-
حرية الوصول المقاله
1 - توسعه درونی: ظرفیت¬ها و ضرورت¬های مدیریت رشد و بازآرایی فضایی کلانشهر تهران
اسماعیل علی اکبریاراضی درون شهر، عرصه های توسعه شهراند و توسعه درونی، فرایند بهینه سازی استفاده از اراضی درونی است. برنامه ریزی و مدیریت رشد از طریق سیاست توسعه درون افزا، در مقایسه با سایر سیاست های رشد در بیرون و پیرامون، با چارچوب پایداری سازگارتر و به اهداف پایداری نزدیک تر است. ای أکثراراضی درون شهر، عرصه های توسعه شهراند و توسعه درونی، فرایند بهینه سازی استفاده از اراضی درونی است. برنامه ریزی و مدیریت رشد از طریق سیاست توسعه درون افزا، در مقایسه با سایر سیاست های رشد در بیرون و پیرامون، با چارچوب پایداری سازگارتر و به اهداف پایداری نزدیک تر است. این مقاله کوشیده است با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های اسنادی، ظرفیت ها و ضرورت های توسعه درونی کلانشهر تهران را مطالعه نماید. یافته ها، تهران را شهری ظرفیت دار و در نتیجه مستعد برای مدیریت رشد و بازآرایی فضایی از طریق توسعه درون افزا می داند. بیش از 18 هزار هکتار اراضی با قابلیت توسعه درونی در 30 درصد مساحت شهر و 52 درصد عرصه ها و فضاهای خالی بزرگ با اهداف توسعه ای و قابلیت دستیابی بالا، به علاوه، الگوی توزیع با آهنگ افزایشی از شرق به غرب و شمال به جنوب، نه تنها مدیریت رشد کالبدی، بلکه، بازآرایی فضایی برای تعدیل نابرابری ها میان مناطق و پهنه های شهر را با توسل به سیاست توسعه درونی و ظرفیت های موضعی و موضوعی آن امکان پذیر می سازد. توسعه مجدد در پهنه های شمال، شرق و جنوب، توسعه جدید در پهنه غربی و تجدید حیات در پهنه مرکزی، چارچوب کلی الگوی فضایی راهبرد توسعه درونی بر مبنای “ظرفیت موجود” در تهران است. واضح است، بهره گیری از فرصت آمایشی توسعه درونی به منظور تعدیل نابرابری های فضایی، مستلزم نهاد مدیریت شهری غیررانتی است که به رانت فضایی ناشی از فعالیت های ساختمانی در شهر وابستگی چندانی نداشته و یا اساساً به آن بی نیاز باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - جغرافیای اقتصادی جدید و تبیین نابرابری ناحیهای در ایران
حسن افراختهایران استعداد زیادی جهت شکل گیری نابرابری ناحیه دارد. بین سطوح توسعه یافتگی استان ها به طورکلی و به ویژه بین واحدهای مرکزی و مرزی کشور، نابرابری های شدیدی وجود داشته و دارد؛ در 15 سال اخیر، شاخص توسعه همه استان ها به طور نسبی بهبود یافته است، اما استان های با بالاتری أکثرایران استعداد زیادی جهت شکل گیری نابرابری ناحیه دارد. بین سطوح توسعه یافتگی استان ها به طورکلی و به ویژه بین واحدهای مرکزی و مرزی کشور، نابرابری های شدیدی وجود داشته و دارد؛ در 15 سال اخیر، شاخص توسعه همه استان ها به طور نسبی بهبود یافته است، اما استان های با بالاترین درجه توسعه یافتگی و کمترین درجه توسعه یافتگی بدون تغییر باقی مانده است. هدف اصلی مقاله حاضر، آن است که ضمن بیان نابرابری های موجود در سطوح ناحیه ای، عوامل ایجاد و تداوم آن را از دید جغرافیای اقتصادی جدید مورد بررسی قرار دهد. ناحیه مورد مطالعه تحقیق، استان های کشور به عنوان نواحی جغرافیایی است، اما برای نمایش عوامل محلی مؤثر در واگرایی ناحیه ای، سیستان و بلوچستان به عنوان ناحیه کم توفیق مورد بررسی قرار گرفته است. داده های موردنیاز تحقیق از طریق بررسی محلی و برخی منابع جمع آوری شده است. ضریب تغییرپذیری جهت درک نابرابری ناحیه ای ایران مورد استفاده قرار گرفته است. برای استخراج عوامل محلی مؤثر در توسعه نیافتگی سیستان و بلوچستان، نظرات 50 نفر کارشناسان محلی به روش لیکرت تجزیه و تحلیل شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که دو عامل در نابرابری ناحیه ای کشور مؤثر است. نخست، تبعیت از دیدگاه جغرافیای اقتصادی مرسوم مبتنی بر رویکردهای نئوکلاسیکی و نولیبرالی، و غفلت از نگاه جغرافیای اقتصادی جدید در برنامه ریزی ناحیه ای؛ و دوم، فقدان نهادهای تولیدگرا که نقش مهمی در نابرابری ناحیه ای و تداوم آن در ایران دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - گفت و گو در دنيای مجازی (تأثیر فناوریهای ارتباطاتی ـ اطلاعاتی بر گفت و گو میان فرهنگها)
احمد گلمحمديدغدغههای فزاینده و پایدار نسبت به حفظ و ارتقای امکان همزیستی مسالمتآمیز و عادلانه در سطوح فروملی، ملی و فراملی، اهمیت گفت و گو را به شکل بیسابقهای برجسته کرده است. به همین دلیل، عوامل و زمينههاي مؤثر بر گفت و گو موضوع پژوهشها و بحثهای گوناگون قرار گرفته است. از ج أکثردغدغههای فزاینده و پایدار نسبت به حفظ و ارتقای امکان همزیستی مسالمتآمیز و عادلانه در سطوح فروملی، ملی و فراملی، اهمیت گفت و گو را به شکل بیسابقهای برجسته کرده است. به همین دلیل، عوامل و زمينههاي مؤثر بر گفت و گو موضوع پژوهشها و بحثهای گوناگون قرار گرفته است. از جمله این دسته عوامل، فناوریهای ارتباطاتی ـ اطلاعاتی است که عرصههای مختلف زندگی اجتماعی را بیش از پیش تحت تأثیر قرار میدهد. موضوع بحث این مقاله تأثیر فناوریهای ارتباطاتی ـ اطلاعاتی بر گفت و گو میان فرهنگها در حوزه عمومی مجازی است. در این چارچوب، استدلال میشود که هر چند ارتقای امکان برقراری ارتباط و داد و ستد اطلاعات امکان گفت و گو را ارتقا میدهد، محدود و مخدوش کننده آن هم است. محدودیت مورد نظر اساساً از توزیع نابرابر امکانهای مرتبط با این گونه فناوریها ناشی میشود و وضعيت خاص حوزه عمومی مجازی هم گفت و گو میان فرهنگها را مخدوش میکند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - تبیین روندهای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با استفاده از تئوری محرومیت نسبی
سید مهدی میربد محمد واعظی نژاددر تحلیل چرایی شکلگیری نتایج انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به ریشهها و دلایل متعددی اشاره شده و از کیفیت سیاست ورزی حجه الاسلام حسن روحانی و تیم حامی اش در ایام رقابتهای انتخاباتی تا موج انتخاباتی ایجادشده توسط گروههای سیاسی در حمایت از ایشان مورد تأکید قرار گرفته اس أکثردر تحلیل چرایی شکلگیری نتایج انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به ریشهها و دلایل متعددی اشاره شده و از کیفیت سیاست ورزی حجه الاسلام حسن روحانی و تیم حامی اش در ایام رقابتهای انتخاباتی تا موج انتخاباتی ایجادشده توسط گروههای سیاسی در حمایت از ایشان مورد تأکید قرار گرفته است. در این مقاله اما تلاش شده بازتاب ریشههای روان شناختی و احساس محرومیت نسبی شکلگرفته در جامعۀ ایرانی در شکلگیری موج حمایتی از دکتر روحانی مورد مطالعه قرار گیرد. به طور کلی در چشم انداز فردگرایانه و روان شناختی، شرایط تغییر وضع موجود را باید در تصورات و احساسات فردی که خود متأثر از تحولات اجتماعی است، جست وجو کرد. در این مقاله بر اساس الگوی نظری «تد رابرت گر» و در نظر گرفتن این پیش فرض که نارضایی اجتماعی و تلاش برای تغییر وضع موجود، ناشی از میزان و شدت احساس محرومیت نسبی در میان گروههای گوناگون هر جامعه است، زمینههای ایجاد محرومیت نسبی در جامعه از جمله ادراک و فهم نابرابری در دوران هشت ساله دولتهای نهم و دهم مطالعه شده است. در نهایت این جمع بندی به دست آمده که چگونه عوامل گوناگونی همچون گسترش جامعه دانشگاهی و نارضایتی این گروه از عملکرد دولت، شکلگیری شکاف طبقاتی ناشی از اختلاف فاحش درآمد سرانه در میان طبقات گوناگون اجتماعی، افزایش تورم، فاصله میان درآمد و هزینهها و بیکاری، بازتاب خود را در محرومیت نسبی جامعه، ایجاد سرخوردگی و در نهایت تلاشی عمومی برای تغییر وضع موجود و رأی دادن به بارزترین نامزد انتخاباتی منادی تغییر وضع موجود نشان داده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - نگاه به علم و فناوری از منظر توسعه: بررسی رابطه نوآوری و نابرابری
پریسا ریاحی محمد امین قانعی رادمفهوم توسعه در نزد سیاستگذاران بر خط مشی های انتخابی آنها تأثیر می گذارد. این در حالی است که توسعه، مفهومی هنجاری و ارزشی است و بر همین اساس، رویکردهای متفاوتی به آن وجود دارد. در رویکردهایی که در پی "بهبود اقتصاد ملی" هستند، علم کلید ثروت -اندوزی است. لذا سیاستگذار در أکثرمفهوم توسعه در نزد سیاستگذاران بر خط مشی های انتخابی آنها تأثیر می گذارد. این در حالی است که توسعه، مفهومی هنجاری و ارزشی است و بر همین اساس، رویکردهای متفاوتی به آن وجود دارد. در رویکردهایی که در پی "بهبود اقتصاد ملی" هستند، علم کلید ثروت -اندوزی است. لذا سیاستگذار در سرمایه انسانی و اجتماعی به عنوان دارایی های با ارزش، سرمایه گذاری می کند. از آنجا که بنگاه های اقتصادی رشد و ثروت را ایجاد می کنند، سیاستگذاران موظفند شرایط عمل را برای بنگاه ها فراهم کنند. ادبیات این حوزه اشاره به وجود رابطه مثبت بین نوآوری و نابرابری دارد. با افزایش نوآوری، نابرابری افزایش می یابد، لیکن ثروت حاصل از آن را بعداً می توان برای کاهش نابرابری استفاده کرد. در مقابل، "رویکرد توسعه انسانی" از بهبود کیفیت زندگی انسانها صحبت کرده و از نوآوری به خاطر فقرا، با فقرا و توسط فقرا سخن می گوید. برخی نیز اهمیت آزادی را در توسعه مطرح کرده و "رویکرد قابلیت" را در پیش می گیرند. این رویکرد در مورد بهبود فرصت ها و شکوفایی استعدادهای انسانی، رفع نابرابری و دستیابی به عدالت سخن می گوید. انسان به شرط توانمندی و آزادی است که می تواند خلاق باشد. این نوشتار با توجه به پارادوکس موجود در رویکردهای چندگانه توسعه در خصوص رابطه نوآوری و نابرابری، به بررسی این ارتباط پرداخته و رابطه منفی بین نوآوری و نابرابری را نشان داده است. از آنجا که پایین بودن قابلیت های انسانی و اجتماعی، کاهش نوآوری و تشدید نابرابری ها در ابعاد مختلف مادی و انسانی را درپی خواهد داشت، تأکید این مقاله بر لزوم توجه بیشتر به ارتقاء قابلیت های انسانی در سیاستگذاری ها است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - واکاوی نقش آموزش به شیوه مجازی در بازتولید نابرابری آموزشی
سینا ترکاشوند محمد مینایی نژاد وحیده مرادیان محمدیه فاطمه سادات هاشمیهدف پژوهش حاضر واکاوی نقش آموزش به شیوه مجازی در بازتولید نابرابری آموزشی میباشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. بدین صورت که ابتدا به تحلیل چالشهای آموزش به شیوه مجازی در کشور پرداخته شده است، سپس به تحلیل چالشها در بازتولید نابرابری آموزشی پرداخته شده است. از جمله چ أکثرهدف پژوهش حاضر واکاوی نقش آموزش به شیوه مجازی در بازتولید نابرابری آموزشی میباشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. بدین صورت که ابتدا به تحلیل چالشهای آموزش به شیوه مجازی در کشور پرداخته شده است، سپس به تحلیل چالشها در بازتولید نابرابری آموزشی پرداخته شده است. از جمله چالشهایی که آموزش به شیوه مجازی بهوجود آورده است عبارتند از: چالش توزیع منابع و امکانات (فضایی)، چالش اقتصادی، چالش جنسیتی و چالش فرهنگی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که هر یک از چالشهای مطرحشده در قلمرو آموزش و پرورش رسمی و عمومی به نابرابری آموزشی انجامیده است. بدین صورت که چالش توزیع منابع و امکانات منجر به پایینبودن کیفیت آموزش در مناطق محروم در مقایسه با مناطق برخوردار شده است. چالش اقتصادی نیز به دلیل پایینبودن سطح درآمد افراد مناطق محروم و گرانبودن وسایل کمک آموزشی مجازی، فاصله طبقاتی را بین مناطق محروم و برخوردار ایجاد کرده است. چالش جنسیتی نیز به دلیل استفاده نابرابر در بین زنان و مردان، اغلب زنان در بهرهگیری از آموزشهای مجازی محدودیتهایی دارند. چالش فرهنگی نیز به دلیل اینکه طبقات مسلط نسبت به سایر طبقات سهم بیشتری از سرمایه فرهنگی میبرند و بیشتر قادرند که این نوع سرمایه را در فرزندانشان به ودیعه بگذارند. نتایج پژوهش نشان میدهد که نظام آموزش و پرورش در رویارویی با چالشهای مطرح شده باید اقدامات و سازوکارهایی را مدنظر قرار دهد، چراکه تا زمانی که چالشهای پیشروی آموزش به شیوه مجازی در نظام آموزش و پرورش رسمی و عمومی برطرف نگردد، نمیتوان نابرابریهای آموزشی را برطرف نمود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - رویکردی بر علل نابرابری توسعه در شهرستان های استان چهارمحال و بختیاری به تفکیک بخش های اقتصادی و اجتماعی با استفاده از تکنیک تاپسیس
احمد حجاریانبرنامه ریزی منطقه ای با هدف توسعه و کاهش نابرابری منطقه ای، از موضوعات مهم در کشورهای در حال توسعه به حساب می آید. لازمه برنامه ریزی منطقه ای، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر از لحاظ توسعه است. هدف از تدوین این مقاله، سطح بندی و تعیین میزان نابرابری موجود میان شهرست أکثربرنامه ریزی منطقه ای با هدف توسعه و کاهش نابرابری منطقه ای، از موضوعات مهم در کشورهای در حال توسعه به حساب می آید. لازمه برنامه ریزی منطقه ای، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر از لحاظ توسعه است. هدف از تدوین این مقاله، سطح بندی و تعیین میزان نابرابری موجود میان شهرستان های استان چهارمحال و بختیاری می باشد. برای این منظور تعداد 84 شاخص انتخاب گردید. روش تاپسیس که یکی تکنیک های خانواده تصمیم گیری چند معیاره محسوب می شود از اصلی ترین مدل های مورد استفاده در این تحقیق است. نتایج تحقیق نشان داد که، شهرستان شهرکرد با ضریب اولویت 528/0 دارای رتبه اول از نظر میزان توسعه یافتگی می باشد. این شهرستان به دلیل مرکزیت اداری و اقتصادی به عنوان یک مکان جذب سرمایه امکانات و خدمات، نیروی انسانی متخصص و ... موجب این برتری بر سایر مناطق استان شده است. همچنین شهرستان کوهرنگ با ضریب اولویت 273/0 در آخرین مرتبه توسعه یافتگی در استان قرار گرفته است. ضریب پراکندگی به دست آمده 36/0 می باشد که نشانگر وجود تفاوت و شدت نابرابری در میزان بهره مندی از امکانات و شاخص های توسعه است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - یک روش جدید مبتنی بر معیارهای آماری توزیع برای تنظیم خودکار نرخ یادگیری اتوماتای یادگیر در محیطهای پویا
محمدرضا ملاخلیلی میبدی محمدرضا میبدییکی از مسایل مطرح در ساخت سیستمهای یادگیر نظیر شبکههای عصبی و یا اتوماتای یادگیر، تعیین نرخ یادگیری است. در اکثر موارد از یک الگوریتم کاهشیابنده در طول زمان برای تنظیم نرخ یادگیری استفاده میشود. در این مقاله یک روش جدید برای تغییر نرخ یادگیری و انطباق سیستم یادگیرند أکثریکی از مسایل مطرح در ساخت سیستمهای یادگیر نظیر شبکههای عصبی و یا اتوماتای یادگیر، تعیین نرخ یادگیری است. در اکثر موارد از یک الگوریتم کاهشیابنده در طول زمان برای تنظیم نرخ یادگیری استفاده میشود. در این مقاله یک روش جدید برای تغییر نرخ یادگیری و انطباق سیستم یادگیرنده با وضعیت محیط، برای استفاده در اتوماتای یادگیر پیشنهاد شده است. این روش جدید از برخی معیارهای آماری مربوط به توزیع فعلی به دست آمده برای بردار احتمالات متناظر با اقدامهای اتوماتا به منظور تعیین افزایش یا کاهش نرخ یادگیری استفاده میکند. مزیت این روش در آن است که بر خلاف روشهای موجود فعلی، در طول فرایند یادگیری هم افزایش و هم کاهش مقدار نرخ یادگیری را - بسته به نتایج مقایسه معیارهای آماری - انجام میدهد و به صورت خودکار نرخ یادگیری را تنظیم میکند. ضمن تشریح مبانی ریاضی این الگوریتم جدید، عملکرد این الگوریتم را در محیطهای تصادفی نمونه بررسی کرده و با مقایسه نتایج به دست آمده نشان دادهایم روش پیشنهادی جدید به دلیل این که در طول زمان یادگیری، همزمان و بر اساس معیارهای تعیینشده، افزایش و کاهش نرخ یادگیری را انجام میدهد، از انعطافپذیری بیشتری نسبت به روشهای قبلی برای انطباق با محیطهای تصادفی پویا برخوردار است و مقادیر یاد گرفته شده به مقادیر حقیقی نزدیکتر هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - طراحی رؤیتگر مد لغزشی تطبیقی غیر شكننده برای دستهای از سامانههای مرتبه كسری شبهخطی دارای تأخیر حالت
مجيد پرويزيان خسرو خانداني وحيد جوهري مجدسامانههای مرتبه كسری و سیستمهای كنترل مرتبه كسری در سالهای اخیر به صورت فزایندهای مورد توجه پژوهشگران در حوزههای مختلف علوم و مهندسی بوده است. از دیگر سو، بسیاری از رویكردهای كنترلی مرتبه صحیح برای استفاده در مورد سامانههای مرتبه كسری توسعه داده شدهاند. با وجود ا أکثرسامانههای مرتبه كسری و سیستمهای كنترل مرتبه كسری در سالهای اخیر به صورت فزایندهای مورد توجه پژوهشگران در حوزههای مختلف علوم و مهندسی بوده است. از دیگر سو، بسیاری از رویكردهای كنترلی مرتبه صحیح برای استفاده در مورد سامانههای مرتبه كسری توسعه داده شدهاند. با وجود این، پژوهشهای انگشتشماری در زمینه گسترش رؤیتگرهای كلاسیك به حالت كسری انجام شده است. با توجه به گسترش روزافزون كاربردهای سامانههای مرتبه كسری، توسعه رؤیتگرهای مرتبه كسری نیز ضروری به نظر میرسد. در این مقاله، مسئله طراحی یك رؤیتگر مد لغزشی تطبیقی غیر شکننده برای دستهای از سامانههای مرتبه کسری شبهخطی دارای تأخیر زمانی بررسی شده است. ابتدا حالتهای سیستم مرتبه کسری تأخیردار با قسمت غیر خطی سازگار با استفاده از روش کنترل مد لغزشی تخمین زده شده و سپس مسئله تخمین حالت برای سیستم مرتبه کسری با قسمت غیر خطی غیر سازگار بررسی شده است. پایداری مجانبی دینامیک خطای تخمین با استفاده از روش تحلیل پایداری لیاپانوف برای سامانههای مرتبه کسری اثبات گردیده و شرایط كافی پایداری در قالب نابرابریهای ماتریسی خطی استخراج شده است. در نهایت عملكرد مؤثر روش ارائهشده در این مقاله با شبیهسازی بر روی یك مثال عددی و نیز مطالعه موردی بر روی یك سامانه اقتصادی مرتبه كسری نشان داده شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - تاثیرتوزیع مجدد نسبی بر رشد اقتصادی
مرضیه اسفندیاری محدثه رحیمیتوزیع عادلانه درآمد از مهم ترین اهداف کلان اقتصادی کشورها محسوب می شود، نظریه پردازان اقتصادی در رابطه با تاثیر توزیع درآمد بر رشد اقتصادی دو دیدگاه متفاوت را ارائه می دهند، ومطالعات بسیاری در این رابطه صورت گرفته است که در برخی از مطالعات توزیع درآمد بر رشد اقتصادی أکثرتوزیع عادلانه درآمد از مهم ترین اهداف کلان اقتصادی کشورها محسوب می شود، نظریه پردازان اقتصادی در رابطه با تاثیر توزیع درآمد بر رشد اقتصادی دو دیدگاه متفاوت را ارائه می دهند، ومطالعات بسیاری در این رابطه صورت گرفته است که در برخی از مطالعات توزیع درآمد بر رشد اقتصادی تأثیر مثبت دارد ودر برخی دیگر توزیع درآمد بر رشد اقتصادی اثر منفی میگذارد. در اکثر مطالعات توزیع درآمد عمدتا با ضریب جینی اندازه گیری میشود اما آن چه که مبنای توزیع درآمد قرار می گیرد درآمد پس از پرداخت مالیات و پرداخت های اجباری است.مطالعه حاضر به بررسی تاثیر توزیع مجدد نسبی بر رشد اقتصادی با بهره گیری از دادهای اقتصاد ایران در فاصله ی سال های1357 تا 1396 و با استفاده از تکنیک گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) میپردازد. نتایج حاصل از مطالعه نشان می دهد که توزیع مجدد نسبی تاثیر منفی ومعناداری بر رشد اقتصادی در فاصله ی سال های مورد بررسی دارد. بر اساس یافته های مطالعه با استفاده از شاخص توزیع مجدد نسبی، رابطه ی غیر مستقیم رشد اقتصادی ونابرابری تایید میشود. از آنجا که مالیات ها به عنوان ابزاری برای بهبود وضعیت توزیع درآمد می باشند محاسبه ضریب جینی بر اساس درآمد پس از پرداخت های اجباری و مالیات ها می تواند امکان دسترسی به تصویر دقیق تری از توزیع درآمد جامعه و پیامدهای آن ایجاد کند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که برنامه ریزی برای توزیع عادلانه تر درآمد (پس از کسر مالیات ها) محرک رشد اقتصادی است. در حالی که بر اساس ضریب جینی متعارف، نابرابری درآمد منجر به افزایش رشد اقتصادی می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - بررسی تاثیر نفش مذهب بر نابرابری درآمدها
مصطفی حیری هراتمهتحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر نقش مذهب بر نابرابری درآمدها در نظر گرفته شده است. بدین منظور یک مدل ساده اقتصادی - سیاسی در نظر گرفته شد و با پیروی از مطالعه آذی و اهرنبرگ (1975)، ساختار پایه ملتزر - ریچارد با مدلسازی مذهبی بودن به عنوان شدت رضایت حاصل از کمک های خیریه أکثرتحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر نقش مذهب بر نابرابری درآمدها در نظر گرفته شده است. بدین منظور یک مدل ساده اقتصادی - سیاسی در نظر گرفته شد و با پیروی از مطالعه آذی و اهرنبرگ (1975)، ساختار پایه ملتزر - ریچارد با مدلسازی مذهبی بودن به عنوان شدت رضایت حاصل از کمک های خیریه برای کالاهای عمومی، تکمیل و بسط داده شد که در آن هرچقدر افراد مذهبی تر باشند رضایتی که از اعانه های داوطلبانه کسب می کنند بیشتر است. بنابراین فرآیند سیاسی منجر به کاهش اندازه دولت در کشورهای مذهبی تر و به معنای سطوح پائین تر هزینه برای کالاهای عمومی و بازتوزیع بوده و بازتوزیع های مبتنی بر مالیات، توزیع درآمد را شکل داده که به معنای نابرابری بیشتر درآمد در کشورهای مذهبی تر است. شاخص" اعتقاد به زندگی پس از مرگ" معیار مذهبی بودن و ضریب جینی معیار نابرابری درآمد در نظر گرفته شد و در نهایت از الگوهای اقتصادسنج GMM ، FMIL و (2ls) IV جهت تخمین الگوها در دوره زمانی 15 ساله (1384 – 1398) استفاده شده است. نتایج نشان داد : الف) همبستگی مثبتی بین مذهبی بودن و نابرابری درآمد وجود دارد ب) ضریب متغیر اعتقاد به زندگی پس از مرگ در تمام مدل های رگرسیونی با وجود و عدم وجود متغیر کنترلی مثبت و معنادار است. به این معنا که کشورهای دارای سطوح بالاتر اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارای نابرابری بیشتری می باشند . ج) ضریب متغیر GDP سرانه منفی و در تمام الگوها معنادار است و نشان می دهد که کشورهای دارای درآمدهای سرانه بالاتر گرایش به توزیع برابرتر درآمد دارند. شاید اولویت ذاتی مذهب ، دولت کوچکتر و هزینه های رفاهی کمتر در کشورهای مذهبی تر ، تنها نمود چشم انداز کلی تر تحقیق باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - بیکاری، توسعۀ نابرابر منطقهای و الگوهای فضایی مهاجرت داخلی در ایران
رسول صادقیمهاجرت و جابه جایی داخلی در پاسخ به دامنۀ گسترده اي از عوامل با اثربخشیهای متفاوت رخ می دهد. یکی از بسترهای مهم و کلیدی شکل گیری مهاجرتهای داخلی، نابرابری فضایی در امکانات، فرصت ها و مؤلفه های توسعه ای است. در این راستا، مقاله پیش رو با استفاده از تحلیل ثانویه داده ها أکثرمهاجرت و جابه جایی داخلی در پاسخ به دامنۀ گسترده اي از عوامل با اثربخشیهای متفاوت رخ می دهد. یکی از بسترهای مهم و کلیدی شکل گیری مهاجرتهای داخلی، نابرابری فضایی در امکانات، فرصت ها و مؤلفه های توسعه ای است. در این راستا، مقاله پیش رو با استفاده از تحلیل ثانویه داده های سرشماری 1395 در سطوح استانی و شهرستانی به بررسی تأثیر بیکاری جوانان و توسعۀ نابرابر منطقه ای بر مهاجرت داخلی در ایران می پردازد. نتایج بیانگر خوشه های فضایی بیکاری و توسعه نیافتگی در کشور و نابرابری در برخورداری از منابع و فرصت های اقتصادی و اجتماعی از یکسو و تفاوت های منطقه ای در میزان های مهاجرت از سوی دیگر است. بالاترین سطح توسعه یافتگی و کمترین میزان بیکاری جوانان و همچنین مهاجرپذیری بالا مربوط به مناطق مرکزی کشور، بهویژه پایتخت است. در مقابل، مناطق مرزی غرب، شمال غربی، شرق و جنوب شرقی کشور، کمترین سطح توسعه یافتگی و بالاترین میزان بیکاری و مهاجرفرستی را دارند. از این رو مهاجرت داخلی، فرایندی پویا، چندبُعدی و برخاسته از شرایط ساختاری و نابرابریهای منطقهای است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - برابری در آراء و نظرات شورای نگهبان با تاکید بر کرامت انسانی
مهدی مفتاحی سیدمحمدصادق احمدی قدرت الله نوروزی باغکمهامروزه برابری حقوقی کرامت محور، نقش بی بدیلی در حقوق بشر نوین یافته است. از این رو، از یک طرف، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصول متعددی از جمله بند نهم اصل سوم و اصول نوزدهم و بیستم به اصل برابری پرداخته و از طرف دیگر شورای نگهبان به عنوان نهاد صیانت از قانون اساس أکثرامروزه برابری حقوقی کرامت محور، نقش بی بدیلی در حقوق بشر نوین یافته است. از این رو، از یک طرف، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصول متعددی از جمله بند نهم اصل سوم و اصول نوزدهم و بیستم به اصل برابری پرداخته و از طرف دیگر شورای نگهبان به عنوان نهاد صیانت از قانون اساسی به هنگام تطبیق قوانین و مقررات با شرع و قانون اساسی باید این اصول را مدنظر قرار داده و به آنها استناد نمایید. در این پژوهش با رویکردی توصیفی-تحلیلی، سعی بر آن است تا جایگاه برابری از منظر کرامت انسانی در نظرات شورای نگهبان مورد بررسی قرار گرفته تا مشخص گردد شورای نگهبان در آرا و نظرات خود تا چه حد به این اصل مبنایی استناد داشته و حقوق مصرح در فصل دوم قانون اساسی را تضمین نموده است؛ چراکه کرامت انسانی، بنیاد برابری حقوقی بوده و انسانها از حیثیت برابری برخوردار و در نتیجه در حقها نیز برابرند. مطالعه نظرات شورای نگهبان از ابتدای انقلاب تاکنون نشان میدهد که این شورا در نظرات خود در موارد متعددی به اصل برابری و منع تبعیض استناد داشته است؛ اما نکته قابل تأمل این است که نوع نگرش شورا به اصل برابری، گاهی صرفاً شکلی است و برابری ماهوی و تبعیض مثبت در مواردی نادیده گرفته شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - نسخ دین از دیدگاه بهائیت بررسی و نقد دیدگاه با تأکید بر آیه پنجم سوره سجده
علی خلجی علی قنبری مزرعه نوی امیر رضا خلیلیبرداشت نادرست بهائیت از معنای کلمه «یَعرُجُ» در آیه پنجم از سوره مبارکه سجده که آن را به معنای «برداشتن و نسخ دین» میداند، موجب این سؤال شده که مبنای تفسیر آیه شریفه در متون بهایی چیست؟ و چه تفاوتی با برداشت مفسّرین فرق اسلامی دارد؟ هدف این مقاله نقد علمی ادعای بهائ أکثربرداشت نادرست بهائیت از معنای کلمه «یَعرُجُ» در آیه پنجم از سوره مبارکه سجده که آن را به معنای «برداشتن و نسخ دین» میداند، موجب این سؤال شده که مبنای تفسیر آیه شریفه در متون بهایی چیست؟ و چه تفاوتی با برداشت مفسّرین فرق اسلامی دارد؟ هدف این مقاله نقد علمی ادعای بهائیان در نسخ دین اسلام است و پرداختن به این موضوع با توجه به قرار گرفتن تبلیغات بهائیان بر این موضوع ،ضرورت دارد. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی و نیز جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانهای میسّر شده است. در دستاورد این پژوهش مشخص شد، ادعای بهائیان در این که «یعرج» به معنای نسخ و نسخ نیز به معنای ابطال باشد، تعبیر نادرستی است و تعبیر کنندگان آن بین معنای لغوی نسخ و اصطلاحی آن خلط نمودهاند، که نتیجه آن نسخ اصل و گوهر ادیان پیشین و حکم به بطلان شرایع آنان است، در حالی که مفسّرین اسلامی به این نتیجه ملتزم نیستند و تفسیر بهائیان از آیه پنجم سوره سجده تفسیر به رأی می باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - تأثیر نابرابریها در مهاجرت از مناطق مرزی ایران؛ چشماندازی سیاستگذارانه
ولياله رستمعلي زاده رضا نوبختنقش نابرابریهای منطقهای و فضایی در مهاجرت از مناطق مرزی کشور کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در صورتیکه مناطق مرزی ایران دارای اهمیتی استراتژیک از جنبههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هستند و بیتوجهی به این مناطق میتواند پیامدهای جبرانناپذیری بههمراه داشته باشد. این م أکثرنقش نابرابریهای منطقهای و فضایی در مهاجرت از مناطق مرزی کشور کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در صورتیکه مناطق مرزی ایران دارای اهمیتی استراتژیک از جنبههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هستند و بیتوجهی به این مناطق میتواند پیامدهای جبرانناپذیری بههمراه داشته باشد. این مقاله بهدنبال بررسی این موضوع است که مناطق مرزی ایران به لحاظ نابرابریهای فضایی در چه وضعیتی قرار دارند و این نابرابریها چه تأثیری بر مهاجرت از این مناطق دارند. برای سنجش نابرابری فضایی در بین شهرستانهای مرزی از آمار سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1395، سالنامههای آماری استانها در سال 1395 و دادههای سازمان هواشناسی در دورۀ 1395-1390 استفاده شده است. برای وزندهی و ترکیب مؤلفه ها و ساخت شاخص نابرابری از روش تحلیل عاملی استفاده شده است.برای پهنهبندی و سطحبندی شهرستانها از نرمافزار ArcPro و برای تحلیل رابطۀ بین نابرابری و مهاجرت، از روش آماری GWR استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که نابرابری در شهرستانهای شرق و جنوب شرقی در مقایسه با دیگر نقاط بیشتر است. همچنین، 66 درصد از شهرستانهای مرزی دارای موازنۀ مهاجرتی منفی در دوره 1395-1390هستند. بر اساس مدل رگرسیون فضایی وزنی، 67 درصد از تغییرات متغیر خالص مهاجرت بهوسیله متغیرهای مستقل تبیین شده و همچنین بر اساس مقدار میانگین ارائهشده، عاملهای ساختار جمعیت و اقتصادی بیشترین اثرگذاری را بر خالص مهاجرت در شهرستانهای مرزی دارند. بنابراین، نابرابری در شهرستانهای مرزی یک عامل مهم در میزان خالص مهاجرت است و عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی، جمعیتی و محیطی اثر متفاوتی بر هر کدام از شهرستانها دارند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - تاثیر توزیع مجدد نسبی بر رشد اقتصادی
مرضیه اسفندیاری محدثه رحیمیتوزیع عادلانه درآمد از مهم ترین اهداف کلان اقتصادی کشورها محسوب می شود، نظریه پردازان اقتصادی در رابطه با تاثیر نابرابری درامد بر رشد اقتصادی دو دیدگاه متفاوت را ارائه می دهند، ومطالعات بسیاری در این رابطه صورت گرفته است که در برخی از مطالعات نابرابری درامد بر رشد ا أکثرتوزیع عادلانه درآمد از مهم ترین اهداف کلان اقتصادی کشورها محسوب می شود، نظریه پردازان اقتصادی در رابطه با تاثیر نابرابری درامد بر رشد اقتصادی دو دیدگاه متفاوت را ارائه می دهند، ومطالعات بسیاری در این رابطه صورت گرفته است که در برخی از مطالعات نابرابری درامد بر رشد اقتصادی تأثیر مثبت دارد ودر برخی دیگر اثر منفی میگذارد. در اکثر مطالعات موقعیت جامعه از منظر نابرابری درامدی با محاسبه ضریب جینی مشخص میشود. ضریب جینی بر مبنای درامد قبل از کسر مالیات و پرداخت اجباری است. از آنجا که مالیات ها به عنوان ابزاری برای بهبود وضعیت توزیع درآمد می باشند محاسبه ضریب جینی بر اساس درآمد پس از پرداخت های اجباری و مالیات ها می تواند امکان دسترسی به تصویر دقیق تری از توزیع درآمد جامعه و پیامدهای آن ایجاد کند. با توجه به تاثیر توزیع مجدد درامد بر نابرابری درامد، مطالعه حاضر به بررسی تاثیر توزیع مجدد نسبی بر رشد اقتصادی با بهره گیری از دادههای اقتصاد ایران در فاصله ی سال های1357 تا 1396 و با استفاده از تکنیک گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) میپردازد. نتایج حاصل از مطالعه نشان می دهد که توزیع مجدد نسبی تاثیر منفی ومعناداری بر رشد اقتصادی در فاصله ی سال های مورد بررسی دارد. بر اساس یافته های مطالعه با استفاده از شاخص توزیع مجدد نسبی، رابطه ی غیر مستقیم رشد اقتصادی ونابرابری تایید میشود. نتایج این مطالعه نشان می دهد که مالیات ها و پرداخت های انتقالی به عنوان ابزارهای توزیع درامد محرک رشد اقتصادی است. در حالی که بر اساس ضریب جینی متعارف، نابرابری درآمد منجر به افزایش رشد اقتصادی می شود.بنابراین ارائه سنجش مناسبی از نابرابری درامدی به درک صحیح تر و تدوین سیاست های کارامد در جهت برابری درآمد منتج می شود. تفاصيل المقالة