فهرس المقالات حسن  کامران دستجردی


  • المقاله

    1 - ارزیابی توانمندی‌های ژئوسایت‌های منتخب استان اصفهان با مدل بریلها (نوع مقاله : پژوهشی)
    جغرافیا (فصلنامه علمي ـ پژوهشي و بين المللي انجمن جغرافيايي ايران) , العدد 64 , السنة 18 , بهار 1399
    ژئوتوریسم ترکیبی از واژه زمین و توریسم است و به توریسمی گفته می‌شود که دارای جاذبه های زمین شناسی، مورفولوژیکی و فرهنگی است. استفاده صحیح و بهینه از این جاذبه‌ها در مناطق مختلف، مستلزم شناخت از جنبه‌های مختلف است. هدف این تحقیق ارزیابی توان ژئوتوریسم منطقه‌ای و مقایسه م أکثر
    ژئوتوریسم ترکیبی از واژه زمین و توریسم است و به توریسمی گفته می‌شود که دارای جاذبه های زمین شناسی، مورفولوژیکی و فرهنگی است. استفاده صحیح و بهینه از این جاذبه‌ها در مناطق مختلف، مستلزم شناخت از جنبه‌های مختلف است. هدف این تحقیق ارزیابی توان ژئوتوریسم منطقه‌ای و مقایسه مناطق با هم دیگر است. محدوده مورد مطالعه این تحقیق مناطق ژئوتوریستی غارهای کلهرود و علویجه، کوه‌های صفه و کلاه‌قاضی، کویرهای مصر، ورزنه و متین‌آباد و هم‌چنین آبشارهای سمیرم، چشمه ناز و شاهلولاک استان اصفهان می‌باشند. پژوهش حاضر با هدف اکتشافی و از نوع کاربردی، توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از مدل بریلها مناطق مورد مطالعه ارزیابی شدند. انتخاب مکان‌ها توسط چهار عامل شهرت، تمامیت، نوع زمین شناسی، امنیت و قابلیت دسترسی و زیبایی صورت گرفته است که پس از مطالعه و شناسایی ویژگی‌های ژئومورفولوژیکی ژئومورفوسایت‌ها با استفاده از مطالعات کتابخانه‌ای و بهره گیری از پیمایش‌های میدانی در مناطق مورد مطالعه توسط نگارندگان صورت گرفته است. این روش بر چهار شاخص اصلی ارزش علمی، کاربردهای آموزشی بالقوه، کاربرد گردشگری بالقوه و خطر اضمحلال سنجیده می‌‌شود. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که کویر متین‌آباد و آبشار سمیرم و کوه‌های صفه و کلاه قاضی دارای بالاترین امتیازها در ارزش‌های گردشگری هستند و در خوشه اول قرار می گیرند. ارزش های آموزشی کویرهای ورزنه و متین آباد و آبشار سمیرم و کوه صفه در خوشه اول قرار دارند. کویرهای مصر و متین‌آباد و کوه کلاه قاضی در بین ژئوسایت‌های مورد بررسی دارای ارزش‌های علمی بالایی هستند و هم چنین کویر ورزنه، آبشار های سمیرم و چشمه ناز و شاهلولاک نیز بیشترین امتیازها را کسب کرده اند در خوشه اول خطر اضمحلال هستند تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - مطالعه شهر در جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک با تاکید بر نظریه گاتمن و کاکس
    جغرافیا (فصلنامه علمي ـ پژوهشي و بين المللي انجمن جغرافيايي ايران) , العدد 56 , السنة 16 , بهار 1397
    «شهرها» نه تنها بستر شکل گیری نهادهای سیاسی و مدنی، و بخش جدایی ناپذیر فرآیند نوسازی و توسعه اجتماعی-اقتصادی هستند، بلکه کانون اصلی رویدادها، کنش و واکنش ها، و انواع مناسبات و روابط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و کالبدی نیز می باشند. شهر به عنوان یک پدیده مدرن، معر أکثر
    «شهرها» نه تنها بستر شکل گیری نهادهای سیاسی و مدنی، و بخش جدایی ناپذیر فرآیند نوسازی و توسعه اجتماعی-اقتصادی هستند، بلکه کانون اصلی رویدادها، کنش و واکنش ها، و انواع مناسبات و روابط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و کالبدی نیز می باشند. شهر به عنوان یک پدیده مدرن، معرف جایگاه و نقش ملت ها در روند توسعه تعاملات و مناسبات مذکور است. امروزه با طرح الگوهای جدید و راهبردهای کارساز برای سازماندهی فضای شهری و افزایش نقش سیاسی و استراتژیک شهرها، شهرها به کانون مطالعات در جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک تبدیل شده اند. دراین راستا، جغرافیدانان سیاسی، بیش از هر چیز بر بعد سیاسی فضای-شهری، شهروندان، حکومت محلی، اقتصادشهری، وکلانشهرها/جهان شهرها تمرکز یافته اند. اما اینکه چگونه پدیده شهر از نگاه جغرافی دانان سیاسی و ژئوپلیتیسین ها مورد مطالعه قرار می گیرد، پرسشی است که مقاله حاضر همراه با تحلیل نظریه ها و دیدگاه های دو تن از برجسته ترین جغرافی دانان سیاسی به آن می پردازد. نتایج این تحقیق با روش توصیفی_تحلیلی نشان می دهد، پدیده شهر بصورت چندبعدی در قالب مباحث نظری و کاربردی از سوی جغرافی دانان سیاسی و ژئوپلیتیسین ها با تاکید بر عناصر محوری سه گانه فضا، سیاست و قدرت مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد. بعنوان نمونه، ژان گاتمن با ارائه نظریه مگالوپلیس ها، براین باور است که رشد مگالوپولیس ها منجر به ایجاد یک نظم سیاسی جدید بر اساس جامعۀ شهرهای جهانی خواهد شد. همچنین، کوین کاکس به بررسی رابطه «جغرافیا و سیاست شهری»؛ می پردازد. و ضمن تمرکز بر مناقشات موقعیتی و سیستم های سیاسی براین باور است که تحلیل گران مدرن مناقشات، نسبت به روابط فضایی– فاصله طبیعی، مجاورت، توزیع و پرسش های نظری و تجربی مربوط به مقیاس جغرافیایی– بی توجه بوده اند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - جغرافیای سیاسی شهر، چیستی و چرایی
    جغرافیا (فصلنامه علمي ـ پژوهشي و بين المللي انجمن جغرافيايي ايران) , العدد 59 , السنة 16 , زمستان 1397
    دانش جغرافيا و از آن ميان شاخه ي جغرافياي سياسي كه متكفل بيان و تشريح روابط نظام مند ميان انسان (سياست) و محيط جغرافيايي است، از جمله علوم قديمي است كه سابقه ي آن به درازي عمر انسان بر روي زمين است. امروزه مهم ترین محیط فضایی انسان ساخت، شهرها هستند. شهر، یک مجموعه ف أکثر
    دانش جغرافيا و از آن ميان شاخه ي جغرافياي سياسي كه متكفل بيان و تشريح روابط نظام مند ميان انسان (سياست) و محيط جغرافيايي است، از جمله علوم قديمي است كه سابقه ي آن به درازي عمر انسان بر روي زمين است. امروزه مهم ترین محیط فضایی انسان ساخت، شهرها هستند. شهر، یک مجموعه فضایی بسته است که در این مجموعه رویدادهای مختلف اتفاق می افتد که هرکدام از این رویدادها زمینه ی مطالعاتی یک علم را بوجود می آورد. از جمله مهم ترین رویدادهایی که در شهر اتفاق می افتد، رویدادهای سیاسی است، به عبارتی، شهر همواره با مفهوم سیاست در ارتباط بوده و است. درصورتی که تاثیر مناسبات سیاسی و قدرت، در توسعه فضایی شهر مد نظر باشد، جغرافیای سیاسی با رویکرد غالبا درون شهری، به مطالعه این مناسبات می پردازد. بنابراین، جغرافیای سیاسی شهر؛ به مطالعه و بررسی تاثیر فعالیت های حکومت و صاحبان قدرت بر ابعاد مختلف (اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، امنیتی و زیست محیطی ) زندگی شهری و شهروندان می پردازد. پرسش اساسي كه در اينجا مطرح مي شود آن است كه، « جغرافياي سياسي شهر، چرا و چگونه به حوزه مطالعاتی مجموعه شهری امروز وارد شده است؟» مطابق فرضيه ي اين مقاله، جغرافياي سياسي شهر، برای سازماندهی فضای سیاسی شهر، به مطالعه، بررسی و ارئه راهکارهای اساسی می پردازد. از این رو می توان جغرافیای سیاسی شهر را بعنوان یکی از شاخه های علوم جغرافیایی در مطالعه فضا و ویژگی های آن مورد توجه قرار داد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - تحليل ژئوپليتيك امنيت زيست محيطي پديدة ريزگردها مطالعه موردي: جنوب غرب آسيا
    جغرافیا (فصلنامه علمي ـ پژوهشي و بين المللي انجمن جغرافيايي ايران) , العدد 56 , السنة 16 , بهار 1397
    چکیده جنوب غربی آسیا طی سالهای اخیر شاهد تحولات گسترده ای در میان کشورهای واقع در آن بوده است. این تحولات که در طیفی از رویدادهای سیاسی، امنیتی، ژئوپلیتیکی، اجتماعی وجود دارد. این میان یکی از مهم ترین وقایع این منطقه پدیده گرد و غبار است که طی چند سال اخیر زندگی مردم د أکثر
    چکیده جنوب غربی آسیا طی سالهای اخیر شاهد تحولات گسترده ای در میان کشورهای واقع در آن بوده است. این تحولات که در طیفی از رویدادهای سیاسی، امنیتی، ژئوپلیتیکی، اجتماعی وجود دارد. این میان یکی از مهم ترین وقایع این منطقه پدیده گرد و غبار است که طی چند سال اخیر زندگی مردم در کشورهایی مانند عراق، ایران، عربستان و کویت را تحت تأثیر خود قرار داده است. از جمله ویژگی های این پدیده طبیعی ماهیت فرامرزی آن است و این ويژگی به آن ماهیتی ژئوپلیتیک بخشیده است. بنابراین هر گونه اقدامی در این رابطه منوط به همکاری چند جانبه میان کشورهای درگیر این مسئله شده است. همچنین اتکاء برخی کشورها ( دست بالا را در منابع آب و سرچشمه های آن دارند ) به نظریاتِ دارای اشکال و گاهاً عرفی شدهِ مرتبط با نحوه دسترسی به منابع ( آب ) و مدیریت آن بر ابهام قضیه افزوده است. ولی مشکل دیگر آن است که کشورهای درگیر در این مسئله از نظر سیاسی که خود تحت تأثیر تعارضات ایدئولوژیک، مذهبی، سیاسی و اجتماعی هستند، دارای روابط بعضاً متشنجی هستند، از این رو مقاله حاضر در پی بررسی این مسئله است که پدیده طبیعی گرد و غبار به عنوان مسئله ای ژئوپلیتیک چه پیامدهایی برای روابط میان کشورهای منطقه برجای خواهد گذاشت. این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات از نوع مطالعات کتابخانه ای است. نتایج حاصل از بررسی ها نشانگر آن است که با وجود مشکلات داخلی و مسائلی که در خصوص روابط میان کشورهای منطقه وجود دارد، فشار افکار عمومی و به خطر افتادن کیفیت زندگی در میان مردمان متأثر از این مسئله آنها را به سوی همکاری دو یا چند جانبه دستکم در این موضوع مشخص سوق خواهد داد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - اثرات زیست محیطی سیاست گزاری های امنیتی و نظامی اسرائیل
    جغرافیا (فصلنامه علمي ـ پژوهشي و بين المللي انجمن جغرافيايي ايران) , العدد 51 , السنة 14 , زمستان 1395
    هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی جنبه های مختلف اقدامات نظامی و امنیتی رژیم اقتدارگرای اسرائیل و پرداختن به پیامدهای زیست محیطی اقدامات این رژیم است. زیرا به رغم پژوهش های متعددی که در زمینه اقدامات و سیاستهای رژیم اسرائیل انجام شده است به لحاظ زیست محیطی اقدامات مخرب و تاثیر أکثر
    هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی جنبه های مختلف اقدامات نظامی و امنیتی رژیم اقتدارگرای اسرائیل و پرداختن به پیامدهای زیست محیطی اقدامات این رژیم است. زیرا به رغم پژوهش های متعددی که در زمینه اقدامات و سیاستهای رژیم اسرائیل انجام شده است به لحاظ زیست محیطی اقدامات مخرب و تاثیرات امروزین اقدامات نظامی و امنیتی این رژیم بر محیط زیست سرزمین های اشغالی فلسطین و همسایگان اسرائیل و خاورمیانه به طور دقیق و گسترده بررسی نشده است. مقاله حاضر تلاش می کند تا با وسعت نظر به تحلیل این موضوع از جنبه های مختلف بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد شهرک سازی و اقدامات نظامی اسرائیل بر روی محیط زیست سرزمین های فلسطین با پیامدهای مخربی همچون آلودگی منابع آب فلسطین، نابودی حیات گیاهی و جانوری فلسطین، آلودگی هوا و تغییر محیط زیست طبیعی فلسطین توسط شهرک نشینان، و در نتیجه ایجاد ناامنی اقتصادی و مشکلات بهداشتی برای فلسطینی ها و مردم منطقه شده است و همچنین تخریب میراث فرهنگی فلسطینیان با جاده سازی و ساخت وسازهای اسرائیل، آلودگی زباله های جامد خطرناک، آلودگی و تهدید محیط زیست منطقه خاورمیانه همراه بوده است. اقدامات نظامی، ساخت کانال ها، خشکاندن باتلاقها، تردد وسایل نظامی سنگین، استفاده از سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی و متعارف برعلیه همسایگان خود (فلسطین، لبنان، اردن، سوریه و دیگر کشورهای خاورمیانه) منجر به زوال خاک، حذف پوشش گیاهی، آلودگی جوی و تخریب اکوسیستم آبی و خشکی و تغییرات آب و هوایی منطقه شده است. مقادیر عظیمی از رسوبات آلی به سطح خاک آمده و تورم و التهاب این رسوبات منجر به توسعه پهنه های جدید ماسه ای و به تبع آن گسترش ذرات خاک و ماسه در جو و گسترش ریزگردها به کشورهای منطقه شده است. همچنین جنگ طلبی های صدام و امریکایی ها و خشکاندن باتلاق ها توسط صدام و تغییر و دستکاری سطح زمین و سلطه نظامی غرب بر منطقه عامل مهم دیگر تهدیدات و ناامنی های زیست محیطی،سیاسی و اقتصادی منطقه است. روش این پژوهش تبیینی ـ علی می باشد و شیوه جمع-آوری اطلاعات با بهره گیری از منابع کتابخانه ای ـ اسنادی است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    6 - تبیین تقابل ایران و آمریکا در ژئوپلیتیک منطقه خزر
    جغرافیا (فصلنامه علمي ـ پژوهشي و بين المللي انجمن جغرافيايي ايران) , العدد 61 , السنة 17 , تابستان 1398
    منطقه دریای خزر از نظر ژئوپلیتیک انرژی، خطوط انتقال انرژی و امنیت آن از جایگاه بالایی در مناسبات منطقه ای و بین المللی برخوردار است و پس از فروپاشی شوروی و افزایش کشورهای ساحلی خزر از دو به پنج کشور بر پیچیدگی های تعیین رژیم حقوقی دریای خزر نیز افزوده شد. بنابراین کشور أکثر
    منطقه دریای خزر از نظر ژئوپلیتیک انرژی، خطوط انتقال انرژی و امنیت آن از جایگاه بالایی در مناسبات منطقه ای و بین المللی برخوردار است و پس از فروپاشی شوروی و افزایش کشورهای ساحلی خزر از دو به پنج کشور بر پیچیدگی های تعیین رژیم حقوقی دریای خزر نیز افزوده شد. بنابراین کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای برای کسب منافع سیاسی و اقتصادی و بیشینه سازی قدرت خود در نظام بین الملل به رقابت بیشتر در این منطقه روی آورده اند که رویارویی ایران و آمریکا از مهم ترین کشمکش های این منطقه می-باشد. در این نوشتار تلاش شده است تا با بهره گیری از روش توصیفی ـ تحلیلی و بر مبنای رویکردهای نظری ژئوپلیتیک انرژی و رئالیسم تهاجمی به تبیین تقابل ایران و آمریکا در ژئوپلیتیک منطقه خزر پرداخته شود. در این راستا یافته ها حاکی از آن است که، سیاست خارجی و منافع متضاد دو کشور؛ تلاش آمریکا برای حذف موقعیت ژئوپلیتیک ایران از جریان انتقال انرژی خزر؛ تأثیر آمریکا بر مجادلات تعیین رژیم حقوقی دریای خزر از طریق نظامی و امنیتی شدن این دریا و تهدید منافع و امنیت ملی ایران؛ از مهم ترین دلایل تقابل ایران و آمریکا در منطقه خزر هستند. در نهایت، جمهوری-اسلامی ایران می تواند با درک صحیح از موقعیت ژئوپلیتیک کشور در سیاست خارجی و دیپلماسی فعال و هوشمندانه به منافع اساسی خود در رژیم حقوقی دریای خزر دست یابد، به عنوان حلقه ارتباطی تولیدکنندگان و مصرف کنندگان انرژی قرار گیرد و علاوه بر توسعه اقتصادی، اقتصاد بین الملل را به امنیت ملی خود گره بزند و تهدیدات را به حداقل برساند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    7 - امنیت زیست‌محیطی و امنیت ملی ایران در بستر تحولات هیدروپلیتیک مرزی مطالعه موردی: هریرود
    جغرافیا (فصلنامه علمي ـ پژوهشي و بين المللي انجمن جغرافيايي ايران) , العدد 52 , السنة 15 , بهار 1396
    از مهم ترین موضوعات زیست‌محیطی مطرح در برهه کنونی، بحران آب و چالش های امنیتی ناشی از آن است. آب سر منشاء تولید، تلاش و تمدن است و حیات و ممات انسان به بود و نبود آن وابسته است. در شرایطی که کشمکش بر سر منابع آب به‌طور فزاینده موجب تشنج در روابط بین دولت‌هاست، توجه روزا أکثر
    از مهم ترین موضوعات زیست‌محیطی مطرح در برهه کنونی، بحران آب و چالش های امنیتی ناشی از آن است. آب سر منشاء تولید، تلاش و تمدن است و حیات و ممات انسان به بود و نبود آن وابسته است. در شرایطی که کشمکش بر سر منابع آب به‌طور فزاینده موجب تشنج در روابط بین دولت‌هاست، توجه روزافزون به مباحث رودخانه هاي مرزي، اهميت فزاينده اي پيدا می كند و ما شاهد فزونی مشاجرات هیدروپلیتیک میان‌ کشورها هستیم. ایران نیز به‌واسطه داشتن رودهای مرزی مشترک از این قاعده مستثنی نیست. در این میان رودخانه هریرود ازجمله رودهای مشترک ایران، افغانستان و ترکمنستان است که از افغانستان سرچشمه می گیرد. این رود مهم ترین منبع تأمین‌کننده آب منطقه شمال شرق کشور است. از آنجا که دسترسی پایدار به منابع آبی به عنوان سرمایه ای ملی، تحت تاثیر مولفه های متعددی همچون شرایط جغرافیایی، اقلیم و آب و هوا، شرایط زمین شناختی و توپوگرافی، طرح های توسعه و طرح های فنی مدیریت و انتقال منابع آب، مسائل سیاسی اجتماعی و فرهنگ استفاده از آب، نوع معیشت و اقتصاد، سیاست های ملی و کلان دولتها و ... است، لذا مستلزم داشتن نگاهی جامع، سیستمی و میان رشته ای است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با تاکید بر مسائل جغرافیایی و سیاسی و با استفاده از چارچوب نظری مکتب کپنهاگ که مهم‌ترین و جامع ترین کار علمی را در تعریف و تبیین مفهوم امنیت به‌مثابه یک موضوع بین‌رشته‌ای و فراگیر ارائه داده است، در پی پاسخ به این سوال است که آیا تحولات هیدروپلیتیک مرزی و بهره برداری از سد سلما در افغانستان، می تواند چالشی برای امنیت زیست‌محیطی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران باشد؟ و در صورت ایجاد چالش، رویکردها و راهکارهای مدیریت مطلوب آن چیست؟ یافته های حاصل از تحقیق حاکی از آن است که با توجه به موقعیت بالادستی سد سلما با در نظر گرفتن فاکتور فصلی بودن آب هریرود، می تواند موضوع امنیت زیست‌محیطی باشد و از منظر امنیت ملی، با توجه به چشم‌انداز وابستگي شهرهاي بزرگ منطقه شمال شرقي کشور به منابع آب این رود و بالا بودن ریسک امنیت آبی کشور، می تواند چالش زا باشد. در جهت مدیریت مطلوب چالش مذکور، داشتن نگاه سیستمی، در قالب رویکردهای حقوقی، اقتصادی و سیاسی ضروری می باشد و به طور خاص غیرامنیتی ساختن آن در سیاست های اعلامی و امنیتی دانستن آن در سیاست های اعمالی ضروری است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    8 - تحلیلی بر ژئوپلیتیک اقلیم کردستان عراق بعد از فروپاشی داعش
    جغرافیا (فصلنامه علمي ـ پژوهشي و بين المللي انجمن جغرافيايي ايران) , العدد 53 , السنة 15 , تابستان 1396
    مناطق کردنشین عراق با محوریت دو حزب سنتی، اتحادیه میهنی و حزب دمکرات با توجه به فرصت‌هایی که بعد از فروپاشی رژیم بعث، بوجود آمد توانستند در قدرت سهیم شوند و اختیارات بی شماری را در زمینه‌های اقتصادی، امنیتی و سیاسی در ساختار جدید عراق به دست آورند. در ساختار جدید عراق ا أکثر
    مناطق کردنشین عراق با محوریت دو حزب سنتی، اتحادیه میهنی و حزب دمکرات با توجه به فرصت‌هایی که بعد از فروپاشی رژیم بعث، بوجود آمد توانستند در قدرت سهیم شوند و اختیارات بی شماری را در زمینه‌های اقتصادی، امنیتی و سیاسی در ساختار جدید عراق به دست آورند. در ساختار جدید عراق اقلیم کردستان با محوریت حزب دمکرات در زمینه های امنیتی، اقتصادی، سیاست خارجی، قلمروخواهی و... به صورت یکطرفه عمل کرده و به جای طبعیت از الگوی تعاملی دوسویه با حکومت مرکزی عراق از الگوی تقابلی تبعیت کرده است و با حکومت مرکزی در چالش بوده است. بعد از حمله داعش به عراق دشمن مشترک از یکسو، موجب ایجاد همکاری نظامی بین اقلیم کردستان و حکومت مرکزی عراق شد و از سوی دیگر، خلاء امنیتی بوجود آمده در مناطق مورد اختلاف موجب قلمروسازی و فروش نفت آن مناطق توسط اقلیم شده و چالش‌ها با حکومت مرکزی را تشدید کرده است. سیاست‌های تقابلی و غیرشفاف حزب دمکرات با حکومت مرکزی در زمینه‌های اقتصادی و امنیتی و همسویی بیش از حد به ترکیه موجب ایجاد بحران و نارضایتی سایر احزاب در اقلیم کردستان شده است و این شرایط باعث شده جهت توازن قوا در بین جریان‌های سیاسی با توجه به پیشینه تاریخی مشترک، اتحادیه میهنی به ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای نزدیکتر شود. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای- اینترنتی و اسنادی به تحلیل ژئوپلیتیکی اقلیم کردستان بعد از فروپاشی داعش پرداخته است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که جنگ داعش با توجه به ظرفیت‌های پیش آمده موجب شده که حزب دمکرات با تشدید سیاست‌های تقابلی با حکومت مرکزی و نزدیکی بیش از حد به کشور ترکیه و همچنین در راستای توازن قوا در ارتباط با قدرت‌های منطقه‌ای اتحادیه میهنی به سمت ایران بیشتر متمایل شود که امکان تجزیه ژئوپلیتیکی کردستان عراق بین قدرت‌های منطقه‌ای (ایران و ترکیه) بیش از پیش محتمل تر به نظر می‌رسد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    9 - تأثیر ایدئولوژی سیاسی بر ارتقاء سطح فضای جغرافیایی مطالعه موردی: استان قم
    جغرافیا (فصلنامه علمي ـ پژوهشي و بين المللي انجمن جغرافيايي ايران) , العدد 53 , السنة 15 , تابستان 1396
    تقسیمات کشوری از مصادیق بارز نقش‌آفرینی دولت‌ها در مدیریت فضای سرزمینی است که در بسیاری رشته‌های علمی به خصوص در جغرافیای سیاسی مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. دولت‌ها با انجام تقسیمات کشوری و قلمروسازی هدفمند در حوزه سرزمینی خود، اهداف خاصی را دنبال کرده و بر اساس قواعد أکثر
    تقسیمات کشوری از مصادیق بارز نقش‌آفرینی دولت‌ها در مدیریت فضای سرزمینی است که در بسیاری رشته‌های علمی به خصوص در جغرافیای سیاسی مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. دولت‌ها با انجام تقسیمات کشوری و قلمروسازی هدفمند در حوزه سرزمینی خود، اهداف خاصی را دنبال کرده و بر اساس قواعد و مقررات مشخصی، مدیریت موردنظر خویش را در فضای سرزمینی اعمال می‌کنند. در فرایند تغییر سطح واحدهای سیاسی ـ اداری عوامل متعددی نقش‌آفرینی می‌کنند که از جمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به جمعیت، وسعت، فرهنگ و قومیت، قدمت، امنیت، دسترسی و ... اشاره کرد. درعین‌حال در مواردی مشاهده می‌شود که وجود یک سری ملاحظات سیاسی و ژئوپلیتیک و یا ویژگی‌های دینی و مذهبی، معیارهای مذکور را در حاشیه قرار داده و خود به تنهایی نقش اصلی را در ارتقاء سطح تقسیمات کشوری ایفا می‌نماید. یکی از این موارد در ایران تبدیل شهرستان قم به استان قم است که در این مقاله چرایی و چگونگی آن و نیز عوامل تأثیرگذار در آن مورد بررسی و مطالعه قرار می‌گیرد. این تحقیق با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام‌شده و اطلاعات و داده‌های موردنیاز آن از طریق منابع کتابخانه‌ای، الکترونیک و مراجعه به اسناد و مدارک مربوطه گردآوری شده است. نتیجه تحقیق نشان داد که در ارتقای سطح سیاسی شهرستان قم و شکل‌گیری استان قم، عامل سیاسی ـ مذهبی نقش اصلی را ایفا کرده و نسبت به دیگر عوامل تأثیر بیشتری داشته است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    10 - بررسی روابط متقابل سیاست و فضای شهر با تأکید برگونه شناسی اقلیمی
    جغرافیا (فصلنامه علمي ـ پژوهشي و بين المللي انجمن جغرافيايي ايران) , العدد 63 , السنة 17 , زمستان 1398
    برای بررسی روابط متقابل سیاست و فضا در شهر، درک شرایط جغرافیای طبیعی شهرها در تدوین و اجرای سیاستگذاری ها و مدیریت توسعۀ شهری، حائز اهمیت است. گوناگونی های شهری متأثر از مؤلفه های جغرافیای طبیعی هستند که بیشترین تأکید ما بر اقلیم و نقش آن در پدید آوردن شهرهای مختلف است أکثر
    برای بررسی روابط متقابل سیاست و فضا در شهر، درک شرایط جغرافیای طبیعی شهرها در تدوین و اجرای سیاستگذاری ها و مدیریت توسعۀ شهری، حائز اهمیت است. گوناگونی های شهری متأثر از مؤلفه های جغرافیای طبیعی هستند که بیشترین تأکید ما بر اقلیم و نقش آن در پدید آوردن شهرهای مختلف است. به عنوان مثال، برخی ویژگی ها و گوناگونی هایی که در اثر شرایط طبیعی برای شهرها می توان برشمرد: توزیع فضایی جمعیت، عقب ماندگی یا پیشرفت در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، تقسیمات درون کشوری، چشم اندازهای فرهنگی، تمرکز یا عدم تمرکز قدرت، نابرابری های ناحیه ای، نظام معیشتی، ارتباطات، مسائل امنیتی. این تحقیق بنیادی با روش توصیفی-تحلیلی، به مطالعه و بررسی شرایط اقلیمی شهرهای بیابانی، کوهستانی، ساحلی و تأثیرات آن بر حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی و به طور کلی بر تصمیمات صاحبان قدرت می پردازد. ما بدنبال پاسخ این سؤال هستیم که« چگونه اقلیم در نوع و روش سیاست ها و سیاستگذاری مدیران شهری مؤثر است؟» فرضیۀ مطروحه در پاسخ به این سؤال عبارت است از اینکه «شرایط جغرافیایی طبیعی به وبژه آب و هوا در نوع و روش سیاست ها و سیاستگذاری مدیران شهری مؤثر است». نتایج تحقیق نشان می دهد که اهمیت شناخت وضعیت موجود شهرها و فضای جغرافیایی(طبیعی) آنها به منظور برنامه ریزی مطلوب برای آینده ازیک سو، و اهمیت مقیاس در رسیدن به توسعه با توجه به اهمیت و ضرورت سیاستگذاری از سوی دیگر، مبین آن است که توسعۀ فضای جغرافیایی و سیاستگذاری در ارتباط تنگاتنگ باهم قرار دارند». تفاصيل المقالة

  • المقاله

    11 - انعطاف پذیری استبداد و اقتدارگرایی پس از انقلابهای عربی
    جغرافیا (فصلنامه علمي ـ پژوهشي و بين المللي انجمن جغرافيايي ايران) , العدد 62 , السنة 17 , پاییز 1398
    در دسامبر 2011، قیامهای مردمی، خاورمیانه و شمال آفریقا را درنوردید و جهان را شگفت زده کرد.این قیامها،اعتراضات زنجیره ای و بی سابقه ای در منطقه عرب نشین جهان از تونس،مصر و مراکش گرفته تا یمن و بحرین را در پی داشت و معترضان را به خیابان کشاند تا آزادی،عدالت، مردم سالاری،ح أکثر
    در دسامبر 2011، قیامهای مردمی، خاورمیانه و شمال آفریقا را درنوردید و جهان را شگفت زده کرد.این قیامها،اعتراضات زنجیره ای و بی سابقه ای در منطقه عرب نشین جهان از تونس،مصر و مراکش گرفته تا یمن و بحرین را در پی داشت و معترضان را به خیابان کشاند تا آزادی،عدالت، مردم سالاری،حقوق بشر و در یک کلام "تغییر" را مطالبه کنند. هدف پژوهش حاضر، ارائه درکی جامع از قیامهای عربی و توضیح قیام ناگهانی توده ای در خاورمیانه در سال 2011 و پس از آن می باشد. روش پژوهش با توجه به ماهیت تحقیق، توصیفی-تحلیلی می باشد و با استناد به منابع معتبر به دنبال پاسخ به این سوال است که چه علل و زمینه هایی منجر به شکست انقلاب های عربی و بازگشت بی ثباتی و تداوم استبداد به جهان عرب شد. یافته های پژوهش نشان می دهد مجموعه عوامل و متغیرهای داخلی و منطقه ای چون فقدان بسترهای فرهنگی لازم برای استقرار دموکراسی، عدم نهادسازی قضایی و سیاسی،ضعف تحول و نهادمندی اقتصادی و نظامی و دخالت قدرت های فرامنطقه ای همچون آمریکا و فقدان رهبری کاریزماتیک و توانمند و ضعف در گفتمان سازی و بسیج مردم و .........در شکست انقلاب مصر،لیبی و یمن،تونس و تداوم استبداد و نقصان دموکراسی نقش موثری داشته است نوشتار حاضر، با بهره گیری از نظریه جان فوران و گلدستون در صدد تبیین چرایی و چگونگی ظهور نتایج متفاوت در کشورهای عربی پس از قیامهای عربی سال 2010 تاکنون می باشد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    12 - طراحی الگوی انتخاباتی دربهبود عملکرد مدیریت دولت محلی
    جغرافیا (فصلنامه علمي ـ پژوهشي و بين المللي انجمن جغرافيايي ايران) , العدد 67 , السنة 18 , زمستان 1399
    دراین مقاله به‌منظور ارائه الگویی جدید در انتخابات محلی، از پیشنهادات مدل های انتخاباتی استفاده شده و شهر تهران بعنوان مورد مطالعه انتخاب شده‌ است. منبع جمع آوری داده‌ها مصاحبه عمیق با خبرگان و تحلیل قوانین و مقررات این حوزه بوده و با بکارگیری روش تحلیل مضمون، داده‌ها ت أکثر
    دراین مقاله به‌منظور ارائه الگویی جدید در انتخابات محلی، از پیشنهادات مدل های انتخاباتی استفاده شده و شهر تهران بعنوان مورد مطالعه انتخاب شده‌ است. منبع جمع آوری داده‌ها مصاحبه عمیق با خبرگان و تحلیل قوانین و مقررات این حوزه بوده و با بکارگیری روش تحلیل مضمون، داده‌ها تحلیل شده‌اند. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل خبرگان اجرایی و علمی حوزه حکمرانی شهری و مدیریت منابع انسانی بخش دولتی ایران هست و از نمونه‌گیری نظری (هدفمند) استفاده شده است.تحقیق حاضر با رويكردي کاربردی - توسعه ای و براساس روش میدانی به سوال«اصلاحات اساسی در انتخابات شورا و شهرداری در عملکرد نهادهای محلی تا چه میزان تاثیرگذاراست؟ » پاسخ داده است. نتایج تحقیق نشان می دهد، با توجه به تجربه کشورهای پیشرفته و موفق در توسعه شهری و مدیریت امور محل اصلاحات انتخاباتی در عملکرد مدیریت محلی و افزایش نقش شهروندان محل در تعیین مدیران و نظر دادن در نحوۀ ادارۀ محل، حائز اهمیت بسیار است. تفاصيل المقالة