• فهرس المقالات the One

      • حرية الوصول المقاله

        1 - قاعدة الواحد از منظر میرزا مهدی آشتیانی
        روح اله آدینه سیده فاطمه  بابایی عادله  فلاح دریاسری
        قاعدة «الواحد لایصدر عنه الا الواحد» یکی از اساسیترین قواعدی است که در فلسفه و بطور خاص در مباحث چگونگی پیدایش جهان به آن استناد ميشود. این قاعده در طول تاریخ فلسفه سبب بروز منازعات بسیاری شده است؛ تعداد زیادی از فیلسوفان برای بیان نظرية جهان‌شناختی خود به این قاعده است أکثر
        قاعدة «الواحد لایصدر عنه الا الواحد» یکی از اساسیترین قواعدی است که در فلسفه و بطور خاص در مباحث چگونگی پیدایش جهان به آن استناد ميشود. این قاعده در طول تاریخ فلسفه سبب بروز منازعات بسیاری شده است؛ تعداد زیادی از فیلسوفان برای بیان نظرية جهان‌شناختی خود به این قاعده استناد کرده اند و گروهی دیگر آن را با قدرت و اختیار مطلق حق‌تعالی کاملاً ناسازگار دانسته‌اند و بهمین دليل به مخالفت شدید با آن پرداخته اند. میرزا مهدی آشتیانی از جمله علمایی است که برغم اینکه فیلسوفی مشهور و دارای آراء بدیع بسیار است، کمتر به آراء وی پرداخته شده است. او توجه بسیاری به قاعدة الواحد داشته و با چندین برهان عقلی و نقلی و استناد به آیات و روایات گوناگون، بدنبال اثبات آن بوده است. پژوهش حاضر که با روش توصیفی ـ تحلیلی و با نظر به مستندات تاریخی گردآوری شده، تلاش میکند نخست منشأ پیدایش قاعدة الواحد را بررسی کرده و سیر تاریخی آن را در میان حکما بیان نماید، سپس به بیان دیدگاه میرزا مهدی آشتیانی در باب قاعدة الواحد پرداخته و براهین عقلی و نقلی مورد استناد وی را تحلیل و بررسی میکند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - واكاوي برهان خلف ابن‌سينا در اثبات قاعدة الواحد
        محمد  حسيني
        اين مقاله بدنبال واكاوي روش ابن‌سينا در اثبات قاعدة الواحد است. وي نخستين فيلسوفيست كه اين قاعده را با برهان منطقي به اثبات رسانده است. استدلال مشهور ابن‌سينا در كتاب اشارات براي اثبات قاعدة الواحد، بر اساس برهان خلف است اما فخر رازي و انديشمندان پس از او، برهان ديگري ر أکثر
        اين مقاله بدنبال واكاوي روش ابن‌سينا در اثبات قاعدة الواحد است. وي نخستين فيلسوفيست كه اين قاعده را با برهان منطقي به اثبات رسانده است. استدلال مشهور ابن‌سينا در كتاب اشارات براي اثبات قاعدة الواحد، بر اساس برهان خلف است اما فخر رازي و انديشمندان پس از او، برهان ديگري را به ابن‌سينا نسبت داده اند كه مبتني بر قاعدة استحالة جمع نقيضان است. برهان اخير، چالش برانگيز بوده و مباحث دامنه داري را بدنبال داشته، علاوه بر اينكه بصراحت نيز در آثار ابن‌سينا مطرح نشده است. به باور نگارنده، ابن‌سينا شبيه برهان ياد شده را در كتاب المباحثات‌ ‌مطرح كرده اما از لحاظ منطقي، آن را مبتني بر برهان خلف قرار داده و تنها در ساختار تحليلي مقدمات برهان خويش، به لزوم و حصول تناقض حاصل از گزارة صادر نخست تمسك كرده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - نقدي بر «نقش روش‌شناختي قاعدة الواحد»
        مهدي  عظيمي
        «نقش روش‌شناختي قاعدة الواحد» عنوان مقاله‌يي است كه نويسندة آن معتقد است «تبيينگري قاعدة الواحد محدود به پاره‌‌يي از مسائل الهيات بالمعني‌الاخص است» و در نتيجه، استناد به آن «در اثبات مسائل منطقي، طبيعي و پاره‌يي از مسائل الهيات بالمعني‌الاعم» ناروا است. من در اين نوشتا أکثر
        «نقش روش‌شناختي قاعدة الواحد» عنوان مقاله‌يي است كه نويسندة آن معتقد است «تبيينگري قاعدة الواحد محدود به پاره‌‌يي از مسائل الهيات بالمعني‌الاخص است» و در نتيجه، استناد به آن «در اثبات مسائل منطقي، طبيعي و پاره‌يي از مسائل الهيات بالمعني‌الاعم» ناروا است. من در اين نوشتار و در پاسخ به مقالة مذكور نشان خواهم داد كه: 1ـ اين نگره را پيشتر ملاصدراي شيرازي درافكنده و حكيم سبزواري آن را برسنجيده و وازده است. آن مقاله اگرچه به ديدگاه ملاصدرا و سنجش و وازَنِش سبزواري اشاره كرده، هيچ پاسخي بدان نداده است؛ 2ـ خاستگاه اين نگره غفلت از قيد وحدت حيثيّت است؛ 3ـ در سراسر مقالة مذكور واحد حقيقي با واحد حق بهم درآميخته‌اند؛ 4ـ در آن مقاله، اصل و عكس قاعده به هم درآميخته و مدعاي ناظر به اصل قاعده دامنگير عكس آن گشته است؛ 5ـ نويسندة مقالة مذكور، «امتناع انتزاع مفهوم واحد از مصاديق كثير» را يكي از نمونه‌هاي كاربرد نارواي قاعدة «الواحد» بشمار آورده است درحاليكه فيلسوفان در اين مسئله از قاعدة «الواحد» بهره نبرده‌اند. بنظر ميرسد خاستگاه اين خطا، عليت‌انگاري رابطة مفهوم و مصداق است كه حتي با فرض آن هم بهتر است گفته شود كه اين مسئله بر عكس قاعده استوار است، نه بر اصل آن؛ حال آنكه ادعاي مقاله ـ بفرض درستي ـ دربرگيرندة اصل قاعده است، نه عكس آن. فراتر از اين، مسئله» يادشده حتي بر عكس قاعده هم استوار نيست. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - تبيين مباني وجودشناختي، جايگاه تكويني و آثار حقيقت محمّديه در حكمت متعاليه
        مهدی گنجور ناصر مؤمنی
        مسئله صدور عقل اول بعنوان نخستين مخلوق بيواسطه حق تعالي، يكي از مسائل مهم حكمت اسلامي است. عقل يا صادر اول در حكمت متعاليه، ذات و روح متعالي نبي اكرم(ص) يا همان «حقيقت محمّديه است كه با شواهد نقلي و قواعد عقلي تأييد ميشود. اين جُستار با روش توصيفي ـ ‌تحليلي، ضمن بيان مع أکثر
        مسئله صدور عقل اول بعنوان نخستين مخلوق بيواسطه حق تعالي، يكي از مسائل مهم حكمت اسلامي است. عقل يا صادر اول در حكمت متعاليه، ذات و روح متعالي نبي اكرم(ص) يا همان «حقيقت محمّديه است كه با شواهد نقلي و قواعد عقلي تأييد ميشود. اين جُستار با روش توصيفي ـ ‌تحليلي، ضمن بيان معنا و مصداق حقيقت محمديه در حكمت و عرفان اسلامي، به تبيين مباني وجودشناختي اين نظريه در حكمت متعاليه ميپردازد. برخي از اين مباني فلسفي كه فهم و تبيين حقيقت محمّدي(ص) مبتني بر آنهاست، عبارتند از: اصالت وجود، قاعده الواحد، قاعده امكان اشرف، بساطت وجود يا قاعده بسيط الحقيقه و اصل انبساط و سريان وجود. سرانجام با تكيه بر آثار ملاصدرا به تبيين جايگاه تكويني حقيقت محمديه در نظام هستي پرداخته‌ايم و برخي از مهمترين آثار و بركات وجودي اين حقيقت متعالي ـ ‌همچون وساطت در فيض و رحمت الهي، حفظ اساس و نظام عالم، هدايت به صراط مستقيم و وصول به سعادت، و وساطت در تقرّب و شفاعت‌ ـ را بيان ميكنيم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - ارزیابی تأثیرات اجتماعی و فرهنگی مددسراهای شهر تهران (مطالعه موردی: مددسرای منطقه 5 تهران)
        سمیه  مومنی هادی  درویشی
        هدف پژوهش حاضر، ارزیابی اجتماعی و فرهنگی مددسرای محله نفت منطقه 5 شهرداری تهران و ارائه راهکارهای اصلاحی و جبرانی برای اجرای هرچه بهتر این پروژه است. برای نیل به هدف ذکرشده از روش توصیفی- تحلیلی با رویکرد تحلیل ذی نفعان استفاده شده است. از یکسو با در نظر گرفتن دامنۀ جغر أکثر
        هدف پژوهش حاضر، ارزیابی اجتماعی و فرهنگی مددسرای محله نفت منطقه 5 شهرداری تهران و ارائه راهکارهای اصلاحی و جبرانی برای اجرای هرچه بهتر این پروژه است. برای نیل به هدف ذکرشده از روش توصیفی- تحلیلی با رویکرد تحلیل ذی نفعان استفاده شده است. از یکسو با در نظر گرفتن دامنۀ جغرافیایی تأثیر محیط پیرامون مددسرا بر کارکرد آن، می-توان از تأثیر منفی همجواری دره فرحزاد به عنوان کانون اصلی آسیب‌های اجتماعی محله نفت با ایجاد فضاهای بی‌دفاع شهری، حضور افراد بی‌خانمان و تشدید زباله‌گردی بر کارکرد و وجهه مددسرا سخن گفت و از سویی دیگر در بُعد دامنه اجتماعی مي‌توان مدعي شد اگر یکی از اهداف اصلی احداث مددسراها را پیشگیری از مرگ ومیر افراد معتاد و بی‌خانمان در معابر عمومی و حفظ مبلمان شهری و زدودن اين افراد از چهرۀ شهر و نه بازپروري در نظر گیریم، یافته‌ها و داده‌های تحقیق حاکی از موفقیت مددسرای منطقه 5 در ایجاد فضای خوابگاهی و رفاهی مناسب مددجویان است. اما در نهایت دو آسیب اصلی در عملکرد مددسراها قابل شناسایی است: 1- تبدیل شدن مددسرا به محل دائمی اقامت مددجویان و رسوبی-شدن آنها 2- ناتمام ماندن چرخه توانمندسازی مراجعان و در نتیجه از دست رفتن ماهیت بازپرورانه مجموعه. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - «گردباد عالم¬ساز»؛ واسازی مفهوم «گردباد/ δίνη» در کیهان‌پیدایی امپدوکلس
        ابراهیم رنجبر مهدی  منفرد
        فلسفۀ امپدوکلس همواره کارزار نیروهای متخاصمی تلقی شده که همیشه در حال جدال با یکدیگرند. تصور سنتی چنین بوده که مانند ثنویت¬گرایی باستان روزگاری کین و ایامی هم مهر در جهان امپدوکلسی پیروز میشود. راست‌کیشها و بازنگران تمام تلاش خود را بکار گرفتند تا یکدیگر را نقض کنند؛ یک أکثر
        فلسفۀ امپدوکلس همواره کارزار نیروهای متخاصمی تلقی شده که همیشه در حال جدال با یکدیگرند. تصور سنتی چنین بوده که مانند ثنویت¬گرایی باستان روزگاری کین و ایامی هم مهر در جهان امپدوکلسی پیروز میشود. راست‌کیشها و بازنگران تمام تلاش خود را بکار گرفتند تا یکدیگر را نقض کنند؛ یکی به جدایی میان دو نیرو و یکی به آمیختگی آنها باور داشت. در این مقاله سعی شده با پرداختن به مفهومی که هر دو سنت تفسیری از آن غافل بوده¬اند یعنی مفهوم δίνη یا گردباد، بطریقی دیگر منطق درونی شعر امپدوکلس را واسازی کنیم. بهمین دلیل علاوه بر کنکاش در منطق ادبی خود شعر، به سراغ پس‌زمینه¬ها و پس¬آیندهای فکر امپدوکلس در قبل و بعد از خودش خواهیم رفت و زمینۀ اسطوره¬یی فکر او را نیز در نظر خواهیم داشت. در این میان، به این نکته میپردازیم که برای درک ماهیت حرکت از نگاه امپدوکلس، باید از سنت فکری ارسطویی خارج شویم. سپس به تبیین ماهیت این نوع از حرکت خواهیم پرداخت و در آخر مشاهده خواهیم کرد که δίνη در اصل نوعی کارکرد است که آمیختگی واحد و کثیر را حفظ میکند و این همان چیزی است که ذهن یونانی به انحاء مختلفی بدنبال آن بوده و آن را حرکت ازلی و ابدی عالم میداند و بقای آن عالم در نظر آنها به چنین حرکتی بسته است. امپدوکلس نیز با طرح مفهوم δίνη همان نکته را برجسته ساخته است. تفاصيل المقالة