• فهرس المقالات اشاعره

      • حرية الوصول المقاله

        1 - نسبت حافظ با مجبره و اشاعره
        محمد  مشهدی نوش‌آبادی
        يكي از مباحث مهم درباره شعر و انديشه حافظ، مبحث جبرگرايي است. گرچه محققان از جنبه‌هاي گوناگون اين مسئله را مطالعه كرده‌اند؛ اين موضوع نيز مانند بسياري از موضوعات مربوط به حافظ محل مناقشه است. برخي از محققان، جبرانگاري حافظ را تأیید کرده‌اند، گرچه در اشعري‌گرایي او اتفاق أکثر
        يكي از مباحث مهم درباره شعر و انديشه حافظ، مبحث جبرگرايي است. گرچه محققان از جنبه‌هاي گوناگون اين مسئله را مطالعه كرده‌اند؛ اين موضوع نيز مانند بسياري از موضوعات مربوط به حافظ محل مناقشه است. برخي از محققان، جبرانگاري حافظ را تأیید کرده‌اند، گرچه در اشعري‌گرایي او اتفاق ندارند؛ بيشتر آنان در اين نكته تأمل كرده و انديشه حافظ را وراي عقيده مجبره و اشاعره مي‌دانند. در این مقاله ضمن طرح این‌گونه دیدگاه‌ها به این نکته توجه شده که موضوع اختلاف اشاعره و معتزله بر سر فعل ارادی انسان است و هر عقیده جبری را نمی‌توان دیدگاهی اشعری و حتی مؤمنانه تلقی کرد. سپس نگاه رندانۀ حافظ به جبر مطالعه و با شواهد متعدد از دیوان وي، نشان داده شده که حافظ این‌گونه اشعار را در جواب ملامتگرانی آورده که وی را به عشق و رندی متهم می‌کنند. سرانجام نیز دیدگاه محققانی که با این عقیده همسو هستند مطرح شده است. نتیجۀ پژوهش‌های مقاله نشان می‌دهد که بیشتر ابیات حافظ که ظاهری جبرگرا دارد، در مقام مجادله با ملامتگران و ناظر بر مهم‌ترین ایراد معتزله بر جبرگرایان است. بنابر اين نه تنها جبری و اشعری مسلک‌بودن حافظ را اثبات نمی‌کند، بلکه دليلي بر اختلاف فكري حافظ با آنان است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - مباحث کلامي در تاریخ بيهقي
        جلیل مشیدی
        در اينکه ابوالفضل بيهقي اهل سنت بوده ‌ترديدي نيست؛ اما اينکه بر منوال کدامين فرقه مي‌گشته جاي درنگ است. از سويي در تاريخ او اعتقاد استواري بر تقديرگرايي که ذهن را به جانب جبر مي‌برد، وجود دارد؛ در حالي که بيهقي ضمن تقديرمداري، با توجه به مسئوليتي که براي کارهاي شخصيت‌ها أکثر
        در اينکه ابوالفضل بيهقي اهل سنت بوده ‌ترديدي نيست؛ اما اينکه بر منوال کدامين فرقه مي‌گشته جاي درنگ است. از سويي در تاريخ او اعتقاد استواري بر تقديرگرايي که ذهن را به جانب جبر مي‌برد، وجود دارد؛ در حالي که بيهقي ضمن تقديرمداري، با توجه به مسئوليتي که براي کارهاي شخصيت‌هاي تاريخش قائل است، ظاهراً اختيار آدمي‌را منکر نيست. از ديگر سوي، تمجيد و توصيف‌هايي گسترده از خرد و خردورزي به چشم مي‌آيد و اين در حالي است که خردگرايان معتزلي را هم رتبة زنديقان و دهريان، دشمنان دين مي‌شمارد. اين چه شيوه و مذهبي تواند بود؟ اشعري نمي‌تواند باشد؛ زيرا اشاعره با خردورزي چندان ميانه‌ا‌ي نداشتند و حتي تمييز نيک و بد را از حيطة عقل برکنار مي‌دانستند و حسن و قبح شرعي را گردن مي‌نهادند؛ ضمن آن که از جنبة سياسي نيز تا زمان به قدرت رسيدن سلجوقيان (حدود نيمة قرن پنجم هجري) مکتب اشعري از موقعيت خوبي برخودار نبود. اما در همان زمان که اشعري در بصره و بغداد به اصلاح عقايد ديني پرداخت در ناحية سمرقند، ابومنصور ماتريدي (متوفاي 333هجري) با آرماني مشابه اشعري ظهور کرد که به سبب اهميت دادن به خرد – نه تا حد معتزله- شاگردان اشعري را به خود جلب كرد و آنان از عقايد ماتريدي به عنوان احيا کنندة تسنن کامل دفاع مي‌کردند. بنابراين، ابوالفضل بيهقي را «ماتريدي» توان دانست؛ به‌ويژه که در تاريخ خود از ابوحنيفه به نيکي ياد مي‌کند و اين، گمان حنفي بودن او را تأييد مي‌کند. در زمان قديم، بيشتر حنفيان ماتريدي بودند؛ در اين نوشتار، با در نظر گرفتن برخي نوشته‌هاي بيهقي در تطبيق و مقايسه با انديشه‌هاي اشاعره و ماتريديه، احتمال ماتريدي بودن ابوالفضل بيهقي مطرح شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - هفت رهیافت از نظریه کسب و تحلیل آن
        محمد حسن  قدردان قراملکی علی  قدردان قراملکی
        درباره تفسیر فعل انسان از حیث اختیار و جبر، از سوی دین پژوهان رهیافت‌های مختلفی ارائه شده است. اشاعره و در رأس آنان، ابوالحسن اشعری نظریه «کسب» را مطرح و مدعی شد که نقش انسان در فعل خویش کسب فعل و نه ایجاد آن است. لکن عالمان اشاعره در طول تاریخ در تبیین حقیقت آن دچار اخ أکثر
        درباره تفسیر فعل انسان از حیث اختیار و جبر، از سوی دین پژوهان رهیافت‌های مختلفی ارائه شده است. اشاعره و در رأس آنان، ابوالحسن اشعری نظریه «کسب» را مطرح و مدعی شد که نقش انسان در فعل خویش کسب فعل و نه ایجاد آن است. لکن عالمان اشاعره در طول تاریخ در تبیین حقیقت آن دچار اختلاف شده و به تبع آن قرائت‌های مختلفی ارائه کرده‌اند. نویسنده با فحص در آثار اشاعره به هفت رهیافت مهم از نظریه کسب دست یازیده است که در این مقاله با تحلیل و ارزیابی تقدیم می‌شود. در مقاله روشن خواهد شد که نظریات ارایه شده از تبیین حقیقت کسب ناتوانند و در آن آراء به نوعی به جبر یا به تفویض منتهی می‌شوند، لذا برخی از عالمان اشاعره به انکار نظریه کسب پرداخته و به نظریه «امر بین الامرین» امامیه روی آوردند تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - سیر تطور اصول دین در مکاتب اهل سنت
        ناصر  فروهی سید احمد  حسینی زهره  فصل بهار
        بحث از اصول دین یکی از مسائل مهم در بین متفکران مسلمان است. این مفهوم با اهمیت در نزد مسلمانان تاریخ ویژه ای را طی کرده است. مفهوم اصول خمسه در کتاب و سنت و در زمان آغاز شکل گیری بحث های کلامی وجود نداشته است و بعدها و مخصوصا در اثر معتزله وارد مباحث کلامی شده است. در د أکثر
        بحث از اصول دین یکی از مسائل مهم در بین متفکران مسلمان است. این مفهوم با اهمیت در نزد مسلمانان تاریخ ویژه ای را طی کرده است. مفهوم اصول خمسه در کتاب و سنت و در زمان آغاز شکل گیری بحث های کلامی وجود نداشته است و بعدها و مخصوصا در اثر معتزله وارد مباحث کلامی شده است. در دوره های نخست، اصطلاح اصول دین به معنای مطلق مباحث اعتقادی به کار می رفت و طیف وسیعی از مباحث اعتقادات را شامل می شد. بنابراین در این دوره و در میان گرایش های نخستین کلامی هنوز مفهوم اصول خمسه به عنوان یک مفهوم مشخص شکل نگرفته بود. در ادامه مفهوم اصول خمسه وارد قاموس معتزله شد و به تعداد خاصی از اعتقادات اطلاق گردید. معمولا در این دوره پنج مورد برای اصول نام برده می شد. بعدها این اصول در دیگر نحله-های کلامی هم از لحاظ تعداد و هم در موارد تغییراتی کرده است به طوری که گاهی هفت مورد و یا حتی پانزده مورد نیز برای این اصول برشمرده شده است. با وجود همه تاریخ غنی که این مفهوم نزد معتزله طی کرده است، اما نزد دیگر مکاتب کلامی که بیشتر ایمان گرا بوده اند مانند اشاعره یا ماتریدیه مفهوم اصول خمس وجود ندارد و آنها نیز مفهوم اصول دین را به معنای مطلق اعتقادات به کار می برند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - بررسی و تحلیل توقیفیت اسماء و صفات حق تعالی در کلیات سعدی
        انور  ضیائی
        اصطلاح اسماء و صفات، مانند اکثر قریب به اتفاق اصطلاحات معارف اسلامی ، ریشه قرآنی دارد .از جمله اندیشه های پر سابقه در کلام اسلامی ، قول به توقیفی بودن اسماء و صفات الهی است که از این میان اهل حدیث، اهل ظاهر و حتی اشاعره و ماتریدی عقیده دارند که باید خداوند را تنها با ن أکثر
        اصطلاح اسماء و صفات، مانند اکثر قریب به اتفاق اصطلاحات معارف اسلامی ، ریشه قرآنی دارد .از جمله اندیشه های پر سابقه در کلام اسلامی ، قول به توقیفی بودن اسماء و صفات الهی است که از این میان اهل حدیث، اهل ظاهر و حتی اشاعره و ماتریدی عقیده دارند که باید خداوند را تنها با نام‌ها و صفاتی که در کتاب و سنت وارد شده است، نامگذاری و وصف کرد و اسماء و صفات دیگر را بدعت می‌دانند. از دیدگاه معتزله، أسماء و صفات الهی توقیفی نیست و نامیدن و توصیف حق تعالی به نام ها و صفاتی که در قرآن و روایات نیامده است نیز رواست ،در حالی که عرفا و صوفیه و بسیاری از نزدیکان به آنها، عقیده دارند که خداوند را به هر نام نیکویی می‌توان خواند. سعدی که تحت تأثیر افکار و اعتقادات اشاعره بوده به کرّات، خداوند را به نام ها و توصیفاتی می خواند که در کتاب و سنت عیناً ذکر شده است . لذا در این تحقیق با توجه به اشعری مسلک بودن سعدی، به روش توصیفی –تحلیلی با استخراج اسماء و صفات در کلیات، به بررسی دیدگاههای او در خصوص توقیفیت اسماء و صفات خواهیم پرداخت تا ببینیم سعدی تا چه اندازه افکار و عقایدش در خصوص توقیفیت اسماءو صفات با اشاعره مطابقت دارد تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - رویکرد متکلمان اسلامی به عقل در نظریه های کلامی
        هرمز اسدی کوه باد
        متفکران اسلامی از بدو شکل گیری فرهنگ وتمدن اسلام در تفسیر متون اسلامی ونحوه ی استنباط و بهره گیری از آن متون مقدس درهستی شناسی و اصول عقیدتی وبکارگیری آنها در دستورالعمل وراه و روش مسلمانی (فقه) ،دیدگاههای گوناگونی ارایه داده ند، از این رو جهت گیری های مختلف، پدید آم أکثر
        متفکران اسلامی از بدو شکل گیری فرهنگ وتمدن اسلام در تفسیر متون اسلامی ونحوه ی استنباط و بهره گیری از آن متون مقدس درهستی شناسی و اصول عقیدتی وبکارگیری آنها در دستورالعمل وراه و روش مسلمانی (فقه) ،دیدگاههای گوناگونی ارایه داده ند، از این رو جهت گیری های مختلف، پدید آمده ومنشاء مکاتب گوناگون کلامی وفقهی شده است؛برخی به ظواهر متون بدون هر گونه تاویل وتفسیر عمل کرده و با هرگونه خرد ورزی ودخالت عقل در این عرصه مخالفت نمودند وگروهی دیگر، برای عقل اهمیت فراوانی قایل شده وآیات و روایات را ازاین رهگذر تاویل وتفسیر نمودند؛ که درنتیجه موجب پیدایش نحله های کلامی متعدد،چون؛عدلیه ، اشاعره و ماتریدیه وظاهریه و....شده است واز سوی دیگر همین طرز تفکر در عرصه فقه ومبانی استنباط موثر افتاده و مکاتب فقهی گوناگونی چون ، اصحاب رای ، حدیث،وظاهریه و.... را در اهل سنت و روشهای اصولی واخباری را در شیعه امامیه پدید آورده است،این پژوهش به روش تحلیلی وتوصیفی و با تطبیق آراء گوناگون متفکران این مکاتب به این نتیجه دست یافته است که گرچه همه‌ی اندیشمندان اسلامی درتحقیقات و مطالعات کلامی وفقهی اهداف واصول مشترک داشته اند ، ولی رویکرد آنان به عقل درمواجهه با نصوص ،موجب تعدد روشها ونگرش‌ها، در عرصه های نظری و عملی شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - عليت فاعلي از ديدگاه متكلمان و فيلسوفان اسلامي
        سید صدرالدین طاهری
        عليت محور بسياري از روابط طبيعي است كه در علوم تجربي مورد تحقيق قرار ميگيرد و هم‌اكنون مبناي كشف قوانين علمي است. همچنين كاربرد قوانين علوم، اعم از آنچه به فرد، اجتماع يا ديگر قلمروهاي طبيعي‌ ـ‌اعم از حيوان، گياه يا جمادات‌‌ـ مربوط ميشود، همگي بر محور عليت است. در اين ن أکثر
        عليت محور بسياري از روابط طبيعي است كه در علوم تجربي مورد تحقيق قرار ميگيرد و هم‌اكنون مبناي كشف قوانين علمي است. همچنين كاربرد قوانين علوم، اعم از آنچه به فرد، اجتماع يا ديگر قلمروهاي طبيعي‌ ـ‌اعم از حيوان، گياه يا جمادات‌‌ـ مربوط ميشود، همگي بر محور عليت است. در اين نوشتار سعي بر اينست كه اعتبار اصل عليت از ديدگاه دو فرقه كلامي معتزله و اشاعره و همچنين دو مكتب فلسفه اسلامي مشاء و متعاليه (از ابن‌سينا تا علامه طباطبايي)، بررسي شود. اين تحقيق شامل يك مقدمه، سه گزارش تفصيلي و يك جمعبندي و نتيجه‌گيري است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        8 - دیدگاه استاد سبحانی و اشاعره پیرامون اخلاق هنجاری و کرانه های آن
        مریم  حاتمی‌‌حسین آبادی نوشین عبدی ساوجیان انشاء الله رحمتی
        علم اخلاق درباره اهمیت والای انسان بحث و مطالعه میکند و اثبات پیوستگی اصول ان، از شاخه های مسئله تحسین و تقبیح است. کلیت و پیوستگی اصول علم اخلاق با تغییر مقتضیات، عادات، تقالید دچار دگرگونی نمی شود. مباحث ناظر به تحسین و تقبیح نیز از مسائل کاربردی و زیربنایی علم اخلاق أکثر
        علم اخلاق درباره اهمیت والای انسان بحث و مطالعه میکند و اثبات پیوستگی اصول ان، از شاخه های مسئله تحسین و تقبیح است. کلیت و پیوستگی اصول علم اخلاق با تغییر مقتضیات، عادات، تقالید دچار دگرگونی نمی شود. مباحث ناظر به تحسین و تقبیح نیز از مسائل کاربردی و زیربنایی علم اخلاق است و اختلاف قرائت و برداشت حسن و قبح در علم اخلاق نگره های متهافتی ایجاد کرده است. این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای ضمن عنایت به مبانی نظری اشاعره و استاد سبحانی درباره حسن و قبح به اثربخشی آن به مکاتب اخلاق هنجاری پرداخته است. معرفت شناسی اشاعره نسبت به حسن و قبح شرعی پیامدهای متعددی به دنبال داشته است همچون باور به کسب و اطاعت به جای خلق و تولید، ایلام، جواز عوض و عدم آن، جواز تکلیف مالایطاق و عدم تکلیف، تبعیض میان انسان‌ها در دنیا و آخرت، نبوت و عصمت، ارسال رسل و عدم آن، تسخیر، تفضل الهی نسبت به همه یا بعضی از بندگان حتی فساق و کافران. از دیگر سو استاد سبحانی با پیجویی نظریه فطرت اخلاقی و تکیه بر حسن وقبح ذاتی، نظریه اخلاقی خود را با بحث از اخلاق هنجاری آغاز می نماید و به طور کلی در پی تبیین نظامی از قواعد و اصول حاکم بر افعال اخلاقی است. نوعی تامل فلسفی درباره اصول اخلاقی و ارائه دلیل برای اعتقادات و ارزش‌ها از منظر استاد سبحانی منجر به ارائه اخلاق جاویدان و فطری شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        9 - نقد ادلة قرآنی اشاعره در باب رؤیت خدا با تکیه بردیدگاه علامه حلّی وعلامه طباطبایی
        فرحناز رزمی نفیسه  فیاض بخش بابک  عباسی علیرضا  دارابی
        موضوع رؤیت خدا از قدیمی‌ترین مباحث کلامی است که همواره مورد توجه ادیان و مکاتب فکری بشر بوده است. در اسلام نیز اشاعره به عنوان بزرگترین فرقه ی کلامی اهل سنت، دیدگاه خاصی دراین خصوص دارند و رؤیت خدا با چشم را در دنیا محال ولی در آخرت جائز می دانند در مقابل امامیه و از جم أکثر
        موضوع رؤیت خدا از قدیمی‌ترین مباحث کلامی است که همواره مورد توجه ادیان و مکاتب فکری بشر بوده است. در اسلام نیز اشاعره به عنوان بزرگترین فرقه ی کلامی اهل سنت، دیدگاه خاصی دراین خصوص دارند و رؤیت خدا با چشم را در دنیا محال ولی در آخرت جائز می دانند در مقابل امامیه و از جمله علامه حلی با نقد این نظریه و با بررسی ابعاد مختلف آن، با استفاده از آموزه های فلسفی و عرفانی این امر را ناممکن می داند. در عصر ما علامه طباطبائی نیز دقیقترین تحلیل را در مسئله رؤیت با تکیه بر فطرت الهی انسان و رفع حجب و موضوع شهود ارائه نموده است. در این مقاله که از نوع استنادی و روش آن، تحلیل و تبیین محتوا از نوع مقایسه‌ای است، برای اولین بار دیدگاه علامه حلی که در این باب مستدل بحث نموده و حجم بسیاری از آثارش را به خود اختصاص داده در مقابل با دیدگاه اشاعره را مورد بررسی قرار می دهد. سپس به بررسی مقایسه آرای متکلم قرن یازدهم (علامه حلی) با مفسر قرن پانزدهمی (علامه طباطبایی) می پردازد که بیانگر سیر تطور نگاه کلامی فلسفی و تفسیری طی این چهار قرن می باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        10 - روند تقابل معتزله و اشاعره از دوره مامون تا متوکل عباسی
        محمد حعفر   واصف سیدمحمد ثقفی نژاد محمود  سید
        از نیمه دوم قرن اول هجری، فرق و مذاهب مختلف کلامی شروع به نشو و نما کردند. فرقه معتزله توسط واصل بن عطا پایه گذاری شد. این فرقه در ایام خلافت مامون، معتصم، واثق به صورت جدی مورد حمایت قرار گرفت. زمانیکه متوکل به خلافت رسید معتزله را مورد آزارو اذیت قرار داد. مکتب اشعر أکثر
        از نیمه دوم قرن اول هجری، فرق و مذاهب مختلف کلامی شروع به نشو و نما کردند. فرقه معتزله توسط واصل بن عطا پایه گذاری شد. این فرقه در ایام خلافت مامون، معتصم، واثق به صورت جدی مورد حمایت قرار گرفت. زمانیکه متوکل به خلافت رسید معتزله را مورد آزارو اذیت قرار داد. مکتب اشعری در چهل سالگی ازاین مکتب جدا شد و مذهب جدیدی به نام اشاعره را بنیان نهاد. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق تاریخی که مبتنی بر توصیف و تحلیل است، به این پرسش پاسخ می دهد، که با توجه به چنین فضایی آیا این مکتب توانست به سیره فکری خود ادامه دهد ؟ هدف از پرداختن به این موضوع چگونگی تداوم جریان اعتزالی در قرن چهارم هجری است و روند تقابل معتزله و اشاعره را مورد بررسی قرارمی دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که ظهور ابوالحسن اشعری یکی از عوامل سقوط معتزله می باشد. هرچند عده ای معتقدند آیین معتزله در آن عصر در خطر انحلال قرار گرفته بود. اشعری برای زنده نگهداشتن آیین معتزلی سیاستی به کار گرفت که با هوشیاری تمام تغییر روش داد و معتزله را نجات داد. اما باید گفت که اشعری مناظرات مختلفی با ابوعلی جبائی، استاد خود داشتو از نظر فقهی پیرو اهل حدیث بود. اما از زمان متوکل تا زمان خلافت القادر بالله، معتزله دیگر در دستگاه خلافت عباسی جایگاهی نداشتند. تفاصيل المقالة