Familiarity with open innovation and review of effective factors in its implementation and development
Subject Areas : General
1 - Professor, Shiraz University, Shiraz, Iran
Keywords: New Technologies, Open and Closed Innovation, Attitude, Commitment, Open Innovation Policy, Innovation Governance,
Abstract :
In this article, open innovation is introduced as one of the ways to increase productivity and create profitable partnerships, and its challenges and benefits are examined. In the following, the role of governments in advancing the goals of open innovation and how to policy it will be studied and the relationship between open innovation and new technologies and its role in the relationship between academia and industry will be analyzed.
1.https://www.viima.com/blog/open-innovation
2.https://www.ennomotive.com/open-innovation
3. https://www.discovery.com/technology/Hyperloop-Elon-Musk-Tube-Travel
4. https://www.tesla.com/blog/hyperloop
5. Data governance framework strategic plan, David T. Jones, DBHIDS, Dec 2018
6 . سیادتی، هادی؛ افشاری مفرد، مسعود، سیاست ها تشویق نوآوری باز، سیاست علم و فناوری، شماره 42، تابستان 1398
آشنایی با نوآوری باز و بررسی عوامل موثر در پیادهسازی و توسعه آن
* ستار هاشمی
* استاد، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران s-hashemi@shirazu.ac.ir
تاریخ دریافت: 15/07/1399 تاریخ پذیرش: 27/02/1400
صص: 1- 8
چکیده
در اين مقاله نوآوري باز بهعنوان يكي از راهكارهاي افزايش بهرهوري و ایجاد مشارکتهای سودآور معرفي ميشود و چالشها و مزاياي آن مورد بررسي قرار ميگيرد. در ادامه نقش دولتها در پيشبرد اهداف نوآوري باز و چگونگي سياستگذاري آن مورد مطالعه قرار ميگيرد و ارتباط نوآوري باز با فناوريهاي نوين و نقش آن در ارتباط دانشگاه و صنعت واكاوي ميشود.
واژههای کلیدی: فناوریهای نوین، نوآوری باز و بسته، نگرش، تعهد، سیاستگذاری نوآوری باز، حاکمیت نوآوری.
نوع مقاله: ترویجی
1- مقدمه
آیا امکان این وجود دارد که تمامی افراد خلاق و باهوش جهان را در یک سازمان دور هم جمع کرد؟ اگر چه پاسخ این سوال بدیهی، قطعا منفی است، با این حال هنوز هم این تصور اشتباه که باید تمامی کارهای نوآورانه و خلاقانه را صرفاً از طریق کارمندان درون سازمان پیش برد، در بین بسیاری از مدیران رايج است. مفهوم نوآوری باز برای تغییر این دیدگاه مطرح شده است و اساساً جایگزینی برای
روشهای سنتی نوآوری است که در آنها اطلاعات براساس محدودیتهای از پیش تعیین شده، صرفاً درون سازمان باقی میماندند.
در واقع ایده اصلی نوآوری باز بر اساس آزاد بودن به اشتراک گذاری و دریافت اطلاعات از داخل و بیرون سازمان بنا شده است. چرا که این اتفاق هم به فهم بهتر مسئله کمک
میکند و هم راهحلهای مختلفی را از منابع خارج سازمان برای حل آن فراهم میآورد. فهم دقیق مسئله و دریافت بهترین ایدهها برای حل آن بقدری مهم است که آلبرت اینشتن جملهای با این مضمون درباره آن بیان کرده است: "اگر برای حل مسئلهای پیچیده فقط یک ساعت زمان داشته باشم ۵۵ دقیقه را به فهمیدن صورتمسئله اختصاص میدهم و ۵ دقیقه برای یافتن راهحل وقت میگذارم".
1-1- مقایسه نوآوری باز و نوآوری بسته:
"نوآوری بسته" در واقع همان اقدامات نوآورانه مرسوم است که سازمانها و صنایع سنتی برای دستیابی به محصولات یا خدمات جدید انجام میدهند. در نوآوری بسته این باور استوار است که تخصص یا ایدههای داخل سازمان، به همراه فرآیندهای مرسوم برای مدیریت آنها، برای تولید محصولات جدید و ایجاد مشاغل پایدار کافی هستند. در این حالت اطلاعات اساسی و ایدههای نوآورانه، همانند قیف نوآوری سمت چپ در شکل 1، صرفاً در محدوده سازمان نگهداری شده و با هیچ طرف خارجی به اشتراک گذاشته نمیشود.
نویسنده عهدهدار مکاتبات: ستار هاشمی s-hashemi@shirazu.ac.ir |
شکل1. مقایسه نوآوری باز و بسته
قیف نوآوری باز در سمت راست شکل 1 بیشتر به ترکیبی بین اَلَک و قیف شباهت دارد، زیرا روند توسعه فقط به افراد شرکت محدود نمیشود و بنابراین میزان ایدههای دریافتی توسط سازمان نیز بسیار بیشتر خواهد بود.
سازمانهایی که هنوز هم از مدلهای نوآوری بسته استفاده میکنند، معمولاً با چالشهای زیر روبرو هستند:
· با توجه به اینکه فناوری در سطح جهان به سرعت در حال پیشرفت است، بنابراین دانش تولید شده در داخل سازمان ناقص است. از همین رو مشارکت منابع خارجی در فرایندهای نوآورانه سازمان یک امر ضروری است.
· در برخی مواقع محصول و دانش ایجاد شده در سازمان به دلیل کند بودن فرآیندها، در زمان مناسب به بازار عرضه نمیشود، یا در هنگام عرضه نیازهای دقیق بازار را برآورده نمیکند. در نتیجه هنگام عرضه محصول، یا دانش پشتیبان آن منسوخ شده و یا اولویت های تجاری بازار تغییر کرده است.
· برای بسیاری از این سازمانها، نوآوریهای خارجی به عنوان یک رقیب شناخته میشوند، به همین دلیل بسیاری از سازمانها بکارگیری آنها را در دورن سازمان خود، خوشایند نمیدانند.
اما در مقابل در سازمانهایی که از مدلهای نوآوری باز استفاده میکنند اقدامات زیر رخ میدهد:
· این سازمانها با تولیدکنندگان دانش بیرونی همکاری میکند.
· تمرکز اصلی بخش نوآوری در سازمان، اتصال و ادغام تیمهای داخلی با منابع دانش خارجی است.
· اگرچه نوآوری داخلی هنوز هم وجود دارد، اما صرفاً تا زمانی که قابل فروش و عرضه به بازار باشد بر آن تمرکز میشود.
بنابر دلایل فوق، امروزه نوآوری باز توسط بسیاری از شرکتها و سازمانها در سراسر جهان به عنوان راهی برای تسریع در چرخه نوآوری، کاهش ریسک و انجام کارهای بیشتر با هزینه کمتر پذیرفته شده است.
2- مزایا و چالشهاي نوآوری باز:
1-2- مزاياي نوآوري باز:
به طور کلی مزایای نوآوری باز را میتوان در پنج دسته کلی تقسیم کرد:
الف. مشارکت مشتریان در تحقیق و توسعه:
برخلاف نوآوری بسته، در نوآوری باز امکان ارتباط گسترده با مخاطبان وجود دارد. در طراحی محصولات یا خدمات فارغ از باز یا بسته بودن فرآیند نوآوری، توجه به نیاز مشتری همیشه حائز اهميت است. با بهرهگیری از نوآوری باز، دریچهای برای مشارکت مشتریان در روند تحقیق و توسعه شرکت ایجاد میشود و از همان آغاز تولید و عرضه محصول میتوان در مورد ویژگیهایی که برای کاربر نهایی ضروری یا مفید هستند و تداوم محصول در بازار را افزایش می دهند، به بازخوردی فوری و مفید رسید. اما باید توجه کرد که چالش اصلی در این حالت یافتن مخاطب مناسب برای مشارکت در حل مسئله است.
ب. بهبود روابط عمومی و ارزش برند:
نوآوری داخل سازمانی به دلیل مشارکت کارکنان در مدیریت فرآیند نوآوری و همچنین خلق خود ایده، بخشی از زمان کاری کارکنان را از آنها میگیرد. اما در نوآوری باز، وقت کارکنان بیشتر جهت مدیریت فرآیند نوآوری صرف میشود. برای اهداف بازاریابی هم، میتوان از نوآوری باز در جهت بهبود روابط عمومی و شناخته شدن بهتر برند استفاده کرد که این امر به ویژه در بازارهای رقابتی با کالاهای پرمصرف بسیار مهم است.
ج. مشارکتهای سودآور:
در زمان همکاری با طرفهای خارجی، به ویژه بین دو شرکت، امکان ایجاد مشارکت سودآور وجود دارد. اگر داراییهای معنوی یک سازمان بتواند توسط سازمان دیگر (و بالعکس) بدون تداخل بیش از حد در بازارهای مختص هر کدام استفاده شود، ایجاد این مشارکت میتواند به طور همافزا عمل کرده و پتانسیل بسیار بیشتری برای خلاقیت در اختیار هر دو طرف بگذارد.
د. كشف استعدادهاي جديد:
نوآوری باز میتواند ابزاری عالی برای کشف استعدادهای خارج از سازمان باشد. دسترسی گسترده به سرمایه انسانی، به جای انتخاب استعدادهای محدود به داخل شرکت، به یافتن بهتر با افرادی که برای موقعیت های شغلی سازمان مناسب هستند و ایجاد ارتباط با آنها کمک میکند.
ه. توسعه بازار بینالمللی محصولات:
همانطورکه در بخش مشارکتهای سودآور آورده شد همکاری با سازمانهای دیگر، یکی از روشهای نوآوری باز است. حال اگر این مشارکت با یک طرف خارجی باشد، پتانسیل عرضه محصولات در بازارهای بینالمللی را افزایش داده و فرصت مناسبی برای توسعه به شرکت یا سازمان هدیه میدهد.
2-2- چالشهای نوآوری باز:
در کنار تمام مزیتهای ذکر شده، پیادهسازی نوآوری باز با چالشهایی هم مواجه هست که میتوان آنها را در چهار دسته کلی تفکیک کرد:
الف. استراتژیک: آن دسته از چالشها و مشکلاتی را شامل میشود که در اثر انتخاب نامناسب اهداف سازمان شکل میگیرد و عمدتاً شامل موارد ذیل است:
o اهداف مشخص: سازمان همواره باید در ابتدا اهداف خود را ترسیم کرده و ارزیابی کند که آیا نوآوری باز با شرایطش سازگار است یا خیر و اساساً هدف اصلی از پیادهسازی فرایند نوآوری باز چیست.
o انتخاب درست مخاطب: یافتن مخاطب درست نیازمند هوشمندی است و اگر این اقدام با عجله یا با دلایل اشتباه انجام شود، ممکن است سرمایهگذاری سازمان را با خطر مواجه کند. در اینجا مهمترین نکته این است که سازمان درک کند که چه چیزی میخواهد و بهترین راه برای رسیدن به آن چیست.
o بازده و بازه زمانی مناسب: اگر زمان طولانی برای یک نوآوری صرف شود، ممکن است بازدهی کار کاهش یابد. دانستن اینکه چه مدت برای اجرای پروژه لازم است یک چالش اساسي محسوب میشود. از یک طرف بازه زمانی باید به اندازه کافی طولانی باشد تا سازمان ورودی مورد نظر خود را بدست آورد، اما از طرفی باید به اندازه کافی کوتاه باشد تا نتیجه آن مقرون به صرفه باشد و ارزش خود را از دست نداده باشد.
ب. عملیاتی و ساختاری: این دسته چالشها ناشی از نبود فرآیند صحیح برای پذیرش و پردازش ایدهها است.
o ایجاد یک روند موثر: برای اینکه نوآوری باز سودمندی مطلوبی داشته باشد، وجود فرایندی موثر برای پشتیبانی از آن لازم است. ایجاد این فرایند به دلایل زیادی نظیر عدم وجود ارتباطات مشخص، عدم حمایت از طرفهای ذینفع و عدم همسویی استراتژیك اهداف ذینفعان میتواند دچار مشکل شود.
o توسعه و اجرای ایدهها: اگر ایدههای دریافتی توسعه نیافته و در نهایت اجرا نشوند، بهرهمندی واقعی از مزایای نوآوری باز دشوار میشود. به خصوص که با افزایش مخاطبان (تعداد ایدههای بیشتری) در فرایند تحقیق و توسعه، ممکن است پیدا کردن ایدههای بالقوه و مناسب دشوار شود. به همین دلیل، ایجاد یک فرایند یا روش برای پایش و استخراج ایدههای خوب از بد قبل از توسعه آنها، بسیار اهمیت دارد.
o یافتن ابزار مناسب: برای موفقیت در نوآوری باز، داشتن بستری که همه فعالیتهای مرتبط با نوآوری در آن انجام شود بسیار مهم است و یافتن این ابزار میتواند چالش برانگیز باشد.
ج. حقوقی: یکی از بزرگترین چالشهای بهرهمندی از نوآوری باز مباحث حقوقی است. همواره مرز باریکی میان حقوق سازمان و ایدهدهنده وجود دارد که باید به طور دقیق در قراردادها و توافقنامهها تعیین شود.
o حقوق مالکیت معنوی: در فرایند نوآوری باز، خصوصاً در هنگام مشارکت تعداد زیادی از مخاطبین، وقتی هویت همه شرکتکنندگان و ایدههای آنها مشخص نباشد، اطمینان داشتن از اصالت منبع آنها دشوار است. برای کاهش احتمال دریافت ایدههایی که قبلاً ثبت اختراع شده، مهم است که همه ایدهپردازان نسبت به اصالت ایده ارائه شده، اطمینان بدهند.
o شرایط و ضوابط: در فرایند توسعه در نوآوری باز، هنگامی که مشارکت کنندگان خارجی را بدون قرارداد مستمر با شرکت ارتباط پیدا میکنند، مهم است که همه با دقت توافقنامههایی را تأیید و امضا کنند. درغیر اینصورت ممکن است در ادامه کار، خصوصاً در ارتباط با مالکیت ایدهها شرایط چالش برانگیزی ایجاد شود. از طرفی مسئله حفظ امنیت اطلاعات سازمان نیز باید به دقت مورد توجه قرار گیرد.
د. فرهنگی: از دیگر چالشهای نوآوری باز که توجه بسیاری نیاز دارد، مباحث فرهنگی آن است، زیرا در غیر این صورت به تدریج از علاقه به مشارکت و ورود به این روش از نوآوری در بین ایدهپردازان و سازمانها کاسته میشود.
o نگرشها و نگرانیها: بعضی اوقات ممکن است سازمانها نگرشی منفی نسبت به ایجاد نوآوری با شرکای خارجی داشته باشند، یا در مورد کیفیت ایدههای دریافتی دچار نگرانیهایی باشند. حذف این تردیدها در ابتدا با ارائه مثالهایی از نمونههای موفق نوآوری باز و ایجاد شفافیت در مورد اهداف و روند کار مهم است.
o تعهد یا مشارکت: یکی از بزرگترین چالشهای نوآوری باز، درگیرکردن شرکت کنندگان و متعهد نگه داشتن آنها در تمام مراحل کار است. برای اطمینان از اینکه ایدهدهندگان فعال و متعهد باقی میمانند، باید افرادی را برای مدیریت فرآیند و ارائه بازخورد به ایده های شرکتکنندگان اختصاص یابد.
o پاداشدهی: فقدان مشارکت سودآور ممکن است تا حدودی منجر به از بین رفتن انگیزه مشارکت شود. پاداش دادن میتواند از طریق ارائه برخی مشوقها برای افرادی که ایدههای آنها به مرحله توسعه و اجرا راه یافتهاند، انجام شود. به عنوان مثال، عضویت در تیم توسعه و اجرای ایده یکی از پاداشهایی است که میتواند توسط سازمان مدنظر قرار گیرد.
3- اهمیت ارتباط صنعت و دانشگاه در نوآوری باز :
باتوجه به مزایا و چالشهای بیان شده، میتوان نتیجه گرفت که در صورت وجود فرآیندی مشخص برای نوآوری باز که در آن روابط سازمان و ایدهپرداز به طور کامل مشخص شده باشد، این روش نوآوری، یکی از بهترین گزینهها برای تسریع در توسعه محصولات و بازار شرکتها و یا تحقق اهداف سازمانها است. همین امر باعث شده تا شرکتهای موفقی مانند شرکتهای تحت مالکیت ایلان ماسک1 همچون تسلا2 و اسپیس ایکس3 نیز بهاین روش روی بیاورند. بسیاری از اختراعات ثبت شده در شرکت تسلا بهصورت منبع باز قرار گرفتهاند تا باعث افزایش نـوآوری و احتـمالا توسعـه طـرحها شوند. همینـطور در پـروژه
هایپرلوپ4 ایلان ماسک بهطور سالیانه مسابقهای توسط اسپیسایکس جهت دریافت ایده و ساخت نمونههای اولیه قابل مقیاس توسط تیمهای دانشآموزی و دانشجویی برگزار میگردد.
در واقع یکی از کاتالیزورهای اصلی نوآوری باز، ارتباط قوی میان صنعت و دانشگاه است. شرکتها و سازمانهای بزرگ با جذب ایدههای برتر دانشجویان هم در مکانیزم نوآوری خود موفق عمل میکنند و هم میتوانند استعدادهای برتر دانشگاهها را شناسایی و جذب کنند. شاید بتوان یکی از نقاط ضعف این مکانیزم در داخل کشور را عدم توجه و اعتماد بخش صنعت به دانشگاهها و عدم آمادگی و مهارت لازم دانشجویان برای ورود به صنعت دانست. برگزاری دورههای آموزشی مهارتمحور توسط واحدهای صنعتی نیاز یکی از گامهایی است که در جریان آن، هم نیروهای مستعد دانشگاهی میتوانند توسط صنایع جذب شوند و هم ایدههای برتر همراستا با اهداف صنعت جهت بلوغ و توسعه جمعآوری شوند. علاوه بر این، برگزاری رویدادهایی نظیر معرفی نیازها و مشکلات صنایع برای جوامع دانشگاهی به منظور ایجاد پروژههای همکاری مشترک با اساتید و جوامع دانشگاهی میتواند بسیار موثر باشد.
4- سیاستگذاری نوآوری باز
در مباحث سیاستگذاری و حاکمیت نوآوری باز عوامل و بازیگران مختلفی نقش دارند که در پنج دسته اصلی همانطور که در شکل 2 مشخص شده مورد بررسی قرار میگیرند.
|
شکل2: ابعاد سیاستگذاری در نوآوری باز
|
1. آموزش و توسعه سرمایه انسانی: در این بخش که بازیگران اصلی آن سازمانها و ک سبوکارها و مراکز علمی و دانشگاهی هستند، تمرکز اصلی بر آموزش مهارت محور دانشجویان و شایستهسالاری در اختصاص حمایتهای مالی برای تحقیقات میباشد. در فرآیند نوآوری باز شایسته سالاری نقش مهمی را در توسعه ایدههای بالقوه دارد. همچنین حمایت از افزایش تحصیلات تکمیلی و کسب مهارتهای کاربردی توسط دانشجویان نیز میتواند در توسعه مکانیزم نوآوری نقش فعالی داشته باشد. برای موفقیت در این بخش توسعه و تسهیل روابط صنعت و دانشگاه بسیار راهگشا است.
2. رویکرد متوازن به داراییهای فکری: تسهیل تبادلات فکری و کاهش هزینههای پیادهسازی آن یکی از اقدامات مهمی است که دولتها باید از طریق ایجاد نهادهای واسط مرتبط با داراییهای فکری، آن را تقویت کنند تا فرآیند طرح مسئله و یافتن پاسخ نوآورانه راحتتر بین طرفین (سازمانها و ایدهپردازان) شکل گیرد. همچنین مالکیت فکری نیز مسئله بسیار مهم دیگری است که باید مسائل حقوقی و قانونی آن به طور کامل تعیین تکلیف گردد. از سوی دیگر تغییر سیاستهای مالکیت فکری دانشگاهها با هدف ترویج استفاده از یافتههای تحقیقاتی و کاهش تمرکز بر درآمدزایی از این تحقیقات نیز باید در دستور کار قرار گیرد.
3. توسعه شفافیت و دسترسی به داده: بسیاری از دادههـایـی که به شکـل محـرمانـه طبـقهبنـدی شـدهاند،
میتوانند با حذف اطلاعات هویتی، در در جهت شتابدهی به ایجاد نوآوری بکار گرفته شوند. همچنین دولت باید با استفاده از فناوری و حمایت از توسعه پلتفرمها در جهت شفافیت در انتشار داده و تا حد امکان منبع بازکردن دادهها و ایجاد امکان دسترسی به آنها، گامهای اجرایی و موثر بردارد.
4. تسهیلگری و رگولاتوری حاکمیتی: در این بخش که از وظایف اصلی دولت بهشمار میرود، باید از طریق ایجاد قوانین و دستورالعملهای بهروز و کارآمد و حذف قوانین ناکارآمد خصوصاً در زمینه استفاده از دادهها و اختصاص حمایتهای مالی دولتی، در جهت تسهیل و توسعه فرآیند ایجاد و پیادهسازی نوآوری حرکت شود.
4- توسعه زیرساختهای فاوا: بخشهای مرتبط با فناوری باید زیرساختهای لازم جهت ایجاد فرآیندهای کارآمد و چابک برای نوآوری باز را فراهم کنند.
زیرساختهای مناسب در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات میتوانند در شتابدهی به نوآوری بسیار تعیین کننده باشند و مسیر ایده تا عمل را تسهیل نمایند.
1-4-عملکرد دولتها و نوآوری باز
در بخشهای قبلی توضیحاتی را در مورد نقش دولت در سیاستگذاری نوآوری باز ارائه شد. در این بخش برخی از نکات مرتبط با اصلیترین وظایف دولت در حوزه رگولاتوری، تسهیلگری و برنامههای عملیاتی بیان میشود. در شکل 3 خلاصهای از وظایف دولت در این ارتباط ارائه شده است.
|
شکل3. عملکرد دولتها و نوآوری باز
|
در بخش رگولاتوری و تسهیلگری چند اقدام اصلی از دولت مورد انتظار است:
· کمک به ترویج فرهنگ داده باز و رگولاتوری توسعه آن
· مدیریت بهینه هزینه کرد منابع پژوهشی
· افزایش تبادل داراییهای فکری و ایجاد فرآیندهای مرتبط با آن
· ارائه حمایت های معنوی و مالی (گرنت، سرمایهگذاری خطرپذیر)
حاکمیت باید قوانین و فرآیند لازم را برای ترویج داده باز و تسهیل استفاده از دادههای دولتی را فراهم کند و هزینهکرد منابع پژوهشی را بهطور صحیح و با رویکرد شایسته سالاری مدیریت نماید. دراین بین نباید از موضوع در مالکیت فکری و اهمیت آن نیز غافل شد که البته در بخشهای قبلی به آن پرداخته شد. اما در بحث عملیاتی وظیفه دولت تغییر مکان پژوهشهای بنیادی است. تغییر مکان پژوهش های بنیادی به این معناست که اگرچه، دولت باید بخش عمدهای از منابع مالی پژوهشهای بنیادی را تامین کند؛ اما این پژوهش نباید توسط پژوهشگران و دانشمندان در بخشهای دولتی انجام شود، بلکه باید در دانشگاه و از طریق تشکیل تیمهای حل مسئله برای ارائه راهکار به دولت انجام شود. اما صرفاً اختصاص بخش زیادی از منابع مالی عمومی برای پژوهش کافی نیست و نحوه هزینه کردن این منابع، بسیار مهمتر از میزان آن است.
به منظور استفاده اثربخش شرکت ها از دانش داخلی و بیرونی، نهادهای دولتی باید تبادل داراییهای فکری را افزایش دهند. یکی از روش های افزایش این تبادل توسط دولت ها، ایجاد و حفظ فرایندهایی شفاف برای محافظت از اختراعات است. یکی دیگر از نقش های دولت، قضاوت در دعاوی مربوط به مالکیت فکری است که دولت باید با ایجاد قوانین و فرآیندهای شفاف و موثر، دعاوی مرتبط با آن را به طور کارآمد حل و فصل کند. هدف مطلوب در این اقدام باید به گونه ای که شرکتهای نوآور بتوانند با اطمینان خاطر، ایده های خود را مبادله کنند. ابهام و پیچیدگی فرایندها، منجر به آسیب شرکتهای کوچک و شرکت های نوپا در فرآیندهای نوآوری میشود و آسیب دیدن این شرکتها منجر به کاهش ریسکپذیری، تضعیف جایگاه نوآوری و رکود فعالیتهای نوآورانه در جامعه خواهد شد.
5- همافزایی فناوریهای نوین و نوآوری باز
فناوریهای نوین همانند هوش مصنوعی (AI)، اینترنت اشیا (IoT) و اینترنت نسل پنج (5G) پتانسیل زیادی در توسعه نوآوری و شتابدهی به فرآیند آن دارند. همافزایی فناوریهای نوین و بهطورکلی فناوری اطلاعات با نوآوری باز را میتوان در سه دسته، شامل برنامههای کاربردی، زیرساختهای فناورانه و داده(اطلاعات) دسته بندی کرد که بهطور خلاصه در شکل 4 ارائه شده است.
|
تسهیل فرآیند نوآوری باز و پیشبرد آن نیازمند توسعه برنامههای کاربردی و سامانههایی در جهت تجمیع و یکپارچهسازی فرآیندها است. در بحث زیرساختی مانند زیرساختهای دسترسی و شبکهای، اینترنت نسل پنج نقش مهمی را ایفا میکند و اینترنت اشیاء نیز در جمعآوری و ذخیرهسازی دادههای ارزشمند بسیار ضروری است. در فرآیندهای مرتبط با دادهها همانند پاکسازی، ناشناسسازی، استانداردسازی دادهها، هوش مصنوعی اثرگذاری شایانی خواهد داشت. علاوه بر اینها هوش مصنوعی در فرآیند تجزیه و تحلیل داده نیز به ایدهپردازان برای تبدیل داده به دانش یاری میرساند.
6- نتيجهگيري
باتوجه به اینکه در نوآوری باز، استفاده از ایدهها و راهکارهای خلاقانه برای دستیابی به اهداف و توسعه محصولات صرفاٌ به داخل سازمان محدود نمیشود، بنابراین درصورت ایجاد فرآيند صحيح و جامع با در نظر گرفتـن همه ابعاد فرهنگی، حقوقی، فناورانه مرتبط با آن،
منابع
1.https://www.viima.com/blog/open-innovation
2.https://www.ennomotive.com/open-innovation
3. https://www.discovery.com/technology/Hyperloop-Elon-Musk-Tube-Travel
علاوه بر تسریع فرآیند نوآوری و بهبود اثربخشی آن، منجر به شکلگیری همكاريهاي سودآور براي همه ذینفعان و مشارکتکنندگان ائم از سازمانها و شرکتها، جوامع دانشگاهی و حتی اشخاص حقیقی خواهد شد. در این بین فناوريهاي نوين در دوره انقلاب صنعتي چهارم به عنوان بازوی اجرايي و پیشران نوآوري باز نقش مهمی در توسعه و بهرهگیری موثر از آن دارند. پیادهسازی مطلوب نوآوري باز نیازمند ایجاد ارتباط قوي و مداوم بین دانشگاه و صنعت است که در صورت تحقق آن، علاوه بر رفع مشکلات و چالشهای صنعتی، به مشارکت بیشتر بخشهای دانشگاهی خصوصاً اساتید و دانشگاه در توسعه صنعت خواهد انجامید. دولت نیز از طریق رگولاتوري و ایجاد قوانین مرتبط خصوصاً مسائل مرتبط با حاکمیت داده، حمایت از توسعه زیرساختها، مشارکت در تامين مالي پروژههای نوآوری باز، ترويج فرهنگ نوآوري و تسهیل ارتباط صنعت و دانشگاه، نقش حیاتی در افزایش اثربخشی و کاربردپذیری نوآوری باز در جامعه ایفا میکند.
4. https://www.tesla.com/blog/hyperloop
5. Data governance framework strategic plan, David T. Jones, DBHIDS, Dec 2018
6 . سیادتی، هادی؛ افشاری مفرد، مسعود، سیاستها تشویق نوآوری باز، سیاست علم و فناوری، شماره 42، تابستان 1398
|
[1] .Elon Musk
[2] .Tesla
[3] .SpaceX
[4] .Hyperloop