ابنمسکويه و تکامل انواع
محورهای موضوعی : ریشهشناسی واژگان (اتیمولوژی) فلسفی
1 - دانشگاه اصفهان
کلید واژه: ابنمسكويه تكامل تكامل انواع اخوانالصفا ابنسينا ملاصدرا ,
چکیده مقاله :
احمد بن محمد رازي معروف به ابنمسکويه، فيلسوف، مورخ، پزشک و اديب پرآوازه قرن پنجم اواخر عمر خود را در اصفهان زيست و در همين شهر نيز چشم از جهان فروبست. انديشههاي مربوط به حکمت نظري او در کتاب الفوز الاصغر و انديشههاي مربوط به حکمت عملي او در كتاب تهذيبالاخلاق گرد آمده است. يکي از آراء فلسفي ابنمسکويه، باور به اتصال و پيوند ارگانيک بين موجودات طبيعي جهان است. وي، عالَم جسماني را همچون عالم روحاني تو در تو و داراي مراتبي، محيط بر يکديگر و متصل به هم ميداند و نقشهيي جامع براي آن ترسيم ميکند. بنظر او حرکت هر متحرکي، گويي هوشمندانه در حرکت بسمت تماميت خويش و بسوي آن چيزي است که موافق کمال اوست. اين حرکت، شوقي است و در آن عاشق، معلول معشوق خود است. بنظر وي براي مشخص کردن مراحل تکامل انبيا ضروري است كه چگونگي اتصال موجودات به يكديگر روشن شود. ابنمسكويه معتقد است كه خدا به حكمت و تدبير متقن خود، هر نوع را به اصناف و گونههاي مختلف تقسيم کرده است و ميان گونهها ترتيب طولي برقرار نموده است بنحوي که هريک از آنها نسبت به ديگري کاملتر است تا جايي که نوبت به آخرين گونه از آخرين نوع ميرسد. در اينجاست که آخر اين نوع متصل به اول نوع بعدي ميشود و با طي مراحل و مراتب مختلف در اين مسير، گياه، حيوان و حيوان، انسان ميشود. از منظر ابنمسکويه، انسان پس از طي کردن مراتب کمال زيستي تکامل معنوي مييابد و سرانجام به آخرين مرتبه کمال انساني که نبوت است، ميرسد و نبي نيز در همين دنيا به مجاورت و افق نوع بعد که عقل يا ملک است، ارتقا مييابد. با توجه به وضعيت علوم تجربي در زمان ابنمسکويه و مکتب فلسفي غالب در آن زمان، بنظر ميرسد که منظومه فکري وي جوابگوي تبيين فلسفي نظريه تكامل نبوده، چون فلسفه هنوز ظرفيت كافي براي تبيين اينگونه مسائل را نداشته است. نظر به اينکه اين ديدگاه را قبل از او اخوانالصفا و همعصر او انديشمنداني چون ابوريحان بيروني و ابنسينا با فراز و فرودي متفاوت مطرح كردهاند، اما اين انديشههاي ابنمسکويه بود که به متفکران بعدي چون ملاصدرا منتقل شد تا بتواند آن را تبيين فلسفي نمايد. شايد اگر ابنمسکويه نيز مباني فلسفي و هندسه فکري ملاصدرا را ميداشت، ميتوانست بنحو شايستهيي نظريه تکامل زيستشناسان را تبيين فلسفي نمايد.
Ahmad Ibn Muhammed Razi known as Ibn Miskaway, the famous philosopher, historian, physician, and literary man of the fifth century, lived in Isfahan during the last years of his life. He passed away in the same city. His ideas regarding theoretical wisdom are gathered in his al-Fawz al-asghar, and those related to his practical wisdom are recorded in the book Tahdhib al-akhlaq. One of Ibn Miskaway’s philosophical ideas is rooted in his belief in the organic connection and unity among the natural existents of the world. He views the corporeal worlds, similar to the spiritual world, as a labyrinth with certain grades that encompass each other and are connected to each other. In fact, he draws a comprehensive map of all these grades. In his view, it seems as if the movement of each moving thing is intelligently directed towards its own totality and everything that agrees with its perfection. This motion is rooted in enthusiasm, in which the lover is the effect of its beloved. He believes that, in order to specify the stages of the prophets’ evolution, it is necessary to clarify the quality of the connection of existents to each other. He argues that God has divided each species into different groups and types through His certain wisdom and prudence. He has also established a vertical order among species so that each is more perfect comparing to the previous one until we come to the last type of the last species. It is at this point that the end of this species is connected to the beginning of the next species. By going through the various stages and levels in this direction, vegetation becomes animal, and animal turns into human being. According to Miskaway, after traversing the levels of biological perfection, man attains spiritual perfection and finally reaches the last level of human perfection, which is prophethood. The prophet, too, is promoted to the level of the next species, which is the intellect or angel. Given the situation of empirical sciences in Ibn Miskaway’s time and the prevailing philosophical school of that time, it seems that his philosophical system was not capable to clarify the theory of perfection from a philosophical standpoint. This was because philosophy did not have the required capacity for explaining such problems yet. This view had been posed before him by Ikhwan al-Safa and also by some of his contemporary thinkers such as Aburayhan Biruni and Ibn Sina with some changes. However, it was Ibn Miskaway’s thoughts that were transferred to later thinkers such as Mulla Sadra, so that he would be able to clarify it philosophically. Perhaps, if Ibn Miskaway had shared the same philosophical principles of Mulla Sadra, he would have been able to explain biologists’ theory of evolution from a philosophical point of view.
قرآن کريم.
ابنسينا، النجاة في حکمة الآلهيه، المکتب المرتضوي، 1938.م.
ابنسينا، المبدأ و المعاد، مؤسسه مطالعات اسلامي دانشگاه مک گيل، 1363.
ابنسينا، الاشارات و التنبيهات، ج2، بيروت، مؤسسه النعمان، ج2، 1992.م.
ابنسينا، الاشارات و التنبيهات، ج3، بيروت، مؤسسه النعمان، ج3، 1993.م.
ابنسينا، رسائل، انتشارات بيدار، 1400.
ابنسينا، الهيات من کتاب الشفاء، تصحيح حسن حسن زاده آملي، قم، بوستان کتاب، 1387.
ابنمسکويه، احمد بن محمد بن يعقوب، الفوز الاصغر، قم، انتشارات آيت اشراق، 1388.
ابنمسکويه، احمد بن محمد بن يعقوب، تهذيب الاخلاق و تطهير الاعراق، اصفهان، انتشارات مهدوي، بيتا.
اخوان الصفا، رسائل اخوان الصفا و خلان الوفا، بيروت ـ باريس، منشورات العويدات، ج2، 1995.م.
باربور، ايان، علم و دين، ترجمه بهاءالدين خرمشاهي، تهران، مرکز نشر دانشگاهي، 1362.
بدوي، عبدالرحمن، «ابن خلدون»، تاريخ فلسفه در اسلام، شريف، م. م، مرکز نشر دانشگاهي، ج1، 1362.
پي. واينر، فيليپ، فرهنگ تاريخ انديشهها، تهران، انتشارات سعاد، ج2، 1385.
جمع نويسندگان، دائرةالمعارف بزرگ اسلامي، انتشارات مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامي، ج6، 1373.
حاجي خليفه، مصطفيبن عبدالله، کشف الظنون عن اسامي الکتب و الفنون، بيروت، مؤسسه التاريخ العربي، ج1 و 2، بيتا.
خراساني، شرفالدين، نخستين فيلسوفان يونان، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، 1382.
امامخميني، روحالله، چهل حديث، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1371.
داروين، چارلز، منشاء انواع، ترجمه نورالدين فرهيخته، تهران، نگارستان کتاب، 1389.
ملاصدرا، الشواهدالربوبية، تصحيح، تحقيق و مقدمه سيدمصطفي محققداماد؛ باشراف استاد سيدمحمد خامنهاي، انتشارات بنياد حکمت اسلامي صدرا، 1382.
ملاصدرا، الحکمة المتعالية في الاسفارالاربعة، تصحيح، تحقيق و مقدمه غلامرضا اعواني؛ باشراف استاد سيدمحمد خامنهاي، انتشارات بنياد حکمت اسلامي صدرا، ج7، 1380.
ملاصدرا، الحکمة المتعالية في الاسفارالاربعة، تصحيح، تحقيق و مقدمه رضا محمدزاده؛ باشراف استاد سيدمحمد خامنهاي، انتشارات بنياد حکمت اسلامي صدرا، ج5، 1381.
ملاصدرا، الحکمة المتعالية في الاسفارالاربعة، تصحيح، تحقيق و مقدمه علياكبر رشاد باشراف استاد سيدمحمد خامنهاي، انتشارات بنياد حکمت اسلامي صدرا، ج8، 1383.
طباطبايي، سيد محمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، طهران، دارالکتب الاسلاميه، ج16، 1396ق.
طوسي، خواجه نصيرالدين، اخلاق ناصري، تصحيح مجتبي مينوي و عليرضا حيدري، انتشارات خوارزمي، بيتا.
مصاحب، غلامحسين، دايره المعارف فارسي، انتشارات اميركبير، 1380.
ميانداري، حسن، «اخوان الصفا، ابنمسكويه، بيروني و نظريه تكامل زيستي»، متافيزيك، س45، ش 1 و 2، بهار و تابستان 1388.
نصر، حسين، جوان مسلمان و دنياي متجدد، مترجم مرتضي اسعدي، انتشارات طرح نو، 1374.
نصراصفهاني، محمد، «مباني يوناني اخلاق مسلمانان»، فصلنامه تخصصي اخلاق، اصفهان، دفتر تبليغات اسلامي، ش1، 1384.
نصراصفهاني، محمد، معرفت ديني(1)، انتشارات فرهنگ و مردم، 1380.
هلزي، هال؛ لويس، ويليام، تاريخ و فلسفه علم، عبدالحسين آذرنگ، انتشارات سروش، 1369.