-
حرية الوصول المقاله
1 - سهراب سپهري در ترازوي نقد منتقدان
غلامرضا پيروز فاطمهزهرا صادقيتحقيق حاضر در حوزه نقد نقد به مقالهها، سخنرانيها و مصاحبههايي ميپردازد كه دربارة زندگي، آثار و افكار سهراب سپهري شاعر و نقاش ايراني بر جاي مانده است. در اين پژوهش سعي شده تا شيوههاي انتقادي و رويكردهاي نقد ادبي، تبيين ارزش، سلامت نقدها، ميزان توفيق يا عدم توفيق م أکثرتحقيق حاضر در حوزه نقد نقد به مقالهها، سخنرانيها و مصاحبههايي ميپردازد كه دربارة زندگي، آثار و افكار سهراب سپهري شاعر و نقاش ايراني بر جاي مانده است. در اين پژوهش سعي شده تا شيوههاي انتقادي و رويكردهاي نقد ادبي، تبيين ارزش، سلامت نقدها، ميزان توفيق يا عدم توفيق منتقدان دربارة سپهري، مضامين اصلي نوشتهها و رويكرد به آثار سپهري و… از آغاز تا سال 1376 در نشريههاي ادبي فارسي، تحليل و بررسي شود. در عرصه شعر معاصر، پس از نيما يوشيج بيش از هر شاعر ديگري ـ به افراط و تفريط ـ دربارة سهراب سپهري سخن گفته شده است. اين ستايشها و نكوهشها از زمان حيات اين شاعر نقاش تا به امروز ادامه دارد. ارتباط شعر و نقاشي سپهري، توجه شاعر به عرفان و فلسفه شرق، طبيعتگرايي، سادگي و صميميت در شعر، عدم كاركرد سياسي ـ اجتماعي، مفاهيم انتزاعي، زبان و سبك بيان از موضوعاتي است كه مضامين غالب نقدها را تشكيل ميدهد. در اين ميان منتقداني كه بر اساس اظهار نظرهاي علمي ـ پژوهشي به شعر و هنر اين شاعر معاصر نقاش پرداختهاند، انگشت شمارند. علاوه بر اين بسياري ازديدگاهها، گرته برداري و تقليد از آثار ديگران است. نگارندگان اين مقاله بر اين باورند كه بايد نقدهاي منتقدان را نيز به محك نقد زد و عيار آنها را مشخص كرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - مقايسه تحليلي رمانهاي ناتوراليستي «نانا» و رئاليستي «باباگوريو»
عبدالله حسنزاده ميرعليشباهت ظاهري و دشواري تمايز اصول و قواعد مكاتب ناتوراليسم و رئاليسم، منشأ اشتباهات فراواني براي منتقدان بوده است. تا آنجا كه گاهي آثار ناتوراليستي به عنوان آثار رئاليستي معرفي ميشوند. در اين مقاله اصول و قواعد مكاتب فوق، در دو اثر برجسته ناناي اميل زولا و بابا گوريوي با أکثرشباهت ظاهري و دشواري تمايز اصول و قواعد مكاتب ناتوراليسم و رئاليسم، منشأ اشتباهات فراواني براي منتقدان بوده است. تا آنجا كه گاهي آثار ناتوراليستي به عنوان آثار رئاليستي معرفي ميشوند. در اين مقاله اصول و قواعد مكاتب فوق، در دو اثر برجسته ناناي اميل زولا و بابا گوريوي بالزاك، نقد و تحليل شده است. اشخاص داستاني «نانا» در عين عادي و معمولي بودن، هر يك معرف قشر معيني از جامعهاند و نويسنده ناتوراليست اصراري بر تيپسازي ندارد. ولي در «باباگوريو» با وجود برگزيده شدن قهرمانان از ميان افراد جامعه، به آنها برجستگي خاصي (تيپ) بخشيده ميشود. انتقاد در آثار ناتوراليستي به مثابة مبارزه با بيماريهايي تلقي ميشود كه بر وحدت ارگانيك جامعه هجوم ميآورد. اما در آثار رئاليستي عميقترين ريشههاي تضادهاي اجتماعي عصر كاويده ميشود. با وجود اينكه اصول علمي ناتوراليسم پرداختن به هر موضوعي را صرف نظر از طبقه مجاز ميداند، موضوع آثار ناتوراليستي بيشتر طبقات متوسط و پايين جامعه را شامل ميشود. اما نويسنده رئاليست در آثار خود با وجود به تصوير كشيدن هر دو طبقه بالا و پايين جامعه، بيشتر به واقعيتها و رنجهاي مربوط به طبقه كارگر توجه ميكند. اكثر رمانهاي ناتوراليستي داراي پاياني اندوه بار، نگران كننده و فاجعهآميز هستند و موجب ناراحتي خواننده ميشوند. ولي آثار رئاليستي با وجود اينكه معمولاً پاياني غم انگيز دارند، تا حد آثار ناتوراليستي فاجعهآميز نيستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - کارکرد توصیف در چند داستان کوتاه معاصر فارسی
مینا اعلایی محمد جواد شکریانهمواره در آثار ادبی، توصیف و روایت به شکلی غیرقابل تمایز در هم تنیدهاند. همسو با پژوهش های روایت شناسانه در دهه های اخیر، نظریه های متعددی نیز به ارائه ی الگوهایی از کارکردهای مختلف توصیف در آثار متفاوت پرداخته و به هر یک از انواع ادبی، شکل خاصی از توصیف را نسبت داده ا أکثرهمواره در آثار ادبی، توصیف و روایت به شکلی غیرقابل تمایز در هم تنیدهاند. همسو با پژوهش های روایت شناسانه در دهه های اخیر، نظریه های متعددی نیز به ارائه ی الگوهایی از کارکردهای مختلف توصیف در آثار متفاوت پرداخته و به هر یک از انواع ادبی، شکل خاصی از توصیف را نسبت داده اند. در این میان، توصیف در آثار رئالیستی و ناتورالیستی از جایگاه ویژه ای برخوردار و نقش آن در پرداخت رویدادها و شخصیت ها انکارناپذیر است. جستار پیش رو، با هدف تعمیم نظریه های مربوط به توصیف بر چندین داستان رئالیستی و ناتورالیستیِ معاصر فارسی، سعی دارد پس از مطالعه تاریخچه و جایگاه توصیف در رمان، نقش آن را در تعیین چارچوب مکانی-زمانی، رسالت آموزشی و به طور کلی زیبایی شناختیِ چند داستان کوتاه ایرانی تبیین نماید. در این راستا، داستان-هایی از جمالزاده، هدایت، علوی، آل احمد و چوبک را برگزیدیم و کارکردهای گوناگون توصیف را در آن بررسی کردیم: نتایج این تحقیق نشان میدهد که در آثار نویسندگان مذکور، توصیف نه تنها عنصری خنثی و توقفگاه در روند روایت نبوده بلکه از طریق شگردهای استتار آن در روایت، امکان پیشبرد داستان نیز فراهم شده است. علاوه بر تبیین رفتار و کنش شخصیت ها، توصیف در داستان-های مورد مطالعه گاه به آماده سازیِ چارچوب مکانی-زمانیِ داستان میانجامد و گاهی نیز به شکل مجموعه ای از بینش های لغت نامه ای درمی آید و کارکردی آموزشی می یابد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - نمود مؤلّفههای ناتورالیستی در آثار داستانی دفاع مقدّس (مطالعۀ موردی: «زمستان 62» و «سفر به گرای 270 درجه»)
محبوبه بانیمهجور منوچهر اکبریناتورالیسم، مکتبی ادبی است که رفتارها، گرایشها و افکار انسانها را برخاسته از غرایز درونی و امیال طبیعی میداند. طبق نظریۀ ناتورالیستها، تمام واقعیّتها و پدیدههای موجود در طبیعت در دایرۀ معارف علمی قرار دارد و با قوانین علوم طبیعی قابل توجیه است. به عبارت دیگر ناتور أکثرناتورالیسم، مکتبی ادبی است که رفتارها، گرایشها و افکار انسانها را برخاسته از غرایز درونی و امیال طبیعی میداند. طبق نظریۀ ناتورالیستها، تمام واقعیّتها و پدیدههای موجود در طبیعت در دایرۀ معارف علمی قرار دارد و با قوانین علوم طبیعی قابل توجیه است. به عبارت دیگر ناتورالیسم، فرمول کاربرد علم جدید در ادبیّات است. ناتورالیسم در ادبیّات بر جنبههای توارث، محیط، تقدیر محتوم، مشاهدۀ زندگی به دور از آرمانگرایی و نفی مسائل ماورایی تأکید دارد و در این راه به ترسیم جزئیات -عموماً- زشت و ناخوشایند میپردازد. ناتورالیسم ادبی از طریق ترجمۀ آثار ادبی صدر مشروطه به این طرف در حوزۀ داستاننویسی فارسی وارد شد و نویسندگانی مانند صادق چوبک، صادق هدایت، احمد محمود، محمد مسعود، اسماعیل فصیح و... را تحت تأثیر قرار داد. بررسی آثار ادبیّات داستانی دفاع مقدّس، حاکی از وجود برخی از مؤلّفههای برجستۀ ناتورالیسم مانند عینیّتگرایی، بدبینی، سیاهاندیشی، شرح مبسوط فجایع جنگ، کاربرد کمسابقۀ برخی از تعابیر غیر مرسوم دربارۀ رزمندگان، توجّه به علم فیزیولوژی و... در شماری از اینگونه آثار است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با کمک منابع کتابخانهای، برخی از شاخصههای ناتورالیسم را در دو رمان «زمستان 62» از اسماعیل فصیح و «سفر به گرای 270 درجه» از احمد دهقان واکاوی نموده است. نتیجۀ بررسی با توجّه به شواهد متنی نشان میدهد که در این دو اثر، برخی از مؤلّفههای ناتورالیستی نمود بارزی دارد. میتوان گفت که آنچه آثار ناتورالیستی را از سایر نوشتهها متمایز مینماید، در این دو رمان قابل شناسایی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - مضامین عشق و جبر در داستانهای ناتورالیستی صادق چوبک
نسرین حلاجان پروین دخت مشهور مهدی نوروز محبوبه ضیاء خدادادیانعشق وجبر از برجسته ترین مضامین ادبیات فارسی است.جبر دربرابرواژه پربسامد اختیارقرار می گیرد وعشق در بعد معنوی وروحانی خود یادآور عرفان وحب ذات اقدس الهی می باشدودربعد جسمانی وباسر منشأ غریزه اش، عشق زمینی وجنسیتی نام می گیرد.نگارنده دراین پژوهش برآن است که بابررسی أکثرعشق وجبر از برجسته ترین مضامین ادبیات فارسی است.جبر دربرابرواژه پربسامد اختیارقرار می گیرد وعشق در بعد معنوی وروحانی خود یادآور عرفان وحب ذات اقدس الهی می باشدودربعد جسمانی وباسر منشأ غریزه اش، عشق زمینی وجنسیتی نام می گیرد.نگارنده دراین پژوهش برآن است که بابررسی، توصیف وتحلیل آثار داستانی ناتورالیستی صادق چوبک دیدگاه وی را از نظر عشق زمینی وبعد جسمانی آن وسرنوشت انسان محکوم به تقدیررابیان کند. حیوانی بودن طبع انسان در این داستان ها واین که انسان بنا به سرشت حیوانی اش به صورت موجودی زیاده طلب ، شهوت ران تصویر می شود نگاهی ناتورالیستیاست وعشق به صورت خواست جسمانی و جنسیتی به عنوان یک تجربۀ مشروع مطرح می شودوبه سبب جبر زیست شناختی؛ یعنی انسان، ناگزیر از تن دادن به الزام های زیستی است. وناکامی در اِعمال کردن ارادۀ فردی مقهور بودن انسان در برابر سرنوشت محتوم است. چوبک در داستان هایش متکی بر تأثیرعناصرناتورالیستیسرنوشت، جبر محیط و وراثت بر شخصیتهای داستانهای خود میباشد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - مردی در قفس عصاره ناتورالیسم چوبک
ندا نبی زاده اردبیلیناتورالیسم که به عنوان مکتبی ادبی، در اواسط قرن نوزدهم در فرانسه سر برآورد دریچه ای نو به روی هنرمند گشود که در آن قهرمان داستانش دیگر نه انسان آرمانی رمانتیک بود نه حتی انسان عادی رئالیستی بلکه انسانی پست ترو پلیدتر از آن چه حتی در جهان بیرون می تواند باشد؛ یعنی حیو أکثرناتورالیسم که به عنوان مکتبی ادبی، در اواسط قرن نوزدهم در فرانسه سر برآورد دریچه ای نو به روی هنرمند گشود که در آن قهرمان داستانش دیگر نه انسان آرمانی رمانتیک بود نه حتی انسان عادی رئالیستی بلکه انسانی پست ترو پلیدتر از آن چه حتی در جهان بیرون می تواند باشد؛ یعنی حیوانی در شکل انسان که پلیدی خود را بویژه در شرایط دشوار بروز می دهد. این مکتب در سراسر جهان پیروانی یافت که در این میان صادق چوبک از مقلدانی است که در ترسیم فضای یاس آلود آکنده از جبروستم، گوی سبقت از دیگران ربوده است. در این مقاله که به شیوه تحلیلی به بررسی داستان چوبک پرداخته ایم در پی کشف عناصر ناتورالیستی در داستان چوبک بوده ایم. نتیجه حاصل از بررسی نشان می دهد که تقریبا تمامی اصول این مکتب را در آثار چوبک می توان دید جبرگرایی، یاس وناامیدی وبه دنبال آن پوچ گرایی، استفاده از زبان محاوره، ضدیت با اخلاق، بی اعتقادی مذهبی، بهادادن به حیوانات و در مقابل تنزل دادن مقام انسانی در حد حیوان از ویژگی هایی است که در اکثر داستان های او به چشم می خورد. ولی در این میان داستان «مردی در قفس» او عصاره تمام ویژگی های مکتب ناتورالیسم است که ما در ین مقال به بررسی این ویژگی ها پرداخته ایم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - راهکارهای ملاصدرا برای کاهش اضطراب مرگ و مبانی فلسفی آن
منوچهر شامی نژاد حسین اترک محسن جاهدپژوهش حاضر به بررسی راهکارهای ملاصدرا برای درمان اضطراب مرگ و مبانی فلسفی آن میپردازد. مقاله میکوشد بر اساس مبانی فلسفی ملاصدرا، از قبیل: اصالت وجود، اتحاد عاقل و معقول، حرکت جوهری، خداباوری، دینباوری و آخرتباوری، راهکارهایی فلسفی و وجودی برای کاهش اضطراب ناشی از مرگ أکثرپژوهش حاضر به بررسی راهکارهای ملاصدرا برای درمان اضطراب مرگ و مبانی فلسفی آن میپردازد. مقاله میکوشد بر اساس مبانی فلسفی ملاصدرا، از قبیل: اصالت وجود، اتحاد عاقل و معقول، حرکت جوهری، خداباوری، دینباوری و آخرتباوری، راهکارهایی فلسفی و وجودی برای کاهش اضطراب ناشی از مرگاندیشی بشر امروزی بیابد. بر اساس فلسفۀ ملاصدرا، زندگی انسان معنادار و دارای غایت است و هستی بر اساس تجلی الهی ایجاد شده است. نفس انسان، گرچه جسمانیة الحدوث است، ولی بر اثر اتحاد با معقول و حرکت جوهری خود، ذاتش متحول میشود و با طی مراتب وجودی، به مراتبی بالاتر از درجات هستی نایل میگردد و این حرکت تکاملی وجودی تا رسیدن به سر منشأ هستی ادامه دارد و با مرگ از بین نمیرود. این حرکت تکاملی وجودی زندگی او را کاملاً معنادار میکند و از اضطرابش نسبت به مرگ میکاهد. ملاصدرا فیلسوفی وجودی است که رویکردی فراطبیعت گرایانه، خداباورانه و نگاهی فرایندی به مرگ دارد. واقعیت مرگ در فلسفۀ ملاصدرا بخشی از فرایند تکاملی وجودی انسان است. نگاه غایتگرایانه به جهان، نگاه عینالربطیِ هستی به خداوند، آخرتمحوری و حشر دوبارة انسان بعد از مرگ جسمانی، تحول وجودی و نگرش تکاملی به مرگ، ازجمله راهکارهایی است که میتوان از فلسفة ملاصدرا برای کاهش اضطراب مرگ استنباط کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - تلفیق معماری و هنر با الهام از طبیعت، مطالعه موردی: معماری دوران اسلامی استان کردستان
آمینه رشیدی غلامرضا طوسیان شاندیزبا وجود تلاشهای فراوانی که در دهههای اخیر برای بهبود فرایند طراحی معماری انجام گرفته است، بهندرت راهحلهایی روشن برای بهکارگیری هنر در معماری با الهام از طبیعت تدوین شده است. ازاینرو تحلیل، مقایسه و بررسی نمونه های موجود و آثار معماران بزرگ معاصر برای پاسخگویی ب أکثربا وجود تلاشهای فراوانی که در دهههای اخیر برای بهبود فرایند طراحی معماری انجام گرفته است، بهندرت راهحلهایی روشن برای بهکارگیری هنر در معماری با الهام از طبیعت تدوین شده است. ازاینرو تحلیل، مقایسه و بررسی نمونه های موجود و آثار معماران بزرگ معاصر برای پاسخگویی به چگونگی استخراج راهکارهای طراحی آنان در مواجه با طبیعت و الهام از آن و دستیابی به سرنخ هایی بهمنظور برانگیختن قوه تخیل طراحان در بهره-گیری از آن ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش سعی بر آن است مؤلفه های تأثیرگذار هنر الهام گرفته از طبیعت با تأکید بر معماری اسلامی استخراج و دسته بندی گردد. همچنین كوشش مىشود، بنيادها و اصولی را كه به صورتى عام و چشمگير در فضاهاى معمارى اسلامی با الهام از طبیعت قابلرؤیت و دريافت است، در قالب موضوعهاى مختلف تبيين نمود تا دريچهاى به ادراك بهتر اين معمارى گشوده شود. بر همین اساس هدف از این پژوهش آگاهی از تداعیات ذهنی هنرمندان در فرآیند طراحی، مبتنی بر الگوگیری از طبیعت در جهت بهبود تفکر معماری اسلامی است. نوع این پژوهش توصیفی – تحلیلی است و از مبنای هدف کاربردی است. داده های مورد نیاز برای شکلگیری نظری موضوع با روش کتابخانه ای و تحلیل هایی که برای هر اثر آورده شده با روش مطالعات میدانی جمعآوری شده است. در این پژوهش مؤلفه ها و راهکارهایی برای بهره گیری بهتر از هنر و طبیعت جهت انگیزش تخیل و استفاده طراحان از آنها پیشنهاد می گردد. دستاوردهای پژوهش نشان دهنده آن است که طبیعت بهصورت کلی تأثیر قابل توجهی بر معماری اسلامی دارد و در بسیاری از راهبردهای منتهی به خلاقیت معماری اثرگذار است. هنر طبیعت همیشه در همهجا حاضر و طبقهبندیناپذیر و به مثابه ابزاری بسیار قدرتمند برای الهامبخشی است. موضوعی که در بناهای شاخص و نمونههای مطروحه از اهمیت بیشتری برخوردار است. همچنین معماری اسلامی بیش از آنکه در پی شکل و فرم مشخصی باشد، در خدمت انسان مسلمان برای رسیدن به کمال به کمک طبیعت بوده و هدف غایی از خلقت انسان را که همانا عبادت الهی است را پیگیری میکند. لذا برداشتهای فرمگرایانه و ظاهری از طبیعت بهتنهایی کافی نخواهد بود و حضور روح طبیعت در معماری است که به ارتقا و تجلی آن خواهد انجامید. همچنین قابل استنباط است که مسائل اقلیمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هر منطقه و ناحیه بهشدت میتواند بر معماری و کارکردهای آن تأثیرگذار باشد، لذا فرهنگ خاص اسلامی نیز فرمها و کارکردهای خاص خود را به وجود میآورد و همین نکته است که سبب تفاوت معماری اسلامی با سایر بناها می شود. تفاصيل المقالة