-
دسترسی آزاد مقاله
1 - شناسایی و اولویت بندی شاخص های ارزیابی عملکرد شرکت های دانش بنیان
بختیار استادی مسعود صدریاهمیت شرکتهای دانشبنیان در اقتصاد کشورها و نقش آن در تولید ناخالص ملی، باعث افزایش توجهات در سالهای اخیر شده و تلاشهای زیادی برای رسیدن به معیارها و مدلی جامع و ثابت برای ارزیابی این شرکتها انجام شده است. اما موضوع ارزیابی عملکرد این شرکتها، هنوز در ایران نو بوده چکیده کاملاهمیت شرکتهای دانشبنیان در اقتصاد کشورها و نقش آن در تولید ناخالص ملی، باعث افزایش توجهات در سالهای اخیر شده و تلاشهای زیادی برای رسیدن به معیارها و مدلی جامع و ثابت برای ارزیابی این شرکتها انجام شده است. اما موضوع ارزیابی عملکرد این شرکتها، هنوز در ایران نو بوده و درگذشته پژوهشهای زیادی بر روی نمونههای مناسبی از این شرکتها انجام نشده است. ازاینرو هدف این پژوهش شناسایی و دستهبندی مهمترین و مؤثرترین شاخصها در عملکرد شرکتهای دانشبنیان، متناسب با شرایط صنایع در ایران میباشد. شاخصهای اولیه با مرور ادبیات، اسناد و مدارک مرتبط و مصاحبه اولیه با خبرگان این حوزه استخراج شده است. سپس از طریق طراحی و توزیع پرسشنامه، مصاحبه ساختاریافته با خبرگان و تحلیل نتایج حاصل از پرسشنامههای دریافتی، شاخصهای نهایی مشخص شدهاند. پساز اعتبارسنجی شاخصهای نهایی، ۲۲ شاخص، تأیید و در ۵ گروه دستهبندی شده و درنهایت با محاسبه ضریبتغییرات، شاخصها از بااهمیتترین تا کماهمیتترین مرتب شدهاند. بر این اساس ارزش افزوده ناشی از فناوری به کار رفته در محصول ، سطح تحصیلات کارکنان و تعداد کارکنان تحقیق و توسعه به ترتیب دارای بیشترین اهمیت هستند. باتوجه به اینکه این نتایج در ارتباط مستقیم با خبرگان این حوزه استخراج شده است، انتظار میرود با استفاده از دادههای شرکتهای دانشبنیان موردتأیید و پیادهسازی بر روی یکی از مدلهای مناسب ارزیابی عملکرد، نتایج معناداری حاصل شود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - ارائه چارچوب مدیریت استعداد با تاکید بر گسترش جانشین پروری در شرکت های دانش بنیان
آصف سنجیده صمد جباری صل موسی رضوانی چمن زمینهدف از اين پژوهش با توجه به اهمیت یافتن بحث جذب، پرورش و نگه داشت استعدادها در حوزه شرکتهای دانشبنیان و نيز فقر نظري حوزه مديريت استعداد، ارائه چارچوب مفهومی مديريت استعداد مبتني بر وضعيت موجود آن در كشور ایران است. براي انجام اين مطالعه، چند شركت دانشبنیان در داخل ك چکیده کاملهدف از اين پژوهش با توجه به اهمیت یافتن بحث جذب، پرورش و نگه داشت استعدادها در حوزه شرکتهای دانشبنیان و نيز فقر نظري حوزه مديريت استعداد، ارائه چارچوب مفهومی مديريت استعداد مبتني بر وضعيت موجود آن در كشور ایران است. براي انجام اين مطالعه، چند شركت دانشبنیان در داخل كشور، به عنوان مورد مطالعه انتخاب شده است و با توجه به كمبود تحقيقات كيفي در حوزه مديريت استعداد با استفاده از روش «نظريه مبنايي» نسخه 2015 كوربين و اشتراوس، در گام اول، مدل مفهومی جاري مديريت استعداد در اين شركتها بر اساس مصاحبه با 30 نفر(نمونه گیری تا اشباع نظری) از ذينفعان سيستم مديريت استعداد (استعدادها، مديران و كارشناسان منابع انساني) صورت پذیرفته است. روش گردآوري دادهها از مشاركتكنندگان تحقيق با توجه به نوعشناسي برنارد (2006) در مصاحبه ساخت یافته و نیمه ساخت یافته، متناسب با نوع مشاركتكننده (متخصص در زمينه منابع انساني، نخبه، مدير يا سياستگذار) بود. در گام اول، مهمترین يافته پويايي فرايندهاي متعدد مديريت استعداد و قرارگيري آنها روي يك طيف، از نامطلوبترين تا مطلوبترين حالت میباشد. در گام بعد، با توجه به تجارب برتر موجود و نيز آسيبهاي شناسايي شده در گام قبل، چارچوب مفهومی مطلوب براي اين فضا طراحي گرديد و با ارائه چارچوب مفهومی به مديران و متخصصان حوزه، مورد ارزيابي كيفي قرار گرفت. طراحي اين چارچوب مفهومی میتواند مسير را براي حركت به سمت وضعيت مطلوب مديريت استعداد هموار نمايد و بهعلاوه، با توجه به ابعاد فردي، سازماني و فرهنگي مديريت استعداد، ادبيات اين حوزه را غنا بخشد پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - بررسی الگوی مناسب ساختار سازمانی شرکتهای دانش بنیان
نجف الهیاری فرد رسول عباسیاقتصاد دانشبنيان اقتصاد نوینی است كه در آن توليد، توزيع و استفاده از دانش، منبع اصلي رشد و ايجاد ثروت است. موتور محرک اقتصاد دانشبنیان شرکتهای دانشبنیان هستند. شركتها و مؤسسات دانشبنيان شركت يا مؤسسه خصوصي يا تعاوني است كه به منظور همافزايي علم و ثروت، توسعه اقت چکیده کاملاقتصاد دانشبنيان اقتصاد نوینی است كه در آن توليد، توزيع و استفاده از دانش، منبع اصلي رشد و ايجاد ثروت است. موتور محرک اقتصاد دانشبنیان شرکتهای دانشبنیان هستند. شركتها و مؤسسات دانشبنيان شركت يا مؤسسه خصوصي يا تعاوني است كه به منظور همافزايي علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانشمحور، تحقق اهداف علمي و اقتصادي (شامل گسترش و كاربرد اختراع و نوآوري) و تجاريسازي1 نتايج تحقيق و توسعه (شامل طراحي و توليد كالا و خدمات) در حوزه فناوريهاي برتر و با ارزش افزوده فراوان به ويژه در توليد نرمافزارهاي مربوط تشكيل ميشود. شرکتهای دانشبنیان را میتوان به دو دسته خرد (شرکتهای رایج محصولمحور) و کلان (هلدینگ یا مادر تخصصی) تقسیم کرد. شرکتهای دانشبنیان خرد دارای قابلیتهای مهمی چون ایجاد اشتغال، رقابت مثبت، زایش و توسعه هستند و متناسب با اقتصادهای در حال رشد میباشند. ساختار سازمانی شرکتها اهمیت فراوانی در ایفای نقش بهینه آنها دارند. ماهیت و نوع فعالیت سازمانها و شرکتها در تعیین ساختار سازمانی آنها تعیین کننده میباشند. در این مطالعه ساختارهای سازمانی مختلف شامل وظیفهای، محصول محور، منطقهای، ماتریسی، پیوندی، افقی، شبکهای، مشارکتی، ستارهای، شبدری و مجازی بررسی شد و الگوی مناسب برای شرکتهای دانشبنیان تعیین گردید. بر اساس نتایج و دیدگاه محققان این مطالعه به نظر میرسد ساختار و الگوی سازمانی تلفیقی "افقی تیمی، شبکهای و مجازی" برای شرکتهای دانشبنیان مفید و مؤثر میباشد و میتواند موجب افزایش بهرهوری آنها باشد، لذا به عنوان الگویی مناسب برای ساختار سازمانی شرکتهای دانشبنیان خرد پیشنهاد میشود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - تناسب استراتژیک بین استراتژیهای نوآوری و عملکرد کسبوکارهای دانشبنیان
فرشاد قادری فریبرز رحیم نیاتوجه به جایگاه و نقش شرکتهای دانشبنیان در پیشبرد اهداف اقتصادی و اجتماعی کشور بسیار مهم جلوه میکند. این در حالی است تولیدات بدیع و نوآورانه تأثیر بسزایی در عملکرد این کسبوکارها ایجاد میکند، اگر با توجه به اقتضای محیط و نیاز بازار ارائه شوند وگرنه نوآوری انجامگرفته چکیده کاملتوجه به جایگاه و نقش شرکتهای دانشبنیان در پیشبرد اهداف اقتصادی و اجتماعی کشور بسیار مهم جلوه میکند. این در حالی است تولیدات بدیع و نوآورانه تأثیر بسزایی در عملکرد این کسبوکارها ایجاد میکند، اگر با توجه به اقتضای محیط و نیاز بازار ارائه شوند وگرنه نوآوری انجامگرفته با تلاش و هزینه زیادی که برای یک سازمان دانشبنیان در پی داشته است، مورد قبول بازار قرار نگرفته و حذف خواهد شد. از طرفی با مطرحشدن موضوع پویایی محیط و آشفتگی در بازارهای کنونی، لزوم توجه به این کسبوکارها بیشازپیش پررنگتر میشود. شرکتهای دانشبنیان بر پایه نوآوری در کسبوکارها بنا شدهاند. این در حالی است که وجود آشفتگی در بازارها و پویایی محیط، توجه به ابعاد راهبردهای نوآوری را در شرایط مختلف محیطی مهم جلوه میدهد و کسبوکار دانشبنیانی که نوآوری را همسو با شرایط محیط مدنظر نداشته باشد در نوآوری شکست خواهد خورد و عملکرد خوبی نخواهد داشت. هدف این پژوهش بررسی تناسب راهبردی بین راهبردهای نوآوری و عملکرد کسبوکار با نقش تعدیلگر آشفتگی بازار و پویایی محیط میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل 115 شرکت دانشبنیان در استان آذربایجانشرقی میباشد. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از روش مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد و فرضیهها با نرمافزار AMOS مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که راهبرد نوآوری محصول و فرایند با عملکرد کسبوکار شرکتهای دانشبنیان رابطه مثبت و معنیداری دارند. این در حالی است که نتایج آزمون تعدیلگری چنین نشان داد که نوآوری فرایند در پویایی محیط بالا و نوآوری محصول در آشفتگی بازار بالا تناسب راهبردی قابل قبول با محیط دارند و بهتر عمل میکنند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - بررسی تأثیر حمایتهای مالی دولت بر نوآوری شرکتهای دانشبنیان: مبتنی بر دادههای پیمایش نوآوری ایران
پریسا ستاری محمدصادق خیاطیان یزدی فرهاد پناهی فردر دنیای کنونی، بقای هر سازمان یا شرکت نیازمند توانایی رقابتپذیری آن با سایر سازمانها میباشد و از آنجاییکه نوآوری یکی از مهمترین محرکهای رقابتپذیری شرکتها محسوب میگردد، قادر است با ایجاد پویایی، بقای سازمانها را حفظ کند؛ از طرفی یکی از چالشهای هر سازمان برای چکیده کاملدر دنیای کنونی، بقای هر سازمان یا شرکت نیازمند توانایی رقابتپذیری آن با سایر سازمانها میباشد و از آنجاییکه نوآوری یکی از مهمترین محرکهای رقابتپذیری شرکتها محسوب میگردد، قادر است با ایجاد پویایی، بقای سازمانها را حفظ کند؛ از طرفی یکی از چالشهای هر سازمان برای انجام نوآوری، بحث تأمین مالی میباشد و از آنجاییکه دولتهای سراسر جهان برنامههایی برای حمایت از نوآوری شرکتهای کوچک و متوسط و دانشبنیان دارند، هدف از مقاله حاضر، بررسی تأثیر حمایتهای مالی دولت بر نوآوری شرکتهای دانشبنیان میباشد. برای تحلیل این موضوع از دادههای پیمایش نوآوری ایران در بازه زمانی سال 1391 تا 1393 استفاده شده است. اجرای طرح ملی پیمایش نوآوری توسط معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری در راستای ارتقای ظرفیتهای نوآورانه و فناورانه در کشور و گذار به اقتصاد دانشبنیان انجام شده است. تعداد شرکتهای دانشبنیان در این بازه زمانی، 1300 شرکت بوده که از این میان نمونهای تصادفی به تعداد 306 شرکت از انتخاب شده است. روش تحقیق حاضر مدلسازی معادلات ساختاری مبتنی بر واریانس میباشد و برای تحلیل دادهها از نرمافزارهای SPSS و PLS استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشاندهنده آن است که حمایتهای مالی دولت بر نوآوریهای فرایندی، بازاریابی و سازمانی شرکتهای دانشبنیان، تأثیر مثبتی داشته است درحالیکه این شرایط برای نوآوری محصولی وجود ندارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - تدوین الگوی مراحل رشد شرکتهای دانشبنیان
قاسم رمضان پور نرگسي نگین فلاح حقیقی زینب شریفیامروزه شرکتهای دانشبنیان مختلفی در مراکز رشد علم و فناوری برای تجاریسازی ایدهها در ایران شکل گرفتهاند. چنانچه این شرکتها نتوانند به رشد مطلوب برسند، ضرر آنها برای مراکز رشد و کشور دوچندان خواهد بود. هدف این پژوهش تدوین الگوی مراحل رشد شرکتهای دانشبنیان جهت تعی چکیده کاملامروزه شرکتهای دانشبنیان مختلفی در مراکز رشد علم و فناوری برای تجاریسازی ایدهها در ایران شکل گرفتهاند. چنانچه این شرکتها نتوانند به رشد مطلوب برسند، ضرر آنها برای مراکز رشد و کشور دوچندان خواهد بود. هدف این پژوهش تدوین الگوی مراحل رشد شرکتهای دانشبنیان جهت تعیین شاخصهای ورود به مراکز رشد، مراحل رشد شرکتهای دانشبنیان و مشخصات هر یک از مراحل رشد بود. در این راستا، مراکز رشد سازمان پژوهشهای علمی صنعتی ایران و پارک علم و فناوری استان گیلان به عنوان مورد مطالعه انتخاب شدند و روش تحقیق ترکیبی (کیفی ـ کمّی) اتخاذ شد. دادههاي پژوهش با دو ابزار مصاحبه و پرسشنامه جمعآوري گرديد. در بخش کیفی از ۴۳ مصاحبه و در بخش کمّی از ۷۵ پرسشنامه بهره گرفته شد. تحلیل دادهها در بخش کیفی و کمی به ترتیب با استفاده از نرمافزارهای MAXQDA10 و SPSS25 انجام شد. نتایج نشان داد که شاخصهای ورود به مراکز رشد در سه سطح فردی، شرکتی و مرکز رشد تقسیمبندی گردید بطوری که شاخصهای سطح شرکتی و مرکز رشد به ترتیب بیشترین و کمترین اهمیت را داشتند. بر اساس یافتههای مراحل رشد شرکتهای دانشبنیان، 4 مرحله شامل "کانون شکوفایی و خلاقیت"، "پیشرشد یا رشد مقدماتی یا هسته تحقیقاتی یا هسته فناور"، "رشد یا رشد متوسط یا واحد فناور" و "پسارشد یا رشد بالا یا واحد مستأجر" شناسایی شدند. یافتههای این پژوهش میتواند مدیران را در تدوین خط مشی خود در حمایت از شرکتهای دانشبنیان در مراحل مختلف رشد آنها یاری نماید پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - کاربست رویکرد مدل¬یابی ساختاری – تفسیری در طراحی مدل فرآیند مدیریت عملکرد کارکنان دانشی شرکت¬های دانش¬¬بنیان
محمدمهدی بیگدلی مهدی حمزه پورامروزه جایگاه شرکتهای دانشبنیان، بهعنوان یکی از ارکان مهم اقتصاد مقاومتی بسیار افزایش یافته است. با توجه به اهمیت بالای توانایی، تخصص و مهارتهای انسانی در این شرکتها، توجه به ویژگیهای ذهنی، احساسی در تعامل ایجادشده با شرکت، مقدمه لازم جهت تحقق اهداف شرکتهای دانش چکیده کاملامروزه جایگاه شرکتهای دانشبنیان، بهعنوان یکی از ارکان مهم اقتصاد مقاومتی بسیار افزایش یافته است. با توجه به اهمیت بالای توانایی، تخصص و مهارتهای انسانی در این شرکتها، توجه به ویژگیهای ذهنی، احساسی در تعامل ایجادشده با شرکت، مقدمه لازم جهت تحقق اهداف شرکتهای دانشبنیان است. هرچه سطح وابستگی کسب و کار شرکت به کارکنان دانشی بیشتر باشد، مفهوم مدیریت عملکرد پررنگتر خواهد بود. این در حالی است که تاکنون، در حوزه عملکرد کارکنان دانشی، به ارزیابی عملکرد این دسته از کارکنان پرداخته است. از خصوصیات غالب نظامهای ارزیابی عملکرد میتوان نگاه مچگیرانه، پسینی، از بالا به پایین بودن و سطح پایین یکپارچگی و اثربخشی کل سیستم را برشمرد. پژوهش انجامشده از دو مرحله تشکیل شده است. با مطالعات کتابخانهای و بررسی پیشینه پژوهش یک فرآیند مدل هشت مرحلهای مدیریت عملکرد استخراج شد. در گام اول پژوهش پس از مصاحبه با 16 نفر از کارشناسان و خبرگان، با استفاده از روش کیفی تحلیل مضمون، ابعاد (مراحل) فرآیند مدیریت عملکرد کارکنان دانشی موردبررسی و تحلیل قرار گرفت. در گام دوم پژوهش، با استفاده از رویکرد مدلیابی ساختاری – تفسیری (ISM) و بهره گیری ازنظر خبرگان به طراحی مدل فرآیند مدیریت عملکرد کارکنان دانشی در شرکتهای دانشبنیان پرداخته شد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - پیشنهاد مدل توسعه شرکتهای دانشبنیان با در نظر گرفتن نقش رسانهها
نادر گودینی مهرداد متانی علی فلاح اسدالله مهرآرافعالیت شرکتهای دانشبنیان و ضرورت توسعه آنان برای رشد اقتصادی کشور، امری غیرقابلانکار است. اما متأسفانه کمبودهای نظری زیادی در حوزهی توسعه شرکتهای دانشبنیان بهویژه درزمینه مدلهای مفهومی وجود دارد. مقاله پیش رو باهدف اصلاح این نارسایی و غنیتر نمودن مدلهای مفهومی چکیده کاملفعالیت شرکتهای دانشبنیان و ضرورت توسعه آنان برای رشد اقتصادی کشور، امری غیرقابلانکار است. اما متأسفانه کمبودهای نظری زیادی در حوزهی توسعه شرکتهای دانشبنیان بهویژه درزمینه مدلهای مفهومی وجود دارد. مقاله پیش رو باهدف اصلاح این نارسایی و غنیتر نمودن مدلهای مفهومی در مسیر توسعهی این شرکتها تهیهشده است. هدف مقاله، ارائه مدلی نظاممند و مفهومی در مورد توسعه شرکتهای دانشبنیان با در نظر گرفتن نقش استراتژیک رسانهها است. در ابتدا به تعاریف، مفاهیم، شاخصها، ابعاد شرکتهای دانشبنیان و پیشینه تحقیق مربوط به آنها پرداختهشده است. نوع پژوهش، کیفی است و بر اساس روش نظریه داده مبنا (GT) تحلیلشده است. مدل مفهومی برگرفته از مشاهدات میدانی و مصاحبههای نظاممند با 21 نفر از مدیران کشوری مرتبط با توسعه شرکتهای دانشبنیان و مسئولان پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد می باشد. مدل حاصل نشان میدهد مقوله اصلی توسعه شرکتهای دانشبنیان با توجه به نقش استراتژیک رسانه منبعث از شرایط علّی شامل آموزش، فرهنگسازی، اطلاعرسانی، تبلیغات و بازاریابی، هدایت و راهنمایی است و بر اساس راهبرد توسعه شرکت از طریق رسانه تلویزیون و اینترنت بهعنوان پیامد فرآیند حاصل میشود. از سوی دیگر، شرایط زمینهای همچون فرهنگ، نظارت، اقتصاد، فعالیتهای رسانهای و همچنین شرایط محیطی ازجمله ظرفیت دانشگاهی کشور، ظرفیتهای بینالمللی، سایتها و وبسایتها، داراییهای معنوی، قوانین، اسپانسرینگ، اینترنت، صنعت سیاست در این فرآیند موثراند. فراملی شدن محصولات، کاهش وابستگی، ارتقای سطح کیفی محصولات، سیاستگذاری و خطمشی، تصمیم سازی، تدوین استراتژی، ترویج فعالیتها، مشارکت در تولید ناخالص ملی، اشتغالزاییها، افزایش فروش محصولات بهعنوان پیامدهای نقش رسانهها در توسعه شرکتهای دانشبنیان به شمار میآیند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
9 - ارائه کارت امتیازی مدیریت منابع انسانی پایدار در شرکتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشبنیان ایران
سید اکبر نیلی پورطباطبایی ابراهیم صالحی عمران سهیلا هاشمی مائده صداقتمنابع انسانی متخصص و ماهر در شرکتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان شرکتهای ارائه دهنده خدمات دانشی و تخصصی، مهمترین منبع و سرمایه سازمانی هستند که جهت بقای بلندمدت سازمانی از اهمیت بسیاری برخوردارند. ورود رویکرد پایداری در مدیریت منابع انسانی با ایجاد تغییرات در چکیده کاملمنابع انسانی متخصص و ماهر در شرکتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان شرکتهای ارائه دهنده خدمات دانشی و تخصصی، مهمترین منبع و سرمایه سازمانی هستند که جهت بقای بلندمدت سازمانی از اهمیت بسیاری برخوردارند. ورود رویکرد پایداری در مدیریت منابع انسانی با ایجاد تغییرات در شیوه مدیریت منابع انسانی، نقش مهمی در جذب و نگهداشت افراد مستعد و متخصص ایفا میکند. هدف این پژوهش کیفی، ارائه کارت امتیازی مدیریت منابع انسانی پایدار بر اساس فرآیندهای مدیریت منابع انسانی بوده است که در شرکتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشبنیان ایران انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش، صاحبنظران و خبرگان داراي زمينه علمي و سابقه مرتبط با موضوع پژوهش در سه شرکت فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشبنیان ایریسا، همکاران سیستم و مهندسی نرمافزار رایورز بودند که این سه شرکت با استفاده از روش نمونهگیری موارد مطلوب، جهت مطالعه انتخاب شدند. دادههای این پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان گردآوری و با استفاده از تکنیک تحلیل موضوعی تجزیه و تحلیل شدند. از طریق نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها، اهداف، معیارهای ارزیابی و پیامدهای حاصل از مدیریت منابع انسانی پایدار در هر یک از کارکردهای مدیریت منابع انسانی (جذب و استخدام، آموزش و توسعه، نگهداشت، جبران خدمت و خروج کارکنان) شناسایی شدند. یافتههای پژوهش حاضر حاکی از پتانسیل بالای مدیریت منابع انسانی پایدار در بهبود مزیت رقابتی، پایداری سازمانی و افزایش بهرهوری و ایجاد موقعیت استراتژیک برای سازمانها بوده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
10 - عوامل حیاتی اثرگذار برگزینش سرمایههای انسانی سازگار با انقلاب صنعتی نسل چهارم با استفاده از روش DEMATEL فازی
محمدامین آئینیپژوهش حاضر هدفی سه وجهی دارد که عبارتاند از: اول، شناسایی معیارهای جدید برای انتخاب کارکنان در محیط صنعتی نسل چهارم. دوم؛ اولویتبندی و مشخص کردن روابط علی بین این معیارها. سوم، کمک به ادبیات مدیریت عملیات با تمرکز بر روند استخدام و حمایت از فعالیتهای منابع انسانی با چکیده کاملپژوهش حاضر هدفی سه وجهی دارد که عبارتاند از: اول، شناسایی معیارهای جدید برای انتخاب کارکنان در محیط صنعتی نسل چهارم. دوم؛ اولویتبندی و مشخص کردن روابط علی بین این معیارها. سوم، کمک به ادبیات مدیریت عملیات با تمرکز بر روند استخدام و حمایت از فعالیتهای منابع انسانی با توجه به معیارهای مرتبط با صنعت نسل چهارم. نوع پژوهش حاضر، كاربردی و ازنظر روش تحقیق توصیفی- علی و در شرکتهای دانشبنیان با تکنولوژی پیشرفته انجامشده است. جامعه آماری شامل 5 نفر از کارشناسان شرکتهای مربوطه بوده که مسئولیت انجام تحول در جهت سازگاری با انقلاب صنعتی نسل چهارم را در شرکت خود بر عهده داشتند. جهت اجرای تحقیق از رویکرد DEMATEL فازی استفادهشده است. بر اساس یافته ها، یازده عامل حیاتی اثرگذار جهت انتخاب نیروی کار در محیط صنعتی نسل چهارم شناسایی شد که مهمترین آنها به ترتیب اولویت شامل؛ توانايي برخورد با پیچیدگی و حل مسئله، تفکر در مورد فرآیندهای همپوشان و انعطافپذیری برای انطباق با نقشها و محیط کاری جدید میباشند. علاوه براین، نتایج حاکی از وجود عوامل علی، به ترتیب نزولی شامل: دانش فناوری اطلاعات و تولید فنآوری، آگاهی از امنیت فناوری اطلاعات و حفاظت از اطلاعات، توانایی برطرف نمودن بحرانهای کاری و چگونگی ترکیب دانش مربوطه و استفاده از آن در یک شغل یا فرآیند خاص میباشند. عوامل نتیجه نیز شامل؛ انعطافپذیری برای انطباق با نقشها و محیط کاری جدید، تحلیلگری و مهارت ادراک بالا، توانایی برقراری ارتباط با واسطههای جدید، توانایی برخورد با پیچیدگی و حل مسئله، تفکر در مورد فرآیندهای همپوشان، یادگیری و همکاری مداوم بینرشتهای و اعتماد به فنآوریهای جدید و آمادگی تغییر می باشند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
11 - دستاوردها و چالش های توانمندسازی زنان در شرکت های دانش بنیان
لیلا فلاحتیپژوهش حاضر با هدف بررسی دستاوردها و چالشهای توانمندسازی زنان در شرکتهای دانش بنیان انجام شد. در این پژوهش فرصتها و چالشهای زنان دانشآموخته در شرکتهای دانشبنیان بر اساس تحلیل بیست مصاحبه با فعالین این حوزه مورد بحث قرار گرفت. جهت کسب اشراف نسبی به منظور طراحی سؤال چکیده کاملپژوهش حاضر با هدف بررسی دستاوردها و چالشهای توانمندسازی زنان در شرکتهای دانش بنیان انجام شد. در این پژوهش فرصتها و چالشهای زنان دانشآموخته در شرکتهای دانشبنیان بر اساس تحلیل بیست مصاحبه با فعالین این حوزه مورد بحث قرار گرفت. جهت کسب اشراف نسبی به منظور طراحی سؤالات و مقولهبندی محتوای اسناد و مصاحبهها، ادبیات تجربی مرتبط با موضوع مطالعه و بررسی قرار گرفت. برمبنای نتایج در حوزه انگیزه پاسخدهندگان برای شروع کسب و کار خود، سه دلیل میل به ایجاد تعادل میان کار و زندگی، میل به کسب درآمد بیشتر، میل به توسعه مهارتهای کسب و کار را برشمردند. در زمینه عاملیت و عوامل موثر بر کارآفرینی زنان در محیط دانش بنیان ویژگیها و رفتارهای کارآفرینانه مانند میل به نتیجه، ریسکپذیری و خودباوری مورد سنجش قرارگرفته است. در بخش عوامل سازمانی و محیطی، ظرفیتهای سازمانی شامل اعتماد، امکان دسترسی به منابع و اطلاعات، توان شبکهسازی، قدرت جذب منابع، دانش مالی و استفاده از تکنولوژی و داشتن الگو تاثیرگذار بودند. در زمینه چالشها عوامل فردی (کمبود جسارت، احساسات زیاد، پایین بودن سطح معلومات تخصصی و فنی مرتبط با کار و کند بودن زنان)، عوامل اجتماعی–فرهنگی (تبعیض، کلیشههای جنسیتی رایج، باورهای مذهبی جامعه و عدم آگاهی و جامعهپذیری صحیح) و عوامل اقتصادی (تبعیض در استخدام و پرداخت دستمزد، نگاه منفی مشتریان و نهادهای مالی و پیشداوریها) مانعی برای حضور موثر زنان در شرکت های دانش بنیان عنوان شد پرونده مقاله