• فهرس المقالات دیالکتیک

      • حرية الوصول المقاله

        1 - ساختارهای دوقطبی در نوشتار محمود دولت‌‏آبادی؛ از ذهنیت تقابلی تا اندیشة تحلیلی
        نصرت  حجازی شهناز  شاهین
        اگرچه ساخت بحرانی آثار محمود دولت‏آبادی سیمای شخصیت‏های داستانی نویسنده را انعطاف‏ناپذیر و گاه خشن معرفی کرده است و ساختارهای نشانه‏شناسی روایی داستان آنان را به سمت تقابل یا رویارویی مستقیم با عامل برهم‏زنندة نظم و آرامش ناپایدار اولیه سوق می‏دهد؛ با این حال معتقدیم که أکثر
        اگرچه ساخت بحرانی آثار محمود دولت‏آبادی سیمای شخصیت‏های داستانی نویسنده را انعطاف‏ناپذیر و گاه خشن معرفی کرده است و ساختارهای نشانه‏شناسی روایی داستان آنان را به سمت تقابل یا رویارویی مستقیم با عامل برهم‏زنندة نظم و آرامش ناپایدار اولیه سوق می‏دهد؛ با این حال معتقدیم که تقابل پرسناژ با خود و نیز با دیگری بیش از آنکه منوط به لزوم حفظ هماهنگی ماهیت و نحوة کنش شخصیت‏های داستانی با ساخت بحرانی اثر باشد؛ برآمده از اندیشة دو قطبی و ذهنیت تقابلی‏ است که نظام تخیلی نویسنده در برابر دنیای پرآشوب و پراضطراب بیرونی از خود به نمایش می‏گذارد. اگر در بدو امر نوع رویکرد فلسفی و نحوة پاسخگویی نظام تخیلی دولت‏آبادی در برابر دنیای پرتلاطم و بیرحم پیرامونی‌ـ آنچنان که در عالم داستانی نویسنده متبلور شده‌ـ وی را به خلق شخصیت‏های داستانی سوق داده که با خود و سپس با دنیای پیرامونی در جنگ و ستیزی نابود کننده هستند؛ ذهنیت تخیلی نویسنده، به مرور، دوئیت درون را به نوعی تجربة دیالکتیکی و فرصتی برای بروز چالش‏های ذهنی-فکری بدل می‏کند؛ چالش‏هایی که درلابلای سیرعادی روایت داستانی در قالب گفتمان تحلیلی-استفهامی مجال بروز پیدا کرده و ورای تقسیم‏بندی عالم داستانی به دو قطب روایت داستانی و رسالة تحلیلی- نظری، نوع نگرش نویسنده را به خود و دیگری آشکار می‏سازد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - اثربخشی آموزش مهارت تنظیم هیجان مبتنی بر رفتار درمانیِ دیالکتیک در افسردگی نوجوانانِ بی سرپرست
        مینا مجتبایی
        هدف از پژوهش حاضر، بررسي اثربخشی آموزش مهارت تنظیم هیجانِ مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک (DBT) در کاهش افسردگی نوجوانانِ تحت پوششِ سازمان بهزیستیِ شهرستان ملارد از توابع استان تهران بوده است. پژوهش حاضر نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل است. جامعة پ أکثر
        هدف از پژوهش حاضر، بررسي اثربخشی آموزش مهارت تنظیم هیجانِ مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک (DBT) در کاهش افسردگی نوجوانانِ تحت پوششِ سازمان بهزیستیِ شهرستان ملارد از توابع استان تهران بوده است. پژوهش حاضر نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل است. جامعة پژوهش مشتمل است بر پسران نوجوان در مقطع سنی 12 تا 18 سال که در سال 1393 در شهرستان ملارد تحت پوشش سازمان بهزیستـی بودنـد. به جهـت انتخـاب نمونـه، از روش نمون گیری هدفمند استفاده شد. حجم نمونة پژوهش 20 نفـر بود. شرکت کنندگان پس از انتخـاب اولیـه، به طـور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (دو گروه 10 نفره). سپس مداخلات درمانی در 8 جلسة دو ساعته در گـروه آزمايش به اجرا درآمد، درحالی که گروه کنترل هيچ گونه مداخلـه اي دریـافت نکرد. برای جمع-آوری داده ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون، از مقیاس افسردگی بک (BDI) استفاده شد تحليل کوواريانس داده ها نشان داد که آموزش مهارت تنظیم هیجانِ مبتنی بر رفتاردرمانیِ دیالکتیک در کاهش افسردگی نوجوانان مؤثر است (05/0>P). رفتاردرمانی دیالکتیک با اعتباربخشی به مراجع، باعث پذیرش مشکلات هیجانی می شود که این پذیرش در نهایت به تسهیل تغییرات منجر می گردد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - اثربخشی آموزش مهارت تنظیم هیجان مبتنی بر رفتار درمانیِ دیالکتیک در افسردگی نوجوانانِ بی سرپرست
        معصومه آخوندی مینا مجتبایی
        هدف از پژوهش حاضر، بررسي اثربخشی آموزش مهارت تنظیم هیجانِ مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک (DBT) در کاهش افسردگی نوجوانانِ تحت پوششِ سازمان بهزیستیِ شهرستان ملارد از توابع استان تهران بوده است. پژوهش حاضر نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل است. جامعة پژ أکثر
        هدف از پژوهش حاضر، بررسي اثربخشی آموزش مهارت تنظیم هیجانِ مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک (DBT) در کاهش افسردگی نوجوانانِ تحت پوششِ سازمان بهزیستیِ شهرستان ملارد از توابع استان تهران بوده است. پژوهش حاضر نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل است. جامعة پژوهش مشتمل است بر پسران نوجوان در مقطع سنی 12 تا 18 سال که در سال 1393 در شهرستان ملارد تحت پوشش سازمان بهزیستـی بودنـد. به جهـت انتخـاب نمونـه، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. حجم نمونة پژوهش 20 نفـر بود. شرکت-کنندگان پس از انتخـاب اولیـه، به طـور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (دو گروه 10 نفره). سپس مداخلات درمانی در 8 جلسة دو ساعته در گـروه آزمايش به اجرا درآمد، درحالی که گروه کنترل هيچ گونه مداخلـه اي دریـافت نکرد. برای جمع آوری داده ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون، از مقیاس افسردگی بک (BDI) استفاده شد تحليل کوواريانس داده ها نشان داد که آموزش مهارت تنظیم هیجانِ مبتنی بر رفتاردرمانیِ دیالکتیک در کاهش افسردگی نوجوانان مؤثر است (05/0>P). رفتاردرمانی دیالکتیک با اعتباربخشی به مراجع، باعث پذیرش مشکلات هیجانی می شود که این پذیرش در نهایت به تسهیل تغییرات منجر می گردد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - تأثیر مهارتهای رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودانتقادی و شفقت خود دختران نوجوان با سابقه خودزنی
        مریم   امیری نیا مهدی ایمانی محمدعلی گودرزی
        با توجه به آمار بالای خودزنی در سال 1400 در نوجوانان و اثر مخرب آن، پژوهش حاضر با هدف تأثیرسنجی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودانتقادگری و شفقت خود نوجوانان با سابقه رفتارهای خودزنی انجام شد. پژوهش حاضر، آزمایشی از نوع تک آزمودنی با چند خط پایه بود. جامعه هدف دختران مراجعه‌ أکثر
        با توجه به آمار بالای خودزنی در سال 1400 در نوجوانان و اثر مخرب آن، پژوهش حاضر با هدف تأثیرسنجی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودانتقادگری و شفقت خود نوجوانان با سابقه رفتارهای خودزنی انجام شد. پژوهش حاضر، آزمایشی از نوع تک آزمودنی با چند خط پایه بود. جامعه هدف دختران مراجعه‌کننده به مراکز آموزش و پرورش شهر شیراز در سال 1400 بودند که به عنوان نمونه سه نفر با روش نمونه‌گیری هدف‌مند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل سیاهه‌ رفتارها و کارکردهای خودجرحی (ISAS) کلونسکی و گلن (2009)، مقیاس خودانتقادی (FSCRS)گیلبرت و همکاران (2004)، مقیاس شفقت خود(SCS) نف (2003) و مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات شخصیت (SCID5PD) فرست (2014) بود. هر یک از افراد به‌صورت تصادفی در یکی از دوره‌های دو، سه و یا 4 هفته‌ای در مرحله خط پایه قرار گرفتند. سپس 16 جلسه درمان برای نوجوانان و 5 جلسه درمان والدین اجرا شد و در نهایت یک پیگیری یک‌ ماهه اجرا شد. رفتاردرمانی دیالکتیک در کاهش خودانتقادگری و افزایش شفقت خود در هر سه مراجع بعد از درمان، مؤثر بود؛ اما پایداری اثر درمان فقط برای مراجع اول و دوم باقی ماند که والدین حضور منظم و فعال در جلسات درمان داشتند. به‌نظر می‌رسد به‌کارگیری مهارت‌های رفتاردرمانی دیالکتیک در صورت همکاری و حمایت والدین می‌تواند با کاهش خودانتقادی و افزایش شفقت خود نوجوانان دختر با سابقه رفتارهای خودزنی همراه باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - نسبت اروس، تخنه و فلسفه در دو محاورة¬ مهمانی و فدروس افلاطون (با تأکید بر نقد آراء ولاستوس و نوسباوم)
        جاويد كاظمي سید محمد حکاک علي‌نقي  باقرشاهي محمد رعايت جهرمي
        «اروس» بعنوان خدای عشق یونانی، علاوه بر معاني مختلفی که در تاریخ اساطیری و فلسفی پیش از سقراط داشته، در فلسفة افلاطون نیز با تعابیر گوناگوني آمده است. این تنوع معانی سبب شده كه مفسران وی در تفسیر آن مرتكب خطا شوند؛ از جمله در ترجمة اروس به عشق. در مقالة حاضر به بررسی أکثر
        «اروس» بعنوان خدای عشق یونانی، علاوه بر معاني مختلفی که در تاریخ اساطیری و فلسفی پیش از سقراط داشته، در فلسفة افلاطون نیز با تعابیر گوناگوني آمده است. این تنوع معانی سبب شده كه مفسران وی در تفسیر آن مرتكب خطا شوند؛ از جمله در ترجمة اروس به عشق. در مقالة حاضر به بررسی معناي اروس در دو محاورة مهمانی و فدروس افلاطون، و ارتباط آن با «فلسفه» و «تخنه» پرداخته شده است. اروس در محاورة مهمانی، پس از بیان چند معنای مختلف، سرانجام بمعناي اشتیاق و آرزو به مشاهدة زیبایی مطلق بکار رفته که در حقیقت همان فلسفه است، چراکه در انديشة افلاطون، تفاوت میان ايدة خیر (که فلسفه انگيزه‌يي برای مشاهدة آن است) و ايدة زیبایی، تفاوتی اعتباری است؛ بدین معنا که ايدة خیر و زیبایی مطلق یک حقیقتند که از دو دریچه به آن نگریسته شده است. حال از آنجا‌که دیالکتیک ـ یعنی فعالیتی که در آن جزئیات کثیر از واحد، و واحد از جزئیات کثیر شناخته ميشود ـ در محاورة فدروس بعنوان ابزار تخنه (Technites) معرفی شده، ميتوان چنین نتیجه گرفت که عاشق افلاطونی ـ بمعنایی كه در این مقاله مطرح شده ـ و فیلسوف جز از طریق تخنه به درک ايدة زیبا (یا خیر) نائل نخواهند شد. تحلیل مباحث مقاله، با تکیه بر نقد آراء دو مفسر افلاطون، پروفسور گرگوری ولاستوس و مارتا نوسباوم، انجام خواهد شد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - گزاره‌های پرتکرار در مفهوم دیالکتیک فضا در معماری
        محمود اژدری
        <p>اصطلاح &laquo;دیالکتیک فضا&raquo; در معماری به تضادها و تقابل&zwnj;هایی اشاره دارد که در فضاها وجود دارد. این تضادها می&zwnj;توانند شامل مواردی مانند روشنایی و تاریکی، فشردگی و فضایی بودن، جنبه&zwnj;های متقابل مثل داخلی و خارجی و... باشند. این مفهوم در معماری، بیشتر أکثر
        <p>اصطلاح &laquo;دیالکتیک فضا&raquo; در معماری به تضادها و تقابل&zwnj;هایی اشاره دارد که در فضاها وجود دارد. این تضادها می&zwnj;توانند شامل مواردی مانند روشنایی و تاریکی، فشردگی و فضایی بودن، جنبه&zwnj;های متقابل مثل داخلی و خارجی و... باشند. این مفهوم در معماری، بیشتر به طراحی فضاها و نحوه تأثیرگذاری آن&zwnj;ها بر رفتار و احساسات انسان&zwnj;ها می&zwnj;پردازد. یکی از مهم&zwnj;ترین گزاره&zwnj;های پرتکرار در مفهوم دیالکتیک فضا، تعادل میان تضادها است. در طراحی فضاها، تلاش برای ایجاد تعادل بین عناصر مختلفی مانند روشنایی و تاریکی، فضای باز و بسته، فضای داخلی و خارجی و... به&zwnj;عنوان یکی از اصول اساسی در نظر گرفته می&zwnj;شود. این تعادل می&zwnj;تواند به تعادل در روحیه و احساسات افراد کمک کند و فضا را برای استفاده بهینه از آنان فراهم کند. یکی دیگر از گزاره&zwnj;های مهم دیالکتیک فضا، تداخل و تعامل بین عناصر مختلف است. فضاها با ایجاد تداخل و تعامل بین مؤلفه&zwnj;های مختلف می&zwnj;توانند جذابیت بیشتری داشته باشند. به&zwnj;عبارت&zwnj;دیگر، فضاها با تنوع و تعدد عوامل، بیشترین تأثیر را بر رفتار و احساسات افراد دارند و این تعامل&zwnj;ها می&zwnj;تواند به وجود آورنده جوانب جذاب و پویایی در فضاها باشد. یکی از دیگر گزاره&zwnj;های پرتکرار، پیوند با محیط است. فضاها باید قادر باشند با محیط اطراف خود پیوند برقرار کنند و ارتباط مثبتی با آن داشته باشند. این ارتباط می&zwnj;تواند از طریق استفاده از مناظر طبیعی، ارتباط با فضاهای مجاور یا حتی ادغام با فضاهای شهری انجام شود. با توجه به این گزاره&zwnj;های پرتکرار، طراحان معماری می&zwnj;توانند فضاهایی را ایجاد کنند که تأثیرگذاری بیشتری بر رفتار و احساسات ساکنان داشته باشند و فضاهایی دارای جذابیت و تنوع بیشتری باشند. این اصول به طراحان کمک می&zwnj;کند تا فضاهایی باکیفیت و مناسب برای زندگی و کار انسان&zwnj;ها ایجاد کنند.</p> تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - بررسی نقش طراحی طبیعت‌محور در آموزش معماری ایران و چالش‌های پایداری محیطی
        مهرناز مهرپور گالشکلامی کیوان  محمدپور سعید  غلامپور
        <p>این مقاله به بررسی نقش طراحی طبیعت&zwnj;محور در آموزش معماری ایران و چالش&zwnj;های پایداری محیطی می&zwnj;پردازد. مسئله اصلی این است که چگونه می&zwnj;توان اصول طراحی طبیعت&zwnj;محور را در برنامه&zwnj;های آموزشی معماری ادغام کرد تا به بهبود کیفیت آموزش و افزایش آگاهی ز أکثر
        <p>این مقاله به بررسی نقش طراحی طبیعت&zwnj;محور در آموزش معماری ایران و چالش&zwnj;های پایداری محیطی می&zwnj;پردازد. مسئله اصلی این است که چگونه می&zwnj;توان اصول طراحی طبیعت&zwnj;محور را در برنامه&zwnj;های آموزشی معماری ادغام کرد تا به بهبود کیفیت آموزش و افزایش آگاهی زیست&zwnj;محیطی دانشجویان کمک کند. هدف پژوهش، تحلیل تأثیرات طراحی طبیعت&zwnj;محور بر پایداری محیطی و ارائه راهکارهایی برای تقویت این رویکرد در آموزش معماری است. روش تحقیق شامل تحلیل کیفی و کمی از مؤلفه&zwnj;های کلیدی طراحی طبیعت&zwnj;محور و ارزیابی تجربیات عملی در این زمینه است. یافته&zwnj;ها نشان می&zwnj;دهد که در بسیاری از موارد، جنبه&zwnj;های فنی و زیبایی&zwnj;شناختی بر اصول پایداری محیطی اولویت&zwnj;دارند که منجر به قطع ارتباط با طبیعت می&zwnj;شود. این مطالعه راهکارهایی برای تقویت آموزش طراحی طبیعت&zwnj;محور ارائه می&zwnj;دهد که می&zwnj;تواند به ایجاد شیوه&zwnj;های معماری پایدارتر و آگاه&zwnj;تر از محیط&zwnj;زیست منجر شود. نتایج این پژوهش می&zwnj;تواند به&zwnj;عنوان مبنایی برای تدوین استراتژی&zwnj;های آموزشی و طراحی معماری در راستای پایداری محیطی و ارتقای کیفیت آموزش معماری در ایران مورداستفاده قرار گیرد. این پژوهش با بهره&zwnj;گیری از تحلیل نظرات متخصصان و ارزیابی تجربیات عملی، تلاش دارد تا از طریق ادغام مؤثر اصول طراحی طبیعت&zwnj;محور در نظام آموزشی کشور، به توسعه محیط&zwnj;های ساخته&zwnj;شده پایدارتر و افزایش تعامل دانشجویان با محیط&zwnj;زیست کمک کند. یافته&zwnj;های این پژوهش نشان می&zwnj;دهد که طراحی طبیعت&zwnj;محور می&zwnj;تواند به&zwnj;عنوان ابزاری مؤثر برای مقابله با چالش&zwnj;های زیست&zwnj;محیطی و ارتقای کیفیت زندگی در محیط&zwnj;های ساخته&zwnj;شده مورداستفاده قرار گیرد.</p> تفاصيل المقالة