-
حرية الوصول المقاله
1 - تحلیل ظرفیت پدیدارشناسی رویکرد به خداوند در نوبه الثانیه و الثالثه کشفالاسرار
سید مهدی رحیمی نیره پاکمهر علی اکبر سام خانیانیپدیده های واحد برای هر شخص به شیوه ای متفاوت پدیدار می شوند و این پدیدارشدن مطابق است با موقعیت های پدیدارشناختی متفاوتی که هر کس برای دیدن آن چیز واحد اتخاذ می کند. به اعتقاد پدیدارشناسان، متعلّق شناسایی به خودی خود چیزی را آشکار نمی کنند؛ این انسان ها هستند که با نگاه أکثرپدیده های واحد برای هر شخص به شیوه ای متفاوت پدیدار می شوند و این پدیدارشدن مطابق است با موقعیت های پدیدارشناختی متفاوتی که هر کس برای دیدن آن چیز واحد اتخاذ می کند. به اعتقاد پدیدارشناسان، متعلّق شناسایی به خودی خود چیزی را آشکار نمی کنند؛ این انسان ها هستند که با نگاه به اشیا و طریقۀ ورود به روح جهان، آن را درمی یابند. «کانت» نیز گفته است که ما چیزها را نه آن چنان که فی نفسه هستند، بلکه آن چنان که بر ما مینمایند، درک می کنیم. ارتباط ما با جهان، با عین جهان نیست؛ بلکه با جهان است آنسان که بر ما می نمایند. نویسند ۀ «کشف الاسرار» نیز که با دو رویکرد شرعی و عرفانی به پدیده های موجود در آیات قرآن می نگرد، ناخودآگاه در هر یک از این دو حوزۀ فکری تحت تأثیر جهان بینی های پذیرفته شدۀ همان حوزه قرار گرفته و در واقع با قرار گرفتن در زاویه نگاه هر یک از رویکردهای شرعی یا عرفانی آیات و پدیده های منعکس شده در آنها در راستای دیدگاه های همان رویکرد تفسیر و تحلیل شده است. نمونه ای از این رویکردهای دوگانه، در نگرش نویسنده نسبت به خداوند مشاهده می شود. از این رو این مقاله بر آن است تا با بررسی صورتبندی گفتمانی میبدی در دو نوبت شرعی و عرفانی کشف الاسرار، دوگانگی رویکرد نویسنده نسبت به «خدا» را تحلیل کند و جهان بینی های مطابق با هر حوزۀ فکری (شرعی و عرفانی) در این اثر نسبت به این پدیده را تحلیل نماید. این مقاله که با روش توصیفی- تحلیلی به پیش رفته، به این نتیجه رسیده است که «میبدی» در نوبت های دوم و سوم کشف الاسرار از صورت-بندی های گفتمانی متفاوتی استفاده می کند تا متعلّق شناخت را متناسب با بافت هر یک از این دو گفتمان ارائه دهد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - تبیین رابطه وجودی خداوند با مخلوقات با بررسی و نقد ادله تشکیک در حکمت صدرایی
احمد سعیدی یاسر حسینپور مهدی ایمانی مقدمصدرالمتألهین متناسب با نگاه اصالت وجودی خود، تشکیک در مراتب وجود را بنا نهاد و آن را تشکیک خاصی نامید، اما در این که منظور او از تشکیک در وجود چه بوده، تفاسیر مختلفی ارائه شده است. برخی وحدت تشکیکی وجود را یک آموزه متوسط از حکمت متعالیه برای نزدیک کردن ذهن متعلمان فلسفه أکثرصدرالمتألهین متناسب با نگاه اصالت وجودی خود، تشکیک در مراتب وجود را بنا نهاد و آن را تشکیک خاصی نامید، اما در این که منظور او از تشکیک در وجود چه بوده، تفاسیر مختلفی ارائه شده است. برخی وحدت تشکیکی وجود را یک آموزه متوسط از حکمت متعالیه برای نزدیک کردن ذهن متعلمان فلسفه به سوی رأی نهایی ملاصدرا(ره) یعنی وحدت شخصی وجود دانستهاند. برخی دیگر تشکیک وجود را نسخة فلسفی و تفسیر صحیح از وحدت شهود عارفان دانستهاند.اما برخی معتقدند که وحدت وجود عرفانی به معنای موجودیتِ همه موجودات به عین وجود واجبتعالی است و تشکیک صدرایی نیز دقیقا به همین معناست. بر این اساس، تشکیک بدان معناست که تنها یک وجودِ بسیط و اطلاقی محقق است و کثرات بهرغم موجود بودن، وجودی غیر از آن وجود بسیط و مطلق و واحد ندارند. به عبارت دیگر، به اعتقاد طرفداران این تفسیر، صدرالمتألهین(ره) در صدد اثبات موجودیت همة وجودات به وجود خداوند، و یا به بیان دیگر، اثبات وجود بودن وجود خداوند برای همة موجودات بوده است.در این مقاله، تفسیر اخیر را دیدگاه نهایی ملاصدرا فرض کرده و با این اصل موضوع، برخی ادلة او را برای اثبات این تفسیر، تقریر و بررسی نمودهایم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - بررسی دیدگاه کانت و غزالی در اثبات وجود خداوند
فریده حکیمی مهدی دهباشیکانت در نقد عقل نظری خود معتقد است که کلیه براهین اثبات وجود خداوند مبنی بر برهان وجودی است یعنی برهانی که نفی آن ناممکن است. او نقدهای بسیاری بر این برهان روا میدارد، از این رو به بیان برهان در قالب برهان فطرت رو میآورد. فطرت از نگاه کانت در واقع به معنای نوعی استعدا أکثرکانت در نقد عقل نظری خود معتقد است که کلیه براهین اثبات وجود خداوند مبنی بر برهان وجودی است یعنی برهانی که نفی آن ناممکن است. او نقدهای بسیاری بر این برهان روا میدارد، از این رو به بیان برهان در قالب برهان فطرت رو میآورد. فطرت از نگاه کانت در واقع به معنای نوعی استعداد است که فرد کسب میکند. بنابراین کانت فطرت را به عنوان راه جایگزینی برای اثبات وجود خداوند به کار میبرد. غزالی نیز پس از بیان برهان حدوث، در دور دوم حیات خویش به بحث فطرت رو میآورد و فطرت را در معانی مختلفی مانند غریزه و عقل به کار میبرد. او همچنین فطرت را امری نمیداند که از طریق استدلال منطقی به دست آید بلکه به باور او، باور به وجود خداوند از ابتدای خلقت در فطرت ماست. در حالی که کانت معتقد است ما باور به وجود خداوند را در طی حیات خویش کسب میکنیم نه این که از روز اول این باور در قالب تصورات در ما وجود داشته باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - تأملي معناشناختي در توصيف خداوند به عقل بسيط در حکمت سينوي (با نگاهي به سه تفسير متفاوت از فخررازي، ميرداماد و ملاصدرا)
سیدمحمد انتظامابنسينا از خداوند به عقل بسيط تعبير کرده است. معناي مورد نظر او از عقل بسيط، از سوي فخررازي، ميرداماد و ملاصدرا به سهگونة متفاوت تفسير شده است. فخررازي عقل بسيط را از نظر ابنسينا ناظر به دفعي و غيرزماني بودن علم حصولي و تفصيلي خداوند به موجودات پيش از ايجاد آنها دانس أکثرابنسينا از خداوند به عقل بسيط تعبير کرده است. معناي مورد نظر او از عقل بسيط، از سوي فخررازي، ميرداماد و ملاصدرا به سهگونة متفاوت تفسير شده است. فخررازي عقل بسيط را از نظر ابنسينا ناظر به دفعي و غيرزماني بودن علم حصولي و تفصيلي خداوند به موجودات پيش از ايجاد آنها دانسته است. ميرداماد معتقد است منظور ابنسينا از عقل بسيط، علم خداوند به موجودات در مرتبة ذات است که عين ذات ميباشد. او اين علم را در مقابل علم حضوري خداوند به موجودات خارجي دانسته و نسبت علم حصولي به ابنسينا را از لغزشهاي شيخاشراق ميداند. ملاصدرا بر اين باور است که منظور ابنسينا از عقل بسيط، علم اجمالي در مقابل علم تفصيلي حصولي است. در اين نوشتار هر يک از تفسيرهاي سهگانه همراه با مستنداتشان باختصار بررسي شده و در پايان، ترکيبي از تفسير ملاصدرا و فخررازي به اثبات رسيده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - بررسی دیدگاه ابنبرّجان دربارۀ «حقمخلوقبه»
حامد نظرپوريكي از اصطلاحات عرفاني كه در بحث تجليات خداوند مطرح ميشود، «حقمخلوقبه» است. ابنعربي منشأ اين اصطلاح را آثار ابنبرّجان ميداند ولي توضيحي دربارة ديدگاه او نميدهد. ابنبرّجان يكي از عارفان و مفسران اندلسي است كه ديدگاههاي خود در مورد «الحقالمخلوق به السماوات و الارض» أکثريكي از اصطلاحات عرفاني كه در بحث تجليات خداوند مطرح ميشود، «حقمخلوقبه» است. ابنعربي منشأ اين اصطلاح را آثار ابنبرّجان ميداند ولي توضيحي دربارة ديدگاه او نميدهد. ابنبرّجان يكي از عارفان و مفسران اندلسي است كه ديدگاههاي خود در مورد «الحقالمخلوق به السماوات و الارض» را در شرح اسماءاللهالحسني، تنبيهالافهام و ايضاحالحكمه بيان كرده است. هدف نوشتار حاضر بررسي اصطلاح حقمخلوقبه از ديدگاه ابنبرّجان است و روش آن، اسنادي و توصيفي ـ تحليلي است. يافتهها نشان ميدهد كه منشأ الهام ابنبرّجان براي وضع اين اصطلاح، قرآن است. از ديدگاه وي هدف اصليِ دعوت قرآن به تفكر در مورد آيات الهي، رسيدن به حقمخلوقبه است. او ايمان به حقمخلوقبه را بر هر مؤمني واجب ميداند. از نظر ابنبرّجان، حقمخلوقبه تجلي و ظهور خداوند است. حقمخلوقبه، واحد، جامع همة تجليات خداوند در دنيا، آخرت، برزخ، وجود انسان و آيات قرآن و همچنين منشأ مخلوقات و عامل بقاي آنهاست. همة مخلوقات آيات و نشانههاي حقمخلوقبه هستند و حقمخلوقبه نيز آية خداوند است. بعقيدة ابنبرّجان حقمخلوقبه طريق رسيدن به خداوند است كه با علم و عمل طي ميشود و همان صراط مستقيم و دين قيّم است. او روش شناخت حقمخلوقبه را تفكر و تأمل در آيات الهي بهمراه ايمان و تقوا قلمداد ميكند. مهمترين نتايج معرفت حقمخلوقبه عبارتند از: شهود خداوند، شناخت موجودات بهشتي، حكمت و عمل به دستورات الهي. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - بررسی مقایسهیی دیدگاه ملاصدرا و ویلیام کرایگ درباره حدوث زمانی عالم
منيره سيدمظهري علیرضا اسماعیلیيكي از عميقترين مباحث هستيشناسي كه از ديرباز معركه آراء انديشمندان و فلاسفه بوده، مسئلة حدوث يا قدم عالم است. در سنت اسلامي، ملاصدرا كوشش نموده با طرح نظرية حركت جوهري، حدوث تجددي عالم ماده را بنحوي بتصوير بكشد كه ضمن برخورداري از انسجام، با هيچيك از آموزههاي ديني در أکثريكي از عميقترين مباحث هستيشناسي كه از ديرباز معركه آراء انديشمندان و فلاسفه بوده، مسئلة حدوث يا قدم عالم است. در سنت اسلامي، ملاصدرا كوشش نموده با طرح نظرية حركت جوهري، حدوث تجددي عالم ماده را بنحوي بتصوير بكشد كه ضمن برخورداري از انسجام، با هيچيك از آموزههاي ديني در تعارض نباشد. بر اساس ديدگاه وي، تجدد عين هستي موجودات است و هر نوشدني، حدوثي مستقل است كه در بستر زمان، بيوقفه در ذات موجودات بوقوع ميپيوندد. سلسلة حوادث بدليل عدم انقطاع فيض، به نقطة معيني نميرسد؛ بدين ترتيب، همة اجزاء عالم، حادث زمانيند. در نتيجه عالم كه بعنوان يك كل اعتباري، وجودي جداگانه از حوادث ندارد نيز حادث زماني خواهد بود. ويليام كريگ، متفكر ديندار مسيحي، در فضاي فكري معاصر غرب، نيز برهان كيهانشناختي كلامي خود را بر مبناي رويكرد جديدي از حدوث زماني عالم ارائه كرده است. او معتقد است عالم با همة اجزائش، از جمله زمان، در لحظهيي خاص، با ارادة آزاد الهي، از عدم خلق شده و از آن پس، خداوند كه قبل از آغاز خلقت در موقعيتي فرازماني قرار داشت، بدليل نسبت واقعي خود با حوادث زماني، در معرض زمان قرار گرفته است. مسئلة اصلي پژوهش حاضر اينست كه كارآمدي تقرير ملاصدرا از حدوث زماني عالم را در مقايسه با تلقي جديد كريگ، نشان دهد. رهيافتهاي بدست آمده از مقايسة اين دو ديدگاه نشان ميدهد كه كوشش كريگ براي ارائة اين رويكرد جديد، گرچه در جاي خود درخور توجه است اما در مقايسه با ديدگاه ملاصدرا نهتنها داراي انسجام لازم نيست بلكه آشكارا با مبناييترين آموزههاي ديني ـ از جمله عدم اتصاف ذات خداوند به تغيير، ازليت خداوند، معيت قيومية خداوند با مخلوقات و دوام فيض ـ تعارض دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - اعيان ثابته و جايگاه آن در علم پيشين الهي از ديدگاه ابنعربي و ملاصدرا
امیرحسین کیانی زهره حسینی خامنهای«اعيان ثابته» يكي از مهمترين اركان هستيشناسي ابنعربي است و پذيرش آن تأثير بسزايي در نوع نگاه به مسئلة علم خداوند دارد. «علم خداوند قبل از خلقت موجودات»، چالش مهمي است كه دستگاههاي معرفتي كلامي، فلسفي و عرفاني هركدام بنوبة خود تلاش كردهاند كه آن را تشريح و تبيين نماي أکثر«اعيان ثابته» يكي از مهمترين اركان هستيشناسي ابنعربي است و پذيرش آن تأثير بسزايي در نوع نگاه به مسئلة علم خداوند دارد. «علم خداوند قبل از خلقت موجودات»، چالش مهمي است كه دستگاههاي معرفتي كلامي، فلسفي و عرفاني هركدام بنوبة خود تلاش كردهاند كه آن را تشريح و تبيين نمايند. معتزله و ابنعربي با قبول ثابتات ازليه، سعي كردهاند اين نزاع را پاسخ دهند. ديدگاه ابنعربي مخالفاني ميان فلاسفه دارد و يكي از آنها ملاصدراست كه در آثارش به ساختار اعيان ثابته بسيار تاخته است. اما با بررسي بيشتر و نگاه تطبيقي به اين پاسخ ميرسيم كه ملاصدرا با طرح نگاهي نو به مسئلة اعيان ثابته و بيان تقريري جديد از نگاه ابنعربي، تلاش ميكند مواردي را كه با دستگاه فلسفيش در تعارض است، حل كند. اين تحقيق با اشاره به نكات مطرح شده، اثبات ميكند كه ملاصدرا ديدگاه ابنعربي در مورد اعيان ثابته را پذيرفته و ميان نگاه ابنعربي و قول به ثبوت معدومات ـكه ديدگاه معتزله استـ تفاوت قائل است و نگاه اول را مطابق با كشفيات و مشاهدات خويش ميداند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - بررسي انتقادي رهيافت عقلگرايانه فخر رازي در خداشناسي
غلامحسين گراميراههاي نيل به خداشناسي به چهار رهيافت كلي عقلگرايي، نقلگرايي، تجربهگرايي و شهودگرايي قابل تقسيم است. فخر رازي از متفكران اشعري است که به رهيافت عقلگرايي در خداشناسي اعتقاد دارد و تنها راه معرفت الله را استدلال و برهان ميداند. بر همين اساس وي معتقد است شناختي كه ب أکثرراههاي نيل به خداشناسي به چهار رهيافت كلي عقلگرايي، نقلگرايي، تجربهگرايي و شهودگرايي قابل تقسيم است. فخر رازي از متفكران اشعري است که به رهيافت عقلگرايي در خداشناسي اعتقاد دارد و تنها راه معرفت الله را استدلال و برهان ميداند. بر همين اساس وي معتقد است شناختي كه براي ما نسبت به خداوند متعال حاصل ميشود معرفتي كلي و نامتعين است. رهیافت عقل گرایانه فخررازی از سه جهت قابل نقد است. مهمترين اشکالی كه بر چنين رهيافتي وارد است حصر روششناختي و ناديده گرفتن علم حضوري و رهيافت شهودي به عنوان با ارزشترين مسير براي نيل به معرفت الله است. امتناع از پذيرش سرشت مشترك انسانها و به تبع آن نفي خداشناسي فطري مشكل ديگر رهيافت عقلگرايانه فخر رازي است. پذيرش امكان رؤيت خداوند توسط انسان و ارائه ادله متعدد قرآني براي اثبات آن از سوي فخر رازي كه در واقع موجب معرفتي شخصي ميگردد از چالشهاي مهم پيشروي وي است كه موجب تعارض دروني مواضع خداشناسانه اوست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - بدعهدی توأم با ناسپاسی انسان نسبت به خداوند در قرآن کریم
عذرا اشراق جهرمی علیرضا مختاری صفدر شاکروفای به عهد، از شاخصه های مهم اخلاقی است و بربهبود کلیۀ امور جوامع انسانی تأثیرمیگذارد برخلاف پیمانشکنی که اساس سامان های خانوادگی، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی جوامع را درهم می ریزد. شکر گزاری نیزازجمله سجایای اخلاقی برجسته و شاخصۀ انسان تربیت یافته است. قرآن کریم و ا أکثروفای به عهد، از شاخصه های مهم اخلاقی است و بربهبود کلیۀ امور جوامع انسانی تأثیرمیگذارد برخلاف پیمانشکنی که اساس سامان های خانوادگی، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی جوامع را درهم می ریزد. شکر گزاری نیزازجمله سجایای اخلاقی برجسته و شاخصۀ انسان تربیت یافته است. قرآن کریم و احادیث معصومین با نگاهی ویژه به موضوع وفای به عهد و شکر پرداخته و مکرر هر دو را مورد سفارش قرار دادهاند. اما انسان تربیت نیافته، نهتنها در ارتباط با دیگر انسان-ها، بلکه دررابطه با خالق خویش نیز طریق بدعهدی و ناسپاسی را پیشمی گیرد. قرآن کریم با ذکر عملکرد اقوام و ملل پیشین، بدعهدی و ناسپاسی آن ها را مورد نکوهش قرار داده و عواقب سوء آنان را گوشزد نموده است، از جملۀ آن عواقب، نابودی دارایی ها، بیماری اخلاقی نفاق، سلب توفیقات معنوی، هلاکت دنیوی و دوزخی شدن را می توان نام برد و هر یک از این ها می تواند به تنهایی انگیزه ای کافی برای پرداختن به موضوع مقالۀ حاضر باشد. حاصل فرایند بررسی عوامل، موارد وعواقب بدعهدی و ناسپاسی، دستیابی به این نتیجه است که از منظر قرآن کریم راه پیشگیری از این دو مؤلفۀ ناپسند اخلاقی، تکیه بر دو محور اصلی همۀ فضایل اخلاقی یعنی نماز و صبر همراه با عمل صالح است. با استفاده از تفاسیرعلمای تفسیر و کتب اخلاقی دانشمندان علم اخلاق، یاد مدام خداوند،غافل نبودن از مرگ، خوف از عقوبت اعمال و تزکیۀ نفس را می توان در راستای این دو راهکار قرارداد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - کاربرد منطق در کشف برهان صدیقین (با تقریر صدرالمتألهین) از آیۀ 53 سورۀ فصلت
احمد ملکی<p>برهان صدیقین درصدد است بدون وساطت مخلوقات، وجود حق ـ‌تبارک و تعالی‌ـ را اثبات نماید. این منهج را فارابی طرح کرده و ابن‌سینا با تقریر برهان «امکان و وجوب»، بر آن جامه تحقق پوشاند. صدرالمتألهین به «صدیقین بودن» به تقریر ابن‌س أکثر<p>برهان صدیقین درصدد است بدون وساطت مخلوقات، وجود حق ـ‌تبارک و تعالی‌ـ را اثبات نماید. این منهج را فارابی طرح کرده و ابن‌سینا با تقریر برهان «امکان و وجوب»، بر آن جامه تحقق پوشاند. صدرالمتألهین به «صدیقین بودن» به تقریر ابن‌سینا معترض شده و خود او برهانی مبتنی بر روش مذکور ارائه کرده است. حال پرسش اینست آیا با توجه به ضوابط منطقی، میتوان این برهان ـ‌که نتیجۀ تلاشهای بزرگان فلاسفۀ اسلامی، از فارابی تا ملاصدراست‌ـ را از قرآن‌کریم استنباط نمود و ادعا کرد قرآن این حقیقت را چندین قرن قبل از فارابی، بوعلی و صدرالمتألهین، بیان نموده است؟ این پژوهش با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی و با کاربرد قواعد علم منطق، برهان مزبور را از آیۀ 53 سورۀ فصلت کشف و استنباط کرده و با تبیین هر کدام از صغرا و کبرای برهان، نشان داده است که چگونه میتوان هر یک را از آیۀ مذکور استنباط نمود. بثمر نشاندن این تحقیق، اولاً، نمونه‌یی از عقلانی بودن مفاهیم قرآن، ثانیاً، جلوه‌یی از تفکیک‌ناپذیری قرآن و برهان بصورت عینی و مصداقی، و ثالثاً، جنبه‌یی از اعجاز علمی این کتاب آسمانی است.</p> تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - سنجش تقابل نظریۀ شیخاشراق و معتزله درباب ارادۀ خداوند
مصطفی اسفندیاری محمدمهدی سلامی رسول پاداشپور<p>صفت اراده ازجمله صفات و کمالات خداوند است که درک صحیح از آن مانند سایر صفات، سبب کمال عالم میگردد. اگرچه عموم متفکران مسلمان، این صفت را برای خداوند قائل هستند، اما کیفیت و نحوۀ اتصاف خداوند به این صفت، همواره محل تضارب آراء بوده است. اکثر متکلمان معتزله صفات ثبوتی خ أکثر<p>صفت اراده ازجمله صفات و کمالات خداوند است که درک صحیح از آن مانند سایر صفات، سبب کمال عالم میگردد. اگرچه عموم متفکران مسلمان، این صفت را برای خداوند قائل هستند، اما کیفیت و نحوۀ اتصاف خداوند به این صفت، همواره محل تضارب آراء بوده است. اکثر متکلمان معتزله صفات ثبوتی خداوند، ازجمله اراده، را از ذات سلب نموده و آن را امری زائد بر ذات دانسته‌ و میگویند ذات الهی نائب مناب صفات است. در میان حکمای پیش از شیخ‌اشراق، برخی اراده را علم به نظام احسن میدانند و برخی برای تبیین معنایش، آن را به صفت علم ارجاع داده‏اند؛ درنتیجه، این‌دو صفت بلحاظ مفهوم و مصداق، متحدند. در مورد شیخ‌اشراق، بعضی او را منکر اراده دانسته‌اند، درحالیکه با بررسی مبانی نظام‌وارۀ فکری و فلسفی وی، روشن میشود که نه‌تنها چنین نسبتی قابل پذیرش نیست، بلکه خلاف آن اثبات میگردد. ازجملۀ این مبانی میتوان به فیاضیت نورالانوار، عینیت صفات الهی با ذات، کل‌الکمال بودن نورالانوار اشاره نمود که طبق آنها، همۀ کمالات موجود در مراتب مادون، بنحو اَتم و اَشرف، در مرتبۀ اعلی وجود دارد. صفت اراده نیز ازجمله کمالات وجودی است که اثبات آن، سبب شرافت و علوّ میگردد و نفی آن، نفی کمال است. بنابرین، با توجه به روح کلی حاکم بر فلسفۀ سهروردی، ضرورتاً میبایست انتساب صفت اراده به باری‌تعالی را پذیرفته باشد. دربارۀ شمول صفت اراده نیز معتزله، انسان را مشمول ارادۀ واجب نمیدانند، حال آنکه شیخ‌اشراق، ازآنرو که نورالانوار را حقیقتی محیط معرفی میکند، صفات او را نیز شامل همۀ موجودات، ازجمله انسان، میداند.</p> تفاصيل المقالة