• فهرس المقالات دیگری

      • حرية الوصول المقاله

        1 - رویکردی انتقادی به رأی باختین در باب حماسه با محوریت شاهنامة فردوسی
        کاظم  دزفولیان
        نظریه‌پردازان ادبی معاصر، از چشم‌اندازهایي مختلف ژانرهای ادبی را مورد نقد و بررسی قرار داده‌اند. دراین میان، میخائیل باختین نظریه‌پرداز بزرگ روس، جایگاه ویژه‌ای دارد. وی با تأکید بر اصطلاح کلیدی "منطق مکالمه" درمیان انواع ادبی، تنها نوع ادبی رمان و آن هم رمان‌های داستای أکثر
        نظریه‌پردازان ادبی معاصر، از چشم‌اندازهایي مختلف ژانرهای ادبی را مورد نقد و بررسی قرار داده‌اند. دراین میان، میخائیل باختین نظریه‌پرداز بزرگ روس، جایگاه ویژه‌ای دارد. وی با تأکید بر اصطلاح کلیدی "منطق مکالمه" درمیان انواع ادبی، تنها نوع ادبی رمان و آن هم رمان‌های داستایفسکی را واجد ماهیت گفتگویی و چند آوایی می‌شمرد. بر همین اساس، باختین آثار حماسی و تراژدیک را فاقد خصلت مکالمه‌ای می‌داند. در نظر وی، تک آوایی و تک صدایی برچنین آثاری حاکم است و صدای راوی بر فراز صداهای شخصیت‌های داستان شنیده می‌شود. ما در این مقاله برآنیم تا با استناد به آراء و اندیشه‌های باختین، و با محوریت شاهنامة فردوسی این مدعا را مورد نقد و بررسی قرار دهیم و با ذکر پاره‌ای از داستان‌ها و مؤلفه‌های بنیادین شاهنامه، بر منطق گفت و شنودیِ آن، تصریح و تأکید نماییم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - انحلال هویت مداح در هویت ممدوح: مطالعه‌ای بر پایۀ اشعار مدحی فرخی در دستگاه غزنوی
        محمدرضا  تاجیک رضا  زرین‌کمر مرتضی  محسنی احمد  غنی‌پور ملکشاه
        در شعر مدحی، بر اثر آنچه منفعت مداح ایجاب می کند، هویت مداح در برابر هویت ممدوح رنگ می بازد و پسند و ناپسندهای مداح توسط ممدوح تعیین می شود. چنان که «ممدوحان در سایه» دیگر نیز تحت تأثیر خواست و ارادۀ ممدوح اصلی در معرض مدح یا ذم قرار می گیرند. در این نوشتار، رابطۀ مداح أکثر
        در شعر مدحی، بر اثر آنچه منفعت مداح ایجاب می کند، هویت مداح در برابر هویت ممدوح رنگ می بازد و پسند و ناپسندهای مداح توسط ممدوح تعیین می شود. چنان که «ممدوحان در سایه» دیگر نیز تحت تأثیر خواست و ارادۀ ممدوح اصلی در معرض مدح یا ذم قرار می گیرند. در این نوشتار، رابطۀ مداح و ممدوح و انحلال هویت مداح در «من» ممدوح بررسی شده و نمونه ای تاریخی در این زمینه واکاوی شده است. نمونه ای از انحلال هویت مداح در هویت ممدوح را می توان در دوران حضور طولانی فرخی سیستانی در دربار غزنویان دید؛ دورانی که سلطان محمود بر دربار غزنین حکومت می کرد و در سایۀ ارتشی نیرومند، فتوحاتی پرشمار به کارنامۀ سلطنت خود افزود. فرخی در این دوران علاوه بر سلطان، «دیگران»ی را نیز مدح می کرد که روابط ادبی اش با آنان تابعی از ارادۀ سیاسی و خواست سلطان بود. نمونه ای از این نوع رابطه در برخورد فرخی با چرخۀ وزیران دولت غزنوی بررسی شده است. چرخۀ مورد نظر، عزل احمد حسن میمندی از صدارت سلطان، به وزارت رسیدن حسنک و جابه جایی مجدد حسنک با صدارت دوبارۀ احمد حسن است. فرخی در مدح این «ممدوحان در سایه»، از خود اختیار و هویتی ندارد و بر اساس اختیار «ممدوح اصلی» سخن می گوید. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - مواجهه با «دیگری» در هجویات انوری
        رضا  زرین‌کمر مرتضی  محسنی
        مواجهه با «دیگری» از مسائل اساسی انسان در زندگی اجتماعی است. کیفیت این مواجهه، پیوندی مستقیم با کیفیت زندگی دارد. نوع کنش در مواجهه با «دیگری»، انتخاب میان خشونت یا مداراست. این پژوهش با بررسی رویکرد یکی از بزرگترین شاعران تاریخ ادبیات فارسی به این موضوع، در پی مطالعة أکثر
        مواجهه با «دیگری» از مسائل اساسی انسان در زندگی اجتماعی است. کیفیت این مواجهه، پیوندی مستقیم با کیفیت زندگی دارد. نوع کنش در مواجهه با «دیگری»، انتخاب میان خشونت یا مداراست. این پژوهش با بررسی رویکرد یکی از بزرگترین شاعران تاریخ ادبیات فارسی به این موضوع، در پی مطالعة اوصاف مواجهه با «دیگری» در سنت ادبیات هجوی فارسی است. هجویات انوری از مهم-ترین منابع شناخت شخصیت و نگاه او است. در هجویات برخلاف قصیده یا غزل، شاعر آزادی بیان بیشتری دارد و می توان از خلال مطالعة این گونة ادبی، با هویت و جهان شاعر بیشتر آشنا شد. در این پژوهش با مطالعه و بررسی هجویات انوری، کوشش شده است تا نحوة مواجهة او با «دیگری» بررسی شود. در این بررسی با مطالعة مؤلفه های این مواجهه، نسبت شاعر با مدارا یا خشونت آشکار می شود. این پژوهش نشان می‌دهد که هجویات انوری، مواجهة خشن با «دیگری» است و این شیوه فاصله ای بعید با مدارا و پذیرش «دیگری» دارد. خشونت زبانی به عادی سازی خشونت در مناسبات اجتماعی در مواجهه با «دیگری» می انجامد و فضا را برای انواع خشن تر حذف و طرد فراهم می کند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - ایده‌ای غیر توتالیتر از «جمعی‌بودگی» انسان
        مهدی  نصر
        در جهان فردانگارانۀ امروز، آنچه از همه بیشتر مورد غفلت واقع شده، «جمعی‌بودگی» انسان است. این مقاله قصد دارد با تفسیر برخی از مفاهیم اندیشۀ هایدگر مثل «با هم بودن»، «جماعت» و «برون خویشی»، این نکته را نشان دهد که «جمعی بودگی» یکی از ساختارهای اصلی انسان به مثابه دازاین ا أکثر
        در جهان فردانگارانۀ امروز، آنچه از همه بیشتر مورد غفلت واقع شده، «جمعی‌بودگی» انسان است. این مقاله قصد دارد با تفسیر برخی از مفاهیم اندیشۀ هایدگر مثل «با هم بودن»، «جماعت» و «برون خویشی»، این نکته را نشان دهد که «جمعی بودگی» یکی از ساختارهای اصلی انسان به مثابه دازاین است. در اینجا با اعتراف به اینکه هر یک از ما دارای وجودی تکین و منحصر به فرد هستیم، این نکته را نشان می دهیم که «زبان» مفهومی است که کلیت انسان را تعیین می کند. فرایند سیال عمل «جمعی بودگی»، نام گذاری است. نام نهادن زبان بر چیزها، کنشی است که چیزها را در «جهان» گرد هم می آورد. قرینۀ همین عمل هم در سیاست به مثابۀ «جمعی بودگی» رخ می دهد؛ در سیاست نیز انسان ها در کنار همدیگر قرار می گیرند. اما مفهوم امر سیاسی در غرب، تکینگی ها و دیگری را سرکوب کرده و ساختارهای سوبژکتیویستی را بر انسان تحمیل می کند. بنابراین از اندیشیدن دربارۀ جمعی بودگی ناتوان است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - مبانی و کاربست «دیگری» برای نظم سیاسی- اجتماعی از منظر «ریچارد رورتی»
        خلیل اله سردارنیا حسین محسنی
        تساهل و پذیرش دیگری، لازمۀ حیات و پویایی نظم سیاسی- اجتماعی مدرن است. «ریچارد رورتی» از مهم ترین اندیشمندان و فیلسوفان پست‌مدرن است که توجه خاصی به مفهوم دیگری از منظر فکری- اندیشه‌ای و نیز پرگماتیستی ناظر بر سودمندی اجتماعی داشته است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی مبان أکثر
        تساهل و پذیرش دیگری، لازمۀ حیات و پویایی نظم سیاسی- اجتماعی مدرن است. «ریچارد رورتی» از مهم ترین اندیشمندان و فیلسوفان پست‌مدرن است که توجه خاصی به مفهوم دیگری از منظر فکری- اندیشه‌ای و نیز پرگماتیستی ناظر بر سودمندی اجتماعی داشته است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی مبانی فکری و اندیشه‌ای مفهوم دیگری و کاربست یا سودمندی‌های عملی آن در در قلمرو سیاست و اجتماع است. در این پژوهش، پرسش اصلی آن است که اساساً چه ارتباط یا نسبتی بین مفهوم دیگری و نظم یا سامان اجتماعی و سیاسی در اندیشۀ رورتی هست؟ یافتۀ کلی این پژوهش آن است که رورتی با نقد روایت‌های کلان و نفی حقیقت عام و کلی انتزاعی، قائل به نظامی تکثرگراست که حضور دیگری هم لازمه و هم سودمند برای پویایی نظم سیاسی و اجتماعی مدرن است که در حال حاضر در لیبرال دموکراسی‌های کنونی، تاحدی تحقق یافته است، اما دارای کاستی‌های جدی نیز هستند. بر همین اساس وی با نقد اندیشه‌های مدرنیته و کلان روایت‌های این گفتمان و رد اصل کوژیتوی دکارتی تحت تأثیر امانوئل لویناس، توجه به ضرورت دیگری و روامداری و مسئولیت‌پذیری در قبال آن را مهم تر از توجه به مفهوم خود می‌پندارد. در نظام اندیشۀ ریچارد رورتی، مفهوم دیگری از زمینه‌های فلسفی خود فراتر رفته، در حوزۀ اخلاق به همبستگی و همدردی و در حوزۀ سیاست به دموکراسی نوپراگماتیسم گسترش می‌یابد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - رابطۀ سوژۀ لکانی و شکل‌گیری نظریه‌های شکستِ جنبش مشروطه
        محمد باقری علی  مختاری حمداله اکوانی صادق  حقیقت
        در طول تاریخ، نهضت ها و جنبش های متعددی در جوامع گوناگون شکل گرفته است و تقریباً پس از وقوع تمامی آنها، اندیشمندانی ظهور کرده اند که به شکست آن جنبش و یا نهضت حکم داده و آن را تئوریزه کرده اند. مسئلۀ پژوهش پیشِ رو حول این موضوع شکل گرفته است که چرا علی رغم تأثیرگذاری ج أکثر
        در طول تاریخ، نهضت ها و جنبش های متعددی در جوامع گوناگون شکل گرفته است و تقریباً پس از وقوع تمامی آنها، اندیشمندانی ظهور کرده اند که به شکست آن جنبش و یا نهضت حکم داده و آن را تئوریزه کرده اند. مسئلۀ پژوهش پیشِ رو حول این موضوع شکل گرفته است که چرا علی رغم تأثیرگذاری جنبش ها و نهضت ها، سوژه به شکست و ناکامی آنها مجاب می شود؟ برای یافتن پاسخ، از نظریه های روان شناسیِ اجتماعی- سیاسیِ ژاک لکان که دارای زمینه‌ای پساساختارگرایانه است، به عنوان روش بهره برداری شده است. همچنین جنبش مشروطه به عنوان نمونه، جهت کاربست نظریه های لکان به عنوان روش انتخاب شده است. پاسخ احتمالی به پرسش یادشده بر اساس نظریه های لکان بازمی‌گردد به اهمیتِ وجود میل و فانتزیِ سوژه در پویایی و حرکت انسان. یافته های پژوهش نشان از آن دارد که باور سوژه به شکست، امری محتوم و ضروری است. اما این باور، به امر واقع مرتبط نیست، بلکه ریشه در شکاف همیشگی و هستی شناختیِ میان سوژه و دیگری دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - مواجهه با دیگری: موفه یا هابرماس
        گیتی پورزکی
        از اواخر قرن نوزدهم، هویت خودبنیاد و سوژۀ استعلایی دکارتی با انتقادهای جدی از سوی متفکران مواجه شد و ضرورت وجود دیگری در شکل گیری هویت و مدلول یابی «خود» مورد توجه و تأکید متفکران قرار گرفت. شانتال موفه با رویکرد پسامارکسیستی و یورگن هابرماس با رویکردی دموکراتیک و با وج أکثر
        از اواخر قرن نوزدهم، هویت خودبنیاد و سوژۀ استعلایی دکارتی با انتقادهای جدی از سوی متفکران مواجه شد و ضرورت وجود دیگری در شکل گیری هویت و مدلول یابی «خود» مورد توجه و تأکید متفکران قرار گرفت. شانتال موفه با رویکرد پسامارکسیستی و یورگن هابرماس با رویکردی دموکراتیک و با وجود تفاوت های جدی با یکدیگر، از مهم ترین و تأثیرگذارترین منابع اندیشه ورزی در حیطۀ هویت و تشخص هستند. این مقاله می کوشد تا اندیشه های این دو متفکر را از منظر مواجهه با دیگری مورد خوانش قرار داده، با ذکر نقاط ضعف، قوت و پیامدهای اندیشه های آنها نشان دهد که کدام یک از آنها بر مبنای استدلال های عقلانی موجه تر و عقلانی تر است. فرضیۀ اصلی مقاله آن است که دیگرفهمی متأملانه هابرماسی به لحاظ منطق درونی و توان پاسخگویی به نقدهای بیرونی نسبت به اصل تضاد و عقلانیت گفتمانی مورد نظر موفه، موجه تر و عقلانی تر است. روش پژوهش، تحلیلی و از سنخ تحلیل فلسفی است. از این رو معیار موجه تر و عقلانی تر بودن بر مبنای عدم تناقض درونی داده ها، مغالطه آمیز نبودن آنها و سازگاری با داده های واقعی است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        8 - روان‌کاوی سیاسی و گفتمان: گزاره‌های تروماتیک و سوژه‌های هیستریک درگفتمان نواصلاح‌طلبی (1392-1398)
        مه سیما سهرابی محمدرضا  تاجیک منصور میراحمدی
        روان کاوی سیاسی متمرکز بر فرایندهای فعال‌ساز بُعد ناخودآگاه و نحوۀ تأثیرگذاری آن بر کنش/واکنش سوژه هاست. در این راستا، هر گفتمانی ذیل مکتب لکانی در حوزۀ «نظم نمادین» به «دیگری بزرگ» یک جامعه تعبیر می‌شود که در صورت وجود تناقض، سرکوب معنایی و کلاً واگراییِ انضمامی با فضا أکثر
        روان کاوی سیاسی متمرکز بر فرایندهای فعال‌ساز بُعد ناخودآگاه و نحوۀ تأثیرگذاری آن بر کنش/واکنش سوژه هاست. در این راستا، هر گفتمانی ذیل مکتب لکانی در حوزۀ «نظم نمادین» به «دیگری بزرگ» یک جامعه تعبیر می‌شود که در صورت وجود تناقض، سرکوب معنایی و کلاً واگراییِ انضمامی با فضای استعاری وعده داده شده‌اش در گزاره‌های هم-وجودِ مفصل بندی شده در منظومۀ معنایی اش، منجر به شکل‌گیری سوژه‌های هیستریک سیاسی می‌شود. این مسئله ریشه در «گزاره‌های تروماتیک» گفتمان و فعال‌سازی وجه «سمپتوماتیک» آن دارد که در جوامع پلورالیستی از منظر پدافند غیرعامل و فعال شدن انرژی جنبشی جامعه و کانالیزه شدن آن توسط دیگر پادگفتمان‌ها، به عنوان رخنۀ نفوذی بسیار مهمی محسوب می‌شود. این نوشتار با عطف به اهمیت موضوع حاضر، به شناسایی گزاره‌های تروماتیک در گفتمان نواصلاح طلبی در یک بازۀ زمانی شش ساله (1392-1398)، به منظور واکاوی چرایی تولد سوژه‌های هیستریک، بر مبنای چارچوب نظری روان کاوی سیاسی مکتب لکانی و روش‌شناسی گفتمانی لاکلائو و موفه در راستای آسیب‌شناسی انتقادی از وضعیت موجود پرداخته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        9 - «به‌رسمیت‌شناسی» در غیاب «دیگریِ غیرغربی» (مواجهه¬ای نقادانه با تئوری به‌رسمیت‌شناسی «اکسل هونت»)
        آزاده شعبانی عباس  منوچهری حسین  مصباحیان احسان شريعتي
        هدف این مقاله، یافتن پاسخی برای این پرسش است که جایگاه «دیگری غیرغربی» در تئوری به رسمیت شناسی «اکسل هونت» چیست و عدم شمول و دربرگیرندگی در تئوری به رسمیت شناسی هونت، چه وجوه و مختصاتی دارد. از این رو بخش نخست این مقاله به توضیح مقومات تئوری به‌رسمیت‌شناسی اکسل هونت اخت أکثر
        هدف این مقاله، یافتن پاسخی برای این پرسش است که جایگاه «دیگری غیرغربی» در تئوری به رسمیت شناسی «اکسل هونت» چیست و عدم شمول و دربرگیرندگی در تئوری به رسمیت شناسی هونت، چه وجوه و مختصاتی دارد. از این رو بخش نخست این مقاله به توضیح مقومات تئوری به‌رسمیت‌شناسی اکسل هونت اختصاص می‌یابد. قسمت دوم مقاله به طرح نقدهایی اختصاص داده شده که به کلیت نظریۀ هونت وارد آمده است. تمرکز این قسمت بر مواردی همچون طبقۀ استثمارشده و جنسیت تحقیرشده و نیز تردید در توانش رهایی بخش نظریۀارج شناسی و انتزاع آن از ساختارهای سلطه و قدرت است. اما در قسمت سوم که موضوع اصلی مقاله است، به رسمیت شناسی در پیوند با دیگریِ غیرغربی بررسی می شود. در نهایت می‌کوشیم تا مخمصه دیگریِ غیر غربی را تبیین کنیم که اساساً دیده نمی‌شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        10 - بررسي تبارشناسانۀ مفهوم اليناسيون (ازخودبيگانگي) در داستان «گاو» اثر غلامحسين ساعدي
        رقیه  هاشمی غلامرضا پیروز مهدی خبازی کناری حسین حسن‌پور
        پدیدۀ بیگانگی با توجه به تقابل سنت و تجدد، به‌ویژه در عصر پهلوی، با جریان شبه‎مدرنیته و جریان های سیاسی و فكري آن روزگار از وجود ارتباط معناداری حکایت می‌کند؛ چنان که کودتای 28 مرداد 1332 مهم ترین و تأثیرگذارترین رخداد سیاسی بود که یأس، ناکامی و ازخودبیگانگی قشر متوسط و أکثر
        پدیدۀ بیگانگی با توجه به تقابل سنت و تجدد، به‌ویژه در عصر پهلوی، با جریان شبه‎مدرنیته و جریان های سیاسی و فكري آن روزگار از وجود ارتباط معناداری حکایت می‌کند؛ چنان که کودتای 28 مرداد 1332 مهم ترین و تأثیرگذارترین رخداد سیاسی بود که یأس، ناکامی و ازخودبیگانگی قشر متوسط و روشنفکر جامعه را رقم زد. بنابراين پرداختن به آثار غلامحسین ساعدی به عنوان روشنفكري که سطوح و وجوهی از این پدیده را نمایندگی می کند، ضرور به نظر مي‌رسد؛ زيرا ادبیات او محصول فضایی است که به ساحت شبه‌مدرنیته در ایران تعلق دارد. مقالۀ پيش رو بر آن است داستان «گاو» ساعدی (از مجموعه عزاداران بيل) را که داستانی استعاری و سمبولیک است، بر اساس مفهوم ازخودبيگانگي تبيين و تحليل كند و ماجرای ازخودبیگانگی انسان ایرانی را در مواجهه با پذيرش واقعیت و نقش وارون‌تابی ایدئولوژی در ايجاد اين پديده نشان دهد. این پژوهش پس از تبیین پديدۀ اليناسيون بر اساس تبارشناسي اين مفهوم، به مدد استعاره‌هایی چون «قدرت و ايدئولوژي»، «هویت» و «دیگری»، با توجه به ساختار نظريۀ بيگانگي هگل (يگانگي/ بيگانگي/ رهايي از بيگانگي) داستان «گاو» را بررسی می کند. طي تحليل داستان اين نتيجه حاصل شد كه در ژرف‎ساخت اثر یک نظرگاه فلسفی-روان‎شناختی- جامعه‎شناختی پنهان است که در ساختار، فضا و شخصیت داستان قابل رؤيت است. خلق شخصیت‌های مسئله‌داري همچون شخصيت مشدي حسن نمایانگر جست‌وجوی نویسنده برای نشان دادن جهان نمادینی است که با نظريه گره خورده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        11 - واکاوی سوبژکتیویه دیگری در اندیشه لاکان و لویناس با تمرکز بر سوژه‌اخلاقی
        علی ستاری بتول شاهی مریم اصفهانی
        پژوهش حاضر با هدف بررسی مفهوم سوبژکتیویته «دیگری» از دیدگاه لاکان و لویناس، با تأکید بر سوژه‌اخلاقی و دلالت‌های تربیتی مترصد از آن انجام شده است. جهت دست‌یابی به هدف مذکور از روش تحلیلی– مقایسه‌ای بهره گرفته شد. نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که در باور لاکان، تمایل ذاتی أکثر
        پژوهش حاضر با هدف بررسی مفهوم سوبژکتیویته «دیگری» از دیدگاه لاکان و لویناس، با تأکید بر سوژه‌اخلاقی و دلالت‌های تربیتی مترصد از آن انجام شده است. جهت دست‌یابی به هدف مذکور از روش تحلیلی– مقایسه‌ای بهره گرفته شد. نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که در باور لاکان، تمایل ذاتی به بازآفرینی صورت‌های گفتمانی در ساختارهای زبانی، زمینه‌ساز پذیرش «دیگری» است. او ضمن نقد همان‌انگاری اخلاقِ سنتی که بر خیر‌مطلق و دیگریِ بزرگ تأکید دارد، از سمپتوم دیگری‌های تقلیل‌یافته در نظام اخلاقی حمایت نموده و از برتری اخلاق دیگر محور یاد می‌کند. لویناس نیز تقلیل غیریت بر امر «همان» را محکوم نموده و در تقدم اخلاق بر فلسفه، از اخلاقی یاد می‌کند که دیگر محور و مسئولیت‌پذیر است. دلالت تربیتی از سوبژکتیویته دیگری لاکان و لویناس در نظام‌تربیتی، در برنامه‌درسی، روش تدریس و رابطۀ معلم و دانش‌آموزان قابل دریافت است. نظام‌تربیتی مطلوب از دیدگاه لاکان با تکیه بر دو مفهوم منِ ایده‌آل و منِ فراتر، برآمده از سوژه‌ای اجتماعی و اخلاقی است که در آن، سوبژکتیویته اخلاقی نیازمند تعامل و کنش اجتماعی میان معلم و دانش‌آموزان است و برنامه‌درسی می‌تواند عرصۀ چنین تعامل و کنش اجتماعی باشد. نظام‌تربیتی مطلوب از دیدگاه لویناس در بستر رابطۀ چهره به چهره دانش‌آموز و معلم حاصل می‌شود و با تمرکز بر غیریت دانش‌آموز نیازمند برنامه‌درسی با محور توجه به حاشیه رانده‌شده‌هاست. ترکیبی از رویکرد لاکان و لویناس در برجسته‌سازی رابطه «من» و «دیگری» به تولید «سوبژکتیویته اخلاقی» می‌انجامد. تفاصيل المقالة