-
دسترسی آزاد مقاله
1 - معنا، زبان و تصویر در شعر «آخر شاهنامه» از مهدی اخوان ثالث (م. امید)
علی نوری احمد کنجوری«آخر شاهنامه» نام شعری است از سرودههای اخوان ثالث که در مجموعهای با همین عنوان، در سال 1338منتشر شد. این مجموعه، حاوی سرودههای دوره میانه شاعری اخوان است که سروده های سالهای 1335 تا 1338 شاعر در آن آمده است. میتوان شعرهای این مجموعه را نمودار تکامل و تشخّص سبکی شا چکیده کامل«آخر شاهنامه» نام شعری است از سرودههای اخوان ثالث که در مجموعهای با همین عنوان، در سال 1338منتشر شد. این مجموعه، حاوی سرودههای دوره میانه شاعری اخوان است که سروده های سالهای 1335 تا 1338 شاعر در آن آمده است. میتوان شعرهای این مجموعه را نمودار تکامل و تشخّص سبکی شاعر دانست. از این رو در این مقاله برآنیم که شعر آخر شاهنامه را -که یکی از بهترین شعرهای این مجموعه است- بررسی و تحلیل کنیم؛ بنابراین، ضمن بيان مقدّمهای درباره شعر و عناصر مهم سازنده آن و اشاراتي به برخی از نظريات مطرح در رويكردهای نقد ادبي، به تناسب زبان، موضوع و وجوه و لایههای معنایی و ساختاری شعر ياد شده، آن را با استفاده از تركيبي از رویکردهای نقد ادبي، بررسی و با توجّه به تأثیر متقابل سه عنصر اصلی و ساختاری شعر یعنی معنا، زبان و تصویر (خیال)، تحلیل و تأویل خواهيم كرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - «همسانسازي» و كاركرد زيباشناختي آن در اشعار اخوان
محمد عمرانپور فروغ صهبامقالهي حاضر پژوهشي است دربارهي «همسانسازي» و كاركرد زيباشناختي آن در اشعار مهدي اخوان ثالث كه به روش استقرائي انجام شده است. يكي از تمهيدات زباني اخوان در شعر، استفاده از «همسانسازي» براي گسترش سازههاي كلام و ورود به عرصهي اطناب است. اخوان با پيوندي كه از نظر لفظي چکیده کاملمقالهي حاضر پژوهشي است دربارهي «همسانسازي» و كاركرد زيباشناختي آن در اشعار مهدي اخوان ثالث كه به روش استقرائي انجام شده است. يكي از تمهيدات زباني اخوان در شعر، استفاده از «همسانسازي» براي گسترش سازههاي كلام و ورود به عرصهي اطناب است. اخوان با پيوندي كه از نظر لفظي يا معنايي بين دو ركن گروههاي «همسان بدلدار» ايجاد ميكند، از آنها به صورت عامل برجستهساز زبان و عنصر زيباييشناختي شعر استفاده ميكند. مهمترين نقش گروههاي «همسان بدلدار» در اشعار اخوان، آشناييزدايي، برجستهسازي، تبديل زبان ارجاعي به زبان ادبي و آفرينش زيبايي است. ازديگر جنبههاي كاركرد زيباييشناختي «همسانسازي» در اشعار اخوان عبارت است از: سوق دادن زبان شعر به سوي اطناب، توصيف مبدلمنه، ايجاد فاصلهي زيباييشناختي بين عقل و عاطفه. همچنين، با تكيه بر نقش اصلي گروههاي «همسان بدلدار» كه همسانپنداري در ادبيات است، اخوان با گزينش بدل از مجموعهي «مجردات، اجسام، گياهان، سيالات» و همنشين كردن آن با مبدلمنه، تصاوير زيبايي كه متكي بر تجريدپنداري، تجسم پنداري، گياهپنداري، سيالپنداري و غيره است، به نمايش گذاشتهاست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - كهنگرايي واژگاني در شعر اخوان
فروغ صهباپيوند شعر اخوان با زبان و ادب كهنسال فارسي و استفاده از واژهها و تركيبات و عبارات آن زبان كه به صورت متنوع و پراكنده در اشعار او مشهود است، يكي از تمهيدات شاعرانة او است كه به زبانش شكل و نمايي حماسي و باصلابت بخشيده است. اين تمهيد كه يكي از شيوههاي آشناييزدايي با ع چکیده کاملپيوند شعر اخوان با زبان و ادب كهنسال فارسي و استفاده از واژهها و تركيبات و عبارات آن زبان كه به صورت متنوع و پراكنده در اشعار او مشهود است، يكي از تمهيدات شاعرانة او است كه به زبانش شكل و نمايي حماسي و باصلابت بخشيده است. اين تمهيد كه يكي از شيوههاي آشناييزدايي با عناصر گذشتة (آركائيك) زبان و معروف به باستانگرايي يا كهنگرايي است، از ويژگيهاي مهم شعر اخوان است. در مقالة حاضر در محدودة واژگان به بررسي و توصيف عناصري از اشعار اخوان ميپردازيم كه رنگ و بوي كهن دارد و موجب برجستگي زبان شعر او شده است. نتيجة تحقيق نشان ميدهد كه كهنگرايي واژگاني اخوان به دو بخش عمده قابل تقسيم است: بخش اول مربوط به واژگاني است كه امروزه كاربرد ندارد يا به ندرت به كار ميرود و شامل واژگان عام، اصطلاحات اساطيري و اصطلاحات مربوط به علوم و فنون مختلف از قبيل اصطلاحات علم طب، موسيقي و غيره است. بخش دوم واژگاني است كه به شيوة كهن تغييرات آوايي همچون تخفيف، تشديد، ابدال و قلب در آنها ايجاد شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - تحلیل گفتمانی ادبیات متعهد و اجتماعی با تکیه بر نظرگاه «اخوان ثالث»
مریم مشرًف کلثوم میری اصلتحليل گفتمان به عنوان رویكردي زبـانشناسـي از علـوم اجتمـاعي بـه بررسـي چگونگي پيوند آثار اديبان با محيط اجتماعي و تأثير اين محيط بر روش و اسلوب آنها ميپردازد. گفتمان ادبیات متعهد و اجتماعی از گفتمانهای شناخته شده در حوزه ادب معاصر است که در این مقاله با استفاده از نظ چکیده کاملتحليل گفتمان به عنوان رویكردي زبـانشناسـي از علـوم اجتمـاعي بـه بررسـي چگونگي پيوند آثار اديبان با محيط اجتماعي و تأثير اين محيط بر روش و اسلوب آنها ميپردازد. گفتمان ادبیات متعهد و اجتماعی از گفتمانهای شناخته شده در حوزه ادب معاصر است که در این مقاله با استفاده از نظریه های لاکلا و موفه به تحلیل و بررسی علل شکلگیری و رویکرد «اخوان» در دفاع از این گفتمان میپردازیم. نتایج پژوهش نشان میدهد که گرهخوردگی و پیوند ادبیات و جامعه باعث میشود که اخوان به عنوان سوژه تحتتأثیر کارکردهای گفتمانی زبانی و غیر زبانی و قدرت پشت گفتمانی ناشی از رویدادهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در بستر تاریخی مورد نظر، در موقعیتسوژگی قرار گیرد و با ایجاد بحران و ساختارشکنی در گفتمانهای رقیب (موج نو، رمانتیک فردی و ادبیات فرمگرا) و درک دالهای خالی گفتمانهای غیر خودی (توجه و تعهد ادبیات به مردم و جامعه) به تثبیت نظام گفتمانی خود بپردازد. وی در نظام معنایی گفتمان خودی، جامعه و نیازهای آن را (متغیر مستقل) اعم از هنر و ادبیات (متغیر وابسته) میداند و با تأکید بر دال مرکزی گفتمان خودی، دیگر دال های شناور (هنر، هنرمند، غزل، شعر و شاعر) را تعریف میکند و با استفاده از راهبردهای حاشیهرانی، برجستهسازی و غیریتسازی سعی دارد تا گفتمان خودی را تقویت و گفتمانهای غیر خودی را تضعیف کند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - بررسی مولفه های اعتقادی در اشعار مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو از دریچه ی نظریه ی بینامتنیت
الهام بادلو ابوالقاسم امیراحمدی علی عشقی سردهیبینامتنیّت مفهومي است كه بر وجود يك متن اصلي در عرصهی ادبیّات، نقد يا علم در ارتباط با متون دلالت ميكند كه اين متون به تأثير مستقيم يا غيرمستقيم بر متن اصلي در گذر زمان ميپردازند. بینامتنیّت و به تعبیری نظریّهی تعامل متنها از جمله مباحث مهم و مورد توجّه پژوهشگران چکیده کاملبینامتنیّت مفهومي است كه بر وجود يك متن اصلي در عرصهی ادبیّات، نقد يا علم در ارتباط با متون دلالت ميكند كه اين متون به تأثير مستقيم يا غيرمستقيم بر متن اصلي در گذر زمان ميپردازند. بینامتنیّت و به تعبیری نظریّهی تعامل متنها از جمله مباحث مهم و مورد توجّه پژوهشگران و ناقدین ادبی است و این دستاورد نوین در حوزه ی ادبیّات به بررسي شباهتها، تفاوت ها و نیز تأثيرپذيري یک متن از متون دیگر، چه در حوزهی شعر و چه در عرصهی نثر ميپردازد، این پژوهش نیز تلاش دارد تا کلام شعریِ مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو را براساس پیونـدشان با آیات قرآنی و روایات، براساس نظریّهی بینامتنی ناقدین این عرصه مورد بررسی قرار دهد تا وام گیریهایِ آگاهانه يا غیرمستقیم شاعران موردبحث و نیز چگونگیِ بهکارگیری آن ها در استفاده از آیات و روایات، بر همگان مکشوف گردد. شیوهی انجام پژوهش براساس روش تحلیلی- توصیفی و بر اصول کاربردیست و مبانی نظریِ آن نیز بر پایه ی آراء نظریّهپردازان بینامتنی استوار می باشد تا افزون بر نشاندادن ساختار منسجم ابیات، مخاطب بداند که شاعران با چه ترفندهای ادبیای، این مضامینِ وحیانی را در اشعار خویش گنجانده و برخلاف باور برخی از منتقـدین، سخن خود را رنگوبویی قرآنی و دینی بخشیده اند. در پایان نیز این نتیجه حاصل می آید که با وجود نظر منتقدین پیرامون تفکّر حاکم بر اندیشههای شعری اخوان ثالث و به خصوص احمد شاملو، حقایق قرآنی و عقاید اسلامی و دینی بهگونهای مشهود در آثار ایشان هویداست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - جسارتهای معنوی عرفانی در مضامین شعری در سروده های اخوان
ليلا سايگاني حبيب جديدالاسلامي قلعه نوبیتردید مهدی اخوان ثالث یکی از مهمترین شاعران نسل پسا نیمایی است که اشعارش به تعبیر اکثر پژوهشگران ادبیات معاصر ایران، ترکیبی است شاعرانه و هنرمندانه از سنت شعر کلاسیک فارسی و شعر نو نیمایی. اخوان ثالث نمایندهی نسلی از شاعران است که هم به اجتماع و تحولات آن متعهد اس چکیده کاملبیتردید مهدی اخوان ثالث یکی از مهمترین شاعران نسل پسا نیمایی است که اشعارش به تعبیر اکثر پژوهشگران ادبیات معاصر ایران، ترکیبی است شاعرانه و هنرمندانه از سنت شعر کلاسیک فارسی و شعر نو نیمایی. اخوان ثالث نمایندهی نسلی از شاعران است که هم به اجتماع و تحولات آن متعهد است و هم به لحاظ ادبی، شعرش از غنایی خاص برخوردار است. در واقع او شاعری است که هم به فرم ادبی اهمیت میدهد و هم به محتوای شعرش توجه بسیاری میکند. از اینرو، با فهم چنین خصیصههایی در شعر او، بسیاری تلاش کردهاند تا با خوانشهای جدید، ابعاد ادبیات اخوان ثالث را کشف و بررسی کنند. شعر اخوان ثالث، توانایی منحصربه فردی برای خوانشهای مدرن نقد ادبی را دارد. شعر اخوان، سرشار از باستانگرایی، آشناییزدایی، كاركردهاي متفاوت معنایی و ويژگي هاي خاص زبانيست. در این مقاله تلاش کردهایم با استفاده از شیوهی خوانش متون ادبی، شعر او را از منظر مضامين شعري مورد تجزیه و تحلیل ادبی قرار دهیم. خواننده اين تحقيق در مي يابد از لحاظ انديشه ، شعر اخوان از تنوع مضامين و درون مايه هاي معناي چنداني برخوردار نمي باشد و عمده ترين دلمشغولي ذهن او را مسايل اجتماعي، يأس و نوميدي، ايران دوستي و عشق شكل مي دهد كه با شگردهاي زباني به طرق مختلف بيان شده. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - اثربخشي برنامه آموزشي حافظة فعال واج محور بر بهبود توانايي خواندن دانش آموزان نارساخوان
الهام سادات ناجی محسن شکوهی یکتا سعید حسن زاده الهه حجازی جواد اژه ایپژوهش حاضر با هدف تعيين اثربخشي برنامة آموزشي حافظة فعال واج محور بر بهبود توانايي خواندن دانش آموزان نارساخوان انجام شد. روش پژوهش از نوع نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون، پس آزمون و پيگيري با گروه گواه بود. جامعه آماري پژوهش شامل تمامي دانش آموزان با اختلال خواندن بودند چکیده کاملپژوهش حاضر با هدف تعيين اثربخشي برنامة آموزشي حافظة فعال واج محور بر بهبود توانايي خواندن دانش آموزان نارساخوان انجام شد. روش پژوهش از نوع نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون، پس آزمون و پيگيري با گروه گواه بود. جامعه آماري پژوهش شامل تمامي دانش آموزان با اختلال خواندن بودند که به مراکز آموزش اختلال هاي يادگيري شهر تهران مراجعه کرده بودند و از بين آنها 30 دانشآموز نارساخواني و شاغل به تحصيل در پايه هاي اول تا سوم ابتدايي با روش نمونه گيري در دسترس انتخاب و به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش و گواه جايگزين شدند. گروه آزمايشي در يک دوره 24 جلسه اي آموزش حافظة فعال مبتني بر تحريکات واجي در دو بعد شنيداري و ديداري شرکت کردند. براي گردآوري داده ها از آزمون خواندن و نارساخواني نما استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحليل واريانس چندمتغيري با اندازه گيري مکرر تحليل شد. يافته ها نشان داد که برنامه آموزشي حافظة فعال واج محور به بهبود معنادار توانايي خواندن دانش آموزان نارساخوان در هر سه مؤلفه دقت خواندن، سيالي خواندن و درک خواندن مي انجامد و اين يافته ها در يک پيگيري دوماهه نيز پايدار بودند. اندازه اثرهاي به دست آمده از 0/69 تا 0/43 متغير بودند که نشان دهنده اندازه اثرهاي بزرگ تا متوسط هستند. از اينرو، مي توان گفت که با به کار بستن برنامه آموزشي حافظه فعال واج محور مي توان توانايي خواندن کودکان نارساخوان را بهبود بخشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - اثربخشی آموزش سه وجهی اشترنبرگ بر بهبود مهارتهای خواندن کودکان نارساخوان
معصومه فارسی نژاد الهه حجازی جواد اژه ایهدف مطالعة حاضر تعیین اثربخشی آموزش سه وجهی اشترنبرگ بهعنوان یکی از روشهای فراشناختی بر بهبود مهارتهای خواندن دانش آموزان نارساخوان بود. به این منظور از میان کودکان مراجعه کننده به مراکز درمانی آتیه و روانمهر در شهر تهران که به عنوان نارساخوان تشخیص دادهشده بودند، 12 دا چکیده کاملهدف مطالعة حاضر تعیین اثربخشی آموزش سه وجهی اشترنبرگ بهعنوان یکی از روشهای فراشناختی بر بهبود مهارتهای خواندن دانش آموزان نارساخوان بود. به این منظور از میان کودکان مراجعه کننده به مراکز درمانی آتیه و روانمهر در شهر تهران که به عنوان نارساخوان تشخیص دادهشده بودند، 12 دانش آموز پایة دوم تا پنجم ابتدایی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ملاک تشخیص نارساخوانی آنها، مصاحبة تشخیصی، آزمون خواندن وودکاک جانسون و آزمون اجرای همزمان دیداری شنیداری بود. آزمودنی ها برحسب تصادف به دو گروه کنترل و آزمایش تخصیص یافتند. گروه آزمایش به مدت ده هفته و طی 16 جلسه یک و نیم ساعته تحت آموزش خواندن با روش پیشنهادی اشترنبرگ قرار گرفتند. نتایج نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بهبود معناداری را در هر سه خرده آزمون خواندن (روان خواندن، واج شناسی و درک خواندن) نشان دادند. آزمون پیگیری که سه ماه بعد از اجرای پس آزمون انجام شد نیز نشان داد نه تنها اثرات آموزش پایدار بود، بلکه افزایش معناداری نیز نسبت به پس آزمون حاصل شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
9 - بررسی سبکشناختی اشعار مهدی اخوان ثالث
مهین زنده دل سید محمود رضا غیبییکی از راههای تشخیص سبک و تمایز آنها، بررسی ویژگیهای زبانی و معنایی و ادبی و فکری ِ یک اثر است. اخوان ثالث یکی از تابناکترین چهرههای شعر معاصر، با توشهای پربار از ادبیات کلاسیک به شعر نیمایی روی آورد و به متعصّبان کهنهپرست ثابت نمود که پرداختن بهصورت و قالبی نو چکیده کاملیکی از راههای تشخیص سبک و تمایز آنها، بررسی ویژگیهای زبانی و معنایی و ادبی و فکری ِ یک اثر است. اخوان ثالث یکی از تابناکترین چهرههای شعر معاصر، با توشهای پربار از ادبیات کلاسیک به شعر نیمایی روی آورد و به متعصّبان کهنهپرست ثابت نمود که پرداختن بهصورت و قالبی نو و بدیع، از عجز شاعر در سرودن شعر به سیاق شاعران قدیم ناشی نمیشود. در این پژوهش، به بررسی دستاوردهای بیبدیل و گنجینۀ ارزشمند این شاعر خراسانی پرداخته شد و پس از بررسی «مجموعه اشعار مهدی اخوان ثالث» در سطوح مختلف زبانی، فکری و ادبی، بارزترین ویژگیهای سبکی اشعارش با ذکر نمونههای موجود، موردبررسی و طبقهبندی سبک شناسانه قرار گرفت. باستانگرایی و استفاده از واژگان اصیل فارسی، ترکیبسازیهای بدیع و نو، استفاده از زبان نمادین، تأثیرپذیری از سبک خراسانی، استفاده مناسب و دقیق از صنایع بدیعی و لحن حماسی از مهمترین ویژگیهای سبک شعری این شاعر سترگ معاصر بودند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
10 - بررسی ابعاد بینامتنیت واژگانی و تصویری شفیعی کدکنی با اخوان و شاملو
سونیا حسنی سیف الدین آب برین برات محمدیمحمدرضا شفیعی کدکنی از شاعران معاصر است که در شعر خود رابطة بینامتنی گستردة درزمانی و همزمانی داشته است؛ او هم به شکلی گسترده از میراث غنی ادب فارسی در شعر خود سود جسته و روابط بینامتنی گستردهای با شاعران سنّتی فارسی و بخصوص حافظ داشته و هم آشنا به جریانات شعری معاصر و چکیده کاملمحمدرضا شفیعی کدکنی از شاعران معاصر است که در شعر خود رابطة بینامتنی گستردة درزمانی و همزمانی داشته است؛ او هم به شکلی گسترده از میراث غنی ادب فارسی در شعر خود سود جسته و روابط بینامتنی گستردهای با شاعران سنّتی فارسی و بخصوص حافظ داشته و هم آشنا به جریانات شعری معاصر و شاعران برجستة معاصر بوده و روابط بینامتنی در سطوح مختلف با شاعران معاصر داشته است. روابط بینامتنی او با شعر سنّتی، بسیار مورد کاوش قرار گرفته و مظاهر این رابطة بینامتنی توسط پژوهشگران، مورد بررسی و مداقّه قرار گرفته است. با توجه به حجم قابل توجه پژوهشها در زمینة رابطة بینامتنی درزمانی، رابطة بینامتنی شفیعی کدکنی با شاعران معاصر چندان مورد پژوهش قرار نگرفته است و به شکلی بسیار گذرا و خلاصه وار اشاراتی به آن شده است. در پژوهش حاضر، با نظر به خلأ موجود در این بخش، تلاش شد تا رابطة بینامتنی شفیعی در ساحت واژگان و تصاویر شعری با دو تن از شاعران برجستة معاصر؛ مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد و ابعاد رابطة بینامتنی او با این شاعران در این دو ساحت با پرداختن به نمودها و مظاهر این رابطه، آشکار گردد. نتیجة پژوهش روشن میسازد که رابطة بینامتنی با شعر معاصر نیز بخش قابل توجّهی از رابطة بینامتنی شفیعی کدکنی را شامل میشود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
11 - تقسيمبندي علوم از منظر اخوانالصفا و فارابي
سيداحمد حسيني مهدي اميريبا آنکه فيلسوفان بسياري از تقسيم علوم سخن گفتهاند اما همة آنها از تقسيم واحدي سخن بميان نياوردهاند. در اين بين هم مقسم و هم اقسام متفاوت است. اخوان الصفا در تقسيم علوم مطلق دانش را در نظر ميگيرند و در ابتدا علوم را به دو دسته صنايع علمي و صنايع عملي تقسيم ميکنند؛ اما چکیده کاملبا آنکه فيلسوفان بسياري از تقسيم علوم سخن گفتهاند اما همة آنها از تقسيم واحدي سخن بميان نياوردهاند. در اين بين هم مقسم و هم اقسام متفاوت است. اخوان الصفا در تقسيم علوم مطلق دانش را در نظر ميگيرند و در ابتدا علوم را به دو دسته صنايع علمي و صنايع عملي تقسيم ميکنند؛ اما فارابي رشته هاي علمي ـ و نه مطلق دانش ـ را تقسيم ميکند و اين علوم را براساس سودمندي، به دو بخش علوم ابزاري و غيرابزاري تقسيم ميکند. در تقسيمبندي اخوان الصفا که رويکردي نوافلاطوني دارند، جايگاه نفس، سياست، منطق و اخلاق متفاوت از جايگاه اين مسائل نزد مشائياني مانند فارابي است. مهمترين مبناي تقسيم علوم از ديدگاه اخوان-الصفا، تقسيمبندي از حيث غايت است. اما فارابي همانند ارسطو، بر دو ملاک اصلي تقسيم علوم، يعني غايت و موضوع تکيه ميکند. در نوشتار حاضر، علاوه بر آنکه به بررسي تفاوت تقسيم علوم از ديدگاه اخوان الصفا و فارابي پرداخته ميشود، جايگاه خاص برخي علوم نيز نزد آنها مشخص ميشود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
12 - گرايش از فلسفه عقلي به حکمت باطني در آراء اخوانالصفا (تحليل نخستين رويارويي انديشمندان مسلمان با فلسفه)
حسن بُلخاري قهيدر اين پژوهش، نخستين کاربردهاي اصطلاحات حکمت و فلسفه و مفاهيم آنها در فرهنگ اسلامي مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد و همچنين به تبيين رويکرد غالب در ميان متفکران مسلمان که تلاش در جهت تأليف شريعت و فلسفه و اظهار و آشکارگي مفهوم مورد قبول دين از آن، با استناد به واژه حکمت اس چکیده کاملدر اين پژوهش، نخستين کاربردهاي اصطلاحات حکمت و فلسفه و مفاهيم آنها در فرهنگ اسلامي مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد و همچنين به تبيين رويکرد غالب در ميان متفکران مسلمان که تلاش در جهت تأليف شريعت و فلسفه و اظهار و آشکارگي مفهوم مورد قبول دين از آن، با استناد به واژه حکمت است (که اصطلاحي کاملاً قرآني است)، پرداخته ميشود؛ رويکردي که با استناد به مفاهيمي چون تأويل در قرآن و نيز گرايش به زهد و عرفان در سدههاي دوم تا چهارم هجري ميتوانست به ظهور نوعي حکمت باطني منجر شود. اخوانالصفا که تأثيري عظيم بر سير حکمت و انديشه در فرهنگ اسلامي داشتند، از پيشگامان رويکرد فوق محسوب ميشوند. ايشان با تأليف مجموعه پنجاه و چهار رسالهيي رسائل، گامي بلند در جهت تأليف شريعت و فلسفه و تبيين مفهوم حکمت و بويژه حکمت باطني برداشتند. نوشتار حاضر با رويکردي تحليلي ـ تاريخي به بررسي مفهومشناختي دو اصطلاح فلسفه و حکمت در دوره آغازين ظهور انديشه فلسفي در تمدن اسلامي پرداخته و تلاش اخوانالصفا براي رسيدن به نوعي حکمت باطني که تأليفي از رويکردي کاملاً فلسفي و در عين حال قرآني (و روايي) است را مورد تأمل قرار ميدهد؛ رويکردي که براي اثبات اين تأليف، ناگزير از متحد دانستن مفهوم دين و فلسفه بود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
13 - ابنمسکويه و تکامل انواع
محمد نصراصفهانياحمد بن محمد رازي معروف به ابنمسکويه، فيلسوف، مورخ، پزشک و اديب پرآوازه قرن پنجم اواخر عمر خود را در اصفهان زيست و در همين شهر نيز چشم از جهان فروبست. انديشههاي مربوط به حکمت نظري او در کتاب الفوز الاصغر و انديشههاي مربوط به حکمت عملي او در كتاب تهذيبالاخلاق گرد آم چکیده کاملاحمد بن محمد رازي معروف به ابنمسکويه، فيلسوف، مورخ، پزشک و اديب پرآوازه قرن پنجم اواخر عمر خود را در اصفهان زيست و در همين شهر نيز چشم از جهان فروبست. انديشههاي مربوط به حکمت نظري او در کتاب الفوز الاصغر و انديشههاي مربوط به حکمت عملي او در كتاب تهذيبالاخلاق گرد آمده است. يکي از آراء فلسفي ابنمسکويه، باور به اتصال و پيوند ارگانيک بين موجودات طبيعي جهان است. وي، عالَم جسماني را همچون عالم روحاني تو در تو و داراي مراتبي، محيط بر يکديگر و متصل به هم ميداند و نقشهيي جامع براي آن ترسيم ميکند. بنظر او حرکت هر متحرکي، گويي هوشمندانه در حرکت بسمت تماميت خويش و بسوي آن چيزي است که موافق کمال اوست. اين حرکت، شوقي است و در آن عاشق، معلول معشوق خود است. بنظر وي براي مشخص کردن مراحل تکامل انبيا ضروري است كه چگونگي اتصال موجودات به يكديگر روشن شود. ابنمسكويه معتقد است كه خدا به حكمت و تدبير متقن خود، هر نوع را به اصناف و گونههاي مختلف تقسيم کرده است و ميان گونهها ترتيب طولي برقرار نموده است بنحوي که هريک از آنها نسبت به ديگري کاملتر است تا جايي که نوبت به آخرين گونه از آخرين نوع ميرسد. در اينجاست که آخر اين نوع متصل به اول نوع بعدي ميشود و با طي مراحل و مراتب مختلف در اين مسير، گياه، حيوان و حيوان، انسان ميشود. از منظر ابنمسکويه، انسان پس از طي کردن مراتب کمال زيستي تکامل معنوي مييابد و سرانجام به آخرين مرتبه کمال انساني که نبوت است، ميرسد و نبي نيز در همين دنيا به مجاورت و افق نوع بعد که عقل يا ملک است، ارتقا مييابد. با توجه به وضعيت علوم تجربي در زمان ابنمسکويه و مکتب فلسفي غالب در آن زمان، بنظر ميرسد که منظومه فکري وي جوابگوي تبيين فلسفي نظريه تكامل نبوده، چون فلسفه هنوز ظرفيت كافي براي تبيين اينگونه مسائل را نداشته است. نظر به اينکه اين ديدگاه را قبل از او اخوانالصفا و همعصر او انديشمنداني چون ابوريحان بيروني و ابنسينا با فراز و فرودي متفاوت مطرح كردهاند، اما اين انديشههاي ابنمسکويه بود که به متفکران بعدي چون ملاصدرا منتقل شد تا بتواند آن را تبيين فلسفي نمايد. شايد اگر ابنمسکويه نيز مباني فلسفي و هندسه فکري ملاصدرا را ميداشت، ميتوانست بنحو شايستهيي نظريه تکامل زيستشناسان را تبيين فلسفي نمايد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
14 - نگاهي تاريخي بر انتقال از معرفت نفس به معرفت رب در حکمت مشاء و حکمت اشراق
سيد محمدكاظم علويسير تكاملي و نتايج مترتب بر معرفت نفس در فلسفه اسلامي از جمله مباحث مهم بشمار ميرود. يكي از مهمترين اين نتايج بحكم حديث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» نيل به شناخت آفريدگار است. تبيين و تفسير اين حديث در مکاتب آغازين فلسفه اسلامي کمتر مورد توجه بوده و شکوفايي شرح و تفسير آن چکیده کاملسير تكاملي و نتايج مترتب بر معرفت نفس در فلسفه اسلامي از جمله مباحث مهم بشمار ميرود. يكي از مهمترين اين نتايج بحكم حديث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» نيل به شناخت آفريدگار است. تبيين و تفسير اين حديث در مکاتب آغازين فلسفه اسلامي کمتر مورد توجه بوده و شکوفايي شرح و تفسير آن بيشتر به دورههاي تلفيقي و تأليفي در مکتب شيراز و اصفهان تا دورههاي تفوق حکمت متعاليه در ميان متأخران و معاصران برميگردد. اين تحقيق درصدد پرداختن به سابقه اين تبيينها و تحليلها در دو مکتب آغازين فلسفه اسلامي يعني حکمت مشاء و حکمت اشراق و حتي قبل از آن است. تفسير احاديث معرفت نفس در فلسفه اسلامي با نفسشناسي و خودشناسي پيوند دارد و بدينلحاظ براي آن ديرينهيي بسان خود فلسفه در يونان در نظر گرفته شده در کتابهاي فلسفه اسلامي اقوال و عباراتي در اين زمينه به قدما و حکماي يونان نسبت داده شده است و سرآغاز تاريخنگاري در اين زمينه بوده است. نقل اين احاديث و اقوال مشابه آن از همان دوران اوليه فلسفه اسلامي از اخوانالصفا آغاز شده است و بيشتر با تأکيد بر اهميت نفسشناسي و تجرد نفس همراه بوده است که در حکمت مشاء با توجه به برجستگي علمالنفس و نفسشناسي برجستگي مييابد. ابنسينا با استفاده از اين احاديث به اثبات مهمترين مسئله نفسشناسي خود يعني تجرد نفس ميپردازد و از آنها بعنوان تأييدي ديني براي اثبات اين امر در برابر ديدگاه متکلمان دال بر جسماني بودن نفس بهره ميگيرد. در حکمت اشراق با توجه به بنيادين بودن بعد معرفتشناختي نفس، رويکرد اساسيتري به ارتباط ميان معرفت نفس و معرفت رب پيدا ميشود و بعنوان برهاني براي اثبات وجود خدا و صفات او معرفي ميگردد؛ برهاني که بر ديگر براهين اولويت دارد. آنچه در اين گذار تاريخي نمايان است، تقرير حاکي از امکان معرفت نفس و امکان انتقال از آن به معرفت رب است که در اشراقيترين وجه آن ذومراتب دانسته ميشود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
15 - بهينهسازي الگوريتمهاي فشردهسازي LZ78 در تعيين موقعيت كاربران مخابرات سيار
سیدمحمدرضا میرصراف محمد حكاكدر اين مقاله براي به روز رساني موقعيت كاربر متحرك، دو الگوريتم فشردهسازي LZ78 و الگوريتم فشردهسازي پيشنهادي (LZ78 بهبود يافته) براي شبكههاي PCS معرفي شده است. مسائل مربوط به پيادهسازی الگوريتم فشردهسازی، نياز به حافظه فرهنگ لغات در كاربر متحرك و پايگاه داده HLR و ا چکیده کاملدر اين مقاله براي به روز رساني موقعيت كاربر متحرك، دو الگوريتم فشردهسازي LZ78 و الگوريتم فشردهسازي پيشنهادي (LZ78 بهبود يافته) براي شبكههاي PCS معرفي شده است. مسائل مربوط به پيادهسازی الگوريتم فشردهسازی، نياز به حافظه فرهنگ لغات در كاربر متحرك و پايگاه داده HLR و ابهام در آخرين موقعيت كاربر متحرك به دليل تأخير در به روز رساني موقعيت ميباشد. حسن استفاده ازاين الگوريتم كاهش تعداد به روز رساني موقعيت كاربر متحرك است. با ايجاد تغييراتي در به كارگيري الگوريتم LZ78 ما توانستهايم مسائل پيادهسازي الگوريتم را كاهش داده و آن را براي اعمال در شبكههاي PCS پيشنهاد دهيم. اين تغييرات حاصل از تركيب الگوريتم LZ78 و الگوريتم به روز رساني فاصله پايه و ارسال نمادهائي متناظر با همسايگيهاي هر سلول به جاي ارسال شناسه سلول در الگوريتم فشردهسازي ميباشد. براي مقايسه الگوريتم LZ78 و الگوريتم LZ78 بهبود يافته (روش پيشنهادي) از شبيهسازي استفاده شده است. در برنامه شبيهسازي ساختار شبكه PCS بصورت سلولهاي مربعي و سلولهای شش ضلعی در نظر گرفته شده و از دو مدل حركتي جهت دار و همه جهته استفاده شده است. پارامترهای خروجي برنامه كاهش تعداد به روز رساني، حداكثر ابهام در موقعيت كاربر و حجم حافظه فرهنگ لغات براي الگوريتم فشردهسازي است پس از مقايسه دو الگوريتم توسط شبيهسازي نتيجه ميگيريم كه الگوريتم LZ78 بهبود يافته ازنظر كاهش تعداد به روزرساني، حداكثر ابهام درموقعيت كاربر و حجم حافظه فرهنگ لغات داراي كارايي بسيار بالاتري نسبت به الگوريتم LZ78 ميباشد. درانتها هزينه مکانيابی موقعيت کاربر متحرک، بر حسب پارامتر تعداد متوسط مکالمه به متوسط حرکت برای سه الگوريتم به روز رساني فاصله پايه، الگوريتم LZ78 و الگوريتم LZ78 بهبود يافته مقايسه شده است. اين مقايسه کارائی بالاتر الگوريتم LZ78 را مشخص میکند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
16 - کد گذاری سلولی جهت اجرای مدیریت موقعيت مبتنی بر فاصله در شبکه های مخابرات سلولی
علیرضا ذوالقدر اصلی فرخ نظرپوردر طراحی شبکههای سلولی، انتخاب روش مديريت موقعيت که در آن چگونگی انجام عمليات بههنگامسازی موقعيت و فراخوانی مشخص ميگردد، از اهميت زيادی برخوردار است. بهطور کلی روشهای مديريت موقعيت را به دو دسته استاتيک و ديناميک تقسيم کردهاند. تحقيقات و مطالعات در زمينه اين دو چکیده کاملدر طراحی شبکههای سلولی، انتخاب روش مديريت موقعيت که در آن چگونگی انجام عمليات بههنگامسازی موقعيت و فراخوانی مشخص ميگردد، از اهميت زيادی برخوردار است. بهطور کلی روشهای مديريت موقعيت را به دو دسته استاتيک و ديناميک تقسيم کردهاند. تحقيقات و مطالعات در زمينه اين دو روش نشان داده است که در روشهای ديناميک، بار سيگنالينگ کمتری جهت انجام فراخوانی و بههنگامسازی موقعيت به شبکه اعمال میگردد. يکی از روشهای مديريت موقعيت ديناميک، روش مبتنی بر فاصله میباشد که در مقايسه با روشهای ديگر ديناميک مانند مبتنی بر زمان و مبتنی بر حرکت از نتايج بهتری برخوردار است. نکته مهم و قابل توجه در اين روش محاسبه فاصله سلولی توسط واحد سيار است. با توجه به اينکه واحد سيار فقط قادر به دريافت شناسه سلولها میباشد، بنابراين در انجام اين روش بايد شناسه سلولها بهگونهای انتخاب شود که واحد سيار با پردازش آنها فاصله سلولی را محاسبه نمايد. در اين مقاله روشی برای انتخاب شناسههای سلولی بر اساس موقعيت جغرافیايی ايستگاههای پايه در سيستم GPS ارائه گرديده است. سپس اين روش را بهطور عملي برای سيستم شبكه سلولي شهر ياسوج در استان کهگیلویه و بوير احمد شبیهسازی نمودهايم. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
17 - تأثیر روش یادگیری مشارکتی بر روی دانشآموزان پایه اول ابتدایی شهر یاسوج
گلنار صالحی خواه مریم بستام زیبا بستامهدف این تحقیق تأثیر روش یادگیری مشارکتی بر روی دانشآموزان پایه اول ابتدایی شهر یاسوج است و اینکه آیا مشکلات خواندن آنها در گروه و با کمک یکدیگر حل میشود یا خیر؟ بنابراین از دو روش یادگیری یک ساو I و روش جیک ساو II استفادهشده است تا تأثیر آن در بهبود خواندن کودکان و چکیده کاملهدف این تحقیق تأثیر روش یادگیری مشارکتی بر روی دانشآموزان پایه اول ابتدایی شهر یاسوج است و اینکه آیا مشکلات خواندن آنها در گروه و با کمک یکدیگر حل میشود یا خیر؟ بنابراین از دو روش یادگیری یک ساو I و روش جیک ساو II استفادهشده است تا تأثیر آن در بهبود خواندن کودکان و یادگیری آنها بررسی شود. با توجه به موضوع روش نیمه آزمایشی طرح پیشآزمون- پسآزمون انتخابشده است. برای جمعآوری دادهها از مقیاس هوشی و کسلر استفاده شد و برای تعیین میزان اختلال خواندن دانشآموزان از آزمون تشخیص خواندن که معروف به آزمون شیرازی است استفاده شد همچنین از دادههای بهدستآمده حاصل از نتایج پیشآزمون، پسآزمون، آزمون تعقیبی و تأخیری، برای گردآوری اطلاعات استفادهشده است. ضریب روایی85/0 برآورد گردید و ضریب پایایی به روش باز آزمایی در طول یک ماه برای مقیاس کل 0/95 مقیاس کلاس 0/93 و مقیاس عملی 0/9 میباشد که میانه ضرایب پایایی 0/73 گزارششده است. در مرکز اختلالات یادگیری توسط یک مربی در طول هفته به ۲۰ دانشآموز خدمات آموزشی ارائه شد و در دو نوبت ترجیحاً ۴۰ نفر دانشآموز تحت آموزش قرار گرفتند. در این پژوهش با انتخاب تصادفی ۲۰ نفر از دانشآموزان نوبت اول بهعنوان گروه آزمایش و ۲۰ نفر از دانشآموزان نوبت دوم بهعنوان گروه گواه لحاظ گردیده است. اطلاعات جمعآوریشده با استفاده از آزمون t گروههای مستقل t) تست) و از نرمافزار spss جهت کارهای آماری استفاده گردید تا عملکرد دو گروه مستقل آزمایش و گواه مقایسه شود. یافتههای پژوهش مبین آن است که یادگیری مشارکتی در مقایسه با روش آموزش انفرادی در کاهش مشکلات پایه اول ابتدایی مؤثر است از فرضیهها استنباط میشود که یادگیری مشارکتی در مقایسه با روش آموزش انفرادی در عدم افزودن و یا حذف کلمات در متن مؤثر است، پس میتوان نتیجه گرفت دانشآموزانی که به روش مشارکتی آموزشدیدهاند در کسب مهارت خواندن از عملکرد بهتری برخوردار شدهاند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
18 - تأثیر روش یادگیری با روش آموزش انفرادی بر روی دانشآموزان نارساخوان پایه اول ابتدایی شهر یاسوج
عبدالحسین پیشگو صدیقه طالبی پور زهره طالبی پورهدف این تحقیق تأثیر روش یادگیری با روش آموزش انفرادی بر روی دانشآموزان نارساخوان پایه اول ابتدایی شهر یاسوج است و اینکه آیا مشکلات خواندن آنها در گروه و با کمک یکدیگر حل میشود یا خیر؟ بنابراین از دو روش یادگیری یک ساو I و روش جیک ساو II استفادهشده است تا تأثیر آن د چکیده کاملهدف این تحقیق تأثیر روش یادگیری با روش آموزش انفرادی بر روی دانشآموزان نارساخوان پایه اول ابتدایی شهر یاسوج است و اینکه آیا مشکلات خواندن آنها در گروه و با کمک یکدیگر حل میشود یا خیر؟ بنابراین از دو روش یادگیری یک ساو I و روش جیک ساو II استفادهشده است تا تأثیر آن در بهبود خواندن کودکان و یادگیری آنها بررسی شود. با توجه به موضوع روش نیمه آزمایشی طرح پیشآزمون- پسآزمون انتخابشده است. برای جمعآوری دادهها از مقیاس هوشی و کسلر استفاده شد و برای تعیین میزان اختلال خواندن دانشآموزان از آزمون تشخیص خواندن که معروف به آزمون شیرازی است استفاده شد همچنین از دادههای بهدستآمده حاصل از نتایج پیشآزمون، پسآزمون، آزمون تعقیبی و تأخیری، برای گردآوری اطلاعات استفادهشده است. ضریب روایی85/0 برآورد گردید و ضریب پایایی به روش باز آزمایی در طول یک ماه برای مقیاس کل 0/95 مقیاس کلاس 0/93 و مقیاس عملی 0/9 میباشد که میانه ضرایب پایایی 0/73 گزارششده است. در مرکز اختلالات یادگیری توسط یک مربی در طول هفته به 10 دانشآموز خدمات آموزشی ارائه شد و در دو نوبت ترجیحاً 20 نفر دانشآموز تحت آموزش قرار گرفتند. یافتههای پژوهش مبین آن است که یادگیری مشارکتی در مقایسه با روش آموزش انفرادی در کاهش مشکلات نارساخوانی پایه اول ابتدایی مؤثر است از فرضیهها استنباط میشود که یادگیری مشارکتی در مقایسه با روش آموزش انفرادی در عدم افزودن و یا حذف کلمات در متن مؤثر است، پس میتوان نتیجه گرفت دانشآموزانی که به روش انفرادی آموزشدیدهاند در کسب مهارت خواندن از عملکرد بهتری برخوردار شدهاند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
19 - يادداشت سردبير
حسین کلباسی اشتریدر خلال دو قرن اخیر، دربارة مجموعه نوشتههایی موسوم به رسائل اخوانالصّفاء و خُلان الوفاء پژوهشهای مختلفی صورت گرفته است؛ پژوهش پیرامون این پرسشها که نویسندگان این رسائل چه کسانی بودهاند؟ و اینکه زمان و مکان نگارش، مقاصد و اهداف و مخاطبان این نوشتهها چه بوده و نگارش آ چکیده کاملدر خلال دو قرن اخیر، دربارة مجموعه نوشتههایی موسوم به رسائل اخوانالصّفاء و خُلان الوفاء پژوهشهای مختلفی صورت گرفته است؛ پژوهش پیرامون این پرسشها که نویسندگان این رسائل چه کسانی بودهاند؟ و اینکه زمان و مکان نگارش، مقاصد و اهداف و مخاطبان این نوشتهها چه بوده و نگارش آنها آیا به قلم یک تن یا گروهی از نویسندگان بوده است؟ از زمرة نتایج پرثمر این پژوهشها تعیین زمان و مکان نوشتههاست که برابر قرائن و ارجاعات و سبک و ادبیات نگارش آنها معلوم شده که بلحاظ زمانی در اواخر قرن سوم یا اواسط قرن چهارم و بلحاظ مکانی بهاحتمال زیاد، در قلمرو حاکمیت فاطمیون مصر و قرامطه پدید آمدهاند. همچنین روشن شده که عناصر و مبادی شکلگیری اندیشة اخوانالصفاء ـکه بیتردید متنوع و چند وجهی استـ به کدامین مکاتب و جریانهای فکری آن عصر باز میگردد و از این طریق تأثیر خطوط فکری مکاتبی چون نوفیثاغوریان، افلاطونیان، مشائیان، نوافلاطونیها و همچنین نحلههایی چون غنوصیها، صائبین و هرمسیها در این نوشتهها پیگیری و ردیابی شده است. در کنار این پژوهشها، اما بلحاظ تاریخ فلسفه دستكم سه مسئله همچنان محل تأمل و تحقیق است: 1) دلیل یا دلايل پنهان داشتن نام نویسنده/ نویسندگان این رسائل چه بوده است؟ 2) آیا میتوان این مجموعه را به سنخ نوشتههای حوزة اسکندریه ـیا بطورکلی مکاتب اسکندرانیـ مربوط دانست؟ 3) نسبت این نوشتهها با سنت عقلايی مشارب امامیه و معتزله چه بوده و آیا میتوان آنها را به چنین مکاتبی قابل تحویل دانست؟ در مورد نکتة نخست، کافی است به شیوههای نظری و سلوکی نوفیثاغوریان، نوافلاطونیان (بویژه شیوة آمونیوس ساکاس و شاگردش افلوطین)، غنوصیّه و اسماعیلیان در متن تاریخ فلسفه و دلایل پنهاننویسی و غیرعلنی کردن آموزههای آنها ـ دستكم در مقطع یا مقاطع زمانی خاصـ توجه کنیم، تا از این راه مشابهت یا عدم مشابهت شیوة آنها با نویسندگان رسائل اخوانالصفاء مقایسه و تحلیل گردد. در مورد دومین نکته، باید گفت برغم تتّبعات و تحقیقات وسیعی که دربارة حوزۀ فلسفی اسکندریه و مکاتب اسکندرانی صورت گرفته، همچنان پرسشهایی مهم و کلیدی باقی مانده است؛ از قبیل اینکه نحوة انتقال و ترکیب عناصر متفکر فرهنگی، دینی و عرفانی در این حوزه چگونه رخ داده و اینکه نحوة اتصال و پیوند این هیئت تألیفی با فرهنگ و تمدن اسلامی از چه طریق و طی چه فرایندهایی بوده است؟ دربارة سومین نکته، یعنی امکان ارتباط معنایی این نوشتهها با شیوة و مسلک عقلايی امامیه و معتزله نیز هرچند در میان پژوهشگران این حوزه اتفاقنظر نسبی وجود دارد، لیکن آنچه مسلّم است ـبرغم تسلط اندیشههای اسماعیلی در آن مقطع زمانی در حوزة غرب عالم اسلامـ چگونگی اقبال اخوانالصفاء به اندیشههای معتزلی و بویژه دیدگاههای امامیه، نیازمند تأمل و تحقیق بیشتری است، از اینرو که امکان تحویل و تقلیل کامل این رسائل به اندیشههای اسماعیلی منتفی است و نقدهای کوتاه و مفصلی که در این رسائل نسبت به افکار و نحوة عمل اسماعیلیان بیان شده، حکایت از تمایزات فکری نویسندگان آن با نحلة اسماعیلیه دارد. بهر حال، اهمیت این مقطع تاریخی وقتی دو چندان میشود که رسائل اخوانالصفاء بمثابه پل ارتباطی و محل تلاقی سنتهای فکری، دینی، فلسفی و عرفانی شرق و غرب و مهمتر از آن، تقید و تمسک این مکتب فکری به شیوههای عقلانی مکتب امامیّه و جدا شدن از بدعتها و بدعتگذاریهای رایج آن عصر که در سراسر این نوشتهها مورد تأکید قرار گرفته، مورد توجه قرار گیرد. پرونده مقاله