• فهرس المقالات آمایش سرزمین

      • حرية الوصول المقاله

        1 - نیازسنجی آموزش‌های مهارتی بر اساس طرح آمایش سرزمینی در بخش صنعت استان آذربایجان شرقی
        غلامرضا بداقی صادق  ملکی آوارسین بهرنگ   امیری الناز  بداقی
        هدف پژوهش جاری تحلیل نیازهای آموزش مهارتی استان آذربایجان شرقی بر اساس طرح آمایش سرزمینی در بخش صنعت می‌باشد. این پژوهش یک تحقیق توصیفی-پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش را مدیران، برنامه ریزان و کارشناسان درگیر در بخش صنعت استان آذربایجان شرقی تشکیل می دهند. أکثر
        هدف پژوهش جاری تحلیل نیازهای آموزش مهارتی استان آذربایجان شرقی بر اساس طرح آمایش سرزمینی در بخش صنعت می‌باشد. این پژوهش یک تحقیق توصیفی-پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش را مدیران، برنامه ریزان و کارشناسان درگیر در بخش صنعت استان آذربایجان شرقی تشکیل می دهند. در ابتدا بر اساس طرح آمایش سرزمینی استان 132 نیاز آموزشی استخراج گردیده است. سپس با استفاده از فرم نیازسنجی آموزشی طراحی گردیده، که شامل سوالات 6 گزینه ای مبتنی بر طیف لیکرت بوده و با استفاده از نظرات خبرگان امر، میزان انطباق این نیازها با نیازهای بازار کار استان ارزیابی گردیده اند. در نهایت بر اساس نتایج حاصل از کمی سازی این پرسشنامه ها (مبتنی بر روش طیف لیکرت) و امتیازهای حاصله برای هر نیاز آموزشی، این نیازهای آموزش مهارتی استان اولویت بندی گردیده اند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - تبیین راهبردهای توسعه سرویسها و زیرساختهای ICT در کشور با رویکرد آمایش اقتصادی (مطالعه موردی استانهای کرمانشاه، سمنان، فارس و آذربایجان شرقی)
        حسن محمدغفاری
        توسعه فناوری اطلاعات به عنوان یکی از معیارهای اساسی پیشرفت و شاخص های توسعه یافتگی در کشورها بشمار می آید که به جهت ویژگی های تسریع در ارتباطات و اطلاعات در سطوح مختلف سازمانی، گروه ها، افراد، بازارها، فرآیند تولید و ... بیش از پیش مورد تاکید جوامع قرار گرفته است. دستیا أکثر
        توسعه فناوری اطلاعات به عنوان یکی از معیارهای اساسی پیشرفت و شاخص های توسعه یافتگی در کشورها بشمار می آید که به جهت ویژگی های تسریع در ارتباطات و اطلاعات در سطوح مختلف سازمانی، گروه ها، افراد، بازارها، فرآیند تولید و ... بیش از پیش مورد تاکید جوامع قرار گرفته است. دستیابی به توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات نیازمند عوامل مختلفی می‌باشد که یکی از مهمترین این عوامل توسعه زیرساخت ها و سرویس‌های ICT در کشور می باشد که دستیابی به این هدف نیازمند ارزیابی دقیق وضع موجود و مقایسه آن با وضع مطلوب می باشد. یکی از بهترین روش های دستیابی به چنین هدفی انجام برنامه ریزی راهبردی می باشد که از طریق شناسایی نقاط قوت، ضعف، تهدیدات و فرصت‌های توسعه سرویسها و زیرساختهای ICT امکانپذیر می باشد. در این راستا سعی شده تا با استفاده از محاسبه مدل SWOT برای استان های نمونه (کرمانشاه، سمنان، آذربایجان شرقی و فارس) و با نظرخواهی چند سطحی از 30 نفر کارشناس خبره در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات در هر یک از استان ها به بررسی وضع موجود در استان ها پرداخته شود. در نهایت محاسبه داده های به دست آمده حاصل از نتایج کارشناسی در استان کرمانشاه نشان دهنده راهبرد کانونی برای حفظ وضع موجود بر اساس ماتریس راهبردی بوده و در سه استان دیگر سمنان، آذربایجان شرقی و فارس نتیجه ماتریس ارزیابی راهبردی نشان دهنده راهبرد تهاجمی بوده که موید لزوم استفاده از فرصت ها و قوت های موجود در زمینه توسعه زیرساخت ها و سرویس های ICT در استان ها می باشد که در مجموع میانگین چهار استان نیز راهبرد تهاجمی به عنوان راهبرد کانونی مورد توجه قرار گرفت. لذا اگر در مجموع نتایج چهار استان را در سطح کشور به عنوان نتیجه مطلوب شاخص استقرار ICT مد نظر قرار دهیم می‌توان گفت که در سه استان سمنان، آذربایجان شرقی و فارس فاصله‌ای با وضع مطلوب مشاهده نمی‌گردد و تنها در استان کرمانشاه فاصله اندکی در این زمینه با شاخص مطلوب که استقرار در راهبرد کانونی تهاجی می‌باشد، وجود دارد که با انجام برنامه‌ریزی های عملیاتی در زمینه کاهش تهدیدها و تبدیل ضعف ها به قوت ها در سطح استانی این نیز برطرف خواهد شد. لذا در کل شکاف زیادی را نمی توان به لحاظ آمایش اقتصادی در زمینه توسعه زیرساخت ها و سرویس های ICT در سطح کشور مشاهده کرد که می‌توان گفت این نتیجه در بین سایر بخش‌های اقتصادی نیز صادق می‌باشد. زیرا بهره‌گیری از فناوری اطلاعات و ارتباطات در بخش‌های مختلف اقتصادی بدون در نظر گرفتن زیرساخت‌ها و سرویس‌های عمومی و اساسی ICT امکانپذیر نمی‌باشد. لذا در مجموع ضعف‌ها و توانمندهای موجود در زمینه وضع موجود ICT در استان تاثیرگذار در بکارگیری فناوری اطلاعات در بخش‌های مختلف اقتصادی خواهد بود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - تبیین الگوهای غذایی در سکونت‌گاه های روستایی شهرستان جیرفت با رویکرد آمایش سرزمین
        علی شهدادی علي آذره
        روستاییان علی رغم نقش محوری در تولید غذا، امروزه به دلیل تغییرات اقلیمی، اقتصادی و اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین گروه های در معرض تهدید از لحاظ امنیت غذایی می باشند. تغییر در الگوی غذایی به دلیل قدرت و دسترسی پایین روستاییان در تامین مایحتاج اولیه، سوء تغذیه و ناا أکثر
        روستاییان علی رغم نقش محوری در تولید غذا، امروزه به دلیل تغییرات اقلیمی، اقتصادی و اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین گروه های در معرض تهدید از لحاظ امنیت غذایی می باشند. تغییر در الگوی غذایی به دلیل قدرت و دسترسی پایین روستاییان در تامین مایحتاج اولیه، سوء تغذیه و ناامنی شدید غذایی را در این سکونتگاه ها به ارمغان آورده است. این پژوهش در پی پاسخ به این سوال که الگوهای غذایی در بین خانوارهای روستایی شهرستان جیرفت چگونه است و چه عواملی بر آن تاثیر دارند، با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه انجام شده است. مدل تئوریک پژوهش با رویکرد آمایش سرزمین سه دسته عوامل محیطی، اجتماعی و اقتصادی را به عنوان عوامل اصلی تبیین کننده الگوهای غذایی رایج در بین روستاییان ارایه کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد: خانوارهای روستایی از مجموع 14 وعده اصلی نهار و شام در هفته بیشتر؛ برنج(با میانگین 4.99 دفعه)، مواد قندی مصنوعی مانند قند، شکر و شیرینی(با میانگین 4.71 دفعه) و لبنیات(با میانگین 4.7 دفعه) و ماهی و میگو( با میانگین 1.61 دفعه) مصرف می کنند. مصرف برنج در بین روستاییان با مصرف سایر مواد غذایی از جمله شیر و فرآورده های آن، سبزی و میوه جات، حبوبات، موادقندی مرغ رابطه معنی داری داشته است(با پذیرش اثر مثبت تقارن زمان گردآوری داده ها با برداشت محصول بر میزان مصرف خانوارهای روستایی). دسترسی به آب موردنیاز برای تولید محصولات کشاورزی و دامی مهمترین عامل تبیین کننده چگونگی مصرف شیر و فرآورده های آن در بین خانوارهای روستایی دارد(R=0.47, F=5.628, Sig=0.028 ). در مجموع درآمد سالیانه در پیوند با قیمت فروش محصولات کشاورزی مهمترین عامل تبیین کننده چگونگی مصرف مواد غذایی به ویژه مصرف انواع گوشت، غذاهای رژیمی، کنسروها و... با (R=0.51, F=11.615, Sig=0.002) و چگونگی علاقه به مصرف موادغذایی با (R=0.52, F=7.44, Sig=0.013 ) و می باشند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - مروری بر مدل‌های آمایش سرزمین با تأکید بر کارآیی مدل ژئومورفولوژیکی در ایران
        عزت اله قنواتی علی احمدآبادی موسی کمانرودی کجوری زهرا رنجبرباروق
        هرگونه برنامه‌ی آمایشی در سطح زمین انجام گرفته و تغییر و تحولات لندفرم‌های سطحی و حتی زیر زمینی را در پی خواهد داشت. در این راستا ضرورت دارد با توجه به اهمیت لندفرم‌های زمینی جایگاه آنها در مدل‌های آمایش سرزمین مورد توجه قرار گیرد. بنابراین با توجه به اینکه دانش ژئومورف أکثر
        هرگونه برنامه‌ی آمایشی در سطح زمین انجام گرفته و تغییر و تحولات لندفرم‌های سطحی و حتی زیر زمینی را در پی خواهد داشت. در این راستا ضرورت دارد با توجه به اهمیت لندفرم‌های زمینی جایگاه آنها در مدل‌های آمایش سرزمین مورد توجه قرار گیرد. بنابراین با توجه به اینکه دانش ژئومورفولوژی به مطالعه‌ی اشکال و فرآیندهای سطح زمین می‌پردازد لازم است برای ارزیابی توان محیطی‌، ویژگی‌ها و فرآیندهای موثر بر لندفرم‌ها مورد توجه قرار‌گیرد. در این پژوهش روش‌های ارزیابی توان محیطی در آمایش سرزمین ایران از دیدگاه ژئومورفولوژی مورد تحلیل قرارگرفته است. بررسی روش‌ها با توجه به معیارهای مورد استفاده در هر روش نشان داد که در روش تحلیل سیستم ارضی، معیارهای آب و هوا، گسل، آب زیرزمینی و مخاطرات محیطی در نظر گرفته نشده و همچنین در روش ‌‌طرح جامع منابع طبیعی نیز توجهی به مخاطرات محیطی نشده و تنها دو کاربری حفاظت و مرتع‌داری تعیین شدهاند. در روش سیستمی نیز با توجه به اینکه کارشناسان تخصص‌های متفاوتی دارند، تمامی اجزاء یک سیستم را مورد توجه قرار نمی‌دهد. مدل‌های توسعه شهری، روستایی و صنعتی مک‌هارگ‌ و مخدوم، دید کل‌گرا به طبیعت دارند. بنابراین مدل ارزیابی توان محیطی جدیدی براساس تلفیق روش‌های موجود و با توجه به دیدگاه ژئومورفولوژی ارائه گردید تا ارزیابی توان محیطی بر‌اساس واحدهای پایه لندفرم انجام شود و نتایح حاصل از آن با واقعیت زمین انطباق بیشتری داشته باشد. این مدل شامل ارزیابی توان اکولوژیک و ارزیابی توان مخاطرات محیطی است. در ارزیابی توان اکولوژیک، زیرمعیارهای جهت باد غالب، انحنای دامنه‌، آب‌های سطحی و زیرزمینی اضافه گردید. همچنین در معیار شکل زمین، تقسیم‌بندی متفاوتی از لندفرم‌ها به منظور توسعه شهری ارائه گردید و ارزیابی توان مخاطرات محیطی نیز شامل ارزیابی پتانسیل سیلاب، زمین‌لغزش و زلزله‌خیزی است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - مدل یابی موانع تحقق پذیری طرح های آمایش سرزمین استان تهران با رویکرد آینده پژوهی
        بابک جعفریان رحيم سرور رضا برنا
        انوشتار حاضر به دلیل ایجاد درک و دانشی کاربردی برای مسئولان و مدیران استان تهران در زمینه شناسایی و سطح بندی موانع کلیدی بر تحقق-پذیری طرح های آمایش سرزمین در استان تهران، ازنظر هدف گذاری کاربردی و از منظر روش جمع آوری داده ، توصیفی از نوع پیمایشی است. براي انجام اين پ أکثر
        انوشتار حاضر به دلیل ایجاد درک و دانشی کاربردی برای مسئولان و مدیران استان تهران در زمینه شناسایی و سطح بندی موانع کلیدی بر تحقق-پذیری طرح های آمایش سرزمین در استان تهران، ازنظر هدف گذاری کاربردی و از منظر روش جمع آوری داده ، توصیفی از نوع پیمایشی است. براي انجام اين پژوهش با بررسي جامع و همچنين با استفاده ازنظر خبرگان و متخصصان، 22 عامل مؤثر با استفاده از روش تحلیل ساختاری آینده پژوهی از بین 64 متغیر برای مدل یابی موانع موثر در تحقق‌پذیری طرح‌های آمایش سرزمین شناسايي شدند. سپس با استفاده از تكنيك تلفیقی مدل سازي ساختاري تفسيري و با استفاده از ابزار پرسشنامه، عوامل در هشت گروه سطح‌بندی شدند. در ادامه، پس از مشخص شدن سطوح هريك از عوامل و همچنين با درنظرگرفتن ماتريس در دسترس‌پذیری نهايي، مدل نهايي ساختاری- تفسيري ترسیم‌شده است .بر اساس نتايج، عواملي مانند تعدد قوانین و مقررات در ارتباط با آمایش سرزمین، عدم وجود برنامه ریزی راهبردی نهادی در ارتباط با آمایش سرزمین استان، ضعف طرح و برنامه های آمایشی تهیه‌شده در ارائه الگویی کارآمد برای توسعه پایدار یکپارچه مناطق مختلف استان، عدم حضور ذینفعان و ذی‌نفوذان در فرایند تصمیم گیری و تصمیم سازی در بخش آمایش سرزمین، فقدان قواعد و مقررات مناسب و تفکر نظامند و نهادینه برای مدیریت سرزمین و روشن نبودن جايگاه طرح آمايش استان در نظام برنامه‌ریزی استان تهران جزو متغیر های کلیدی و تأثیرگذار بر عدم تحقق پذیری طرح-های آمایش سرزمین در استان تهران به شمار می روند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - تحلیل ژئوپولیتیکی چشم انداز آمایش سرزمین در کشور افغانستان و ارائه مدل راهبردی
        عتیق الله قمری کیومرث  یزدان پناه درو زهرا پیشگاهی فرد حسین حاتمی نژاد
        در ساختار اقتصاد سیاسی جهان برخی کشورها توسعه یافته و برخی در حال توسعه می باشند. برخی از کشورها نیز به دلیل شکنندگی ژئوپولیتیکی و تهدیدات و بحران های داخلی و محیط خارجی نه تنها توسعه نیافته اند بلکه در مسیر توسعه نیز در حال حرکت نیستند. افغانستان نیز در حال حاضر جزء کش أکثر
        در ساختار اقتصاد سیاسی جهان برخی کشورها توسعه یافته و برخی در حال توسعه می باشند. برخی از کشورها نیز به دلیل شکنندگی ژئوپولیتیکی و تهدیدات و بحران های داخلی و محیط خارجی نه تنها توسعه نیافته اند بلکه در مسیر توسعه نیز در حال حرکت نیستند. افغانستان نیز در حال حاضر جزء کشورهای بحرانی و توسعه نیافته جهان محسوب می گردد که هیچ چشم انداز مشخصی برای حرکت در جهت توسعه ندارد؛ نه در سطح نظریه پایه توسعه، نه راهبردهای مشخص و منسجم توسعه و نه هیچگونه سند عملیاتی با ضمانت اجرا. این مشکلات افغانستان ریشه در مسائل جغرافیایی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی داخلی و خارجیدارد. بنابراین برنامه ریزی جهت توسعه سرزمینی این کشور نیز در گرو حل و چاره اندیشی مسائل مذکور است. برنامه-ریزی راهبردی با چهارچوب و ملاحظات سیاسی و امنیتی می تواند سبب کاهش تهدیدات امنیتی و چالش های سیاسی و در نتیجه توسعه سرزمینی گردد. بنابراین در این مقاله سعی شده است تا عوامل داخلی و خارجی اثرگذار بر آمایش سرزمینی در کشور افغانستان از منظر ژئوپولیتیکی مورد تحلیل قرار گیرد. در این راستا دو سوال قابل طرح است که: 1) قوت ها، ضعف ها، فرصت ها، تهدیدهای ژیوپولیتیکی کشور افغانستان در راستای آمایش سرزمینی این کشور کدامند؟ 2) براساس عوامل ژیوپولیتیک داخلی و خارجی چگونه می توان چشم انداز آمایش سرزمین در کشور افغانستان را ترسیم نمود؟ این مقاله به شیوهای توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است و داده های مورد نیاز نیز به شیوۀ کتابخانه ای، اسنادی و بهره گیری از پایگاهها و سایتهای معتبر اینترنتی گردآوری شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - بررسی نقش وتأثیرات قانون آمایش سرزمین در جغرافیای انتخابات جمهوری اسلامی ایران (مقاله پژوهشی)
        نیره اخوان بیطرف
        طرح مقدماتی آمایش سرزمین در ایران اسلامی در دهه ۶۰ مورد توجه قرار گرفته و در برنامه پنج سالۀ کشور به عنوان مهمترین قانون به تصویب رسیده است. این قانون از برنامه چهارم، شروع و در برنامه پنجم تکمیل و در برنامه ششم ادامه یافته است اما متاسفانه در جغرافیای انتخابات استانها أکثر
        طرح مقدماتی آمایش سرزمین در ایران اسلامی در دهه ۶۰ مورد توجه قرار گرفته و در برنامه پنج سالۀ کشور به عنوان مهمترین قانون به تصویب رسیده است. این قانون از برنامه چهارم، شروع و در برنامه پنجم تکمیل و در برنامه ششم ادامه یافته است اما متاسفانه در جغرافیای انتخابات استانها به سبب بخشی نگری کاندیداها، این قانون هنوز در سند توسعه استان ها عملیاتی نگردیده است و جغرافياي انتخابات گاه و بي گاه سبب آسيب پذيري قوانين مي شود. این پژوهش، از نوع بنیادین و نظری است و روش جمع آوری داده ها در این پژوهش اسنادی و کتابخانه ای و شیوۀ تحلیل اطلاعات نیز توصیفی – تحلیلی مبتنی بر روش شناسی کیفی می باشد. نتایج تحقیق نشان داده است که آمایش سرزمینی به عنوان چارچوب بلندمدت در برنامه ریزی ها باید مبتنی بر اصول مختلف از جمله ملاحظات دفاعی و امنیتی؛ حفاظت محیط زیست و احیاء منابع طبیعی؛ حفظ هویت اسلامی، ایرانی و حراست از میراث فرهنگی؛ کارایی و بازدهی اقتصادی؛ وحدت و یکپارچگی سرزمینی؛ گسترش عدالت اجتماعی و تعادل های منطقه ای؛ تسهیل و تنظیم روابط درونی و بیرونی اقتصاد کشور؛ باشد. همچنین، اثرات قانونگذاری در جغرافیای انتخابات اگر آمایشی باشد اقتصاد مقاومتی رخ داده و رشد 8% در کشور را تضمین می نماید اما تا به حال این نگرش علمی که همراه با یک تفکر فلسفی می باشد به وجود نیامده است و هزینه های کشور در برخی از پروژه‌ها به هدر رفته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        8 - نقش دولت و ساير نهادهاي بخش عمومي در توسعه محلي نوآوري
        پروفسور فردریک بوگرن علیرضا آیت الهی
        فرض بر اين است كه به جاي آن كه رشد و توسعه كلي كشور را در نظر بگيريم، توسعة كل آن را هدف قرار دهيم؛ يعني توسعه هر محل (منطقه ـ استان ـ شهر ـ روستا) و نهايتاً «توسعه متوازن». حال در فضايي علمي كه فناوري موتور توسعه محسوب شود و نوآوري اصل رشد به شمار رود توزيع رشد فناوري أکثر
        فرض بر اين است كه به جاي آن كه رشد و توسعه كلي كشور را در نظر بگيريم، توسعة كل آن را هدف قرار دهيم؛ يعني توسعه هر محل (منطقه ـ استان ـ شهر ـ روستا) و نهايتاً «توسعه متوازن». حال در فضايي علمي كه فناوري موتور توسعه محسوب شود و نوآوري اصل رشد به شمار رود توزيع رشد فناوري در مناطق، شهرها و چه بسا روستاهاي كشور به مفهوم توسعه‌اي فراگير و حتي‌الامكان يكپارچه است. اين يكپارچگي بايد ميان دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها، و شهرك‌هاي علمي و تحقيقاتي مراكز رشد و پارك‌هاي فناوري باشد. بنابراين بحث مقاله حاضر ابتدا بر نوآوري در حوزة رشد فناوري است و اين كه در دستيابي به آن مكان (شهر ـ روستا ـ شهرك صنعتي و...) يا به اصطلاح محل استقرار صنايع و نزديكي مكاني دو يا چند صنعت به يكديگر چه نقش‌ها و فوايدي مي‌توانند داشته باشند. به اين ترتيب اصل توجه بر سياست و برنامه‌هاي علمي ـ صنعتي ـ اقتصادي كشور، منطقه و شهر، و كيفيت رشد فناوري از راه نوآوري است: آيا نزديكي جغرافيايي مراكز صنعتي به نوآوري و به طور كلي رشد فناوري كمك مي‌كند؟ و رشد و توسعه كشور را شتاب مي‌بخشد؟ يا برعكس، هرچه فناوري‌ها، به ويژه در بخش‌هاي اطلاعات و ارتباطات، يعني مخابرات و حمل و نقل پيشرفت كنند نه تنها از مشكلات و هزينه ارتباط متخصصان و صنعتگران و مؤسسات صنعتي و بنگاه‌هاي اقتصادي با يكديگر مي‌كاهند بلكه طبيعتاً و به موازات آن از نقش اقتصاد فضايي و تمركز، و تا حدودي آمايش سرزمين و آمايش شهري مي‌كاهند و به سياست عدم تمركز ميدان مي‌دهند؟. پس از بحث‌هاي نظري بسيار ضروري كه در ابتداي مقاله مي‌آيد پروفسور بوگرن به بررسي مراكز رشد فناوري منطقة مركز فرانسه، نوآوري و انتقال فناوري بين آنها، شبكه‌اي علمي ـ تحقيقاتي كه به اين منظور بين آنها ايجاد شده است، و گريز آنها از همكاري‌هاي محلي به منظور استفاده بيشتر از همكاري با بنگاه‌هاي صنعتي پيشرفته‌تر و بنابراين مفيدتر مي‌پردازد. اهميت گزارش مطالعة بوگرن در فرانسه بنا به برخي از مشابهت‌هايي است كه بين سياست‌هاي علمي ـ رشدـ صنعتي ـ شهري و منطقه‌اي ايران و فرانسه وجود دارد و به اين ترتيب «راه طي شده» در فرانسه، راهنما، و آزمون و خطاهاي آن مانع از خطاهاي مشابهي است كه مسلماً مشمول صرف وقت و هزينه‌اند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        9 - تعیین شاخص ترکیبی سنجش محرومیت در شهرستان‌های منطقه سه آمایش سرزمین بر اساس شاخص‌های قانون استفاده متوازن کشور
        محمد  غفاری فرد
        محرومیت ازجمله مسائل و مشکلاتی است که در اکثر کشورها برای برنامه ریزان دولتی وجود داشته و اینکه دولت‏ها برای حل و یا کاهش آن چه راهکارهای را باید اتخاذ کنند، ازجمله مسائل مطرح و مشکل‌آفرین برای آنان است. هدف این پژوهش رتبه‌بندی شهرستان های منطقه ای 3 آمایش سرزمین (کرمان أکثر
        محرومیت ازجمله مسائل و مشکلاتی است که در اکثر کشورها برای برنامه ریزان دولتی وجود داشته و اینکه دولت‏ها برای حل و یا کاهش آن چه راهکارهای را باید اتخاذ کنند، ازجمله مسائل مطرح و مشکل‌آفرین برای آنان است. هدف این پژوهش رتبه‌بندی شهرستان های منطقه ای 3 آمایش سرزمین (کرمانشاه، همدان، ایلام و لرستان) از نگاه درجه محرومیت بر اساس 24 شاخص قانون استفاده متوازن است. در این تحقیق برای وزن دهی شاخص های از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و برای رتبه‌بندی شهرستان ها از نگاه درجه محرومیت از روش تاپسیس استفاده ‌شده است. نتایج نشان می دهد که از میان 24 شاخص مورد نظر شاخص های نرخ بیکاری، باسوادی و بهره‌مندی روستا ها ازآب آشامیدنی سالم، بیشترین اثرگذاری را در تعیین درجه محرومیت شهرستان ها دارا هستند. همچنان شهرستان‏های اسلام‌آباد غرب، ثلاث باباجانی و دوره (چگنی) به ترتیب هر یک با ضرایب 474/0، 460/0 و 404/0 در رتبه‏های اول، دوم و سوم از نظر محرومیت بر اساس شاخص های مرتبط با قانون متوازن محسوب میشوند. شهرستان‏های دره شهر، بهار و ایوان به ترتیب هریک با ضرایب 038/0، 036/0 و 032/0 در جایگاه چهل و دوم، چهل و سوم و چهل و چهارم قرارگرفته ‌اند. بنابراین، شورای برنامه ریزی و توسعه استان های منطقه سه می بایست اعتبارات قانون متوازن استانی را جهت شتاب بخشیدن به کاهش محرومیت در شهرستا ن های مزبور در حوزه طرح ها و پروژه های اشتغالزا، آموزش مهارت های انسانی و ارتقای زیرساخت های آموزشی و بهره مندی روستاها از آب آشامیدنی اختصاص دهند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        10 - بررسی مقایسه‌ای جایگاه مهاجرت‌های بین‌المللی در برنامه‌ریزی آمایش سرزمین کشورهای مقصد مهاجرت (مطالعه موردی: کانادا، آلمان، استرالیا و ایران)
        زهرا ترکاشوند ابوالفضل عبادی
        در زمینه پدیده مهاجرت بعضی از کشورها به علت شرایط و ویژگی‌های گوناگون، به عنوان مقصد یا میزبان مهاجرت شناخته می‌شوند. هدف از این پژوهش بررسی و شناخت برنامه‌ها و سیاست‌های آمایشی برخی از کشورها (آلمان، استرالیا و کانادا) و همچنین ایران در زمینه مهاجران و پناهندگان می‌باش أکثر
        در زمینه پدیده مهاجرت بعضی از کشورها به علت شرایط و ویژگی‌های گوناگون، به عنوان مقصد یا میزبان مهاجرت شناخته می‌شوند. هدف از این پژوهش بررسی و شناخت برنامه‌ها و سیاست‌های آمایشی برخی از کشورها (آلمان، استرالیا و کانادا) و همچنین ایران در زمینه مهاجران و پناهندگان می‌باشد. روشی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است، روش توصیفی و به صورت کتابخانه‌ای می‌باشد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می‌دهد؛ که کشورهای آلمان، استرالیا و کانادا با توجه به ویژگی‌های سرزمینی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود برنامه‌ها و سیاست‌های گوناگونی را در جهت بهره‌برداری از مهاجران و پناهندگان ترتیب داده‌اند که به تبع آن کشورها (دولت‌ها و ملت‌ها) و مهاجران و پناهندگان بهره‌مندی‌های کافی و ضروری برایشان حاصل شده و به اهدافشان نزدیک شوند. اما در ایران سیاست‌ها و برنامه‌های منسجم و کارآمدی در سطح ملی وجود ندارد تا از مهاجران و پناهندگان به نحو مطلوبی بهره‌مندی حاصل شود و خود مهاجران نیز بتوانند شرایط زندگی قابل قبولی را کسب نمایند. در ایران در زمینه مهاجرت، برنامه‌ها به صورت استعلاجی و کوتاه‌مدت می‌باشد تا بتوان به نحوی حجم مهاجرت و پناهندگی در کشور را کنترل کرد اما درمورد اثرات و بازخوردهای بلندمدت آن برنامه منسجم و یکپارچه‌ای وجود ندارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        11 - بررسی مقایسه‌ای جایگاه مهاجرت‌های بین‌المللی در برنامه‌ریزی آمایش سرزمین کشورهای مقصد مهاجرت (مطالعه موردی: کانادا، آلمان، استرالیا و ایران)
        زهرا ترکاشوند
        کشورهای گوناگون در سطح جهان به علت ویژگی‌هایی که دارند و شرایط و اوضاعی که با آن‌ها روبه‌رو هستند، به‌ عنوان مقصد یا میزبان مهاجرت شناخته می‌شوند. هدف از این پژوهش بررسی و شناخت برنامه‌ها و سیاست‌های آمایشی آلمان، استرالیا، کانادا و همچنین ایران در زمینه مهاجران و پناهن أکثر
        کشورهای گوناگون در سطح جهان به علت ویژگی‌هایی که دارند و شرایط و اوضاعی که با آن‌ها روبه‌رو هستند، به‌ عنوان مقصد یا میزبان مهاجرت شناخته می‌شوند. هدف از این پژوهش بررسی و شناخت برنامه‌ها و سیاست‌های آمایشی آلمان، استرالیا، کانادا و همچنین ایران در زمینه مهاجران و پناهندگان می‌باشد. روشی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته، از نوع اسنادی و توصیفی است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می‌دهد کشورهای آلمان، استرالیا و کانادا با توجه به ویژگی‌های سرزمینی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود برنامه‌ها، سیاست‌ها و خط‌مشی‌های متنوعی را در جهت تسهیل مهاجرت و بهبود شرایط پناهندگان و مهاجران ترتیب داده‌اند؛ که با بهره‌برداری از آن‌ها به روش‌های گوناگون، در جهت توسعه و پیشرفت کشورشان اقدام نمایند. به این ترتیب، هم کشورها (دولت‌ها و ملت‌ها) و هم مهاجران و پناهندگان بهره‌مندی‌های کافی و ضروری برایشان حاصل شده و به اهداف مدنظرشان نزدیک‌تر می‌شوند. اما در ایران سیاست‌ها و برنامه‌های یکپارچه، منسجم و کارآمدی در سطح ملی وجود ندارد تا از نتایج حضور مهاجران و پناهندگان به نحو مطلوبی بهره‌مندی ایجاد شود و خود مهاجران نیز بتوانند شرایط زندگی قابل قبولی را داشته باشند. در ایران در زمینه مهاجرت، برنامه‌ها به‌صورت فوری و کوتاه‌مدت تدوین می‌شوند تا به وسیله آن بتوان به نحوی حجم مهاجرت و پناهندگی را در کشور کنترل کرد؛ اما درمورد اثرات و بازخوردهای بلندمدت آن که می‌تواند بسیار حائز اهمیت باشد؛ برنامه منسجم و یکپارچه‌ای با نگاه آمایش‌محور وجود ندارد تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        12 - راهبرد مناسبی از برنامه ریزی منطقه ای در برنامه هفتم توسعه با توجه به آمایش سرزمینی و رویکرد نهادی
        نیما رنجی جفرودی
        گفتمان سیاستهای اخیر غالباً بر پویایی توسعه ی منطقه استوار است. چراکه در جوامع در حال رشد محورهای توسعه و اقتصاد درهم آمیخته اند .همچنین توجه به حوزه برنامه ریزی و فرایند‌های آن، رابطه مستقیم وتاثیر گذاری در ارکان و سطوح مختلف جامعه داشته و تاثیرات آن از منظر توسعه وعدم أکثر
        گفتمان سیاستهای اخیر غالباً بر پویایی توسعه ی منطقه استوار است. چراکه در جوامع در حال رشد محورهای توسعه و اقتصاد درهم آمیخته اند .همچنین توجه به حوزه برنامه ریزی و فرایند‌های آن، رابطه مستقیم وتاثیر گذاری در ارکان و سطوح مختلف جامعه داشته و تاثیرات آن از منظر توسعه وعدم توسعه، توسعه همگون و ناهمگون، بهره وری، الویت بندی مسائل و مشکلات، نیز حفظ، رشد و رقابت پذیری درسطح بین الملل و منطقه قابل توجه است. با بهره مندی از راهکارهای موچود در حوزه برنامه ریزی غیر متمرکز (منطقه‌ای) و فرایند‌های آن امکان و شناخت نقاط ضعف، قوت، تهدید، فرصت، سرعت و همچنین بررسی همخوانی میزان رشد وآیندنگری برنامه هفتم توسعه صورت گرفته و با بررسی همگرایی آن با قوانین و مقررات بالا دستی می‌توان نقش بسزایی برای یک کشور، استان و بنگاه‌های اقتصادی وصنعتی ایفا نماید.همچنین رویکردهای اخیر در نظریه توسعه منطقه ای اهمیت زیادی به رویکرد نهادی و ساخت اجتماعی اقتصادی منطقه ها و (تفاوت درون منطقه ای) ، آمايش سرزمين توسعه متوازن و توسعه عادلانه و استفاده بهينه از منابع توسعه و براي پيشرفت مناطق سرزميني فراهم نموده است. نتایج نشان می دهد که راهبردهاي منطقه ای نيازمند انعطافپذيري براي بيشينه کردن پتانسيل توسعه ترتيب های نهادها و سازگاري با تغييرها در درون اين ترتيبها بوده و ضمن افزایش اختیارات متناسب با برنامه های توسعه استان بایستی برای توسعه یک منطقه نه تنها با منابع فيزيكي آن، بلكه به منابع نهادی آن که شامل مجموعه ضابطه ها و مقررات عملي اقتصادي بر اساس فرهنگ اقتصادي و آمایش سرزمینی است نیز توجه نمود. بر مبناي محورهاي مورد اشاره در فوق و بر اساس شناخت و مطالعه صورت گرفته در هر يك از اين محورها، راهبردهاي لازم به منظور مديريت منطقه ای استخراج شده و بر اساس راهبردهاي مستخرج از تجزيه و تحليل يافته ها، برنامه ریزی منطقه ای با رویکردنهادی در قلمرو كشور ارائه می گردد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        13 - راهبرد مناسبی از برنامه ریزی منطقه ای در برنامه هفتم توسعه باتوجه به آمایش سرزمینی و رویکرد نهادی
        نیمارنجی  جفرودی
        گفتمان سیاستهای اخیر غالباً بر پویایی توسعه ی منطقه استوار است. چراکه در جوامع در حال رشد محورهای توسعه و اقتصاد درهم آمیخته اند .همچنین توجه به حوزه برنامه ریزی و فرایند‌های آن، رابطه مستقیم وتاثیر گذاری در ارکان و سطوح مختلف جامعه داشته و تاثیرات آن از منظر توسعه وعدم أکثر
        گفتمان سیاستهای اخیر غالباً بر پویایی توسعه ی منطقه استوار است. چراکه در جوامع در حال رشد محورهای توسعه و اقتصاد درهم آمیخته اند .همچنین توجه به حوزه برنامه ریزی و فرایند‌های آن، رابطه مستقیم وتاثیر گذاری در ارکان و سطوح مختلف جامعه داشته و تاثیرات آن از منظر توسعه وعدم توسعه، توسعه همگون و ناهمگون، بهره وری، الویت بندی مسائل و مشکلات، نیز حفظ، رشد و رقابت پذیری درسطح بین الملل و منطقه قابل توجه است. با بهره مندی از راهکارهای موچود در حوزه برنامه ریزی غیر متمرکز (منطقه‌ای) و فرایند‌های آن امکان و شناخت نقاط ضعف، قوت، تهدید، فرصت، سرعت و همچنین بررسی همخوانی میزان رشد وآیندنگری برنامه هفتم توسعه صورت گرفته و با بررسی همگرایی آن با قوانین و مقررات بالا دستی می‌توان نقش بسزایی برای یک کشور، استان و بنگاه‌های اقتصادی وصنعتی ایفا نماید.همچنین رویکردهای اخیر در نظریه توسعه منطقه ای اهمیت زیادی به رویکرد نهادی و ساخت اجتماعی اقتصادی منطقه ها و (تفاوت درون منطقه ای) ، آمايش سرزمين توسعه متوازن و توسعه عادلانه و استفاده بهينه از منابع توسعه و براي پيشرفت مناطق سرزميني فراهم نموده است. نتایج نشان می دهد که راهبردهاي منطقه ای نيازمند انعطافپذيري براي بيشينه کردن پتانسيل توسعه ترتيب های نهادها و سازگاري با تغييرها در درون اين ترتيبها بوده و ضمن افزایش اختیارات متناسب با برنامه های توسعه استان بایستی برای توسعه یک منطقه نه تنها با منابع فيزيكي آن، بلكه به منابع نهادی آن که شامل مجموعه ضابطه ها و مقررات عملي اقتصادي بر اساس فرهنگ اقتصادي و آمایش سرزمینی است نیز توجه نمود. بر مبناي محورهاي مورد اشاره در فوق و بر اساس شناخت و مطالعه صورت گرفته در هر يك از اين محورها، راهبردهاي لازم به منظور مديريت منطقه ای استخراج شده و بر اساس راهبردهاي مستخرج از تجزيه و تحليل يافته ها، برنامه ریزی منطقه ای با رویکردنهادی در قلمرو كشور ارائه می گردد. تفاصيل المقالة