-
حرية الوصول المقاله
1 - خاستگاه اطوار و سرشت انسان در مثنوي
بخشعلی قنبریانسان از موضوعات كليدي در آثار مولوي بهويژه مثنوي است. مولوي انسان را عبارت از ديدهاي ميداند كه آفريده شده تا به خدا نظر کند و از آن حظ وافر ببرد. گوهر وجودي او در انديشه خلاصه ميشود؛ انديشهاي كه تنها موضوع آن خداوند است. بیشک درباره انسان این سؤال را میتوان طرح أکثرانسان از موضوعات كليدي در آثار مولوي بهويژه مثنوي است. مولوي انسان را عبارت از ديدهاي ميداند كه آفريده شده تا به خدا نظر کند و از آن حظ وافر ببرد. گوهر وجودي او در انديشه خلاصه ميشود؛ انديشهاي كه تنها موضوع آن خداوند است. بیشک درباره انسان این سؤال را میتوان طرح کرد که خاستگاه اولیه او چه بوده است؟ منظور از خاستگاه اولین، منشأ انسان است. در ادیان وحیانی و مکاتب عرفانی متأثر از آنها خاستگاه چنین انسانی از گل و نخستین مصداق او آدم است. پس از طی این مرحله این سؤال طرح میشود که انسان برای رسیدن به وضعیت کنونی چه مراحلی را طی کرده است؟ جواب این سؤال با عنوان تبار مورد بررسی قرار گرفته است. مولوی در میان تبار انسان مراحل گوناگونی طرح میکند. طی این مراحل انسان را وارد دوره جدید زندگیاش کرده و او را با این سؤال مواجه کرده است که وضع کنونی انسان چگونه است؟ پاسخ این سؤال را در سرشت آدمی باید جست که مولوی سرشت آدمی را دوگانه میداند. خلاصه آن که تمام این مسائل در مثنوی منعکس شده است. آفريده شدن انسان از خاكهاي مختلف نماد وجود استعدادها و خوهاي مختلف در اوست. اما در عین حال در وجود این انسان کاخی نهاده شده که نشیمنگاه خدا و روح دمیده شده در او نشانة حضور خدا در این کاخ است. اين روح مراتبي دارد كه نباتي، حيواني و قدسي از جمله آنها است. از نظر مولوي انسان علت غايي هستي است هر چند كه در ظاهر پس از همه موجودات آفريده شده است. اگر او بتواند به خودشكوفايي برسد استعداد تعالي پيدا خواهد كرد و این تعالي او را در كنار خدا خواهد نهاد و خدا نمايي و خداگونه شدن نتيجة محتوم چنين سيري خواهد شد. در سایه چنین دگردیسی است که انسان از گیاه، حیوان و فرشته فراتر رفته، جایگاه بالاتری پیدا میکند؛ زیرا سه مرتبه وجودی یاد شده را طی کرده است در حالی که آنها هر کدام در وضعیت ثابتی باقی ماندهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - گذار از فرد کنشگر به شهروندی عاملیتی تمهیدی برای نارسایی مبانی انسانی¬شناسی رهیافت قابلیت «آمارتیا سن »
عباس منوچهری سعید نریمانرهیافت قابلیت هر چند در نقد مبانی هنجاری و اخلاقی اقتصاد، به ویژه اقتصاد رفاه و توسعه از دهه 80 میلادی توسط «آمارتیا سن» به حوزه های دانشگاهی راه یافت، با سرعت زیادی توانست در بیشتر حوزه های علوم انسانی بسط قابل توجهی بیابد. یکی از مهمترین دغدغه های این رهیافت، به حاش أکثررهیافت قابلیت هر چند در نقد مبانی هنجاری و اخلاقی اقتصاد، به ویژه اقتصاد رفاه و توسعه از دهه 80 میلادی توسط «آمارتیا سن» به حوزه های دانشگاهی راه یافت، با سرعت زیادی توانست در بیشتر حوزه های علوم انسانی بسط قابل توجهی بیابد. یکی از مهمترین دغدغه های این رهیافت، به حاشیه رفتن انسان از محور توسعه و رفاه بوده است و نقد عمده ای که این رهیافت بر دیگر رویکردها وارد می کرد، در نظر گرفتن انسان به مثابه موجودی منفعل در آنها بوده است. به عقیده برخی از منتقدان، این رهیافت هر چند تلاش کرد مفهوم جدیدی از انسان در حوزه اقتصاد ارائه دهد، نتوانست از انسان اقتصادی جریان رایج علم اقتصاد پا فراتر نهد و تنها توانسته است مفهومی انسانیتر از توسعه ارائه دهد، نه توسعه برای انسانها. عمده نقدهایی که بر مبانی انسانشناسی این رهیافت وارد شده است، شامل سه نقد نارسایی مفهوم انسان، پیشاسیاسی - اجتماعی بودن و در نهایت فردگرایی روششناختی است. در این مقاله سعی می شود ضمن پاسخ به این سه نقد مبتنی بر تعریف عاملیت که آمارتیا سن در رهیافت خود آن را بسط داده است، با گذار از عاملیت کنشگر به شهروندی عاملیتی، تمهیدی نظری- فلسفی برای نارسایی مبانی انسانشناسی رهیافت قابلیت تدوین گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - حق توسعۀ انسان
عباس منوچهری محمد دشتیتردیدها و چالشهای فراروی «نظریۀ رشد» برای توسعه و مسیر پرفراز و نشیب آن در دهههای گذشته، موجب شد تا نظریه «توسعۀ انسان» با تضامین و مقوماتی همچون «اخلاق توسعه» و «حق بر توسعه»، برای تحقق توسعهای که متعلَق آن «انسان» و مردمان هستند، مورد توجه قرار گیرد. اما از آنجا که أکثرتردیدها و چالشهای فراروی «نظریۀ رشد» برای توسعه و مسیر پرفراز و نشیب آن در دهههای گذشته، موجب شد تا نظریه «توسعۀ انسان» با تضامین و مقوماتی همچون «اخلاق توسعه» و «حق بر توسعه»، برای تحقق توسعهای که متعلَق آن «انسان» و مردمان هستند، مورد توجه قرار گیرد. اما از آنجا که مقومات مزبور در آرای آمارتیاسن در نهایت مستلزم فهم و تفسیری از کیستی «انسان» است و در نظریۀ «توسعه انسان»، این مهم از کفایت نظری لازم برخوردار نیست، در این مقاله سعی شده است تا با انسانشناسی زیستمانی و «حق زیستمانی انسان »، در نظریه توسعه انسان مساهمت فکری شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - Evaluating the Cultural Anthropology of Artefacts of Computer Mediated Communication: A Case of Law Enforcement Agencies
Chukwunonso Henry Nwokoye Njideka N. Mbeledogu Chikwe UmeugojiThe renowned orientations of cultural models proposed by Hall and Hofstede has been the subject of criticisms. This is due to the weak, inflexible and old-fashioned nature of some designs resulting from them. In addition, is the ever-changing, formless and undefined nat أکثرThe renowned orientations of cultural models proposed by Hall and Hofstede has been the subject of criticisms. This is due to the weak, inflexible and old-fashioned nature of some designs resulting from them. In addition, is the ever-changing, formless and undefined nature of culture and globalization. Consequently, these vituperations have resulted in better clarifications when assessing the cultural anthropology of websites. Based on these later clarifications and other additions, we seek to evaluate the cultural heuristics of websites owned by agencies of the Nigerian government. Note that this is verily necessary because older models did not include Africa in their analyses. Specifically, we employed the online survey method by distributing questionnaires to different groups of experts drawn from the various regions of Nigeria. The experts employed methods such as manual inspection and use of automated tools to reach conclusions. Afterwards, the results were assembled and using the choice of a simple majority, we decided whether a design parameter is either high or low context. Findings show that websites developers tend to favor low context styles when choosing design parameters. The paper attempts to situate Africa in Hall’s continuum; therein, Nigeria (Africa) may fall within French Canadian and Scandinavian and/or within Latin and Scandinavian for the left hand and right hand side diagram respectively. In future, we would study the cultural anthropology of African websites employing the design parameters proposed by Alexander, et al. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - جایگاه مراقبه در اخلاق عقلی
محمد حسین مطیعی حمید رضانیا شیرازیمراقبه یا کنترل نفس جایگاه ویژهای در اخلاق اسلامی دارد، به طوری که تمام فعالیتهای اختیاری انسان درراستای کمال را، تحت اشراف خود قرار میدهد، که در صورت عدم این نظارت، هیچ فعلی به نتیجۀ مطلوب نخواهد رسید. در این مقاله، بحث مراقبه از میان رویکردهای چهارگانه در اخلاق أکثرمراقبه یا کنترل نفس جایگاه ویژهای در اخلاق اسلامی دارد، به طوری که تمام فعالیتهای اختیاری انسان درراستای کمال را، تحت اشراف خود قرار میدهد، که در صورت عدم این نظارت، هیچ فعلی به نتیجۀ مطلوب نخواهد رسید. در این مقاله، بحث مراقبه از میان رویکردهای چهارگانه در اخلاق (عقلی، عرفانی، روایی و تلفیقی)، در اخلاق عقلی و استنباط آن ازآثار موجود این رویکرد مورد بررسی و تبيين قرارگرفته که مفروض اصلی دراین نوشتار است. در ابتدا پیشینه ی بحث در آثار اخلاق عقلی مورد جستجو قرار گرفته است، همچنین برخی از مبانی معرفت شناسی و انسان شناسی مراقبه در اخلاق عقلی بررسی شده و در ذیل هرکدام ارتباط آن مبنا با مراقبه مطرح شده است. در پایان بر اساس آثار و متون موجود از حکمای مؤلف در اخلاق عقلی "مراقبه" اینگونه استنباط شده است :« مواظبت رفتاری متعادل به دور از افراط و تفریط» به عبارت دیگر فضیلتی است که با عمل به آن، انسان از لغزیدن به رذائل دو طرف آن، کنترل میشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - زمینه های تربیتی اقتصاد مقاومتی با محوریت مبانی فلسفی علم النفس امام خمینی(ره)
مهدی ایمانی مقدمشناخت انسان و لایه های باطنی وجودی او چه نقشی در شناخت اولویت ها و اهداف و روش های تحقق اقتصاد مقاومتی دارد؟مفروض این است که تحقق بسیاری از سیاست های کلی نظام درباره اقتصاد مقاومتی- ابلاغی مقام معظم رهبری- مستقیم یا غیر مستقیم به شناخت ابعاد وجودی انسان(بعنوان اصلی ترین أکثرشناخت انسان و لایه های باطنی وجودی او چه نقشی در شناخت اولویت ها و اهداف و روش های تحقق اقتصاد مقاومتی دارد؟مفروض این است که تحقق بسیاری از سیاست های کلی نظام درباره اقتصاد مقاومتی- ابلاغی مقام معظم رهبری- مستقیم یا غیر مستقیم به شناخت ابعاد وجودی انسان(بعنوان اصلی ترین عامل در تمام مراحل هرفرایند اقتصادی)وابسته است؛ سیاست هایی چون : فعال سازی سرمایه های انسانی(سیاست یکم)، توانمند سازی نیروی کار جهت رشد بهره وری(سیاست سوم)، افزایش سهم سرمایه انسانی در چرخه تولید (سیاست پنجم) اصلاح الگوی مصرف(سیاست هشتم) صرفه جویی در هزینه های عمومی(سیاست شانزدهم) جلوگیری از فساد در حوزه های اقتصادی (سیاست نوزدهم) تقویت فرهنگ جهادی در فعالیت های اقتصادی (سیاست بیستم)... بنابراین برنامه ریزی و تلاش در جهت شکوفایی استعداد های متعالی انسانی و تعدیل و تنظیم قوای درونی در مردم و مدیران، مهمترین شرط تحقق سیاست های اقتصاد مقاومتی است. امام خمینی(س)شاخص ترین چهره منادی اقتصادِ اسلامیِ جهادی(=اقتصاد مقاومتی)در عصر حاضر، متأثر از علم النفس ملاصدرا که حکمت وانسان کامل راجامع وحی و کشف و عقل می داند، با تعریفی جامع از هویت انسانی، مبتنی بر اصالت روح و با راهنمایی در جهت مدیریت و تعدیل قوای نفس، سیمای انسان مطلوب برای تحقق اقتصاد مقاومتی را ترسیم می نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - تبیین جایگاه خدا در انسان شناسی ملاصدرا
قربانعلی کریم زادۀ قراملکی محرم رحیمیخداوند و تصوری که در حکمت متعالیه از او وجود دارد، مهمترین نقش را در انسان شناسی ملاصدرا ایفا میکند. از نظر ملاصدرا تمامی کائنات جلوههای مختلف خداوند هستند و انسان، کاملترین جلوۀ اوست که در آیات قرآنی به خلیفۀ الهی و امانتدار خداوند توصیف شده است. مهمترین مبانی م أکثرخداوند و تصوری که در حکمت متعالیه از او وجود دارد، مهمترین نقش را در انسان شناسی ملاصدرا ایفا میکند. از نظر ملاصدرا تمامی کائنات جلوههای مختلف خداوند هستند و انسان، کاملترین جلوۀ اوست که در آیات قرآنی به خلیفۀ الهی و امانتدار خداوند توصیف شده است. مهمترین مبانی ملاصدرا در انسانشناسی، اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود و حرکت جوهری است. وی نفس انسانی را در بستر حرکت جوهری دارای مراتب ماده، مثال و عقل دانسته و در نهایت به مقام فوق عقل دست مییابد. داشتن مراتب گوناگون، خدشه ای بر وحدت نفس وارد نمیسازد همانطور که خداوند هم دارای جلوههایی از عقل، مثال و ماده بوده؛ ولی این منافی با وحدت او نیست. وحدت خداوند، وحدت حقّه است و انسان نیز وحدتی ظل وحدت حقّۀ خداوند دارد. تناظر خداوند و انسان به این مسئله ختم نمیشود: در نگرش صدرایی همانطور که خداوند خالق و مبدع هستی است، انسان نیز بهعنوان خلیفه و جانشین وی دارای این ویژگی است؛ یعنی با قوۀ تخیل خود، وجودات ذهنی را در سرزمین خیال میآفریند، تفاوت تنها در این است که ابداع خداوند در قلمرو خارج است و ابداع تخیل در قلمرو ذهن. این مقاله به تبیین جایگاه خداوند در انسانشناسی ملاصدرا بر مبنای اصالت وجود وحرکت جوهری میپردازد. جایگاهی که ملاصدرا برای خداوند قائل است و تصویری که از او به عنوان مبدأ و غایت موجودات، ارائه میدهد، به خوبی میتواند، مبیّن جایگاه او در انسان شناسیاش باشد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - انسان شناسی از دیدگاه ابن سینا
معصومه الوندیان علی اله بداشتیتفکر انسان قدمتی به درازاي حیات بشر دارد. یکی از مسایل اصلی انسان از همان آغاز، پرسش از خود و شرایط پیرامونی بوده است. حکما و متکلمان دینی در دوره های گوناگون، از اقصی نقاط دنیا، در مورد ابعاد مختلف انسان، نظریه پردازی های بسیاری نموده اند. از این میان می توان ابن سینا أکثرتفکر انسان قدمتی به درازاي حیات بشر دارد. یکی از مسایل اصلی انسان از همان آغاز، پرسش از خود و شرایط پیرامونی بوده است. حکما و متکلمان دینی در دوره های گوناگون، از اقصی نقاط دنیا، در مورد ابعاد مختلف انسان، نظریه پردازی های بسیاری نموده اند. از این میان می توان ابن سینا را نام برد که آرای فلسفی او تاثیر بسزایی در اندیشمندان دیگر داشته است. اين پژوهش با روش توصيفي- تحليلي، با مطالعه عمده مباحث شیخ الرئیس در علم-النفس، در کتب فلسفي اش همچون شفا، نجات و اشارات و تنبیهات در مراتب انسان شناسي، به تبيين و بررسي انديشه هاي او در باب انسان پرداخته و انسان شناسی را در دو مرتبه و دو مرحله بررسی می کند: مرحله اول، فلسفي و نظري محض است که در آن به انسان و ابعاد وجودي او، با دیدگاهی عقلي و فلسفي نگريسته می شود؛ مرحله دوم که نقطه اوج انسان-شناسي اوست، مرحله اشراقي و شهودي است. او در رسائل عرفاني خود همچون رساله حي ابن يقظان، رساله الطير و سلامان و ابسال، و در نمط هاي آخر اشارات و تنبيهات و خطوطی از کتاب مباحثات و کتاب شفا، با نگرشي اشراقي و عرفاني، به بحث از انسان پرداخته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - اهمیت جایگاه نیروهای خیر و شرّ درکیهان شناسی وانسان شناسی زرتشت
منصوره اسکندری عبدالحسین طریقی بهزاد سالکیدرآغاز، چیزی وجودنداشت فقط اهورامزدا خدای خردوفرزانگی ، که درنوربی پایان میزیست و برادردوقلویش ، اهریمن آن روحِ شیطان که درتاریکی مطلق بود ، وجودداشتندومیان آنها فقط خلاء و پوچی بود. اگراین دونیروی متضاددرمقابل یکدیگر نبودند زندگی بشرتنوعی نداشت . همچنین اگر جهان فقط ب أکثردرآغاز، چیزی وجودنداشت فقط اهورامزدا خدای خردوفرزانگی ، که درنوربی پایان میزیست و برادردوقلویش ، اهریمن آن روحِ شیطان که درتاریکی مطلق بود ، وجودداشتندومیان آنها فقط خلاء و پوچی بود. اگراین دونیروی متضاددرمقابل یکدیگر نبودند زندگی بشرتنوعی نداشت . همچنین اگر جهان فقط برمبنای یکی از این نیروها (خیر یا شرّ) خلق شده بود، بازهم زندگی معنایی نداشت . لذا تقابل این دو نیروی متضاد با یکدیگرمواضع بشررا معلوم کرده. بطوریکه این دو نیرو یکی بعنوان محور نیکی ها ودیگری بعنوان محوربدی ها ظاهرگشته ، ودرنهایت، نبرد میان خیروشر با درایت وآگاهی انسان به پایان می رسد.و نیروی خیردراین نبرد پیروز میگردد. بدین ترتیب پژوهش حاضر به بحث وبررسی درباره چرایی اهمیت نیروهای خیروشرّ درکیهان شناسی وانسانی شناسی زرتشتی می پردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - تحليل مباني فلسفي انسانشناسي در فلسفه مصر باستان
محمد حسین مدد الهی حسین زمانیهايونانيان از مدتها پيش از ظهور تالس در قرن ششم قبل از ميلاد، با فرهنگ مصر آشنايي نزديک داشته و از دانش آنها بخصوص در حوزه رياضيات بهره فراوان برده اند. در حوزه فلسفه نيز مطالعات اخير نشان ميدهد که تالس از نزديک با تفکر مصر باستان آشنا بوده و در مباحث فلسفي خود متأثر از ا أکثريونانيان از مدتها پيش از ظهور تالس در قرن ششم قبل از ميلاد، با فرهنگ مصر آشنايي نزديک داشته و از دانش آنها بخصوص در حوزه رياضيات بهره فراوان برده اند. در حوزه فلسفه نيز مطالعات اخير نشان ميدهد که تالس از نزديک با تفکر مصر باستان آشنا بوده و در مباحث فلسفي خود متأثر از انديشههاي مصريان باستان بوده است. در تفکر مصريان باستان برغم بهرهگيري از اسطورهها براي تحليل و تبيين حقايق جهان هستي، رگههايي از تفکر فلسفي به معني خاص آن نيز ديده ميشود. در تفکر مصر باستان در مباحثي همچون هستيشناسي، سياست و جامعه و انسانشناسي رگههايي از تفکر ناب فلسفي مشاهده ميشود؛ تفکري که بر محور مفهوم عميق و ذو ابعاد «مآت» شکل ميگيرد. مآت در عرصه هستيشناسي بمعناي نظم، در عرصه سياست و جامعه بمعناي عدالت و در عرصه انسانشناسي بمعناي راستي و درستي است. در عرصه انسانشناسي بطور خاص مصريان باستان بر اين عقيدهاند که وجود انسان داراي ابعاد و مراتب نهگانهيي است که در بين اين ابعاد و مراتب نوعي وحدت حاکم است. آنچه باعث ظهور تام اين مراتب و بخصوص آخرين مرتبه آن يعني تفکر و انديشه و بتبع آن جاودانگي انسان است، تبعيت از مآت يا قوانين حاکم بر نظام هستي است. بدين شکل، ايشان بين انسانشناسي و هستيشناسي خود ارتباطي نزديک ايجاد ميکنند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - نمود انسانشناسي فلسفي ابنسينا در رسالههاي تمثيلي _عرفاني او (رساله الطير ،رساله سلامان و ابسال ،رساله حيبنيقظان)
فروغالسادات رحيمپور افسانه لاچينانينزد ابنسينا شناخت زواياي گوناگون وجود انسان جايگاه ويژهيي دارد. در نظام فلسفي او انسان موجودي حادث است که هم نفس مجرد و هم بدن مادي او با افاضه عقل فعال ايجاد ميشود. نفس از همان ابتدا از حيث ذات، مجرد و هم افق با عقول مفارق است اما از حيث فعل، مادي و نيازمند ابزارهاي أکثرنزد ابنسينا شناخت زواياي گوناگون وجود انسان جايگاه ويژهيي دارد. در نظام فلسفي او انسان موجودي حادث است که هم نفس مجرد و هم بدن مادي او با افاضه عقل فعال ايجاد ميشود. نفس از همان ابتدا از حيث ذات، مجرد و هم افق با عقول مفارق است اما از حيث فعل، مادي و نيازمند ابزارهاي جسماني است. رابطه نفس و بدن رابطهيي بيبديل است: نفس مدبر بدن و فاعل اصلي همه افعال انسان است و بدن، ابزار منحصر بفردِ فعل نفس در حيات دنيوي و واسطه فعليت يافتن قوا و توانمنديهاي آن است. انسان، حيات متقدم بر حيات دنيوي ندارد و ازلي نيست اما نفس مجردش، ابدي است و برخلاف بدن که با مرگ از بين ميرود نفس، فنا نميپذيرد و جاودانه است. سه اثر تمثيلي ـ عرفاني ابنسينا نيز با محور انسانشناسي تدوين شدهاند: در رسالة الطير، حيبنيقظان و سلامان و ابسال شيخالرئيس به زبان قصه و رمز و در قالب نمادها و سمبلها، حيات انسان و عوامل و موانع کمال او را تبيين ميکند و با نگاهي کمتر فلسفي و بيشتر عرفاني و تربيتي، تلاش ميکند تا راه تعالي و سعادت را به جويندگان بنماياند. نوشتار حاضر قصد دارد نمود انسانشناسي فلسفي ابنسينا را در انسانشناسي رسائل سهگانه عرفاني ـ تمثيلي او جستجو نمايد و از اين رهگذر به تفاوتها و شباهتهاي دو نوع نگاه به انسان از منظر اين فيلسوف مبرز مشائي برسيم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - مباني وجودشناختي انسانشناسي صدرالمتألهين
علي ارشدرياحي هادي جعفريدر اين مقاله تأثير مهمترين مباني فلسفي صدرالمتألهين در مباحث انسانشناسي او مورد بررسي قرار گرفته است. به اين منظور شش مبناي فلسفي كه ملاصدرا از آنها در مباحث انسانشناسي بهره برده است، مطرح شده و تقريباً بيست مسئله از مباحث انسانشناسي با استفاده از اين شش مبنا بيان ش أکثردر اين مقاله تأثير مهمترين مباني فلسفي صدرالمتألهين در مباحث انسانشناسي او مورد بررسي قرار گرفته است. به اين منظور شش مبناي فلسفي كه ملاصدرا از آنها در مباحث انسانشناسي بهره برده است، مطرح شده و تقريباً بيست مسئله از مباحث انسانشناسي با استفاده از اين شش مبنا بيان شده است. ابتدا هر يك از آن مباني به اختصار توضيح داده شده و نكات مهم دربارة هر يك از آنها بيان شده است. پس از آن، جايگاه و كاربرد آنها در مباحث انسانشناسي از ديدگاه صدرالمتألهين مورد بررسي قرار گرفته و اين نتيجه بدست آمده است كه صدرالمتألهين بسياري از مباحث انسانشناسي را براساس مباني وجودشناسي خود تحليل و تبيين فلسفي كرده و توانسته است ارتباط عميقي بين مباني خاص خود در وجودشناسي فلسفي و مباحث انسانشناسي برقرار كند (تا آنجا كه ميتوان ادعا كرد اساس مباني انسانشناسي ملاصدرا بر اصالت وجود استوار است) و بسياري از معضلات مباحث انسانشناسي را كه برخي از فلاسفه نتوانستهاند حل كنند يا بين آنها اختلاف وجود دارد، براساس اين ارتباط خاص برطرف نمايد و حتي ابعاد تازه و بديعي از مباحث انسانشناسي را نمايان سازد. از طرفي در اين مقاله با روشن شدن ارتباط مباحث انسانشناسي با وجودشناسي ملاصدرا، مدعاي وي (براساس مباني وجودشناسي) مبني بر اينكه انسان عصاره» وجود است نيز تبيين ميشود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - روششناسي تأويل در انديشة فيض كاشاني با تأكيد بر نقش وجودشناسي در آن
نفيسه اهلسرمديتأويل نزد فيض كاشاني، رهيافتي براي رسيدن به باطن و عمق معناست. او انكار تأويل را نشاني از قشريگري و جمود بر ظواهر ميداند. نگاشتههاي وي بخصوص دو كتاب عيناليقين و اصولالمعارف و همچنين رسالة ميزانالقيامه از جايگاه والاي وجودشناسي در نيل به اسرار و رموز معارف دين أکثرتأويل نزد فيض كاشاني، رهيافتي براي رسيدن به باطن و عمق معناست. او انكار تأويل را نشاني از قشريگري و جمود بر ظواهر ميداند. نگاشتههاي وي بخصوص دو كتاب عيناليقين و اصولالمعارف و همچنين رسالة ميزانالقيامه از جايگاه والاي وجودشناسي در نيل به اسرار و رموز معارف دين خبر ميدهد. تأويلپژوهي فيض مبتني بر انديشههاي فلسفي عرفاني اوست. او وجودشناسي را همچون پنجرهيي ميداند كه از دريچة آن بايد وسعت معارف وحياني را نظاره نمود. نگارنده معتقد است رسالة الانصاف رسالهيي است كه روششناسي فيض در نيل به تأويل را نشان ميدهد؛ بعلاوه حكايت مؤلف است در چگونگي وصولش به حقيقت. التزام به حكمت نظري و عملي، شرح صدر، فراخي حوصله و حق طلب بودن از شرايطي است كه در نظر اين حكيم عارف، رسيدن به تأويل را براي آدمي امكانپذير ميكند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - تحليل و بررسي دلايل ضرورت بُعد جسماني براي انسان از ديدگاه ملاصدرا
هادی جعفری علي ارشدرياحيانسانشناسي فلسفي از مقولات جذاب و مهمي است كه از آغاز تاريخ فلسفه مورد توجه و كنكاش فيلسوفان بوده است. در اين ميان، ملاصدرا در مقام يكي از فيلسوفان برجستة عالم اسلام توجهي ويژه به انسان و مسائل پيراموني آن داشته است. يكي از مسائل مهم در حوزة انسانشناسي، بُعد جسماني ان أکثرانسانشناسي فلسفي از مقولات جذاب و مهمي است كه از آغاز تاريخ فلسفه مورد توجه و كنكاش فيلسوفان بوده است. در اين ميان، ملاصدرا در مقام يكي از فيلسوفان برجستة عالم اسلام توجهي ويژه به انسان و مسائل پيراموني آن داشته است. يكي از مسائل مهم در حوزة انسانشناسي، بُعد جسماني انسان است كه خود داراي ابعاد گوناگوني است. اين مقاله به يكي از ابعاد مهم آن، يعني ضرورت بُعد جسماني براي انسان از نگاه ملاصدرا ميپردازد و اين نتيجه حاصل ميشود كه ضرورت بعد جسماني براي انسان با مباني فلسفي ملاصدرا همچون اصل سنخيت، تشكيك وجود، جسمانية الحدوث و روحانية البقاء بودن نفس، امكان اخس، استعداد دريافت امانت از سوي انسان، اصل تضاد و برخي ديگر از مباني وي، قابل اثبات است. اين نوشتار نشان ميدهد كه از منظر صدرالمتألهين، بُعد جسماني براي انسان حقيقتي ضروري و لازم براي تشكيل هويت انساني و ارتقا و تكامل وجودي آدمي است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - بسترهاي انسانشناختي حكمت صدرايي در تعامل ميان علم ديني و دانش روانشناسي
محمدصادق فاضلی عسکر دیربازتعامل ميان علم ديني و دانش روز، از دغدغههاي كنوني جوامع اسلامي بهشمار ميرود. در اين تحقيق، بسترهايي كه فلسفة صدرايي از منظر انسانشناختي فراهم آورده تا علم ديني و دانش روانشناسي بتوانند به تعامل و تبادل دانشي بپردازند، مورد پژوهش قرار گرفته است. بعبارت روشنتر، هدف تحق أکثرتعامل ميان علم ديني و دانش روز، از دغدغههاي كنوني جوامع اسلامي بهشمار ميرود. در اين تحقيق، بسترهايي كه فلسفة صدرايي از منظر انسانشناختي فراهم آورده تا علم ديني و دانش روانشناسي بتوانند به تعامل و تبادل دانشي بپردازند، مورد پژوهش قرار گرفته است. بعبارت روشنتر، هدف تحقيق آن است كه نشان دهد علم ديني و دانش روانشناسي نوين، در بستر انسانشناسي فلسفي ـ بعنوان يكي از مباديِ دانشي اين دو عرصة علميـ داراي چه زمينههاي تعاملييي است. براي تحقق اين امر، با بررسي كتابخانهيي و تحليل محتوايي، زمينههاي مزبور مورد مطالعه قرار گرفتهاند. نتيجة تحقيق آن است كه فلسفة صدرايي بلحاظ مبانيِ انسانشناختي، در دو بستر كليِ «علمشناختي» و «مفهومشناختي»، زمينة تعاملي مناسبي براي تبادل اطلاعات ميان علم ديني و دانش روانشناسي فراهم نموده است. انسانشناسي فلسفي با تبيين صحيح غايت، روش، ابزار، منبع، ساختار و معيارِ علم ديني و دانشِ روانشناسي، زمينة لازم براي ارتباط دو جانبه» اين علوم را در بستر «علمشناختي» مهيا كرده است. در زمينة «مفهومشناسي» نيز حكمت صدرايي، با تبيين ماهيت و كاربست مفاهيمي نظير «انگيزه»، «عشق» و «معناي زندگي» از منظري انسانشناختي، بستر تعامليِ مناسبي براي تبادل دانشي ميان اين دو عرصه علمي ـبلحاظ مفهوميـ ايجاد نموده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - كاركردهاي وجودشناسانة بعد جسماني انسان از منظر ملاصدرا
هادی جعفری علي ارشدرياحيدر انسانشناسي صدرايي بُعد جسماني انسان از زواياي مختلفي داراي اهميت است اما در اين نوشتار به يكي از ابعاد مهم آن، يعني «كاركردهاي وجودي» پرداخته شده است. ملاصدرا در آثارش بخشي مجزا را به كاركردهاي بعد جسماني انسان اختصاص نداده و حتي به آن تصريح نيز نكرده ولي ميتوان از أکثردر انسانشناسي صدرايي بُعد جسماني انسان از زواياي مختلفي داراي اهميت است اما در اين نوشتار به يكي از ابعاد مهم آن، يعني «كاركردهاي وجودي» پرداخته شده است. ملاصدرا در آثارش بخشي مجزا را به كاركردهاي بعد جسماني انسان اختصاص نداده و حتي به آن تصريح نيز نكرده ولي ميتوان از آراء او اين كاركردها را استخراج نمود. پس از فحص و جستجو در آثار صدرالمتألهين اين نتيجه بدست ميآيد كه بعد جسماني انسان نزد او كاركردهاي مهمي از منظر وجودشناختي دارد، ازجمله: تحصيل ايمان، ارتقا و تحول انسان، اختيار، انجام افعال متضاد، تحقق افعال نفساني و عقلاني، عمارت و آباداني دنيا، تحقق نظام احسن، هويتبخشي به نفس، تشكيل هويت انسان كامل و برخي از نقشهاي متناقضنما همچون مبدأ شرور و مبدأ رهايي از شرور و موارد ديگر. اين مقاله كه بر اساس روش كتابخانهيي و تحليل محتوا نگارش يافته، علاوه بر اثبات اهميت و ضرورت بعد جسماني انسان در جهان خلقت، نشان ميدهد كه نقش و كاركرد بعد جسماني انسان از منظر وجودي، داراي ابعادي گسترده است و ساحتهايي مهم از عالم هستي را در بر ميگيرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - عدم عمومیت دستیابی به مقام انسان کامل از دیدگاه ملاصدرا؛ دلایل و پیامدهای آن
مریم احمدی سحر کاوندی محسن جاهدانسانشناسي در نظام حكميِ صدرايي از جامعترين پژوهشهاي صورت گرفته در اين حوزه است. يكي از نمودهاي جامعيت اين بحث، پرداختن به ماهيت و جايگاه انسان كامل در نظام هستي، مصاديق و كاركردهاي دنيوي و اخروي آن است كه در پژوهشهاي متعددي بدان پرداخته شده است؛ اما آنچه كموبيش در اي أکثرانسانشناسي در نظام حكميِ صدرايي از جامعترين پژوهشهاي صورت گرفته در اين حوزه است. يكي از نمودهاي جامعيت اين بحث، پرداختن به ماهيت و جايگاه انسان كامل در نظام هستي، مصاديق و كاركردهاي دنيوي و اخروي آن است كه در پژوهشهاي متعددي بدان پرداخته شده است؛ اما آنچه كموبيش در اين پژوهشها مغفول مانده، توجه به دلايل خاصبودن اين مقام و پيامدهاي حاصل از آن در اين نظام فكري است كه بنظر ميرسد پرداختن به آن موجب تعميق بيشتر مباحث انسانشناسانه در نظام حكمت متعاليه و فلسفة اسلامي خواهد شد. بر اين اساس مسئلة اصلي اين جستار، بررسي تحليليِ دلايل عدم عموميت اين مقام در آثار ملاصدرا است. در اين پژوهش، ضمن بررسي تحليليِ عوامل مؤثر در پديدآيي و استكمال آدمي بواسطة تباين و تفاضل نفوس در قالب كثرت پيشيني و پسيني، دلايل خاصبودن اين مقام براي معدودي از انسانها تبيين ميشود. نتيجه اينگونه است كه اصل مقام انسان كامل بواسطة دعوت انبياء، تكليف، تأديب و ... قابل دستيابي است، اما دستيابي به نهايت مراتب عالية اين مقام، براي همگان امكانپذير نيست كه اين امر خود موجب توجيه عقلانيتر كيفيت استكمال ارادي پيامبران(ص) و امامان معصوم(ع) خواهد بود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - رابطة شُكر و شادي در حكمـت متعاليه
نفيسه اهلسرمديملاصدرا «شُكر» را مقام و مرتبهيي ميداند كه انسان ميتواند به آن دست يابد. او شناخت و درك حقيقت شكر را متوقف بر انسانشناسي ميداند. اركان سهگانة شكر در نظر صدرالمتألهين عبارتند از: علم، شادي و عمل. عمل مقدمة رسيدن به شادي و سرور است و اين شادي مقدمة علم و معرفت است. بناب أکثرملاصدرا «شُكر» را مقام و مرتبهيي ميداند كه انسان ميتواند به آن دست يابد. او شناخت و درك حقيقت شكر را متوقف بر انسانشناسي ميداند. اركان سهگانة شكر در نظر صدرالمتألهين عبارتند از: علم، شادي و عمل. عمل مقدمة رسيدن به شادي و سرور است و اين شادي مقدمة علم و معرفت است. بنابرين زيربناي شكر، معرفت است و عمل، مقدمة رسيدن به آن. با توجه به اين اركان سهگانه، ميتوان گفت شاكر حقيقي، همواره در حال شادي و سرور است و اين حالت در عمل بصورت خيرخواهي، احسان و عطوفت با مردم ظاهر ميشود. دليل و پشتوانة اين شادي و مهرباني با همة انسانها، ايمان و اعتقاد به توحيد و خداباوري است. در حكمت متعاليه، خداوند مبدأ بهجت و سرور بيانتهاست و بهمين دليل ارتباط با او، عين ارتباط با منبع شادي است. بنابرين ميتوان نتيجه گرفت كه شكر در آثار ملاصدرا از مباني حكمي برخوردار است؛ بطوريكه رسيدن به مرتبة اعلاي شكر، جز با حكمت امكانپذير نيست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - مناسبت انسانشناختی نظریه بیلدونگ با ایده دانشگاه در اندیشه ویلهلم فون هومبُلت
احمد بنی اسدی سید مهدی سجادی خسرو باقری میثم سفید خوشنظریه های بیلدونگ از پردامنهترین نظریه ها در اندیشه آلمانی است. یک تقریر از این نظریه از آنِ ویلهلم فون هومبلت است که می توان بازتاب آن را در ایده پردازی فلسفی او از دانشگاه هم مشاهده کرد. به نظر میرسد این تقریر چارچوب انسان شناختی مشخصی دارد که در طراحی این ایده نقش أکثرنظریه های بیلدونگ از پردامنهترین نظریه ها در اندیشه آلمانی است. یک تقریر از این نظریه از آنِ ویلهلم فون هومبلت است که می توان بازتاب آن را در ایده پردازی فلسفی او از دانشگاه هم مشاهده کرد. به نظر میرسد این تقریر چارچوب انسان شناختی مشخصی دارد که در طراحی این ایده نقش بسزایی ایفا می کند. هدف اصلی این پژوهش در مرحله نخست، تبیین و شناساندن مؤلفههای اساسی این چارچوب و پسازآن نشان دادن ارتباط این مؤلفهها با ارکان ایده دانشگاه هومبلتی است. نتایج نشان میدهد که در اندیشه هومبلت، انسان بهعنوان یک غایت از ابتدا برآورده شده نیست و این برآوردگی در گرو عملِ از روی اراده، هدفمند و بیپایان او خواهد بود. بایسته های این شدن، بیش از هر مورد دیگر، بسته به اصل آزادی، گسترش موقعیت ها، اوضاع و شرایط توانمندساز، در پرتو تعاملی فراگیر با جهان (= غیرانسان) است. همچنین دست یابی به شخصیتی متوازن و همگون غایتی است که این نظریه برای انسان تصویر میکند. افزون بر این موارد دستاورد بیلدونگ در زمینه اجتماعی عبارت است از بالا بردن فرهنگ عامه که ارمغان آن فرهیختگی برای همه جامعه خواهد بود. به همین نسبت نشان داده خواهد شد که ایده هومبلتی دانشگاه نیز دربرگیرنده چنین ویژگیهایی است. انتظار میرود دستاوردهای این پژوهش در افزایش بینش ما نسبت به بنیادهای نظری یکی از ایده های مشهور دانشگاه یعنی ایده هومبلتی که کمتر به آن توجه داشتهایم یاری رسان باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - مطالعه مردم نگارانه انگیزه گردشگران از سفر تفریحی به استان مازندران از دریچه نظریه مناسک گذار
زهره کرانی فاطمه سامبا توجه به ارتباط انگیزههای گردشگران و نوع و گونهی سفر آنها، به دست آوردن دیدی روشن و منطقی از چنین روندی میتواند شایان اهمیت باشد. از این رو این پژوهش به دنبال واکاوی انگیزههای گردشگران از سفر به شهرهای ساحلی استان مازندران با دیدی متفاوت و انسانشناسانه و از خلال أکثربا توجه به ارتباط انگیزههای گردشگران و نوع و گونهی سفر آنها، به دست آوردن دیدی روشن و منطقی از چنین روندی میتواند شایان اهمیت باشد. از این رو این پژوهش به دنبال واکاوی انگیزههای گردشگران از سفر به شهرهای ساحلی استان مازندران با دیدی متفاوت و انسانشناسانه و از خلال هویت بخشیدن به مفهوم سفرهای تفریحی است. از آنجا که مردمنگاری ابزار اصلی انسانشناسان در کشف عناصر میدان است، در این پژوهش نیز از روششناسی کیفی با تأکید بر مردمنگاری بهره برده شده است. دادههای اصلی از طریق مشاهدهی مشارکتی و مصاحبههای عمیق و نیمه ساختار یافته به دست آمد. پاسخدهندگان 16 نفر از گردشگرانِ سه شهر ساحلی محمودآباد، فریدونکنار و بابلسر بودند که با استفاده از نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها نیز از نظام کدگذاری سه مرحلهای استفاده شد، بدین صورت که ابتدا مقولههای «مکانی با ساختاری متفاوت»، «در جستجوی تجربیات جدید» و «تعلیق» و در نهایت پس از کدگذاری گزینشی مقوله هستهی «مناسک گذار» به دست آمد. به نظر میرسد گردشگرانی که به قصد تفریح به این شهرها سفر میکنند حسی آمیخته از تعلیق و رهایی از الزامات و مسئولیتهای زندگی روزمره را در سفر تجربه میکنند که می توان آن را مشابه به مرحلهی دوم در نظریهی مناسک گذار دانست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
21 - بررسی دیدگاه انسان شناسی به ارتباطات اجتماعی در فضاهای خلاق گردشگری: محور چهارباغ اصفهان
مهدی کروبی راضيه رباني جواد يوسفيهدف این مقاله، شناخت و توصیف شیوه های ارتباطات اجتماعی در قالب معانی فرهنگی بین گردشگران و جامعه میزبان در محور چهارباغ اصفهان است. از مدل مدیریت هماهنگی معنا جهت شکل دهی به چارچوب نظری استفاده گردید. روش پژوهش، کیفی؛ جامعه ی آماری، ساکنان شهر اصفهان و روش نمونه گیری هد أکثرهدف این مقاله، شناخت و توصیف شیوه های ارتباطات اجتماعی در قالب معانی فرهنگی بین گردشگران و جامعه میزبان در محور چهارباغ اصفهان است. از مدل مدیریت هماهنگی معنا جهت شکل دهی به چارچوب نظری استفاده گردید. روش پژوهش، کیفی؛ جامعه ی آماری، ساکنان شهر اصفهان و روش نمونه گیری هدفمند بود و تعداد نمونه آماری مبتنی بر رسیدن به اشباع نظری، 30 نفر مشخص گردید. داده ها از طریق مشاهده مشارکتی و مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شدند. تحلیل داده ها بر اساس تحلیل محتوا و کدگذاری باز و محوری انجام پذیرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد با وجود آنکه دیدگاه اغلب مردم اصفهان به حضور و ارتباط با گردشگران در محور چهارباغ مثبت بوده، با این وجود ضعف زیرساخت های سخت افزاری و نرم افزاری خلاق در فعال-سازی خیابانی، عدم هماهنگی سیاستگذاران، برنامه ریزان و واحدهای عملیاتی در ایجاد ارتباط مؤثر و عدم توجه به عنصر خلاقیت در بازتعریف محصول گردشگری نسل سوم سبب شده این محور با جایگاه و محصول مورد انتظار، فاصله قابل توجهی داشته باشد. همچنین در یک نتیجه گیری کلی از پژوهش می توان گفت دیدگاه ساکنان شهر اصفهان به عنوان جامعه میزبان، به برقراری ارتباط مؤثر با گردشگران در محور چهارباغ، بسیار مثبت بوده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
22 - بررسی انسانشناسی از دیدگاه قرآن و اومانیسم غربی
شهره رحمانی فیروز آبادهدف از انجام اين پژوهش، بررسی انسانشناسی از دیدگاه قرآن و اومانیسم غربی بود. روش تحقيق حاضر از نوع توصيفي-تحليلي و مطالب آن با روش کتابخانهای گردآوریشده است. فلسفه اومانیستی که در قرن شانزدهم با اصل دکارتی میاندیشم پس هستم که بهصورت تفکر خاصی درآمد و انسان را تنها أکثرهدف از انجام اين پژوهش، بررسی انسانشناسی از دیدگاه قرآن و اومانیسم غربی بود. روش تحقيق حاضر از نوع توصيفي-تحليلي و مطالب آن با روش کتابخانهای گردآوریشده است. فلسفه اومانیستی که در قرن شانزدهم با اصل دکارتی میاندیشم پس هستم که بهصورت تفکر خاصی درآمد و انسان را تنها مبنای شناخت تلقی میکرد در مسیر خود: در دو وجهه «من عقلانی و دین تجربی» در هیوم به تناقض منجر شد چنانچه او نهتنها جهان مادی بلکه نفس انسانی را که محور شناخت بود، منکر شد. پس از هیوم کانت کوشید تا با انقلاب کپرنیکی خود «من» را بار دیگر احیا کند امّا دوراکسیم آزاردهنده «نومن» و «فنومن» و عدم دستیابی به حقایق اشیاء، اخلافش را به برقراری وحدت بین «نومن» و «فنومن» را واداشت، آنان درحالیکه به سوبژکیتویسم کانت وفادار بودند راهحلهایی عنوان نمودند. انسانشناسی علم به انسان و احوالات نفسانی در بعد امور کلی و جزئی، فردی و اجتماعی، علوم تئوریک و عملی است. به این اساس علم انسانشناسی حوزههای بسیار گستردهای از علوم و مکاتب فکری را در برمیگیرد. لذا باید ریشههای علم انسانشناسی را در علوم انسانی، هنر، علوم تجربی و مکاتب علوم اجتماعی جستوجو کرد. با ظهور اسلام و تعالیم وحیانی، قرآن بهعنوان مهمترین منبع، افقهای جدیدی را درباره شناخت انسان گشود. قرآن با جهتدهی علوم و معارف دخیل در تربیت و هدایت انسان، معتقد است که انسان علاوه بر جسم و جسمانیات، از روح و روحانیات نیز بهرهمند است و اصولآ حقیقت انسان روح است. بهگونهای قرآن تأکید دارد که انسان خود را بشناسد و جایگاه خود را در جهان تشخیص دهد و هدف این است که انسان خود را به مقام والایی که شایسته آن است برساند. این مقاله کوشیده است ضمن بررسي مقایسه انسانشناسی از دیدگاه قرآن و اومانیسم غربی و چالشهای پیش روی آن بپردازد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
23 - مقایسه مبانی انسان¬شناختی ملاصدرا و مزلو
محمد آزادی سيد محمدعلي ديباجي مسعود آذربایجانیمزلو، در مقام یک روانشناس انسانگرا و ملاصدرا، در مقام یکی از بزرگترین اندیشمندان سنت اسلامی، دیدگاههای متفاوتی دربارۀ چیستی انسان بیان کردهاند. با توجه به اینکه هر دو اندیشمند، اهتمامی ویژه به تبیین ویژگیها، مقدمات لازم برای کمال انسان، روند کمال انسان و خصوصیات انسان أکثرمزلو، در مقام یک روانشناس انسانگرا و ملاصدرا، در مقام یکی از بزرگترین اندیشمندان سنت اسلامی، دیدگاههای متفاوتی دربارۀ چیستی انسان بیان کردهاند. با توجه به اینکه هر دو اندیشمند، اهتمامی ویژه به تبیین ویژگیها، مقدمات لازم برای کمال انسان، روند کمال انسان و خصوصیات انسان کامل داشتهاند، مقایسۀ مبانی انسانشناختی آنها میتواند ثمراتی ارزشمند بدنبال داشته باشد. کرامت ذاتی، اختیار، توانایی حرکت بسمت کمال، برخورداری از فطرت، پذیرش تجربههای معنوی و محدود نبودن روند کمال انسان، برخی از مبانی مشترک ایندو بشمار میآیند، اما آنها تفسیرهایی متفاوت از این مبانی ارائه دادهاند. همچنین دیدگاه هردو فیلسوف در مورد محوریت خداوند در زندگی انسان، ابعاد وجودی، نیازهای بنیادین، مراحل رشد انسان، غایت کمال انسان و ویژگیهای انسان کامل، متفاوت است. صدرالمتألهین با بهرهگیری از مبانی دینی، عرفانی و فلسفی، تلفیق این مبانی و ارائۀ تصویری جامع و سازوار از حقیقت انسان، توانسته نظامی متقن از مبانی شناختی ارائه کند که احصاء دقیق و جامع آنها میتواند برای بحثهای امروزی نیز راهگشا باشد. جمع بین عرفان، شریعت و برهان، یکی از مهمترین ویژگیهای اندیشۀ فلسفی ملاصدراست که در تمام مؤلفه¬های مورد قبول دربارۀ چیستی انسان، تأثیرگذار است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
24 - بررسی و تحلیل نقش انسانشناسی در پیریزی فرهنگ و تمدن نوین اسلامی
روح اله پورآسیاب دیزج سید حسین واعظی محمدرضا شمشیریفرهنگ و تمدن اسلامی به دلیل اتصال به عالم وحیانی و قرآنی و روایی، دارای غنای محتوایی بیبدیلی است که میتواند تمامی انسانها را در هر زمان و هر مکان و با هر شرایطی تا قیامت هدایت نموده و سعادت دنیا و آخرت ایشان را تضمین نماید. از سوی دیگر نقش بینظیر فلسفه اسلامی به عنو أکثرفرهنگ و تمدن اسلامی به دلیل اتصال به عالم وحیانی و قرآنی و روایی، دارای غنای محتوایی بیبدیلی است که میتواند تمامی انسانها را در هر زمان و هر مکان و با هر شرایطی تا قیامت هدایت نموده و سعادت دنیا و آخرت ایشان را تضمین نماید. از سوی دیگر نقش بینظیر فلسفه اسلامی به عنوان پشتوانه عقلانی و معرفتی فرهنگ و تمدن اسلامی دارای اهمیت فوقالعادهای است. حال بایستی توجه نمود که در آینده، نقش انسانشناسی فلسفه اسلامی در طراحی مبانی نظری فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی که بارها مورد تأکید امام امت(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی است، چگونه است؟ فلسفه اسلامی با رویکرد انسانشناسانه خود به مبانی نظری فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی ورود نموده و بصورت کامل و دقیق تبیین مینماید و بر این اساس، شاکله حیات طیبه بشری را طرحریزی میکند. به عبارت دیگر حل این مهم، باعث رفع همه مشکلات کاربردی فرهنگی و تمدنی نوین اسلامی میگردد، چرا که مباحث رفتاری و عملی رابطه مستقیم و تنگاتنگی با مباحث نظری دارد و از آن متأثر است. اين پژوهش با هدف بررسی و تحلیل انسانشناسی فلسفه اسلامی در فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی و با روش توصيفي- تحليلي به دنبال نشان دادن نقش مهم و حیاتی انسانشناسی فلسفه اسلامی به عنوان مباحث نظری فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی است. یافتههای پژوهش عبارتند از عملیاتی نمودن مباحث نظری دقیق و عمیق انسانشناسی فلسفه اسلامی در فرهنگ و تمدن نوین اسلامی. تفاصيل المقالة