-
المقاله
1 - چرا دوستي؟؛ طرحي براي پرورش كودكان در جامعهفلسفه و کودک , العدد 16 , السنة 4 , پاییز-زمستان 1400درجريان پيشامدهاي فراواني كه جوامع با آنها روبرو ميشوند، تنها آناني ميتوانند مقاومت كرده و بر مسائل و مشكلات مستحدثه فائق آيند و حتي از شرايط پيش آمده بمثابه فرصت استفاده كنند و جامعهسازي نمايند كه آگاهانه در مشاركت با هم، مسائل را فهم، تحليل و حل كنند. اين مشاركت آگا أکثردرجريان پيشامدهاي فراواني كه جوامع با آنها روبرو ميشوند، تنها آناني ميتوانند مقاومت كرده و بر مسائل و مشكلات مستحدثه فائق آيند و حتي از شرايط پيش آمده بمثابه فرصت استفاده كنند و جامعهسازي نمايند كه آگاهانه در مشاركت با هم، مسائل را فهم، تحليل و حل كنند. اين مشاركت آگاهانه با خودِ سرزميني و ديگري غيرسرزميني، بيش از هر چيز، مقولهيي «فرهنگي» است كه بايد در جان آدميان و جوامع نشسته باشد. نوشتار حاضر با تمركز بر مفهوم «دوستي» درصدد است تا نشان دهد چرا آموزش و پرورش ما در وضعيت فعلي و آتي، بايد اين مقوله را مورد توجه قرار دهد. به اين منظور، پس از تفكيك وضع مطلوب از وضع موجود، «دوستي» بمثابه روش مديريت جامعه در وضعيت انضمامي موجود توضيح داده ميشود و در نهايت اين روش بمثابه محتوايي كه كل نظام آموزش و پرورش از دوره مهد كودك تا تحصيلات تكميلي دانشگاهي بايد مورد توجه قرار دهد، توصيه ميگردد. تفاصيل المقالة -
المقاله
2 - از مكتبخانهها تا مدرسههاي دولتي؛ بازخواني انگيزههاي نظري و عملي راهبر مدارس عصر قاجارفلسفه و کودک , العدد 18 , السنة 5 , پاییز-زمستان 1400تاريخ مكتبخانهها در ايران، تاريخ سنتي آموزشی است که همواره خواهان ثبات و استمرار محتوایی بوده است، هرچند در هزاره اخیر، تنها با یک سنت روبرو نبودهایم و بفراخور جریانهای دینی و فرهنگی، سنتهای مختلف آموزشی در قالب مکتبخانهها و مدرسهها و مسجد- مدرسهها حاكم بوده است. أکثرتاريخ مكتبخانهها در ايران، تاريخ سنتي آموزشی است که همواره خواهان ثبات و استمرار محتوایی بوده است، هرچند در هزاره اخیر، تنها با یک سنت روبرو نبودهایم و بفراخور جریانهای دینی و فرهنگی، سنتهای مختلف آموزشی در قالب مکتبخانهها و مدرسهها و مسجد- مدرسهها حاكم بوده است. البته این سنت در مواجهه با دنياي جديد و اقتضائات اجتماعي ايران در عصر قاجار، نتوانست به آرامش و استمرار خود ادامه دهد و ناچار به موضعگیری شد؛ يكبار در مواجهه با مدارس نوين خصوصی و بار ديگر در مواجهه با مدارس نوين دولتي. اين موضع گاه سلبي بود و گاه ايجابي؛ تصميمي كه در آغاز به مقابله و درنهايت به تسليم منجر گشت. اين نوشتار تلاش دارد ضمن بازخواني تاريخ تغيير نظام آموزشي ايران از مكتبخانهها به مدارس نوين در عصر قاجار، نشان دهد چه ایدة نظریی در این دوره راهبر تحولات نظام آموزشي ايران بوده است. تفاصيل المقالة -
المقاله
3 - مؤلفههاي ميانرشتهيي مرکز تدوين تاريخ جامع حکمت و فلسفه؛ ابداع روشي نوين در تدوين تاريخ فلسفه و نقد تاريخنگاري کنوني در ايرانتاریخ فلسفه , العدد 16 , السنة 4 , بهار 1393مرکز تدوين تاريخ جامع حکمت و فلسفه، وابسته به بنياد حکمت اسلامي صدرا و انجمن علمي تاريخ فلسفه، با هدف تدوين تاريخ جامع حکمت و فلسفه ايران و جهان در بستر واقعي رويدادها و حوادث فرهنگي و اجتماعي، از سال 1384 تاکنون پژوهشگران و محققان فراواني را گرد هم آورده است. ساختار کل أکثرمرکز تدوين تاريخ جامع حکمت و فلسفه، وابسته به بنياد حکمت اسلامي صدرا و انجمن علمي تاريخ فلسفه، با هدف تدوين تاريخ جامع حکمت و فلسفه ايران و جهان در بستر واقعي رويدادها و حوادث فرهنگي و اجتماعي، از سال 1384 تاکنون پژوهشگران و محققان فراواني را گرد هم آورده است. ساختار کلي حاکم بر تدوين اين تاريخ فلسفه گوياي فعاليتي مشترک و همگاني است که در آن طيفي از اساتيد و صاحبنظران باستانشناسي، زبانشناسي، تاريخ، هنر، عرفان، دين و فلسفه حضور دارند. اين نوشتار درصدد است پس از تشريح ضوابط و اصول حاکم بر رويکرد ميانرشتهيي در عرصه دانش و تفاوت آن با رويکرد رشتهيي، برمبناي مستندات منتشر شده توسط اين مرکز، تصويري از فعاليت گروهي پژوهشگران اين مرکز مطابق با رويکرد مزبور عرضه دارد و فعاليتهاي فعلي و چشمانداز پيشروي آنان را ترسيم نموده و مورد داوري قرار دهد. در پايان، بر مبناي ماهيت اين رويکرد و انتظارات علمي برخواسته از آن، توصيههايي به محققان همکار و متوليان اين طرح سترگ ارائه شده است. تفاصيل المقالة -
المقاله
4 - فارابی و حکمت مشاء اسلامی در نخستین دانشگاههای اروپاییتاریخ فلسفه , العدد 52 , السنة 13 , بهار 1402فارابی، فیلسوف شهیر ایرانی، یکی از شخصیتهای محوری حکمت مشاء در قلمرو اسلامی است که گسترۀ افکار وی پس از حیاتش، از مرزهای اسلامی در سه قارۀ آسیا، اروپا و آفریقا گذر کرده و اندیشمندان و حوزههای علمی ادیان یهودی و مسیحی و سرزمینهای غیراسلامی را نیز تحت تأثیر قرار داد. از أکثرفارابی، فیلسوف شهیر ایرانی، یکی از شخصیتهای محوری حکمت مشاء در قلمرو اسلامی است که گسترۀ افکار وی پس از حیاتش، از مرزهای اسلامی در سه قارۀ آسیا، اروپا و آفریقا گذر کرده و اندیشمندان و حوزههای علمی ادیان یهودی و مسیحی و سرزمینهای غیراسلامی را نیز تحت تأثیر قرار داد. از این میان، اندیشههای فارابی و دو شخصیت محوری دیگر این جریان، یعنی ابنسینا و ابنرشد، تأثیری انکارناپذیر بر نهادهای علمی عالی قرون سیزدهم تا پانزدهم میلادی اروپا گذاشتهاند تا آنجا که نمیتوان بدون توجه به این نقش در هویتبخشی به دانشگاههای اولیۀ اروپایی، بویژه دانشگاه پاریس و فرایند تأسیس دانشکدۀ فلسفه در جریان نزاع دو دانشکدۀ الهیات و صناعت، خوانشی مبتنی بر واقعیت از دلایل شکلگیری و توسعۀ دانشگاههای اولیۀ اروپایی بدست داد. این نوشتار بکمک اسناد و گزارشهای معتبر تاریخی، این فرایند اثرگذاری را توضیح خواهد داد. همچنین این خوانش، یکی از مسیرهای انتقال فرهنگ و اندیشۀ فلسفی مسلمانها به کشورهای اروپایی و نحوۀ شکلگیری نهاد دانشگاه در آن دوران را بصورت انضمامی بتصویر میکشد. تفاصيل المقالة