبستگی بيش‌تر اعضای جامعه انسانی أکثر
        چین کنونی چنان در مسیر تحوّل و دگرگونی قرار دارد که توجّه ناظران و پژوهشگران بسیاری را به خود جلب کرده است. یکی از تحوّلات دهة اخیر چین، جهت گیری رهبران و نظام این کشور برای ساختن جامعة هماهنگ و همگن است؛ جامعه ای که دربردارندة انسجام و همبستگی بيش‌تر اعضای جامعه انسانی و متضمّن هماهنگی بيش‌تر با طبیعت است. تحلیل چنین جامعه ای، بر اساس اهداف توسعه، نظریه های گذار به دموکراسی، سازش مدرنیسم، سوسیالیسم و سنّت، روند اتوپیا گرایی و ایدئولوژی پردازی و کارکردهای نظام سیاسی، می‌تواند تا حدود زیادی، وجوهِ پیچیدة آن را بازنمایاند. ایدة اصلی مقاله این است که رویة پراگماتیستی رهبران چین امروز، بیش از سایر عوامل، در طرح و پیش‌برد جامعة هماهنگ و همگن نقش داشته و چگونگی تأثیر دیگر عوامل، اتّفاقاً در کنش و واکنش با آن، قابل ارزیابی است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        9 - بحران دولت- ملت و آيندة احتمالي آن
        ایوب  امیرکواسمی
        تحولات موجود حاکی از آن است که دولت- ملت توجیه‌پذیری عملکرد خود را از دست مي‌دهد؛ زيرا چنانچه وظايف اساسي اين قبيل دولت‌ها، حفظ ايدئولوژي، اقتصاد، فرهنگ و... در سطح ملي باشد؛ امروزه، چنين كاركرد‌هايي با فرايند بحران مواجه شده است و دولت‌هاي ملي نمي‌توانند سياست‌هاي دلخو أکثر
        تحولات موجود حاکی از آن است که دولت- ملت توجیه‌پذیری عملکرد خود را از دست مي‌دهد؛ زيرا چنانچه وظايف اساسي اين قبيل دولت‌ها، حفظ ايدئولوژي، اقتصاد، فرهنگ و... در سطح ملي باشد؛ امروزه، چنين كاركرد‌هايي با فرايند بحران مواجه شده است و دولت‌هاي ملي نمي‌توانند سياست‌هاي دلخواه خود را در عرصه‌هاي ملي كاملاً اعمال نمايند. با اين وجود در رويكرد كاركردگرايي، ماندگاري نهاد‌ها، منوط به كاركرد آنها است. بنابراين، پس از اين، بقاء نهاد دولت- ملت، نامفهوم خواهد شد. هدف اساسي اين مقاله، بيان آيندة احتمالي دولت‌هاي ملي و جانشين آنها است. نگارنده براي تبيين اين موضوع از روش استدلالي بهره مي‌گيرد. نتايج اين مقاله شامل دو نکتۀ مهم است: تكوين دولت‌هاي ايالتي و شكل‌گيري نظام سياسي جهاني بر مبناي دموكراسي. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        10 - جهاني‌شدن، جنبش‌هاي اجتماعي و دموكراسي در ايران
        علي‌اصغر  قاسمي سیانی
        طي چند دهة اخير، جهان دستخوش تحولات فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي گسترده‌اي شده است. بسياري از صاحب‌نظران بر اين عقيده‌اند كه متناسب با تغييراتي كه در حوزه‌هاي مختلف زيست بشري به وجود آمده، اتخاذ چشم‌انداز گسترده‌تري براي مطالعة فرهنگ و سياست ضرورت يافته است؛ برهمين أکثر
        طي چند دهة اخير، جهان دستخوش تحولات فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي گسترده‌اي شده است. بسياري از صاحب‌نظران بر اين عقيده‌اند كه متناسب با تغييراتي كه در حوزه‌هاي مختلف زيست بشري به وجود آمده، اتخاذ چشم‌انداز گسترده‌تري براي مطالعة فرهنگ و سياست ضرورت يافته است؛ برهمين اساس در جامعه‌شناسي سياسي جديد، جهاني‌شدن به يكي از مفاهيم و متغيرهاي مهم در تبيين تحولات سياسي و اجتماعي مبدل شده است. از طرف ديگر جنبش‌هاي اجتماعي از جمله پديده‌هايي هستند كه در دوران جديد رشد و گسترش زيادي پيدا كرده‌اند، به نحوي كه امروزه از اين جنبش‌ها به عنوان موتور محرك تحولات عصر جديد ياد مي‌شود. طي دو دهة اخير، همزمان با گسترش ابعاد و شاخص‌هاي جهاني‌شدن در همه نقاط دنيا و از جمله در ايران، جنبش‌هاي اجتماعي در ايران نيز رشد و گسترش زيادي پيدا كرده‌اند. نتايج پژوهش‌هاي انجام شده نشان مي‌دهد فرايند جهاني‌شدن، بر جنبش‌هاي اجتماعي ايران مؤثر بوده و يكي از مهم‌ترين اين تأثيرها، تقويت پيوند اين جنبش‌ها با يكديگر بوده است. اين مقاله درصدد پاسخگويي به اين سؤال است كه جنبش‌هاي اجتماعي ايران در عصر جهاني‌شدن حول چه محوري، با يكديگر پيوند خورده‌اند؟ بررسي‌هاي انجام شده نشان مي‌دهد دموکراسی‌خواهي مركز ثقل مطالبات جنبش‌هاي اجتماعي ايران و حلقة پيوند متقابل آن بوده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        11 - اینترنت و رادیکال دموکراسی: درآمدی بر شکل‌گیری رادیکال دموکراسی مجازی
        میثم  قهرمان مجید  عباس‌زاده مرزبالی
        دموکراسی کثرت گرای رادیکال لاکلائو و موفه راهی است برای خاتمه دادن به هر گونه اندیشة ذاتی دربارة زندگی سیاسی؛ راهی که در آن قدرت‌های پراکنده، هژمونی های موازی و در نتیجه گفتمان های متعدد شکل می گیرد. گفتمان هایی که توانایی اقناع و اشباع کنندگی گزاره های آنها می تواند آن أکثر
        دموکراسی کثرت گرای رادیکال لاکلائو و موفه راهی است برای خاتمه دادن به هر گونه اندیشة ذاتی دربارة زندگی سیاسی؛ راهی که در آن قدرت‌های پراکنده، هژمونی های موازی و در نتیجه گفتمان های متعدد شکل می گیرد. گفتمان هایی که توانایی اقناع و اشباع کنندگی گزاره های آنها می تواند آنهـا را به گفتمـان هژمـونیک تبـدیل نماید. اما آنچه در این دموکراسی رادیکال پراهمیت جلوه می‌نماید آن است که در نتیجة توسعة فرهنگی ناشی از پست مدرنیسم و بازی های گفتمانی باید غیریت و تکثر موجود در جامعه در شکل رقابت حفظ شود. نگارندگان معتقدند که بر خلاف دنیای واقعی، درون فضای مجازی امکان تحقق چنین رقابتی فراهم می گردد. از اینرو در این نوشتار از آن به رادیکال دموکراسی مجازی یاد می گردد؛ رادیکال دموکراسی ای که توانایی بسیاری برای تأثیرگذاری در زندگی اجتماعی و سیاسی دارد. در نتیجه سؤال اصلی این مقاله که درصدد پاسخ به آن هستیم، این است که اینترنت چگونه باعث شکل دهی و تحقق رادیکال دموکراسی مجازی می شود؟ فرضیة نوشتار حاضر این است که فضای مجازیِ اینترنت با ویژگی های منحصر به فردی نظیر ابرمتنی، ابرشبکه ای، کنش تعاملی و تمرکززدایی قدرت رسانه ای که به وسیلة دو ویژگی امکان دست یابی به هویت مجازی و امکانات تخصصی و فنی غیر انحصاری اینترنت تضمین می گردد، توانایی شکل دهی به رادیکال دموکراسی مجازی را دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        12 - امکان‌سنجی برقراری دموکراسی کثرت‌گرا در اندیشۀ «شریعتی»
        احمد رضايي مجيد سفري دوغایی
        این نوشتار با هدف بررسی دیدگاه «علی شریعتی» دربارۀ ماهیت انسان و رابطۀ آن با دمکراسی انجام شده است. با توجه به اینکه شریعتی در زمانه خود یکی از روشن فکران دینی تأثیرگذار بر فضای معرفت شناختی جامعه بوده است، تحلیل‌های متفاوتی دربارۀ آرای شریعتی، به ویژه دمکراسی در محافل أکثر
        این نوشتار با هدف بررسی دیدگاه «علی شریعتی» دربارۀ ماهیت انسان و رابطۀ آن با دمکراسی انجام شده است. با توجه به اینکه شریعتی در زمانه خود یکی از روشن فکران دینی تأثیرگذار بر فضای معرفت شناختی جامعه بوده است، تحلیل‌های متفاوتی دربارۀ آرای شریعتی، به ویژه دمکراسی در محافل علمی و آکادمیکی صورت گرفته است، به طوری که برخی صاحب نظران اظهار می کنند که شریعتی به دمکراسی چندان روی خوش نشان نداده و حتی مخالف آن بوده است و عده ای دیگر بر این باورند که وی اعتقاد به دمکراسی متعهدانه داشته است. از این رو در این مقاله با روش اسنادی از نوع منابع دست اول، ضمن تشریح دیدگاه ایشان دربارۀ ماهیت و نقش انسان در فرایندها و ساختارهای اجتماعی به ویژه دمکراسی، با ارائۀ ادله و شواهدی از آثار شریعتی، برداشت های یادشده مورد نقد قرار گرفت و با توصیف دمکراسی کثرت گرایانه، آثار شریعتی با معیارهای دمکراسی در قالب نظریۀ «رابرت دال» تحلیل شد. بررسی ها نشان داد که شریعتی نه تنها با دمکراسی مخالفتی نداشته، بلکه قائل به دمکراسی کثرت‌گرایانه بوده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        13 - سودمندگرایی سیاسی و مردم‌سالاری دینی
        عبدالمجید  مبلغی
        «سودمندگرایی سیاسی» در عداد گرایش‌های کلیدی در رویکرد به مردم سالاری شناسایی شده است. این اصل به یک معنا، نقشی محوری و تاریخی در تعین‌بخشی به نظریه‌های جدید مردم سالار بر عهده داشته است. مردم سالاری دینی، نظریه‌ای مردم سالار به حساب می‌آید؛ با این حال و به رغم اهمیت و ن أکثر
        «سودمندگرایی سیاسی» در عداد گرایش‌های کلیدی در رویکرد به مردم سالاری شناسایی شده است. این اصل به یک معنا، نقشی محوری و تاریخی در تعین‌بخشی به نظریه‌های جدید مردم سالار بر عهده داشته است. مردم سالاری دینی، نظریه‌ای مردم سالار به حساب می‌آید؛ با این حال و به رغم اهمیت و نقش سودمندگرایی در اندیشۀ مردم سالاری، به نظر می‌رسد بحث محصل و مؤثری در باب نسبت سودمندگرایی و مردم سالاری دینی ارائه نشده است. با لحاظ این مسئله، این نوشتار به امکان تطبیق سودمندگرایی سیاسی بر مردم-سالاری دینی می‌پردازد. بنا بر ادعای نوشتار سودمندگرایی سیاسی، به ویژه آنگونه که در شناخته شده ترینِ تقاریر آن توسط جان استوارت میل توضیح یافته است، بر بنیاد نظام‌های اخلاقی بنا نهاده می‌شود؛ نظام‌هایی که از جمله می‌توانند دینی باشد. این دیدگاه در مقابل رویکرد شناخته شده، اما کمتر مورد پژوهش واقع شده ای در جامعۀ علمی ما قرار می‌گیرد که سودمندگرایی را در تضاد با دین و نظام اخلاقی برآمده از آن معرفی می‌کند. تذکر این نکته ضروری است که این نوشتار در پی توضیح نسبت معرفتی میان سودمندگرایی سیاسی میلی و مردم سالاری دینی است. طبعاً برای اثبات نحوۀ سازگاری یا توافق یک نظام ویژۀ اخلاق دینی با سودمندگرایی، به حسب موضوع باید تلاش و بررسی تازه‌ای انجام گیرد و از جمله، دلالت‌های مردم‌سالاری دینی به صورت تطبیقی با دلالت‌های سودمندگرایی مورد تأمل و موضع تحقیق قرار گیرد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        14 - از تضاد طبقاتی تا شکاف گفتمانی: بازخوانی مارکسیسم کلاسیک از منظر پسامارکسیسم «لاکلائو» و «موفه»
        سید حسین  اطهری سید صدرا  حسینی
        هر نظام اندیشگی در طول تاریخ، تحولات و تطورات گوناگون یافته است. پیچیدگی جوامع سرمایه داری متأخر، مارکسیست‌های جدید را بر آن داشت تا به تجدید حیات جبهۀ مخالفین نظام سرمایه داری بپردازند. «لاکلائو» و «موفه» از جمله پسامارکسیست‌هایی هستند که در این راه تلاش می‌کنند. نقادی أکثر
        هر نظام اندیشگی در طول تاریخ، تحولات و تطورات گوناگون یافته است. پیچیدگی جوامع سرمایه داری متأخر، مارکسیست‌های جدید را بر آن داشت تا به تجدید حیات جبهۀ مخالفین نظام سرمایه داری بپردازند. «لاکلائو» و «موفه» از جمله پسامارکسیست‌هایی هستند که در این راه تلاش می‌کنند. نقادی آنها از مارکسیسم کلاسیک، به علت ویژگی‌های متصلب و تحلیل‌های یک جانبۀ آن است. آنها با طرح مفاهیمی چون گفتمان، مفصل بندی، هویت‌های سیال، هژمونی و شکاف‌های گفتمانی سعی دارند یک جانبه گرایی اندیشۀ مارکسیسم کلاسیک را که در تعین اقتصادی، هویت‌های طبقاتی، منازعات طبقاتی و شکاف‌های طبقاتی خلاصه می‌شد، به نحوی جبران کنند. این تحولات برای افزایش کارآمدی مارکسیسم در تحلیل جوامع پیچیدۀ سرمایه‌داری متأخر است. پرسش اصلی این مقاله، چرایی و چگونگی تطور مارکسیسم ارتدکس به پسامارکسیسم لاکلائو و موفه است. از این‌رو قصد داریم تحولات اندیشۀ مارکسیسم کلاسیک به سوی پسامارکسیسم لاکلائو و موفه را بررسی کنیم. برای نیل به این هدف از روش تحلیل مقایسه‌ای مفاهیم سود خواهیم جست. به این منظور به بحثی دربارۀ مرکززدایی از جامعه در اندیشۀ پسامارکسیسم خواهیم پرداخت که جایگزین موجبیت اقتصادی در شکل‌گیری نظم اجتماعی شده است. در ادامه به ایدۀ تضاد خواهیم پرداخت که نقطۀ مشترک هر دو دیدگاه مارکسیسم و پسامارکسیسم است. مارکسیسم کلاسیک، سیاست را در ایدۀ تضاد طبقاتی می‌نگریست که در کمونیسم نهایی، نزاع طبقاتی مرتفع می‌شد و یک جامعۀ بی طبقه حاصل می‌شد. اما پسامارکسیسم لاکلائو و موفه با اشاره به بی‌پایان بودن عرصۀ نزاع‌های سیاسی، تضاد را عنصر همیشگی جامعه می‌داند و تلاش سیاست دموکراتیک رادیکال را در حفظ این تضاد نشان می‌دهد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        15 - تحولات کنش ارتباطی، حوزۀ عمومی، جامعه مدنی و دموکراسی در ایران (مطالعه موردی: فاصله جنبش مشروطه تا انتخابات ریاست جمهوری دهم)
        مانا دشتگلی هاشمی هادی  خانیکی تهمينه شاوردي
        در این مقاله، رویدادها و مصادیق تاریخی ای که در فاصله جنبش مشروطه تا انتخابات دهم ریاست جمهوری، مبین تشکیل یا عدم تشکیل کنش ارتباطی، حوزۀ عمومی، جامعه مدنی و دموکراسی بوده اند، روایت و سپس بر اساس مطالعه تطبیقی بر مبنای «جبری بولی» مقایسه شده اند. این پژوهش با هدف شناخت أکثر
        در این مقاله، رویدادها و مصادیق تاریخی ای که در فاصله جنبش مشروطه تا انتخابات دهم ریاست جمهوری، مبین تشکیل یا عدم تشکیل کنش ارتباطی، حوزۀ عمومی، جامعه مدنی و دموکراسی بوده اند، روایت و سپس بر اساس مطالعه تطبیقی بر مبنای «جبری بولی» مقایسه شده اند. این پژوهش با هدف شناخت بیشتر و بهتر جامعه ایران و شناسایی فراز و فرودهایی که جامعه ایرانی از مشروطه تاکنون در مسیر دستیابی به دموکراسی بر پایه کنش ارتباطی، حوزه عمومی و جامعه مدنی طی کرده است، می کوشد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که رابطۀ میان کنش ارتباطی، حوزه عمومی، جامعه مدنی و دموکراسی چگونه تبیین می شود. بر این اساس ابتدا مروری نظری بر مفاهیم یادشده بر مبنای آرای آرنت، هابرماس، گرامشی، لیپست، دوبنوا و بشیریه صورت گرفته و شاخص ها و معرف هایی برای این مفاهیم استخراج شده است. سپس به واسطه این معرف ها، وضعیت کنش ارتباطی، حوزه عمومی، جامعه مدنی و دموکراسی در پنج بازه تاریخی (از مشروطه تا انتخابات دهم ریاست جمهوری) روایت و تحلیل شده است. تحلیل روایت هر مقطع، بر اساس مصادیق حضور یا غیاب هر مفهوم، به صورت صفر (شدت کم) و یک (شدت زیاد) در جدول «بولی» برای هر مقطع تاریخی قرار داده شده و رابطه میان مفاهیم بررسی شده است. بر اساس یافته ها می توان ادعا کرد که از مشروطه تاکنون، علی رغم تلاش ها و اقداماتی که از سوی جامعه، نخبگان و بخشی از دولت یا حاکمیت صورت گرفته است، جز در مواردی معدود، سه مفهوم کنش ارتباطی، حوزه عمومی و جامعه مدنی از قوت چندانی برخوردار نیست و در دوره های مختلف تاریخی، نبودِ یکی از این سه شرط لازم ناکافی، مانع از تحقق دموکراسی در ایران شده است. بازه تاریخی مربوط به ملی شدن نفت، در میان این پنج برش تاریخی، تنها مقطع تاریخی است که تلاش ایرانیان برای دستیابی به دموکراسی، به واسطه حضورِ کنش ارتباطی، حوزه عمومی و جامعه مدنی به نتیجه رسیده است و پیامدش یعنی دموکراسی را ممکن کرده است. همچنین در مقطع مشروطیت، مصادیق تاریخی که مبین حضورِ کنش ارتباطی و حوزه عمومی بودند و در دوران اصلاحات، مصادیق تاریخی که مبین حضور حوزه عمومی و جامعه مدنی هستند، در مقایسه با مصادیقی که غیاب این مفاهیم را نمایندگی می کنند، غلبه دارند. اما در دوران انقلاب و نیز انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 و دولت برآمده از آن، مصادیقی که غیاب مفاهیم کنش ارتباطی، حوزه عمومی، جامعه مدنی و دموکراسی را نمایندگی می کنند، بر مصادیقی که حضور آنها را نمایندگی می کنند، غلبه دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        16 - «لیبرال دموکراسی رادیکال»: جایگزین فوکو برای «مدرنیتۀ سیاسی»
        علی صالحی فارسانی
        هدف این مقاله، ارزیابی برآیندهای عملی انضمامی نقدهای بنیادی و تبارشناختی فوکو از مدرنیته است و دلالتی است که انگاره های فوکویی می تواند برای نظام سیاسی و کنشگری سیاسی داشته باشد. فوکو بر آن است که در دوران مدرن از قدرت و دانش استعلازدایی می شود. مسئله این است که پذیرش « أکثر
        هدف این مقاله، ارزیابی برآیندهای عملی انضمامی نقدهای بنیادی و تبارشناختی فوکو از مدرنیته است و دلالتی است که انگاره های فوکویی می تواند برای نظام سیاسی و کنشگری سیاسی داشته باشد. فوکو بر آن است که در دوران مدرن از قدرت و دانش استعلازدایی می شود. مسئله این است که پذیرش «استعلازدایی قدرت» چه پیامدی در نگاه ما به کنشگری سیاسی، دولت و حکومت مندی خواهد داشت. نگاه استعلازدایانۀ فوکو موجب می شود که وی امرِ سیاسی را چونان امری حاکمیتی ننگرد و با جای دادن آن در چارچوبی نامتعین که همزمان هم فرهنگی و هم سیاسی است، آن را حکومت مندی بنامد. آنگونه که در این چارچوبِ استعلازدایی شده، امرِ سیاسی حاکمیتی همراه نیست که شخص فرودست را به انجامِ آنچه خود در سر دارد، وادار کند. در برابر، حکومت‌مندی بر شیوه کردار حکومت شوندگان تأثیر می گذارد، به گونه ای که زمینه خودتغییردهی و خودسامان دهی در رفتار روزانه آنان فراهم می شود و آنان به کاری واداشته نمی شوند که نخواهند، بلکه آزادانه و از رهگذر همان فرایند سوژه شدگی یا عینیت یافتن سوژه ، سلطه بر آنان اعمال می شود. در پاسخ به این مسئله، از نظریۀ «مدرنیتۀ سیاسیِ» موریس باربیه به عنوان یک ابزار رهنمونی برای تعریف امر سیاسی استفاده شده است و روش کاربست آن نیز «تاریخ ایده‌های» آرتور لاوجوی است. در نظریۀ «مدرنیتۀ سیاسی»، دوگانۀ آزادی- سلطه در دو سطح دولت و جامعۀ مدنی طرح می شود، آنگونه که با برتری حق و آزادی بر سلطه با نظام سیاسی لیبرال دموکرات همخوانی می شود. فرضیۀ مقاله این است که باورِ فوکو به «برتری چیرگی» در «مدرنیتۀ سیاسی» و لیبرال دموکراسی (به عنوان نظام سیاسی همخوان با آن) به زمینه سازی برای طرح لیبرال دموکراسی رادیکال می انجامد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        17 - مبانی و کاربست «دیگری» برای نظم سیاسی- اجتماعی از منظر «ریچارد رورتی»
        خلیل اله سردارنیا حسین محسنی
        تساهل و پذیرش دیگری، لازمۀ حیات و پویایی نظم سیاسی- اجتماعی مدرن است. «ریچارد رورتی» از مهم ترین اندیشمندان و فیلسوفان پست‌مدرن است که توجه خاصی به مفهوم دیگری از منظر فکری- اندیشه‌ای و نیز پرگماتیستی ناظر بر سودمندی اجتماعی داشته است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی مبان أکثر
        تساهل و پذیرش دیگری، لازمۀ حیات و پویایی نظم سیاسی- اجتماعی مدرن است. «ریچارد رورتی» از مهم ترین اندیشمندان و فیلسوفان پست‌مدرن است که توجه خاصی به مفهوم دیگری از منظر فکری- اندیشه‌ای و نیز پرگماتیستی ناظر بر سودمندی اجتماعی داشته است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی مبانی فکری و اندیشه‌ای مفهوم دیگری و کاربست یا سودمندی‌های عملی آن در در قلمرو سیاست و اجتماع است. در این پژوهش، پرسش اصلی آن است که اساساً چه ارتباط یا نسبتی بین مفهوم دیگری و نظم یا سامان اجتماعی و سیاسی در اندیشۀ رورتی هست؟ یافتۀ کلی این پژوهش آن است که رورتی با نقد روایت‌های کلان و نفی حقیقت عام و کلی انتزاعی، قائل به نظامی تکثرگراست که حضور دیگری هم لازمه و هم سودمند برای پویایی نظم سیاسی و اجتماعی مدرن است که در حال حاضر در لیبرال دموکراسی‌های کنونی، تاحدی تحقق یافته است، اما دارای کاستی‌های جدی نیز هستند. بر همین اساس وی با نقد اندیشه‌های مدرنیته و کلان روایت‌های این گفتمان و رد اصل کوژیتوی دکارتی تحت تأثیر امانوئل لویناس، توجه به ضرورت دیگری و روامداری و مسئولیت‌پذیری در قبال آن را مهم تر از توجه به مفهوم خود می‌پندارد. در نظام اندیشۀ ریچارد رورتی، مفهوم دیگری از زمینه‌های فلسفی خود فراتر رفته، در حوزۀ اخلاق به همبستگی و همدردی و در حوزۀ سیاست به دموکراسی نوپراگماتیسم گسترش می‌یابد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        18 - شهروندی به مثابه دلالت هنجاری توسعه فراستمند
        عباس  منوچهری سعید نریمان
        رابطۀ «توسعه» به معنای ایجاد شرایط برای «بهتر شدن زندگی»، با فلسفه سیاسی در سرآغاز‌های اندیشه مدرن به حاشیه رانده شد و در قرن بیستم، با اتکا به فایده گرایی و اقتصاد بازار، توسعه به مثابه «رشد» مدعی چیزی شد که دانش مدنی/ سیاسی از ابتدا در پی آن بود، یعنی «زندگی خوب». در أکثر
        رابطۀ «توسعه» به معنای ایجاد شرایط برای «بهتر شدن زندگی»، با فلسفه سیاسی در سرآغاز‌های اندیشه مدرن به حاشیه رانده شد و در قرن بیستم، با اتکا به فایده گرایی و اقتصاد بازار، توسعه به مثابه «رشد» مدعی چیزی شد که دانش مدنی/ سیاسی از ابتدا در پی آن بود، یعنی «زندگی خوب». در دهه‌های اخیر، علوم انسانی- اجتماعی به فرونسیس (حکمت عملی) ارسطو توجه کرده است. این مقاله تلاش می‌کند تا از این مفهوم برای نظریه‌پردازی در حوزۀ توسعه بهره بگیرد. این مقاله، با اخذ مفهوم «فرونسیس» و ارتقای آن، سعی در ارائۀ یک نظریۀ توسعه با عنوان «توسعۀ فراستمند» دارد. نظریۀ توسعۀ فراستمند سعی در احیای پیوند اخلاق، اقتصاد و سیاست با توسعه دارد. به تعبیری با واسازی نظریۀ «رشد اقتصادی» و نشان دادن تقلیل گرایی آن در معنا و اهداف توسعه، برای بازسازی نظریه توسعه با بهره گیری از مقومات اندیشه مدنی/ سیاسی تلاش می‌شود تا نظریه فراستمندی توسعه با رویکرد دلالتی مطرح شود و نقش و جایگاه شهروندی به عنوان دلالت هنجاری توسعه فراستمند نشان داده شود. بدین معنا «شهروندی مبتنی بر ایده توسعه فراستمند»، مفهومی است که باید در پی تحقق آن باشیم و شاخص ارزیابی توسعه بر اساس میزان تحقق شهروندی در جامعه اندازه گیری شود. دموکراسی به مثابه خردورزی جمعی، مشارکت به معنای ارتقای فرونسیس شهروندان و آزادی، مهم ترین مؤلفه‌های تحقق شهروندی برای توسعه فراستمند هستند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        19 - «دوره اصلاحات» در ایران: پویایی درونی یک نظام سیاسی هیبریدی
        علیرضا  خوشبخت مجید توسلی رکن آبادی محمد مهدي مجاهدي
        مقالۀ حاضر در پی تبیین فراز و فرودهای سیاسی دوره اصلاحات (1376-1384) در ایران است. برای این منظور از تئوری‌های «رژیم‌های هیبریدی» (مرکب) برای تحلیل نظام جمهوری اسلامی ایران و پویایی درونی بهره گرفته شده است. این دسته از تئوری‌ها با نفی دوگانه دموکراسی- دیکتاتوری می‌کوشن أکثر
        مقالۀ حاضر در پی تبیین فراز و فرودهای سیاسی دوره اصلاحات (1376-1384) در ایران است. برای این منظور از تئوری‌های «رژیم‌های هیبریدی» (مرکب) برای تحلیل نظام جمهوری اسلامی ایران و پویایی درونی بهره گرفته شده است. این دسته از تئوری‌ها با نفی دوگانه دموکراسی- دیکتاتوری می‌کوشند تا ابزار مفهومی لازم برای تحلیل نظام‌های سیاسی‌ای را فراهم آورند که در میانه این گروه قرار داشته، مختصاتی منحصربه فرد و متفاوت با این دو گونه دارند. در ادامۀ مقاله، مختصات نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران با خصوصیات نظام‌های هیبریدی (مرکب) مدنظر چهار تن از پژوهشگران این حوزه تطبیق داده شده و کوشیده شده است که از این مختصات در تبیین فراز و فرودهای دوران اصلاحات بهره گرفته شود. مواردی چون اهمیت رقابت‌های سیاسی، پیشینه نهادی و زمینه‌های زایش رژیم‌های هیبریدی و در نهایت پیوند این نوع نظام‌های سیاسی با اقتصاد رانتی از جمله مسائلی است که برای تبیین فراز و فرودهای این دوره تاریخی به کار گرفته شده است. در نهایت نتیجه گرفته شده است که می‌توان پیشرفت‌های اولیه اصلاح‌طلبان و عقب نشینی‌ها و شکست نهایی آنها را نه حرکتی هرچند شکست خورده در راستای گذار به دموکراسی، که در چارچوب دینامیسیم درونی یک نظام سیاسی هیبریدی تلقی کرد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        20 - رابطۀ روش حکومتی با فرایند دموکراسی‌‏سازی و تحکیم دموکراسی (مطالعه موردی: جمهوری اسلامی ایران)
        منصور انصاري میرقاسم سیدین زاد
        علی‏رغم مخالفت برخی از فیلسوفان و نظریه‏پردازان با مدل حکومتی دموکراسی، اساساً یکی از دغدغه‏های اصلی جامعۀ بشری به ویژه برخی ازروشن-فکران و فیلسوفان مهم عصر جدید، مسئله دموکراسی‏سازی و تحکیم دموکراسی بوده است؛ زیرا نخست اینکه دموکراسی مؤثرترین سیستم رسیدن به تعادل و تنه أکثر
        علی‏رغم مخالفت برخی از فیلسوفان و نظریه‏پردازان با مدل حکومتی دموکراسی، اساساً یکی از دغدغه‏های اصلی جامعۀ بشری به ویژه برخی ازروشن-فکران و فیلسوفان مهم عصر جدید، مسئله دموکراسی‏سازی و تحکیم دموکراسی بوده است؛ زیرا نخست اینکه دموکراسی مؤثرترین سیستم رسیدن به تعادل و تنها نظمِ متضمنِ کمترین بدی است و دوم اینکه به تعبیر آلفرد اسمیت، «همه نارسایی‏های دموکراسی را می‏توان با دموکراسی بیشتر درمان کرد». با این حال میزان و درصد نارسایی‏ها و نقص‏ها در همه کشورها یکسان نیست؛ به همین دلیل می‏باید به لحاظ تحلیلی میان نظام‏هایی که همه شروط دموکراسی را به میزان زیادی محقق ساخته‏اند، نظام‏هایی که برخی از شروط دموکراسی را تحقق بخشیده‏اند و نظام‏هایی که گاهی حتی واجد شروط حداقلی دموکراسی نیستند، تمایز قائل شد. معمولاً نظام‏های با ویژگی‏های نخست، «دموکراتیک»، نظام‏های دارای ویژگی‏های دوم، «هیبریدی» و نظام‏های با ویژگی‏‏های سوم، «غیردموکراتیک» نا‏م‏گذاری می‏شوند. هر یک از این روش‏های حکومتی، رابطه‏ای مستقیم و یا غیرمستقیم با فرایند دموکراتیزاسیون و تحکیم دموکراسی دارند. در اصل، مسئله و پرسش اصلی در این پژوهش هم به تبیین و توضیح رابطۀ «روش حکومتی» با «فرایند دموکراسی‏سازی و تحکیم دموکراسی» بر‏می‏گردد (مسئله و پرسش). نیل به این هدف، به کمک روش «توصیفی- تحلیلی» و با استفاده از منابع کتابخانه‏ای و دیجیتالی دنبال می‏شود (روش). به نظر می‏رسد که از میان مدل‏های مختلف دموکراسی، «دموکراسی حداقلی» قرابت بیشتری با دوره‏های حکومتی نظام جمهوری اسلامی ایران و «دموکراسی حداکثری» بیشترین تأثیرگذاری مثبت در «فرایند دموکراسی‏سازی و تحکیم» دارد (یافته). تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        21 - سیاست پسامدرنی؛ دموکراسی مجادله‌ای «ویلیام کونولی»
        فرامرز میرزازاده احمدبیگلو
        پسامدرنیسم با بن‌فکنی همه بنیان‌ها و روایت‌های کلان، شرایطی را به‌وجود آورده است که در آن کثرت‌گرایی و تعدد، مبنای اتخاذ سیاست‌هاست. در حالی که عده‌ای از اندیشمندان از امتناع شکل‌گیری سیاست در فضای پسامدرنی صحبت کرده‌ و فقدان مبنا را برای پایه‌گذاری نظریۀ سیاسی نامناسب أکثر
        پسامدرنیسم با بن‌فکنی همه بنیان‌ها و روایت‌های کلان، شرایطی را به‌وجود آورده است که در آن کثرت‌گرایی و تعدد، مبنای اتخاذ سیاست‌هاست. در حالی که عده‌ای از اندیشمندان از امتناع شکل‌گیری سیاست در فضای پسامدرنی صحبت کرده‌ و فقدان مبنا را برای پایه‌گذاری نظریۀ سیاسی نامناسب دانسته‌اند، عده‌ای دیگر درصدد بوده‌اند تا سیاست متناسب با این فضا را هم از لحاظ نظری و هم از جنبۀ عملی بنیان نهند. از جمله این افراد، «ویلیام کونولی» است که با ابداع مفاهیمی چون کثرت‌گرایی چندبعدی، سیاست مبتنی بر هستی‌شناسی، سیاست برآمدن، تفاهم انتقادی و احترام مجادله‌ای، سیاست در شرایط پسامدرن را تبیین نموده و متناسب با تعدد، تکثر، پراکندگی و تفاوت هویت‌ها، راه‌کار عملی پیش نهاده است. دموکراسی مجادله‌ای، که البته بانیان و طرفداران دیگری چون شانتال موفه، دیوید اوون و جیمز تولی را نیز همراه خود دارد، راه‌کاری است که به عنوان راهکار عملی بدیل به جای دموکراسی رأی‌زنانه پیشنهاد شده و امکان زندگی سیاسی شمول‌گرا، اقتضایی و مسئولیت‌پذیری را همراه با منازعۀ احترام‌انگیز هویت‌های جدید، شگفت‌انگیز، پیش‌بینی ناپذیر، متفاوت و حتی متناقض مورد توجه قرار داده است. عدم قطعیت، پیش‌بینی‌ناپذیری، کنار هم نهادن عقاید الهی و الحادی در شرایط تکثر هویت‌های جنسیتی، زبانی، نژادی و فرهنگی از مؤلفه‌هایی است که کونولی در سیاست پسامدرنی مورد توجه و تبیین قرار داده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        22 - الهیات لیبرال‌دموکراسی و علم سیاست جدید: تأملی در کوشش‌های الهیاتی- سیاسی «ماکیاولی»، «هابز» و «اسپینوزا» به عنوان پیشگامان علم سیاست جدید
        شروین  مقیمی زنجانی
        فلسفه مدرن به یک معنای بسیار مهم، خصم فلسفۀ قدمایی بود و برای پیروزی در این نبرد می‌بایست دایرۀ عمل خود را از حدود «شناخت» امر خوب و امر بد، به سطح وسیع‌تر «چگونگی رسیدن به» امر خوب و پرهیز از امر بد، بسط می‌داد. فلسفۀ مدرن و به تبع آن، فلسفۀ سیاسی مدرن لاجرم می‌بایست ز أکثر
        فلسفه مدرن به یک معنای بسیار مهم، خصم فلسفۀ قدمایی بود و برای پیروزی در این نبرد می‌بایست دایرۀ عمل خود را از حدود «شناخت» امر خوب و امر بد، به سطح وسیع‌تر «چگونگی رسیدن به» امر خوب و پرهیز از امر بد، بسط می‌داد. فلسفۀ مدرن و به تبع آن، فلسفۀ سیاسی مدرن لاجرم می‌بایست زمینه را برای یقینیّاتی جدید فراهم می‌آورد و این کوشش برای غلبه بر الهیات-سیاسیِ وحیانیِ پیش از او، به عنوان جدی‌ترین چالش بر سر راه تجدّد، امری ضروری محسوب می‌شد. بدین ترتیب فلسفه سیاسی جدید، وظیفۀ طراحی و تدوین این الهیات جدید را که متضمن موضوعات جدیدی برای یقین انسان‌ها بود، موضوعاتی که قرار بود جای موضوعات قدیمی را در ساحت عقل سلیم بگیرد، بر عهده گرفت. ما در این مقاله برآنیم تا تأملات سه تن از مهم ترین فیلسوفان سیاسی مدرن اولیه را از منظر کوشششان برای تدوین الهیات مورد بحث، از نظر بگذرانیم. به زعم ما هر یک از این سه، وجهی از این الهیات را بسط دادند که در نهایت به پشتوانه‌ای اقناعی برای رژیم‌های لیبرال‌دموکراتیک تبدیل شد. «ماکیاولی» بر ضعیف‌شدن انسان به واسطه تبعیت از اخلاق مسیحی و تن‌ دردادن به اصل رستگاری نفس به عنوان وهمی که راه را بر رستگاری میهن بسته است، تأکید نمود. «هابز» بر بلایایی مثل جنگ و کشتار و ناامنی از یکسو و واماندن از رفاه و برآوردن امیال طبیعی بدن که رفته رفته قرار بود ذیل مفهوم خوشی، جای سعادت را در معنای قدمایی آن بگیرد، متمرکز شد. و در نهایت «اسپینوزا» در رساله الهیاتی- سیاسی که می‌توان از آن با عنوان انجیل لیبرال-دموکراسی سخن گفت، بر ردّ مداخلۀ الهیات وحیانی در امر سیاست و تأکید بر حق طبیعی انسانی به مثابه یک ضرورت طبیعی تأکید نمود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        23 - مقایسه اندیشه حکومت اسلامی در اندیشه های عبدالکریم سروش و محمد تقی مصباح یزدی
        سید محسن  احمدی عباس صالحی نجف آبادی قاسم ترابی
        آشنایی با تفکرات اندیشمندان زمینه را برای بسط وشناخت اندیشه های آنان در سطح جامعه چه در بین عوام و چه دربین خواص فراهم می نماید. هدف از این مقاله بررسی مقایسه ای آرا و اندیشه های عبدالکریم سروش و محمد تقی مصباح یزدی در باب حکومت اسلامی است.افکار این دو اندیشمند در رابطه أکثر
        آشنایی با تفکرات اندیشمندان زمینه را برای بسط وشناخت اندیشه های آنان در سطح جامعه چه در بین عوام و چه دربین خواص فراهم می نماید. هدف از این مقاله بررسی مقایسه ای آرا و اندیشه های عبدالکریم سروش و محمد تقی مصباح یزدی در باب حکومت اسلامی است.افکار این دو اندیشمند در رابطه با حکومت اسلامی به طور کلی و نیز در رابطه با اختلافات فکری ان دو بازگو می‌شود. مهم‌ترین مسأله این مقاله است که این دو اندیشمند اسلامی چه نظری دربارۀ چیستی و چرایی حکومت اسلامی دارند ، مهم‌ترین نکته‌های تفکراتشان موثق و سنجیده بیان می گردد. پژوهش حاضر بر اساس روش هرمنوتیک نوشته شده است و آثار سروش و مصباح یزدی در باب حکومت اسلامی به این روش مقایسه شده است. روش گردآوری منابع کتابخانه ای است و نتایج بررسی نشان می‌دهد که آرای این دو اندیشمند اسلامی از یک مبدا و منبع فکری بهره می‌برد؛ اما به تدریج از هم فاصله گرفته و به طور کلی جدا شده است. از این مقاله می توان در تحلیل آثار و افکار سایر اندیشمندان اسلامی درباب حکومت اسلامی بهره برد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        24 - سخن سردبیر
        آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای
        حكمت‌گريزي و دوري از معنويت و اخلاق، در حكم فرار از انسانيت است و هر جامعه و هر فرهنگي كه از حكمت و معنويت بدور باشد يا از آن بگريزد، در دامان جاهليت‌ ‌افتاده و در لُجّه ظلمت فرو رفته است؛ چه كلام الهي حكمت را برابر «خير كثير» و هر فرد يا جامعه را كه از حكمت و صلاح رويگ أکثر
        حكمت‌گريزي و دوري از معنويت و اخلاق، در حكم فرار از انسانيت است و هر جامعه و هر فرهنگي كه از حكمت و معنويت بدور باشد يا از آن بگريزد، در دامان جاهليت‌ ‌افتاده و در لُجّه ظلمت فرو رفته است؛ چه كلام الهي حكمت را برابر «خير كثير» و هر فرد يا جامعه را كه از حكمت و صلاح رويگردان باشد، گرفتار «شّر كثير» و اسير فاسدان و ناصالحان يا همان «طاغوت» ـ يعني سركشان از قوانين و سنن الهي و فطرت و عقل سليم ـ دانسته است. نماد و مصداق اينگونه جوامع در زمان حال، جوامع غربي و مدّعيان انساندوستي و مدافعان دروغين حقوق بشر و آزادي ذاتي او ميباشند كه مدعي «رهبري دنياي آزاد» بودند و فرهنگ جاهلي خود را فرادست فرهنگها و تمدنهاي اصيل شرقي معرفي ميكردند. ملتي بي‌ريشه و نوپا و وارث بربريت طوايف مهاجم و مهاجر نيمه‌وحشي قديم اروپا، كه چشم ديدن نظامي اسلامي را نداشتند و با آن به خصومت ميپرداختند، ولي دست تقدير و سنت الهي پرده از فريبكاري دجّالانه آنها برداشت و كار دموكراسي و عقلانيت دروغين آنها به رسوايي كشيد. وقايع انتخاباتي رياست جمهوري آمريكا، امسال سبب گرديد دموكراسي و قانونمداري اين دولت مورد تمسخر مردم جهان قرار گيرد و نظام دور از انسانيت و بيرون از تمدن راستين اين جمع وحشي در پنهان، باطن خود را نشان داد. مروز، آشكارا كار نظامي كه مدعي عظمت و سروري بر جهان و بشر بود، به رسوايي كشيده شده و بحكم وعده الهي، اجلش فرا رسيده و نوبت نكبت و سقوط و از هم پاشيدگي او شده است، تا مردم مظلوم آن سرزمين و ستمديدگان ديگر جهان، بدور از ادعاي حكومت آمريكا بر دهكده جهاني، روي استقلال و زندگي سالم بخود ببينند. روي ديگر اين برگ تاريخ و در اين سوي جهان كه مشرق انوار الهي است، پديده ديگري هست؛ حكومتي كه بنام خدا و بر پايه» حكمت و بدست حكيمان الهي بر پا شده و هر روز سرافرازتر و پيروزتر به راه خود و ترويج تمدن عالي و انساني قرآني و اهل بيت عليهم السلام ادامه ميدهد و تماشاگر سقوط و هلاك كساني است كه با صراط مستقيم الهي محاربه ميكردند؛ «صدق‌الله العلي العظيم». تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        25 - فضای عمومی ماکسین گرین فراتر از حصارهای آموزش و پرورش استاندارد
        افسانه  عبدلی بختیار  شعبانی ورکی طاهره  جاویدی کلاته جعفرآبادی دکتر محمدرضا  آهنچیان
        هدف اصلی این مقاله «بازنمایی دیدگاه‌های ماکسین گرین درباره فضای عمومی و دستاوردهای مهم آن برای بازاندیشی در رفتار تربیتی در مدارس» است؛ بنابراین نخست بر این نکته تأکید شده است که فضاهای عمومی، مکان‌های مهمی برای بحث، تبادل آزادانه‌ی افکار و اطلاعات، بدون هرگونه ترس و ت أکثر
        هدف اصلی این مقاله «بازنمایی دیدگاه‌های ماکسین گرین درباره فضای عمومی و دستاوردهای مهم آن برای بازاندیشی در رفتار تربیتی در مدارس» است؛ بنابراین نخست بر این نکته تأکید شده است که فضاهای عمومی، مکان‌های مهمی برای بحث، تبادل آزادانه‌ی افکار و اطلاعات، بدون هرگونه ترس و تهدید درباره‌ی طیف وسیعی از تناقض‌ها، اختلاف‌ها و ابهام‌های انسانی هستند که هر فرد در عین این‌که صداهای دیگران را می‌شنود، صدای خود را منعکس می‌کند. آنگاه، ضمن توصیف و نقد فضای تربیتی حاکم بر مدارس فعلی، با ابتنا به اندیشه‌های گرین تصریح ‌شده است که «فضای عمومی می‌تواند بستر تازه‌ای را برای فراتر رفتن از استانداردهای آموزشی فراهم کند و زمینه‌ساز تحقق عاملیت، آزادی، دموکراسی و جهان مشترک در تربیت فراگیر باشد». تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        26 - جهانی‌شدن دموکراسی، فرامرزی شدن هنجارها و تکثر بازیگران در سازمان‌های بین‌المللی
        محمد  یزدان‌پناه شوره‌گل سید محمدکاظم  سجادپور
        هدف اصلی این مقاله، توصیف و تبیین تأثیرات ناشی از جهانی‌شدن دموکراسی در عرصه بین‌المللی است تا از این رهگذر، واقعیت بازیگران بین‌المللی و کارکرد آنها در سازمان‌های بین‌المللی تحلیل شود. پرسش اصلی مقاله این است که «جهانی‌شدن دموکراسی چه تأثیری بر بازیگران بین‌المللی در س أکثر
        هدف اصلی این مقاله، توصیف و تبیین تأثیرات ناشی از جهانی‌شدن دموکراسی در عرصه بین‌المللی است تا از این رهگذر، واقعیت بازیگران بین‌المللی و کارکرد آنها در سازمان‌های بین‌المللی تحلیل شود. پرسش اصلی مقاله این است که «جهانی‌شدن دموکراسی چه تأثیری بر بازیگران بین‌المللی در سازمان‌های بین‌المللی داشته است؟» در پاسخ ادعا شده است که «جهانی‌شدن دموکراسی با فرامرزی کردن هنجارهای دموکراتیک به تکثر بازیگران در سازمان‌های بین‌المللی کمک نموده است». پژوهش حاضر، همچنین چندین پرسش فرعی را مد نظر دارد که شامل ماهیت فرایند جهانی‌شدن و تأثیر آن بر دولت‌های دموکراتیک ملی، چگونگی ظهور بازیگران غیردولتی و کارکرد آنان در چارچوب نهادهای بین‌المللی می‌شود. روش مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی – تحلیلی است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        27 - مناسبت فرهنگ سیاسی حوزۀ نخبگی و حکمرانی خوب: دلالت‌هایی برای ایران
        هانیه  گرائیلی کرپی مسعود مطلبی حسین ابوالفضلی علی صالحی فارسانی
        حکمرانی خوب، فرآیندی است در جهت حاکمیت قانون، شفافیت، مسئولیت‌پذیري، مشارکت، برابري، کارایی، اثربخشی، پاسخگویی، آزادي فردي، آزادي مطبوعات و همچنین وجود یک جامعه مدنی فعال. ادبیات حکمرانی خوب تاحدودی با حکمرانی دموکراتیک و شاخص‏های آن هم¬پوشانی دارد. هرچند این شاخص‏ها در أکثر
        حکمرانی خوب، فرآیندی است در جهت حاکمیت قانون، شفافیت، مسئولیت‌پذیري، مشارکت، برابري، کارایی، اثربخشی، پاسخگویی، آزادي فردي، آزادي مطبوعات و همچنین وجود یک جامعه مدنی فعال. ادبیات حکمرانی خوب تاحدودی با حکمرانی دموکراتیک و شاخص‏های آن هم¬پوشانی دارد. هرچند این شاخص‏ها در هر یک از جوامع به تناسب پیشینۀ تمدنی، تاریخی، فرهنگی و ساختار اجتماعی، جنبه‏ای بومی به خود می‏گیرد و گاه در نهادینه شدن، تمایزاتی با جوامع دیگر دارند، یافته‌ها نشان می‌دهد که فرهنگ سیاسی نخبگان در صورت دموکراتیک بودن یا پذیرش حداقل ارزش‏هاي دموکراتیک، می‏تواند زمینه¬ساز پیشبرد دموکراسی یا توسعۀ سیاسی به مفهوم گسترش مشارکت و رقابت سیاسی باشد. اما در جوامعی که به دلایل مختلف و پیچیده، فرهنگ سیاسی نخبگان ضد مشارکتی به مفهوم غیر دموکراتیک است، در صورت وجود ساختارهاي سیاسی اقتدارگرا و یک ایدئولوژي همخوان با آن، می‏تواند مانعی جدي براي پیشرفت شاخص‏هاي دموکراتیک باشد. آنچنان که نظریه¬های گذار به دموکراسی نیز می‏گویند، هرچه ارزش‏ها و ایستارهاي مشارکتی و دموکراتیک در فرهنگ سیاسی یک کشور بیشتر باشد، می‏تواند بر توسعۀ سیاسی آن اثرگذار باشد و بالعکس. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        28 - تحوّلات پارادایمی و پیدایش دولت- ملّتِ مدرن غربی
        سعید  عطار محمد  کمالی زاده
        در این تحقیق به دنبال بازخوانی مسیرهای متفاوتی هستیم که در نهایت به ایجاد و پیدایش دولت- ملت مدرن و تضمنات آن در ساختارهای سیاسی امروز جهان منتهی شده¬اند. آنچه امروز به عنوان دولت- ملت مدرن می¬شناسیم و در قالب اشکال گوناگون نظام¬های سیاسی به حیات خود ادامه می‌دهند، ریشه أکثر
        در این تحقیق به دنبال بازخوانی مسیرهای متفاوتی هستیم که در نهایت به ایجاد و پیدایش دولت- ملت مدرن و تضمنات آن در ساختارهای سیاسی امروز جهان منتهی شده¬اند. آنچه امروز به عنوان دولت- ملت مدرن می¬شناسیم و در قالب اشکال گوناگون نظام¬های سیاسی به حیات خود ادامه می‌دهند، ریشه در تحولاتی دیرینه و تدریجی در غرب (اروپا) دارد؛ تحولاتی که می¬توان آنها را در قالب یک روایت پارادایمیک از دیالکتیکِ نیاز و پاسخ به تصویر کشید. روایتی که از یونان باستان و دلدادگی به عقلانیت و آزادی آغاز می¬شود و در مسیرهای متفاوتی از یکسو با سنت‌های نوپدید انجیلی و بازجویی ساختار حقوقی رم همراه می¬شود و از سوی دیگر با عبور از بافت تاریخی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی قدرت‌های بزرگ غربی (انگلستان، فرانسه، آلمان و ایالات¬متحده)، مسیرهای متفاوتی از ظهور و پیدایش دولت مدرن را رقم می¬زند. در بازخوانی این مسیرهای متفاوت، از رهیافت پارادایمی «کوهن» بهره برده¬ایم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        29 - تحلیل‌گفتمان‌انتقادی‌مسألۀ‌صلح‌درتعلیم‌وتربیت‌افغانستان‌مبتنی‌برسند‌قانون‌اساسی‌دورۀ‌جمهوری‌اسلامی
        علی شاه  فایق رمضان برخورداری علیرضا محمودنیا
        در این پژوهش، «مسألۀ صلح در تعلیم‌وتربیت افغانستان، مبتنی بر سند قانون‌اساسی این کشور در دورۀ جمهوری‌اسلامی» مورد تحلیل قرار گرفته است. اما از آن جهت که کاربرد زبان دارای پیچیدگی‌های مختلف است و پیوندی با عرصه‌های بیرون از خود دارد، روش این پژوهش، تحلیل گفتمان‌انتقادی ب أکثر
        در این پژوهش، «مسألۀ صلح در تعلیم‌وتربیت افغانستان، مبتنی بر سند قانون‌اساسی این کشور در دورۀ جمهوری‌اسلامی» مورد تحلیل قرار گرفته است. اما از آن جهت که کاربرد زبان دارای پیچیدگی‌های مختلف است و پیوندی با عرصه‌های بیرون از خود دارد، روش این پژوهش، تحلیل گفتمان‌انتقادی با رویکرد فرکلاف را به کمک رویکرد لاکلا و موف است. منبع اصلی این تحلیل، چنان‌که در عنوان ذکر شده است، سند قانون‌اساسی افغانستان در دورۀ جمهوری‌اسلامی است. در عین‌حال از اسناد و متون معتبر دیگر نیز برای توسعه و تعمیق تحلیل استفاده شده است. نتیجۀ به‌دست آمده از این تحلیل نشان می‌دهد که سند قانون‌اساسی، دارای گفتمان یگانه نیست؛ بلکه گفتمان‌های مختلفی را بدون داشتن محوریت و دال مرکزی مشخصی، در قالب یک نظم گفتمانی در درون خود جای داده است. مهم‌ترین گفتمان‌های شناسایی شده در این سند، گفتمان «اسلام‌گرایی»، «دموکراسی»، «نژاد‌گرایی» و «ملی‌گرایی» است که حول دال‌های اصلی «اسلام»، «مردم»، «قوم» و «ملت» شکل گرفته‌اند. این تعدد گفتمانی، سبب می‌شود که برساخت هویتی صلح در این سند، مرکب از دال‌های متنوع و مفاهیم متعدد و غیرمنسجم باشد که به‌دلیل تخاصم گفتمانی دال‌ها و سازه‌های یاد شده، برساخت صلح و در نتیجه آموزش صلح محقق نشود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        30 - تبیین و ارزیابی مبانی فلسفی نظریه تربیتی رجیو امیلیا: نگاهی از منظر رویکرد اسلامی عمل
        نرگس سادات سجادیه زهرا صابری
        پژوهش حاضر با هدف امکان‌سنجی بهره¬مندی از یکی از رویکردهای مطرح آموزشی پیش از دبستان در سطح جهان، با تبیین مبانی فلسفی نظریه تربیتی رجیو امیلیا و ارزیابی آن مبتنی بر رویکرد اسلامی عمل صورت گرفته است. در این راستا با بهره‌گیری از روش تحلیل مفهومی، زبانی و تحلیل منطقی پس‌ أکثر
        پژوهش حاضر با هدف امکان‌سنجی بهره¬مندی از یکی از رویکردهای مطرح آموزشی پیش از دبستان در سطح جهان، با تبیین مبانی فلسفی نظریه تربیتی رجیو امیلیا و ارزیابی آن مبتنی بر رویکرد اسلامی عمل صورت گرفته است. در این راستا با بهره‌گیری از روش تحلیل مفهومی، زبانی و تحلیل منطقی پس‌رونده، مؤلفه¬های اساسی مبانی فلسفی این رویکرد استنباط گردیده و سپس مبتنی بر رویکرد اسلامی عمل، مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است. حاصل این پژوهش استنباط دوازده مؤلفه فلسفی زیر¬ساز مبانی انسان¬شناختی، معرفت¬شناختی و ارزش¬شناختی؛ از جمله تأکید بر یکتایی و شایستگی کودک و ارزشمندی استقلال فکری و عملی او؛ اتخاذ رویکرد سازه¬گرایی اجتماعی به معرفت؛ محور قرار دادن ارزش عدالت و دموکراسی به عنوان روح حاکم بر دیدگاه رجیو امیلیا بود. نتایج ارزیابی حاکی است نظریه تربیتی رجیو امیلیا ضمن برخورداری از ویژگی‌های منحصر به فرد و ابداعات آموزشی سودمند؛ نیازمند ملاحظه، بازنگری و تکمیل برخی وجوه چالش‌برانگیز، پیش از هرگونه بهره¬گیری خواهد بود؛ از جمله نقدهای وارد شده به این دیدگاه می¬توان به این موارد اشاره کرد: تقلیل نگاه کل¬¬¬گرایانه و نادیده انگاشتن بعد معنوی کودک؛ تصویری شعاری و غیرواقعی از کودک و ابهام و سرگردانی در میانه واقع¬گرایی و سازه¬گرایی و خطر نسبی¬گرایی حاد در حوزه معرفت¬شناختی؛ و ناسازواری در توجه به ارزش¬های مطلق و مشروط در کنار ارزش¬های متغیر در عرصه ارزش¬شناختی. در این راستا و در نگاهی بازسازانه می¬توان به این موارد اندیشید: به ¬رسمیت¬ شناختن بعد معنوی به صورت عموم‌و¬خصوص من‌وجه با بعد بدنی، تعدیل نگاه به کودک، قرار دادن واقع¬گرایی در محور و سازه¬گرایی در حول آن، توجه به ارزش‌های مطلق و مشروط و توجه متعادل به دموکراسی عقلانیت¬مدار و عادلانه. تفاصيل المقالة