ساختارهای دوقطبی در نوشتار محمود دولتآبادی؛ از ذهنیت تقابلی تا اندیشة تحلیلی
الموضوعات :
1 -
2 -
الکلمات المفتاحية: نظام تخیلی رژیم (تخیلی) روزانه دیالکتیک ذهنیت تحلیلگر گفتمان تحلیلی- استفهامی,
ملخص المقالة :
اگرچه ساخت بحرانی آثار محمود دولتآبادی سیمای شخصیتهای داستانی نویسنده را انعطافناپذیر و گاه خشن معرفی کرده است و ساختارهای نشانهشناسی روایی داستان آنان را به سمت تقابل یا رویارویی مستقیم با عامل برهمزنندة نظم و آرامش ناپایدار اولیه سوق میدهد؛ با این حال معتقدیم که تقابل پرسناژ با خود و نیز با دیگری بیش از آنکه منوط به لزوم حفظ هماهنگی ماهیت و نحوة کنش شخصیتهای داستانی با ساخت بحرانی اثر باشد؛ برآمده از اندیشة دو قطبی و ذهنیت تقابلی است که نظام تخیلی نویسنده در برابر دنیای پرآشوب و پراضطراب بیرونی از خود به نمایش میگذارد. اگر در بدو امر نوع رویکرد فلسفی و نحوة پاسخگویی نظام تخیلی دولتآبادی در برابر دنیای پرتلاطم و بیرحم پیرامونیـ آنچنان که در عالم داستانی نویسنده متبلور شدهـ وی را به خلق شخصیتهای داستانی سوق داده که با خود و سپس با دنیای پیرامونی در جنگ و ستیزی نابود کننده هستند؛ ذهنیت تخیلی نویسنده، به مرور، دوئیت درون را به نوعی تجربة دیالکتیکی و فرصتی برای بروز چالشهای ذهنی-فکری بدل میکند؛ چالشهایی که درلابلای سیرعادی روایت داستانی در قالب گفتمان تحلیلی-استفهامی مجال بروز پیدا کرده و ورای تقسیمبندی عالم داستانی به دو قطب روایت داستانی و رسالة تحلیلی- نظری، نوع نگرش نویسنده را به خود و دیگری آشکار میسازد.