پژوهش زبان و ادبیات فارسی
,
العدد0,السنة
9
,
پاییز
1390
برخي موقعيتهاي اجتماعي- سياسي موجب ميشود كه نويسندگان گاه از شيوهاي غيرمستقيم براي بيان انديشههاي خود استفاده كنند و سخن خود را از زبان شخصيتي ديگر، در زمان و مكاني ديگر مطرح سازند. از جمله اين نويسندگان جلال آلاحمد است كه هنگام چاپ دوم مجموعه داستان «زن زيادي» مط أکثر
برخي موقعيتهاي اجتماعي- سياسي موجب ميشود كه نويسندگان گاه از شيوهاي غيرمستقيم براي بيان انديشههاي خود استفاده كنند و سخن خود را از زبان شخصيتي ديگر، در زمان و مكاني ديگر مطرح سازند. از جمله اين نويسندگان جلال آلاحمد است كه هنگام چاپ دوم مجموعه داستان «زن زيادي» مطلبي را در آغاز كتاب و به عنوان مقدمه گنجانيده كه نام «رسالة پولوس رسول به كاتبان» بر آن نهاده شده است. اين رسالة برساختة جلال در واقع اعتراض نامهاي بود از جانب او به پرويز ناتل خانلري كه از جماعت روشنفكران مخالف رژيم پهلوي جدا شده و به جمع درباريان پيوسته بود.
ضرورت بیان این مسئله آنگاه آشکارتر میشود که بدانیم اين ترفند و شگرد ادبي جلال، به عنوان متنی واقعی از انجیل، به باور بسياري از اهل فرهنگ درآمده، در نوشتههای برخی محققان بدان استناد شده و موجب خطاهاي بسياري گشته است. هدف اصلی اين مقاله، بيان زمينهها و پيامدهاي اين اقدام جلال و ارائه دلايل ساختگی بودن اين رساله بوده است تا از اشتباهات احتمالی نسل جوانتر در این خصوص پیشگیری شود. این ادله به شیوه مطالعات درون متنی و برون متنی (با استناد به مفاد متن نامه و نیز اظهار نظر شفاهی معاصران جلال) انجام پذیرفته است.
تفاصيل المقالة
پژوهش زبان و ادبیات فارسی
,
العدد0,السنة
16
,
زمستان
1397
آیا حضور و نقش انسان در عرفان اسلامی، چونان پوستهای بی ارزش است و اعتقاد به وجودِ مطلق، دیگر جایی برای تصوّر حضور انسان باقی نمیگذارد؟ آیا میتوان همچون برخی عارفان، مقام انسانیّت را چنان رفیع دانست که گویی همۀ وجود، انسان است و باقی تصویر و تصوراتی است که در آینۀ ق أکثر
آیا حضور و نقش انسان در عرفان اسلامی، چونان پوستهای بی ارزش است و اعتقاد به وجودِ مطلق، دیگر جایی برای تصوّر حضور انسان باقی نمیگذارد؟ آیا میتوان همچون برخی عارفان، مقام انسانیّت را چنان رفیع دانست که گویی همۀ وجود، انسان است و باقی تصویر و تصوراتی است که در آینۀ قلب و ذهنِ انسان نقش میبندد؟ پژوهشگر کنجکاو میتواند در گفتار و نوشته های عارفان، نشانه هایی از اندیشۀ هیچ انگاری انسان (آنتی هیومنیسم) و نیز انسانگرایی (اومانیسم) را بازجوید. بیان این نکته که انسان در نظام هستی چه جایگاهی دارد و درجهان بینی عرفانی از چه موقعیتی برخوردار است، مقصود اصلی این مقاله بوده است. از این رو با عنایت به آثارِ دو عارف صاحب نظر در این باره، یعنی ابنعربی و امام خمینی سعی در تبیین این جایگاه شده است. مبنای این تبیین، مبحث پرهیز از هدم بنای انسانیت در فصّ یونسیۀ فصوص الحکم و شرحی است که امام خمینی در این باره در آثار عرفانی خود ارائه داده است. از جمع گفتههای ابنعربی و شارحانش برمیآید که: همه موجودات از آن جهت که مظهر و تجلی معشوق و محبوب ازلی هستند، دارای تقدسند. پس زمانی که به همنوعان خود، یعنی انسانها نگاه میکنیم، یا حتی به جهان گیاهان و حیوانات مینگریم، همه آنها را از آن جهت که با آفریننده در ارتباطند میبینیم و نه به عنوان وجودی مستقل از مقام الوهیت. این دیدگاه، وجدان انسان را بیدار میکند و موجب میشود که عشق و محبّتی را نسبت به همۀ هستی در خود بپروراند.
تفاصيل المقالة
رایمگ
يقوم نظام رایمگ بتنفيذ جميع عمليات الاستلام والتقييم والحكم والتحرير وتخطيط الصفحة والنشر الإلكتروني للمجلات العلمية.