• فهرس المقالات s Shahnameh

      • حرية الوصول المقاله

        1 - واكاوي جنبه‌هاي دراماتيك داستان رستم و سهراب شاهنامه بر پاية درام‌شناسي ارسطو
        داود  حاتمي
        از ميان داستان‌هاي دوره‌هاي سه‌گانه اساطيري، پهلواني و تاريخيِ شاهنامه فردوسي، داستان‌هاي دوره پهلواني زمينه‌هايي استوارتر و جذاب‌تر براي پژوهش دارند. جدا شدن كاركرد پهلواني از خويشكاري شخص اسطوره- شاه- پهلوان در داستان‌هاي اين دوره و تجلّي آن در خويشكاري شخص جداگانه‌اي أکثر
        از ميان داستان‌هاي دوره‌هاي سه‌گانه اساطيري، پهلواني و تاريخيِ شاهنامه فردوسي، داستان‌هاي دوره پهلواني زمينه‌هايي استوارتر و جذاب‌تر براي پژوهش دارند. جدا شدن كاركرد پهلواني از خويشكاري شخص اسطوره- شاه- پهلوان در داستان‌هاي اين دوره و تجلّي آن در خويشكاري شخص جداگانه‌اي به نام پهلوان، با كنش‌ها و احساس‌هايي به طور فزاينده از نوع رفتارها و عواطف انسان معمولي از يك سو، و گرايش فردوسي به كاوش و گُزارد انگيزه‌هاي دروني پهلوانان در برابر رويدادهاي حماسي از سوي ديگر، بُعد شخصيت (قهرمان) پردازي را ژرف‌تر كرده و ساختار را از سطح روايت حماسي صرف به سطح ساختار درامي و تجسّم عملي تحول بخشيده كه جلوه آن در برخي از داستان‌هاي پهلواني بارزتر است. بررسي جنبه‌هاي دراماتيك داستان‌هاي پهلواني، افزوده بر شناسايي قابليت‌هاي نمايش، به تشخيص روشمندانه و درست‌تر هويّت نوعي آنها نيز كمك بسياري مي‌كند. مقاله حاضر، با گزينش يكي از معروف‌ترين داستان‌هاي پهلواني شاهنامه، داستان رستم و سهراب و با تأكيد مقدماتي بر اصالت روايت ايراني آن در قياس با روايت‌هاي غيرايراني و همچنين درنگي بر نام نوعي، به واكاوي جنبه‌هاي دراماتيك آن بر پايه پوئتيكاي ارسطو، به منزله كهن‌ترين و – در عين حال- معتبرترين رساله در شناخت ساز وكار درام درآثار منظوم و غيرمنظورم كلاسيك، مي‌پردازد و نتايج كار خود را برمي‌شمارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - تحلیل تطبيقی مفهوم اعتدال در اندرزهای «دينکرد ششم» و «شاهنامه» فردوسی
        زهرا دلپذیر محمد بهنام فر محمد رضا راشد محصل
        یکی از مفاهیم بنیادی در اندیشۀ ایرانی، اصل اعتدال و میانه روی در امور زندگی است که در کتاب ها و اندرزنامه های پهلوی به ويژه کتاب ششم دينکرد، مفصل‌ترين اندرزنامه به زبان پهلوی، نمود بارزی دارد. در شاهنامۀ فردوسی نیز که چکیدۀ فرهنگ ایران پیش از اسلام به شمار می آید، میانه أکثر
        یکی از مفاهیم بنیادی در اندیشۀ ایرانی، اصل اعتدال و میانه روی در امور زندگی است که در کتاب ها و اندرزنامه های پهلوی به ويژه کتاب ششم دينکرد، مفصل‌ترين اندرزنامه به زبان پهلوی، نمود بارزی دارد. در شاهنامۀ فردوسی نیز که چکیدۀ فرهنگ ایران پیش از اسلام به شمار می آید، میانه گزینی، یکی از اصول اساسی است که در اندرزهای مختلف به آن تأکید شده است. در این مقاله کوشیده ایم تا به شیوة تطبیقی و با رویکرد تحلیل محتوا، همسانی های این دو کتاب را درباره اعتدال بازنماییم. نتایج تحقیق نشان می دهد که مفهوم اعتدال در دینکرد ششم و شاهنامۀ فردوسی به یکدیگر بسیار نزدیک است. در هر دو کتاب، افراط و تفریط از مصادیق شر و بدی هستند و خیر و نیکی که در میانة این دو قرار می‌گیرد، نماد اعتدال است. از سوی دیگر نیکی مساوی با کردار، پندار و گفتار نیک است؛ سه اصل مهم باور زرتشتی که با خرد، ارتباطی مستقیم و تنگاتنگ دارند و انسان را به زندگی خردمندانه ای راهنمایی می کنند که اصل آن میانه روی است. بین اعتدال و عدل و داد نیز پیوند تنگاتنگی وجود دارد که مفهوم اشه در اندیشة مزدایی را تداعی می کند. گفتنی است که مفهوم اعتدال در دینکرد ششم با اندرزهای بخش تاریخی شاهنامه، به ویژه ابیات مربوط به دوران پادشاهی خسرو انوشیروان، تطابق بیشتری دارد و گاهی اندرزهایی کاملاً یکسان در این زمینه به چشم می خورد که بیانگر تأثیر گذاری دینکرد ششم بر شاهنامه یا منابع یکسان اندرزی دو کتاب است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - بررسی جایگاه اجتماعی سیندخت، رودابه، تهمینه و گردآفرید در شاهنامۀ فردوسی
        زهره پارسیان شهناز ولی‌پور هفشجانی
        در این مقاله به زندگی اجتماعی چند تن از زنان نامدار شاهنامه (سیندخت، رودابه، تهمینه و گردافرید) با تکیه بر روایت داستان آنان در شاهنامه نگاهی شده است؛ که نشان می‌دهد این زنان نامدار شاهنامه در کنار مردان بزرگ و پهلوان چه نقش مهم و مؤثری را در صحنه‌های اجتماعی سیاسی و حت أکثر
        در این مقاله به زندگی اجتماعی چند تن از زنان نامدار شاهنامه (سیندخت، رودابه، تهمینه و گردافرید) با تکیه بر روایت داستان آنان در شاهنامه نگاهی شده است؛ که نشان می‌دهد این زنان نامدار شاهنامه در کنار مردان بزرگ و پهلوان چه نقش مهم و مؤثری را در صحنه‌های اجتماعی سیاسی و حتی در صورت لزوم، در میدان جنگ ایفا می‌کنند. تصویر یک زن آرمانی در شاهنامه، زنی در کنج خانه و یا دلبری زیبا و همسری که صرفاً به ایفای نقش تولید نسل بپردازد، نیست؛ زنان نامدار شاهنامه، انسان‌های دانا و زیرکی هستند که در تدبیر و راه‌گشایی و حل چالش‌های سیاسی و اجتماعی توانمندی‌های خود را به نمایش می‌گذارند؛ حتی گاه در این زمینه از مردان نیز پیشی می‌گیرند و با درایت خاص خود نابخردی‌ها و بی‌تدبیری‌های مردان را جبران می‌کنند. این زنان همان قدر که در ابراز عشق و دلدادگی واقعی خویش، صادق و آزادوار عمل می‌کنند؛ برای پاسداشت مرز و بوم خود، با درک صحیح و خردمندانه شرایط، از متوسل شدن به سیاست، زد و بند و حتی فریب و نیرنگ هم ابا نمی‌کنند. در نهایت می‌توان گفت هر یک از این زنان دارای ویژگی‌های شاخصی است که مجموع این ویژگی‌ها در کنار هم تصویری از زن کامل در شاهنامه ارائه می‌دهد. سیندخت نماد تدبیر و خرد در اداره امور، گردآفرید اسوۀ شهامت و سیاست، رودابه نشانگر شور زندگی و آزادگی و صداقت است و تهمینه نیز، عشق و فرزند پروری را به نمایش می گذارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - مقایسۀ مفاهیم و شیوه‌های آموزش در شاهنامه فردوسی بر پایۀ آموزه‌های زال و بزرگمهر
        نیلوفرسادات عبدالهی
        شاهنامۀ فردوسی از جمله متون شاخص ادبیات فارسی است که در قالب داستان‌ها، مفاهیم آموزشی و اخلاقی را هم بیان می‌کند. از این روی برخی بخش‌های شاهنامه همچون متون ادب تعلیمی کاربرد آموزشی دارد. یکی از این بخش‌ها مجالس بزرگمهر در دورۀ پادشاهی نوشین‌روان است. مجلس‌گویی یکی از ش أکثر
        شاهنامۀ فردوسی از جمله متون شاخص ادبیات فارسی است که در قالب داستان‌ها، مفاهیم آموزشی و اخلاقی را هم بیان می‌کند. از این روی برخی بخش‌های شاهنامه همچون متون ادب تعلیمی کاربرد آموزشی دارد. یکی از این بخش‌ها مجالس بزرگمهر در دورۀ پادشاهی نوشین‌روان است. مجلس‌گویی یکی از شیوه‌های پند و اندرز است که عموماً در دربار شاهان مورد استفاده بوده و در رأس آن فردی دانا حضور داشته که با نصایح خود حاضران را بهره‌مند می‌ساخته و این پندها برای بهره‌مندی دیگران ثبت می‌شده است. اندرزهای بزرگمهر با موضوع اخلاق فردی و اجتماعی، به صورت مدون و با استفاده از شگردهای سخنوری (که سخنش را تأثیرگذارتر می‌کند)، بیان می‌شود. در این مقاله محتوای مجالس بزرگمهر را با نگاهی توصیفی، تقسیم‌بندی و تحلیل کرده‌ایم. همچنین به بیان جایگاه آموزشی اخلاق آموزشی و آموزش اخلاق در شاهنامه پرداخته‌ایم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - مؤلفه‌های تراژدی ارسطویی در شاهنامۀ فردوسی
        شيرين  قادري میرجلال الدین کزازی خلیل بیگ‌زاده
        <p>تراژدی به عنوان نوعی ادب نمایشی، یکی از مهم&zwnj;ترین اجزای اندیشۀ ارسطو در فلسفۀ هنر و در کتاب فن شعر اوست. تراژدی از نظر ارسطو، به عنوان نخستین کسی که به تبیین و تشریح اجزای تشکیل دهندۀ آن پرداخت، دارای مؤلفه&zwnj;های متعددی است که به فهم هرچه بهتر تراژدی کمک می&zw أکثر
        <p>تراژدی به عنوان نوعی ادب نمایشی، یکی از مهم&zwnj;ترین اجزای اندیشۀ ارسطو در فلسفۀ هنر و در کتاب فن شعر اوست. تراژدی از نظر ارسطو، به عنوان نخستین کسی که به تبیین و تشریح اجزای تشکیل دهندۀ آن پرداخت، دارای مؤلفه&zwnj;های متعددی است که به فهم هرچه بهتر تراژدی کمک می&zwnj;نماید و دارای ویژگی&zwnj;هایی است که با ایجاد تعادل و توازن روحی در بیننده، آن را در جایگاهی برتر از حماسه قرار می&zwnj;دهد. شاهنامۀ فردوسی، دارای داستان&zwnj;هایی است که می&zwnj;توان آن&zwnj;ها را با مؤلفه&zwnj;های تراژدی ارسطویی سنجید و به زوایای پنهان آن پی برد. این پژوهش با هدف تبیین مؤلفه&zwnj;های تراژدی ارسطویی در شاهنامه، با روش توصیفی &ndash; تحلیلی انجام گرفته است و نشان داده است، بسیاری از این اجزاء در شاهنامه وجود دارد که همسو با نظرات ارسطو در بوطیقاست، هرچند برخی تفاوت&zwnj;های جزئی دیده می&zwnj;شود که ریشه در اختلافات اساسی همچون، تفاوت در نوع ادبی و تفاوت&zwnj;های فرهنگی، اقلیمی، مذهبی و ... دارد.</p> تفاصيل المقالة