-
حرية الوصول المقاله
1 - ناهمخوانی نظریه و نوشتار (بررسی و نقد رمان گنجشکها بهشت را میفهمند )
عليرضا صدیقیرمان گنجشکها بهشت را میفهمند مطابق با آموزههای پسامدرنیستی نوشته شده است. توجه به آشفتگی در روایت و به تبع آن زمان داستان، ویژگیهای فراداستانی، ایجاد دور باطل با استفاده از شخصیتهای تاریخی در کنار شخصیتهای داستانی و حضور نویسنده در داستان برای به هم ریختن مرز میان أکثررمان گنجشکها بهشت را میفهمند مطابق با آموزههای پسامدرنیستی نوشته شده است. توجه به آشفتگی در روایت و به تبع آن زمان داستان، ویژگیهای فراداستانی، ایجاد دور باطل با استفاده از شخصیتهای تاریخی در کنار شخصیتهای داستانی و حضور نویسنده در داستان برای به هم ریختن مرز میان واقعیت و خیال از جمله ویژگیهایی است که این رمان را در زمره رمانهای پسامدرنیستی قرار میدهد. با این همه گاه مواردی در آن دیده میشود که تناسبی با آموزههای پسامدرنیسم ندارد. این مقاله ضمن اشاره به ویژگیهای پسامدرنیستی رمان، به نقد عناصری میپردازد که با این ویژگیها همگن نیستند و نشان میدهد كه استفاده از شیوههای مربوط به این جریان در رمانی که یکی از وظایف اصلی خود را شناساندن شخصیتی قرار میدهد که نمادی از رزمندگان دوران جنگ میتواند باشد، بجا نمینماید؛ زیرا نوع نگاه تفکر پسامدرن به انسان و زندگی با نگاه موجود در رمان همخوانی ندارد. طبیعی است با وجود تأکید همه شخصیتها بر ترسیم شخصیتی آرمانی در رمان و همنوایی و همصدایی آنها، با رمانی چندصدایی نیز روبرو نباشیم. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - بررسی زبان سبک ادبی پسامدرن در رمانهای ایرانی
ساناز رحيمبيكي محمود براتي محمدرضا نصر اصفهانيطي چند دهه اخير همراه با موج جهانی ادبیات پسامدرن، رمان هايي در عرصۀ ادبيات داستاني ايران پدید آمده اند که مدعی رویکردی نوین در نگرش و نگارش این نوع ادبی هستند که طبعاً زبان و سبک را هم دربرمیگیرد. زبان، برجستهترين عنصر سبكي در مطالعات ادبي است. از طرفي هر نوع تغيير أکثرطي چند دهه اخير همراه با موج جهانی ادبیات پسامدرن، رمان هايي در عرصۀ ادبيات داستاني ايران پدید آمده اند که مدعی رویکردی نوین در نگرش و نگارش این نوع ادبی هستند که طبعاً زبان و سبک را هم دربرمیگیرد. زبان، برجستهترين عنصر سبكي در مطالعات ادبي است. از طرفي هر نوع تغيير در فرم و محتوای زبان اثر ادبي، نشاندهندۀ دگرگوني در نگرش خالق اثر نسبت به جهان پيرامون خويش و انسان است. بنابراين آنچه مهم مينمايد، بررسي تأثیراتی است كه فلسفۀ ادبیات پسامدرن براي زبان رمان ایرانی ايجاد كرده است؛ زیرا مقولۀ زبان، عناصر و مفاهیم وابسته به آن، در فلسفۀ ادبیات پسامدرن جایگاهی محوری دارد، به نحوی که ادبیات پسامدرن را با چگونگی کاربست زبان برای بازآفرینی جهان داستانی میشناسند. این مقاله ضمن تحلیل الگوهای زبانی در رمان پسامدرنیستی ایران، چگونگی به کارگیری عناصر زبانی این رمانها را با نگاهی انتقادی تبیین ميكند. برای کشف تمهیدات زبانی سبکساز در این مقاله، عناصر زبانی این آثار با الهام از رویکرد سبکشناسی لایهای در سه سطح آوایی، واژگانی و نحوی، شناسایی و دستهبندی شدند و امکانات زبان متن در هر لایه توصیف و نشان داده شد و اینکه هر یک از این خصوصیات زبانی در لایۀ مورد نظر، چه امکاناتی را در جهت بازتولید نگرش پسامدرن یا دوری از آن در جهان داستاني این رمانها انجام میدهد. پس از بررسی زبان این آثار مشخص شد در سطح آوایی مشخصه سبکی متمایزی ندارند و در سطح واژگانی، در هر دو حوزه کلی زبان در مفهوم کاربرد ادبی و محاوره ای گام برمی دارند و همچنین دارای انسجام دستوری نیز هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - بررسی ارتباط ساختار و محتوا در فراداستان «میم عزیز»
نفیسه لیاقی مطلق محمد محمودیژانر فراداستان در ایران به جهت ماهیت آشنازدای آن، مورد اقبال فراوان است. اما حجم وسیعی از متونی که تحت عنوان فراداستان در ایران منتشر میشوند، تنها به فرم میپردازند، و از بازنمایی تجربههای پسامدرن تهیاند. رمان به مثابه رسانة بازتابدهندة جامعه باید با روح زمانة خود عج أکثرژانر فراداستان در ایران به جهت ماهیت آشنازدای آن، مورد اقبال فراوان است. اما حجم وسیعی از متونی که تحت عنوان فراداستان در ایران منتشر میشوند، تنها به فرم میپردازند، و از بازنمایی تجربههای پسامدرن تهیاند. رمان به مثابه رسانة بازتابدهندة جامعه باید با روح زمانة خود عجین باشد تا معضلات زندگي معاصر و فرهنگ جامعه را هشیارانه بکاود؛ لذا شگردپردازیهای فراداستانی باید با دغدغههای پسامدرنیسم و مسائل مطرح در جامعة پسامدرن هماهنگ باشد تا قالب و محتوا در تأیید و تقویت یکدیگر متنی تأثیرگذار خلق کنند. در اين مقاله ابتدا مروری بر فراداستان و مهمترين مؤلفههاي آن بر مبنای دیدگاههای نظریهپردازان فراداستان صورت گرفته است، سپس مؤلفههای فراداستان در رمان «میم عزیز» بررسی و تحلیل شده است. در ادامه، محتوای پسامدرنیستی رمان نیز تشریح شده است. بررسیهای مقاله نشان میدهد که این رمان به لحاظ درآمیختن دو مقولة نقد ادبی و داستانپردازی، ایجاد عدم قطعیت، محتوای وجودشناسانه، برجستگی زبانی و همینطور پرداختن به مفهوم خانوادة پسامدرنیستی به خوبی توانسته مضمون و محتوا را با ساختار و فرم داستان هماهنگ کند. در «میم عزیز»، شکلهای متنوع خانواده به تصویر کشیده شدهاند تا مفهوم خانوادة هستهای که پیشتر در مدرنیسم به عنوان تنها شکل بهنجار خانواده مطرح شده بود، نسبی گردیده و بینظمی و آشفتگی خانوادهها در جامعة معاصر نمایانده شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - پسا ماركسيسم و «پسا ماركسيسم»
محمدرضا تاجيكچرا امروز ميبايست، به بازانديشي پروژه سوسياليسم بينديشيم؟ ارنستو لاكلاو و شنتال موفه، در پاسخ به اين پرسش، تلاش دارند در تاريخ معاصر، نقشي فعال و آگاهانه و نه انفعالي و كوركورانه را در پيش گيرند هدف خود را انتزاعي روشن (به طور نسبي)، از كشمكشهايي كه در آن سهيم هستند أکثرچرا امروز ميبايست، به بازانديشي پروژه سوسياليسم بينديشيم؟ ارنستو لاكلاو و شنتال موفه، در پاسخ به اين پرسش، تلاش دارند در تاريخ معاصر، نقشي فعال و آگاهانه و نه انفعالي و كوركورانه را در پيش گيرند هدف خود را انتزاعي روشن (به طور نسبي)، از كشمكشهايي كه در آن سهيم هستند و فهم تغييراتي كه پيش چشمانشان رخ ميدهند، قرار داده و در واپسين تحليل، بدين نتيجه ميرسند كه لازم است با بهره بردن از روش واسازي دريدا، شالوده و ساخت ماركسيسم ارتدكسي را مورد چالش جدي قرار دهند. لاكلاو و موفه از يك سو، به چالشي بنيان كن عليه رويكردهاي «تقليلگرا، جوهرگرا و جهان شمول» برخاستند و از سوي ديگر، به نقد آموزهاي مبتني بر برداشتي خاص از جامعه روي آوردند: آموزههايي كه جامعه را از دريچه عناصر مستقلي و داراي هويتي خاص مورد تحليل و تعريف قرار ميدهند (جوهرگرايي عناصر) و بدين ترتيب، افقي فراسوي ماركسيسم ارتدوكسي، فراساختگرايي و هرمنوتيك گشودند. با اين هدف، اين دو متفكر نقطه عزيمت تئوريك خويش را بر شماري از جريانهاي نظري و فلسفي نظير: واسازي دريدا، تبارشناسي و ديرينهشناسي فوكو، روانكاوي لاكان، پديدارشناسي هوسرل و هايدگر، پراگماتيسم رورتي، زبانشناسي و نشانهشناسي مدرن (سوسور، بارتز و ...)، رهيافت فراتحليلي ويتگنشتاين و هژموني گرامشي بنا نهادند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - کثرتگرایی سیاسی: میان نظریه و واقعیت
محسن عباسزاده فرزاد سوریاز بنیادی ترین پرسش های پیش ِ روی سیاست پژوهان، موضوع قدرت، الگوهای توزیع آن، کیفیت رابطۀ حکومت با شهروندان و گروهها و میزان تأثیرگذاری آنها بر فرایند تصمیمگیری سیاسی است. هدف کثرت گرایی در مقام رویکردی نظری به سیاست نیز تبیین و ارزیابی این مسایل بود. از اینرو سیاست ر أکثراز بنیادی ترین پرسش های پیش ِ روی سیاست پژوهان، موضوع قدرت، الگوهای توزیع آن، کیفیت رابطۀ حکومت با شهروندان و گروهها و میزان تأثیرگذاری آنها بر فرایند تصمیمگیری سیاسی است. هدف کثرت گرایی در مقام رویکردی نظری به سیاست نیز تبیین و ارزیابی این مسایل بود. از اینرو سیاست را عرصۀ رقابت گروههای مختلفی تعریف می کرد که به دلیل دسترسی شان به منابع متفاوت، هیچ یک قادر به تسلط کامل بر سایرین نبوده، تصمیمات سیاسی نیز حاصل توازن نیروها و فرایندی گشوده تلقی میگشت. این مقاله پس از تبیین این رویکرد در پیوند با اندیشۀ دموکراسی و مقایسۀ برداشت های متقدم و متأخر از آن، به بررسی دلا لت های عینی آن در نظم سیاسی میپردازد تا صحت تحلیل های آن را در عمل ارزیابی کند. بنابراین در پاسخ به این پرسش که آیا واقعیت سیاسی موجود، مؤیّد مفروضات تئوریک رویکرد کثرت گراست، موضعی بینابینی (بسته به نوع برداشت از کثرت گرایی) اتخاذ می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - سیاست پسامدرنی؛ دموکراسی مجادلهای «ویلیام کونولی»
فرامرز میرزازاده احمدبیگلوپسامدرنیسم با بنفکنی همه بنیانها و روایتهای کلان، شرایطی را بهوجود آورده است که در آن کثرتگرایی و تعدد، مبنای اتخاذ سیاستهاست. در حالی که عدهای از اندیشمندان از امتناع شکلگیری سیاست در فضای پسامدرنی صحبت کرده و فقدان مبنا را برای پایهگذاری نظریۀ سیاسی نامناسب أکثرپسامدرنیسم با بنفکنی همه بنیانها و روایتهای کلان، شرایطی را بهوجود آورده است که در آن کثرتگرایی و تعدد، مبنای اتخاذ سیاستهاست. در حالی که عدهای از اندیشمندان از امتناع شکلگیری سیاست در فضای پسامدرنی صحبت کرده و فقدان مبنا را برای پایهگذاری نظریۀ سیاسی نامناسب دانستهاند، عدهای دیگر درصدد بودهاند تا سیاست متناسب با این فضا را هم از لحاظ نظری و هم از جنبۀ عملی بنیان نهند. از جمله این افراد، «ویلیام کونولی» است که با ابداع مفاهیمی چون کثرتگرایی چندبعدی، سیاست مبتنی بر هستیشناسی، سیاست برآمدن، تفاهم انتقادی و احترام مجادلهای، سیاست در شرایط پسامدرن را تبیین نموده و متناسب با تعدد، تکثر، پراکندگی و تفاوت هویتها، راهکار عملی پیش نهاده است. دموکراسی مجادلهای، که البته بانیان و طرفداران دیگری چون شانتال موفه، دیوید اوون و جیمز تولی را نیز همراه خود دارد، راهکاری است که به عنوان راهکار عملی بدیل به جای دموکراسی رأیزنانه پیشنهاد شده و امکان زندگی سیاسی شمولگرا، اقتضایی و مسئولیتپذیری را همراه با منازعۀ احترامانگیز هویتهای جدید، شگفتانگیز، پیشبینی ناپذیر، متفاوت و حتی متناقض مورد توجه قرار داده است. عدم قطعیت، پیشبینیناپذیری، کنار هم نهادن عقاید الهی و الحادی در شرایط تکثر هویتهای جنسیتی، زبانی، نژادی و فرهنگی از مؤلفههایی است که کونولی در سیاست پسامدرنی مورد توجه و تبیین قرار داده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - بررسی تطبیقی یک شعر از علی باباچاهی و شمس لنگرودی بر اساس نظریه ی ریزوماتیک ژیل دلوز
بهزاد خواجاتژیل دلوز(Gilles Deleuse) از متفکران بنام معاصر است که نظریه ی ریزوماتیک او(که در مقابل نظریه ی درختی قرار می گیرد) همواره از سوی اندیشمندان مورد توجه و واکاوی قرار گرفته است.دلوز و فلکس گاتاری( Flex Guattari) بمثابه ی دو فیلسوف پساساختارگرا سال ها با یکدیگر همکاری کرده أکثرژیل دلوز(Gilles Deleuse) از متفکران بنام معاصر است که نظریه ی ریزوماتیک او(که در مقابل نظریه ی درختی قرار می گیرد) همواره از سوی اندیشمندان مورد توجه و واکاوی قرار گرفته است.دلوز و فلکس گاتاری( Flex Guattari) بمثابه ی دو فیلسوف پساساختارگرا سال ها با یکدیگر همکاری کرده و به بسط این نظریه در سویه های مختلف پرداخته اند.البته دامنه ی آرای دلوز وسیع است و به مباحث مختلفی مرتبط می شود.طبق این نظریه (که به سامانه های معرفتی و هنری مختلف قابل تعمیم است)انگاره های معطوف به کلیت یکپارچه، تک ریشه ای و تمرکزگرا مورد بازبینی قرار گرفته و به جای آن بافتار غیرخطی،تجربه ورز و سیال و متکثر می نشیند.از سوی دیگر در شعر پسامدرنیستی ایران که از اوایل دهه ی هفتاد خورشیدی اعلام حضور می کند، این رویکردها و چالش ها چه از نظر تجارب شاعران و چه در مباحث نظری و بوطیقای شعر دوران، مشهود و مبسوط است و بدین ترتیب می توان برای فهم بهتر هویت شعر پسامدرنیستی در مقابل شعر سنتی و حتی مدرن از این نظریه مدد گرفت. در این مقاله ضمن تشریح آرای دلوز درخصوص رویکرد ریزوماتیک در مقابل درختی، دو شعر از این دو نحله ی فکری و ادبی در شعر امروز به طور تطبیقی بررسی و تلاش شده است که مهم ترین تفاوت های این دو شیوه بر حسب ده عنوان طبقه بندی و تشریح شود. علی باباچاهی، نماینده ی شعر پسامدرنیستی و شمس لنگرودی نماینده ی جریانی موسوم به "ساده نویسی"، به دلیل کثرت آثار،اشتهار و وزن ادبی انتخاب نگارنده برای توضیح این وضعیت بوده اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - نگاهی بر نمودهای «ازهمگسیختگی» به عنوان یکی از مؤلفههای پستمدرن در رمان «مومیایی»
راضیه فانی علی تسلیمی محمود رنجبراین پژوهش به بررسی «ازهم گسیختگی ها» به عنوان یکی از انواع شگردها و تمهیداتی می پردازد که در داستان های کوتاه و رمان های پسامدرنیستی تجلی مییابد. رمان «مومیایی»، یکی از آثار پست مدرن مجابی است که از نظر زبان، بیان، ساختار و تصاویر، جایگاهی ویژه دارد. در این پژوهش با تک أکثراین پژوهش به بررسی «ازهم گسیختگی ها» به عنوان یکی از انواع شگردها و تمهیداتی می پردازد که در داستان های کوتاه و رمان های پسامدرنیستی تجلی مییابد. رمان «مومیایی»، یکی از آثار پست مدرن مجابی است که از نظر زبان، بیان، ساختار و تصاویر، جایگاهی ویژه دارد. در این پژوهش با تکیه بر آرای «دریدا» و با رویکردی توصیفی- تحلیلی، به تحلیل ساختار و محتوای کیفی رمان مومیایی و بازتاب شگردهای ازهمگسیختگی در آن پرداخته شده است، تا از این طریق پویایی منحصربه فرد و سبک خاص «مجابی»، بیشتر آشکار شود. نتیجه پژوهش نشان میدهد که مجابی در نقش هنرمندی چیره دست، ساخت عادی کلام را شکسته و ساختی در ظاهر ازهم گسیخته، متکثر و در عین حال هنری ایجاد کرده است. او با به کار گرفتن شگردهای مختلفِ ازهم گسیختگی، مدلول-های جدید، اما نه چندان دور از ذهن ایجاد کرده است؛ به گونهای که خواننده هم این امکان را دارد که در تعیین این مدلول ها سهیم باشد. کاربرد زبانی پیچیده و مشوش، چینش واژه ها بدون ارتباطی منطقی و محتوایی در قالب های رؤیاگونه و ساختارشکن، از ویژگیهای بارز این اثر است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - پسامدرنیسم به منزلۀ مکتب ادبی (مطالعۀ موردی عناصر داستانی پسامدرنیستی در داستان مرثیه برای ژاله و قاتلش، اثر «ابوتراب خسروی»)
سودابه فرخی حسين فقيهي غلام حسین فهندزی سعدیدر این مقاله ابتدا پسامدرنیسم به عنوان یک مکتب در داستان نویسی و نه به عنوان یک نظریه در حوزۀ مطالعات فرهنگی، معرفی شده و مورد بررسی قرار گرفته است و تلاش شده تا عناصر داستان های پسامدرنیستی در مقایسه با داستان های رئالیستی نمایانده شود. در این میان مهم ترین تفاوت نگاه أکثردر این مقاله ابتدا پسامدرنیسم به عنوان یک مکتب در داستان نویسی و نه به عنوان یک نظریه در حوزۀ مطالعات فرهنگی، معرفی شده و مورد بررسی قرار گرفته است و تلاش شده تا عناصر داستان های پسامدرنیستی در مقایسه با داستان های رئالیستی نمایانده شود. در این میان مهم ترین تفاوت نگاه پسامدرنیستی در مقابل نگاه رئالیستی، یعنی تعریف آنها از واقعیت، رابطۀ متن و جهان واقع و تأثیر این رابطه بر عناصر داستان های پسامدرنیستی کاویده شده است. در بخش دوم مقاله به عنوان مطالعه ای موردی، این عناصر در داستان مرثیه برای ژاله و قاتلش اثر ابوتراب خسروی نمایانده شده و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در این بررسی چهار عنصر پیرنگ، شخصیت پردازی، زمان و زبان در این داستان، از منظر رویکرد سبکی پسامدرنیستی تحلیل شده اند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - چندپارگی و تزلزل هویت و روایت در رمانهای «محمدرضا کاتب»
مریم رامیننیا آمنه میردیلمی حسین محمدیهویت در رمانهای پست¬مدرن، انسجام و ثبات رمانهای پیشامدرن را ندارد و از این¬رو سیال، چندپاره، از هم گسیخته و متزلزل است. روایتپردازی در داستان پسامدرن به تأثیر از هویتهای چندپاره و سیال شخصیتها، غیر قابل اعتماد، مشکوک و متناقض است. «محمدرضا کاتب»، یکی از نویسندگان پ أکثرهویت در رمانهای پست¬مدرن، انسجام و ثبات رمانهای پیشامدرن را ندارد و از این¬رو سیال، چندپاره، از هم گسیخته و متزلزل است. روایتپردازی در داستان پسامدرن به تأثیر از هویتهای چندپاره و سیال شخصیتها، غیر قابل اعتماد، مشکوک و متناقض است. «محمدرضا کاتب»، یکی از نویسندگان پرکار دورۀ معاصر است که برخی رمانهایش به مؤلفههای پست¬مدرنیستی تشبه میجوید. به همین منظور، پژوهش پیش رو درصدد بررسی مسئله هویت و روایتپردازی رمانهای این نویسنده برآمده است. در این پژوهش به شیوۀ توصیفی- تحلیلی، شش رمان کاتب به نام¬های «آفتاب پرست نازنین»، «بالزن¬ها»، «بیترسی»، «پستی»، «رام¬کننده» و «هیس» از منظر مؤلفههای پست¬مدرنیستیِ هویت، شخصیت و روایتپردازی بررسی شده است. نتایج اجمالی پژوهش بیانگر آن است که در رمانهای بررسیشده، بیشتر شخصیتها، هویتهای نامتعین، سیال و چندپاره دارند. سرگردانی، جابهجایی و همپوشانی شخصیتها با یکدیگر، ناتوانی در شناختِ خود، گواه هویتهای ازهمگسیخته آنهاست. روایتهای چندپاره و متناقض از شخصیتها و ماجراها، شاخصۀ دیگری است که رمانهای کاتب را با عدم قطعیت نشاندار میکند. مؤلفههای پست¬مدرنیستیِ تردید هستیشناسانه، عدم قطعیت و چندپارگی و تناقض در هویت و روایتپردازی در رمانهای «آفتاب¬پرست نازنین»، «پستی»، «رام¬کننده» و «هیس» بسیار چشمگیر است ولی در «بالزنها» و «بیترسی» به میزان ملایمتری به کار رفته است. تفاصيل المقالة