-
حرية الوصول المقاله
1 - واکاوی مستشهدات قرآنی امام صادق (ع) در تبیین احکام شرعی
سيده فاطمه حسيني ميرصفيفقه در اصطلاح، استنباط و استخراج احكام شرعي فرعي از روي ادلّه تفصيلي آنهاست. قرآن کریم به عنوان اولین دلیل و منبع برای شناخت احکام شرعی، فقهی و حقوقی و نیز ارتباطات فردی و اجتماعی و بزرگترين پشتوانه براى رسول خدا (ص) و اهل بيت عصمت و طهارت (ع)، در اثبات احكام فرعي اسلام أکثرفقه در اصطلاح، استنباط و استخراج احكام شرعي فرعي از روي ادلّه تفصيلي آنهاست. قرآن کریم به عنوان اولین دلیل و منبع برای شناخت احکام شرعی، فقهی و حقوقی و نیز ارتباطات فردی و اجتماعی و بزرگترين پشتوانه براى رسول خدا (ص) و اهل بيت عصمت و طهارت (ع)، در اثبات احكام فرعي اسلام است. آگاهی از مستشهدات قرآنی اهل بیت(ع) به عنوان یکی از مهمترین ادله فقه در استخراج و استنباط احکام شرعی فرعی حائز اهمیت است. در اين مقاله، نگارنده به هدف پاسخ به این سوال كه «مستشهدات قرآنی امام صادق(ع)در استباط احکام شرعی فرعی کدام است؟» با تدبر در مفهوم فقه و ادله آن، احکام شرعی، آیات قرآنی و نیز روایات رسیده از امام صادق (ع)، به بررسی این موضوع پرداخته است. از آنجا که دستيابى به احكام شرعى و فقهی، مقدمه عمل به آنها و تأمين سعادت دنيا و آخرت انسان است، آشنایی با نحوه استشهادات و استدلالهای ائمه معصومین(ع) به آیات قرآن در اثبات احکام اسلام ضروری است. لذا در این مقاله با عنوان «واکاوی مستشهدات قرآنی امام صادق(ع) در تبیین احکام شرعی» سعي شده است ضمن بيان مقدمهاي كوتاه درباره فقه و ادله تفصیلی آن در استنباط احكام شرعي، با ذكر روايات رسيده از امام صادق(ع) استشهاد و استدلال اين امام همام را در اثبات احكام فرعي اسلام بيان گردد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - آشنایی با اصول حاکمیت شرکتی بانکهای اسلامی در مقایسه با بانکهای متعارف
لیلا محرابیحاکمیت شرکتی مجموعهاي از نظامها و فرآیندهایی است که با استفاده از ابزارها و سازوکارهایي موجب دستیابی به اهدافی همچون پاسخگویی، شفافیت، عدالت و رعایت حقوق ذینفعان میشود. با توجه به منافع حاکمیت شرکتی در نظام بانکی و رشد قابل توجه فعالیت نهادهای مالی تأمینکننده خد أکثرحاکمیت شرکتی مجموعهاي از نظامها و فرآیندهایی است که با استفاده از ابزارها و سازوکارهایي موجب دستیابی به اهدافی همچون پاسخگویی، شفافیت، عدالت و رعایت حقوق ذینفعان میشود. با توجه به منافع حاکمیت شرکتی در نظام بانکی و رشد قابل توجه فعالیت نهادهای مالی تأمینکننده خدمات بانکداری منطبق بر شریعت میان کشورهای مسلمان و غیرمسلمان، میتوان اظهار داشت که ایجاد چارچوب حاکمیت شرکتی اسلامی و بهبود آن در بانکها و نهادهای مالی اسلامی به عنوان یک اصل ضروری برای اطمینان از تداوم موفقیت و رشد آنها در فضای رقابتی موجود از اهمیت قابل توجهی برخوردار میباشد. ساختار حاکمیت شرکتی اسلامی با رعایت معیارهایی چون ارزشهای اخلاقی و حفظ حقوق و منافع تمامی ذینفعان (نه فقط سهامداران) در چارچوب قوانین شریعت نسبت به نظام بانکداری متعارف متمایز بوده، لذا اجرا و پیادهسازی و رعایت صحیح و واقعی حاکمیت شرکتی نیازمند به مدیریت صحیح و نظارت اسلامی در بانکها میباشد.نتایج نشان میدهد، کنترل و نظارت شرعی، حسابرسی شرعی و مقررات داخلی بانکهای اسلامی از فاکتورهای مهم ساختار حاکمیت شرعی در بانکهای اسلامی بهشمار میرود. از اینرو در این مقاله سعی شده است با روش تحلیلی-توصیفی پس از مروری بر مفهومشناسی حاکمیت شرکتی در نهادهای مالی و ضرورت توجه به آن، چالشهای حاکمیت شرکتی معرفی و چارچوب و اصول حاکمیت شرکتی در بانکهای اسلامی با توجه به اصول متعارف مورد بررسی قرار گیرد. در پایان نیز الزامات و پیشنهاداتی در خصوص پیادهسازی و بهبود یک الگوی حاکمیت شرکتی موثر ارائه شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - کارکرد عقل در حوزه دين از منظر قاضي عبدالجبار معتزلي و ابوبکر باقلاني
فرزانه مصطفيپورمقاله پيشرو، با استفاده از روش توصيفي تحليلي به بررسي کارکرد عقل در حوزه دين در انديشه کلامي قاضي عبدالجبار معتزلي و قاضي ابوبکر باقلاني پرداخته است. در همين راستا، رويکرد عقلاني هر دو، در تفسير قرآن و کارکرد عقل در حصول احکام شرعي دين، مورد مقايسه و بررسي قرار گرفته ا أکثرمقاله پيشرو، با استفاده از روش توصيفي تحليلي به بررسي کارکرد عقل در حوزه دين در انديشه کلامي قاضي عبدالجبار معتزلي و قاضي ابوبکر باقلاني پرداخته است. در همين راستا، رويکرد عقلاني هر دو، در تفسير قرآن و کارکرد عقل در حصول احکام شرعي دين، مورد مقايسه و بررسي قرار گرفته است. حاصل اين بررسي نشان ميدهد آنچه اين دو را از هم متمايز ميکند بيش از هرچيز، رويکرد آنها در مواجهه باعقل و چند و چون نسبت آن با وحي است. بنابر اين تحقيق، قاضي عبدالجبار به عقل و استدلالهاي عقلي اصالت داده، همواره در فهم کلامي خود از دين، عقل را بعنوان ابزار شناخت بکار گرفته و حتي گاه در موارد تعارض حکم عقل با ظاهر آيات و روايات بي محابا، اولويت نخست را به عقل داده و براحتي به تأويل يا نفي اعتبار گزارههاي مخالف عقل پرداخته است. ترجيح نقل بر عقل و اولويت نص نازل شده اعم از قرآن، سنت و عمل صحابه، مهمترين اصل معرفتشناختي باقلاني است. با اين حال نظام فکري باقلاني، در واقع آغاز ورود کلام اشاعره به مقدمات عقلي بود که قواعد عقلي را تابع عقايد ميدانست و معتقد بود که ايمان به مفاد و مضمون آنها واجب است. زيرا اين ادله، متوقف بر عقايد مزبور است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - قاضی کمال الدین حسین بن معین الدین میبدی (زندگی، شخصیت، دیدگاهها)
عليرضا جوانمردي اديب مقصود محمدیحسین بن معین الدین میبدی ملقب به «کمال الدین»، مشهور به «قاضی»، متخلص به «منطقی» از جمله بزرگ زادگان و شخصیتهای برجسته علمی، ادبی و حکمی ایران زمین است که در قریه «میبد» از توابع یزد در قرن نهم هجری پا به عرصه حیات نهاد. وی پس از فراگیری مقدمات مرسوم علوم معقول و منقو أکثرحسین بن معین الدین میبدی ملقب به «کمال الدین»، مشهور به «قاضی»، متخلص به «منطقی» از جمله بزرگ زادگان و شخصیتهای برجسته علمی، ادبی و حکمی ایران زمین است که در قریه «میبد» از توابع یزد در قرن نهم هجری پا به عرصه حیات نهاد. وی پس از فراگیری مقدمات مرسوم علوم معقول و منقول زمان خود، در جوانی به شیراز رفت و در آنجا به شاگردی دوانی درآمد. میبدی حکیمی است مسلمان، بر مذهب شافعی که اهل تولّا است، اوج این تولّا نسبت به امیرالمؤمنین (ع) و خاندان عصمت و طهارت(ع) تا بدانجاست که برخی وی را از علمای تشیع دانسته اند. او در زمان حکمرانی سلطان یعقوب آق قویونلو، قاضی و متصدی موقوفات یزد و توابع آن گشت. مهمترین آثار معروف وی شرح هدایة الحکمة ابهری و شرح دیوان منسوب به امیرالمؤمنین(ع) و منشآت است. او در دوران شاه اسماعیل صفوی هنگامی که محمد کره (حاکم ابرقوه) یزد را تصرف مینمود به سمت وزارت او درآمد و در حدود سالهای 909 تا 911هـ .ق که شاه اسماعیل یزد را دوباره به تصرف خویش درمی آورد به دستور وی به قتل رسید. میبدی مسلک اشراقین و متصوفین (عرفا) را برتر از مسلک متکلمان و مشائین میدانست و طریقه اخیر را ـ که بر پایه دلیل و قیاس عقلی است ـ طریقه یی دارای شک و شبهه فراوان میخواند که قدم عقل در گذر از آنها خسته و درمانده میشود. اگرچه او بنیانگذار مکتب خاصی همچون ابن سینا و سهروردی و ابن عربی نبوده است، ولی با بیان نقد و بررسیهای دقیق و اظهار نظرهای خاص خود در موضوعات مورد بحث از منظر متکلمان و مشائین و اشراقین و عرفا در قالب آثار مستقل و غیرمستقل (شرح و حواشی) توانسته ـ بعنوان حلقه واسط ـ علاوه بر نقش بسزایی که در تطور حکمت اسلامی و نزدیک شدن مشارب مختلف فکری تا زمان خود داشته، الهام بخش صدرالمتألهین شیرازی در ظهور حکمت متعالیه نیز باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - ضرورت حیات اجتماعی و نیاز بشر به دین از منظر صدرالمتألهین و ابنمسکویه
ناصر محمدی غلامحسین خدری خلیل ملاجوادیضرورت تشکیل حیات اجتماعی از منظر ملاصدرا و ابنمسکویه درگسترة پاسخ دین به نیازهای بشر، موضوعی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده و بطور مقایسهيی و تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. از دیدگاه ملاصدرا ضرورت رفع نيازهاي انسان، مستلزم وجود قانون و شرع بوده و لزوم وجود أکثرضرورت تشکیل حیات اجتماعی از منظر ملاصدرا و ابنمسکویه درگسترة پاسخ دین به نیازهای بشر، موضوعی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده و بطور مقایسهيی و تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. از دیدگاه ملاصدرا ضرورت رفع نيازهاي انسان، مستلزم وجود قانون و شرع بوده و لزوم وجود فردی بعنوان «نبی» را مستدل میکند. وی با تبييني فلسفی، معتقد است معنی و مفهوم نوع انسانی، در «هویت جمعی» او در عالم خارج از ذهن و در شاکلة اجتماعی او تحقق پیدا میکند. ابنمسکویه در نظري قابل تأمل و شاید انحصاری، نیاز اصلی انسان به تشکیل زندگی جمعی را بدلیل ضرورت پاسخ به نیاز فطری به «محبت و الفت» متقابل میداند و رفع نیازهای مادی را در مرحلة بعد مطرح میکند. از نظر او، محبت اساس زندگی و تشکیل جامعة گروهی انسانهاست. دیدگاه ملاصدرا دارای صبغة عقلی و فلسفی است درحالیکه تبیین ابنمسکویه صرفاً مبتنی بر وجود محبت و عاطفه بین انسانهاست. از نظر هر دو انديشمند، آموزههای وحیانی دین، گسترة نیازهای دنیوی و اخروی انسان را دربرمیگیرد اما در منظر هیچکدام، تأکیدی واضح و مستقل نسبت به شأنیت تهذیب نفوس برای نبی و انسان کامل الهی، مشهود نیست. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - مؤلفههای اندیشه سیاسی مکتب هرات در منظومه فکری مولانا عبدالرحمان جامی
محمد داود عرفان سید حسین اطهری روحالله اسلامی مهدی نجفزادههرات یکی از کانون های مهم اندیشه مکتب خراسان است. این اندیشه در قرنِ دوم با طاهریان آغاز شد و در دوره تیموریان در قرنِ نهم به اوج رسید. در هفتقرنیکه اندیشه هرات تکامل یافته است؛ اندیشمندان، شاعران و هنرمندانبزرگی در اینخطه ظهور کردند و دو مکتب مشهور هنری و ادبی أکثرهرات یکی از کانون های مهم اندیشه مکتب خراسان است. این اندیشه در قرنِ دوم با طاهریان آغاز شد و در دوره تیموریان در قرنِ نهم به اوج رسید. در هفتقرنیکه اندیشه هرات تکامل یافته است؛ اندیشمندان، شاعران و هنرمندانبزرگی در اینخطه ظهور کردند و دو مکتب مشهور هنری و ادبی هرات را شکل دادند. در دوره تیموریان تعامل فقه، کلام، هنر، عرفان و شعر هرات تنها در حوزه اجتماعی محدود نماند و با عرفان ِسیاسی نقشبندیه ، وارد سامان سیاسی آن دوره شد؛ طوری که بده بستان اندیشه و قدرت، منجر به ظهور مکتب سیاسی هرات گردید. نورالدین عبدالرحمن جامی، به عنوان پیشوای این مکتب، نقش انکارناپذیری در رشد و تعالی مکتب سیاسی هرات داشت. جامی در هرات مرشد اندیشه ای بود که تعامل عرفان و سیاست را برای نخستین بار در تاریخ اسلام ممکن ساخت. دستگاه و دیوان قدرت تیموریان، متأثر از اندیشه جامی بود که در رفتار و کردار کارگزارانِ سیاسی در متنجامعه تبلور یافت. با وصف چنین اوضاع و احوالی، این مقاله درصدد پاسخ به این سؤال بنیادین است که چه مؤلفههایی در اندیشه سیاسی جامی وجود داشته که به شکلدهی مکتب سیاسی هرات کمک کرده است؟ به نظر می رسد که جامی متأثر از آموزه های اسلامی، عرفان نقشبندی و اندیشه سیاسی ایران باستان بوده است که این اندیشه ها در مفاهیمیچون عدل، شرع، عقل و اخلاق تبلور یافته است. این مقاله با چارچوب غایت- مشروعیت «جانمارو» و با روش هرمنوتیک تفسیری «کوئنتین اسکینر» درصدد دریافت مهم ترین مفاهیمی است که اندیشه جامی تولید کرده و توسط او و شاگردان اش وارد سامانه سیاسی عصر او شده و رفتار سیاسی زمان وی را شکل داده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - پرسش از سازگاری برهان، عقل و شهود؛ تطور بنیانها
قاسم پورحسنشالودۀ فلسفۀ فارابی و ابنسینا بر محور عقل استوار است و هرچه از ایندو فیلسوف دور میشویم، شهود و کشف، جای عقل فلسفی را میگیرد. مهمترین ویژگی مکتب اصفهان را آمیزش دو رهیافت عقلی و عرفانی دانستهاند. مدعای این مکتب، تلفیق وجه حکمي و برهانی با آموزههای دینی و بطور خاص اندی أکثرشالودۀ فلسفۀ فارابی و ابنسینا بر محور عقل استوار است و هرچه از ایندو فیلسوف دور میشویم، شهود و کشف، جای عقل فلسفی را میگیرد. مهمترین ویژگی مکتب اصفهان را آمیزش دو رهیافت عقلی و عرفانی دانستهاند. مدعای این مکتب، تلفیق وجه حکمي و برهانی با آموزههای دینی و بطور خاص اندیشههای قرآنيـروایی امامیه است. تمامي متفکران مکتب اصفهان به شرح و بسط جوامع حدیثی امامیه پرداخته یا تفسیری بر مبنای حکمت عقلی از قرآن نگاشتهاند. رویکرد تفسیر رمزی و تمثیلی گرچه از ابنسینا رواج پیدا کرد اما شرح بر احادیث و جوامع روایی از ویژگیهای منحصر بفرد مکتب اصفهان است. این مشی تاکنون ادامه پیدا کرده و فیلسوفان برجستۀ پساصدرایی نیز اهتمام به تفسیر آیات و شرح روایات را بخشی جداییناپذیر از سنت فلسفی تلقی کردهاند. شاید در این میان تنها علامه طباطبایی استثنا باشد که تمایز ایندو قلمرو را مورد توجه و تأکید قرار داده است. بههر روی، پرسش اساسی اینست که آیا مکتب اصفهان و در رأس آن، نظام فلسفی ملاصدرا، یک اندیشۀ فلسفی و برهانی است یا تابعی از اندیشۀ دینی بوده و مبنای برهان صرفاً برای دستیابی به تفکری از پیش صادق، بکار گرفته شده است؟ ملاصدرا و پیروانش به این معضل توجه داشته و بر سازگاری این دو شیوه تأکید نمودهاند. پرسشهاي مهم در این بحث عبارتند از: 1ـ آیا باید روش برهان عقلی و منهج کاملاً دینی را متمایز و متفاوت تلقی کرد؟ 2ـ در صورت تمایز، کدامیک تابع دیگری است؟ 3ـ آیا در فلسفۀ ملاصدرا برهان عقلی، اصل است یا دفاع از شریعت و اندیشههای وحیانی؟ 4ـ امور عقلی که قابل اثبات و رد هستند و آموزههای شریعت که ردناپذیر و انکارناشدنیاند، چگونه قابل جمع میباشند؟ در این نوشتار کوشش خواهیم کرد تا نشان دهیم تلاش ملاصدرا برای ایجاد این سازگاری، چندان قرین توفیق نبوده و مجبور شده یا دست از برهان عقلی بشوید یا دین را مورد تأویل عقلی قرار دهد تا سازگاری را امکانپذیر نماید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - تاملی در اصل مثبت و کاربرد آن در فقه و قانون ایران
بهنام قنبرپور سیدعلی جبار گلباغی ماسولهمنظور از اصل مثبت، اثبات لوازم عقلی و عرفی اصول عملیه است؛ اما بحث مثبتات، منحصر در اصول عملیه نیست؛ بلکه در اصول دیگر همچون اصل صحت به تعبیر دیگر در امارات نیز مطرح است. ضرورت پژوهش پیرامون اصل مثبت آن است که مثبتات و استلزامات عقلی و شرعی در فقه و حقوق موضوعه کاربرد أکثرمنظور از اصل مثبت، اثبات لوازم عقلی و عرفی اصول عملیه است؛ اما بحث مثبتات، منحصر در اصول عملیه نیست؛ بلکه در اصول دیگر همچون اصل صحت به تعبیر دیگر در امارات نیز مطرح است. ضرورت پژوهش پیرامون اصل مثبت آن است که مثبتات و استلزامات عقلی و شرعی در فقه و حقوق موضوعه کاربرد اساسی دارد و می تواند در پاره ای از مواقع مبنای رأی قاضی قرار گیرد؛ به عنوان مثال اگر به علت عدم بلوغ متعاقدین شک در بطلان معامله شود با استناد به مثبتات اصل صحت می توان حکم به صحت معامله نمود؛ اکنون این سوال مطرح است که آیا لوازم عقلی و عرفی و عادی اصول عملیه نیز مورد توّجه فقیهان و حقوق دانان قرار گرفته است؟ یافته های پژوهش حاضر که به روش توصیفی و تحلیلی سامان یافته است حکایت از آن دارد که مثبتات باب امارات حجت است ؛ اما مثبتات اصول عملیه که از احکام ظاهری تلقی می شوند و به هنگام شک در عمل کاربرد دارند و در عالم واقع هیچ کشفی از حقیقت ندارند ، از قابلیت تمسک برخوردار نیستند. در نتیجه، مثبتات عقلی و عرفی اصول عملیه مثل اصل استصحاب و اصل برائت نمی تواند در رویه های قضایی موثر واقع شود و به آن استناد نخواهد شد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - تأملی در قاعده حسن و قبح ذاتی
محمد حسن قدردان قراملکیاصل حسن و قبح ذاتی و عقلی در دو حوزه «هستی شناسی و «معرفت شناسی» از قواعد کلامی کلیدی محسوب می شود؛ لکن تبیین دقیق این دو قاعده در هر دو حوزه فوق از سوی متکلمان و فلاسفه با ابهامات مواجه شده است. نویسنده در این مقاله با روش عقلی و تحلیل هفت نظریه از اصل حسن و قبح ذاتی، أکثراصل حسن و قبح ذاتی و عقلی در دو حوزه «هستی شناسی و «معرفت شناسی» از قواعد کلامی کلیدی محسوب می شود؛ لکن تبیین دقیق این دو قاعده در هر دو حوزه فوق از سوی متکلمان و فلاسفه با ابهامات مواجه شده است. نویسنده در این مقاله با روش عقلی و تحلیل هفت نظریه از اصل حسن و قبح ذاتی، ضمن ارزیابی شش نظریه اول، تبیین و تفسیر جدیدی از نظریه حسن و قبح ذاتی ارایه نموده و آن را به «حسن و قبح تکوینی و مصلحتی و دخالت مصالح در انتزاع حسن و قبح» تحویل نموده و به اثبات آن پرداخته است. هم چنین در آخر مقاله شبهه تقابل نظریه متکلمان و فلاسفه با یکدیگر بررسی و نقد گردیده و رهآورد آن همسو بودن قرائت مشهور متکلمان امامیه و فلاسفه میباشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - مبانی اعتبار مالیت در فقه امامیه و حقوق موضوعه
محمد بهرامی خوشکار سيدحسن داودالموسویشناخت مبانی مالیت بهمنظور تمیز مال از غیر مال بسیار مهم است. ازآنجاکه در فقه امامیه فقها تعریف یکسانی از آن بیان نداشتهاند و در قانون مدنی نیز تعریفی برای مال ارائه نشده، این اهمیت بیشتر نمایان میشود. در پژوهش پیشرو سعی شده است که به ملاک واحدی برای اعتبار مالیت دس أکثرشناخت مبانی مالیت بهمنظور تمیز مال از غیر مال بسیار مهم است. ازآنجاکه در فقه امامیه فقها تعریف یکسانی از آن بیان نداشتهاند و در قانون مدنی نیز تعریفی برای مال ارائه نشده، این اهمیت بیشتر نمایان میشود. در پژوهش پیشرو سعی شده است که به ملاک واحدی برای اعتبار مالیت دستیافته، ملاکهای بیانشده توسط فقها را تحلیلکرده تا نقاط قوت و ضعف ملاکهای بیان شده موردبررسی قرار گیرد. ملاک بهدستآمده، این امکان را فراهم میکند که در موارد تردید بین مال بودن یک امر یا مال نبودن آن، مال را از غیر مال تمیز داد. این قدرت تشخیص در موضوعاتِ بسیار مهمی ما را یاری میکند و به دلیل اینکه مالیت، یک امر اعتباری است و شناخت صحیح مالیت و مصادیقش منوط به آگاهی از مفاهیم اعتباری و ویژگیهای آن است، از همین رو در این مقاله به چندی از ویژگیهای اعتباریات اشارهشده است. نگارنده بر این نظر است که ملاک اصلی و اساسی مالیت، رغبت عقلایی نسبت به آن موضوع است و دیگر ملاکهای بیانشده، دارای اشکال بوده و یا زاید میباشند. در پایان دراینباره که در صورت شک در مالیت عرفی و شرعی موضوع چه راهحلی پیش روی ما وجود دارد، بحث و بررسی صورت گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - کارکردهای اصل کرامت در سیاست گذاری های جنایی در پرتو آموزههای شرعی
محمد میرزایی فاطمه عظیمیاز آنجا که کرامت انسانی، به منزله یک حق یا مجموعه¬ای از حقوق غیر قابل¬سلب و انتقال محسوب می¬شود که دارای ظرفیت¬ها و زمینه¬های تکوینی و تشریعی فراوان در قاعده¬سازی یا تدوین اصول اساسی در عرصه مدیریت و کنترل جرائم یا همان سیاست جنایی است، لذا به نظرقادر است در عرصه سیاستگ أکثراز آنجا که کرامت انسانی، به منزله یک حق یا مجموعه¬ای از حقوق غیر قابل¬سلب و انتقال محسوب می¬شود که دارای ظرفیت¬ها و زمینه¬های تکوینی و تشریعی فراوان در قاعده¬سازی یا تدوین اصول اساسی در عرصه مدیریت و کنترل جرائم یا همان سیاست جنایی است، لذا به نظرقادر است در عرصه سیاستگذاری¬های کلان و راهبردی جنایی به نحوی فراقانونی، نقشی سازنده و اثرگذار را ایفا نماید. در آموزه¬های دینی اسلام نیز کرامت انسانی، نه بر مبنای یک امر قراردادی و اعتباری، بلکه بر اساس امری هستی¬شناختی، اخلاقی و اصیل، که منشأ آن ذات خلقت بشری و موضوعی تکوینی است که بر مبنای احکام الهی و در بعد تشریعی توجیه می¬شود. حال سوال این است که با تمام این ظرفیتها چگونه می¬توان، در بستر سیاستگذاری¬های جنایی و در عرصه مدیریت و کنترل جرائم، در یک حکومت دینی به این موضوع جنبه کاربردی داد؟ به بیان دیگر جایگاه و کارکردهای کرامت¬مداری در سیاستگذاری های کلان جنایی و کیفری چیست؟ یافته¬های این مقاله که با روش توصیفی و تحلیلی تهیه شده بیان می¬دارد که حفظ کرامت انسانی که دارای منشاء اخلاقی از یک سو و همچنین موجد آثار اخلاقی فراوانی نیز هست، این قابلیت را دارد که به عنوان مهمترین رکن سیاستگذاری¬های جنایی در مفهوم عام و سیاستگذاری¬های -کیفری در مفهوم خاص شناخته شود. از آنجایی که این اصل عامل موجه و مبنای وجودی بسیاری از نهادها و سازوکارهای کیفری و اخلاقی موجود در نظام دادرسی کیفری مانند اصل تساوی، تناسب، عفو، برائت، تساوی سلاح¬ها، احتیاط، درأ و ..می¬باشد لذا با بازتعریف کارکرد قاعده کرامت، که این مقاله به بررسی آن پرداخته، می¬توان سیاستگذاری¬های کلان و راهبردی کیفری و جنایی را متحول نمود. تفاصيل المقالة