-
حرية الوصول المقاله
1 - تحلیل انتقادی انگارۀ زن در «سندبادنامه»
شیوا کمالی اصل حبیب الله عباسی عفت نقابی عصمت خوئینیادبیات، آیینه ای است که فرهنگ جامعه را بازتاب می دهد و متون داستانی، بستر مناسبی برای بررسی این بازتاب های فرهنگی در زمینه های گوناگون از جمله مباحث مربوط به زنان است. در این پژوهش، برای واکاوی انگارۀ زن، دو حکایت از سندبادنامه انتخاب شد. متن سندبادنامه هر چند در یک زم أکثرادبیات، آیینه ای است که فرهنگ جامعه را بازتاب می دهد و متون داستانی، بستر مناسبی برای بررسی این بازتاب های فرهنگی در زمینه های گوناگون از جمله مباحث مربوط به زنان است. در این پژوهش، برای واکاوی انگارۀ زن، دو حکایت از سندبادنامه انتخاب شد. متن سندبادنامه هر چند در یک زمینۀ تاریخی زنستیز تولید شده، نمونه های فراوانی از قدرت زن در آن دیده می شود. این جستار درصدد است تا با روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی با تکیه بر نظریۀ «فرکلاف»، متن را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی نموده، نشانه های قدرت زن و چرایی آن را نشان دهد. در این جستار به این نتیجه رسیدیم که زن در این اثر، حضور فعال و قدرتمند دارد و نقش فاعلی او در شکلگیری روند داستان مشهود است. در این کتاب به رغم دید منفی نسبت به زن، نشانه های قدرت پنهان زنانه را می توان دید. زنان برای رسیدن به اهداف خود از ابزار قدرت پنهان همچون زبان، تدبیر، زیرکی و سیاست استفاده می کنند و اگر راه های رسیدن به اهداف سازنده و والا برای آنها بسته شود، گاهی این قدرت در مسیر نادرست به کار گرفته می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - گذار از فرد کنشگر به شهروندی عاملیتی تمهیدی برای نارسایی مبانی انسانی¬شناسی رهیافت قابلیت «آمارتیا سن »
عباس منوچهری سعید نریمانرهیافت قابلیت هر چند در نقد مبانی هنجاری و اخلاقی اقتصاد، به ویژه اقتصاد رفاه و توسعه از دهه 80 میلادی توسط «آمارتیا سن» به حوزه های دانشگاهی راه یافت، با سرعت زیادی توانست در بیشتر حوزه های علوم انسانی بسط قابل توجهی بیابد. یکی از مهمترین دغدغه های این رهیافت، به حاش أکثررهیافت قابلیت هر چند در نقد مبانی هنجاری و اخلاقی اقتصاد، به ویژه اقتصاد رفاه و توسعه از دهه 80 میلادی توسط «آمارتیا سن» به حوزه های دانشگاهی راه یافت، با سرعت زیادی توانست در بیشتر حوزه های علوم انسانی بسط قابل توجهی بیابد. یکی از مهمترین دغدغه های این رهیافت، به حاشیه رفتن انسان از محور توسعه و رفاه بوده است و نقد عمده ای که این رهیافت بر دیگر رویکردها وارد می کرد، در نظر گرفتن انسان به مثابه موجودی منفعل در آنها بوده است. به عقیده برخی از منتقدان، این رهیافت هر چند تلاش کرد مفهوم جدیدی از انسان در حوزه اقتصاد ارائه دهد، نتوانست از انسان اقتصادی جریان رایج علم اقتصاد پا فراتر نهد و تنها توانسته است مفهومی انسانیتر از توسعه ارائه دهد، نه توسعه برای انسانها. عمده نقدهایی که بر مبانی انسانشناسی این رهیافت وارد شده است، شامل سه نقد نارسایی مفهوم انسان، پیشاسیاسی - اجتماعی بودن و در نهایت فردگرایی روششناختی است. در این مقاله سعی می شود ضمن پاسخ به این سه نقد مبتنی بر تعریف عاملیت که آمارتیا سن در رهیافت خود آن را بسط داده است، با گذار از عاملیت کنشگر به شهروندی عاملیتی، تمهیدی نظری- فلسفی برای نارسایی مبانی انسانشناسی رهیافت قابلیت تدوین گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - رابطة ادراک ازسبک های والدینی با تاب آوری: نقش واسطه ای عاملیت انسانی
مامک مهدوی مزده الهه حجازی زهرا نقشباهدف شناسایی نقش میانجی عاملیت انسانی بین ادراک نوجوانان از سبکهای والدینی (پدر و مادر) و تاب آوری ، 516 دانش آموز (273 دختر و 243 پسر) سال دوم و سوم دبیرستانهای شهر تهران به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. نمونة موردبررسی به پرسشنامه ای متشکل از ارزیاب أکثرباهدف شناسایی نقش میانجی عاملیت انسانی بین ادراک نوجوانان از سبکهای والدینی (پدر و مادر) و تاب آوری ، 516 دانش آموز (273 دختر و 243 پسر) سال دوم و سوم دبیرستانهای شهر تهران به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. نمونة موردبررسی به پرسشنامه ای متشکل از ارزیابی عاملیت (سه خرده مقیاس «هدفمندی»، «آینده اندیشی» و «خودکارآمدی»)، پرسشنامه ادراک از سبکهای والدینی و مقیاس تاب آوری پاسخ دادند. در این پژوهش از روش مدل یابی معادلات ساختاری برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان دادند که عاملیت، میانجی ادراک نوجوانان از سبک های والدینی (پدر و مادر) و تاب آوری است و هر دو مدل (ادراک از سبک والدینی پدر و ادراک از سبک والدینی مادر) 63 درصد واریانس تاب آوری را پیش بینی میکنند. ادراک از سبک والدینی پدر 37 درصد واریانس عاملیت و ادراک از سبک والدینی مادر 31 درصد از واریانس عاملیت را تبیین میکند. لذا زمانی که سبکهای والدینی پدر و مادر همسو با یکدیگر، و در راستای ارضاء نیازهای بنیادین روانشناختی (ارتباط، شایستگی و حمایت از خودمختاری) نوجوانان باشد، عاملیت و درنتیجه تاب آوری در آنان افزایش می یابد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - ساختار عاملی و ارایة مدل برای تحول مثبت جوانی در نوجوانان ایرانی
محمود قاسمی محمد تقی فراهانی محمد حسین عبداللهیهدف این پژوهش شناسایی عوامل تشکیل دهنده و ساختار عاملی تحول مثبت جوانی است. جامعة پژوهش را اساتید و صاحب نظران این حوزه، دانشجویان دکترا و دانش آموزان تشکیل می دهند. نمونه، شامل پانزده نفر از اساتید و صاحب نظران با توجه به تخصص آنها. همچنین 25 تن از دانشجویان دکترا از د أکثرهدف این پژوهش شناسایی عوامل تشکیل دهنده و ساختار عاملی تحول مثبت جوانی است. جامعة پژوهش را اساتید و صاحب نظران این حوزه، دانشجویان دکترا و دانش آموزان تشکیل می دهند. نمونه، شامل پانزده نفر از اساتید و صاحب نظران با توجه به تخصص آنها. همچنین 25 تن از دانشجویان دکترا از دانشگاه های مختلف به شکل در دسترس در این پژوهش شرکت کردند. در نهایت نمونة دانش آموزی شامل 1200 دانش آموز (600 دختر و600 پسر) است که به شکل خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. با توجه به ماهیت، موضوع و هدف های پژوهش، در گام اول عوامل تشکیلدهنده «تحول مثبت جوانی» بر اساس سه منبع مطالعات و متون نظري، برنامه های عملی و مقیاس ها و ابزارهای اندازهگيري و با تاکید بر روش کیفی مقولهبندي گردآوري و تحليل گردید. سپس با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی مدل های اندازه گیری و ساختاری تحول مثبت جوانی استخراج شدند. یافته ها نشان داد مدل چهار عاملی هم در تحلیل اکتشافی و هم تأییدی، بهترین برازش را با دادهها داشته است. مدل نهایی پژوهش شامل چهار عاملِ شایستگی (11 نشانگر)، ارتباط (14 نشانگر)، عاملیت(13 نشانگر) و مثبت اندیشی (7 نشانگر) است. مدل ارایه شده با مدل های موجود، شباهت هایی دارد اما نحوة بارگیری عوامل شکل متفاوت و مخصوص به خود را دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - نقش واسطهای عاملیت شخصی در رابطه میان دلبستگی به والدین و هویت من در پیشبزرگسالی
الهه حجازی نادیا روحانی زهرا نقشپیشبزرگسالی به عنوان یک دوره تحولی بر بازه سنی 18 تا 29 سالگی تاکید دارد. از نظر آرنت (2000) این دوره تحولی ویژه کشورهای توسعه یافته است، در حالی که پژوهشهای انجام شده بیانگر حضور این مرحله تحولی در سایر جوامع نیز میباشد. با توجه به اهمیت دو سازهی هویت و عاملیت و أکثرپیشبزرگسالی به عنوان یک دوره تحولی بر بازه سنی 18 تا 29 سالگی تاکید دارد. از نظر آرنت (2000) این دوره تحولی ویژه کشورهای توسعه یافته است، در حالی که پژوهشهای انجام شده بیانگر حضور این مرحله تحولی در سایر جوامع نیز میباشد. با توجه به اهمیت دو سازهی هویت و عاملیت و عدم شناخت کافی ابعاد پیشبزرگسالی در ایران، هدف مطالعه حاضر تعیین نقش واسطهای عاملیت در رابطه دلبستگی به والدین و هویت من در پیشبزرگسالان است. جامعهی آماری این پژوهش تمامی دانشجویان شاغل به تحصیل یکی از دانشگاههای شهر تهران بودند که در بازهی سنی ۱۸ تا ۲۹ سال قرار داشتند. نمونهای با حجم ۵۴۰ نفر به صورت برخط به پرسشنامهای متشکل از مقیاسهای سیاههی ابعاد پیشبزرگسالی، پرسشنامهی تجارب روابط نزدیک-ساختار رابطه، پرسشنامه ی عاملیت و پرسشنامه فرآیند هویت من پاسخ دادند. داده ها با روش مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شدند و یافتهها نشان دهندهي رابطهی مستقیم، منفی و معنادار دلبستگی ناایمن با عاملیت شخصی و رابطهی غیرمستقیم، منفی و معنادار دلبستگی ناایمن به والدین و هویت من بودند؛ لذا نقش واسطهای عاملیت شخصی در رابطهی میان دلبستگی به والدین و هویت من مورد تائید قرارگرفت. در این پژوهش مدل دلبستگی به مادر و پدر مورد مقایسه قرار گرفت. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - نگاهی به رویکرد تربیتی مونتهسوری از منظر عاملیت انسان
نرگس سجادیهرویکردهای تربیت در دوران کودکی، امروزه از تنوع زیادی برخوردار شدهاند. یکی از رویکردهای تربیتی مشهور در جهان و کشور ما، رویکرد تربیتی مونتهسوری است. هدف پژوهش حاضر، نقد و ارزیابی این رویکرد از منظر فلسفی است. در بخش نخست، تلاش شده تا مؤلفههای فلسفی پشتیبان این رویکرد أکثررویکردهای تربیت در دوران کودکی، امروزه از تنوع زیادی برخوردار شدهاند. یکی از رویکردهای تربیتی مشهور در جهان و کشور ما، رویکرد تربیتی مونتهسوری است. هدف پژوهش حاضر، نقد و ارزیابی این رویکرد از منظر فلسفی است. در بخش نخست، تلاش شده تا مؤلفههای فلسفی پشتیبان این رویکرد استنباط گردد. مؤلفههای فلسفی مقوم این رویکرد را میتوان در مواردی چون نگاه کلگرایانه به وجود کودک، انگاره فرد اجتماعی از کودک، توجه به امیال و گرایشهای کودک، اذعان به نیروی خودانگیخته کودک برای یادگیری، سهگانه آزادی- قانون- مسئولیت و تأکید بر مهارتآموزی و ابزارمحوری جستجو کرد. در بخش دوم، این مؤلفههای مقوم فلسفی از منظر رویکرد اسلامی عمل نگریسته شده و نقاط قوت و ضعف آن مورد ارزیابی قرار گرفته است. مواردی چون فربهسازی فردیت کودک، هدفانگاری ابزارها و کمرنگ شدن خیالورزی، مهارتگرایی بیپشتوانه و توقف در سازگاری اجتماعی و مغفول انگاشتن مشارکت و مداخله اجتماعی، مهمترین نقدهای وارد بر این دیدگاه است. از سوی دیگر، مواردی چون توجه متعادل به آزادی و مسئولیت و نیز تأکید بر محبت در تربیت کودک، از مهمترین نقاط قوت این رویکرد برشمرده شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - ایجاد مزیت رقابتی پایدار در بخش هتلداری (رویکرد تلفیقی عاملیتگرایی و منبعمحوری)
محمدرضا فرزین مصطفی محمودی مهدی کروبی اکبر پورفرجهدف پژوهش حاضر، مطالعه مزیت رقابتی پایدار با توجه به شایستگیهای مورد نیاز کارکنان هتلها میباشد تا رقابتپذیری هتلها را به طور مداوم تضمین کند. دیدگاه منبع محوری بر این نکته تأکید دارد که سازمانها باید توجه خود را معطوف منابع داخلی خصوصاً منابعانسانی کنند و رویکرد أکثرهدف پژوهش حاضر، مطالعه مزیت رقابتی پایدار با توجه به شایستگیهای مورد نیاز کارکنان هتلها میباشد تا رقابتپذیری هتلها را به طور مداوم تضمین کند. دیدگاه منبع محوری بر این نکته تأکید دارد که سازمانها باید توجه خود را معطوف منابع داخلی خصوصاً منابعانسانی کنند و رویکرد عاملیتگرائی نیز بر نقشآفرینی کارکنان و تعاملات آنان درون چارچوب کنش دارد. نوع پژوهش توسعهای/کاربردی و توصیفی/پیمایشی بوده و جمعآوري دادهها، بر اساس پرسشنامهاي متشکل از 73 سؤال و انتخاب نمونه تصادفی 260 نفري از ميان مديران و كاركنان هتلهای پنج ستاره تهران انجام پذیرفت. تجزيه و تحليل دادهها، با استفاده از روش الگوسازي معادلات ساختاري - در دو بخش الگوي اندازهگيري – جهت بررسي ويژگي فني پرسشنامه و بخش ساختاري، جهت بررسي فرضيههاي پژوهش انجام پذيرفت. يافتههاي پژوهش، حاكي از تأثير مثبت و معنادار متغیر چارچوب کنش بر کنشگر شایسته و کنشگر شایسته بر ایجاد مزیت رقابتی پایدار در اشکال نوآوری تولیدی، فرآیندی و اداری دارد. بر مبناي نتايج تحقيق، میان عوامل چارچوب کنش یعنی رفاه ذهنی، اعطای آزادی مثبت، تسهیم دانش، رهبری تحولآفرین، برابری سازمانی و تأمین قراردادهای روانشناختی با مهارتهای فردی، بین فردی و مدیریتی و نیز شایستگی سازمانی کارکنان ارتباط وجود دارد. ایجاد شرایط لازم برای نقشآفرینی کارکنان و تدوین آزمونهای استخدامی و استانداردهای ارزیابی عملکرد براساس مهارتها و شایستگیهای شناسایی شده در این پژوهش به مدیران هتلهای ایران پیشنهاد میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - ارائه الگوی مطلوب سیاستگذاری عمومی در حوزه رفاه با عاملیت نخبگان برای نیل به توسعه پایدار
پیمان عیاری نادر بهلولی غلامرضا رحیمیدستیابی به رفاه عمومی تنها از رهگذر سیاستگذاری عمومی با نقشآفرینی نخبگان میسر میشود. مطالعه حاضر نیز با هدف ارائه الگوی مطلوب سیاستگذاری عمومی در حوزه رفاه با عاملیت نخبگان برای نیل به توسعه پایدار صورت گرفت. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی-توسعهای است و از لحاظ ماه أکثردستیابی به رفاه عمومی تنها از رهگذر سیاستگذاری عمومی با نقشآفرینی نخبگان میسر میشود. مطالعه حاضر نیز با هدف ارائه الگوی مطلوب سیاستگذاری عمومی در حوزه رفاه با عاملیت نخبگان برای نیل به توسعه پایدار صورت گرفت. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی-توسعهای است و از لحاظ ماهیت و شکل اجراء به صورت توصیفی-پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل نخبگان سیاستگذاری عمومی است. نمونهگیری با استفاده از روش نمونهگیری نظری صوت گرفت و در نهایت با 11 نفر اشباع نظری حاصل شد. توزیع پرسشنامه محققساخته نیز در میان 384 نفر از مدیران سیاستگذاری عمومی در حوزه رفاه که فرمول کوکران تعیین گردید، به روش تصادفی نمونهگیری انجام شد. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه نیمهساختاریافته و پرسشنامه میباشد. جهت تحلیل مصاحبههای تخصصی از روش نظریهپردازی دادهبنیاد (گراندد تئوری) و نرمافزار MaxQDA و جهت اعتبارسنجی الگو نیز از روش حداقل مربعات جزئی و نرمافزار Smart PLS استفاده شده است. براساس مدل پارادایمی پژوهش شرایط علی شامل عوامل اقتصادی، فرهنگی، فنی و تکنولوژیکی است که بر سیاستگذاری عمومی اثر میگذارند. سیاستگذاری عمومی نیز به عنوان پدیده محوری بر ارزیابی اجرای خطمشیهای رفاهی موثر است. در این میان نخبگان شرایط زمینهای را فراهم میآورند از سوی دیگر تضاد منافع در اجرای خطمشیهای رفاهی نیز شرایط مداخلهگر هستند. در نهایت از طریق ارزیابی اجرای خطمشیهای رفاهی دستیابی به توسعه پایدار قابل حصول است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - بررسی و نقد نسبت فرهنگ با تعلیموتربیت از منظر عاملیت فرد در اسنادبالادستی
حمیده فرح بخش خسرو باقری دکتر نرگس سجادیهپژوهش حاضر در پی بررسی و نقد نسبت فرهنگ و تعلیموتربیت از منظر عاملیت فرد در اسناد بالادستی (سند تحول بینادین آموزشوپرورش و سند مبانی نظری تحول بنیادین) است. برای رسیدن به هدف، اسناد مذکور با روش تحلیل محتوای کیفی، تحلیل مفهومی از نوع «تفسیر مفهومی» و «ارزیابی ساختار م أکثرپژوهش حاضر در پی بررسی و نقد نسبت فرهنگ و تعلیموتربیت از منظر عاملیت فرد در اسناد بالادستی (سند تحول بینادین آموزشوپرورش و سند مبانی نظری تحول بنیادین) است. برای رسیدن به هدف، اسناد مذکور با روش تحلیل محتوای کیفی، تحلیل مفهومی از نوع «تفسیر مفهومی» و «ارزیابی ساختار مفهوم» شدهاند. در این بررسی نشان داده شده است که اسناد بالادستی که نقشی قابل توجه در تعریف نسبتهای مذکور دارند، در این زمینه، دچار نوعی تعارض درونی هستند. در این اسناد از یک طرف بر مفاهیمی چون عاملیت فرد، تعامل ناهمتراز، سنتگرایی تحولی و تحول و پویایی فرهنگ تأکید شده است که میتوان آنها را از جمله نقاط قوت اسناد بالادستی به شمار آورد. از طرف دیگر، در تبیین هر یک از مفاهیم ذکر شده، بر ابتنای آنها بر مقوله «نظام معیار اسلامی» تأکید شده است. همین امر موجب ایجاد نوعی تعارض درونی بین مفاهیم موجود در اسناد در زمینه تبیین نسبت مورد نظر شده است که مانع از رسیدن به درک درستی از این نسبت میشود. در این پژوهش مصادیق این تعارض بررسی شده است که عبارتند از: محوریت نظام معیار اسلامی، ابهام ماهیت فرهنگ در اسناد بالادستی، ناهمخوانی مفهوم تعامل ناهمتراز با تأکید بر «نظام معیار اسلامی»، غلبه فرهنگگرایی و سنت گرایی بر عاملیت، و مرزهای مفهومی مبهم میان انتقال فرهنگ و انتقاد به فرهنگ. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - ارائه الگوی مطلوب سیاستگذاری عمومی در حوزه رفاه با عاملیت نخبگان برای نیل به توسعه پایدار
پیمان عیاری نادر بهلولی غلامرضا رحیمیدستیابی به رفاه عمومی تنها از رهگذر سیاستگذاری عمومی با نقشآفرینی نخبگان میسر میشود. مطالعه حاضر نیز با هدف ارائه الگوی مطلوب سیاستگذاری عمومی در حوزه رفاه با عاملیت نخبگان برای نیل به توسعه پایدار صورت گرفت. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی-توسعهای است و از لحاظ ماه أکثردستیابی به رفاه عمومی تنها از رهگذر سیاستگذاری عمومی با نقشآفرینی نخبگان میسر میشود. مطالعه حاضر نیز با هدف ارائه الگوی مطلوب سیاستگذاری عمومی در حوزه رفاه با عاملیت نخبگان برای نیل به توسعه پایدار صورت گرفت. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی-توسعهای است و از لحاظ ماهیت و شکل اجراء به صورت توصیفی-پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل نخبگان سیاستگذاری عمومی است. نمونهگیری با استفاده از روش نمونهگیری نظری صوت گرفت و در نهایت با 11 نفر اشباع نظری حاصل شد. توزیع پرسشنامه محققساخته نیز در میان 384 نفر از مدیران سیاستگذاری عمومی در حوزه رفاه که فرمول کوکران تعیین گردید، به روش تصادفی نمونهگیری انجام شد. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه نیمهساختاریافته و پرسشنامه میباشد. جهت تحلیل مصاحبههای تخصصی از روش نظریهپردازی دادهبنیاد (گراندد تئوری) و نرمافزار MaxQDA و جهت اعتبارسنجی الگو نیز از روش حداقل مربعات جزئی و نرمافزار Smart PLS استفاده شده است. براساس مدل پارادایمی پژوهش شرایط علی شامل عوامل اقتصادی، فرهنگی، فنی و تکنولوژیکی است که بر سیاستگذاری عمومی اثر میگذارند. سیاستگذاری عمومی نیز به عنوان پدیده محوری بر ارزیابی اجرای خطمشیهای رفاهی موثر است. در این میان نخبگان شرایط زمینهای را فراهم میآورند از سوی دیگر تضاد منافع در اجرای خطمشیهای رفاهی نیز شرایط مداخلهگر هستند. در نهایت از طریق ارزیابی اجرای خطمشیهای رفاهی دستیابی به توسعه پایدار قابل حصول است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - بررسی تطبیقی عاملیت انسانی در نظریه شناختی- اجتماعی بندورا و رویکرد اسلامیِ«انسان به منزله عامل
مهدی ناصر زعیم رضا محمدی چابکی خسرو باقری جلیل فتح آبادی امید شکریهدف مقاله حاضر بررسی تطبیقی-اجتماعی بندورا و رویکرد اسلامیِ «انسان به منزله عامل» است. بندورا، عاملیت را به معنای تأثیر ارادی بر عملکرد خود و رویدادهایی میداند که واجد خصیصههای عامل «محیطی بودن، عمدی بودن، پیشاندیشی، خود واکنشسازی و تأمّل در خود» است. از سوی دیگر د أکثرهدف مقاله حاضر بررسی تطبیقی-اجتماعی بندورا و رویکرد اسلامیِ «انسان به منزله عامل» است. بندورا، عاملیت را به معنای تأثیر ارادی بر عملکرد خود و رویدادهایی میداند که واجد خصیصههای عامل «محیطی بودن، عمدی بودن، پیشاندیشی، خود واکنشسازی و تأمّل در خود» است. از سوی دیگر در دیدگاه اسلامی، انسان براساس مفهوم عاملیت مورد نظر است و عمل و عاملیت شناختی، گرایشی و ارادی است. مطالعه عاملیت او، بر پایه سه مبنای اساسی حاضر به لحاظ روششناختی، مطالعهای تطبیقی است که مبتنی بر مقایسه شباهتها و تفاوتها و ریشهیابی آنهاست. در بخش تربیتی نیز از روش استنتاجی فرانکنا استفاده شده است. مبانی و جنبههای عاملیت در هر دو دیدگاه اشتراک زیادی با هم دارند به نوعی که پیشاندیشی و تأمّل در خود از دیدگاه اول را میتوان ناظر بر شناخت در رویکرد دوم؛ همچنین خود واکنشسازی و عمدی بودن در رویکرد اول را به ترتیب ناظر بر مبنای عاطفی و ارادی در رویکرد دوم دانست. با این وجود، دو دیدگاه در موضوعاتی همچون مفهوم عمل و عملکرد، ماهیت تعامل، جنبههای شناختی، عاطفی و ارادی، فطرت، مسئولیت و اخلاق تفاوتهایی دارند که پیامدهایی برای تعلیموتربیت خواهند داشت از جمله اینکه رویکرد اول بر اهمیت ساختار تأکید دارد در حالی که رویکرد دوم، وزن بیشتر را به عاملیت فردی میدهد. با توجه به اهمیت بحث عاملیت انسان که در هر دو دیدگاه مورد توجه قرار گرفته، در استنتاجهای تربیتی بر وجوه مشترک دو دیدگاه تأکید شده است. تفاصيل المقالة