مقايسه تحليلي رمانهاي ناتوراليستي «نانا» و رئاليستي «باباگوريو»
الموضوعات :
1 -
الکلمات المفتاحية: بابا گوريو بالزاك رئاليسم زولا مكتبهاي ادبي ناتوراليسم نانا نقد ادبي,
ملخص المقالة :
شباهت ظاهري و دشواري تمايز اصول و قواعد مكاتب ناتوراليسم و رئاليسم، منشأ اشتباهات فراواني براي منتقدان بوده است. تا آنجا كه گاهي آثار ناتوراليستي به عنوان آثار رئاليستي معرفي ميشوند. در اين مقاله اصول و قواعد مكاتب فوق، در دو اثر برجسته ناناي اميل زولا و بابا گوريوي بالزاك، نقد و تحليل شده است. اشخاص داستاني «نانا» در عين عادي و معمولي بودن، هر يك معرف قشر معيني از جامعهاند و نويسنده ناتوراليست اصراري بر تيپسازي ندارد. ولي در «باباگوريو» با وجود برگزيده شدن قهرمانان از ميان افراد جامعه، به آنها برجستگي خاصي (تيپ) بخشيده ميشود. انتقاد در آثار ناتوراليستي به مثابة مبارزه با بيماريهايي تلقي ميشود كه بر وحدت ارگانيك جامعه هجوم ميآورد. اما در آثار رئاليستي عميقترين ريشههاي تضادهاي اجتماعي عصر كاويده ميشود. با وجود اينكه اصول علمي ناتوراليسم پرداختن به هر موضوعي را صرف نظر از طبقه مجاز ميداند، موضوع آثار ناتوراليستي بيشتر طبقات متوسط و پايين جامعه را شامل ميشود. اما نويسنده رئاليست در آثار خود با وجود به تصوير كشيدن هر دو طبقه بالا و پايين جامعه، بيشتر به واقعيتها و رنجهاي مربوط به طبقه كارگر توجه ميكند. اكثر رمانهاي ناتوراليستي داراي پاياني اندوه بار، نگران كننده و فاجعهآميز هستند و موجب ناراحتي خواننده ميشوند. ولي آثار رئاليستي با وجود اينكه معمولاً پاياني غم انگيز دارند، تا حد آثار ناتوراليستي فاجعهآميز نيستند.