• فهرس المقالات افغانستان

      • حرية الوصول المقاله

        1 - تحلیل ژئوپولیتیکی چشم انداز آمایش سرزمین در کشور افغانستان و ارائه مدل راهبردی
        عتیق الله قمری کیومرث  یزدان پناه درو زهرا پیشگاهی فرد حسین حاتمی نژاد
        در ساختار اقتصاد سیاسی جهان برخی کشورها توسعه یافته و برخی در حال توسعه می باشند. برخی از کشورها نیز به دلیل شکنندگی ژئوپولیتیکی و تهدیدات و بحران های داخلی و محیط خارجی نه تنها توسعه نیافته اند بلکه در مسیر توسعه نیز در حال حرکت نیستند. افغانستان نیز در حال حاضر جزء کش أکثر
        در ساختار اقتصاد سیاسی جهان برخی کشورها توسعه یافته و برخی در حال توسعه می باشند. برخی از کشورها نیز به دلیل شکنندگی ژئوپولیتیکی و تهدیدات و بحران های داخلی و محیط خارجی نه تنها توسعه نیافته اند بلکه در مسیر توسعه نیز در حال حرکت نیستند. افغانستان نیز در حال حاضر جزء کشورهای بحرانی و توسعه نیافته جهان محسوب می گردد که هیچ چشم انداز مشخصی برای حرکت در جهت توسعه ندارد؛ نه در سطح نظریه پایه توسعه، نه راهبردهای مشخص و منسجم توسعه و نه هیچگونه سند عملیاتی با ضمانت اجرا. این مشکلات افغانستان ریشه در مسائل جغرافیایی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی داخلی و خارجیدارد. بنابراین برنامه ریزی جهت توسعه سرزمینی این کشور نیز در گرو حل و چاره اندیشی مسائل مذکور است. برنامه-ریزی راهبردی با چهارچوب و ملاحظات سیاسی و امنیتی می تواند سبب کاهش تهدیدات امنیتی و چالش های سیاسی و در نتیجه توسعه سرزمینی گردد. بنابراین در این مقاله سعی شده است تا عوامل داخلی و خارجی اثرگذار بر آمایش سرزمینی در کشور افغانستان از منظر ژئوپولیتیکی مورد تحلیل قرار گیرد. در این راستا دو سوال قابل طرح است که: 1) قوت ها، ضعف ها، فرصت ها، تهدیدهای ژیوپولیتیکی کشور افغانستان در راستای آمایش سرزمینی این کشور کدامند؟ 2) براساس عوامل ژیوپولیتیک داخلی و خارجی چگونه می توان چشم انداز آمایش سرزمین در کشور افغانستان را ترسیم نمود؟ این مقاله به شیوهای توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است و داده های مورد نیاز نیز به شیوۀ کتابخانه ای، اسنادی و بهره گیری از پایگاهها و سایتهای معتبر اینترنتی گردآوری شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - امنیت زیست‌محیطی و امنیت ملی ایران در بستر تحولات هیدروپلیتیک مرزی مطالعه موردی: هریرود
        حسن  کامران دستجردی احسان یاری مرضیه عابدی
        از مهم ترین موضوعات زیست‌محیطی مطرح در برهه کنونی، بحران آب و چالش های امنیتی ناشی از آن است. آب سر منشاء تولید، تلاش و تمدن است و حیات و ممات انسان به بود و نبود آن وابسته است. در شرایطی که کشمکش بر سر منابع آب به‌طور فزاینده موجب تشنج در روابط بین دولت‌هاست، توجه روزا أکثر
        از مهم ترین موضوعات زیست‌محیطی مطرح در برهه کنونی، بحران آب و چالش های امنیتی ناشی از آن است. آب سر منشاء تولید، تلاش و تمدن است و حیات و ممات انسان به بود و نبود آن وابسته است. در شرایطی که کشمکش بر سر منابع آب به‌طور فزاینده موجب تشنج در روابط بین دولت‌هاست، توجه روزافزون به مباحث رودخانه هاي مرزي، اهميت فزاينده اي پيدا می كند و ما شاهد فزونی مشاجرات هیدروپلیتیک میان‌ کشورها هستیم. ایران نیز به‌واسطه داشتن رودهای مرزی مشترک از این قاعده مستثنی نیست. در این میان رودخانه هریرود ازجمله رودهای مشترک ایران، افغانستان و ترکمنستان است که از افغانستان سرچشمه می گیرد. این رود مهم ترین منبع تأمین‌کننده آب منطقه شمال شرق کشور است. از آنجا که دسترسی پایدار به منابع آبی به عنوان سرمایه ای ملی، تحت تاثیر مولفه های متعددی همچون شرایط جغرافیایی، اقلیم و آب و هوا، شرایط زمین شناختی و توپوگرافی، طرح های توسعه و طرح های فنی مدیریت و انتقال منابع آب، مسائل سیاسی اجتماعی و فرهنگ استفاده از آب، نوع معیشت و اقتصاد، سیاست های ملی و کلان دولتها و ... است، لذا مستلزم داشتن نگاهی جامع، سیستمی و میان رشته ای است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با تاکید بر مسائل جغرافیایی و سیاسی و با استفاده از چارچوب نظری مکتب کپنهاگ که مهم‌ترین و جامع ترین کار علمی را در تعریف و تبیین مفهوم امنیت به‌مثابه یک موضوع بین‌رشته‌ای و فراگیر ارائه داده است، در پی پاسخ به این سوال است که آیا تحولات هیدروپلیتیک مرزی و بهره برداری از سد سلما در افغانستان، می تواند چالشی برای امنیت زیست‌محیطی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران باشد؟ و در صورت ایجاد چالش، رویکردها و راهکارهای مدیریت مطلوب آن چیست؟ یافته های حاصل از تحقیق حاکی از آن است که با توجه به موقعیت بالادستی سد سلما با در نظر گرفتن فاکتور فصلی بودن آب هریرود، می تواند موضوع امنیت زیست‌محیطی باشد و از منظر امنیت ملی، با توجه به چشم‌انداز وابستگي شهرهاي بزرگ منطقه شمال شرقي کشور به منابع آب این رود و بالا بودن ریسک امنیت آبی کشور، می تواند چالش زا باشد. در جهت مدیریت مطلوب چالش مذکور، داشتن نگاه سیستمی، در قالب رویکردهای حقوقی، اقتصادی و سیاسی ضروری می باشد و به طور خاص غیرامنیتی ساختن آن در سیاست های اعلامی و امنیتی دانستن آن در سیاست های اعمالی ضروری است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - هیدروپلیتیک هیرمند و بازتاب های فضایی آن در روابط ایران و افغانستان
        مهدی کریمی هادی  سیفی فرزاد قاسم  اصولی اودلو مجتبی شعیبی
        آب منشا حیات بر روی کره زمین است که امکان یافتن جایگزینی آن وجود ندارد، همینطور انتقال و شیرین کردن آب هزینه های زیاد دارد. با افزایش تقاضا برای منابع آب و آلوده شدن آب های سطحی و زیرزمینی در بسیاری از مناطق جهان، آب تبدیل به عاملی برجسته در روابط سیاسی بین کشورها شده و أکثر
        آب منشا حیات بر روی کره زمین است که امکان یافتن جایگزینی آن وجود ندارد، همینطور انتقال و شیرین کردن آب هزینه های زیاد دارد. با افزایش تقاضا برای منابع آب و آلوده شدن آب های سطحی و زیرزمینی در بسیاری از مناطق جهان، آب تبدیل به عاملی برجسته در روابط سیاسی بین کشورها شده و احتمال وقوع منازعه و درگیری بر سر آن تشدید می گردد، به گونه ای که روابط دو کشور را در زمینه های مختلف متاثر می کند. عدم تطابق مرزهای سیاسی با مرزهای طبیعی و حوضه های آبریز رودخانه ها موجب شده است که امروزه بیش از 40 درصد از جمعیت جهان در مناطقی زندگی کنند که حوضه های آبریز آن ها بین دو یا چند کشور مشترک است. با توجه به روند افزایشی مصرف آب در بخش های فرادست رودخانه ها و منابع آبی، مشاجرات هیدروپلیتیک میان جوامع و ملت های ساکن در فرادست و فرودست نیز در حال افزایش است. رودخانه هیرمند علاوه بر کاهش بارندگی و خشکسالی، بوسیله ی سدهای احداث شده، آب ورودی به کشور ایران به شدت کاهش پیدا کرده است؛ و اثرات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و سیاسی(درسطح داخلی و بین المللی) بر جای گذاشته است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی در پی بررسی تبعات مناقشه بر سر آب در منطقه سیستان و بازتاب های فضایی این مناقشات می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مهمترین بازتاب های هیدروپلیتیک هیرمند، در بحران آب در منطقه سیستان و متاثر ساختن روابط دو کشور ایران و افغانستان انعکاس دارد همینطور در داخل کشور ایران بازتاب های فضایی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی داشته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - کارکرد های ادبیات کودک افغانستان در ایران (مورد مطالعه: آثار نویسندگان افغانستانی ساکن در ایران)
        معصومه  موسویان
        کشور ایران در همسایگی افغانستان، بیشترین مهاجر افغان را نسبت به دیگر کشور های جهان دارد. کودکان مهاجرافغان در ایران با مسائل مختلفی روبرو هستند. تعدادی شاعر و نویسنده افغان در ایران اقدام به تولید و نشر ادبیات کودک برای کودکان مهاجر هموطن خود در ایران کرده اند. پژوهش حا أکثر
        کشور ایران در همسایگی افغانستان، بیشترین مهاجر افغان را نسبت به دیگر کشور های جهان دارد. کودکان مهاجرافغان در ایران با مسائل مختلفی روبرو هستند. تعدادی شاعر و نویسنده افغان در ایران اقدام به تولید و نشر ادبیات کودک برای کودکان مهاجر هموطن خود در ایران کرده اند. پژوهش حاضربه میزان تطابق نیازها و مسائل کودکان مهاجر افغان ساکن در ایران با ادبیات کودک تولید شده توسط نویسندگان و شاعران افغان ساکن ایران می پردازد. برای رسیدن به این هدف در وهله اول با استفاده از روش تحقیق کیفی، راهبرد پژوهشی مطالعه موردی جمعی و مصاحبه به عنوان تکنیک گردآوری اطلاعات، مهم‌ترین نیازهای کودکان مهاجر افغان شناسایی گردید. نمونه‌گیری به شیوه هدفمند بوده و چهارنفر از فعال‌ترین شاعران و نویسندگان افغان که دارای بیشترین متون منتشر شده در این زمینه بودند، مصاحبه شدند. در مرحله بعد به ادبیات تولید شده توسط نویسندگان که در حوزه کودک مشغول فعالیت بوده و هستند، مراجعه و با تکنیک تحلیل محتوای کیفی موضوعات مهم و موردتوجه این آثارشناسایی گردید. نتایج نشان می‌دهد مضامین دینی و پرداختن به مفاهیم اخلاقی بیشترین موضوعاتی است که در این ادبیات (داستان ها و شعر ها) آمده اند. در حالی که آموزش، امنیت، بهداشت و وضعیت معیشت از مهمترین نیازهای کودکان مهاجر افغان در ایران است. مقایسه ادبیات تولید شده برای کودک مهاجر افغان با نیازهای شناسایی شده در مطالعه کیفی میدانی، بیانگر این نکته است که میان آثار تولید شده و نیازهای کودکان شکاف آشکاری وجود دارد. لذا فلسفه وجود تولید این ادبیات و کارکرد واقعی آن مورد تردید است و با هدف مورد نظر تولید کنند گان آن(شاعران و نویسندگان افغان) مغایرت وجود دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - بررسی مبانی حقوقی رفع تبعیض و خشونت نسبت به زنان با نگاهی به ﺗﻌﻬﺪات دوﻟﺖ اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن
        مژگان مشفقی پیمان  بلوری سلمان  ولیزاده
        خشونت به عنوان یک معضل جدی و جهانی حقوق بشری، علیه زنان در حال انجام است. اما این معضل در کشورهای توسعه نیافته همچون افغانستان رواج بیشتری داشته و به اشکال مختلف و به طور گسترده علیه زنان در خانواده، محل کار و اجتماع اعمال می‌گردد. با این حال در این کشور در راستای حمایت أکثر
        خشونت به عنوان یک معضل جدی و جهانی حقوق بشری، علیه زنان در حال انجام است. اما این معضل در کشورهای توسعه نیافته همچون افغانستان رواج بیشتری داشته و به اشکال مختلف و به طور گسترده علیه زنان در خانواده، محل کار و اجتماع اعمال می‌گردد. با این حال در این کشور در راستای حمایت حقوقی از زنان تا کنون اقداماتی چون؛ گنجاندن مواد حمایت کننده از زنان در برابر خشونت‌های اعمال‌شده علیه آنان در قانون اساسی، تصویب قوانین متعدد حمایتی از زنان و تصویب بیشترکنوانسیون‌های حقوق بشری و .... انجام گرفته است. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی سعی در بررسی مبانی حقوقی رفع تبعیض و خشونت نسبت به زنان با نگاهی به ﺗﻌﻬﺪات دوﻟﺖ اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - تحلیل‌گفتمان‌انتقادی‌مسألۀ‌صلح‌درتعلیم‌وتربیت‌افغانستان‌مبتنی‌برسند‌قانون‌اساسی‌دورۀ‌جمهوری‌اسلامی
        علی شاه  فایق رمضان برخورداری علیرضا محمودنیا
        در این پژوهش، «مسألۀ صلح در تعلیم‌وتربیت افغانستان، مبتنی بر سند قانون‌اساسی این کشور در دورۀ جمهوری‌اسلامی» مورد تحلیل قرار گرفته است. اما از آن جهت که کاربرد زبان دارای پیچیدگی‌های مختلف است و پیوندی با عرصه‌های بیرون از خود دارد، روش این پژوهش، تحلیل گفتمان‌انتقادی ب أکثر
        در این پژوهش، «مسألۀ صلح در تعلیم‌وتربیت افغانستان، مبتنی بر سند قانون‌اساسی این کشور در دورۀ جمهوری‌اسلامی» مورد تحلیل قرار گرفته است. اما از آن جهت که کاربرد زبان دارای پیچیدگی‌های مختلف است و پیوندی با عرصه‌های بیرون از خود دارد، روش این پژوهش، تحلیل گفتمان‌انتقادی با رویکرد فرکلاف را به کمک رویکرد لاکلا و موف است. منبع اصلی این تحلیل، چنان‌که در عنوان ذکر شده است، سند قانون‌اساسی افغانستان در دورۀ جمهوری‌اسلامی است. در عین‌حال از اسناد و متون معتبر دیگر نیز برای توسعه و تعمیق تحلیل استفاده شده است. نتیجۀ به‌دست آمده از این تحلیل نشان می‌دهد که سند قانون‌اساسی، دارای گفتمان یگانه نیست؛ بلکه گفتمان‌های مختلفی را بدون داشتن محوریت و دال مرکزی مشخصی، در قالب یک نظم گفتمانی در درون خود جای داده است. مهم‌ترین گفتمان‌های شناسایی شده در این سند، گفتمان «اسلام‌گرایی»، «دموکراسی»، «نژاد‌گرایی» و «ملی‌گرایی» است که حول دال‌های اصلی «اسلام»، «مردم»، «قوم» و «ملت» شکل گرفته‌اند. این تعدد گفتمانی، سبب می‌شود که برساخت هویتی صلح در این سند، مرکب از دال‌های متنوع و مفاهیم متعدد و غیرمنسجم باشد که به‌دلیل تخاصم گفتمانی دال‌ها و سازه‌های یاد شده، برساخت صلح و در نتیجه آموزش صلح محقق نشود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - رویکرد دینی دارالعلوم دیوبند در افغانستان
        راضیه   بیک خراسانی سینا فروزش جواد   هروی
        <p>رویکرد&zwnj; دارالعلوم دیوبند بر می&zwnj;گردد به اندیشه&zwnj;ای دینی سه شخصیت: شاه ولی &zwnj;الله دهلوی، شاه عبدالعزیز دهلوی و سید احمد باریلی. نام این دارالعلوم از شهر دیوبند گرفته شده و در 3۰ می ۱۸۶۷، توسط مولانا محمد قاسم نانوتوی و رشید احمد گنگوهی در ناحیه سهارنپ أکثر
        <p>رویکرد&zwnj; دارالعلوم دیوبند بر می&zwnj;گردد به اندیشه&zwnj;ای دینی سه شخصیت: شاه ولی &zwnj;الله دهلوی، شاه عبدالعزیز دهلوی و سید احمد باریلی. نام این دارالعلوم از شهر دیوبند گرفته شده و در 3۰ می ۱۸۶۷، توسط مولانا محمد قاسم نانوتوی و رشید احمد گنگوهی در ناحیه سهارنپور، واقع در 150 کیلو&zwnj;متری شمال دهلی بنا نهاده شد. مسأله پژوهش حاضر این است که از چه زمانی رویکرد دیوبندی در افغانستان شکل گرفت و کدام عوامل در گسترش دیوبندی&zwnj;گری در میان مردم آن کشور نقش داشته است؟ در این نوشتار مدعای اصلی مورد نظر این است که نفوذ رویکرد دیوبندی نقش قابل ملاحظه&zwnj; در افراطی&zwnj;گری دینی مردم افغانستان داشته و تسامح&zwnj; دینی آنان را تهدید کرده است. این پژوهش با روش کیفی و شیوه&zwnj;ی توصیف و تحلیل در پی گردآوری داده&zwnj;ها می&zwnj;باشد. نگارنده در برخورد به مراجع مختلف دربارة دارالعلوم دیوبند به این نتیجه رسیده است که افغانستانی&zwnj;ها از زمان تأسیس دارالعلوم دیوبند جزء طلاب اصلی آن به شمار می&zwnj;رفتند. در پایان اولین سال تأسیس دیوبند که تعداد طلاب به 78 نفر می&zwnj;رسید 58 تن آن افغانستانی و پنجابی بودند. اشغال افغانستان توسط شوروی سابق و جهاد علیه آنان باعث گردید دینداری مردم افغانستان با ایدیولوژی مجاهدان عربستان، اخوانی&zwnj;های مصر و دیوبندی&zwnj;های پاکستان پیوند بخورد و به رویکرد جدیدی از دینداری بی&zwnj;انجامد. در حال حاضر، طالبان رویکرد دینی خود را متأثر از دیوبند و خود را راه&zwnj;روان تعالیم دیوبندی از نوع جهادی آن می&zwnj;دانند و از جایگاه حکومت دینی در پی اجراء احکام دین&zwnj;اند.</p> تفاصيل المقالة