این پژوهش بر اساس هدف، یک پژوهش کاربردی-توسعه ای است، زیرا درصدد یافتن الگویی مناسب برای فناوری های نوین هوشمند ارتباطی در توسعه مدیریت شهری است. از سوی دیگر بر اساس روش و بازه زمانی گردآوری داده ها یک پژوهش توصیفی (غیرآزمایشی) است که با روش پیمایشی-مقطعی انجام شده است. أکثر
این پژوهش بر اساس هدف، یک پژوهش کاربردی-توسعه ای است، زیرا درصدد یافتن الگویی مناسب برای فناوری های نوین هوشمند ارتباطی در توسعه مدیریت شهری است. از سوی دیگر بر اساس روش و بازه زمانی گردآوری داده ها یک پژوهش توصیفی (غیرآزمایشی) است که با روش پیمایشی-مقطعی انجام شده است. همچنین این مطالعه از منظر ماهیت داده ها، مبتنی بر رویکرد کیفی انجام شده است. در بخش نخست براساس مطالعات کتابخانه ای و سپس مصاحبه های تخصصی به شناسایی شاخص های فناوری های نوین هوشمند ارتباطی در توسعه مدیریت شهری مبادرت شده است. پس از مرحله تحلیل کیفی به توزیع پرسشنامه و گردآوری داده ها از خبرگان حوزه رسانه و مدیریت شهری پرداخته شده است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 17 نفر از خبرگان حوزه مورد مطالعه و فعالان رسانه و مدیریت شهری کشور می باشند. نتایج کیفی حاصل از این پژوهش نشان داد که الگوی مطلوب فناوری های نوین هوشمند ارتباطی شامل مقوله های شرایط علی (دنیای دیجیتال، تکنولوژی جهان مجازی)، شرایط زمینه-ای (مدیریت شهری)، پدیده محوری (فناوری های نوین)، شرایط مداخله گر (دولت ها و شهروندان)، راهبردها و اقدامات (هوشمندسازی شهر)، پیامدها (حمل و نقل و محیط زیست هوشمند، حکومت و اقتصاد هوشمند، مردم و زندگی هوشمند، شهر هوشمند) می باشد.
شایان ذکر می باشد که در تحلیل گراندد تئوری از نرم افزار MAXQDA استفاده شده است.
تفاصيل المقالة
این مقاله بر مبنای مدل بوراس و لاندوال، به مطالعۀ اقدامات و مداخلات دولتی برای نوسازی صنعتی در ایران، بر پایۀ ایجاد صنایع نظامی در آغاز قرن نوزدهم میلادی می پردازد.
در این مورد مؤلفه های: وضعیت نیاز؛ مزیتهای نسبی؛ انتشار فناورانه و سیاست مأموریتگرای دولتی یا ﻧﻮﺁﻭﺭ أکثر
این مقاله بر مبنای مدل بوراس و لاندوال، به مطالعۀ اقدامات و مداخلات دولتی برای نوسازی صنعتی در ایران، بر پایۀ ایجاد صنایع نظامی در آغاز قرن نوزدهم میلادی می پردازد.
در این مورد مؤلفه های: وضعیت نیاز؛ مزیتهای نسبی؛ انتشار فناورانه و سیاست مأموریتگرای دولتی یا ﻧﻮﺁﻭﺭﻱ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻭ ﻓﻨﻲ، انتشار فناوری ﻭ ﺗﺮﻛﻴﺐ مداخلهها و اقدامات ﺩﻭﻟﺘﻲ ﻭ ﻏﻴﺮﺩﻭﻟﺘﻲ و ابزار سیاستی، در خصوص سیاست فناوری صنعت توپ، تفنگ در قرن شانزدهم انگلستان و صنعت کَره در قرن نوزدهم دانمارک، با اقدامات و مداخلات دولتی برای نوسازی و رشد صنعتی در ایران، در قرن نوزدهم مقایسه و در قالب نظریههای نظام نوآوری بررسی شده است.
هدف این پژوهش کشف ابعاد تازه تری از دلایل ناکامی اولین برنامه نوسازی صنعتی ایران در قرن نوزدهم است. همچنین تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شودکه چرا علیرغم اقدامات و مداخلات دولتی و با وجود سطحی از عوامل نظام نوآوری، برنامۀ نوسازی صنعتی ایران به موفقیت نیانجامید؟
این مقاله از نظر هدف توسعهای و از نظر روش نهادی، تطبیقی تاریخی است و دادههای آن با روش کتابخانهای گردآوری و به نوعی تحلیل محتوای کیفی شده است.
نتایج پژوهش نشان میدهد که با ملاحظۀ تجارب مشابه در انگلستان و دانمارک، عدم تکامل نهادی و شکل نگرفتن رابطۀ تعاملی نظاممند میان سطحی از عناصر نوآوری، موجب شد نظام نوآوری در کشور شکل نگرفته و برنامه نوسازی صنعتی و سیاست فناوری ایران در قرن نوزدهم میلادی، به موفقیت نیانجامد.
تفاصيل المقالة
رایمگ
يقوم نظام رایمگ بتنفيذ جميع عمليات الاستلام والتقييم والحكم والتحرير وتخطيط الصفحة والنشر الإلكتروني للمجلات العلمية.