بررسی کارزارهای توییتری خشونت علیه زنان
الموضوعات :شیما ناصرترک 1 , علی دلاور 2 , افسانه مظفری 3 , طهمورث شیری 4
1 - دانشجوی دکتری، گروه ارتباطات، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران
2 - استاد گروه روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی
3 - دانشیار گروه ارتباطات، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران
4 - دانشیار گروه جامعه شناسی، واحد تهران مرکز، دانشگاه آزاد اسلامی تهران
الکلمات المفتاحية: خشونت, حقوق زنان, کارزار, توئیتر و شبکههای اجتماعی. ,
ملخص المقالة :
از مهم¬ترین مطالبی که شبکههای اجتماعی -توئیتر- به آن توجه داشتهاند، خشونت علیه زنان در ایران بوده است. مهم¬ترین پشتوانههای نظری در پدید آمدن این کارزارها، انعکاس مطالب درباره خشونت علیه زنان است. از مهم¬ترین عاملها در پدید آمدن این موجها، فعالان مهم در عرصه این شبکههای اجتماعی هستند که با استفاده از دنبال¬کنندگان خود این مطالب را انعکاس میدهند. مهم¬ترین آنها از نظر تعداد، توئیت و ریتوئیت، کمپین «دختران انقلاب» بوده است. هدف تحقیق، تحلیل چگونگی عملکرد توییتر در انعکاس مطالب خشونت علیه زنان در ایران بر اساس مهم¬ترین کارزارهای به وجود آمده طی دهه اخیر است. این موضوع بر اساس مبانی نظری درباره انواع خشونت و جنبشهای شبکهای¬شده تحلیل شد. روش تحقیق، تحلیل مضمون توئیتها و هشتگهای مرتبط با کمپینها از سال 1396 تا 1400 است. نتایج تحقیق نشان داد که مهم¬ترین مضامین درباره خشونت اجتماعی و سیاسی علیه زنان است. در این رابطه برخی از کمپینها و هشتگها، سبب بروز ناامنیها در اجتماع و تأثیر عینی در جامعه بودهاند که مهم¬ترین آنها از نظر تعداد توئیت و ریتوئیت کمپین دختران خیابان انقلاب بود. بنا به اهمیت امنیتی و تأثیر فضای مجازی نظیر توئیتر، تحلیل مضامین توئیتها نشان از خلأ اخبار، پست¬ها و توئیتهای افراد مرتبط با کمپینها و هشتگها بود.
آقابیگولی، عباس و کامران آقاخانی (1386) «بررسی پدیده همسرآزاري در شهر تهران در سال 1379»، مجموعه مقالات آسیبهاي اجتماعی ایران، انجمن جامعه¬شناسی ایران، تهران، آگه.
اعزازي، شهلا (1383) «ساختار جامعه و خشونت علیه زنان»، نشریه تخصصی رفاه اجتماعی، شماره 14، صص 59-96.
ابوت، پاملا و کلر والاس (1380) جامعه¬شناسی زنان، ترجمه منیژه نجم عراقی، تهران، نشرنی.
رحیمی، پریا (1397) مطالعه الگوهاي فعالیتهاي سایبري اکتیویستهاي حوزة زنان و نسبت آن با اکتیویسم در فضاي واقعی، پایاننامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما عبدالله بیچرانلو، رشته ارتباطات اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران.
رهبری، مهدی (1393) جنبشهای اجتماعی: کلاسیک، مدرن، پست مدرن، تهران، کویر.
سازمان جهانی بهداشت (1380) خشونت علیه زنان، ترجمۀ شهرام رفیعی¬فر و سعید پارسی¬نیا، تهران، تندیس.
صفایی¬نژاد، قاسم (1395) «جریان¬سازی در فضای مجازی؛ با تأکید بر رسانههای اجتماعی»، ماهنامه مدیریت رسانه، شماره 26، صص 15-34.
علاسوند، فریبا (1392) زن در اسلام، ج 2، تهران، مرکز هاجر.
فرنچ، مارلین (1373) روان¬شناختی خشونت در خانواده؛ زنان کتک¬خورده، ترجمه مهدي قرچه¬داغی، تهران، علمی.
فیوضات، ابراهیم و رضا تسلیمی تهرانی و علی دادگر (1388) گاندی عدم خشونت و جنبشهای اجتماعی، مجله جامعه شناسی ایران، سال دهم شماره 3 (پیاپی 27، پاییز 1388)، صص 141-160.
کاستلز، مانوئل (1393) قدرت ارتباطات، ترجمه حسین بصیریان جهرمی، تهران، علمی و فرهنگی.
کوهن، جین ال (1386) فهم و مطالعه جنبشهای اجتماعی جدید/جین کوهن.
.
.
[و دیگران]، مترجم علی حاجلی، تهران، جامعه و فرهنگ.
گشنیزجانی، گلنار (1395) تیپولوژی بدن رسانهای و تحلیل کردارهای بدنی کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام، پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته ارتباطات، استاد راهنما اعظم راودراد، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران.
گیدنز، آنتونی (1374) جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری کاشانی، تهران، نشرنی.
معتمدي مهر، مهدي (1380) حمایت از زنان در برابر خشونت سیاسی جنایی انگلستان، تهران، برگ زیتون.
هالدر، دباراتی و کی جیشانکار (1393) جرائم رایانهای و بزه¬دیدگی زنان (قانون¬ها، حقها و مقررات¬ها) ترجمة مهرداد رایجیان اصلی و حسین محمد کوره¬پز، تهران، مجد.
همتی، رضا (1383) «عوامل مؤثر بر خشونت مردان علیه زنان»، فصلنامۀ رفاه اجتماعی، شماره 12، صص 336-381.
Gheytanchi, Elham, David M. Faris and Babak Rahimi (2015) ‘Gender Roles in the Social Media World of Iranian Women’. In: David M. Faris and Babak Rahimi (eds) Social Media in Iran: Politics and Society After 2009. New York: SUNY Press, pp. 41–56.
Karimi, S. (2014) Iranian Women’s Identity and Cyberspace: Case study of Stealthy Freedom, journal of social science studies, 2(1) 221-233.
Press, S. (2011) Theories of social movements. Sociology Reference Guide. Pasadena, California• Hackensack, New Jersey: Salem Press, 5(2), 3-20.
Sovacool, B. K. (2022) Beyond science and policy: typologizing and harnessing social movements for transformational social change. Energy Research & Social Science, 94, 102857.
Yar, M. (2005) The novelty of ‘cyber crime’: An assessment in light of routine activity theory. European Journal of Criminology, 2(4), pp. 407-427. Retrieved from: DOI: 10.1177/147737080556056.
فصلنامه علمي «پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی»
شماره هفتم، بهار 1402: 100-73
تاريخ دريافت: 15/02/1402
تاريخ پذيرش: 10/12/1402
نوع مقاله: پژوهشی
بررسی کارزارهای توییتری خشونت علیه زنان
شیما ناصرترک1
علی دلاور2
افسانه مظفری3
طهمورث شیری4
چکیده
از مهمترین مطالبی که شبکههای اجتماعی -توئیتر- به آن توجه داشتهاند، خشونت علیه زنان در ایران بوده است. مهمترین پشتوانههای نظری در پدید آمدن این کارزارها، انعکاس مطالب درباره خشونت علیه زنان است. از مهمترین عاملها در پدید آمدن این موجها، فعالان مهم در عرصه این شبکههای اجتماعی هستند که با استفاده از دنبالکنندگان خود این مطالب را انعکاس میدهند. مهمترین آنها از نظر تعداد، توئیت و ریتوئیت، کمپین «دختران انقلاب» بوده است. هدف تحقیق، تحلیل چگونگی عملکرد توییتر در انعکاس مطالب خشونت علیه زنان در ایران بر اساس مهمترین کارزارهای به وجود آمده طی دهه اخیر است. این موضوع بر اساس مبانی نظری درباره انواع خشونت و جنبشهای شبکهایشده تحلیل شد. روش تحقیق، تحلیل مضمون توئیتها و هشتگهای مرتبط با کمپینها از سال 1396 تا 1400 است. نتایج تحقیق نشان داد که مهمترین مضامین درباره خشونت اجتماعی و سیاسی علیه زنان است. در این رابطه برخی از کمپینها و هشتگها، سبب بروز ناامنیها در اجتماع و تأثیر عینی در جامعه بودهاند که مهمترین آنها از نظر تعداد توئیت و ریتوئیت کمپین دختران خیابان انقلاب بود. بنا به اهمیت امنیتی و تأثیر فضای مجازی نظیر توئیتر، تحلیل مضامین توئیتها نشان از خلأ اخبار، پستها و توئیتهای افراد مرتبط با کمپینها و هشتگها بود.
واژههاي کلیدی: خشونت، حقوق زنان، کارزار، توئیتر و شبکههای اجتماعی.
مقدمه
امروزه بشر، عصری را تجربه میکند که شکل نوین ارتباطات در بستر فضای مجازی، تعاریف، مفاهیم و کارکردهای زندگی اجتماعی را دگرگون کرده است. از جمله این تغییرات، شکل مشارکت در بیان خواستههای اجتماعی- سیاسی است. در دنیای گذشته، رابطۀ میان مشارکت و خواست اجتماعی- سیاسی با تغییر یا اصلاح وضعیت مورد نظر، منوط به کنش در فضای فیزیکی و استمرار زمان برای نیل به خواستهها بوده است. امروزه بر اساس امکانات نوینی که فضای مجازی تعریف کرده است، رابطۀ میان خواست با عمل اجتماعی- سیاسی به طور بیزمان یا همیشگی است؛ یعنی هیچگاه مشمول زمان، کهنگی یا فراموشی نمیشود. در این جهان نوین کافی است بر اساس دغدغهها یا تجربههای فردی و با استفاده از کدهایی نظیر هشتگ5، خواستهای به یک کارزار6 تبدیل شود و به صورت شبکهای و موجوار، مشارکتی را شکل دهد که دغدغههای همسان را به صورت فرهنگی در اجتماع نهادینه کند و از حالتی منفعل به صورت فعال و تولیدکننده محتوا برای شبکه باشد (ر.ک: گشنیزجانی، 1395) در این میان تفکرات و نظریههای عمده اجتماعی- سیاسی نیز در بستر این شکل نوین ارتباطی به نوعی کارکردی شبکهای یافتهاند (صفائینژاد، 1395: 30).
در میان کارزارها یا کمپینهای عمدۀ شبکههای اجتماعی که در توئیتر7 شکل گرفتهاند، بحث خشونت علیه زنان است که از نظریهپردازیهای فمینیستی در بستر شبکهای توئیتر بسط یافته است. در دورانی که کاربران فضای مجازی در ایران به توئیتر اقبال نشان دادهاند، خواستههای عمده زنان در شکلهای متنوع کمپینهای اجتماعی- سیاسی رایج (ترند) شده است. اهمیت این خواستههای شبکهایشده، تأثیر آن در جنبشهای اجتماعی- سیاسی در فضای واقعی و فیزیکی است (ر.ک: Karimi, 2015)؛ مانند کمپینی که در سال 1396 در اعتراض به حجاب رخ داد و به نام دختران خیابان انقلاب مشهور شد. نگرش شبکهای شدن خشونت علیه زنان، بازتولید و دوباره از سرگیری خواست در فضای بدون زمانِ وب8 است؛ یعنی کارکردی که با مقولههای بیانِ حق، حمایت از حق و مشارکت در حقخواهی در بسیاری از این کمپینها به چشم میخورد. در این میان نگرشهای متفاوتی نظیر خشونت جسمی، جنسی، روانی و مالی از خشونت علیه زنان وجود دارد (معتمدی مهر، 1380: 35؛ فرنچ، 1373: 68؛ اعزازی، 1380: 37) که توجه به وابستگی کمپینها به پیروی یا القای هر یک از آنها، نوع کارکرد این کمپینها را در توئیتر مشخص میکند.
در هر صورت از مهمترین وجوه مشترک تمام نگرشهای عمده خشونت علیه زنان، آگاهیبخشی جنسیتی در قالبهای مختلف است. بنابراین در این تحقیق سعی میشود تا با تکیه بر موضوع کمپینهای عمده خشونت علیه زنان در توئیتر، مقولهبندی توئیتهایی که دارای بیشترین ریتوئیت9 هستند، رابطه شبکهای آنها با شبکه مضامین مقایسه و راهحل برای آنها ارائه شود. مسئله اصلی تحقیق، تحلیل مضمون و بررسی شبکه مضامین کمپینهای توئیتری در دوره 1396 تا 1400 در رابطه با خشونت علیه زنان است.
پیشینه تحقیق
در زمینه بحث میتوان از دو مقاله نام برد. نخست مقالهای با عنوان «نقشهای جنسیتی در جهان رسانههای اجتماعی زنان ایرانی» (ر.ک: قیطانچی، 2015) که به موضوع رابطۀ زنان ایرانی و فعالیتهای آنها در فیسبوک و وبلاگ توجه کرده است. در این مقاله به موضوع فمینسیتی مادر بودن و تحلیل آن در نوشتههای مادران ایرانی در شهرهای تهران، اهواز، شیراز و اصفهان توجه شده است. به نظر پژوهشگر، مادران ایرانی، موضوعات و موارد دیگری را بیشتر از آنچه به طور سنتی وظیفه مادری و تربیت فرزندان محسوب میشود، لحاظ میکنند. زنان با اتخاذ هویت پنهانی (اغلب انتخاب فامیلی ایرانی) توانستهاند از مخاطرات شناسایی شدن حذر کنند. افزون بر این، فضاي بیمکان سایبر، امکان همکاريهاي جهانی و همبستگی زنان خارج از کشور را نیز ممکن ساخته است.
کریمی (2014) در مقاله خود با عنوان «هویت زنان ایرانی و فضاي سایبر، مطالعه موردی: صفحه آزاديهاي یواشکی»، مفهوم هویت را به تعریف بازنمایی جنسیت در صفحه فیسبوکی آزاديهاي یواشکی ربط داده است. وي از نظریههای اندیشمندان ارتباطات وام میگیرد و نشان میدهد که اینترنت، فضایی رهاییبخش در اختیار زنان قرار میدهد. پژوهشگر، هشت ویژگی براي رسانهها نقل میکند و گریزي به مفهوم سایبرفمینیسم نیز میزند. روش این مقاله، تحلیلی است و از تکنیک ویژهاي براي جمعآوري دادهها و تبیین نتایج بهره نمیگیرد. افزون بر این میان مفاهیم متفاوت طرحشده، پیوندي برقرار نکرده و از تبیین صفحه آزاديهاي یواشکی با همین ابزار نظري نیز عاجز است. این مقاله، تلاشی در مدح این صفحه در هویتسازي زنان ایرانی به دور از تحمیلات فضاي مردسالار واقعی است.
ادبیات و مبانی نظری پژوهش
خشونت علیه زنان
خشونت علیه زنان، اصطلاحی تخصصی است براي توصیف کلی کارهاي خشونتآمیز که علیه گروه خاصی از مردم اعمال میشود و جنسیت قربانی، پایه اصلی خشونت است (آقابیگولی و آقاخانی، 1386: 25). این نوع خشونت به معناي هر نوع رفتار خشن وابسته به جنسیت است که موجب احساس تهدید، اجبار، سلب مطلق اختیار و آزادي یا حملهاي در جمع یا در خفا گردد و اثرش ناراحتی یا تحقیر زن یا دختر باشد یا او را در برقراري تماس نزدیک و صمیمانه ناتوان نماید (آبوت و والاس، 1380: 244).
تجاوز به عنف، ایجاد فضاي تحریکآمیز یا تحقیرآمیز براي زنان با صور قبیحه (پورنوگرافی)، انواع متلکهاي جنسی که موجب تحقیر و سلب امنیت روانی زنان و دختران شود، سوءاستفاده از زنان و دختران در تجارت فحشا و قاچاق آنها براي این منظور، همه ذیل تعریف خشونت جنسی قرار میگیرد. شایان ذکر است که گاه این نوع خشونت، ابعاد وسیعی را شامل شده و به منزله یک استراتژي در حمله به یک ملت مورد استفاده قرار میگیرد. مانند تجاوز سازمانیافته به عنف براي تغییر دادن نژاد یک ملت (علاسوند، 1392: 160).
در ماده اول اعلامیه اصطلاح رفع خشونت علیه زنان، خشونت اینگونه تعریف شده است: «هر عمل خشونتآمیزي است که بر اختلاف جنسیت مبتنی باشد و به آسیب یا رنج بدنی، جنسی یا روانی براي زنان بینجامد یا احتمال منجر شدن آن به این نوع آسیبها و رنجها وجود داشته باشد. از جمله تهدید به اینگونه اعمال، زورگویی یا محرومسازي خودسرانه از آزادي، خواه در ملأ عام روي دهد و خواه در زندگی خصوصی» (سازمان جهانی بهداشت، 1380: 198).
سازمان بهداشت جهانی در قطعنامهاي، خشونت علیه زنان را چنین تعریف کرده است: «هر نوع رفتار خشن و وابسته به جنسیت که موجب آسیب جسمی، روانی یا رنج زنان میشود. چنین رفتاري میتواند با استفاده از تهدید، اجبار یا سلب مطلق اختیار و آزادي در جمع یا خفا رخ دهد» (همتی، 1383: 278). خشونت علیه زنان تقریباً در تمامی طبقات اجتماعی، اقتصادي، نژادي، سنی و جغرافیایی یافت میشود، هر چند این پدیده در میان برخی از گروهها شایعتر است.
خشونت علیه زنان به اشکال زیر تحقق مییابد:
- خشونت جسمی: خشونت جسمانی علیه زنان به شیوههاي گوناگون انجام میشود و کتک خوردن، شکنجه و قتل را در برمیگیرد (معتمدي مهر، 1380: 35).
- خشونت جنسی: خشونت جنسی به هرگونه رفتار غیر اجتماعی اطلاق میشود که از لمس کردن تا تجاوز را در بر میگیرد. این نوع خشونت ممکن است در حیطه زندگی خصوصی، زناشویی و خانوادگی اتفاق بیفتد و به صورت لزوم به تمکین از شوهر یا رابطه محارم با یکدیگر در حلقه خویشاوندي علیه زن اعمال گردد. در حیطه اجتماعی نیز از سوي فرد ناشناس تحقق مییابد (همان).
- آزار جنسی: هرگونه توجه نشان دادن نسبت به بدن زن بدون توافق صریح یا ضمنی، مشروط بر آنکه ماهیت جنسی داشته باشد، آزار جنسی به شمار میآید. آزار جنسی ممکن است در محیط کار، جامعه یا در محیط خانواده از سوي منسوبین مذکر اعمال شود. در اینگونه موارد، زنان درگیر مسئلهاي میشوند که گاهی براي همیشه سري و محرمانه باقی میماند؛ زیرا اگر تسلیم شوند، برخلاف باورهایشان عمل کردهاند و اگر تسلیم نشوند، به بیآبرویی، از دست دادن شغل و تحمل انواع دیگري از خشونت میانجامد. از جمله نمونههاي آن مزاحمتهاي تلفنی، متلکپرانیهاي پسران و مردان در خیابان، مزاحمت در معابر و... است (معتمدي مهر، 1380: 35).
- خشونت روانی: این خشونت، رفتار خشونتآمیزي است که شرافت، آبرو و اعتماد به
نفس زن را خدشهدار میکند. این رفتار به صورت انتقاد ناروا، تحقیر، بددهانی، تمسخر، توهین، فحاشی، متلک، تهدیدهاي مداوم به طلاق دادن یا ازدواج مجدد کردن، جداکردن زن از دوستان یا خانواده و از اینگونه موارد اعمال میشود.
- خشونت مالی: رفتاري خشن که زن را در امور مربوط به اشتغال، اقتصاد، دارایی تحت فشار و آزار و تبعیض قرار میدهد. عدم پرداخت نفقه، بخل وکنترل وسواسگرانه مخارج منزل، دریافت اجباري حقوق زن، تبعیضات و نابرابريهاي اقتصادي و... (همان).
استفاده از الکل و مواد مخدر، یکی از دلایل مهم در اعمال خشونت علیه زنان است. همچنین معیارهاي اقتصادي و اجتماعی همچون بیکاري، مشکلات مالی، بینظمی و شرایط نامطلوب کار، نقش مؤثري را در ایجاد این خشونتها ایفا میکند. بعضی از محققان ابراز داشتهاند که خشونت، نتیجه رفتارهاي ناشی از دوران کودکی است؛ شوهران خشن، اغلب والدین خشن و ناراحتی داشتهاند. در واقع بنا بر یک مطالعه آمریکایی، مردانی که در کودکی، والدینشان آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند، سه برابر بیش از سایرین، زنانشان را میزنند و ده برابر بیشتر، زنانشان را مورد ضرب و شتم قرار میدهند. مردانی که متهم به آتش زدن زنانشان هستند، بارها میکوشند تا مسئولیت خودشان ر ا ناشی از رفتار تحریکآمیز زنشان بیان کنند و جالب اینکه بیش از 40 % آنها حداقل یک بار شاهد آتش زدن یک انسان، بهویژه یک زن بودهاند. بر اساس گزارش کمیسیون جهانی توسعه و سلامتی زنان، علاوه بر بیماري و مرگومیر، خشونت علیه زنان، یکی از مهمترین دلایل بیماريهاي روانی، استرسها، اعتیاد، جراحات، بیماريهاي جنسی HIV واگیردار و آلودگی به ویروس و خودکشی زنان است. همه این موارد، بار مالی سنگینی را به سیستم بهداشت و سلامت کشورها تحمیل میکند (فرنچ، 1373: 68).
- خشونت سیاسی: خشونت سیاسی با عملکرد اهرمهاي قدرت رسمی یعنی دولت علیه زنان اعمال میشود. این خشونت به صورت غفلت از حقوق انسانی زنان در قانونگذاري انعکاس مییابد و به صورت عدم پشتیبانی از برابري حقوق زن و مرد در سیاستگذاري ظاهر میشود؛ بهخصوص در برنامههاي فرهنگی دولت تجلی مییابد (اعزازي، 1383: 37).
جنبشهای اجتماعی شبکهایشده
شبکههای اجتماعی، تأثیرات بزرگی در ساختارهای سیاسی و جنبشهای اجتماعی معاصر گذاشتهاند. این تأثیرات هم ناشی از سرعت و وسعت ارتباطات شکلگرفته از طرف شبکههای اجتماعی با تودههای مردم است و هم ناشی از عقلانیت و روشهای ساخت معنا در چهارچوب این شبکههاست. آلن تورن میگوید که جنبشهای اجتماعی جدید، کمتر اجتماعی- سیاسی و بیشتر اجتماعی- فرهنگی هستند. نخستین جنبشهای اجتماعی جدید به طور نزدیکی با کنشهای ضد فرهنگ مرتبط بودند (کوهن 1386: 104- 105).
به زعم کاستلز (1393)، جنبشهای اجتماعی در هر جامعهای، ریشه در بیعدالتی بنیادین آن جامعه و تقابل بیوقفه آرمانهای عدالتخواهانه انسان با این بیعدالتی دارند. او علل ساختاری و دلایل فردی برای قیام علیه یک یا چند بعد از سلطه اجتماعی را در یک رده میداند. جنبشهای اجتماعی بهویژه جنبشهای کنونی از «افراد» ساخته شدهاند. هرچند معمولاً در آغاز یک جنبش، تعداد اندکی از اشخاص و گاهی فقط یک شخص درگیر است، آن کردارهای واقعی را که به جنبشهای اجتماعی امکان تغییر نهادها و در نهایت تغییر ساختار اجتماعی میدهد، افراد انجام میدهند. در سطح فردی، جنبشهای اجتماعی، جنبشهای هیجانی هستند. اما انفجار بزرگِ یک جنبش با تغییر شکل از هیجان به «کنش» آغاز میشود.
جنبشها غالباً داراي سه معیارند؛ نخست آنکه جنبش، مجموعهاي از کنشگران فردي و سازمانیافته است که به کنش جمعی تعارضآمیزي علیه رقیب دست میزنند تا تغییري را ایجاد کنند یا از وقوع تغییري جلوگیري کنند. دوم، جنبشهاي اجتماعی با یاري راهبردها و منابع پشتیبان به اعمال ابتکاري، هماهنگ و منظم اقدام میکنند. سومین معیار جنبشها، هویت است. تعهدي که حول هدفی مشترك وجود دارد، کنشگران را به یکدیگر و به جنبش وابسته میسازد (پوگام، 1393، به نقل از رحیمی، 1397: 42).
همچنین جنبش را میتوان بسان واکنش به حسی از بیعدالتی قلمداد کرد که ایدئولوژي مسبب آن بوده و همین حس، مبناي بسیج را فراهم آورده است. از نظر گاسفیلد، یک جنبش اجتماعی زمانی به وجود میآید که اعضاي یک جامعه به این آگاهی دست یابند که برخی قواعد اجتماعی خاص، دیگر بدیهی و قطعی نیستند و میتوان درباره آنها تردید داشت (رهبری، 1393: 14).
جنبش اجتماعی را میتوان کوشش جمعی براي پیشبرد منافع مشترك یا تأمین هدفی مشترك، از طریق عمل جمعی خارج از حوزه نهادهاي رسمی تعریف کرد (گیدنز، 1374: 672). گیدنز معتقد است که جنبشها از نظر تعداد اعضا کاملاً متفاوتند و میتوانند محدود و یا گسترده باشند و اینکه ممکن است در چهارچوب قانون فعالیت کنند و یا غیر قانونی باشند.
دیوید آبرل، طبقهبنديای از جنبشهاي اجتماعی ارائه میدهد:
- جنبشهای دگرگونساز که هدفشان، دگرگونی فراگیر در جامعه یا جوامعی است که خود بخشی از آن هستند. اعضاي این جنبشها در پی تغییراتی سریع، وسیع، جامع، فراگیر و اغلب خشن هستند. نمونه این جنبشها، جنبشهاي انقلابی است.
- جنبشهاي اصلاحطلب که هدفهاي محدودتري دارند و میخواهند تنها برخی از جنبههاي نظم اجتماعی موجود را تغییر دهند. آنها به انواع ویژهاي از نابرابري و بیعدالتی توجه نشان میدهند.
- جنبشهاي رستگاريبخش که درصدد نجات افراد از شیوههاي زندگی هستند که فاسدکننده پنداشته میشود؛ مانند جنبشهاي مذهبی.
- جنبشهاي تغییردهنده که در پی تغییر جزئی در افراد هستند و میخواهند ویژگیهاي معینی را تغییر دهند (گیدنز، 1374: 673).
در عین حال تیلی (1385)، جنبش را حاصل ترکیب سه عنصر میداند:
- پویش: پویش و تعامل میان سه طرف؛ مدعیان خودخواه، برخی از اهداف ادعا و نوعی از جمعیت.
- بهکارگیري یکی از اشکال کنش سیاسی: ایجاد انجمنها، ائتلافهاي داراي مقاصد خاص، میتینگهاي عمومی، شبزندهداريها و... .
- نمایش هماهنگ و عمومی ارزشمند: مانند حضور اشخاص مهم، وحدت، تعهد از سوي شرکتکنندگان و... .
به نظر تیلی در مقایسه با جنبشهاي قبل از سده نوزدهم، جنبشهایی که امروز با
آنها آشنا هستیم، در جهت ایجاد تغییرات مؤثر از طریق دولت- ملت به طرز بیسابقهاي سازماندهی و جهتدهی شدهاند. در حقیقت او چنین جنبشهایی را «جنبشهاي ملی» مینامد و آنها را از جنبشهاي کمتر سازمانیافته، محلیتر و دفاعیتر متمایز میکند (فیوضات و دیگران، 1388: 51).
دیوید آبرل بیان میدارد که با در نظر گرفتن آنچه جنبش به دنبال تغییر آن است و میزان تحول آن، چهار نوع جنبش اجتماعی را میتوان شناسایی کرد: جنبشهای اجتماعی بدیل، جنبشهای رستگاری، جنبشهای اصلاحی و جنبشهای انقلابی. جنبشهای اجتماعی بدیل معمولاً بر بهبود و تغییرات محدود و خاص در باورها و رفتار فردی متمرکزند. جنبشهای رستگاری که گاهی جنبشهای مذهبی نیز نامیده میشوند، «معناجو» هستند و هدفشان برانگیختن تغییر درونی یا رشد معنوی در افراد است. جنبشهای اجتماعی اصلاحکننده به دنبال تغییرات موردی و محدود در ساختار اجتماعی و البته با هدف اصلاح کل جامعهاند. در جنبشهای انقلابی نیز هدف، تغییر کامل و همهجانبۀ جامعه است (Sovacool, 2022: 18).
بلومر و تیلی نیز با بررسی چرخۀ حیات جنبشهای اجتماعی، یعنی چگونگی ظهور، رشد و در برخی موارد از بین رفتن آنها، یک فرآیند چهار مرحلهای را ترسیم کردند که از طریق آن سیر توسعه و افول جنبشهای اجتماعی را نشان میدهند:
در مرحلۀ مقدماتی، مردم از یک موضوع آگاه میشوند و رهبران ظهور میکنند. به دنبال آن مرحلۀ ادغام میآید که افراد با هم متحد میشوند و سازماندهی برای عمومی کردن موضوع و افزایش آگاهی اتفاق میافتد. در مرحلۀ نهادینهسازی، جنبش دیگر به داوطلبی مردمی نیازی ندارد و به یک سازمان مستقر تبدیل شده است و معمولاً کارکنان حقوقبگیر دارد. وقتی مردم از هواخواهی جنبش دور میشوند و جنبش جدیدی را پی میگیرند، جنبش یا در تغییری که به دنبالش بوده است، موفق شده است و یا مردم دیگر موضوع را جدی نمیگیرند. در این حالت، جنبش در مرحلۀ افول قرار میگیرد (Press, 2011: 16-20).
نظریۀ خشونت علیه زنان
در زمینه نظریه خشونت علیه زنان از نظریه هالدر و جیشانکار (2010) در این تحقیق سود برده شده است. ویژگی این نظریه، تطبیق خشونت علیه زنان در فضای مجازی است که درباره انواع بزهدیدگی زنان در فضای مجازی بر اساس سبک زندگی و فعالیت روزمره و بزهدیدگی سایبری تحقیق کرده است. در این نظریه، سه نوع از جرایم غیر جنسی، جرایم جنسی و جرائم هنجارشکنانه به کمک فضای مجازی و سایبری بررسی شده است.
در زمینه جرائم غیر جنسی به جرائم تبعیضی/ تنفری مبتنی بر تبعیض و نفرت، صدمات عاطفی و روحی و جرائم مرتبط با هتک تأکید شده است. در زمینه جرائم جنسی به هرزگی، هرزهنگاری اجباری، هتک حرمت جنسی رایانهای، جرائم مرتبط با نفوذگری تأکید شده است. در زمینه جرائم هنجارشکنانه به کمک فضای سایبری به معاونت در خودکشی یا تحریک به آن، تجاوز به حریم خصوصی به صورت برون خط به کمک فضای سایبری، آسیب فیزیکی برون خط به کمک فضای سایبری، تجاوز به عنف به کمک فضای سایبری و قتل به کمک فضای سایبری تأکید شده است (هالدر و جیشانکار، 1393: 52).
در زمینه سبک زندگی نیز نظریه فقدان حفاظت درباره خشونت علیه زنان مدنظر است که طبق آن در فضای سایبر، گروههای مجرمان با انگیزه میتوانند اهداف مناسبی را از کاربرانی که به اینترنت وصل هستند پیدا کنند (Yar, 2005: 417). محیط سایبر نیز به سبب قابل رؤیت و در دسترس بودن سبب شده است تا بزهکاران بتوانند در هر نقطهای از جهان ارتکاب جرم علیه آنها انجام دهند. و با سه عامل مجرم تحریکشده، هدف مناسب و فقدان محافظان توانا علیه زنان، خشونتهای سایبری انجام دهند.
روش تحقیق
در این پژوهش برای پاسخ به پرسش اصلی پژوهش لازم است به توصیف و تفسیر محتوایی که شبکههای اجتماعی نظیر توئیتر به اشتراک گذاشتهاند، پرداخته شود. بنابراین با استفاده از روش تحلیل مضمون یا تحلیل محتوای تماتیک10 برای دستیابی، کدگذاری و مقولهبندی یافتهها و در راستای رسیدن به اهداف مورد نظر پژوهش استفاده شد، به این صورت که مهمترین موضوعات مرتبط با خشونت علیه زنان در ایران
در توئیتر طی سالهای 1396 تا 1400 تحلیل شد.
حجم نمونهها از توئیتها بر اساس رسیدن به اشباع نظری برای در برگرفتن تمام گفتمانِ کمپینها و هشتگهای مرتبط با خشونت علیه زنان بوده است. به همین منظور برای کمپین و هشتگ «مادری بدون فیلتر» 46 توئیت، برای کمپین و هشتگ «رومینا اشرفی» 10 توئیت، برای کمپین و هشتگ «چندهمسری و مثل خواهر» 9 توئیت، برای کمپین و هشتگ «دختران خیابان انقلاب» 49 توئیت، برای کمپین و هشتگ «حق بر بدن» 18 توئیت، برای کمپین و هشتگ «شروط ضمن عقد» 30 توئیت، برای کمپین و هشتگ «سکوت مشترک من هم» 16 توئیت، برای کمپین و هشتگ «بهداشت قاعدگی» 20 توئیت، برای کمپین و هشتگ «خشونت خانگی» 24 توئیت، برای کمپین و هشتگ «کودکهمسری» 30 توئیت و برای کمپین و هشتگ «فرهنگ تجاوز» 25 توئیت انتخاب شد.
ابزار گردآوری برای توئیتهای مرتبط با خشونت علیه زنان در سالهای 1396 تا 1400، براساس جستوجوی هشتگها و (کارزارها) کمپینهای شکل گرفته در دوره مدنظر است، در این زمینه جستوجویی هدفمند برای گردآوری دادهها انجام پذیرفت و از آنجا که خود توئیتر بر اساس کمیتِ ریتوئیتها و میزان لایکها و بازنشرها، پستها را طبقهبندی میکند، ملاک رسیدن به اشباع نظری برای دستهبندی و کدگذاری دادهها از طریق ابزار گردآوری دادهها بوده است. بنابراین با استفاده از امکانی که فضای کاربری توئیتر در اختیار میگذارد، کمپینهای مهم در این دورهها جستوجو شدند و بر اساس تعداد لایکها و ریتوئیتها، توئیتها برای تحلیل مضمون انتخاب شدند. برای پاسخ به پرسشهای اصلی پژوهش، دادههای جمعآوریشده از توئیتها توصیف و تفسیر محتوا شدند. بنابراین از روش تحلیل مضمون یا تحلیل محتوای تماتیک برای دستیابی، کدگذاری و مقولهبندی یافتهها و در راستای رسیدن به اهداف مورد نظر پژوهش استفاده شد، به این صورت که مهمترین موضوعات مرتبط با خشونت علیه زنان در ایران در توئیتر در سالهای 1396 تا 1400 مدنظر قرار گرفت و در مراحل گزارششده در تحلیل محتوای تماتیک دادهها تجزیه و تحلیل شدند.
جدول 1- محتوای تماتیک دادهها
ریتوئیتها | توئیتها | سال | کمپین ها |
3485 | 49 | 1396 | دختران خیابان انقلاب |
1542 | 24 | 1396 | خشونت خانگی |
850 | 16 | 1397 | سکوت مشترک من هم |
1782 | 30 | 1397 | کودکهمسری |
3021 | 46 | 1398 | مادر بدون فیلتر |
78 | 9 | 1398 | چندهمسری و مثل خواهر |
7858 | 10 | 1399 | قتل رومینا اشرفی |
784 | 30 | 1399 | شروط ضمن عقد |
487 | 20 | 1399 | بهداشت قاعدگی |
86 | 25 | 1399 | فرهنگ تجاوز |
71 | 18 | 1400 | حق بر بدن |
از نظر تعداد و کثرت توئیتها در سالهای مورد مطالعه در سال 1399 در مجموع 85 توئیت ضمن بحث خشونت علیه زنان انتشار یافت که بازنشر آنها نیز بیش از دیگر سالها بوده است. کمترین تعداد توئیت نیز در سال 1400 و کارزار حق بر بدن با 18 توئیت بوده است.
تحلیل دادهها
مقولهبندی دادههای توئیتر کمپینهای مرتبط با خشونت علیه زنان
برای این بخش یازده کمپین برای تحلیل مضمون درباره انواع خشونت علیه زنان شناسایی شد که در جدول زیر، نوع تأکید بر انواع خشونت در این کمپینها ارائه و سپس مضامین آنها بر اساس شبکه مضامین تبیین میشود.
جدول 2- تحلیل انواع خشونت ها در مضامین کمپینها
کمپینها | مضامین | نوع خشونت |
مادری بدون فیلتر | نگرانی، مظلومیت و خانهداری و بچهداری | خشونت روانشناختی |
تطبیق با شرایط | خشونت اجتماعی | |
تقدسزدایی | خشونت فرهنگی | |
رومینا اشرفی | خشونت پدرانه، قتل، سوءاستفاده کردن از بیتجربگی | خشونت جسمی |
خشونت قوانین | خشونت سیاسی | |
چندهمسری و مثل خواهر | خشونت ایدئولوژی | خشونت سیاسی |
جنسی دیدن زن | خشونت جنسی | |
دختران خیابان انقلاب | اجبار، ممانعت از حقوق اولیه، ترس از حمایتطلبی | خشونت اجتماعی |
گرفتن حق، تضییع حق، حق پیشرفت | خشونت سیاسی | |
شروط ضمن عقد | خشونت ایدئولوژی | خشونت سیاسی |
جنسی دیدن زن | خشونت جنسی | |
بهداشت قاعدگی | خشونت برای ناتوانی در اظهار، خشونت در تحقیر جنسیتی | خشونت روانی |
سکوت مشترک من هم | خشونت در جهت اظهار خشونت، خشونت برای مطالبه حمایت و خشونت برای افشا کردن | خشونت روانی |
حق بر بدن | خشونت حق انتخاب و حق سقط جنین | خشونت روانی |
خشونت خانگی | خشونت قانونی، خشونت در حق افشا، خشونت سنت | خشونت اجتماعی و سیاسی |
کودکهمسری | خشونت قانونی، آسیب اجتماعی، جنایت | خشونت اجتماعی و سیاسی |
فرهنگ تجاوز | تحقیر جنسیتی | خشونت روانی |
جنایت جنسی | خشونت جسمی | |
حق افشا، حق افشا و فرهنگسازی | خشونت جنسی |
مادری بدون فیلتر: طبق آنچه مقولهبندی توئیتر از هشتگهای مرتبط با خشونت اجتماعی نشان داد، تأکید توئیتها تقدسزدایی از جایگاه مادر در شکل سنتی آن و برجسته کردن مظلومیت مادر و نگرانی و همچنین بُعد تعریفشده خانهداری و بچهداری برای مادر بود. تأکید مقولههای شکلگرفته در توئیتر به نوعی مخالفت و انتقاد ساختاری با موضوع مادرانگی در سنت است.
نمونه توئیتها
- تقدسزدایی از مادر باعث میشه این حرفها نگفته نمونه که یک زن بعد از بچهدار شدن فقط یک مادر نیست، هنوز یک زنه. البته که برای خیلیا قابل درک نیست.
- بابا پاشو کارکن یاد بگیری تا اگر مامان مُرد، بلد باشی کارهای من و آبجی رو انجام بدی.
شکل 1- نمودار شبکه مضامین کمپین «مادری بدون فیلتر» در توئیتر
در کمپین مرتبط با «رومینا اشرفی»، مقولههایی که در هشتگهای توئیتر شکل گرفت به تأکید بر خشونت سیاسی نظیر خشونت قانونی به عنوان امر رابطه میان خشونت جسمی و فرهنگی تأکید شده است. در مقولههای بهدستآمده از توئیتر خشونت فرهنگی مانند خشونت ایدئولوژیک در بستر خشونت سیاسی نظیر خشونت قانونی فراهمآورنده خشونت جسمی علیه زنان میشود. در این کمپین، نتایج و آثار خشونت سیاسی همان خشونت جسمی برای زنان است.
نمونه توئیتها:
- رومینا رو پدرش نکشت؛ رومینا قربانی قوانین کهنه و پدرسالار ما شد.
- رومینا اشرفی، فرزند ایران، قربانی جهل و خرافهپرستی و توهم. رومینا اشرفی قربانی آبرو.
شکل 2- نمودار شبکه مضامین هشتگ «رومینا اشرفی» در توئیتر
در مقولههای شکلگرفته کمپین «چندهمسری» و «مثل خواهر» در توئیتر، مقولهها به سمت رابطه دوسویه خشونت سیاسی و خشونت جنسی بوده است که در این مقولهها، خشونت ایدئولوژیک و خشونت جنسی دیدن زن، سبب پدید آمدن خشونت علیه زنان بوده است.
نمونه توئیتها:
- چندهمسری: زن اسباببازی جنسی و ماشین تولیدمثل، مرد دستگاه خودپردازبانک. زن و مرد اما هر دو قربانی.
- با هیشکی دوست معمولی نبوده، همه رو گرفته.
شکل 3- نمودار شبکه مضامین کمپین «چندهمسری» و «مثل خواهر» در توئیتر
مقولههای شکلگرفته برای کمپین «دختران خیابان انقلاب» در توئیتر با مقولههای تضییع حق و گرفتن حق نوعی کمپین فعال برای مشارکت عینی شکل میگیرد و موضوع ترس از حمایتطلبی هم در آن به عنوان خشونت اجتماعی مطرح میشود.
نمونه توئیتها:
- کمترین حقی که میشود برای یک زن قائل شد، انتخاب نوع حجاب است.
- من دیشب داشتم بهش فکر میکردم. یه سری رفتند عملیش کردند. بابا درود به شرفتون.
شکل 4- نمودار شبکه مضامین کمپین «دختران خیابان انقلاب» در توئیتر
در مقولههای شکلگرفته در کمپین «حق بر بدن» در توئیتر این رویه دیده میشود که طبق آن، خشونت از نوع خشونت روانی است و مقولههای آن خشونت، حق انتخاب و حق سقط جنین است.
نمونه توئیتها:
- کسی که به من میگوید چگونه بپوش، همان کسی است که به من خواهد گفت چگونه بیندیش!
- انسانها در انتخابهای مرتبط با بدن خودشان آزادند!
شکل 5- نمودار شبکه مضامین کمپین «حق بر بدن»
در مقولههای شکلگرفته ضمن کمپین «شروط ضمن عقد» در توئیتر، بر خشونت اجتماعی با مبحث خشونت برای خواست حمایت نیز تأکید شده است.
نمونه توئیتها:
- به جای تلاش برای تعیین مهریههای میلیاردی که این روزها ضمانت اجرا هم ندارد، شروط -ضمن- عقد را جدی بگیرید.
- جرم: آگاهی دادن به زنان راجع به حقوق اولیه و انسانیشون در ازدواج.
شکل 6- نمودار شبکه مضامین کمپین «شروط ضمن عقد» در توئیتر
در مقولههایی که در توئیتر برای جهتدهی کمپین «بهداشت قاعدگی» آمده، تأکید بر خشونت روانی است که در آن خشونت در تحقیر جنسیتی و خشونت برای ناتوانی در اظهار بوده است.
نمونه توئیتها:
- من واقعاً کلافه شدم. تهران، مرکز شهر داروخونه دیدین تامپون بفروشه؟ هرجا میرم/ زنگ میزنم ندارن.
- ولی اگه مردام پریود میشدن، مطمئنم پریود اینقدر تابو نبود و تازه هر کی پریودش بیشتر بود، افتخارشم بیشتر بود.
شکل 7- نمودار شبکه مضامین کمپین «بهداشت قاعدگی» در توئیتر
در مقولههایی از کمپین «سکوت مشترک من هم» در توئیتر، بحث اظهار کردن با موضوع افشا کردن خشونتهای روانی صورتگرفته نیز مدنظر بوده است.
نمونه توئیتها:
- رازی رو یازده ساله در سینه دارم و هنوز کابوس شبهای من است.
- از تجربیات تلخ خودمون بگیم بدون ترس تا آگاهی در مورد موضوع.
شکل 8- نمودار شبکه مضامین کمپین «سکوت مشترک من هم» در توئیتر
در مقولههایی که درباره کمپین «خشونت خانگی» در توئیتر است، این موضوع به خشونت سیاسی- اجتماعی و مقولههای آن پرداخته است که شامل خشونت قانونی و سنت در جهت خشونت در حق افشاست.
نمونه توئیت
- اگه تحت ضرب و شتم قرار گرفتید، حتماً باید با اورژانس تماس بگیرید چون فقط گزارش اورژانس حکم شاهد رو داره. در غیر این صورت وقتی شکایت میکنید، به دلیل نداشتن دو شاهد مرد، ضارب تبرئه میشه. حتی اگه نامه پزشکی قانونی و عکس و مدرک داشته باشید.
شکل 9- نمودار شبکه مضامین کمپین «خشونت خانگی» در توئیتر
در مقولههایی که درباره کمپین «کودکهمسری» در توئیتر است، این موضوع به خشونت سیاسی- اجتماعی و مقولههای آن پرداخته است که شامل خشونت قانونی و آسیب اجتماعی در جهت خشونت جنایت است.
نمونه توئیتها:
- یکی از مهمترین زمینههای نابرابری جنسیتی و گسترش خشونت خانگی، نگاه فقهی به قوانین مربوطه است.
- اگه خودتون یا اطرافیانتون در معرض خطر هستین، میتونین با شماره 123) اورژانس- اجتماعی( تماس بگیرین.
- کودک- همسری نام دیگری است برای تجاوز به دختران خردسال. در جهان متمدن، اینگونه متجاوزان را مجرم و روان نژند میدانند و محتاج حصر و درمان. در ایران، منادیان این تجاوز، بیماری خود را عین عقل و سلامت میخوانند. شرم
شکل 10- نمودار شبکه مضامین کمپین «کودکهمسری» در توئیتر
در مقولههایی که بر اساس مضامین در توئیتر برای کمپین «فرهنگ تجاوز» شکل گرفته، به خشونت جنسی، جسمی و روانی تأکید شده است که بر اساس آن، حق افشای جنایت و تحقیر جنسی در این کمپین مقولهسازی شده است و به موضوع حق افشا نیز تأکید شده است.
نمونه توئیت
- در اکثر مواقع قربانی انتخاب نشده و صرفاً در موقعیت قرار گرفته و با آزارگر برخورد داشته.
شکل 11- شبکه مضامین کمپین «فرهنگ تجاوز» در توئیتر
تفسیر و استنباط دادههای گردآوریشده برای پرسش پژوهش
تحلیل مضمون توئیتها در قالب خشونتهای جنسی، روانی، جسمی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی علیه زنان در توئیتر نشان داد که در توئیتر کمپینها بر اساس نشان دادن رویه سیاسی و تأکید بر آن، نوعی از کمپینها را مقوله سازی میکنند که بازنمودِ اجتماعی و عینی در جامعه بهمثابه اعتراضات و فعالیت مدنی فعال باشند. تحلیل مضمون توئیتها نشان داد که به غیر از کمپین «مادری بدون فیلتر» که برخلاف نگرش به خشونت علیه زنان در جهت اشاعه کلیشههای جنسیتی بود، در باقی کمپینها مقوله «آگاهی جنسیتی» و خشونت جنسی علیه زنان مدنظر بوده و در آنها تبیین معضل یعنی نابرابری جنسیتی و مکانیسم احقاق حق آن به صورت ابراز و حمایت از فعالان بوده است. در این زمینه فعالان حوزه زنان و همچنین کاربران زن بر اساس امکاناتی که شبکههای اجتماعی به آنها داده است توانستهاند موضوعات خشونت بهمثابه نابرابری را که ریشه در قانون، فرهنگ و سنت دارد، شناسایی و بیان کنند.
کمپینها و هشتگها بر اساس قالب بیان و افشای معضل، حمایت از آسیبدیدگان و فعالان و نقد رویکرد غالب توانستهاند خواستههای عاملان و فعالان را -هرچند دارای جهتدهی باشند- به میان مردم سوق دهند. در این زمینه مهمترین و موفقترینِ این کمپینها از نظر تعداد توئیت، لایک و ریتوئیت، کمپین «دختران خیابان انقلاب» بود که در آن خشونت اجتماعی و سیاسی علیه زنان به مشارکت عینی و فیزیکی مردم از کمپین انجامید.
در کمپین «مادری بدون فیلتر» نشان داده شد که اعم توئیتهای این کمپین به جای تبیین خشونت فرهنگی برای تقدسزدایی از نقش زن به عنوان مادر، در جهت کلیشههای جنسیتی نظیر نگرش به مادر به عنوانِ موجودی نگران، مظلوم، مسئول بچه و خانه، عشق به فرزند و مراقبت بوده است که خشونت روانشناختی را مدنظر قرار داده است. در بخش دیگر این کمپین که توجه به تقدسزدایی از نقش زن به عنوان مادر مدنظر بوده است، بر تطبیق با شرایط دشوار زن به عنوان مادر تکیه شده و بیان و اظهار آنها و همچنین بحث تعارض نداشتن مادر و اشتغال زن مطرح شده است. اما با این احوال، با سمت و سویی که موضوع پیشرفت با تحصیل مترداف شده، این موضوع نیز در رابطه با خشونت جنسیتی ناتوانی زن در پیشرفت تحصیلی مدنظر توئیتها واقع شده است. به طور کلی آثار اجتماعی این کمپین را میتوان در بخش تقدسزدایی در بحث خشونت اجتماعی و نگرشهای آن و مباحث مرتبط با تطبیق با شرایط را مرتبط با خشونت روانشناختی تشخیص داد.
تحلیل مضمون کمپین «دختران خیابان انقلاب» بر اساس مقولههای بهدستآمده نشان میدهد که اعم توئیتهای این کمپین، تبیین خشونت اجتماعی و سیاسی و در مقولههایِ حق انتخاب، گرفتن حق، مطالبه حمایت، تضییع حق، حق اعتراض و حق پیشرفت خلاصه میشود. بر اساس رویکرد رادیکال فمینسیتی، مبارزه بر اساس نشان دادن پایمال شدن حق که این موضوع در مقوله تضییع حق بیان شده است و سپس اثبات حق است که در مقولههای «خشونت اجبار»، «ممانعت از حقوق اولیه»، «ترس از حمایت»، «تضییع حق»، «حق اعتراض» و «حق پیشرفت» است. پشتوانه حرکت کمپین نیز در مطالبه حمایت از عاملها کسب میشود. نوع ساختار صحیح اشباع توئیتها در این مقوله نشان میدهد که این کمپین به لحاظ مضمون و ساختار برای بیان خشونت اجتماعی و سیاسی موفق بوده است.
تحلیل مضمون کمپین «حق بر بدن» بر اساس مقولههای بهدستآمده نشان میدهد که ساختار مضمونی توئیتهای این کمپین در دو مقوله حق انتخاب و مطالبه حمایت خلاصه میشود. یعنی سازماندهی شکل خشونت روانشناختی در این کمپین به شکل بیان موقعیتهای مرتبط با حق بر بدن نظیر حق سقط جنین و حق انتخاب در قالب موضوعاتی نظیر واکسیناسیون است و پشتوانه این کمپین نیز مطالبه حمایت از افرادی است که در این زنجیره هستند و این موضوع با آگاهیبخشی درباره امور یا حمایت از فعالان و بایکوت مخالفان صورت میگیرد.
تحلیل مضمون کمپین «شروط ضمن عقد» بر اساس مقولههای بهدستآمده نشان میدهد که این کمپین با در نظر گرفتن موضوع نابرابری جنسیتی که به طور قانونی نهادینه شده، با بیان این نابرابری در شکل قانونی به بیان حق قانونی در اینباره تأکید و سپس با عنوان کردن معضلات فعالان در این کمپین و تضادی که قانون با احقاق حقوق زنان دارد، سعی در جلب حمایت برای آن میکند.
تحلیل مضمون کمپین «سکوت مشترک من هم»، بر اساس موضوعات و مقولههای بهدستآمده نشان میدهد که این کمپین بر محور آگاهیبخشی جنسیتی از مقولههای حق اظهار، حق افشا و مطالبه حمایت استفاده کرده است. در این کمپین صرفاً آگاهیبخشی مدنظر نبوده و به دلیل استفاده از مقوله افشا، این کمپین به مشارکت عینی تبدیل شده که در مواردی سبب محاکمه عینی متجاوزان و مشارکت افشاکنندگان شده است.
تحلیل مضمون کمپین «بهداشت قاعدگی»، بر اساس موضوعات و مقولههای بهدستآمده نشان میدهد که این کمپین بر محور آگاهیبخشی جنسیتی از مقولههای حق اظهار و تحقیر جنسیتی استفاده کرده است. مکانیسم این کمپین با استفاده از روایتهای تحقیر جنسیتی در زمینه بهداشت قاعدگی برای مشارکت بیشتر و همدردی جامعه با حق اظهار برای عبور از این کلیشه جنسیتی است.
تحلیل مضمون کمپین «خشونت خانگی» بر اساس موضوعات و مقولههای بهدستآمده نشان میدهد که این کمپین بر محور آگاهیبخشی جنسیتی از مقولههای حق اظهار، خشونت قانونی و خشونت سنتی استفاده کرده است. مکانیسم این کمپین، نشان دادن روایتهای خشونتهایی است که جامعۀ مردسالار به شکل قانونی، سنتی و در چهارچوب خانه بر زنان وارد داشته است. در این زمینه تنها شکل مبارزه حق اظهار این خشونتها برای آگاهیبخشی جنسیتی مدنظر بوده است.
تحلیل مضمون کمپین «کودکهمسری» بر اساس موضوعات و مقولههای بهدستآمده نشان میدهد که این کمپین بر محور آگاهیبخشی جنسیتی از مقولههای خشونت قانونی، جنایت و آسیب اجتماعی استفاده کرده است. مکانیسم این کمپین برای آگاهیبخشی جنسیتی روایت کودکهمسری در دو شکل جنایت و آسیب اجتماعی بوده است. این دو شکل بیش از آنکه در رابطه با آگاهی فردی کارکرد داشته باشند، در مسیر تغییر یا اصلاح قانون و خشونتی هستند که از فقدان قانون در این زمینه پدید آمده است.
تحلیل مضمون کمپین «فرهنگ تجاوز»، بر اساس موضوعات و مقولههای بهدستآمده نشان میدهد که این کمپین بر محور آگاهیبخشی جنسیتی از مقولههای تحقیر جنسیتی، جنایت جنسی، حق افشا و فرهنگسازی استفاده کرده است. در این کمپین، روال کاملتری شکل گرفته است و با بیان دلایل شکلگیری کمپین که تحقیر جنسیتی و ضرورت آن که جنایت جنسی است، بحث حق افشا مطرح شده و سپس درباره این موضوع فرهنگسازی نیز صورت گرفته است.
نتیجهگیری و پیشنهادها
بر اساس آنچه از تحلیل مضمون و شبکه مضامین کمپینها و هشتگهای مهم توئیتر درباره خشونت علیه زنان به دست داده شد، مهمترین مضامین درباره خشونت اجتماعی و سیاسی علیه زنان است. این موضوع همگام با نظریه هالدر و جیشانکار (2010) است که طبق آن مهمترین بحث درباره خشونت علیه زنان، فقدان حفاظت است. البته در این تحقیق، این موضوع حفاظت از طریق بنیادهای کلان اجتماعی و سیاسی مدنظر واقع شد که طبق آن، عدم مطابقت سبک زندگی و خطمشی کلان اجتماعی و سیاسی سبب بروز خشونت علیه زنان در جامعه شده است.
بنابراین این موضوع طبق نظر یار (2005)، اهداف مناسبی برای پدید آمدن رواج خشونت علیه زنان در فضای سایبری شده است. این مطلب مخالف با تحقیق کریمی (2014) و قیطانچی و همکاران (2015) است که طبق آن پدید آمدن آزادی در فضای مجازی را به دور از تحمیلات فضای مردسالار واقعی میداند.
از اینرو که بحث خشونت علیه زنان، موضوعی است که جامعه ایران به آن حساس است، بنابراین لازم است که مباحثی که متخصصان حوزههای مختلف نظیر متخصصان دینی، پژوهشگران اجتماعی و سیاسی، روانشناسان و دیگر نهادها مطرح کردهاند، به صورت واضح توضیح داده شود. در این صورت توئیتها و پستهای اینستاگرامی به جای اینکه سبب بروز ناآرامیها شوند، سبب پیشرفت مشارکت اجتماعی زنان خواهند بود.
منابع
آقابیگولی، عباس و کامران آقاخانی (1386) «بررسی پدیده همسرآزاري در شهر تهران در سال 1379»، مجموعه مقالات آسیبهاي اجتماعی ایران، انجمن جامعهشناسی ایران، تهران، آگه.
اعزازي، شهلا (1383) «ساختار جامعه و خشونت علیه زنان»، نشریه تخصصی رفاه اجتماعی، شماره 14، صص 59-96.
ابوت، پاملا و کلر والاس (1380) جامعهشناسی زنان، ترجمه منیژه نجم عراقی، تهران، نشرنی.
رحیمی، پریا (1397) مطالعه الگوهاي فعالیتهاي سایبري اکتیویستهاي حوزة زنان و نسبت آن با اکتیویسم در فضاي واقعی، پایاننامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما عبدالله بیچرانلو، رشته ارتباطات اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران.
رهبری، مهدی (1393) جنبشهای اجتماعی: کلاسیک، مدرن، پست مدرن، تهران، کویر.
سازمان جهانی بهداشت (1380) خشونت علیه زنان، ترجمۀ شهرام رفیعیفر و سعید پارسینیا، تهران، تندیس.
صفایینژاد، قاسم (1395) «جریانسازی در فضای مجازی؛ با تأکید بر رسانههای اجتماعی»، ماهنامه مدیریت رسانه، شماره 26، صص 15-34.
علاسوند، فریبا (1392) زن در اسلام، ج 2، تهران، مرکز هاجر.
فرنچ، مارلین (1373) روانشناختی خشونت در خانواده؛ زنان کتکخورده، ترجمه مهدي قرچهداغی، تهران، علمی.
فیوضات، ابراهیم و رضا تسلیمی تهرانی و علی دادگر (1388) گاندی عدم خشونت و جنبشهای اجتماعی، مجله جامعه شناسی ایران، سال دهم شماره 3 (پیاپی 27، پاییز 1388)، صص 141-160.
کاستلز، مانوئل (1393) قدرت ارتباطات، ترجمه حسین بصیریان جهرمی، تهران، علمی و فرهنگی.
کوهن، جین ال (1386) فهم و مطالعه جنبشهای اجتماعی جدید/جین کوهن...[و دیگران]، مترجم علی حاجلی، تهران، جامعه و فرهنگ.
گشنیزجانی، گلنار (1395) تیپولوژی بدن رسانهای و تحلیل کردارهای بدنی کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام، پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته ارتباطات، استاد راهنما اعظم راودراد، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران.
گیدنز، آنتونی (1374) جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری کاشانی، تهران، نشرنی.
معتمدي مهر، مهدي (1380) حمایت از زنان در برابر خشونت سیاسی جنایی انگلستان، تهران، برگ زیتون.
هالدر، دباراتی و کی جیشانکار (1393) جرائم رایانهای و بزهدیدگی زنان (قانونها، حقها و مقرراتها) ترجمة مهرداد رایجیان اصلی و حسین محمد کورهپز، تهران، مجد.
همتی، رضا (1383) «عوامل مؤثر بر خشونت مردان علیه زنان»، فصلنامۀ رفاه اجتماعی، شماره 12، صص 336-381.
Gheytanchi, Elham, David M. Faris and Babak Rahimi (2015) ‘Gender Roles in the Social Media World of Iranian Women’. In: David M. Faris and Babak Rahimi (eds) Social Media in Iran: Politics and Society After 2009. New York: SUNY Press, pp. 41–56.
Karimi, S. (2014) Iranian Women’s Identity and Cyberspace: Case study of Stealthy Freedom, journal of social science studies, 2(1) 221-233
Press, S. (2011) Theories of social movements. Sociology Reference Guide. Pasadena, California• Hackensack, New Jersey: Salem Press, 5(2), 3-20
Sovacool, B. K. (2022) Beyond science and policy: typologizing and harnessing social movements for transformational social change. Energy Research & Social Science, 94, 102857.
Yar, M. (2005) The novelty of ‘cyber crime’: An assessment in light of routine activity theory. European Journal of Criminology, 2(4), pp. 407-427. Retrieved from: DOI: 10.1177/147737080556056.
[1] * دانشجوی دکتری، گروه ارتباطات، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
shimanasertork@yahoo.com
[2] ** نویسنده مسئول: استاد گروه روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی، ایران delavar@atu.ac.it
[3] *** دانشیار گروه ارتباطات، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
[4] **** دانشیار گروه جامعه شناسی، واحد تهران مرکز، دانشگاه آزاد اسلامی تهران، ایران
[5] . Hashtag
[6] . campaign
[7] . Twitter
[8] . Web
[9] . Retweets
[10] . Thematic Analysis