-
حرية الوصول المقاله
1 - مفهوم مرگ نزد «قیصر امینپور» در دورۀ نخست شاعری
مهدی فیروزیان نسیم عظیمیپور«قیصر امینپور» (1338-1386) یکی از نمایندگان برجستة ادبیات انقلاب و پایداری است. در دورة نخست شاعری امینپور (شعرهای دو دفتر تنفس صبح و آینههای ناگهان 1) که همزمان با سالهای جنگ است، مرگ و نمودهای گوناگون آن از برجستهترین مفاهیم شعر او به شمار میرود. او در این دوره أکثر«قیصر امینپور» (1338-1386) یکی از نمایندگان برجستة ادبیات انقلاب و پایداری است. در دورة نخست شاعری امینپور (شعرهای دو دفتر تنفس صبح و آینههای ناگهان 1) که همزمان با سالهای جنگ است، مرگ و نمودهای گوناگون آن از برجستهترین مفاهیم شعر او به شمار میرود. او در این دوره از مرگ طبیعی سخن نگفته و از دو دید به مرگهایی که پیآمد جنگ هستند نگریسته است: 1- از دید مردم: در این برداشت مرگ برای کودکان و زنان بیگناه، رویدادی تلخ شمرده میشود و چهرهای زشت دارد که نشاندهندة ددمنشی دشمن و ناپسندی جنگ است. 2- از دید رزمندگان: از این دید، مرگ یا همان شهادت، ارجی بسیار دارد و شاعر همواره به شیوههای گوناگون میکوشد تا چهرهای زیبا از آن به دست دهد. در این جستار پس از روشن ساختن دو دیدگاه یادشده، در دو بخشِ شهادت و شهید، شگردهای هنری قیصر امینپور را در پرداختن به مفهوم مرگ از دیدگاه دوم (شهادت) از راه بررسی استعاره و تشبیه و نماد - همراه با اشاره به برخی زیباییهای هنری شعر وی- باز شناساندهایم و در پایان بر پایة آن دادهها و شناخت شیوة ادبی و دستگاه اندیشگی شاعر، از برخی سرودههای دیگر او رمزگشایی کردهایم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - مبانی وجودی آرمانگرایی سیاسی در فلسفه اسلامی (با تأکید بر حکمتالاشراق سهروردی)
احمد بستانیاین مقاله به بحث از نسبت وجودشناسی و اندیشه سیاسی در نگرش فلاسفه و حکمای مسلمان، بهویژه در ایران، اختصاص دارد. در نظامهای فلسفی قدیم وجودشناسی از اهمیت کانونی برخوردار بود و تمامی مباحث فکری، از جمله اندیشه سیاسی را از خود متأثر می ساخت. فلسفه سیاسی اسلامی نگرشی است آ أکثراین مقاله به بحث از نسبت وجودشناسی و اندیشه سیاسی در نگرش فلاسفه و حکمای مسلمان، بهویژه در ایران، اختصاص دارد. در نظامهای فلسفی قدیم وجودشناسی از اهمیت کانونی برخوردار بود و تمامی مباحث فکری، از جمله اندیشه سیاسی را از خود متأثر می ساخت. فلسفه سیاسی اسلامی نگرشی است آرمان گرا که واقعیت سیاسی موجود را نفی می کند و افقی نوین می گشاید. این سیاست آرمانی اما پشتوانه در وجودشناسی حکمای اسلامی دارد و از همین روی فهم مبانی فلسفه سیاسی اسلامی بدون مطالعه موشکافانه مبانی وجودشناسانه و کیهان شناسانه فلسفه اسلامی میسر نخواهد شد. در بحث حاضر این نکته بهویژه از این جهت اهمیت اساسی دارد که فلاسفه مسلمان معتقد بودند نظام سیاسی مطلوب باید از نظم کیهانی حاکم بر عالم هستی دقیقاً الگوبرداری شود. بدینسان هرگونه انسجام یا خلل در نگرش وجودی و کیهانی می تواند تاثیری مثبت یا منفی بر آرمان گرایی سیاسی داشته باشد. در این میان شهابالدین سهروردی با طرح «حکمت نوری» و تدوین نظام نوینی در کیهانشناسی توانست افق های جدیدی در فلسفه سیاسی آرمانی بگشاید. این مقاله علاوه بر بحث از مبانی آرمانگرایی در فلسفه اسلامی بهطور خاص مورد حکمتالاشراق را نیز بررسی خواهد کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - نقش قدرت، همخیالسازی و افراطیگری در خلق هویت انسانی
فاطمه شاه رضایی کیکاوس یاکیدهاین مقاله برای پاسخ به پرسش «نقش قدرت و افراطیگری در خلق هویت انسانی چیست»، بر این فرضیه استوار گشته که افراطیگری به عنوان یکی از شیوههای اعمال قدرت، واکنش فرد یا افراد منقادِ قدرت در جهت بازپسگیری هویت خویش است. در این پژوهش که با رویکرد کیفی و تکیه بر روشهای تف أکثراین مقاله برای پاسخ به پرسش «نقش قدرت و افراطیگری در خلق هویت انسانی چیست»، بر این فرضیه استوار گشته که افراطیگری به عنوان یکی از شیوههای اعمال قدرت، واکنش فرد یا افراد منقادِ قدرت در جهت بازپسگیری هویت خویش است. در این پژوهش که با رویکرد کیفی و تکیه بر روشهای تفسیری صورت گرفته، شخصیت و هویت انسان از منظر اندیشمندان حوزه فلسفه، سیاست، روانشناسی و جامعهشناسی در تطبیق با ماهیت دازاین از نگاه «هایدگر» بررسی شده و دو گونه متفاوت و همزمانِ هویت برای هر فرد شناسایی شده است که به آنها نام «هویت موجود» (به مفهوم آنچه فرد توسط آن شناسایی و تعریف میگردد) و «هویت ممکن» (به مفهوم هویت تصویرشده در ذهن فرد و دیگر هویتهای قابل تصور برای هر فرد) دادهایم. با بررسی دازاین که بر پایه آشکاری خودش میفهمد، ضرورت تطبیق هویت موجود و ممکن در زیست او مورد توجه قرار گرفته، با تمرکز بر نقش قدرت و شیوههای اعمال قدرت در پرتو این هدف، پروسهای از اعمال قدرت برای امکان- ابزارسازی دیگران به قصد تطبیق هویت موجود و ممکنِ اعمالکننده قدرت رخ مینماید که آن پروسه را «همخیالسازی» (به مفهوم روند دخالت، تغییر و تعیین آرزوها و در پی آن اهداف و خواستهای افراد با شیوههای مختلف در اشکال آگاهانه و ناآگاهانه و در نظر آوردن دیگران تنها به عنوان ابزاری برای فراهمسازی شرایط حصول خواستها، اهداف و آرزوهای خود، نهاد خود، گروه خود، جامعه خود و...) نامیدهایم. منقادِ «همخیالسازی» که برای بازپسگیری هویت ممکن خود و به انقیاد کشاندن دیگران به واکنشهای افراطی مبادرت میکند، در حوزههای گوناگون زیستِ دازاین پیگیری شده است تا اطراف هجومبرنده به هویت دازاین در زیست کنونی به منظور قابل محاسبه و پیشبینیپذیر کردن دازاین مشخص شده، عوارض و اسباب افراطیگری نمایان گردد و بستری برای چارهاندیشی فراهم آید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - جلوههای بدیع معنوی در دیوان رفیق اصفهانی
لیلا عدل پروربدیع از دیدگاه زیبایی شناسی دانشی است که با آن زیبایی های سخن آشکار می شود. رفیق اصفهانی از شاعرانی است که صنایع معنوی بدیعی مورد توجّه وی بوده و برای زیبایی آفرینی و آراستن کلام خود در حد اعتدال از آرایه های بدیع معنوی در شعر خود بهره برده است. نگارنده در پژوهش حاضر به أکثربدیع از دیدگاه زیبایی شناسی دانشی است که با آن زیبایی های سخن آشکار می شود. رفیق اصفهانی از شاعرانی است که صنایع معنوی بدیعی مورد توجّه وی بوده و برای زیبایی آفرینی و آراستن کلام خود در حد اعتدال از آرایه های بدیع معنوی در شعر خود بهره برده است. نگارنده در پژوهش حاضر به شیوهی توصیفی - تحلیلی از دیدگاه زیباییشناسی به تعیین و بررسی آرایههای بدیع معنوی در دیوان رفیق اصفهانی، میپردازد. پرسش اصلی پژوهش این است که آرایههای بدیعی مهمّ به کار رفته در دیوان وی کدامند؟ با بررسی اشعار رفیق اصفهانی در مییابیم که آرایههای بدیع معنوی نقش بسزایی در ایجاد تصویرها و زیبایی کلام وی داشته است. وی برای بیان افکار و اندیشه های خود علاوه بر صور خیال از سایر صنایع بدیعی مانند: ایهام، التفات، تجاهل العارف، تجرید، تفریق، جمع و تقسیم، تنسیق الصفات، تلمیح، طباق، لف و نشر، مبالغه، مراعات النظیر و... برای آراستن کلام خویش، بهره برده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - مطالعة تطبیقی فن شعر ارسطو و ابنسینا در باب چگونگی شعر
فریده دلیری اسماعیل بنی اردلان امیر مازیارچیستی و تعریف شعر همواره مورد توجه متفکران ادبی حوزة فلسفه بوده است. فن شعر ارسطو یکی از برجستهترین یادگاران نقد محتوایی و ساختاری شعر است. ارسطو در بستر فرهنگ یونانی، تراژدی را تقلید و گونهیی نمایشی میداند که تماشای آن به کاتارسیس میانجامد. در سنت اسلامی، آشنایی با أکثرچیستی و تعریف شعر همواره مورد توجه متفکران ادبی حوزة فلسفه بوده است. فن شعر ارسطو یکی از برجستهترین یادگاران نقد محتوایی و ساختاری شعر است. ارسطو در بستر فرهنگ یونانی، تراژدی را تقلید و گونهیی نمایشی میداند که تماشای آن به کاتارسیس میانجامد. در سنت اسلامی، آشنایی با بوطیقا (فن شعر ارسطو) از قرن سوم و چهارم هجری و بواسطة ترجمه و تلخیصهایی که از آن صورت گرفت، آغاز شد. در همین قرن، فارابی و سپس ابنسینا در حیطة شعر و بمنظور مطالعه دیدگاههای ارسطو، به تفسیر و تحلیل فن شعر ارسطو پرداختند. مهمترین شرح و تلخیص این رساله توسط ابنسینا و با تأثیرپذیری از فارابی صورت گرفته است. در رسالة ابنسینا مراد از شعر با حوزة شعر متعارف تفاوت دارد. گوهر شعر، محاکات است و در آن حضور کارآمد عنصر خیال دیده میشود. این پژوهش تلاش میکند ضمن مقایسة ماهیت شعر در فن شعر شفای ابنسینا و بوطیقای ارسطو، نشان دهد که ابنسینا چه دیدگاهی دربارة شعر داشته و در این رساله چه تعریفی از شعر و اجزاء آن ارائه داده و تا چه اندازه به نگرة ارسطو در اینباره نزدیک شده است. در این راستا، مقاله حاضر با رویکردی تحلیلیـتوصیفی و تطبیق، سامان یافته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - تبارشناسی و هویت عالم مثل معلقه در حکمت اشراق
سيد محمدعلي ديباجينظریة مثل معلقه یکی از مهمترین دیدگاههای فلسفی سهروردی است. دربارة این نظريه پرسشهاي مهمی مطرح است، از جمله اینکه هویت این عالم از نظر سلسله مراتب عوالم هستی، چیست؟ این پرسش در لسان اشراقی بدین صورت مطرح شده که آیا هویت این عالم، نوری است یا ظلمانی یا ترکیبی از ایندو؟ د أکثرنظریة مثل معلقه یکی از مهمترین دیدگاههای فلسفی سهروردی است. دربارة این نظريه پرسشهاي مهمی مطرح است، از جمله اینکه هویت این عالم از نظر سلسله مراتب عوالم هستی، چیست؟ این پرسش در لسان اشراقی بدین صورت مطرح شده که آیا هویت این عالم، نوری است یا ظلمانی یا ترکیبی از ایندو؟ دیگر اینکه، این نظريه با میراث گذشته تفکر اسلامی و حکمت و کلام چه رابطهيي دارد و به اصطلاح تبارشناسی آن، ما را در تاریخ فلسفه، حکمت و کلام به چه دیدگاههايي میرساند؟ یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد که مباحث قوة خیال در فلسفة فارابی، قوة متخیله و نفوس فلکی در حکمت سینوی، عقیده به برزخ در کلام اسلامی و نظریۀ تمثل در عرفان، میراثهای فکری و اعتقادییی هستند که در تبیین این نظريه مؤثر بودهاند. از سوی دیگر، توجه به مبانی و ادلّة سهروردی برای تبیین این نظريه و همچنین درباب هویت عالم مثال، نشان میدهد که موجودات عالم مثل وجهی جمعی دارند و هویت نورانی و ظلمانی، هر دو در آنها هست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - تبیین مفاهیم حکمت اشراقی در خانه ایرانی
تکامه عباس نیا طهرانی خسرو صحاف حسن رضائی ابوالقاسم قوامحکمت اشراقی، حکمتی بحثی ـ ذوقی و نورمحور است که با دربرداشتن مفاهیم حکمی ایرانیـ اسلامی، تأثیر بسزایی در هنر و معماری ایرانی داشته است. این نوشتار به بررسي نحوۀ کاربرد و تأثیر آراء حکمت اشراقی، بعنوان معیار و منبع الهامی برای معماری و ساخت خانههایی براساس معنویت پر أکثرحکمت اشراقی، حکمتی بحثی ـ ذوقی و نورمحور است که با دربرداشتن مفاهیم حکمی ایرانیـ اسلامی، تأثیر بسزایی در هنر و معماری ایرانی داشته است. این نوشتار به بررسي نحوۀ کاربرد و تأثیر آراء حکمت اشراقی، بعنوان معیار و منبع الهامی برای معماری و ساخت خانههایی براساس معنویت پرداخته است. هدف اصلی مقاله آنست که با توجه به مفاهیم حکمت اشراقی، قدمی را بمنظور ارتقاء طراحی و معماری خانههای ایرانی در زمان حاضر بردارد. در این راستا، ابتدا با تکیه بر روش توصیفی ـ تحلیلی، به تبیین مفاهیم و آراء حکمت اشراقی سهروردی پرداخته شده و در وهلۀ بعد، نمود و کاربرد این مفاهیم و نظریات در معماری خانۀ ایرانی، مورد بررسی قرار گرفته است. بعبارت دیگر، تلاش میکنیم با تحلیل مبانی و مفاهیم حکمت اشراقی و تطبیق آنها بر معماری و ساخت خانۀ ایرانی، بتوانیم نمود مفاهیم حکمی ـ اشراقي را در آن مشاهده کنیم و خانۀ ایرانی را مجلی و مظهر آموزههای حکمت اشراقی قرار دهیم تا سرانجام، از این طریق به اصول و مبانی مشخصی بعنوان الگو و معیار در طراحی و ساخت خانههایی توأم با معنویت دست یابیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - تحلیل دیدگاه هانري كُربنَ در تأویل رمز و نقش خیال فعال در فهم متون حکمی اسلامي
عبدالله رازدر دو ره هاي مختلف، متناسب با زمینه های فکری و معرفتی رایج، نوع نگاه مفسران و مخاطبان به متون عرفانی دیگرگون و متفاوت بود ه است. تعالیم و زبان سیّال متون عرفانی همواره بر اساس نیازها و زمینه های روحی و تمایلات درونیِ پژوهشگران و مخاطبان، مورد تأویل و رمزگشاییِ قرار گرفت أکثردر دو ره هاي مختلف، متناسب با زمینه های فکری و معرفتی رایج، نوع نگاه مفسران و مخاطبان به متون عرفانی دیگرگون و متفاوت بود ه است. تعالیم و زبان سیّال متون عرفانی همواره بر اساس نیازها و زمینه های روحی و تمایلات درونیِ پژوهشگران و مخاطبان، مورد تأویل و رمزگشاییِ قرار گرفته اند. برخی مفسران و پژوهشگران متون عرفانی، این متون را از منظر یک حقیقت یا زبان رمزیِ برتر نگاه کرده، تفاسیری مبتنی بر تحلیل رمزها یا به عبارتی، رمزگشایی مفاهیم بنیادین زبان عرفانی ارائه کرد ه اند. پروفسور هانري كربن از جمله این افراد است؛ وی همواره سعی می نمود که علاوه بر بازنمایی و تفسیر مفاهیم کلیدیِ حکمت اسلام ی ایرانی، با اتخاذ شیوه تحلیل مبتنی بر فلسفه پدیدارشناسانه، با گرایش به تأویل رایج در حکمت اسلامی، زبان رمزاندیشانه متون حکمی را کشف و تبیین نماید. در اين مقاله، تلاش می شود با رویکردی توصیفی- تحلیلی، ديدگا ههای کربن درباره رمز و رمزپردازي در متون حکمی ايران ي اسلامی، به شکل منسجمی صورت بندی گردد. از نظر کربن، متن وقتی به حقیقتش بازگردانده م ی شود که نفس نیز در سیری صعودی به حقیقت خود -که انتقال از سطح نمودها و مجازهاست- بازگردد؛ نتیجه اینکه بر اساس فهم رمزاندیشانه از متون حکمی، تأويل نه فقط درك معناي نهفته متن در سطح افقي، بلكه صعود شخص مؤولِ به سطح وجودي جديد و دريافت آگاهيهاي از نوع اين مرتبه وجودي جديد خواهد بود، که كربن از آن با اصطلاح «تأويل نفس » ياد كرده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - مقایسۀ تجرد ادراکهای حسی و خیالی با بُعد چهارم افزایشی
مهدی اسدییکی از مسائل مهمی که در فلسفۀ صدرایی مغفول مانده، «بُعد چهارم افزایشی» است. بر اساس «دیدگاه افزایشی زمان» آینده معدوم است ولی هر کدام از زمانهای گذشته و حال، ثابت در جای خود قرار دارند. اندیشمندان مسلمان گرچه بتصریح متوجه چنین تقریری نبودهاند، اما لازمۀ برخی سخنان فلاس أکثریکی از مسائل مهمی که در فلسفۀ صدرایی مغفول مانده، «بُعد چهارم افزایشی» است. بر اساس «دیدگاه افزایشی زمان» آینده معدوم است ولی هر کدام از زمانهای گذشته و حال، ثابت در جای خود قرار دارند. اندیشمندان مسلمان گرچه بتصریح متوجه چنین تقریری نبودهاند، اما لازمۀ برخی سخنان فلاسفۀ صدرایی دربارۀ تجرد ادراک حسی و خیالی و حافظه، همین دیدگاه است؛ هنگامیکه چیزی را ادراک حسی/ خیالی میکنیم، این ادراک درست بهمان صورت پدید آمدن خود، در ذهن باقی میماند. در این مقاله نشان خواهیم داد که درواقع این دیدگاه ارتباطی به تجرد ندارد و ـ در صورت درستی ادلّه ـ تنها میتواند «بُعد چهارم افزایشی» را اثبات کند. در این راستا، پیشینۀ بعد چهارم افزایشی را در فلسفههای پیشاصدرایی نیز بصورت انتقادی بررسی خواهیم کرد؛ بویژه این ادعای سهروردی را که محتوای چهاربعدگروی افزایشی را بصراحت به برخی نسبت داده است: «چون هر یک از حرکتها موجود شدهاند، پس کل حرکتها نیز موجود شده و آنها اجتماع در وجود دارند». تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - تأثیر آراء ابنسینا و فخر رازی بر نظریه ملاصدرا در مسئله تجرد نفس
داود محمدیانیموضوع تجرد نفس همواره یکی از مباحث مهم علم النفس در فلسفه اسلامی بوده و نظریات مختلفی در اینباره ارائه شده است. در این میان صدرالدین شیرازی بیشترین بحث را در این زمینه داشته و مدعی نوآوری در تجرد خیالی نفس است. نگارنده برآنست تا با بررسی آراء ابنسینا و فخر رازی، به نقد أکثرموضوع تجرد نفس همواره یکی از مباحث مهم علم النفس در فلسفه اسلامی بوده و نظریات مختلفی در اینباره ارائه شده است. در این میان صدرالدین شیرازی بیشترین بحث را در این زمینه داشته و مدعی نوآوری در تجرد خیالی نفس است. نگارنده برآنست تا با بررسی آراء ابنسینا و فخر رازی، به نقد دیدگاه ملاصدرا بپردازد. اگرچه ملاصدرا مدعی است که پیش از او کسی این نظریه را ارائه نکرده، اما با مطالعۀ آثار ابنسینا و فخر رازی میتوان دریافت که این نظریه سابقهدارتر از آن چیزی است که ملاصدرا میگوید. کلام ابنسینا در اثبات تجرد نفس بسیار روشن است، اما در مسئله تجرد خیالی نفس با تردید همراه است. ابنسینا و ملاصدرا دو دلیل متفاوت برای اثبات غیرمادی بودن اقامه کردهاند، اما ملاصدرا افزون بر این، تجرد خیالی و فوق عقلی نفس را نیز اثبات کرده است. او برخی دلایل ابنسینا درباره غیرمادی بودن نفس را رد کرده است. مقاله حاضر به نقد این رویکرد و نگرش ملاصدرا میپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - «از متخیله تا خیال»؛ بازشناسی تطور مفهوم خیال در نظام فکری فارابی، ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا
ابراهیم بازرگانی«خیال» یکی از قوای ادراکی انسان است که در داشتن آن با حیوانات اشتراک دارد. این مفهوم که از فلسفۀ یونان به تراث فلسفی مسلمانان منتقل شده، در نفسشناسی فیلسوفان مسلمان، از فارابی تا صدرالمتألهین شیرازی، مسئلهیی بسیار مهم و پرکاربرد بوده و حتی برخی از پرسشهای کلامی از رهگ أکثر«خیال» یکی از قوای ادراکی انسان است که در داشتن آن با حیوانات اشتراک دارد. این مفهوم که از فلسفۀ یونان به تراث فلسفی مسلمانان منتقل شده، در نفسشناسی فیلسوفان مسلمان، از فارابی تا صدرالمتألهین شیرازی، مسئلهیی بسیار مهم و پرکاربرد بوده و حتی برخی از پرسشهای کلامی از رهگذر همین مسئله پاسخ داده شدهاند. از همان آغاز، فیلسوفان مسلمان بخشی از جستارهای خود را به بررسی و تبیین چیستی و چگونگی مفهوم خیال اختصاص دادهاند. البته این مفهوم در روند تاریخ فلسفه، ثابت و بدون تغییر نمانده و در هر یک از نظامهای فلسفی، مفهومی متمایز پیدا کرده است. حکمتهای سهگانه در تاریخ فلسفۀ اسلامی (حکمت مشاء، حکمت اشراق و حکمت متعالیه) هر یک نگرهیی خاص به این موضوع دارند که با دو قرین دیگرش متفاوت است. پژوهش حاضر بر آن است نظریات برخی از بزرگان فلسفۀ اسلامی دربارۀ چیستی قوۀ خیال را بررسی کند و تفاوتهای موجود میان آنها را آشکار نماید. نتیجۀ این بررسی آنست که دیدگاه فیلسوفان در باب مفهوم خیال، در طول تاریخ (از فارابی تا صدرالمتألهین شیرازی) ثابت و یکسان نبوده و هر یک مطابق نظام فلسفی خود، تبیینی خاص و بدیع دربارۀ این مفهوم داشتهاند؛ از فارابی که این قوه را یک جزء مادی از نفس دانسته تا دورۀ صدرالمتألهین شیرازی که به عالم مثال تبدیل شده است. روش انجام تحقیق پیشرو، توصیفی ـ تطبیقی و با استفاده از منابع کتابخانهیی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - نقد نظریۀ تناسخ و استدلالهای شهرزوری بر اثبات آن بر اساس مبانی ابنسینا (با تأکید بر وجه تاریخی آن)
محمود صیدینظریۀ تناسخ ارواح یکی از قدیمیترین دیدگاههایی است که در طول تاریخ فکر بشری، برای تبیین کیفیت پاداش یا عقاب انسانها و چگونگی جاودانگی روح انسانی مطرح شده است. شهرزوری از بزرگترین حکمای اشراقی است که نظریهیی منسجم درباب اثبات تناسخ صعودی و نزولی مطرح نموده است. او نخست ب أکثرنظریۀ تناسخ ارواح یکی از قدیمیترین دیدگاههایی است که در طول تاریخ فکر بشری، برای تبیین کیفیت پاداش یا عقاب انسانها و چگونگی جاودانگی روح انسانی مطرح شده است. شهرزوری از بزرگترین حکمای اشراقی است که نظریهیی منسجم درباب اثبات تناسخ صعودی و نزولی مطرح نموده است. او نخست به نقادی استدلالهای ابنسینا در ابطال نظریۀ تناسخ پرداخته و در ادامه، دلایلی بر اثبات این نظریه اقامه میکند. در پژوهش حاضر اثبات میگردید که انتقادات شهرزوری به براهین ابنسینا صحیح نیست، زیرا با قابلیت داشتن بدن، عقل فعال، نفس را به بدن افاضه مینماید و برای معطل نماندن نفس از انجام افعال، باید تقارن زمانی و تساوی در تعداد میان بدن قبلی و جدید نفس موجود باشد. استدلالهای شهرزوری نیز در اثبات نظریۀ تناسخ، دچار کاستیند، زیرا محذور اجتماع دو نفس در یک بدن، و مقارن نبودن و تساوی نداشتن بدن قبلی نفس با بدن بعدی او، همچنان پابرجاست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - تجرد قوۀ خیال در حکمت متعالیه: نقد و بررسی معرفت شناختی براهین فقدان خواص مادی و جمع متضادین در قوۀ خیال
رضا جمالی نژاد سید صدرالدین طاهری ابوالفضل محمودیدر مقاله حاضر سعی شده است در راستای مسئله شناخت و معرفت به تبیین اجمالی برخی مبانی معرفت شناسانۀ براهین تجرد قوه خیال در حکمت متعالیه همچون رابطه صدوری و فاعلی نفس نسبت به صورت های خیالی و رابطه روح بخاری با قوۀ خیال در فرایند ادراک پرداخته شود. خیال از جمله مفاهیم گستر أکثردر مقاله حاضر سعی شده است در راستای مسئله شناخت و معرفت به تبیین اجمالی برخی مبانی معرفت شناسانۀ براهین تجرد قوه خیال در حکمت متعالیه همچون رابطه صدوری و فاعلی نفس نسبت به صورت های خیالی و رابطه روح بخاری با قوۀ خیال در فرایند ادراک پرداخته شود. خیال از جمله مفاهیم گسترده ای است که در حوزه های معرفت شناسی،هستی شناسی و انسان شناسی مورد بحث قرار گرفته و در هر حوزه ای دارای جایگاه مختلف می باشد. در نظام معرفت شناسی حکمت متعالیه قوۀ خیال پل رابط میان قوای عقلی و حسی می باشد و به این طریق مشکل معرفتی ربط بین ادراکات حسی به عقلی را مرتفع می نماید، قوۀ خیال زمانی می تواند پل رابط ادراکات قوای عقلی و حسی باشد که از نوعی تجرد برخوردار باشد. تجرد این قوه مبتنی بر براهین متعددی می باشد، مهمترین براهین تجرد قوۀ خیال در حکمت متعالیه، یکی برهان فقدان خواص مادی و دیگری برهان تصور امور متضاد است، در این نوشتار سعی شده است که مسئله تجرد و فاعلیت قوۀ خیال در براهین مذکور بررسی شده تا توان این براهین در راستای مسئله شناخت بازبینی شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - تبیین شأن صدوری نفس در اثبات تجرد قوۀ خیال در حکمت متعالیه
رضا جمالی نژاد سید صدرالدین طاهری ابوالفضل محمودیدر حکمت متعالیه، خیال یکی از مراتب ادراک،و قوه ی خیال نیز یکی از اقسام حواس باطنی به شمار می رود.ملاصدرا براهین متعددی بر تجرّد این قوه اقامه نموده است.در مقاله ی حاضر ابتدا یکی از مهم ترین براهین تجرّد قوه ی خیال بررسی می شود و پس از آن سعی شده است که با توجّه به شأن ص أکثردر حکمت متعالیه، خیال یکی از مراتب ادراک،و قوه ی خیال نیز یکی از اقسام حواس باطنی به شمار می رود.ملاصدرا براهین متعددی بر تجرّد این قوه اقامه نموده است.در مقاله ی حاضر ابتدا یکی از مهم ترین براهین تجرّد قوه ی خیال بررسی می شود و پس از آن سعی شده است که با توجّه به شأن صدوری نفس نسبت به صورت های ادراکی، جوانب آن در مساله ی تجرّد قوّه ی خیال تبیین شود . در حکمت متعالیه، با نظر به شأن صدوری نفس نسبت قوّه ی خیال به صورتهای خیالی، نسبت قابلی و انفعالی نیست؛ بلکه نسبت فاعلی و صدوری می باشد، یعنی نفس، صورتهای خیالی را ابداع و انشاء می نماید. ادّعای مذکور مبتنی بر آن است که نفس در مسیر حرکت جوهری، فرآیند ادراک را اعم از ادراک حسّی، خیالی و عقلی طی نموده و در هر مرحله ای از ادراک، فاعل صورتهای حسّی، خیالی و عقلی باشد. نفس در آغاز پیدایش، فاقد تمام مراتب ادراک است؛ امّا در طی مسیر حرکت جوهری تدریجاً به مرحله ی ایجاد و انشاء صور میرسد. نظریه فوق دارای ابهاماتی می باشد، ابهاماتی که بر روی تجرد قوه ی خیال نیز تاثیر گذار می باشد و بدون رفع این ابهامات اثبات براهین تجرد قوه ی خیال خالی از ایراد و اشکال نیست. بیان این ابهامات زمانی می تواند مشخص و دقیق باشد که در راستای برهان تجرد قوه خیال ارائه گردد.تحقیق حاضر می تواند در راستای تبیین،ارزیابی و بررسی این ابهامات باشد. تفاصيل المقالة