روان درمانگری در پرتو باز انگاری به روش مثنوی معنوی
محمدرضا موحدی
1
(
دانشيار گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه قم
)
عزیز الله مولوی وردنجانی
2
(
استادیار گروه فقه و حقوق، دانشگاه شهرکرد
)
الکلمات المفتاحية: جلال الدین مولوی, مثنوی, اخلاق کاربردی, روان درمانگری, بازانگاری.,
ملخص المقالة :
در این پژوهش، با نگاهی تحلیلی-روانشناختی، به بخش هایی از آثار اخلاقی- عرفانیِ مولانا به مثابه یک رواندرمانگر نگریسته می شود که بهجای پنددهی صرف، روشی شناختدرمانگرانه و مبتنی بر بازانگاری مفاهیم اتخاذ کرده است. وی در مثنوی معنوی با جایگزین کردن انگارههای سازنده، نشاطآور و معنابخش بهجای تلقیهای ناسازگار و منفی، میکوشد به اصلاح شناخت، هیجان و رفتار انسان در مواجهه با چالشهای زندگی کمک کند. این نگرش، که از آموزههای اخلاقی-عرفانی و الاهیات کاربردی ریشه میگیرد، با مفاهیمی چون طبیعیانگاری رنج و غم، اکسیرانگاری عشق، درمانانگاری ذکر و اشک، کلیدانگاری صبر، گنجانگاری رنج، درونیانگاری منشأ خوشی و تمایز ذهنیت از واقعیت، تلاشی است برای معنا دادن به رنجها، بازیابی آرامش درونی و تقویت تابآوری روانی. از نگاه مولانا، بسیاری از اختلالهای روانی ناشی از انگارههای نادرست درباره خود، جهان و دیگراناند، و درمان آنها نیازمند اصلاح بنیانهای فکری و بازنگری در برداشتهای شناختی است. بدینسان، مثنوی را میتوان متنی دانست که فراتر از اثر عرفانی، کارکردی رواندرمانگرانه دارد و قابلیت استفاده در درمانهای معنوی و شناختی را داراست.
