-
دسترسی آزاد مقاله
1 - مقایسه ساختار حکایت «نظر کردن پیغامبر اسیران را» در مثنوی و فیه ما فیه
لیلی صدر هاشمیمطالعات نشان میدهد، در مثنوی معنوی و فیه ما فیه، 12 حکایت مشترک وجود دارد. از آنجا که تحلیل همۀ حکایتهای مشترک در مقالهای واحد امکانپذیر نیست، به نظر میرسد اولین حکایت فیه ما فیه یعنی «نظر کردن پیغامبر اسیران را» که در دفتر سوم مثنوی نیز نظير آن دیده میشود، از بسی چکیده کاملمطالعات نشان میدهد، در مثنوی معنوی و فیه ما فیه، 12 حکایت مشترک وجود دارد. از آنجا که تحلیل همۀ حکایتهای مشترک در مقالهای واحد امکانپذیر نیست، به نظر میرسد اولین حکایت فیه ما فیه یعنی «نظر کردن پیغامبر اسیران را» که در دفتر سوم مثنوی نیز نظير آن دیده میشود، از بسیاری جهات مانند زمینۀ متن، در هم آمیختن زمینههای تاریخی، کنشها، خلاقیت مولوی و... بیشتر در خور تأمل باشد. مولوی با در آمیختن دو زمینۀ متفاوت جنگ بدر و خندق، دو حکایتی را پدید آورده که در نقشهای آغازین، انواع فرایندهای رفتاری، ذهنی و کلامی مشترکاند؛ امّا در فیه ما فیه با افزودن یک اپیزود، گفتوگوی شخصیتها و در نتیجه برخی نقشها را گسترش داده، و حکایتی متفاوت ساخته است. پژوهش حاضر ضمن بررسی زمینۀ تاریخی حکایت مذکور، به تفصیل، به مقایسۀ کنشها و نقشها و دگرگونی آنها، تحلیل کنشها بر اساس انواع فرایندهای فعلی، بررسی شخصیتها بر اساس دیدگاه گریماس، بررسی جزئیات و ویژگیهای حکایت، صفات و ویژگی شخصیتها، صحنهپردازی و گفتوگوها در فیه ما فیه و مثنوی پرداخته و میزان خلاقیت مولوی یا تصرفات وی را با توجه به ساختار متن نشان داده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - رنج تنهایی در مثنوی معنوی
بخشعلی قنبریمولوی (604-672 ق) عارف و شاعر بینظیر ادبیات عرفانی فارسی که معرفت، تجربه و آفرینندگی را یک جا جمع کرده است و در عصر خود و پس از مرگش جدی گرفته شده آثاری به یادگار گذاشت که گرد کهنگی به خود ندیدهاند و همچنان محل رجوع و بحث و تأملاند. این دفتر حیات بخش مشحون از تعالیم چکیده کاملمولوی (604-672 ق) عارف و شاعر بینظیر ادبیات عرفانی فارسی که معرفت، تجربه و آفرینندگی را یک جا جمع کرده است و در عصر خود و پس از مرگش جدی گرفته شده آثاری به یادگار گذاشت که گرد کهنگی به خود ندیدهاند و همچنان محل رجوع و بحث و تأملاند. این دفتر حیات بخش مشحون از تعالیم و نظریات است. مولوی عارف و شاعر انسان است از این رو درد و رنج بشری را خوب میفهمد و البته راه حلهای مفید و رهایی بخشی ارائه میکند. تنهایی که از بحرانهای انسان معاصر است در مثنوی او بازتاب قابل توجهی یافته است. این که آدمی تصور کند که در دنیا نه کسی در اندیشة اوست، نه در دلی جایی دارد و نه کسی میخواهد به او کمکی کند و یا از مشکلاتش بکاهد در یک کلام تنهایی را فراهم میآورد. اما مولوی ذاتاً انسان را تنها نمیداند در عین این که بر نیاز ذاتی انسان به همراه (درونی ـ بیرونی) صحه میگذارد. از این جهت درصدد بر میآید تا رنج تنهایی را مورد توجه قرار دهد و برای درمان آن نسخهای بپیچد. نويسنده در این مقاله کوشیده است تنهایی در مثنوی را با عنایت به مفاهیمی چون معنا، مبانی، علل، انواع و راههای رهایی بکاود و طبقهبندی و تحلیل كند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - مولوی و میل به «جاودانگی» در مثنوی معنوی
منصور پیرانیمرگ و نیستی که به گونهای با مذهب و اندیشههای مذهبی پیوند دارد از مفاهیمی است که همواره انسان را در جوش و هیجان نگه داشته است. انسان از آغاز آفرينش همواره رؤياها و انديشههاي بزرگي را در درون خود پرورده، همين آرزوها و رؤياها سبب رشد و تعالي او گشته است، و آنجا كه رؤيا چکیده کاملمرگ و نیستی که به گونهای با مذهب و اندیشههای مذهبی پیوند دارد از مفاهیمی است که همواره انسان را در جوش و هیجان نگه داشته است. انسان از آغاز آفرينش همواره رؤياها و انديشههاي بزرگي را در درون خود پرورده، همين آرزوها و رؤياها سبب رشد و تعالي او گشته است، و آنجا كه رؤياها و آرزوهايش عملي نشده است، با پرداختن افسانهها و ساختن شخصيتهاي اسطورهاي، رؤياهاي خود را تحقق بخشيده است. يكي از اين رؤياهاي شگفت انسان ميل به «جاودانگي» يا آرزوي «بي مرگي» است كه هم در اساطير قومي و ملي بازتاب يافتهاست مانند افسانة گيل گمش، آشيل(آخيليوس) رويينْ تني اسفنديار؛ و هم در روايات ديني مثل اسطورة خضر منعكس شده است. اين انديشه و تخيّل همواره انسان را به جستجوي يافتن راهي براي تحقق آن كشانده است. آثار ماندگار تاريخ انديشة بشر، جست و جوها و يافتههاي او را به زبان هنر باز مينمايد. مثنوي مولوي يكي از اين نمونههاست. مولوي با الهام از قرآن و احاديث قدسي، بنياد هستي را بر عشق (حبّ) ميداند و به واسطة جوهر مشترك يعني روح الهي دميده در وجود انسان به نوعي تجانس ميان او و خدا باور دارد. او معتقد است انسان بهخاطر همين جوهر مشترك ميتواند وجود جسماني خود را نيز خاصيت روح ببخشد و به خداگونگي و جاودانگي برسد. در اين مقال «ميل به جاودانگي» در انديشة مولوي با توجه به منبع الهام مولوي و با استشهاد به پارهاي از حكايات و ابيات مثنوي و شواهدي از ديوان شمس به اجمال بررسي شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - مولوي پژوهي و مولوي پژوهان در كشورهاي انگليسي زبان
احمد تميمداريموضوع این مقاله در حوزه ادبیات تطبیقی و بررسي و تحليل اثرپذیری ادیبان، متفکران و مترجمان از آثار ادب پارسی به ویژه آثار مهم مولاناست. در این بررسی کوشیدهایم با بزرگان ادب انگلیسی و آمریکایی که آثار مهمی از طریق ترجمه یا اقتباس تدوین کردهاند و در شناسایی و شناساندن ادب چکیده کاملموضوع این مقاله در حوزه ادبیات تطبیقی و بررسي و تحليل اثرپذیری ادیبان، متفکران و مترجمان از آثار ادب پارسی به ویژه آثار مهم مولاناست. در این بررسی کوشیدهایم با بزرگان ادب انگلیسی و آمریکایی که آثار مهمی از طریق ترجمه یا اقتباس تدوین کردهاند و در شناسایی و شناساندن ادبیات فارسی به ویژه شعر مولانا در کشورهای انگلیسی زبان همت گماردهاند، آشنا شویم. از قرن هجدهم توجه به ادبیات فارسی آغاز گردید و به ترجمه و اقتباس از آثار ادب فارسی پرداخته شد. رویکرد به آثار مولانا هم بسیار مهم تلقی شد. تعالیگرایان انگلیسی و آمریکایی مکتب تعالیگرایی را با مطالعه و تحقیق در آثار مولوی، به کمال رسانیدند. در اواخر قرن نوزدهم گزیده متون شرقی با همّت مانکار دانیل کانوی انتشار یافت. پارهای از داستانهای مثنوی، آرمانهای اخلاقی و رفتاری را در جامعه انگلیسی و آمریکایی مطرح کرده است. ویلیام، آر، آلگر نخستین گلچین آمریکایی ادبیات شرقی را منتشر ساخت. ادوارد. جی. براون مقدمه منثور دفتر اول مثنوی را به انگلیسی ترجمه نمود. رینولد الین نیکلسون هم هشت جلد کتاب در شرح مثنوی تألیف نمود و پانزده سال از عمرش را بدین مهم اختصاص داد. آرتور جی. آربری یکی دیگر از متفکّران بزرگ در مطالعات مولویپژوهی به شمار میآید. جیمز جی. کوان مدرّس هنر، پنجاه شعر برگزیده نیکلسون را از دیوان شمس تبریزی، در ساختار شعر نو بازنویسی کرده است. اندرو هاروی آثاری در بزرگداشت مولوی، بازآفرینی اشعار او، از جمله شعله سخنگو، نور در نور و دیگر کتابهایی که همه دربارة مولاناست، منتشر کرده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - گفتمان در داستان «مسجد مهمان¬كش» مثنوي با تکیه بر آرای «میشل فوکو»
علي دهقان نازيلا يخدانساززبان و گفتمان، دو عنصر مهم زندگی هستند که گاه موجب زايش عناصر دیگری ميشوند. از جمله اين عناصر، مقولة «قدرت» است كه به نوبة خود موجد برخي فرآيندهاي ديگر مانند «تهديد»، «مقاومت»، «ملامت» و «وحشت» ميشود. مولانا جلاالدين محمد بلخي، شاعر بنام قرن هفتم هجري، توانسته است در چکیده کاملزبان و گفتمان، دو عنصر مهم زندگی هستند که گاه موجب زايش عناصر دیگری ميشوند. از جمله اين عناصر، مقولة «قدرت» است كه به نوبة خود موجد برخي فرآيندهاي ديگر مانند «تهديد»، «مقاومت»، «ملامت» و «وحشت» ميشود. مولانا جلاالدين محمد بلخي، شاعر بنام قرن هفتم هجري، توانسته است در خلال اشعار عارفانه، گفتمانهاي فرهنگي، سياسي و عقيدتي عصر خود را هنرمندانه و نامحسوس از زبان اشخاص داستان های مثنوی بیان کند. هدف و قلمرو اصلي اين تحقيق، بررسي يك نمونه از داستانهاي مثنوي مولانا از ديدگاه تاريخ گرايي نوين و روشن كردن ويژگي و كاركردهاي آن در محدودة تعريف جديدي است كه ميشل فوكو - فيلسوف فرانسوي - از آن ارائه ميدهد. گفتمانهای بحث شده در اين جُستار، نشان دهندة تكثر قدرت در متن داستان مورد مطالعه و به تبع آن در زمان مولوي است. زبان نيز مانند ابزار قدرت در روابط شخصيتهاي داستان و جامعه، عامل اقتدار به شمار می آید. در این ميان خرافه پرستي و خرافه بافی، پررنگترين گفتمان بوده، رمز اصلی داستان «مسجد مهمان كش» به شمار ميآيد. بر مبنای گفتمان مورد مطالعه، مولوي در دياري به سر ميبرد كه غبار تيرگيها، فضای جامعه را در برگرفته بود. این حكايت رازآميز، حساسیت مولوی را نسبت به چنین فضایی آشكار كرده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - بررسی کارکرد شاعرانه ضمایر در «مثنوی معنوی»
سینا بشیری محمود فروتن احمد خاتمیمثنوی معنوی مولانا به عنوان یکی از برجسته ترین متون عرفانی ادبیات فارسی، از منظر شاعرانگی نیز ارزش های بسیاری دارد. یکی از جنبههای شاعرانگی زبان در مثنوی، ضمایر و نقش آنها در زیبایی لفظی و معنایی این منظومة ارجمند است. در این مقاله بر اساس آرای فرمالیست های روسی دربار چکیده کاملمثنوی معنوی مولانا به عنوان یکی از برجسته ترین متون عرفانی ادبیات فارسی، از منظر شاعرانگی نیز ارزش های بسیاری دارد. یکی از جنبههای شاعرانگی زبان در مثنوی، ضمایر و نقش آنها در زیبایی لفظی و معنایی این منظومة ارجمند است. در این مقاله بر اساس آرای فرمالیست های روسی درباره کارکرد شاعرانه زبان، ابتدا مفاهیم آشنایی زدایی و هنجارگریزی شرح داده شده و آنگاه به بررسی قاعدهکاهیهای معنایی، سبکی، نحوی و واژگانی و قاعده-افزایی ها در باب ضمایر موجود در شواهد شعری مثنوی معنوی و ارتباط آنها با اندیشه شاعر پرداخته شده است. نویسندگان در این پژوهش نشان داده اند که ضمایر در مثنوی معنوی، نقشی گسترده و مهم در شاعرانگی و خیال انگیزی اثر برعهده دارند و غیر از کارکردهای زیبایی شناختی، بار قابل توجهی از انتقال مفاهیم و معنای اثر را نیز بر دوش میکشند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - تحلیل طرحوارههای حجمی در نمود آب و آتش در اشعار مولانا بر پایه زبانشناسی شناختی- فرهنگی
فریبا صادقی رویا صدیق ضیابری رضا خیرآبادیپژوهش حاضر قصد دارد با استفاده از نظریه زبان شناسی فرهنگی، در جهت آشنایی با نظام استعاری- فرهنگی زبان فارسی و همچنین الگوی تاریخی و اسطوره ای «آب و آتش»، به بررسی رابطه زبان و مفهوم سازی های فرهنگی در اشعار مولانا بپردازد. نمود آب و آتش در شش دفتر مثنوی معنوی و کلیات دی چکیده کاملپژوهش حاضر قصد دارد با استفاده از نظریه زبان شناسی فرهنگی، در جهت آشنایی با نظام استعاری- فرهنگی زبان فارسی و همچنین الگوی تاریخی و اسطوره ای «آب و آتش»، به بررسی رابطه زبان و مفهوم سازی های فرهنگی در اشعار مولانا بپردازد. نمود آب و آتش در شش دفتر مثنوی معنوی و کلیات دیوان شمس مولانا چشمگیر است. مولانا در 1888 بیت از ابیات خود به عناصر اربعه اشاره داشته، در 524 بیت از آب و در 574 بیت از آتش بهره جسته است. آب و آتش به عنوان دو عنصر متضاد از عناصر اربعه، دو خصوصیت متمایز از هم در عالم طبیعت دارند. اما این دو عنصر در مفاهیم ادبی و کارکرد استعاری به-ویژه مضامین عرفانی وقتی در طول یک بیت قرار می گیرند، خاصیت فراطبیعی یافته، به نوعی تضاد دیرینه عقل و عشق را به تصویر می کشند. هدف این پژوهش، دستیابی به شناخت از طریق کاربرد طرح واره های حجمی دل، سر و چشم بوده است، تا با بررسی کارکرد این طرح واره ها، شناخت دقیق تری از شخصیت فردی و اجتماعی این شاعر حاصل گردد. از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش که می توان به آن اشاره داشت: 1. در ادبیات فارسی دل مظهر درک شهودی است و چشم نماینده حواس ظاهری بوده و پر کاربردترین ابزار برای درک واقعیت محسوب می شود. بسامد مظروف دل در اشعار مولانا نسبت به مظروف چشم به نوعی شخصیت شهودی مولانا را مطرح می کند. 2. سر در زبان فارسی ظرف مفاهیم مرتبط با اندیشه قرار گرفته است، اما در اشعار مولانا، سر ظرف واژگان مرتبط با عشق است. مفهوم عشق به عنوان مظروف سر در اشعار مولانا با واژگان متفاوتی بیان شده است که تحلیل آنها عشق پرشور و تاحدودی عشق رفاقتی را در نگاه احساسی مولانا نشان می دهد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - بنیاد اسطورهای استعارة مفهومی مرگ در مثنوی معنوی
علیرضا شعبانلودر عرفان اسلامی، مسیر عمدة رسیدن به شناخت حقیقت و اتصال به آن، مرگ است. مرگ، مرغ جان را از قفس تن میرهاند و به زندگی معنا میبخشد و مقصد و مقصودش را مشخص میکند؛ از این رو مرگ ثمره و میوة زندگی است. این تفکر در برخی از اساطیر نیز وجود دارد. مولوی از جمله عارفانی است که چکیده کاملدر عرفان اسلامی، مسیر عمدة رسیدن به شناخت حقیقت و اتصال به آن، مرگ است. مرگ، مرغ جان را از قفس تن میرهاند و به زندگی معنا میبخشد و مقصد و مقصودش را مشخص میکند؛ از این رو مرگ ثمره و میوة زندگی است. این تفکر در برخی از اساطیر نیز وجود دارد. مولوی از جمله عارفانی است که در تصویر سیمای مرگ، از اندیشههای اساطیری بهره برده است. در این مقاله با استفاده از روش و نظریة استعاره مفهومی، استعارههای حوزه مرگ را در مثنوی مولوی کاویدیم تا بدانیم چه نسبتی میان اندیشة مولوی دربارة مرگ با اندیشههای اسطورهای وجود دارد و نقش باورهای اساطیری در تعریف مسیر سلوک عرفانی چیست. دریافتیم که مولوی چون اغلب عرفا، مرگ (بهویژه مرگ بیمرگی) را در چارچوب «سفرِ بازگشت و بالارونده به سوی اصل/ حق/ حقیقت» شناخته و پرداخته است و از این رهگذر، راه سلوک عرفانی را بازنموده، و مرگ را روش شناخت حقیقت و نیل به عرفان معرفی کرده و نقش مهم آن را در فرایند دریافت معرفت الهی و سلوک عرفانی نشان داده است. مبنای این استعاره، اصل دوگانگی جان و تن در باور به ثنویت ایرانیان باستان است که در منطقة آسیای غربی و شمال آفریقا و جنوب اروپا گسترش یافته بود تا این که از خرقة «مُثُل» افلاطون سر برآورد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
9 - تحلیل محتوا و ساختار در تأویلهای مثنوی معنوی
مریم نافلی شهرستانی حسين آقاحسينيتأویل به معنی بازگرداندن چیزی به اصل آن است که درواقع پیشینة آن را باید در هرمنوتیک یونان جستوجو کرد. هرمنوتيک نظرية عمل فهم در جريان روابطش با تفسير متون است. عارفان به تأویل و باطن قرآن بسیار توجه داشتهاند. مولانا نیز در مثنوی از تأویل بهره برده است. او به تأویل بسی چکیده کاملتأویل به معنی بازگرداندن چیزی به اصل آن است که درواقع پیشینة آن را باید در هرمنوتیک یونان جستوجو کرد. هرمنوتيک نظرية عمل فهم در جريان روابطش با تفسير متون است. عارفان به تأویل و باطن قرآن بسیار توجه داشتهاند. مولانا نیز در مثنوی از تأویل بهره برده است. او به تأویل بسیار گسترده مینگرد و تأویل را خاص قرآن نمیداند؛ به همین سبب از تأویل در موضوعات مختلفی بهره میبرد. روش پژوهش در این مقاله اسنادی- کتابخانهای و هدف آن تحلیل انواع تأویل در سه دفتر مثنوی از نظر محتوا و ساختار است. تأویلهای بهکاررفته در سه دفتر مثنوی براساس موضوع عبارتاند از: تأویل آیات قرآن و احادیث، تأویل داستانهای پیامبران، تأویل مباحث عرفانی، شرعی و فقهی، اخلاقی و فلسفی. با بررسی سه دفتر مثنوی معنوی 136 تأویل در این موضوعات استخراج شد که بیشتر آنها را تأویل آیات قرآن تشکیل میداد. مولوی از شگردهای مختلفی برای بیان تأویل بهره برده است؛ تأویل از زبان شخصیتهای داستان، تأویل در قالب تشبیه و استعاره، تأویل تمثیلی و تأویل سببی از آن جمله است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
10 - بررسی مفهوم سلم و همزیستی مسالمت آمیزاز نظر ملاهادی سبزواری در مقایسه با مولانا و حافظ
محمد جواد سامی محمد یوسف نیریآرامش در رفتار و گفتار حکیم سبزواری محصول ، اندیشه صلح گرایانه و مسالمت آمیز اوست. هدف مقاله نمایش تأثیرصلح و همزیستی در رفتار گوینده سخن است. این مساله از دوستی حکیم، با مولانا و حافظ نشات میگیرد. این مقام اخلاقی و عرفانی حاصل نشد، مگر مصایب گوناگون ، چون بیماری، قح چکیده کاملآرامش در رفتار و گفتار حکیم سبزواری محصول ، اندیشه صلح گرایانه و مسالمت آمیز اوست. هدف مقاله نمایش تأثیرصلح و همزیستی در رفتار گوینده سخن است. این مساله از دوستی حکیم، با مولانا و حافظ نشات میگیرد. این مقام اخلاقی و عرفانی حاصل نشد، مگر مصایب گوناگون ، چون بیماری، قحطی ،جنگ های داخلی ،فتنه باب و جنگ های تفلیس و فاجعه کرمان، جنگ ده ساله با روسیه سرزمینهای شمال غرب ایران را از کشور جدا کرد. در این عصر اندیشه حکیم سبزواری بر دوره قاجاری سایه افکنده و خردگرایی بر افکار ستیزه جویانه حاکم میشود. درنگاه حکیم رایحه صلح و دوستی جایگزین جنگ و مخاصمه است.مساله مورد بحث این که چرا حکیمان، شاعران و عارفان از دیگران صلح دوست ترند. این مفهوم در اندیشه حکیم تحت تأثیر حکمت متعالیه ملاصدرا با شعر مولانا و حافظ مضاعف میشود.این نوشتار به شیوه کتابخانهای به بررسی علت قرابت مردم با عارفان میپردازد. این حرکت وقتی به سر انجام میرسد که حکیم سبزواری خرد گرایی را در اشتی با فلسفه به کار میگیردو با عمل به نکات اخلاقی و ادبی به نحوی عمل میکند. که مردمان آن دوره در جنگ سالار الدوله خانه اورا محل امن و بسط از دو طرف نزاع قرار می دهند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
11 - کثرت گرایی دینی (نجات شناختی) در مثنوی مولوی
جدیدالاسلام قلعه نویی علی وفاییپلورالیسم دینی (Religious Pluralism) از جمله مباحث مرتبط با فلسفهی دین است که به سبب توجه به مسألهی نجات و زندگی مسالمتآمیز میان پیروان ادیان، مورد توجه صاحب نظران زیادی قرار گرفته و دارای رویکردها و تقریرهای متفاوتی است. توجه عمیق مولانا به «وحدت وجود»-به عنوانیکی چکیده کاملپلورالیسم دینی (Religious Pluralism) از جمله مباحث مرتبط با فلسفهی دین است که به سبب توجه به مسألهی نجات و زندگی مسالمتآمیز میان پیروان ادیان، مورد توجه صاحب نظران زیادی قرار گرفته و دارای رویکردها و تقریرهای متفاوتی است. توجه عمیق مولانا به «وحدت وجود»-به عنوانیکی از ارکان اصلی اعتقادات وی- و القای روحیهی تسامح و تساهل به مخاطبان خود، باعث شده تا عدهای وی را «کثرتگرا» بنامند؛ امّا اینکه وی، واقعاً واجد چنین نامگذاری بودهیا نه و اگر بوده، پلورالیسم دینی از دیدگاه او چه کیفیّتی دارد و چه مواردی را شامل میشود، از جمله سؤالاتی است که در مورد مولانا مطرح است. مقالهی حاضر در جستجوی پاسخ این سؤالات، بر اساس مثنوی است. بنابراین، در این مقاله، ضمن تعریف پلورالیسم دینی و بیان رویکردهای آن، آرای کثرت گرایان در باب حقانیت ادیان مطرح شده و بازتاب این آرا در اندیشههای مولوی آمده است. بازخوانی اندیشههای مولوی بیانگر این نکته است که ردّپای نظریهی پلورالیسم دینی، کم و بیش در اندیشههای او دیده میشود؛ امّا پلورالیسم را به معنای امروزی آن نمیپذیرد و در نهایتیک دین را حق میداند. هدف از این جستار آن است که مخاطبان مثنوی با پیروی از شیوهی مولوی در مسائل معرفتی و دینی، در جهت تقریب بین ادیان و تفاهم میان صاحبان آنها گام برداشته و همچنین برای رفع اختلافات و دشمنیهای دینی و عقیدتی نوعی آمادگی ذهنی ایجاد شود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
12 - ماهیت مرگ و اهداف مرگ ستایی از دیدگاه مولانا
منوچهر کمری ملکمحمد فرخزاد"ماهیت" ، اصطلاحی است که به ذات و چیستی اشیاء و پدیده های جهان هستی اطلاق می شود و بر این اساس منظور از "ماهیت مرگ"، چیستی و حقیقت آن است. مرگ در کاربرد عامه به معنای نیست شدن هستی این جهان و پایان زندگی است. اما صاحبان قلم و اندیشه در حوزه های مختلف فکری، بویژه در قلمر چکیده کامل"ماهیت" ، اصطلاحی است که به ذات و چیستی اشیاء و پدیده های جهان هستی اطلاق می شود و بر این اساس منظور از "ماهیت مرگ"، چیستی و حقیقت آن است. مرگ در کاربرد عامه به معنای نیست شدن هستی این جهان و پایان زندگی است. اما صاحبان قلم و اندیشه در حوزه های مختلف فکری، بویژه در قلمرو عرفان و تصوف، بر اساس نوع نگرششان از جهان پس از مرگ، از زاویه ی دید خاص خود به تبیین" ماهیت و مفهوم مرگ" پرداخته اند. مولانا نیز که در گستره ی شعر و عرفان، مقامی چشمگیر دارد، "مرگ ستایی و رابطه ی مفهومی ماهیت مرگ و زندگی" در هندسه ی فکری او با سیمای دیگر گونه و بصورت ویژه در کانون توجه اش قرار گرفته است. او، اولین و آخرین کسی نیست که در تشریح" ماهیت مرگ و ستایش آن" کوشیده باشد، اما "مرگ ستایی اشتیاق محور و غرابت زدایی از ماهیت و سیمای آن" ، در ضمن تأکید بر جاذبه های معنادار پنهان در" فلسفه ی زندگی" در قالب تصویر آفرینی های هنرمندانه ، در آثار او بسامدی بالا و کم نظیر دارد. در این جستار کوشیده ایم از طریق دقت و پژوهش در دیدگاه او و بر اساس آثار ارزشمندش ، بخصوص کتاب گرانسنگ مثنوی شریف، "ماهیت مرگ، اهداف و انگیزه های مرگ ستایی و قصه ی اشتیاق او" در برخورد با این حادثه ی رمزآلود را ،ضمن برشمردن سرچشمه های فکری اش در این زمینه، مورد تحلیل و پژوهش قرار دهیم. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
13 - جایگاه عقل وعشق از دیدگاه مولوی در مثنوی
زهرا باباپور محمدرضا صرفی عنایت الله شریف پورمولوی با اشعار شورانگیز خود ندای عاشقی سر داده است و پیشرو عشق در ادب فارسی است. عشق نیروی عظیمی است که در جان مولانا رسوخ میکند. عقل و عشق از مباحث بسیار مهم در مثنوی مولاناست. بررسی عقل و عشق در مثنوی مولوی در خور توجه است. حکیمان می گویند امتیاز انسان به عقل است ام چکیده کاملمولوی با اشعار شورانگیز خود ندای عاشقی سر داده است و پیشرو عشق در ادب فارسی است. عشق نیروی عظیمی است که در جان مولانا رسوخ میکند. عقل و عشق از مباحث بسیار مهم در مثنوی مولاناست. بررسی عقل و عشق در مثنوی مولوی در خور توجه است. حکیمان می گویند امتیاز انسان به عقل است اما عرفا امتیاز انسان را به عشق میدانند. در این مقاله کوشش میشود نظر مولوی دربارة عقل و عشق و رابطه آن دو بررسی شود. مولانا نه تنها عقل ستیز نیست، بلکه بهترین ستایش ها را از عقل به دست داده و مخالفت او با عقل فلسفی است. اما از آنجا که این نعمت الهی در دست عده ای عامل اختلاف بین مردم شده و به جای راهنمایی و هدایت آنها خود ابزار تباهی جامعه گردیده است، با آن به ستیز برخاسته و در واقع عقل ستیزی او نوعی واکنش اجتماعی و حاکی از یک نظام اندیشگی والاست که می خواهد عقل را از بند نفس خلاص کند در این مقاله، با تکیه بر مثنوی معنوی مولوی، جایگاه عقل و عشق به شیوۀ کتابخانهای مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
14 - اسرار عرفانی و رموزات بیانی در مطلعیه مثنوی مولوی
فاضل عباس اده مهرداد آقائیمولانا در طلیعه مثنوی با نوای دلکش و ناله های خالصانه نی، عطش عرفانی جدایی روح معنوی را از اصل خود با زبان سوزناک نی شرحه شرحه بیان می کند. این -نامه عصاره ای از شش دفتر مثنوی معنوی و نیز براعت استهلالی بر تمامی اشعار این گنجینة ادبی و عرفانی است که از همان آغاز تصویری چکیده کاملمولانا در طلیعه مثنوی با نوای دلکش و ناله های خالصانه نی، عطش عرفانی جدایی روح معنوی را از اصل خود با زبان سوزناک نی شرحه شرحه بیان می کند. این -نامه عصاره ای از شش دفتر مثنوی معنوی و نیز براعت استهلالی بر تمامی اشعار این گنجینة ادبی و عرفانی است که از همان آغاز تصویری از فراق و هجران ترسیم می کند. نکته ای که قابل تأمل است مفهوم واژ ه های «حکایت» و «شکایت» در بیت آغازین مثنوی است که شارحان متعددی اقدام به شرح آن نموده و هر کدام تفسیری خاص از آن داشته اند. این مقاله بر آن است با روش توصیفی- تحلیلی برخی از معانی مطرح شده توسط تعدادی از شارحان را مورد ارزیابی و نقد قرار داده و در اثبات معانی و مفهوم ادعایی، موضوع را در دو محور بافت عمودی نی نامه و بافت تناسبی و تناقضی واژه با منازل، وادی ها و مقامات عرفانی، مورد بحث و تحلیل قرار دهد. نتایج پژوهش حاکی از این است که مباحث عرفانی در هر اثر ادبی، از جمله مثنوی معنوی، آن چنان گسترده و پرمحتواست که هرکسی به قدر و توان دانش خود می تواند آن را درک کند. مفهوم «شکایت» در نی نامه شکایت اعتراض آمیز نیست که برخی از شارحان آن را بیان کرده اند، بلکه «نفیر» جدایی، «شرح درد اشتیاق» و «ناله» و مناجات عاشقانه ای است که مولوی در محور عمودی شعر آن را رمزگشایی کرده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
15 - بررسی اثربخشی و کارآیی داستانهای مثنوی(دفتر ششم) در «فلسفه و کودک»
زهرا ستارپناهی زینب برخورداریاز داستان براي اهداف گوناگونی بهره گرفته میشود. امروزه بویژه در جهت افزایش قدرت تفکر و بحث و استدلال، داستان مورد توجه است. ابزار مورد استفاده در نظام آموزشی فلسفه و کودک «داستان» است. از سوی دیگر، فرهنگ اصیل و ریشهدار و کهن پارسی، همواره با ادبیات داستانی قرین بوده چکیده کاملاز داستان براي اهداف گوناگونی بهره گرفته میشود. امروزه بویژه در جهت افزایش قدرت تفکر و بحث و استدلال، داستان مورد توجه است. ابزار مورد استفاده در نظام آموزشی فلسفه و کودک «داستان» است. از سوی دیگر، فرهنگ اصیل و ریشهدار و کهن پارسی، همواره با ادبیات داستانی قرین بوده است. یکی از بهترین منابع داستانی پارسی، مثنوی معنوي است كه داراي داستانهايی با مضامین عمیق و آموزههای سازنده زیادی است. این داستانها میتوانند در جهت رشد شناختی و عاطفی کودکان مؤثر باشند. بکارگیری داستانهای مثنوی در حلقههای کندوکاو به سبک آموزش «فلسفه و کودک»، علاوه بر ارتقاي مهارتهای بحث و پرسشگری، در جهت تربیت کودک متفکر نیز میتواند اثربخش باشد. این داستانها همچنین با داشتن محتوای برانگیزاننده و سرشار از پرسشها و چالشهای فلسفی و در برخی موارد، داشتن شخصیتهایی مشابه کودکان، کارآیی لازم را برای استفاده در آموزشهای «فلسفه و کودک» دارند. مواضع ناکارآمدی این داستانها در بسیاری از موارد قابل رفع و رجوع است. بومی بودن این داستانها مزیت دیگر آنها در بهرهگيري در آموزشهای «فلسفه و کودک» است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
16 - آموزش تفکرورزی به کودکان در مثنوی معنوی
فاطمه بندلی زاده زهره حسینی خامنهای احسان قیصریهدف اصلی در این پژوهش بررسی دیدگاه مولانا در آموزش تفکرورزی به کودکان است. از دیدگاه او، خاستگاه هر تفکري در بشریت، وحی الهی است و در واقع عقل انسانها با پشتوانة وحی تکمیل میشود و آدمی از ابتدای خلقت، در راه رسیدن به کمال فکری، نیازمند استادی جامع و کامل همچون خداوند می چکیده کاملهدف اصلی در این پژوهش بررسی دیدگاه مولانا در آموزش تفکرورزی به کودکان است. از دیدگاه او، خاستگاه هر تفکري در بشریت، وحی الهی است و در واقع عقل انسانها با پشتوانة وحی تکمیل میشود و آدمی از ابتدای خلقت، در راه رسیدن به کمال فکری، نیازمند استادی جامع و کامل همچون خداوند میباشد. نگرش مولانا به کودکان نیز همینگونه است. کودکان دارای تجربههای بسیار محدود، صداقت و سرشتي پاك و بدور از نیرنگهای بزرگسالان هستند. در اشعار مولانا کودکی نماد دورانی است که آدمی به وصال معشوق دست نیافته است. در این دوره، عاشق نیاز به واسطه دارد؛ در واقع کودک نیاز به آموزش تفکرورزی دارد. مقالة حاضر با تکیه بر مثنوی معنوی، به بررسی و استخراج مؤلفههای اندیشة مولانا در اینباره پرداخته است، به این امید که بدین وسیله بتوانیم گامی در حوزة تعلیم و تربیت برداشته و شاهد بفعلیت درآمدن تواناییهای بالقوه کودکانمان باشیم. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
17 - نقش و جایگاه زنبور در تصویر ساختهای مثنوی معنوی
روحالله كريمي نورالدین وند امیرحسین سعیدی پوردر جهانبینی شاعران عرفانگرا و اخلاقمدار، تصویر یکی از کارآمدترین راهبردها برای بیان مفاهیم متعالی عرفانی و اخلاقی محسوب میشود.مولانا، یکی از سرشناسترین چهرههای تصویرپرداز در قلمرو ادب عرفانی در خلال بیان داستانها و تعالیم عرفانی و پندآموز خود در مثنوی معنوی، با چکیده کاملدر جهانبینی شاعران عرفانگرا و اخلاقمدار، تصویر یکی از کارآمدترین راهبردها برای بیان مفاهیم متعالی عرفانی و اخلاقی محسوب میشود.مولانا، یکی از سرشناسترین چهرههای تصویرپرداز در قلمرو ادب عرفانی در خلال بیان داستانها و تعالیم عرفانی و پندآموز خود در مثنوی معنوی، با عملکرد هوشمندانه و هنری به کارگیری تصویر، به ملموس کردن مفاهیم برای مخاطبان خود پرداخته است. در میان اغلب سرودههای او و به طور خاص در مثنوی معنوی طبیعت و پدیدههای آن جایگاه ویژهای دارند. یکی از جانورانی که مولوی در مثنوی بهصورت ویژه از آن نام برده و به تصویرسازی و مضمونآفرینی پرداخته، زنبورعسل و وابستههای آن (شهد، عسل، موم و نیش) میباشد. مولوی با آگاهی از اهمیت این حشره در قرآن کریم و با تأکید بر برخی از مهمترین جنبههای زندگی آن، به برقراری پیوند میان این جانور و برخی از ابعاد زندگی انسانها پرداخته و از این حشره در ساخت تصویرهای حقیقی و مجازی مثنوی برای بیان مفاهیم عرفانی و اخلاقی بهره گرفته است. در این پژوهش کوشیده شده تا ضمن اشاره به تصویر ساختهای مولوی از زنبور در مثنوی، از طریق تحلیل صور خیال زنبور و بررسی آن ها در مثنوی به تحلیل معانی و مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی نهفته در ورای این تصاویر پرداخته و از طریق بررسی و بسط این تصاویر به شناخت و آگاهی نسبت به این جانور و تصویرهای آن در مثنوی دست یابند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
18 - جایگاه علم، عمل و ایمان در مثنوی مولوی
زهرا باباپور محمدرضا صرفی عنایت الله شریف پورادبیّات عرفانی به خصوص مولوی روح و جاذبه ی خود را از ایمان و معرفت گرفته است. روح انسان گرایی ادبیّات همان روح ایمانی و عرفانی است. مثنوی مولوی این شاهکار ادبی مملو از روح ایمان و آگاهی است. محتوا و لبَ ادبیات عرفانی ما از ایمان و آگاهی نشأت می گیرد در این مقاله با عن چکیده کاملادبیّات عرفانی به خصوص مولوی روح و جاذبه ی خود را از ایمان و معرفت گرفته است. روح انسان گرایی ادبیّات همان روح ایمانی و عرفانی است. مثنوی مولوی این شاهکار ادبی مملو از روح ایمان و آگاهی است. محتوا و لبَ ادبیات عرفانی ما از ایمان و آگاهی نشأت می گیرد در این مقاله با عنوان علم و ایمان در مثنوی مولوی، کوشش میشود که حقیقت علم و ایمان و رابطه آن ها را از نظر مولوی بسنجد و تبیین کند که علم و ایمان چگونه می تواند انسان را به حقیقت واحد برساند. مولوی چه نوع علمی را راهگشا میداند و در ارتباط علم و ایمان کدام یک را بر دیگری رجحان مینهد. مولانا همواره ارتباطی نزدیک بین علم و ایمان قرار داده و ایمان را نعمتی بزرگ میشمارد و نوری که بر بصیرت انسان میافزاید و انسان دانا درونش نوری برای هدایت اوست که با ایمان به خدا حقیقت را درمییابد. او معتقد است علم و ایمان باید نردبانی برای تعالی روحانی انسان باشد و انسان باید در کنار علم، درسهایی از معرفت و عشق الهی بخواند و در پی رستاخیزی باشد که او را به سوی ثبات اخلاقی و روحانی پیش ببرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
19 - اسمهای خاص «باد» در مثنوی معنوی
فرشاد اسکندری شرفی حسین صحراگردمثنوی معنوی بهعنوان برجستهترین منظومۀ عرفانی ادب پارسی و یکی از آثار شاخص دورۀ سبک عراقی، واژگان عربی فراوان دارد. بسامد بالای لغات تازی در این اثر بهگونهای است که باید آن را از مختصات سبکی و مؤلفههای زبان شعری مولانا در مثنوی دانست. مولانا با شناختی که از ظرفیتها چکیده کاملمثنوی معنوی بهعنوان برجستهترین منظومۀ عرفانی ادب پارسی و یکی از آثار شاخص دورۀ سبک عراقی، واژگان عربی فراوان دارد. بسامد بالای لغات تازی در این اثر بهگونهای است که باید آن را از مختصات سبکی و مؤلفههای زبان شعری مولانا در مثنوی دانست. مولانا با شناختی که از ظرفیتهای معنایی واژگان عربی دارد، از آنها برای خلق و بیان معانی عرفانی و اخلاقی متعدد بهرۀ بسیار جسته و بدین طریق کمبود واژههای فارسی در زمینۀ بیان اندیشههای گوناگون و والای خود را جبران نموده است. «باد»، یکی از واژههای مثنوی است که از رهگذر نگاه خاص مولانا به عناصر طبیعت و استفاده حداکثری از آنها در آفرینش معانی عرفانی و اخلاقی، بسامد بالایی پیدا کرده و اسامی خاص متعددی نیز برای آن به کار رفته است. این پژوهش که شیوهای توصیفی- تحلیلی دارد و با استفاده از منابع کتابخانهای صورت میگیرد، اسمهای خاص باد در دفترهای ششگانۀ مثنوی معنوی را کاویده است. دستاورد پژوهش نشانگر این است که مولانا در مثنوی، برای باد، 7 اسم خاص را استفاده کرده که همگی مأخوذ از زبان عربی است. این اسمها بر حسب فراوانی بیشتر، مشتمل بر صبا (18 بار)، صَرصَر (12 بار)، نسیم (8 بار)، سَموم (7 بار)، ریح (6 بار)، دَبور (5 بار) و شَمال (3 بار) است. هر کدام از این اسامی خاص باد در مثنوی، معانی ثانوی متعدد دارند که از میان آنها صبا با 13 و شمال با 2 معنای ثانوی، دارای بیشترین و کمترین نقشها و کارکردهای معنایی در مثنوی هستند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
20 - بررسی خودشیفتگی و فرافکنی در حکایت نخچیران و شیر مثنوی معنوی
محمد کریمی بدریه قوامیواژۀ نارسیسم در معنی خودشیفتگی را اولین بار فروید به کار برد. البتّه دیگران، قبل از فروید، آن را در معنی خودپرستی و تحقیر کننده، برای توصیف نگرش روانی در روانشناسی بالینی مطرح کرده اند. این اختلال شخصیت در بسیاری از موارد منجر به فرافکنی می شود. فرافکنی یکی از مکانیسم چکیده کاملواژۀ نارسیسم در معنی خودشیفتگی را اولین بار فروید به کار برد. البتّه دیگران، قبل از فروید، آن را در معنی خودپرستی و تحقیر کننده، برای توصیف نگرش روانی در روانشناسی بالینی مطرح کرده اند. این اختلال شخصیت در بسیاری از موارد منجر به فرافکنی می شود. فرافکنی یکی از مکانیسم های روان شناسی است که از طریق آن می توان به ضمیر و درون انسان ها پی برد و شناخت نسبی از شخصیت آن ها به دست آورد. مولانا جلال الدین محمد بلخی در آثار خود به ویژه در مثنوی معنوی به جنبۀ روان شناختی رفتار انسان توجّه کرده است. در این مقاله برآنیم، خودشیفتگی و فرافکنی را به عنوان یکی از مفاهیم نوین روانشناسی، در حکایت نخچیران و شیر مثنوی معنوی، با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. یافته ها نشان می دهد که مولانا، شخصیت خودشیفته را، مشکل کلّی بشریت می داند و میخواهد به شیوهای راهکاری برای آن بیابد. سراسر مثنوی مبارزه با خودشیفتگی و غرور است. در حکایت، شیر با خویشتن خود دیدار می کند و به حقیقت خود می رسد. درواقع، خرگوش شیر را نکشت، خشم و خود شیفتگی شیر و عدم توکّل او به خداوند، موجب غفلت و در نهایت هلاکش شد. مسالۀ دیدار در زبان مولانا، گاه با تعابیر و نشانه هایی همچون: آب، چشمه، جویبار، چهره، عکس خود را در آب دیدن و ... بیان می شود که افسانۀ نارسیس را در عالم اسطوره تداعی می کند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
21 - مقایسه ساختاری حکایات مشترک حدیقه سنایی و مثنوی مولوی
سپیده پرتوی مهدی کارگرسنایی و مولوی دو تن از شاعران بزرگ ادب فارسی می باشند که آثار عرفانی سترگی در ادبیات فارسی پدید آورده اند. سنایی شاعر و عارف قرن ششم، بزرگ ترین قصیده سرای ادب فارسی می باشد که از پایه گذاران ادبیات منظوم عرفانی است و مولوی شاعر غزل سرای قرن هفتم می باشد که غزل عرفانی را چکیده کاملسنایی و مولوی دو تن از شاعران بزرگ ادب فارسی می باشند که آثار عرفانی سترگی در ادبیات فارسی پدید آورده اند. سنایی شاعر و عارف قرن ششم، بزرگ ترین قصیده سرای ادب فارسی می باشد که از پایه گذاران ادبیات منظوم عرفانی است و مولوی شاعر غزل سرای قرن هفتم می باشد که غزل عرفانی را به اوج کمال رساند. در پژوهش حاضر با شیوه کتابخانه ای، از طریق مطالعه کتب، مقالات و پژوهش های مرتبط، با روش تحلیل متن و با رویکرد تطبیقی، به بررسی حکایات مشترک حدیقه سنایی و مثنوی مولوی پرداخته شده است تا حکایات با مضمون مشترک و ساختار متفاوت مورد مقایسه قرار گرفته و تفاوت ها برجسته سازی شود. بنابر مطالعات صورت گرفته، کاربرد شگردهای داستان پردازی در حکایات مولوی به صورت نمایان تری جلوه گر شده است، زیرا میزان استفاده او از عناصر روساختی داستان به ویژه زاویه دید، شخصیت و گفتگو بسیار بیشتر بوده و در مقابل، عنصر زمان و مکان دارای کمترین میزان می باشد، درحالیکه این دو عنصر در حدیقه به بالاترین حد خود رسیده است. از تصرفات اصلی مولوی در مآخذ، پویا کردن شخصیت های ایستا و نیز افزودن انواع گفتگو و اضافه کردن شخصیت های گوناگون می باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
22 - عوامل اجتماعی مؤثر بر تحول شخصیت از دیدگاه مولانا در مثنوی
صمد عباسزاده گرجان محمد فرهمند ابراهیم دانش فرامرز جلالتاز آنجا که مثنوی مولوی اثری تربیتی - عرفانی است، شاعر سعی کرده است پندها و اندرزهای خود را در مورد مسائل اجتماعی در قالب داستان، حکایت و تمثیل بیان کند و همچنین افکار و عقاید عرفانی خود را بیان کند. بنابراین داستان ها، حکایت ها و تمثیل های مثنوی بسیار متنوع است. این تنو چکیده کاملاز آنجا که مثنوی مولوی اثری تربیتی - عرفانی است، شاعر سعی کرده است پندها و اندرزهای خود را در مورد مسائل اجتماعی در قالب داستان، حکایت و تمثیل بیان کند و همچنین افکار و عقاید عرفانی خود را بیان کند. بنابراین داستان ها، حکایت ها و تمثیل های مثنوی بسیار متنوع است. این تنوع، باعث تعدد و تنوع شخصیت ها در مثنوی می شود؛ آنچه اساس هر داستان است شخصیت های آن است که عامل یا روال وقایع هستند. در واقع، جهان داستانی مثنوی مملو از شخصیتهایی است که مولانا از طبقات و اقشار مختلف اجتماعی برمیگزیند و آنان را آگاهانه در راستای اندیشهها، دیدگاهها و اعتقادات حکمی، عرفانی و فلسفی خود قرار میدهد. مولانا هوشمندانه خصلتهای روانی ـ طبقاتی شخصیتهای جهان قصههایش را لحاظ میکند و شخصیتهای داستانی نیز متناسب با آن خصلتها و ویژگیها نقش خود را ایفا مینمایند. این مقاله به بررسی برخی از مهم ترین عوامل اجتماعی مؤثر در تحول و شخصیتپردازی مولانا و ویژگی های شخصیت ها در داستان های مثنوی می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که: مولانا در بسیاری از قصه های مثنوی با طرح حکایت ها و داستان هایی ساده و عموماً برگرفته از زندگی تودة مردم به رهیافت ها و استنتاج هایی تأمل برانگیز در کنش و واکنش شخصیت ها می رسد. ذهن تأویل گر و معناگرای مولانا همواره در پس اشیاء و شخصیت های داستان و امور مادی و محسوس کیفیتی معنوی را جستجو می کند تا خواننده و مخاطب خود را بر خوان معانی رنگینی بنشاند که شایستة اهل طریقت است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
23 - بررسی و تحلیل سلوک اجتماعی در مثنوی مولوی
صمد عباسزاده گرجان محمد فرهمند سرابی ابراهیم دانش فرامرز جلالتمثنوی معنوی اثر جاودانۀ مولانا جلال الدین محمد بلخی به مثابۀ اثری از آثار موفق ادبی ایران و جهان، نمونه ای ارزنده و مهم در تاریخ ادبیات جهان است که با تحلیل جامعهشناختی آن، از منظر سلوک اجتماعی می توان به اطلاعات زیادی از اوضاع اجتماعی و بایدها و نبایدهایی که از فکر و چکیده کاملمثنوی معنوی اثر جاودانۀ مولانا جلال الدین محمد بلخی به مثابۀ اثری از آثار موفق ادبی ایران و جهان، نمونه ای ارزنده و مهم در تاریخ ادبیات جهان است که با تحلیل جامعهشناختی آن، از منظر سلوک اجتماعی می توان به اطلاعات زیادی از اوضاع اجتماعی و بایدها و نبایدهایی که از فکر و تجربه و روان شناسی اجتماعی مولانا سرچشمه می گیرد و از آن به اندیشۀ سلوک اجتماعی تعبیر می شود، دست یافت. در این پژوهش که به شیوۀ توصیفی، تحلیلی تدوین شده است، دورۀ زمانی قرن هفتم را در نظر خواهیم داشت که در آن به نقش های اجتماعی، هنجارها و کنش ها و مقوله های مهم اجتماعی و نیز نهادهای اجتماعی خواهیم پرداخت. همچنین با توجه به جایگاه مهم مولانا در ادبیات، فرهنگ و تاریخ ایران زمین و نقش بی چون و چرای وی در تبیین آموزه های عرفانی، اخلاقی، بررسی نگاه و رویکرد وی به سلوک اجتماعی از خلال آثارش بهویژه مثنوی معنوی بسیار ضروری به نظر می رسد و این مهم می تواند ما را به آبشخورهای فکری مولانا درباره ی سلوک اجتماعی رهنمون شود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
24 - انسان متعالی در نظر مولانا و روانشناسان کمال (با تأکید بر دفتر اول مثنوی)
جليل مسعوديفردمولانا در مثنوی از انسان متعالی و ویژگیهای او چنان سخن گفته است که مورد توجه روانشناسان کمال است. او با تأکید بر ارزشهای وجودی انسان و بیان ویژگیهای شخصیت سالم و توجه به انسانهای کمال یافته تلاش میکند که راههای تعالی و کمال انسان را به دیگران آموزش بدهد. کار، چکیده کاملمولانا در مثنوی از انسان متعالی و ویژگیهای او چنان سخن گفته است که مورد توجه روانشناسان کمال است. او با تأکید بر ارزشهای وجودی انسان و بیان ویژگیهای شخصیت سالم و توجه به انسانهای کمال یافته تلاش میکند که راههای تعالی و کمال انسان را به دیگران آموزش بدهد. کار، روش توصیفی_تحلیلی بر پایه ی مطالعات کتابخانه ای است. مولف در حین اجرای پژوهش تمام موارد اخلاقی را رعایت کرده است. مولف مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده است. نگارنده با تأکید بر آموزههای مولانا در دفتر اول مثنوی قصد دارد اهداف مولانا برای زندگی انسان را بیان کند و راهکارهای او را برای تکامل انسان بررسی کند. یافتهها: مولانا علاوه بر ذکر آرمانهای اخلاقی، گام به گام انسان را به سوی این آرمانها هدایت میکند. او با آگاهی از خود و آگاهی از جهان، خواستار تحقّق خود است. او به درستی میداند که کیست و از توانایی خود به خوبی آگاه است و شخصیت خود را گسترش داده است و با رفتار خویش به یاری دیگران میشتابد. راهحلهای روانشناسان کمال و مولانا با وجود کاربردی بودن، ثابت و منجمد نیست. مولانا تلاش میکند به انسان چگونگی انتخاب درست را بیاموزد تا در شرایط مختلف با عشق و امیدواری و صبوری راه درست زیستن را انتخاب کند و با آرامش راه سعادت و تعالی را طی کند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
25 - روششناسی عقلانی مولانا در مثنوی در جهت اثبات اختیار بشری
ابوالفضل افشاری پور رضا حیدری رضا فهیمیمسألۀ جبر و اختیار یکی از نکات بسیار پیچیدۀ علم کلام در دین مبین اسلام است که با توجه به برداشتهای گوناگون فرق مختلف کلامی و نحلههای فکری و مذهبی از جمله عارفان از آیات قرآن کریم، احادیث نبوی و برداشتهای گوناگون و بعضاً متضاد و مخالفی را به دنبال داشته است؛ تا جایی چکیده کاملمسألۀ جبر و اختیار یکی از نکات بسیار پیچیدۀ علم کلام در دین مبین اسلام است که با توجه به برداشتهای گوناگون فرق مختلف کلامی و نحلههای فکری و مذهبی از جمله عارفان از آیات قرآن کریم، احادیث نبوی و برداشتهای گوناگون و بعضاً متضاد و مخالفی را به دنبال داشته است؛ تا جایی که هر یک از مشربهای فکری از جمله اشاعره و معتزله با توجه به زیرساختهای فکری و اندیشگانی خویش در جستوجوی مستمسکی برای اثبات عقایدشان بودهاند. در این میان عارفان مسلمان و از جمله مولانا جلالالدین در اثر سترگ خود مثنوی یکی از دلایل محکم و متقنی را که در جهت اثبات اختیار و ارادۀ بشر ذکر مینماید بهرهگیری از روش عقلانی و منطقی قدرت اندیشه و تفکر در جذب خواستهها و طلب کردن پدیدههاست که از آن با عنوان «قدر مشترک» یاد مینماید. مولانا به کمک روش شناسی عقلانی به دنبال اثبات مسألۀ اختیار و نفی جبر گرایی است و در پرتو اختیار و ارادۀ بشری قدرت اندیشه و فکر را به اثبات میرساند. یافتههای این پژوهش که به شیوۀ توصیفی - تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانهای و شیوۀ سندکاوی انجام شده است نشان میدهد که قدرت فکر و اندیشه در وجود انسان به عنوان نیرویی در جهت اثبات قدرت اختیار بشری در مشرب کلامی مولانا مورد توجه قرار گرفته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
26 - بررسی تطبیقی آفت حرص و طمع در مثنوی های تعلیمی با رویکرد به مصیبتنامه عطار و مثنوی معنوی مولانا
مجتبی عارفخانی فرزاد عباسی محبوبه ضیاء خدادادیاندر تبیین مبانی ومفاهیم اخلاقی به ویژه رذایل اخلاقی بیشترین مقولههای کاربردی در بیان تعریف، سبب و علت و شیوههای درمانی آن است.آنچه که در بیان حرص وطمع در دیدگاه این دو عارف وشاعر به خوبی مشهود است بهره مندی، استناد وتوجه به مفاهیم قرآنی وروایات اسلامی در این زمینه چکیده کاملدر تبیین مبانی ومفاهیم اخلاقی به ویژه رذایل اخلاقی بیشترین مقولههای کاربردی در بیان تعریف، سبب و علت و شیوههای درمانی آن است.آنچه که در بیان حرص وطمع در دیدگاه این دو عارف وشاعر به خوبی مشهود است بهره مندی، استناد وتوجه به مفاهیم قرآنی وروایات اسلامی در این زمینه است، هر دو عارف حرص وطمع را در وجود انسان مانند دیگر غرایز نهادینه در سرشت وفطرت وی دانسته با این تفاوت که مولوی به دو حرص پسندیده و مذموم اشاره مینماید اما عطار تکیه بر مذموم بودن این خصلت دارد.نکوهش حرص وطمع وتوصیه به پرهیز ازآن با یاد مرگ ویاد خداوند ونیز داشتن قناعت در کلام هردوشاعر جاری است.نگاه متفاوت مولوی در باب حرص توجه به حرص پسندیده وبیان عواقب ناشی از آن است، مولوی توصیف بیشتری از حرص وطمع نسبت به عطار در مثنوی ارائه کرده که البته این را نمیتوان خرده ونقصانی بر مصیبت نامه که حجم کمتری نسبت به مثنوی دارد وارد نمود. پرونده مقاله