• فهرست مقالات تجلی

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - بنیادهای وجودشناختیِ برزخیت انسان بر اساس فلسفه و عرفان اسلامی
        زهیر الجشی احمد سعیدی مهدی ایمانی مقدم
        حقیقت و شؤون انسان به عنوان تجلی اسم اعظم الاهی و جامع عوالم خلقی چیست؟ هستی شناسی عرفان اسلامی، بر وحدتِ شخصی وجود و کثرت ظهوراتِ وجود بنا شده است. تأثیر این نگاه بر انسان‌شناسی عرفانی چیست؟ بر اساس این نگاه، یک هستی مطلق وجود دارد که تجلیات بی‌شماری کرده و کمالات خود چکیده کامل
        حقیقت و شؤون انسان به عنوان تجلی اسم اعظم الاهی و جامع عوالم خلقی چیست؟ هستی شناسی عرفان اسلامی، بر وحدتِ شخصی وجود و کثرت ظهوراتِ وجود بنا شده است. تأثیر این نگاه بر انسان‌شناسی عرفانی چیست؟ بر اساس این نگاه، یک هستی مطلق وجود دارد که تجلیات بی‌شماری کرده و کمالات خود را به تفصیل جلوه داده است. حقیقت انسانْ اولین تعین مطلق یا اولین ظهور حق تعالی است، ولی انسانِ (کامل) علاوه بر تعین اول، در سایر مراتب وجود نیز حضور دارد و به همین دلیل، برخلاف تعین اول و برخلاف سایر تعین‌های کلی و جزئی، هم وحدت حق را جلوه می‌دهد و هم کمالاتِ بی‌شمار او را. انسان تنها ظهور حضرت حق است که همة اسماء و صفات و کمالات خداوند را در خود جمع کرده و به نحو یکسان (بدون غلبة یکی بر دیگری) اظهار می‌کند و به اصطلاح، برزخ میان حق و خلق یا برزخ میان وحدت و کثرت است. در این مقاله، مهم‌ترین مبانی هستی‌شناختیِ عرفان اسلامی را که منجر به نوع خاصی از انسان‌شناسی شده‌ و آثار وتبعات بسیار در مباحث کلامی دارد را بررسی کرده‌ایم پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - پیوند دوسویه متافیزیک نور با جهان پویا و نفس‌شناسی اشراقی نزد دیونوسیوس و سهروردی
        عبدالرضا  صفری
        فرضیة بنیادی این مقاله برآمیختن فلسفة نوافلاطونی متأخر با سنت مسیحی و یهودی است. بر این اساس زمینة تطبیق اندیشه‌های دیونوسیوس با فلاسفة اشراقی و عارف مسلک، بويژه سهروردی در عالم اسلامی، فراهم میشود. ايندو در تفكر برغم تفاوت زمینة تفکر دینی و عرفانی، نظام متافیزیکی واحدي چکیده کامل
        فرضیة بنیادی این مقاله برآمیختن فلسفة نوافلاطونی متأخر با سنت مسیحی و یهودی است. بر این اساس زمینة تطبیق اندیشه‌های دیونوسیوس با فلاسفة اشراقی و عارف مسلک، بويژه سهروردی در عالم اسلامی، فراهم میشود. ايندو در تفكر برغم تفاوت زمینة تفکر دینی و عرفانی، نظام متافیزیکی واحدي را ترسیم میکنند که بر مفهوم رمزی و نقش خلاق نور استوار است. پژوهش حاضر با تمرکز بر اصول این نظام، تشابه آنها را از سه جهت مورد توجه قرار میدهد: شباهت متافیزیکی، شباهت در نفس‌شناسی و تشابه ساختارهایی که به تبیین آموزة کیهان بالتجلی می‌انجامد. نویسنده درصدد است از یکسو محور این تشابه را بر اساس هویت خلاق نور تبیین نماید تا بدین سان هویت تجلي يافتگي جهان و فیضان صدوری نور را نمایان سازد و از سوی دیگر، اساس پیوند دوسویه نظام متافیزیکی و اشراقی آنها با جهان‌شناسی و مبانی نفس‌شناسی و شهود را آشکار كند. بر اساس شباهت سه‌گانه این دو نظام، سه نتیجة مهم حاصل میشود: 1ـ پیدایش نظام جهان بالتجلی از الوهیت، 2ـ تبیین ساختار پویای جهان که بر پاية کنش اشراقی در کل عالم حاکم است، 3ـ مبانی نفس‌شناسی شهود که بنیاد تأله نفس در عالم انوار را ترسیم میکند. با اینهمه، نویسنده نشان میدهد که در نظام متافیزیکی هر دو متفکر، در شیوة رسیدن نفس به تأله، اختلافي آشکار دیده میشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - بررسی دیدگاه ابن‌برّجان دربارۀ «حق‌مخلوق‌به»
        حامد  نظرپور
        يكي از اصطلاحات عرفاني كه در بحث تجليات خداوند مطرح ميشود، «حق‌مخلوق‌به» است. ابن‌عربي منشأ اين اصطلاح را آثار ابن‌برّجان ميداند ولي توضيحي دربارة ديدگاه او نميدهد. ابن‌برّجان يكي از عارفان و مفسران اندلسي است كه ديدگاههاي خود در مورد «الحق‌المخلوق به السماوات و الارض» چکیده کامل
        يكي از اصطلاحات عرفاني كه در بحث تجليات خداوند مطرح ميشود، «حق‌مخلوق‌به» است. ابن‌عربي منشأ اين اصطلاح را آثار ابن‌برّجان ميداند ولي توضيحي دربارة ديدگاه او نميدهد. ابن‌برّجان يكي از عارفان و مفسران اندلسي است كه ديدگاههاي خود در مورد «الحق‌المخلوق به السماوات و الارض» را در شرح اسماء‌الله‌الحسني، تنبيه‌الافهام‌ ‌و ايضاح‌الحكمه‌ ‌بيان كرده است. هدف نوشتار حاضر بررسي اصطلاح حق‌مخلوق‌به از ديدگاه ابن‌برّجان است و روش آن، اسنادي و توصيفي ـ تحليلي است. يافته‌ها نشان ميدهد كه منشأ الهام ابن‌برّجان براي وضع اين اصطلاح، قرآن‌ ‌است. از ديدگاه وي هدف اصليِ دعوت قرآن‌ ‌به تفكر در مورد آيات الهي، رسيدن به حق‌مخلوق‌به است. او ايمان به حق‌مخلوق‌به را بر هر مؤمني واجب ميداند. از نظر ابن‌برّجان، حق‌مخلوق‌به تجلي و ظهور خداوند است. حق‌مخلوق‌به، واحد، جامع همة تجليات خداوند در دنيا، آخرت، برزخ، وجود انسان و آيات قرآن‌ ‌و همچنين منشأ مخلوقات و عامل بقاي آنهاست. همة مخلوقات آيات و نشانه‌هاي حق‌مخلوق‌به هستند و حق‌مخلوق‌به نيز آية خداوند است. بعقيدة ابن‌برّجان حق‌مخلوق‌به طريق رسيدن به خداوند است كه با علم و عمل طي ميشود و همان صراط مستقيم و دين قيّم است. او روش شناخت حق‌مخلوق‌به را تفكر و تأمل در آيات الهي بهمراه ايمان و تقوا قلمداد ميكند. مهمترين نتايج معرفت حق‌مخلوق‌به عبارتند از: شهود خداوند، شناخت موجودات بهشتي، حكمت و عمل به دستورات الهي. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - راه‌حل ملاهادی سبزواری و حسن‌زاده آملی برای معضل فاعل بالعنایه در اندیشة ملاصدرا
        نعیمه نجمی نژاد سید احمد غفاری
        بحث از فاعلیت الهی و نحوة آفرینش موجودات، همواره از مباحث چالش‌برانگیز بوده و هر متفکری بر اساس نظام فکری خود، نظری در اینباره ارائه داده است. در این میان، ملاصدرا دربارة نحوۀ فاعلیت خداوند در آثار مختلف خود، گاهی قائل به فاعلیت بالعنایه شده است و گاهی قائل به فاعلیت با چکیده کامل
        بحث از فاعلیت الهی و نحوة آفرینش موجودات، همواره از مباحث چالش‌برانگیز بوده و هر متفکری بر اساس نظام فکری خود، نظری در اینباره ارائه داده است. در این میان، ملاصدرا دربارة نحوۀ فاعلیت خداوند در آثار مختلف خود، گاهی قائل به فاعلیت بالعنایه شده است و گاهی قائل به فاعلیت بالتجلی. این دو نظریۀ بظاهر متناقض، سبب شده تا شارحان آثار وی تلاش کنند مقصود اصلی و نهایی او را برملا سازند. در این مقاله که بروش توصیفی‌ـ‌تحلیلی نگاشته شده، به نظر ملاهادی سبزواری و علامه حسن‌زاده‌آملی، در مقام دو شارح مهم مکتب حکمت متعالیه، پرداخته شده و روشن میشود که سبزواری با ارجاع فاعلیت بالتجلی به عنایت بالمعنی الاعم، سعی در ایجاد سازگاری بین این دو نظریه دارد، ولی حسن‌زاده‌آملی با تفسیری خاص که از نظر مشائین دربارة فاعلیت خداوند ارائه میدهد، فاعلیت بالعنایه را با فاعلیت بالتجلی یکسان میداند. اما بنظر نگارنده، مقوم اصلی فاعل بالعنایه که باعث شده ملاصدرا قائل به آن شود، علم فعلی است؛ بهمین دلیل او با پذیرش فاعل بالعنایه، اموری همچون زیادت علم بر ذات که مشائین در اینباره مطرح کرده‌اند را پذیرفته است. با این بیان میتوان بین عبارات مختلف صدرالمتألهین دربارة نحوة فاعلیت الهی جمع کرد و دیدگاه وی را ناظر به علم فعلی دانست که این علم فعلی در فاعل بالعنایه نیز وجود دارد؛ بهمین دلیل است که وی در فاعلیت خداوند از فاعلیت بالعنایه سخن میگوید و این امر تعارضی با فاعلیت بالتجلی ندارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - تبیین ادراک و تجلی معنا در فضاهای معماری، مبتنی بر غایت‌شناسی از دیدگاه کانت و کوماراسوامی
        مهدی بنی‌اسدی باغمیرانی سید بهشید حسینی آزاده شاهچراغی
        یکی از موضوعات تأمل برانگیز در تفکر مدرن غربی و سنت‌گرای شرقی، مسئله غایت‌شناسی در هنر است. غایت مندی در فضاهای معماری‌ سنتی، به جهت تبیین ادراک و تجلی معنا، نیازمند واکاوی دقیق در حوزه غایت‌شناسی در هنرمدرن و هنر سنتی است. پژوهش حاضر با تأمل در مفهوم غایت‌شناسی در اندی چکیده کامل
        یکی از موضوعات تأمل برانگیز در تفکر مدرن غربی و سنت‌گرای شرقی، مسئله غایت‌شناسی در هنر است. غایت مندی در فضاهای معماری‌ سنتی، به جهت تبیین ادراک و تجلی معنا، نیازمند واکاوی دقیق در حوزه غایت‌شناسی در هنرمدرن و هنر سنتی است. پژوهش حاضر با تأمل در مفهوم غایت‌شناسی در اندیشه‌های فلسفی کانت و کوماراسوامی، درصدد یافتن مدل مفهومی به جهت تبیین ادراک و تجلی معنا در فضاهای معماری است. فلذا تحقیق حاضر بین‌رشته‌ای و با رویکرد تحلیلی است، که در ابتدا آرای کانت و کوماراسوامی در باب غایت‌شناسی هنر مدرن و سنتی مورد واکاوی قرار گرفته‌است؛ سپس آرای این دو اندیشمند را، در قالب دو نوع غایت مندی ظاهری و باطنی در کنار هم قرار داده‌ شده است، تا براساس آن به مدل مفهومی دست بیابیم؛ که امکان شرح نحوه‌ی ادراک و تجلی معنا در هنر و معماری سنتی را فراهم ‌سازد. با تکیه‌بر این مدل مفهومی، هدف این پژوهش، بررسی جایگاه غایت مندی در هنرمدرن ‌غربی و هنر سنتی شرقی، به جهت تشریح نحوه‌ی ادراک و تجلی معنا در فضاهای‌معماری است. پرسش کلیدی این پژوهش این است که، مفهوم غایت به چه نحوی با مفاهیم ادراک و تجلی معنا در فضاهای‌معماری ارتباط پیدا می‌کند؟ نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که، در معماری سنتی، با تجلی معنا در طرح و رنگ، زمینه ادراک معنا در افراد فراهم می‌شود. بر این اساس غایت اصلی، اتحاد ادراک و تجلی معنا (صفات جمالی و جلالی) در فضاهای معماری است. با تجلی صفات جمالی متکثر با معنای واحد در فضای معماری، زمینه ادراک معانی و صفات جلالی که عامل خشیت در ناظر است، فراهم می‌شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - مکان و مسکن در منظر اسلام
        بهزاد  وثیق
        مکان و جایگاه آن در هنر و معماری اسلامی همواره از سوی متفکرین فلسفه اسلامی و اسلام شناسان مورد بحث های مختلف قرار گرفته است نوع برداشتی که از هویت مکانی معرفی می‌گردد. در صورت بندی مکان و معماری مطلوب اسلامی موثر بوده و راه را برای شناخت، تحلیل و ارزشگذاری باز می‌گشاید. چکیده کامل
        مکان و جایگاه آن در هنر و معماری اسلامی همواره از سوی متفکرین فلسفه اسلامی و اسلام شناسان مورد بحث های مختلف قرار گرفته است نوع برداشتی که از هویت مکانی معرفی می‌گردد. در صورت بندی مکان و معماری مطلوب اسلامی موثر بوده و راه را برای شناخت، تحلیل و ارزشگذاری باز می‌گشاید. از این رو در این مقاله با اتکا بر روش تحلیلی ـ توصیفی به بررسی مفهوم مکان و شاخصه هایی چون شخصیتف هویت و معنای مکانی و مقایسه آن با ساخته‌های معماری اسلامی، پرداخته شده تا به شاکله کلی ذهنی از مکان و مسکن اسلامی نزدیک شویم. می‌توان دریافت که اسلام با قائل شدن به حفظ هویت برای تمامی مکان‌ها، مکان را براساس میزان تجلیات الهی و کیفیات قدسی ارزش گذاری می‌نماید که با این شیوه اماکن دارای درجات مختلفی از هویت اسلامی خواهند گردید . نگارندگان براساس این نوشتار بر این عقیده اند که متون اسلامی به عنوان منبع سرشار آموزه‌هایی جهت شکوفایی تمدن بشری، در زمینه معماری و بالاخص مسکن، دارای گزاره هایی کاربردی است. از این نمونه می‌توان به ایجاد چشمانداز و هدف در زمینه مسکن به دو مفهوم خرد و کلان آن اشاره نمود. مفاهیمی مانند پرهیز از تکاثر، قداست بخشی به مکان بهره گیری از مفاهیمی چون عدالت و مساوات و مانند آن از این دسته معیارها محسوب می‌گردند پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - معاد جسمانی؛ با تکیه بر مبانی و اصول عرفانی ابن‌عربی
        هادی جعفری علی  ارشدریاحی
        ابن‌عربـی ازجملـه عرفایی است که در آثار خود به معاد جسمانی انسان و کیفیت آن، توجهی ویژه داشته است. او در اثبات معاد جسمانی بیشتر بر کشف و شهود تکیه دارد تا عقل استدلالی. اما نگارندگان این مقاله معتقدند با استفاده از مبانی و اصول عرفانی ابن‌عربی نیز میتوان بُعد جسمانی ان چکیده کامل
        ابن‌عربـی ازجملـه عرفایی است که در آثار خود به معاد جسمانی انسان و کیفیت آن، توجهی ویژه داشته است. او در اثبات معاد جسمانی بیشتر بر کشف و شهود تکیه دارد تا عقل استدلالی. اما نگارندگان این مقاله معتقدند با استفاده از مبانی و اصول عرفانی ابن‌عربی نیز میتوان بُعد جسمانی انسان را پس از مرگ، در عالم برزخ و آخرت اثبات نمود. گذشته از کیفیت معاد جسمانی، این پرسش مطرح است که آیا بر اساس مبانی و اصول عرفانی ابن‌عربی، معاد جسمانی قابل اثبات است یا خیر؟ این مقاله که بر اساس روش تحلیل محتوا نوشته شده، درصدد پاسخ به پرسش مذکور است و به این نتیجه رسیده که بر اساس اصول و مبانی ابن‌عربی ـ‌همچون تمیز و تعین انسان در سیر صعود، نسبت میان عالم صغیر و عالم کبیر، نظریۀ اسماء متقابله، شرافت قوای حسی، خلقت انسان بر صورت خداوند، معرفت‌النفس عرفانی، مقام جامعیت و اعتدال انسان، و تکرار در تجلی و تجدد امثال‌ـ معاد جسمانی قابل اثبات است. افزون بر آن، مقالۀ پیش‌رو نشان میدهد این قول که اصل انسان موجودی غیرجسمانی است و در نهایت به موطن غیرجسمانی خود بازمیگردد، سخنی باطل است و صورت انسانی باید دارای بدن باشد، بهمین‌دلیل، با فرض اینکه شریعت نسبت به معاد جسمانی اظهارنظری نکرده باشد، باز هم معاد جسمانی از چشم‌انداز مبانی و اصول عرفانی قابل اثبات است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - نقد آراء ابن‌عربی دربارۀ مفهوم تجلی بر مبنای قرآن و روایات شیعه
        فرشته  سمیعی امیر   توحیدی محمد کاظم  رضازاده جودی
        «تجلی» اصطلاح و مفهومی پر کاربرد در سنت اسلامی است که تفسیر آن تأثیری بسزا در مبانی اخلاقی، معرفتی و باورهای دینی دارد. سابقۀ کاربرد اصطلاح به قرآن کریم و برخی احادیث بازمیگردد و سپس، اندیشمندان مسلمان، تفسیرهایی متعدد از آن ارائه کرده‌اند. این اصطلاح پیش از ابن‌عربی، ب چکیده کامل
        «تجلی» اصطلاح و مفهومی پر کاربرد در سنت اسلامی است که تفسیر آن تأثیری بسزا در مبانی اخلاقی، معرفتی و باورهای دینی دارد. سابقۀ کاربرد اصطلاح به قرآن کریم و برخی احادیث بازمیگردد و سپس، اندیشمندان مسلمان، تفسیرهایی متعدد از آن ارائه کرده‌اند. این اصطلاح پیش از ابن‌عربی، بیش از هر چیز، مفهومی سلوکی بود که چگونگی تقرب وجودی‌ـ‌معرفتی سالک به حضرت حق، از طریق کنار رفتن حجابها و آشکار شدن افعال و صفات و ذات حق‌تعالی، را توضیح میداد، اما دیدگاههای ابن‌عربی درباب تجلی، با دیگران متفاوت بوده و تعابیر او در اینباره خاص خود اوست. پژوهش حاضر، با استفاده از روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی، به بررسی مفهوم تجلی در آراء ابن‌عربی و مقایسۀ آن با آیات و روایات اسلامی میپردازد تا اشتراکات و افتراقات این‌دو دیدگاه روشن گردد. یافته‌های پژوهش نشان میدهد که آراء ابن‌عربی در مباحثی مهم ‌همچون تعریف تجلی، مثلیت، ذات یا عدم محض، قضاوت مطلق دربارۀ ذات خداوند، حدود محدود، تصورات انسان از خداوند، تجلی خداوند در روز قیامت و تجلی انکار، تفاوتها و تعارضهایی برجسته با آیات و روایات اسلامی در مورد مفهوم «تجلی»، دارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - تبیین رابطه‌ای خدا و جهان هستی از نظر میرزا جواد تهرانی(ره)
        علی اکبر حائری موحد یحیی کبیر محمد  سعیدی مهر عباس  ذهبی
        هدف از پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش است که چه رابطه‌ای بین خدا و جهان هستی از منظر میرزا جواد تهرانی وجود دارد؟ به ‌همین منظور آثار مکتوب ایشان به روش تحلیل محتوای منابع به صورت کتابخانه‌ای مورد بررسی قرار گرفت. حکما در پاسخ به این پرسش از پیشفرضهای عقلی چون؛ اصل علیت، ج چکیده کامل
        هدف از پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش است که چه رابطه‌ای بین خدا و جهان هستی از منظر میرزا جواد تهرانی وجود دارد؟ به ‌همین منظور آثار مکتوب ایشان به روش تحلیل محتوای منابع به صورت کتابخانه‌ای مورد بررسی قرار گرفت. حکما در پاسخ به این پرسش از پیشفرضهای عقلی چون؛ اصل علیت، جعل، سنخیت، قاعده الواحد، فاعل بالتجلی،... بهره گرفته و با طرح جدایی بین اولین مخلوق از اولین صادر، رابطه را امری وجودی دانسته‌اند. میرزا جواد یکی از متفکران مکتب تفکیک ضمن عدم پذیرش اصول مذکور، ادعای حکما را خالی از اشکال نمی‌داند. وی بر این باورست که تعیین مصداق اولین مخلوق و بیان نوع رابطه از قلمرو دانش انسان خارج است لذا باید در این خصوص تابع متون شرع باشیم. بنابراین رابطه بین خدا و جهان هستی قطعاً بر‌قرار است. هر چند که کیفیت آن بر ما مجهول می‌باشد. پرونده مقاله