-
دسترسی آزاد مقاله
1 - تبيين الزامات سیاسی- عقلانی وحدت ملی در انديشۀ امام خميني(ره)
محمدحسین جمشیدیدر اندیشه و نگرش امام خميني كه نشأتگرفته از آيين حنيف و توحيدي اسلام است، مؤمنين هم امتي واحده محسوب ميشوند و هم بر مبنای اقتضائات با توجه به سرنوشت مشترك خویش در چارچوب مرزهای اعتباری جغرافیایی (ملی) برای تحقق این سرنوشت مشترک، به جهتگيري اعتقادی، سیاسی و عملی واحدی چکیده کاملدر اندیشه و نگرش امام خميني كه نشأتگرفته از آيين حنيف و توحيدي اسلام است، مؤمنين هم امتي واحده محسوب ميشوند و هم بر مبنای اقتضائات با توجه به سرنوشت مشترك خویش در چارچوب مرزهای اعتباری جغرافیایی (ملی) برای تحقق این سرنوشت مشترک، به جهتگيري اعتقادی، سیاسی و عملی واحدی نیاز دارند. با وجود چنین جهت گیری است که آنان با اعتصام به حبلالله ميتوانند به مقام خلافت الهي در زمين نائل شوند. بر این مبنا ما در اين نوشتار در پي بررسي این مسئله هستیم که نگرش امام خمینی(ره) به وحدت ملی از چه بنیادهای سیاسی - عقلانی برخوردار است. با بررسی تحلیلی اندیشههای امام خمینی(ره) درمییابیم که مسئلۀ وحدت و انسجام ملي نیز چونان سایر گونههای وحدت و همبستگی بر مبناي الزامات سیاسی و اقتضائات محيطي، ضرورتي است كه هم مبتني بر شواهد و براهین عقلي است و هم مبتنی بر براهين شرعي است. در نتیجه امام خمینی نگاهی دو بعدی - عقلانی و وحیانی - به امر وحدت دارد. اما آنچه مورد بحث اين نوشتار است، دلايل و براهین سیاسی - عقلاني وحدت و انسجام ملی در انديشۀ بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران است. در اين عرصۀ امام خميني(ره) بر بداهت عقلي وحدت، اقتضاي عقل سياسي، وجود دشمن مشترك، توسعۀ فرهنگي، سياسي و اجتماعي، اصل حفظ و تداوم انقلاب اسلامی و ارزشهايش و در نهايت طرح وحدت و انسجام ملي به مثابۀ يك راهبرد براي دست يافتن به آزادي، رهايي و پيروزي تأكيد دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - امتناع تفکر در فرهنگ دینی؛ نقد و نظری بر آرای «آرامش دوستدار»
سید محمد علی تقوی بائی فاطمه«آرامش دوستدار»، مشكل اصلي جامعه ايران را «ناپرسايي» توصیف میکند و علت آن را نیز فقط يك چيز میداند: «فرهنگ دینی». بدین ترتیب «ممتنع بودن اندیشیدن در فرهنگ دینی» تز کانونی در آرای اوست. او البته ادعا میکند که ناپرسایی و علت آن، یعنی حاکمیتِ فرهنگ دینی در ایران، محدود چکیده کامل«آرامش دوستدار»، مشكل اصلي جامعه ايران را «ناپرسايي» توصیف میکند و علت آن را نیز فقط يك چيز میداند: «فرهنگ دینی». بدین ترتیب «ممتنع بودن اندیشیدن در فرهنگ دینی» تز کانونی در آرای اوست. او البته ادعا میکند که ناپرسایی و علت آن، یعنی حاکمیتِ فرهنگ دینی در ایران، محدود به دورۀ حضور اسلام نمیشود، بلکه به ایران باستان بازمیگردد. این نظر جنجالی، او را به چهرهای نامآشنا در محیط روشن فکری ایران تبدیل کرده است. در این مقاله، به ارزیابی آرای وی با استفاده از اندیشههای ریچارد رورتی، فیلسوف پستمدرن آمریکایی پرداخته میشود که دو برداشت مضیق و موسع از عقلانیت را در برابر هم قرار می دهد و به نقد نگرش مضيق نسبت به عقلانیت میپردازد. پرسش اصلي اين مقاله آن است كه نظرهای دوستدار در قالب كدام برداشت از عقلانيت قرار ميگيرد. با بررسی آثار دوستدار به نظر می رسد كه درک او از عقلانیت در قالب برداشت مضیق از این مفهوم قرار می گیرد؛ نگرشی که هرچه را خارج از چارچوب آن قرار گیرد، بیرون از دایره عقلانیت تلقی می کند. کلانروایتِ دوستدار از تاریخِ فرهنگیِ ایران مبتنی بر تعمیمهای گسترده و فاقد معیاری است که ظرافتها و پیچ و خمهای این فرهنگ را نادیده میگیرد. او چون فرهنگ اسلامی و ایرانی را به زعم خود فاقد بنیادی ترین پرسشهای فلسفی میداند، انبوه پرسش های دیگری را که در قالب الگوی او نمیگنجند، به هیچ میانگارد. در حوزه سیاست، دوستدار نوعی از رابطه میان دین و دولت را که از دوران هخامنشیان بر ایران مسلط بوده است، مقوم حاکمیت فرهنگ دینی میداند و البته چنان سیطرهای برای این فرهنگ قائل است که گریز از آن و گذار به جامعهای توسعه یافته با معیارهای مورد پذیرش وی ناممکن مینماید. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - تحلیل و ارزیابی تنوع و تساهل در اندیشه سیاسی جان رالز
حميد نساج علی علی حسینی ابوالفضل باقری اژیهاین مقاله قصد بررسی این پرسش را دارد که چگونه میتوان چندفرهنگگرايي را پاس داشت و در عین حال از حقوق فردي افراد در برابر گروههاي فرهنگي و قومي اقليت دفاع كرد؟ در پاسخ به این پرسش، راه کار «جان رالز» را که در كتاب «ليبراليسم سياسي» مطرح کرده، با تأکید بر تفكيك عقلانيت چکیده کاملاین مقاله قصد بررسی این پرسش را دارد که چگونه میتوان چندفرهنگگرايي را پاس داشت و در عین حال از حقوق فردي افراد در برابر گروههاي فرهنگي و قومي اقليت دفاع كرد؟ در پاسخ به این پرسش، راه کار «جان رالز» را که در كتاب «ليبراليسم سياسي» مطرح کرده، با تأکید بر تفكيك عقلانيت از معقوليت بررسی می کنیم. اما در پایان مشخص میگردد که تعريف رالز از معقوليت به شدت مضيق و محدودکننده است و هر چند اساس تفكيك عقلانيت و معقوليت میتواند مبناي خوبي براي تساهل در جوامع چندفرهنگي باشد، این تعريف به شدت مخل اين هدف است. پژوهش پیش رو از رویکرد تفسیری، تحلیل مفهومی و ارزیابی انتقادی به مثابه رهیافت نظری بهره میبرد و بر اساس آن به مسئله تنوع فرهنگی به عنوان زمینه شکل گرفتن طرح موضوع و نیز نظریۀ عدالت رالز، به عنوان بستری که امر معقول و عقلانی در آن متولد میشود و میبالد، میپردازد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - الگوی مفهومی واقع نگری در اندیشه و رفتار سیاسی امام علی (ع)
عباسعلی رهبر محمود شریعتیرابطه دین و سیاست در اندیشه امام علی(ع) رکن وجودشناسانه و قوام بخش در مناسبات جامعه و حکومت بوده است. اما این چارچوب در تقارن با الگوی واقع نگری در دستگاه فکری امام، به عنوان مفهومی، اثربخش در ایجاد مشروعیت، مشارکت و پیش برندگی در نظام سیاسی قابل طرح، فهم و نشانه گذاری چکیده کاملرابطه دین و سیاست در اندیشه امام علی(ع) رکن وجودشناسانه و قوام بخش در مناسبات جامعه و حکومت بوده است. اما این چارچوب در تقارن با الگوی واقع نگری در دستگاه فکری امام، به عنوان مفهومی، اثربخش در ایجاد مشروعیت، مشارکت و پیش برندگی در نظام سیاسی قابل طرح، فهم و نشانه گذاری است. در پرتو این چارچوب، فرایند مفهوم سازی واقع نگری با تکیه بر عقلانیت در دو سطح اندیشه با تأکید بر مفاهیمی چون کرامت انسان، حق انتخاب آدمیان، اجرای عدالت و ضرورت حکومت؛ و در سطح رفتار با تأکید بر کنش سیاسی امام در تعیین خلیفه، پذیرش حکمیت و همزیستی با ادیان، صورتبندی خواهد شد. این نوشتار کوشش خواهد نمود با به کارگیری نظریه تفسیری اسکینر، به دو هدف مهم دست یابد: از سویی مفهوم واقع نگری در اندیشه و رفتار امام علی(ع) قابل فهم گردد و از سوی دیگر، اثربخشی واقع نگری در توازن بخشی و انسجام آفرینی نیروهای اجتماعی مورد سنجش قرار گیرد. بدیهی است دستیابی به این اهداف، مستلزم پیاده سازی گستره ای از مفاهیم و موضوعات خواهد بود. در نتیجه، برای فهمیدن چارچوب بحث طرح چند مسأله حائز اهمیت است. 1) پیوست واقع نگری به عقلانیت 2) نسبت سنجی واقع نگری با آرمانخواهی 3) مفهوم سازی واقع نگری 4) موقعیت سنجی شرایط محیطی و زمینه های اجتماعی جامعه هدف. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - «فلسفه و کودک» و مهارت رفتار ارتباطی با پیروان سایر ادیان
مهدی گنجورکاربردی کردن فلسفه در زندگی روزمره، یکی از دغدغههای مهم فیلسوفان در عصر حاضر بشمار میرود و در اين راستا اقدامات گستردهيی در محافل آموزشی و پژوهشی در این زمینه صورت پذیرفته است.در این میان، تلاش واضعان «فلسفه و کودک» در راستای تلفیق و عجین ساختن فلسفه با جامعه، قابلم چکیده کاملکاربردی کردن فلسفه در زندگی روزمره، یکی از دغدغههای مهم فیلسوفان در عصر حاضر بشمار میرود و در اين راستا اقدامات گستردهيی در محافل آموزشی و پژوهشی در این زمینه صورت پذیرفته است.در این میان، تلاش واضعان «فلسفه و کودک» در راستای تلفیق و عجین ساختن فلسفه با جامعه، قابلملاحظه و تأمل است. هرچند «فلسفه و کودک» از ابتدا گرایشی بسوی اخلاق داشته، لیکن بنظر میرسد تأثیر این برنامه آموزشی ـ تربیتی در افزایش مهارتهای رفتاری و تعامل کودکان با همنوعان خود، برغم ضرورت و اهمیت فراوان، از دید پژوهشگران و اصحاب این فن، پوشیده و مغفول مانده است. از اینرو، نوشتار حاضر بر آن است تا ضمن تحلیل انتقادی هندسه معرفتی «فلسفه و کودک» به تبیین نقش و تأثیر این برنامه در تقویت مهارت ارتباطی آنان با غیرهمکیشان بپردازد. استنباط و ارائه مؤلفههای تأثیرگذار در مهارتافزایی کودکان بویژه در برخورد و تعامل با پیروان سایر ادیان، از مهمترین یافتههای این پژوهش محسوب میشود که باختصار عبارتند از: تأکید بر رعایت حقوق همنوعان و احترام به عقیده مخالف، ایجاد روحیه آزاداندیشی (آزادی فکر و بیان)، تقویت هوش عاطفی ـهیجانی (EQ) کودک؛ آموزش همزیستی مسالمتآمیز با دیگران، التزام کودکان به اخلاق باور (پرهیز از تعصب؛ تحکّم و تقلید بیجا). روش پژوهش در این نوشتار، شیوه تحلیل محتوا از نوع تحلیلیـ استنتاجی است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - عقلانیت لیبرالی و صورت¬بندی بحران¬های زیست¬محیطی (با تاکید بر سند ریو+٢٠)
عثمان هدایت اسرین فیضیاز دهه های آغازین سده بیستم، فشار توسعه صنعتی و کشاورزی، محیط زیست را به طور نمایانی تهدید می کرد، مباحث محیط زیستی همزمان و توامان با مباحث توسعه ای مورد بازاندیشی قرار گرفت. سابقه مباحث توسعه به عنوان یک موضوع مشخص به بعد از جنگ جهانی دوم بر میگردد و نظریات توسعه در چکیده کاملاز دهه های آغازین سده بیستم، فشار توسعه صنعتی و کشاورزی، محیط زیست را به طور نمایانی تهدید می کرد، مباحث محیط زیستی همزمان و توامان با مباحث توسعه ای مورد بازاندیشی قرار گرفت. سابقه مباحث توسعه به عنوان یک موضوع مشخص به بعد از جنگ جهانی دوم بر میگردد و نظریات توسعه در این دوره در قالب توسعه اقتصادی و نوسازی پدیدار شده است. این امر برگرفته از مدرنیته غربی و ایدئولوژی مسلط آن یعنی لیبرالیسم با طرح ادعای جهان شمولی ارزش هایشان، مستعد حرکت در مسیر یکسان سازی بشریت بر پایه ارزش های لیبرالی و حذف تنوع و تکثر موجود در جهان می شود. مفروضه ی بنیادین این پژوهش، حول این ایده می چرخد که با ظهور مدرنیته غربی و سرمایه-داری و ایدولوژی مسلط آن ها یعنی لیبرالیسم، تغییراتی هم در این مکتب و هم در مباحث توسعه ای روی داده است که زاده و برآمده ی عقلانیت لیبرالی نسبت به توسعه، محیط زیست می باشد. مفروضا چنین نشان دادیم که این امر با خودمروری و بازاندیشی خود لیبرالیسم متحقق شده است. با استفاده از تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه و نظریات توسعه ای در حوزه ی محیط زیست یعنی نظریات _ تردمیل تولید، تئوری متابولیک و نظریه تردمیل تخریب _ به خوانشی از توسعه پایدار و نمود آن یعنی سند ریو+٢٠ به عنوان دال شناوری که در آن گفتمان لیبرالیسم دچار بحران و وقفه گردیده است، پرداخته ایم. نتایج نشان می دهد که لیبرالیسم به عنوان عقلانیتی که در پی صورتبندی بحران های زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی در بُعد توسعه ی پایدار بوده است، به شکست انجامیده و این امر بحران زیست محیطی را سبب شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - نوخوانش گفتمان علمي در دوره شکوفايي تمدن اسلامي (با تأکيد بر مقايسه روششناسي ابنسينا و ابوريحان بيروني)
محمد بيدهندي عليرضا آقاحسيني مسعود مطهرينسبنوخوانش گفتمان علمي و روششناسي حاکم بر تمدن اسلامي در دورههاي گذشته بويژه در قرون سوم و چهارم هجري و تبيين و تحليل آن ميتواند نقش بسزايي در ايجاد تمدن نوين اسلامي داشته باشد. هدف نوشتار حاضر تبيين و تحليل روششناسي علمي ابنسينا و ابوريحان بيروني جهت ترسيم گفتمان علمي چکیده کاملنوخوانش گفتمان علمي و روششناسي حاکم بر تمدن اسلامي در دورههاي گذشته بويژه در قرون سوم و چهارم هجري و تبيين و تحليل آن ميتواند نقش بسزايي در ايجاد تمدن نوين اسلامي داشته باشد. هدف نوشتار حاضر تبيين و تحليل روششناسي علمي ابنسينا و ابوريحان بيروني جهت ترسيم گفتمان علمي و روشي آن دوره تمدني است. مقايسه تطبيقي روششناسي اين دو انديشمند نشان ميدهد که ابنسينا به تأسي از منطق ارسطويي، سهم بيشتري براي قياس نسبت به استقراء قائل است، ولي ابوريحان بيشتر متمايل به روشهاي تجربي و استقرائي است و فعاليتهاي ميداني و حرفهيي بيشتري انجام داده و حتي ابنسينا را بجهت تأکيد بيش از حد بر روش تعقلي مورد انتقاد قرار ميدهد. تفاوت ديگر اين دو حکيم در آن است که بيروني بر مبناي يک ساختار فکري از پيش تعيينشده نميانديشد، اما ابنسينا در ابتدا تا حدي مدافع ساختار تفکر ارسطويي بوده است؛ اگر چه درنهايت در اشارات و تنبيهات و حکمت مشرقي از ارسطو فاصله ميگيرد. تفاوت ديگر اين است که در مورد ابنسينا گفته ميشود وي قائل به اين بوده که هر چه را شنيدي در محل امکان بگذار ولي در مورد بيروني گفته ميشود که وي معتقد بوده هر چه را شنيدي در بوته انکار بگذار تا مگر خلاف آن با دليل و برهان ثابت گردد (که اين قضاوت مورد نقد قرار گرفته است). پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - گونه¬شناسي عقلانيت دو حکيم رازي؛ تلاقي «عقلگرايي خودبنياد» زکرياي رازي با «عقلانيت وحياني» ابوحاتم رازي
مهدی گنجورنسبت «خردورزي فلسفي» و «دينداري وحي باور» يا بتعبيري، گستره و کارکرد عقل در نسبت با وحي و سهم آن در هدايت و سعادت انسان، همواره يکي از مهمترين دغدغه هاي انديشمندان مسلمان بوده است. نوشتار حاضر با رويکردي مسئله محور و روش توصيفي ـ تحليلي، با بررسي دو سنخ متفاوت از انديشه چکیده کاملنسبت «خردورزي فلسفي» و «دينداري وحي باور» يا بتعبيري، گستره و کارکرد عقل در نسبت با وحي و سهم آن در هدايت و سعادت انسان، همواره يکي از مهمترين دغدغه هاي انديشمندان مسلمان بوده است. نوشتار حاضر با رويکردي مسئله محور و روش توصيفي ـ تحليلي، با بررسي دو سنخ متفاوت از انديشه ورزي فلسفي و ديني دو حکيم ايراني محمد بن زکرياي رازي(م.313هـ .ق) و ابوحاتم عبدالرحمن رازي(م.322 هـ .ق)، به تبيين نحوة تلاقي دو جريان فکر فلسفي و انديشه کلامي در قرن چهارم هجري پرداخته است. اهميت اين پژوهش از آنروست که در تناظر و گفتمان نزاع گونة اين دو سنخ از انديشه ورزي، رابطه بين عقل و وحي و نيازهاي متقابل فلسفه و دين به هم بهتر آشکار ميشود. گونه شناسي عقلانيت اين دو انديشمند و تبيين آراء و مواضع آنها در مسئله عقل و وحي، تساوي و عدمتساوي عقل در ميان انسانها و سهم خردورزي در سعادت شناسي اين دو حکيم رازي، از مهمترين مسائل و يافتههاي پژوهش حاضر محسوب ميشود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
9 - عقلانيت ايمان در انديشة علامه طباطبايي
محمد پورعباس محمدحسين خوانينزادهايمان و چگونگي ارتباط آن با مسئلة عقلانيت، همواره بعنوان يكي از محوريترين مسائل در ميان فيلسوفان دين و پژوهشگران اين عرصه مطرح بوده، بگونهيي كه اين مسئله موجب شكلگيري مهمترين مكاتب فكري و نحلههاي كلامي در انديشة مغربزمين و در ميان متفكران مسلمان شده است. در اين پژوهش چکیده کاملايمان و چگونگي ارتباط آن با مسئلة عقلانيت، همواره بعنوان يكي از محوريترين مسائل در ميان فيلسوفان دين و پژوهشگران اين عرصه مطرح بوده، بگونهيي كه اين مسئله موجب شكلگيري مهمترين مكاتب فكري و نحلههاي كلامي در انديشة مغربزمين و در ميان متفكران مسلمان شده است. در اين پژوهش تلاش ميكنيم در پرتو انديشههاي علامه طباطبايي، با تحليل و فهم صحيح نسبت به حقيقت ايمان و بيان مؤلفهها و عناصر اصلي آن، جايگاه و نقش عقل در نظام اعتقادات ديني را تبيين نماييم. از آنجا كه علامه براي علم و معرفت در عرصة ايمان نقشي اساسي قائل شده و علم را مقدمة ايمان دانستهاند، در تبيين رابطة ميان عقل و ايمان، عقل را مقدم بر ايمان و ايمان را بخاطر برخورداري از جوهري معرفتي يكي از رهآوردهاي مهم عقل معرفي نموده است. در عين حال، وي با پرهيز از هر گونه افراط و تفريط در اين مسئله، ضمن اينكه براي عقل در عرصة ايمان و نظام اعتقادات ديني جايگاهي رفيع قائل شده و حتي حقانيت احكام قطعي عقل را مبناي حقانيت دين معرفي نموده است، از سويي با توجه به تأثيرگذاري ايمان در اراده و شعور انسان، معتقد است در پرتو حيات ايماني، دركي عميقتر و وسيعتر نسبت به حقايق ديني نصيب مؤمنين ميشود. لازم بذكر است كه ايشان نسبت به محدوديتهاي ادراكي عقل در برخي از حوزههاي معرفتي دين نيز بيتوجه نبوده و در آثار و نوشتههاي خود بويژه تفسير الميزان آنمحدوديتها را مورد توجه قرار داده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
10 - مسئلة جنسيت در رويكرد معرفتشناسانة ملاصدرا
مهناز مظفری فر علیرضا حسن پور مجید ضیائی قهنویهدر فلسفة اسلامي بطور عام و حكمت متعاليه بطور خاص، مسئلة جنسيت بصراحت مورد توجه قرار نگرفته است. اما بر اساس مباني فلسفة اسلامي و از لابلاي آثار فيلسوفان ميتوان به آراء ايشان در اينباره و تفسيرهاي گوناگوني از اين موضوع دست پيدا كرد. هدف اين مقاله، نشان دادن نسبت ميان عقل چکیده کاملدر فلسفة اسلامي بطور عام و حكمت متعاليه بطور خاص، مسئلة جنسيت بصراحت مورد توجه قرار نگرفته است. اما بر اساس مباني فلسفة اسلامي و از لابلاي آثار فيلسوفان ميتوان به آراء ايشان در اينباره و تفسيرهاي گوناگوني از اين موضوع دست پيدا كرد. هدف اين مقاله، نشان دادن نسبت ميان عقل و جنسيت بر اساس حكمت صدرايي است و اينكه آيا زن و مرد در ادراك عقلاني سهم يكساني دارند يا بين اين دو تفاوت وجود دارد؟ طبق نظر ملاصدرا بنياديترين ويژگي انسان، عقلانيت، بخصوص عقل نظري است و زن و مرد از حيث داشتن قوة تعقل يكسان هستند؛ بدين معنا كه بين زن و مرد ذاتاً و طبيعتاً در برخورداري از عقل تفاوتي وجود ندارد. ملاصدرا تصريح ميكندكه رسيدن به مرتبة تعقل ـ يعني از قوه به فعليت رساندن عقل ـ بطور اكتسابي بدست ميآيد و تفاوتي كه بين زن و مرد و حتي در ميان خود زنان و مردان در فرايند كسب معرفت مشاهده ميشود، امري عارضي و نتيجة غلبة شرايطي است كه شخص در آن قرار گرفته است. او در تقسيمبندي عقل و مراتب تعقل از ـ عقل هيولاني تا عقل مستفادـ اين امر را بخوبي نشان داده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
11 - تربيت كلگرا بر اساس مباني حكمت متعاليه
سوده یاوری طیبه ماهروزاده علی ستاری«تربيت كلگرا» يكي از رهيافتهاي تربيتي قرن بيستم در غرب است كه با كاستيهاي موجود در نظام تربيتي مدرن مقابله كرده است. با اندكي توجه ميتوان شباهتهايي بين تعليم و تربيت ديني و اسلامي با اين روش تربيتي يافت؛ تا آنجا كه ميتوان گفت تربيت كلگرا شيوة رايج تربيت در نظام آمو چکیده کامل«تربيت كلگرا» يكي از رهيافتهاي تربيتي قرن بيستم در غرب است كه با كاستيهاي موجود در نظام تربيتي مدرن مقابله كرده است. با اندكي توجه ميتوان شباهتهايي بين تعليم و تربيت ديني و اسلامي با اين روش تربيتي يافت؛ تا آنجا كه ميتوان گفت تربيت كلگرا شيوة رايج تربيت در نظام آموزش سنتي ما بوده است. اين پژوهش به طرح برخي از اصول تربيتي در حكمت متعاليه ميپردازد كه ذيل مفهوم «كلگرايي» قرار ميگيرند. برخي از اصول مطرح شده عبارتند از: لزوم جمع ميان ماده و معنا، تربيت بدن بهمراه روان و كلگرايي اخلاقي و معرفتي. همچنين در ذيل كلگرايي معرفتي به جايگاه ويژة عقل در معرفتشناسي پرداخته شده و اصول تربيتي متناسب با عقلانيت استخراج گرديده است كه از جمله آنها محاسبه و لزوم آموزش تعقل به متربي است. در انتها برخي از روشهاي اجرايي متناسب با اصول ياد شده، آمده است. اين تحقيق از روش كيفي تحليل محتوا و استنتاج فلسفي بهره برده است. به اين ترتيب كه با مراجعه به كتابهاي صدرالمتألهين در حكمت متعاليه و برخي از شارحان وي، به استخراج اصول تربيتي متناسب و در راستاي كلگرايي پرداخته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
12 - بررسی تطبیقی تفکر انتقادی در فلسفه اجتماعی هورکهایمر و «برنامه فلسفه برای کودکان»
معصومه رمضانی فینی خسرو باقری نوع پرست یحیی قائدیمقاله حاضر مطالعهای تطبیقی جهت بررسی نسبت میان مبانی، اهداف و روش تفکر انتقادی در فلسفه اجتماعی هورکهایمر و برنامه فلسفه برای کودکان و نقد دو رویکرد است. در این راستا 3 سؤال پژوهشی مطرح شده است که مقاله حاضر در صدد پاسخگویی به این سؤالها ناظر به تبیین مبانی، اهداف و ر چکیده کاملمقاله حاضر مطالعهای تطبیقی جهت بررسی نسبت میان مبانی، اهداف و روش تفکر انتقادی در فلسفه اجتماعی هورکهایمر و برنامه فلسفه برای کودکان و نقد دو رویکرد است. در این راستا 3 سؤال پژوهشی مطرح شده است که مقاله حاضر در صدد پاسخگویی به این سؤالها ناظر به تبیین مبانی، اهداف و روش و نسبت میان آنها میباشد. برای پاسخگویی به این سؤالها روش پژوهش تطبیقی مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج پژوهش بیانگر مشابهتها و همچنین تفاوتهایی در ابعاد مورد نظر است. بهعنوان مثال در حوزۀ مبانی، میتوان تأثیرپذیری از روش و منش سقراط و تأکید بر جایگاه اندیشهورزی در فلسفه بهجای موضوعات متافیزیکی را نام برد. در حوزۀ اهداف، پرورش عقلانی و ساختن زندگی بهتر موضوعی است که هر دو دیدگاه به آن توجه دارند با این تفاوت که معنای زندگی بهتر در نظر هورکهایمر فراهم ساختن شادکامی برای بیشترین افراد ممکن است، اما در فلسفه برای کودکان زندگی بهتر به معنای زندگی در جامعهای دموکراتیک با شهروندانی متفکر و مسئول است. همچنین تفاوتهایی مثل انطباق با شرایط اجتماعی و جایگاه دانش در نقد اجتماعی مطرح شده است. در باب روش، تفاوت عمدۀ دو دیدگاه در این است که برنامه فلسفه برای کودکان قائل به ارائه روشی مشخص برای پرورش تفکر انتقادی است، اما هورکهایمر تفکر انتقادی را فرایندی در جریان و مداوم میداند و از ارائۀ روشی مشخص اجتناب میکند و تنها به نقد منفی اشاره میکند. نتایج این مطالعۀ تطبیقی میتواند برای طراحان برنامههای درسی در سیستمهای آموزشی به منظور ارائۀ الگویی برای پرورش تفکر انتقادی بهکار رود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
13 - بررسی دیدگاه پل هرست در باب تربیت دینی بر مبنای تئوری تربیت فضیلتمحور افلاطون
مریم سلطاتی کوهانستانی عباس فنی اصلهرست متفکر تحلیلی معاصر، امکان تربیت دینی را به دلیل الزامآور بودن و در نتیجه سلب امکان زیست انتقادی و خلاقانه از متربی، بیمعنا و متناقض و مانعی برای رشد او میداند. به زعم هرست، غایت تربیت، آزاد ساختن ذهن متربی از هر آن چیزی است که ذهن را از کارکرد خاص آن -عقلانیت- ب چکیده کاملهرست متفکر تحلیلی معاصر، امکان تربیت دینی را به دلیل الزامآور بودن و در نتیجه سلب امکان زیست انتقادی و خلاقانه از متربی، بیمعنا و متناقض و مانعی برای رشد او میداند. به زعم هرست، غایت تربیت، آزاد ساختن ذهن متربی از هر آن چیزی است که ذهن را از کارکرد خاص آن -عقلانیت- به دور میدارد، یعنی رهایی اندیشه و فعل آدمی از خطا و اشتباه بدون هیچگونه الزام بیرونی. این همان تربیت آزاد در زبان هرست و تربیت فضیلتمحور در یونان باستان است که پیشینهی آن به افلاطون بازمیگردد. از آنجا که تربیت فضیلتمحور نوعی از عقلانیت را میطلبد، بین افلاطون و هرست تفاوتی نیست؛ اما افلاطون هرگز تربیت فضیلتمحور را هم عرض تربیت دینی قرار نداده است، بلکه همواره تربیت فضیلتمحور را فروتر از تربیت دینی شناسانده است، همعرضی آنها به حسب اعتبار آن دو است والا تقابل میان آنها، تقابل طولی است؛ زیرا مطابق مابعدالطبیعهی افلاطونی تربیت فضیلتمحور منهای دین، توقف سیر تکاملی متربی را به همراه خواهد داشت. از منظر افلاطون، زمانی که تعارض اصول تربیتی با یکدیگر روی میدهد، نوعی اصول تربیتی غیرتجربی و غیراستدلالی منبعث از معرفت شهودی ضروری است؛ اصولی که در نظریهی تربیتی هرست نفی شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
14 - رهایی از نمودهای بتان نادانی؛ مؤلفههای جزمیت فکری و راهکارهای مقابله با آن در اندیشۀ ملاصدرا
هاشم قربانی روح اله آدینهنادانی و جزمیت فکری همواره در دوره¬های تاریخیِ حوزه¬های معرفتی، حضور داشته و با تقابل با دانایی، چهرۀ خود را نشان داده است. نادانی با گسست از الزامات دانایی حاصل میشود. گسترۀ نادانی در فرهنگ روابط اجتماعی، جایگاه مرجعیت علمی و بستر معرفتی را تهدید میکند. ملاصدرا با طرح چکیده کاملنادانی و جزمیت فکری همواره در دوره¬های تاریخیِ حوزه¬های معرفتی، حضور داشته و با تقابل با دانایی، چهرۀ خود را نشان داده است. نادانی با گسست از الزامات دانایی حاصل میشود. گسترۀ نادانی در فرهنگ روابط اجتماعی، جایگاه مرجعیت علمی و بستر معرفتی را تهدید میکند. ملاصدرا با طرح شکستن بتان نادانی، از نمودهای عینی این بتان در جامعه مینویسد. او معتقد است ارتقای روابط اجتماعی نیازمند ساختن بسترهای دانایی است و در صورت بیتوجهی، غلبه¬یی از ناکارآمدیِ معرفتی پدید می¬آید. ملاصدرا با تحلیل معناشناسی نادانی، از پرنمودترین نشانههای آن، یعنی تحجر، میگوید: هنجارهای اخلاقی و الزامات معرفتی در تحجرِ ناشی از نادانی، کمرنگ میشوند. نقد نادانی و سرزنشگری نادانان در تصویرسازی ملاصدرا، در چهار مؤلفۀ 1) عدم راستیآزمایی برداشتهای ذهنی با مقام واقع، 2) فقدان برگرفتِ وجوه مقایسه¬یی بویژه با ابعاد کاربستی آن ـ نظیر ارزیابی غیرمنصفانهـ ، 3) جمود فکری و 4) رقابت معیوب اجتماعی تبلور یافته است. رقابت معیوب اجتماعی به کیفیت بهره¬وری نادرست اشاره دارد. ملاصدرا در نقد فرهنگ زمان خویش، از ظهور نادانی در چهرۀ دانایی بعنوان یکی از آفتهای مهم معرفتی نام برده است. او در تمامی نقادیهایش از این فرایند متحجرانه، ضعف علم حقیقی در جامعه، گسترش بیخردی اجتماعی، تباهی عدالت اجتماعی و سست شدن بنیادهای معرفتی جامعه را مهمترین پیامدهای آن معرفی میکند. ملاصدرا درمان نادانی را با توجه به طرح مشی زیست حکیمانه و توجه به الزامات آن، مطرح میکند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
15 - بررسی تأثیر ابعاد عدالت سازمانی بر رفتارهای مبتنی بر عقلانیت الهی (مورد پژوهش: شرکت توزیع برق شیراز)
سعید خواجه فرد سنجر سلاجقه یاسر سالاری مهدی محمدباقرینقش عقلانیت و احساس در شکل دهی به رفتار افراد ثابت شده است، اما نقش عدالت سازمانی در رفتار کارکنان سازمان نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر ابعاد عدالت سازمانی بر رفتارهای مبتنی بر عقلانیت الهی و احساس است. روش تحقیق از نظر هدف، كاربردي و ا چکیده کاملنقش عقلانیت و احساس در شکل دهی به رفتار افراد ثابت شده است، اما نقش عدالت سازمانی در رفتار کارکنان سازمان نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر ابعاد عدالت سازمانی بر رفتارهای مبتنی بر عقلانیت الهی و احساس است. روش تحقیق از نظر هدف، كاربردي و از نظر ماهیت و روش، توصیفی و همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش شامل 1477 نفر از کارکنان شرکت توزیع برق شیراز بوده که نمونه 313 نفری به روش تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-23 و PLS-3 و با روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج یافته ها نشان داد علیرغم تایید رابطه ابعاد عدالت سازمانی بر اغلب رفتارهای مبتنی بر عقلانیت الهی و احساس، تأثیر عدالت توزیعی بر رفتار متعالی و تأثیر عدالت اطلاعاتی بر رفتارهای ناپسند و پَست تایید نشد. همچنین با بررسی ضرائب مسیر، مشخص شد عدالت رویه ای در شکل گیری رفتارهای پَست و ناپسند بیشترین نقش منفی و عدالت مراوده ای در بروز رفتارهای پسندیده و متعالی بیشترین تاثیر مثبت را دارند. در نهایت با بررسی ضرائب تعیین، پیشنهاداتی با هدف اصلاح سیاستهای رویه ای و توزیعی و همچنین تقویت عدالت مراوده ای جهت افزایش رفتار متعالی در سازمان ارائه گردید. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
16 - تبیین و ارزیابی مبانی فلسفی نظریه تربیتی رجیو امیلیا: نگاهی از منظر رویکرد اسلامی عمل
نرگس سادات سجادیه زهرا صابریپژوهش حاضر با هدف امکانسنجی بهره¬مندی از یکی از رویکردهای مطرح آموزشی پیش از دبستان در سطح جهان، با تبیین مبانی فلسفی نظریه تربیتی رجیو امیلیا و ارزیابی آن مبتنی بر رویکرد اسلامی عمل صورت گرفته است. در این راستا با بهرهگیری از روش تحلیل مفهومی، زبانی و تحلیل منطقی پس چکیده کاملپژوهش حاضر با هدف امکانسنجی بهره¬مندی از یکی از رویکردهای مطرح آموزشی پیش از دبستان در سطح جهان، با تبیین مبانی فلسفی نظریه تربیتی رجیو امیلیا و ارزیابی آن مبتنی بر رویکرد اسلامی عمل صورت گرفته است. در این راستا با بهرهگیری از روش تحلیل مفهومی، زبانی و تحلیل منطقی پسرونده، مؤلفه¬های اساسی مبانی فلسفی این رویکرد استنباط گردیده و سپس مبتنی بر رویکرد اسلامی عمل، مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است. حاصل این پژوهش استنباط دوازده مؤلفه فلسفی زیر¬ساز مبانی انسان¬شناختی، معرفت¬شناختی و ارزش¬شناختی؛ از جمله تأکید بر یکتایی و شایستگی کودک و ارزشمندی استقلال فکری و عملی او؛ اتخاذ رویکرد سازه¬گرایی اجتماعی به معرفت؛ محور قرار دادن ارزش عدالت و دموکراسی به عنوان روح حاکم بر دیدگاه رجیو امیلیا بود. نتایج ارزیابی حاکی است نظریه تربیتی رجیو امیلیا ضمن برخورداری از ویژگیهای منحصر به فرد و ابداعات آموزشی سودمند؛ نیازمند ملاحظه، بازنگری و تکمیل برخی وجوه چالشبرانگیز، پیش از هرگونه بهره¬گیری خواهد بود؛ از جمله نقدهای وارد شده به این دیدگاه می¬توان به این موارد اشاره کرد: تقلیل نگاه کل¬¬¬گرایانه و نادیده انگاشتن بعد معنوی کودک؛ تصویری شعاری و غیرواقعی از کودک و ابهام و سرگردانی در میانه واقع¬گرایی و سازه¬گرایی و خطر نسبی¬گرایی حاد در حوزه معرفت¬شناختی؛ و ناسازواری در توجه به ارزش¬های مطلق و مشروط در کنار ارزش¬های متغیر در عرصه ارزش¬شناختی. در این راستا و در نگاهی بازسازانه می¬توان به این موارد اندیشید: به ¬رسمیت¬ شناختن بعد معنوی به صورت عمومو¬خصوص منوجه با بعد بدنی، تعدیل نگاه به کودک، قرار دادن واقع¬گرایی در محور و سازه¬گرایی در حول آن، توجه به ارزشهای مطلق و مشروط و توجه متعادل به دموکراسی عقلانیت¬مدار و عادلانه. پرونده مقاله