-
حرية الوصول المقاله
1 - بررسی تطبیقی دیدگاههای جریان اصولگرا و اصلاحطلب نسبت به مشارکت سیاسی زنان در جمهوری اسلامی ایران (1376-1384)
محمد عابدی اردکانی پروین عظیمیاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون دو جریان فکری و سیاسی مهم و مؤثّر به منصه ظهور رسیدهاند. جریان اولی را که میتوان به لحاظ فکری آن را «جریان اسلامگرای فقاهتی» و از حیث سیاسی «جریان اصولگرا» نامید، بار اول در دهة شصت و بار دیگر در دهة هشتاد به اوج قدرت خود رسید وک أکثراز پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون دو جریان فکری و سیاسی مهم و مؤثّر به منصه ظهور رسیدهاند. جریان اولی را که میتوان به لحاظ فکری آن را «جریان اسلامگرای فقاهتی» و از حیث سیاسی «جریان اصولگرا» نامید، بار اول در دهة شصت و بار دیگر در دهة هشتاد به اوج قدرت خود رسید وکماکان به آن ادامه میدهد. در مقابل، جریان دوم که میتوان از نظر فکری آن را «جریان نواندیش دینی» و از منظر سیاسی «جریان اصلاحطلب» خواند، در دهة هفتاد به اوج رشد خود رسید و از آن زمان، بهویژه پس از حوادث دهمین انتخابات ریاست جمهوری، به افولگراییده است. هدف اصلی این مقاله، بررسی تطبیقی دیدگاههای این دو جریان نسبت به مسئلة حقوق زنان، بهویژه مقولة مشارکت سیاسی آنهاست و فرضیة آن نیز عبارت است از اینکه: «مبانی فکری و دینی متفاوت این دو جریان، منجر به موضع ناهمگون آنها نسبت به مسئلة حقوق زنان، بهخصوص مقولة مشارکت سیاسی آنها، شده است». برای ارزیابی این فرضیه، سعی بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی مبانی فکری و تلقی دینی دو جریان مذکور، مواضع آنها نسبت به مقوله حقوق زنان، بهویژه در زمینة مشارکت سیاسی و خانواده، مقایسه شود. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که از یکسو بین مواضع دو جریان مذکور نسبت به حقوق زنان تفاوتهای قابل توجهی وجود دارد و از سوی دیگر، این اختلافات اساساً ناشی از تفسیر متفاوت، ولی غیرمنعطف، آنها نسبت به دین است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - مفهوم شهروندی در دوران میانه اروپا: فردگرایی یا جمعگرایی؟
سید علیرضا حسینی بهشتیبا ورود اروپا به دوران میانه و نگرش اساساً آنجهانی مسیحیت همراه با خصلتهای ذاتی آن مانند فردگرایی و جهان شمولگرایی، نگاه به انسان و جایگاهش، چه در رابطه با جامعه و چه در رابطه با حکومت، متحول شد. این تحول در مفهوم شهروندی که فرهنگ سیاسی مغرب زمین از دوران باستان به ا أکثربا ورود اروپا به دوران میانه و نگرش اساساً آنجهانی مسیحیت همراه با خصلتهای ذاتی آن مانند فردگرایی و جهان شمولگرایی، نگاه به انسان و جایگاهش، چه در رابطه با جامعه و چه در رابطه با حکومت، متحول شد. این تحول در مفهوم شهروندی که فرهنگ سیاسی مغرب زمین از دوران باستان به ارث برده بود نیز اثر گذاشت. دیدگاه رایج بر تاریخ نگاری تحولات و تفکر اجتماعی، تصویری ارائه میکند که در آن گسترش فرهنگ مسیحیت به ذوب شدن فردیت انسانی در جامعه منتهی شده است. در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از روش تحلیلی- تاریخی، تکیه بر دستاوردهای پژوهشهای علمی و غیر جانب دارانه تاریخ نگاری متأخر دوران میانه نشان داده شود که برخلاف تصور رایجی که دوران میانه اروپا را مصادف با محو فردگرایی به نفع جمعگرایی حاصل آموزههای دینی مسیحیت میداند، منشأ همگنسازی فرهنگ سیاسی جوامع مغرب زمین، نه فرهنگ مسیحی دوران میانه، بلکه تفکر دوران نوزایی و سپس روشنگری است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - تشکیلات قضایی اسلامی و پیشنهاد تنوع دادگاه
محمد جعفری هرندیجهان امروز نسبت به گذشته دچار دگرگونیها و تحولات فراوانی گشته است. بسیاری از امور مأنوس در نزد انسان دیروز، امروز با رویهای کاملاً متفاوت صورت میپذیرد. نحوهٔ قضا و داوری اسلامی، بخشی از احکام فقهی است که هنوز تحولی در آن صورت نگرفته است. پرسش ما در این مقاله این است أکثرجهان امروز نسبت به گذشته دچار دگرگونیها و تحولات فراوانی گشته است. بسیاری از امور مأنوس در نزد انسان دیروز، امروز با رویهای کاملاً متفاوت صورت میپذیرد. نحوهٔ قضا و داوری اسلامی، بخشی از احکام فقهی است که هنوز تحولی در آن صورت نگرفته است. پرسش ما در این مقاله این است که آیا با عنایت به تحولات عصری، نیازی به تغییر در شیوهٔ امر قضا و تشکیلات قضایی اسلامی وجود دارد؟ در پاسخ به این سؤال نویسنده بر آن است تا با در نظر گرفتن مبانی دینی و بهخصوص مشروع بودن قاضی تحکیم فیالجمله و تفکیک داوری در حقالله و حقالناس در مسائل فقهی و با طرح این موضوع که حقوق اجتماعی امری سوای حقالله میباشد، اثبات نماید که میتوان دادگاههای متنوعی به اقتضای دعاوی مطروحهٔ مبتنی بر هر یک از: حقوق شخصی افراد، حقّ جامعه و حقالله، تعریف کرد که قاضیان رسیدگیکننده به دو نوع حقوق نخست را مردم بر میگزینند و برای رسیدگی به حقالله و آنچه در مرز آن قرار میگیرد از قاضی منصوب از سوی حاکم استفاده خواهد شد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - بررسی جایگاه حقوق زنان در منشور حقوق شهروندی با تاکید بر اصول اخلاقی
آرزو حسينيه علي حاجي پور كندرودمنشور حقوق شهروندی نشان دهنده دغدغه دولت درآگاه سازی عمومی درباره حقوق شهروندی ونهادینه کردن احترام به حقوق بشراست .دراین راستا یکی از مهمترین محورهای منشور حقوق شهروندی مساله حقوق زنان است.براین اساس هدف از پژوهش حاضر ،بررسی وتحلیل میزان توجه به حقوق شهروندی زنان درقام أکثرمنشور حقوق شهروندی نشان دهنده دغدغه دولت درآگاه سازی عمومی درباره حقوق شهروندی ونهادینه کردن احترام به حقوق بشراست .دراین راستا یکی از مهمترین محورهای منشور حقوق شهروندی مساله حقوق زنان است.براین اساس هدف از پژوهش حاضر ،بررسی وتحلیل میزان توجه به حقوق شهروندی زنان درقاموس منشور حقوق شهروندی می باشد.پژوهش فوق نشان دهنده این امر است که حقوق شهروندی زنان در منشور حقوق شهروندی درحد قابل قبولی مورد توجه قرار گرفته ولی با این حال نبود ضمانت اجرای مناسب از یک سو وبرخی چالش های عملی واجرایی از سوی دیگر تحقیق مطلوب وواقعی حقوق زنان رادرایران با موانع جدی مواجه نموده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - حق بر آموزش کودکان در اسناد بینالمللی حقوق بشر
مرضیه حججی نجفآبادی مسیمو پاپاحقوق کودک، به عنوان بخشی از مباحث حقوق بشر، بر حمایت و پشتیبانی از کودکان و دستیابی آنان به حقوق اساسی خویش اهتمام دارد. حقوق بشر، حقوق ذاتی همه انسانها میباشد. کودکان نیز به طور یکسان و بدون تبعیض صاحب این حقوق هستند. هدف اصلی این پژوهش بررسی حق بر آموزش کودكان و برر أکثرحقوق کودک، به عنوان بخشی از مباحث حقوق بشر، بر حمایت و پشتیبانی از کودکان و دستیابی آنان به حقوق اساسی خویش اهتمام دارد. حقوق بشر، حقوق ذاتی همه انسانها میباشد. کودکان نیز به طور یکسان و بدون تبعیض صاحب این حقوق هستند. هدف اصلی این پژوهش بررسی حق بر آموزش کودكان و بررسی آن در اسناد بینالمللی است. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیلی بهره گرفته شده است. مبنای اصلی این تحلیل، کنوانسیون حقوق کودك به عنوان مهمترین سند خاص در حوزه حقوق کودک، بندهای مرتبط این کنوانسیون در ارتباط با حق آموزش کودک، دیگر اسناد بینالمللی حقوق بشر، جایگاه آموزش در نظام حقوق بشر بینالملل، اعلامیه حقوق بشر و اعلامیه حقوق بشر اسلامی میباشد، لذا به رسمیتشناختن حق بر آموزش کودکان در نظام حقوق بشر، لزوم حمایت و تعهد دولتها در دسترسی کودکان به امکانات آموزشی مناسب را در پی خواهد داشت. اعلامیه حقوق کودک دربردارنده مفهوم گستردهای از کودک به عنوان صاحبان حق میباشد. چهار اصل اساسی کنوانسیون حقوق کودک را میتوان: 1ـ اصل عدم تبعیض و تضمین حقوق مندرج در كنوانسیون برای همه کودکان، بدون هر نوع تبعیض؛ 2ـ در اولویت قرارگرفتن منافع و علائق کودک در هر قانون و مقرراتی که بر کودک تأثیر میگذارد؛ 3ـ حق زندگی، بقا و رشد كودكان و نوجوانان؛ 4ـ حق ارائه نظر و عقیده کودکان در کلیه مراحل تصمیمگیری که به آنها مربوط میشود. این سند بینالمللی، ضمن مواد 28 و 29 حق آموزش را در کودکان به رسمیت میشناسد و این حق بر اساس فرصتهای برابر تبیین شده است. از دیگر اسناد بینالمللی حقوق بشر، اعلامیه حقوق بشر 1948 میباشد. ماده 26 آن، حق بر آموزش کودکان را به رسمیت میشناسد. همچنین آموزش را هدایت شخصیت انسانی با حسن تفاهم، گذشت و احترام به عقاید مختلف میداند. این تحلیل، از یکسو، معرف اعتقاد به کرامت ذاتی کودکان و قائلشدن «شخصیت انسانی»، بدون هرگونه تبعیض بر محوریت موضوعات؛ جنسیت، رنگ، عقیده، قومیت و مذهب و سایر ویژگیها میباشد؛ از سوی دیگر، تأکید بر اصل حمایت از کودکان و شناسایی حقوق بنیادین آنها میباشد. حق بر آموزش به عنوان یک اصل حقوق بشر، در حوزه کودکان شامل حقوقی، از جمله حق دسترسی به امکانات آموزشی، حق برخورداری از آموزش با کیفیت و استاندارد، احترام به شأن و منزلت انسانی کودک، آموزش بدون تبعیض در تمام مراحل دوران کودکی، در دسترسبودن امکانات آموزشی و برابری فرصتها در آموزش میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - حق بر هنر و هویت برای کودکان از منظر متون منظوم فارسی (اشعارحافظ، مولانا، سعدی، فردوسی و...)
شهریار شادیگو فریبا پروانه مهری توتونچیاندر شرایط امروز جامعه مسأله هویت در دوران کودکی مسألهای اساسی است، زیرا در صورت عدم توجه به آن نسل فعلی و آینده را دچار عدم تعادل و سردرگمی خواهد کرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی حق بر هنر و هویت برای کودکان از منظر متون منظوم فارسی (اشعار حافظ، مولانا، سعدی، فردوسی و...) ا أکثردر شرایط امروز جامعه مسأله هویت در دوران کودکی مسألهای اساسی است، زیرا در صورت عدم توجه به آن نسل فعلی و آینده را دچار عدم تعادل و سردرگمی خواهد کرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی حق بر هنر و هویت برای کودکان از منظر متون منظوم فارسی (اشعار حافظ، مولانا، سعدی، فردوسی و...) انجام گرفته است. روش پژوهش از نوع تحلیل کیفی به صورت کتابخانهای و با استفاده از تکنیک فیشبرداری و استفاده از منابع نظری و تئوری درباره هویتیابی کودکان میباشد با توجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت هویتیابی کودکان در بسترهایی چون خانواده، جامعه و نظام تعلیم و تربیت پا به عرصه وجود میگذارد، لذا گسترش آن در گرو توسعه این بسترهاست. بدینجهت هنگامی که پژوهشگران موضوع هویتیابی کودکان را میکاوند، ابتدا زمینه رشد و توسعه افراد و سپس توسعه جامعه را فراهم میآورند. توجه به حقوق کودکان در ابعاد مختلف نیز در کانون توجه جوامع و ادیان متفاوت در دنیا قرار دارد، به طوری که همواره قوانین متعدد در این زمینه از سوی سازمانها و نهادهای مختلف به تصویب رسیده است. شناخت حق بر هنر، ادبیات و هویت کودک، به عنوان حقوق اساسی او نقش مؤثری در فرایند شکلگیری هویت کودک دارد. والدین اولین و نزدیکترین مرجعی هستند که باید حقوق کودکان را در تمامی موارد اعم از آموزش و هویتیابی رعایت نموده و مسلماً در این زمینه یک پدر و مادر آگاه بیشترین و مفیدترین کمک را میتواند به فرزندش ارائه دهد. همچنین بررسی هنر در اشعار فارسی بیانگر تأثیر هنر بر پرورش شخصیت و هویتیابی کودکان و تکامل اخلاقی و توجه به بعد جسمانی انسان است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - حق بر آموزش کودکان توان خواه ذهنی از منظر اسناد بین المللی حقوق بشر و حقوق ایران
هدی سادات پرن محمد علی پورمتقیحق بر آموزش، به عنوان یک حق بشری، از مهم رین حقوق مصرح در اسناد بین المللی و داخلی برای همه انسان ها می باشد و در اسناد بینالمللی هم چون اعلامیه جهانی حقوق بشر و قوانین داخلی ایران مانند قانون اساسی مورد اشاره قرار گرفته است. از حساس ترین طیف های برخوردار از حق بر آموز أکثرحق بر آموزش، به عنوان یک حق بشری، از مهم رین حقوق مصرح در اسناد بین المللی و داخلی برای همه انسان ها می باشد و در اسناد بینالمللی هم چون اعلامیه جهانی حقوق بشر و قوانین داخلی ایران مانند قانون اساسی مورد اشاره قرار گرفته است. از حساس ترین طیف های برخوردار از حق بر آموزش، کودکان توان خواه ذهنی هستند که زمینه ها و دلایل مختلفی ممکن است آنان را در رسیدن به حق خود با موانعی مواجه نماید. مسلم است که کم توانی نباید مانع برخورداری کودکان از این حق مهم بشری گردد؛ اما متاسفانه در عمل ما شاهد چالش ها و مشکلاتی در حوزه بین المللی و داخلی در ایران که مانع تحصیل و آموزش به موقع و مناسب کودکان توان خواه ذهنی می باشند، هستیم. از مهمترین مشکلات در این رابطه، خلأ قانونی و به تبع آن کاستی ها و نواقص اجرایی در نظام داخلی برای حمایت و تأمین همه جانبه حق بر آموزش در مورد کودکان توان خواه ذهنی است. در این رابطه لازم است، قانون گذار با توجه به وضعیت خاص کودکان توان خواه ذهنی، به این موضوع توجه ویژه ای مبذول دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - پاسخ نظم حقوق داخلی به خشونت علیه کودکان
آرین پتفتزمینه و هدف: کودکی حساس ترین دوره حیات بشری است که ابعاد مختلف جسمی و روانی افراد در آن شكل گرفته و تكامل می یابد. از این رو حفظ و تضمین رشد و سلامت جسمی و روانی کودک از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در مقاله حاضر تلاش بر این است که شمای کلی نظم هنجاری حقوقی داخلی در أکثرزمینه و هدف: کودکی حساس ترین دوره حیات بشری است که ابعاد مختلف جسمی و روانی افراد در آن شكل گرفته و تكامل می یابد. از این رو حفظ و تضمین رشد و سلامت جسمی و روانی کودک از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در مقاله حاضر تلاش بر این است که شمای کلی نظم هنجاری حقوقی داخلی در پاسخ به خشونت علیه کودکان به تصویر کشیده شود. روش: این مطالعه بهصورت توصیفی-تحلیلی و با استفاده از بررسی منابع کتابخانهای و بهویژه قوانین انجام گرفته است. یافتهها: کودکان هرگز نباید در وضعیت های خشونت آمیز خانوادگی یا اجتماعی قرار گرفته و مصادیق کودک آزاری را تجربه کنند. از آنجا که کودکان امروز، در آینده مسئولیت جامعه را بر عهده خواهند داشت و پیشرفت و توسعه کشور در گرو تربیت و رشد صحیح آنان است، لذا مسئله خشونت علیه کودکان که به شدت موجب آسیب به این امر می شود، مورد توجه خاص قوانین کشورمان قرار گرفته است. نتیجهگیری: در نظم حقوقی کنونی، واکنش در قبال خشونت علیه کودکان حد و مرزی نمیشناسد و امروزه مصادیق مختلفی چون تنبیه خشونت آمیز فیزیکی و روانی، بی توجهی والدین، غفلت، بهره کشی، عدم سلامت فضای مجازی، ترک تحصیل، هرزهنگاری، فشارهای ناشی از فقر و مانند آن را در بر دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - حق بر سلامت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
سمن اللهویسی علی اکبر گرجی ازندریانیحق بر سلامتی، جزئی از حقوق بنیادین شهروندان در هر جامعه سیاسی است. هر شهروندی به مثابه عضوی از جامعه صرف نظر از ملاحظات نژادی، دینی، سیاسی و فرهنگی صرفاً به واسطه وجود رابطه شهروندی، دارای حق و استحقاق لازم جهت بهره مندی از این حق می باشند. حق بر سلامت ت أکثرحق بر سلامتی، جزئی از حقوق بنیادین شهروندان در هر جامعه سیاسی است. هر شهروندی به مثابه عضوی از جامعه صرف نظر از ملاحظات نژادی، دینی، سیاسی و فرهنگی صرفاً به واسطه وجود رابطه شهروندی، دارای حق و استحقاق لازم جهت بهره مندی از این حق می باشند. حق بر سلامت تمام خدمات پزشکی، غذای کافی، مسکن مناسب، محیط زیست پاک و ... را در بر می گیرد. عوامل متنوع و تأثیرگذار بر سلامتی موجب دشواری تعریف حق مذبور شده است و کشورها برای تأمین این امکانات ملزم به اتخاذ تصمیمات اساسی هستند که ایران نیز با تصویب قوانین و مقررات در زمینه ی سلامت در قانون اساسی این حق را به رسمیت شناخته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - حقوق کودکان دارای معلولیت در ایران: تحلیل عرصههای تعیّنبخش
مریم شعبانزمینه و هدف: پژوهش حاضر به دنبال شناسایی، تفسیر و تحلیل حقوق کودکان دارای معلولیت در ایران است. در این راستا، عرصههای فقهی و حقوقی تعیینکننده در سطح داخلی و بینالمللی شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفتهاند. روش: رویکرد پژوهش، کیفی و روش تحقیق نیز اکتشافی و تحلیل اسناد أکثرزمینه و هدف: پژوهش حاضر به دنبال شناسایی، تفسیر و تحلیل حقوق کودکان دارای معلولیت در ایران است. در این راستا، عرصههای فقهی و حقوقی تعیینکننده در سطح داخلی و بینالمللی شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفتهاند. روش: رویکرد پژوهش، کیفی و روش تحقیق نیز اکتشافی و تحلیل اسنادی میباشد. بعد از شناسایی اسناد مرتبط با موضوع و مسأله پژوهش، آنها را مورد مطالعه، تحلیل و بررسی اولیه قرار دادهایم. یافتهها: نتایج پژوهش نشان میدهد که در سطح بینالمللی و میثاق اسلامی حقوق کودک و در قوانین و مقررات داخلی جامعه ایران، جامعه و ساختار قدرت سیاسی مسئول تدوین و اجرای سیاستگذاریهای حمایتی برای کودکان دارای معلولیت هستند و سیاستگذاری-ها نیز، در جهت کاهش آسیب، توانبخشی و درمان معلولان سامان یافته اند. بنابراین نسبت به معلولان «استراتژی پسینی» محسوب میشوند. اما در دین اسلام، با محوریت تشیع به عنوان مذهب مسلط در ایران، پرداختن به کودک، به صورت بالقوه کودکبودن، نه بالفعلی آن است؛ به این معنی که کودکان نسلهای بعد در نسل حاضر مورد توجه و «آیندهنگری» هستند. گویی محدوده کودکی، تاریخ و نسلها را دربر گرفته و مسألهای «فراتاریخی» و «فرانسلی» است. اسلام، به «آینده و آیندگان» و رعایت حقوق بالقوه نسلهای بعدی تأکید داشته و دارای رویکردی «پیشگیرانه» است. نتیجهگیری: استراتژی حاکم بر آموزههای دین اسلام در رابطه با کودکان دارای معلولیت در قالب «استراتژی پیشینی و پسینی»، قابل استنباط است. برای تحقق برنامههای مربوط به استراتژیهای پیشینی و پسینی، برای کودکان دارای معلولیت، علاوه بر قدرت حاکمه، کنشگران جامعه مسئولیت دارند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - تأثیر حقوق اساسی دانشآموز در آموزشوپرورش
محمد نیک فکرحقوق دانشآموزی شامل کلیه حقوقی میباشد که یک فرد در حال تعلیم و یا به سبب تعلیم در نظام آموزشوپرورش کشور از آن بهرهمند میباشد. هدف اصلی پژوهش حاضر تأثیر حقوق اساسی دانشآموز در آموزشوپرورش است تا با اتکاي به آن، وظایف، تعهدات و مسئولیتهای معلمان، مسئولان أکثرحقوق دانشآموزی شامل کلیه حقوقی میباشد که یک فرد در حال تعلیم و یا به سبب تعلیم در نظام آموزشوپرورش کشور از آن بهرهمند میباشد. هدف اصلی پژوهش حاضر تأثیر حقوق اساسی دانشآموز در آموزشوپرورش است تا با اتکاي به آن، وظایف، تعهدات و مسئولیتهای معلمان، مسئولان مدرسه و سایر افراد دستاندرکار تربیت دانشآموزان شناسایی و معرفی شوند. پژوهش حاضر مطالعهاي کیفی است که با بهرهگیري از روش تحلیل محتواي کیفی از نوع طبقهبندي استقرایی انجامشده است. مرور نظاممند و تحلیل منابع حقوقی به تدوین مجموعهاي از اصول تحت عنوان اصول حقوق در آموزشوپرورش منجر شده است. این اصول استخراجشده چهاردهگانه بر اساس میزان استناد در منابع قانونی موردمطالعه در سه دسته تصریحشده در قوانین رسمی (مشتمل بر دسترسی به آموزش رایگان، تسهیلات تربیتبدنی و برخورداري از آموزش عالی)، تأییدشده در قوانین رسمی (مشتمل بر تأمین اجتماعی، آزادي انتخاب نوع و شیوه آموزش، ارتقاي سطح دانش و آگاهی عمومی، آموزش به زبان مادري، امنیت تحصیلی، برخورداري از حقوق مساوي و آزادي فعالیتهای سیاسی و اجتماعی - فرهنگی) و تصریحشده در قوانین آموزشوپرورش (مشتمل بر پرورش خلاقیتهای هنري، ارتقاي امکانات و فرصتهای مناسب اوقات فراغت، هدایت و راهنمایی تحصیلی و تسهیل شرایط آموزش کودکان با نیازهاي ویژه) طبقهبندیشدهاند. پیشنهاد میشود در مطالعات آینده الگوي مفهومی استخراجشده از نگاه صاحبنظران و متخصصان حقوقی و تربیتی مورد واکاوي قرار بگیرد و با اعمال نظرات آنان تعدیل و اصلاح شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - بررسی کارزارهای توییتری خشونت علیه زنان
شیما ناصرترک علی دلاور افسانه مظفری طهمورث شیریاز مهم¬ترین مطالبی که شبکههای اجتماعی -توئیتر- به آن توجه داشتهاند، خشونت علیه زنان در ایران بوده است. مهم¬ترین پشتوانههای نظری در پدید آمدن این کارزارها، انعکاس مطالب درباره خشونت علیه زنان است. از مهم¬ترین عاملها در پدید آمدن این موجها، فعالان مهم در عرصه این شب أکثراز مهم¬ترین مطالبی که شبکههای اجتماعی -توئیتر- به آن توجه داشتهاند، خشونت علیه زنان در ایران بوده است. مهم¬ترین پشتوانههای نظری در پدید آمدن این کارزارها، انعکاس مطالب درباره خشونت علیه زنان است. از مهم¬ترین عاملها در پدید آمدن این موجها، فعالان مهم در عرصه این شبکههای اجتماعی هستند که با استفاده از دنبال¬کنندگان خود این مطالب را انعکاس میدهند. مهم¬ترین آنها از نظر تعداد، توئیت و ریتوئیت، کمپین «دختران انقلاب» بوده است. هدف تحقیق، تحلیل چگونگی عملکرد توییتر در انعکاس مطالب خشونت علیه زنان در ایران بر اساس مهم¬ترین کارزارهای به وجود آمده طی دهه اخیر است. این موضوع بر اساس مبانی نظری درباره انواع خشونت و جنبشهای شبکهای¬شده تحلیل شد. روش تحقیق، تحلیل مضمون توئیتها و هشتگهای مرتبط با کمپینها از سال 1396 تا 1400 است. نتایج تحقیق نشان داد که مهم¬ترین مضامین درباره خشونت اجتماعی و سیاسی علیه زنان است. در این رابطه برخی از کمپینها و هشتگها، سبب بروز ناامنیها در اجتماع و تأثیر عینی در جامعه بودهاند که مهم¬ترین آنها از نظر تعداد توئیت و ریتوئیت کمپین دختران خیابان انقلاب بود. بنا به اهمیت امنیتی و تأثیر فضای مجازی نظیر توئیتر، تحلیل مضامین توئیتها نشان از خلأ اخبار، پست¬ها و توئیتهای افراد مرتبط با کمپینها و هشتگها بود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - بررسی ارزش های اخلاقی متناظر بر رعایت حقوق بزه دیده و بزهکار در حقوق کیفری ایران
امیر فیضی قباد کاظمی مسعود قاسمیآیین دادرسی کیفری جلوه گاه رعایت حقوق بشر و ضامن آن به شمار می¬آید، مقررات دادرسی کیفری بیانگر جایگاه حقوق و حفظ شان و کرامت انسانی در آن جامعه است. قانون زمانی ارزش و اعتبار دارد و به جایگاه رفیع خود دست می یاید که حقوق و ارزش اخلاقی انسان¬ها اعم از بزه دیده و بزهکار أکثرآیین دادرسی کیفری جلوه گاه رعایت حقوق بشر و ضامن آن به شمار می¬آید، مقررات دادرسی کیفری بیانگر جایگاه حقوق و حفظ شان و کرامت انسانی در آن جامعه است. قانون زمانی ارزش و اعتبار دارد و به جایگاه رفیع خود دست می یاید که حقوق و ارزش اخلاقی انسان¬ها اعم از بزه دیده و بزهکار رعایت شود. عدم پیش بینی تضمینات توازن بخشی میان حقوق بزه دیده و بزهکار موجب تضییع حقوق طرفین و از هم گسیختگی فرایند دادرسی و کمرنگ شده ارزش اخلاقی در جامعه می گردد .توازن میان میان حقوق بزه دیده و بزهکار به منزله آن نیست که همان حقوق و حمایت های پیش بینی شده برای هر یک از طرفین برای طرف مقابل نیز به کار گرفته شود چرا که به فراخور پرونده و مسیر دادرسی کیفری هر یک از بزه دیده یا بزهکار خدمات و حمایت های خاص خود را نیازمند است. راهبرد پیشنهادی این نوشتار برای برون رفت از این تعارضات وضع حقوق و تضمین های مشترک و اختصاصی به هریک از آنها به منظور شناسایی نیاز هریک از بزه دیده و بزهکار تا دغدغه آنان در زمینه برقراری عدالت و انصاف بر طرف گردد. این پژوهش نشان می دهد قانونگذار ایران اراده مصمم خود را به توازن بخشی میان حقوق و ارزش های اخلاقی بزه دیده و بزهکار را عینیت بخشیده است، لکن قانونگذار نتوانسته است انتظارات بزه دیده و بزهکار را توأمان برآورده سازد. تفاصيل المقالة