• فهرس المقالات Immortality

      • حرية الوصول المقاله

        1 - مولوی و میل به «جاودانگی» در مثنوی معنوی
        منصور  پیرانی
        مرگ و نیستی که به گونه‌ای با مذهب و اندیشه‌های مذهبی پیوند دارد از مفاهیمی است که همواره انسان را در جوش و هیجان نگه داشته است. انسان از آغاز آفرينش همواره رؤياها و انديشه‌هاي بزرگي را در درون خود پرورده، همين آرزوها و رؤياها سبب رشد و تعالي او گشته است، و آنجا كه رؤيا أکثر
        مرگ و نیستی که به گونه‌ای با مذهب و اندیشه‌های مذهبی پیوند دارد از مفاهیمی است که همواره انسان را در جوش و هیجان نگه داشته است. انسان از آغاز آفرينش همواره رؤياها و انديشه‌هاي بزرگي را در درون خود پرورده، همين آرزوها و رؤياها سبب رشد و تعالي او گشته است، و آنجا كه رؤياها و آرزوهايش عملي نشده ‌‌است، با پرداختن افسانه‌ها و ساختن شخصيت‌هاي اسطوره‌اي، رؤياهاي خود را تحقق بخشيده است. يكي از اين رؤياهاي شگفت انسان ميل به «جاودانگي» يا آرزوي «بي مرگي» است كه هم در اساطير قومي و ملي بازتاب يافته‌است مانند افسانة گيل گمش، آشيل(آخيليوس) رويينْ تني اسفنديار؛ و هم در روايات ديني مثل اسطورة خضر منعكس شده است. اين انديشه و تخيّل همواره انسان را به جستجوي يافتن راهي براي تحقق آن كشانده است. آثار ماندگار تاريخ انديشة بشر، جست و جوها و يافته‌هاي او را به زبان هنر باز مي‌نمايد. مثنوي مولوي يكي از اين نمونه‌هاست. مولوي با الهام از قرآن و احاديث قدسي، بنياد هستي را بر عشق (حبّ) مي‌داند و به واسطة جوهر مشترك يعني روح الهي دميده در وجود انسان به نوعي تجانس ميان او و خدا باور دارد. او معتقد است انسان به‌خاطر همين جوهر مشترك مي‌تواند وجود جسماني خود را نيز خاصيت روح ببخشد و به خداگونگي و جاودانگي برسد. در اين مقال «ميل به جاودانگي» در انديشة مولوي با توجه به منبع الهام مولوي و با استشهاد به پاره‌اي از حكايات و ابيات مثنوي و شواهدي از ديوان شمس به اجمال بررسي شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - بناهاي اساطيري و راز جاودانگي در اسطوره‌هاي ملي و مذهبي
        هيبت‌الله  اكبري گندماني
        انسان، از آغاز پيدايش براي درك و رسيدن به جاودانگي، به تلاش‌هاي بسياري دست زده است. او بدين منظور نمونه‌هاي جاودانه گوناگوني تصور كرده و ساخته است. يكي از آشكارترين اين نمونه‌ها، تصور بناهاي جاودانه است. در اساطير ايران، سخن از بناهايي است كه به منظور گريز از مرگ و رسي أکثر
        انسان، از آغاز پيدايش براي درك و رسيدن به جاودانگي، به تلاش‌هاي بسياري دست زده است. او بدين منظور نمونه‌هاي جاودانه گوناگوني تصور كرده و ساخته است. يكي از آشكارترين اين نمونه‌ها، تصور بناهاي جاودانه است. در اساطير ايران، سخن از بناهايي است كه به منظور گريز از مرگ و رسيدن به جاودانگي، ساخته يا تصور شده‌اند. اين بناها، با ويژگي‌‌‌هايي ماورايي و با ديوارهايي از جنس سنگ‌هاي مقدس يا فلزند. بسياري از اين بناها، از نظام‌هاي مشتركي پيروي مي‌كنند. با گذر از تفاوت‌هاي ظاهري و راه يافتن به لايه‌هاي پنهان اين تصورات، مي‌توان پي برد كه تصور چنين بناهايي، نوعي «فرم» يا «شكل» بخشيدن به‌ معناي‌ جاودانگي است. در اين مقاله با كنار هم قرار دادن و بررسي ويژگي‌هاي مشترك و اجزاي چنين بناهايي كوشيده‌ايم اصلي ثابت و سرچشمه‌اي واحد،‌ ميان عناصر متغير آنها نشان دهيم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - جاودانگی قرآن و ارتباط آن با نخستین مفسران قرآن (اهل بیت علیهم السلام)
        مریم  اسحاق زاده سید محمد  نورالهی
        از دیگر ویژگی های عام و فراگیرقران جاودانگی آن است، قرآن درعین حال که دارای اصولی ثابت ولایتغیر است، همگام با زمان وجلوتر ار آن پیش می رود؛ ودر هرعصر ونسل وحقایقی جدید و بِکر ودست نخورده ازان کشف می شود مامعتقدیم «جاودانگی» محور مناسبی برای پیوند این دسته از ویژگی های ق أکثر
        از دیگر ویژگی های عام و فراگیرقران جاودانگی آن است، قرآن درعین حال که دارای اصولی ثابت ولایتغیر است، همگام با زمان وجلوتر ار آن پیش می رود؛ ودر هرعصر ونسل وحقایقی جدید و بِکر ودست نخورده ازان کشف می شود مامعتقدیم «جاودانگی» محور مناسبی برای پیوند این دسته از ویژگی های قرآن است. به ویژه آن که، اصول ورهنمودهای تفصیری قابل توجهی از اهل بیت این است که قرآن بیان گر خطوط کلی واصول اساسی است.و از مباحث مهم که تقریبا در تمام کتب تفسیر وعلوم قرآنی ، از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است مسئله متشابهات است که در اینجا از زاویه جاودانگی قرآن به آن پرداخته می شود. به طور قطع بخشی از متشابهات ناشی از قصور الفاظ در بیان معانی ژرف و عمیق قرآنی است .وهرکس متشابه قرآن را به محکم رد کند به صراز مستقیم هدایت شده است از دیگر ویژگی های قرآن که ریشه در جاودانگی قرآن دارد ،بحث ناسخ ومنسوخ است نکته بسیار مهم که در لسان اهل بیت بارها برآن تاکید شده است،بازشناسی ناسخ ومنسوخ است دلیل آن روشن است چرا که باید معلوم باشد که آنچه مطلوب اللهی چیست ؟ واینکه از رهنمود های تفسیری اهل بیت لزوم شناخت دقیق ناسخ ومنسوخ و استفاده به جا از آن تفسیر می باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - ضرورت امر به معروف و نهی از منکر در عصر حاضر با رویکرد قرآنی و روایی
        اصغر  عابدزاده
        انسان به لحاظ وجدان درونی و ترقیات برونی، خواهان خوشبختی و سعادتمندی است و براین اساس می خواهد در یک جامعه ایده آل و در کنار انسان های مترقی و متعالی به حیات خود ادامه دهد. انسان هایی که آزاده ، وظیفه شناس ، خداشناس ، منصف و منطقی باشند. آنچه ارتباط انسان ها را به هم نز أکثر
        انسان به لحاظ وجدان درونی و ترقیات برونی، خواهان خوشبختی و سعادتمندی است و براین اساس می خواهد در یک جامعه ایده آل و در کنار انسان های مترقی و متعالی به حیات خود ادامه دهد. انسان هایی که آزاده ، وظیفه شناس ، خداشناس ، منصف و منطقی باشند. آنچه ارتباط انسان ها را به هم نزدیک می کند اطاعت از قوانین الهی و شریعت نبوی و علوی است. امر به معروف و نهی از منکر از جمله این قوانین و دستور شریعت است که موجب سلامتی جسمی و روحی انسان ها ، آبادی و عمارت سرزمین ها ، امنیت شهرها و در نهایت موجب تشیید خلافت انسان از سوی خدا بر روی زمین است. اما عواملی مانند ضعف اعتقادات ، مسائل اقتصادی ، تبلیغات منفی و... می توانند به عنوان مخلات و آسیب های این امر، موجب تعطیلی و کم رنگی فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر گردند. مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی و ابزار کتابخانه‌ای، این مبحث را تحقیق نموده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - نيکبختي و اندرنگري صورتِ زيبا در محاوره ميهماني (همگسارش) افلاطون
        حمیدرضا محبوبی آرانی
        گفتار/ سخنراني ديوتيما در محاوره ميهماني (همگسارش) افلاطون از جمله مهمترين سخنان وي در آثارش است. نوشتار حاضر، بطور خاص، واپسين عبارات ديوتيما در اين سخنراني را مورد بررسي قرار ميدهد؛ عباراتي که تمرکزشان بر روي رابطه ميان نيکبختي و اندرنگري امر زيبا استوار است. ديوتيما أکثر
        گفتار/ سخنراني ديوتيما در محاوره ميهماني (همگسارش) افلاطون از جمله مهمترين سخنان وي در آثارش است. نوشتار حاضر، بطور خاص، واپسين عبارات ديوتيما در اين سخنراني را مورد بررسي قرار ميدهد؛ عباراتي که تمرکزشان بر روي رابطه ميان نيکبختي و اندرنگري امر زيبا استوار است. ديوتيما ادعا ميکند که وقتي فيلسوف يا عاشق (در اينجا عاشق سوفيا) به اوج قلة صعود خود رسيده و شروع به اندرنگري صورت زيبا ميکند، تنها در اينجاست که اين اندرنگري صورت زيبا، براي وي فضيلت، نيکبختي و ناميرايي حقيقي را به ارمغان مي‌آورد. اما چگونه بايد اين ادعا را تفسير کرد؟ هدف نوشتار حاضر نشان دادن اين نکتة تفسيري است که برداشت افلاطون از معناي اندرنگري صورت زيبا را ‌بايد در بستر برنامه‌يي اخلاقي، سياسي و در ارتباط با زندگي عملي يک شهروند دريافت و نه صرفاً در قالب برداشتي يکسره انتزاعي و نظري. در بخش نخست اين نوشتار، مسئلة مورد نظر با بررسي قسمتهاي گوناگون سخنان ديوتيما تقرير ميگردد و در بخش دوم، با توجه خاص به سخنراني آلکيبيادس نشان داده ميشود که براي فهم برداشت افلاطون از مسئله ‌بايد به زواياي گوناگون اين سخنراني توجهي خاص مبذول داشت و نهايتاً در نتيجه‌گيري تفسير مؤلف بر اساس خوانشي کلي از محاوره ميهماني و بطور خاص شخصيت آلکيبيادس و سخنان وي، از واپسين عبارات ديوتيما ارائه ميگردد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - ابن سينا و مسئله جاودانگي نفس
        قاسم  پورحسن
        برخلاف تصوير رايج، ابن‌سينا نه پيرو محض ارسطوست و نه صرفاً شارح آراء وي. ابن‌سينا فيلسوفي مستقل، برجسته و مسلمان ايراني است. وي در پرتو نقدها به فلسفه يونان و ارسطو، درصدد شكلدهي گسست معرفتي بنيادين و طرح‌ريزي شالوده‌هاي حكمت مشرقي است. يكي از موضوعات متنازع فيه، مسئله أکثر
        برخلاف تصوير رايج، ابن‌سينا نه پيرو محض ارسطوست و نه صرفاً شارح آراء وي. ابن‌سينا فيلسوفي مستقل، برجسته و مسلمان ايراني است. وي در پرتو نقدها به فلسفه يونان و ارسطو، درصدد شكلدهي گسست معرفتي بنيادين و طرح‌ريزي شالوده‌هاي حكمت مشرقي است. يكي از موضوعات متنازع فيه، مسئله نفس، جوهريت، تجرد و جاودانگي آن است. ابن‌سينا آراء ارسطو در اين سه موضوع را نابسنده دانسته كه دچار كاستيها، اشتباهات و خلطهاست. وي ميكوشد تا با نقد ديدگاه ارسطو، طرحي جديد از مسئله نفس بدست دهد. ابن‌سينا با نقد تعريف ارسطو از نفس آغاز كرده، با جرح و رد براهين بقا پيش رفته و سرانجام نظريه‌يي بديع در موضوع جاودانگي نفس تدوين نموده است. اين نظريه پشتوانه‌يي بنام «اجل البراهين» ابن‌سينايي دارد. هدف اصلي نوشتار حاضر، بررسي آراء ارسطو، ايرادات ابن‌سينا بر آنها و نشان دادن ساحتهاي ابتكاري ابن‌سينا در مسئله نفس ميباشد. نگارنده نشان ميدهد كه دستاورد ابن‌سينا، راهي جديد در مسئله نفس و بدن را گشوده و تلقي استمرار آراء ارسطو در ميان فيلسوفان اسلامي، تلقي نادرست است. ابن‌سينا را بايد آغازگر بحثهاي بنيادين در موضوع نفس و جاودانگي آن قلمداد كرد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - تصویر دیگر افلاطون از نامیرایی در محاورةمیهمانی
        حمیدرضا محبوبی آرانی
        نظر رایج و تثبیت‌شده در فلسفة افلاطون آن است که وی به نامیرایی نفس پس از مرگ،بعنوان نامیرایی امری ماندگار و ثابت قائل است. نفس آدمی ـ‌ دست‌کم بخش مهمی از آن که همان عقل است‌ـ گوهری است از جنسی دیگر و آمده از جهانی دیگر که بعد از مرگ بنحوی باقی میماند. اما محاورةمیهمانی أکثر
        نظر رایج و تثبیت‌شده در فلسفة افلاطون آن است که وی به نامیرایی نفس پس از مرگ،بعنوان نامیرایی امری ماندگار و ثابت قائل است. نفس آدمی ـ‌ دست‌کم بخش مهمی از آن که همان عقل است‌ـ گوهری است از جنسی دیگر و آمده از جهانی دیگر که بعد از مرگ بنحوی باقی میماند. اما محاورةمیهمانی افلاطون چشم‌اندازی از نامیرایی ترسیم ميكند که با تصویر چهره‌‌ييپدیده‌شناسانه از نفس و انتساب میل برای نامیرایی به اروس، نفس را دستخوش دگرگونی ميداندو در نتیجه، نامیرایی آن رامتفاوت از نامیرایی در برداشت رایج میشمارد. مدعاي مقالة حاضر اینست که برای فهم و تفسیر افلاطون از نامیرایی در محاورةمیهمانی لازم است به برخی از اشارات وی و در ضمن، به بحث زایش و پرورش و نیز یاد و خاطره دقت شود تا بتوان بر اساس آن به مدلی پویا و آفرینشگرانه از نامیرایی رسید که نه مستلزم ماندگاری نفسی اینهمان پس از مرگ است که به اندرنگری ایستا و ساکنِ مُثل مبتهج است و نه وجود نفسی از جنسی دیگر را پیشفرض ميگيرد. این نوشتار ضمن برشمردن و توصیف مدلهايچهارگانه‌‌يي که افلاطون از نامیرایی ترسیم ميكند، به ترسیم ويژگيهای مهم و مشترک و در مواردی متمایز آنها ميپردازد و نشان ميدهد که این نامیرایی پیوندی ناگسستنی با آفرینش گفتارهای دربارة فضیلت حقیقی یا تصویرهای آن، زندگی در یاد و خاطرة نسلهای آینده و نیز تأثیرگذاری غیرمستقیم در جهان دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        8 - بررسي لوازم نفس‌شناختي نظريه مثل؛ مناقشه در دفاع ملاصدرا از مثل
        علي  شيرواني فاطمه  رازي‌زاده
        نظرية مثل از مهمترين نظريات فلسفي‌يي بشمار ميرود كه بر انديشة بيشتر متفكرين در اعصار مختلف تأثيرگذار بوده و فلاسفه ناگزير از پذيرش يا رد آن شده‌اند. غالب فلاسفة مسلمان نيز نسبت به اين نظريه بيتفاوت نبوده‌ا ند و كليت نظريه را پذيرفته‌اند. اما اغلب، اين نظريه در نظام فكري أکثر
        نظرية مثل از مهمترين نظريات فلسفي‌يي بشمار ميرود كه بر انديشة بيشتر متفكرين در اعصار مختلف تأثيرگذار بوده و فلاسفه ناگزير از پذيرش يا رد آن شده‌اند. غالب فلاسفة مسلمان نيز نسبت به اين نظريه بيتفاوت نبوده‌ا ند و كليت نظريه را پذيرفته‌اند. اما اغلب، اين نظريه در نظام فكري ايشان به تأويل و تحويل برده شده است. ملاصدرا معتقد است كه با استمداد از مباني فلسفي خويش تبييني از نظرية مثل ارائه داده، كه كاملاً منطبق بر غرض افلاطون است. پرسش اينكه، در حاليكه نظرية مثل از جهات بسياري از جمله حوزة علم النفس، با مبادي فلسفي ملاصدرا ناسازگار است، آيا اين تلا‌ش فلسفي او موفق بوده است؟ پژوهش حاضر ميكوشد اين پرسش را با توجه به لوازم نفس‌شناختي‌يي كه از اين نظريه برخاسته مورد مداقه و تحليل قرار دهد.در اين مقاله، پس از بررسي جامع ابعاد و لوازم نفس‌شناختي نظرية مثل و نيز بيان ديدگاه ملاصدرا دربارة‌ اين نظريه و دفاع وي از آن، بهمراه بيان كليتي از علم‌النفس صدرايي، ناسازگاريهاي مبادي نفس‌شناختي حكمت‌متعاليه با لوازم نظرية مثل افلاطوني بتصوير كشيده ميشود و دفاع سرسختانه صدرالمتألهين از اين نظريه زير سؤال ميرود. فرجام آنكه: باور به قدم نفس و نظرية تذكاري معرفت و توقف نفس‌شناسي افلاطون بر تجرد عقلاني متمايز از بدن مادي، در برابر انديشة ملاصدرا مبني بر جسمانية الحدوث بودن نفس و عقيده به تأسيسي بودن معرفت و نيز وجود رابطي نفس، از اهم نقاط افتراق نظام فكري اين دو فيلسوف شمرده شده و در نتيجه هرگونه كوشش براي جمع ميان اين دو ديدگاه را بيثمر ميسازد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        9 - مقايسه آراء فارابي و ابن سينا با ارسطو دربارة جوهريت نفس بمنظور فهم نظر آنها در مورد تجرد و جاودانگي نفس
        قاسم  پورحسن حسين  قلي زاده قپچاق
        ارسطو نفس را بالضروره جوهر ميداند و جوهر اصليترين مفهوم هستي‌شناسي در انديشة اوست. از اينرو شناخت آراء وي دربارة جوهر، براي رسيدن به رأي او در مورد تجرد يا عدم تجرد نفس نقش مهمي دارد. ارسطو در سنت فلسفة اسلامي، بويژه حكمت مشاء، بسيار مورد توجه بوده و متفكران اسلامي بنحو أکثر
        ارسطو نفس را بالضروره جوهر ميداند و جوهر اصليترين مفهوم هستي‌شناسي در انديشة اوست. از اينرو شناخت آراء وي دربارة جوهر، براي رسيدن به رأي او در مورد تجرد يا عدم تجرد نفس نقش مهمي دارد. ارسطو در سنت فلسفة اسلامي، بويژه حكمت مشاء، بسيار مورد توجه بوده و متفكران اسلامي بنحوي از انحا با نظريات وي نسبت مستقيم يا نزديك دارند. فارابي و ابن سينا معاني مختلف جوهر و كليت تقسيم آن به محسوس و نامحسوس كه از جانب ارسطو صورت گرفته را ميپذيرند اما اختلاف مبنايي آنها با ارسطو به نتايجي منجر شده كه در نوع خود قابل توجه و ارزشمند است. بررسي اين تفاوت، با رويكرد دريافت نظر قطعي آنها در مورد تجرد نفس و جاودانگي آن، هدف اصلي اين پژوهش است. بدين منظور، دو راه در پيش گرفته‌ايم؛ نخست به بررسي واژه يا واژه‌هايي پرداخته‌ايم كه ارسطو براي بيان معناي جوهر بكار گرفته است. راه دوم، رجوع به آثار مختلفي است كه ارسطو مفهوم جوهر را در آنها مورد بحث قرار داده است. سپس اين ديدگاهها با آراء فارابي و ابن سينا مقايسه شده‌اند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        10 - بررسی تطبیقی «نظریة فطرت» مطهری و «عقل عملی» کانت
        امید  ارجمند قاسم کاکایی
        استاد مرتضي مطهری بعنوان یکی از اندیشمندان برجسته در حوزة فلسفة اسلامی، و ايمانوئل کانت از متفکران بزرگ فلسفة غرب، نظرياتي نوآورانه را از خود برجای گذاشته‌اند. در نظام فکری استاد مطهری «نظرية فطرت»، از محوریترین و مهمترین مباحث است. او انسان را داراي سه مرتبة طبيعت، غري أکثر
        استاد مرتضي مطهری بعنوان یکی از اندیشمندان برجسته در حوزة فلسفة اسلامی، و ايمانوئل کانت از متفکران بزرگ فلسفة غرب، نظرياتي نوآورانه را از خود برجای گذاشته‌اند. در نظام فکری استاد مطهری «نظرية فطرت»، از محوریترین و مهمترین مباحث است. او انسان را داراي سه مرتبة طبيعت، غريزه و فطرت دانسته و فطرت را نیز به دو بخش «فطرت شناخت» و «فطرت‌ گرايش» تقسيم كرده است. عمده نوآوريهاي مطهري ـ بويژه در تبيين مباحثي همچون خدا، جاودانگي نفس و اخلاق ـ در مباحث مربوط به فطرت‌گرايش بيان شده است. از سوی دیگر، كانت در مقام فيلسوفي بزرگ و تأثیرگذار، مباحث مابعدالطبیعه ـ بويژه مسائلي همچون خدا، جاودانگي نفس و آزادي ـ را به بوتة نقد كشيده و حوزة اين مسائل را از عقل نظري به «عقل عملي» منتقل نموده است. نظریة فطرت مطهری و بطور خاص، بحث گرایشهاي فطری و مباحث مبتنی بر آن ـ همچون اثبات خدا، جاودانگی نفس و اخلاق با نظریة عقل عملی کانت، بويژه مبحث اصول موضوعة عقل عملی ـ یعنی آزادی، جاودانگی نفس و خدا کاملاً قابل مقايسه است. هدف از این تحقیق، مقايسة نظریة فطرت مطهری و نظریة عقل عملی کانت و بیان وجوه اشتراک آنها، یعنی شباهت کمال لایتناهی با خیر اعلی، شباهت روش اثبات جاودانگی، اثبات خدا و شباهت جایگاه فلسفة اخلاق از نظر مطهری و کانت ميباشد. در این راستا، با روش توصیفی ـ تحلیلي و تطبيقي بسراغ آثار این دو اندیشمند رفته‌ایم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        11 - مفهوم نفس درمنظومه مهابهاراتا
        حمید رضا  براتی پور قربان علمی عبد الحسین  لطیفی جمشید  جلالی شیجانی
        در بررسی تاریخی اندیشه های فلسفی سر زمین هند به موضوعات مشترکی بر می‌خوریم که سبب بحث های عقلانی زیادی در میان متفکران آن سرزمین شده است. این بحث ها به گونه ای بوده که هریک از حکما و اندیشمندان آن دیار مطابق با دیدگاه خود به آن وارد شده و نظرات و دلایل خود را نسبت به آ أکثر
        در بررسی تاریخی اندیشه های فلسفی سر زمین هند به موضوعات مشترکی بر می‌خوریم که سبب بحث های عقلانی زیادی در میان متفکران آن سرزمین شده است. این بحث ها به گونه ای بوده که هریک از حکما و اندیشمندان آن دیار مطابق با دیدگاه خود به آن وارد شده و نظرات و دلایل خود را نسبت به آن موضع بیان داشته اند .یکی از این موضوعات چالش برانگیز مسئله نفس یا روح و سرنوشت آن می باشد که از دیر باز مورد توجه آنان قرار گرفته است.در این مقاله تلاش بر آن است تا مفهوم نفس راابتدا به شکل عام در ادبیات دینی آیین هندو و سپس به شکل خاص در کتاب مهابهاراتا مورد بررسی قرار دهیم و به این سوالات پاسخ دهیم که مفهوم و ماهیت نفس در مها بهاراتا چیست؟ و چه سرانجامی دارد؟به این منظور به روش تحلیلی به سیر مفهوم نفس در این کتاب می‌پردازیم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        12 - مسئلۀ جاودانگی نفس در اندیشۀ علامه طباطبائی
        قاسم  پورحسن حسین کلباسی اشتری علیرضا  کلبادی نژاد
        دیدگاه علامه طباطبایی در باب جاودانگی نفس، مبتنی بر جهانبینی توحیدی اوست. او تلاش کرده به چالش‌برانگیزترین مباحث و اشکالات مربوط به جاودانگی نفس در مسئلۀ سعادت و شقاوت ذاتی، احباط، تکفیر و خلود در عذاب پاسخ دهد. علامه با اتکا به مبانی عقلی و بر مبنای حکمت متعالیۀ صدرالم أکثر
        دیدگاه علامه طباطبایی در باب جاودانگی نفس، مبتنی بر جهانبینی توحیدی اوست. او تلاش کرده به چالش‌برانگیزترین مباحث و اشکالات مربوط به جاودانگی نفس در مسئلۀ سعادت و شقاوت ذاتی، احباط، تکفیر و خلود در عذاب پاسخ دهد. علامه با اتکا به مبانی عقلی و بر مبنای حکمت متعالیۀ صدرالمتألهین و بهره¬گیری از اصولی مانند اصالت وجود، حرکت جوهری اشتدادی، وحدت حقیقت نفس و تشکیک در مراتب وجود، تقریری نو از معاد و جاودانگی نفس ارائه نموده است. این نوشتار میکوشد با طرح موضوع جاودانگی، نسبت آن را با اهداف و غایات انسانی که همان تحقق تمامیت حقیقی انسان با معاد و جاودانگی نفس است، تبیین نماید. در این راستا، نظر علامه طباطبایی دربارۀ وجود جوهری نفس و اثبات جاودانگی آن، و همچنین وجوه نوآورانۀ اندیشۀ وی در بحث جاودانگی و نتایج و پیامدهای معرفتی آن را مورد بحث و بررسی قرار داده‌ایم و به اشکالات مطرح‌شده علیه جاودانگی نفس، با توجه به مبانی علامه، پاسخ داده‌ایم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        13 - تبیین رویکردهای عطار در حصول به فناء فی الله در الهی نامه
        افسانه آقاحسنی مهابادی رضا فهیمی منیژه فلاحی
        تجارب دین بر سه محور استوار می گردد: خدا، جهان و انسان. سیر تحول انسان به سطح متعالی، نوعی رها شدن از خود و حضور در اجتماع است. به عقیدۀ عطار مهم ترین مرحله در عرفان، فناء فی الله است. رهرو در طی طریق الی الله با طلب معرفت حق، کیمیای عشق الهی را می یابد و با جذبۀ عنایات أکثر
        تجارب دین بر سه محور استوار می گردد: خدا، جهان و انسان. سیر تحول انسان به سطح متعالی، نوعی رها شدن از خود و حضور در اجتماع است. به عقیدۀ عطار مهم ترین مرحله در عرفان، فناء فی الله است. رهرو در طی طریق الی الله با طلب معرفت حق، کیمیای عشق الهی را می یابد و با جذبۀ عنایات ربّ، سیر کمال را به شوق قُرب حق طی می کند تا در حق الیقین به مرحلۀ فناء فی الله برسد، به شهادت، حد اعلای مقام انسان. پژوهش حاضر با تحلیل محتوا، به تبیین رویکردهای عطار در الهی نامه، برای حصول به مرحلۀ فناء فی الله پرداخته است. حاصل جستجو آن که عارف برای رسیدن به مرحلۀ فنا و قُرب حق نیازمند لوازمی است که بدون آن نیل به این مرحله امکان پذیر نیست، از جمله: ترک تعلقات، صبر بر سختی ها، خاموشی، حضور قلب، بصیرت و عنایت خداوند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        14 - جاودانگی مدرن در رمان نوجوان (مطالعه موردی: رمان‌های «سنجاب‌ماهی عزیز» و «شکارچی کوسۀ کر»)
        فاطمه حدیده مونا  ولی پور
        سیطرۀ علم در عصر مدرن و تلاش برای داشتن نگرشی واقع‌بینانه به همه جنبه‌های زندگی، موجب شده که انسان امروز دیگر نتواند راهکارهای پیشینیان (مانند جاودانگی یزدان‌شناسانه) را برای رویارویی با مرگ اتخاذ کند. نوشتار حاضر با بررسی انواع مختلف جاودانگی پیشامدرن شامل جاودانگی نیا أکثر
        سیطرۀ علم در عصر مدرن و تلاش برای داشتن نگرشی واقع‌بینانه به همه جنبه‌های زندگی، موجب شده که انسان امروز دیگر نتواند راهکارهای پیشینیان (مانند جاودانگی یزدان‌شناسانه) را برای رویارویی با مرگ اتخاذ کند. نوشتار حاضر با بررسی انواع مختلف جاودانگی پیشامدرن شامل جاودانگی نیاکانی، فرهنگی، عرفانی، اسطوره‌ای و یزدان‌شناسانه نشان داده است که مؤلفه‌های مشترک آنها یعنی جمعی بودن، قطعیت و تخیل تقریباً در نقطه مقابل مؤلفه‌های جاودانگی مدرن قرار دارد. حضور مؤلفه‌های جاودانگی مدرن که عبارتند از فردیت، عدم قطعیت، خاطره (در تقابل با تخیل) و مفهوم طبیعت جاودان، در رمان‌های نوجوان دهه نود شمسی بارز است. این پژوهش، ابتدا به مرور مراحل و تکالیف سوگواری پرداخته است و ضمن تدقیق و تعیین مؤلفه‌های جاودانگی پیشامدرن و مدرن، تناظر هر مرحله از سوگواری را با انواع مختلف جاودانگی نشان داده است. سپس با تکیه بر رمان‌های «سنجاب‌ماهی عزیز» و «شکارچی کوسۀ کر»، به بررسی مسئله مرگ و نقش جاودانگی پیشامدرن و مدرن در پیشبرد داستان پرداخته و نشان داده که شخصیت‌ها چگونه به مرحله پذیرش مرگ دیگری می‌رسند و مراحل سوگواری را کامل می‌کنند. گفتنی است که تجزیه و تحلیل نمونه‌ها مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی با رویکردی توصیفی- تفسیری است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که در هر دو رمان، توسل به مؤلفه‌های جاودانگی پیشامدرن، شخصیت‌ها را در مراحل آغازین سوگواری یعنی انکار و جست‌وجو و چانه‌زنی گرفتار می‌کند، در حالی که بلوغ شخصیت‌ها با کامل شدن تکالیف سوگواری و رسیدن به مرحله بهبود و سازمان‌یابی از رهگذر مؤلفه‌های جاودانگی مدرن (با محوریت خاطره در رمان «سنجاب‌ماهی عزیز» و طبیعت جاودان در رمان «شکارچی کوسۀ کر») تحقق می‌یابد. تفاصيل المقالة